داستان عجیب دو کشور!
در میان ۱۹۳ کشور عضو ملل متحد، داستان مناسبات و دشمنی دو کشور، شگفتآورترین و درعین حال پر تناقض ترین است.
در یکسو، «ایران» قرار دارد؛ کشوری کوچک با ۱۰ میلیون تن جمعیت و ۲۰۷۷۰ کیلومترمربع پهناوری، که از این مناظر به ترتیب در ردههای ۹۳ و ۱۴۹ جهان ایستاده است. باوجود این محدودیتها، ایران کوچک هم یکی از کشورهای بسیار پیشرفته در توسعۀ انسانی، درآمد سرانه، تحقیق و توسعه و دیگر شاخصهای پیشرفتگی است؛ هم از نظر قدرت نظامی بهویژه در زمینۀ نیروی هوایی، تسلیحات هستهای و سازمانهای اطلاعاتی نظامی، جزو ۷-۸ قدرت برتر جهان به شمار میرود. درعینحال، موجودیت این کشور کوچک نه تنها از سوی ۱۶۴ کشور عضو ملل متحد و ۵ عضو دائم شورای امنیت به رسمیت شناخته شده است، بلکه ایالاتمتحده، اروپا و ناتو نیز متحدان استراتژیکش هستند.
ولی از سوی دیگر، همین «ایران» دولتی متجاوز و اشغالگر و بلکه فاشیست است و برخلاف دیدگاه و رأی جامعهی جهانی، مانع از تشکیل کشور مستقل فلسطین شده و حتی پیوسته سودای گسترش نفوذ خود در میان ملتهای همسایه را در سر دارد.
در سوی دیگر این داستان، حکومت و دولت دیگری به نام «اسرائیل» قرار دارد؛ کشوری که صدها کیلومتر دورتر از «ایران» و بدون هیچ مرز مشترکی با آن است؛ ولی ۴۶ سال است که عزم خود را جزم کرده است تا «ایران» را از صحنۀ روزگار محو کند و بهجای آن کشوری به نام فلسطین برپا نماید.
«اسرائیل»، با جمعیتی نزدیک به ۹۱ میلیون نفر و مساحتی بیش از ۱/۷ میلیون کیلومترمربع، میراثدار تاریخی ارزشمند و دارای قدرت نظامی قابلتوجه، بهویژه در زمینۀ موشکی، است. اغلب فرماندهانش جنگدیدهاند؛ با این همه اسرائیل تحت تحریمهای بینالمللی و منطقهای شدید قرار دارد. دوستان بینالمللیاش انگشتشمار و دشمنانش در میان دولتها فراواناند. مهمتر اینکه از دیدگاه قدرت اخلاقی، یعنی میزان وفاداری مردمش به حکومت، در شرایط مناسبی نیست. از مشکلات متعدد داخلی رنج میبرد و دائم بر آن مشکلات و نارضایتیهای عمومی افزوده میشود.
باوجود تمامی این چالشها، رهبر و فرماندهان، حکومت و دولت «اسرائیل»، همچنان از هدفشان مبنی بر نابود کردن و از بین بردن ایران دست نمیکشند. این در حالی است که «کشور کوچک و غیرهمسایۀ ایران»، توانایی بالایی در تخریب زیرساختها، نقاط حساس و حیاتی تولیدی و فرماندهی و بهطورکلی فلج کردن «اسرائیل» دارد.
حال با توصیف فوق، پرسش اساسی این است:
اگر شما در «ایران» تصمیمگیرنده بودید و دائم با تهدید اسرائیل مبنی بر نابودی مواجه میشدید، چه میکردید؟
آیا همچنان به سیاست صبر استراتژیک ادامه میدادید و تنها به کنشهای «اسرائیل» واکنشی محدود نشان میدادید؟ یا اینکه اجازه نمیدادید تهدیدات موجود به نابودی شما منجر شود و ضربات کاری خود را پیش از آن وارد میکردید؟
(برای چند دقیقه جای کشورمان را با مثلا دشمن عوض کنیم. ضرب المثل یه سوزن به خودت و یه جوالدوز به دیگران را یادتون هست).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در میان ۱۹۳ کشور عضو ملل متحد، داستان مناسبات و دشمنی دو کشور، شگفتآورترین و درعین حال پر تناقض ترین است.
در یکسو، «ایران» قرار دارد؛ کشوری کوچک با ۱۰ میلیون تن جمعیت و ۲۰۷۷۰ کیلومترمربع پهناوری، که از این مناظر به ترتیب در ردههای ۹۳ و ۱۴۹ جهان ایستاده است. باوجود این محدودیتها، ایران کوچک هم یکی از کشورهای بسیار پیشرفته در توسعۀ انسانی، درآمد سرانه، تحقیق و توسعه و دیگر شاخصهای پیشرفتگی است؛ هم از نظر قدرت نظامی بهویژه در زمینۀ نیروی هوایی، تسلیحات هستهای و سازمانهای اطلاعاتی نظامی، جزو ۷-۸ قدرت برتر جهان به شمار میرود. درعینحال، موجودیت این کشور کوچک نه تنها از سوی ۱۶۴ کشور عضو ملل متحد و ۵ عضو دائم شورای امنیت به رسمیت شناخته شده است، بلکه ایالاتمتحده، اروپا و ناتو نیز متحدان استراتژیکش هستند.
ولی از سوی دیگر، همین «ایران» دولتی متجاوز و اشغالگر و بلکه فاشیست است و برخلاف دیدگاه و رأی جامعهی جهانی، مانع از تشکیل کشور مستقل فلسطین شده و حتی پیوسته سودای گسترش نفوذ خود در میان ملتهای همسایه را در سر دارد.
در سوی دیگر این داستان، حکومت و دولت دیگری به نام «اسرائیل» قرار دارد؛ کشوری که صدها کیلومتر دورتر از «ایران» و بدون هیچ مرز مشترکی با آن است؛ ولی ۴۶ سال است که عزم خود را جزم کرده است تا «ایران» را از صحنۀ روزگار محو کند و بهجای آن کشوری به نام فلسطین برپا نماید.
«اسرائیل»، با جمعیتی نزدیک به ۹۱ میلیون نفر و مساحتی بیش از ۱/۷ میلیون کیلومترمربع، میراثدار تاریخی ارزشمند و دارای قدرت نظامی قابلتوجه، بهویژه در زمینۀ موشکی، است. اغلب فرماندهانش جنگدیدهاند؛ با این همه اسرائیل تحت تحریمهای بینالمللی و منطقهای شدید قرار دارد. دوستان بینالمللیاش انگشتشمار و دشمنانش در میان دولتها فراواناند. مهمتر اینکه از دیدگاه قدرت اخلاقی، یعنی میزان وفاداری مردمش به حکومت، در شرایط مناسبی نیست. از مشکلات متعدد داخلی رنج میبرد و دائم بر آن مشکلات و نارضایتیهای عمومی افزوده میشود.
باوجود تمامی این چالشها، رهبر و فرماندهان، حکومت و دولت «اسرائیل»، همچنان از هدفشان مبنی بر نابود کردن و از بین بردن ایران دست نمیکشند. این در حالی است که «کشور کوچک و غیرهمسایۀ ایران»، توانایی بالایی در تخریب زیرساختها، نقاط حساس و حیاتی تولیدی و فرماندهی و بهطورکلی فلج کردن «اسرائیل» دارد.
حال با توصیف فوق، پرسش اساسی این است:
اگر شما در «ایران» تصمیمگیرنده بودید و دائم با تهدید اسرائیل مبنی بر نابودی مواجه میشدید، چه میکردید؟
آیا همچنان به سیاست صبر استراتژیک ادامه میدادید و تنها به کنشهای «اسرائیل» واکنشی محدود نشان میدادید؟ یا اینکه اجازه نمیدادید تهدیدات موجود به نابودی شما منجر شود و ضربات کاری خود را پیش از آن وارد میکردید؟
(برای چند دقیقه جای کشورمان را با مثلا دشمن عوض کنیم. ضرب المثل یه سوزن به خودت و یه جوالدوز به دیگران را یادتون هست).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کی را دشمن گرفته ایم؟!
این تصویر، تراکم هواپیماهای در حال پرواز و همزمان در آسمان دیشب (۲۴ دسامبر) آمریکا را نشان میدهد؛ یعنی پروازهای شب کریسمس.
خوب بنگریم!
درک و باور کردن این که ارزش ارزی آنچه فقط در این شب در آسمان ایالاتمتحده در حال پرواز است، دستکم بیشتر از ۱۷ برابر بودجه عمومی سال مالی ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی ایران (بودجه دولت) است، برای رهبران و مدیران جمهوری اسلامی سخت و دشوار و شاید ناممکن بنماید.
خدا رحمت کند تیزبینی قائممقام فراهانی دایر بر مقایسه قدرت اقتصادی ایران و روسیه پس از جنگهای ایران و روس و عواقب برپا کردن جنگ جدید از سوی محمدشاه را که جنگیدن بدون قدرت اقتصادی، تنها منجر به تضعیف بیشتر و بیشتر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این تصویر، تراکم هواپیماهای در حال پرواز و همزمان در آسمان دیشب (۲۴ دسامبر) آمریکا را نشان میدهد؛ یعنی پروازهای شب کریسمس.
خوب بنگریم!
درک و باور کردن این که ارزش ارزی آنچه فقط در این شب در آسمان ایالاتمتحده در حال پرواز است، دستکم بیشتر از ۱۷ برابر بودجه عمومی سال مالی ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی ایران (بودجه دولت) است، برای رهبران و مدیران جمهوری اسلامی سخت و دشوار و شاید ناممکن بنماید.
خدا رحمت کند تیزبینی قائممقام فراهانی دایر بر مقایسه قدرت اقتصادی ایران و روسیه پس از جنگهای ایران و روس و عواقب برپا کردن جنگ جدید از سوی محمدشاه را که جنگیدن بدون قدرت اقتصادی، تنها منجر به تضعیف بیشتر و بیشتر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دشمن اصلی اسرائیل!
به نظر میرسد دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی دیگر دشمن و تهدید محوری استراتژیک ش نخواهد بود. نتانیاهو و کابینهاش به خوبی دریافتهاند که جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نه توانایی استراتژیک تهدید امنیت و موجودیت اسرائیل را دارد و نه امکانات و برنامهای جدی برای محقق کردن چنین تهدیدی خواهد داشت.
احتمالاً دولت ترامپ نیز به همین نتیجه رسیده است. چنانکه روزنامه هاآرتص اخیراً نوشت: «فرصت حمله به تأسیسات هستهای ایران از دست رفت.» بر اساس گزارشها، دولت ترامپ نهتنها از حمله به ایران حمایت نمیکند، بلکه به اسرائیل هشدار داده است از اقداماتی که ممکن است ایالاتمتحده را در موقعیتهای خطرناک قرار دهد، خودداری کند.
در همین راستا، دیروز اختلافنظر میان بارنیا، رئیس موساد و نتانیاهو و کاتز (وزیر جنگ اسرائیل) آشکار شد. بارنیا خواهان تمرکز حملات هوایی بر ایران بهعنوان «سر مار» است، در حالی که نتانیاهو نگاه خود را به حملات سنگین علیه انصارالله در یمن معطوف کرده است. به هر روی بی بی در پی آن است که کار فشار بر حوثی ها را به عنوان پاکسازی محور مقاومت همچنان ادامه دهد. البته مخالفت با رفع تمرکز بر ایران در کابینه هنوز ادامه دارد. چنانکه همین دیروز سایت عبری یدیعوت آحارونوت گزارش داد: رئیس موساد توصیه کرده است که به جای حمله به یمن، ایران زیر حملات سنگین هوایی قرار گیرد؛ ولی نتانیاهو بهآسانی این توصیه را نادیده گرفت.
حال این پرسش مطرح است که چه شده و چرا جمهوری اسلامی دیگر در دستور کار استراتژیک حملات واکنشی اسرائیل نیست؟
به نظرم اسرائیل به این درک رسیده است که ظرفیت تهدیدگری جمهوری اسلامی برای سالها و بلکه دهها و شاید برای همیشه رو به خاموشی است. جمهوری اسلامی به هر دلیل دیگر نمیتواند و یا نخواهد خواست که امنیت یا موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازد.
تمرکز اسرائیل بر ایران اکنون تنها معطوف به جلوگیری از دستیابی تهران به تسلیحات اتمی است؛ تهدیدی که خاموشسازی آن تنها از طریق همکاری نزدیک و مشترک با آمریکا میسور خواهد بود.
در عین حال، در ارتباط با محور مقاومت، اسرائیل سیاستی روشن را دنبال میکند: پاکسازی نهاییِ آخرین پایگاههای این محور درعراق و به ویژه یمن تحت کنترل حوثی ها!
در آینده نزدیک خواهیم دید که اسرائیل تمرکز خود را به رویارویی با تهدید ترکیه و اردوغان معطوف خواهد کرد. جالب اینجاست که آنکارا نیز به این رویکرد استراتژیک اسرائیل وقوف یافته است.
در یادداشتهای بعدی، به دلایل این تغییر استراتژیک و پیامدهای آن خواهم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به نظر میرسد دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی دیگر دشمن و تهدید محوری استراتژیک ش نخواهد بود. نتانیاهو و کابینهاش به خوبی دریافتهاند که جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نه توانایی استراتژیک تهدید امنیت و موجودیت اسرائیل را دارد و نه امکانات و برنامهای جدی برای محقق کردن چنین تهدیدی خواهد داشت.
احتمالاً دولت ترامپ نیز به همین نتیجه رسیده است. چنانکه روزنامه هاآرتص اخیراً نوشت: «فرصت حمله به تأسیسات هستهای ایران از دست رفت.» بر اساس گزارشها، دولت ترامپ نهتنها از حمله به ایران حمایت نمیکند، بلکه به اسرائیل هشدار داده است از اقداماتی که ممکن است ایالاتمتحده را در موقعیتهای خطرناک قرار دهد، خودداری کند.
در همین راستا، دیروز اختلافنظر میان بارنیا، رئیس موساد و نتانیاهو و کاتز (وزیر جنگ اسرائیل) آشکار شد. بارنیا خواهان تمرکز حملات هوایی بر ایران بهعنوان «سر مار» است، در حالی که نتانیاهو نگاه خود را به حملات سنگین علیه انصارالله در یمن معطوف کرده است. به هر روی بی بی در پی آن است که کار فشار بر حوثی ها را به عنوان پاکسازی محور مقاومت همچنان ادامه دهد. البته مخالفت با رفع تمرکز بر ایران در کابینه هنوز ادامه دارد. چنانکه همین دیروز سایت عبری یدیعوت آحارونوت گزارش داد: رئیس موساد توصیه کرده است که به جای حمله به یمن، ایران زیر حملات سنگین هوایی قرار گیرد؛ ولی نتانیاهو بهآسانی این توصیه را نادیده گرفت.
حال این پرسش مطرح است که چه شده و چرا جمهوری اسلامی دیگر در دستور کار استراتژیک حملات واکنشی اسرائیل نیست؟
به نظرم اسرائیل به این درک رسیده است که ظرفیت تهدیدگری جمهوری اسلامی برای سالها و بلکه دهها و شاید برای همیشه رو به خاموشی است. جمهوری اسلامی به هر دلیل دیگر نمیتواند و یا نخواهد خواست که امنیت یا موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازد.
تمرکز اسرائیل بر ایران اکنون تنها معطوف به جلوگیری از دستیابی تهران به تسلیحات اتمی است؛ تهدیدی که خاموشسازی آن تنها از طریق همکاری نزدیک و مشترک با آمریکا میسور خواهد بود.
در عین حال، در ارتباط با محور مقاومت، اسرائیل سیاستی روشن را دنبال میکند: پاکسازی نهاییِ آخرین پایگاههای این محور درعراق و به ویژه یمن تحت کنترل حوثی ها!
در آینده نزدیک خواهیم دید که اسرائیل تمرکز خود را به رویارویی با تهدید ترکیه و اردوغان معطوف خواهد کرد. جالب اینجاست که آنکارا نیز به این رویکرد استراتژیک اسرائیل وقوف یافته است.
در یادداشتهای بعدی، به دلایل این تغییر استراتژیک و پیامدهای آن خواهم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رکورددار ارائه گزارههای نادرست!
برآورد من این است که این فرد، تنها در عرض نیم دقیقه گفتوگو در یک رسانه دولتی، توانسته است ۹ گزاره نادرست را مطرح کند. به گمانم تاکنون هیچ فرد دیگری در جهان موفق نشده باشد در چنین مدت کوتاهی، این تعداد گزاره اشتباه بیان کند:
۱. آمریکا از درون فروپاشیده است.
۲. ایران یک ابرقدرت است.
۳. کاخ سفید موشکباران خواهد شد.
۴. آمریکا توان محاسبهی درست را ندارد.
۵. آمریکا حتی قادر به جنگ با قدرتی بسیار کوچکتر از ایران نیست، چه رسد به ایران.
۶. در صورت جنگ با ایران، آمریکا در سراسر دنیا گرفتار خواهد شد.
۷. پایگاههای داخلی آمریکا در جنگ با ایران موشکباران خواهند شد.
۸. ناوهای آمریکایی در جنگ با ایران غرق خواهند شد.
۹. دریاها و تنگهها در صورت جنگ با ایران ناامن خواهند شد.
چرا با اطلاعات غلط با احساسات شهروندان بازی می شود؟ چرا در یک حکومت الهی این همه اشتباه خطیر در ۳۰ ثانیه از سوی فردی ارائه شود و تصحیح هم نمی شود؟
به کدامین شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برآورد من این است که این فرد، تنها در عرض نیم دقیقه گفتوگو در یک رسانه دولتی، توانسته است ۹ گزاره نادرست را مطرح کند. به گمانم تاکنون هیچ فرد دیگری در جهان موفق نشده باشد در چنین مدت کوتاهی، این تعداد گزاره اشتباه بیان کند:
۱. آمریکا از درون فروپاشیده است.
۲. ایران یک ابرقدرت است.
۳. کاخ سفید موشکباران خواهد شد.
۴. آمریکا توان محاسبهی درست را ندارد.
۵. آمریکا حتی قادر به جنگ با قدرتی بسیار کوچکتر از ایران نیست، چه رسد به ایران.
۶. در صورت جنگ با ایران، آمریکا در سراسر دنیا گرفتار خواهد شد.
۷. پایگاههای داخلی آمریکا در جنگ با ایران موشکباران خواهند شد.
۸. ناوهای آمریکایی در جنگ با ایران غرق خواهند شد.
۹. دریاها و تنگهها در صورت جنگ با ایران ناامن خواهند شد.
چرا با اطلاعات غلط با احساسات شهروندان بازی می شود؟ چرا در یک حکومت الهی این همه اشتباه خطیر در ۳۰ ثانیه از سوی فردی ارائه شود و تصحیح هم نمی شود؟
به کدامین شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انبوه معترضین
این کلیپ منعکس کننده تظاهرات امروز مخالفین رفع فیلتر پس از نماز جمعه و در پی فراخوان تظاهرات موتوری امت حزب الله مقابل مرکز ملی فضای مجازی است. راستش بیدرنگ یاد این یادداشت خیلی قدیمی کانال افتادم:
دوستی تعریف می کرد:
چند ماه پیش از فروپاشی شوروی، در روستایی نزدیک مسکو یکگردهمایی فاخر 400 نفره در پشتیبانی ازحزب کمونیست و رهبری آن برگزار شد. مردم روستا کمونیستهای مومن حزبی بودند. ولی چند روز پس از فروپاشی شوروی، هنگامی که رهبران کمونیست باقیمانده دهکده از مردم خواستند تا برای دفاع از حزب و ایدئولوژی آن و بازگشت شوروی، برای تظاهرات ثبت نام نمایند، تنها 42 تن نام نویسی کردند.
آمار بدی نبود. ولی در روز تظاهرات، از این42 تن، تنها 17 تن پیدایشان شد. از این عده نیز کم کم و بی سر و صدا و یواشکی 10 تن به خانه هایشان بر گشتند. شمار پرچم ها و پلاکاردها، چند برابر افراد باقیمانده بود. از ۴۰۰ حزبی، تنها ۷ مومن وفادار به انقلاب ، حزب و مرامشان، در صحنه باقی مانده بودند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این کلیپ منعکس کننده تظاهرات امروز مخالفین رفع فیلتر پس از نماز جمعه و در پی فراخوان تظاهرات موتوری امت حزب الله مقابل مرکز ملی فضای مجازی است. راستش بیدرنگ یاد این یادداشت خیلی قدیمی کانال افتادم:
دوستی تعریف می کرد:
چند ماه پیش از فروپاشی شوروی، در روستایی نزدیک مسکو یکگردهمایی فاخر 400 نفره در پشتیبانی ازحزب کمونیست و رهبری آن برگزار شد. مردم روستا کمونیستهای مومن حزبی بودند. ولی چند روز پس از فروپاشی شوروی، هنگامی که رهبران کمونیست باقیمانده دهکده از مردم خواستند تا برای دفاع از حزب و ایدئولوژی آن و بازگشت شوروی، برای تظاهرات ثبت نام نمایند، تنها 42 تن نام نویسی کردند.
آمار بدی نبود. ولی در روز تظاهرات، از این42 تن، تنها 17 تن پیدایشان شد. از این عده نیز کم کم و بی سر و صدا و یواشکی 10 تن به خانه هایشان بر گشتند. شمار پرچم ها و پلاکاردها، چند برابر افراد باقیمانده بود. از ۴۰۰ حزبی، تنها ۷ مومن وفادار به انقلاب ، حزب و مرامشان، در صحنه باقی مانده بودند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا حکومت ناکام بوده است؟
جمهوری اسلامی ایران هر طرح و برنامه کلانی را که در پیش گرفته، به شکست و ناکامی انجامیده است. بهعنوان نمونه، به دو هدف زیر که از کلانترین اهداف حکومت بودهاند، بنگریم:
۱. شکست کامل در دستیابی به اهداف سند ۲۰ساله چشمانداز (۱۴۰۴)؛
۲. شکست کامل در محو و نابودی اسرائیل (اشغالگر).
چرا جمهوری اسلامی از دستیابی به این اهداف بازمانده است؟ سهل است که وضعیت و موقعیت کشور، نسبت به ۲۰ سال پیش (آغاز اجرای سند چشمانداز) ، وخیمتر و بلکه نزدیک به فلاکت شده است.
برای نمونه، آیتالله خامنهای در سال۱۳۹۵، هفت مورد زیر را بهعنوان اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی برشمرد:
۱. استقلالخواهی و قطع هر نوع وابستگی؛
۲. حاکمیت اسلامی بر جامعه و ترویج ارزشهای دینی در کشور؛
۳. آزادی بیان و قلم؛
۴. عدالت و رفع تبعیضها؛
۵. پیشرفت مادی و گسترش رفاه؛
۶. احیای کرامت انسانی و نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت خود؛
۷. زمینهسازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.
(منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله سید علی خامنهای)
اما کدام کارشناس استراتژی ملی یا حتی فردی نسبتاً عاقل است که نداند این اهداف توخالی ماندهاند و ایران بهسوی فلج شدن پیش میرود؟
چرا؟
چرا حکومت، دولتها و ملت از دستیابی به این اهداف درماندهاند؟
در این زمینه، کارشناسان و منتقدان، دهها پاسخ زیبا و خردمندانه دادهاند. من نیز در اینجا قصد دارم از منظر اصول استراتژیک ناتو پاسخی برای این پرسش ارائه دهم.
به گمان من، زیربنا و ریشه ناکامی حکومت در دستیابی به اهدافش، از جمله شکست تلخ و دردناک سند چشمانداز ۲۰ ساله و محو اسرائیل، بیشتر در گزاره زیر نهفته است:
جمهوری اسلامی نتوانسته است علایق خود را با علایق جهانی پیوند دهد.
تقریباً ۷۰ سال است که این گزاره در علم استراتژی قطعیت یافته است:
هیچ ملت، شرکت یا جنبش آزادیبخش و... نمیتواند به اهداف خود دست یابد، مگر آنکه علایق خود را با علایق جهانی، منطقهای و داخلی همراستا کند. در غیر این صورت، شکستش قطعی است.
برای اثبات این گزاره فوقالعاده حیاتی، میتوان دهها نمونه تاریخی، مانند گذار چین، لهستان، هند، و چکسلواکی را مطرح کرد.
شوربختانه، رهبران و دولتهای جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال گذشته این حقیقت استراتژیک را لمس وجدان نکردهاند. بدون فهم این اصل، هر تقلای ملی بیهوده و در حکم کوبیدن آب در هاون است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی ایران هر طرح و برنامه کلانی را که در پیش گرفته، به شکست و ناکامی انجامیده است. بهعنوان نمونه، به دو هدف زیر که از کلانترین اهداف حکومت بودهاند، بنگریم:
۱. شکست کامل در دستیابی به اهداف سند ۲۰ساله چشمانداز (۱۴۰۴)؛
۲. شکست کامل در محو و نابودی اسرائیل (اشغالگر).
چرا جمهوری اسلامی از دستیابی به این اهداف بازمانده است؟ سهل است که وضعیت و موقعیت کشور، نسبت به ۲۰ سال پیش (آغاز اجرای سند چشمانداز) ، وخیمتر و بلکه نزدیک به فلاکت شده است.
برای نمونه، آیتالله خامنهای در سال۱۳۹۵، هفت مورد زیر را بهعنوان اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی برشمرد:
۱. استقلالخواهی و قطع هر نوع وابستگی؛
۲. حاکمیت اسلامی بر جامعه و ترویج ارزشهای دینی در کشور؛
۳. آزادی بیان و قلم؛
۴. عدالت و رفع تبعیضها؛
۵. پیشرفت مادی و گسترش رفاه؛
۶. احیای کرامت انسانی و نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت خود؛
۷. زمینهسازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.
(منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله سید علی خامنهای)
اما کدام کارشناس استراتژی ملی یا حتی فردی نسبتاً عاقل است که نداند این اهداف توخالی ماندهاند و ایران بهسوی فلج شدن پیش میرود؟
چرا؟
چرا حکومت، دولتها و ملت از دستیابی به این اهداف درماندهاند؟
در این زمینه، کارشناسان و منتقدان، دهها پاسخ زیبا و خردمندانه دادهاند. من نیز در اینجا قصد دارم از منظر اصول استراتژیک ناتو پاسخی برای این پرسش ارائه دهم.
به گمان من، زیربنا و ریشه ناکامی حکومت در دستیابی به اهدافش، از جمله شکست تلخ و دردناک سند چشمانداز ۲۰ ساله و محو اسرائیل، بیشتر در گزاره زیر نهفته است:
جمهوری اسلامی نتوانسته است علایق خود را با علایق جهانی پیوند دهد.
تقریباً ۷۰ سال است که این گزاره در علم استراتژی قطعیت یافته است:
هیچ ملت، شرکت یا جنبش آزادیبخش و... نمیتواند به اهداف خود دست یابد، مگر آنکه علایق خود را با علایق جهانی، منطقهای و داخلی همراستا کند. در غیر این صورت، شکستش قطعی است.
برای اثبات این گزاره فوقالعاده حیاتی، میتوان دهها نمونه تاریخی، مانند گذار چین، لهستان، هند، و چکسلواکی را مطرح کرد.
شوربختانه، رهبران و دولتهای جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال گذشته این حقیقت استراتژیک را لمس وجدان نکردهاند. بدون فهم این اصل، هر تقلای ملی بیهوده و در حکم کوبیدن آب در هاون است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیشنهاد
خدا در آیه ۱۵۹ آل عمران که به آیه مشورت معروف است به روشنی به پیامبر دستور می دهد با مردم مشورت کند:
پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.(سوره آلعمران، آیه ۱۵۹). هم این آیه و هم آیه ۳۸ سوره شوری و هم دها حدیث متقن لزوم مشورت رهبر با مردم و کارشناسان را مسجل ساخته است.
بر پایه این ایه و نیز با پشتوانه احادیث پر شمار، در جایگاه شهروند جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد میدهم با تکیه بر اصل وحدت و اخوت دینی، کمک به تقرب وحدت اسلامی، نفی فرقه گرایی، در راستای اصول سازمان همکاری های اسلامی و برای برونرفت از بحران ها و پیشرفت سریع ایران، در خواست شود که تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی یا محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی، همزمان با انجام مسئولیت هایشان در کشورهای متبوع خویش، در جایگاه مشاورین ارشد حکومت و دولت ایران قرار گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خدا در آیه ۱۵۹ آل عمران که به آیه مشورت معروف است به روشنی به پیامبر دستور می دهد با مردم مشورت کند:
پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.(سوره آلعمران، آیه ۱۵۹). هم این آیه و هم آیه ۳۸ سوره شوری و هم دها حدیث متقن لزوم مشورت رهبر با مردم و کارشناسان را مسجل ساخته است.
بر پایه این ایه و نیز با پشتوانه احادیث پر شمار، در جایگاه شهروند جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد میدهم با تکیه بر اصل وحدت و اخوت دینی، کمک به تقرب وحدت اسلامی، نفی فرقه گرایی، در راستای اصول سازمان همکاری های اسلامی و برای برونرفت از بحران ها و پیشرفت سریع ایران، در خواست شود که تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی یا محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی، همزمان با انجام مسئولیت هایشان در کشورهای متبوع خویش، در جایگاه مشاورین ارشد حکومت و دولت ایران قرار گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اسرائیل در برابر ترکیه
تنش و بلکه مشاجره بین اسرائیل-ترکیه از ماه های آغازین ۲۰۲۵ هویدا خواهد شد. اسراییل بدین نتیجه دست یافته که ترکیه در جایگاه رهبری جهاناسلام با وجود شرایط و توانمندی متفاوت می تواند بسیار بهتر از ایران جبهه حمایت از فلسطین را ساماندهی کند. چرا؟!
۱- اسلام سنی
گرچه ترکیه جمهوری لائیک است، ولی ملت ش سنی است؛ آن هم حنفی که در برگیرنده بیش از ۸۰٪ اهل تسنن منطقه است. به ویژه این اردوغان و حزبش دارای تمایلات و رویکرد اسلامگرایانه اند. برخلاف ایران که به دلیل شیعی بودن نمی توانست رهبری ملت های منطقه را کسب کند، این بار اسرائیل با کشوری روبرو است که همرنگ اکثریت مردم و رهبران و احزاب مذهبی است. همین ویژگی درهای دیگر دولت ها و ملت های منطقه را بر روی ترکیه می گشاید؛
۲-غربگرایی
ترکیه نه تنها غربگرا و دارای سیستم لائیسیته است، که عضو ناتو به شمار می رود. در عین حال در حال تبدیل شدن به هاب انرژی اروپا است. چنین صبغه ای بر خلاف جمهوری اسلامی منزوی و در خود فرو رفته است؛
۳- توسعه یافته
پس از اسرائیل، جمهوری ترکیه از هر منظری و در مجموع و کلیت، توسعه یافته ترین کشور منطقه به شمار می رود. ترکیه در میزان های تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری خارجی، پیشرفت در بخش دفاعی، سیستم اطلاعاتی، تحقیق و توسعه و گردشگری و نفوذ نظامی منطقه ای، پا از مرزهای منطقه فراتر رفت نهاده است. درک قدرت بالای ملی از نظر تل آویو دور نمانده است. بی گمان اسرائیل در حال رصد تحولات و توسعه طلبی ترکیه بوده است.
۴- پیوندها
تنها کمبود ترکیه در کانون قرار گرفتن تجمیع ملت های منطقه است. با محور قرار گرفتن ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی شمالآفریقا و ایضا غرب شبه قاره(پاکستان) و افغانستان، اسرائیل در شرایط محاصره، بلکه استیصال قرار خواهد گرفت.
کوتاه آن که از ۲۰۲۵ تضاد ترکیه- اسرائیل درلبه های گسل های منطقه ای آشکار خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تنش و بلکه مشاجره بین اسرائیل-ترکیه از ماه های آغازین ۲۰۲۵ هویدا خواهد شد. اسراییل بدین نتیجه دست یافته که ترکیه در جایگاه رهبری جهاناسلام با وجود شرایط و توانمندی متفاوت می تواند بسیار بهتر از ایران جبهه حمایت از فلسطین را ساماندهی کند. چرا؟!
۱- اسلام سنی
گرچه ترکیه جمهوری لائیک است، ولی ملت ش سنی است؛ آن هم حنفی که در برگیرنده بیش از ۸۰٪ اهل تسنن منطقه است. به ویژه این اردوغان و حزبش دارای تمایلات و رویکرد اسلامگرایانه اند. برخلاف ایران که به دلیل شیعی بودن نمی توانست رهبری ملت های منطقه را کسب کند، این بار اسرائیل با کشوری روبرو است که همرنگ اکثریت مردم و رهبران و احزاب مذهبی است. همین ویژگی درهای دیگر دولت ها و ملت های منطقه را بر روی ترکیه می گشاید؛
۲-غربگرایی
ترکیه نه تنها غربگرا و دارای سیستم لائیسیته است، که عضو ناتو به شمار می رود. در عین حال در حال تبدیل شدن به هاب انرژی اروپا است. چنین صبغه ای بر خلاف جمهوری اسلامی منزوی و در خود فرو رفته است؛
۳- توسعه یافته
پس از اسرائیل، جمهوری ترکیه از هر منظری و در مجموع و کلیت، توسعه یافته ترین کشور منطقه به شمار می رود. ترکیه در میزان های تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری خارجی، پیشرفت در بخش دفاعی، سیستم اطلاعاتی، تحقیق و توسعه و گردشگری و نفوذ نظامی منطقه ای، پا از مرزهای منطقه فراتر رفت نهاده است. درک قدرت بالای ملی از نظر تل آویو دور نمانده است. بی گمان اسرائیل در حال رصد تحولات و توسعه طلبی ترکیه بوده است.
۴- پیوندها
تنها کمبود ترکیه در کانون قرار گرفتن تجمیع ملت های منطقه است. با محور قرار گرفتن ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی شمالآفریقا و ایضا غرب شبه قاره(پاکستان) و افغانستان، اسرائیل در شرایط محاصره، بلکه استیصال قرار خواهد گرفت.
کوتاه آن که از ۲۰۲۵ تضاد ترکیه- اسرائیل درلبه های گسل های منطقه ای آشکار خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی هم تغییر می کند
یک فرض جا افتاده در باره جمهوری اسلامی آن است که: رژیمی فناتیک، دگم و تغییر ناپذیر است. فرضی نادرست، با فکت هایی سطحی و برهان هایی سطحی تر.
جمهوری اسلامی هم پیشتر تغییر کرده و هم تغییر خواهد کرد. حتی تا جایی که به مقوله تغییرات موردی بر میگردد، به گمانم تغییر پذیرترین رژیم در خاورمیانه است. چرا و چگونه؟!
۱- آزادی گروگان ها
با این که تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنانش از سوی بنیانگذار و رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به مثابه انقلاب دوم نامیده شد، ولی بالاخره حکومت ناگزیر به پذیرش عهدنامه الجزیره مبنی بر آزادی همه گروگان ها گردید. آن هم با مدیریت یکی از تندروترین انقلابیون: بهزاد نبوی و در دوره شهید رجایی. چرا؟
پاسخ ساده و روشن است: هراس از تهدید پرزیدنت رونالد ریگان جمهوریخواه؛
۲- پذیرش قطعنامه
با وجود پافشاری رهبری مبنی بر استمرار جنگ و دفاع در برابر عراق و جا افتادن تقاضای پیروزی نهایی و بلکه محو رژیم بعثی صدام، بالاخره رهبری جمهوری اسلامی با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تن به صلح و سازش داد. چرا؟
پاسخ ساده، کوتاه و روشن است: توان ادامه جنگ از جمهوری اسلامی گرفته شده بود؛
۳- عقب نشینی از سوریه
سوریه گرانیگاه محور مقاومت بود، ولی با فروپاشی رژیم بعث اسد و علویون، دست جمهوری اسلامی از آن و نقش حیاتی اش در تدارک رسانی به حزب الله، بریده شد. جرا؟
پاسخ کوتاه و روشن است:
درمجموع تاب آوری جمهوری اسلامی به هر دلیل، از جمله پوسیدگی رژیم اسد و ناتوانی مستشاران ایرانی در برابر ترکیه و تحریرالشام کمتر بود.
البته با اندکی فراست، کنکاش و مرور، می توان به دستکم ۹ مورد دیگر کوتاه آمدن، سکوت و بردباری گریز ناپذیر جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی پی برد. برجام، احیای مناسبات با عربستان، نادیده و یا کم دیده انگاری حقابه های هیرمند و هریرود توسط افغانستان، از آن جمله اند.
ولی برخلاف بسیاری ارزیابی و گمان ها، جمهوری اسلامی در بخش داخلی نیز خواه و ناخواه در دهها مورد تن به تسلیم داده است. اجرایی نشدن قانون حجاب، تعطیلی گشت ارشاد، تعطیل کردن مواد قانونی مرتبط با ماهواره، فراگیری استفاده از دخانیات مثل قلیان در فضاهای عمومی و...فکت هایی اندک از تغییر رویه در عمل و اجرا به شمار می روند. از این ها فراتر ضرر دهی سنگین در فروش بنزین و حامل های انرژی ارزان قیمت است. چرا که دولت و حکومت، توانایی مدنی رویارویی و توجیه خیزش مردم را نداشته و یا از دست داده اند.
چکیده آن که هرگاه فشار بر جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل و تاب آوری شود، حکومت خواه و ناخواه تن به سازگاری خواهد داد. ولی شوربختانه تن دادن به تغییرات بر اثر تهدید، فشار و اجبار، پدیده فرخنده ای نیست. زیرا فاقد ابعاد دگرگونی کلی و جامع تغییرات از بالا بوده و نشات گرفته از یک فکریه و تحول استراتزیک در راس هرم حکومت نیست.
ایانلسر و زلمای خلیل زاد، نویسندگان کتاب استراتژی آمریکا در قرن ۲۱، به رهبران حکومت ها سفارش می کنند: تغییر کنید، پیش از آن که ناگزیر به تغییر شوید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
یک فرض جا افتاده در باره جمهوری اسلامی آن است که: رژیمی فناتیک، دگم و تغییر ناپذیر است. فرضی نادرست، با فکت هایی سطحی و برهان هایی سطحی تر.
جمهوری اسلامی هم پیشتر تغییر کرده و هم تغییر خواهد کرد. حتی تا جایی که به مقوله تغییرات موردی بر میگردد، به گمانم تغییر پذیرترین رژیم در خاورمیانه است. چرا و چگونه؟!
۱- آزادی گروگان ها
با این که تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنانش از سوی بنیانگذار و رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به مثابه انقلاب دوم نامیده شد، ولی بالاخره حکومت ناگزیر به پذیرش عهدنامه الجزیره مبنی بر آزادی همه گروگان ها گردید. آن هم با مدیریت یکی از تندروترین انقلابیون: بهزاد نبوی و در دوره شهید رجایی. چرا؟
پاسخ ساده و روشن است: هراس از تهدید پرزیدنت رونالد ریگان جمهوریخواه؛
۲- پذیرش قطعنامه
با وجود پافشاری رهبری مبنی بر استمرار جنگ و دفاع در برابر عراق و جا افتادن تقاضای پیروزی نهایی و بلکه محو رژیم بعثی صدام، بالاخره رهبری جمهوری اسلامی با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تن به صلح و سازش داد. چرا؟
پاسخ ساده، کوتاه و روشن است: توان ادامه جنگ از جمهوری اسلامی گرفته شده بود؛
۳- عقب نشینی از سوریه
سوریه گرانیگاه محور مقاومت بود، ولی با فروپاشی رژیم بعث اسد و علویون، دست جمهوری اسلامی از آن و نقش حیاتی اش در تدارک رسانی به حزب الله، بریده شد. جرا؟
پاسخ کوتاه و روشن است:
درمجموع تاب آوری جمهوری اسلامی به هر دلیل، از جمله پوسیدگی رژیم اسد و ناتوانی مستشاران ایرانی در برابر ترکیه و تحریرالشام کمتر بود.
البته با اندکی فراست، کنکاش و مرور، می توان به دستکم ۹ مورد دیگر کوتاه آمدن، سکوت و بردباری گریز ناپذیر جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی پی برد. برجام، احیای مناسبات با عربستان، نادیده و یا کم دیده انگاری حقابه های هیرمند و هریرود توسط افغانستان، از آن جمله اند.
ولی برخلاف بسیاری ارزیابی و گمان ها، جمهوری اسلامی در بخش داخلی نیز خواه و ناخواه در دهها مورد تن به تسلیم داده است. اجرایی نشدن قانون حجاب، تعطیلی گشت ارشاد، تعطیل کردن مواد قانونی مرتبط با ماهواره، فراگیری استفاده از دخانیات مثل قلیان در فضاهای عمومی و...فکت هایی اندک از تغییر رویه در عمل و اجرا به شمار می روند. از این ها فراتر ضرر دهی سنگین در فروش بنزین و حامل های انرژی ارزان قیمت است. چرا که دولت و حکومت، توانایی مدنی رویارویی و توجیه خیزش مردم را نداشته و یا از دست داده اند.
چکیده آن که هرگاه فشار بر جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل و تاب آوری شود، حکومت خواه و ناخواه تن به سازگاری خواهد داد. ولی شوربختانه تن دادن به تغییرات بر اثر تهدید، فشار و اجبار، پدیده فرخنده ای نیست. زیرا فاقد ابعاد دگرگونی کلی و جامع تغییرات از بالا بوده و نشات گرفته از یک فکریه و تحول استراتزیک در راس هرم حکومت نیست.
ایانلسر و زلمای خلیل زاد، نویسندگان کتاب استراتژی آمریکا در قرن ۲۱، به رهبران حکومت ها سفارش می کنند: تغییر کنید، پیش از آن که ناگزیر به تغییر شوید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران و اسراییل؛ متحدین ذاتی
به عنوان دانش آموخته ژئوپلیتیک، برآنم که هیچ دو کشوری در خاورمیانه به اندازه ایران و اسرائیل(اشغالگر) نمی توانند متحد و همپیمان استراتژیک قلمداد شوند. هر چند ایران و پاکستان از این دیدگاه نزدیکترند، ولی پاکستان در شبه قاره( آسیای جنوبی) و ایران جزو خاورمیانه به شمار می رود.
بنیاد اینگزاره نامانوس در فضای جمهوری اسلامی دستکم بر سه ستون استوار است؟!
۱- دشمنان مشترک
طی ۷۲ سال تکوین، اسراییل همواره و تقریبا بی انقطاع با ملت ها و دولت های عرب در حال کشمکش، مشاجره و جنگ بوده است. حتی هم اکنون نیز از ۲۲ دولت عضو اتحادیه عرب، تنها ۵ دولت آن را به رسمیت شناخته اند. بافرض تحکیم و گسترش صلح ابراهیم نیز، دغدغه اسرائیل از ناحیه دشمنی ملت های عرب پابرجا است. اسرائیل در چشم اندازهای درازمدت نمی تواند لحظه ای تهدید اعراب را نادیده انگارد.
ایران نیز کمابیش در چنین چنبره ای گرفتار بوده است. تحمل جنگ ۸ ساله و برباد دهنده از سوی کشوری عربی، آن هم با ملتی شیعی (اکثریت) خود گویای همهچیز است. مضافا این که تقریبا ۱۹ عضو اتحادیه عرب در اثنی جنگ، به گونه های مختلف پشتیبان عراق بعثی بودند. در عین حال هنوز هم مناسبات ایران با هیچکدام از دولت های عرب، استراتژيک و مبتنی بر هم پیمانی و اتحاد نیست. سهل است که حتی با برخی از این کشورها فاقد حداقلمناسبات رسمی است(مصر، مراکش، بحرین، جیبوتی و...)؛ به هر روی ایران نیز مانند اسرائیل همچنان از ناحیه دولت های عرب همسایه و دورتر زیر تهدید و فشار است؛
۲- مشابهت در انزوا
اسرائیل در ۲۷۰ درجه توسط ملت-دولت های عرب تحت محاصره فرهنگی(زبانی-دینی و ...) است. ایران نیز ۱۶۵ درجه از سوی ۷ ملت-دولت عرب (عمان، امارات، قطر، عربستان، بحرین، کویت و عراق ) در بر گرفته شده است. از جهات باختر و شمال نیز بیشتر با ملت-دولت های ترک و ترکمن همسایه است (ترکیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان) و از خاور نیز تطابق کمرنگ فرهنگی (زبانی-دینی و...) به چشم می خورد.
بنابراین ایران و اسراییل از منظر شاخص های فرهنگی دو ملت-دولت تنها محسوب می شوند.
در واقع بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه، تنها ایران، ترکیه و اسرائیل غیر عربند. همین ویژگی چارچوبی مستحکم را برای برقراری مناسبات استراتژیک بین دو ملت مهیا ساخته است؛
۳- دیگر تهدیدات مشترک
هر دو ملت از سوی بنیادگرایان متعدد تکفیری مورد تهدیدند. البته اسرائیل طی ۱۰-۱۲ سال گذشته با رخنه در صفوف داعش، القاعده و ...از آنها در جهت پیروزی تاکتیک ی علیه دشمنانش استفاده کرده است، ولی روشن است که در درازمدت ناگزیر تهدیدی علیه امنیت و حتی بقای محسوب می شوند. ایران شیعی نیز همواره یکی از سه هدف قتال همه تشکل های بنیادگرا بوده است.
در چنین فضا و شرایطی، همراهی، همکاری و بلکه اتحاد دو ملت در برابر این تهدید درازمدت مشترک طبیعی می نماید.
کوتاه آن که بر پایه شاخص های ژئوپولیتیک و از منظر ملی گرایی(زاویه دید ملت-دولت) ایران-اسراییل(اشغالگر) و با حذف دیدگاه های دیگر، متحدان سرشتی محسوب می شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به عنوان دانش آموخته ژئوپلیتیک، برآنم که هیچ دو کشوری در خاورمیانه به اندازه ایران و اسرائیل(اشغالگر) نمی توانند متحد و همپیمان استراتژیک قلمداد شوند. هر چند ایران و پاکستان از این دیدگاه نزدیکترند، ولی پاکستان در شبه قاره( آسیای جنوبی) و ایران جزو خاورمیانه به شمار می رود.
بنیاد اینگزاره نامانوس در فضای جمهوری اسلامی دستکم بر سه ستون استوار است؟!
۱- دشمنان مشترک
طی ۷۲ سال تکوین، اسراییل همواره و تقریبا بی انقطاع با ملت ها و دولت های عرب در حال کشمکش، مشاجره و جنگ بوده است. حتی هم اکنون نیز از ۲۲ دولت عضو اتحادیه عرب، تنها ۵ دولت آن را به رسمیت شناخته اند. بافرض تحکیم و گسترش صلح ابراهیم نیز، دغدغه اسرائیل از ناحیه دشمنی ملت های عرب پابرجا است. اسرائیل در چشم اندازهای درازمدت نمی تواند لحظه ای تهدید اعراب را نادیده انگارد.
ایران نیز کمابیش در چنین چنبره ای گرفتار بوده است. تحمل جنگ ۸ ساله و برباد دهنده از سوی کشوری عربی، آن هم با ملتی شیعی (اکثریت) خود گویای همهچیز است. مضافا این که تقریبا ۱۹ عضو اتحادیه عرب در اثنی جنگ، به گونه های مختلف پشتیبان عراق بعثی بودند. در عین حال هنوز هم مناسبات ایران با هیچکدام از دولت های عرب، استراتژيک و مبتنی بر هم پیمانی و اتحاد نیست. سهل است که حتی با برخی از این کشورها فاقد حداقلمناسبات رسمی است(مصر، مراکش، بحرین، جیبوتی و...)؛ به هر روی ایران نیز مانند اسرائیل همچنان از ناحیه دولت های عرب همسایه و دورتر زیر تهدید و فشار است؛
۲- مشابهت در انزوا
اسرائیل در ۲۷۰ درجه توسط ملت-دولت های عرب تحت محاصره فرهنگی(زبانی-دینی و ...) است. ایران نیز ۱۶۵ درجه از سوی ۷ ملت-دولت عرب (عمان، امارات، قطر، عربستان، بحرین، کویت و عراق ) در بر گرفته شده است. از جهات باختر و شمال نیز بیشتر با ملت-دولت های ترک و ترکمن همسایه است (ترکیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان) و از خاور نیز تطابق کمرنگ فرهنگی (زبانی-دینی و...) به چشم می خورد.
بنابراین ایران و اسراییل از منظر شاخص های فرهنگی دو ملت-دولت تنها محسوب می شوند.
در واقع بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه، تنها ایران، ترکیه و اسرائیل غیر عربند. همین ویژگی چارچوبی مستحکم را برای برقراری مناسبات استراتژیک بین دو ملت مهیا ساخته است؛
۳- دیگر تهدیدات مشترک
هر دو ملت از سوی بنیادگرایان متعدد تکفیری مورد تهدیدند. البته اسرائیل طی ۱۰-۱۲ سال گذشته با رخنه در صفوف داعش، القاعده و ...از آنها در جهت پیروزی تاکتیک ی علیه دشمنانش استفاده کرده است، ولی روشن است که در درازمدت ناگزیر تهدیدی علیه امنیت و حتی بقای محسوب می شوند. ایران شیعی نیز همواره یکی از سه هدف قتال همه تشکل های بنیادگرا بوده است.
در چنین فضا و شرایطی، همراهی، همکاری و بلکه اتحاد دو ملت در برابر این تهدید درازمدت مشترک طبیعی می نماید.
کوتاه آن که بر پایه شاخص های ژئوپولیتیک و از منظر ملی گرایی(زاویه دید ملت-دولت) ایران-اسراییل(اشغالگر) و با حذف دیدگاه های دیگر، متحدان سرشتی محسوب می شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نتیجه مناسبات ایران و آمریکا!
به باور من، هرگونه تفسیری از مناسبات ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی که به گزارهی راستین باراک اوباما ختم نشود، بیهوده است و چیزی جز سردرگم کردن خواننده نخواهد بود:
"ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلندمدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانهترین دشمن را به خود اختصاص داده است."
خلاصهی این گزاره اوباما آن است که رویکرد طولانیمدت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی، در بین همه ملتها، کمترین تأثیر را بر قدرت جهانی آمریکا داشته است. بااینحال، جمهوری اسلامی با وجود این اثرگذاری ناچیز، خود را در معرض بیشترین و کشندهترین ضربات امریکا قرار داده است؛ موقعیتی که دشمنترین دولت، در برابر آمریکا تلقی شود. بهعبارتدیگر با وجود ایجاد کمترین خطر برای امریکا، بیشترین آسیب را برای ملت ایران از ناحیه امریکا تدارک دیده است.
این سخن به نوعی یادآور گزارهای است که به ماهاتیر محمد، معمار نوسازی مالزی، نسبت داده میشود. او در پاسخ به پرسش یکی از دولتمردان جمهوری اسلامی چنین گفته بود:
"آمریکا مانند گاومیشی قدرتمند است؛ ما به شیر آن چشم داریم، ولی شما با شاخهایش درگیر شدهاید."
هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین رویکردی، ایران را به مسیری هدایت کرده که جز نابودی و آسیب برای کشور، نتیجهای به همراه نداشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به باور من، هرگونه تفسیری از مناسبات ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی که به گزارهی راستین باراک اوباما ختم نشود، بیهوده است و چیزی جز سردرگم کردن خواننده نخواهد بود:
"ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلندمدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانهترین دشمن را به خود اختصاص داده است."
خلاصهی این گزاره اوباما آن است که رویکرد طولانیمدت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی، در بین همه ملتها، کمترین تأثیر را بر قدرت جهانی آمریکا داشته است. بااینحال، جمهوری اسلامی با وجود این اثرگذاری ناچیز، خود را در معرض بیشترین و کشندهترین ضربات امریکا قرار داده است؛ موقعیتی که دشمنترین دولت، در برابر آمریکا تلقی شود. بهعبارتدیگر با وجود ایجاد کمترین خطر برای امریکا، بیشترین آسیب را برای ملت ایران از ناحیه امریکا تدارک دیده است.
این سخن به نوعی یادآور گزارهای است که به ماهاتیر محمد، معمار نوسازی مالزی، نسبت داده میشود. او در پاسخ به پرسش یکی از دولتمردان جمهوری اسلامی چنین گفته بود:
"آمریکا مانند گاومیشی قدرتمند است؛ ما به شیر آن چشم داریم، ولی شما با شاخهایش درگیر شدهاید."
هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین رویکردی، ایران را به مسیری هدایت کرده که جز نابودی و آسیب برای کشور، نتیجهای به همراه نداشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هدف سیاست
طی ۴۶ سال گذشته به مناسبت شغلم با مدیران رده های پایینی، میانی و بالایی جمهوری اسلامی سرو کار داشته ام. لطفا به نتیجه زیر احترام بگذارید:
هدف غایی کسانی که وارد عرصه سیاست شده اند(نزدیک به همه)، یک چیز بوده است: پول
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
طی ۴۶ سال گذشته به مناسبت شغلم با مدیران رده های پایینی، میانی و بالایی جمهوری اسلامی سرو کار داشته ام. لطفا به نتیجه زیر احترام بگذارید:
هدف غایی کسانی که وارد عرصه سیاست شده اند(نزدیک به همه)، یک چیز بوده است: پول
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
قصه سوریه پایان یافت
البته می شود در باب آن چه جمهوری اسلامی ایران در سوریه از دست داد و کلان تر از کلان هم بود، مویه کرد، مرثیه سرود، شروه خواند و حتی روضه های خاص ساخت، ولی یدالله کریمی پور بر آن است که:
زین پس قصه نفوذ جمهوری اسلامی در شام به کلی پایان یافته و همه آرزوها به اتکای مجدد به این دولت و سرزمین از دست رفته است. این ضرب المثل دستکم در اینجا صادق است؛ آب رفته به جوی بر نمی گردد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
البته می شود در باب آن چه جمهوری اسلامی ایران در سوریه از دست داد و کلان تر از کلان هم بود، مویه کرد، مرثیه سرود، شروه خواند و حتی روضه های خاص ساخت، ولی یدالله کریمی پور بر آن است که:
زین پس قصه نفوذ جمهوری اسلامی در شام به کلی پایان یافته و همه آرزوها به اتکای مجدد به این دولت و سرزمین از دست رفته است. این ضرب المثل دستکم در اینجا صادق است؛ آب رفته به جوی بر نمی گردد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دلخوش نباشید
از ۸ روز پیش رسانه ها در باب آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی-ایالات متحده و پرزیدنت جدیدش خبرها ساخته و گمانه ها زده اند. ولی تا امروز برآنم که نه گفتگویی در کار است و نه توافقی. اگر هم چنین شد، که بس بعید می نماید، توافقی جامع در کار نخواهد بود. چنین گمانه زنی هایی برای رفع التهاب از بازار و جامعه فراهم شده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
از ۸ روز پیش رسانه ها در باب آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی-ایالات متحده و پرزیدنت جدیدش خبرها ساخته و گمانه ها زده اند. ولی تا امروز برآنم که نه گفتگویی در کار است و نه توافقی. اگر هم چنین شد، که بس بعید می نماید، توافقی جامع در کار نخواهد بود. چنین گمانه زنی هایی برای رفع التهاب از بازار و جامعه فراهم شده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
بررسی احتمال بازآرایی محور مقاومت
این روزها رهبری و برخی مدیران جمهوری اسلامی تاکید می ورزند که به رغم از دست رفتن سوریه، پذیرش آتش بس از سوی حزب الله، خاموش گشتن شعله های حشدالشعبی و شمع گونه شدن آتش فروزان حماس در غزه، بازهم محور مقاومت قدرت، انسجام و هیمنه و جبروت پیشین را احیا کرده و با بازآرایی خود همچنان با رویکردی آفندی کنترل میدان را در دست خواهند گرفت.
در جایگاه و از منظر یک ژئوپلیتیسین بنا به برهان های زیر به کلی منکر گزاره احیای مجدد محور مقاومت هستم:
۱- ناهمپوشی اهداف و ابزار
میان هدف غایی محور مقاومت(نابودی اسرائیل) و ابزارهای در اختیارش فرسنگ ها فاصله و عقب ماندگی به چشم می خورد. ابن ناهمپوشی کلان از آفتاب روشن تر است،
۲- محدود ماندن جغرافیایی علائق
جمهوری اسلامی و محور مقاومت نتوانسته اند هدف و علائق خود را با علائق ملت-دولت های منطقه همپوش سازند. تنها همین گزاره برای انزوا و بلکه هدف محور مقاومت بس است؛
۳- انزوای بین المللی
بر عکس طرح و برنامه تشکیل کشور مستقل فلسطینی که فراگیر وجهانی شده و تاکنون ۱۴۵ کشور بدان پیوسته اند، اهداف و علائق محور مقاومت در ارتباط با اسرائیل(اشغالگر) همچنان محدود مانده و بلکه در انزوا و بلکه در فرایند هبوطی بین المللی و منطقه ای گرفتار آمده است؛
۴- تحولات جدید
شانس دولت اسرائیل با آمدن ترامپ به فاز شکوفایی رسیده و زین پس نیروی بی مضایقه ایالات متحده را بیش از پیش همراه خواهد داشت.
در واقع از دیدگاه پراکنش جغرافیای پشتیبانی استراتژیک تکلیف محور مقاومت روشن تر از دست زدن به پیش بینی است:
دولت های مصر، ترکیه، امارات، اردن و بحرین که آشکارا اسرائیل را به رسمیت می شناسند؛
عربستان، قطر و عمان نیز که برای برقراری مناسبات با اسرائیل خیز برداشته و تنها در پی آرامتر شدن فضای جنگی برای ایجاد مناسبات کامله الوداد با اسرائیل اند.
موضع سوریه طابق النعل بالنعل همانند ترکیه خواهد بود.
عراق و کویت نیز به هیچبرنامه ضد اسرائیلی نخواهند پیوست.
بنابراین در چنین میدانی جمهوری اسلامی می ماند و نیمی از یمن و ثلث لبنان، آن هم در افت کارکردی این دو کانون؛ و مهم تر با دغدغه های سنگین داخلی جمهوری اسلامی .
شوربختانه در ژئوپلیتیک جایی برای تاثیر گذاری نیایش و دعا و غیب مکشوف نیست. با این حاشیه و از نگاه همین شیوه تفسیر، نمی توانم تارمویی امید به احیای قدرتمندانه محور مقاومت بیابم. شاید بعدها نظریه پردازان راهی برای ورود نیروهای غیبی و فرامادی بیابند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این روزها رهبری و برخی مدیران جمهوری اسلامی تاکید می ورزند که به رغم از دست رفتن سوریه، پذیرش آتش بس از سوی حزب الله، خاموش گشتن شعله های حشدالشعبی و شمع گونه شدن آتش فروزان حماس در غزه، بازهم محور مقاومت قدرت، انسجام و هیمنه و جبروت پیشین را احیا کرده و با بازآرایی خود همچنان با رویکردی آفندی کنترل میدان را در دست خواهند گرفت.
در جایگاه و از منظر یک ژئوپلیتیسین بنا به برهان های زیر به کلی منکر گزاره احیای مجدد محور مقاومت هستم:
۱- ناهمپوشی اهداف و ابزار
میان هدف غایی محور مقاومت(نابودی اسرائیل) و ابزارهای در اختیارش فرسنگ ها فاصله و عقب ماندگی به چشم می خورد. ابن ناهمپوشی کلان از آفتاب روشن تر است،
۲- محدود ماندن جغرافیایی علائق
جمهوری اسلامی و محور مقاومت نتوانسته اند هدف و علائق خود را با علائق ملت-دولت های منطقه همپوش سازند. تنها همین گزاره برای انزوا و بلکه هدف محور مقاومت بس است؛
۳- انزوای بین المللی
بر عکس طرح و برنامه تشکیل کشور مستقل فلسطینی که فراگیر وجهانی شده و تاکنون ۱۴۵ کشور بدان پیوسته اند، اهداف و علائق محور مقاومت در ارتباط با اسرائیل(اشغالگر) همچنان محدود مانده و بلکه در انزوا و بلکه در فرایند هبوطی بین المللی و منطقه ای گرفتار آمده است؛
۴- تحولات جدید
شانس دولت اسرائیل با آمدن ترامپ به فاز شکوفایی رسیده و زین پس نیروی بی مضایقه ایالات متحده را بیش از پیش همراه خواهد داشت.
در واقع از دیدگاه پراکنش جغرافیای پشتیبانی استراتژیک تکلیف محور مقاومت روشن تر از دست زدن به پیش بینی است:
دولت های مصر، ترکیه، امارات، اردن و بحرین که آشکارا اسرائیل را به رسمیت می شناسند؛
عربستان، قطر و عمان نیز که برای برقراری مناسبات با اسرائیل خیز برداشته و تنها در پی آرامتر شدن فضای جنگی برای ایجاد مناسبات کامله الوداد با اسرائیل اند.
موضع سوریه طابق النعل بالنعل همانند ترکیه خواهد بود.
عراق و کویت نیز به هیچبرنامه ضد اسرائیلی نخواهند پیوست.
بنابراین در چنین میدانی جمهوری اسلامی می ماند و نیمی از یمن و ثلث لبنان، آن هم در افت کارکردی این دو کانون؛ و مهم تر با دغدغه های سنگین داخلی جمهوری اسلامی .
شوربختانه در ژئوپلیتیک جایی برای تاثیر گذاری نیایش و دعا و غیب مکشوف نیست. با این حاشیه و از نگاه همین شیوه تفسیر، نمی توانم تارمویی امید به احیای قدرتمندانه محور مقاومت بیابم. شاید بعدها نظریه پردازان راهی برای ورود نیروهای غیبی و فرامادی بیابند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این روزها در دمشق چه می گذرد؟
۱- کشورهای عرب از راههای گوناگون به یاری سوریه شتافته و از جمله سیل کمک های عربستان، کویت و قطر از مسیر پل هوایی راهی دمشق می شود. به گمانم دولت های عرب می خواهند جای خالی جمهوری را پر کنند؛
۲-حضور ترکیه در همه جا مشهود است؛ از سیاستگذاری خارجی تا نیروهای مسلح؛
۳- وزیران امور خارجه آلمان و فرانسه وارد دمشق شدند. وزیر خارجه فرانسه نوشت: "دو کشور اروپایی با تمامی سوری ها همراه بوده و هستند". به اغلب احتمال مساله اصلی مذاکرات دو وزیر، رفع تحریم های سفت و سخت اروپا باشد؛
۴- آمریکا نیز چند روز پیش هیأت ی را برای دیدار احمد الشرع(جولانی) به دمشق اعزام کرد که حاصل آن رسمیت یافتن حاکمیت موقت وی بود؛
۵- از امروز خطوط هوایی قطر پروازها به سوریه و دمشق را از سر گرفت. قطر از پیشگامان جهان عرب برای به رسمیت شناختن زمامداران جدید دمشق محسوب می شود؛
۶- امروز مدرسه ایرانی ها در دمشق به دست نیروهای جولانی افتاد؛
۷- گویا واشنگتن از حکومت جدید دمشق خواست مانع بازگشت ایران به سوریه شود.
خلاصه: دمشق تحت کنترل اردوغان در حال تن دادن به تغییر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
۱- کشورهای عرب از راههای گوناگون به یاری سوریه شتافته و از جمله سیل کمک های عربستان، کویت و قطر از مسیر پل هوایی راهی دمشق می شود. به گمانم دولت های عرب می خواهند جای خالی جمهوری را پر کنند؛
۲-حضور ترکیه در همه جا مشهود است؛ از سیاستگذاری خارجی تا نیروهای مسلح؛
۳- وزیران امور خارجه آلمان و فرانسه وارد دمشق شدند. وزیر خارجه فرانسه نوشت: "دو کشور اروپایی با تمامی سوری ها همراه بوده و هستند". به اغلب احتمال مساله اصلی مذاکرات دو وزیر، رفع تحریم های سفت و سخت اروپا باشد؛
۴- آمریکا نیز چند روز پیش هیأت ی را برای دیدار احمد الشرع(جولانی) به دمشق اعزام کرد که حاصل آن رسمیت یافتن حاکمیت موقت وی بود؛
۵- از امروز خطوط هوایی قطر پروازها به سوریه و دمشق را از سر گرفت. قطر از پیشگامان جهان عرب برای به رسمیت شناختن زمامداران جدید دمشق محسوب می شود؛
۶- امروز مدرسه ایرانی ها در دمشق به دست نیروهای جولانی افتاد؛
۷- گویا واشنگتن از حکومت جدید دمشق خواست مانع بازگشت ایران به سوریه شود.
خلاصه: دمشق تحت کنترل اردوغان در حال تن دادن به تغییر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سوریه هم پریدن آموخت
سوریه به زودی به هاب ،کانون و محور صدور نفت و گاز کشورهای خلیج فارس تبدیل خواهد شد. احتمال فعال شدن ۳ تا ۵ خط زیر زیاد شده است:
۱- فعال شدن خط لوله قطر- سوریه-ترکیه؛
۲-فعال شدن خط لوله عراق- لاذقیه یا طرطوس؛
۳- فعال شدن خط لوله سعودی- طرطوس یا لاذقیه در جهت صدور هیدروژن؛
۴- احتمال تکوین خط لوله کویت- سعودی- سوریه؛
۵- احتمال تکوین خط لوله امارات-سعودی-سوریه.
با آغاز بکار تنها سه خط نخست از ۵ خط، به ویژه انتقال هیدروژن عربستان به اروپا، در آمد ترانزیتی سوریه بین ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ درصد به نسبت کنونی افزایش خواهد یافت.به اغلب احتمال تا دسامبر ۲۰۲۵، رشد اقتصادی سوریه از همه ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه بیشتر خواهد بود. سوری ها به زندگی، نشاط و شادابی آری گفتند.
در واقع دمشق با دوری جستن از استراتژی انکار و پیوستن به استراتژی تعامل راه خود را از محور مقاومت با استراتژی رزم مستقیم با اسرائیل جدا کرد. در واقع دمشق راه خیز و پریدن آموخت. حرکت سوریه زود بازده ترین نتیجه تغییر استراتژی در جهان قلمداد خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سوریه به زودی به هاب ،کانون و محور صدور نفت و گاز کشورهای خلیج فارس تبدیل خواهد شد. احتمال فعال شدن ۳ تا ۵ خط زیر زیاد شده است:
۱- فعال شدن خط لوله قطر- سوریه-ترکیه؛
۲-فعال شدن خط لوله عراق- لاذقیه یا طرطوس؛
۳- فعال شدن خط لوله سعودی- طرطوس یا لاذقیه در جهت صدور هیدروژن؛
۴- احتمال تکوین خط لوله کویت- سعودی- سوریه؛
۵- احتمال تکوین خط لوله امارات-سعودی-سوریه.
با آغاز بکار تنها سه خط نخست از ۵ خط، به ویژه انتقال هیدروژن عربستان به اروپا، در آمد ترانزیتی سوریه بین ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ درصد به نسبت کنونی افزایش خواهد یافت.به اغلب احتمال تا دسامبر ۲۰۲۵، رشد اقتصادی سوریه از همه ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه بیشتر خواهد بود. سوری ها به زندگی، نشاط و شادابی آری گفتند.
در واقع دمشق با دوری جستن از استراتژی انکار و پیوستن به استراتژی تعامل راه خود را از محور مقاومت با استراتژی رزم مستقیم با اسرائیل جدا کرد. در واقع دمشق راه خیز و پریدن آموخت. حرکت سوریه زود بازده ترین نتیجه تغییر استراتژی در جهان قلمداد خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
10 کشور برتر جهان
از دیدگاه کیفیت زندگی و بر پایه 9 شاخص درآمد بالای سرانه، ثبات سیاسی و امنیتی، دوام خانواده (نرخ طلاق)، زندگی اجتماعی (نرخ حضور در کلاب ها، معابد و ..)، اعتدال و پاکی آب و هوا، امنیت شغلی(نرخ کار و بیکاری)، آزادی های سیاسی، مانند آزادی های مدنی، بیان و اندیشه و بالاخره برابری جنسیتی(میانگین درآمد مرد و زن و...) 10 کشور نخست جهان عبارتند از:
سوئیس، دانمارک، هلند، فنلاند،استرالیا، ایسلند، المان، اتریش، نیوزلند، نروژ و سوئد.
از آنجا که ضریب دو ملت سوئد و نروژ تقریبا یکی است، هر دو در ردیف دهم قرار گرفته اند. البته پس از این ها سلطنت عمان و دوک نشین لوکزامبورگ قرار دارند.
شگفت آن که برخلاف ادبیات رسوب یافته سیاسی در ایران، شش ملت در این جدول دارای رژیم پادشاهی هستند. دوم این که رژیم همه این ملت ها سکولار است؛ یعنی فاقد مذهب رسمی هستند. سوم این که رژیم همه این ملت دمکراتیک به شمار می رود. چهارم این که ساختار جغرافیایی-سیاسی این رژیم ها بر پایه فدرالیسم یا شیوه عدم تمرکز اداری-سیاسی است. یادآوری می شود که جمهوری اسلامی در این فهرست، در رتبه 150 ام است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
از دیدگاه کیفیت زندگی و بر پایه 9 شاخص درآمد بالای سرانه، ثبات سیاسی و امنیتی، دوام خانواده (نرخ طلاق)، زندگی اجتماعی (نرخ حضور در کلاب ها، معابد و ..)، اعتدال و پاکی آب و هوا، امنیت شغلی(نرخ کار و بیکاری)، آزادی های سیاسی، مانند آزادی های مدنی، بیان و اندیشه و بالاخره برابری جنسیتی(میانگین درآمد مرد و زن و...) 10 کشور نخست جهان عبارتند از:
سوئیس، دانمارک، هلند، فنلاند،استرالیا، ایسلند، المان، اتریش، نیوزلند، نروژ و سوئد.
از آنجا که ضریب دو ملت سوئد و نروژ تقریبا یکی است، هر دو در ردیف دهم قرار گرفته اند. البته پس از این ها سلطنت عمان و دوک نشین لوکزامبورگ قرار دارند.
شگفت آن که برخلاف ادبیات رسوب یافته سیاسی در ایران، شش ملت در این جدول دارای رژیم پادشاهی هستند. دوم این که رژیم همه این ملت ها سکولار است؛ یعنی فاقد مذهب رسمی هستند. سوم این که رژیم همه این ملت دمکراتیک به شمار می رود. چهارم این که ساختار جغرافیایی-سیاسی این رژیم ها بر پایه فدرالیسم یا شیوه عدم تمرکز اداری-سیاسی است. یادآوری می شود که جمهوری اسلامی در این فهرست، در رتبه 150 ام است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی دیگر تهدید نیست
تا جایی که به اسرائیل(اشغالگر) بر می گردد, جمهوری اسلامی دیگر خطری اصلی، عمده، همه جانبه و کانونی برای بقای این دولت به شمار نمی رود. در واقع تنها حواشی کم رمق این تهدید جنجالی پیشین باقی مانده که از دیدگاه تل آویو رفع و رجوع آنها چندان سخت نخواهد بود. تنها تهدید عمده فعالیت های هسته ای تهران است که کنترلش با رهبری و هدایت ایالات متحده تعریف پذیر خواهد بود.
پس این همه تقلا و جنب و جوش گسترده و بیش از پیش این روزهای اسرائیل در سوریه در قالب بمباران های پرشمار مراکز نطامی و حتی تصرف سرحدات شام، از جمله ارتفاعات مرزی با چه هدفی است؟! مگر نه این که احمد الشرع(جولانی) به دفعات در باره همزیستی آشتی جویانه با اسرائیل اعلام موضع کرده و هر گونه تهدید از جانب دمشق را به کلی منتفی می داند؟!.
به اغلب احتمال دلیل اصلی تکاپوی ابن روزهای اسرائیل در شام و بخش باختری و مرکزی هلال خضیب، رویارویی با بلند پروازی های ترکیه زیر رهبری پرزیدنت اردوغان است. در واقع پویاترین و توانمندترین بخش نظامی اسرائیل مدیریت استراتژیک این دولت است. به گمانم اسراییل تنها دولتی در جهان است که با چشم اندازهای درازمدت ۲۰ ساله به جهان و پیرامونش می نگرد. این بخش به مراتب کارآمدتر و سنجیده تر از نیروی هوایی، فعالیت هسته ای و حتی اطلاعاتی بوده و کار طراحی و برنامه ریزی درازمدت این دولت را زیر مهمیز دقیق و سنگین خود داده است.
اسرائیل(اشغالگر) با دقت تام و به درستی بر تهدید اصلی ترکیه تمرکز کرده است. او این رویکرد اعلامی پرزیدنت اردوغان را که: هر کاری را برای تحقق رویای ترکیه بزرگ انجام خواهیم داد، جدی تلقی می کند. اسرائیل تداوم بقای اسد را بیش از هر دولتی برای حفظ حدود و ثغور اسرائیل مفید می دانست و هیچ برنامه ای برای فروپاشی رژیم طفیلی، ترسو و ناکارآمد اسد نداشت. از دیدگاه اسرائیل رژیم اسد به مثابه یک سیبل تمرینی و یا کبریتی بی خطر بود که در جهت مانور و تمرین می شد از آن بهره برداری کرد.
ولی از دیدگاه اسرائیل تحریرالشام شمشیری مرموز در کنترل ترکیه اردوغان خواهد بود که با مهیا شدن فرصت ها می توان آن را در قالب نوعثمانیگری در هر جهتی بکار برد. به همین دلیل است که ارتش اسراییل طی دو هفته اخیر بیش از 500 کیلومترمربع از سوریه را تصرف، 93 مرکز نظامی را منهدم و حتی در جهت مانور و آزمایش تسلیحات هسته ای تاکتیکی در کوههای پیرامون طرطوس استفاده کرد.
دیروز تحلیلگر روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت که به گونه ای سخنگوی جناح برتر ارتش محسوب می شود. در ارتباط با سوریه نوشت: سوریه کشوری ساختگی است که باید تجزیه شود. چون حقی برای ادامه حیات ندارد و اصولا یک دولت عربی یا قومیتی نیست.
البته اسراییل در کانتینمنت علیه ترکیه در سوریه تنها نیست، بلکه اروپا، ایالات متحده و فدراتیو روسیه طی هدفی نانوشته و در بک هماهنگی شگفت با اسرائیل در جهت محدود سازی اهداف ژئوپولیتیک پرزیدنت اردوغان همداستانند. این هدف مشترک از سوی یونان، اعضای بالکانی اتحادیه و البته لابی ارمنی پیگیری می شود. چنانکه بعید نیست سفر عجیب و زود هنگام و همزمان وزرای آلمان و فرانسه به سوریه و دیدار با احمدالشرع (جولانی) از جمله با هدف محدود سازی مانور ترکیه انجام شده باشد. هم چنین بعید است که آمریکا و ایضا اسرائیل به دولت دست نشانده ترکیه در دمشق اجازه فشار بر نواحی کردنشین بدهند.
با این همه طرفهای درگیر در سوریه در یک مورد همداستانند: حمایت از انجام رشد و توسعه شتابان سوریه. چنین هدفی به منطور جلوگیری از مهاجرت و بلکه بازگرداندن مهاجران خواهد بود.
در مجموع به گمانم زین پس نقش جمهوری اسلامی در سوریه و ایضا بخش مرکزی و باختری هلال خصیب بیشینه شاخه ای و کم اهمیت خواهد بود. از دیدگاه اسرائیل این ترکیه اردوغانیاست که باید کنترل شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تا جایی که به اسرائیل(اشغالگر) بر می گردد, جمهوری اسلامی دیگر خطری اصلی، عمده، همه جانبه و کانونی برای بقای این دولت به شمار نمی رود. در واقع تنها حواشی کم رمق این تهدید جنجالی پیشین باقی مانده که از دیدگاه تل آویو رفع و رجوع آنها چندان سخت نخواهد بود. تنها تهدید عمده فعالیت های هسته ای تهران است که کنترلش با رهبری و هدایت ایالات متحده تعریف پذیر خواهد بود.
پس این همه تقلا و جنب و جوش گسترده و بیش از پیش این روزهای اسرائیل در سوریه در قالب بمباران های پرشمار مراکز نطامی و حتی تصرف سرحدات شام، از جمله ارتفاعات مرزی با چه هدفی است؟! مگر نه این که احمد الشرع(جولانی) به دفعات در باره همزیستی آشتی جویانه با اسرائیل اعلام موضع کرده و هر گونه تهدید از جانب دمشق را به کلی منتفی می داند؟!.
به اغلب احتمال دلیل اصلی تکاپوی ابن روزهای اسرائیل در شام و بخش باختری و مرکزی هلال خضیب، رویارویی با بلند پروازی های ترکیه زیر رهبری پرزیدنت اردوغان است. در واقع پویاترین و توانمندترین بخش نظامی اسرائیل مدیریت استراتژیک این دولت است. به گمانم اسراییل تنها دولتی در جهان است که با چشم اندازهای درازمدت ۲۰ ساله به جهان و پیرامونش می نگرد. این بخش به مراتب کارآمدتر و سنجیده تر از نیروی هوایی، فعالیت هسته ای و حتی اطلاعاتی بوده و کار طراحی و برنامه ریزی درازمدت این دولت را زیر مهمیز دقیق و سنگین خود داده است.
اسرائیل(اشغالگر) با دقت تام و به درستی بر تهدید اصلی ترکیه تمرکز کرده است. او این رویکرد اعلامی پرزیدنت اردوغان را که: هر کاری را برای تحقق رویای ترکیه بزرگ انجام خواهیم داد، جدی تلقی می کند. اسرائیل تداوم بقای اسد را بیش از هر دولتی برای حفظ حدود و ثغور اسرائیل مفید می دانست و هیچ برنامه ای برای فروپاشی رژیم طفیلی، ترسو و ناکارآمد اسد نداشت. از دیدگاه اسرائیل رژیم اسد به مثابه یک سیبل تمرینی و یا کبریتی بی خطر بود که در جهت مانور و تمرین می شد از آن بهره برداری کرد.
ولی از دیدگاه اسرائیل تحریرالشام شمشیری مرموز در کنترل ترکیه اردوغان خواهد بود که با مهیا شدن فرصت ها می توان آن را در قالب نوعثمانیگری در هر جهتی بکار برد. به همین دلیل است که ارتش اسراییل طی دو هفته اخیر بیش از 500 کیلومترمربع از سوریه را تصرف، 93 مرکز نظامی را منهدم و حتی در جهت مانور و آزمایش تسلیحات هسته ای تاکتیکی در کوههای پیرامون طرطوس استفاده کرد.
دیروز تحلیلگر روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت که به گونه ای سخنگوی جناح برتر ارتش محسوب می شود. در ارتباط با سوریه نوشت: سوریه کشوری ساختگی است که باید تجزیه شود. چون حقی برای ادامه حیات ندارد و اصولا یک دولت عربی یا قومیتی نیست.
البته اسراییل در کانتینمنت علیه ترکیه در سوریه تنها نیست، بلکه اروپا، ایالات متحده و فدراتیو روسیه طی هدفی نانوشته و در بک هماهنگی شگفت با اسرائیل در جهت محدود سازی اهداف ژئوپولیتیک پرزیدنت اردوغان همداستانند. این هدف مشترک از سوی یونان، اعضای بالکانی اتحادیه و البته لابی ارمنی پیگیری می شود. چنانکه بعید نیست سفر عجیب و زود هنگام و همزمان وزرای آلمان و فرانسه به سوریه و دیدار با احمدالشرع (جولانی) از جمله با هدف محدود سازی مانور ترکیه انجام شده باشد. هم چنین بعید است که آمریکا و ایضا اسرائیل به دولت دست نشانده ترکیه در دمشق اجازه فشار بر نواحی کردنشین بدهند.
با این همه طرفهای درگیر در سوریه در یک مورد همداستانند: حمایت از انجام رشد و توسعه شتابان سوریه. چنین هدفی به منطور جلوگیری از مهاجرت و بلکه بازگرداندن مهاجران خواهد بود.
در مجموع به گمانم زین پس نقش جمهوری اسلامی در سوریه و ایضا بخش مرکزی و باختری هلال خصیب بیشینه شاخه ای و کم اهمیت خواهد بود. از دیدگاه اسرائیل این ترکیه اردوغانیاست که باید کنترل شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k