Ketabkhani
⤵️ #مطالعه_گروهی #به_خاطر_زندگی سخنرانی #پارک_یئون_می این کتاب دربارهی فرار دختری دردکشیده از دست دیکتاتور کرهشمالیه😢 قراره به ۶ نفر هدیه بدیم، پست رو در اینستاگرام ببین و قوانین رو رعایت کن شاید یکی از برندهها باشی https://www.instagram.com/p/CHQgv…
⤵️
#بخشی_از_یک_کتاب
چیزی هست به نام وجدان؛
که میتوانی به آسانی با یک گلوله خلاصش کنی و برای همیشه از شرّ حضورِ تُرشرویانهاش راحت شوی.
اما در این حال، دیگر هیچگاه عطرِ شادیِ خالص را استشمام نخواهی کرد؛
و صافی کمرنگ اما عمیقِ آرامش، بر زندگیت جای نخواهد گرفت.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_یک_کتاب
چیزی هست به نام وجدان؛
که میتوانی به آسانی با یک گلوله خلاصش کنی و برای همیشه از شرّ حضورِ تُرشرویانهاش راحت شوی.
اما در این حال، دیگر هیچگاه عطرِ شادیِ خالص را استشمام نخواهی کرد؛
و صافی کمرنگ اما عمیقِ آرامش، بر زندگیت جای نخواهد گرفت.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
🆔 @ketaaabkhaniii
Forwarded from Deleted Account
⤵️
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب در کرهشمالی پدرسالاری یا همان مردسالاری حکمفرماست و اصلونَسَب مرد از اهمیت بالایی برخوردار است... #به_خاطر_زندگی #یئونومی_پارک به نظرتون در ایران هم اینگونه نیست؟
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب در کرهشمالی پدرسالاری یا همان مردسالاری حکمفرماست و اصلونَسَب مرد از اهمیت بالایی برخوردار است... #به_خاطر_زندگی #یئونومی_پارک به نظرتون در ایران هم اینگونه نیست؟
Anonymous Poll
12%
خیر
31%
قطعا هست
46%
هست ولی داره بهتر میشه
12%
ایران بدتره
⤵️
#دلنوشته
سال ۲۰۱۸ «گَری اولدمَن» بابت فیلم «سیاهترین ساعت» اُسکار گرفت.
رفت بالای سن، جایزهی اسکارش را گرفت دستش و یک نطق جذاب کرد. تهِ حرفهایش از مادر ۹۹ سالهاش تشکر کرد که مشوقش بوده و آخرش گفت:
«مامان، کتری رو بذار که دارم اسکار رو میآرم!»
به همین جذابیت.
هیچ جملهای به اندازهی این جمله من را به زندگی امیدوارم نمیکند. اینکه یکی زنگ بزند و بگوید که «چایی رو بذار، دارم میآم!»
یا من زنگ بزنم و بگویم: «کتری رو بار بذار، دارم میآم!»
چکیدهی زندگی برای من همین جمله است. دنیا و آخرت همه حاشیهاند.
قدیمها محل کارم نیروگاه برق آلستوم بود. برای وزارت نیرو، استخر میساختیم و با میلگرد و بتن و آجر قمی، کشتی میگرفتیم. نیروگاه تا خانهی پدرم، چهار قدم گشاد بیشتر راه نبود. بعضی غروبها که مثل نمد مالانده میشدم، زنگ میزدم خانهشان. مادرم میگفت: «چایی رو میذارم، یه سر بیا!»
این پیشنهاد مادرم درست مثل پیشنهادهایی بود که دُنکورلئونه به دیگران میداد و هیچ کس توان رد کردنش را نداشت. من هم توانش را نداشتم. کدام کلاغ خیسِ گرفتار در طوفان، پیشنهاد کرسی گرم را رد میکند؟
هنوز هم مثال دارم.
صد سال پیش یک دوست قشنگ داشتم که امیرآباد زندگی میکرد. دانشجو بود. یک بار زنگ زد و گفت که دارد با پایاننامهاش کلنجار میرود. یکی از بعد از ظهرهای سُربی تهران. پیشنهاد دادم که «بیام پیشت؟» گفت: «یه قهوه ترک میذارم، بیا!»
این پیشنهاد، دقیقا حکم پرت کردن یک تیوب بادکردهی تراکتور به سمت آدمی بود که داشت توی شط غرق میشد. نجاتبخش و مفرح. آنقدر مفرح که بعد از صد سال هر ثانیهی آن دیدار یادم است.
همین ده سال پیش که هنوز مردم توان سفر داشتند، مادر و پدرم قصد کردند بیایند پیشم. رفتند سفارت. چهار ساعت مثل قرص جوشانِ ته لیوان آب، حرص و جوش خوردم و بالا و پائین پریدم. تا بالاخره پدرم زنگ زد و گفت: «ویزا رو گرفتیم، کتری رو بذار اومدیم!»
به همین جذابیت. انگار سِرُم امید به حیات را بزنند توی ساعدِ دست آدم.
کلا این جملهی «چایی رو بذار، اومدم!» عاشقانهترین جملهای است که تا حالا بشر خلق کرده است. مثل این چاقوهای همه کاره است که به هر کاری میآید. پرتقال پوست میکند. در نوشابه و بطری شراب باز میکند. شکمِ دزد را جِر میدهد. حتی گلاب به رویتان، در کنسرو لوبیا را هم باز میکند. این جمله هم همهفنحریف است. امید دارد. دوستت دارم دارد. گور بابای دنیا دارد. دلم برایت تنگ شده است دارد. چقدر قشنگ شدی امشب دارد. ماچ بده دارد. همه چیز.
مهم نیست آدم اسکار گرفته باشد یا ویزا. از سر عملیات حفاری گودترین چالهی تهران آمده باشد یا بخواهد مزخرفترین پایاننامهی جهان را به سرانجام برساند. این جمله جادو میکند. خودم هم یادم نیست که آخرین بار چه وقت بوده که کسی بهم زنگ زده یا من به کسی زنگ زدهام و این پیشنهاد را داده باشم. شاید برگردد به همان سالهای دور. شاید حتی حاضر باشم که پول بدهم به کسی تا بهم زنگ بزند یا من بهش زنگ بزنم. بابت اجرای همین فریضهی امید بخش «کتری رو بذار، دارم میام!»
#فهیم_عطار
🆔 @ketaaabkhaniii
#دلنوشته
سال ۲۰۱۸ «گَری اولدمَن» بابت فیلم «سیاهترین ساعت» اُسکار گرفت.
رفت بالای سن، جایزهی اسکارش را گرفت دستش و یک نطق جذاب کرد. تهِ حرفهایش از مادر ۹۹ سالهاش تشکر کرد که مشوقش بوده و آخرش گفت:
«مامان، کتری رو بذار که دارم اسکار رو میآرم!»
به همین جذابیت.
هیچ جملهای به اندازهی این جمله من را به زندگی امیدوارم نمیکند. اینکه یکی زنگ بزند و بگوید که «چایی رو بذار، دارم میآم!»
یا من زنگ بزنم و بگویم: «کتری رو بار بذار، دارم میآم!»
چکیدهی زندگی برای من همین جمله است. دنیا و آخرت همه حاشیهاند.
قدیمها محل کارم نیروگاه برق آلستوم بود. برای وزارت نیرو، استخر میساختیم و با میلگرد و بتن و آجر قمی، کشتی میگرفتیم. نیروگاه تا خانهی پدرم، چهار قدم گشاد بیشتر راه نبود. بعضی غروبها که مثل نمد مالانده میشدم، زنگ میزدم خانهشان. مادرم میگفت: «چایی رو میذارم، یه سر بیا!»
این پیشنهاد مادرم درست مثل پیشنهادهایی بود که دُنکورلئونه به دیگران میداد و هیچ کس توان رد کردنش را نداشت. من هم توانش را نداشتم. کدام کلاغ خیسِ گرفتار در طوفان، پیشنهاد کرسی گرم را رد میکند؟
هنوز هم مثال دارم.
صد سال پیش یک دوست قشنگ داشتم که امیرآباد زندگی میکرد. دانشجو بود. یک بار زنگ زد و گفت که دارد با پایاننامهاش کلنجار میرود. یکی از بعد از ظهرهای سُربی تهران. پیشنهاد دادم که «بیام پیشت؟» گفت: «یه قهوه ترک میذارم، بیا!»
این پیشنهاد، دقیقا حکم پرت کردن یک تیوب بادکردهی تراکتور به سمت آدمی بود که داشت توی شط غرق میشد. نجاتبخش و مفرح. آنقدر مفرح که بعد از صد سال هر ثانیهی آن دیدار یادم است.
همین ده سال پیش که هنوز مردم توان سفر داشتند، مادر و پدرم قصد کردند بیایند پیشم. رفتند سفارت. چهار ساعت مثل قرص جوشانِ ته لیوان آب، حرص و جوش خوردم و بالا و پائین پریدم. تا بالاخره پدرم زنگ زد و گفت: «ویزا رو گرفتیم، کتری رو بذار اومدیم!»
به همین جذابیت. انگار سِرُم امید به حیات را بزنند توی ساعدِ دست آدم.
کلا این جملهی «چایی رو بذار، اومدم!» عاشقانهترین جملهای است که تا حالا بشر خلق کرده است. مثل این چاقوهای همه کاره است که به هر کاری میآید. پرتقال پوست میکند. در نوشابه و بطری شراب باز میکند. شکمِ دزد را جِر میدهد. حتی گلاب به رویتان، در کنسرو لوبیا را هم باز میکند. این جمله هم همهفنحریف است. امید دارد. دوستت دارم دارد. گور بابای دنیا دارد. دلم برایت تنگ شده است دارد. چقدر قشنگ شدی امشب دارد. ماچ بده دارد. همه چیز.
مهم نیست آدم اسکار گرفته باشد یا ویزا. از سر عملیات حفاری گودترین چالهی تهران آمده باشد یا بخواهد مزخرفترین پایاننامهی جهان را به سرانجام برساند. این جمله جادو میکند. خودم هم یادم نیست که آخرین بار چه وقت بوده که کسی بهم زنگ زده یا من به کسی زنگ زدهام و این پیشنهاد را داده باشم. شاید برگردد به همان سالهای دور. شاید حتی حاضر باشم که پول بدهم به کسی تا بهم زنگ بزند یا من بهش زنگ بزنم. بابت اجرای همین فریضهی امید بخش «کتری رو بذار، دارم میام!»
#فهیم_عطار
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
شکی نیست که قاچاق انسان تجارتی وقیح و بیرحمانه است، اما در این راه، همهی انسانها با هم به سمت ویرانی کشیده میشوند، حالا مهم نیست در چه چرخهای و کجا باشند. همگی راههایی پیدا میکنیم تا با هم تماس بگیریم، با هم گریه کنیم، بخندیم، حتی در بدترین اوقات...
#به_خاطر_زندگی
#یئونومی_پارک
🆔 @ketabkhani_group
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
شکی نیست که قاچاق انسان تجارتی وقیح و بیرحمانه است، اما در این راه، همهی انسانها با هم به سمت ویرانی کشیده میشوند، حالا مهم نیست در چه چرخهای و کجا باشند. همگی راههایی پیدا میکنیم تا با هم تماس بگیریم، با هم گریه کنیم، بخندیم، حتی در بدترین اوقات...
#به_خاطر_زندگی
#یئونومی_پارک
🆔 @ketabkhani_group
⤵️
#بخشی_از_کتاب
باید یاد بگیریم از امور اجتنابناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_کتاب
باید یاد بگیریم از امور اجتنابناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#بخشی_از_یک_کتاب
فضا عوض شده بود و حالا دیگر با خنده و شوخی حرف میزدند. ولی کییِر از درون بیقرار بود. نشسته بود نگاهشان میکرد که چه عشقی به هم دارند. احساس میکرد جای خدا نشسته: از آینده و سرنوشتشان خبر دارد در حالی که خودشان خبر ندارند. این آگاهی دل و رودهاش را میسوزاند. دلش میخواست بالا بیاورد. تف کند بیندازد دور این آگاهی را. اثری از آن در وجودش باقی نماند. سبکبار مردم سبکروترند به قول شمالیها.
#مواجهه_با_مرگ
#برایان_مگی
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_یک_کتاب
فضا عوض شده بود و حالا دیگر با خنده و شوخی حرف میزدند. ولی کییِر از درون بیقرار بود. نشسته بود نگاهشان میکرد که چه عشقی به هم دارند. احساس میکرد جای خدا نشسته: از آینده و سرنوشتشان خبر دارد در حالی که خودشان خبر ندارند. این آگاهی دل و رودهاش را میسوزاند. دلش میخواست بالا بیاورد. تف کند بیندازد دور این آگاهی را. اثری از آن در وجودش باقی نماند. سبکبار مردم سبکروترند به قول شمالیها.
#مواجهه_با_مرگ
#برایان_مگی
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
به من گفت چهطور زنانِ چینی در زمانِ عادت ماهیانه، نوارهای یک بار مصرف استفاده میکنند. در کرهشمالی از تکهپارچهای استفاده میکردیم و بعد از استفاده آن را میشستیم و دوباره استفاده میکردیم. بنابراین چند روزی از ماه را در خانه محبوس میشدیم(!) وقتی او نوار پنبهایِ نرمی با روکش نازکِ پلاستیکیِ معطری را به من نشان داد، نمیدانستم چهطور از آن استفاده میکنند ولی فهمیدم که به کار بردنِ این همه دقت و زیبایی در این محصول، پیام ارزشمندی دارد؛ این نوارِ بهداشتیِ ظریف و معطر، به زنان، گذشته از آزادیِ بیشتر، پیامی هم میداد: «زنان» برای این جامعه اهمیت دارند.
#به_خاطر_زندگی
#یئون_می_پارک
🆔 @ketabkhani_group
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
به من گفت چهطور زنانِ چینی در زمانِ عادت ماهیانه، نوارهای یک بار مصرف استفاده میکنند. در کرهشمالی از تکهپارچهای استفاده میکردیم و بعد از استفاده آن را میشستیم و دوباره استفاده میکردیم. بنابراین چند روزی از ماه را در خانه محبوس میشدیم(!) وقتی او نوار پنبهایِ نرمی با روکش نازکِ پلاستیکیِ معطری را به من نشان داد، نمیدانستم چهطور از آن استفاده میکنند ولی فهمیدم که به کار بردنِ این همه دقت و زیبایی در این محصول، پیام ارزشمندی دارد؛ این نوارِ بهداشتیِ ظریف و معطر، به زنان، گذشته از آزادیِ بیشتر، پیامی هم میداد: «زنان» برای این جامعه اهمیت دارند.
#به_خاطر_زندگی
#یئون_می_پارک
🆔 @ketabkhani_group
⤵️
#سخن_بزرگان
وقتی آدمها شما را ترک میکنند،
مانعشان نشوید،
شما با کسانی که رهایتان میکنند
آیندهای ندارید...
#رومن_گاری
🆔 @ketaaabkhaniii
#سخن_بزرگان
وقتی آدمها شما را ترک میکنند،
مانعشان نشوید،
شما با کسانی که رهایتان میکنند
آیندهای ندارید...
#رومن_گاری
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#بخشی_از_یک_کتاب
من فکر میکنم آن چه موجب رنجش آدمها از یکدیگر میشود، این است که غالباً ما آدمها توقع داریم طرف مقابلمان به تمام وقایع دنیا از زاویه دید ما نگاه کند.
در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوتها، روابط شکل مناسبتری خواهند داشت.
#طبل_حلبی
#گونتر_گراس
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_یک_کتاب
من فکر میکنم آن چه موجب رنجش آدمها از یکدیگر میشود، این است که غالباً ما آدمها توقع داریم طرف مقابلمان به تمام وقایع دنیا از زاویه دید ما نگاه کند.
در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوتها، روابط شکل مناسبتری خواهند داشت.
#طبل_حلبی
#گونتر_گراس
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
«زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش میکنن»
«دُرُسّه آقا. میدونم که زندگی یه جور بازیه. میدونم.»
چه بازیای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کلهگندهها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کلهگندهها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچچی. هیچ بازیای در کار نیست...
#ناتوردشت
#جی_دی_سلینجر
۱۰ درصد تخفیف تا پایان آذر
پیام بده به
📖 @kadmiin
🆔 @ketabkhani_group
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
«زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش میکنن»
«دُرُسّه آقا. میدونم که زندگی یه جور بازیه. میدونم.»
چه بازیای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کلهگندهها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کلهگندهها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچچی. هیچ بازیای در کار نیست...
#ناتوردشت
#جی_دی_سلینجر
۱۰ درصد تخفیف تا پایان آذر
پیام بده به
📖 @kadmiin
🆔 @ketabkhani_group
⤵️
#یک_جرعه_شعر
تهران بر درختان حجاب اجباری پوشاند
تهران بر تن آبها عبا دوخت
تهران بر روی جادهها پارچه انداخت
تهران بر سر باغچهها عمامه گذاشت.
تهران به زور
آواز را مجبور کرد تا ریش بگذارد
تهران بر تنِ شعر، لباس عاشورا پوشاند
تهران موسیقی را بیوه کرد
و از زندگی، مجلس عزایی ساخت.
تهران
به روی کسی نمیخندد
جز به روی مرگ
تهران از هیچ چیز خوشش نمیآید
به غیر مرگ
نام تمامِ زنان و دختران و پسرانِ تهران
مرگ است
و آنچه در تهران هرگز از مادر زاده نمیشود
نامش زندگیست
#شیرکو_بیکس
ترجمه #بابک_زمانی
* «تهران» استعاره است از...
قطعا منظور شهر تهران و تهرانیها نیستن😉
🆔 @ketaaabkhaniii
#یک_جرعه_شعر
تهران بر درختان حجاب اجباری پوشاند
تهران بر تن آبها عبا دوخت
تهران بر روی جادهها پارچه انداخت
تهران بر سر باغچهها عمامه گذاشت.
تهران به زور
آواز را مجبور کرد تا ریش بگذارد
تهران بر تنِ شعر، لباس عاشورا پوشاند
تهران موسیقی را بیوه کرد
و از زندگی، مجلس عزایی ساخت.
تهران
به روی کسی نمیخندد
جز به روی مرگ
تهران از هیچ چیز خوشش نمیآید
به غیر مرگ
نام تمامِ زنان و دختران و پسرانِ تهران
مرگ است
و آنچه در تهران هرگز از مادر زاده نمیشود
نامش زندگیست
#شیرکو_بیکس
ترجمه #بابک_زمانی
* «تهران» استعاره است از...
قطعا منظور شهر تهران و تهرانیها نیستن😉
🆔 @ketaaabkhaniii
⤵️
#دلنوشته
گاهی آدم حس میکند شاید به قدر کافی و آنطور که باید، در جهان دوست داشته نمیشود و این بدترین احساس مزمن در دنیاست، نه حاد است و کشنده، نه قابل شرح، اما همین حس مزمن و ادامه دار، ذره ذره دمار از روزگار آدم در میآورد.
آدم دوست دارد برای حتی یک نفر هم شده، دوست داشتنیترین باشد، آنموقع دیگر فرقی نمیکند که مابقی آدمها زیاد دوستش دارند یا معمولی یا اینکه دوستش ندارند، همان یک نفر کفایت میکند به جای همه...
آدم دوست دارد یک نفر باشد که صبحها فقط به شوق او بیدار شود و شبها فقط به یاد او بخوابد و این "فقط" وجه تمایز تمام دوست داشتنهاست.
آدم خوب است لااقل عزیزترینِ یک نفر باشد،
که عزیزترین یک نفر بودن، زیباترین احساس در دنیاست، حتی زیباتر از عزیز جهانی بودن...
یک "ترین" فاصله است میان عزیز بودنها و این "ترین" حقیقتا معجزه میکند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
🆔 @ketaaabkhaniii
#دلنوشته
گاهی آدم حس میکند شاید به قدر کافی و آنطور که باید، در جهان دوست داشته نمیشود و این بدترین احساس مزمن در دنیاست، نه حاد است و کشنده، نه قابل شرح، اما همین حس مزمن و ادامه دار، ذره ذره دمار از روزگار آدم در میآورد.
آدم دوست دارد برای حتی یک نفر هم شده، دوست داشتنیترین باشد، آنموقع دیگر فرقی نمیکند که مابقی آدمها زیاد دوستش دارند یا معمولی یا اینکه دوستش ندارند، همان یک نفر کفایت میکند به جای همه...
آدم دوست دارد یک نفر باشد که صبحها فقط به شوق او بیدار شود و شبها فقط به یاد او بخوابد و این "فقط" وجه تمایز تمام دوست داشتنهاست.
آدم خوب است لااقل عزیزترینِ یک نفر باشد،
که عزیزترین یک نفر بودن، زیباترین احساس در دنیاست، حتی زیباتر از عزیز جهانی بودن...
یک "ترین" فاصله است میان عزیز بودنها و این "ترین" حقیقتا معجزه میکند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
🆔 @ketaaabkhaniii
Ketabkhani pinned «⤵️ #مطالعه_گروهی #بخشی_از_کتاب «زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش میکنن» «دُرُسّه آقا. میدونم که زندگی یه جور بازیه. میدونم.» چه بازیای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کلهگندهها باشی قبول دارم بازیه. ولی…»
⤵️
#بخشی_از_یک_کتاب
وقتی دروغ و حقیقت با هم راه میرفتند، به چشمهای رسیدند.
دروغ به حقیقت گفت: «لباس خود را در آوریم و در این چشمه آبتنی کنیم!»
حقیقت سادهدل چنین کرد، در آن لحظه که در آب بود، دروغ، لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت و پوشید و به راه افتاد.
حقیقت، پس از آبتنی ناچار شد برهنه به راه افتد؛ از آن روز ما حقیقت را برهنه میبینیم اما بسا اوقات دروغ را هم ملاقات میکنیم که متاسفانه لباس حقیقت پوشیده است و طبعاً حقانیّت خود را در نظر ما به تلبیس ثابت میکند...!
#پاریز_تا_پاریس
دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_یک_کتاب
وقتی دروغ و حقیقت با هم راه میرفتند، به چشمهای رسیدند.
دروغ به حقیقت گفت: «لباس خود را در آوریم و در این چشمه آبتنی کنیم!»
حقیقت سادهدل چنین کرد، در آن لحظه که در آب بود، دروغ، لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت و پوشید و به راه افتاد.
حقیقت، پس از آبتنی ناچار شد برهنه به راه افتد؛ از آن روز ما حقیقت را برهنه میبینیم اما بسا اوقات دروغ را هم ملاقات میکنیم که متاسفانه لباس حقیقت پوشیده است و طبعاً حقانیّت خود را در نظر ما به تلبیس ثابت میکند...!
#پاریز_تا_پاریس
دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی
🆔 @ketaaabkhaniii
Ketabkhani
⤵️ #مطالعه_گروهی #بخشی_از_کتاب «زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش میکنن» «دُرُسّه آقا. میدونم که زندگی یه جور بازیه. میدونم.» چه بازیای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کلهگندهها باشی قبول دارم بازیه. ولی…
⤵️
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
پسر، وقتی یکی میمیره، حسابی مرتبش میکنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کلهش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمیدونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه اینکه مردم بیان و یکشنبهها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل میخوای چیکار؟
#ناتوردشت
#جی_دی_سلینجر
۱۰ درصد تخفیف تا پایان آذر
پیام بده به
📖 @kadmiin
🆔 @ketabkhani_group
#مطالعه_گروهی
#بخشی_از_کتاب
پسر، وقتی یکی میمیره، حسابی مرتبش میکنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کلهش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمیدونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه اینکه مردم بیان و یکشنبهها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل میخوای چیکار؟
#ناتوردشت
#جی_دی_سلینجر
۱۰ درصد تخفیف تا پایان آذر
پیام بده به
📖 @kadmiin
🆔 @ketabkhani_group
Audio
⤵️
اگه میخواین رابطهای سالم و پایدار بسازین
حتما حتما این کتاب رو بخونین
#ازدواج_بدون_شکست
#ویلیام_گلسر
میتونین سفارش بدین که براتون ارسال بشه
📚 @kadmiin
🆔 @ketaaabkhaniii
اگه میخواین رابطهای سالم و پایدار بسازین
حتما حتما این کتاب رو بخونین
#ازدواج_بدون_شکست
#ویلیام_گلسر
میتونین سفارش بدین که براتون ارسال بشه
📚 @kadmiin
🆔 @ketaaabkhaniii
من به چیزای کوچیک خیلی اهمیت میدم.
در ارتباط با آدما هم همین طورم. من درونشون جزئیات کوچیکی میبینم که مختص خودشونه و اونه که توجهٔ منو جلب میکنه و دلم براش تنگ میشه.
هیچکس جای کس دیگه رو نمیگیره، چون همین چیزهای خاصه که شخصیت آدما رو میسازه.
@ketaaabkhaniii
در ارتباط با آدما هم همین طورم. من درونشون جزئیات کوچیکی میبینم که مختص خودشونه و اونه که توجهٔ منو جلب میکنه و دلم براش تنگ میشه.
هیچکس جای کس دیگه رو نمیگیره، چون همین چیزهای خاصه که شخصیت آدما رو میسازه.
@ketaaabkhaniii