طبقه بالای دفتر یکی از دوستانم یک مرکز ترک اعتیاد هست.
هربار که میروم به دوستم سر بزنم، یکی را توی پلهها، آسانسور، جلوی در، توی پاگرد میبینم. اغلب سربهزیر و درخود فرورفتهاند.
تو را که میبینند، خودشان را کنار میکشند، جلوی در اگر باشید در را برایت نگه میدارند، جلوی آسانسور میایستند تا اول تو سوار یا پیاده شوی، و معمولا وانمود میکنند سرشان به گوشی گرم است، در سکوت.
چند روز پیش جلوی ساختمان زنگ زدم، تا در را از بالا برایم بزنند، یکیشان در را باز کرد و خواست بیاید بیرون. یک قدم رفتم عقب. گفت: "نترس"
لبخند زدم: "نترسیدم"
گفت: "مرسی"
و با من برگشت توی ساختمان: "یه چیزی جا گذاشتم" لبخند زد.
با هم رفتیم توی آسانسور و سربهزیر ایستادیم. تیشرت سفید پوشیده بود، با شلوار جین خسته.
سینهاش وقت نفس کشیدن، غمانگیز صدا میداد.
وقت پیاده شدن گفتم:
"موفق باشی." و به طبقه بالا اشاره کردم.
زد روی سینهاش و گفت: "داداش..."
خندیدیم.
و راستش دلم گرفت.
از اینکه خودشان را بدهکار، در حاشیه، نفر دومِ سوار و پیاده شدنها، رسوا و ترسیدنی میبینند دلم گرفت.
من آدم معتقدی نیستم، ولی یک نذر دارم.
نذر دارم یک روز برای این مرکز یک ظرف بزرگ میوهی پوستکنده و خردشده ببرم.
میخواهم خلعت ببرم برای کسانی که در مسیر بازگشت از جهنم گلویشان خشک شده.
راستش میفهمم که بعضی از ما از بعضی از آنها آسیب دیدهایم، ولی لطفا اگر خواستند برگردند آغوش باشید، نه دیوار.
این روزها همهی آدمها بیپناه و طفلکیاند، هرکس به نوعی.
#سودابه_فرضی_پور
@lazhevrdi
هربار که میروم به دوستم سر بزنم، یکی را توی پلهها، آسانسور، جلوی در، توی پاگرد میبینم. اغلب سربهزیر و درخود فرورفتهاند.
تو را که میبینند، خودشان را کنار میکشند، جلوی در اگر باشید در را برایت نگه میدارند، جلوی آسانسور میایستند تا اول تو سوار یا پیاده شوی، و معمولا وانمود میکنند سرشان به گوشی گرم است، در سکوت.
چند روز پیش جلوی ساختمان زنگ زدم، تا در را از بالا برایم بزنند، یکیشان در را باز کرد و خواست بیاید بیرون. یک قدم رفتم عقب. گفت: "نترس"
لبخند زدم: "نترسیدم"
گفت: "مرسی"
و با من برگشت توی ساختمان: "یه چیزی جا گذاشتم" لبخند زد.
با هم رفتیم توی آسانسور و سربهزیر ایستادیم. تیشرت سفید پوشیده بود، با شلوار جین خسته.
سینهاش وقت نفس کشیدن، غمانگیز صدا میداد.
وقت پیاده شدن گفتم:
"موفق باشی." و به طبقه بالا اشاره کردم.
زد روی سینهاش و گفت: "داداش..."
خندیدیم.
و راستش دلم گرفت.
از اینکه خودشان را بدهکار، در حاشیه، نفر دومِ سوار و پیاده شدنها، رسوا و ترسیدنی میبینند دلم گرفت.
من آدم معتقدی نیستم، ولی یک نذر دارم.
نذر دارم یک روز برای این مرکز یک ظرف بزرگ میوهی پوستکنده و خردشده ببرم.
میخواهم خلعت ببرم برای کسانی که در مسیر بازگشت از جهنم گلویشان خشک شده.
راستش میفهمم که بعضی از ما از بعضی از آنها آسیب دیدهایم، ولی لطفا اگر خواستند برگردند آغوش باشید، نه دیوار.
این روزها همهی آدمها بیپناه و طفلکیاند، هرکس به نوعی.
#سودابه_فرضی_پور
@lazhevrdi
برای تولد همکارم که بچهی نوزاد داره یه هدیه ای گرفتم وقتی دیدمشو کادو رو بهش دادم و گفتم تولدت مبارک یهو در عین خوشحالی چنان گریه کرد قلبم گرفت. گفت من دیگه انقدر فراموش شدم و توی توجه نیستم که حتی الان هم عذاب وجدان دارم چرا این کادو برای بچهم نیست.
»Saba«
@lazhevrdi
»Saba«
@lazhevrdi
آخ آخ این رو من دارم زندگی میکنم:
تو پلیس رفتارهای دیگران نیستی، یا وظیفهی تو نیست که بخوای به دیگران یاد بدی فکر میکنی چه جور آدمی باشن براشون خوبه.
تنها وظیفهی تو این هست که اطراف خودت رو فیلتر کنی که چه کسی به زندگیت وارد بشه
و چه کسی توی زندگیت بمونه! فقط همین.
@lazhevrdi
تو پلیس رفتارهای دیگران نیستی، یا وظیفهی تو نیست که بخوای به دیگران یاد بدی فکر میکنی چه جور آدمی باشن براشون خوبه.
تنها وظیفهی تو این هست که اطراف خودت رو فیلتر کنی که چه کسی به زندگیت وارد بشه
و چه کسی توی زندگیت بمونه! فقط همین.
@lazhevrdi
از جمله ی "به من اعتماد ندارى؟" استفاده ميكنيم و هر سؤ استفاده اى كه دلمان خواست، از اعتمادِ طرفمان انجام ميدهيم.
بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه شخصى كه به ما اعتماد كرده، اعتبارِ خود را گرو گذاشته است كه ما به بهترين شكل، مسئوليتِ خود را انجام دهيم.
فرقى ندارد وظيفه ما چيست..!
اينكه اعتماد بكند كه ما را حسابدارِ شركتش كند و پول هاىِ شركت را در اختيارِ ما قرار دهد..!
يا اعتماد كند ماشينش را در اختيارِ ما قرار دهد تا ما رانندگى كنيم..!
و يا اينكه اعتماد كند كه دل به ما بدهد و ما را صاحبِ بى چون و چراىِ دلش و احساساتش بكند..!
تمامش، مسئوليت ما اين است كه به كاملترين حالتِ ممكن، وظيفه ى خود را در قبالِ اعتمادِ طرفمان، انجام دهيم.
تمامِ اعتبار و آبروى يك شخص، در گرو جوابِ اعتمادهاىِ ديگران است..!
پس چه بهتر كه اعتبار و جايگاهِ اجتماعى مان را با "سهل انگارى و ندانم كارى و عدمِ ارائه ى پاسخى مناسب به اعتمادِ ديگران" ، بر باد ندهيم..!
@lazhevrdi
بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه شخصى كه به ما اعتماد كرده، اعتبارِ خود را گرو گذاشته است كه ما به بهترين شكل، مسئوليتِ خود را انجام دهيم.
فرقى ندارد وظيفه ما چيست..!
اينكه اعتماد بكند كه ما را حسابدارِ شركتش كند و پول هاىِ شركت را در اختيارِ ما قرار دهد..!
يا اعتماد كند ماشينش را در اختيارِ ما قرار دهد تا ما رانندگى كنيم..!
و يا اينكه اعتماد كند كه دل به ما بدهد و ما را صاحبِ بى چون و چراىِ دلش و احساساتش بكند..!
تمامش، مسئوليت ما اين است كه به كاملترين حالتِ ممكن، وظيفه ى خود را در قبالِ اعتمادِ طرفمان، انجام دهيم.
تمامِ اعتبار و آبروى يك شخص، در گرو جوابِ اعتمادهاىِ ديگران است..!
پس چه بهتر كه اعتبار و جايگاهِ اجتماعى مان را با "سهل انگارى و ندانم كارى و عدمِ ارائه ى پاسخى مناسب به اعتمادِ ديگران" ، بر باد ندهيم..!
@lazhevrdi
یک خانه بزرگتر، یک ماشین جدیدتر، یک تعطیلات مجلل، آخرین مد ، آخرین مدل گوشی...
در کدام مرحله از زندگی خواهید فهمید که شادی پایداری که به دنبال آن هستید را
فقط می توانید در درون خود پیدا کنید؟
@lazhevrdi
در کدام مرحله از زندگی خواهید فهمید که شادی پایداری که به دنبال آن هستید را
فقط می توانید در درون خود پیدا کنید؟
@lazhevrdi
یه فامیل مادری داریم که زن و شوهر دختر عمو پسر عمو هستن، دختر بزرگشون رو سال ۶۸ به پسر همسایه که عاشق بهار شده بود شوهر دادن
بهار خیلی زیبا نبود ولی بسیار آروم و ماخود به حیا بود
پسر همسایه اما شر و دعوایی
مادر بهار خیلی دلش را نبود به این ازدواج، اما خب کاری هم نتونست بکنه تا روز عروسی
اون زمان جهاز رو یه روز قبل از مراسم میبردن خونه پدر داماد و یه اتاق واسه عروس دوماد میشد
مادر و خواهرای داماد از همه چی ایراد گرفتن و کلی متلک بار خانواده عروس کردن
روز عروسی وسط مراسم خودِ داماد با یکی از مهمونا دس به یقه شد عروس گریه می کرد و مادر و پدرش لب کج می کردند و چیزی نمیگفتند
شب که عروس دوماد رو دست به دست دادند مادر عروس خانم دخترش رو به بهانه ی آموزش شب زفاف برد خونه همسایه و نداد دسه داماد 😂😂
همون شب هم عروس رو بردن شهر دیگه
حدود پنج سال پروسهی طلاق طول کشید بهارِ شونزده ساله دیپلمش رو گرفت دانشگاه رفت سرکار رفت و در این مدت هیچ وقت به خونه نرفت وپیش برادرش موند
سی و یک سالش بود که با همکارش ازدواج کرد و الان یه پسر داره اما هر وقت کسی میخواست از یه خانم شرور نام ببره مثالش مادر بهار بود چون از نظر مردم باید ساخت و سوخت چون اینجور کارا بی آبروییه
بهار سالها با ترس و انگ زندگی کرد اما مادرش نذاشت این دختر نحیف و کم رو از پا بیوفته
*arezoo*
@lazhevrdi
بهار خیلی زیبا نبود ولی بسیار آروم و ماخود به حیا بود
پسر همسایه اما شر و دعوایی
مادر بهار خیلی دلش را نبود به این ازدواج، اما خب کاری هم نتونست بکنه تا روز عروسی
اون زمان جهاز رو یه روز قبل از مراسم میبردن خونه پدر داماد و یه اتاق واسه عروس دوماد میشد
مادر و خواهرای داماد از همه چی ایراد گرفتن و کلی متلک بار خانواده عروس کردن
روز عروسی وسط مراسم خودِ داماد با یکی از مهمونا دس به یقه شد عروس گریه می کرد و مادر و پدرش لب کج می کردند و چیزی نمیگفتند
شب که عروس دوماد رو دست به دست دادند مادر عروس خانم دخترش رو به بهانه ی آموزش شب زفاف برد خونه همسایه و نداد دسه داماد 😂😂
همون شب هم عروس رو بردن شهر دیگه
حدود پنج سال پروسهی طلاق طول کشید بهارِ شونزده ساله دیپلمش رو گرفت دانشگاه رفت سرکار رفت و در این مدت هیچ وقت به خونه نرفت وپیش برادرش موند
سی و یک سالش بود که با همکارش ازدواج کرد و الان یه پسر داره اما هر وقت کسی میخواست از یه خانم شرور نام ببره مثالش مادر بهار بود چون از نظر مردم باید ساخت و سوخت چون اینجور کارا بی آبروییه
بهار سالها با ترس و انگ زندگی کرد اما مادرش نذاشت این دختر نحیف و کم رو از پا بیوفته
*arezoo*
@lazhevrdi
دختر ها رو دچار سندرم دختر خوب نکنید
خوب بودن یه دختر، یه زن، یه مادر به رفتاری که در حق بقیه داره انجام میده نیست.
اینکه بگی وای چه مامان خوبیه تموم وقتش رو برای بچهش گذاشته یعنی خوب بودن اون زن رو فقط در نادیده گرفتن خودش معنا کردید
یه مادر می تونه توی ورزش و کارش موفق باشه و پیشرفت کنه برای خودش و پوست و سلامتش وقت بذاره و همچنان مادر خوبی باشه
mohamad.vzs
@lazhevrdi
خوب بودن یه دختر، یه زن، یه مادر به رفتاری که در حق بقیه داره انجام میده نیست.
اینکه بگی وای چه مامان خوبیه تموم وقتش رو برای بچهش گذاشته یعنی خوب بودن اون زن رو فقط در نادیده گرفتن خودش معنا کردید
یه مادر می تونه توی ورزش و کارش موفق باشه و پیشرفت کنه برای خودش و پوست و سلامتش وقت بذاره و همچنان مادر خوبی باشه
mohamad.vzs
@lazhevrdi
کاسبان تحریم
کاسبان فیلتر
کاسبان حجاب
کاسبان مسکن
کاسبان خودرو
کاسبان موبایل
کاسبان دارو
کاسبان کوفت
کاسبان زهرمار و…
@lazhevrdi
کاسبان فیلتر
کاسبان حجاب
کاسبان مسکن
کاسبان خودرو
کاسبان موبایل
کاسبان دارو
کاسبان کوفت
کاسبان زهرمار و…
@lazhevrdi
بهتره با این افراد رابطت رو ادامه ندی:
- فردی که مبهمه ، چند وقت از رابطتون گذشته اما چیزی درمورد کارش ، خانواده یا محل زندگیش به تو نگفته
- فردی که مخفیت میکنه ، چند وقت گذشته ولی تورو به هیچکدوم از دوستان یا خانوادش معرفی نکرده
- فردی که تحقیرت میکنه ،همیشه تو مقصری ،باید مدام ازش عذرخواهی کنی و احساسات تو براش اهمیتی نداره
- فردی که بی احساسه ، چند وقت گذشته اما هیچوقت بهت ابراز علاقه نکرده و بهت توجهی نشون نمیده
- فردی که برات وقت نمیذاره ، مدام قرار ملاقات هارو کنسل میکنه و طی روز وقتی برای ارتباطتون نداره😔
@lazhevrdi
- فردی که مبهمه ، چند وقت از رابطتون گذشته اما چیزی درمورد کارش ، خانواده یا محل زندگیش به تو نگفته
- فردی که مخفیت میکنه ، چند وقت گذشته ولی تورو به هیچکدوم از دوستان یا خانوادش معرفی نکرده
- فردی که تحقیرت میکنه ،همیشه تو مقصری ،باید مدام ازش عذرخواهی کنی و احساسات تو براش اهمیتی نداره
- فردی که بی احساسه ، چند وقت گذشته اما هیچوقت بهت ابراز علاقه نکرده و بهت توجهی نشون نمیده
- فردی که برات وقت نمیذاره ، مدام قرار ملاقات هارو کنسل میکنه و طی روز وقتی برای ارتباطتون نداره😔
@lazhevrdi
آزمایش سادهای برای سنجش سن زیستی:
چقدر میتوانید روی یک پا بایستید؟
براساس پژوهشی که اخیراً توسط کلینیک مایو (Mayo Clinic) منتشر شده
۴۰ نفر شامل ۲۰ فرد بالای ۶۵ سال و ۲۰ فرد جوانتر، شرکت کردند.
برای ارزیابی تعادل، شرکتکنندگان به مدت ۳۰ ثانیه در شرایط مختلف روی صفحات حسگر ایستادند:
ایستادن روی هر دو پا با چشمهای باز و بسته، و سپس روی پای غالب و پای غیر غالب با چشمهای باز.
دکتر کِنتون کافمن مدیر آزمایشگاه تحلیل حرکات در کلینیک مِیو و محقق ارشد این پژوهش، میگوید:
«تعادل از آن جهت اهمیت دارد که علاوه بر قدرت عضلانی، به ورودیهای حسی از سیستم بینایی، دستگاه دهلیزی و سیستم حس پیکری نیاز دارد.» به گفته او، کاهش توانایی در حفظ تعادل میتواند بیانگر ضعفهای سیستمهای حسی و حرکتی بدن باشد که با افزایش سن رخ میدهند و فرد را در معرض خطر سقوط قرار میدهد.
سقوطها یکی از مهمترین عوامل آسیبهای جدی در میان افراد مسن به حساب میآیند و میتوانند عواقب جبرانناپذیری داشته باشند.
چرا تعادل بر قدرت پاها برتری دارد؟
این تحقیق نشان داد که مدت زمانی که فرد میتواند روی یک پا، بهویژه پای غیر غالب، تعادل خود را حفظ کند، نشانگری قویتر از سن زیستی اوست تا قدرت عضلات پاها یا الگوی راهرفتن.
از دیدگاه محققان، توانایی حفظ تعادل روی پای غیر غالب چالشی جدی برای بدن ایجاد میکند، چراکه به هماهنگی بیشتر و بهکارگیری همزمان چندین سیستم بدن نیاز دارد.
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
طبق آمار مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها ، سقوط یکی از مهمترین دلایل آسیبهای جدی در افراد بالای ۶۵ سال است و تقریباً یک چهارم از این افراد هر ساله دستکم یک بار سقوط را تجربه میکنند. این دادهها نشان میدهد که توانایی حفظ تعادل و کاهش خطر سقوط میتواند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی سالمندان داشته باشد.
چگونه میتوان توانایی تعادل را تقویت کرد؟
دکتر کافمن تأکید دارد که تمرینات ساده تعادل میتوانند به بهبود و حفظ این توانایی کمک کنند و نیازی به تجهیزات خاصی هم ندارند. او میگوید:
«حفظ تعادل چیزی است که اگر از آن استفاده نکنید، به تدریج آن را از دست میدهید. اما اگر آن را به کار ببرید و تمرین کنید، آن را نگه خواهید داشت.» تمرینات منظم، حتی ایستادن روی یک پا برای چند ثانیه در روز، میتوانند عضلات و سیستمهای حسی را به مرور تقویت کنند و احتمال سقوط را کاهش دهند.
@lazhevrdi
چقدر میتوانید روی یک پا بایستید؟
براساس پژوهشی که اخیراً توسط کلینیک مایو (Mayo Clinic) منتشر شده
۴۰ نفر شامل ۲۰ فرد بالای ۶۵ سال و ۲۰ فرد جوانتر، شرکت کردند.
برای ارزیابی تعادل، شرکتکنندگان به مدت ۳۰ ثانیه در شرایط مختلف روی صفحات حسگر ایستادند:
ایستادن روی هر دو پا با چشمهای باز و بسته، و سپس روی پای غالب و پای غیر غالب با چشمهای باز.
دکتر کِنتون کافمن مدیر آزمایشگاه تحلیل حرکات در کلینیک مِیو و محقق ارشد این پژوهش، میگوید:
«تعادل از آن جهت اهمیت دارد که علاوه بر قدرت عضلانی، به ورودیهای حسی از سیستم بینایی، دستگاه دهلیزی و سیستم حس پیکری نیاز دارد.» به گفته او، کاهش توانایی در حفظ تعادل میتواند بیانگر ضعفهای سیستمهای حسی و حرکتی بدن باشد که با افزایش سن رخ میدهند و فرد را در معرض خطر سقوط قرار میدهد.
سقوطها یکی از مهمترین عوامل آسیبهای جدی در میان افراد مسن به حساب میآیند و میتوانند عواقب جبرانناپذیری داشته باشند.
چرا تعادل بر قدرت پاها برتری دارد؟
این تحقیق نشان داد که مدت زمانی که فرد میتواند روی یک پا، بهویژه پای غیر غالب، تعادل خود را حفظ کند، نشانگری قویتر از سن زیستی اوست تا قدرت عضلات پاها یا الگوی راهرفتن.
از دیدگاه محققان، توانایی حفظ تعادل روی پای غیر غالب چالشی جدی برای بدن ایجاد میکند، چراکه به هماهنگی بیشتر و بهکارگیری همزمان چندین سیستم بدن نیاز دارد.
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
طبق آمار مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها ، سقوط یکی از مهمترین دلایل آسیبهای جدی در افراد بالای ۶۵ سال است و تقریباً یک چهارم از این افراد هر ساله دستکم یک بار سقوط را تجربه میکنند. این دادهها نشان میدهد که توانایی حفظ تعادل و کاهش خطر سقوط میتواند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی سالمندان داشته باشد.
چگونه میتوان توانایی تعادل را تقویت کرد؟
دکتر کافمن تأکید دارد که تمرینات ساده تعادل میتوانند به بهبود و حفظ این توانایی کمک کنند و نیازی به تجهیزات خاصی هم ندارند. او میگوید:
«حفظ تعادل چیزی است که اگر از آن استفاده نکنید، به تدریج آن را از دست میدهید. اما اگر آن را به کار ببرید و تمرین کنید، آن را نگه خواهید داشت.» تمرینات منظم، حتی ایستادن روی یک پا برای چند ثانیه در روز، میتوانند عضلات و سیستمهای حسی را به مرور تقویت کنند و احتمال سقوط را کاهش دهند.
@lazhevrdi
این آدم حسابیهارو دیدین؟
داراییشون شخصیه و اهل شوعاف نیستن
کاراشون برای تو چشم بقیه کردن نیست
حـرفاشــون سـنده و مسئولیت پذیرن
اهل سرک کشیدن و فضولی نیستن
سرشون به کار خودشون گرمه
سر وقتش خوش اخلاقن و
سر وقتش ســختگیر
رفتارشون متینه.
سعی کنید اینجور آدمی باشید
@lazhevrdi
داراییشون شخصیه و اهل شوعاف نیستن
کاراشون برای تو چشم بقیه کردن نیست
حـرفاشــون سـنده و مسئولیت پذیرن
اهل سرک کشیدن و فضولی نیستن
سرشون به کار خودشون گرمه
سر وقتش خوش اخلاقن و
سر وقتش ســختگیر
رفتارشون متینه.
سعی کنید اینجور آدمی باشید
@lazhevrdi
از نظر روانشناسی حسادت در خانم ها و به حدی است که اگر از مردی خوششان نیاید و متوجه شوند زن دیگری به آن مرد علاقه مند است، آن مرد برایشان جذابیت پیدا می کند!
@lazhevrdi
@lazhevrdi
«بهنظرت بزرگترین راه هدردادن وقت چیه؟» موش کور گفت:
«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»
پسرک پرسید:
«نصیحت دیگهای هم داری؟»
اسب گفت: «اینکه بقیه چطور باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزش تو باشه.»
«همیشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه میکنی که هیچکس دیگهای از پسش برنمیآد.»
پسرک گفت:
«بعضی وقتها میترسم شماها بفهمین من معمولیام.»
موش کور گفت: «عشق و علاقه نیازی به خاصبودن نداره.»
پسرک پرسید:
«اگه قلبمون زخمی شد چیکار کنیم؟» «با دوستی و همدردی و زمان باندپیچیش میکنیم، تا اینکه دوباره با امید و خوشحالی بیدار بشه.»
پسرک، موش کور، روباه و اسب
چارلی مکسی
@lazhevrdi
«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»
پسرک پرسید:
«نصیحت دیگهای هم داری؟»
اسب گفت: «اینکه بقیه چطور باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزش تو باشه.»
«همیشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه میکنی که هیچکس دیگهای از پسش برنمیآد.»
پسرک گفت:
«بعضی وقتها میترسم شماها بفهمین من معمولیام.»
موش کور گفت: «عشق و علاقه نیازی به خاصبودن نداره.»
پسرک پرسید:
«اگه قلبمون زخمی شد چیکار کنیم؟» «با دوستی و همدردی و زمان باندپیچیش میکنیم، تا اینکه دوباره با امید و خوشحالی بیدار بشه.»
پسرک، موش کور، روباه و اسب
چارلی مکسی
@lazhevrdi
ما مدرسه نرفتهایم!
مدرسه زمانی مدرسه خواهد بود که ما در آن موارد زیر را میآموزیم:
مالیات چیست؟
چگونه درآمد داشته باشیم؟
چگونه خرج کردن پول را مدیریت کنیم؟
چگونه کارهای بانکی را انجام دهیم؟
چگونه آشپزی کنیم؟
چگونه تغذیه مناسب داشته باشیم؟
چگونه با «نه شنیدن» کنار بیاییم؟
چگونه «تنهایی» را مدیریت کنیم؟
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟
چگونه رابطهای را آغاز کنیم؟
چگونه از روابط مراقبت کنیم؟
چگونه در مصاحبه شغلی شرکت کنیم؟
چگونه برای خرید خانه برنامهریزی کنیم؟
چگونه در شرایط سخت، خود را سرپا نگه داریم؟
با نگاه به آنچه باید میآموختیم و مرور آنچه آموختیم، میتوان گفت: «ما مدرسه نرفتهایم!»
@lazhevrdi
مدرسه زمانی مدرسه خواهد بود که ما در آن موارد زیر را میآموزیم:
مالیات چیست؟
چگونه درآمد داشته باشیم؟
چگونه خرج کردن پول را مدیریت کنیم؟
چگونه کارهای بانکی را انجام دهیم؟
چگونه آشپزی کنیم؟
چگونه تغذیه مناسب داشته باشیم؟
چگونه با «نه شنیدن» کنار بیاییم؟
چگونه «تنهایی» را مدیریت کنیم؟
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟
چگونه رابطهای را آغاز کنیم؟
چگونه از روابط مراقبت کنیم؟
چگونه در مصاحبه شغلی شرکت کنیم؟
چگونه برای خرید خانه برنامهریزی کنیم؟
چگونه در شرایط سخت، خود را سرپا نگه داریم؟
با نگاه به آنچه باید میآموختیم و مرور آنچه آموختیم، میتوان گفت: «ما مدرسه نرفتهایم!»
@lazhevrdi