tgoop.com/Liberty_lib/1648
Last Update:
جوردانو برونو در دستان دستگاه تفتیش عقاید 1
طولانی بودن زمان حبس و محاکمههای برونو حاکی از این است که گویا هولی آفیس، یا همان ادارهی بررسی عقاید کفرآمیز، در پروندهی او به جمعبندیِ صریح و روشنی نرسیده است. برونو هشت سال حبس کشید و دو محاکمهی طولانی داشت. سرکشی و پایداری او در امتناع از استغفار و توبه، مرگ او را به نوعی شهادت بدل ساخته است، چیزی که شاید خودِ او نیز در آن زمان احساس کرده باشد. لیک، خاصه در میان تاریخنگاران علم، همواره مناقشهای وجود داشته است بر سر این که ماهیتِ این شهادت چیست.
نکتهی کلیدی در بررسیِ زندگیِ جوردانو برونو این است که مشخص نیست بر چه مبنایی مرتد شناخته شده و سپس به مرگ محکوم شده است. دلیل سادهاش این است که سوابق و مدارک مرتبط گم شدهاند، برعکسِ محاکمهی گالیله که مدراکی مبسوط، از جمله مدارکی جعلی که در پروندهی او نقش مهمی داشتند، به جای ماندهاند. هنگامی که ناپلئون بناپارت مرکز اسناد واتیکان را غارت کرد و بخشی از آن را به پاریس انتقال داد، جزئیات مبسوط محاکمههای او از بین رفت، پس جزئیات را باید از آنچه به جای مانده است استنباط کرد و به نظر میرسد که کیهانشناسیِ برونو تنها یک بخش از فهرستِ اهانتهای او به کلیسای کاتولیک بوده است. از همین روست که برای رسیدن به درکی بهتر در باب پروندهی برونو، باید به بررسی آثار او، تدقیق در شرحهای معاصر و نیز موقعیت کلیسای کاتولیک در آن زمان پرداخت.
محققان بر مبنای آنچه از حکم صادر شده علیه او بهجای مانده است، چنین استنباط کردهاند که او با هشت اتهام مجزای ارتداد روبرو بوده که بابت هیچیک استغفار نکرده است. اگرچه اینها هنوز هم محل بحثاند. برخی محققان میگویند که برونو از برخی مدعاهایش پا پس کشیده اما بر سر مسئلهی نَفْس (soul) کوتاه نیامده است. برونو بر این نظر بود که نَفْس بی جسم از بین میرود و پس از مرگ «هر دو به اقیانوسِ بیکرانِ هستیِ عالمگیر بازمیگردند». این نقطهنظرِ برونو نشاندهندهی فاصلهی میان فلسفهی او با الهیات مسیحی هست .
دِیم فرانسیس یِیتس، یکی از برجستهترین برونو شناسان قرن بیستم، در کتابِ جوردانو برونو و سنتِ هرمسی (1964) مینویسد:
«برونو در تاریخ اندیشه و علم به طور عمده تحسین میشود، نه تنها به سببِ این که نظریهی کوپرنیک را پذیرفت، بلکه به خاطر این جهشِ فوقالعادهی خیالش که به یاریِ آن ایدهی بیکرانیِ جهان را به مدلی از نظامِ کوپرنیکیِ خودش پیوند داد، یعنی بخشی از این نظریه که توسط خود کوپرنیک مطرح نشده بود.»
تصورِ غالب این است که حکم ارتداد برونو اساساً به خاطر امتناع از توبه و دستکشیدن از باورش به بیکرانیِ جهان، احتمال وجود جهانهای متعددِ قابل سکونت و مدلِ کوپرنیکیِ خورشیدمرکزیِ کائنات بوده است. بر طبق مدل کوپرنیک که در سال 1543 مطرح شده بود، خورشید بیحرکت در مرکز جهان قرار داشت و زمین و دیگر سیارهها در مسیری دایرهوار به دور آن در گردش بودند، این در تضاد با نظریهی زمینمرکزیِ بطلیموس و کتب مقدس مسیحیان بود که زمین را در مرکز جهان قرار میدادند. کلیسا در سال 1600 که برونو سوزانده شد هنوز دربارهی نظام کوپرنیکی موضعی رسمی اتخاذ نکرده بود.
شانزده سال پس از آن بود که دستگاه تفتیش عقاید، پس از بررسیِ نوشتههای گالیله در این باره، طی صدور حکمی آن را «به طور رسمی کفرآمیز» خواند. به گالیله دستور دادند که نظریههای خورشیدمرکزیاش را کنار بگذارد و از تدریس، گفتوگو و نوشتن دربارهی آنها پرهیز کند. دستوردهنده کسی نبود جز کاردینال رابرت بلارمین، همان کسی که برونو را بازجویی و به مرگ محکوم کرده بود، یکی از مهمترین چهرههای جنبش ضد اصلاحات در قرن شانزدهم که در سال 1930 توسط کلیسا بهطور رسمی به مقام قدیس نایل شد. روشن است که بلارمین هنوز از عواقب و پیامدهای این کیهانشناسی نوین، که برونو تحسین و تبلیغ میکرد، هراسان بوده است.
🍀جوردانو برونو🍀 تفتیش عقاید سرکوب ازادی بیان 🍀 کلیسای کاتولیک رومی 🍀 باورهای کوپرنیکی 🍀 شهید راه علم 🍀 جهل مقدس 🍀 هولی آفیس (اداره بررسی عقاید کفر امیز ) 🍀 ارتداد 🍀 کاردینال رابرت بلارمین، 🍀 کالوینیسم 🍀 مارتین لوتر 🍀 پاپِ کلمنت هشتم https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
BY Libertarian Heritage
Share with your friend now:
tgoop.com/Liberty_lib/1648