دیدگاه کتابمقدس درباره اسراییل چیست؟ قسمت اول
1. با نگرش به اینکه میلیونها یهودی در دیگر کشورهای جهان به زندگی آرام خود ادامه میدهند و تمایلی ندارند که به اسراییل کوچ کنند، چرا برخی از مسیحیانِ صهیونیست دایه دلسوزتر از مادر برای یهودیان شدهاند و میخواهند به کوچ آنها به اسراییل کمک نمایند؟ آیا ما مسیحیان مجاز هستیم که از اسراییل کنونی و سیاستهای غیر مسیحی آن، پشتیبانی کنیم؟ آیا یهودیان قومِ ویژه خدا هستند؟ دیدگاه کتابمقدس درباره اسراییل چیست؟ آیا یک مسیحی میتواند صهیونیست هم باشد؟ پاسخ را در با هم دنبال خواهیم کرد .
2. سال 1948 میلادی نقطه عطف یا به گفته امروزیها چرخشگاهی در تاریخ معاصر کلیسای عیسای مسیح بود. مسیحیانی که زیر کارایی آموزگاران کتابمقدس همچون سکافیلد و داربی با آموزه «دوران شناسی» قرار گرفته بودند، تحقق یکی از وعدههای کتابمقدس را درباره نزدیک بودن بازگشت عیسای مسیح به چشم میدیدند. این انگاره که پیش از آمدن مسیح، تیره یهود بار دیگر در سرزمین آبا و اجدادی خودشان گرد هم میآیند و کشور اسراییل را در بر خواهند گرفت.
3. در سالهای پایانی سده نوزدهم و سالهای آغازین سده بیستم شوری تازه در دلهای ساده اندیش بسیاری از مسیحیان پدید آورد، به گونهای که کتابمقدس سکافیلد را با زیر نویس آن، وحی فرود آمده از آسمان پنداشتند. ولی با گذشت بیش از نیم سده از پایهریزی کشور اسراییل نه خبری از آمدن مسیح شد و نه یهودیان جهان تمایلی به کوچ از مکانهای امن و رفتن به سرزمین وعده از خود نشان دادند. آنچه باقی است آتش جنگ و کینه و نفرت و یهود ستیزی و بمباران و موشک باران مناطق مسکونی و تلفات انسانهای بیگناه و بمب گذاریها به روش خودکشی است که نه سودی برای یهود دارد و نه بهرهای برای تازی.
4. ولی ببینیم کتابمقدس چه دیدگاهی در این باره دارد. در گذشتههای بسیار دور، خدا مردی را به نام ابرام برگزید تا نقشهای را که برای رستگاری و خوشبختی جهان داشت بدست دودمان او به انجام رسانَد. به همین انگیزه، خدا از او که زادبومش شهر اور کلدانیان در سرزمین بینالنهرین یا به گفته امروزیها میانرودان بود میخواهد که به سوی سرزمینی ناشناخته به نام کنعان در سواحل خاوری دریای مدیترانه برود از سوی دیگر خدا به ابرام بارها و بارها وعده میدهد که از او امتی سِتُرگ پدید خواهد آورد که مانند غبار و ریگهای کنار دریا خواهد بود.
5. در راستای همین وعده، خدا نخست دو پسر به ابرام میدهد: نخستین پسر، اسماییل نام داشت و از هاجر مصری که نه تازی بود و نه فلسطینی ولی کنیز سارای زن ابرام بود زاده شد . دومین پسر، اسحق نام داشت که سارای مادرش بود . ولی پیش از زاده شدن اسحق خدا نام ابرام را به ابراهیم و نام سارای را به ساره تبدیل کرد که معنایش این بود: او و همسرش ساره از راه پسرشان اسحق امتهای بسیار و پادشاهان را پدید خواهند آورد و خدا در پیدایش17: 16 پافشاری میکند که از اسحق، امتها به وجود خواهند آمد. همین وعده را خدا به یعقوب یعنی پسر اسحق و نوه ابراهیم یادآوری میکند و در همان حال نامش را از یعقوب به اسراییل تبدیل مینماید: « من خدای قادر مطلق هستم؛ بارور و کثیر شو. امتی و جماعتی از امتها از تو به وجود آیند و از صلب تو پادشاهان پدید شوند.
6. از سوی دیگر، درباره اسماییل نیز خدا وعده میدهد که او را برکت خواهد داد با این تفاوت که از او تنها یک امت پدید خواهد آمد با دوازده رییس آنسان که پیداست تحقق وعده خدا درباره اسماییل در همان زمان انجام شد ، ولی تاکنون خبری از تحقق کامل وعده خدا درباره اسحق نیست. بدین معنی که از اسحق و یعقوب تنها یک امت که تیره اسراییل باشد پدید آمد و نه امتهای بسیار و پادشاهان! کتابمقدس نشان میدهد که قومهای دیگری از تیره اسراییل به وجود نیامدند،
7. پادشاهان آنها هم بیشمار نبودند و بر دیگر امتها نیز سلطنت نکردند. ولی همانندی بنیاسراییل به غبار زمین و ستارگان آسمان در دوره برونرفت از مصر و در چهل سالی تحقق یافت که آنها در بیابان بودند و همانندی آنها به ریگهای کنار دریا در زمان سلیمان پادشاه انجام شد بنابراین، درمییابیم که واژههای غبار زمین، ستارگان آسمان و ریگهای کنار دریا جنبه نمادین دارد و مربوط به شمار راستین بنیاسراییل نمیگردد
🍀انجیل اسکوفیلد 🍀 جنگ آرماگدون 🍀 صهیونیسم مسیحی 🍀 هال لیندسی 🍀 جنگ اعراب و اسرائیل 🍀 صهیونیزم و کتاب مقدس 🍀 تشکیل کشور اسرائیل 🍀مسیحیت انجیلی 🍀عهد ابراهیم https://www.tgoop.com/Liberty_lib
1. با نگرش به اینکه میلیونها یهودی در دیگر کشورهای جهان به زندگی آرام خود ادامه میدهند و تمایلی ندارند که به اسراییل کوچ کنند، چرا برخی از مسیحیانِ صهیونیست دایه دلسوزتر از مادر برای یهودیان شدهاند و میخواهند به کوچ آنها به اسراییل کمک نمایند؟ آیا ما مسیحیان مجاز هستیم که از اسراییل کنونی و سیاستهای غیر مسیحی آن، پشتیبانی کنیم؟ آیا یهودیان قومِ ویژه خدا هستند؟ دیدگاه کتابمقدس درباره اسراییل چیست؟ آیا یک مسیحی میتواند صهیونیست هم باشد؟ پاسخ را در با هم دنبال خواهیم کرد .
2. سال 1948 میلادی نقطه عطف یا به گفته امروزیها چرخشگاهی در تاریخ معاصر کلیسای عیسای مسیح بود. مسیحیانی که زیر کارایی آموزگاران کتابمقدس همچون سکافیلد و داربی با آموزه «دوران شناسی» قرار گرفته بودند، تحقق یکی از وعدههای کتابمقدس را درباره نزدیک بودن بازگشت عیسای مسیح به چشم میدیدند. این انگاره که پیش از آمدن مسیح، تیره یهود بار دیگر در سرزمین آبا و اجدادی خودشان گرد هم میآیند و کشور اسراییل را در بر خواهند گرفت.
3. در سالهای پایانی سده نوزدهم و سالهای آغازین سده بیستم شوری تازه در دلهای ساده اندیش بسیاری از مسیحیان پدید آورد، به گونهای که کتابمقدس سکافیلد را با زیر نویس آن، وحی فرود آمده از آسمان پنداشتند. ولی با گذشت بیش از نیم سده از پایهریزی کشور اسراییل نه خبری از آمدن مسیح شد و نه یهودیان جهان تمایلی به کوچ از مکانهای امن و رفتن به سرزمین وعده از خود نشان دادند. آنچه باقی است آتش جنگ و کینه و نفرت و یهود ستیزی و بمباران و موشک باران مناطق مسکونی و تلفات انسانهای بیگناه و بمب گذاریها به روش خودکشی است که نه سودی برای یهود دارد و نه بهرهای برای تازی.
4. ولی ببینیم کتابمقدس چه دیدگاهی در این باره دارد. در گذشتههای بسیار دور، خدا مردی را به نام ابرام برگزید تا نقشهای را که برای رستگاری و خوشبختی جهان داشت بدست دودمان او به انجام رسانَد. به همین انگیزه، خدا از او که زادبومش شهر اور کلدانیان در سرزمین بینالنهرین یا به گفته امروزیها میانرودان بود میخواهد که به سوی سرزمینی ناشناخته به نام کنعان در سواحل خاوری دریای مدیترانه برود از سوی دیگر خدا به ابرام بارها و بارها وعده میدهد که از او امتی سِتُرگ پدید خواهد آورد که مانند غبار و ریگهای کنار دریا خواهد بود.
5. در راستای همین وعده، خدا نخست دو پسر به ابرام میدهد: نخستین پسر، اسماییل نام داشت و از هاجر مصری که نه تازی بود و نه فلسطینی ولی کنیز سارای زن ابرام بود زاده شد . دومین پسر، اسحق نام داشت که سارای مادرش بود . ولی پیش از زاده شدن اسحق خدا نام ابرام را به ابراهیم و نام سارای را به ساره تبدیل کرد که معنایش این بود: او و همسرش ساره از راه پسرشان اسحق امتهای بسیار و پادشاهان را پدید خواهند آورد و خدا در پیدایش17: 16 پافشاری میکند که از اسحق، امتها به وجود خواهند آمد. همین وعده را خدا به یعقوب یعنی پسر اسحق و نوه ابراهیم یادآوری میکند و در همان حال نامش را از یعقوب به اسراییل تبدیل مینماید: « من خدای قادر مطلق هستم؛ بارور و کثیر شو. امتی و جماعتی از امتها از تو به وجود آیند و از صلب تو پادشاهان پدید شوند.
6. از سوی دیگر، درباره اسماییل نیز خدا وعده میدهد که او را برکت خواهد داد با این تفاوت که از او تنها یک امت پدید خواهد آمد با دوازده رییس آنسان که پیداست تحقق وعده خدا درباره اسماییل در همان زمان انجام شد ، ولی تاکنون خبری از تحقق کامل وعده خدا درباره اسحق نیست. بدین معنی که از اسحق و یعقوب تنها یک امت که تیره اسراییل باشد پدید آمد و نه امتهای بسیار و پادشاهان! کتابمقدس نشان میدهد که قومهای دیگری از تیره اسراییل به وجود نیامدند،
7. پادشاهان آنها هم بیشمار نبودند و بر دیگر امتها نیز سلطنت نکردند. ولی همانندی بنیاسراییل به غبار زمین و ستارگان آسمان در دوره برونرفت از مصر و در چهل سالی تحقق یافت که آنها در بیابان بودند و همانندی آنها به ریگهای کنار دریا در زمان سلیمان پادشاه انجام شد بنابراین، درمییابیم که واژههای غبار زمین، ستارگان آسمان و ریگهای کنار دریا جنبه نمادین دارد و مربوط به شمار راستین بنیاسراییل نمیگردد
🍀انجیل اسکوفیلد 🍀 جنگ آرماگدون 🍀 صهیونیسم مسیحی 🍀 هال لیندسی 🍀 جنگ اعراب و اسرائیل 🍀 صهیونیزم و کتاب مقدس 🍀 تشکیل کشور اسرائیل 🍀مسیحیت انجیلی 🍀عهد ابراهیم https://www.tgoop.com/Liberty_lib
#کتاب_سوزی #آلمان_نازی #فاشیسم #سوسیالیسم #کمونیسم #آنارشیسم #دولت #روشنفکران
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیدگاه کتابمقدس درباره اسراییل چیست؟ قسمت دوم
- وعده خدا به ابراهیم، افزون بر اینکه او را پدر امتهای بسیار میکرد جنبه دیگری هم داشت و آن مربوط به سرزمین کنعان بود. خدا به او قول داد که آن سرزمین را که از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات بود به نسل وی بدهد و برای اینکه هیچگاه این گمان اشتباه را نکنیم که مقصود خدا سرزمین میان رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق بود.
- بیدرنگ اقوامی را نام میبرد که در آنجا زندگی میکردند اونطور که پیداست تحقق وعده خدا به ابراهیم در زمان یوشع انجام پذیرفت . ولی پس از آن تا زمان سلیمان پادشاه نمیبینیم که بنیاسراییل بر آن سرزمین به گونه کامل چیره شده . البته آنها این چیرگی کوتاه مدت را پس از مرگ سلیمان تا به امروز از دست دادهاند و مناطقی که هم اکنون برخی از یهودیان صهیونیست در آنها زندگی میکنند بسیار کمتر از آن چیزی است که خدا به ابراهیم وعده داده بود.
- وعده خدا به ابراهیم نه تنها دربرگیرنده سرزمین کنعان بود، بلکه جاودانی بودن آن مکان را نیز در بر میگرفت یعنی خدا قول میدهد که سرزمین کنعان را برای همیشه به ابراهیم و نسل او بدهد. ولی کتابمقدس آشکارا آموزش میدهد که نه تنها سرزمین کنعان بلکه تمام سیاره زمین نیز نمیتواند بنیاد جاودانی داشته باشد و از میان خواهدرفت .
- از سوی دیگر اگر حتی پنداشت ناممکن را بر این بگذاریم که دودمان ابراهیم از اسحق آن قدر بسیار شوند که شمارشان مانند ستارگانآسمان و ریگهای کنار دریا و غبار زمین، میلیاردها میلیارد تن شود چگونه آنها میتوانند در سرزمین کوچکی که در زمان یوشع میان اسباط اسراییل بخش شد ساکن شوند؟ دور از ذهن است که حتی چهارده میلیون یهودی کنونی بتوانند در آن سرزمین جای کافی برای زیستن داشته باشند. و اینجاست که برای پاسخ و شفاف سازی باید به کتابمقدس و گفتار روشن آن برگردیم و ببینیم که سخن خدا در این باره چه میگوید.
- قلم تیز و بُرّان نویسنده رساله عبرانیان که همچون شمشیری دو دمه یا ذوالفقار میمانَد (عبرانیان4: 12( او در تار و پود رسالهاش که مخاطبان آن یهودیان مسیحیاند به روشنی این مسأله را آموزش میدهد که آنچه در عهد عتیق رخ داده پیوسته «سایه» ، «نمونه» یا «نماد» از عهد تازه و «نعمتهای آینده» است.
-
- آیا تا کنون این پرسش برایتان پیش نیامده که چرا سن تنها زنی که در کتابمقدس نوشته شده سن ساره همسر ابراهیم است؟ او 127 سال زندگانی کرد در کتاب استر آمده است که اخشورش پادشاه بر 127 ولایت سلطنت میکرد (استر1: 1). در کتیبهای که در کاخ آپادانا واقع در شهر شوش پیدا شده آمده است که پادشاه وقت بر تمام کشورهای روی زمین سلطنت میکرد. بنابراین، نتیجه میگیریم که شماره 127 نمادی از همه ملتها و کشورهاست و ساره مادر روحانی ایماندارانِ راستین از هر تیره و نژاد و زبان است و مادری او محدود به تیره اسراییل نیست .
- پولسِ رسول ، آموزش میدهد که یهودیان زمانی قوم ویژه خدا بودند و آن هم تنها بدین انگیزه بود که مسیح به جهان بیاید تا نجات دهنده تمام امتها بشود ولی با نگرش به روحیه گردنکش و نامطیعی که یهودیان همواره بر ضد خدا داشتهاند ، ویژه بودن خود را برای همیشه از دست میدهند .
- عیسای مسیح درباره بازسازی هیکل یا معبد نیز گفت: «اینک خانه شما برای شما ویران گذارده میشود (خوب دقت کنید که او نگفت «خانه من» بلکه گفت «خانه شما»، زیرا آنها آن معبد را با تقلای انسانی و نه با تأیید خداوئند ساخته بودند.
- مسیحیان صهونیست کشور اسراییل کنونی را تیره ویژه خدا میدانند و این در حالی است که حکومت غیر مذهبی همانند بسیاری از کشورهای جهان در اسراییل حاکم است و شمار زیادی از مردم آن کشور غیر یهودی هستند. گردهمآیی هزاران تن از همجنسگرایان یهودی که برای نخستین بار در شهر اورشلیم و با پشتیبانی بیش از سه هزار پلیس دولتی در یکی از استادیومهای شهر در روز آدینه 10 نوامبر سال 2006 میلادی رخ داد، به اصطلاح برگ زرینی است در تاریخ جهان برای کسانی که یهودیان کنونی را تیره ویژه خدا مینامند! .
- در پایان یادآور میشوم که هر چند ما مسیحیان نبایستی ایدههای صهیونیستی داشته باشیم، ولی برای یهود ستیزی هم دعوت نشدهایم. برای برقراری صلح بکوشیم و کاسه داغتر از آش بودن را کنار بگذاریم!
انجیل اسکوفیلد 🍀 جنگ آرماگدون 🍀صهیونیسم مسیحی 🍀 هال لیندسی 🍀 جنگ اعراب و اسرائیل 🍀 صهیونیزم و کتاب مقدس 🍀 تشکیل کشور اسرائیل 🍀 مسیحیت انجیلی 🍀عهد ابراهیم https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
- وعده خدا به ابراهیم، افزون بر اینکه او را پدر امتهای بسیار میکرد جنبه دیگری هم داشت و آن مربوط به سرزمین کنعان بود. خدا به او قول داد که آن سرزمین را که از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات بود به نسل وی بدهد و برای اینکه هیچگاه این گمان اشتباه را نکنیم که مقصود خدا سرزمین میان رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق بود.
- بیدرنگ اقوامی را نام میبرد که در آنجا زندگی میکردند اونطور که پیداست تحقق وعده خدا به ابراهیم در زمان یوشع انجام پذیرفت . ولی پس از آن تا زمان سلیمان پادشاه نمیبینیم که بنیاسراییل بر آن سرزمین به گونه کامل چیره شده . البته آنها این چیرگی کوتاه مدت را پس از مرگ سلیمان تا به امروز از دست دادهاند و مناطقی که هم اکنون برخی از یهودیان صهیونیست در آنها زندگی میکنند بسیار کمتر از آن چیزی است که خدا به ابراهیم وعده داده بود.
- وعده خدا به ابراهیم نه تنها دربرگیرنده سرزمین کنعان بود، بلکه جاودانی بودن آن مکان را نیز در بر میگرفت یعنی خدا قول میدهد که سرزمین کنعان را برای همیشه به ابراهیم و نسل او بدهد. ولی کتابمقدس آشکارا آموزش میدهد که نه تنها سرزمین کنعان بلکه تمام سیاره زمین نیز نمیتواند بنیاد جاودانی داشته باشد و از میان خواهدرفت .
- از سوی دیگر اگر حتی پنداشت ناممکن را بر این بگذاریم که دودمان ابراهیم از اسحق آن قدر بسیار شوند که شمارشان مانند ستارگانآسمان و ریگهای کنار دریا و غبار زمین، میلیاردها میلیارد تن شود چگونه آنها میتوانند در سرزمین کوچکی که در زمان یوشع میان اسباط اسراییل بخش شد ساکن شوند؟ دور از ذهن است که حتی چهارده میلیون یهودی کنونی بتوانند در آن سرزمین جای کافی برای زیستن داشته باشند. و اینجاست که برای پاسخ و شفاف سازی باید به کتابمقدس و گفتار روشن آن برگردیم و ببینیم که سخن خدا در این باره چه میگوید.
- قلم تیز و بُرّان نویسنده رساله عبرانیان که همچون شمشیری دو دمه یا ذوالفقار میمانَد (عبرانیان4: 12( او در تار و پود رسالهاش که مخاطبان آن یهودیان مسیحیاند به روشنی این مسأله را آموزش میدهد که آنچه در عهد عتیق رخ داده پیوسته «سایه» ، «نمونه» یا «نماد» از عهد تازه و «نعمتهای آینده» است.
-
- آیا تا کنون این پرسش برایتان پیش نیامده که چرا سن تنها زنی که در کتابمقدس نوشته شده سن ساره همسر ابراهیم است؟ او 127 سال زندگانی کرد در کتاب استر آمده است که اخشورش پادشاه بر 127 ولایت سلطنت میکرد (استر1: 1). در کتیبهای که در کاخ آپادانا واقع در شهر شوش پیدا شده آمده است که پادشاه وقت بر تمام کشورهای روی زمین سلطنت میکرد. بنابراین، نتیجه میگیریم که شماره 127 نمادی از همه ملتها و کشورهاست و ساره مادر روحانی ایماندارانِ راستین از هر تیره و نژاد و زبان است و مادری او محدود به تیره اسراییل نیست .
- پولسِ رسول ، آموزش میدهد که یهودیان زمانی قوم ویژه خدا بودند و آن هم تنها بدین انگیزه بود که مسیح به جهان بیاید تا نجات دهنده تمام امتها بشود ولی با نگرش به روحیه گردنکش و نامطیعی که یهودیان همواره بر ضد خدا داشتهاند ، ویژه بودن خود را برای همیشه از دست میدهند .
- عیسای مسیح درباره بازسازی هیکل یا معبد نیز گفت: «اینک خانه شما برای شما ویران گذارده میشود (خوب دقت کنید که او نگفت «خانه من» بلکه گفت «خانه شما»، زیرا آنها آن معبد را با تقلای انسانی و نه با تأیید خداوئند ساخته بودند.
- مسیحیان صهونیست کشور اسراییل کنونی را تیره ویژه خدا میدانند و این در حالی است که حکومت غیر مذهبی همانند بسیاری از کشورهای جهان در اسراییل حاکم است و شمار زیادی از مردم آن کشور غیر یهودی هستند. گردهمآیی هزاران تن از همجنسگرایان یهودی که برای نخستین بار در شهر اورشلیم و با پشتیبانی بیش از سه هزار پلیس دولتی در یکی از استادیومهای شهر در روز آدینه 10 نوامبر سال 2006 میلادی رخ داد، به اصطلاح برگ زرینی است در تاریخ جهان برای کسانی که یهودیان کنونی را تیره ویژه خدا مینامند! .
- در پایان یادآور میشوم که هر چند ما مسیحیان نبایستی ایدههای صهیونیستی داشته باشیم، ولی برای یهود ستیزی هم دعوت نشدهایم. برای برقراری صلح بکوشیم و کاسه داغتر از آش بودن را کنار بگذاریم!
انجیل اسکوفیلد 🍀 جنگ آرماگدون 🍀صهیونیسم مسیحی 🍀 هال لیندسی 🍀 جنگ اعراب و اسرائیل 🍀 صهیونیزم و کتاب مقدس 🍀 تشکیل کشور اسرائیل 🍀 مسیحیت انجیلی 🍀عهد ابراهیم https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مکتب_اتریش #انیمیشن_کاپیتالیستی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تفتیش عقاید در مسیحیت
به مجموعه اقداماتی که کلیسای کاتولیک از اواخر قرن دوازده میلادی تا اواسط قرن نوزدهم برای دستیابی به یکپارچگی اندیشه و عمل دینی انجام داد «تفتیش عقاید» یا «Inquisition» میگویند. این اقدامات طیف گستردهای داشتند؛ از تلاش برای اقناع فکری مخالفان تا انتشار لیست کتابهای ممنوعه و بازجویی و محاکمه و مجازات بدعتگذاران مسیحی.
ساختار دستگاه تفتیش عقاید
تا آغاز قرن چهاردهم دادگاههای تفتیش عقاید مراحل دادرسی را طبق قوانین حاکم بر کلیسا پیش میبردند؛ اما حضور گسترده و پایدار بدعتگذاری در سراسر اروپا باعث شد کلیسا در شیوههای خود تغییرات چشمگیری بدهد. روشهای جدید تفتیش عقاید به صورت چند کتاب مهم دستورالعمل تدوین شد که تا امروز باقی ماندهاند. معروفترین این کتابها «راهنمای تفتیش عقاید» از نیکولاس ایمریچ بود که در ۱۳۶۰ میلادی به عنوان مرجعی قابل قبول در سراسر اروپا استفاده میشد.
سرپرست گروه تفتیش عقاید یک فرصت سی یا چهل روزه به مردم ناحیه میداد تا به گناهان خود اعتراف کنند. اعترافات میبایست درباره عقاید مغایر با اصول ایمانی کلیسا یا گناهان تشریعی نظیر امتناع از شرکت در عشای ربانی، غش در معامله و عمل خلاف جنسی باشد. همچنین ماموران تفتیش از مردم انتظار داشتند کسانی را که عقاید بدعتگذارانه دارند یا مرتکب گناهان تشریعی شدهاند معرفی کنند. مجازات کسانی که اعتراف میکردند یا اطلاعاتی در اختیار گروه تفتیش عقاید قرار میدادند سبکتر بود.
پس از فتوای پاپ گرگوریوس نهم شکنجه به شیوهای رایج برای به دست آوردن اعتراف تبدیل شد. نیکولاس ایمریچ در راهنمای تفتیش عقاید خود توصیه کرده بود ماموران از شکنجههای مختلفی استفاده کنند و هرگز یک شکنجه را در مورد یک متهم تکرار نکنند. از آنجا که وابستگان کلیسا صریحا از خونریزی منع شده بودند تلاش میشد روشهای شکنجه به خونریزی بیرونی منتهی نشود. با این حال اغلب شکنجههایی که گزارش شدهاند صدمههای شدیدی به جای میگذاشتند. پرکاربردترین شکنجهها عبارت بودند از ریختن مقدار زیادی آب در حلق متهم، سوزاندن پاهای او پس از آغشته کردنشان به روغن، آویختن از طناب، شلاق زدن و استفاده از وسیلهای به نام چهارمیخ که باعث کشیدگی عضلات و پارگی مفاصل میشد. اغلب کسانی که سرانجام آزاد میشدند نمیتوانستند به راحتی راه بروند. به اعترافات زیر شکنجه با بدبینی نگاه میکردند و از متهم میخواستند آنها را مجددا تکرار کند. خودداری از اعتراف مجدد به یک دوره جدید شکنجه ختم میشد.
احکام دادگاههای تفتیش عقاید
برای کسانی که در مهلت تعیین شده اعتراف میکردند و برای گناهان تشریعی، مجازاتهای سبکی تعیین می شد. سادهترین مجازاتها عبارت بود از اعلام گناه متهم در ملا عام یا پوشاندن بالاپوشی که مخصوص گناهکاران بود. برخی از گناهکاران ملزم میشدند در چندین دوره نیایش در حضور کشیش عضو دستگاه تفتیش عقاید شرکت کنند. در مواردی این احکام برای تمام عمر پابرجا بودند. بعضی بدعتگذاران نادم را در ملا عام تازیانه میزدند. این کار طی مراسمی تشریفاتی انجام میگرفت. گناهکار نیمه برهنه به نزد کشیش میرفت و شلاق را به او تقدیم میکرد و پیش پای او زانو میزد. گاهی جمعیت تماشاچی فرد توبهکار را مسخره می کردند یا اشیایی به سمت او پرتاب میکردند.
سختترین و مشهورترین مجازات، اعدام از طریق سوزاندن بود. به دلیل پرهیز کلیسا از خونریزی ، بدعتگذارانی را که در آخرین لحظات راضی به توبه میشدند به جای زنده زنده سوزاندن ابتدا خفه میکردند.
کلیسا همچنین به محاکمه مردگان میپرداخت. اگر مردهای به بدعتگذاری محکوم میشد جنازهاش را از گورستان کلیسا خارج میکردند و به آتش می کشیدند .
مشهورترین محکومین
1. ژان دارک ، اتهام جادوگری و بدعتگذاری محاکمه و سوزانده شد.
2. جوردانو برونو، فیلسوف، ستارهشناس و ریاضیدان سوزانده شد .
3. گالیله فیزیکدان معروف ایتالیایی . مجازاتش به دلیل پس گرفتن اظهارات علمی اش به حبس ابد تقلیل یافت .
کلیسا و پاپ در سایه تفتیش عقاید بی رحمانه ترین و هراسناک ترین شیوه هارا هم مسیحیان و هم مسلمانان و یهودیان را مورد وحشتناک ترین شکنجه ها قرار دادند.
قرون وسطی- کلیسای کاتولیک - سیستم تفتیش عقاید - گالیله - ژان ژاک روسو - جوردانو برونو - محاکمه مردگان - Inquisition https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
به مجموعه اقداماتی که کلیسای کاتولیک از اواخر قرن دوازده میلادی تا اواسط قرن نوزدهم برای دستیابی به یکپارچگی اندیشه و عمل دینی انجام داد «تفتیش عقاید» یا «Inquisition» میگویند. این اقدامات طیف گستردهای داشتند؛ از تلاش برای اقناع فکری مخالفان تا انتشار لیست کتابهای ممنوعه و بازجویی و محاکمه و مجازات بدعتگذاران مسیحی.
ساختار دستگاه تفتیش عقاید
تا آغاز قرن چهاردهم دادگاههای تفتیش عقاید مراحل دادرسی را طبق قوانین حاکم بر کلیسا پیش میبردند؛ اما حضور گسترده و پایدار بدعتگذاری در سراسر اروپا باعث شد کلیسا در شیوههای خود تغییرات چشمگیری بدهد. روشهای جدید تفتیش عقاید به صورت چند کتاب مهم دستورالعمل تدوین شد که تا امروز باقی ماندهاند. معروفترین این کتابها «راهنمای تفتیش عقاید» از نیکولاس ایمریچ بود که در ۱۳۶۰ میلادی به عنوان مرجعی قابل قبول در سراسر اروپا استفاده میشد.
سرپرست گروه تفتیش عقاید یک فرصت سی یا چهل روزه به مردم ناحیه میداد تا به گناهان خود اعتراف کنند. اعترافات میبایست درباره عقاید مغایر با اصول ایمانی کلیسا یا گناهان تشریعی نظیر امتناع از شرکت در عشای ربانی، غش در معامله و عمل خلاف جنسی باشد. همچنین ماموران تفتیش از مردم انتظار داشتند کسانی را که عقاید بدعتگذارانه دارند یا مرتکب گناهان تشریعی شدهاند معرفی کنند. مجازات کسانی که اعتراف میکردند یا اطلاعاتی در اختیار گروه تفتیش عقاید قرار میدادند سبکتر بود.
پس از فتوای پاپ گرگوریوس نهم شکنجه به شیوهای رایج برای به دست آوردن اعتراف تبدیل شد. نیکولاس ایمریچ در راهنمای تفتیش عقاید خود توصیه کرده بود ماموران از شکنجههای مختلفی استفاده کنند و هرگز یک شکنجه را در مورد یک متهم تکرار نکنند. از آنجا که وابستگان کلیسا صریحا از خونریزی منع شده بودند تلاش میشد روشهای شکنجه به خونریزی بیرونی منتهی نشود. با این حال اغلب شکنجههایی که گزارش شدهاند صدمههای شدیدی به جای میگذاشتند. پرکاربردترین شکنجهها عبارت بودند از ریختن مقدار زیادی آب در حلق متهم، سوزاندن پاهای او پس از آغشته کردنشان به روغن، آویختن از طناب، شلاق زدن و استفاده از وسیلهای به نام چهارمیخ که باعث کشیدگی عضلات و پارگی مفاصل میشد. اغلب کسانی که سرانجام آزاد میشدند نمیتوانستند به راحتی راه بروند. به اعترافات زیر شکنجه با بدبینی نگاه میکردند و از متهم میخواستند آنها را مجددا تکرار کند. خودداری از اعتراف مجدد به یک دوره جدید شکنجه ختم میشد.
احکام دادگاههای تفتیش عقاید
برای کسانی که در مهلت تعیین شده اعتراف میکردند و برای گناهان تشریعی، مجازاتهای سبکی تعیین می شد. سادهترین مجازاتها عبارت بود از اعلام گناه متهم در ملا عام یا پوشاندن بالاپوشی که مخصوص گناهکاران بود. برخی از گناهکاران ملزم میشدند در چندین دوره نیایش در حضور کشیش عضو دستگاه تفتیش عقاید شرکت کنند. در مواردی این احکام برای تمام عمر پابرجا بودند. بعضی بدعتگذاران نادم را در ملا عام تازیانه میزدند. این کار طی مراسمی تشریفاتی انجام میگرفت. گناهکار نیمه برهنه به نزد کشیش میرفت و شلاق را به او تقدیم میکرد و پیش پای او زانو میزد. گاهی جمعیت تماشاچی فرد توبهکار را مسخره می کردند یا اشیایی به سمت او پرتاب میکردند.
سختترین و مشهورترین مجازات، اعدام از طریق سوزاندن بود. به دلیل پرهیز کلیسا از خونریزی ، بدعتگذارانی را که در آخرین لحظات راضی به توبه میشدند به جای زنده زنده سوزاندن ابتدا خفه میکردند.
کلیسا همچنین به محاکمه مردگان میپرداخت. اگر مردهای به بدعتگذاری محکوم میشد جنازهاش را از گورستان کلیسا خارج میکردند و به آتش می کشیدند .
مشهورترین محکومین
1. ژان دارک ، اتهام جادوگری و بدعتگذاری محاکمه و سوزانده شد.
2. جوردانو برونو، فیلسوف، ستارهشناس و ریاضیدان سوزانده شد .
3. گالیله فیزیکدان معروف ایتالیایی . مجازاتش به دلیل پس گرفتن اظهارات علمی اش به حبس ابد تقلیل یافت .
کلیسا و پاپ در سایه تفتیش عقاید بی رحمانه ترین و هراسناک ترین شیوه هارا هم مسیحیان و هم مسلمانان و یهودیان را مورد وحشتناک ترین شکنجه ها قرار دادند.
قرون وسطی- کلیسای کاتولیک - سیستم تفتیش عقاید - گالیله - ژان ژاک روسو - جوردانو برونو - محاکمه مردگان - Inquisition https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
اقتصاد پنجاه و هفتی ها.pdf
2.3 MB
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍️✍️راز ثروت یهودیان چیست؟ قسمت 1
لیسا کیستر، محقق این تحقیق میگوید:
من طی تحقیقاتم متوجه شدم که خانوادهها تاثیر زیادی روی تفکرات و در نتیجه عملکرد کودکان در مالاندوزی و کسب ثروت دارند. در ادامه میگوید بخش اعظمی از تاثیری که خانواده روی فرزندان دارد، در واقع نشات گرفته از چیزی است که دین به آنها آموخته!
چیزهایی که خانوادههای یهودیان به کودکان خودشان میآموزند، خیلی متفاوتتر از چیزی است که خانواده پروتستانها به فرزندانشان یاد دادهاند.
کیستر میگوید که آموزههای دینی تاثیر زیادی بر استراتژیهای مرتبط به ثروتاندوزی دارند. مثلا پروتستانهای محافظهکار بیشتر به دعا و توکل بر خدا متمرکز هستند و این کمی باعث شده آنها تمایلشان به سرمایهگذاری را از دست بدهند. همینطور این عزیزان بیشتر از دنیا، به پاداشهای بعد از مرگ فکر میکنند و این موضوع هم باعث شده که خیلی به فکر انباشت پول در این دنیا نباشند.
اما در مقابل این تفکرات؛ یهودیان در عین قبول داشتن دنیای پس از مرگ، علاقه زیادی به آن ندارند و بیشتر به دنیا و زندگی فعلی فکر میکنند. همین موضوع باعث شده خانوادهشان کارهایی که نتیجه آنها انباشت ثروت، درآمد بالا و سرمایهگذاری است را تشویق کنند.
کیستر در نتیجه تحقیقاتش اینطور گفت که:
به طور کلی به نظر میرسد دین فقط یکی از عواملی است که بر ثروت افراد تاثیر میگذارد. اما در هر حال بعد از تحقیقات متوجه شدیم که اثر دین در بین دیگر فاکتورهای تاثیرگذار بر ثروت مردم، بسیار زیاد و برجسته است!
و اما چیزی که ما میتوانیم از این تحقیقات بفهمیم این است که:
خانوادههای یهودی، هوش مالی به شدت بالایی داشته و این هوش مالی را به نسلهای بعدی خودشان منتقل میکنند. همین موضوع باعث میشود آنها ثروت زیادی به دست بیاورند.
✍️✍️✍️اسرار ثروت یهودیان
در ادامه میخواهم به باورهای دینی و مالی یهودیان اشاره کنم که باعث میشود این عزیزان اینقدر در کسب ثروت و افزایش توان مالی خودشان خوب عمل کنند.
1_ یهودیان پول را مقدس میدانند
اولین و شاید مهمترین راز ثروت یهودیان این است که دین آنها، پول را بسیار مهم و ارزشمند میداند. در واقع بر خلاف تصورات خیلی از مسلمانان و مسیحیان که پول را مایه فساد محسوب میکنند، یهودیان به این باور دارند که پول باعث ایجاد خیر و شادی است. در دین یهود و کتابهای مقدس آنها، بیپولی و فقر هیچ توجیهی ندارد و عملا همه افراد پیرو این دین باید تلاش کنند تا ثروت بیشتر به دست بیاورند.
2_ یهودیان در تصمیمات مالی، منطقی عمل میکنند.
نه صرفا در موضوعات مالی، بلکه در تمامی جنبههای زندگی همیشه تصمیماتی که از سر احساساتند، تصمیمات نامناسب با نتیجههای وحشتناکی هستند. مثلا همان اعتمادی که از سر ترحم به یکی از دوستانتان میکنید، دعوایی که از سر خشم به راه میاندازید و… .
یکی دیگر از رازهای ثروتمند شدن یهودیان، دقیقا این است که این عزیزان در موضوعات مالی کاملا منطقی عمل کرده و تصمیمات احساسی نمیگیرند. در واقع آنها در شرایطی که نیاز باشد، پولشان را خرج میکنند، هر موقع نیاز است سرمایهگذاری میکنند و در شرایطی که به نظرشان منطقی باشد، اقدام به خیرات و کمک به فقرا میکنند.
3_ یهودیان در سرمایهگذاری هوشمندند.
یهودیان در سرمایهگذاری هوشمندی بالایی دارند! در واقع یکی از رفتارهای عادی میان آنها این است که پولی که در دست دارند را جایی سرمایهگذاری کنند. نکته جالب اینجاست که اغلب آنها به سراغ سرمایهگذاریهایی میروند که نقدشوندگی بالایی دارند. یعنی آنها پول خودشان را در سکه، دلار، زمین و… سرمایهگذاری میکنند که هم امنیت بالایی دارند و هم سریعا در صورت نیاز به پول نقد تبدیل میشوند.
4_ یهودیان به سرمایهگذاری عادت دارند.
جایی که یک نکته جالب در مورد یهودیان شنیدم. دوست عزیزی میگفت یهودیانی که وضع مالی خوبی دارند، به محض بچهدار شدن برای او یک زمین میخرند چون میدانند تا رسیدن این فرزند به بزرگسالی، ارزش داراییاش به شدت بالا میرود. با توجه به این موضوع، میتوان گفت که عملا یهودیان از همان کودکی با مفاهیم سرمایهگذاری آشنا شده و به آن عادت میکنند.
🍀ثروت اندوزی در یهودیت 🍀 پول و ادیان 🍀 یهودیت 🍀 مدیریت ثروت در ادیان 🍀 ثروتمندترین ها در جهان https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
لیسا کیستر، محقق این تحقیق میگوید:
من طی تحقیقاتم متوجه شدم که خانوادهها تاثیر زیادی روی تفکرات و در نتیجه عملکرد کودکان در مالاندوزی و کسب ثروت دارند. در ادامه میگوید بخش اعظمی از تاثیری که خانواده روی فرزندان دارد، در واقع نشات گرفته از چیزی است که دین به آنها آموخته!
چیزهایی که خانوادههای یهودیان به کودکان خودشان میآموزند، خیلی متفاوتتر از چیزی است که خانواده پروتستانها به فرزندانشان یاد دادهاند.
کیستر میگوید که آموزههای دینی تاثیر زیادی بر استراتژیهای مرتبط به ثروتاندوزی دارند. مثلا پروتستانهای محافظهکار بیشتر به دعا و توکل بر خدا متمرکز هستند و این کمی باعث شده آنها تمایلشان به سرمایهگذاری را از دست بدهند. همینطور این عزیزان بیشتر از دنیا، به پاداشهای بعد از مرگ فکر میکنند و این موضوع هم باعث شده که خیلی به فکر انباشت پول در این دنیا نباشند.
اما در مقابل این تفکرات؛ یهودیان در عین قبول داشتن دنیای پس از مرگ، علاقه زیادی به آن ندارند و بیشتر به دنیا و زندگی فعلی فکر میکنند. همین موضوع باعث شده خانوادهشان کارهایی که نتیجه آنها انباشت ثروت، درآمد بالا و سرمایهگذاری است را تشویق کنند.
کیستر در نتیجه تحقیقاتش اینطور گفت که:
به طور کلی به نظر میرسد دین فقط یکی از عواملی است که بر ثروت افراد تاثیر میگذارد. اما در هر حال بعد از تحقیقات متوجه شدیم که اثر دین در بین دیگر فاکتورهای تاثیرگذار بر ثروت مردم، بسیار زیاد و برجسته است!
و اما چیزی که ما میتوانیم از این تحقیقات بفهمیم این است که:
خانوادههای یهودی، هوش مالی به شدت بالایی داشته و این هوش مالی را به نسلهای بعدی خودشان منتقل میکنند. همین موضوع باعث میشود آنها ثروت زیادی به دست بیاورند.
✍️✍️✍️اسرار ثروت یهودیان
در ادامه میخواهم به باورهای دینی و مالی یهودیان اشاره کنم که باعث میشود این عزیزان اینقدر در کسب ثروت و افزایش توان مالی خودشان خوب عمل کنند.
1_ یهودیان پول را مقدس میدانند
اولین و شاید مهمترین راز ثروت یهودیان این است که دین آنها، پول را بسیار مهم و ارزشمند میداند. در واقع بر خلاف تصورات خیلی از مسلمانان و مسیحیان که پول را مایه فساد محسوب میکنند، یهودیان به این باور دارند که پول باعث ایجاد خیر و شادی است. در دین یهود و کتابهای مقدس آنها، بیپولی و فقر هیچ توجیهی ندارد و عملا همه افراد پیرو این دین باید تلاش کنند تا ثروت بیشتر به دست بیاورند.
2_ یهودیان در تصمیمات مالی، منطقی عمل میکنند.
نه صرفا در موضوعات مالی، بلکه در تمامی جنبههای زندگی همیشه تصمیماتی که از سر احساساتند، تصمیمات نامناسب با نتیجههای وحشتناکی هستند. مثلا همان اعتمادی که از سر ترحم به یکی از دوستانتان میکنید، دعوایی که از سر خشم به راه میاندازید و… .
یکی دیگر از رازهای ثروتمند شدن یهودیان، دقیقا این است که این عزیزان در موضوعات مالی کاملا منطقی عمل کرده و تصمیمات احساسی نمیگیرند. در واقع آنها در شرایطی که نیاز باشد، پولشان را خرج میکنند، هر موقع نیاز است سرمایهگذاری میکنند و در شرایطی که به نظرشان منطقی باشد، اقدام به خیرات و کمک به فقرا میکنند.
3_ یهودیان در سرمایهگذاری هوشمندند.
یهودیان در سرمایهگذاری هوشمندی بالایی دارند! در واقع یکی از رفتارهای عادی میان آنها این است که پولی که در دست دارند را جایی سرمایهگذاری کنند. نکته جالب اینجاست که اغلب آنها به سراغ سرمایهگذاریهایی میروند که نقدشوندگی بالایی دارند. یعنی آنها پول خودشان را در سکه، دلار، زمین و… سرمایهگذاری میکنند که هم امنیت بالایی دارند و هم سریعا در صورت نیاز به پول نقد تبدیل میشوند.
4_ یهودیان به سرمایهگذاری عادت دارند.
جایی که یک نکته جالب در مورد یهودیان شنیدم. دوست عزیزی میگفت یهودیانی که وضع مالی خوبی دارند، به محض بچهدار شدن برای او یک زمین میخرند چون میدانند تا رسیدن این فرزند به بزرگسالی، ارزش داراییاش به شدت بالا میرود. با توجه به این موضوع، میتوان گفت که عملا یهودیان از همان کودکی با مفاهیم سرمایهگذاری آشنا شده و به آن عادت میکنند.
🍀ثروت اندوزی در یهودیت 🍀 پول و ادیان 🍀 یهودیت 🍀 مدیریت ثروت در ادیان 🍀 ثروتمندترین ها در جهان https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
✍️✍️راز ثروت یهودیان چیست؟ قسمت 2
💥💥راز ثروت یهودیان از چند منظر منطقی تاریخی
اگر موضع خاصی را نسبت به ثروت یهودیان در نظر نگیریم و از تعمیمها پرهیز کنیم، میتوانیم به چند زمینه مرتبط با ثروت یهودیان را بررسی کنیم:
1. زمینه تاریخی ثروت یهودیان
یهودیت قرض دادن بدون بهره به مسیحیان را ممنوع کرده بود. همین امر موجب افزایش ثروت، کارآفرینی و افزایش توانایی آنها در امور مالی شد. از طرفی یهودیها هم در قرون وسطی حق مالکت زمین و کشاورزی و کسب درآمد از آن را نداشتند. به همین دلیل آنها هم به کارهای مرتبط با پول مثل قرض دادن پولهای خود برای بقا پرداختند.
2. تاکید بر آموزش و یادگیری
دین یهودیت روی آموزش مادام العمر و علم دوستی تاکید زیادی دارد. همین امر هم در طولانی مدت و در طول تاریخ موجب افزایش درک یهودیان درباره امور مالی شده است. یهودیان نگرش مثبتی به پول دارند و از کودکی نیز همین ارزش را یاد می گیرند.
3. حمایت اجتماعی و سبک ارتباطی یهودیان
یهودیان در گروهها و شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. همین امر هم آنها را در مسیر پیشرفت شغلی، تجاری و موفقیتهای مالی بزرگ قرار میدهد. رقیبی را تصور کنید که متشکل از چند شخص کاملا حامی یکدیگر است؛ غلبه به چنین رقیبی ساده نیست! از طرفی یهودیان در مشکلات مالی به شدت پشتیبان یکدیگر هستند و همین هم آنها را از مضیغههای مالی نجات میدهد.
4. مشارکتها در امور تجاری، خیریه و سرمایهگذاری
ثروت یهودیان صرفا به اندوختههای مالی کلان خلاصه نمیشود. این دسته از مذهبیون در زمینههای علمی، هنری و ادبیات بسیار حامی و مشارکتپذیر هستند. همین مشارکت آنها فرصت را برای انواع فرصتهای سرمایهگذاری بیشتر میکند. حضور فعال آنها در جوامع بافرهنگ و در طبقههای اجتماعی بالا آنها را با جدیدترین و بهترین روشهای ثروتزایی آشنا میکند.
✍️✍️ آیا بیشتر ثروت جهان در دست یهودیان است؟
شاید خیلی جاها شنیده باشید که بیشتر ثروت جهان دست یهودیان است. اما خب باید بگویم که بر حسب آمار، این یک ادعای کاملا غلط است! در واقع یهودیان نسبت به جمعیتشان، ثروت بسیار زیادی دارند اما با هر منطقی هم که حساب کنیم، نمیتوانیم بگوییم اغلب ثروت جهان دست آنهاست. اجازه بدهید باز هم به سراغ آمار برویم. طبق آمار ویکی پدیای انگلیسی، جمعیت دینی جهان در سال 2020 به این شرح است:
• مسیحیان: 2 میلیارد و 380 میلیون یا 31 درصد از جمعیت،
• مسلمانان: 1 میلیارد و 900 میلیون یا 24 درصد از جمعیت،
• هندوها: 1 میلیارد و 100 میلیون یا 15 درصد درصد از جمعیت،
• یهودیان: 14 میلیون نفر یا 0.18 درصد! (کمتر از یک پنجم از یک درصد)
با توجه به این آمار، نمیتوان انتظار داشت که یهودیان با جمعیتی کمتر از نیم درصد، ثروت اعظم جهان را درست داشته باشند.
🔯ثروت اندوزی در یهودیت 🕎 پول و ادیان ✡️ یهودیت 🕎 مدیریت ثروت در ادیان ✡️ ثروتمندترین ها در جهان 🔯 راز ثروت یهودیان https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
💥💥راز ثروت یهودیان از چند منظر منطقی تاریخی
اگر موضع خاصی را نسبت به ثروت یهودیان در نظر نگیریم و از تعمیمها پرهیز کنیم، میتوانیم به چند زمینه مرتبط با ثروت یهودیان را بررسی کنیم:
1. زمینه تاریخی ثروت یهودیان
یهودیت قرض دادن بدون بهره به مسیحیان را ممنوع کرده بود. همین امر موجب افزایش ثروت، کارآفرینی و افزایش توانایی آنها در امور مالی شد. از طرفی یهودیها هم در قرون وسطی حق مالکت زمین و کشاورزی و کسب درآمد از آن را نداشتند. به همین دلیل آنها هم به کارهای مرتبط با پول مثل قرض دادن پولهای خود برای بقا پرداختند.
2. تاکید بر آموزش و یادگیری
دین یهودیت روی آموزش مادام العمر و علم دوستی تاکید زیادی دارد. همین امر هم در طولانی مدت و در طول تاریخ موجب افزایش درک یهودیان درباره امور مالی شده است. یهودیان نگرش مثبتی به پول دارند و از کودکی نیز همین ارزش را یاد می گیرند.
3. حمایت اجتماعی و سبک ارتباطی یهودیان
یهودیان در گروهها و شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. همین امر هم آنها را در مسیر پیشرفت شغلی، تجاری و موفقیتهای مالی بزرگ قرار میدهد. رقیبی را تصور کنید که متشکل از چند شخص کاملا حامی یکدیگر است؛ غلبه به چنین رقیبی ساده نیست! از طرفی یهودیان در مشکلات مالی به شدت پشتیبان یکدیگر هستند و همین هم آنها را از مضیغههای مالی نجات میدهد.
4. مشارکتها در امور تجاری، خیریه و سرمایهگذاری
ثروت یهودیان صرفا به اندوختههای مالی کلان خلاصه نمیشود. این دسته از مذهبیون در زمینههای علمی، هنری و ادبیات بسیار حامی و مشارکتپذیر هستند. همین مشارکت آنها فرصت را برای انواع فرصتهای سرمایهگذاری بیشتر میکند. حضور فعال آنها در جوامع بافرهنگ و در طبقههای اجتماعی بالا آنها را با جدیدترین و بهترین روشهای ثروتزایی آشنا میکند.
✍️✍️ آیا بیشتر ثروت جهان در دست یهودیان است؟
شاید خیلی جاها شنیده باشید که بیشتر ثروت جهان دست یهودیان است. اما خب باید بگویم که بر حسب آمار، این یک ادعای کاملا غلط است! در واقع یهودیان نسبت به جمعیتشان، ثروت بسیار زیادی دارند اما با هر منطقی هم که حساب کنیم، نمیتوانیم بگوییم اغلب ثروت جهان دست آنهاست. اجازه بدهید باز هم به سراغ آمار برویم. طبق آمار ویکی پدیای انگلیسی، جمعیت دینی جهان در سال 2020 به این شرح است:
• مسیحیان: 2 میلیارد و 380 میلیون یا 31 درصد از جمعیت،
• مسلمانان: 1 میلیارد و 900 میلیون یا 24 درصد از جمعیت،
• هندوها: 1 میلیارد و 100 میلیون یا 15 درصد درصد از جمعیت،
• یهودیان: 14 میلیون نفر یا 0.18 درصد! (کمتر از یک پنجم از یک درصد)
با توجه به این آمار، نمیتوان انتظار داشت که یهودیان با جمعیتی کمتر از نیم درصد، ثروت اعظم جهان را درست داشته باشند.
🔯ثروت اندوزی در یهودیت 🕎 پول و ادیان ✡️ یهودیت 🕎 مدیریت ثروت در ادیان ✡️ ثروتمندترین ها در جهان 🔯 راز ثروت یهودیان https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مت_والش #ترنسجندریسم #توئیت_خوان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍️✍️✍️ از ساحرهکشی دیروز، تا زنکشی امروز. قسمت اول
به بهانه گزارش گورستان زنان گمنام در سیوان سلیمانیه عراق که اخیرا منتشرشده نگاهی به کشتار زنان در تاریخ می اندازیم .
- دو شهر اروپایی قراراست بهخاطر ساحرهکشی در قرون وسطی عذرخواهی کنند: اول شهر لیر در بلژیک است که آخرینبار در سال ۱۵۹۰ میلادی، شاهد شکنجه کتلین وان دن بلوکه، ۴۰ ساله و مجرد، و سوزاندن او در بازار شهر بود. او تحت شکنجه، به ساحرهبودن و رابطه جنسی با شیطان اعتراف کرد. مادر او هم سرنوشت مشابهی داشت.
- دوم، کلیسای کاتولیک در شهر کوچک آیش اشتت (ِEichstaett) در منطقه باواریا در آلمان است که متهم بود در دوران ساحرهکشی بین قرن ۱۵ و ۱۸ میلادی، حدود ۴۰۰ زن را شکنجه کرده و کشته است. در دسامبر ۲۰۲۰، این کلیسا که تا بهحال در خصوص جنایات ساحرهکشی خاموش بود، بالاخره بهوسیله کشیش جورج ماریا هانک، از آن کشتار عذرخواهی کرد و وعده داد که از نمادی به یاد قربانیان رونمایی کند. او ساحرهکشی را زخمی خونین در تاریخ کلیسا نامید.
✍️✍️✍️ پیشینه ساحرهکشی در اروپا و علتهای آن
- در قرون وسطی، زنان در همه عرصهها، از معلمی تا تجارت و نویسندگی و بهویژه در زمینه درمانهای پزشکی، تجربههای ویژهای داشتند. پس از آنکه از چارچوب الگوهای مسلط مردانه پافراتر نهادند، به مشکلی برای جامعه فئودالی که نخبگان آن را مردان تشکیل میدادند، تبدیل شدند. در قرنهای ۱۳ و ۱۴ نوعی اعتقاد به زنگریزی در میان کشیشان، مردان برجسته و نخبه متداول بود.
- ایزابل پرز مولینا از مرکز مطالعات زنان در دانشگاه بارسلون، معتقد است که هر زن مستقلی در آن دوران میتوانست بهعنوان ساحره یا جادوگر شناخته شود؛ از زن تنها، بیوه، فقیرو مهاجر گرفته تا مزدوج، زنان دهقان، و زنانی که برای طبقات محروم کار درمانگری میکردند. در بریتانیا حتی زنانی که قادر به شنا بودند، مورد اتهام جادوگری قرار گرفتند.
- ماری دالی، فیلسوف امریکایی (۲۰۱۰-۱۹۲۸) به پیوند ساحرهکشی با ادیان کهن، قبل از مسیحیت و پیشامردسالاری، اشاره میکند؛ برای مثال به پرستش الههها که نمود آن در زنان متجلی میشد، اشاره میکند. الههها در واقع تجسم حضور زنانه و اتوریته آنها در جامعه بودند. زن قوی، مستقل و خردمند باید با پیگرد، نابودی و خطر کشتهشدن رودررو میشد.
- مورخان بر این باورند که بخش مهمی از دانش درمانی که در اختیار زنان بود، از آناتومیستها، پزشکان و داروسازان به دختران و پسران منتقل شده بود. پس از نهادینهشدن علم پزشکی در دانشگاهها، در ابتدا از ترس نفوذ زنان، این زنان خردمند در مراحل اولیه در چارچوب «شایعه»، و بعد بهطور رسمی، بهعنوان ساحره شناخته میشدند.
✍️✍️✍️ علل متفاوت برای ساحرهکشی؛ از درمانهای گیاهی تا رهبری قیامهای دهقانی
- از جمله تواناییهای زنان که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد، استفاده آنها از گیاهان آرامبخش و ضد درد است. این پدیده مخالف نظر کلیسا بود. کلیسا معقتد بود که زنان باید زمان تولد نوزاد، درد و رنج بکشند. از سوی دیگر، این زنان خردمند توانسته بودند به روشهای سقط جنین، جلوگیری از بارداری و نیز درمان انسداد شریانهای قلب دست یابند و دارای شبکهای بودند که این دانش را به هم منتقل میکردند.Theophrastus von Hohenheim معروف به پاراسلسوس (۱۵۴۱-۱۴۹۳)، پزشک سوئیسی است که پدر پزشکی مدرن محسوب میشود. او اعتراف کرده است که همه دانش پزشکی خود را از ساحرهها گرفته و با کشتار جادوگران، بخشی از آن دانش نابود شده است.
- از آنجا که زنان به دانشگاه دسترسی نداشتند، درمانگری برای آنها ممنوع شد و نفوذ آنها میبایست بهتدریج ریشهکن میشد. سپس لازم بود نقطه پایانی بر صلاحیت زنانی گذاشته میشد که از ظرفیت پرسشگری درمورد تخصص افرادی که فارغ التحصیل دانشگاه بودند، برخوردار بودند. مردان متخصص، از خانوادههای مرفه و متمول بودند. کلیسا و دولت به اهمیت روند کنترل منابع دانش و پرستیژی که با خود به همراه میآورد، پی بردند. آن امر، به معنای کنترل تصمیمگیری برای زندگی، مرگ، دیوانگی و هشیاری بود. زنان طبیعتا از کل این روند و از دایره نخبگان به بیرون پرتاب شده بودند.
🍀ساحره کشی 🍀 کشتار زنان نخبه 🍀 کشتار زنان در قرون وسطی 🍀 کلیسا و ساحره کشی 🍀 قتل های ناموسی 🍀 شکار ساحره ها 🍀 مرد سالاری 🍀 زن ستیزی 🍀 اقتدار کلیسا 🍀 دور نگه داشتن زنان از قدرت https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️✍️
به بهانه گزارش گورستان زنان گمنام در سیوان سلیمانیه عراق که اخیرا منتشرشده نگاهی به کشتار زنان در تاریخ می اندازیم .
- دو شهر اروپایی قراراست بهخاطر ساحرهکشی در قرون وسطی عذرخواهی کنند: اول شهر لیر در بلژیک است که آخرینبار در سال ۱۵۹۰ میلادی، شاهد شکنجه کتلین وان دن بلوکه، ۴۰ ساله و مجرد، و سوزاندن او در بازار شهر بود. او تحت شکنجه، به ساحرهبودن و رابطه جنسی با شیطان اعتراف کرد. مادر او هم سرنوشت مشابهی داشت.
- دوم، کلیسای کاتولیک در شهر کوچک آیش اشتت (ِEichstaett) در منطقه باواریا در آلمان است که متهم بود در دوران ساحرهکشی بین قرن ۱۵ و ۱۸ میلادی، حدود ۴۰۰ زن را شکنجه کرده و کشته است. در دسامبر ۲۰۲۰، این کلیسا که تا بهحال در خصوص جنایات ساحرهکشی خاموش بود، بالاخره بهوسیله کشیش جورج ماریا هانک، از آن کشتار عذرخواهی کرد و وعده داد که از نمادی به یاد قربانیان رونمایی کند. او ساحرهکشی را زخمی خونین در تاریخ کلیسا نامید.
✍️✍️✍️ پیشینه ساحرهکشی در اروپا و علتهای آن
- در قرون وسطی، زنان در همه عرصهها، از معلمی تا تجارت و نویسندگی و بهویژه در زمینه درمانهای پزشکی، تجربههای ویژهای داشتند. پس از آنکه از چارچوب الگوهای مسلط مردانه پافراتر نهادند، به مشکلی برای جامعه فئودالی که نخبگان آن را مردان تشکیل میدادند، تبدیل شدند. در قرنهای ۱۳ و ۱۴ نوعی اعتقاد به زنگریزی در میان کشیشان، مردان برجسته و نخبه متداول بود.
- ایزابل پرز مولینا از مرکز مطالعات زنان در دانشگاه بارسلون، معتقد است که هر زن مستقلی در آن دوران میتوانست بهعنوان ساحره یا جادوگر شناخته شود؛ از زن تنها، بیوه، فقیرو مهاجر گرفته تا مزدوج، زنان دهقان، و زنانی که برای طبقات محروم کار درمانگری میکردند. در بریتانیا حتی زنانی که قادر به شنا بودند، مورد اتهام جادوگری قرار گرفتند.
- ماری دالی، فیلسوف امریکایی (۲۰۱۰-۱۹۲۸) به پیوند ساحرهکشی با ادیان کهن، قبل از مسیحیت و پیشامردسالاری، اشاره میکند؛ برای مثال به پرستش الههها که نمود آن در زنان متجلی میشد، اشاره میکند. الههها در واقع تجسم حضور زنانه و اتوریته آنها در جامعه بودند. زن قوی، مستقل و خردمند باید با پیگرد، نابودی و خطر کشتهشدن رودررو میشد.
- مورخان بر این باورند که بخش مهمی از دانش درمانی که در اختیار زنان بود، از آناتومیستها، پزشکان و داروسازان به دختران و پسران منتقل شده بود. پس از نهادینهشدن علم پزشکی در دانشگاهها، در ابتدا از ترس نفوذ زنان، این زنان خردمند در مراحل اولیه در چارچوب «شایعه»، و بعد بهطور رسمی، بهعنوان ساحره شناخته میشدند.
✍️✍️✍️ علل متفاوت برای ساحرهکشی؛ از درمانهای گیاهی تا رهبری قیامهای دهقانی
- از جمله تواناییهای زنان که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد، استفاده آنها از گیاهان آرامبخش و ضد درد است. این پدیده مخالف نظر کلیسا بود. کلیسا معقتد بود که زنان باید زمان تولد نوزاد، درد و رنج بکشند. از سوی دیگر، این زنان خردمند توانسته بودند به روشهای سقط جنین، جلوگیری از بارداری و نیز درمان انسداد شریانهای قلب دست یابند و دارای شبکهای بودند که این دانش را به هم منتقل میکردند.Theophrastus von Hohenheim معروف به پاراسلسوس (۱۵۴۱-۱۴۹۳)، پزشک سوئیسی است که پدر پزشکی مدرن محسوب میشود. او اعتراف کرده است که همه دانش پزشکی خود را از ساحرهها گرفته و با کشتار جادوگران، بخشی از آن دانش نابود شده است.
- از آنجا که زنان به دانشگاه دسترسی نداشتند، درمانگری برای آنها ممنوع شد و نفوذ آنها میبایست بهتدریج ریشهکن میشد. سپس لازم بود نقطه پایانی بر صلاحیت زنانی گذاشته میشد که از ظرفیت پرسشگری درمورد تخصص افرادی که فارغ التحصیل دانشگاه بودند، برخوردار بودند. مردان متخصص، از خانوادههای مرفه و متمول بودند. کلیسا و دولت به اهمیت روند کنترل منابع دانش و پرستیژی که با خود به همراه میآورد، پی بردند. آن امر، به معنای کنترل تصمیمگیری برای زندگی، مرگ، دیوانگی و هشیاری بود. زنان طبیعتا از کل این روند و از دایره نخبگان به بیرون پرتاب شده بودند.
🍀ساحره کشی 🍀 کشتار زنان نخبه 🍀 کشتار زنان در قرون وسطی 🍀 کلیسا و ساحره کشی 🍀 قتل های ناموسی 🍀 شکار ساحره ها 🍀 مرد سالاری 🍀 زن ستیزی 🍀 اقتدار کلیسا 🍀 دور نگه داشتن زنان از قدرت https://www.tgoop.com/Liberty_lib✍️✍️✍️✍️