Telegram Web
Forwarded from مدرسهٔ تردید
🔹 جلسۀ اول رایگان 🔹


⬅️ مدرسۀ تردید تصمیم گرفته تا برای آشنا شدن فلسفه‌آموزان با دروس و فضای فصل سوم دیپلم تخصصی فلسفۀ سیاسی، جلسۀ اول تمامی دروس این فصل را برای عموم رایگان برگزار کند.

◀️ زمان برگزاری جلسۀ اول:

▫️دوشنبه ۱ مرداد

۱۸-۲۰   فلسفۀ سیاسی معاصر (محمدمهدی مجاهدی)

▫️سه‌شنبه ۲ مرداد

۱۷-۱۹ آزادی و سرکوب (محمدمهدی هاتف)
۱۹-۲۱ دموکراسی و عرصۀ عمومی (کاوه بهبهانی)


توجه: کلاس ادبیات و سیاست با تدریس مصطفی مهرآیین از هفته‌ی دیگر یعنی دوشنبه ۸ مرداد ماه آغاز می‌شود.

◀️ ثبت‌نام این دروس هم‌اکنون آغاز شده است!


◀️ درگاه ثبت‌نام: وبسایت مدرسه
www.tardidschool.com

◀️ بستر برگزاری جلسۀ اول: اسکای‌روم


◀️ بستر برگزاری سایر جلسات: وبسایت مدرسه


◀️ لینک ورود به جلسۀ اول به صورت رایگان:

www.skyroom.online/ch/tardidschool/diploma

⬅️ توجه: برای ورود به جلسه تنها کافی است کد QR موجود در تصویر را اسکن کنید.

@tardidschool
حبیب لاجوردی (۷ خرداد ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)
بنیان‌گذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد‌
میراث_حبیب_لاجوردی_و_راه_پیش_رو_کتاب_امروز.pdf
1.6 MB
"میراث حبیب لاجوردی و راه پیشِ رو"

در این مقاله ابتدا به طور دقیق به کار لاجوردی و همکارانش در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد پرداخته و سپس ده پیشنهاد برای تکمیل این مجموعه ارائه شده است.

منتشر شده در فصلنامه کتاب امروز، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۰

‌‌https://www.tgoop.com/tarikh_shafahi_iran_project
هربار ملت ایران حل‌مسائل کشور را بر مدار مروت و مدارا دنبال کرد، توطئه‌های خارجی و واکنش‌های داخلی مانع شد، مثل گنجاندن ایران در محور شرارت و الغای برجام.⁧ #ترور ⁩ در بیروت و تهران احیای توسعه بر مدار مدارا و مروت را هدف گرفته و پاسخی دشوار و سنجیده مرکب از دلیری و دوراندیشی می‌طلبد.
@mmojahedi
راه دور نروید؛
رد پای نفوذ اینجاست!


در حالی که جان و دل بسیاری از اهالی این خانه‌ی کهن پارسایان در التهاب تهدید کیان ملت ایران و جنایت صهیونیست‌ها علیه مظلومان بی‌پناه فلسطین تابدار و تفتیده است، امشب به اشاره‌ی دوستی متوجه یادداشت آقای عبدی در مورد بی‌رسمی رسانه‌ای و ورشکستگی اخلاقی مشتی دروغ‌زن بی‌شرم شدم.

این کژدمانِ کژراهه‌های بی‌خاصیتی و خیانت‌ورزی پیش‌تر هم به نیش زبان و چنگال بهتان به اصرار و تکرار، زالووار، در پوست و پوستین خلق آویخته بودند و پاسخ‌هایی ناصحانه و مشفقانه و ادب‌آموزانه گرفته بودند.

حالا بهتر آشکار می‌شود که رد پای خیانت و نفوذ دشمنانِ کیان ایران را کجا باید جست: در راه و رسم منافقانی که با تظاهر به دیانت و انقلابی‌گری، خیانت می‌کنند و فرزندان اصلاح‌جو و نجیب این خانه‌ی کهن پارسایی را هتک حرمت می‌کنند و می‌کوشند با دروغ و دغل، آبروی ایشان را بر باد دهند و آتش در سرمایه‌ی اعتماد خلق ‌افکنند و میان ملت تفرقه ‌اندازند و از این رهگذر، راه دشمنان خون‌خوار ایران و ایرانیان را هموار ‌کنند.

من هیچ غافلگیر نخواهم‌شد اگر روزی نه‌چندان دور، دست خداوند غیور نقاب مسلمانی و انقلابی‌گری را از این چهره‌های شرور برگیرد تا بر همگان آشکار شود که ایشان چگونه هم‌دست و هم‌داستان دشمنان ایران بوده‌اند و در خیانت به خلق، با مزد و منت یا بی‌جیره‌ و مواجب، کوشیده‌اند.

محمدمهدی مجاهدی
۱۰ امردادماه ۱۴۰۳

@mmojahedi
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی


⭕️ سمپوزیوم ملی «علیه خشونت»
بررسی ابعاد خشونت در ایران امروز

▫️گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران | خرداد ۱۴۰۳


عنوان سخنرانی:
بر صدر نشاندن خشونت

سخنران:
محمد مهدی مجاهدی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی


🔻کانال رسمی گروه جامعه‌شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sociologyoflaw
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹
👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: احتیاط در واکنش مستقیم نظامی

👈 #حمید_رضا_جلایی_پور استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

▪️پیش‌فرض‌ها:

من فکر می‌کنم اسرائیل از ترور و به شهادت رساندن #اسماعیل_هنیه رهبر حماس، در تهران اهدافی داشته که ذکر دو هدف آن اهمیت دارد.

۱- یکی اینکه دولت #مسعود_پزشکیان را از ابتدای شروع به کار  ناکام کند. زیرا #نتانیاهو دو دهه هست که دنبال این بوده و هست که بگوید که مساله خاورمیانه، مساله ایران و اعراب است (همان تداوم ایران‌هراسی) و بگوید که مساله منطقه، چالش اعراب و اسرائیل نیست. اگر سیاست‌های تعاملی پزشکیان، که با حمایت حاکمیت همراهم هست،  به پیش برود به ضرر نتانیاهو است. لذا از نطر نتانیاهو، دولت پزشکیان باید شکست بخورد.

۲- دوم اینکه نتانیاهو دنبال این هست که رویارویی با ایران از "جنگ‌های نامتقارن" به "جنگ مستقیم و کلاسیک" تبدیل شود. چون در جنگ نامتقارن در سال‌های گذشته به اسرائیل فشار زیاد آمده است و اسرائیل با کمک آمریکا در جنگ کلاسیک و مستقیم وضع بهتری دارد. به بیان دیگر، اسرائیل در جنگ نامتقارن زیاد دست بالا را ندارد.

۳- غیر از دو هدف فوق، شایسته است توجه داشت که نتانیاهو با یک عملیات تروریستی (که مسئولیت آن را برعهده هم نگرفته) این ترور رو انجام داده؛ نه در جنگ مستقیم. و این ترورها معمولا در میان کشورها انجام می‌شود. و احتمالا پاسخ هر تروری جنگ نظامی مستقیم نیست؛ بلکه همان جنگ اطلاعاتی-امنیتی است.

▪️نکته:

اگر سه فرض فوق مسموع باشد به نظر من، ج.ا در واکنش به ترور شهید هنیه:

شایسته نیست مستقیم وارد عملیات نظامی بشود.  واکنش همچنان باید حساب‌شده و نامتقارن باشد. چون اگر واکنش ایران مستقیم و نظامی باشد، روشن است که اسرائیل تلافی می‌کند و ایران وارد سیکل جنگ مستقیم می‌شود، که کار درستی نیست. چون در موازنه قوا، مزیت ایران در جنگ مستقیم نیست. (ضمنا روسیه هم بخاطر جنگ اکراین بدش نمی‌آید جنگ در خاورمیانه زبانه بکشد تا غرب بیشتر درگیر بشود).

دولت پزشکیان مذاکرات با غرب برای رسیدن به یک "سیاست خارجی متوازن" و حرکت به سوی رفع تحریم‌ها را ادامه بدهد. شایسته نیست ج.ا در سیاست خارجی انفعالی عمل کند.

هدف نابودی اسرائیل نمی‌تواند هدف سیاست خارجی ج.ا باشد. بلکه همان هدفی که رهبری اعلام کرد: انجام رفراندوم در سرزمین‌های اشغالی (با کمک جامعه جهانی و کشورهای اسلامی) شایسته است در دستور کار باشد.

حرکت‌های مقابله به مثلی لزوما تامین‌کننده منافع ج.ا نیست و ایران را در حرکت در مسیر توسعه ضعیف می‌کند و حتی از حیث امنیت ملی عاقبت خوبی ندارد.

@javadrooh

@hamidrezajalaeipour
کابینه‌ای مرکب از ادراکات متعارض درباره خیرات عمومی، شیوه حکمرانی، وضع‌وحال ایران و جهان و سیاستهای خرد و کلانْ تعبیری خطا و خطرناک از رؤیای ⁧ #دولت_وفاق_ملی ⁩ است. تعبیر صادق این رؤیا در گرو تشکیل کابینه‌ی باورمندان به ⁧ #کثرت‌گرایی_سیاسی ⁩ است نه نمایندگان ⁧ #منافع_متعارض ⁩ و ⁧ #تعارض_منافع ⁩.
۱۸ امردادماه ۱۴۰۳
@mmojahedi
MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی
کابینه‌ای مرکب از ادراکات متعارض درباره خیرات عمومی، شیوه حکمرانی، وضع‌وحال ایران و جهان و سیاستهای خرد و کلانْ تعبیری خطا و خطرناک از رؤیای ⁧ #دولت_وفاق_ملی ⁩ است. تعبیر صادق این رؤیا در گرو تشکیل کابینه‌ی باورمندان به ⁧ #کثرت‌گرایی_سیاسی ⁩ است نه نمایندگان…
دولت وفاق ملی:
یک رؤیا و دو تعبیر


پی‌گیری سیاست «وفاق ملی» عمده‌ترین وعده یا شعار انتخاباتی دکتر پزشکیان بود. پی‌گیری چنین سیاستی در فضای قطبی‌شده‌ی سیاسی ما می‌تواند رؤیای رهایی‌بخشی باشد که درخشش امید را باز به چشم ملت و چراغ سیاست باز گرداند.

به‌ویژه در وضعیتی که تنها ‌چهل‌درصد از واجدان شرایط رأی‌دهی هنوز نگران چنین سوی و سویه‌ای مانده‌اند، پاسداری از شعله‌ی این رؤیا به پاسبانی از چراغ لاله در شب تار و در مصاف تند باد می‌ماند، بسیار دشوار ولی از هر زمان دیگری خطیرتر و حساس‌تر و ضرورتر.

دو تعبیر از یک رؤیا: رؤیای «دولت وفاق ملی» می‌تواند دو تعبیر متعارض داشته باشد، یکی تعبیری صادق و سازنده، و دیگر تعبیری کاذب و ویران‌گر.

الف. تعبیر صادق این رؤیا در مرحله‌ی انتخاب وزرا و همکاران رئیس‌جمهور و تشکیل هیأت دولت این است که هریک از ایشان چنان انتخاب شود که در قلمرو تأثیر و تأثر خود، اصل «کثرت‌پذیری سیاسی» را راهنمای تصمیم‌گیری‌های خود قرار دهد نه این که خود را نماینده یا عامل یا کارگزار یک گروه ذی‌نفع یا ذی‌نفوذ خاص بداند. «کثرت‌پذیری سیاسی» یک شعار مبهم نیست؛ شاخصه‌های عملیاتی روشنی دارد که برگرفته از مؤلفه‌های «عدالت سیاسی» است:

۱. هریک از گروه‌های سیاسی و اجتماعی رقیب در جامعه اولویت‌بندی ارزشی خاص خود را دارد. برای یکی آزادی اولویت دارد، برای دیگری عدالت، برای سومی رفاه، و برای چهارمی حقیقت، … الی آخر. سیاست‌ وفاق مستلزم این است که سیاست‌گذار در مقام جانبداری از یکی این گروه‌ها و ترجیحات خاص ارزشی او بر نیاید، بلکه صحنه‌ی رقابت منصفانه میانه حاملان و حامیان و عاملان این ترجیحات مختلف را بیاراید. درست مثل فدارسیون فوتبال که به نفع تیم آبی یا قرمز یا سبز یا زرد قوانین را وضع و اعمال نمی‌کند و تغییر نمی‌دهد، بلکه رقابت میان این تیم‌ها را به منصفانه‌ترین شکل ممکن سامان می‌دهد.

۲. بخش مهمی از وظیفه‌ی حکمران تشخیص خیرات عمومی و خیرات مشترک است تا در مرحله‌ی بعد در تأمین و تضمین و توزیع آن‌ها بکوشد. در این مرحله، سیاست وفاق ملی مستلزم آن است که سیاست‌گذار به جای تحمیل برداشت خاص خود از خیرات عمومی و خیرات مشترک و به جای اولویت‌بندی‌های خاص خود میان خیرات، اولا، برداشت مشترک (یا تقریبا مشترک) میان نیروهای بدیل و رقیب در این زمینه را استخراج کند و ثانیا، آن برداشت را مبنای سیاست‌گذاری قرار دهد.

۳. تخصیص منابع برای تأمین خیرات عمومی و خیرات مشترک، و هم‌چنین توزیع منافع و بازتوزیع آن‌ها، بخش دیگری از وظایف سیاست‌گذار است. سیاست وفاق ملی در این مرحله باید چنان دست به تأمین و توزیع و بازتوزیع خیرات و منابع و منافع بزند که فاصله‌ی تبعیض‌آمیز میان فرادستان و فرودستان بیشتر نشود.

ب. تعبیری کاذب و خود‌ویران‌گر هم می‌توان از رؤیای تشکیل «دولت وفاق ملی» به دست داد. در این تعبیر از دولت وفاق ملی، دولت تبدیل به یک شرکت سهامی می‌شود که هریک از اعضای آن سهمیه‌ی یک جناح یا یک گروه ذی‌نفع و ذی‌نفوذ است. چنین کابینه‌ای به جای آن که در چارچوب منافع ملی در پی تشخیص و تضمین و تکثیر و تأمین خیرات مشترک و خیرات عمومی باشد، عرصه‌ی منازعه میان «منافع متضاد» است. به این ترتیب، چنین دولتی به جای دولت وفاق ملی، صحنه‌ی تعارض و تضاد دائمی میان صاحبان و نمایندگان منافع شخصی و خصوصی خواهد بود.

از سوی دیگر، وقتی اعضای هیأت دولت جایگاه خود را در کابینه بیانگر منافع جناحی و گروهی خود بدانند، ناگزیر گرفتار چرخه‌ی پرفساد «تضاد منافع» می‌شوند، چون در هر تصمیم و سیاستی که اتخاذ می‌کنند، در درجه‌ی نخست، باید منافع گروه پشتیبان و هم‌منفعت خود را تأمین کنند، چرا که فلسفه‌ی وجودی آن‌ها در کابینه اساسا چیزی غیر از این نیست که نماینده‌ی اراده و منافع گروه حامی خود باشند.

جمع‌بندی: در گزینش اعضای کابینه، آقای دکتر پزشکیان اگر معیار و شعارشان این باشد که از همه‌ی کابینه‌های قبلی و گروه‌های سیاسی باید در هیأت دولت باشند، به احتمال بسیار بالا، همین تعبیر کاذب و ویران‌گر تحقق خواهد یافت. ولی اگر شعار و معیار ایشان کثرت‌گرایی سیاسی باشد، به احتمال بالا تعبیر صادق و سازنده‌ای از این رؤیا تحقق خواهد یافت.

در این تعبیر صادق و سازنده، ممکن است مجموعه‌ای از وزرا و همکاران با پیشینه‌ها و گرایش‌های سیاسی گوناگون گرد هم آیند، ولی هیچ‌یک نماینده و عامل گرایش سیاسی پیشین خود در هیأت دولت نیست، بلکه برعکس، با این شرط یا با این تشخیص در هیأت دولت نشسته است که قرار است (و می‌تواند) از بازی‌گری یک تیم سیاسی استعفا دهد و در مقام خدمت به فدراسیون سیاست در ایران، تصمیم‌هایی را اتخاذ و اعمال کند که قدر متوسط کیفیت بازی سیاسی در ایران ارتقا یابد، و منافع همه‌ی تیم‌های سیاسی سرجمع بیشینه شود.

محمدمهدی مجاهدی
۱۸ امرداد ۱۴۰۳
@mmojahedi
به مناسبت وضع و حال زمانه، مرور سخن‌رانی ماکس وبر در سال ۱۹۱۹ با عنوان «سیاست به‌مثابه‌ی مشغله‌ی حرفه‌ای» یا «سیاست به‌مثابه‌ی حرفه» می‌تواند بسیار آموزنده باشد. از جمله این تعبیر او از سیاست که همه‌ی کسانی را که دلی در گرو خیر عمومی دارند، به کوشش بردبارانه و پی‌گیرانه و خستگی‌ناپذیر و پر‌شکست برای گذشتن از موانع گذرناپذیر فرا می‌خواند.

«سیاست یعنی کوششی سخت و کند برای گشودن روزنه‌ای در موانع درشت و دشوار؛ گذاری شورمندانه و هم‌زمان سنجیده. این یک‌سره درست است، و همه‌ی تجربه‌ی تاریخی گواه درستی آن است، که اگر کسی پیش‌تر سودای رسیدن به هیچ ناممکنی را در سر نپرورانده و سخت‌رویانه آن را در زندگی پی‌ نگرفته بود، آن‌چه امروز امکان‌پذیر است، هرگز ممکن نمی‌شد.»
(مسؤولیت ترجمه با این قلم است).

Max Weber:
"Politik bedeutet ein starkes langsames Bohren von harten Brettern mit Leidenschaft und Augenmaß zugleich. Es ist durchaus richtig, und alle geschichtliche Erfahrung bestätigt es, daß das Mögliche nicht erreicht würde, wenn nicht immer wieder im Leben nach dem Unmöglichen gegriffen würde."

(Weber, Max. Politik als Beruf. 1919. In Gesammelte politische Schriften, edited by Johannes Winckelmann, 5th edition, pp. 505-560. Tübingen: Mohr Siebeck, 1988, p. 557.)
.
۲۱ امرداد ۱۴۰۳
@mmojahedi
MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی
‍ ‍ ‍ افق‌گشایی جامعه، سوگردانی حکومت: تمهیدی سلبی و ایجابی محمدمهدی مجاهدی «چه باید کرد؟» این متن فراخوانی است به سوی گونه‌ای خاص از کنش‌های فعالانه و حل‌مسأله‌ای برای احیا و اعمال «عاملیت فعال و مؤثرِ» (agency) نزد نیروهای ایران‌دوست در پاسخ به این…
نوروز ۱۴۰۲ در مطلبی با عنوان «افق‌گشایی جامعه، سوگردانی حکومت» دو پیشنهاد مطرح شد:

یکی، برای صورت‌بندی «شکاف فزاینده‌ی دولت و ملت، و ناسازگاری فرساینده‌ی حکومت و جامعه» به عنوان دشواره‌ی کانونی سیاست در ایران؛

و دیگری، «افق‌گشایی جامعه و سوگردانی حکومت» به عنوان راه‌حلی با اثر محتمل برای گشودن این دشواره و رهایی ملت ایران از چرخه‌ی فروکشنده‌ی آن.

آن هنگام هیچ روزنه‌ی امکانی برای آزمودن یا تحقق نسبی چنان راه‌حلی پدیدار نبود و بیان آن بیشتر به رؤیاپردازی و بلکه خیال‌بافی می‌مانست.

اکنون که تدبیر ملت و گردش روزگار به مدد اراده‌ی خداوندِ محوِّل الحول و الاحوال روزنه‌ها بلکه راه‌هایی را به سوی تعبیر و تحقق چنان رؤیایی گشوده است که پیشتر نیندیشیدنی می‌نُمود، بار دیگر آن متن و پیوستش را به ساحت بینش و سنجش همه‌ی دیده‌ورانی پیش‌کش می‌کنم که دستی و دلی در گرو گشایش افق‌هایی روشن‌تر فراروی ایران و ایرانیان دارند، شاید و باشد که با گرد آمدن آرا و تعاطی افکار و تلاقی انظار، معطوف به گشایش این عرصه‌ی امکان نو، گفت‌وگوهایی سنجش‌گرانه و توافق‌سازانه و افق‌گشایانه، مجدانه‌تر از گذشته، پی گرفته شود.

بمنه و کرمه،
محمدمهدی مجاهدی
۲۴ امردادماه ۱۴۰۳
@mmojahedi
📝 گفت‌وگو با محمدمهدی مجاهدی. منتشر شده در اندیشه‌ی پویا ۹۱
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۱، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📍باید صدا به جامعه برگردد📍
فرض بگیریم که دولت دکتر پزشکیان یک‌سال فرصت دارد تا قیمت بنزین را اصلاح کند. شصت درصد جامعه هم اصلاً رأی نداده‌اند. چه باید کرد؟ اول باید فهمید که چرا لشکر بی‌قراران در وضعیت بی‌قراری‌اند. آن‌ها به دو معنی بی‌قرارند. یکی این‌که ناآرام و مضطرب هستند، و دیگر این‌که پیمان و قراردادی را که با آن‌ها داشتیم یک‌طرفه شکسته‌ایم. ما یک قرارداد اجتماعی جدید لازم داریم. باید برگردیم و ببینیم حق کدام قراری را که با مردم داشتیم، ادا نکردیم و آن قرارها را دوباره با مردم برقرار کنیم و حق‌شان را ادا کنیم. اگر تشخیص آقای پزشکیان این است که «جامعه ما را نمی‌خواهد»، ترجمه‌اش به زبان سیاست‌گذاری این است که حکومت قرارداد اجتماعی‌اش را نقض کرده و جامعه بی‌قرار شده است. این آرام و ثبات و قرار از دست رفته باید به هر دو معنا احیا شود. یعنی باید درمورد سیاست‌هایی که زندگی مردم را عمیق و وسیع تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، خود مردم بتوانند تصمیم بگیرند. نمی‌شود همزمان هم رفاه مردم را به خطر بیندازیم و هم در سبک زندگی و شیوه‌ی زیست آن‌ها دخالت و مزاحمت کنیم. نمی‌شود همزمان ادامه‌ی تحصیل و معیشت و اشتغال بخشی از جامعه را به خطر بیندازیم و هم نگذاریم حرف بزنند و اعتراض کنند. شغل داشتن حق قانونی شهروندان است، فارغ از گرایش‌های فکری‌ای که دارند. چرا بخشی از مردم را در موقعیتی قرار داده‌ایم که نتوانند شغل داشته باشند؟ قرارهایی طبق قانون اساسی با مردم گذاشته بودیم و یکی‌یکی نقض‌شان کردیم، حالا باید به این قرارها برگردیم. در قدم بعد، چنان‌که توضیح دادم، تازه سختیِ کار سیاست‌گذار شروع می‌شود و باید شرایط امکان و حدود تحقق این قول‌وقرارها را بسنجد. هدف و آرمان این است که به برنامه برگردیم، اما چطور؟ اول عدالت منزلتی را به جامعه برگردانیم یا اول صدای بی‌صدایان را برگردانیم؟ شاید اگر اول صدا را به جامعه برگردانید، جامعه با صدای درشت و بلند حرفش را بزند و این ممکن است معنایش تجدید و تشدید بی‌قراری‌ها باشد، در صورتی که اگر عدالت منزلتی را اول به جامعه برگردانید، بعد از آن جامعه خودش بلندی و کوتاهی صدای خود را هم مطابق قرار و مدار جدید تنظیم کند.

📝 از متن گفت‌وگو با محمدمهدی مجاهدی. منتشر شده در اندیشه‌ی پویا ۹۱
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۱، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
 
Forwarded from مجید تفرشی/ Majid Tafreshi (Majid Tafreshi)
فایل صوتی نشست مفصل سال گذشته در «خانه گفتارها»، در کلابهاوس، در موضوع:
زخم پابرجا: افسانه و واقعیت در ۲۴ روایت از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به مناسبت هفتادمین سالگرد کودتا/ برکناری دولت دکتر محمد مصدق
این سخنرانی حاصل سه دهه پژوهش در موضوع منابع و اسناد داخلی و بین‌المللی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و ۲۸ مرداد است.
این ۲۴ روایت، شامل روایت‌های مختلف چپ، سلطنتی، مذهبی، ملی، آمریکایی و بریتانیایی، هر کدام با چهار نحله و زیر مجموعه است.

https://www.youtube.com/live/I7Iq4kdM7U4?si=GtLoU0GSq0Jh-g5D
▪️نامه دکتر قاسم غنی به دکتر محمد مصدق

✓ این نامهٔ خواندنی، تأمل‌برانگیز و پر از نکته‌های باریک و آموزه‌های دیپلماتیک، شش روز پس از تصویب «قانون ملی‌شدن نفت» در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ نوشته شده‌است‌. دکتر قاسم غنی، طبیب و دیپلمات کارکشته که در آن زمان باشندهٔ آمریکا بود، اوضاع جهان را «وحشت‌انگیز» می‌دید و «بوی بهبود» از آن نمی‌شنید، و چارۀ «بی‌سامانی و بینوایی کشور ایران» را «انقلاب بطئی و آرام» می‌دانست، یکسال پس از نگارش این نامه درگذشت (۹ فروردین ۱۳۳۱ در سان‌فرانسیسکو) و ندید «کار غریب» و «عهد تاریخی» مصدق به کجا انجامید!


«به دکتر محمد مصدق

۵ فروردین ۱۳۳۰ هجری شمسی

قربانت شوم، دستخط مبارکی که از روی کمال لطف بمناسبت حلول سال نو مرقوم فرموده بودید، زیارت، از بشارت صحت وجود با برکت عالی و ابراز محبت و مرحمت و تفقد نهایت تشکر حاصل شد. امیدوارم سال نو بر وجود مبارک مسعود و توأم با کمال صحت و عافیت و خوشی و سعادت و خوشبختی و موفقیت باشد و سال بهبودی اوضاع و احوال برآشفتهٔ جهان و سر و سامان یافتن بی‌سامانی و بینوائی کشور ایران باشد. اوضاع جهان وحشت‌انگیز است. احدی در هیچ جای دنیا قرین آرامش نیست و از فردای خود نگران است. جنون و خودخواهی و اشتباه‌کاری زمامداران ممالک کار دنیا را به اینجا کشانده که ملاحظه می‌شود:

زیرکی را گفتم این احوال بین! خندید و گفت:
صعب روزی! بوالعجب کاری! پریشان عالمی!


 یونانی‌های قدیم میگفتند: «چون ژوپیتر بر کسی خشم گیرد اول عقل او را از او می‌ستاند». حالا آن روز فرا رسیده است. 
اوضاع و احوال خودمان هم این است که بنده دورا دور می‌بینم ظهر الفساد فی البر و البحر. مسئول همه این بینوائیها یک عده مردم خود مملکت هستند.

چوتو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
 

دنیا دنیای ترتب علل و معلولات است. مقدمات غلط منجر به نتایج غلط می‌شود. کسی که فی‌المثل تخم کدو بکارد انتظار درخت شفتالو نمی‌تواند داشته باشد.
«گندم از گندم بروید جو ز جو». بنده بدون مجامله و تعارف بحضرت مستطاب‌عالی از روی قلب و صمیمیت دعا میکنم و طول عمر و موفقیت میطلبم. حضرتعالی بهترین مثالید بر اینکه نیت پاک منتج به نتایج عظیمه میشود. آنچه تا به حال واقع شده بسیار مستحسن و پسندیده است فقط باید با همان نیت پاک موجباتی فراهم آورید که منجر به انقلابی نشود که دولت قهار شمالی از آن فایده ببرد. ما محتاج به تحولات و انقلاب هستیم اما به طور بطئی و آرام که زمام آن همیشه در دست خودمان باشد و حرکت انقلاب و تحول را در دست داشته باشیم و حاکم بر آن باشیم نه آنکه خودمان هم در سیلاب حوادث بیفتیم و طعمه همان انقلاب شویم و دیگران تار و پود مملکت را از هم بگسلند.
کار غریبی انجام یافت. هرچه در اهمیت آن گفته شود مبالغه نیست. یک نفر بدون غرض شخصی و خیرخواه مصالح جامعه‌ئی که در آن زندگی میکند میتواند عهد تاریخی تازه‌ئی به وجود آورد.
در موضوع مذکور یعنی نفت بنده وارد جزئیات فنی و ادارهٔ آن و هزار و یک خصوصیت دیگر آن مطلقا نمی‌شوم زیرا هیچ اطلاعی ندارم و عامی محضم. فقط کلیات موضوع است که اگر چیزی به نظرم برسد وظیفهٔ وجدانی و مقتضای ارادت دیرین قلبی است که بین خودمان عرض بکنم.
نکته مهم همان است که شخصاً این را تحت نظر دقیق خودتان قرار داده راهبری فرمائید و زمام این کار را قبضه فرمائید که کار به دست طبقه‌ای نیفتد که روی اعمال خارج از رویه حرف حساب و حق مسلم ایران مشوب گردد ولو غالب آنها دارای حسن نیت هم باشند. مثلاً نهایت اهتمام و توجه را باید داشت که به مال و جان اروپاییان و خارجیان مقیم ایران لطمه‌ئی نرسد که در مجامع بین‌المللی به رنگ هرج و مرج و هیاهوی عوام و مردم غیرمسئول درآید، بلکه در کمال متانت و خونسردی کار قبضه شود و با رعایت اطراف و جوانب راه‌حل اداره آن پیدا شود. این عمل دیگر بازگشت نمیتواند داشته باشد و نیمه راه نمی‌توان برگشت و به کار بستن این نکات کار یک نفر وطن‌خواه خالص و مخلص فهمیده عاقل با حزم و احتیاط معتمد مردم است که این صفات در شخص خودتان جمع است. شخصاً این کار را باید قبضه فرمایید. همه اشکال از حالا به بعد است.
بنده بار دیگر موفقیت وجود مبارک عالی را از خداوند میطلبم.
                 ارادتمند صمیمی: قاسم غنی»

📚 نامه‌های دکتر قاسم غنی، به‌کوشش سیروس غنی و سید حسن امین، تهران: انتشارات وحید، ۱۳۶۸، صص ۳۸۰-۳۸۲.
@HistoryandMemory
صلح ایرانی، دکتر موسی اکرمی
<unknown>
پوشه‌ی شنیداری👆

نشست مکتب ایرانی صلح؛
◀️نخستین پیش نشست همایش سالانه‌ی انجمن علمی مطالعات صلح ایران

🕊 سخنرانی دکتر موسی اکرمی

▫️ صلح ایرانی: چیستی و امکان

▫️خانه‌ی اندیشمندان علوم‌ انسانی

▫️چهارشنبه،  ۲۴ امرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷-۱۹


#صلح_ایرانی
#موسی_اکرمی
Forwarded from احمد میدری
⭕️ در جستجوی شتر هجدهم

احمد میدری

به دکتر خانیکی زنگ زدم که برای جلسه نکوداشت هماهنگی‌های لازم صورت گیرد. گفت من راضی به این مراسم نیستم. به ایشان گفتم ما و جامعه نیازمند این مراسم هستیم و این هم بدون تعارف می‌گویم.
گفتم علتش را توضیح خواهم داد. علتش جست‌وجو برای شتر هیجدهم است. داستان شتر هجدهم را ویلیام یوری باب کرده است. او صاحب کرسی حل منازعه (Conflict Resolution) در دانشگاه هاروارد است که تجربه‌های زیادی در حل منازعه در میان کشورها و نهادها دارد.
چند کتاب او نیز به فارسی ترجمه شده است. یوری معتقد است که عموم منازعات میان انسان‌ها مانند وصیت آن پدر است که 17 شتر را برای سه فرزند خود به ارث گذاشت. وصیت کرد که برای یکی از آنها یک‌دوم شترها، برای فرزند دیگر یک‌سوم و برای یکی هم یک‌نهم داده شود. بعد از فوت پدر فرزندان جمع شدند و وصیتنامه را خواندند. هفده نه بر دو تقسیم می‌شود و نه بر سه و نه بر عدد نه.
اختلاف میان فرزندان بالا گرفت. به پیر قوم مراجعه کردند و گفتند نمی‌توانیم وصیت پدر را اجرا کنیم. پیر دانا گفت من یک شتر به شما می‌دهم و آن وقت 18 شتر خواهید داشت یک‌دوم آن می‌شود 9 شتر، یک‌سوم آن می‌شود 6 شتر و یک‌نهم آن می‌شود 2 شتر. جمع شترهای شما می‌شود 9 به‌ علاوه 6 و به‌ علاوه 2 یعنی 17 شتر و می‌توانید یک شتر من را برگردانید.

اختلاف میان آنها پایان یافت و زندگی برادرانه برقرار شد. از نظر ویلیام یوری عموم منازعاتی که میان دولت‌ها، سازمان‌ها و مردم وجود دارد مانند همین وصیت است. هیچ راه‌حل از پیش تعیین شده‌ای ندارند مگر اینکه پیر دانایی شتر هجدهم را به عاریت بدهد تا مساله حل شود. مشکل پیدا کردن شتر هجدهم است. ما نیز در وضعیتی مشابه قرار گرفته‌ایم، وضعیتی که به آن تراژدی رئالیسم سیاسی می‌گویند.

کشور بر سر یک دوراهی قرار می‌گیرد که هیچ یک از دو سر دعوا را نمی‌توان حذف کرد. مانند دعوای زن و شوهری که در شرف طلاق هستند و فرزندانی دارند. طلاق یک تراژدی برای فرزندان و عموما برای مرد و زن هم است. هنر در این وضعیت اصلاح رفتار هر دو طرف است، هر دو علایقی دارند که جمع آنها ممکن نیست اما جدایی به‌طور قطع برای فرزندان مصیبت است.

جامعه امروز ما در چنین وضعیتی قرار دارد. نمی‌توانیم با هیچ یک از دو طرف دعوا همراهی کنیم. مساله حفظ همبستگی و اصلاح رفتارهاست تا نه تنها در کنار هم زندگی کنیم، بلکه با تغییر رفتار سعادت عمومی را به ارمغان بیاوریم. مساله اصلی، حل منازعه‌ است. اگر بر نظام سیاسی بیش از این فشار وارد شود با خطر دولت ضعیف روبه‌رو خواهیم بود که اگر محقق شد جهنمی می‌شود و همه آرزوی بازگشت به گذشته را خواهیم داشت. اگر دولت هم این راه را ادامه دهد ملت و خود را ویران می‌کند. خودویرانگر شده است.

این منازعه را چگونه می‌توان حل کرد؟

ویلیام یوری می‌گوید باید شتر هجدهم را درون هر جامعه کشف کرد. راه‌حل او برای حل منازعه خاورمیانه بازگشت به سنت مشترک در میان ادیان این منطقه یعنی سنت مشترک میان اسلام، یهودیت و مسیحیت است. هر سه ادیان ابراهیمی هستند.

به نظر او باید راه را از ابراهیم پیامبر پرسید. یوری از زادگاه ابراهیم تا محل فوتش پیاده رفت تا بتواند سنت مشترک میان پیروان ابراهیم اعم از یهودی یا مسلمان یا مسیحی را بیابد. او سنت مشترک را در همسفره بودن پیدا کرد. میان همه ساکنین منطقه خاورمیانه یک سنت مشترک ابراهیمی وجود دارد: همسفره بودن و مهمان‌پذیری.

همه مردم این منطقه از ابراهیم آموخته‌اند مهمان را برکت سفره و مهمان خدا می‌دانند. همسفره بودن برکت است، زیرا بستری برای گفت‌وگو است. از دل گفت‌وگو نه گفت‌وگویی سیاسی، بلکه گفت‌وگو بر سر هر چیزی انسان را از موضع نزاع بیرون می‌آورد و افق تازه‌ای را می‌گشاید. از نظر یوری شتر هیجدهم برای حل منازعه همسفره شدن است تا در لحظه‌هایی که اختلاف و منازعه را کنار می‌گذاریم راه‌حلی برای مسائل به ظاهر لاینحل بیابیم.

حل منازعه داخلی ما هم شتر هجدهم می‌خواهد. نمی‌دانیم این شتر چیست، اما می‌دانیم به قول محمدمهدی مجاهدی از دل هم‌مساله شدن «هم‌مسالگی» بیرون می‌آید. به‌رغم همه اختلاف‌ها مساله‌های مشترک زیادی داریم. دعوا بر سر حق و باطل نیست تنها یک باطل وجود دارد و آن هم تداوم منازعه است که هر دو طرف را به مسلخ می‌برد.

نکوداشت توکلی و خانیکی فرصتی است برای یافتن مساله‌های مشترک و یافتن راهی برای پایان بخشیدن به منازعه. حدود 10 سال پیش با دکتر توکلی در مورد اختلافات داخلی صحبت می‌کردم ایشان این آیه را خواندند: «ولا تنازعُواْ فتفْشلُواْ وتذْهب رِیحُکُمْ وٱصْبِرُواْ إِنّ ٱللّه مع ٱلصّابِرِین. با هم نزاع مکنید که سست‌ شوید و مهابت‌ شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبان است.» به این آیه ایمان بیاوریم. سلامتی کامل این دو عزیز را از خدواند متعال خواهانیم.

@meidari
https://bit.ly/3Z9NnEV
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
14-15.pdf
2.9 MB
اشتراک در مبـانی شرط گفت‌وگــو نیســــــت

گفت‌وگو با محمد‌مهدی مجاهدی درباره‌ی گفت‌وگو و شرط‌های آن؛ نقدی بر آرای مصطفی ملکیان

@mmojahedi
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی
14-15.pdf
🔴 اشتراک در مبـانی شرط گفت‌وگــو نیســــــت

گفت‌وگو با محمد‌مهدی مجاهدی درباره‌ی گفت‌وگو و شرط‌های آن؛نقدی بر آرای مصطفی ملکیان

هم‌میهن: مصطفی ملکیان سه‌مبنای مشترک برای امکان‌پذیری گفت‌وگو را عقل و عقلانیت، اخلاق و اخلاقیت و قانون و قانونیت می‌داند.
از نظر او گفت‌وگو وقتی ممکن می‌شود که طرفین یا براهین عقلانی را بپذیرند یا بر سر احکام اخلاقی به توافق برسند یا به برتری حکم قانون تن بدهند؛ حال آنکه اینک هر سه مبنا میان مردم و نظام از میان رفته است.

در همین زمینه با محمدمهدی مجاهدی، محقق و مدرس اندیشه سیاسی مقایسه‌ای به گفت‌وگو نشستیم تا ارزیابی او را از تحلیل ملکیان بشنویم:

♦️مجاهدی: تصور کنید در جهانی فرضی، افراد نه‌تنها در برخی مبانی بلکه در همه مبانی مشترک باشند. آیا در چنین جهانی اصلا گفت‌وگو معنا دارد؟

♦️شرط لازم گفت‌وگو فقط هم‌مسئلگی است. از هم‌مسئلگی دست‌کم دو تعبیر می‌توان داشت. واقعی و مورد وفاق، واقعی و مغفول‌مانده. در حالت دوم، مسؤولیت دانایان برای در گرفتن گفت‌وگوهای حل‌مسأله‌ای مضاعف است.

♦️اختلاف مبانی و تعارض منافع ویژگی نازدودنی سیاست و جامعه است. تراژدی یکی از قالب‌های بیان این واقعیت است: ارزش‌هایی بنیادین یا غایی و نهایی با هم قابل جمع نیستند، نه در نظر نه در عمل.

♦️گفت‌وگوی مهم و معنادار در اساس یعنی گفت‌وگو بین کسانی که هم‌مبنا نیستند وگرنه گفت‌وگوی داخلی میان هم‌مبنایان چیزی شبیه «عزیزم گفتن و جانم شنیدن» از آب در خواهد آمد. در جهان واقعی،  گفت‌وگوی حل‌مسئله‌ای و گره‌گشا میان حاملان، حامیان و عاملان طرح‌هایی برای سیاست و جامعه درمی‌گیرد که جمع سالم و حداکثری میان ارزش‌های بنیادین‌شان ناممکن است. 

♦️این که طرف مقابل ایدئولوژی را به جای عقل، حفظ نظام را به جای اخلاق  و حکم یک فرد را برتر از قانون نشانده،  خودش موضوع گفت‌وگو است، نه مانع گفت‌وگو. طرف مقابل نیز می‌تواند همین‌گونه سخن بگوید. مگر طرف مقابل از بام تا شام مدام این عقل دکارتی‌-‌کانتی را ایدئولوژی و بردگی تکنولوژی و انسان‌باوری را عصیان در برابر حقیقت غایی عالم و فردگرایی را نفس‌پرستی نمی‌خواند؟

♦️اوج سنت گفت‌وگوی سقراطی گفت‌وگو با سوفسطائیان است؛ یعنی معرفت‌ستیزان و نسبیت‌باورانی که هر اشتراکی با سقراط ممکن بود داشته باشند، مگر اشتراک در مبانی اخلاقی، معرفتی و قانونی. وجه اشتراک سقراط و سوفسطائیان البته زندگی در یک جامعه و مسائل مشترک بود. 

♦️به‌نظر ملکیان، مانع اخلاقیت در جامعه سیاسی ما این باور است که «حفظ نظام اوجب واجبات است». البته شکل دقیق این عبارت این است: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». معنای این ادعا، قائل بودن به اصالت امنیت است. قائل چنین سخنی لابد معتقد است امنیت گوهری‌ترین ارزش این نظام است. چه دلیلی داریم که گفت‌وگو با چنین کسی ممکن نیست؟

♦️یکی از ایده‌های درخشان نونهادگرایان، طرح مسئله توسعه در زمینه‌ای از رقابت بر سر منافع متعارض است. به نظر من، ایدئولوژی‌زدوده‌ترین تعریف توسعه این است: ظرفیت‌افزایی مدام برای کشف بهنگام مسائل و حل بهینه آنها معطوف به خیرات عمومی. با این فهم از توسعه،  آنچه از نونهادگرایان می‌توان آموخت یکی این است که راه توسعه بسیار باریک است، ولی هیچ‌گاه بسته نیست حتی در جامعه‌ای که اتوریته‌های فراقانونی وجود دارد.

پیوند زیر به مشروح این گفت‌وگو راه می‌برد:
https://b2n.ir/n84477

@hammihanonline
 @mmojahedi
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
برخلاف رأی جناب آقای ملکیان، وجود مبناهای مشترک میان طرف‌های گفت‌وگو شرط لازم گفت‌وگو نیست، بلکه یکی از نتایج محتمل و مطلوب آن است. شرط گفت‌وگو صرفا ⁧ #هم‌مسألگی ⁩ است. اگر «عقلانیت و اخلاقیت و قانونیت» میان دو طرف، مشترک باشد، گفت‌وگوی آن‌ها آسان ولی ملال‌آور و درمورد اموری کم‌اهمیت خواهد بود.
@mmojahedi
2024/12/04 22:21:48
Back to Top
HTML Embed Code: