Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹ویدئوی کامل به زبان انگلیسی از گفتگوی دکتر محمدجواد ظریف معاون راهبردی رییس جمهور با فرید زکریا در پنل «گفتگوی ویژه درباره ایران» اجلاس داووس
🆔 https://www.tgoop.com/css_govir
🆔 instagram.com/css.ir
🆔 https://eitaa.com/psvpresident
🆔https://www.aparat.com/P.S.VPresident
🆔https://youtube.com/@p.s.vpresident
🆔 https://www.tgoop.com/css_govir
🆔 instagram.com/css.ir
🆔 https://eitaa.com/psvpresident
🆔https://www.aparat.com/P.S.VPresident
🆔https://youtube.com/@p.s.vpresident
Forwarded from نامههای حوزوی
✔️خیزش حوزه سنتی؟🔻
(در حاشیه درگذشت سیدحسن افتخارزاده)
🔸رضا تاران
🔹۱. صدور پیامهای تسلیت به مناسبت درگذشت سیدحسن افتخارزاده از سوی حضرات آیات: جعفر سبحانی، علی کریمی جهرمی، سیدصادق شیرازی، یدالله دوزدوزانی، سیدجعفر سیدان، سیدمحمدجواد علوی بروجردی، محمد سند بحرانی و سیدمحمد حسینی زنجانی را نه در جهت گسترش انجمن حجتیه بلکه باید در جهت گسترش و تقویت اندیشه «حوزه سنتی» تحلیل کرد.
🔹۲. دال مرکزی اندیشه «حوزه سنتی» حفظ و اولویت «تشیع» در دوره غیبت است؛ در دوره غیبت امام (عج) شیعیان سوار بر قایقی کوچک در اقیانوس بزرگ و پرتلاطم و پرخطر هستند؛ اولویت در این دوره حفظ و بقاء تشیع و شیعیان است. حوزه علمیه به عنوان کانون حفظ فرهنگ شیعی باید راه امام صادق (ع) و امام باقر (ع) را در پیش گیرد و از درگیریها پرهیز کند که اقلیت در درگیریها پیروز نخواهد بود. به باور آنها حفظ نظامات اجتماعی(زندگی و معیشت مردم نباید آسیب ببیند) در درون و حفظ کیان اسلامی و جلوگیری از تجاوز فرهنگی و نظامی اولویت حاکمان است. با توجه به غیبت امام، علما و مراجع تقلید مسولیتی در انجام همه فرامین اسلامی ندارند و به قدر مقدور باید اکتفا کنند. قدر مقدور نه اجرای خط به خط شریعت اسلامی بلکه حفظ هویت شیعی است(غدیر، عاشورا و زمینهسازی برای ظهور امام دوازدهم)، حفظ تشیع نه بر پایه زور بلکه باید مبتنی بر تبلیغ، کار فرهنگی و تربیت اخلاقی باشد؛ آمادگی برای ظهور نیز چنین معنایی دارد.
🔹۳. به نظر میرسد این قرائت از اسلام تا اواخر دهه سی شمسی نگرش قالب علمای شیعی بوده است، با شکلگیری اسلام سیاسی در دهه چهل و پنجاه و پیروزی انقلاب ۵۷ اسلام سیاسی با داشتن ذیل اجتماعی و با استفاده از قدرت سیاسی، حوزه سنتی را به حاشیه راند. بسیاری از علمای معتقد به اسلام سیاسی مناصب سیاسی را بر تدریس و تربیت شاگرد ترجیح دادند. در غیاب نمایندگان اسلام سیاسی در حوزه علمیه قم مهمترین کرسیها تدریس فقه و اصول چهار دهه در دست حضرات آیات وحید خراسانی و میرزا جواد تبریزی و... بود، نمایندگان اسلام سیاسی تا به خود آمدند متوجه شدند بسیاری از اساتید سطوح و خارج حوزه علمیه تربیت شده اساتید حوزه علمیه سنتی هستند و طلبههای جوانتر هر قدر به دانش خود اضافه میکنند و با تحولات اجتماعی مواجه میشوند از اسلام سیاسی فاصله میگیرند. فروپاشی رژیم بعث در عراق و عملکرد آیت الله سیستانی نیز موجب تقویت سنتیها در حوزه علمیه شد چه آنکه تجربهای از عدم دخالت مستقیم علما در سیاست را مشاهده کردند.
🔹۴. در دوره جمهوری اسلامی دو جریان اصلی از سنتیها قابل مشاهده است؛ بخش از سنتیهایی که تداوم خط تاریخی این جریان است و با اهل سنت غیریتسازی میکنند و مسالههای جهان جدید مورد توجه آنها نیست، گروه دوم که از دهه هشتاد رشد کردهاند مسالههای کلامی یا شبهات جهان جدید را نیز مطالعه میکنند و خود را موظف میدانند در مقابل کلام جدید از تشیع دفاع کنند. حوزه سنتی در درون خود طیفهای مختلفی دارد و نمیتوان همه آنها را طیف واحدی در نظر گرفت؛ از کسانی که برای پیشبرد برنامههای خود از منابع جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا کسانی که ساکت هستند و برخی هم نظام جمهوری اسلامی را مشروع نمیدانند و گاه انتقادی مطرح میکنند.
🔹۵. حامیان حوزه سنتی درباره امر سیاسی در دهه ۶۰ و ۷۰ همواره ساکت بودهاند. از سال ۸۴ و با موضعگیری برخی دولتمردان علیه روحانیت و مشاهده تحولات ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ و شعارها و اقدامات علیه روحانیت و حوزههای علمیه و اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، نمایندگان حوزه سنتی را به این نتیجه رساند که اسلام سیاسی در عمل کارآمد نبوده است و موجب بدبینی مردم به مراجع تقلید و حوزههای علمیه شده است، و تداوم چنین رویکردی میتواند تشیع را با خطر مواجه کند، به همین جهت باید این پیام را به مردم منتقل کرد که مرجعیت و حوزههای علمیه موید نظام سیاسی نیستند. در حوزه نظر نیز برخی معتقدند سیاست امری تخصصی است و باید به اهلش سپرده شود و مراجع تقلید و روحانیت فقط زمانی باید دخالت کنند که کیان اسلامی به خطر بیفتند یا منفعت بزرگی از شیعیان ضایع شود.
🔹۶. مرور یافتههای موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد علیرغم گرایش بسیاری از مردم به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست، علاقه و حضور مردم در عزاداری عاشورا در دهه ۷۰ و اواخر دهه ۹۰ تغییری نکرده است و شاید این یافته نشاندهنده همراهی بخش مهمی از جامعه با نگرش حوزه سنتی باشد همچنان که قوت گرفتن فعالیتهای هیاتهای مذهبی در مقابل فعالیتهای بسیج نیز بتواند چنین نگاهی را تقویت کند، چه آنکه حوزه سنتی بر حفظ و تقویت هویت شیعی بجای اجرای شریعت اسلامی تاکید دارد و در دوره غیبت ادعایی درباره اداره سیاست و اقتصاد و بهداشت و ... ندارد.
@namehayehawzavi
(در حاشیه درگذشت سیدحسن افتخارزاده)
🔸رضا تاران
🔹۱. صدور پیامهای تسلیت به مناسبت درگذشت سیدحسن افتخارزاده از سوی حضرات آیات: جعفر سبحانی، علی کریمی جهرمی، سیدصادق شیرازی، یدالله دوزدوزانی، سیدجعفر سیدان، سیدمحمدجواد علوی بروجردی، محمد سند بحرانی و سیدمحمد حسینی زنجانی را نه در جهت گسترش انجمن حجتیه بلکه باید در جهت گسترش و تقویت اندیشه «حوزه سنتی» تحلیل کرد.
🔹۲. دال مرکزی اندیشه «حوزه سنتی» حفظ و اولویت «تشیع» در دوره غیبت است؛ در دوره غیبت امام (عج) شیعیان سوار بر قایقی کوچک در اقیانوس بزرگ و پرتلاطم و پرخطر هستند؛ اولویت در این دوره حفظ و بقاء تشیع و شیعیان است. حوزه علمیه به عنوان کانون حفظ فرهنگ شیعی باید راه امام صادق (ع) و امام باقر (ع) را در پیش گیرد و از درگیریها پرهیز کند که اقلیت در درگیریها پیروز نخواهد بود. به باور آنها حفظ نظامات اجتماعی(زندگی و معیشت مردم نباید آسیب ببیند) در درون و حفظ کیان اسلامی و جلوگیری از تجاوز فرهنگی و نظامی اولویت حاکمان است. با توجه به غیبت امام، علما و مراجع تقلید مسولیتی در انجام همه فرامین اسلامی ندارند و به قدر مقدور باید اکتفا کنند. قدر مقدور نه اجرای خط به خط شریعت اسلامی بلکه حفظ هویت شیعی است(غدیر، عاشورا و زمینهسازی برای ظهور امام دوازدهم)، حفظ تشیع نه بر پایه زور بلکه باید مبتنی بر تبلیغ، کار فرهنگی و تربیت اخلاقی باشد؛ آمادگی برای ظهور نیز چنین معنایی دارد.
🔹۳. به نظر میرسد این قرائت از اسلام تا اواخر دهه سی شمسی نگرش قالب علمای شیعی بوده است، با شکلگیری اسلام سیاسی در دهه چهل و پنجاه و پیروزی انقلاب ۵۷ اسلام سیاسی با داشتن ذیل اجتماعی و با استفاده از قدرت سیاسی، حوزه سنتی را به حاشیه راند. بسیاری از علمای معتقد به اسلام سیاسی مناصب سیاسی را بر تدریس و تربیت شاگرد ترجیح دادند. در غیاب نمایندگان اسلام سیاسی در حوزه علمیه قم مهمترین کرسیها تدریس فقه و اصول چهار دهه در دست حضرات آیات وحید خراسانی و میرزا جواد تبریزی و... بود، نمایندگان اسلام سیاسی تا به خود آمدند متوجه شدند بسیاری از اساتید سطوح و خارج حوزه علمیه تربیت شده اساتید حوزه علمیه سنتی هستند و طلبههای جوانتر هر قدر به دانش خود اضافه میکنند و با تحولات اجتماعی مواجه میشوند از اسلام سیاسی فاصله میگیرند. فروپاشی رژیم بعث در عراق و عملکرد آیت الله سیستانی نیز موجب تقویت سنتیها در حوزه علمیه شد چه آنکه تجربهای از عدم دخالت مستقیم علما در سیاست را مشاهده کردند.
🔹۴. در دوره جمهوری اسلامی دو جریان اصلی از سنتیها قابل مشاهده است؛ بخش از سنتیهایی که تداوم خط تاریخی این جریان است و با اهل سنت غیریتسازی میکنند و مسالههای جهان جدید مورد توجه آنها نیست، گروه دوم که از دهه هشتاد رشد کردهاند مسالههای کلامی یا شبهات جهان جدید را نیز مطالعه میکنند و خود را موظف میدانند در مقابل کلام جدید از تشیع دفاع کنند. حوزه سنتی در درون خود طیفهای مختلفی دارد و نمیتوان همه آنها را طیف واحدی در نظر گرفت؛ از کسانی که برای پیشبرد برنامههای خود از منابع جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا کسانی که ساکت هستند و برخی هم نظام جمهوری اسلامی را مشروع نمیدانند و گاه انتقادی مطرح میکنند.
🔹۵. حامیان حوزه سنتی درباره امر سیاسی در دهه ۶۰ و ۷۰ همواره ساکت بودهاند. از سال ۸۴ و با موضعگیری برخی دولتمردان علیه روحانیت و مشاهده تحولات ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ و شعارها و اقدامات علیه روحانیت و حوزههای علمیه و اوضاع نابسامان اقتصادی کشور، نمایندگان حوزه سنتی را به این نتیجه رساند که اسلام سیاسی در عمل کارآمد نبوده است و موجب بدبینی مردم به مراجع تقلید و حوزههای علمیه شده است، و تداوم چنین رویکردی میتواند تشیع را با خطر مواجه کند، به همین جهت باید این پیام را به مردم منتقل کرد که مرجعیت و حوزههای علمیه موید نظام سیاسی نیستند. در حوزه نظر نیز برخی معتقدند سیاست امری تخصصی است و باید به اهلش سپرده شود و مراجع تقلید و روحانیت فقط زمانی باید دخالت کنند که کیان اسلامی به خطر بیفتند یا منفعت بزرگی از شیعیان ضایع شود.
🔹۶. مرور یافتههای موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد علیرغم گرایش بسیاری از مردم به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست، علاقه و حضور مردم در عزاداری عاشورا در دهه ۷۰ و اواخر دهه ۹۰ تغییری نکرده است و شاید این یافته نشاندهنده همراهی بخش مهمی از جامعه با نگرش حوزه سنتی باشد همچنان که قوت گرفتن فعالیتهای هیاتهای مذهبی در مقابل فعالیتهای بسیج نیز بتواند چنین نگاهی را تقویت کند، چه آنکه حوزه سنتی بر حفظ و تقویت هویت شیعی بجای اجرای شریعت اسلامی تاکید دارد و در دوره غیبت ادعایی درباره اداره سیاست و اقتصاد و بهداشت و ... ندارد.
@namehayehawzavi
Forwarded from قدحهای نهانی
fayyaaz-besat.pdf
825.1 KB
بعثت به روایت مرحوم دکتر علیاکبر فیاض استاد فقید ادبیات در دانشگاه فردوسی
@naghdehaal
@naghdehaal
zaryaab-besat.pdf
4.1 MB
بعثت به روایت مرحوم علامه دکتر عباس زریابخویی استاد فقید تاریخ دانشگاه تهران
@naghdehaal
@naghdehaal
shahidi- besat.pdf
1.2 MB
بعثت به روایت مرحوم علامه دکتر جعفر شهیدی استاد فقید ادبیات دانشگاه تهران
@naghdehaal
@naghdehaal
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
فسوسا محمد فسرده به غار
دریغا نبارد شراب آبشار
ندانسته، چه شوکرانی به جام میکنند آن دم که به هوای روشنی و رهایی، تلخکامان دردمند، ملول از کژرویهای ارباب دین و قدرت، پنجرههای آسمان را بسته میخواهند. گویی تیرگی افق امروز جوامع مسلماننشین را پیامد پیام روشن و رهاییبخش آن والاپیامدار میدانند، و نمیدانند درست از همین رهگذار، ناخواسته، دارند مراد دل سیاه تباهکاران بتتراشی را برمیآورند که یگانه راز بقا و ارتقاشان و تنها راه تداوم سیاهکاری و ستمگریشان درست همین است که مردم ایشان را وارثان سلسلهای بشمارند که سرور و سالارش آن والاپیامدار بود، و گفتار و کردار و رفتار اینان را دنبالهی رفتار و کردار و گفتار او بدانند. تنها به همین شعبده توانستهاند و باز شاید بتوانند زنجیرهی خفقانآور سیاهکاری و ستمگریشان را در چشم مردم، سلسلهی موی دوست بنمایانند و آن را حلقهحلقه بر حلق و حنجر و دست و پای خلق بنشانند و تازه بر سر خدا هم منت هم بگذارند که مردم را قربةالیالله به بند عبودیت حق کشیدهاند.
والاپیامدار را نه به عزلتگزینی در غار، که به بعثتی دوباره میان اغیار باید فراخواند تا تیره و تبار بتهای غار و قبیله را به تبر ابراهیم و ذوالفقار علی بسپارد و پنجرههای تارگرفته و غباربار روشنی و رهایی را به بارش شراب تابشی، روشن و مست و بیقرار، بگشاید.
فسوسا محمد فسرده به غار
دریغا نبارد شراب آبشار
محمدمهدی مجاهدی
۱۹ بهمنماه ۱۴۰۲
@mmojahedi
دریغا نبارد شراب آبشار
ندانسته، چه شوکرانی به جام میکنند آن دم که به هوای روشنی و رهایی، تلخکامان دردمند، ملول از کژرویهای ارباب دین و قدرت، پنجرههای آسمان را بسته میخواهند. گویی تیرگی افق امروز جوامع مسلماننشین را پیامد پیام روشن و رهاییبخش آن والاپیامدار میدانند، و نمیدانند درست از همین رهگذار، ناخواسته، دارند مراد دل سیاه تباهکاران بتتراشی را برمیآورند که یگانه راز بقا و ارتقاشان و تنها راه تداوم سیاهکاری و ستمگریشان درست همین است که مردم ایشان را وارثان سلسلهای بشمارند که سرور و سالارش آن والاپیامدار بود، و گفتار و کردار و رفتار اینان را دنبالهی رفتار و کردار و گفتار او بدانند. تنها به همین شعبده توانستهاند و باز شاید بتوانند زنجیرهی خفقانآور سیاهکاری و ستمگریشان را در چشم مردم، سلسلهی موی دوست بنمایانند و آن را حلقهحلقه بر حلق و حنجر و دست و پای خلق بنشانند و تازه بر سر خدا هم منت هم بگذارند که مردم را قربةالیالله به بند عبودیت حق کشیدهاند.
والاپیامدار را نه به عزلتگزینی در غار، که به بعثتی دوباره میان اغیار باید فراخواند تا تیره و تبار بتهای غار و قبیله را به تبر ابراهیم و ذوالفقار علی بسپارد و پنجرههای تارگرفته و غباربار روشنی و رهایی را به بارش شراب تابشی، روشن و مست و بیقرار، بگشاید.
فسوسا محمد فسرده به غار
دریغا نبارد شراب آبشار
محمدمهدی مجاهدی
۱۹ بهمنماه ۱۴۰۲
@mmojahedi
Telegram
Hossein_jannati
.
روزی اگر زمان به عقب رفت،
لَختی در آن دقایقِ بشکوه،
امروز را ببین ز سر کوه
برگرد کُنجِ غار محمد!
والاپیامدار! محمد!
.
#حسین_جنتی
.
@h_jannati
.
روزی اگر زمان به عقب رفت،
لَختی در آن دقایقِ بشکوه،
امروز را ببین ز سر کوه
برگرد کُنجِ غار محمد!
والاپیامدار! محمد!
.
#حسین_جنتی
.
@h_jannati
.
Audio
#فایل_صوتی
🎙محمدمهدی مجاهدی
🔰رویداد محافظهکاری(از تریلوژی محافظهکاری، اصلاحطلبی، انقلابیگری)
محافظهکاری
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
🎙محمدمهدی مجاهدی
🔰رویداد محافظهکاری(از تریلوژی محافظهکاری، اصلاحطلبی، انقلابیگری)
محافظهکاری
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
این تازهترین کتاب جوزف استیگلیتز است که آپریل ۲۰۲۴ منتشر شد. اخیراً انتشارات روزنه نسخۀ فارسی آن را با ترجمۀ علیرضا بهشتی منتشر کرده است. عنوان اصلی کتاب «The Road to Freedom: Economics and the Good Society» است و استدلال اصلی استیگلیتز این است که اقتصاددانان بازار آزاد و سیاستمداران محافظهکار طی چند نسل گذشته به فهمی از آزادی برای ترویج سیاستهایی دامن زدهاند که منافع گروههای ثروت و قدرت را به خرج جامعه تأمین کند. این سیاستها شامل کاهش مالیات افراد ثروتمند و شرکتهای بزرگ، قطع برنامههای اجتماعی، عدم تأمین سرمایهگذاری در پروژههای عمومی، و رهایی شرکتهای صنعتی و مالی از نظارت است. استیگلیتز از میان مصائبی که از این دستور کار محافظهکارانه ناشی شده است به نابرابری فزاینده، تخریب محیطزیست، تثبیت انحصارات شرکتها، بحران مالی ۲۰۰۸، و ظهور پوپولیستهای راستگرای خطرناکی مانند دونالد ترامپ اشاره میکند.
یادداشت جان کسیدی در معرفی کتاب: استیگلیتز و معنای آزادی؛ پسگرفتن آزادی از راست
صفحات اولیۀ ترجمۀ فارسی
@omidi_reza
یادداشت جان کسیدی در معرفی کتاب: استیگلیتز و معنای آزادی؛ پسگرفتن آزادی از راست
صفحات اولیۀ ترجمۀ فارسی
@omidi_reza
Forwarded from ایران فردا
🔴الهیات و مخیلهی مدنی
💠محمدجواد غلامرضاکاشی*
@iranfardamag
▪️شناسنامه اسلام سیاسی در دست نیست بدانیم تاریخ تولدش دقیقاً کی بود. کم یا بیش هشتاد سال عمر دارد. میتوانی خیال کنی حدوداً یک فرد هشتاد ساله است. پیر شده چندان توش و توانی در چنتهاش نیست. به روزگار جوانی میاندیشد. روزگاری که سرزنده بود و در میدان بسیج سیاسی دلربایی میکرد. روزهایی که همه شقوق فکری و سیاسی آرام آرام به سوی او رانده شدند و در سایه آن کسب وجاهت کردند. از ناسیونالیستها تا چپها و لیبرالهای ایرانی هر کدام سفرهای در سایهاش پهن کردند. حتی در دربار سلطتنی هم ریشه دواند فرح پهلوی با جذب سید حسین نصر و شایگان و شماری دیگر از متفکران آن دوران، فرهنگ و اندیشه اسلامی را موضوع مطالعه قرار داد تا حکومت از اقبال اسلام سیاسی بیبهره نماند. امروز اما از آن دلرباییها و بالندگیها خبری نیست. هیچ صاحب فکری حتی در درون نظام جمهوری اسلامی، راهحل مشکلات امروز را در قرآن و نهجالبلاغه جستجو نمیکند. روحانیون برای دیده شدن، تحلیل اقتصادی سیاسی میکنند و از تئوریهای جامعهشناسی و روابط بینالملل بهره میگیرند تا اثبات کنند اسلام پیروز است.
🔸نقل مجالس و محافل فکری بخصوص در فضاهای رسانهای نقد افق روشنفکران دهه چهل و پنجاه جامعه ایرانی است. تفکر انقلابی و چپ موضوع تمسخر واقع میشود. آنها که اسلام را به فاعل قدرتمند در عرصه سیاسی تبدیل کردند به شدت متهماند. همه بحرانهای امروز حتی تورم و کاستی گرفتن رشد اقتصادی به شریعتی و اندیشههای اسلامگرایان پیش از انقلاب نسبت داده میشود.
▪️تا اینجای کار مشکلی نیست. در این دیار که اثری از سنتهای فکری و دانشگاهی نیست، همه چیز رنگ و بوی سیاسی میگیرد. نسل تازهای که میخواهد راه متمایز خود را پیدا کند، مشتری افکاری است که منتقد پیشینیان باشد. نقد گذشتگان، به خودی خود امید بخش است. دستکم مخیله جمعی را از حصر موقعیت فعلی میرهاند. اما یک مساله هر روز به نحوی قدرتمندتر رخ نمایی میکند: چرا منتقدان امروز قادر به ایجاد یک افق گفتاری بدیل نیستند؟ از مشروطه تا امروز را میتوان به دورههای مختلف تقسیم کرد. هر دوره با هژمونی یک افق فکری از دوران دیگر متمایز شده است. روزی اندیشه ناسیونالیسم باستانگرا، روز دیگر ناسیونالیسم دمکراتیک، روز دیگر اندیشه چپ و سرانجام در آستانه انقلاب، اسلام سیاسی. چرا طرد کنندگان اسلام سیاسی و چپ در ایران امروز، قادر به ساختن بدیلی برای اسلام سیاسی نیستند؟ چندانکه بتوان شمار موثر و قدرتمندی از نسل جوان را حول یک فکر جمع کنند و جهانی مشترک میان آنها بنا کنند؟ در این یادداشت تلاش میکنم به این سوال پاسخ دهم. ضمن پاسخ به این سوال نشان خواهم داد ایدئولوژیها و منجمله از آنها اسلام سیاسی جایگزین مخیلههای قبیلهای طایفگی عصر قدیم بودند. اینک ما خالی از مخیله جمعی هستیم روایتهای منتقد اسلام سیاسی در نقد خود موفق بودهاند اما نتوانستهاند بدیلی برای بنا نهادن یک مخیله جمعی بسازند. نیازمند احیای ساحت مخیله جمعی اما به نحوی مدنی هستیم. احیای این مخیله مقتضی بازگشت به الهیات و پارهای از مواریث حیات دینی است.
✅عقل و مخیلهی جمعی
🔸یک دهه پس از انقلاب به عصر مابعدایدئولوژیها منتقل شدیم. در ابتدای دهه نود میلادی اتحاد شوروی فروپاشید و با تخریب دیوار برلین، جهان با یک عصر تازه روبرو شد. مارکسیسم به مثابه یک ایدئولوژی فراگیر فروپاشید. چند صباحی لیبرالیسم پرچم فتح به دست گرفت. اما چندان نپایید. فضای جهانی از جاذبه میدان ایدئولوژیها خالی شد. این فضا نیز چند صباحی به سود جریان اسلامگرا بود. دستکم در این منطقه شقوق مختلف شیعی و سنی اسلامگرایی ظهور کرد و قدرتهای بزرگ آفرید. یکی دو دهه هم قدرت نمایی کرد اما به تدریج رو به افول نهاد. امروز صرفاً در موقعیت افول اسلام سیاسی نیستیم، در موقعیت افول همه منظومههای بسیج کننده ایدئولوژیک هستیم.
▪️چشم از صحنه جهانی برداریم به داخل کشور برگردیم. دکتر سروش مهمترین چهرهای بود که در ایران معاصر کلام مابعد ایدئولوژیک را پایه گذاشت. شاه کلید سخن او عقل بود. از آزمونپذیری آموزهها سخن گفت. اعم از آنکه این آموزهها ایدئولوژیک و مدرن باشند یا دینی و سنتی باشند. مقصود دکتر سروش از عقل، عقل تابع نازک کاریهای منطقی است. از مقدمات صحیح و دقیق، به نتایج دقیق و منطقی رسیدن. تک تک مفاهیم را سوهان میکشد تا به معنایی شفاف و روشن واصل شود. عبارات و گزارههای مدعایی را لمس میکند مبادا آلوده مفاهیم اسطورهای، حماسی، ارزشگذار و جهتدار باشند......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/we6jhITa
#الهیات
#ایران_فردا
#مخیلهی_مدنی
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
http://www.tgoop.com/iranfardamag
💠محمدجواد غلامرضاکاشی*
@iranfardamag
▪️شناسنامه اسلام سیاسی در دست نیست بدانیم تاریخ تولدش دقیقاً کی بود. کم یا بیش هشتاد سال عمر دارد. میتوانی خیال کنی حدوداً یک فرد هشتاد ساله است. پیر شده چندان توش و توانی در چنتهاش نیست. به روزگار جوانی میاندیشد. روزگاری که سرزنده بود و در میدان بسیج سیاسی دلربایی میکرد. روزهایی که همه شقوق فکری و سیاسی آرام آرام به سوی او رانده شدند و در سایه آن کسب وجاهت کردند. از ناسیونالیستها تا چپها و لیبرالهای ایرانی هر کدام سفرهای در سایهاش پهن کردند. حتی در دربار سلطتنی هم ریشه دواند فرح پهلوی با جذب سید حسین نصر و شایگان و شماری دیگر از متفکران آن دوران، فرهنگ و اندیشه اسلامی را موضوع مطالعه قرار داد تا حکومت از اقبال اسلام سیاسی بیبهره نماند. امروز اما از آن دلرباییها و بالندگیها خبری نیست. هیچ صاحب فکری حتی در درون نظام جمهوری اسلامی، راهحل مشکلات امروز را در قرآن و نهجالبلاغه جستجو نمیکند. روحانیون برای دیده شدن، تحلیل اقتصادی سیاسی میکنند و از تئوریهای جامعهشناسی و روابط بینالملل بهره میگیرند تا اثبات کنند اسلام پیروز است.
🔸نقل مجالس و محافل فکری بخصوص در فضاهای رسانهای نقد افق روشنفکران دهه چهل و پنجاه جامعه ایرانی است. تفکر انقلابی و چپ موضوع تمسخر واقع میشود. آنها که اسلام را به فاعل قدرتمند در عرصه سیاسی تبدیل کردند به شدت متهماند. همه بحرانهای امروز حتی تورم و کاستی گرفتن رشد اقتصادی به شریعتی و اندیشههای اسلامگرایان پیش از انقلاب نسبت داده میشود.
▪️تا اینجای کار مشکلی نیست. در این دیار که اثری از سنتهای فکری و دانشگاهی نیست، همه چیز رنگ و بوی سیاسی میگیرد. نسل تازهای که میخواهد راه متمایز خود را پیدا کند، مشتری افکاری است که منتقد پیشینیان باشد. نقد گذشتگان، به خودی خود امید بخش است. دستکم مخیله جمعی را از حصر موقعیت فعلی میرهاند. اما یک مساله هر روز به نحوی قدرتمندتر رخ نمایی میکند: چرا منتقدان امروز قادر به ایجاد یک افق گفتاری بدیل نیستند؟ از مشروطه تا امروز را میتوان به دورههای مختلف تقسیم کرد. هر دوره با هژمونی یک افق فکری از دوران دیگر متمایز شده است. روزی اندیشه ناسیونالیسم باستانگرا، روز دیگر ناسیونالیسم دمکراتیک، روز دیگر اندیشه چپ و سرانجام در آستانه انقلاب، اسلام سیاسی. چرا طرد کنندگان اسلام سیاسی و چپ در ایران امروز، قادر به ساختن بدیلی برای اسلام سیاسی نیستند؟ چندانکه بتوان شمار موثر و قدرتمندی از نسل جوان را حول یک فکر جمع کنند و جهانی مشترک میان آنها بنا کنند؟ در این یادداشت تلاش میکنم به این سوال پاسخ دهم. ضمن پاسخ به این سوال نشان خواهم داد ایدئولوژیها و منجمله از آنها اسلام سیاسی جایگزین مخیلههای قبیلهای طایفگی عصر قدیم بودند. اینک ما خالی از مخیله جمعی هستیم روایتهای منتقد اسلام سیاسی در نقد خود موفق بودهاند اما نتوانستهاند بدیلی برای بنا نهادن یک مخیله جمعی بسازند. نیازمند احیای ساحت مخیله جمعی اما به نحوی مدنی هستیم. احیای این مخیله مقتضی بازگشت به الهیات و پارهای از مواریث حیات دینی است.
✅عقل و مخیلهی جمعی
🔸یک دهه پس از انقلاب به عصر مابعدایدئولوژیها منتقل شدیم. در ابتدای دهه نود میلادی اتحاد شوروی فروپاشید و با تخریب دیوار برلین، جهان با یک عصر تازه روبرو شد. مارکسیسم به مثابه یک ایدئولوژی فراگیر فروپاشید. چند صباحی لیبرالیسم پرچم فتح به دست گرفت. اما چندان نپایید. فضای جهانی از جاذبه میدان ایدئولوژیها خالی شد. این فضا نیز چند صباحی به سود جریان اسلامگرا بود. دستکم در این منطقه شقوق مختلف شیعی و سنی اسلامگرایی ظهور کرد و قدرتهای بزرگ آفرید. یکی دو دهه هم قدرت نمایی کرد اما به تدریج رو به افول نهاد. امروز صرفاً در موقعیت افول اسلام سیاسی نیستیم، در موقعیت افول همه منظومههای بسیج کننده ایدئولوژیک هستیم.
▪️چشم از صحنه جهانی برداریم به داخل کشور برگردیم. دکتر سروش مهمترین چهرهای بود که در ایران معاصر کلام مابعد ایدئولوژیک را پایه گذاشت. شاه کلید سخن او عقل بود. از آزمونپذیری آموزهها سخن گفت. اعم از آنکه این آموزهها ایدئولوژیک و مدرن باشند یا دینی و سنتی باشند. مقصود دکتر سروش از عقل، عقل تابع نازک کاریهای منطقی است. از مقدمات صحیح و دقیق، به نتایج دقیق و منطقی رسیدن. تک تک مفاهیم را سوهان میکشد تا به معنایی شفاف و روشن واصل شود. عبارات و گزارههای مدعایی را لمس میکند مبادا آلوده مفاهیم اسطورهای، حماسی، ارزشگذار و جهتدار باشند......
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/we6jhITa
#الهیات
#ایران_فردا
#مخیلهی_مدنی
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
http://www.tgoop.com/iranfardamag
Telegraph
🔴الهیات و مخیلهی مدنی
💠محمدجواد غلامرضاکاشی* @iranfardamag شناسنامه اسلام سیاسی در دست نیست بدانیم تاریخ تولدش دقیقاً کی بود. کم یا بیش هشتاد سال عمر دارد. میتوانی خیال کنی حدوداً یک فرد هشتاد ساله است. پیر شده چندان توش و توانی در چنتهاش نیست. به روزگار جوانی میاندیشد. روزگاری…
Forwarded from قدحهای نهانی
"رها کن زین شب تیره، رهامان"
بخشی از موسیقی فیلم سفیر
ساخته کامبیز روشنروان
بخشی از موسیقی فیلم سفیر
ساخته کامبیز روشنروان
Forwarded from قدحهای نهانی
بیا ای تکسوارِ جادهی نور
جدا کن بندها، از دست و پامان
بتاب ای چشمهی خورشیدِ خونرنگ
رها کن زین شب تیره، رهامان
بیا ای جوهرِ آزادمردی
به خون صحرایِ آزادی بپوشان
به شبگیرانِ در زنجیر، امّیدی
به هر دریای دلمرده چو ظوفان
بتاز ای تندرِ ابرِ شجاعت
ببار ای میغ تا شامِ اثیری(؟)
ببار ای چشمهی پاکِ رهایی
ببار آن سان که صحرا را بگیری
شبِ تیره، سرودِ روشنی باش
به خوابِ ما طلوعی دیدنی باش
بتاز ای خشمِ بر حق، اوجِ فریاد
بزن بر هم بساطِ ظلم و بیداد
بخشی از موسیقی فیلم سفیر ساخته کامبیز روشنروان
جدا کن بندها، از دست و پامان
بتاب ای چشمهی خورشیدِ خونرنگ
رها کن زین شب تیره، رهامان
بیا ای جوهرِ آزادمردی
به خون صحرایِ آزادی بپوشان
به شبگیرانِ در زنجیر، امّیدی
به هر دریای دلمرده چو ظوفان
بتاز ای تندرِ ابرِ شجاعت
ببار ای میغ تا شامِ اثیری(؟)
ببار ای چشمهی پاکِ رهایی
ببار آن سان که صحرا را بگیری
شبِ تیره، سرودِ روشنی باش
به خوابِ ما طلوعی دیدنی باش
بتاز ای خشمِ بر حق، اوجِ فریاد
بزن بر هم بساطِ ظلم و بیداد
بخشی از موسیقی فیلم سفیر ساخته کامبیز روشنروان
Telegram
قدحهای نهانی
بیا ای تکسوار جاده نور
جدا کن بندها، از دست و پامان
بخشی از موسیقی فیلم سفیر
ساخته کامبیز روشنروان
@qadahha
جدا کن بندها، از دست و پامان
بخشی از موسیقی فیلم سفیر
ساخته کامبیز روشنروان
@qadahha
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
کیمیای معکوس فدرالیسم
محمدمهدی مجاهدی
۲ خرداد ۱۳۹۸
وبسایت مشق نو
بازنشر به مناسبت طرح مجدد موضوع
گزیدهای از متن:
🖊 سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی دربارهی فدرالیسم در ایران بسیاری را متوجه مسألهای کرد که بسیاری از سیاستورزان و روشنفکران ما به غفلت یا تغافل از کنار آن میگذرند. مسألهای که اگر نیندیشیده بماند، میتواند ایدهی ایران بهمثابهی سایهساری فراگیر برای همگرایی کثرتهای هویتی درهمتنیده ایرانیان را بحرانی کند.
🖊 تجربهی تاریخی نشان داده است فدرالیسم نسبت به چنین برنامهریزیها و اقدامهایی خنثی است. مثلاً، هیچیک از کشورهای اسکاندیناوی که شاخصهای عدالت اجتماعی و دموکراسی و توسعهیافتگیشان بیرقیب است، دولت فدرال ندارند. در حالی که سودان و پاکستان و ونزوئلا و امارات و نیجریه که هر یک مثل اعلای یکی یا چندتا از ناهنجاریهای سیاسی است، دولتهایی فدرال دارند.
🖊 مرکزگرایی فقط در آخرین مراحل تحقق خود در مناسبات صوری جریان قدرت رسمی ظاهر میشود، و نمیتوان با تغییر فدرالیستی شکل دولت، ریشهی مناسبات واقعی قدرت مرکزگرا را تغییر داد. مرکزگرایی بر اثر چنین تغییراتی صرفاً در قالب تعبیراتی نو بازتولید خواهد شد.
🖊 در غیاب الگوهایی نظری و عملی برای ارتقای شاخصهای عدالت، الگوی فدرال لاجرم هنری جز تکثیر اقتدارگرایی و فساد و تبعیض و عقبماندگی به تعداد حکومتهای محلی نخواهد داشت.
نسخه کامل مطلب
نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tgoop.com/mashghenowofficial
نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
۲ خرداد ۱۳۹۸
@mmojahedi
محمدمهدی مجاهدی
۲ خرداد ۱۳۹۸
وبسایت مشق نو
بازنشر به مناسبت طرح مجدد موضوع
گزیدهای از متن:
🖊 سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی دربارهی فدرالیسم در ایران بسیاری را متوجه مسألهای کرد که بسیاری از سیاستورزان و روشنفکران ما به غفلت یا تغافل از کنار آن میگذرند. مسألهای که اگر نیندیشیده بماند، میتواند ایدهی ایران بهمثابهی سایهساری فراگیر برای همگرایی کثرتهای هویتی درهمتنیده ایرانیان را بحرانی کند.
🖊 تجربهی تاریخی نشان داده است فدرالیسم نسبت به چنین برنامهریزیها و اقدامهایی خنثی است. مثلاً، هیچیک از کشورهای اسکاندیناوی که شاخصهای عدالت اجتماعی و دموکراسی و توسعهیافتگیشان بیرقیب است، دولت فدرال ندارند. در حالی که سودان و پاکستان و ونزوئلا و امارات و نیجریه که هر یک مثل اعلای یکی یا چندتا از ناهنجاریهای سیاسی است، دولتهایی فدرال دارند.
🖊 مرکزگرایی فقط در آخرین مراحل تحقق خود در مناسبات صوری جریان قدرت رسمی ظاهر میشود، و نمیتوان با تغییر فدرالیستی شکل دولت، ریشهی مناسبات واقعی قدرت مرکزگرا را تغییر داد. مرکزگرایی بر اثر چنین تغییراتی صرفاً در قالب تعبیراتی نو بازتولید خواهد شد.
🖊 در غیاب الگوهایی نظری و عملی برای ارتقای شاخصهای عدالت، الگوی فدرال لاجرم هنری جز تکثیر اقتدارگرایی و فساد و تبعیض و عقبماندگی به تعداد حکومتهای محلی نخواهد داشت.
نسخه کامل مطلب
نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tgoop.com/mashghenowofficial
نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
۲ خرداد ۱۳۹۸
@mmojahedi
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧[email protected]
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧[email protected]
Forwarded from مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
هشدار رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در نامهای مهم به رئیسجمهور
♦️دبا: رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در نامهای مهم به رئیسجمهور، گروههای افراطیِ هویتطلب را جاعلانی توصیف کرد که وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند و پیشنهاد کرد با بهکارگیری تدابیر ضروری، با اهداف شوم و ضدملی آنان مقابله شود.
🔸نوشتار کاظم موسویبجنوردی بنا به ضرورت شرایط کنونی کشور، اینک بهصورت علنی منتشر میشود که متن آن به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
🔹با عرض سلام، چنانکه مستحضر هستید، چندسالی است که گروههایی افراطی که خود را «هویتطلب» مینامند، با جعل دوگانههای ترک ـ فارس، کرد ـ فارس و عرب ـ عجم و امثال آن وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند، مردمی که نظریهپردازان سیاسی از آنها با تعبیر «ملت تاریخی» یاد میکنند. یکی از ویژگیهای اصلی این مردم در تاریخ طولانی و پرفرازونشیب آنها وحدت در عین کثرت است. همین ویژگی باعث تابآوری تمدن کهن این ملت در مقابل هجومهای ویرانگر بوده است. درعینحال یکی از نمودهای کثرت این ملت وجود زبانها و گویشهای مختلف است. بهرغم این تنوع، همین مردم در یک فرآیند تاریخی و کاملاً داوطلبانه، زبان فارسی را در مقام زبان مشترک، میانجی و ملی انتخاب کردند. نخبگان ما، با هر گویش و زبانی، با فارسی آراء و عقاید خود را بیان کردند، شعر سرودند، داستان نوشتند. این موضوعی است که در زبان فارسی سابقهای دستکم هزارساله دارد، چنانکه قطران تبریزی در ۴٠٣ قمری به زبان فارسی شعر میسرود. متأسفانه گروههای یادشده از سویی موضوع تنوع زبانی را کاملاً در مقابل زبان ملی قرار دادهاند و جایگاه ملی زبان فارسی را به ناحق دستپخت حکومت پهلوی معرفی میکنند و از سوی دیگر، تعریفی که از گروههای قومی ارائه میدهند در مقابل وحدت ملی است. آنها ایران را متشکل از «ملتهای مختلف» معرفی میکنند که همۀ آنها از سوی «ملت فارس» استثمار و استعمار میشوند. ترویج تنفرهای قومی که امروزه به ورزشگاهها نیز کشیده شده است، هیچ نتیجهای جز قراردادن اجزای ملت در مقابل هم ندارد. تاریخ نشان داده است که در ایران هیچگاه دعوای قومی وجود نداشته است.
همۀ اجزای ملت ازجمله مردم آذربایجان در دفاع از هویت ملی و زبان ملی تلاش کردهاند. بزرگترین شاهنامهشناسان، حافظشناسان، لغتشناسان و اسطورهشناسان ایرانی، آذربایجانی بودند و استادانی مانند محمدامین ریاحی، منوچهر مرتضوی، بهمن سرکاراتی، محمدعلی موحد، حسن انوری و ژاله آموزگار بین آنان بوده و میدرخشند. متأسفانه همان گروههای قومگرا با بدترین و سخیفترین تعابیر به این بزرگواران اهانت و در مقابل به صراحت از رهبران خائن فرقۀ دموکرات و اهداف شوم آنها دفاع میکنند.
هدف آنها ایجاد هویتی جعلی در مقابل هویت ایرانی است، موضوعی که متأسفانه از سوی دشمنان خارجی نیز مورد حمایت قرار میگیرد. تجارب یوگسلاوی، لیبی، سوریه، لبنان و عراق پیشاپیش نتایج فاجعهبار این رفتارها را بهروشنی نشان میدهد. با توجه به روحیۀ ستودۀ حضرتعالی که همیشه بر استفاده از دیدگاههای کارشناسان تأکید فرمودهاید، خواهشمند است در این زمینه مهم نیز با بهکارگیری تدابیر ضروری اجازه نفرمایید گروههای مذکور بیش از این بتوانند اهداف شوم و ضدملی خود را جامۀ عمل بپوشانند.
کاظم موسویبجنوردی
دوم دی ١۴٠٣
@cgie_org_ir
♦️دبا: رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در نامهای مهم به رئیسجمهور، گروههای افراطیِ هویتطلب را جاعلانی توصیف کرد که وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند و پیشنهاد کرد با بهکارگیری تدابیر ضروری، با اهداف شوم و ضدملی آنان مقابله شود.
🔸نوشتار کاظم موسویبجنوردی بنا به ضرورت شرایط کنونی کشور، اینک بهصورت علنی منتشر میشود که متن آن به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
🔹با عرض سلام، چنانکه مستحضر هستید، چندسالی است که گروههایی افراطی که خود را «هویتطلب» مینامند، با جعل دوگانههای ترک ـ فارس، کرد ـ فارس و عرب ـ عجم و امثال آن وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند، مردمی که نظریهپردازان سیاسی از آنها با تعبیر «ملت تاریخی» یاد میکنند. یکی از ویژگیهای اصلی این مردم در تاریخ طولانی و پرفرازونشیب آنها وحدت در عین کثرت است. همین ویژگی باعث تابآوری تمدن کهن این ملت در مقابل هجومهای ویرانگر بوده است. درعینحال یکی از نمودهای کثرت این ملت وجود زبانها و گویشهای مختلف است. بهرغم این تنوع، همین مردم در یک فرآیند تاریخی و کاملاً داوطلبانه، زبان فارسی را در مقام زبان مشترک، میانجی و ملی انتخاب کردند. نخبگان ما، با هر گویش و زبانی، با فارسی آراء و عقاید خود را بیان کردند، شعر سرودند، داستان نوشتند. این موضوعی است که در زبان فارسی سابقهای دستکم هزارساله دارد، چنانکه قطران تبریزی در ۴٠٣ قمری به زبان فارسی شعر میسرود. متأسفانه گروههای یادشده از سویی موضوع تنوع زبانی را کاملاً در مقابل زبان ملی قرار دادهاند و جایگاه ملی زبان فارسی را به ناحق دستپخت حکومت پهلوی معرفی میکنند و از سوی دیگر، تعریفی که از گروههای قومی ارائه میدهند در مقابل وحدت ملی است. آنها ایران را متشکل از «ملتهای مختلف» معرفی میکنند که همۀ آنها از سوی «ملت فارس» استثمار و استعمار میشوند. ترویج تنفرهای قومی که امروزه به ورزشگاهها نیز کشیده شده است، هیچ نتیجهای جز قراردادن اجزای ملت در مقابل هم ندارد. تاریخ نشان داده است که در ایران هیچگاه دعوای قومی وجود نداشته است.
همۀ اجزای ملت ازجمله مردم آذربایجان در دفاع از هویت ملی و زبان ملی تلاش کردهاند. بزرگترین شاهنامهشناسان، حافظشناسان، لغتشناسان و اسطورهشناسان ایرانی، آذربایجانی بودند و استادانی مانند محمدامین ریاحی، منوچهر مرتضوی، بهمن سرکاراتی، محمدعلی موحد، حسن انوری و ژاله آموزگار بین آنان بوده و میدرخشند. متأسفانه همان گروههای قومگرا با بدترین و سخیفترین تعابیر به این بزرگواران اهانت و در مقابل به صراحت از رهبران خائن فرقۀ دموکرات و اهداف شوم آنها دفاع میکنند.
هدف آنها ایجاد هویتی جعلی در مقابل هویت ایرانی است، موضوعی که متأسفانه از سوی دشمنان خارجی نیز مورد حمایت قرار میگیرد. تجارب یوگسلاوی، لیبی، سوریه، لبنان و عراق پیشاپیش نتایج فاجعهبار این رفتارها را بهروشنی نشان میدهد. با توجه به روحیۀ ستودۀ حضرتعالی که همیشه بر استفاده از دیدگاههای کارشناسان تأکید فرمودهاید، خواهشمند است در این زمینه مهم نیز با بهکارگیری تدابیر ضروری اجازه نفرمایید گروههای مذکور بیش از این بتوانند اهداف شوم و ضدملی خود را جامۀ عمل بپوشانند.
کاظم موسویبجنوردی
دوم دی ١۴٠٣
@cgie_org_ir
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
«دورنما»
🔴 قسمت یازدهم: نقد [تطبیقی خدای جنگ و] پیرپسر
با حضورِ:
میلاد دخانچی
محمد رضوانیپور
ساسان کریمی
محمدمهدی مجاهدی
برنامهای گفتوگومحور دربارهٔ کشف و حل مسائل مشترکمان
فصل اول حول فرامتن و متن فیلمهای جشنوارهٔ فجر ۴۳
کاری از معاونت راهبردی رئیس جمهور با همکاری خانهٔ اندیشهورزان
👈🏻 لینک قسمت یازدهم در آپارات
«دورنما» در فیلیمو هم قابل تماشا است
@css_govir
🔴 قسمت یازدهم: نقد [تطبیقی خدای جنگ و] پیرپسر
با حضورِ:
میلاد دخانچی
محمد رضوانیپور
ساسان کریمی
محمدمهدی مجاهدی
برنامهای گفتوگومحور دربارهٔ کشف و حل مسائل مشترکمان
فصل اول حول فرامتن و متن فیلمهای جشنوارهٔ فجر ۴۳
کاری از معاونت راهبردی رئیس جمهور با همکاری خانهٔ اندیشهورزان
👈🏻 لینک قسمت یازدهم در آپارات
«دورنما» در فیلیمو هم قابل تماشا است
@css_govir
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
معاونت راهبردی ریاستجمهوری با همکاری دانشگاه تهران برگزاری میکند
سومین روز از سلسله نشستهای ارائه مقالات دانشگاهی همایش وفاق ملی، دوشنبه ۶ اسفند، با عنوان «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره ایده وفاق ملی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود.
این سلسله نشستها در ادامه همایش وفاق ملی و با هدف تامل، پژوهش و گفتوگو در این باره برگزار میشود. مقالات توسط اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم اجتماعی داوری و به عنوان مقالات علمی-پژوهشی تایید شدهاند. علاقهمندان میتوانند با نامنویسی در اینجا در این نشست حضور یابند.
از ابتدای هفته هر روز یک نشست ارائه مقالات در یکی از دانشگاههای تهران برگزار شده است. سهشنبه تا چهارشنبه نیز دو نشست آخر این سلسله ارائهها برگزار خواهد شد.برای اطلاعات بیشتر به پوستر کلی هفته در اینجا مراجعه کنید.
@css_govir
سومین روز از سلسله نشستهای ارائه مقالات دانشگاهی همایش وفاق ملی، دوشنبه ۶ اسفند، با عنوان «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره ایده وفاق ملی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود.
این سلسله نشستها در ادامه همایش وفاق ملی و با هدف تامل، پژوهش و گفتوگو در این باره برگزار میشود. مقالات توسط اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم اجتماعی داوری و به عنوان مقالات علمی-پژوهشی تایید شدهاند. علاقهمندان میتوانند با نامنویسی در اینجا در این نشست حضور یابند.
از ابتدای هفته هر روز یک نشست ارائه مقالات در یکی از دانشگاههای تهران برگزار شده است. سهشنبه تا چهارشنبه نیز دو نشست آخر این سلسله ارائهها برگزار خواهد شد.برای اطلاعات بیشتر به پوستر کلی هفته در اینجا مراجعه کنید.
@css_govir
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
ایراندوستی سرفرازانه در عصر عسرت ایران
محمدمهدی مجاهدی
(منتشرشده به تاریخ ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۱ در روزنامهی شرق)
سیدجواد طباطبایی (۲۳ آذر ۱۳۲۴ - ۹ اسفند ۱۴۰۱) سرمایهی فکری کمنظیر و جایگزینناپذیری برای ایراندوستی مسؤولانه در عصر عسرت ژرفاندیشی سیاسی بود. جای خالی نواندیشیهای ایراندوستانه و سنجشگریهای شجاعانهی او افسوس و دریغ بسیار بر خواهد انگیخت، بهویژه در این روزگار، یعنی در هنگام و هنگامهای که ما ایرانیان با گامهایی لرزان و دلهایی نگران و سرهایی در گرو یکپارچگی و آبادی و آزادی ایران، عبوری دشوار از فرازونشیبهایی لغزان در بزنگاهی تاریخی را گویی داریم باز تجربه میکنیم.
او اندیشهورزی سیاسی بود که در مقیاسی تمدنی مسألهی ایران را تعریف و مطالعه میکرد. ایران برای او امالمسائل بود. هر مسألهای برای او تنها در همان حدی اهمیت داشت که ربط و نسبتی با مسألهی ایران مییافت. از ایران که سخن میگفت، نظر به پیوندهای فرهنگی دیرپا و پیوستگیهای تمدنی همافزا داشت. با این حال از مسألههای درهمتنیدهی ایران امروز و تهدیدهایی که یکپارچگی آن را به خطر انداخته است، غافل نبود. به حفظ ایران میاندیشید دربارهی آن بی هیچ لکنتی، فراوان میگفت و مینوشت، و در این مسیر، فهم میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی را میستود و، به تداعی معانی، به یاد سخن ماکیاوللی میافتاد که دربرابر دشمنان ملت و کشور، هر که باشد، باید از یکپارچگی وطن بی قید و شرط دفاع کرد، بیچونوچرا، «به نام یا به ننگ.»
بر همین قیاس، ایران و منافع عامِّ عامِّهی ایرانیان برای او اصل بود. او به معنای ایدهئولوژیک کلمه، ناسیونالیست نبود، بلکه ایران را بهمثابهی ملتی مقدم بر زایش ملیت مدرن و ایرانشهر را بهمثابهی هویتی سامانبخش و تداومبخش، سابق بر ملیگرایی مدرن تحلیل میکرد. عناصر مُقَوِم ایران و مفاهیم مُعَرِف ایرانشهر نزد او مؤلفههای سازندهی اصل پایه و بنیادین اندیشهی سیاسی ایرانی بود. برای او، ایران بنا نیست بر وفق الگویی بیرون از این اصل بنیادین یا غریبه با آن از نو تأسیس شود. ایرانشهری که او در اندیشهی سیاسی میشناخت و میساخت، واحدی تمدنی بود استوار بر این اصل که «ایران» همهی مؤلفههای برسازندهی ایرانشهر را درون خود دارد. ایرانشهر طباطبایی شبیه هیچ شهری در گذشتهی دور دیگران یا حال نزدیک ایشان نبود. ایران او فقط به خود میمانست. برخلاف برخی گمانهها، ایران طباطبایی مفهومی استعلایی (transcendental) و فراتاریخی نیست. در صورتبندی او، ایران مفهومی است درونماندگار (immanent).
بر این اساس بود که طباطبایی هیچ پروا نداشت از این که مفهومی استثنایی از ایران را صورتپردازی کند و بر استثنایی بودن ایران و قیاسناپذیری آن پای فشارد. او نهتنها سرشت ایران بهمثابهی یک ملت و ایران بهمثابهی یک شهر را متمایز از دیگر شهرها و ملتها میدید، بلکه روش فهم گذشتهی ایران و شیوهی گشایش فروبستگیهای کنونی را در همین فهم استثنایی از ایران میجست. او بهصراحت میگفت ایران یکی از نادر ملتها و نادر شهرهایی است که در مقیاسی چندهزارساله این همه اختصاصات شراکتناپذیر و ناهمپوشان با دیگر ملتها و شهرها یافته است، از زبان و دین و فلسفه و عرفان و مذهب گرفته تا شهرسازی و موسیقی و شعر و صنعت و هنرهای تجسمی و فنون جنگ و صلح و تجارت و گسترش امپراتوری و مرکزیت جغرافیاییـسیاسی در ابعاد جهانی. در نظر او، ایران استثنایی است و، بنابراین، از درون خود میشکفد نه بر پایهی پیوندهای بیگانه یا با شبیهسازی بیگانگان بر پایهی پروژههای بیریشه و قلمهای و خلقالساعة. بر همین اساس، هم مدرنیزاسیون و هم اسلامگرایی و هم برنامهی روشنفکری راست و چپ و رادیکال و اصلاحی، و هم پروژههای «آنچه خود داشت …» را در ایران حامل مشکلات اصولی و مبنایی میدید و همه را بیش و کم سترون و ناسازگار با هستی استثنایی ایران میدانست. او همهی این برنامههای فکری و سیاسی را بخشی از تاریخ انحطاط و امتناع اندیشه به شمار میآورد.
طباطبایی «انحطاطباور» (declinist) بود، یعنی علاوه بر درک انحطاط، باور داشت که انحطاطِ بیزنهارِ عمل و اندیشهی سیاسی سرگذشت پایدار و گریزناپذیر ما ایرانیان در سدههای گذشته بوده است و چنین خواهد ماند مگر ایرانیان بتوانند فهم خود را از خویشتن تغییر دهند. افزون بر این، طباطبایی «زوالاندیش» بود، به هر دو معنای «اندیشیدن» (یعنی هراسیدن و فکر کردن)؛ هم زوالِ اندیشهی سیاسی و امتناع آن را در کانون صورتبندی خود از «مسألهی ایران» نشانده بود و تا واپسین روزهای زندگی فکری پربارش سنجشگرانه دربارهی آن میاندیشید؛ و هم نگران وضع و حال و روز آیندهی ایران بود. …
ادامهی متن در این پیوند و همچنین در Instant View آمده است.
@mmojahedi
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
معاونت راهبردی ریاستجمهوری با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران برگزار میکند
در پی تعطیلیهای هفته گذشته، سومین روز از سلسله نشستهای دانشگاهی ارائه مقالات همایش وفاق ملی، شنبه ۱۱ اسفند، با عنوان «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره ایده وفاق ملی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود.
این سلسله نشستها در ادامه همایش وفاق ملی و با هدف تامل، پژوهش و گفتوگو در این باره برگزار میشود. مقالات توسط اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم اجتماعی داوری و به عنوان مقالات علمی-پژوهشی تایید شدهاند. علاقهمندان میتوانند با نامنویسی در اینجا در این نشست حضور یابند.
هفته گذشته دو نشست از این مجموعه برگزار شد. همچنین هفته بعد بهغیر از نشست شنبه دانشکده علوم اجتماعی، دوشنبه و سهشنبه نیز دو نشست دیگر در دانشگاههای شهید بهشتی و الزهرا برگزار خواهد شد که پوستر آنها نیز متعاقبا در همین کانال انتشار مییابد.
@css_govir
در پی تعطیلیهای هفته گذشته، سومین روز از سلسله نشستهای دانشگاهی ارائه مقالات همایش وفاق ملی، شنبه ۱۱ اسفند، با عنوان «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره ایده وفاق ملی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میشود.
این سلسله نشستها در ادامه همایش وفاق ملی و با هدف تامل، پژوهش و گفتوگو در این باره برگزار میشود. مقالات توسط اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم اجتماعی داوری و به عنوان مقالات علمی-پژوهشی تایید شدهاند. علاقهمندان میتوانند با نامنویسی در اینجا در این نشست حضور یابند.
هفته گذشته دو نشست از این مجموعه برگزار شد. همچنین هفته بعد بهغیر از نشست شنبه دانشکده علوم اجتماعی، دوشنبه و سهشنبه نیز دو نشست دیگر در دانشگاههای شهید بهشتی و الزهرا برگزار خواهد شد که پوستر آنها نیز متعاقبا در همین کانال انتشار مییابد.
@css_govir