Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
بنگر به حکمت خداوند و محبت او به اتحاد دل‌ها؛ چگونه نمّامی را، با این که راست است، حرام کرده است،
زیرا موجب تباهی دل‌ها، ایجاد دشمنی و کینه می‌شود.
اما در عین حال، دروغ را، با این که حرام است، در مواردی که برای ایجاد اتحاد دل‌ها، جلب محبت، و از بین بردن دشمنی باشد، مباح کرده است.»

🔸علامه صنعانی رحمه‌ الله | سبل السلام ٢٦٤/۸

@matinstudies | متین
واجب است بر همهٔ مسلمانان که امت واحدی باشند و میان خود تفرقه و گروه‌گرایی ایجاد نکنند، به گونه‌ای که با زبان‌های تند به یکدیگر حمله کنند و دشمنی و کینه‌توزی داشته باشند، آن هم به‌خاطر اختلافاتی که در آن اجتهاد جایز است. زیرا حتی اگر بر اساس فهم خود در برداشت از متون دینی اختلاف داشته باشند، این موضوع گستردگی و انعطاف دارد و الحمدلله مشکلی ایجاد نمی‌کند.
مهم این است که دل‌ها با یکدیگر مهربان و کلمات متحد باشند.

🔸شيخ ابن عثیمین رحمه الله

@matinstudies | متین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ارزش ظاهری!

🎤 استاد یاسر الحزیمی

⏱️ مدت: ۱:۰۱

📌 واحد ترجمهٔ متین

@Matinstudies | متین
خداوند ما را فرمان داده است که درباره‌اش جز حق سخنی بر زبان نرانده و تنها با علم سخن بگوییم.
او ما را به عدالت و انصاف امر کرده است.
بنابراین، جایز نیست اگر یهودی یا نصرانی - چه رسد به رافضی - سخنی بگوید که در آن حقی وجود دارد، آن را به‌طور کامل رها کرده یا رد کنیم.
بلکه فقط آنچه از باطل در آن است را رد می‌کنیم و آنچه از حق در آن است را می‌پذیریم.

🔸 شیخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله| منهاج السنه

@matinstudies | متین
این از قطعیات دین نیست!

📝 فهد العجلان

از روش‌های نادرستی که برخی از معاصرین به کار می‌برند تشبیه کسانی که با آن‌ها اختلاف نظر دارند، چه از علما یا فتاوی معاصر، به راهبان و کشیش‌های تاریخ کلیسایی و به‌کارگیری همان برچسب‌های سکولاریستی در مورد دورهٔ کلیسایی برای مخالفان است.

برای مثال، می‌گویند: «در اسلام هیچ‌گونه کهنوتی وجود ندارد»؛ و طبق ادعای آنان همانطور که کلیسا سخن گفتن به نام خدا را انحصاری می‌کرد، کسی که با نظر آن‌ها یعنی این جریان‌ها مخالف است یا فتاوایی که بعضی از علمای معاصر صادر کرده‌اند هم چنین هستند، یعنی آنان نیز اینگونه به نام خدا سخن می‌گویند و در مسائلی که باید به اجتهاد در آن‌ها پرداخته شود نظر قطعی می‌دهند و در جایی که خداوند برای مردم وسعت گذاشته تنگ‌نظری می‌کنند.

داستان به همین شکل ساده ادامه می‌یابد و آنچه سکولارها در نقد دورهٔ کلیسایی گفته‌اند، به شکل مشابهی در نقد اختلافات علمی معاصر بازگو می‌شود. (چرا شما در عرصه‌ای که قطعی نیست نظر قطعی می‌دهید؟)

این نوعی از ظلم و خارج شدن از حد در خصومت است که به وضوح در دو نکته نمایان می‌شود:

نکتهٔ اول: همانطور که در خود فقه اختلاف وجود دارد در فهم محل قطع و ظن نیز جای اختلاف نظر هست. یعنی همانطور که فقها دربارهٔ خود احکام اختلاف نظر دارند دربارهٔ درجهٔ قطعیت آن نیز اختلاف دارند. کسی که مسائل را تنها بر اساس نظر خود و بدون توجه به اختلافات فقهی و اجتهادات مختلف، یک مخالفت قطعی با شرع می‌بیند، دقیقاً مانند کسی است که در مسائل فقهی هیچ‌گونه اختلافی را نمی‌پذیرد و می‌خواهد همه را به رأی خود ملزم کند. و حتی ممکن است کسی که نظری مخالف نظر او دارد را به‌عنوان کسی که حلال را حرام کرده ببیند.

این طرز فکر در حقیقت مردم را به دلیل آنکه اجتهاد روا را در نظر نمی‌گیرند متهم می‌کند اما خود دچار همین اشکال است و اختلاف روا دربارهٔ خود اینکه چه چیز قطعی است و چه چیز ظنی در نظر نمی‌گیرد بلکه فهم و رای خودش را محور قطعیت و ظنی بودن قرار می‌دهد و هرکس با او به مخالفت برخیزد را چنین فرض می‌کند که در یک امر قطعی سخن گفته و بر این اساس حکم مخالفت در امر قطعی را برای او صادر می‌کند!

طبعا این در صورتی است که فرض کنیم که نظر این فرد درست باشد. حتی اگر سخن آن شخص در یک مسئله درست باشد و نگاهش صحیح‌تر باشد باز این به آن معنا نیست که مخالف او در یک امر قطعی با او به مخالفت برخاسته باشد و حتی اگر فرض کنیم که قول او مبنی بر قطعی بودن یک مسئله درست باشد باز هم نمی‌شود گفت که دربارهٔ درجهٔ قطعیت این امر ضروری شرعی نمی‌شود اختلاف کرد.

نکتهٔ دوم: کسی که به‌دلیل اشتباه یا سوء‌فهم یا تأویل نادرست در مسئله‌ای قطعی دچار اختلاف می‌شود را نمی‌توان «سخنگوی از سوی خداوند» یا «منحصر کنندهٔ حقیقت» دانست و نباید به او همان القاب و تهمت‌هایی را نسبت داد که سکولاریست‌ها به کشیش‌ها و راهبان کلیسا می‌زنند.

زیرا انسان عاقل و منصف میان کسی که که اصول صحیحی دارد، به وحی ایمان دارد، اجتهاد می‌کند و سپس در مسائل خاصی اشتباه کرده است، و کسی که اساساً اصول غلطی دارد و از آن‌ها پیروی می‌کند، مانند کسی که می‌گوید: «من معصوم هستم» تفاوت قائل است.

در واقع، این تلاش برای مقایسهٔ اشتباهات و لغزش‌های فردی که در چند مسئله دچار اشتباه شده با کسانی که در اصول دین اشتباه دارند، یک جفای بزرگ است. کسی که در یک مسئلهٔ قطعی اشتباه کرده است و بر اساس آن اشتباه به نتیجه‌ای رسیده که آن را حکم خدا می‌داند، نه تنها نباید به‌عنوان کسی که حقیقت را انحصار کرده محکوم شود، بلکه نباید به او نسبت داده شود که در حال انحصار حقیقت یا ادعای معصومیت است. این یک تفاوت واضح و ساده است که برای هر مبتدی در علم قابل درک است.

با روشن شدن این دو مسئله می‌شود گفت:

۱- قطعی بودن و ظنی بودن مسائل عرصهٔ اجتهاد است. هر آنچه تو آن را قطعی می‌دانی الزاما در ذات خود چنین نیست.

۲- کسی که از اصول شرعی درست پیروی می‌کند و در برخی از مسائل قطعی دچار اشتباه شده، فرق زیادی با کسی دارد که اصول شرعی را انکار می‌کند.

با روشن شدن این مسئله به حجم فجور و بی‌اخلاقی چنین روشی که عاقل از آن شرم می‌کند پی می‌بری.

بامزه – و البته در عین حال غم‌انگیز – این است که کسانی که دست به چنین روش بچه‌گانه‌ای می‌زنند همان کسانی هستند که به مخالفان خود طعنه می‌زنند که در اختلاف روا برای مخالف خود احترام قائل نیستند، در حالی که خود آنان در ستمی بسیار بدتر واقع شده‌اند و مخالفان خود را به راهبان و کشیشان در مؤسسهٔ کلیسا شبیه می‌دانند!

برادران و خواهران گرامی، از خداوند متعال بخواهیم که ما را از شر خصومت‌های بی‌ثمر و بیماری‌های آن حفظ کند.

@matinstudies | متین
متعصب حتی اگر چشمانش بینا باشد، بصیرتش کور است و گوشش برای شنیدن حق ناشنوا. او حق را رد می‌کند در حالی که گمان می‌برد چیزی جز باطل را رد نکرده است و می‌پندارد آنچه بر آن تربیت یافته، همان حق است. این ناشی از غفلت و ناآگاهی او نسبت به آنچه خداوند بر وی واجب کرده است، یعنی اندیشهٔ درست و پذیرش آنچه کتاب و سنت آورده‌اند همراه با خضوع و تسلیم.

🔸 امام شوکانی رحمه الله

(فتح القدیر)

@matinstudies | متین
برکتی كه به فرزندان مى‌رسد به سبب کارهای شايستهٔ پدران است و برکتی كه به پدران می‌رسد، به سبب دعاهای فرزندان صالح است.

🔸 حافظ ابن كثير رحمه الله

(البداية والنهاية)

@matinstudies | متین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا باید از گذشتگان عبرت گرفت؟

🎤 شیخ مطلق الجاسر

⏱️ مدت: ۳:۳۶

📌 واحد ترجمهٔ متین

@Matinstudies | متین
اگر در یک فرد، خیر و شر، گناه و طاعت، معصیت و اطاعت، و سنت و بدعت گرد آید، او به همان اندازه که خیر در اوست، شایسته محبت و پاداش، و به همان اندازه که شر در اوست، مستحق دشمنی و عقاب است.
بنابراین، در یک شخص واحد، دلایل تکریم و اهانت می‌تواند همزمان جمع شود.
او هم از این جنبه و هم از آن جنبه برخوردار می‌شود، مانند فقیر دزدی که دستش به‌خاطر سرقت قطع می‌شود، اما از بیت‌المال به اندازهٔ نیازش به او کمک می‌شود.

🔸 شیخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله| مجموع الفتاوی

@matinstudies | متین
مختصری از زندگی لیوپولد فایس (محمد اسد)

📝 محمد عبدالحمید
🔸ترجمه: عادل حیدری

محمد اسد دربارهٔ آغاز سفر خود به شرق اسلامی می‌گوید: «در سال ۱۹۲۲ میلادی، وطن خود اتریش را ترک کردم تا به آفریقا و آسیا بروم و به‌عنوان خبرنگار برای برخی از روزنامه‌های اروپایی کار کنم. از همان سال، بیشتر وقت خود را در کشورهای شرق اسلامی گذراندم. در ابتدا توجه من بیشتر به مردم این کشورها جلب شد، احساسی که معمولا در دل یک بیگانه ایجاد می‌شود.

اولین چیزی که دیدم جامعه‌ای بود که به‌طور کامل با جامعهٔ اروپایی تفاوت داشت. از همان ابتدا احساس کردم که گرایشی در درونم به‌سوی نوعی فلسفهٔ زندگی آرام و متعادل وجود دارد. فلسفه‌ای که اگر با سبک زندگی سریع و مکانیکی اروپایی مقایسه شود، تفاوت فاحشی دارد. این گرایش به‌تدریج مرا به مطالعهٔ این تفاوت‌ها وا داشت و شروع کردم به بررسی آموزه‌های دینی اسلام. البته در آن زمان هنوز دلیلی قوی برای پذیرش اسلام در درون خود نیافتم، اما آنچه برایم جالب بود، دیدن جامعه‌ای انسانی و پیشرفته بود که ساختارش به‌طرز شگفت‌آوری بدون تضادهای داخلی بود و برادرانه‌ترین احساسات انسانی را به نمایش می‌گذاشت.

با این حال، حقیقتی که برایم روشن شد این بود که زندگی مسلمانان امروزی بسیار دور از زندگی ایده‌آلی است که می‌توانستند از آموزه‌های اسلام به آن دست یابند. آنچه در اسلام نیروی حرکت و توان را در پی داشت، در میان مسلمانان تبدیل به کسالت و ایستایی شده بود و آنچه در اسلام از سخاوت و آماده بودن برای فدا کردن جان بود، امروز در میان مسلمانان تبدیل به محدودیت افق و علاقه به زندگی راحت تبدیل شده بود. این تناقض باعث سردرگمی من شد، زیرا دیدم که گذشتهٔ مسلمانان با حال آن‌ها تناقضی عجیب دارد. این احساس مرا برانگیخت تا بیشتر به این معما بپردازم».

🔗 ادامهٔ مقاله:
matinstudies.com/blog/233
2025/01/21 02:24:49
Back to Top
HTML Embed Code: