Telegram Web
پس از جراحی لوب پس‌سری، مردی به نام DB دیگر نمی‌توانست بخشی از میدان دیدش را تجربه کند. او با اطمینان می‌گفت: «در این بخش، چیزی نمی‌بینم.» اما در آزمون‌هایی که به او تصاویر ساده یا محرک‌های حرکتی در همین ناحیه نشان داده می‌شد، پاسخ‌هایش به شکل قابل‌توجهی درست بود—حتی وقتی خودش تأکید می‌کرد صرفاً دارد «حدس» می‌زند.
📌 این پدیده که به آن Blindsight یا «کوربینی» گفته می‌شود، نوعی ادراک بدون تجربه‌ی آگاهانه است. یعنی مغز قادر است اطلاعات حسی را پردازش کند و رفتاری متناسب نشان دهد، بدون آن‌که فرد تجربه‌ی ذهنیِ واضحی از آن داشته باشد.

📍مسئله‌ای که در پسِ این پدیده مطرح می‌شود، بنیادی است:
اگر سیستم عصبی می‌تواند در غیاب آگاهی عملکرد پیچیده‌ای داشته باشد، آگاهی امری منفک و یا غیر یکسان با امر فیزیولوژیکی است؟


در فلسفه، مفهومی به نام زامبی فلسفی مطرح می‌شود: موجودی که دقیقاً مثل انسان رفتار می‌کند ولی فاقد تجربه‌ی درونی است. برخی شباهت‌های میان blindsight و این ایده، پرسش‌های تازه‌ای درباره‌ی کفایت رویکردهای فیزیکالیستی در تبیین ذهن ایجاد کرده‌اند.


@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن بهشتی
انجمن مغز و فلسفه ذهن
Photo
#گزارش

📍گزارش دورهٔ از مغز فیزیکی تا ذهن آگاه، راهنمای مقدماتی فلسفهٔ ذهن

📚 دورهٔ از مغز فیزیکی تا ذهن آگاه، راهنمای مقدماتی فلسفهٔ ذهن با حضور پرشور حدود ۱۰۰ شرکت‌کننده برگزار گردید. این دوره چهارجلسه‌ای (مجموعاً ۸ ساعت) با استقبال گرم و تعامل پویای مخاطبان همراه گشت و فضایی برای بحث و تبادل نظر درباره مهم‌ترین مسائل فلسفه ذهن معاصر فراهم گردید.

📊 بر اساس نظرسنجی‌های پایان هر جلسه، امتیازات جلسات از نظر مخاطبین به ترتیب: ۸.۳۸ برای جلسه اول، ۸.۱۹ برای جلسه دوم، ۹.۶۳ برای جلسه سوم و ۹.۴۶ برای جلسه چهارم از ۱۰ بود.


📍مخاطبین عزیز انجمن مغز و فلسفه ذهن علوم پزشکی شهید بهشتی، از همراهی و بازخوردهای ارزشمند شما صمیمانه سپاسگزاریم. این تعامل سازنده، انگیزه‌ای قوی برای ادامه مسیر و طراحی رویدادهای تخصصی‌تر در آینده است.


@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن شهید بهشتی
🔬 آگاهی در آستانه: نگاهی علمی-فلسفی به تجربه‌های نزدیک به مرگ

📍آیا تجربه‌های شگفت‌انگیزی که برخی افراد در آستانه مرگ گزارش می‌کنند -خروج از بدن، عبور از تونل یا دیدار با نور- توهم‌هایی مغزی‌اند یا نشانه‌ای از ابعاد ناشناخته آگاهی؟

🔰 تجربیات نزدیک به مرگ یا NDE به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات در مرز علوم اعصاب، پزشکی و فلسفه ذهن تبدیل شده است. شواهد بالینی، داده‌های تجربی و دیدگاه‌های متضاد، تصویری پیچیده از این پدیده ارائه کرده‌اند.

❇️ در این دوره، تجربه‌های نزدیک به مرگ را با رویکردی میان‌رشته‌ای بررسی می‌کنیم؛ از مطالعات بیمارستانی در اروپا و آمریکا تا نظریه‌های آگاهی و دیدگاه‌های شکاکانه در فلسفه ذهن.

برای مشاهده منابع کلیک کنید
زمان برگزاری: ۵ و ۶ تیر
آنلاین | بدون نیاز به پیش‌زمینهٔ پزشکی یا فلسفی


🧠 همراه با معرفی مهم‌ترین منابع پژوهشی سه دهه اخیر

‼️تمامی جلسات ضبط می‌شوند

🎟️ قیمت دوره: ۷۰۰ هزار تومان
🔥 تخفیف ثبت‌نام زودهنگام تا ۲۵ خرداد:
📌 دانشجویان: ۳۵۰ هزار تومان
📌 غیردانشجویان: ۴۰۰ هزار توما
ن

📲 ثبت‌نام: [کلیک کنید]

🔗 www.tgoop.com/MindPhilosa
📚 در این دوره، با شش منبع محوری آشنا می‌شویم که هر یک نقشی مهم در شکل‌دهی به بحث‌های علمی و فلسفی پیرامون تجربه‌های نزدیک به مرگ داشته‌اند. از داده‌های ثبت‌شده در بیمارستان‌ها تا تحلیل‌های فلسفی، این منابع طیفی گسترده از دیدگاه‌ها را پوشش می‌دهند:

After – Bruce Greyson
اثر یکی از بنیان‌گذاران مطالعات NDE، بر پایه‌ی دهه‌ها پژوهش بالینی و مصاحبه با بیماران.

Evidence of the Afterlife – Jeffrey Long
تحلیل آماری دقیق بر اساس بیش از ۱۶۰۰ مورد گزارش‌شده در یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های داده‌ی NDE.

Consciousness Beyond Life – Pim van Lommel
بر پایه‌ی پژوهشی مشهور منتشرشده در The Lancet (2001)، درباره‌ی بیمارانی که در ایست قلبی آگاهی تجربه کرده‌اند.

Dying to Live – Susan Blackmore
دیدگاهی علمی و شکاکانه که پدیده‌های NDE را در چارچوب مغز و روان تبیین می‌کند.

The Myth of an Afterlife – Martin & Augustine
مجموعه‌ای از مقالات فلسفی و علمی که استدلال‌های بقای آگاهی پس از مرگ را نقد و بررسی می‌کند.

مرگ‌آشنایی – مجتبی اعتمادی‌نیا
پژوهشی جامع در گزارش و تحلیل مجموع تحقیقات انجام شده پیرامون NDE

📌 ثبت نام📌


@MindPhilosa
انجمن مغز و فلسفه ذهن
🔬 آگاهی در آستانه: نگاهی علمی-فلسفی به تجربه‌های نزدیک به مرگ 📍آیا تجربه‌های شگفت‌انگیزی که برخی افراد در آستانه مرگ گزارش می‌کنند -خروج از بدن، عبور از تونل یا دیدار با نور- توهم‌هایی مغزی‌اند یا نشانه‌ای از ابعاد ناشناخته آگاهی؟ 🔰 تجربیات نزدیک به مرگ…
🔰 در تابستان سال ۱۹۹۱، پم رینولدز، زنی ۳۵ ساله، خواننده و ترانه سرای آمریکایی از آتلانتا، متوجه شد که دچار آنوریسم بزرگی در قاعده جمجمه‌اش شده است؛ توده‌ای بالقوه کشنده که در صورت پاره‌شدن، به مرگ فوری منجر می‌شد. پزشکان تصمیم گرفتند او را تحت عمل جراحی‌ای فوق‌العاده نادر به نام "ایست قلبی هیپوترمیک با توقف کامل گردش خون" قرار دهند؛ روشی که در آن، بدن بیمار تا حدی سرد می‌شود که متابولیسم بدن کاهش یافته و پزشکان برای مدتی کوتاه می‌توانند بدون خون‌رسانی به مغز کار کنند.

در این حالت، قلب پم متوقف شد، تنفس قطع شد، مغز او هیچ فعالیتی نشان نمی‌داد (بر اساس نوار مغزی EEG)، و حتی گردش خون از سرش تخلیه شد. به بیان پزشکی، او برای چندین دقیقه در وضعیت مرگ بالینی قرار داشت. اما زمانی که به هوش آمد، چیزهایی گزارش می‌داد که پزشکان نمی‌توانستند آن را توضیح دهند.

🧠 پم با دقتی عجیب، صدای اره مخصوص جمجمه را توصیف کرد، شکل ابزارهایی را که هیچ‌گاه ندیده بود بازگو کرد، و حتی مکالمات خاصی را که میان جراحان رد و بدل شده بود، با جزئیات شرح داد—همه در زمانی که بیهوش، نابینا (چشم‌ها بسته و پوشیده با چسب) و فاقد فعالیت مغزی بود. او سپس توصیف کرد که «از بدن خود جدا شده»، خود را از بالا دیده، سپس وارد فضایی تاریک و تونل‌مانند شده، موسیقی شنیده، با نور درخشانی مواجه شده، و با نزدیکانی که سال‌ها پیش درگذشته بودند ملاقات کرده است. سپس احساس کرد باید برگردد—و به بدن بازگشت.

📘 این روایت به یکی از نمادین‌ترین نمونه‌های تجربه نزدیک به مرگ (NDE) در تاریخ معاصر بدل شد. پژوهشگران NDE، مانند بروس گریسون و مایکل سابوم، آن را شواهدی مهم برای امکان «آگاهی مستقل از مغز» تلقی کردند. به باور آنان، اگر حتی برای لحظاتی، تجربه‌ای آگاهانه بدون هیچ فعالیت مغزی قابل‌سنجش رخ دهد، این پدیده چالشی جدی برای فیزیکالیسم خواهد بود—دیدگاهی که می‌گوید ذهن، تماماً قابل تقلیل به عملکرد مغز است.

📈 اما منتقدان شکاک و عصب‌پژوهان سنتی تفسیر دیگری دارند. آن‌ها معتقدند مغز ممکن است حتی در شرایطی که EEG خاموش است، در لایه‌هایی عمیق‌تر هنوز نوعی فعالیت داشته باشد. یا خاطراتی که پس از به‌هوش‌آمدن ساخته شده‌اند، به اشتباه به زمان جراحی نسبت داده شده‌اند (نوعی ارجاع به عقب). آن‌ها تأکید می‌کنند که حس خروج از بدن یا دیدن نور، می‌تواند پیامد کاهش اکسیژن، داروهای بیهوشی، یا فعال شدن بخش‌هایی خاص از مغز (مانند قشر تمپورال و آهیانه‌ای) باشد.

💡 اما در دل این اختلاف‌نظر، پرسشی بنیادین نهفته است:
آگاهی چگونه تجربه می‌شود؟
آیا تمام آنچه حس می‌کنیم و می‌اندیشیم، محصول مدارهای زیستی مغز است؟ یا تجربه‌هایی مانند NDE ما را با لایه‌هایی از ذهن مواجه می‌کنند که فراتر از علم تجربی امروزند؟ چگونه می‌توان بدون استفاده از توجیهات شبه‌علمی چنین تجربیاتی را توضیح داد و آیا این نوع تجربیات می‌تواند کمکی به گسترش فلسفه ذهن و علوم مطالعه آگاهی و مغز کرده و آن را متحول سازد و جان دوباره‌ای به نظریات دوگانه‌انگارانه درمورد رابطه ذهن و بدن بدهد؟

📍روایت پم رینولدز تنها یک مورد است، اما اهمیتی نمادین دارد: مرز میان زیست‌شناسی و راز، علم و تجربه، فیزیک و آگاهی. نه به‌سادگی قابل تأیید، و نه به‌راحتی قابل رد.


📌 در دوره‌ی «آگاهی در آستانه»، چنین پرونده‌هایی را با دقت علمی و پرسش‌گری فلسفی بررسی خواهیم کرد؛ از داده‌های بیمارستانی و مقالات معتبر، تا تفسیرهای شکاکانه و دیدگاه‌های جایگزین درباره‌ی ذهن و آگاهی.


@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن بهشتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🧠 تجربه‌های نزدیک به مرگ؛ پدیده‌ای واقعی یا خطای مغز در حال خاموشی؟

برخی از افرادی که دقایقی دچار ایست قلبی کامل شده‌اند، پس از احیا تجربه‌هایی را گزارش می‌کنند که بسیار دقیق، منسجم و گاه قابل تأیید هستند—از جمله مشاهده‌ی بدن خود از بالا، شنیدن گفت‌وگوهای پزشکان و حس عبور از تونل یا رسیدن به نور.

📽 در این ویدیو، دکتر بروس گریسون، استاد روان‌پزشکی دانشگاه ویرجینیا و از پیشگامان پژوهش علمی بر NDEها، یافته‌های خود را به زبان ساده و با تکیه بر داده‌های بالینی مرور می‌کند و یکی از مواردی که به عنوان پزشک شخصا با آن مواجه گشته را بیان می‌کند.


او نمی‌خواهد به ما بگوید این تجربه‌ها حتماً نشانه‌ای از بُعدی دیگرند، اما از ما می‌خواهد با ذهنی باز بپرسیم:
📌 آیا مدل‌های فعلی علوم اعصاب برای توضیح این پدیده‌ها کافی‌اند؟
📌 آیا آگاهی می‌تواند در غیاب فعالیت الکتریکی مغز هم تداوم یابد؟
📌 آیا با مرزی تحقیق‌نشده در فیزیولوژی و ادراک روبه‌رو هستیم؟


برای اطلاع و ثبت نام در دورهٔ دو روزهٔ تجربیات نزدیک به مرگ از نظر علمی و فلسفی کلیک کنید



@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن بهشتی
🧠 مورد دکتر ابن الکساندر، جراح مغز و اعصاب

در نوامبر ۲۰۰۸، دکتر ابن الکساندر، جراح مغز و اعصاب با سابقه‌ی بالینی در مراکز دانشگاهی معتبر آمریکا، به واسطه یک سکته مغزی نادر، به کمایی عمیق فرو رفت. اسکن‌های مغزی، الکتروانسفالوگرافی و وضعیت بالینی او حاکی از آن بود که بخش‌های قشری مغزش ــ به‌ویژه نئوکورتکس ــ به‌شدت آسیب دیده‌اند و هیچ عملکرد سازمان‌یافته‌ای از آن مشاهده نمی‌شد.

اما در مدت این بی‌هوشی کامل، او از تجربه‌ای عمیق، سازمان‌یافته، و به‌گفته‌ی خودش «واقعی‌تر از زندگی عادی» گزارش می‌دهد: تجربه‌ی عبور از تاریکی، ورود به فضایی سرشار از نور، صداهای هماهنگ و موجوداتی هوشمند با ارتباطات غیربیانی، و در نهایت، ادراک وحدت با نوعی «آگاهی بنیادین».

او پس از بهبودی، این تجربه را نه به‌عنوان خاطره‌ای مبهم یا هذیان، بلکه به‌عنوان نوعی تماس با بُعدی ژرف‌تر از واقعیت هستی تفسیر کرد ــ مدعی شد که این تجربه در زمانی رخ داده که مغز او از کار افتاده بود، و لذا نمی‌توان آن را محصول پردازش نورونی دانست.

👥 جالب‌تر آن‌که پس از این حادثه، او با دکتر بروس گریسون ــ پیش‌کسوت پژوهش علمی در تجربه‌های نزدیک به مرگ (NDE) ــ دیدار کرد. گریسون با نگاهی باز ولی نقادانه به این روایت نگریست و آن را به‌عنوان «نمونه‌ای غیرعادی و قابل تأمل» طبقه‌بندی کرد؛ گرچه درباره‌ی تبیین‌های متافیزیکی آن با احتیاط برخورد کرد.

📚 از سوی دیگر، منتقدانی از جامعه‌ی علوم اعصاب و روان‌پزشکی این تجربه را به‌عنوان توهم یا خاطره‌ای متأخر ناشی از بازگشت تدریجی عملکرد مغز تفسیر کرده‌اند. برخی، به نبود ثبت دقیق لحظه‌به‌لحظه EEG یا تطابق زمانی تجربه با خاموشی کامل قشر مغز اشاره کرده‌اند. همچنین این پرسش مطرح شده که «چگونه خاطره‌ای منسجم، از دوره‌ای که حافظه‌سازی ممکن نبوده، باقی مانده است؟»

اما الکساندر پاسخ می‌دهد: اگر مغز، به‌جای تولید آگاهی، نوعی فیلتر یا محدودکننده باشد، در زمان‌های خاموشی مغز، شاید آگاهی گسترده‌تری مجال بروز پیدا می‌کند. از این منظر، نئوکورتکس نه خالق تجربه، بلکه سد آن است.

📌 این مورد، چه اثباتی برای بقای آگاهی پس از مرگ باشد یا نه، یکی از تجربیات تأمل برانگیز یک پزشک از حالات تغییر یافته آگاهی است.


آیا می‌توان تجربه‌ای آگاهانه، منسجم و پیچیده را بدون فعالیت مغزی به‌لحاظ فیزیولوژیک توجیه کرد؟
یا آنکه هنوز در فهم مکانیزم‌های نهایی مغز، بیش از آنچه می‌پنداریم، نادانیم؟

در ارائهٔ دو روزهٔ آگاهی در آستانه مهم‌ترین منابع موجود را برای پاسخ بدین سوالات مرور خواهیم کرد
📍ثبت نام در رویداد


@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن بهشتی
انجمن مغز و فلسفه ذهن
Photo
🔹 نظریه یادآوری (Memory-based theory) درباره‌ی تجربه‌های نزدیک به مرگ (NDE) | چرا این فرضیه با داده‌های واقعی سازگار نیست؟

یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها در مطالعات علمی تجربه‌های نزدیک به مرگ این است: آیا تجربه‌هایی که افراد حین ایست قلبی توصیف می‌کنند، واقعاً در همان لحظه‌های ناپاسخ‌بودن مغز رخ می‌دهند؟ یا مربوط به قبل یا بعد از آن است؟

🔸 بر پایه‌ی «نظریه یادآوری»، NDEها محصول فعالیت مغز در یکی از این چند زمان‌اند:

1. پیش از شروع ایست قلبی (CA)

2. درست قبل از از دست رفتن هوشیاری

3. پس از احیای مغز به‌واسطه‌ی CPR

4. بلافاصله پس از بازگشت هوشیاری


5. در زمان ریکاوری کامل پس از بحران

اما پژوهشگران مقاله‌ی اخیر — شامل بروس گریسون، پیم ون لومل و برونو آنجلی — در بررسی روشمند خود، نشان می‌دهند که این فرضیه با شواهد تجربی و فیزیولوژیکی ناسازگار است:

🔬 ۱. زمانِ خاموشی مغز با محتوای NDE نمی‌خواند

مطالعات EEG نشان داده که پس از ایست کامل قلب، تنها در حدود ۶.۵ ثانیه فعالیت‌های الکتریکی قشر مغز — به‌ویژه امواج آلفا و بتا که با آگاهی مرتبط‌اند — ناپدید می‌شوند. پس از حدود ۱۰ تا ۳۰ ثانیه، مغز به وضعیت isoelectricity می‌رسد؛ یعنی هیچ سیگنال ثبت‌شدنی ندارد.

با این حال، محتوای بسیاری از NDEها با دقتی روایت می‌شوند که نشان از آگاهی و پردازش دقیق حسی دارد — آن هم در زمانی که مغز به‌طور فیزیولوژیک نمی‌تواند چنین پردازشی داشته باشد.


---

🔬 ۲. اگر تجربه‌ها پیش از ایست قلبی بودند، باید شاهد «نشانه‌های بیرونی» می‌بودیم

فرضیه یادآوری می‌گوید که NDEها قبل از خاموش‌شدن مغز آغاز می‌شوند. اما اغلب بیماران اصلاً از آغاز ایست قلبی یا وقایع اطراف‌شان در آن زمان خبری ندارند.

نویسندگان مقاله می‌پرسند: اگر تجربه حین هوشیاری بوده، چرا اکثر افراد هیچ یادی از اتفاقاتی که هم‌زمان با آن بوده (مثلاً مکالمه پزشکان یا صدای دستگاه‌ها) ندارند؟ و چرا NDEها اغلب بدون هیچ زمینه‌ی زمانی شروع می‌شوند؟


---

🔬 ۳. نمونه‌های مستند تجربی با EEG ایزوالکتریک

در چند مورد خاص، مانند پرونده‌ی معروف «پم رینولدز»، ثبت EEG تخت (مغز کاملاً بدون فعالیت الکتریکی) و بی‌پاسخ‌بودن ساقه مغز هم‌زمان با تجربه‌ی آگاهی گزارش شده است. در این حالت، فرضیه یادآوری نمی‌تواند این تجارب را به فعالیت مغزی نسبت دهد.

او در طول عمل جراحی مغزی با دمای پایین و ایست قلبی القاشده، محتوایی از تجربه‌ی خود تعریف می‌کند که با گزارش پزشکان و پرستاران حاضر تطابق دارد — در حالی که نه تنها مغزش بی‌فعالیت بوده، بلکه صداهایی مانند کلیک‌های تست شنوایی را هم به‌هیچ‌وجه گزارش نکرده است (درحالی‌که اگر گوشش فعال بود، باید می‌شنید).


---

🔬 ۴. مطالعه‌های گسترده روی زمان‌مندی NDEها

مطالعه‌هایی مانند پژوهش گریسون روی ۱۶۰۰ بیمار قلبی نشان می‌دهد که NDE بیشتر در کسانی رخ داده که واقعاً ایست قلبی را تجربه کرده‌اند، نه فقط بیماری شدید قلبی. این افراد نیز معمولاً خود را در وضعیت «بیهوشی کامل» توصیف کرده‌اند، نه «هوشیاری مختل» یا «حالت خواب‌مانند».

در مطالعه‌ی هولدن (2009)، ۹۲٪ از تجربه‌های توصیف‌شده از صحنه‌ی احیا و اتاق عمل توسط منابع بیرونی تأیید شدند — درحالی‌که این افراد در آن لحظه به‌ظاهر کاملاً بی‌هوش بوده‌اند.


---

🧠جمع‌بندی: چرا نظریه یادآوری رد می‌شود؟

نویسندگان مقاله نتیجه می‌گیرند که:
1. داده‌های فیزیولوژیک (مانند خاموشی سریع EEG)
2. داده‌های پدیدارشناختی (روایت دقیق و منسجم NDE)
3. داده‌های تجربی (مطالعه‌های موردی با تأیید مستقل)

همگی نشان می‌دهند که NDEها نه قبل و نه بعد از ایست قلبی، بلکه در همان لحظاتِ ناپاسخ‌بودن مغز رخ می‌دهند.

این یافته‌ها چالش جدی برای دیدگاه رایج «مغز به‌عنوان تولیدکننده‌ی آگاهی» ایجاد می‌کنند — و شاید ما را به سمت دیدگاه‌های بدیل مانند مغز به‌عنوان فیلتر یا گیرنده‌ی آگاهی سوق دهند.

📚 منبع: Angeli-Faez, Greyson & van Lommel (2025). Near-death experience during cardiac arrest and consciousness beyond the brain: a narrative review. International Review of Psychiatry.


@MindPhilosa | مغز و فلسفه ذهن بهشتی
‼️ ضمن عرض تسلیت و آرزوی سلامتی برای تمامی مخاطبین عزیز، با توجه به شرایط پیش رو، برگزاری دوره یک هفته الی ده روز با تعویق همراه خواهد بود و تاریخ و زمان جدید طبق نظر شرکت‌کنندگان تعیین خواهد شد تا راحت‌ترین زمان ممکن‌ برای مخاطبین انتخاب شود.

📍هیچگونه تغییری در محتوا، مدت زمان و دسترسی به محتوای دوره نخواهیم داشت و قابل ذکر است که تا انتهای روز برگزاری، فرصت ثبت نام وجود خواهد داشت و قیمت ثبت نام برام تمام مخاطبین به علت شرایط موجود، نیم‌بها و با قیمت تخفیف ویژه دانشجویان خواهد بود.

🔰با تشکر از توجه و حسن اعتماد شما و آرزوی سلامتی و تندرستی در ایام حال حاضر و آینده‌. ما همگی در برابر دشمن ددمنش‌مان متحد و همدل، و در سوگ هم شریک هستیم. به امید سرفرازی ایران و آرامش همه هم‌میهنان عزیز❤️🙏🏻

برای ثبت نام با آیدی @aa_bahr در ارتباط باشید


انجمن مغز و فلسفه ذهن علوم پزشکی شهید بهشتی
پس تنها مسیر موجود پیش روی مخالفان در اینجا این است که ادعا کنند ما هنگام توصیف جهان زامبی به شکل جهان زامبی، مفاهیم را به اشتباه به کار میبندیم و در واقعیت تناقضی مفهومی در این توصیف نهفته است. شاید اگر با وضوح کافی درباره‌اش می‌اندیشیدیم متوجه می‌شدیم که با تخیل جهانی که از نظر فیزیکی با این جهان این همان است بدین وسیله خود به خود داریم جهانی را تخیل می‌کنیم که تجربه‌ی آگاهانه در آن در کار است اما در این صورت بر عهده‌ی مخالف ما است که ایده‌ای از این امر به دستمان دهد که تناقض در کجای این توصیف به ظاهر کاملاً منسجم می‌تواند قرار داشته باشد. اگر نتوان از هیچ عدم انسجام درونی‌ای پرده برداشت، آنگاه دعوی بسیار قوی‌ای در کار خواهد بود که جهان زامبی منطقاً ممکن است. مثل قبل، نمی‌توانم هیچ عدم انسجام درونی‌ای را تشخیص دهم؛ تصویر روشنی دارم از آنچه هنگام تصور کردن زامبی تصور میکنم.

|ذهن آگاه، چالمرز، ترجمه یاسر پوراسماعیل|


@MindPhilosa | انجمن مغز و فلسفه ذهن
Forwarded from مجله موازی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹آیا مغز همان ذهن است؟
📌 قسمت اول

🎙 گفت و گوی رابرت لارنسکُن با #ریچارد_سوئینبرن

از مجموعه Closer to Truth زیرنویس شده توسط مجله موازی



#نزدیک_تر_به_حقیقت #فلسفه_ذهن
#گفت_و_گو #ویدئو


🆔 @mowazi_mag | مسیرهای‌موازی‌پیرامون‌ما
وبسایت | اینستاگرام | پادکست
2025/07/08 20:38:20
Back to Top
HTML Embed Code: