✨وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ
✨إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ
✨إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ﴿۵۳﴾
✨به بندگانم بگو سخنی
✨بگويند كه بهترين باشد چرا كه شيطان
✨ميان آنها فتنه و فساد ميكند،
✨هميشه شيطان دشمن آشكاری
✨برای انسان بوده است (۵۳)
📚سوره مبارکه الإسراء
✍آیه ۵۳
@Mohebaneahlebeyyt
✨إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ
✨إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ﴿۵۳﴾
✨به بندگانم بگو سخنی
✨بگويند كه بهترين باشد چرا كه شيطان
✨ميان آنها فتنه و فساد ميكند،
✨هميشه شيطان دشمن آشكاری
✨برای انسان بوده است (۵۳)
📚سوره مبارکه الإسراء
✍آیه ۵۳
@Mohebaneahlebeyyt
✨﷽✨
خدایا !❤
تو آنی که یک لحظه
یادم را تنها نمیگذاری
چگونه تو را سپاس نگویم
که مایهی آرامش و امیدم هستی ...🙏
@Mohebaneahlebeyyt
خدایا !❤
تو آنی که یک لحظه
یادم را تنها نمیگذاری
چگونه تو را سپاس نگویم
که مایهی آرامش و امیدم هستی ...🙏
@Mohebaneahlebeyyt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حدیث
💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔸مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ
🔸ذلکَ کَفّارتَه و لم یُؤْجَرْ عَلَیهِ؛
🔸 هر که مؤمنی را اندوهناک سازد
🔸و سپس دنیا را به او بدهد،
🔸گناهش بخشوده نمی شود
🔸و در برابر آن پاداشی نمی بیند.
📒گناهان کبیره:ج 2، ص 304
@Mohebaneahlebeyyt
💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔸مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ
🔸ذلکَ کَفّارتَه و لم یُؤْجَرْ عَلَیهِ؛
🔸 هر که مؤمنی را اندوهناک سازد
🔸و سپس دنیا را به او بدهد،
🔸گناهش بخشوده نمی شود
🔸و در برابر آن پاداشی نمی بیند.
📒گناهان کبیره:ج 2، ص 304
@Mohebaneahlebeyyt
🌷🍃🌷🍃🌷
💚امام سجّاد علیه السّلام
❤️پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش،
♦️در آن شرایط سخت روز عاشورا
در حالی که خون در رگ هایش می غلطید
مرا در آغوش گرفت و به من فرمود
تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش
به من فرمود وصیت میکنم و آن این که :
🌷" یا بنی! ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله"
🌷پسر عزیزم! از ظلم و ستم به کسی که
🌷یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز.
📕منتهی الامال، ج 1، ص 713
@Mohebaneahlebeyyt
💚امام سجّاد علیه السّلام
❤️پدرم در لحظات آخر عمر عزیزش،
♦️در آن شرایط سخت روز عاشورا
در حالی که خون در رگ هایش می غلطید
مرا در آغوش گرفت و به من فرمود
تو را به آن چه پدرم نزدیک وفاتش
به من فرمود وصیت میکنم و آن این که :
🌷" یا بنی! ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله"
🌷پسر عزیزم! از ظلم و ستم به کسی که
🌷یار و یاوری جز خدا ندارد بپرهیز.
📕منتهی الامال، ج 1، ص 713
@Mohebaneahlebeyyt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤲 وقتی صبح آیة الکرسی خوندی :)
🔣خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم اگر بنده ای از بندگان من آیة الکرسی را بعد از هر نمازی قرائت کند من او را در حظیرة القدس و آنچه که در آن است ساکنش میکنم.
🔣و در هر روز هفتاد بار او را نظر میکنم به نگاه خاصی
🔣و در هر روز هفتاد حاجت او را که کمترینش مغفرت و عفو من باشد برای او برآورده میکنم و در نزد تمام دشمنانش عزیز و نصرتش میدهم و هیچ چیزی مانع دخولش در بهشت نیست.
✅(حَظیرةُ القُدْس مکان ممنوعهای است که تا کسی به مقام قدس و طهارت نرسد نمیتواند داخل آن شود؛ مکانی که برای نامحرمان و نااهلان ممنوع است، اما برای خوبان و خواص نه! مقربان میتوانند داخل آن بشوند.)
@Mohebaneahlebeyyt
🔣خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم اگر بنده ای از بندگان من آیة الکرسی را بعد از هر نمازی قرائت کند من او را در حظیرة القدس و آنچه که در آن است ساکنش میکنم.
🔣و در هر روز هفتاد بار او را نظر میکنم به نگاه خاصی
🔣و در هر روز هفتاد حاجت او را که کمترینش مغفرت و عفو من باشد برای او برآورده میکنم و در نزد تمام دشمنانش عزیز و نصرتش میدهم و هیچ چیزی مانع دخولش در بهشت نیست.
✅(حَظیرةُ القُدْس مکان ممنوعهای است که تا کسی به مقام قدس و طهارت نرسد نمیتواند داخل آن شود؛ مکانی که برای نامحرمان و نااهلان ممنوع است، اما برای خوبان و خواص نه! مقربان میتوانند داخل آن بشوند.)
@Mohebaneahlebeyyt
پشت زیباترین لبخند😊
بیشترین رازها نهفته است❗️
زیباترین چشم بیشترین اشک هارا ریخته است😢
و مهربانترین قلب بیشترین دردهارا کشیده است.💔
@Mohebaneahlebeyyt
بیشترین رازها نهفته است❗️
زیباترین چشم بیشترین اشک هارا ریخته است😢
و مهربانترین قلب بیشترین دردهارا کشیده است.💔
@Mohebaneahlebeyyt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌸ان شـاءالله در این
🍃🌸عصر زیبــا آخر هفتـه
🍃🌸هرچی خوبیه وخوشبختیه
🍃🌸خدای مهربون براتون
🍃🌸رقم بزنه و آرامش و شادی
🍃🌸مهمون همیشگی
🍃🌸خونـه هاتون باشه
@Mohebaneahlebeyyt
🍃🌸عصر زیبــا آخر هفتـه
🍃🌸هرچی خوبیه وخوشبختیه
🍃🌸خدای مهربون براتون
🍃🌸رقم بزنه و آرامش و شادی
🍃🌸مهمون همیشگی
🍃🌸خونـه هاتون باشه
@Mohebaneahlebeyyt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☕️همین لحظه
💗از خدا میخواهم
☕️غبار خستگی کار یه هفته تلاش
💗با لبخند مهربان عزیزانتون
☕️پاک بشه
💗و صدای خنده ها تون
☕️زیر سقف خونه هاتون
💗دائمی باشه
☕️عصر آخر هفته تون
💗سرشار از شادی و نشاط
@Mohebaneahlebeyyt
💗از خدا میخواهم
☕️غبار خستگی کار یه هفته تلاش
💗با لبخند مهربان عزیزانتون
☕️پاک بشه
💗و صدای خنده ها تون
☕️زیر سقف خونه هاتون
💗دائمی باشه
☕️عصر آخر هفته تون
💗سرشار از شادی و نشاط
@Mohebaneahlebeyyt
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
وقتی از آستانه پنجاه سالگیام گذشت
فهمیدم هر چه زیستم اشتباه بود
هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی
چیزی بهتر از لحظه حال
با اهمیتتر از شادی نیست
حالا میفهمم دستاوردهایم معادل
چیزهائی که در مسیر به دست آوردن
همان دست آوردها از دست دادم نیستند
حالا میفهمم استرس، تشویش
دلهره، ترس آزمون کنکور و استخدام
ترس نتیجه، اضطراب سربازی
ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن
دلهره تنهائی، نگرانی از غربت
غصههای عصر جمعه، اول مهر
۱۴ فروردین، بیکاری و ...
هرگز نه ماندگار بودند
نه ارزش لحظههای هدر رفتهام را داشتند
حالا میفهمم یک کبد سالم
چند برابر لیسانسم ارزشمند است
کلیههایم از تمامی کارهایم
دیسک کمرم از متراژ خانه
تراکم استخوانم از غروبهای جمعه
روحم از تمام نگرانیهایم
زمانم از همه ناشناختههای آیندههای نیامدهام
شادیام از تمام لحظههای عبوسم
امیدم از همه یأسهایم با ارزشتر بودند
حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم
زنده بمانم ارزش تمام شغلهای دنیا را دارد
یقین دارم آدمهائی که به معنی تمام
قدر لحظههای بودنشان را میفهمند
با غبار غم و تردید و غصه و ترس
و چه شَوَدها زندگیشان را حرام نکردند
در حال ماندند و ذهنشان را خالی
حسشان را چون ابر در حرکت
روحشان را با آموزههای درست تزئین
و اندیشه هایشان را آزاد
و تخیلشان را سرشار میکنند
به معنی حقیقی کلمه زندهاند
زندگی میکنند
و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند
سرخوش همچون فصلی از زندگی
جزئی از زندگی و در مسیر زندگی
دنبال خبرهای بد
و حرفهای اعصاب خوردی نباشید
چون تمومی نداره
دنبال شادی باشید
بذارید ذهنتون یه نفسی بکشه
دنیارو سیاه نبینید ...
✧✾════✾✰✾════✾✧
@Mohebaneahlebeyyt
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
وقتی از آستانه پنجاه سالگیام گذشت
فهمیدم هر چه زیستم اشتباه بود
هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی
چیزی بهتر از لحظه حال
با اهمیتتر از شادی نیست
حالا میفهمم دستاوردهایم معادل
چیزهائی که در مسیر به دست آوردن
همان دست آوردها از دست دادم نیستند
حالا میفهمم استرس، تشویش
دلهره، ترس آزمون کنکور و استخدام
ترس نتیجه، اضطراب سربازی
ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن
دلهره تنهائی، نگرانی از غربت
غصههای عصر جمعه، اول مهر
۱۴ فروردین، بیکاری و ...
هرگز نه ماندگار بودند
نه ارزش لحظههای هدر رفتهام را داشتند
حالا میفهمم یک کبد سالم
چند برابر لیسانسم ارزشمند است
کلیههایم از تمامی کارهایم
دیسک کمرم از متراژ خانه
تراکم استخوانم از غروبهای جمعه
روحم از تمام نگرانیهایم
زمانم از همه ناشناختههای آیندههای نیامدهام
شادیام از تمام لحظههای عبوسم
امیدم از همه یأسهایم با ارزشتر بودند
حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم
زنده بمانم ارزش تمام شغلهای دنیا را دارد
یقین دارم آدمهائی که به معنی تمام
قدر لحظههای بودنشان را میفهمند
با غبار غم و تردید و غصه و ترس
و چه شَوَدها زندگیشان را حرام نکردند
در حال ماندند و ذهنشان را خالی
حسشان را چون ابر در حرکت
روحشان را با آموزههای درست تزئین
و اندیشه هایشان را آزاد
و تخیلشان را سرشار میکنند
به معنی حقیقی کلمه زندهاند
زندگی میکنند
و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند
سرخوش همچون فصلی از زندگی
جزئی از زندگی و در مسیر زندگی
دنبال خبرهای بد
و حرفهای اعصاب خوردی نباشید
چون تمومی نداره
دنبال شادی باشید
بذارید ذهنتون یه نفسی بکشه
دنیارو سیاه نبینید ...
✧✾════✾✰✾════✾✧
@Mohebaneahlebeyyt
نام کتاب : آن سوی آينه
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه ششم
دست به سینه نشست و موقعبت جدیدش را بررسی کرد. حالا که علی
رفته بود ،می توانست بی حضور هیچ مزاحمی همه جوانب را بسنجد.شاید هم تصمیم دیگري می گرفت. تارهاي نامرئی
موهایش را چند بار عقب زد، با اخم گره کرده و چشم هاي درخشان از خشم قیافه اش دیدنی شده بود. فکر کرد شاید حق با علی باشد؛ او همیشه از اینکه پرهام تنها باشد بیزار بود. در ضمن پرهام چهار سالش تمام شده بود و تا وقتی بچه جدید به دنیا می آمد تقریبا پنج ساله می شد شاید اوضاع به اون بدي هم که فکر میکرد نبود.به هر حال این بچه مال هر دو نفرشان بود و این خیلی ظالمانه بود که او به تنهایی برایش تصمیم بگیرد. بعد یاد حاملگی اش افتاد. روزهایی که از درد کمر نمی توانست تکان بخورد. شب هایی که مثل نهنگ به گل نشسته نمی توانست بغلتد.ترك هاي ران و شکمش، دردهاي وحشتناك که مثل چاقویی تیز از این پهلو تا آن پهلویش را می شکافت. نگاه هاي کنجکاو مردم روي بر آمدگی شکمش، پف صورت و لبهایش، پاهاي ورم کرده اش که در هیچ کفشی جا نمی شد. بعد هم درد سزارین و بخیه هایی که آتشش می زدند. بچه سرخ و کم مویی که فقط فریاد می کشید و گویی جانش را می خواست. شبها ي اول تا صبح بیدار ماندن مثل افسانه شیر دادن و به پشت بچه زدن و عوض کردن پوشک و دوباره از نو...سرش را تکان داد نه! اصلا طاقتش را نداشت. پرهام هم می توانست با پسر خاله اش بازي کند.جهنم!بچه عمه اش هم بود؛ به هر حال تنها نمی ماند.حالا خودش که دو تا خواهر داشت چه گلی به سرش بود؟ از جا برخاست و بی حوصله لیوانی را از آب جوش پر کرد و یک چای کیسه ای داخلش انداخت. بعد دوباره روي صندلی نشست. صحنه ها ي سخت جلوي چشمانش می رقصیدند:" واکسن زدن ها- گربه و تب، اسهال استفراغ- ملافه ها و رختخواب شستن ،راه رفتن ها و زمین خوردن ها ......."دوباره سر تکان داد. نه!محال بود حالا که دقیق فکر می کرد، میدید از سن جنین چند هفته بیشتر نمی گذرد. شاید هنوز یک ماه نشده باشد. نباید با این فکر که نطفه کوچک بعد از گذشت چند ماه یک بچه کامل میشود خودش را آزار بدهد. الان هیچ گناهی ندارد. نه روحی نه جسمی ،هیچی! سرش را تکان داد و سعی کرد صداي ضعیف را خفه کند - .یعنی گناه نداره؟ -نه که نداره. من الان بیشتر گناه دارم -! میخواستی حواست رو جمع کنی، حالا باید نگهش داري - . یه اشتباه قابل جبرانه، مگه نه؟- نه هر اشتباهی! تو داري در باره یک آدم حرف میزنی، میخواي قاتل بچه خودت باشی؟- برو بابا، قاتل ،بچه! کدوم بچه؟ الان هیچی نیست. صدا پوزخند زد:"خودت هم میدونی که هست! الحمدلله تحصیل کرده هم هستی. هزار راه وجود داشت که توي این موقعیت نا خواسته نمونی، خودت اهمال کردي............" مریم عصبی شد:"فقط من؟" صدا متاسف ادامه داد :"هم تو هم علی .اما علی این بچه رو میخواد، تویی که میخوای اونو بکشی_
@Mohebaneahlebeyyt
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه ششم
دست به سینه نشست و موقعبت جدیدش را بررسی کرد. حالا که علی
رفته بود ،می توانست بی حضور هیچ مزاحمی همه جوانب را بسنجد.شاید هم تصمیم دیگري می گرفت. تارهاي نامرئی
موهایش را چند بار عقب زد، با اخم گره کرده و چشم هاي درخشان از خشم قیافه اش دیدنی شده بود. فکر کرد شاید حق با علی باشد؛ او همیشه از اینکه پرهام تنها باشد بیزار بود. در ضمن پرهام چهار سالش تمام شده بود و تا وقتی بچه جدید به دنیا می آمد تقریبا پنج ساله می شد شاید اوضاع به اون بدي هم که فکر میکرد نبود.به هر حال این بچه مال هر دو نفرشان بود و این خیلی ظالمانه بود که او به تنهایی برایش تصمیم بگیرد. بعد یاد حاملگی اش افتاد. روزهایی که از درد کمر نمی توانست تکان بخورد. شب هایی که مثل نهنگ به گل نشسته نمی توانست بغلتد.ترك هاي ران و شکمش، دردهاي وحشتناك که مثل چاقویی تیز از این پهلو تا آن پهلویش را می شکافت. نگاه هاي کنجکاو مردم روي بر آمدگی شکمش، پف صورت و لبهایش، پاهاي ورم کرده اش که در هیچ کفشی جا نمی شد. بعد هم درد سزارین و بخیه هایی که آتشش می زدند. بچه سرخ و کم مویی که فقط فریاد می کشید و گویی جانش را می خواست. شبها ي اول تا صبح بیدار ماندن مثل افسانه شیر دادن و به پشت بچه زدن و عوض کردن پوشک و دوباره از نو...سرش را تکان داد نه! اصلا طاقتش را نداشت. پرهام هم می توانست با پسر خاله اش بازي کند.جهنم!بچه عمه اش هم بود؛ به هر حال تنها نمی ماند.حالا خودش که دو تا خواهر داشت چه گلی به سرش بود؟ از جا برخاست و بی حوصله لیوانی را از آب جوش پر کرد و یک چای کیسه ای داخلش انداخت. بعد دوباره روي صندلی نشست. صحنه ها ي سخت جلوي چشمانش می رقصیدند:" واکسن زدن ها- گربه و تب، اسهال استفراغ- ملافه ها و رختخواب شستن ،راه رفتن ها و زمین خوردن ها ......."دوباره سر تکان داد. نه!محال بود حالا که دقیق فکر می کرد، میدید از سن جنین چند هفته بیشتر نمی گذرد. شاید هنوز یک ماه نشده باشد. نباید با این فکر که نطفه کوچک بعد از گذشت چند ماه یک بچه کامل میشود خودش را آزار بدهد. الان هیچ گناهی ندارد. نه روحی نه جسمی ،هیچی! سرش را تکان داد و سعی کرد صداي ضعیف را خفه کند - .یعنی گناه نداره؟ -نه که نداره. من الان بیشتر گناه دارم -! میخواستی حواست رو جمع کنی، حالا باید نگهش داري - . یه اشتباه قابل جبرانه، مگه نه؟- نه هر اشتباهی! تو داري در باره یک آدم حرف میزنی، میخواي قاتل بچه خودت باشی؟- برو بابا، قاتل ،بچه! کدوم بچه؟ الان هیچی نیست. صدا پوزخند زد:"خودت هم میدونی که هست! الحمدلله تحصیل کرده هم هستی. هزار راه وجود داشت که توي این موقعیت نا خواسته نمونی، خودت اهمال کردي............" مریم عصبی شد:"فقط من؟" صدا متاسف ادامه داد :"هم تو هم علی .اما علی این بچه رو میخواد، تویی که میخوای اونو بکشی_
@Mohebaneahlebeyyt
نام کتاب : آن سوی آينه
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه هفتم
مریم بی آنکه لب به چایی بزند از آشپزخانه بیرون آمد. با قدم هاي تند به اتاق خواب رفت و خودش را روي تختی که تازه مرتب کرده بود انداخت.شاید حق با علی بود؛ باید کمی استراحت کند. شاید از کم خوابی انقدر عصبی و بی قرار شده بود. به هر حال پرهام چند ساعت دیگه بیدار می شد و او ناگزیر بود همراهی اش کند. پس چه بهتر تا فرصت داشت کمی استراحت کند.کوسن نرم و قلبی شکلش را در آغوش کشید و آرزو کرد اي کاش اشتباهی شده باشد. شاید هم تست اشتباه بود. خیلی هم نباید به این تست هاي ارزان قیمت اطمینان کرد. چه بسا که همین امروز و فردا اتفاقی که منتظرش بود می افتاد.....شاید هم تاریخ ها رو اشتباه کرده بود. با این آرزو که همه چیز اشتباه باشد به خواب رفت. بی آنکه واقعا به کاري که می کند فکر کند، قاشق را در دهان پرهام فرو می کرد. با صدای فریادی کوتاه بچه از میان فکرهاي
سیاهش بیرون آمد. بی حوصله به بچه گریان پرخاش کرد
-چته؟
بعد بی آنکه فرصت بدهد شروع کرد :
"نگاه کن چه کار کردي بچه بد! هر چی غذا بود ریختی رو فرش، اه ،حالم بهم میخوره ... پرهام گریان نالید :قاشق رو محکم زدي به دندونم، درد گرفت
مریم اخم کرد: خوب دهنتو باز کن دیگه، انگار گاو صندوقه . بعد با دست تند تند برنجهای روي فرش رو جمع کرد، همانطور هم غر می زد :
-اصلا تو دیگه چهار سالته، نی نی نیستی که! باید خودت غذا بخوري.خسته شدم از بس لوس بازي در آوردي، بخور دیگه، نگاه کن انگار مرغ غذا خورده، اه ...
پرهام بغض کرده به مادر عصبانیش نگاه می کرد.مریم بی توجه به نگاه پسر کوچکش ،یک بند غر می زد -:
من شدم خدمتکار دربست این آقازاده و باباي نوبرش. از صبح هی بدوبدو، حقم داره آقا که اینقدر کله سحر گناه داره گناه داره کنه. اون که نگه نمی داره، می افته گردن من بدبخت. میخواد پرهام تنها نباشه، همین یکی براي هفت پشتم بسه،همین یکی یه کلفت دست به سینه می خواد، چه برسه به دو تا ...
پرهام که از حرفاي مادرش سر در نمی آورد، ساکت گوشه اي کز کرده بود.
@Mohebaneahlebeyyt
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه هفتم
مریم بی آنکه لب به چایی بزند از آشپزخانه بیرون آمد. با قدم هاي تند به اتاق خواب رفت و خودش را روي تختی که تازه مرتب کرده بود انداخت.شاید حق با علی بود؛ باید کمی استراحت کند. شاید از کم خوابی انقدر عصبی و بی قرار شده بود. به هر حال پرهام چند ساعت دیگه بیدار می شد و او ناگزیر بود همراهی اش کند. پس چه بهتر تا فرصت داشت کمی استراحت کند.کوسن نرم و قلبی شکلش را در آغوش کشید و آرزو کرد اي کاش اشتباهی شده باشد. شاید هم تست اشتباه بود. خیلی هم نباید به این تست هاي ارزان قیمت اطمینان کرد. چه بسا که همین امروز و فردا اتفاقی که منتظرش بود می افتاد.....شاید هم تاریخ ها رو اشتباه کرده بود. با این آرزو که همه چیز اشتباه باشد به خواب رفت. بی آنکه واقعا به کاري که می کند فکر کند، قاشق را در دهان پرهام فرو می کرد. با صدای فریادی کوتاه بچه از میان فکرهاي
سیاهش بیرون آمد. بی حوصله به بچه گریان پرخاش کرد
-چته؟
بعد بی آنکه فرصت بدهد شروع کرد :
"نگاه کن چه کار کردي بچه بد! هر چی غذا بود ریختی رو فرش، اه ،حالم بهم میخوره ... پرهام گریان نالید :قاشق رو محکم زدي به دندونم، درد گرفت
مریم اخم کرد: خوب دهنتو باز کن دیگه، انگار گاو صندوقه . بعد با دست تند تند برنجهای روي فرش رو جمع کرد، همانطور هم غر می زد :
-اصلا تو دیگه چهار سالته، نی نی نیستی که! باید خودت غذا بخوري.خسته شدم از بس لوس بازي در آوردي، بخور دیگه، نگاه کن انگار مرغ غذا خورده، اه ...
پرهام بغض کرده به مادر عصبانیش نگاه می کرد.مریم بی توجه به نگاه پسر کوچکش ،یک بند غر می زد -:
من شدم خدمتکار دربست این آقازاده و باباي نوبرش. از صبح هی بدوبدو، حقم داره آقا که اینقدر کله سحر گناه داره گناه داره کنه. اون که نگه نمی داره، می افته گردن من بدبخت. میخواد پرهام تنها نباشه، همین یکی براي هفت پشتم بسه،همین یکی یه کلفت دست به سینه می خواد، چه برسه به دو تا ...
پرهام که از حرفاي مادرش سر در نمی آورد، ساکت گوشه اي کز کرده بود.
@Mohebaneahlebeyyt
نام کتاب : آن سوی آينه
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه هشتم
خوابش می آمد، اما میترسید از جایش بلند شود و مادرش دوباره یاد کار بدش بیفتد مریم تند تند ظرف غذا را جمع کرد و به آشپزخانه برد. بعد پشیمان از عصبانیت بی موردش به سمت پرهام برگشت. پرهام از ترس خودش را جمع کرد و مریم بی تو جه به ترس بچه ،محکم او را در آغوش کشید و آهسته گفت :
- بمیرم برات، دهنت درد گرفت؟ پرهام که از ترس بغض کرده بود، وقتی مهربانی مادرش را دید؛ ناگهان به گریه افتاد.مریم بچه را آهسته تکان تکان داد و روي موهایش را بوسید :
-ببخشید خوشگلم؛ حواسم نبود. تو چرا دهنت را باز نکردي؟
بچه گریان جوابش را داد - : دهنم هنوز پر بود ...
مریم با پشیمانی پسرش را غرق بوسه کرد :
_آخی بمیرم . بیا بریم برات یه قصه قشنگ بگم تا بخوابی .
-قصه خودمون رو بگو ...
طوفان ناگهانی، بی مقدمه آفتاب شد. مریم به سختی از جا بر خاست و بچه را بلند کرد. در دل آرزو کرد سنگینی پرهام ، بار کوچکش را از جا بکند، در همان حال
جواب داد -: چشم بعد همان طور بچه در بغل به سمت اتاق کودکش رفت. دکوراسیون زیبا به آنجا هم راه یافته بود. فرش کوچک با نقش یک خرس زرد و زیبا روی موکت نعنایی رنگ پرز بلند و نرم ،حاشیه جوجه کارتنی با گربه هاي سیاه و بامزه که دور اتاق دنبال هم میدویدند. سرویس خواب زیبا با دو رنگ کرم و سبز که کمد و میز کامپیوتر هم داشت. مریم حواس پرت ، روتختی قشنگ و براق مرد عنکبوتی را کنار زد و پرهام خندید. با ذوق دراز کشید و کنار رفت تا مادرش هم کنارش جا شود. مریم موهاي مشکی پسرش را با محبت کنار زد و گفت:خوب ...
اما هنوز قصه را شروع نکرده بود که تلفن زنگ زد. پرهام اخم کرد و مریم بلند شد .
-تو بخواب، من همین الان میام پیشت و برات قصه میگم، خوب؟
بعد دوان دوان به طرف صداي تلفن رفت. صدا ي زنگ گوشی از جایی می آمد که مریم نمی دانست. با چشم فور ه ي مه جا را جستجو کرد. هر کس پشت خط بود می دانست در خانه آنها مدتی طول می کشد تا گوشی پیدا شود. عاقبت آن را کنار ماکروفر زیر حوله آشپزخانه یافت و دکمه را فشرد.در گوشی نفس نفس می زد :
-بله؟
@Mohebaneahlebeyyt
نویسنده : تکین حمزه لو
صفحه هشتم
خوابش می آمد، اما میترسید از جایش بلند شود و مادرش دوباره یاد کار بدش بیفتد مریم تند تند ظرف غذا را جمع کرد و به آشپزخانه برد. بعد پشیمان از عصبانیت بی موردش به سمت پرهام برگشت. پرهام از ترس خودش را جمع کرد و مریم بی تو جه به ترس بچه ،محکم او را در آغوش کشید و آهسته گفت :
- بمیرم برات، دهنت درد گرفت؟ پرهام که از ترس بغض کرده بود، وقتی مهربانی مادرش را دید؛ ناگهان به گریه افتاد.مریم بچه را آهسته تکان تکان داد و روي موهایش را بوسید :
-ببخشید خوشگلم؛ حواسم نبود. تو چرا دهنت را باز نکردي؟
بچه گریان جوابش را داد - : دهنم هنوز پر بود ...
مریم با پشیمانی پسرش را غرق بوسه کرد :
_آخی بمیرم . بیا بریم برات یه قصه قشنگ بگم تا بخوابی .
-قصه خودمون رو بگو ...
طوفان ناگهانی، بی مقدمه آفتاب شد. مریم به سختی از جا بر خاست و بچه را بلند کرد. در دل آرزو کرد سنگینی پرهام ، بار کوچکش را از جا بکند، در همان حال
جواب داد -: چشم بعد همان طور بچه در بغل به سمت اتاق کودکش رفت. دکوراسیون زیبا به آنجا هم راه یافته بود. فرش کوچک با نقش یک خرس زرد و زیبا روی موکت نعنایی رنگ پرز بلند و نرم ،حاشیه جوجه کارتنی با گربه هاي سیاه و بامزه که دور اتاق دنبال هم میدویدند. سرویس خواب زیبا با دو رنگ کرم و سبز که کمد و میز کامپیوتر هم داشت. مریم حواس پرت ، روتختی قشنگ و براق مرد عنکبوتی را کنار زد و پرهام خندید. با ذوق دراز کشید و کنار رفت تا مادرش هم کنارش جا شود. مریم موهاي مشکی پسرش را با محبت کنار زد و گفت:خوب ...
اما هنوز قصه را شروع نکرده بود که تلفن زنگ زد. پرهام اخم کرد و مریم بلند شد .
-تو بخواب، من همین الان میام پیشت و برات قصه میگم، خوب؟
بعد دوان دوان به طرف صداي تلفن رفت. صدا ي زنگ گوشی از جایی می آمد که مریم نمی دانست. با چشم فور ه ي مه جا را جستجو کرد. هر کس پشت خط بود می دانست در خانه آنها مدتی طول می کشد تا گوشی پیدا شود. عاقبت آن را کنار ماکروفر زیر حوله آشپزخانه یافت و دکمه را فشرد.در گوشی نفس نفس می زد :
-بله؟
@Mohebaneahlebeyyt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب جمعه ✨
ز شوق دیدن کرب و بلایت🕌
قدم بر آسمان ها می گذاریم 🙏
ضریحت کهکشان🕌
سبز عشق است💚
و دست ما به دامان سخایت 🤲
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام💚🙏
🙏اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
🙏وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ
🙏وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ
🙏دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
🙏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#شب_جمعہ ✨
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ 💚
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا🙏
@Mohebaneahlebeyyt
ز شوق دیدن کرب و بلایت🕌
قدم بر آسمان ها می گذاریم 🙏
ضریحت کهکشان🕌
سبز عشق است💚
و دست ما به دامان سخایت 🤲
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام💚🙏
🙏اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
🙏وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ
🙏وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ
🙏دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
🙏اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#شب_جمعہ ✨
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ 💚
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا🙏
@Mohebaneahlebeyyt
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤
خدایا 🙏
امشب برای دوستان وعزیزانم ✨
معجزه آرامش، عشق ❤
و خوشبختی مقدربفرما 🙏
و ایمان دارم🙏
و یقینی عمیق از صمیم قلبم❣😇
که خیلی زود، معجزه ی
زندگیشون را به آنها
هدیه خواهی داد ...🎁
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
@Mohebaneahlebeyyt
✨درلحظه ای که فکر می کنی داری
💫به تنهایی با غمت می جنگی
✨یکی از هفت آسمون برات معجزه میکنه
✨شبتون سرشار از معجزه الهی 💫
@Mohebaneahlebeyyt
خدایا 🙏
امشب برای دوستان وعزیزانم ✨
معجزه آرامش، عشق ❤
و خوشبختی مقدربفرما 🙏
و ایمان دارم🙏
و یقینی عمیق از صمیم قلبم❣😇
که خیلی زود، معجزه ی
زندگیشون را به آنها
هدیه خواهی داد ...🎁
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
@Mohebaneahlebeyyt
✨درلحظه ای که فکر می کنی داری
💫به تنهایی با غمت می جنگی
✨یکی از هفت آسمون برات معجزه میکنه
✨شبتون سرشار از معجزه الهی 💫
@Mohebaneahlebeyyt
Forwarded from تبادلات لیستی هوشمند
#پربازدیدترین_و_جذاب_ترین_کانالهای_تلگرام
▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂
🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩❤️👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️
http://www.tgoop.com/+zFuVUQNOASlhNmQ0
http://www.tgoop.com/+zFuVUQNOASlhNmQ0
◂ ◃ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
◂ ◃ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
◂ ◃ بازار بزرگ ملی آنلاین ایران
◂ ◃ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا
◂ ◃ لوازم آرایشی بهداشتی هفت قلم
◂ ◃ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
◂ ◃ فال /سرکتاب/دعا/ابطال سحر
◂ ◃ قصر گیف و استیکر
◂ ◃ نوشته های غم انگیز عشق و حسرت
◂ ◃ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
◂ ◃ محبان اهل بیت(ع)
◂ ◃ ترفندهای آرایشگری
◂ ◃ رویای عاشقانه
◂ ◃ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش
◂ ◃ دوستان با وفا
◂ ◃ کانال آموزش جنسی سکس لوژی و پوزیشن تک ترین کانال اموزش جنسی
◂ ◃ آموزش اپلاسیون کل بدن با فیلم و توضیحات کامل
◂ ◃ کانال شاهنامه خوانی ماه منیر
◂ ◃ شور شوق عاشقانه
◂ ◃ لوازم آرایشی و بهداشتی
◂ ◃ کانال آموزشی پزشک زناشویی
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر، کالا. (لوازم خانگی و پوشاک)
◂ ◃ آباژور کادویی چهره یک هدیه خاص برای عزیزانتان
◂ ◃ هنرکده شیدرخ
◂ ◃ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری
◂ ◃ ملکه تنهایی
◂ ◃ نیایش باخدا
◂ ◃ هنرکده نازی رزین اکسسوری
◂ ◃ محصولات گریم و میکاپ لاکچری ملورین
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر کاریابی
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر (املاک)
◂ ◃ سخنان بزرگان و دلنوشته های عرفانی، فلسفی و اجتماعی
◂ ◃ ارزانسرای مانتو، مجلسی، ست لباس زن ومرد، شومیز
◂ ◃ کانال پیش دبستانی ماه منیر
◂ ◃ لینکدونی خاص
◂ ◃ بازارچه آنلاین تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
◂ ◃ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی
◂ ◃ شکرگذاری
◂ ◃ آموزش زبان کودکان
◂ ◃ ست پرده،روتختی،فرش،سیسمونی و....
◂ ◃ آرام کده
◂ ◃ داروخانه بی تا طب (زیبایی_درمانی)
◂ ◃ کانال دعا وخدا
◂ ◃ زیبای چشم آبی
◂ ◃ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
◂ ◃ گروه پوشاک بچگانه فهیم
◂ ◃ دل خسته
◂ ◃ حوله و دستمال رویال نانو
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر
◂ ◃ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیا
◂ ◃ گیف سرای امید
◂ ◃ ارزانسراے ایرانے ماہ منیر
◆چگونہ دیگران شیفتہ خود ڪنیم👄
https://www.tgoop.com/ravanshenasiomomi
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
📆 1403/12/02
▂ ▃ ▄ ▄ ✾✾⚪️✾✾ ▄ ▄ ▃ ▂
🔮 حاجتً داریً،👌مُشکلً اُفتادِه به زِندگیتً 💥بَستگی داریً،فِکر میکنیً 👩❤️👨بَختت بَسته شُدهً،پَسً واردهِ کانالً شُووووً،چونً واردً نَشیً ضررً کردیً،📖اینً کانالهِ قُرآنیهً،اِسمِشَمً سَریعُ اِلاجابِهً هَستً.👌یکبار اِمتحانً کُن فَرقً بینِ فالً وَسَرکِتابً وببین🔮دُعاها وَطِلسمیاتِش یَعنی رِسیدنً بِه حاجتً♥️
http://www.tgoop.com/+zFuVUQNOASlhNmQ0
http://www.tgoop.com/+zFuVUQNOASlhNmQ0
◂ ◃ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
◂ ◃ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
◂ ◃ بازار بزرگ ملی آنلاین ایران
◂ ◃ قرآنِ سریعُ الاجابهً مُعجزه گر و گِره گُشا
◂ ◃ لوازم آرایشی بهداشتی هفت قلم
◂ ◃ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
◂ ◃ فال /سرکتاب/دعا/ابطال سحر
◂ ◃ قصر گیف و استیکر
◂ ◃ نوشته های غم انگیز عشق و حسرت
◂ ◃ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
◂ ◃ محبان اهل بیت(ع)
◂ ◃ ترفندهای آرایشگری
◂ ◃ رویای عاشقانه
◂ ◃ گروه آموزش رایگان آرایش و پیرایش
◂ ◃ دوستان با وفا
◂ ◃ کانال آموزش جنسی سکس لوژی و پوزیشن تک ترین کانال اموزش جنسی
◂ ◃ آموزش اپلاسیون کل بدن با فیلم و توضیحات کامل
◂ ◃ کانال شاهنامه خوانی ماه منیر
◂ ◃ شور شوق عاشقانه
◂ ◃ لوازم آرایشی و بهداشتی
◂ ◃ کانال آموزشی پزشک زناشویی
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر، کالا. (لوازم خانگی و پوشاک)
◂ ◃ آباژور کادویی چهره یک هدیه خاص برای عزیزانتان
◂ ◃ هنرکده شیدرخ
◂ ◃ گروه آموزش و سفارش مگنت مینیاتوری
◂ ◃ ملکه تنهایی
◂ ◃ نیایش باخدا
◂ ◃ هنرکده نازی رزین اکسسوری
◂ ◃ محصولات گریم و میکاپ لاکچری ملورین
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر کاریابی
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر (املاک)
◂ ◃ سخنان بزرگان و دلنوشته های عرفانی، فلسفی و اجتماعی
◂ ◃ ارزانسرای مانتو، مجلسی، ست لباس زن ومرد، شومیز
◂ ◃ کانال پیش دبستانی ماه منیر
◂ ◃ لینکدونی خاص
◂ ◃ بازارچه آنلاین تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
◂ ◃ آکادمی رنگ، شنیون، میکاپ، کوتاهی، تاتو، ناخن، مژه گل صورتی
◂ ◃ شکرگذاری
◂ ◃ آموزش زبان کودکان
◂ ◃ ست پرده،روتختی،فرش،سیسمونی و....
◂ ◃ آرام کده
◂ ◃ داروخانه بی تا طب (زیبایی_درمانی)
◂ ◃ کانال دعا وخدا
◂ ◃ زیبای چشم آبی
◂ ◃ تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
◂ ◃ گروه پوشاک بچگانه فهیم
◂ ◃ دل خسته
◂ ◃ حوله و دستمال رویال نانو
◂ ◃ شبکه تبلیغاتی تخصصی نوین گستر
◂ ◃ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی تا عیدد زود بیا
◂ ◃ گیف سرای امید
◂ ◃ ارزانسراے ایرانے ماہ منیر
◆چگونہ دیگران شیفتہ خود ڪنیم👄
https://www.tgoop.com/ravanshenasiomomi
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
📆 1403/12/02
Forwarded from کانال تبادلات گندم
پیشنهاد ویژه امشب 😍👌
دعوتید به ڪافٍـــﮫٍ دو بـیـتی سًــبًـوُۍٍ شِــــــ؏ر بــاٰراٰن
گـلـچـیـنی از بـهتـریـنـهـاۍ
شـعـر و مـتـن هـای انگیزشی
و پادڪست های زندگی
موزیڪـــ
🌹❤️🌿❤️🌹
https://www.tgoop.com/saboiesher
@saboiesher
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂
⇠ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه یهودا جادوگریهودی وفرعونیه
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ جادوهای یهودی وفرعونیه سرکتاب باموکلهای قوی وکاربلد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی علمدار
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ لوازم آرایشی بهداشتی هفت قلم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گلچین متن و شعر و عکس نوشته
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کیف وکفش حامد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ منتظران نور
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ محبان اهل بیت(ع)
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال جـورواجـور
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ بچه های امام زمانی عج
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ آموزش اپلاسیون کل بدن با فیلم و توضیحات کامل
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ بازارچه آنلاین تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ یاران سفر کرده
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ دنیای ترانهlider
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ حسینیه انلاین
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه شیک پوشان
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ معلم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ وصیت شهدا
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ شعردوبیتی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ شکرگذاری
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ داروخانه بی تا طب (زیبایی_درمانی)
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال دعا وخدا
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ عاشقان شهادت
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ درآمد دلاری داشته باشید
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه پوشاک بچگانه فهیم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ داستانهاودانستنیها
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ نسخه های حکیم خیراندیش
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ فاکس موزیک
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ یهوداجادوگریهودی جادو باخون گرگ زنده بسیارقوی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ زیر ۱۸ سال ممنوع.
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال آموزشی پزشک زناشویی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂ ▁
#طبق_نیازتان_انتخاب_کنید☝️☝️☝️☝️
برای شرکت درتبادلات لیستی گندم
@Gandom_tab
برای رزرو جایگاه vip به ایدی زیر مراجعه کنید
@N12345677800
📆 1403/12/02
دعوتید به ڪافٍـــﮫٍ دو بـیـتی سًــبًـوُۍٍ شِــــــ؏ر بــاٰراٰن
گـلـچـیـنی از بـهتـریـنـهـاۍ
شـعـر و مـتـن هـای انگیزشی
و پادڪست های زندگی
موزیڪـــ
🌹❤️🌿❤️🌹
https://www.tgoop.com/saboiesher
@saboiesher
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂
⇠ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه یهودا جادوگریهودی وفرعونیه
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ جادوهای یهودی وفرعونیه سرکتاب باموکلهای قوی وکاربلد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ چاقی و لاغری گیاهی محصولات زیبایی علمدار
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ لوازم آرایشی بهداشتی هفت قلم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گلچین متن و شعر و عکس نوشته
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کیف وکفش حامد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ منتظران نور
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ محبان اهل بیت(ع)
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال جـورواجـور
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ بچه های امام زمانی عج
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ آموزش اپلاسیون کل بدن با فیلم و توضیحات کامل
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ بازارچه آنلاین تبلیغ آزاد و رایگان فور آزاد لینک آزاد
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ یاران سفر کرده
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ دنیای ترانهlider
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ حسینیه انلاین
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه شیک پوشان
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ معلم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ وصیت شهدا
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ شعردوبیتی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ شکرگذاری
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ داروخانه بی تا طب (زیبایی_درمانی)
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال دعا وخدا
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ عاشقان شهادت
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ درآمد دلاری داشته باشید
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گروه پوشاک بچگانه فهیم
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ داستانهاودانستنیها
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ نسخه های حکیم خیراندیش
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ فاکس موزیک
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ یهوداجادوگریهودی جادو باخون گرگ زنده بسیارقوی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ زیر ۱۸ سال ممنوع.
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ کانال آموزشی پزشک زناشویی
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
⇠ ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡
🦚✿࿐ྏجوین بدید࿐ྏ✿ ⃪⃚⃘⃛🦚
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂ ▁
#طبق_نیازتان_انتخاب_کنید☝️☝️☝️☝️
برای شرکت درتبادلات لیستی گندم
@Gandom_tab
برای رزرو جایگاه vip به ایدی زیر مراجعه کنید
@N12345677800
📆 1403/12/02
Forwarded from تبادلات لیستی ALUZOO(لیست نهایی)+1K
پیشنهادویژه امشب😍👌
🎭🎉👌 #کاملترین فالهای روزانه#هفتگی#ورزش و چربیسوزی#داستان و ادعیه روزانه # را فقط در کانال فال مارال ببینید 🎭🎉👌
💝🎊🤝 با بیش از 30سال سابقه درخشان در انجام فالهای #تاروت#شمع#قهوه#ورق# 💝🎊🤝
👬👩❤️👨 انجام فالهای #عشقی#احساسی
💰💵 #فال کاری #مالی 💰💵
❤️❤️💋💍 #فال ازدواج #جفت بودن ستاره ها#عاقبت ازدواج #آیاطلسمی در این راه وجود داردو راههای رفع نحسی# ❤️❤️💋💍
📖🔎🔍📖 #سرکتاب جهت رفع هرگونه مشکلات 📖🔎🔍📖
📜📃 #استخاره قرآنی#
مجرب 📜📃
🧲🧲🧜♂🧜♀🧚♀ انجام هرگونه ادعیه و طلسمات کارگشایی #سفلی#یهودی#صبی#عبری#زیر نظر استاد علوم غریبه براساس ماه تولد شما 🧲🧲🧜♂🧜♀
💞💞 از کانال فال مارال#انرژی مثبت بخواهید💞💞
@fal_maral
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂ ▁
⎙ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گروه یهودا جادوگریهودی وفرعونیه
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ جادوهای یهودی وفرعونیه سرکتاب باموکلهای قوی وکاربلد
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ پرسش و پاسخ روانشناسی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کیف وکفش حامد
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ دنیای ترانهlider
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ شعردوبیتی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ محبان اهل بیت(ع)
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کانال دعا وخدا
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کلبهی رمانهای مذهبی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گلچین متن و شعر و عکس نوشته
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ داستانهاودانستنیها
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ تولیدپخش همکاری سیمونا
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ یهوداجادوگریهودی جادو باخون گرگ زنده بسیارقوی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
📌برای شرکت درلیست بر روی لینک زیر کلیک کنید🔗
https://www.tgoop.com/ALUZOO_tab
https://www.tgoop.com/ALUZOO_tab
٠٠••●●🍃🌹
🎭🎉👌 #کاملترین فالهای روزانه#هفتگی#ورزش و چربیسوزی#داستان و ادعیه روزانه # را فقط در کانال فال مارال ببینید 🎭🎉👌
💝🎊🤝 با بیش از 30سال سابقه درخشان در انجام فالهای #تاروت#شمع#قهوه#ورق# 💝🎊🤝
👬👩❤️👨 انجام فالهای #عشقی#احساسی
💰💵 #فال کاری #مالی 💰💵
❤️❤️💋💍 #فال ازدواج #جفت بودن ستاره ها#عاقبت ازدواج #آیاطلسمی در این راه وجود داردو راههای رفع نحسی# ❤️❤️💋💍
📖🔎🔍📖 #سرکتاب جهت رفع هرگونه مشکلات 📖🔎🔍📖
📜📃 #استخاره قرآنی#
مجرب 📜📃
🧲🧲🧜♂🧜♀🧚♀ انجام هرگونه ادعیه و طلسمات کارگشایی #سفلی#یهودی#صبی#عبری#زیر نظر استاد علوم غریبه براساس ماه تولد شما 🧲🧲🧜♂🧜♀
💞💞 از کانال فال مارال#انرژی مثبت بخواهید💞💞
@fal_maral
▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆▆ ⚜ ▆▆ ▅ ▄ ▃ ▂ ▁
⎙ سَرکِتابِ قُرآنیً دِقیقً☆بینِ دوُعاشِقً☆باز گشتِ عِشقً☆مُعجِزهِ وَغُوغا میکُنِه☆
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کانالِ دُعاهایِ قُرآنیً، وَاِعجازِ اِلهیً سَرنوشتً سازً
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گروه یهودا جادوگریهودی وفرعونیه
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ جادوهای یهودی وفرعونیه سرکتاب باموکلهای قوی وکاربلد
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ پرسش و پاسخ روانشناسی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کیف وکفش حامد
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گالری انا پوشاک زنانه کیف وکفش
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ دنیای ترانهlider
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ فقط جملات انگیزشی شکرگذاری
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ شعردوبیتی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ محبان اهل بیت(ع)
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کانال دعا وخدا
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ کلبهی رمانهای مذهبی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ گلچین متن و شعر و عکس نوشته
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ داستانهاودانستنیها
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ تولیدپخش همکاری سیمونا
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ یهوداجادوگریهودی جادو باخون گرگ زنده بسیارقوی
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
⎙ ♡★قُرآنِ سَریعُ الاِجابهً مُعجِزه گَر و گِره گُشا★♡
؛⃟🎗࿐༅♡Join♡༅࿐
📌برای شرکت درلیست بر روی لینک زیر کلیک کنید🔗
https://www.tgoop.com/ALUZOO_tab
https://www.tgoop.com/ALUZOO_tab
٠٠••●●🍃🌹