💛خواهرم حجب وحیاراریشه کن
💓از عذاب آخرت اندیشه کن
💛چون عروسک پیش هر ناکس مشین
💓پیروی کن خواهر از شرع مبین
💛این لباس تنگ وچسپان رامپوش
💓آتش خشم خدا آید بجوش
💛تابه کی اندرپی مد میروی
💓تابه کی درکوی و بازار میدوی
💛خواهرم جای تو در بازار نیست
💓خواهرم والله حجاب دشوار نیست
💛خواهرم هرگز نزد نامحرم مشین
💓که شود شیطان به تو یار و قرین
💛گر بدانی قدر خود تو گوهری
💓ارزشت بالاست چو درخود بنگری
💛آسیه و فاطمه و مریمی
💓دور شو از چشم هر نامحرمی
💛خواهرم آرایش تو عفت است
💓هر که باعفت بود در جنت است
💓خواهرم دریک کلام در هر زمان
💛باحجاب و باحیا باش و بمان
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
💓از عذاب آخرت اندیشه کن
💛چون عروسک پیش هر ناکس مشین
💓پیروی کن خواهر از شرع مبین
💛این لباس تنگ وچسپان رامپوش
💓آتش خشم خدا آید بجوش
💛تابه کی اندرپی مد میروی
💓تابه کی درکوی و بازار میدوی
💛خواهرم جای تو در بازار نیست
💓خواهرم والله حجاب دشوار نیست
💛خواهرم هرگز نزد نامحرم مشین
💓که شود شیطان به تو یار و قرین
💛گر بدانی قدر خود تو گوهری
💓ارزشت بالاست چو درخود بنگری
💛آسیه و فاطمه و مریمی
💓دور شو از چشم هر نامحرمی
💛خواهرم آرایش تو عفت است
💓هر که باعفت بود در جنت است
💓خواهرم دریک کلام در هر زمان
💛باحجاب و باحیا باش و بمان
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باغچه های مرگ.apk
7.7 MB
باغچه_های_مرگ
حقایقی تلخ و شیرین درباره مرگ
داستان های زیبا و پندآموز درباره مرگ
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
حقایقی تلخ و شیرین درباره مرگ
داستان های زیبا و پندآموز درباره مرگ
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساحل دلت را به الله بسپار | 🇵🇸
📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜 ❣بسم الله الرحمین الرحیم❣ 🪐💫سفر به آسمان 💫🪐 🔙➰قسمت پنجم〰 🌷👈🏻از عجیب ترین خواب ها 🌷✍🏻سمره بن جندب میگوید: رسول الله بعد از نماز، رو به طرف مردم میکرد و میپرسید: «آیا دیشب،کسی از شما خوابی دیده است؟» 🌷👈🏻اگرکسی خوابی دیده بود، بیان میکرد…
کانال دستور مصرف:
📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜
❣بسم الله الرحمین الرحیم❣
🪐💫سفر به آسمان💫🪐
🔙➰قسمت〰ششم〰
🌷👈🏻قبر مرا صدا زد
🌷✍🏻عمر بن عبدالعزیز برای تشییع جنازهییکی از فرزندانش خارج شد،
🌷👈🏻 وقتی او را در خاک قرار داد و به کرمها سپرد رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم، قبر از پشت مرا صدا زد آیا به شما نگویم به شما چه گفت؟».
گفتند: بگو.
گفت: «قبر مرا صدا زد و گفت: ای عمر بن عبدالعزیز، آیا از من نمیپرسی با دوستان چه کردم؟
گفتم: بله.
🌷✍🏻گفت: کفنها را پاره کرده، بدنها را دریده،خون را مکیده و گوشت را خوردم، آیا از من نمیپرسی با بندها چه کردم؟
گفتم: بله.
🌷👈🏻گفت: دو دست را از دو ساق جدا کردم، دو ساق را از دو بازو، دو باسن را از دو ران، دو ران را از دو زانو، دو زانو را از دو ساق و دو ساق را از دو پا».
🌷✍🏻سپس عمر گریست و گفت: «آگاه باشید که ماندگاری دنیا اندک است، عزتش ذلت است، جوانش پیر میشود، زندهاش میمیرد و فریب خورده کسی است که فریبش را بخورد.»
🌷✍🏻ساکنانش که شهرها را ساختهاند کجا هستند؟ خاک با بدنهایشان چه کرد؟ کرمها با استخوانها و گوشتهایشان چه کرد؟ بدنها بر تختهای صاف و فرشهای نرم بودند، خدمتکاران به آنان خدمت میکردند و همسران آنان را گرامی میداشتند.
🌷👈🏻که از کنارشان گذشتی اگر میخواهی آنان را صدا بزن و اگر میخواهی آنان را بخوان، به قبرها و جایگاهشان نگاه کن، از ثروتمند بپرس از ثروتش چه مانده؟ از فقیر بپرس از فقرش چه مانده؟ از آنان بپرس، از زبانهایی که با آن صحبت میکردند،
🌷✍🏻چشمهایی که با آنها به لذتها نگاه میکردند، پوستهای نرم، چهرههای زیبا و بدنهای ملایم که کرمها با آنها چه کردهاند؟ رنگها محو شد،
🌷👈🏻گوشتها خورده شد، چهرهها خاکی شد، زیباییها محو شد، پشت شکسته شد، استخوانها ظاهر شد، پیکرها پاره شد، خدمت کاران و بردگانشان کجا هستند؟ ثروت و گنجینههایشان کجاست؟
🌷✍🏻 به خدا قسم فرشی به آنان ندادند، متکایی برای آنان نگذاشتند، مگر تنها نیستند، در زیر طبقهای خاک نیستند؟ مگر شب و روز برای آنها برابر نیست؟
🌷✍🏻در میان آنان و عمل مانع افتاده است، از دوستان و خانواده جدا شدهاند، زنانشان ازدواج کردهاند، بچههایشان در راهها رها هستند، نزدیکان ثروت و میراثشان را تقسیم کردهاند. به خدا قسم بعضی قبرشان وسیع است، در قبر چیزهای تر و تازه دارند و از آنها لذت میبرند،
🌷👈🏻سپس عمر / گریست و گفت: ای کسی که فردا در قبر ساکن میشوی چه چیز تو را در دنیا گول زده است؟
لباسهای نرم و نازکت کجاست؟
عطرهایت کجاست؟
وضعیتت با درشتی خاک چگونه است؟
نمیدانم کرم از کدام گونهات شروع میکند؟
🌷✍🏻نمیدانم وقتی از دنیا خارج میشوم ملک الموت با چه چیزی با من رو به رو میشود؟
چه پیامی از پروردگارم برای من میآورد؟
🌷👈🏻سپس به شدت گریست تا این که نتوانست چیزی بگوید، سپس رفت و بعد از آن فقط یک جمعه زنده بود و مرد. خدا او را رحمت کند.
📬ان شاءالله ادامه دارد..
(<☆>)♥️ساحل دلت رابه #الله بسپار♥️(<☆>)
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜
❣بسم الله الرحمین الرحیم❣
🪐💫سفر به آسمان💫🪐
🔙➰قسمت〰ششم〰
🌷👈🏻قبر مرا صدا زد
🌷✍🏻عمر بن عبدالعزیز برای تشییع جنازهییکی از فرزندانش خارج شد،
🌷👈🏻 وقتی او را در خاک قرار داد و به کرمها سپرد رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم، قبر از پشت مرا صدا زد آیا به شما نگویم به شما چه گفت؟».
گفتند: بگو.
گفت: «قبر مرا صدا زد و گفت: ای عمر بن عبدالعزیز، آیا از من نمیپرسی با دوستان چه کردم؟
گفتم: بله.
🌷✍🏻گفت: کفنها را پاره کرده، بدنها را دریده،خون را مکیده و گوشت را خوردم، آیا از من نمیپرسی با بندها چه کردم؟
گفتم: بله.
🌷👈🏻گفت: دو دست را از دو ساق جدا کردم، دو ساق را از دو بازو، دو باسن را از دو ران، دو ران را از دو زانو، دو زانو را از دو ساق و دو ساق را از دو پا».
🌷✍🏻سپس عمر گریست و گفت: «آگاه باشید که ماندگاری دنیا اندک است، عزتش ذلت است، جوانش پیر میشود، زندهاش میمیرد و فریب خورده کسی است که فریبش را بخورد.»
🌷✍🏻ساکنانش که شهرها را ساختهاند کجا هستند؟ خاک با بدنهایشان چه کرد؟ کرمها با استخوانها و گوشتهایشان چه کرد؟ بدنها بر تختهای صاف و فرشهای نرم بودند، خدمتکاران به آنان خدمت میکردند و همسران آنان را گرامی میداشتند.
🌷👈🏻که از کنارشان گذشتی اگر میخواهی آنان را صدا بزن و اگر میخواهی آنان را بخوان، به قبرها و جایگاهشان نگاه کن، از ثروتمند بپرس از ثروتش چه مانده؟ از فقیر بپرس از فقرش چه مانده؟ از آنان بپرس، از زبانهایی که با آن صحبت میکردند،
🌷✍🏻چشمهایی که با آنها به لذتها نگاه میکردند، پوستهای نرم، چهرههای زیبا و بدنهای ملایم که کرمها با آنها چه کردهاند؟ رنگها محو شد،
🌷👈🏻گوشتها خورده شد، چهرهها خاکی شد، زیباییها محو شد، پشت شکسته شد، استخوانها ظاهر شد، پیکرها پاره شد، خدمت کاران و بردگانشان کجا هستند؟ ثروت و گنجینههایشان کجاست؟
🌷✍🏻 به خدا قسم فرشی به آنان ندادند، متکایی برای آنان نگذاشتند، مگر تنها نیستند، در زیر طبقهای خاک نیستند؟ مگر شب و روز برای آنها برابر نیست؟
🌷✍🏻در میان آنان و عمل مانع افتاده است، از دوستان و خانواده جدا شدهاند، زنانشان ازدواج کردهاند، بچههایشان در راهها رها هستند، نزدیکان ثروت و میراثشان را تقسیم کردهاند. به خدا قسم بعضی قبرشان وسیع است، در قبر چیزهای تر و تازه دارند و از آنها لذت میبرند،
🌷👈🏻سپس عمر / گریست و گفت: ای کسی که فردا در قبر ساکن میشوی چه چیز تو را در دنیا گول زده است؟
لباسهای نرم و نازکت کجاست؟
عطرهایت کجاست؟
وضعیتت با درشتی خاک چگونه است؟
نمیدانم کرم از کدام گونهات شروع میکند؟
🌷✍🏻نمیدانم وقتی از دنیا خارج میشوم ملک الموت با چه چیزی با من رو به رو میشود؟
چه پیامی از پروردگارم برای من میآورد؟
🌷👈🏻سپس به شدت گریست تا این که نتوانست چیزی بگوید، سپس رفت و بعد از آن فقط یک جمعه زنده بود و مرد. خدا او را رحمت کند.
📬ان شاءالله ادامه دارد..
(<☆>)♥️ساحل دلت رابه #الله بسپار♥️(<☆>)
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
❣نڪاتی ارزشمند براے زندگے
🌸🔹قرآن کریم میفرماید:
وقتی فراقِ یوسف و یعقوب تمام شد، و برادرانِ یوسف به همراه پدرشون وارد مصر شدند...
یوسف، پدرش رو در آغوش گرفت و گفت:
❣قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ، وَ جَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ، مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی.
❣خدا به من نیکی کرد، هنگامی که مرا از «زندان» بیرون آورد،
و شما را از آن بیابان به اینجا آورد،
بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.
🌸🔹در اینجا یوسف خدا رو شکر میکنه، که او رو از «زندان» نجات داده، ولی اسمی از «چاه» نیاورد.
🔹🌸یوسف گفت:
أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ.
خدا مرا از «زندان» خارج کرد.
در حالی که باید میگفت:
أَخْرَجَنِی مِنَ الجُبِّ و السِّجْنِ.
خدا مرا از «چاه و زندان» خارج کرد.
سوال: چرا یوسف فقط «زندان» رو ذکر کرد
در حالی که خداوند علاوه بر «زندان»، او رو از «چاه» هم نجات داده بود.
🌸🔹جواب اینه که:
چون یوسف دید برادراش در مجلس حضور دارند، و مهمانش هستند، نخواست با یادآوریِ خاطرات تلخِ گذشته، اونها خجالت بکشند.
یوسف قبلاً برادراش رو بخشیده بود. در اینجا، اسمی از «چاه» نیاورد، تا اونها خجالت نکشندو شرمنده نشن
🌸🔹حواسمون باشه
ما هم مثل یوسف باشیم!! بعد از اینکه کسی رو بخشیدیم، دیگه به روش نیاریم، و شرمندهاش نکنیم.
حالا...
🔹🌸 اوج فتوّت و جوانمردیِ یوسف در جمله بعدی است، که گفت:
❣نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی.
شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.
❣نگفت: شیطان برادرام رو فریب داد.
گفت: شیطان وسوسه کرد، وگرنه برادرام بد نیستند.
🔹🌸حواسمون باشه
ما هم مثل یوسف، جوانمرد و با فتوّت باشیم، نه اهل عقده و انتقام.
اهل گذشت و عفو باشیم.
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
❣نڪاتی ارزشمند براے زندگے
🌸🔹قرآن کریم میفرماید:
وقتی فراقِ یوسف و یعقوب تمام شد، و برادرانِ یوسف به همراه پدرشون وارد مصر شدند...
یوسف، پدرش رو در آغوش گرفت و گفت:
❣قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ، وَ جَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ، مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی.
❣خدا به من نیکی کرد، هنگامی که مرا از «زندان» بیرون آورد،
و شما را از آن بیابان به اینجا آورد،
بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.
🌸🔹در اینجا یوسف خدا رو شکر میکنه، که او رو از «زندان» نجات داده، ولی اسمی از «چاه» نیاورد.
🔹🌸یوسف گفت:
أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ.
خدا مرا از «زندان» خارج کرد.
در حالی که باید میگفت:
أَخْرَجَنِی مِنَ الجُبِّ و السِّجْنِ.
خدا مرا از «چاه و زندان» خارج کرد.
سوال: چرا یوسف فقط «زندان» رو ذکر کرد
در حالی که خداوند علاوه بر «زندان»، او رو از «چاه» هم نجات داده بود.
🌸🔹جواب اینه که:
چون یوسف دید برادراش در مجلس حضور دارند، و مهمانش هستند، نخواست با یادآوریِ خاطرات تلخِ گذشته، اونها خجالت بکشند.
یوسف قبلاً برادراش رو بخشیده بود. در اینجا، اسمی از «چاه» نیاورد، تا اونها خجالت نکشندو شرمنده نشن
🌸🔹حواسمون باشه
ما هم مثل یوسف باشیم!! بعد از اینکه کسی رو بخشیدیم، دیگه به روش نیاریم، و شرمندهاش نکنیم.
حالا...
🔹🌸 اوج فتوّت و جوانمردیِ یوسف در جمله بعدی است، که گفت:
❣نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی.
شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.
❣نگفت: شیطان برادرام رو فریب داد.
گفت: شیطان وسوسه کرد، وگرنه برادرام بد نیستند.
🔹🌸حواسمون باشه
ما هم مثل یوسف، جوانمرد و با فتوّت باشیم، نه اهل عقده و انتقام.
اهل گذشت و عفو باشیم.
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ربِّ اغفِر لي وَلِوالِدَيَّ
این دعا توصیه شده تا بارها تکرار شود، زیرا دو عبادت بزرگ را در خود جای داده است:
❶. (نیکی به والدین):
دعای آمرزش برای والدین نوعی نیکی و قدردانی به آنهاست. چه در قید حیات باشند و چه نباشند، دعا کردن برای والدین نشان از محبت، احترام و مسئولیت ما نسبت به آنها دارد. در اسلام بر این عمل تأکید شده و یکی از بزرگترین ارزشها محسوب میشود.
❷. استغفار (طلب آمرزش): استغفار به معنی طلب بخشش از الله است و از اعمالی است که انسان را به رحمت الهی نزدیک میکند.
این دعا نه تنها برای شخص بلکه برای مؤمنان و مؤمنات زنده و درگذشته نیز درخواست مغفرت میکند.
⚘ ربي اغفرلي ولوالدي وللمؤمنين والمؤمنات الأحياء منهم والأموات .. ⚘
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
این دعا توصیه شده تا بارها تکرار شود، زیرا دو عبادت بزرگ را در خود جای داده است:
❶. (نیکی به والدین):
دعای آمرزش برای والدین نوعی نیکی و قدردانی به آنهاست. چه در قید حیات باشند و چه نباشند، دعا کردن برای والدین نشان از محبت، احترام و مسئولیت ما نسبت به آنها دارد. در اسلام بر این عمل تأکید شده و یکی از بزرگترین ارزشها محسوب میشود.
❷. استغفار (طلب آمرزش): استغفار به معنی طلب بخشش از الله است و از اعمالی است که انسان را به رحمت الهی نزدیک میکند.
این دعا نه تنها برای شخص بلکه برای مؤمنان و مؤمنات زنده و درگذشته نیز درخواست مغفرت میکند.
⚘ ربي اغفرلي ولوالدي وللمؤمنين والمؤمنات الأحياء منهم والأموات .. ⚘
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸 موضوع: سرود زخم زبان عبدالله جاسمی
🍃🌼مجموعه ساحل دلت رابه الله بسپار ♥️
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
🍃🌼مجموعه ساحل دلت رابه الله بسپار ♥️
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساحل دلت را به الله بسپار | 🇵🇸
کانال دستور مصرف: 📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜 ❣بسم الله الرحمین الرحیم❣ 🪐💫سفر به آسمان💫🪐 🔙➰قسمت〰ششم〰 🌷👈🏻قبر مرا صدا زد 🌷✍🏻عمر بن عبدالعزیز برای تشییع جنازهییکی از فرزندانش خارج شد، 🌷👈🏻 وقتی او را در خاک قرار داد و به کرمها سپرد رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم، قبر…
📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜🌷📜
❣بسم الله ارحمین الرحیم❣
🪐💫سفر به آسمان💫🪐
🔙➰قسمت〰هفتم〰
🌷👈🏻به من گفت: با ماشین به مکه میرفتم،
🌷✍🏻 در راه یک تصادف مرا غافلگیر کرد، مثل این که به تازگی رخ داده بود. من اوّلین کسی بودم که به آن جا رسیدم. ماشینم را نگه داشتم و به سرعت به طرف ماشین رفتم،
🌷👈🏻 میکوشیدم کسی را که در آن است، نجات دهم، با احتیاط با او دست زدم،
🌷✍🏻به داخل ماشین نگاه کردم، قلبم به شدت میتپید، دستمانم لرزید، بغض گلویم را گرفت، سپس زدم زیر گریه،یک صحنهی عجیب! رانندهی ماشین روی فرمان افتاده بود،
🌷👈🏻جثهای بیجان که با انگشست سبابه به آسمان اشاره میکرد، چهرهاش نورانی بود، ریش پر پشتی صورتش را میپوشاند، گویی پارهای از ماه است، مانند دیوانه داخل ماشین را میگشتم،
🌷👈🏻ناگهان یک دختر کوچک را دیدم که به پشت افتاده و دستهایش را به گردن آن مرد انداخته است، او جان داده و زندگی را بدرود گفته بود. لا إله إلا الله.
🌷✍🏻تا به حال مردی مانند این ندیدهام، خورشید آرامش، وقار و استقامت از چهرهاش طلوع کرده بود،
🌷✍🏻صحنهی انگشت سبابهاش که در وقت جان دادن توحید خدا را میگفت و زیبایی لبخندی که با آن به درود گفته بود، ماشینهای عبوری پیرامون ماشینش توقف میکردند.
🌷👈🏻صداها بالا رفت، همهی اینها به سرعت عجیبی اتفاق افتاد، فراموش کردم که بقیهی افرادی را که در ماشین بودند بررسی کنم،
🌷👈🏻مانند فرد فرزند مرده گریه میکردم، افراد پیرامونم را احساس میکردم، کسی که مرا میدید گمان میکرد از نزدیکان مرده هستم، بعضی از مردم فریاد زدند یک زن و چند بچه در صندلی عقب هستند،
🌷✍🏻شکه شدم، به عقب نگاه کردم، زن لباسهایش را دورش پیچیده بود و حجاب کاملی داشت، آرام نشسته بود و به ما نگاه میکرد و دو بچهی کوچک را که آسیبی ندیده بودند به سینهاش چسبانده بود.
🌷👈🏻 آنان به شدت ترسیده بودند و او خدا را ذکر میکرد و آنان را آرام میکرد، احساس کردم که او یک کوه استوار است، با ثبات عجیبی میکوشید که از ماشین فرود آید، نه گریه، نه جیغ و نه نوحه. همهی آنان را از ماشین بیرون آوردیم،
🌷✍🏻 کسی که من و آن زن را میدید گمان میکرد من مصیبت زده هستم نه او. گریهام بالا گرفت، مردم به من نگاه میکردند، زن با صدایی که گریه آن را قطع میکرد
🌷👈🏻گفت: برادرم بر او گریه نکن، او مرد صالحی است، سپس گریه بر او غلبه کرد و ساکت شد.
فرود آمد و دو کودکش را به بغل گرفت،
🌷✍🏻مواظب حجاب و چادرش بود. وقتی ازدحام و شلوغی مردم را دید با دو کودکش کمی از آنجا دور شد. یکی از نیکوکاران اقدام به حمل آن مرد و دخترش به بیمارستان کرد.
🌷✍🏻زن از دور به ما نگاه میکرد و میکوشید دو کودک را از نگاه کردن به پدر و خواهرشان باز دارد. نزدش رفتم و به او پیشنهاد کردم با من سوار شود تا او را به منزلش برسانم.
📬ان شاءالله ادامه دارد..
(<☆>)♥️ساحل دلت رابه #الله بسپار♥️(<☆>)
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
❣بسم الله ارحمین الرحیم❣
🪐💫سفر به آسمان💫🪐
🔙➰قسمت〰هفتم〰
🌷👈🏻به من گفت: با ماشین به مکه میرفتم،
🌷✍🏻 در راه یک تصادف مرا غافلگیر کرد، مثل این که به تازگی رخ داده بود. من اوّلین کسی بودم که به آن جا رسیدم. ماشینم را نگه داشتم و به سرعت به طرف ماشین رفتم،
🌷👈🏻 میکوشیدم کسی را که در آن است، نجات دهم، با احتیاط با او دست زدم،
🌷✍🏻به داخل ماشین نگاه کردم، قلبم به شدت میتپید، دستمانم لرزید، بغض گلویم را گرفت، سپس زدم زیر گریه،یک صحنهی عجیب! رانندهی ماشین روی فرمان افتاده بود،
🌷👈🏻جثهای بیجان که با انگشست سبابه به آسمان اشاره میکرد، چهرهاش نورانی بود، ریش پر پشتی صورتش را میپوشاند، گویی پارهای از ماه است، مانند دیوانه داخل ماشین را میگشتم،
🌷👈🏻ناگهان یک دختر کوچک را دیدم که به پشت افتاده و دستهایش را به گردن آن مرد انداخته است، او جان داده و زندگی را بدرود گفته بود. لا إله إلا الله.
🌷✍🏻تا به حال مردی مانند این ندیدهام، خورشید آرامش، وقار و استقامت از چهرهاش طلوع کرده بود،
🌷✍🏻صحنهی انگشت سبابهاش که در وقت جان دادن توحید خدا را میگفت و زیبایی لبخندی که با آن به درود گفته بود، ماشینهای عبوری پیرامون ماشینش توقف میکردند.
🌷👈🏻صداها بالا رفت، همهی اینها به سرعت عجیبی اتفاق افتاد، فراموش کردم که بقیهی افرادی را که در ماشین بودند بررسی کنم،
🌷👈🏻مانند فرد فرزند مرده گریه میکردم، افراد پیرامونم را احساس میکردم، کسی که مرا میدید گمان میکرد از نزدیکان مرده هستم، بعضی از مردم فریاد زدند یک زن و چند بچه در صندلی عقب هستند،
🌷✍🏻شکه شدم، به عقب نگاه کردم، زن لباسهایش را دورش پیچیده بود و حجاب کاملی داشت، آرام نشسته بود و به ما نگاه میکرد و دو بچهی کوچک را که آسیبی ندیده بودند به سینهاش چسبانده بود.
🌷👈🏻 آنان به شدت ترسیده بودند و او خدا را ذکر میکرد و آنان را آرام میکرد، احساس کردم که او یک کوه استوار است، با ثبات عجیبی میکوشید که از ماشین فرود آید، نه گریه، نه جیغ و نه نوحه. همهی آنان را از ماشین بیرون آوردیم،
🌷✍🏻 کسی که من و آن زن را میدید گمان میکرد من مصیبت زده هستم نه او. گریهام بالا گرفت، مردم به من نگاه میکردند، زن با صدایی که گریه آن را قطع میکرد
🌷👈🏻گفت: برادرم بر او گریه نکن، او مرد صالحی است، سپس گریه بر او غلبه کرد و ساکت شد.
فرود آمد و دو کودکش را به بغل گرفت،
🌷✍🏻مواظب حجاب و چادرش بود. وقتی ازدحام و شلوغی مردم را دید با دو کودکش کمی از آنجا دور شد. یکی از نیکوکاران اقدام به حمل آن مرد و دخترش به بیمارستان کرد.
🌷✍🏻زن از دور به ما نگاه میکرد و میکوشید دو کودک را از نگاه کردن به پدر و خواهرشان باز دارد. نزدش رفتم و به او پیشنهاد کردم با من سوار شود تا او را به منزلش برسانم.
📬ان شاءالله ادامه دارد..
(<☆>)♥️ساحل دلت رابه #الله بسپار♥️(<☆>)
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#داستانزیبا همسر صالح و خدا دوست....
جوانی، به خواستگاری دختری رفت و در اثنای دیدار شرعی، دختر از جوان سوال کرد: چقدر از قرآن کريم را حفظ کردی؟
جوان جواب داد: چندان زیاد حفظ نکردم؛ و لكن شوق و علاقه دارم که يک بندهی نیک و صالح باشم.
بعدأ جوان از دختر پرسید: تو چقدر قرآن کريم را حفظ کردی؟
دختر گفت: ﺟﺰﺀ ﻋﻢ را حفظ کردم.
از اینکه دختر فهمید، جوان واقعا صادق است؛ به ازدواج با آن موافقت کرد و بعد از عقد ازدواج، از جوان خواست که طبق وعده به حفظ قرآن کریم شروع کند.
جوان گفت: اشکالی ندارد؛ به کمک هم، حفظ می کنیم. بناءً از سورهی مريم حفظ را شروع کردند و به همین ترتیب، سوره های قرآن کريم را یکی پی دیگر حفظ کردند؛ تا اینکه بعد از گذشت مدتی، تمام قرآن کریم را حفظ نموده، از امتحان استاد، موفق بدر آمدند و شهادت نامه و سلسلهی اجازه در حفظ را، هردو حاصل کردند.
اما جالب این است که در یکی از روزها زمانی که جوان به زیارت پدر خانم اش رفت و برای آن مژده داده گفت: الحمدلله دختر تان قرآن کریم را حفظ کرد.
پدر از شنیدن سخنان شوهر دخترش متعجب شده، به اتاق خود داخل شد و شهادت نامه و تقدیر نامه های زیادی دخترش در حفظ قرآن کريم را با خود آورده پيشروي دامادش گذاشت.
داماد از دیدن آنها حیران و شگفت زده شد و دانست که خانم اش قبل از ازدواج اش حافظه قرآن کريم بوده؛ و لکن بخاطر تشويق شوهرش، برای وی نگفته است تا با هم یکجا حفظ کنند.😍
الله متعال به هر مرد مومن همسر خدا دوست و صالحه نصیب فرماید آرامش زندگی در تقوا است .ـ♥
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
جوانی، به خواستگاری دختری رفت و در اثنای دیدار شرعی، دختر از جوان سوال کرد: چقدر از قرآن کريم را حفظ کردی؟
جوان جواب داد: چندان زیاد حفظ نکردم؛ و لكن شوق و علاقه دارم که يک بندهی نیک و صالح باشم.
بعدأ جوان از دختر پرسید: تو چقدر قرآن کريم را حفظ کردی؟
دختر گفت: ﺟﺰﺀ ﻋﻢ را حفظ کردم.
از اینکه دختر فهمید، جوان واقعا صادق است؛ به ازدواج با آن موافقت کرد و بعد از عقد ازدواج، از جوان خواست که طبق وعده به حفظ قرآن کریم شروع کند.
جوان گفت: اشکالی ندارد؛ به کمک هم، حفظ می کنیم. بناءً از سورهی مريم حفظ را شروع کردند و به همین ترتیب، سوره های قرآن کريم را یکی پی دیگر حفظ کردند؛ تا اینکه بعد از گذشت مدتی، تمام قرآن کریم را حفظ نموده، از امتحان استاد، موفق بدر آمدند و شهادت نامه و سلسلهی اجازه در حفظ را، هردو حاصل کردند.
اما جالب این است که در یکی از روزها زمانی که جوان به زیارت پدر خانم اش رفت و برای آن مژده داده گفت: الحمدلله دختر تان قرآن کریم را حفظ کرد.
پدر از شنیدن سخنان شوهر دخترش متعجب شده، به اتاق خود داخل شد و شهادت نامه و تقدیر نامه های زیادی دخترش در حفظ قرآن کريم را با خود آورده پيشروي دامادش گذاشت.
داماد از دیدن آنها حیران و شگفت زده شد و دانست که خانم اش قبل از ازدواج اش حافظه قرآن کريم بوده؛ و لکن بخاطر تشويق شوهرش، برای وی نگفته است تا با هم یکجا حفظ کنند.😍
الله متعال به هر مرد مومن همسر خدا دوست و صالحه نصیب فرماید آرامش زندگی در تقوا است .ـ♥
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
• چگونه دختر خود را تربیت کنیم تا در آینده همسر خوبی برای شوهرش باشد :
1. به او بیاموزید که خانه همان مملکت و مسئولیت برتر است.
2. به پدرش احترام بگذارد و او را بزرگ بدارد.
3. از سنین پایین اسباببازیهای دخترانهی بیشتری به او بدهید تا صفات زنانگی او کامل شود.
4. سیرهی مادرمان خدیجه رضیاللهعنها را با او بسیار مطالعه و مرور کنید.
5. در ذهن او تثبیت کنید که مرد دشمن نیست.
6. به او بیاموزید که قوانین و ریاست به معنای گذشت نیکو و احترام او به شوهرش است.
7. به او آموزش دهید که حقوق خود را بشناسد، حتی اگر بعداً از آنها چشمپوشی کند.
8. اگر برادران بزرگتری از خود دارد، باید به آنها احترام بگذارد.
9. اگر برادران کوچکتری از خود دارد، بهخوبی از آنها مراقبت کند.
10. دوستانی برای او انتخاب کنید، زیرا یک دوست ناگزیر در تربیت او شریک است.
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
1. به او بیاموزید که خانه همان مملکت و مسئولیت برتر است.
2. به پدرش احترام بگذارد و او را بزرگ بدارد.
3. از سنین پایین اسباببازیهای دخترانهی بیشتری به او بدهید تا صفات زنانگی او کامل شود.
4. سیرهی مادرمان خدیجه رضیاللهعنها را با او بسیار مطالعه و مرور کنید.
5. در ذهن او تثبیت کنید که مرد دشمن نیست.
6. به او بیاموزید که قوانین و ریاست به معنای گذشت نیکو و احترام او به شوهرش است.
7. به او آموزش دهید که حقوق خود را بشناسد، حتی اگر بعداً از آنها چشمپوشی کند.
8. اگر برادران بزرگتری از خود دارد، باید به آنها احترام بگذارد.
9. اگر برادران کوچکتری از خود دارد، بهخوبی از آنها مراقبت کند.
10. دوستانی برای او انتخاب کنید، زیرا یک دوست ناگزیر در تربیت او شریک است.
👇👇👇
🕊🦋🍂🍀🥀🦋🕊
Forwarded from کانال لیست بالای یک کا