Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺

🔰 سخنرانی دکتر جیم تاکر در موزه علم بوستون در 17 سپتامبر 2016، درباره کودکانی که به صورت خود به خود و بدون هیپنوتیزم زندگی قبل خود را به یاد آوردند.

📌 دکتر جیم تاکر در آغاز اشاره ای به تاریخچه بخش مطالعات ادراکی دانشگاه ویرجینیا می کند و درباره تحقیقاتش در این دانشگاه صحبت می کند و سپس با توضیح کلیات موضوع مورد تحقیق خود، ماجرای یک کیس معروف را برای نمونه بازگو می کند.
منبع: @near_death

💫 @NDEchanel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 نظر دکتر مایکل نیوتن فقید درباره‌ی تجارب نزدیک به مرگ منفی و جهنمی


🔹 جهان پس از مرگ، جهانی سرشار از عشق، بخشش و مهربانی است. در آنجا، هیچ جای ترس و وحشتی وجود ندارد.

▪️ سوژه‌های من هیچ گزارشی مبنی بر وجود موجودات شیطانی و منفی در جهان پس از مرگ نداشته‌اند.

🔹 تجربه‌های نزدیک به مرگ منفی، ناشی از دخالت خودآگاه افراد تجربه‌گر و ترس آنها نسبت به اتفاقات پس از مرگ است. بسیاری از این تجربه‌گران تحت شرایط دردناک و سختی مثل خون‌ریزی شدید و دردهای جسمانی قرار دارند و چنین وضعیتی بر روی محتوای آنچه تجربه می‌کنند تاثیر می‌گذارد.

▪️ آنچه تجربه‌گران نزدیک به مرگ درباره‌ی موجودات منفی و شکنجه شدن می‌گویند، واقعیت ندارد.



🆔 @near_death
💠 یک نمونه از ظهور روح تجربه‌گر نزدیک به مرگ
📔 از کتاب «علم و زندگی پس از مرگ» دکتر شارون رالت


🔹 «اولگا گیرهارت» از سن‌دیگوی کالیفرنیا، عمل پیوند قلب داشت. در زمان عمل او، کل خانواده‌اش در بیمارستان جمع شده بودند، به غیر از داماد خانواده که فوبیای بیمارستان داشت. در ساعت 2:15 بامداد، قلب جدید به درستی نمی‌تپد و نهایتا متوقف می‌شود. روند احیاء ساعت‌ها طول می‌کشد، اما در آخر قلب جدید او به کار می‌افتد.

🔹 در همین حال، داماد خانواده ساعت 2:15 بامداد از خواب بیدار می‌شود و اولگا را می‌بیند که پایین تخت ایستاده است. او آنقدر زنده به نظر می‌رسیده که داماد فکر می‌کند حتما برنامه‌ها تغییر کرده و اولگا به جای بیمارستان به خانه‌ی او آمده است. او از اولگا می‌پرسد که حالش چطور است و اولگا جواب می‌دهد: «من خوبم و حالم خوب می‌شود. چیزی وجود ندارد که هیچ‌یک از شما نگرانش باشید». وقتی اولگا ناپدید می‌شود، داماد از جایش بلند می‌شود و ساعت این واقعه و حرف‌هایی که اولگا زده بود را یادداشت می‌کند.

🔹 صبح روز بعد، اولگا وقتی از اتاق عمل خارج می‌شود، به «رویای عجیبی» که به نظر می‌رسد یک تجربه‌ی نزدیک به مرگ بوده است، اشاره می‌کند. او نه تنها در حالت خارج از بدن، پزشکانی را که درحال عملش بودند مشاهده کرده بود، بلکه به اتاق انتظار رفته بود و تلاش داشت تا با خانواده‌اش ارتباط برقرار کند. سپس، از آنجایی که در برقراری ارتباط با خانواده‌اش موفق نبود، تصمیم می‌گیرد به خانه‌ی دامادشان برود؛ جایی که به گفته‌ی خودش مطمئن بود پایین تخت دامادشان ایستاده بوده و به او گفته است که «همه چیز درست می‌شود»



📕 منبع: کتاب «علم و زندگی پس از مرگ»؛ دکتر شارون رالت؛ ترجمه‌ی احمد بهزادی
📥 دانلود رایگان این کتاب از لینک زیر:

https://www.tgoop.com/Near_Death/653


🆔@near_death
✍️ احمد بهزادی:

▪️به نظرم روز به روز تحقیقات روحی دارند بیشتر شناخته می‌شوند و «شواهد علمی» زندگی پس از مرگ، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و این در مورد جامعه‌ی علمی-آکادمیک هم صادق است.

▪️ حداقل بنا بر تجربه‌ی من، تا همین چند سال پیش، افراد خیلی زیادی بخش مطالعات ادراکی در دانشگاه ویرجینیا را نمی‌شناختند و فکر می‌کردند موضوعاتی مثل مدیومشیپ یا تناسخ، صرفا عقایدی مورد پذیرش بخشی از مردم هستند؛ اما حالا شخصیت‌های آکادمیک یکی پس از دیگری توجهشان به این سمت جلب می‌شود.

▪️ مورد اخیری که با آن مواجه شدم، خانم دکتر لاله کوئین (Laleh K. Quinn) نوروساینتیست و محقق علوم شناختی در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا است.

🔻 او در مقاله‌ای با عنوان «علم هوشیاری پس از مرگ»، که در اوایل سال 2024 منتشر شده، با اشاره به تحقیقات پاراسایکولوژی بخش مطالعات ادراکی در دانشگاه ویرجینیا، تحقیقات مدیومی موسسه‌ی ویندبریج، تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ در IANDS و NDERF و دیگر موسسات تحقیقاتی پاراسایکولوژی، داده‌ها و شواهد موید حیات پس از مرگ را عظیم و گسترده می‌داند و می‌نویسد:


«شواهد تداوم هوشیاری بعد از مرگ، بسیار چشمگیر هستند؛ آنها به قدرتمندی یا حتی قدرتمندتر از هر ادعای علمی‌ای هستند که من به عنوان یک نوروساینتیست با آن روبه‌رو شده‌ام»


▪️ مشابه این نتیجه‌گیری را می‌توان بارها از طرف دانشمندان و شخصیت‌های آکادمیک دیگری که شواهد زندگی پس از مرگ را مورد مطالعه قرار داده‌اند، مشاهده کرد.

▪️ خانم دکتر کوئین می‌گوید که خودش در محیط ماتریالیستی (مادی‌گرایانه) جامعه‌ی آکادمیک پرورش پیدا کرده، تا اینکه یک روز تصمیم می‌گیرد مسئله‌ی زندگی پس از مرگ را مورد مطالعه قرار بدهد که نتیجه‌اش همانطور که گفته شد، مواجهه با شواهد فراوان موید حیات پس از مرگ است.

▪️ او همچنین می‌گوید مادی‌گرایانی که تداوم هوشیاری پس از مرگ را نمی‌پذیرند، اغلب بخاطر این است که اصلا با دقت به شواهد و مطالعات موجود نگاه نمی‌اندازند. و ریشه‌ی این مسئله باور فلسفی آنها به ماتریالیسم است.


🔻 لینک این مقاله‌ی خانم دکتر کوئین:


https://www.essentiafoundation.org/the-science-of-consciousness-after-death/reading/




🆔@near_death
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺

📌 اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. اگر قدرت نبوّت داشته باشم و بتوانم جملۀ اَسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جا‌به‌جا کنم، امّا محبت نداشته باشم، هیچم. اگر همۀ دارایی خود را صدقه دهم و تن خویش به شعله‌های آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمی‌برم.
#ویدیو

@NDEchanel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دوستمون مسیح عزیز، به همراه تیم مدیریت کانال «Science and Religion» زحمت کشیدن و پی‌دی‌افی رو آماده کردن که مختصرا 24 مورد از توجیهات مادی‌گرایانه‌ی تجارب نزدیک به مرگ رو مورد بررسی قرار داده.

در این پی‌دی‌اف، رفرنس‌ها و لینک‌های مرتبط هم ذکر شدن که می‌تونه برای اهل تحقیق مفید باشه.

لینک دانلود این پی‌دی‌اف از کانال science and religion :

https://www.tgoop.com/ReligionandScience2021/1853


پ.ن: به امید خدا اگر در آینده فرصتی پیش بیاد، اینجا هم مختصرا درباره‌ی برخی از این توجیهات صحبت میکنیم و بررسیشیون خواهیم کرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایت محمد شیری، بازیگر، از تجربه خود در رویارویی با مرگ:
در کما بودم و مرگ برادرم را جلوتر قبل از این که اتقاق بیفتد آنجا دیدم.

پی نوشت: یکی از مولفه‌های شگفت انگیز تجربه نزدیک به‌مرگ رویت رویدادهایی است که امکان آگاهی از آنان در شرایط مرگ بالینی یا شبه مرگ بالینی امکان ناپذیر است. از جمله این رویدادها آگاهی از مرگ کسانی است که حین‌ تجربه نزدیک به مرگ فرد تجربه کننده روی می‌دهند. به این تجارب ، تجارب مطابق با واقع نیز می‌گویند که امکان صحت سنجی یا واقیعت سنجی آن وجود دارد و چالش هایی درباره منشا هشیاری پیش روی محققان می‌گذارد.

گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران

DNDSI.ir
Join → @IranNDE
💠 پائول اوراند (هیپنوتراپیست و شاگرد دکتر مایکل نیوتن):

مراجعین زیادی داشته‌ام که زندگی گذشته‌ی مشترکی با عیسی مسیح داشتند. آنها بعضا یا در جنبش او مشارکت داشتند یا به نحوی با زندگی مسیح یا نزدیکان او مرتبط بودند. این افراد احساس عمیقی از عشق و مورد محبت قرار گرفتن را در همراهی با مسیح تجربه کرده بودند و بعد از کشته شدن او، با اندوه و پریشانی به زندگی خود ادامه دادند. آنها حتی در زندگی‌های متعدد بعدی خود این احساس را داشتند که «چه طور ممکن است چنین چیزی اتفاق افتاده باشد؟» برخی از آنها می‌گویند که «این یک فقدان بزرگ برای بشریت بوده» و یا اینکه «چه طور می‌توانیم بدون چنین عشقی وجود داشته باشیم؟» آنها بعد از مسیح، دیگر نتوانسته بودند که این عشق را در جای دیگری از این دنیا پیدا کنند.

وقتی آنها وارد جهان ارواح می‌شوند، من به آنها یادآوری می‌کنم که آن انرژی از بین نرفته و دنیا را ترک نکرده است؛ آن عشق هنوز در دسترس است و درون خود آنها حضور دارد. این انرژی فقط در وجود یک شخص دیگر مثل پیامبر یا هرکس دیگر نیست؛ بلکه در درون هر یک از ما وجود دارد.


📘 کتاب درحال ترجمه‌ی:
«جهان ارواح» نوشته‌ی ریچارد مارتینی، ترجمه: احمد بهزادی



🆔 @near_death
🟥🟥ارتباط و صحبت تله پاتییک روح دختر هجرت کرده با مادرش خانم خانم سیلویا فینک
مصاحبه کانال معنویت آلمان

🔴🔴مادر این بیقراری تو نمی گذارد که من اینجا به ارامش برسم.
به او می گویم؛ نمی توانم بیقراری نکنم.
من پر از خشم هستم از تو و از همه چیز. چرا تو در 18 سالگی باید بمیری؟
و او می گوید؛ 🔴🔴باید دنبال راه هایی بگردی که به آرامش برسی. این راه تکامل تو هست.
از او پرسیدم تو هیچ آیند ه ای دیگر نداری؟
جواب داد؛ مادر گوش کن! آینده اکنون است و اکنون گذشته هست همه چیز درهر لحظه و یک لحظه اتفاق می افتند. اینجا زمان وجود ندارد و زمان ساخته ی تخیل بشر است.
از او می پرسم. یعی زمان فقط برای ما وجود دارد و مرگ نوعی تولد در بعد دیگر و به فرمی دیگر زندگی کردن است؟ من هرگز قبل از مرگ تو به این مسائل فکر نکرده بودم. او به من می گوید؛ مادر همه چیز اصلا آنچه که شما روی زمین می بینید نیست.
باید یاد بگیرید که چگونه بدون ریا کاری و نفرت و خشم و دروغ زندگی کنید تا بتوانید دیگران را ببخشید. بخشش انسان ها را بر روی تعادل می آورد. باید خودمان و دیگران را ببخشیم برای آنچه که انجام داده ایم و آنچه که انجام نداده ایم.
🔴🔴انسان بر روی زمین است تا عشق حقیقی را بیاموزد و از نفرت پراکنی به شیوه های گوناگون دست بردارد.
🔴🔴 هر آنچه که پیرامونت اتفاق می افتد دلیلی دارد تا شنوایی و بینایی تو را تقویت کند.

@Nahtoderfahrung
"آیندز ایران و آیندز واشنگتون دی سی برگزار می‌کنند"

جلسه عمومی آنلاین با موضوع:

«زخم‌های زیبا: گزارش تجربه نزدیک به مرگ یک پزشک ایرانی»

تاریخ: ٢٩ دی‌ماه ١۴٠٣ (۱۸ ژانویه)
ساعت: ٢١:٣٠ الی ٢٣ به وقت ایران ( ساعت ۱ عصر به وقت واشنگتن)

"جلسه در بستر نرم‌افزار و اپلیکیشن زوم برگزار می‌گردد."

IANDS WASHINGTON DC & IANDS IRAN Quarterly Global Meeting:
Date: 18 January 2025
( 29 Day,1403 )
Time: 9:30 PM IRST (IRan Standard Time/UTC+3.30)
Duration: 1:30 hours
Topic: Beautiful Scars: An Iranian’s Physician NDE Account


معرفی میهمان:

دکتر کیانوش کسایی پزشک فارغ‌التحصیل از دانشگاه شهید بهشتی می‌باشد. وی تحصیلات پزشکی خود را با اخذ تخصص از دانشکده پزشکی و بیمارستان جانز هاپکینز در ایالات متحده آمریکا ادامه داد.
دکتر کیانوش، موسس و مدیر بنیاد(خیریه) بین‌المللی «آگاهی من» که یک سازمان غیرانتفاعی مشاوره و مربی‌گری هست می‌باشد. او دارای گواهینامه ایکیو و اس‌کیوآی (هوش احساسی و معنوی) و پزشکی ذهن/بدن است.
دکتر کسایی در حال حاضر یکی از مربیان موسسه علمی مربی‌گری آی‌او‌سی در دانشکده پزشکی هاروارد/مکلین و
بنیان‌گذار و مدیرگروه معنویت و‌ مشاوره در این مرکز می‌باشد.
او همچنین بنیان‌گذار گروه بین‌المللی آیندز برای متخصصان کادر درمانی و بهداشتی و مدیر گروه آیندز در منطقه واشنگتن دی سی می‌باشد

برای ثبت‌نام در این جلسه عدد 3 را به شماره زیر پیامک کنید:

09139092102

لینک ثبت‌نام برای فارسی زبانان و علاقمندانی که خارج از ایران هستند:

https://myconscious.org/cart/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 یک نمونه‌ی محکم در تایید مشاهدات خارج از بدن در تجارب نزدیک به مرگ

تماشا کنید (ویدئو زیرنویس فارسی دارد)


این ویدئو، شرح تجربه‌ی نزدیک به مرگ یکی از بیماران دکتر نورما بو (Norma Bowe) است که وسواس «به خاطر سپردن اعداد» را دارد. هنگامی که این بیمار دچار ایست قلبی می‌شود از بالا همه‌ی اتفاقات پیرامون بدنش را می‌دیده است و یکی از مواردی که به خاطر وسواس مورد توجهش قرار می‌گیرد «شماره سریال 12 رقمی» بالای دستگاه تنفس مصنوعی است. (برای دیدن این شماره لازم بود یک نفر بالای نردبان برود، چون در زمان این تجربه، دستگاه‌های تنفس مصنوعی دو متر از زمین ارتفاع داشتند.) شماره‌ای که او هنگام تجربه‌اش دیده بود توسط دکتر نورما بو تایید می‌شود.

این نکته حائز توجه است که خانم دکتر بو، اصلا در حیطه‌ی تجارب نزدیک به مرگ و موارد مرتبط دیگر فعالیت ندارند و خیلی اتفاقی با این تجربه مواجه می‌شوند و آن را گزارش می‌دهند.

این کیس اولین بار در کتاب «The Death Class» نوشته‌ی «Erika Hayasaki» ذکر شده؛ همچنین در مقاله‌ی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) آمده است.



🆔 @near_death
"آیندز ایران و ایماگوایران برگزار می‌کنند"

جلسه عمومی آنلاین با موضوع: 

«درک مرگ از دیدگاه کودکان»

سخنران: دکتر هما انصاری

تاریخ: ۲۷ بهمن ماه ١۴٠٣ (۱۵ فوریه)
ساعت: ٢١:۰۰ الی ۲۲:۳۰ به وقت ایران ( ساعت ۱۲:۳۰ ظهر به وقت تورنتو)


برای ثبت‌نام در این جلسه عدد ۳ را به شماره زیر پیامک کنید:

09139092102
سکه‌ای بالای مانیتور قلبی
✍️ تهیه و ترجمه: احمد بهزادی


در پست قبلی، مشاهده‌ی خارج از بدن «کیس دکتر نوما بو» را دیدیم که به درستی شماره سریال 12 رقمی دستگاه تنفس مصنوعی که دو متر از زمین فاصله داشت را دیده بود. در این مطلب، با تجربه‌ی نزدیک به مرگ فرد دیگری به اسم «ریکاردو» که توسط دکتر جان لرما گزارش شده است آشنا خواهیم شد. متن پیش رو، ترجمه‌ای از مطلبی است که دکتر تایتوس ریواس در کتاب «The Self Does Not Die» تحت عنوان «کیس شماره‌ی 2.6» ذکر کرده است:



دکتر جان لِرما، این تجربه‌ی نزدیک به مرگ را در کتاب خود با عنوان «Into the Light» گزارش داده است؛

در زمان وقوع این ماجرا، دکتر لِرما به‌عنوان کارآموز در بیمارستانی در سن آنتونیو در ایالت تگزاس مشغول به کار بود. یک شب، چندین بیمار برای درمان اورژانسی به بیمارستان منتقل شدند که یکی از آن‌ها ریکاردو، مرد ۸۲ ساله‌ای بود که هنگام صرف شام ناگهان از حال رفته بود. لرما سریعا تلاش کرد تا او را احیا کند. پس از اولین شوک الکتریکی، به نظر رسید که ریتم قلب بیمار به حالت طبیعی بازمی‌گردد. ریکاردو به‌آرامی به هوش آمد و زمزمه‌هایی درباره‌ی «نور» و تجربه‌ی خروج از بدن خود کرد. او همچنین این تجربه را به ترن هوایی تشبیه کرد. ازآنجاکه همچنان دچار درد قفسه سینه بود، لرما برای منحرف کردن توجه او از درد، از وی خواست بیشتر درباره‌ی ترن هوایی توضیح دهد. ریکاردو سپس تجربه‌ای کلاسیک و زیبا از یک تجربه نزدیک به مرگ را توصیف کرد؛ از جمله ملاقات با فرشتگانی که به او گفته بودند زنده خواهد ماند. اما بعد از این مکالمه‌ی کوتاه، بیمار دچار ایست قلبی دیگری شد. تیم پزشکی دوباره تلاش کرد او را با شوک احیا کند، اما این بار موفق نشدند. تنها زمانی که لِرما مستقیما به قلب بیمار تزریق اپی‌نفرین انجام داد، ریتم قلبش بازگشت. در بخش قلب، متخصصان تلاش کردند ضربان قلب او را تثبیت کنند و در نهایت مشخص شد که ریکاردو دچار یک حمله‌ی قلبی شدید شده، اما بدنش به درمان‌های پزشکی مختلف به‌خوبی پاسخ داده است.

روز بعد، هنگامی که لرما برای بررسی بیماران جدید به بخش رفت، دید که ریکاردو برای او دست تکان می‌دهد و اشاره می‌کند که ابتدا نزد او برود. او از دکتر لرما بابت تلاش‌هایش تشکر کرد و دوباره به مکالمه درباره‌ی تجربه‌ی نزدیک به مرگش اشاره کرد. ریکاردو به او گفت که از آن تجربه چه درس‌هایی درباره‌ی زندگی گرفته است. در نهایت، او از دکتر لرما خواست که به او کمک کند تا بتواند ثابت کند که تجربه‌اش چیزی بیش از یک رویا بوده است. بیمار گفت:

«وقتی از بدنم خارج شده بودم و بالای اتاق احیاء شناور بودم، یک سکه‌ی ۲۵ سنتی متعلق به سال ۱۹۸۵ را در گوشه‌ی سمت راست مانیتور قلبی ۸ فوتی (دو متر و نیمی) دیدم. آن سکه وسط گرد و غبار بود، انگار کسی عمدا آن را آنجا گذاشته بود. دکتر لرما! لطفا می‌توانید برایم این موضوع را بررسی کنید؟ این موضوع برایم خیلی مهم است.»


پس از آن، دکتر لرما یک نردبان برداشت و به همراه پرستاران به اورژانس رفت. او در کتاب خود می‌نویسد: «ما کاملا بهت‌زده شده بودیم، زیرا همان‌طور که ریکاردو توصیف کرده بود، سکه دقیقا در همان محل بود؛ حتی سال روی آن نیز درست بود: ۱۹۸۵.»

او نتیجه گرفت که تنها دو توضیح برای این ماجرا وجود دارد: یا ریکاردو خودش آن سکه را در آنجا قرار داده بود، یا او واقعا در حالت خروج از بدن توانسته بود آن را ببیند. از نظر پزشکی، ریکاردو سال‌ها بود که در وضعیتی نبود که بتواند از نردبان بالا برود، و لرما نیز نتوانست ارتباطی بین این سکه و کارکنان اورژانس پیدا کند.



🔺 گزارشی از این کیس در مقاله‌ی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) نیز آمده است.



🆔 @near_death
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲 هیچ دین جهانی وجود ندارد همگی آیین ها و سنت ها و مذاهب مختلف هستند.
🔲 تنها و تنها یک دین وجود دارد و آن رابطه ی شخصی فرد با سرچشمه ی خود، خالق خود و منشأ حیات او هست. هر آنچه که فرد با خالق خود لمس می کند و فرد را به او پیوند می زند دین حقیقی انفرادی فرد با خالقش هست که کاملا از احساس عمیق فرد دیگری با او متفاوت و مجزا هست، گرچه که همزمان تعدادی پیرو دین فرمول بندی شده ای باشند، اما احساسات باطنی و پیوندهای لمس شده با پروردگار برای هر انسانی کاملا مختص به خود او هست.
🔲 هر پیوند عمیقی که با خداوند دارید و فقط خود شما آنرا لمس می کنید، همان دین شما هست. (بدون واسطه)
در عشق با پروردگار هر ثانیه لبریزتر و لبریز تر و بی نیازتر از هر نیازی غیر از اوباشید.
تصور کنید افراد غیرمذهبی که بدون تفکر و مطالعه غیرمذهبی شده اند و‌ مذهبی هایی که آنها هم بدون مطالعه و تفکر مذهبی شده اند روبروی هم قرار بگیرند. حاصل این مواجهه، چیزی جز تنش و تشویش و جروبحث بی فایده نیست. کسی که با اندیشه ورزی و مطالعه به نتیجه ای رسیده است هیچگاه برای اثبات خود و باورهایش تلاش بیهوده نمی کند.‌ گفتگو با چنین فردی غالباً در فضایی آرام و کم تنش صورت میگیرد.
چاپ دوم کتاب «خدا و زندگی پس از مرگ» منتشر شد.

لینک تهیه کتاب


گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
📝📝📝

🔰 سلام. می‌خواستم یک سوال از شما بپرسم، ما چه اعمالی در اینجا( این دنیا) انجام بدیم که در آنجا( جهان پس از مرگ) تاثیر مثبت داشته باشه؟

📌 من در همه حال فکر می‌کنم که دارم بازی می‌کنم و فیلمبردار دستگاه کائنات به دستور کارگردان دارد از من فیلم می‌گیرد، من سعی می‌کنم نقش خودم را خوب بازی کنم تا بتوانم جایزه اسکار بگیرم، اگر غیر از این باشد کارگردان که پس از کلی بررسی و تحقیق و با وجود دانش و تخصصی که در کار خودش دارد مرا برای این نقش انتخاب کرده، اگر اجرای مرا نپسندد مرا حذف می‌کند و نقش مرا به دیگری واگذار می‌کند، یا نقش پایین‌تر به من می‌دهد، شاید هم قدری مهلت یا فرصت بدهد تا من تمرین کنم تا بتوانم بهتر بازی کنم، همانگونه که من برگشتم به دنیا و به من این فرصت را دادند، لذا سعی خودم را می‌کنم، شاید هم نشود ولی مهم اینست که من سعی خودم را کرده باشم. البته یاد گرفته ام که در بازی و نقش دیگران دخالت نکنم و نخواهم آنها را کنترل کنم چون مسئول این کار و قضاوت آن با شخص دیگری است من فقط پاسخگوی انجام دقیق و صحیح اعمال خودم و در نقش خودم هستم.

📌 آن گناه‌هائی که من توبه کرده بودم مانند صورتحساب تسویه شده بود مثل حساب بدهی ما نزد کاسب‌های محل بود که خط خورده است
ولی اگر گناه توبه کرده‌ام را تکرار کرده بوم مانند سوئ‌سابقه که در این دنیا موقع دریافت برگ عدم سوئ پیشینه می‌گویند سابقه دار است، باز هم مقداری به حساب می‌آوردند. ولی اگر تکرار نشده بود، شامل مرور زمان می‌شد و انگار که فراموش شده است.

📌 باید سعی کنم کارهای مربوط به خودم را درحد توان و قابلیت‌های خودم درست انجام دهم انگار که خداوند در کنار من ایستاده و مرا می‌بیند و من او را می‌بینم! حالا هر کاری که باشد مهم نیست حتی غذا خوردن، طوری شروع کنم و انجام دهم که انگار در بهشت دارم غذا می‌خورم تمرکز کنم روی لقمه‌هایم و مثل یک بازی شگفت‌انگیز از لحظه‌های آن لذت ببرم. مثلاً با دوست خودم یا با همسرم‌، مادر،خواهر خودم بسیار دوستانه و معقول و در حد توانم عالی برخورد کنم، اخبار بد و وحشت‌آور را تعریف نکنم، اگر اتفاق ناگواری مثلا یک تصادف شدید را دیده‌ام یا برایم اتفاق افتاده، به نزدیکانم انتقال ندهم. هنگامی که در طبیعت یا حتی در پارک هستم تمرکز کنم و بادقت به برگ‌ها، شاخه‌ها، گل‌ها و علف‌ها نگاه کنم، با نگاهی متفاوت از قبل و انگار که دفعه اول است که چنین چیزهایی می‌بینم. از تماشای جزئیات آنها بسیار لذت ببرم و حتی می‌توانم آن حال و احساس خوبِ لحظه خود را تقدیم کنیم به کسی که دستش از دنیا کوتاه شده و فوت کرده، هرکس که باشد، شادی و نشاط هر لحظه خودم را بفرستم برای او و به نیت او کارهایی که منع قانونی نداشته و او دوست داشته است را به نیت او انجام دهم، به بینوایان و محتاجان کمک کنم و هدیه بدهم به او، تعدادی آب‌میوه و کیک یا کلوچه ببرم و حدود ساعت‌های ظهر و بعداز‌ظهر در محلی که کارگرها کنار خیابان یا چهارراه نا‌امیدانه منتظر افرادی هستند که آنها را به کار بگمارند و در آن ساعت خسته و گرسنه مانده‌اند، بدهم. یا مثلاً موقع مسواک زدن، فرض کنم دارم قشنگ‌ترین بازی دنیا را انجام می‌دهم و... همه و همه را به نیت او که دستش از دنیا کوتاه شده و دیگر نمی‌تواند چیزی بر اندوخته‌های خود اضافه کند بفرستم، این کارها هم برای ارتقاء و تکامل روح خودم تاثیر دارد هم به روی اطرافیانم تأثیر می‌گذارد، لذا بسیار موثر خواهد بود.
موارد فوق را در زندگی خودتان جاری کنید. موفق باشید!

🖊 محمد زمانی، تجربه‌کنندۀ «NDE»

💫 @NDEchanel
📚📚📚

⭕️ (قسمت اول)

🔰 «ساموئل فیلیپ» به معنای کلمه فردی نیکوکار بود. کسی نمی‌توانست او را در حال ارتکاب به عملی شرورانه یا هر گونه رفتار غیر منصفانه عمدی به یاد آورد. او بی‌اندازه وقف دوستانش بود، دوستانی که همواره از این که در هنگام نیاز در خدمتشان است، اطمینان داشتند. حتی اگر این خدمت‌رسانی به ضرر خودش بود. کار، خستگی، ناراحتی، هیچ چیز نمی‌توانست مانع سود رساندن او به دیگران گردد؛ او بدون تظاهر در خدمت بود و هرگاه کسی خصلت خوبش را تحسین می‌نمود، سردرگم به نظر می‌رسید. آقای فیلیپ هرگز بدِ کسانی که به او صدمه زده بودند را نمی‌خواست؛ به جای آن در جستجوی راهی برای خدمت به ایشان بود، گویی که ایشان در حقش نیکی کرده بودند. هنگام تحمل ناسپاسی به ما می‌گفت، «نباید دلتان برای من بسوزد، دلتان برای آنها بسوزد». اگرچه فردی بسیار باهوش و پر‌انرژی بود، زندگی پرزحمت او تیره و لبریز از آزمون‌های طاقت‌فرسا بود. او از برگزیدگانی بود که در سایه رشد کرد و دنیا او را نشناخت و نورش به زمین منعکس نشد.
با شناخت «اسپریتیسم» او ایمان سوزانی نسبت به زندگی اخروی و تسلیم شدن در برابر سختی‌های زندگی زمینی به دست آورد. آقای فیلیپ پس از یک بیماری دردناک، در دسامبر سال ۱۸۶۲ و در سن ۵۰ سالگی درگذشت. مرگ او حقیقتاً خانواده و دوستانش را سوگوار کرد. روح او از زمان مرگش به دفعات زیادی احضار شده است.


📌 آیا به وضوح آخرین لحظات حضورتان بر روی زمین را به یاد دارید؟
❇️ کاملا، حافظه من از آن لحظات کم کم به من بازگشته است، اگرچه در آن زمان افکارم هنوز درهم و برهم بود.

📌 از آنجایی که زندگی شما سرمشق ما بوده بسیار مشتاقیم که اگر مایلید به ما و در جهت تعلیم ما بگویید که گذار شما از عالم جسمانی به عالم ارواح چگونه رخ داد و وضعیت شما اینک در عالم ارواح چگونه است؟
❇️ با کمال مسرت. این گزارش نه فقط برای شما که برای من هم سودمند خواهد بود. وقتی افکارم را به زمین بر می‌گردانم، مقایسه سبب می¬شود که نیکی خالقمان را حتی بیشتر از قبل تقدیر نمایم. شما می‌دانید که زندگی من در زمین تا چه حد پر از رنج بود؛ اما من در مقابل مصایب هرگز شجاعت خود را از دست ندادم. خدایا شکرت! و اینک باید به این خاطر به خودم تبریک بگویم. چقدر دچار خسران می‌شدم اگر دلسرد شده بودم! از این فکر به خود می‌لرزم زیرا در آن صورت رنج من هیچ فایده‌ای نداشت و مجبور بودم دوباره از نو شروع کنم. آه ای دوستان من! باشد که این حقیقت را درک کنید، زیرا شادمانی آینده شما در این است. قطعاً چندین سال رنج در ازای چنین شادمانی چیز زیادی نیست. تنها اگر بدانید که زندگی زمینی در مقابل ابدیت چقدر کوتاه است!

❇️ اگر زندگی آخر من در چشمان شما شایسته بوده است، اما در خصوص زندگی من قبل از این زندگی چنین حسی نخواهید داشت. تنها به دلیل تلاش‌های بیشترم بود که تبدیل به آنی شدم که امروز هستم. برای پاک کردن ردپای اشتباهات گذشته‌ام باید از آن آزمون‌های نهایی رنج می‌کشیدم و من داوطلبانه آنها را پذیرفتم. عزمم را جزم کردم تا این سختی‌ها را بدون شکایت تحمل کنم. اکنون آنها را مبارک می‌دانم. هر یک از آن آزمون‌ها را. به خاطر آنها ارتباطات من با گذشته گسسته شد و تنها به خاطره بدل گشت. اینک می‌توانم با رضایت راستین در مسیری که پیموده‌ام، تفکر کنم.

❇️ ای کسانی که باعث رنج من در زمین شدید، ای افراد زمخت و بداندیش نسبت به من، ای کسانی که مرا تحقیر و آزرده نمودید و سوءنیتتان منجر به محرومیت شدید من شد، نه تنها شما را می‌بخشم، بلکه از شما متشکرم! در تمام مدتی که آرزوی خطای من را داشتید حتی فکرش را هم نمی‌کردید که در واقع در حق من تا چه حد خوبی می‌کنید. بنابراین درست است اگر بگویم بخش بزرگی از شادمانی که اینک از آن حظ می‌برم، مدیون شماست، زیرا شما فرصت بخشایش را در اختیار من قرار دادید، فرصتی که طی آن بدی را با خوبی پاسخ دهم. خداوند شما را در مسیر من قرار داد تا صبر مرا بیازماید و مرا قادر به تمرین سخت¬ترین نوع نیکوکاری نماید: عشق ورزیدن به دشمنان. لطفاً از این که از اصل موضوع دور شدیم ناشکیبا نشوید. اینک راجع به آنچه از من پرسیدید خواهم گفت.

❇️ اگرچه به طرز وحشتناکی از بیماری آخرم در رنج بودم، اما دچار سکرات مرگ نشدم. مرگ من مانند خواب بودن، بدون هیچ تقلا یا شوکی. از آنجایی که ترسی از آینده‌ام نداشتم، تلاش نکردم که به زندگی بچسبم و متعاقباً نیازی نبود که در لحظات واپسین دست و پا بزنم. جدایی از بدن بدون تلاش رخ داد، بدون درد و حتی بدون این که بفهمم.

📗 بهشت و‌ جهنم / نوشتۀ: آلن کاردک / در دست ترجمه توسط: سمیرا رزاقی

💫 @NDEchanel
📚📚📚

⭕️ (قسمت دوم)

❇️ نمی‌دانم آخرین خواب چقدر طول کشید اما کوتاه بود. بیداری من در مقایسه با شرایط قبلم آرام بود. دیگر دردی احساس نمی‌کردم و در لذت و وجد به سر می‌بردم. می‌خواستم که برخیزم و به اطراف بروم اما نوعی کرختی نرم، که هیچ نکته نامطبوعی نداشت و حتی نوعی جذبه خاص داشت، مانعم شد و من با خرسندی تسلیم آن شدم بدون این که از وضعیتم آگاه باشم، اما شکی نداشتم که عالم ماده را ترک کرده‌ام. همه چیز پیرامون من مثل یک رؤیا بود. همسر و برخی از دوستانم را دیدم که در اتاقم زانو زده‌اند و گریه می‌کنند. به خودم گفتم که معلوم است مرا مرده می‌پندارند. می‌خواستم به ایشان بگوییم که چنین نیست اما قادر به ادای کلمه‌ای نبودم، این امر سبب شد که به این نتیجه برسم که در خوابم. به نظر آنچه که این تصور را تأیید می‌کرد این بود که خودم را دیدم که توسط تعداد زیادی از افراد محبوبم احاطه شده‌ام، کسانی که مدتی طولانی قبل‌تر درگذشته بودند و اشخاصی که بلافاصله آنها را نشناختم اما به نظر می‌رسید که مرا تماشا می‌کردند و منتظر بودند تا از خواب بیدار شوم.

❇️ این وضعیت آمیخته با لحظات هوشیاری و خواب‌آلودگی بود و طی آن متناوباً بهوش می‌آمدم و هوشیاری نسبت به خویش را از دست می‌دادم. رفته رفته ذهنم روشن‌تر شد. نوری که تنها از درون نوعی مه به آن نظر اجمالی کرده بودم، درخشان‌تر گردید. سپس وضعیتم را شناختم و دریافتم که دیگر به عالم خاکی تعلق ندارم. اگر اسپریتیسم را نشناخته بودم، بدون شک اوهام مدتی دراز به طول می‌انجامید.
بقایای فانی من هنوز دفن نشده بود. به آنها با احترام نگاه می‌کردم اگرچه شادمان بودم که از قیدشان رها گشته‌ام. از رهایی بسیار شادمان بودم! با چنان سهولتی نفس می‌کشیدم که وقتی کسی از فضایی بی‌اکسیژن بیرون می‌آید چنین نفس می‌کشد. حس سعادت غیرقابل وصفی سراسر وجودم را اشباع کرد. حضور افرادی که به انها عشق می‌ورزیدم مرا از شعف لبریز کرده بود و از دیدن آنها شگفت‌زده نبودم. همه چیز طبیعی به نظر می‌رسید، گویی که پس از سفری طولانی دوباره با آنها دیدار می‌کردم. یک چیز درست همان ابتدا مرا متعجب کرد: این واقعیت که ما بدون این که حرفی بگوییم یکدیگر را می‌فهمیدیم. تنها با نگاه کردن به یکدیگر افکارمان منتقل می‌شد مانند نوعی حلول سیالی.

❇️ با این وجود، هنوز به طور کامل از تصورات عالم زمینی جدا نشده بودم. خاطره مربوط به مسایلی که تحمل کرده بودم گاه به گاه به من باز می‌گشت و باعث می‌شد نسبت به وضعیت جدید خود حس قدردانی بیشتری داشته باشم. من رنج جسمانی و به طور خاص رنج روانی زیادی را متحمل شده بودم. من هدف بدخواهی شده بودم، هزاران رنجشی که شاید دردناک‌تر از بدشانسیِ آشکار بود، چرا که ما را در وضعیت اضطراب مداوم نگه می‌دارند. این احساسات هنوز کاملاً محو نشده بود و گاهی از خود می‌پرسیدم که آیا واقعاً از آنها خلاص شده‌ام. همچنان به نظرم می‌رسید که اندک صداهای ناخوشایندی را می‌شنوم. اغلب نگران زحماتی بودم که این صداها برایم ایجاد کرده بود. علی‌رغم میلم لرزیدم. تلاش کردم تا خودم را احساس کنم تا به اصطلاح مطمئن شوم که فریب یک رؤیا را نخورده‌ام، تا این که به یقین رسیدم تمام آن مسایل به واقع پایان یافته است. گویی که بار سنگینی از رویم برداشته شد. به خودم گفتم همه چیز کاملاً واقعی است و در نهایت از تمام آن نگرانی‌ها که زندگی مرا به عذاب تبدیل کرده بود، رها شده‌ام. به خاطر این واقعیت از خداوند تشکر کردم. مانند مرد فقیری بودم که ناگهان ثروت عظیمی به دست آورده است و برای مدتی طولانی نمی‌تواند واقعیت آن را باور کند و هنوز نگران مایحتاج خود است. آه، اگر مردم می‌توانستند حیات آتی را درک کنند، در اوج فلاکت چه قدرت و جرأتی پیدا می¬کردند! در طول حیات زمینی خود به منظور تضمین شادمانی که خداوند برای فرزندان مطیعِ قوانینش ذخیره نموده، چه کارهایی که نمی‌کردند! می‌دیدند که لذاتی که در طول زندگی به آنها رشک می‌بردند تا چه حد ناچیز است!

📌 آیا آن عالم که برایتان جدید بود و عالم ما در مقایسه با آن ارزش کمی دارد و دوستان فراوانی که به پیشوازتان آمدند باعث شد که خانواده و دوستانتان در زمین را فراموش نمایید؟
اگر فراموششان می‌کردم شایسته شادمانی که اکنون از آن مسرورم، نبودم. خداوند برای خودخواهی پاداشی در نظر نگرفته است بلکه آن را مجازات می‌کند. جهانی که خود را در آن یافتم سبب می‌شد که عالم زمینی را خوار بشمارم اما این بدان معنی نبود که به ارواحی که در آنجا هستند، بی‌اعتنا باشم. تنها در میان انسان‌های زنده می‌بینیم که کامیابی‌شان سبب می‌شود همراهان قدیمی خود را در بیچارگی فراموش کنند.

📗 بهشت و‌ جهنم / نوشتۀ: آلن کاردک / در دست ترجمه توسط: سمیرا رزاقی

💫 @NDEchanel
‌‌
Forwarded from روحنورد
مطلبی که در منابع مختلف دیدم اینه که دروزی‌ها جهنم و بهشت رو مفهومی ذهنی/روحانی میدونن. بهشت رو نزدیکی و وصال با خالق و جهنم رو دوری از خالق میدونن.

همینطور که در متن بالا اومده، از نظر دروزی‌ها (که به خودشون میگن «موحدان»)، بهشت، یعنی توحید خالق و جهنم، یعنی جهل و بدی. و میوه‌ی رسیدن به بهشت، رسیدن به معرفت و شناخت حقیقیه.

(متن بالا از کتاب «مذهب الدروز و التوحید» از «عبدالله النجار» هست.)


@Spiritnaut
2025/03/22 07:47:03

❌Photos not found?❌Click here to update cache.


Back to Top
HTML Embed Code: