Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
تبریک به جناب آقای #جعفر_پناهی
در روزهای اخیر ،درکنار ده ها خبر تلخ و ناگوار مانند انفجار ها وکشته شدن ها، سرکوب شدن بازنشستگان، معلمان، کامیون داران وسایر معترضان به حکومت جمهوری اسلامی، گرانی روز افزون مواد غذائی اولیه و مورد نیاز مردم و کوچک تر شدن سفره آنان، قطع شدن برق و جیره بندی کردن آن که نتیجه ای جز فلج شدن زندگی بسیاری از افراد جامعه ندارد، تهاجم به هویت ملی ایرانیان و هدف گیری شدن نام گرامی « #خلیج_فارس » به علت سوء سیاست های حاکمان این سرزمین، تهدیدات مکرر بر ضد امنیت ملی ، بالاخره یک خبر مسرت بخش نیز وجود داشت که دل مردم ایران را شاد و نام ایران را در پهنه ی جهانی زنده و سرافراز گردانید و آن خبر گرفتن جایزه «نخل طلایی» در فستیوال سینمائی کن در فرانسه، توسط هنرمند مردمی و آزادیخواه و مستقل ایرانی، جناب آقای #جعفرپناهی به مناسبت کارگردانی فیلم «یک تصادف ساده» بود.
اثرگذاری هنر و فعالیت هنری هنرمندان شایسته ایران، در روزگاری که فضای سیاسی جامعه گرفتار انسداد و اختناقی کم نظیر است، بر هیچکس پوشیده نیست.
#جبهه_ملی_ایران دریافت این جایزه هنری ارزشمند را به جناب آقای #جعفر_پناهی ،کارگردان سینمائی برجسته ایران و همه ملت ایران به ویژه به جامعه هنری کشور صمیمانه تبریک می‌گوید.
هیات رهبری اجرائی #جبهه_ملی_ایران
تهران – ششم خرداد ماه ۱۴۰۴
https://jebhemeliiran.org/?p=3937
بیانیه جبهه ملی ایران در اعتراض به سرکوب اعتراض‌های کامیون‌داران

هموطنان عزیز! ملت شرافتمند ایران!
حکومت جمهوری اسلامی، با اتخاذ سیاست خارجی نادرست و خصومت‌ورزی بی‌جهت با بیش از نیمی از جهان، موجب انزوای میهن ما و شکل گرفتن تحریم‌های کمر شکن بر ضد کشورگردیده،که یکی از عوامل اصلی بروز بحران اقتصادی طاقت‌فرسا برای ملت ایران شناخته می‌شود. افزون بر آن حکومت با به هدر دادن منابع و امکانات مالی کشور در مسیر‌های دور از منافع ملی و در مناقشات نا مربوط به ایران، بحران اقتصادی را شدت بیشتری بخشیده است. سیاست داخلی کشور که بر مبنای اهداف ایدئولوژیک طراحی شده، سبب بسته شدن فضای سیاسی، اجتماعی و کنار گذاشته شدن نیروهای کارآمد و خلاق و کار‌آفرینان زبده‌ی جامعه، از صحنه گردیده و در نتیجه تولید داخلی که ستون اصلی اقتصاد پویا و پیشرو می‌باشد، از بین رفته و به حداقل نزول کرده است. از سوی دیگر فسادهای مالی با ارقام نجومی و چپاول اموال عمومی توسط وابستگان به مراکز قدرت، تسمه از گرده اقتصاد کشور کشیده و شرایط اسفناک کنونی، همراه با گرانی و تورم روز افزون و فقر عمومی و تنگنای معیشتی همگانی را به وجود آورده است. در این اوضاع، اقشار مختلف مردم ایران مانند کامیون‌داران، بازنشستگان، معلمان، کارگران، پرستاران و همه و همه به ستوه آمده و دست به اعتراض و اعتصاب می‌زنند.
حکومت جمهوری اسلامی به جای گوش دادن به فریادها و اعتراضات بر حق مردم و پیدا کردن راه‌حل‌های اساسی برای این وضعیت اقتصادی ویران، دست به خشونت و سرکوب و بازداشت معترضان می‌زند. روشن است که این نوع برخورد‌ها، چاره‌ی کار نیست و جز منزجر کردن بیشتر ملت نتیجه‌ای ندارد.
در روزهای اخیر جواب حکومت به اعتراض کامیون‌داران که با مشقت بسیار و تلاش شبانه‌روزی و شرایطی دشوار کالاهای مختلف و مورد نیاز مردم را نقل و انتقال می‌دهند، به برخورد خشونت‌آمیز همراه با بازداشت تعدادی از آنان دست زده است. به جای رسیدگی به اعتراضات بر حق آنان از جمله فرسودگی و خرابی سطح جاده‌ها، گرانی چندبرابری وسایل مصرفی آنان مثل قطعات یدکی و لاستیک، گرانی سوخت، افزایش هزینه بیمه و ناکافی بودن کرایه حمل و نقل که در نتیجه تامین زندگی آنان را مختل کرده، با آنان این‌گونه برخورد می‌نماید.
جبهه ملی ایران اعتقاد دارد در این سرزمین ثروتمند، این ملت سزاوار داشتن یک زندگی متعارف و بدون دغدغه و یک رفاه معقول است. ما به حکومت هشدار می‌دهیم که از سرکوب و به کاربردن زور در پاسخ خواسته‌های منطقی و عادلانه کامیون‌داران و سایر اقشار معترض دست بردارد.ما آزادی فوری کامیون‌داران بازداشت شده و سایر معترضان به رفتارها وعملکردهای ناصحیح حکومت را مصرانه خواستاریم.

هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
 تهران – سیزدهم خرداد ۱۴۰۴

@NFIfans
Forwarded from تاریخ تحلیلی
«پیر احمد آباد» روایتی از بیم و رنج و امید

امین ماسوری

در تاریخ معاصر ایران، کمتر چهره‌ای به اندازۀ دکتر محمّد مصدّق و خدمات‌اَش در حافظۀ جمعی مردمِ آگاه حضور دارد؛ نمادی از آزادی‌خواهی، حق‌طلبی و مقاومت مدنی. با این‌حال، جای خالی اثری موسیقایی با پرداختی جدی و ساختارمند دربارۀ زندگی و اندیشۀ او، در گسترۀ هنر ایران، همواره احساس می‌شده است. اندک آثاری به تعداد انگشتان یک‌دست با محوریت دکتر مصدق ساخته شده است، اما، بیشتر آن تلاش‌ها در این زمینه از حیث موسیقایی در سطحی عاطفی و گذرا بوده‌اَند. در چنین شرایطی، کانتات سمفونیک «پیر احمد آباد» به آهنگسازی محمدرضا تفضّلی، اثری متفاوت و قابل تأمل‌ است که توانسته با زبانی هنری، روایتی موسیقایی از تبعید، ایستادگی، امید و آنچه بر مصدّق گذشت را ارائه دهد.

@hamidrezaabedian

متن کامل مقاله را در گفتگوی هارمونیک بخوانید.
بازنویسی تاریخ یا پاک‌کردن حافظه جمعی؟

گفت‌وگو با دکتر احمد غضنفرپور درباره روایت‌های تحریف‌شده از مبارزات پیش از انقلاب


سؤال:
در روزهای اخیر، برخی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مطالبی درباره فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شما و همسرتان، خانم سودابه سدیفی، منتشر کرده‌اند. به همین دلیل، سؤالاتی از سوی مخاطبان مطرح شده است. مایلیم ضمن معرفی خودتان، اصل ماجرا را از زبان خودتان بشنویم.

پاسخ:
من در سال ۱۳۲۱ در روستای خولنجان (زیباشهر فعلی) از استان اصفهان متولد شدم. از سال پنجم دبستان به اصفهان آمدم و پس از اخذ دیپلم به پاریس رفتم و در رشته دندان‌پزشکی مشغول به تحصیل شدم. هم‌زمان وارد فعالیت سیاسی شدم. در سال پنجم تحصیل، به همراه چند نفر از دوستان، مسئولیت «خانه ایران» در کوی دانشگاه پاریس را برعهده گرفتیم. برای نخستین‌بار در اروپا ـ با وجود حساسیت و مخالفت شدید ساواک، مقامات سفارت ایران در پاریس و همچنین گروه‌های مائوئیست که هم تعدادشان زیاد بود و هم نفوذشان ـ جلسات بحث آزاد را پایه‌گذاری کردیم.

در آن جلسات، از مسائلی مانند سانسور، شکنجه، زندان، فرار مغزها و... انتقاد می‌شد؛ همان مسائلی که شاه، در اوایل سال ۱۳۵۷، با جمله «من صدای انقلاب شما را شنیدم» در تلویزیون و روزنامه‌ها به آن‌ها اعتراف کرد. اما در زمانی که ما این مسائل را مطرح می‌کردیم، به‌جای شنیدن و رفع آن‌ها، از ورود به ایران ممنوع شدیم!

این شبکه‌ها، به‌جای آن‌که علت سقوط شاه را خود او و اطرافیانش بدانند، بر فعالیت‌ها و انتقادات من و همسرم متمرکز شده‌اند. حتی حاضر نیستند بپذیرند که غیر از ما، ده‌ها و صدها دانشجو، استاد دانشگاه و فعال سیاسی از ورود به خاک کشور و دیدار خانواده‌هایشان محروم شدند. دلیل تمرکز آن‌ها بر ما دو نفر را بعداً توضیح خواهم داد.

اگر شاه و اطرافیان خودشیفته‌اش، انتقادات افراد دلسوز، واقع‌نگر و ایران‌دوست را شنیده بودند، می‌توانستند پیش از آن‌که اوضاع وخیم شود، آن‌ها را رفع کنند؛ و در آن صورت، مسیر تاریخ به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.

به‌جز ما، آقای دکتر شاپور بختیار (که نزدیک‌ترین فرد به شاه بود)، همراه با دکتر سنجابی و داریوش فروهر، در نامه‌ای به شاه در سال ۱۳۵۶ هشدار دادند که اگر این وضعیت ادامه یابد، «نه از تاک نشان ماند، نه از تاک‌نشان!» اما شاه، مانند بسیاری از صاحبان قدرت، کوچک‌ترین نشانه‌ای از تغییر نشان نداد، تا آن‌که آتش در همه‌جا شعله‌ور شد و کار از کار گذشت!

اکنون مشاهده می‌شود برخی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ـ که احتمالاً طرفدار شاه هستند ـ تلاش دارند برای نسلی که آن دوران را تجربه نکرده‌اند، یا کسانی که از آن تاریخ بی‌خبرند، ماجراها را به‌گونه‌ای بازگو کنند که محکوم، جای حاکم بنشیند!

اما چرا، در میان تمام مبارزان داخل و خارج از کشور، ما دو نفر هدف قرار گرفته‌ایم؟ به نظر می‌رسد تا زمانی که سکوت کرده بودم، خیالشان راحت بود که در گوشه‌ای نشسته‌ام و نهایتاً به کار دندان‌پزشکی مشغولم. غافل از اینکه من، خود بخشی از این تاریخ هستم که آن را شفاهی و مکتوب نقل می‌کنم.

زمانی که قلم به دست گرفتم و خاطراتم در مجله وزین «چشم‌انداز ایران» به مدیریت مهندس میثمی منتشر شد ـ و بعضی از آن‌ها از مرز هزاران خواننده گذشت و اصطلاحاً وایرال شد ـ و مشاهده کردند که به‌طور مستمر در حوزه‌های پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی فعال هستم، تلاش کردند با تمرکز بر اعترافات دوران زندان (در شرایط خاص)، گذشته ما را زیر سؤال ببرند و با زیرکی چندین هدف را نشانه بگیرند!

از جمله، به‌جای آن‌که بپرسند «گناه» این دو نفر ـ همچون سایر منتقدان ـ چه بوده، پاسخ می‌دهند که: «این دو نفر سر پُربادی داشتند و برای کسب پست، مقام، شهرت و ثروت، به سلطنت ایراد می‌گرفتند.»

باید از آن‌ها پرسید: پس چگونه است که همین افراد، پس از انقلاب نیز همان رویکرد انتقادی و اعتراضی را ادامه دادند؟ آن‌ها که به بسیاری از مقام‌ها و مشاغل مهم، مانند نمایندگی مجلس، ریاست صدا و سیما و... دست یافتند! آیا نمی‌توانستند با کمی سکوت یا بازی سیاسی، آن پُست‌ها را حفظ کنند؟

آن‌ها، با بی‌اهمیت جلوه دادن بیانیه اولین رئیس‌جمهور که به‌جای نطق قبل از دستور در مجلس خواندم ـ و در آن زمان غوغا به پا کرد و حتی رقبا را متعجب ساخت ـ بلافاصله مسئله اعترافات زندان را پیش کشیده‌اند. با بزرگ‌نمایی آن، می‌خواهند سوابق عدالت‌خواهی، وطن‌دوستی و هزینه‌دادن‌های ما را زیر سؤال ببرند. به همین دلیل می‌گویند: «آن‌ها به گذشته ننگین خود اعتراف کرده‌اند.»

این شبکه‌ها کاملاً از شرایط آن دوران آگاه‌اند؛ اما عامدانه (نه سهواً) خود را به تجاهل و تغافل زده‌اند. آن‌ها سابقه ما را در ذهن نسل بی‌خبر، عامل سقوط شاه جلوه می‌دهند، تا هرگونه آلترناتیو سیاسی غیر از خود را حذف کنند و بدین وسیله مخاطب جذب کنند!
@NFIfans
Audio
دکتر محمد حسین رفیعی پاسخ می دهد
آیا غنی‌سازی اورانیوم برای جمهوری اسلامی، توجیه منطقی دارد؟

دکتر حسین رفیعی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، درباره برنامه هسته‌ای ایران به عدم توجیه اقتصادی و زیست‌محیطی انرژی هسته‌ای برای ایران و همچنین مسائل بی‌اعتمادی و تحریم‌ها که برنامه هسته‌ای ایجاد کرده با آژانس خبری موکریان گفت و گویی کرده است که در ادامه مهم ترین محورهای این گفت و گوی ویدیویی را به صورت نوشتار می خوانید.

دکتر حسین رفیعی در این گفت و گو همچنین به ماهیت پروژه استعماری اسرائیل و ضرورت تقویت داخلی ایران از طریق آزادی‌های سیاسی و بهبود اقتصادی برای مقابله با چالش‌ها می‌پردازد.

📌 محورهای دیگر این گفت و گو را می توانید از لینک بخوانید

melimazhabi.com
@NFIfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌀 پنجمین همایش باستان‌شناسی و هنر ایران در سال 1354 تالار فردوسی دانشگاه تهران

عزت‌الله نگهبان، پرویز ورجاوند، والتر هینتس، نورمن شارپ، هانس لوشای، ولفرایم کلایس و ریچارد فرای.

پرویز ورجاوند گرم سخنرانی است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم رونمایی از آلبوم موسيقى پير احمدآباد (یادواره دکتر مصدق)
به آهنكسازى مسعود سخاوت‌دوست و خوانندگی محمد معتمدى جمعه ٢٣ خرداد ١۴٠۴ ساعت ٢ بعد از ظهر فرهنگسراى ارسباران.
@NFIfans
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم رونمایی از آلبوم موسيقى پير احمدآباد (یادواره دکتر مصدق)
به آهنكسازى مسعود سخاوت‌دوست و خوانندگی محمد معتمدى جمعه ٢٣ خرداد ١۴٠۴ ساعت ٢ بعد از ظهر فرهنگسراى ارسباران.
@NFIfans
بیست و یکم خردادماه زادروز ادیب برومند

من ایرانی‌ام باشد ایران سرایم
به وصف سرایم، قصیدت سرایم

درخشنده‌فرهنگ ایران‌زمین را
ستایشگر قدر و فرّ و بهایم

به میراث پرارج دانشورانش
چنان بسته‌ام دل که از خود رهایم

هنرهای زیبای این سرزمین را
به جان دوستدارم، به چشم آشنایم

پرستم خدا را، ستایم وطن را
که یزدان‌پرستم که ایران‌ستایم

نیاکانم آزادگان‌اند و رادان
نشاید که دل بگسلم از نیایم

نهم ارج، تاریخ این بوم و بر را
که در وی نهان است راز بقایم

به ملیّت خویش وابسته‌ام من
ادیب برومند ملت‌گرایم

ادیب برومند

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۲۷۲- ۲۷۳]

عبدالعلی ادیب برومند (۱۳۰۳-۱۳۹۵) شاعر میهنی‌سرای و عضو شورای مرکزی جبهۀ ملی ایران. ناله‌های وطن مجموعۀ مقالات و سروده‌های اوست که در نشریاتی چون اخگر، عرفان و نوبهار به چاپ رسیده و سرشار از احساسات میهن‌پرستانه و دلبستگی او به استقلال و آزادی ایران است. دو مجموعۀ شعری سرود رهایی و دردآشنا، به پیشگاه فردوسی و تصحیح بخش کاشان از کتاب خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (با همکاری محمدحسین نصیری کهنمویی) از دیگر آثار اوست.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
«نفرین بر جنگ»

استاد ادیب برومند

نیست بادا به‌جهان اهرمنِ کینه و جنگ
زآن‌که هست از بدِ او، نکبت و ناکامی و ننگ

ننگ و ناکامی و ناداری، چون سیلِ بلا
زاده‌ی جنگ بود، لعن ابد باد به جنگ

ننگِ اعصار و قرون است، مشو حامیِ وی
که بوَد حامیِ وی، بی‌خبر از دانش و هنگ

جنگ را اهرمن مرگ رود پیشاپیش
رزم را صف‌شکن قهر بود پیشاهنگ

حاصلش چیست به‌جز خلقِ زِ کین باخته جان؟
زاده‌اش کیست به‌جز دیوِ به‌خون یاخته چنگ؟

خاستگاهش چه بود غیر کژآئینی و حقد
راستایش چه بود غیر بداندیشی و رنگ؟

چه کنی گوش به‌بانگش که بود گرگ‌آوای
چه زنی دست به‌سازش که بود جغدآهنگ

کرده در خاکِ عدم، نعشِ کسان جای‌به‌جای
شسته از آبِ فنا، نقشِ بقا رنگ‌به‌رنگ

سختی و قحطی و ویرانی و وارون‌بختی
شد به‌هم‌تافته وز پایگهِ جنگ آونگ

مرگ و بیماری و مجروحی و آسیمه‌سری
سر برون آرد ازین حفره‌ی هول‌آور و تنگ

***

گر سوی جبهه بری ره چو نگارنده خبر
لحظه‌ای بیش در آن‌جا نکنی تابِ درنگ!

لرزه‌ها افکندت بر تن و در مغز، دوار
بانگِ خمپاره و دود و دمه‌ی توپ و تفنگ

زندگان بینی در سنگرِ خود رویاروی
کشتگان بینی در پهلوی هم تنگاتنگ

ای بسا گشته نگون پیکرِ چون سروِ سهی
وی بسا غرقه‌به‌خون قامتِ چون تیرِ خدنگ

ای بسا تیر عدو دست زِ تن کرده جدا
وی بسا پای کسان، سخت فروخورده فشنگ

ای بسا تازه جوان در پسِ سنگر به هراس
نامه‌ی نامزدش در کف و جان بر سرِ سنگ

ای بسا پای که برخورده به مین، وندرجای
زانفجارش به‌هوا بر شده چون قلماسنگ

در زمین نعره‌ی خمپاره‌زنِ گردون‌تاب
افکند ولوله در بارگهِ هفت اورنگ

فردی افتاده به‌خاک؛ این که بود؟ یک سرباز
مردی اندر دمِ مرگ؛ این که بود؟ یک سرهنگ

خیلِ سرباز چو گرد آید یکسو ناگاه
بر سرش بمب فرو ریزد غرنده کلنگ

هست طیاره‌ی بمب‌افکن، بر اوجِ سپهر
چون به دریای خروشنده غضبناک نهنگ

تانک‌ها حامل توپ و همه پوینده به‌راه
تشنه‌ی خونِ کسان همچو غریونده پلنگ

گاه و بیگه شود از جای به جائی پرتاب
آلتِ ناریه در شکل انار و نارنگ

***

نه همین عرصه‌ی جنگ است چنین زشت آئین
شهرها نیز نی‌اند ایمن از این شوم‌‌آهنگ

موشک‌ از سکوی پرتاب روان گشته چو برق
هدفِ صاعقه‌اش دورتر از صد فرسنگ

بتر از زلزله بس خانه فرو کوبد سخت
بر سرِ مرد و زنِ آمده از جنگ به تنگ

خلقی از وحشت موشک همه شب تا دم صبح
دم‌به‌دم پیک اجل را زِ هوا گوش به‌زنگ

همه را دلهره در تن زِ نهیب و زِ هراس
همه را ولوله در جان زِ غریو و زِ غرنگ

جمعی آواره و معلول و پریشان و اسیر
خلقی از جامِ فنا یکسره نوشیده شرنگ

موشک‌اندازی و بمب‌افکنی و خونباری
آتش‌افروزی و کین‌توزی و طرحِ نیرنگ

این‌همه مایه‌ی ننگ است که لعنت بر وی
این‌همه زاده‌ی جنگ است که نفرین بر جنگ

صلح خیر است که ذکرش رود از سوی خدا
جنگ، شر است که فعلش بود از دیوِ دبنگ

***

غرض از جنگ در این‌جا، نه دفاع از وطن است
کآن بود سخت نکو در برِ هر بافرهنگ

جنگِ نستوده بود جنگِ تجاوز به حدود
که ذمیم است و کُمیتش به رهِ نازش لنگ

دفعِ بدخواهِ وطن را همه‌گه باش دلیر
تا چو رستم به‌در آری پدر از پورِ پشنگ

لیک با جنگِ تجاوزطلبان یار مباش
که بود مایه‌ی نفرین، چه به روم و چه به زنگ

@AdibBoroumand
@NFIfans
Audio
از حمله اسرائیل به ایران، تا گزارش آژانس بین‌المللی در گفت‌وگو با دکتر مهران مصطفوی
@NFIfans
Forwarded from اتچ بات
دکتر مهران مصطفوی در مصاحبه امروز با رادیو فردا توضیح داده چرا نتانیاهو با شکستی دیگر مواجه است:
۱ ـ حمله نظامی و تجاوز اسرائیل خلاف قوانین بین‌المللی
۲ ـ اسرائیل ادعا کرده است که برای پیشگیری از اینکه ایران به بمب اتمی دست باید به ایران حمله کرده است. البته این ادعا را ۳۰ سال است که می کند
۳ ـ خوب بر فرض اینکه اسرائیل بخواهد جلوی ساختن بمب را بگیرد باید به کجا حمله می کرد؟ به نطنز و فردو
۴ ـ حمله به نطنز کاملا موفق‌امیز نبوده و به فردو نتوانسه است حمله کند و نمی‌تواند
۵ ـ برای حمله به فردو نیاز به ابر بمبهای امریکا دارد
@NFIfans
بیانیه جبهه ملی ایران در محکومیت حمله اسرائیل به خاک ایران:
تجاوز اسراییل به حریم وطنمان و سیاست های نادرستی که بهانه‌ی این تهاجم گردیده را شدیدا محکوم می‌کنیم
در نخستین ساعات بامداد روز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ دولت فاشیست و سلطه‌طلب اسرائیل با به کارگیری انواع وسایل و ابزارهای نظامی به کشورمان حمله نمود. در مرحله اول این تهاجم، اسرائیل دویست نقطه را مورد هدف قرار داد. در این تجاوز آشکار که برخلاف موازین حقوق بین‌الملل به ویژه منشور سازمان ملل متحد صورت گرفت، برخی از مراکز هسته‌ای و موشکی و تأسیسات نظامی جمهوری اسلامی و بعضی مناطق مسکونی ویران گردید. طی این حملات، ده‌ها نفر زن و مرد وکودک بی‌گناه و همچنین بیست تن از سران درجه اول نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایران نیز جان باختند.
جبهه ملی ایران، این حمله نظامی به خاک کشورمان را از طرف دولتی که در دادگاه لاهه به نسل‌کشی محکوم شده، به شدت محکوم می‌کند و مصرا خواهان محکوم نمودن این تجاوز آشکار به میهنمان از طرف جامعه جهانی و سازمان ملل متحد می‌باشد. و از سربازان غیوری که برای دفاع از آسمان کشور در تلاش و جانفشانی هستند قدردان و سپاسگزار است.
اما در کنار محکومیت این تجاوز ضد انسانی، باید عوامل داخلی پدیدآورنده‌ی این وضعیت نیز در پیشگاه ملت ایران پاسخگو باشند. کسانی‌که قریب نیم‌قرن از ثروت ملت ایران برای ماجراجویی‌های ایدئولوژیک خود بهره برده و این ملت شریف را گروگان منافع گروهی خود گرفته‌اند و با روش‌های غیردیپلماتیک و گفتمان‌های تعدی‌طلبانه و ماجراجویی‌های فراکشوری، ایران عزیزمان را به چنین مرحله‌ای رسانده‌اند و با آن همه ادعا و سرکوب‌های سیاسی و ایجاد خفقان و حذف منتقدان و جنایت‌های بی‌شمار در سرکوب‌های چندین دهه، از همان آغاز انقلاب وبه ویژه در سال ۱۳۶۰، اعدام‌های دسته‌جمعی و هولناک ۱۳۶۷ و کوی دانشگاه و قتل‌های زنجیره‌ای و جنبش خرداد ۱۳۸۷ و دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی، انقلاب مهسایی و جنبش زن زندگی آزادی، شرایط میهن را به جایی رسانده‌اند، که نه تنها رفاه و معیشت مردم را به سقوط کشانده‌اند، بلکه امنیت و آزادی و غرور ملی آنان را در جهان آسیب زده‌اند، انان چه خواسته و چه ناخواسته با این کارنامه و عملکرد بستر ساز چنین تجاوزهایی به شمار می‌روند و باید پاسخگوی آن در محاکم عادلانه و دادورزانه باشند. در این شرایط، انفعال و حتی عدم حمایت سیاسی روسیه و چین که سال‌ها از جیب ملت ایران به آنان باج داده شده است، نشانه دیگری از نابخردی‌های میهن‌سوز این جماعت حکمران است.
جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که این جنگ، یک نبرد ایدئولوژیک و دور از منافع و مصالح ملی ایران است و باید هرچه زودتر خاتمه یابد. حکومت باید از مجاری قانونی بین‌المللی و دیپلماتیک برای پایان‌بخشی به این جنگ خانمانسوز اقدام نماید و اشتباه جنگ هشت‌ساله با عراق را تکرار نکند و بیش از این بر این ملک و ملت هزینه‌ی جانی و مالی و روانی تحمیل ننماید. ما به حاکمیت هشدار می‌دهیم که هرچه سریع‌تر با یک اقدام تاریخی، با رعایت آزادی‌های ملت به ویژه آزادی انتخابات، روند واگذاری حکومت به ملت، این صاحبان اصلی کشور را فراهم کند. ضمنا به کسانی که از تهاجم اسرائیل یا هر نیروی بیگانه دیگری به ایران حمایت کرده و تصور می‌کنند به یاری قدرت‌های خارجی می‌توانند در این سرزمین بر اریکه قدرت بنشینند یاد‌آوری می‌کنیم که بدانند ملت ایران، پس از تحمل این همه صدمات طی دهه‌ها و پس از کسب تجربیاتی گران‌بها، برای آینده‌ی ایران به چیزی کمتر از مردم‌سالاری و استقلال و جدایی دین از حکومت و نظام جمهوری متکی به آرای ادواری ملت و حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی کشور بر بنیاد دموکراسی و حقوق بشر تن نخواهد داد.
                                                               
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۴

@NFIfans
ایران از پای نمی‌اُفتد، می‌تپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمی‌خیزد؛ مانندِ دُلفین جَست می‌زند و پیدا می‌شود و نهان می‌شود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.

هزاران هزار صدا در خرابه‌هایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابه‌هایِ دیگر نیز پیچیده‌ است و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان می‌آیند و می‌روند، غولان می‌آیند و می‌روند، دوالپایان پاورچین پاورچین می‌گذرند، و آن روندهٔ بزرگ که ایران نام دارد، می‌ماند.
محمد‌علی اسلامی ندوشن
برگرفته از فصلنامهٔ هستی، تابستانِ ۱۳۷۲ خورشیدی، صص ۱۸۴–۱۸۳


نقل از صفحه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
@NFIfans
پرستو فروهر فرزند دو شهید قتل‌های زنجیره‌ای پروانه و داریوش فروهر:
دادخواهی با موشک و پهپاد سنجاق نمی‌شود.
برای بسیاری از ما که این‌جا و آن‌جای دنیا دور از عزیزان‌مان و دور از وطن زندگی می‌کنیم، تلخی این روزها با احساس سنگینی از شرم و ناچاری و سرآسیمگی همراه شده است. نیستی تا دست کسی را بگیری؛ نیستی تا عزیزی را در آغوش بکشی؛ نیستی و به‌ناچار از دور ــ از پشت اشک‌های بی‌ثمرت ــ مصائبی را نگاه می‌کنی که بر مردم بی‌گناه آوار شده است. و باز ناباورانه از خود می‌پرسی، این‌همه بغض و خشم ما به کجا می‌رود؟ تأثیری در این دنیا می‌کند؟ می‌شود با این بغض و خشم چیزی ساخت که بشاید؟

لعنت به این جنگ خانمان‌سوز. لعنت به لشکر عریض و طویل متجاوز اسرائیل و همه‌ی هم‌دستانش. لعنت به جمهوری اسلامی که ایران و مردم بی‌گناه ما را به این مسلخ کشانده است. لعنت به شعارهای پوچ و دریده‌‌ای که واقعیت منحوس جنگ و رد خونین آن را بر تن مردمان بی‌دفاع کتمان می‌کند. چه روزهای تلخ و تاری را شاهدیم؛ چه جان‌های عزیزی که تکه‌تکه و پرپر شدند؛ چه خانه‌هایی که آوار شدند و چه زندگی‌هایی که آواره.

ما این‌جا تایم‌لاین را بالا و پایین نمی‌کنیم؛ انگار می‌بلعیم و هم‌زمان از هر روزنی که هنوز هست سراغ بستگان و عزیزان‌مان را می‌گیریم: خوبی، عزیزجان؟ و با انبوه پرسش‌هایی که به‌سوی میهن روانه کرده‌ایم، سخت انتظار می‌کشیم، مگر تک‌وتوک پاسخی برسد یا نرسد.

کسی در فضای مجازی نوشته بود، شماها که خارج هستید، با احوال‌پرسی‌های ملتهب‌تان حال ما را خراب‌تر می‌کنید. ننوشته بود که چه کار دیگری می‌توانیم بکنیم. مدام از خود می‌پرسیم که چه می‌توان کرد.

برای شنبه‌ی آینده بلیط گرفته بودم که به تهران پرواز کنم برای تعمیراتِ معطل‌مانده‌ی خانه‌ی پدر و مادرم. همان خانه که قتل‌گاه‌شان شد، همان‌جا که پدر و مادرم به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی وحشیانه کشته شدند. اما دیگر آسمان ایران بر غیرنظامی‌ها بسته است و چرخ زندگی مردمان ایران در قعر چاه جنگ اسیر.

و من مدام دنبال «ما» می‌گردم، و «ما» دنبال صدای‌مان می‌گردیم که در فشار بهت و بغض به لکنت افتاده است. برای من هر ندایی از اعتراض به این مهلکه برابر امکانی‌ست تا مگر ما خود را باز سامان دهیم و در این «وضعیت قرمز» فاعلیت خود را ــ که برای شرافتمندانه ساختنش تلاش‌ها کرده‌ایم و هزینه‌ها داده‌ایم ــ سر پا نگه داریم.

با خودم ــ انگار که ورد بخوانم ــ نام ایران و شهرها و خیابان‌هایی را که می‌شناسم مدام تکرار می‌کنم. به خودم می‌گویم، به خیابان هدایت خواهی رفت و چون هر سال، به امید دیدار تمام عزیزان و دادخواهانی که در تمام این سال‌ها قلب آن خانه با استقامت‌شان تپیده است، خانه را تیمار خواهی کرد. تا آن روز هم هر چه از من برآید بر ضد این جنگ و بانیانش، از هر طرف، هر که باشند، خواهم کرد. لعنت به جنگ!

در آخر، به‌عنوان کسی که سال‌هاست تلاش‌های مدنی خود را با دادخواهی تعریف کرده است، بر خود لازم می‌بینم که ابراز تأسف عمیقی بکنم از این‌که می‌بینم این روزها واژه‌ی «دادخواهی» به بمب و موشک و پهپاد سنجاق می‌شود. به‌نظرم ابراز شادمانی و رضایت از مرگ کسانی که در جنایت‌های حکومتی مسئول بوده‌اند، اگر به‌لحاظ فردی قابل درک و فهم هم باشد، هیچ ارتباطی با دادخواهی جنایت‌های حکومتی و سیاسی ندارد. دادخواهی تلاشی‌ست اخلاقی و انسانی و مردمی برای پاسخ‌گو کردن ساختار قدرت، برای شکستن چرخه‌ی باطل خشونت و توان‌مند کردن جامعه در برابر سرکوب. دادخواهی تنیده در جنبش مردم است برای بازپس‌گیری کرامت و آزادی، نه هم‌صدا شدن با بمب‌هایی که بر شهر و دیار مردم فرومی‌بارند. ارضای حس انتقام را با دادخواهی یکی نگیریم.
پرستو فروهر
@NFIfans
🔸 اول به‌فكر ايران! دوم به‌فكر ايران!!
سوم به فکر ایران!!!


مهندس مهدی بازرگان خاطراتی از خلع‌ید و مهندس کاظم حسیبی در خاطرات خود نقل می‌کند که قابل توجه است.


📌 مهندس حسیبی نیز شاهد و حاضر بود حسیبی در ضمن نطق خود با نگرانی از اینکه مبادا کارگران در این روزهاي کم‌کاري، به یاد محرومیت‌هاي چندین ساله افتاده فشار تمام توقعات خود را در چنین موقع بی‌پولی به شرکت و به دولت وارد آورند. مهندس حسیبی آنها را نصیحت میکرد و میگفت:

📌 اولاً آقایان باید به فکر ایران باشند که در چه مبارزه عظیمی وارد شده است.
دوم به‌فکر شرکت نفت که حالا ملی شده و لازم است اموال و مقررات و انضباط آن حفظ شود. در مرحله سوم به‌فکر سختی‌ها و بدبختی‌هاي خودشان بیفتند و تقاضاها و توقع‌هائی داشته باشند.

📌پس از نطق مهندس حسیبی یک کارگري که نمی‌دانم اسمش چه بود پشت میکرفن آمد و گفت: آقاي حسیبی مطمئن باشید ما اول به فکر ایرانیم، دوم به فکر ایران و سوم هم به فکر ایران!

📌 ما هیچ چیز براي خودمان نمی‌خواهیم. هر چه داریم و هر چه دولت دکتر مصدق بخواهد می‌دهیم تا مملکت از بدبختی نجات پیدا کند! او می‌گفت و سایر کارگرها فریاد و کف میزدند!

📌 باز هم تکرار می‌کنم اینها حرف ساخته و پرداخته قبلی و براي مجلس‌آرائی و شهرت نبود. زبان یک نفر هم نبود، از دل و زبان همه در می‌آمد!

📌تمام کارگران خوزستان کم و بیش این طور فکر می‌کنند حاضر به همه گونه فداکاري و هر اندازه محرومیت هستند تا کار نفت تمام شود.

📌 هر قدر در طبقات محروم‌تر و در نقاط دورافتاده و رنجدیده‌تر مناطق نفتی نفوذ می‌کنیم آتش وطن‌پرستی و اشتیاق به‌فداکاري را در راه پیروزي نفت مشتعل‌تر می‌بینیم! البته باید چنین باشد. فعلاً تنها صلاح و وسیله پیروزي در این جنگ نفت، مقاومت و پایداري است.

📌 بزرگترین و شاید تنها خطر اینجا است و کثیف‌ترین دشمنان ما همان کوته‌نظران داخلی هستند که بر مسند راحت تکیه ریاست و تنعم زده و خبر از آه دلِ سایرین ندارند و تحت تأثیر حسادت یا دنائت و حب جاه، کاخ عظیم امید و ایمان ملتی را میخواهند متزلزل سازند!

📌 واقعاً وقتی از شمال تا جنوب ایران، شهري و دهاتی، با زبان و قلم و دست و پول و مالیات کمک میکنند، وقتی کارگران نفت میگویند ما حاضر به‌همه گونه محرومیت و فداکاري هستیم و نصف دستمزد یک ماه خود را هدیه میکنند تا نفت ایران ارزان‌تر به مشتري اول فروخته شود.

📌وقتی تصفیه‌خانه کرمانشاه با یک ثلث افراد ایرانی میگردد و از چاه‌ها و دستگاه‌هاي تصفیه آن گاز و نفت و بنزین براي مصارف داخلی خارج می‌شود، وقتی متخصصین ایرانی آبادان هم می‌گویند اگر انگلیسی‌ها بروند تصفیه‌خانه را به راه خواهیم انداخت و در انتظار استخدام کارمندان جدید، اقلاً ربع محصول سابق را بیرون خواهیم داد، پس دیگر درد آن سیاست‌بافانی که در تهران سنگ ملت و دولت را به سینه میزنند چیست؟!

📌 این چه پایتخت و اینها چه نمایندگان و نویسندگانی هستند که این اندازه از کشور و ملت خود دورند؟

📌 امروز چشم تمام ملت به تهران دوخته است و میگویند تهران! به خوزستان و به ایران خیانت نکن؟
🔹 مهندس بازرگان مقالات اجتماعی و فنی- مجموعه آثار، جلد ۴
@NFIfans
@Bonyadbazargan

📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید
https://telegra.ph/NAI-05-31
دکتر محمد مصدق:
⭕️ ‏چگونه ممکن است خون ایرانی در عروق کسی جاری باشد و مداخله اجنبی در امور کشور را تحمل کند .
@NFIfans
2025/06/25 13:16:52
Back to Top
HTML Embed Code: