🤍✨من در سرزمین های نور و مرمر و بلور پروردگار هستم و فقط شادی و تلاش شما عزیزانم برای بهترین و پرثمرترین نقش زمینی تان من را شاد می کند.

🟥وظیفه ی زمینی من چیست؟ چگونه وظیفه ی زمینی ام را پیدا کنم؟ چه باید در این زندگی انجام بدهم؟ با چه چالش هایی باید رشد بکنم؟

https://instagram.com/gelareh_sadatakhavi?igshid=1eg1om4rjrgjz

همسفر عزیز من! با تمام تلخی زندگی ات، با تمام احساس دلتنگی و نا امیدی زندگی ات، با تمام حس قربانی بودنت، با تمام یأس هایت…مردانه وار مواجه بشو! و بدان اینها تفاسیر و تصاویر ذهنی تو هستند. «حقیقت این هستی خارج از نگاه زمینی ماست» چشم‌هایت را بشور و دستت را به من بده! 🫴🫴🫴
قاصدک های نوری هر کدامشان برایت فرود می آیند تا به تو بشارت طلوع آفتاب بیداری بدهند! تو تنها نیستی! نیروهای معنوی و روحانی بسیاری هر ثانیه کنارت هستند. ✨پنجره قلبت را به روی قاصدک های نور و امیدی که هر ثانیه برایت فرستاده می شوند، کاملا بگشا!

سخنان دانشمند شهیر جرالد شودر از دانشگاه برجسته MIT پیرامون قادر متعال (خالق آنچه هست)
🟥قوانین فیزیک خودشان مادی نیستند بلکه بر روی ماده عمل می کنند.

🟥زمان وجود ندارد، زمان توهمی هست که باید انسان بر روی زمین دچار آن باشد.( روپرت اسپایرا)

📚«قطعاتی از ترجمه کتاب»

📕ذهن واحد
❇️چگونه ذهن فردی ما بخشی از آگاهی بزرگتر می شود و چرا این موضوع اهمیت دارد
🔰نویسنده: لاری دوسی
🔰ترجمه: حمید رضا نجفی
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
💠ملن توماس بندیکت، هنرمند جوان ویترای، در سال 1982 مرگ تقریبی را تجربه کرد. بندیکت در حال مرگ بر اثر یک تومور مغزی غیرقابل عمل بود. شیمی درمانی به او پیشنهاد شد، اما نپذیرفت، زیرا می‌خواست تا حد امکان، کیفیت زندگی رادر زمانی که مانده بود حفظ کند. او بدون بیمه درمانی وارد بیمارستان شد و حضورش در آنجا حدود 18 ماه به طول انجامید. او یک روز صبح حدود ساعت 4:30 صبح از خواب بیدار شد. و می دانست که این روزی است که خواهد مرد. از پرستارش خواست تا جسد او را حداقل به مدت شش ساعت بدون مزاحمت رها کند، زیرا او خوانده بود که «هنگامی که بمیریدهمه چیزهای جالب اتفاق می افتد.»ناگهان احساس کرد از بدنش خارج شده است.او حس دید پانوراما داشت و نور درخشانی را دید، زیباترین چیزی که تا به حال دیده بود. به نظر می رسید که این مجرایی به سوی منبع یا خود برتر است.
💠او بعداً گفت: «من دقیقا وارد آن شدم، و آن همه چیز را در بر گرفت . مثل تمام عشقی بود که تا به حال می‌خواستی و این عشقی بود که درمان می‌کند، شفا می‌دهد، بازسازی می‌کند.» سپس نور به ماندالای فوق‌العاده زیبا از روح‌های انسان تبدیل شد.
💠بندیکت تمام قضاوت های منفی و نگرش های بدبینانه خود را در مورد انسان های هم نوعش احساس کرده و به سمت دیدگاهیکه به همان اندازه امیدوارکننده و مثبت بود طی طریق کرد. او با نور بزرگ گفتگو کرد. سوار جریانی از آگاهی در کهکشان شد و نگاهی اجمالی به کل جهان انداخت. او احساس می کرد که قبل از بیگ بنگ در حال خلق شدن است. آگاهی او تا بی نهایت گسترش یافت. به او آشکار شد که مرگی وجود ندارد، فقط جاودانگی است. با این اطمینان، کل روند برعکس شد و او به بدنش بازگشت.
💠پرستار آسایشگاه، او را بدون علائم حیاتی یافت. او نمی‌توانست حتی با گوشی‌پزشکی تقویت‌شده فشار خون یاصدای قلب را تشخیص دهد، مانیتور قلبش صاف بود. به پیمان او احترام گذاشت و جسد او را تنها گذاشت. شروع به سفت شدن کرد. سپس ناگهان از خواب بیدار شد. با دیدن نور بیرون سعی کرد از جایش بلند شود و به سمت آن برود و از رختخواب بیرون بیفتد. 💠پرستار صدای جیغی را شنید و او را روی زمین پیدا کرد. در عرض سه روز وضعیت او عادی گشت ،اما متفاوت از آنچه در زندگی خود احساس کرده بود. از بیمارستان مرخص شد. سه ماه بعد، یکی از دوستان به او پیشنهاد داد که برای آزمایش مجدد نزد پزشکش برگردد. اسکن مغز انجام شد. همانطور که پزشکش به اسکن های قبل و بعد از آن نگاه میکرد، گفت:«خب، الان اینجا چیزی نیست.» بندیکت با خوشحالی پاسخ داد: واقعاً باید معجزه باشد؟ دکتر که تحت تأثیر قرار نگرفته بود گفت: «نه، این چیزها اتفاق می‌افتد. به آنها بهبودی خودبخودی می گویند. بندیکت بعداً گفت: «اما این یک معجزه بود، و من تحت تأثیر قرار گرفتم، حتی اگر هیچکس دیگری تحت تاثیر قرار نگرفته بود.

✨نور بی همتا حی و زنده در درون توست. لمسش کن! گویی هر لحظه در حال جذب کردن توست. نورِ عشق غیر قابل شرح است.
✨با چشم قلب، وارد اقلیمی دیگر شو! عمیق‌تر از بودن تا کنونت، و به چیزی بسیار بیشتر و بزرگتر آگاه شو! بسیار عظیم تر!
«این جریان و چشمۀ حیات است،»
«از این چشمه موهبت به هر اندازه که قلبت طلب می‌کند بنوش!»
https://instagram.com/gelareh_sadatakhavi?igshid=1eg1om4rjrgjz

🔰📕🔰📕🔰📕

یافته‌های جدید و تکان‌دهنده
تحقیقات مرگ: مانند تجارب نزدیک به مرگ، تجارب مشترک روحی مرگ نیز دیدگاهی کاملاً جدید از راز مرگ را باز می‌کند...

🟥شخصی می میرد و شخص دیگری که کنار او هست و از نزدیکان او هست نیز تجربه درونی فرد در حال مرگ را از نظر روحی تجربه می کند، مثل یک سفر مشترک: چنین "تجربه های مشترک مرگ" به عنوان پدیده ای به ظاهر غیرقابل توضیح آگاهی انسان، اصلا نادر نیستند و در عین حال هنوز نسبتاً ناشناخته هستند. ..

ویلیام پیترز روان درمانگر و مدیر پروژه گذر مشترک از مرگ است. تا به امروز، او بیش از هشتصد تجربه مشابه نزدیک به مرگ را مستند، بررسی و تحقیق کرده است. در کتابش اوجالب ترین موارد خود را شرح می دهد. با انجام این کار، او بینش های شگفت انگیزی را که در مورد ماهیت آگاهی انسان، مرگ و زندگی احتمالی پس از مرگ ظاهر می شود، به اشتراک می گذارد.

تحقیقات او شجاعت می دهد، ترس از مردن را از بین می برد و به ما کمک می کند تا بفهمیم در پایان زندگی زمینی ما چه چیزی در انتظار همه ماست...