📘در درازای شب یلدا
(۱/۲)
✍🏻#آرمین_لنگرودی
سرآغاز
🍂 برای دریافت بهتر درونمایهی ادیان کهن و بایستگی “تاریخی” آنها باید یک نکتهرا همیشه در برابر دیدگان داشت و آن اینکه؛ “کرانهی شناخت” و یا “افق معرفت” پیشینیان بسیار دور ما، بیش از هرچیزی از نوع “انگارهای” (تصویری) بوده و نه آنگونه که امروزه بخطا گمان میشود، بر پایهی “اندیشه”. در همین راستا، آنها برای پاسخ دادن به چراییِ هر “نمود” شناخته شده در پیرامون خود، لازم میدانستند آنرا به یک “سیمای” تخیلی و توانمند ناشناخته پیوند زنند، کاری که در دورانهای اولیهی پیدایش دینها به انگارهی “چندگانگی خدایان” انجامید. روشن است که در آن دوران، هر یک از این خداوندگاران تنها یک جنبه و یا یک بخش از هستی جهانی را پوشش میدادند (aspectiv). بعدها با پیدایش ایده “یکتاپرستی”، تمامی ویژگیهای تمیز دهنده، و حتا ناسازگار خدایان گوناگون در پیکرهی یک خدای یگانه گرد هم آمدند (holistic). بعنوان نمونه اگر ما در آغاز دو خدای جداگانهی “نیکی” و “پلیدی” داشتیم که هر یک صاحب جهان خویش بود، این دو ویژگی، در درون “خدای توحیدی” با یکدیگر در سیمای خدای رحیم و جابر یکی شدند.
🍂 بر همین بنیان، سالنامهی آداب دینهای کهن، یک سالنامهی دگرگونیها و رخدادهای مربوط به محیط زیست انسانها و در این راستا خدایانی است که به بخشهای گوناگون این زیستگاه پیوند مییافتند؛ خدایان آسمان، زمین، آتش، باد، سرما، آب و غیره. آشکار است که این رویدادها و دگرگونیهای زیستگاهی بر زندگی آدمی و آیندهی او کارکردی بنیادین و نقشپردازانه داشتند. دلجویی آدمی بدرگاه خدایان، به انگیزهی تشویق آنها به ازدیاد رویدادهای نیکو و جلوگیری از گزندهای نابودکننده (همچون سیل، خشکسالی و یا بیماریهای کشنده) بود. برای همین هم در بیشتر دینهای کهن، یعنی در باورهایی که در آنها ویژگیهای گوناگون اخلاقی و طبیعی هنوز در یک خدا نگنجیده بودند، خدایان “بد” بهمان اندازهی خدایان “خوب” مورد توجه و دلجویی قرار میگرفتند. آدمیان خشم خدایان “بد” را نه از یک دیدگاه اخلاقی، بلکه بعنوان یک امر در پیوند با “خوی” آنها میدیدند که میتوانست پیامد رشک، خودخواهی، گرسنگی و یا ناخرسندیشان باشد. نیایشها و قربانیها، چیزی مگر ابزاری برای همین دلجوییها، تشویقها و یا بازداریها نبودند. در این میان، برخی از این نیایشها از گونهای بودند که هر ساله – برای نمونه بهنگام آغاز موسم توفان یا خشکسالی، آغاز دوران باروری زمین، پایان یافتن شبهای طولانی و … – در زمانهای شناخته شده انجام میگرفتند، کاری که سبب دگردیسی این “نیایشها” به “آیینهای” دینی و یا قومی بود.
🍂 در میان، تمامی باورهای بر ما شناخته شده، بیشتر آنهایی مورد توجه تاریخشناسان و یا دینپژوهان معاصر قرار گرفتهاند که تأثیرات بسیار زیادی بر فرهنگ اروپا داشته و هنوز هم جای پای خود را در ادیان امروزی بروشنی نگه داشتهاند. خوشبختانه یکی از کهنترین این باورها – که گذشته از ریشهها و ویژگیهای برجستهی “زیستمحیطی” آن، نقش آشکارانهی زیادی در شکلگیری مسیحیت امروزی بازی نموده است – آیین مهر یا میتراست. این آیین، از خود دو چهره بجای نهاده که نشانگر دو دورهی تاریخی جداگانه در روند هستی آن میباشد و ما آنها را با دو نام «مهر» (میثرَه) و «میترا» از یکدیگرتمیز میدهیم. به این پرسش، که آیا در بین این دو یک پیوستگی درونی وجود داشته است یا نه، نمیتوان به آسانی پاسخ داد، چرا که زمینههای پیدایش این دو، در دو محیط جداگانه شکل گرفته بودند. ولی آنچه که بیتردید همه در بارهاش همداستانند، این است که ریشهی میترای رومی در همان مهر ایرانی نهفتهاست.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
(۱/۲)
✍🏻#آرمین_لنگرودی
سرآغاز
🍂 برای دریافت بهتر درونمایهی ادیان کهن و بایستگی “تاریخی” آنها باید یک نکتهرا همیشه در برابر دیدگان داشت و آن اینکه؛ “کرانهی شناخت” و یا “افق معرفت” پیشینیان بسیار دور ما، بیش از هرچیزی از نوع “انگارهای” (تصویری) بوده و نه آنگونه که امروزه بخطا گمان میشود، بر پایهی “اندیشه”. در همین راستا، آنها برای پاسخ دادن به چراییِ هر “نمود” شناخته شده در پیرامون خود، لازم میدانستند آنرا به یک “سیمای” تخیلی و توانمند ناشناخته پیوند زنند، کاری که در دورانهای اولیهی پیدایش دینها به انگارهی “چندگانگی خدایان” انجامید. روشن است که در آن دوران، هر یک از این خداوندگاران تنها یک جنبه و یا یک بخش از هستی جهانی را پوشش میدادند (aspectiv). بعدها با پیدایش ایده “یکتاپرستی”، تمامی ویژگیهای تمیز دهنده، و حتا ناسازگار خدایان گوناگون در پیکرهی یک خدای یگانه گرد هم آمدند (holistic). بعنوان نمونه اگر ما در آغاز دو خدای جداگانهی “نیکی” و “پلیدی” داشتیم که هر یک صاحب جهان خویش بود، این دو ویژگی، در درون “خدای توحیدی” با یکدیگر در سیمای خدای رحیم و جابر یکی شدند.
🍂 بر همین بنیان، سالنامهی آداب دینهای کهن، یک سالنامهی دگرگونیها و رخدادهای مربوط به محیط زیست انسانها و در این راستا خدایانی است که به بخشهای گوناگون این زیستگاه پیوند مییافتند؛ خدایان آسمان، زمین، آتش، باد، سرما، آب و غیره. آشکار است که این رویدادها و دگرگونیهای زیستگاهی بر زندگی آدمی و آیندهی او کارکردی بنیادین و نقشپردازانه داشتند. دلجویی آدمی بدرگاه خدایان، به انگیزهی تشویق آنها به ازدیاد رویدادهای نیکو و جلوگیری از گزندهای نابودکننده (همچون سیل، خشکسالی و یا بیماریهای کشنده) بود. برای همین هم در بیشتر دینهای کهن، یعنی در باورهایی که در آنها ویژگیهای گوناگون اخلاقی و طبیعی هنوز در یک خدا نگنجیده بودند، خدایان “بد” بهمان اندازهی خدایان “خوب” مورد توجه و دلجویی قرار میگرفتند. آدمیان خشم خدایان “بد” را نه از یک دیدگاه اخلاقی، بلکه بعنوان یک امر در پیوند با “خوی” آنها میدیدند که میتوانست پیامد رشک، خودخواهی، گرسنگی و یا ناخرسندیشان باشد. نیایشها و قربانیها، چیزی مگر ابزاری برای همین دلجوییها، تشویقها و یا بازداریها نبودند. در این میان، برخی از این نیایشها از گونهای بودند که هر ساله – برای نمونه بهنگام آغاز موسم توفان یا خشکسالی، آغاز دوران باروری زمین، پایان یافتن شبهای طولانی و … – در زمانهای شناخته شده انجام میگرفتند، کاری که سبب دگردیسی این “نیایشها” به “آیینهای” دینی و یا قومی بود.
🍂 در میان، تمامی باورهای بر ما شناخته شده، بیشتر آنهایی مورد توجه تاریخشناسان و یا دینپژوهان معاصر قرار گرفتهاند که تأثیرات بسیار زیادی بر فرهنگ اروپا داشته و هنوز هم جای پای خود را در ادیان امروزی بروشنی نگه داشتهاند. خوشبختانه یکی از کهنترین این باورها – که گذشته از ریشهها و ویژگیهای برجستهی “زیستمحیطی” آن، نقش آشکارانهی زیادی در شکلگیری مسیحیت امروزی بازی نموده است – آیین مهر یا میتراست. این آیین، از خود دو چهره بجای نهاده که نشانگر دو دورهی تاریخی جداگانه در روند هستی آن میباشد و ما آنها را با دو نام «مهر» (میثرَه) و «میترا» از یکدیگرتمیز میدهیم. به این پرسش، که آیا در بین این دو یک پیوستگی درونی وجود داشته است یا نه، نمیتوان به آسانی پاسخ داد، چرا که زمینههای پیدایش این دو، در دو محیط جداگانه شکل گرفته بودند. ولی آنچه که بیتردید همه در بارهاش همداستانند، این است که ریشهی میترای رومی در همان مهر ایرانی نهفتهاست.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾 @Naqdagin