Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
چرا ازدواج‌های موفقیت‌آمیز تا این حد نادرند، ازدواج‌هایی که توان بالقوه زوج را برای رشد از بین نمی‌برند، ازدواج‌هایی که در آن‌ها تاثیرات تنش در خانه انعکاس نمی‌یابد یا آن‌قدر شدید نیست که موجد بی‌اعتنایی شود؟ آیا دلیل این واقعیت آن است که نهاد ازدواج با برخی از واقعیت‌های وجود بشر همخوانی ندارد؟

آیا ازدواج توهمی بیش نیست که به زودی رفع خواهد شد، یا انسان مدرن توان آن را ندارد که به ازدواج معنا ببخشد؟ آیا وقتی ازدواج را محکوم می‌کنیم، به راستی ناکامی ازدواج را محکوم می‌کنیم یا شکست خود را؟ چرا ازدواج اغلب به مرگ عشق می‌انجامد؟

آیا باید این شرایط را چون قانونی اجباری بدانیم و در برابر آن از پای درآییم، یا این‌که در واقع در برابر نیروهای درون خودمان چاره‌ای جز تسلیم نداریم، نیروهایی که به لحاظ محتوا و تاثیر متغیرند و شاید هم شناختنی و قابل‌پرهیزند، ولی با این حال ما را آشفته می‌کنند؟ این مشکل در ظاهر بسیار ساده و به شدت ناامید کننده به نظر می‌رسد.

این واقعیت که انسان مجبور است تا آخر عمر با یک نفر زندگی کند و روابط تکراری با وی، به خصوص روابط جنسی را تحمل کند، بسیار خسته کننده و ملال‌انگیز است. به این ترتیب، به نظر می‌رسد که در این شرایط از نوعی سردی و رنگ‌باختگی تدریجی گریزی نیست.

«روانشناسی زنان»

-کارن هورنای
هی چاقویِ کُندِ کهنسال! 
زيرِ بارانِ اين همه پَر 
رَدِ گلویِ چند پرنده را 
پنهان خواهی کرد!؟ 

تو که تا اَبَد نمی‌توانی 
تمام کبوترانِ آن همه پاييز را 
دست‌ْ‌آموزِ دانه و دلهره کنی! 

به آشپزخانه‌ات برگرد 
هنوز چيزهای بسياری هست ... 
- به تساوی تقسيم نکرده‌اند!

-سيدعلى صالحى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
الکترا: می‌گویند هیچ مصیبت، و هیچ درد و اندوهی نیست که خدایان فروفرستند و روح یکی میرا نتواند بار آن بر دوش کشد...

«اورستس» در دوران باستان یکی از مشهورترین و تحسین‌شده‌ترین تراژدی‌های اوریپید بود. از این نمایشنامه که اوریپید آن را متأثر از اندیشه‌های سوفسطاییان و فیلسوفان پیشاسقراطی خلق کرده است، به عنوان رندانه‌ترین نمایشنامۀ او هم یاد می‌کنند.

▪️اورستس، اوریپید، ترجمۀ غلامرضا شهبازی

▫️ویدیو: اجرای الکترا/اورستس، به کارگردانی ایو ون هوو، ۲۰۱۹


@NazariyehAdabi
می‌گویند فراموشی دفاعِ طبیعی بدن است در برابر رنج! می‌گویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچه‌ی تنگ متحمل می‌شود، چنان شـدید است که کودک، ترجیح می‌دهد رنجِ زاده شـدن را برای همیشه از یاد ببرد...!

«همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»

-رضا قاسمی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️خودآگاهی (با توضیحات رابرت بیلدر)

▫️منبع: پیج اینستاگرام "tanidegi"


@NazariyehAdabi
‏عجالتا من هم دست و دلم پی کار نمی‌رود. روزها را به‌ طور احمقانه‌ای به شب می‌آورم و شب هم احمقانه‌تر از روز می‌گذرد. از احوال بروبچه‌ها خواسته باشی، پناه بر خدا همه زنده‌اند و در کثافت خودشان غوطه‌ور می‌باشند.

-از نامه‌ی صادق هدایت به مجتبی مینوی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ما را مثل عقرب بار آورده‌اند؛ مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین برمی‌داریم تا شب که سر مرگمان را می‌گذاریم، مدام همدیگر را می‌گزیم.
بخیلیم؛ بخیل! خوشمان می آید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم؛ خوشمان می آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم. اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جود.

«کلیدر»

-محمود دولت‌آبادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا انسان‌ها از نشان دادن ضعف‌های خود در مقابل دیگران می‌ترسند؟! ما باید از سد شرم و احساسِ گناه گذر ‌کنیم.

-کریستف کیشلوفسکی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یکی از شعارهای گورباچف بازگشت به سوسیالیسم واقعی و آرمان‌های لنین بود و در نتیجهٔ آن لطیفهٔ زیر ساخته شده بود:

–فرق بین سوسیالیسم انتزاعی با سوسیالیسم واقعی در چیست؟

–در سوسیالیسم انتزاعی مردم زندگی نمی‌کردند و در سوسیالیسم واقعی نمی‌توانند زندگی کنند!

«به آن می‌خندم، ص ۵۲»

-میخائیل میلنیچینکو
به زعم ما هنرِ نخواندن اهمیت زیادی دارد!
یعنی نباید صرفاً به این دلیل که در حال حاضر فلان کتاب توجه اکثریتِ عامه را به خود جلب کرده به مطالعه‌ی آن پرداخت- تألیفاتی چون جزوه‌های سیاسی و مذهبی و رُمان‌ها و شعر و امثال آن که به یکباره سر و صدایی به راه می‌اندازند و شاید در اولین سال انتشار به چاپ چندم هم برسند. به خاطر داشته باشید: «آن که برای ابلهان می‌نویسد همواره مخاطبِ بسیار می‌یابد.» تنها مدتی محدود و معین را به مطالعه اختصاص بدهید، آن هم مطالعه‌ی اذهانِ بزرگ... عوام فقط دوست دارند آنچه را که چاپِ زیبایی دارد بخوانند و دَری وَری هایِ لوس و احمقانه‌ی کلّه‌پوک‌هایِ بابِ روز را مطبوع‌تر و خوش‌تر از افکارِ اذهانِ بزرگ می‌یابند.

«جهان و تأملات فیلسوف»

-آرتور شوپنهاور
کتاب موسیقی فیلم‌های جان ویلیامز
نویسنده: امیلیو اودیسینو
مترجم: مهدی قویدل

جان ویلیامز را می‌توان برجسته‌ترین آهنگساز تاریخ سینما، و چهره‌ای نمادین در موسیقی آمریکا دانست. او در آغاز حرفه‌اش، یکی از بااستعدادترین و چندمنظورترین آهنگسازان نسل خود بود. بسیاری وی را آهنگسازی هم‌سنگ جرج فردریک هندل در دوران مدرن می‌دانند.
پژوهشگران، مورخان موسیقی فیلم، و کارشناسان نیز کم‌وبیش متفق‌القول‌اند که موسیقی ویلیامز را باید به‌عنوان آغازگر نوعی «رنسانس موسیقی فیلم» دانست. ویلیامز به‌عنوان احیاگر سبک کلاسیک و بنیان‌گذار جریان نوکلاسیک موسیقی فیلم شناخته می شود.
نئوکلاسیسیسم در موسیقی هنری، احیای فرم‌ها و سبک‌های گذشته است که که از طریق هیبریداسیون با هارمونی‌ها و دیسونانس‌های قرن بیستم به‌روز شده و از طریق اغراق مانریستی و طنزآمیز بازآفرینی شده است. به‌طور مشابه، در موسیقی فیلم، جان ویلیامز سبک کلاسیک هالیوود را احیا و به‌روز کرد و گرایش نئوکلاسیکی را در چارچوب سبک التقاطی هالیوود جدید آغاز نمود.
این کتاب نه از منظر موسیقی‌شناسی، بلکه از دیدگاه مطالعات سینمایی نوشته شده است.

@NazariyehAdabi
موسیقی‌های_جان_ویلیامز_اودیسینو_قویدل.pdf
3.9 MB
📕موسیقی فیلم‌های جان ویلیامز
امیلیو اودیسینو
▪️مترجم: مهدی قویدل

@NazariyehAdabi
در حریرِ واژه‌ها غلتیده‌ام، تا تو بخوانی...

📜 در کانال ما، هر پیام، جامی است از عمیق‌ترین واژه‌ها 📜

🍷در اینجا گاه از حافظ می‌نوشیم، گاه از هدایت و گاه از سهراب...

👇 برای چشیدن طعمِ سخن، میهمان ما باشید 👇
@Shrabe_Sokhan

می نوش که عمر جاودانی این است...

https://www.tgoop.com/Shrabe_Sokhan
https://www.tgoop.com/Shrabe_Sokhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر جنگی نتیجه‌اش خوشبختی تمام دنیا هم باشد، باز هم به جاری شدن یک قطره اشک بر روی گونه‌های یک کودک بی‌گناه نمی‌ارزد.

-فیودور داستایفسکی
حوصله هیچ کس را نداشتم فقط می‌خواستم در سکوت و تنهایی صبحانه‌ام را تمام کنم و یک مدت با کسی حرف نزنم دلم می‌خواست فقط سرم به کار خودم گرم باشد. با یک وضع مخصوص و با اندک مهارتی با دنیا به مبارزه برخاسته بودم، این بود اعتراض من به دنیا. می‌دانستم که با چنین روشی وجودم را از بین می‌برم و گاهی قضایا را چنین می‌سنجیدم. اگر دنیا قادر نیست که از اشخاصی همچون من استفاده کند و اگر قادر نیست که به آنها بهترین مقام‌ها و بزرگترین وظیفه‌ها را بدهد، پس کار اشخاصی همچون من جز نابودشدن چیز دیگری نیست. به جهنم چشم دنیا کور شود!

«دمیان، ترجمه: رضا نجفی، ص ۳۴»

-هرمان هسه
2025/07/06 11:12:42
Back to Top
HTML Embed Code: