کاهش آسیب. آغاز سخن
حاکمان همواره خواستار این هستند که رفتار مردم را بهنوعی هدایت کنند یا تغییر دهند که آسیب کمتری در جامعه وجود داشته باشد. اما برای این کار از روشهای گوناگونی استفاده میکنند.
کاهش آسیب یکی از این رویکردهاست که با توجه به اهمیت بسیاری که دارد قصد دارم مقداری در مورد آن توضیح بدهم. امید که مفید باشد.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
حاکمان همواره خواستار این هستند که رفتار مردم را بهنوعی هدایت کنند یا تغییر دهند که آسیب کمتری در جامعه وجود داشته باشد. اما برای این کار از روشهای گوناگونی استفاده میکنند.
کاهش آسیب یکی از این رویکردهاست که با توجه به اهمیت بسیاری که دارد قصد دارم مقداری در مورد آن توضیح بدهم. امید که مفید باشد.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
کاهش آسیب. بخش اول
کاهش آسیب نام جذابی است. انگار نوعی خردورزی و منطق در آن هست که وسوسهکننده است. چند سالی هست که این نام را مرتب از زبان مدیران میشنویم. مثلا میگویند هدف ما کاهش آسیبهای اجتماعی است. اما وقتی که رفتارهای ایشان را دنبال میکنیم، نشانی از رویکرد کاهش آسیب در تصمیماتشان نمییابیم. بنابراین تصور میکنم ضروری است نگاهی دوباره به مفهوم کاهش آسیب داشته باشیم.
کاهش آسیب چیست؟
کاهش آسیبهای سلامتی، اجتماعی و غیره ناشی از رفتارهای بالقوه آسیبرسان. یعنی چه؟ یعنی این که یک مقوله وجود دارد که مشکلزاست و باعث آسیب میشود. مثل مصرف مواد یا طلاق، روسپیگری، کودکان کار، حاشیهنشینی یا موارد مانند آن. این مقولهها هر کدام باعث مشکلات یا آسیبهایی برای فرد و جامعه میشوند. پس اگر ما تلاش کنیم آسیب ناشی از این مقولهها را به نحوی کم کنیم، بدون این که لزوما خود آن مقوله را کاهش داده باشیم، در واقع داریم در مسیر کاهش آسیب قدم برمیداریم.
یک مثال:
مصرف مواد یک رفتار آسیبرسان است. به دلیل پیچیدگی و چند عاملی بودن سببشناسی و دشواریهایی که در پیشگیری و درمان این رفتار وجود دارد، نمی توان معضل مصرف مواد را به طور کامل حذف کرد. اما میتوان به کمک راهکارهایی آسیب های ناشی از آن را کاهش داد، تا افراد مبتلا، خانواده ها و جامعه آسیب کمتری ببیند. برای مثال مصرف مواد پرخطر یا روشهای پرخطر مصرف را با مواد یا روش های کم خطرتر جایگزین کنیم. مثلا کسی که دارد هروئین تزریقی مصرف میکند، مصرفش را به هروئین تدخینی، تغییر دهد، یا به جای هروئین بیاید و تریاک یا متادون مصرف کند. مسخره است؟ نه، اصلا. چرا که این کار (اگر درست انجام شود) باعث میشود که عوارض مصرف هم برای خود فرد و هم برای جامعه بسیار کمتر شود.
دیدید؟ این میتواند کلی مخالف داشته باشد. کسانی که ادعا کنند "شما این قدر بیغیرتاید که دستی دستی دارید تریاک میدید دست مردم که هروئین مصرف نکنند؟" بله، تریاک عوارضش کمتر است و در مقایسه با هروئین بهتر است. پس برای یک فرد هروئینی خوب است نه برای همه. پس به این شکل میتوان مقداری از آسیبهای مرتبط با مواد را در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی کاهش داد. پس هدف کاهش آسیب اعتیاد، كاهش عواقب بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي مصرف مواد است. راهبرد کاهش آسیب در دهههای اخیر یکی از راهبردهای اصلی مبارزه با مواد افیونی در کشور بوده است که موفقیتهایی هم به همراه داشته است.
اما کاهش آسیب اصولی دارد که خوب است با آنها آشنا شویم.
اصول کاهش آسیب
- انسانگرایی: به افراد بهعنوان انسانهایی واجد ارزش، کرامت، و شایسته احترام و مراقبت توجه میشود.
- عملگرایی یا رویکرد نسبیگرایانه: پذیرش این واقعیت که سلامت کامل یا رفتارهای کاملا درست، دستیافتنی نیست. بنابراین تعدیل انتظارات و استفاده از رویکردهای حمایتی واقعگرایانهتر است.
- تدریجی بودن: هر تغییر مثبتی یک قدم به سمت بهبودی است و تغییرات بزرگ ناگهانی اتفاق نمیافتد. تغییرات تدریجی و قدم به قدم است. بنابراین باید اولويتبندي کرد و بر اهداف قابل دسترسي و اولویتدار تمرکز نمود.
- فردگرایی: هر فرد مشکلات، نیازمندیها و توانمندیهای خاص خود را دارد. بنابراین ممکن است یک مداخله برای همه مناسب نباشد. نیاز به انعطافپذيري وجود دارد.
- خودمختاری (گزینه انتخاب): باید با آموزش و فراهم کردن گزینههای مختلف این امکان را ایجاد کرد که خود افراد دست به انتخاب بزنند.
- پاسخگویی: هر کسی مسئول انتخابهایی است که میکند و نتیجهای که در اثر آن حاصل خواهد کرد. اما هیچ وقت کسی از خدمت محروم نمیشود.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
کاهش آسیب نام جذابی است. انگار نوعی خردورزی و منطق در آن هست که وسوسهکننده است. چند سالی هست که این نام را مرتب از زبان مدیران میشنویم. مثلا میگویند هدف ما کاهش آسیبهای اجتماعی است. اما وقتی که رفتارهای ایشان را دنبال میکنیم، نشانی از رویکرد کاهش آسیب در تصمیماتشان نمییابیم. بنابراین تصور میکنم ضروری است نگاهی دوباره به مفهوم کاهش آسیب داشته باشیم.
کاهش آسیب چیست؟
کاهش آسیبهای سلامتی، اجتماعی و غیره ناشی از رفتارهای بالقوه آسیبرسان. یعنی چه؟ یعنی این که یک مقوله وجود دارد که مشکلزاست و باعث آسیب میشود. مثل مصرف مواد یا طلاق، روسپیگری، کودکان کار، حاشیهنشینی یا موارد مانند آن. این مقولهها هر کدام باعث مشکلات یا آسیبهایی برای فرد و جامعه میشوند. پس اگر ما تلاش کنیم آسیب ناشی از این مقولهها را به نحوی کم کنیم، بدون این که لزوما خود آن مقوله را کاهش داده باشیم، در واقع داریم در مسیر کاهش آسیب قدم برمیداریم.
یک مثال:
مصرف مواد یک رفتار آسیبرسان است. به دلیل پیچیدگی و چند عاملی بودن سببشناسی و دشواریهایی که در پیشگیری و درمان این رفتار وجود دارد، نمی توان معضل مصرف مواد را به طور کامل حذف کرد. اما میتوان به کمک راهکارهایی آسیب های ناشی از آن را کاهش داد، تا افراد مبتلا، خانواده ها و جامعه آسیب کمتری ببیند. برای مثال مصرف مواد پرخطر یا روشهای پرخطر مصرف را با مواد یا روش های کم خطرتر جایگزین کنیم. مثلا کسی که دارد هروئین تزریقی مصرف میکند، مصرفش را به هروئین تدخینی، تغییر دهد، یا به جای هروئین بیاید و تریاک یا متادون مصرف کند. مسخره است؟ نه، اصلا. چرا که این کار (اگر درست انجام شود) باعث میشود که عوارض مصرف هم برای خود فرد و هم برای جامعه بسیار کمتر شود.
دیدید؟ این میتواند کلی مخالف داشته باشد. کسانی که ادعا کنند "شما این قدر بیغیرتاید که دستی دستی دارید تریاک میدید دست مردم که هروئین مصرف نکنند؟" بله، تریاک عوارضش کمتر است و در مقایسه با هروئین بهتر است. پس برای یک فرد هروئینی خوب است نه برای همه. پس به این شکل میتوان مقداری از آسیبهای مرتبط با مواد را در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی کاهش داد. پس هدف کاهش آسیب اعتیاد، كاهش عواقب بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي مصرف مواد است. راهبرد کاهش آسیب در دهههای اخیر یکی از راهبردهای اصلی مبارزه با مواد افیونی در کشور بوده است که موفقیتهایی هم به همراه داشته است.
اما کاهش آسیب اصولی دارد که خوب است با آنها آشنا شویم.
اصول کاهش آسیب
- انسانگرایی: به افراد بهعنوان انسانهایی واجد ارزش، کرامت، و شایسته احترام و مراقبت توجه میشود.
- عملگرایی یا رویکرد نسبیگرایانه: پذیرش این واقعیت که سلامت کامل یا رفتارهای کاملا درست، دستیافتنی نیست. بنابراین تعدیل انتظارات و استفاده از رویکردهای حمایتی واقعگرایانهتر است.
- تدریجی بودن: هر تغییر مثبتی یک قدم به سمت بهبودی است و تغییرات بزرگ ناگهانی اتفاق نمیافتد. تغییرات تدریجی و قدم به قدم است. بنابراین باید اولويتبندي کرد و بر اهداف قابل دسترسي و اولویتدار تمرکز نمود.
- فردگرایی: هر فرد مشکلات، نیازمندیها و توانمندیهای خاص خود را دارد. بنابراین ممکن است یک مداخله برای همه مناسب نباشد. نیاز به انعطافپذيري وجود دارد.
- خودمختاری (گزینه انتخاب): باید با آموزش و فراهم کردن گزینههای مختلف این امکان را ایجاد کرد که خود افراد دست به انتخاب بزنند.
- پاسخگویی: هر کسی مسئول انتخابهایی است که میکند و نتیجهای که در اثر آن حاصل خواهد کرد. اما هیچ وقت کسی از خدمت محروم نمیشود.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
کاهش آسیب. بخش دوم
رویکرد مقابل کاهش آسیب چیست؟
برای این که دقیقتر متوجه این رویکرد شویم، خوب است به رویکرد مقابل کاهش آسیب هم نگاهی بکنیم. اگر نخواهیم کاهش آسیب انجام دهیم باید چکار کنیم؟ لابد همین کاری که تا حالا میکردیم. کافی است به شعارهای آرمانگرایانه برخی مدیران دقت کنیم. این رویکرد معتقد است که باید مشکل را بهطور کامل حذف یا ریشهکن کرد. در واقع نوعی رویکرد آرمانگرایانه و غیرمنعطف و سختگیرانه نسبت به موضوع است که حاضر به هیچ گونه نرمش یا تعدیل هم نیست. این رویکرد به نمره ای کمتر از 20 راضی نمیشود و هر گونه انعطاف را نادیده گرفتن آرمانها و نشانه ضعف و تسلیم قلمداد میکند.
این رویکرد استفاده از نیروی قهری را برای حذف مظاهر و مصادیق خواستار میشود و معتقد است که با جدیت، سختگیری و مجازات میتوان مشکل را حل کرد. ساده و تکعاملی دیدن مشکلات، عدم اعتماد به یافتههای علمی، تکیه بر نیروی قهریه، انتساب ناکامی به عوامل بیرونی از مشخصات این رویکرد است.
نتیجه بهکارگیری این رویکردها:
به کارگیری رویکرد کاهش آسیب بهطور معمول با پذیرش سطحی از آسیب تلاش میکند جلوی گسترش، تعمیق و تشدید مشکل را بگیرد و با پذیرش مشکل بهعنوان یک واقعیت پس از مدتی مشکل محدود و قابل کنترل میشود و سیر کاهنده پیدا خواهد کرد.
اما رویکرد دوم در کوتاه مدت منجر به کاهش نشانههای ظاهری مشکل میشود. اما با توجه به باقی ماندن ریشه های آن، رفتار بهطور معمول زیرزمینی شده و به حیات خود ادامه میدهد و بهتدریج از نظر وسعت و شدت افزایش پیدا میکند. زیرزمینی شدن رفتار بهخودیخود منجر به عدم امکان نظارت خانواده، جامعه و نهادهای نظارتی و کاهش امکان مداخله به موقع میشود. بنابراین بهطور معمول به شکست میانجامد.
اتخاذ رویکرد کاهش آسیب وظیفه چه کسی است؟
مدیران و سیاستگذاران باید رویکرد کاهش آسیب را انتخاب و برای پیاده کردن آن تلاش کنند. اما اتخاذ این رویکرد نیاز به در نظر گرفتن پیشنیازهایی دارد که در ادامه به ذکر آنها میپردازیم.
باید در نظر داشته باشیم، وقتی با شرایطی روبرو میشویم که گروه زیادی از مردم قانونی را رعایت نمیکنند، نیاز به بررسی و تجدید نظر در آن قانون به طور جدی حس میشود و اگر مدیران به این امر توجه نکنند، فاصله بین مردم و مدیران افزایش یافته و مشکل مردم با قانون تبدیل به مشکل با قانونگزار خواهد شد.
پیش نیازها و مسیر اقدام:
اصلاح نگرش مدیران و تصمیم گیران، اطمینان از وجود عزم لازم برای مداخله، دعوت از گروههای مرتبط ذینفع شامل متخصصان و غیرمتخصصان، تدوین گزینهها و برنامهریزی برای اجرای آزمایشی و ارزیابی.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
رویکرد مقابل کاهش آسیب چیست؟
برای این که دقیقتر متوجه این رویکرد شویم، خوب است به رویکرد مقابل کاهش آسیب هم نگاهی بکنیم. اگر نخواهیم کاهش آسیب انجام دهیم باید چکار کنیم؟ لابد همین کاری که تا حالا میکردیم. کافی است به شعارهای آرمانگرایانه برخی مدیران دقت کنیم. این رویکرد معتقد است که باید مشکل را بهطور کامل حذف یا ریشهکن کرد. در واقع نوعی رویکرد آرمانگرایانه و غیرمنعطف و سختگیرانه نسبت به موضوع است که حاضر به هیچ گونه نرمش یا تعدیل هم نیست. این رویکرد به نمره ای کمتر از 20 راضی نمیشود و هر گونه انعطاف را نادیده گرفتن آرمانها و نشانه ضعف و تسلیم قلمداد میکند.
این رویکرد استفاده از نیروی قهری را برای حذف مظاهر و مصادیق خواستار میشود و معتقد است که با جدیت، سختگیری و مجازات میتوان مشکل را حل کرد. ساده و تکعاملی دیدن مشکلات، عدم اعتماد به یافتههای علمی، تکیه بر نیروی قهریه، انتساب ناکامی به عوامل بیرونی از مشخصات این رویکرد است.
نتیجه بهکارگیری این رویکردها:
به کارگیری رویکرد کاهش آسیب بهطور معمول با پذیرش سطحی از آسیب تلاش میکند جلوی گسترش، تعمیق و تشدید مشکل را بگیرد و با پذیرش مشکل بهعنوان یک واقعیت پس از مدتی مشکل محدود و قابل کنترل میشود و سیر کاهنده پیدا خواهد کرد.
اما رویکرد دوم در کوتاه مدت منجر به کاهش نشانههای ظاهری مشکل میشود. اما با توجه به باقی ماندن ریشه های آن، رفتار بهطور معمول زیرزمینی شده و به حیات خود ادامه میدهد و بهتدریج از نظر وسعت و شدت افزایش پیدا میکند. زیرزمینی شدن رفتار بهخودیخود منجر به عدم امکان نظارت خانواده، جامعه و نهادهای نظارتی و کاهش امکان مداخله به موقع میشود. بنابراین بهطور معمول به شکست میانجامد.
اتخاذ رویکرد کاهش آسیب وظیفه چه کسی است؟
مدیران و سیاستگذاران باید رویکرد کاهش آسیب را انتخاب و برای پیاده کردن آن تلاش کنند. اما اتخاذ این رویکرد نیاز به در نظر گرفتن پیشنیازهایی دارد که در ادامه به ذکر آنها میپردازیم.
باید در نظر داشته باشیم، وقتی با شرایطی روبرو میشویم که گروه زیادی از مردم قانونی را رعایت نمیکنند، نیاز به بررسی و تجدید نظر در آن قانون به طور جدی حس میشود و اگر مدیران به این امر توجه نکنند، فاصله بین مردم و مدیران افزایش یافته و مشکل مردم با قانون تبدیل به مشکل با قانونگزار خواهد شد.
پیش نیازها و مسیر اقدام:
اصلاح نگرش مدیران و تصمیم گیران، اطمینان از وجود عزم لازم برای مداخله، دعوت از گروههای مرتبط ذینفع شامل متخصصان و غیرمتخصصان، تدوین گزینهها و برنامهریزی برای اجرای آزمایشی و ارزیابی.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
میان برنامهی خیلی مهم
👇👇این تمرین را حتما انجام دهید. 👇👇
ذهن شما چقدر برای رویکرد کاهش آسیب آماده است؟
مطالعه جملات زیر و تکمیل جاهای خالی با معضل مورد نظر، میتواند تخمینی از میزان آمادگی ذهنی فرد برای اجرای برنامه کاهش آسیب در این زمینه را به دست دهد.
- حاضرم بپذیرم که در حال حاضر امکان حذف معضل ...... وجود ندارد. اما ضروری است که برای کاهش آسیب های ناشی از آن اقداماتی صورت بگیرد.
- حاضرم برای کاهش آسیب ناشی از ...... وجود میزانی یا شکلی از آن را به رسمیت بشناسم و بپذیرم.
- به رسمیت شناختن وجود میزان یا شکلی از معضل ...... به معنای عدول از آرمانها و ضعف و تسلیم نیست.
- بهتر است برای کاهش معضل ...... راهکارهای متنوعی را بررسی و در اختیار افراد در معرض خطر بگذارم.
- میدانم که این گزینههای متنوع ممکن است در ظاهر با برخی از اصول مورد قبول من همخوان نباشد، اما برای کاهش آسیب ناشی از ..... وجود آنها بهتر از نبود آن و در نتیجه ضروری است.
- فراهم کردن گزینههای فوق برای افراد در معرض خطر باعث میشود آسیب ناشی از ...... در طول زمان کاهش یابد.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
👇👇این تمرین را حتما انجام دهید. 👇👇
ذهن شما چقدر برای رویکرد کاهش آسیب آماده است؟
مطالعه جملات زیر و تکمیل جاهای خالی با معضل مورد نظر، میتواند تخمینی از میزان آمادگی ذهنی فرد برای اجرای برنامه کاهش آسیب در این زمینه را به دست دهد.
- حاضرم بپذیرم که در حال حاضر امکان حذف معضل ...... وجود ندارد. اما ضروری است که برای کاهش آسیب های ناشی از آن اقداماتی صورت بگیرد.
- حاضرم برای کاهش آسیب ناشی از ...... وجود میزانی یا شکلی از آن را به رسمیت بشناسم و بپذیرم.
- به رسمیت شناختن وجود میزان یا شکلی از معضل ...... به معنای عدول از آرمانها و ضعف و تسلیم نیست.
- بهتر است برای کاهش معضل ...... راهکارهای متنوعی را بررسی و در اختیار افراد در معرض خطر بگذارم.
- میدانم که این گزینههای متنوع ممکن است در ظاهر با برخی از اصول مورد قبول من همخوان نباشد، اما برای کاهش آسیب ناشی از ..... وجود آنها بهتر از نبود آن و در نتیجه ضروری است.
- فراهم کردن گزینههای فوق برای افراد در معرض خطر باعث میشود آسیب ناشی از ...... در طول زمان کاهش یابد.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
کاهش آسیب. بخش سوم
کاهش آسیب در بعد اجتماعی چه معنایی دارد؟
بیشتر معضلات اجتماعی واجد معیارهای لازم برای کاهش آسیب هستند. بهطور معمول چندوجهی و پیچیده هستند، راه حل مشخص و سادهای ندارند، چشمانداز حذف آنها در کوتاه مدت غیرواقعی به نظر میرسد، درصد زیادی از افراد را درگیر میکنند و بالاخره در صورت مداخله نکردن منجر به آسیبهای زیادی برای جامعه میشوند.
بنابراین کافی است برای هر یک از آنها جملات بالا را تکمیل کرد. تعیین گزینهها نیازمند کار گروهی، با همفکری تخصصهای مختلف درگیر است. در صورتی که انعطافپذیری در دیدگاههای مدیران وجود نداشته باشد، دسترسی به نتیجه ناممکن خواهد بود.
برخی موانع:
نگرش غیرمنعطف مدیران، تلاش برای همراه شدن با رویکرد شعاری غالب و دشوار بودن حرکت در جهت مقابل، اینرسی در مقابل تغییر، نگرانی از تخریب توسط رقبا، نیاز به تهور برای مقابله با روند جاری، منافع احتمالی روند جاری برای برخی گروهها از جمله این موانع احتمالی است.
وقتی مسئولانی بر سرکار باشند که تنها به واسطه روابط کار را در دست دارند، نه به دلیل شایستگی، آنگاه بیشتر خود را نیازمند این میبینند که شعارهای تند بدهند و تهدید کنند و وعده بدهند. در این شرایط صحبت از کاهش آسیب با معنای واقعی آن ممکن است بر خلاف منفعت باشد. بنابراین پیشنهاد کردن راهکارهای کاهش آسیب نوعی شنا کردن در مقابل جریان غالب است و هزینه خواهد داشت که کار هر کسی نیست.
سفر ذهنی و درس گرفتن از تجربههای قبلی:
یکی از کارهایی که به شما کمک میکند اهمیت کاهش آسیب را بهتر نشان دهید، انجام سفر ذهنی است. در این سفر شما تصور میکنید که می توانید به 20، 30 یا 40 سال قبل سفر کنید. در این صورت چه توصیه یا توصیههایی به متولیان امور میکردید تا در آینده مشکلات جامعه در برخورد با معضلات مورد نظرتان کمتر شود؟ در مورد برخورد با ویدئو یا ماهواره چه توصیهای میکردید؟ در مورد فضای مجازی چه؟ در مورد برخورد با اعتیاد، حاشیهنشینی، روسپیگری، کودکان خیابان و غیره آیا توصیهای داشتید؟
تصور کنید به سراغ مسئول مربوطه رفتهاید و اصرار میکنید که باید در برخورد با ویدئو یا ماهواره به شکل دیگری برخورد کند، ولی او باور نمیکند که شما از آینده آمدهاید و شما را با دشنامی از خود دور میکند. آیا راهی دارید که او را قانع کنید؟
حال تصور کنید که در زمان حال هستید و فردی از آینده سراغتان میآید و میگوید باید روش دیگری را برای مقابله با معضلات اجتماعی برگزینید. آیا حاضرید؟
توجه به روندها:
روندها به ما کمک میکنند که تا اندازهای بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. وقتی روشهای چند دهه نتوانسته روندی را تغییر دهد، آیا در حال حاضر ابزار، بودجه، یا توان بیشتر یا برتری خاصی داریم که بتوانیم روند را تغییر دهیم؟ نخواهیم توانست مگر این که روشهایمان را بازنگری کرده و تغییر دهیم. کاهش آسیب یک روش موفق برای تغییر روندهاست.
پایان
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
کاهش آسیب در بعد اجتماعی چه معنایی دارد؟
بیشتر معضلات اجتماعی واجد معیارهای لازم برای کاهش آسیب هستند. بهطور معمول چندوجهی و پیچیده هستند، راه حل مشخص و سادهای ندارند، چشمانداز حذف آنها در کوتاه مدت غیرواقعی به نظر میرسد، درصد زیادی از افراد را درگیر میکنند و بالاخره در صورت مداخله نکردن منجر به آسیبهای زیادی برای جامعه میشوند.
بنابراین کافی است برای هر یک از آنها جملات بالا را تکمیل کرد. تعیین گزینهها نیازمند کار گروهی، با همفکری تخصصهای مختلف درگیر است. در صورتی که انعطافپذیری در دیدگاههای مدیران وجود نداشته باشد، دسترسی به نتیجه ناممکن خواهد بود.
برخی موانع:
نگرش غیرمنعطف مدیران، تلاش برای همراه شدن با رویکرد شعاری غالب و دشوار بودن حرکت در جهت مقابل، اینرسی در مقابل تغییر، نگرانی از تخریب توسط رقبا، نیاز به تهور برای مقابله با روند جاری، منافع احتمالی روند جاری برای برخی گروهها از جمله این موانع احتمالی است.
وقتی مسئولانی بر سرکار باشند که تنها به واسطه روابط کار را در دست دارند، نه به دلیل شایستگی، آنگاه بیشتر خود را نیازمند این میبینند که شعارهای تند بدهند و تهدید کنند و وعده بدهند. در این شرایط صحبت از کاهش آسیب با معنای واقعی آن ممکن است بر خلاف منفعت باشد. بنابراین پیشنهاد کردن راهکارهای کاهش آسیب نوعی شنا کردن در مقابل جریان غالب است و هزینه خواهد داشت که کار هر کسی نیست.
سفر ذهنی و درس گرفتن از تجربههای قبلی:
یکی از کارهایی که به شما کمک میکند اهمیت کاهش آسیب را بهتر نشان دهید، انجام سفر ذهنی است. در این سفر شما تصور میکنید که می توانید به 20، 30 یا 40 سال قبل سفر کنید. در این صورت چه توصیه یا توصیههایی به متولیان امور میکردید تا در آینده مشکلات جامعه در برخورد با معضلات مورد نظرتان کمتر شود؟ در مورد برخورد با ویدئو یا ماهواره چه توصیهای میکردید؟ در مورد فضای مجازی چه؟ در مورد برخورد با اعتیاد، حاشیهنشینی، روسپیگری، کودکان خیابان و غیره آیا توصیهای داشتید؟
تصور کنید به سراغ مسئول مربوطه رفتهاید و اصرار میکنید که باید در برخورد با ویدئو یا ماهواره به شکل دیگری برخورد کند، ولی او باور نمیکند که شما از آینده آمدهاید و شما را با دشنامی از خود دور میکند. آیا راهی دارید که او را قانع کنید؟
حال تصور کنید که در زمان حال هستید و فردی از آینده سراغتان میآید و میگوید باید روش دیگری را برای مقابله با معضلات اجتماعی برگزینید. آیا حاضرید؟
توجه به روندها:
روندها به ما کمک میکنند که تا اندازهای بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. وقتی روشهای چند دهه نتوانسته روندی را تغییر دهد، آیا در حال حاضر ابزار، بودجه، یا توان بیشتر یا برتری خاصی داریم که بتوانیم روند را تغییر دهیم؟ نخواهیم توانست مگر این که روشهایمان را بازنگری کرده و تغییر دهیم. کاهش آسیب یک روش موفق برای تغییر روندهاست.
پایان
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#کاهش_آسیب
@OneminMH
اگر تمرین ذهنی کاهش آسیب را انجام دادهاید، به پرسش زیر پاسخ دهید. شما تا چه اندازه برای کاهش آسیب معضلات اجتماعی آمادگی ذهنی دارید؟
Anonymous Poll
19%
خیلی زیاد
21%
زیاد
29%
متوسط
19%
کم
12%
خیلی کم
سخرانی درباره اختلالات علایم جسمی و موارد مرتبط در کنگره انجمن نورولوژی ۱۴۰۲
https://www.aparat.com/v/yzB3w
Psychosomatic disorders vs. Neurologic disorders / Dr. V Shariat
Psychosomatic disorders vs. Neurologic disorders / Dr. V Shariat
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
Psychosomatic disorders vs. Neurologic disorders / Dr. V Shariat
30th Congress of Neurology Clinical Electrophysiology of Iran
Day 1 / Hegmataneh Hall
-----------------------------------------
Dr. V Shariat
Psychosomatic disorders vs. Neurologic disorders
---------------------------------------------------------
Day 1 / Hegmataneh Hall
-----------------------------------------
Dr. V Shariat
Psychosomatic disorders vs. Neurologic disorders
---------------------------------------------------------
آیا #داروهای_روانپزشکی را باید پیش از #جراحی قطع کرد؟
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH
پ. ن: قطع لیتیم در جراحیهای کوچک ضروری نیست.
منابع:
1. Taylor, D. M., Barnes, T. R., & Young, A. H. (2021). The Maudsley prescribing guidelines in psychiatry. John Wiley & Sons. Chapter 13: Psychotropics and surgery.
2- Oprea, A. D., Keshock, M. C., O’Glasser, A. Y., Cummings III, K. C., Edwards, A. F., Zimbrean, P. C., ... & Mauck, K. F. (2022, February). Preoperative management of medications for psychiatric diseases: society for perioperative assessment and quality improvement consensus statement. In Mayo Clinic Proceedings (Vol. 97, No. 2, pp. 397-416). Elsevier.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH
پ. ن: قطع لیتیم در جراحیهای کوچک ضروری نیست.
منابع:
1. Taylor, D. M., Barnes, T. R., & Young, A. H. (2021). The Maudsley prescribing guidelines in psychiatry. John Wiley & Sons. Chapter 13: Psychotropics and surgery.
2- Oprea, A. D., Keshock, M. C., O’Glasser, A. Y., Cummings III, K. C., Edwards, A. F., Zimbrean, P. C., ... & Mauck, K. F. (2022, February). Preoperative management of medications for psychiatric diseases: society for perioperative assessment and quality improvement consensus statement. In Mayo Clinic Proceedings (Vol. 97, No. 2, pp. 397-416). Elsevier.
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
📨 نامه به وزیر
نامهی مشترک انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی به وزیر بهداشت و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی
جناب آقای دکتر بهرام عیناللهی
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
با سلام و احترام
همانگونه که استحضار دارید متاسفانه جامعهی پزشکی شاهد افزایش خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی در سهسال گذشته بوده است. همچنین میدانیم اگر پزشکی دچار افسردگی باشد، ضریب خطایش تقریبا ۶ برابر افزایش پیدا میکند.
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده، مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمدهی دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند، ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴درصد ایشان افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد، از این نظر پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است. رمزگشایی از این آمار که میتواند به عوامل محیط کار و نابسامانیهای اقتصادی و دلواپسیهای اجتماعی و شغلی همکاران مربوط باشد امری مهم و ضرورتی انسانی است.
به عبارت دیگر، نظام سلامت با مسالهای بزرگ و جدی روبرو است که ضرورت مداخلهی فوری را میطلبد و خوشبختانه مداخلات موثر مبتنی بر شواهد برای مواردی اینچنین وجود دارد.
انجمن علمی روانپزشکان ایران، و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران ضمن اعلام آمادگی برای همیاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعدادی از مداخلات پیشگیرانه و روانی اجتماعی پیشنهادی را مطرح مینمایند. مقدم بر این مساله به نظر میرسد تشکیل کمیتهای برای مداخلهی فوری در این زمینه که مستحضر به دستور مقام محترم وزارت باشد ضروری است. کمیته مذکور میتواند مداخلاتی از جنس این موارد را در دستور کار خود قرار دهد.
- استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعت در مورد غیرضروری موجود در برخی رشتهها
- توجه به وضعیت حقوق و بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی
- مداخلات بهبود دهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار
- تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان از طریق طراحی ابزار مناسب
- فراهم کردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان
- توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید و پرستاران و خود دستیاران
- انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یک دستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند.
- حمایت روانی از هم دورهایها، دوستان و خانوادهی دستیاران از دست رفته در اثر خودکشی
انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران برای شکل دهی به این کمیته و مشاوره جهت طراحی و اجرای مداخلات آمادگی کامل خود را اعلام مینمایند.
آمادگی داریم در صورت موافقت، طی جلسهای حضوری با جنابعالی ضمن ارایه گزارش دقیقتر وضعیت، پیشنهادها را به تفضیل ارایه نماییم.
دکتر سید وحید شریعت
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران
دکتر حمید یعقوبی
رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
نامهی مشترک انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی به وزیر بهداشت و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی
جناب آقای دکتر بهرام عیناللهی
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
با سلام و احترام
همانگونه که استحضار دارید متاسفانه جامعهی پزشکی شاهد افزایش خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی در سهسال گذشته بوده است. همچنین میدانیم اگر پزشکی دچار افسردگی باشد، ضریب خطایش تقریبا ۶ برابر افزایش پیدا میکند.
در پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده، مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمدهی دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند، ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴درصد ایشان افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد، از این نظر پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است. رمزگشایی از این آمار که میتواند به عوامل محیط کار و نابسامانیهای اقتصادی و دلواپسیهای اجتماعی و شغلی همکاران مربوط باشد امری مهم و ضرورتی انسانی است.
به عبارت دیگر، نظام سلامت با مسالهای بزرگ و جدی روبرو است که ضرورت مداخلهی فوری را میطلبد و خوشبختانه مداخلات موثر مبتنی بر شواهد برای مواردی اینچنین وجود دارد.
انجمن علمی روانپزشکان ایران، و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران ضمن اعلام آمادگی برای همیاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعدادی از مداخلات پیشگیرانه و روانی اجتماعی پیشنهادی را مطرح مینمایند. مقدم بر این مساله به نظر میرسد تشکیل کمیتهای برای مداخلهی فوری در این زمینه که مستحضر به دستور مقام محترم وزارت باشد ضروری است. کمیته مذکور میتواند مداخلاتی از جنس این موارد را در دستور کار خود قرار دهد.
- استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعت در مورد غیرضروری موجود در برخی رشتهها
- توجه به وضعیت حقوق و بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی
- مداخلات بهبود دهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار
- تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان از طریق طراحی ابزار مناسب
- فراهم کردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان
- توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید و پرستاران و خود دستیاران
- انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یک دستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند.
- حمایت روانی از هم دورهایها، دوستان و خانوادهی دستیاران از دست رفته در اثر خودکشی
انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران برای شکل دهی به این کمیته و مشاوره جهت طراحی و اجرای مداخلات آمادگی کامل خود را اعلام مینمایند.
آمادگی داریم در صورت موافقت، طی جلسهای حضوری با جنابعالی ضمن ارایه گزارش دقیقتر وضعیت، پیشنهادها را به تفضیل ارایه نماییم.
دکتر سید وحید شریعت
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران
دکتر حمید یعقوبی
رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
https://www.aparat.com/v/JYMum?playlist=8140809
سخنرانی در کنگره MS درباره اختلالات رایج روانپزشکی در MS.
سخنرانی در کنگره MS درباره اختلالات رایج روانپزشکی در MS.
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
Dr V. Shariat/ Approach to common psychiatric problems in MS
Approach to common psychiatric problems in MS
Dr V. Shariat
Day 2
Dr V. Shariat
Day 2
مرگ تاثرانگیز خانم دکتر پرستو بخشی برای آنانی که اخبار پزشکی را دنبال میکنند، اتفاق جدیدی نبود. شوربختانه تقریبا هر ماه از این دست اخبار داریم.
اما این بار نفیر مرگ این همکار جوان محدود به گروههای پزشکی نماند و به گوش جامعه هم رسید. مردم متعجب از هم میپرسند چرا پزشکان خودکشی میکنند؟
اخبار مربوط به مهاجرت و خودکشی دو عنوانی است که این روزها درباره پزشکان زیاد شنیده میشود. هر دو هم پهلو به پهلوی ناامیدی دارند. یکی از زندگی، دیگری از بهبود شرایط در آینده نزدیک.
البته روشن است که این ناامیدی و پیامدهای اشارهشدهی آن محدود به جامعه پزشکی نیست. آمارهای فزاینده ابتلا به اختلالات روانپزشکی و خودکشی و دیگر آسیبها در جمعیت عمومی کشور در سالهای اخیر گویای این مطلب است.
اما جامعه که پزشکان را از دور نگاه میکند و ایشان را در موقعیتی رؤیایی تصور میکند، انتظار چنین پیامدی را ندارد. جامعه حتا نمیداند که حقوق یک متخصص طرحی از یک نگهبان کمتر است. جامعه فقط مطبهای شلوغ را میشناسد با منشیهایی رنگارنگ. همان کلیشه منحطی که رسانههای برخوردار از بودجه دولتی از پزشکان نمایش میدهند.
پزشک بودن دشوار است. استرسورهای ویژه خودش را دارد که فرسودهکننده است. به ویژه اگر پزشک زن باشی، تنوع مشکلات بسیار بیشتر میشود. شاید به همین خاطر خودکشی در پزشکان زن بیشتر است.
داستان جگرخراش مرگ دکتر بخشی وجدان جامعه پزشکی را آزرده است. جامعه پزشکی خشمگین است. نه فقط به خاطر ظلمی که در حق دکتر بخشی و مانند او شده، نه فقط به خاطر توهینهایی که هر روزه تحمل میکنند، آن هم از افراد بیصلاحیتی که با توسل به قدرت به جایگاهی رسیدهاند، نه فقط به خاطر مظلومیت امثال دکتر بخشی که صدایشان به کسی نمیرسد، نه فقط به خاطر بخشنامهها و دستورعملهای خلق الساعهای که هر روز منتشر میشود، و نه فقط به خاطر روحیه بردهداری که در جای جای وزارت بهداشت جاافتاده است، بلکه به این دلیل که حتا از ابراز یک همدلی خشک و خالی هم دریغ میشود. گویا اصلا دردی به آنها نرسیده که به خود زحمت یک تسلیت ساده هم نمیدهند.
این میزان از بیتوجهی بهراستی خشمگینکننده است. مطالبه فضای عمومی جامعه از یک طرف و دردناک بودن داستان زندگی و مرگ این همکار نخبه از طرف دیگر کار را به جایی رسانده که علاوه بر نظام پزشکی برخی مسئولان فعلی و پیشین دولتی هم وادار به واکنش شدند. اما دریغ که برخی صاحبمنصبان هنوز در تور نظریههای توطئه خود گرفتارند.
کاش اندکی همدلی داشتید.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#خودکشی
@OneminMH
اما این بار نفیر مرگ این همکار جوان محدود به گروههای پزشکی نماند و به گوش جامعه هم رسید. مردم متعجب از هم میپرسند چرا پزشکان خودکشی میکنند؟
اخبار مربوط به مهاجرت و خودکشی دو عنوانی است که این روزها درباره پزشکان زیاد شنیده میشود. هر دو هم پهلو به پهلوی ناامیدی دارند. یکی از زندگی، دیگری از بهبود شرایط در آینده نزدیک.
البته روشن است که این ناامیدی و پیامدهای اشارهشدهی آن محدود به جامعه پزشکی نیست. آمارهای فزاینده ابتلا به اختلالات روانپزشکی و خودکشی و دیگر آسیبها در جمعیت عمومی کشور در سالهای اخیر گویای این مطلب است.
اما جامعه که پزشکان را از دور نگاه میکند و ایشان را در موقعیتی رؤیایی تصور میکند، انتظار چنین پیامدی را ندارد. جامعه حتا نمیداند که حقوق یک متخصص طرحی از یک نگهبان کمتر است. جامعه فقط مطبهای شلوغ را میشناسد با منشیهایی رنگارنگ. همان کلیشه منحطی که رسانههای برخوردار از بودجه دولتی از پزشکان نمایش میدهند.
پزشک بودن دشوار است. استرسورهای ویژه خودش را دارد که فرسودهکننده است. به ویژه اگر پزشک زن باشی، تنوع مشکلات بسیار بیشتر میشود. شاید به همین خاطر خودکشی در پزشکان زن بیشتر است.
داستان جگرخراش مرگ دکتر بخشی وجدان جامعه پزشکی را آزرده است. جامعه پزشکی خشمگین است. نه فقط به خاطر ظلمی که در حق دکتر بخشی و مانند او شده، نه فقط به خاطر توهینهایی که هر روزه تحمل میکنند، آن هم از افراد بیصلاحیتی که با توسل به قدرت به جایگاهی رسیدهاند، نه فقط به خاطر مظلومیت امثال دکتر بخشی که صدایشان به کسی نمیرسد، نه فقط به خاطر بخشنامهها و دستورعملهای خلق الساعهای که هر روز منتشر میشود، و نه فقط به خاطر روحیه بردهداری که در جای جای وزارت بهداشت جاافتاده است، بلکه به این دلیل که حتا از ابراز یک همدلی خشک و خالی هم دریغ میشود. گویا اصلا دردی به آنها نرسیده که به خود زحمت یک تسلیت ساده هم نمیدهند.
این میزان از بیتوجهی بهراستی خشمگینکننده است. مطالبه فضای عمومی جامعه از یک طرف و دردناک بودن داستان زندگی و مرگ این همکار نخبه از طرف دیگر کار را به جایی رسانده که علاوه بر نظام پزشکی برخی مسئولان فعلی و پیشین دولتی هم وادار به واکنش شدند. اما دریغ که برخی صاحبمنصبان هنوز در تور نظریههای توطئه خود گرفتارند.
کاش اندکی همدلی داشتید.
#دکتر_سید_وحید_شریعت
#خودکشی
@OneminMH
تصمیمگیری کار سختی است. مساله فقط این نیست که یکی از گزینه ها را انتخاب می کنی و تمام. بلکه باید مسئولیت پیامد انتخابت را هم بپذیری. شاید به همین خاطر است که تمایل داریم از آن پرهیز کنیم. بعد هم معصومانه بگوییم ما که انتخاب نکردیم. اما خود انتخاب نکردن هم گاهی یک انتخاب است و مسئولیت خودش را دارد. پس در هر صورت ما ناگزیر از تصمیم هستیم. تصمیم به انجام کاری یا انجام ندادن آن. تصمیم به رای دادن یا ندادن هم از همین دست است.
به طور معمول ما برای این که گزینه ای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالت های ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه هم نوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره 180 درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال 1403 میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط 4 حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
ده ماه بعد دولت جدید مستقر شده و تا حدی میتوان اثرات نوع مدیریت جدید را احساس کرد. ده ماه پیش بهتر بود چه می کردم؟ اما ده سال بعد هم هست که تا آن موقع اتفاقات زیادی افتاده و تغییرات زیادی رخ داده است. کسانی آمدهاند و رفتهاند. افراد تاثیرگذار امروز دیگر نیستند. فقط میراث این سال ها باقی مانده و خاطرهای دور مثل آنچه ما اکنون از سال 76 یا 84 داریم. ما هنوز همان مردم هستیم با درس آموختههای خود در طول این ده سال، فارغ از دولتی که حکمرانی میکند. یک ظاهری وجود دارد که حاکم است و هزار ویژگی پنهانی که در دل مردم به شکل سرمایه اصلی ملت ذخیره شده است. دوست داشتیم چه تصمیمی میگرفتیم که بر ده سال بعدمان تاثیر بهتری میگذاشت؟
سعی کردم طوری ننویسم که به نفع یا ضرر رای دادن باشد، بلکه فقط کمی به اندیشیدن مان کمک کند. مهم است که تنها از احساس یا تنها از منطق مان کمک نگیریم. هم به احساسمان توجه کنیم، هم به ارزشهایی که به آنها باور داریم و هم از استدلال کمک بگیریم. اکنون خشم و ناامیدی در گروهی از هموطنان هیجان غالب است. ضمن حق دادن به ایشان برای احساسی که دارند و محترم شمردن آن، معتقدم نباید این تنها یا اصلیترین معیار تصمیمگیری باشد. میتوان خشمگین بود ولی تنها به رویاپردازی قانع نشد. در پایان لازم است تاکید کنم که بدیهی است یک پاسخ مشخص برای همه وجود ندارد و هر کس باید بر اساس ترکیبی از ارزشها، باورها و منطق خود تصمیم بگیرد.
#تصمیم_گیری
#انتخابات
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH
به طور معمول ما برای این که گزینه ای را برگزینیم، پیامدهای هر کدام از حالت های ممکن را با هم مقایسه میکنیم. برای مثال میآییم و یک جدول میکشیم. بعد هر کدام از گزینهها را در یک سطر میآوریم و خوبیها و بدیهای احتمالی آن را جلویش مینویسیم. بعد با یک نگاه میتوانیم ببینیم که انتخاب گزینه اول (رای دادن) چه خوبی و بدیهایی دارد و گزینه دوم (رای ندادن) چه خوبی و بدیهایی. برای این کار میتوانید به استدلالهای موافقان و مخالفان هم توجه کنید.
این راهبرد برای زمانی که خوبیها و بدیها اختلاف زیادی دارند موثرتر است. اما وقتی هر دو سوی انتخاب پیامدهای جدی دارد که هیچ کدام مطلوب شما نیست، کار به این سادگیها نیست. نه میتوانید با قاطعیت از رای دادن دفاع کنید و نه به سادگی از کنار تبعات احتمالی تحریم انتخابات رد شوید. فرنگیها به این حالت میگویند dilemma یا دوراهی دشوار یا معمای غامض یا چیزی شبیه این. اما دیگر چه میتوان کرد؟
یکی از کارهایی که موجودات اجتماعی انجام میدهند این است که نگاه میکنند ببینند بقیه هم نوعان چه میکنند و به آن سمت متمایل میشوند. آیا کسی هست که رویکردش را در زمینههای مختلف میپسندند و به خردمندی او باور دارند؟ آیا کسی هست که عملکرد پیشین او برایشان قابل پذیرش باشد؟ اگر باشد، شاید بتوان در این تصمیم دشوار هم به بینش او اعتماد کرد. به نظر میرسد این روش بر تصمیمگیری افراد خیلی تاثیرگذار است. بنابراین نقش نزدیکان و بزرگان قوم بسیار اهمیت پیدا میکند. خوبی این روش این است که به همگرایی و تقویت رویکرد جمعی میانجامد. اما این خطر را هم دارد که همه با هم اشتباه کنیم.
علاوه بر کسانی که قبول دارید، میتوانید به کسانی که نقطه مقابل نظر شما را دارند هم نگاه کنید. کسانی که همواره 180 درجه با شما اختلاف داشتهاند. آنها چه میخواهند. البته دقت کنید که این جنبه اهمیت کمتری دارد از آنچه خودتان و همفکرانتان میخواهید.
حال فرض کنیم نمیخواهیم در این زمینه به نظر دیگران بسنده کنیم. اقدام دیگر این است سفر زمانی کنیم یا نظرگاه خود را لختی به جلو ببریم؛ ده روز، ده ماه یا ده سال. با فرض این که زنده باشیم، ده روز، ده ماه، یا ده سال از امروز گذشته و داریم به خاطرات خود رجوع میکنیم و از خود میپرسیم بهتر بود هشتم تیر ماه سال 1403 میرفتیم رای میدادیم یا نه. از رای دادن یا رای ندادن خود بیشتر خوشحالیم یا پشیمان؟ تصور ده روز بعد سادهتر است، یا فرد مورد نظر ما انتخاب شده یا نشده و ما یا رای دادهایم یا ندادهایم. بنابراین فقط 4 حالت دارد. رای دادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده، یا رای ندادهام و کسی که تمایل داشتهام انتخاب شده یا نشده است. از حس شادی و رضایت گرفته تا حس تاسف و فریب خوردگی یا پشیمانی محتمل است.
ده ماه بعد دولت جدید مستقر شده و تا حدی میتوان اثرات نوع مدیریت جدید را احساس کرد. ده ماه پیش بهتر بود چه می کردم؟ اما ده سال بعد هم هست که تا آن موقع اتفاقات زیادی افتاده و تغییرات زیادی رخ داده است. کسانی آمدهاند و رفتهاند. افراد تاثیرگذار امروز دیگر نیستند. فقط میراث این سال ها باقی مانده و خاطرهای دور مثل آنچه ما اکنون از سال 76 یا 84 داریم. ما هنوز همان مردم هستیم با درس آموختههای خود در طول این ده سال، فارغ از دولتی که حکمرانی میکند. یک ظاهری وجود دارد که حاکم است و هزار ویژگی پنهانی که در دل مردم به شکل سرمایه اصلی ملت ذخیره شده است. دوست داشتیم چه تصمیمی میگرفتیم که بر ده سال بعدمان تاثیر بهتری میگذاشت؟
سعی کردم طوری ننویسم که به نفع یا ضرر رای دادن باشد، بلکه فقط کمی به اندیشیدن مان کمک کند. مهم است که تنها از احساس یا تنها از منطق مان کمک نگیریم. هم به احساسمان توجه کنیم، هم به ارزشهایی که به آنها باور داریم و هم از استدلال کمک بگیریم. اکنون خشم و ناامیدی در گروهی از هموطنان هیجان غالب است. ضمن حق دادن به ایشان برای احساسی که دارند و محترم شمردن آن، معتقدم نباید این تنها یا اصلیترین معیار تصمیمگیری باشد. میتوان خشمگین بود ولی تنها به رویاپردازی قانع نشد. در پایان لازم است تاکید کنم که بدیهی است یک پاسخ مشخص برای همه وجود ندارد و هر کس باید بر اساس ترکیبی از ارزشها، باورها و منطق خود تصمیم بگیرد.
#تصمیم_گیری
#انتخابات
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH
تصمیم سخت (ادامه)
یک روز مانده به انتخابات تصور میکنم توانستم پس از بالا و پایین کردنهای بسیار، تصمیم خود را برای شرکت در انتخابات بگیرم. پیش از این مدتی به رای دادن و سپس به رای ندادن متمایل بودم. اما هنوز هم معتقد نیستم که حتما یکی درست و دیگری نادرست است.
اما بیشترین چیزی که من را به رای دادن ترغیب میکند، تاثیر رئیس جمهور بر اخلاق و فرهنگ جامعه است. حتا اگر دست رئیس جمهور در بسیاری از اصلاحات اساسی بسته باشد، معتقدم رفتار و گفتار او اثری بسیار بزرگ بر فرهنگ جامعه می گذارد.
او کسی است که سخنانش با بیشترین بسامد در سطوح مختلف رسانهها بازتاب مییابد. رفتارش بیش از هر فرد دیگری دیده میشود. به عنوان نماینده ایران چه در داخل و چه در خارج از کشور دیده میشود. گفتار او بخشی از گفتمان ما میشود، و رفتار او در سطوح مختلف بازتولید میشود.
به یاد بیاوریم گفتمان خاتمی را و میراث کلامی او که هنوز در جامعه ساری و جاری است. و به یاد بیاوریم نفر بعدی او را که چه ادبیات سخیف و مبتذلی داشت و شوربختانه او هم سایه خود را در جامعه گسترش داد.
ترجیح میدهم به کسی رای دهم که کلام پاکیزهای دارد، به پاکدستی شهره است، سلامت نفس دارد و از موقعیتش سوءاستفاده نکرده است.
امیدوارم به این شکل آلودگی کمتری وارد مغزهای مردم شود و فرهنگ کشورمان به جای تخریب به سمت بازسازی برود.
#انتخابات
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH
یک روز مانده به انتخابات تصور میکنم توانستم پس از بالا و پایین کردنهای بسیار، تصمیم خود را برای شرکت در انتخابات بگیرم. پیش از این مدتی به رای دادن و سپس به رای ندادن متمایل بودم. اما هنوز هم معتقد نیستم که حتما یکی درست و دیگری نادرست است.
اما بیشترین چیزی که من را به رای دادن ترغیب میکند، تاثیر رئیس جمهور بر اخلاق و فرهنگ جامعه است. حتا اگر دست رئیس جمهور در بسیاری از اصلاحات اساسی بسته باشد، معتقدم رفتار و گفتار او اثری بسیار بزرگ بر فرهنگ جامعه می گذارد.
او کسی است که سخنانش با بیشترین بسامد در سطوح مختلف رسانهها بازتاب مییابد. رفتارش بیش از هر فرد دیگری دیده میشود. به عنوان نماینده ایران چه در داخل و چه در خارج از کشور دیده میشود. گفتار او بخشی از گفتمان ما میشود، و رفتار او در سطوح مختلف بازتولید میشود.
به یاد بیاوریم گفتمان خاتمی را و میراث کلامی او که هنوز در جامعه ساری و جاری است. و به یاد بیاوریم نفر بعدی او را که چه ادبیات سخیف و مبتذلی داشت و شوربختانه او هم سایه خود را در جامعه گسترش داد.
ترجیح میدهم به کسی رای دهم که کلام پاکیزهای دارد، به پاکدستی شهره است، سلامت نفس دارد و از موقعیتش سوءاستفاده نکرده است.
امیدوارم به این شکل آلودگی کمتری وارد مغزهای مردم شود و فرهنگ کشورمان به جای تخریب به سمت بازسازی برود.
#انتخابات
#دکتر_سید_وحید_شریعت
@OneminMH