Telegram Web
از منبر بیرجند تا زندان لشکر خراسان
ماجرای اولین بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای در سال 1342

📄رهبر معظم انقلاب، روز گذشته در دیدار با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، به اولین فعالیت مبارزاتی منجر به بازداشت خود در بیرجند و محرّم سال ۱۳۴۲ اشاره کردند. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی با اقتباس از اسناد آرشیو خود و کتاب «شرح اسم، زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای» به بازخوانی آن واقعه پرداخته و برای نخستین بار اسناد مربوط به آن که در پرونده ساواک ایشان موجود است را منتشر می‌کند.

🔹خرداد ۱۳۴۲، اولین محرّمِ پس از فاجعه مدرسه فیضیه بود. دوماه پیش از این بود که کماندوهای رژیم شاه پس از مخالفت‌های چندماهه علما با «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و پس از آن سخنرانی امام در مخالفت با «انقلاب سفید»، دوم فروردین در سالروز شهادت امام‌صادق(ع) به مدرسه فیضیه حمله کردند. اتفاقی کم‌نظیر که طی آن طلاب زیادی مجروح و دستگیر شدند.

🔹حالا دو ماه بعد، محرّم پیشِ رو بود و طبق رسم هرساله، قرار بود حوزه تعطیل و طلاب و روحانیون برای تبلیغ عازم شهرها وروستاهای کشور شوند. کمی قبل از محرّم، آیت‌الله خمینی نامه و پیام‌هایی برای علمای شهرها می‌فرستد و از آنها می‌خواهد در ماه محرم، در منابر و سخنرانی‌ها هم علیه شاه و جنایات رخ داده در فیضیه و هم درباره خطر نفوذ بیش از پیش اسرائیل در کشور سخن بگویند. پیشنهاد مشخص هم این بود که از روز هفتم محرم، روضه حمله به مدرسه فیضیه خوانده شود.

🔹حامل پیام خصوصی امام‌خمینی برای دو چهره مهم مشهد یعنی آیت‌الله میلانی و آیت‌الله سیدحسن قمی و پیام علنی برای علمای آن دیار؛ آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است. او پس از رساندن پیام، خود نیز دوم محرّم یعنی ۵ خرداد، برای تبلیغ و سخنرانی، عازم بیرجند، شهری که بطور سنتی پایگاه خانوادگی اسدالله علم است، می‌شود.

🔹سخنرانی‌های چندشب و چند روزش باعث می‌شود ، صبح تاسوعا توسط شهربانی بیرجند دستگیر و پس از یک آزادی موقت چند روزه، با جیپ به مشهد منتقل شود. منوچهر هاشمی رئیس ساواک خراسان که چندی بعد مدیرکل ضدجاسوسی ساواک کشور می‌شود، در نامه‌ای به لشکر ۱۲ خراسان می‌نویسد: «بدینوسیله نامبرده بالا که به اتهام تحریک و تحریص مردم بر علیه امنیت‌داخلی کشور بوسیله شهربانی بیرجند دستگیر گردیده است، به آن لشکر اعزام؛ مقرر فرمایند قرار بازداشت موقت در مورد مشارالیه صادر، پرونده وی متعاقبا تقدیم می‌گردد.»

🔹او که ۲۴ بهار از عمرش می‌گذشت، تا به حال، راهش به بازداشت و حبس نیفتاده و شنیده بود ممکن است ریش روحانیون را خشک با تیغ بتراشند تا تحقیرشان کنند. به همین خاطر از بیرجند مدام به ریش و سر و صورتش دست می‌کشید تا اگر خواستند خشک بتراشند، احساس درد کمتری کند. آرایشگر و گروهبان به سراغش آمدند و آماده شد، اما وقتی ماشین اصلاح را دید، خیالش راحت شد و شروع کرد بگو بخند کردن با آنها. آنقدر سرحال بود که وقتی افسر نگهبان با طعنه گفت «آشیخ! ریشت را زدند؟!» با خنده پاسخ داده بود «الحمدلله، مدتها بود چانه‌ام را ندیده بودم»

متن کامل این گزارش و اسناد ساواک از این ماجرا را اینجا ببینید
@psri_ir
علینقی ربانی، جاسوس بزرگ کا گ ب که بود؟

🔹ایران سالهای پیش از انقلاب، یکی از مهمترین میدان‌های مهم تقابل فعالیت‌های اطلاعاتی بلوک شرق و غرب و مهمترین نمایندگانشان یعنی کا گ ب و سیا بود. ایران، این همسایه‌ی جنوبی شوروی؛ یکی از مهمترین متحدان آمریکا بود و آمریکایی‌ها هم تا می‌توانستند از همسایگی این دوست با شوروی، بهره‌برداری‌های مختلف اطلاعاتی می‌کردند. این برای شوروی و سازمان‌های اطلاعاتی‌اش، هم یک تهدید و هم یک فرصت بزرگ بود. تهدید برای اینکه حتما باید رصدش می‌کردند و فرصت برای اینکه ممکن است بتوانند با یک عملیات موفق اطلاعاتی، به دستاوردهای مهم و بزرگی برسند.


🔹این مساله چیزی نبود که برای آمریکا هم مخفی باشد. به همین خاطر بود که ضدجاسوسی ساواک عملا به عنوان بازوی سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس انگلستان عمل می‌کرد. هدف اول و حیاتی اداره‌کل هشتم ساواک، فعالیت‌های اطلاعاتی شوروی در ایران بود: سفارت شوروی در تهران و کنسولگری‌هایش در شهرستان‌ها که پر از افسران اطلاعاتی با پوشش‌های دیپلماتیک بود؛ نهادهای مختلف اقتصادی و فرهنگی و خدماتی شوروی در ایران، از بیمارستان گرفته تا ذوب‌آهن که هرکدام یک بستر پهناور برای فعالیت‌های اطلاعاتی بود. به همین خاطر، یافتن جاسوس‌های ایرانی شوروی، یکی از مهمترین دغدغه‌های ضدجاسوسی ساواک بود.

🔹سال ١٣۵۶، دو جاسوس مهم شوروی توسط ساواک دستگیر شدند: سرلشگر احمد مقربی، رئیس اداره پنجم (طرح و برنامه) ارتش و علینقی ربانی. کیفیت و عمق روابط جاسوسی این دو نفر با شوروی، آنقدر حیاتی و مهم است که از سازمان سیا نیز تیم‌هایی برای بازجویی از آنها به ایران می‌آیند. از بین این دو نفر، احمد مقربی به واسطه‌ی جایگاه شغلی‌اش معروف‌تر است، اما علینقی ربانی کیست؟

🔹او وقتی دستگیر می‌شود مردی پنجاه و چند ساله،رئیس ناحیه ١٣ آموزش و پروش استان تهران و از سال ۵۵ مدیرکل سازمان ملی پیشاهنگی است. اما در کارنامه کاری‌اش معاونت اداره رمز نخست‌وزیری نیز دیده می‌شود. ربانی از سال اواخر دهه ١٣٢٠ در مشهد توسط عوامل شوروی جلب همکاری شده و پس از انتقال به تهران به مدت نزدیک به سی سال تا لحظه دستگیری در خدمت آنها بوده است. او همچنین داماد محسن گنابادی، نماینده دوره ١۵ و ١۶ مجلس شورای ملی از طبس نیز هست و به‌واسطه ارتباطات شخصی و سیاسی او، با حلقه گسترده‌ای از رجال سیاسی، نظامی، امنیتی و اداری کشور در تعامل است.

🔹ربانی علاوه بر انتقال اخبار مختلف کشور، افراد متعددی را برای جاسوسی به کا گ ب معرفی کرده است. بر اساس اسناد ساواک او در سه حیطه «معرفی افراد با شرح‌حال و بیوگرافی، کسب اطلاعات و معرفی افراد بطور مستقیم» فعالیت داشته است. طی بازجویی از ربانی مشخص می‌شود او علاوه بر انتقال اخبار وسیع و گسترده‌ای که در دایره ارتباطاتش بوده، به توصیه و هدایت افسران شوروی روابط خود با برخی چهره‌های سیاسی، نظامی و امنیتی را نیز بطور هدفمند تقویت کرده و ضمن شناسایی احوال شخصی آنها، اخبار مدنظر را نیز کسب می‌کرده است. منوچهر هاشمی، مدیرکل ضدجاسوسی ساواک که پس از دستگیری ربانی با او ملاقات می‌کند از خودش می‌شنود که من در عروسی فرزند شما هم حاضر بودم.

🔹ربانی آنقدر مورد اعتماد افسران کا گ ب بوده که چند سالی است یک دستگاه در اختیارش قرار گرفته تا بتواند مستقیما با مسکو مرتبط باشد. همچنین دستگاه دیگری که به شکل یک ماشین حساب است و کا گ ب در اختیارش قرار داده، یکی از جدیدترین تجهیزات فنی شوروی است که سیا نیز تا کنون مشابهش را ندیده است.

📸 تصویر: عکس منتشرنشده از دادگاه علینقی ربانی، نفر نشسته سمت چپ
@psri_ir
با مأمور نظارت بر اخراج رضاشاه آشنا شوید

🔹در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، زمانی که نظامیان بریتانیا و شوروی به‌طور هم‌زمان تهران را اشغال کردند، اتفاق دیگری هم رخ داد. سرانجام رضاشاه با فشار دولت‌های اشغال‌گر، نامۀ کناره‌گیری‌اش از قدرت را در کاخ مرمر به رشتۀ تحریر درآورد و سلطنت شانزده‌ساله‌اش به خط پایان رسید. رضا پهلوی، شاه سابق، اکنون باید آن‌طور که انگلیسی‌ها تعیین کرده بودند، به‌طرف جنوب ایران حرکت می‌کرد و از کشور خارج می‌شد. او در خروج از ایران تنها نبود؛ قرار بود حدود بیست نفر همراه با رضاشاه از کشور خارج شوند، هیأت بدرقه‌ای به ریاست محمود جم که او را تا قسمتی از مسیر همراهی می‌کرد، یک گارد نظامی کوچک و یک افسر انگلیسی که از طرف دولت بریتانیا مأمور نظارت بر اخراج رضا پهلوی شده بود: سرگرد جرج آرتور فالکونر، کنسول وقت انگلیس در کرمان.

🔹سرگرد فالکونر از مأموران کهنه‌کار بریتانیا در منطقه بود: در سال‌های ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۶ قائم‌مقام نمایندۀ سیاسی انگلیس در خلیج فارس بود و از سال ۱۳۱۶ کنسولگری انگلیس در کرمان را برعهده داشت. در تمام مدتی که رضا پهلوی به‌طرف بندرعباس حرکت می‌کرد، فالکونر ناظر عملیات اخراج او از ایران بود. در روز ۳۱ شهریور، زمانی که هیأت رضاشاه در یزد توقف کرده بود، تلگرامی از طرف انگلیسی‌ها به سرگرد فالکونر رسید که باید طوری برنامه بریزد که موکب تا سه روز دیگر در بندرعباس باشد و سوار کشتی بندرا شود.

🔹ظهر روز ۲ مهر تلگرام دیگری از طرف حکومت بریتانیای هند مخابره شد که حاوی مأموریت ویژه‌ای برای فالکونر بود: او باید رضاشاه و هیأت همراهش را تا بندرعباس همراهی کند، به چشم خود ببیند که آنها سوار کشتی می‌شوند و زمان حرکت کشتی را گزارش دهد. فالکونر چنین کرد و در روز ۵ مهر گزارش خروج رضاشاه از ایران را برای مقامات مافوقش فرستاد. او نوشت شاه سابق و همراهانش امروز سوار کشتی بندرا شدند و ایران را در ساعت ۱۲:۴۵ به وقت گرینویچ ترک کردند. فالکونر در گزارش دیگری، بی‌توجهی مردم نسبت به خروج رضا پهلوی را توصیف کرد: «عبور شاه سابق از میان این بخش از کشور و خروجش از ایران، توجه عمومی کمی را برانگیخت. تنها حدود دویست تن از مردم در ورودی اسکله جمع شدند تا خروج او از سرزمین خودش برای تبعید واقعی را ببینند... مشهود است که تعداد اندکی به او توجه داشتند.»

📷 تصویر: سرگرد جرج فالکونر. او بعدها به پاس فعالیت‌هایش موفق بر دریافت لقب «سر» شد.
@psri_ir
اهواز بر لبه‌ی سقوط؛ دروغی که بنی‌صدر به آیت‌الله خامنه‌ای نسبت داد

🔹مهرماه ۵۹ در حالی که جنگ تازه شروع شده، بنی‌صدر که رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا است، هنوز مشغول معادلات سیاسی و اختلافات جناحی پیشین با حزب جمهوری است و در نتیجه نتوانسته بر اوضاع جنگ مسلط شود. او به وضوح از اینکه آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، ده دوازده روزی است همراه با دکتر چمران به اهواز رفته و برخی اخبار جنگ از طریق او منعکس می‌شود ناراحت است و ابایی از بروز علنی آن ندارد.

🔹بنی‌صدر پنج‌شنبه ۱۷مهرماه پس از دیدار با امام در گفتگویی با خبرنگاران شرکت می‌کند و در پاسخ به سوالی درباره اینکه نظرش درباره اخبار ضدونقیضی که از جبهه‌ها می‌رسد چیست می‌گوید: «من چندبار گفته‌ام که به این اخبار گوش ندهید. مثلا همین دیروز از قول آقای خامنه‌ای، مستقیم یا غیرمستقیم بود نمی‌دانم، گفتند که کار اهواز تمام است و شهر محاصره شده. من بلافاصله با فرمانده لشگر آنجا تماس گرفتم و معلوم شد که ما جلو رفته‌ایم و آنها صدای توپ خودی را فکر می‌کردند که مال دشمن است. ما توپخانه آنجا را راه انداخته بودیم و چون اینها نمی‌دانستند که توپخانه خودمان است، فکر می‌کردند که آنها نزدیک اهواز آمده‌اند. حال اینکه ما آنها را ده کیلومتر عقب رانده‌ایم.» او در ادامه زبان به طعنه گشوده و می‌گوید « اینها جنگ روانی است، ما خودمان با خودمان نباید جنگ روانی کنیم، باید اطلاعات صحیح و دقیق را از اهل آن پرسید. وإلّا چند نوبت از این خبرها آمده، خبره نیستیم ولی این مقدار را می‌دانیم که باید خبر را از خبره بپرسیم.» این سخنان بنی‌صدر در روزنامه متعلق به او منتشر می‌شود.

🔹آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۹ مهرماه در گفتگویی درباره اوضاع فعلی جبهه‌ها، در پاسخ به این سوال که «آقای رئیس جمهور در یک مصاحبه تلویزیونی گفتند بنا به خبری که ناقل آن شما بوده‌اید کار اهواز تمام است، اما بعد اضافه کردند این صدای توپخانه خودی بوده است که به جای توپخانه دشمن این اشتباه را پیش آورده» می‌گوید «البته خبری که از قول من به آقای رئیس جمهور رسیده دروغ است. منابع خبری ایشان منابع مطمئنی نیست. از قول من هیچ‌کس نشنیده که من گفته باشم اهواز در شرف سقوط است و من معتقدم که شهر اهواز یک نیروی مقابل سه برابر نیروی مهاجم کنونی را درخود هضم خواهد کرد و آنها را بیچاره خواهد کرد. نیروهایی که الآن در اهواز وجود دارد چندان هست که بیش از این مقدار مهاجم را نابود کند، درصورتی که به نزدیکی اهواز برسد. بنابراین خبری که ایشان نقل کرده‌اند خبر دروغی است و این هم که فرمانده لشگر گفته باشد که مثلاً صدای توپ‌های ما را شنیده‌اند و فکر کردند که توپ‌های دشمن است، این هم خبر درستی نیست؛ زیرا اگر آقای بنی‌صدر می‌آمدند و چند روز با ما در آنجا می‌ماندند و غرش توپ‌ها را درهر چند ثانیه یا چند دقیقه یک بار می‌شنیدند، که از ساعت ۳-۴-۵ صبح مرتب بعضی روزها تا شب صدای انفجار توپ به گوش می‌رسد، توجه می‌کردند تشخیص فرق بین توپی که ما پرتاب می‌کنیم و توپی که به طرفمان پرتاب می‌شود خیلی آسان خواهد بود، یعنی گوش انسان دو سه روز که بشنود می‌تواند تشخیص بدهد که این توپ صدایش از پشت است و مربوط به نیروهای خودی است، و کدام صدایش از روبروست و مربوط به دشمن است، و این چیزی نیست که کسی که مدتی آنجا بوده اشتباه کند.»
@psri_ir
اسنادی از فعالیت گروه یاسر در روزهای اول دفاع مقدس
شکست حصر گیلانغرب تنها با یک قبضه آرپی‌جی

🔹با گذشت بیش از چهار دهه از آغاز جنگ تحمیلی، هنوز صفحات زیادی از تاریخ آن نانوشته باقی مانده و کمتر شناخته شده است. به تازگی اسنادی از یک گروه مردمی، برخاسته از نیروهای مردمی همکار با دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در اختیار موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی قرار گرفته است که از جمله موارد کمتر روایت شده دفاع مقدس است.
🔹«گروه یاسر» که هسته مقاومت در گیلانغرب بود؛ عمر طولانی‌ای نداشت و هنگامی که بسیج در اعزام نیرو فعال شد، به ساز و کارهای رسمی پیوست. بسیاری از مسئولین دادستانی و نزدیکان آنها در همین گروه آموزش دیده و اعزام شدند و بعضی از این نیروها هم به فیض شهادت رسیدند.
📄روایت قاسم امانی، سرپرست گروه اعزامی به گیلانغرب و برگ‌هایی از دفتر «گزارش اعزام» این گروه را اینجا ببینید.
@psri_ir
موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
Photo
وحدت شیعه و سنی در دوران انقلاب اسلامی

🔹دی‌ماه ۱۳۵۷ ساواک سیستان، گزارشی از اقدام هماهنگ علمای شیعه و سنی را به مرکز ارسال می‌کند. متن این سند به شرح زیر است:
موضوع: آیت‌الله شیخ محمد کفعمی خراسانی پیش‌نماز مسجد جامع زاهدان
نامبرده بالا ظهر روز ۵۷/۱۰/۳ در مسجد مذکور ضمن سخنرانی تلگرافی را از جیب خود درآورده و عنوان نمود که از طرف احمد مفتی‌زاده پیشوای اهل تسنن کردستان به عنوان او مخابره شده است. سپس متن تلگراف را که در آن مطالبی پیرامون اتحاد و همبستگی و ادامه مبارزه بر علیه دولت ذکر شده بود، قرائت نمود و اضافه کرد «آقای مولوی عبدالعزیز پیشوای اهل تسنن استان سیستان و بلوچستان همبستگی خود را با ما اعلام نموده است؛ بعد از این برادران بلوچ نیز با ما خواهند بود».
نظریه شنبه: اظهار مطالب فوق از ناحیه نامبرده صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است.
نظریه سه‌شنبه: صحت خبر بعید نیست. زیرا در روز گذشته بعضی از علمای اهل تسنن سراوان به زاهدان آمده و در منزل مولوی عبدالعزیز ملازاده جلسه‌ای تشکیل و مذاکراتی در مورد اوضاع کنونی کشور انجام شده و مولوی عبدالعزیز اظهار داشته از طرف احمد مفتی‌زاده پیشوای اهل تسنن کردستان دستوراتی رسیده و ما باید با هم اتحاد و اتفاق داشته باشیم. در پایان جلسه نیز از هر یک از مولوی‌ها مقداری پول تحت عنوان تشکیل تعاون اخذ نموده است.
@PSRI_IR
پرویز ثابتی کیست؟
مطلبی بر اساس پرونده پرسنلی مردِ بدنام

🔹پرویز ثابتی با کنفرانس مطبوعاتی فروردین ۱۳۵۰ مشهور شد. وقتی با عنوان «مقام امنیتی» مقابل دوربین و خبرنگاران نشست و ابعاد طرح ناکام چریک‌های فدائی خلق در سیاهکل را تشریح کرد. آن زمان کمتر کسی می‌دانست چهره‌ی رونمایی‌شده ی ساواک، معاون دوم اداره‌کل امنیت داخلی ساواک است و در کارنامه‌اش ریاست اداره عملیات و بررسی امنیت داخلی و مسئول بخش کمونیستی را نیز دارد. پس از همین گفتگو بود که ریاست ساواک دستور داد برایش محافظ بگذارند.

🔹او متولد ۱۳۱۵ در سنگسر و فرزند حسین ثابتی و ضیاء رحمانیان است. او که ۴ برادر و یک خواهر داشت، سال ۱۳۳۷ در رشته حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و پس از مدت کوتاهی معلمی، با نام مستعار پرویز غفارپور به استخدام ساواک درآمد. دو نفر معرّفش، یکی ضرّابی مدیرکل اداره ششم (اداری مالی) ساواک و دیگری سیف‌الله شهاب از مدیران اداره‌کل سوم بودند.

🔹شهریور ۱۳۵۱ جشن عروسی‌اش با نسرین غفارپور که (هم‌نامِ نام مستعارش بود) در هتل آریا شرایتون تهران برگزار شد. مراسمی که ۱۲ نیروی ساواک تهران حفاظت از آن را بر عهده داشتند. حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای پریسا و پردیس است.

🔹در سالهای پس ازانقلاب همیشه درباره اعتقادات دینی ثابتی و بهائی‌بودن یا نبودش حرفهایی زده می‌شد. او در پرسشنامه‌ی استخدامش درساواک نوشته «از بدو تولد در خانواده بهائی میزیسته‌ام و پدر و مادرم بهائی بوده‌اند.» هرچند او در همین پرسشنامه مدعی است از دوران دبیرستان مسلمان بوده، ولی در اسناد بهائیت، نام او با شماره تسجیل ۶۶۳۸۳ وجود دارد. همچنین علاوه بر خانواده خودش، پدر و عموهای همسرش که ارتشی بودند نیز، به بهائی بودن مشهور بوده‌اند.

🔹آبان ۱۳۵۷، وقتی ثابتی احساس می‌کند رژیم شاه دیگر ماندنی نیست، تقاضای بازنشستگی می‌کند و به فاصله دو سه روز پس از انتصاب به عنوان مشاور ساواک در دهم آبان، با حقوق بالایی بازنشست شده و از کشور خارج می‌شود. مقصد کجا بود؟ حسین فردوست که سالها قائم‌مقام ساواک و مسئول دفتر اطلاعات دربار بود، سالها بعد در خاطراتش می‌گوید «ثابتی برای خداحافظی به دیدنم آمد و گفت که می خواهد به آمریکا برود و همتای آمریکایی او در سفارت برایش مسجل کرده که در «سیا» شغلی به او واگذار خواهد شد.»

متن کامل این مطلب را اینجا بخوانید
پای رجایی، سند شکنجه‌های ساواک

🔹٢۵ مهرماه ۱۳۵۹ در حالی که چند روز از آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران می‌گذشت، محمدعلی رجایی، نخست وزیر ایران، طی یک سفر رسمی و دوروزه راهی آمریکا شد تا در جلسه شورای امنیت حضور یافته و نظرات و اعتراضات ایران درباره تجاوز رژیم صدام را بیان کند. او در این سفر کوتاه علاوه بر سخنرانی در شورای امنیت، دو ملاقات با دبیرکل سازمان ملل و دو کنفرانس خبری با رسانه‌ها نیز داشت. رجایی، اولین مقام سیاسی بلندمرتبه ایرانی است که پس از تسخیر سفارت آمریکا به این کشور رفته و به همین خاطر علاوه بر شروع جنگ، سرنوشت گروگان‌های امریکایی نیز یکی از سوژه‌های داغ کنفرانس‌های خبری او بود.

🔹شرایط نگهداری گروگانهای آمریکایی یکی از سوالاتی بود که رجایی با آن مواجه شد. هرچند در حدود یک سالی که از ماجرای تسخیر می‌گذرد، هیاتها و رسانه‌های مختلف جهانی به ایران سفر کرده و شرایط نگهداری آمریکایی‌ها را از نزدیک دیده‌اند، اما نخست‌وزیر ایران که در سال‌های پیش از انقلاب، به خاطر فعالیت‌های مبارزاتی چندسال زندانی و طعم شکنجه‌های ساواک را چشیده بود.، پاسخی غافلگیرکننده برای رسانه‌ها رو می‌کند. او پای خود را از کفش درآورده و روی میز گذاشته و می‌گوید: «من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم و زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد، بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است. من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی است که ما با گروگان‌ها در جاسوس‌خانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این اقدام نخست‌وزیر ایران، در فضای رسانه‌ای آن روزها بازتاب زیادی داشت.

📸 تصویر: تیتر یک روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز
«ایستگاه خیابان روزولت» در راه نمایشگاه کتاب

🔹مؤسسۀ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی در آخرین اثر خود «ایستگاه خیابان روزولت: روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران» را به چاپ می‌رساند. این کتاب با تکیه بر سندهای اطلاعاتی و دیپلماتیک، به بررسی بسترها و پیامدهای واقعۀ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ می‌پردازد. روایت کتاب از ساختار اطلاعات‌پایۀ سفارت آمریکا در دورۀ پهلوی آغاز می‌شود و نحوۀ تحول این ساختار پیچیده در دورۀ انقلاب اسلامی را بیان می‌کند. همین ساختار منجر به فعالیت‌های مداخله‌جویانۀ سفارت آمریکا در برابر انقلاب ایران در سال ۱۳۵۸ شد. سپس با تکیه بر اسناد دیده‌نشده، به بررسی واقعۀ تسخیر و پیامدهای آن تا زمان آزادی گروگان‌ها پرداخته می‌شود. این کتاب را می‌توان نخستین «روایت ایرانی» از واقعۀ تسخیر سفارت آمریکا در تهران دانست.

🔹در توضیح عنوان این اثر، در مقدمۀ کتاب آمده: «نام کتاب، ایستگاه خیابان روزولت، گویای آن است که نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران که در امتداد خیابان شهید مفتح (روزولت سابق) قرار داشت، بیش از آن که یک سفارتخانه با مأموریت‌های دیپلماتیک باشد، ایستگاه سازمان سی‌آی‌ای با مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی بود. دیگر آن که واقعۀ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک مقطع حیاتی در سپهر سیاست ایران است و بازیگران و ناظران سیاسی لاجرم باید در این ایستگاه توقف کنند و موضع خود در برابر این رویداد را روشن سازند.»

🔹از دیگر برجستگی‌های این اثر، رمزگشایی از اسناد رشته‌شده و رونمایی از برخی عوامل و همکاران ایرانی سی‌آی‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ افرادی که تا پیش از این هویت نامعلومی داشتند. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تهیه کنند.
@PSRI_IR
«رضاخان تا رضاشاه» در راه نمایشگاه کتاب

🔹موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، در یکی از جدیدترین آثار خود، کتاب «رضاخان تا رضاشاه» به قلم هدایت‌الله بهبودی را منتشر خواهد کرد.

🔹 این کتاب که در واقع، سومین بخش از سه‌گانه‌ی «رضانام تا رضاشاه» است، روایتگر دوران ریاست‌وزرائی رضاخان در سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ است. دو کتاب پیشین بهبودی،روایت‌گر دو دوره‌ی پیشین حیات سیاسی رضاخان، یعنی «روزگار قزاقی» و «زمانه وزارت جنگ» بوده‌اند. نویسنده در این سه‌گانه کوشیده از واقعیت نقش‌آفرینی رضا خان، به حقیقت نقش‌پذیری او برسد.

🔹بهبودی بر این باور است که این بازه زمانی مهم تاریخ ایران، پیش از آن که وابسته به فردی چون رضا خان میرپنج ، رضا خان سردارسپه یا رضا خان رئیس الوزرا باشد، موقوفِ به کار انداختن سیاستهای انگلیس پس از جنگ جهانگیر است. به همین خاطر است که در این دوره، حاکمان منطقه‌ای، در واقع بازیگر نظم سیاسی جاگیر شده در این مناطق بودند؛ نه بیشتر.

🔹این کتاب به همراه دو کتاب پیشین، در نمایشگاه کتاب تهران به دست خواهندگان و خوانندگان خواهد رسید.
@PSRI_IR
«یعقوب نیمرودی» در راه نمایشگاه کتاب

🔹کتاب «یعقوب نیمرودی (۲۰۲۳-۱۹۲۶)» نخستین کتاب از مجموعه «مأموران اسرائیل در ایران» تألیف محمدتقی تقی‌پور به تازگی از سوی موسسه مطالعات پژوهش‌های سیاسی منتشر شده و در سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. این کتاب پژوهشی کوتاه درباره یکی از سرمأموران اعزامی سرویس‌های اطلاعاتی، جاسوسی و نظامی دولت اسرائیل به ایران در دوران رژیم پهلوی است.

🔹یعقوب نیمرودی در سال ۱۳۰۵ شمسی متولد و در ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ در فلسطین اشغالی درگذشت. او از دی‌ماه ۱۳۳۴ تا اواخر عمر رژیم پهلوی، به مدت حدود بیست و یک سال در سمت‌ها و مأموریت‌های گوناگون در ایران فعالیت کرد. نیمرودی برای تحکیم و توسعه روابط و همکاری‌های ایران و اسرائیل در دوران محمدرضا پهلوی فعالیت‌هایی داشت که اساساً در تقابل و تعارض با منافع، مصلحت و امنیت ملی ایران و ایرانیان و حتی کشورهای اسلامی منطقه بود و تماماً بر پایه برنامه‌ها و راهبردهای منطقه‌ای صهیونیسم صورت می‌گرفت.

🔹در این کتاب آمده است: «سَرجاسوسی به نام یعقوب نیمرودی که اندکی بیش از بیست سال، تحت پوشش‌های گوناگون، حضوری فعال و تاثیرگذار در عرصه‌های مختلف، به ویژه اطلاعاتی، جاسوسی، نظامی و اقتصادی در ایران داشت. بستر و زمینه‌های فراهم شده برای یعقوب نیمرودی و دیگر ماموران صهیونیست، آن هم با مجوز و چراغ سبز محمدرضا و توسط برخی مقامات بلندپایه کشوری و لشکری، سراسر ایران را به میدان تاخت‌وتاز آنها تبدیل کرده بود. وابستگی نظام سلطنت به قدرت‌های جهانی تحت سیطره ثروت‌سالاران یهودی و شبکه‌های صهیونیستی که اهرم‌های قدرت اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای دنیای غرب و نهادهای برنامه‌ریزی و سیاستگذاری ایالات متحده و اروپا را در دست داشتند، از جمله عواملی محسوب می‌شد که شاه و کارگزاران حکومت پهلوی را تسلیم اراده اغیار کرده بود. علاوه بر این، نفوذ و حضور بعضی اشخاص یهودی‌تبار، بهائی و فراماسون در ارکان سیاست و قدرت نظام شاهنشاهی، در مجموع دلیل روشنی بود تا شخص محمدرضا، با همه خودبینی و خوی استبدادی و استکباری در برابر آنها احساس عجز کند و مرعوب و مطیع اوامر آنها باشد.»

📚کتاب «یعقوب نیمرودی» در ۱۷۶ صفحه، شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.
تصویر منتشرنشده‌ای از دکتر مسعود پزشکیان در جوانی

🔹این تصویر مربوط به دوران خدمت وی در سپاه دانش زابل در سال ۱۳۵۳ است. فعالیت‌های اسلامی او، حساسیت ساواک سیستان و بلوچستان را برانگیخته بود.

@psri_ir
📢 تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» چهارشنبه ۹ آبان منتشر میشود

🔹️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اخیراً پس از مطالعه‌ی کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» که روایتی از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا با استفاده از اسناد به دست آمده از سفارت است، تقریظی نگاشته‌اند که روز چهارشنبه و در آستانه‌ی سالگرد ۱۳ آبان منتشر خواهد شد.

🔹️ «ایستگاه خیابان روزوِلت» از کتاب‌های مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی است که زمستان ۱۴۰۲ روانه بازار نشر شده و به روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران پرداخته است. این کتاب با اشاره به فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا در ایران پس از انقلاب، شرح جامعی از روابط ایران و آمریکا از روز تسخیر سفارت در آبان ۱۳۵۸ تا آزادی گروگان‌ها در دی ۱۳۵۹ ارائه داده و همچنین شماری از اسناد منتشرنشده سرویس اطلاعاتی آمریکا را برای نخستین بار منتشر کرده است.

👈رهبر انقلاب اسلامی در سال‌های اخیر بر آشنایی نسل جوان با اسناد لانه جاسوسی و گنجاندن این اسناد در کتاب‌های درسی تأکید داشته‌اند.

💻 farsi.Khamenei.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹️در معرفی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت
📚روایت تسخیر؛ جامع، خواندنی و قابل اعتماد

🔹آبان امسال (۱۴۰۳)، چهل و پنج سال از واقعه‌ی تسخیر سفارت آمریکا می‌گذرد و البته جای تعجب دارد که چرا تا سال گذشته، هنوز یک اثر تحقیقی و روایی خوب از واقعه‌ی مذکور، با چاشنی روایت از زاویه‌ی دید ایرانی، وجود خارجی نداشت. اگر کتاب‌هایی که به‌عنوان خاطرات برخی دانشجویان پیرو خط امام منتشر شده -در قالب خودنوشت یا مجموعه مصاحبه- کنار بگذاریم، عملاً از سوی جامعه‌ی درگیر ایرانی، روایت دیگری از واقعه‌ی تسخیر تولید نشده است.

🔹این شگفتی و تعجب، زمانی افزونتر می‌شود که بدانیم، ده‌ها کتاب از سمت طرف دیگر ماجرا، در قالب‌های گوناگون تحلیلی، خاطره‌ای و... منتشر شده است که در تعداد و تبلیغات، به هیچ‌وجه با کارنامه‌ی طرف مقابل قابل مقایسه نیست.

🔹با این حال، می‌توان بر این حجم از شگفتی و تعجب، تاحدودی غلبه کرد، هنگامی که بدانیم در سال گذشته، به ناگاه، و در سکوت کامل خبری، بالاخره کتابی به زبان فارسی و از زاویه‌ی نگاه یک محقق ایرانی منتشر شده است که می‌توان آن را جامع‌ترین، تحقیقی‌ترین و تحلیلی‌ترین اثر –تا به اینجا- درباره واقعه‌ی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بدانیم...

🔍متن کامل را از اینجا بخوانید
khl.ink/f/58122
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تحلیل و تبیین
🔹️پرونده تحلیل و بررسی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت
📚روایتی از چگونگی نگارش کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت»

🔹تسلط نویسنده به زبان انگلیسی و مهارتش در یافتن اسناد خارجی موجود در پستوهای فضای مجازی، بخشی از کم‌کاری نهادهای موظف به پشتیبانی سندی را جبران کرد. گاه برای رمزگشایی از یک اسم رمز، هفته‌ها به کاوش و تطبیق زیرکانه اسناد پرداخت. معاضدت برخی از همکاران دارای روحیه جهادی هم بی‌تأثیر نبود و برغم موانع مذکور خروجی کار، بهتر از انتظار شد...

🔹محصول پیش رو مملو از نکات نویافته است و دیدن حوادث در بستر زمان آنها، کتاب را به اعتباری رسانده است که مطمئنم هر خواننده‌ای و با هر سلیقه، از خواندن کتاب رویگردان نخواهد شد. خاصه آنکه مطالعه آن مرا به یاد روش رهبر معظم انقلاب در روز استیضاح بنی‌صدر انداخت. پرهیز از بهتان به دشمنان و حتی تبرئه کردن آنها در برخی اتهامات مشهور، در کنار بیان استدلال محکم و متکی بر اسناد برای اثبات حرف مبنایی انقلاب اسلامی.

🔍متن کامل را از اینجا بخوانید
khl.ink/f/58126
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تحلیل و تبیین
🔹️در معرفی کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت
📚 روایت جامع ایرانی

🔹این‌ها، همه‌ی آن چیزی است که تار و پود کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» را تشکیل می‌دهد که مخاطب را با خود به دالانِ تاریخی آن سال‌ها می‌برد...

🔹اینکه در بازه بهمن ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۵۸ در ذهن آمریکایی‌ها چه می‌گذشت؟ تیم‌ها و طیف‌بندی‌ سران آمریکا ناظر به موضوع ایران و طرح‌های در حال اجرایشان برای آن چه بود؟ سیا ایران را چگونه فهم می‌کرد و مهمترین منابع اطلاعاتی‌ در ایرانِ تازه انقلاب کرده چه کسانی بودند؟ در مقابل ایرانی‌ها نگاهشان به آمریکا چه بود؟ چه اتفاقاتی در این بازه زمانی رخ داد و به چه نتایجی منجر شد؟ بازیگران اصلی چه کسانی بودند؟ دانشجویان خط امام هویتشان چه بود و از چه مسیری به ایده تسخیر سفارت رسیدند؟

🔹«ایستگاه خیابان روزوِلت» نه ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، بلکه در واقع سیر تاریخی مداخلات و فعالیت‌های اطلاعاتی سیا در ایران از پیش از انقلاب تا تسخیر سفارت و پس از آن سیر تحولات ۴۴۴ روزی است که با آزادی گروگان‌ها در دی ۱۳۵۹ به پایان می‌رسد.

🔍متن کامل را از اینجا بخوانید
khl.ink/f/58134
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پرسش و پاسخ درباره لانه جاسوسی
<unknown>
🎙صوت منتشرنشده: روایت تسخیر از زبان یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

🔸این فایل صوتی که از نوار کاست پیاده شده، مربوط به جلسه پرسش و پاسخ محسن شیخ‌پور، یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، درباره واقعه تسخیر سفارت امریکا است. مکان جلسه دفتر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان و زمان آن، نیمه دوم سال ۱۳۵۸، اندکی پس از واقعه تسخیر است. شیخ‌پور در این جلسه به ابعاد مختلف واقعه تسخیر می‌پردازد.

🔹محسن شیخ‌پور دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه تهران و از بنیان‌گذاران انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد پس از پیروزی انقلاب بود. او در ۵ شهریور ۱۴۰۰ پس از تحمل سال‌ها بیماری، درگذشت. فرزند مرحوم شیخ‌پور این فایل صوتی را در اختیار مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی قرار داده است.

@psri_ir
موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
<unknown> – پرسش و پاسخ درباره لانه جاسوسی
🔸محسن شیخ‌پور دانشجوی اقتصاد (چپ) و علی شکوری راد دانشجوی پزشکی (راست) در انتخابات نخستین دوره انجمن اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸

🔹اندکی بعد، انجمن اسلامی دانشگاه تهران یکی از اضلاع اصلی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را تشکیل داد.

@psri_ir
2025/02/02 03:38:49
Back to Top
HTML Embed Code: