به ذکرش هر چه بینی، در خروش است
دلی داند در این معنی، که گوش است...
#سعدی
#گلستان
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
دلی داند در این معنی، که گوش است...
#سعدی
#گلستان
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
Ey Hame Hasti~ UpMusic
Mohammad Esfahani~ UpMusic
ای همه هستی ز "تو" پیدا شده...
خواننده: #محمد_اصفهانی
شاعر: #نظامی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
خواننده: #محمد_اصفهانی
شاعر: #نظامی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
گریهی حافظ چه سنجد، پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی...
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی...
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
به صحرا شدم،
عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛
چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود،
پای من به "عشق" فرو میشد.
#بایزید_بسطامی
#تذکرة_الاولیا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛
چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود،
پای من به "عشق" فرو میشد.
#بایزید_بسطامی
#تذکرة_الاولیا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
همه هست آرزویم، كه ببینم از تو رویى
چه زیان تو را كه من هم، برسم به آرزویى...
#فصیح_الزمان_شیرازى
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
چه زیان تو را كه من هم، برسم به آرزویى...
#فصیح_الزمان_شیرازى
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
در بیانِ این سه، کم جنبان لبت
از ذَهاب و از ذَهَب وز مذهبت
كین سه را خصم است بسیار و عدو
در كمینت ایستد، چون داند او
درباره رفتوآمدت، طلا (داراییت)، و مذهبت کمتر با دیگران صحبت کن زیرا این سه دشمن زیادی دارند و دشمن در کمین تو می ایستد.
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
از ذَهاب و از ذَهَب وز مذهبت
كین سه را خصم است بسیار و عدو
در كمینت ایستد، چون داند او
درباره رفتوآمدت، طلا (داراییت)، و مذهبت کمتر با دیگران صحبت کن زیرا این سه دشمن زیادی دارند و دشمن در کمین تو می ایستد.
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
Forwarded from شعر و عشق | پردیس پارسی 🌙
هفتم آبان، روز بزرگداشت مایه سرافرازی ایران، کوروش بزرگ گرامی باد.🌹
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
Forwarded from شعر و عشق | پردیس پارسی 🌙
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد؟! "شهریاران" را چه شد؟!
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
مهربانی کی سر آمد؟! "شهریاران" را چه شد؟!
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
ای برادر تو همان اندیشهای
مابقی تو استخوان و ریشهای
گر گُل است اندیشهٔ تو، گُلْشَنی
وَر بُوَد خاری، تو هیمهیْ گُلْخَنی
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
مابقی تو استخوان و ریشهای
گر گُل است اندیشهٔ تو، گُلْشَنی
وَر بُوَد خاری، تو هیمهیْ گُلْخَنی
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینهی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمیکرد
و خاصیت "عشق" این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
ببین عقرباکهای فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گِردی بدل میکنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشیام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را مرا گرم کن
(و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ
اجاق شقایق مرا گرم کرد)
در این کوچههایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم
من از سطح سیمانی قرن میترسم
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی
در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
در آن گیر و داری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید
و آنوقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
تو را در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینهی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمیکرد
و خاصیت "عشق" این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
ببین عقرباکهای فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گِردی بدل میکنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشیام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را مرا گرم کن
(و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ
اجاق شقایق مرا گرم کرد)
در این کوچههایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم
من از سطح سیمانی قرن میترسم
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی
در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
در آن گیر و داری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید
و آنوقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
تو را در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
بر هر چه هَمی لرزی، میدان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد...
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد...
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
شرح دلتنگی من بی تو
فقط یک جملهست
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم
#مهدی_اخوان_ثالث
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
فقط یک جملهست
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم
#مهدی_اخوان_ثالث
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
ای در درون جانم و جان از تو بی خبر
وز تو جهان پُر است و جهان از تو بیخبر!
از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآنگه همه به نام و نشان از تو بیخبر!...
#عطار
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
وز تو جهان پُر است و جهان از تو بیخبر!
از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآنگه همه به نام و نشان از تو بیخبر!...
#عطار
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم...
#فروغ_فرخزاد
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم...
#فروغ_فرخزاد
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
ز تمام بودنیها، تو همین از آنِ من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
در شب آرزوها
از صمیم قلبم
زیباترین آرزوها
را برایتان آرزمندم🌷
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
در شب آرزوها
از صمیم قلبم
زیباترین آرزوها
را برایتان آرزمندم🌷
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
حکایت کشیدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
موشَکی در کَفْ مَهارِ اُشتُری
دَر رُبود و شُد رَوانْ او از مِری
اُشتُر از چُستی که با او شُد رَوان
موش غِرِّه شُد که هَستَم پَهْلوان
بر شُتُر زد پَرتوِ اَنْدیشهاَش
گفت بِنْمایَم تو را، تو باش خَوش
تا بیامَد بر لبِ جویِ بزرگ
کَنْدَرو گشتی زَبونْ پیلِ سُتُرگ
موش آنجا ایستاد و خُشک گشت
گفت اُشتُر ای رَفیقِ کوه و دشت
این تَوَقّف چیست؟ حیرانی چرا؟
پا بِنِه مَردانه، اَنْدَر جو دَرآ
تو قَلاووزیّ و پیشآهنگِ من
درمیانِ رَهْ مَباش و تَنْ مَزَن
گفت این آبِ شِگَرف است و عمیق
من هَمیتَرسَم زِ غَرقابْ ای رَفیق
گفت اُشتُر تا بِبینَم حَدِّ آب
پا دَرو بِنْهاد آن اُشتُر شِتاب
گفت تا زانوست آب ای کورْ موش
از چه حیران گشتی و رفتی زِ هوش؟
گفت مورِ توست و ما را اَژدَهاست
که زِ زانو تا به زانو فَرقهاست
گَر تو را تا زانو است ای پُر هُنر
مَر مرا صد گَزْ گُذشت از فَرقِ سَر
گفت گُستاخی مَکُن بارِ دِگَر
تا نَسوزَد جسم و جانَت زین شَرَر
تو مِری با مِثْلِ خود موشان بِکُن
با شُتُر مَر موش را نَبْوَد سُخُن
گفت توبه کردم از بَهرِ خدا
بُگْذَران زین آبِ مُهْلِک مَر مرا
رَحْم آمد مَر شُتُر را گفت هین
بَرجِه و بر کودْبانِ من نِشین
این گُذشتن شُد مُسَلَّم مَر مرا
بُگْذرانَم صدهزاران چون تو را
چون پَیَمْبَر نیستی، پَس روْ به راه
تا رَسی از چاهْ روزی سویِ جاه
تو رَعیَّت باش، چون سُلطان نِهیی
خود مَران، چون مَردِ کَشتیبان نهیی
چون نهیی کامل، دُکان تنها مگیر
دستْخوش میباش تا گَردی خَمیر
اَنْصِتوا را گوش کُن، خاموش باش
چون زبانِ حَق نگَشتی، گوش باش
وَرْ بگویی شَکلِ اِسْتِفْسار گو
با شَهَنشاهان تو مِسْکینوار گو
اِبْتِدایِ کِبْر و کین از شَهْوت است
راسِخیِّ شَهْوتَت از عادت است
چون زِ عادت گشت مُحْکَم خویِ بَد
خشم آید بر کسی کِتْ واکَشَد
چون که تو گِلخوار گشتی هر کِه او
واکَشَد از گِلْ تو را، باشد عَدو
بُتپَرَستانْ چون که گِردِ بُت تَنَنْد
مانِعانِ راهِ خود را دُشمناَند
چون که کرد اِبْلیسْ خو با سَروَری
دید آدم را حقیر او از خَری
که بِهْ از من سَروَری دیگر بُوَد
تا که او مَسْجودِ چون من کَس شود؟
سَروَری زَهْر است جُز آن روح را
کو بُوَد تِریاق لانی زِ ابْتِدا
کوه اگر پُر مار شُد، باکی مَدار
کو بُوَد در اَنْدَرون تِریاقْزار
سَروَری چون شُد دِماغَت را نَدیم
هر کِه بِشْکَسْتَت شود خَصْمِ قَدیم
چون خِلافِ خویِ تو گوید کسی
کینهها خیزد تو را با او بَسی
که مرا از خویِ من بَرمیکَنَد
خویش را بر من چو سَروَر میکُند
چون نباشد خویِ بَد سَرکَش دَرو
کِی فُروزَد از خِلافْ آتش دَرو؟
با مُخالفْ او مُدارایی کُند
در دلِ او خویش را جایی کُند
زان که خویِ بَد نَگَشْتهست اُسْتوار
مورِ شَهْوت شُد زِ عادت هَمچو مار
مارِ شَهْوت را بِکُش در اِبْتِلا
وَرْنه اینک گشت مارَت اَژدَها
لیک هر کَس مور بیند مارِ خویش
تو زِ صاحِبْدل کُن اِسْتِفْسارِ خویش
تا نَشُد زَرْ مِس، نَدانَد من مِسَم
تا نَشُد شَهْ دل نَدانَد مُفْلِسَم
خِدمَتِ اِکْسیر کُن مِسْوار تو
جور میکَش ای دل از دِلْدار تو
کیست دِلْدار؟ اَهْلِ دل، نیکو بِدان
که چو روز و شب جَهانَند از جهان
عَیْب کَم گو بَندهٔ اَلله را
مُتَّهَم کَم کُن به دُزدی شاه را
#مثنوی_معنوی
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
موشَکی در کَفْ مَهارِ اُشتُری
دَر رُبود و شُد رَوانْ او از مِری
اُشتُر از چُستی که با او شُد رَوان
موش غِرِّه شُد که هَستَم پَهْلوان
بر شُتُر زد پَرتوِ اَنْدیشهاَش
گفت بِنْمایَم تو را، تو باش خَوش
تا بیامَد بر لبِ جویِ بزرگ
کَنْدَرو گشتی زَبونْ پیلِ سُتُرگ
موش آنجا ایستاد و خُشک گشت
گفت اُشتُر ای رَفیقِ کوه و دشت
این تَوَقّف چیست؟ حیرانی چرا؟
پا بِنِه مَردانه، اَنْدَر جو دَرآ
تو قَلاووزیّ و پیشآهنگِ من
درمیانِ رَهْ مَباش و تَنْ مَزَن
گفت این آبِ شِگَرف است و عمیق
من هَمیتَرسَم زِ غَرقابْ ای رَفیق
گفت اُشتُر تا بِبینَم حَدِّ آب
پا دَرو بِنْهاد آن اُشتُر شِتاب
گفت تا زانوست آب ای کورْ موش
از چه حیران گشتی و رفتی زِ هوش؟
گفت مورِ توست و ما را اَژدَهاست
که زِ زانو تا به زانو فَرقهاست
گَر تو را تا زانو است ای پُر هُنر
مَر مرا صد گَزْ گُذشت از فَرقِ سَر
گفت گُستاخی مَکُن بارِ دِگَر
تا نَسوزَد جسم و جانَت زین شَرَر
تو مِری با مِثْلِ خود موشان بِکُن
با شُتُر مَر موش را نَبْوَد سُخُن
گفت توبه کردم از بَهرِ خدا
بُگْذَران زین آبِ مُهْلِک مَر مرا
رَحْم آمد مَر شُتُر را گفت هین
بَرجِه و بر کودْبانِ من نِشین
این گُذشتن شُد مُسَلَّم مَر مرا
بُگْذرانَم صدهزاران چون تو را
چون پَیَمْبَر نیستی، پَس روْ به راه
تا رَسی از چاهْ روزی سویِ جاه
تو رَعیَّت باش، چون سُلطان نِهیی
خود مَران، چون مَردِ کَشتیبان نهیی
چون نهیی کامل، دُکان تنها مگیر
دستْخوش میباش تا گَردی خَمیر
اَنْصِتوا را گوش کُن، خاموش باش
چون زبانِ حَق نگَشتی، گوش باش
وَرْ بگویی شَکلِ اِسْتِفْسار گو
با شَهَنشاهان تو مِسْکینوار گو
اِبْتِدایِ کِبْر و کین از شَهْوت است
راسِخیِّ شَهْوتَت از عادت است
چون زِ عادت گشت مُحْکَم خویِ بَد
خشم آید بر کسی کِتْ واکَشَد
چون که تو گِلخوار گشتی هر کِه او
واکَشَد از گِلْ تو را، باشد عَدو
بُتپَرَستانْ چون که گِردِ بُت تَنَنْد
مانِعانِ راهِ خود را دُشمناَند
چون که کرد اِبْلیسْ خو با سَروَری
دید آدم را حقیر او از خَری
که بِهْ از من سَروَری دیگر بُوَد
تا که او مَسْجودِ چون من کَس شود؟
سَروَری زَهْر است جُز آن روح را
کو بُوَد تِریاق لانی زِ ابْتِدا
کوه اگر پُر مار شُد، باکی مَدار
کو بُوَد در اَنْدَرون تِریاقْزار
سَروَری چون شُد دِماغَت را نَدیم
هر کِه بِشْکَسْتَت شود خَصْمِ قَدیم
چون خِلافِ خویِ تو گوید کسی
کینهها خیزد تو را با او بَسی
که مرا از خویِ من بَرمیکَنَد
خویش را بر من چو سَروَر میکُند
چون نباشد خویِ بَد سَرکَش دَرو
کِی فُروزَد از خِلافْ آتش دَرو؟
با مُخالفْ او مُدارایی کُند
در دلِ او خویش را جایی کُند
زان که خویِ بَد نَگَشْتهست اُسْتوار
مورِ شَهْوت شُد زِ عادت هَمچو مار
مارِ شَهْوت را بِکُش در اِبْتِلا
وَرْنه اینک گشت مارَت اَژدَها
لیک هر کَس مور بیند مارِ خویش
تو زِ صاحِبْدل کُن اِسْتِفْسارِ خویش
تا نَشُد زَرْ مِس، نَدانَد من مِسَم
تا نَشُد شَهْ دل نَدانَد مُفْلِسَم
خِدمَتِ اِکْسیر کُن مِسْوار تو
جور میکَش ای دل از دِلْدار تو
کیست دِلْدار؟ اَهْلِ دل، نیکو بِدان
که چو روز و شب جَهانَند از جهان
عَیْب کَم گو بَندهٔ اَلله را
مُتَّهَم کَم کُن به دُزدی شاه را
#مثنوی_معنوی
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
همه را بیازمودم، ز "تو" خوشترم نیامد
چو فرو شدم به دریا، چو تو گوهرم نیامد
سر خُنبها گشادم، ز هزار خُم چشیدم
چو شرابِ سرکشِ تو، به لب و سرم نیامد
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمنبَری لطیفی، چو تو در برم نیامد
ز پِیات مُراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس، که مُیسرم نیامد
دو سه روز شاهیات را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نماند شاهی، که چو چاکرم نیامد
خِردم گفت بَرپَر ز مسافران گردون
چه شکستهپا نشستی، که مسافرم نیامد
چو پرید سوی بامت ز تنم "کبوتر دل"
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه هُمای ماند و عَنقا که برابرم نیامد
برو ای تن پریشان، تو و آن دل پشیمان
که ز هر دو تا نرَستم دل دیگرم نیامد
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
چو فرو شدم به دریا، چو تو گوهرم نیامد
سر خُنبها گشادم، ز هزار خُم چشیدم
چو شرابِ سرکشِ تو، به لب و سرم نیامد
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمنبَری لطیفی، چو تو در برم نیامد
ز پِیات مُراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس، که مُیسرم نیامد
دو سه روز شاهیات را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نماند شاهی، که چو چاکرم نیامد
خِردم گفت بَرپَر ز مسافران گردون
چه شکستهپا نشستی، که مسافرم نیامد
چو پرید سوی بامت ز تنم "کبوتر دل"
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه هُمای ماند و عَنقا که برابرم نیامد
برو ای تن پریشان، تو و آن دل پشیمان
که ز هر دو تا نرَستم دل دیگرم نیامد
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨