✴️❇️ چرا در فاجعه کرسنت، کسی پاسخگو نیست؟
✍ حبیب رمضانخانی
پس از توقیف ساختمان شرکت ملی نفت ایران در لندن، اخیراً ساختمان این شرکت در روتردام هلند نیز به علت جریمه و بدهی بیش از ۲.۶ میلیارد دلاری شرکت ملی نفت ایران به شرکت کرسنت، مصادره و به آن شرکت واگذار شد.
در رابطه با این موضوع، دو نکته مهم را بایستی تاکید کرد:
۱. در این پرونده نیز بسان قبل، تیم حقوقی ایران نتوانست کاری از پیش ببرد و حکم به نفع شرکت کرسنت امارات صادر شد. بسان بسیاری از پرونده های بینالمللی ایران، از جرایم فوتبال تا مصادره اموال ایران بابت تحریم و ادعای غرامت به قربانیان و... که در سایه نبود آگاهی مسئولان و فقدان حقوقدانهای کارآمد و حمایت از آنها، واگذار کردهایم.
۲. ایران از بابت این قراداد، جدا از جریمههای سنگین، میلیاردها دلار عایدی را از دست داد که در صورت اجرا نصیبش میشد، که سوخت و هدر رفت!
قابل تامل، تا امروز نه کسی بازخواست شده و نه کسی پاسخگوی این ضرر سنگین و کمرشکن بوده است.
حساب کنید هواپیمای کره جنوبی بر اثر برخورد پرنده با موتور آن سقوط میکند و در کمتر از چند ساعت، مسئولان رده بالا به خط شده و از ملت خود عذرخواهی میکنند!
یا در مورد مردم ایران؛ شهروند ایرانی با ماشین بیکیفیت داخلی، در جاده خراب و لغزنده با گاردریل و تیر برق برخورد و باعث تخریب آنها میشود. به روز نکشیده دو برابر قیمت گاردریل و تیر برق را از فرد آسیب دیده، به نام اموال دولتی ستانده و نقره داغش میکنند!
ولی در مورد فاجعه کرسنت، نه تنها مقابل نورچشمیها مماشات کرده و برخوردی نمیکنند، بلکه عامل اصلی لغو آن قراداد، از همه طلبکارتر شده، دولت در سایه تشکیل، و عزم و دورخیز برای ریاست جمهوری میکند!
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ حبیب رمضانخانی
پس از توقیف ساختمان شرکت ملی نفت ایران در لندن، اخیراً ساختمان این شرکت در روتردام هلند نیز به علت جریمه و بدهی بیش از ۲.۶ میلیارد دلاری شرکت ملی نفت ایران به شرکت کرسنت، مصادره و به آن شرکت واگذار شد.
در رابطه با این موضوع، دو نکته مهم را بایستی تاکید کرد:
۱. در این پرونده نیز بسان قبل، تیم حقوقی ایران نتوانست کاری از پیش ببرد و حکم به نفع شرکت کرسنت امارات صادر شد. بسان بسیاری از پرونده های بینالمللی ایران، از جرایم فوتبال تا مصادره اموال ایران بابت تحریم و ادعای غرامت به قربانیان و... که در سایه نبود آگاهی مسئولان و فقدان حقوقدانهای کارآمد و حمایت از آنها، واگذار کردهایم.
۲. ایران از بابت این قراداد، جدا از جریمههای سنگین، میلیاردها دلار عایدی را از دست داد که در صورت اجرا نصیبش میشد، که سوخت و هدر رفت!
قابل تامل، تا امروز نه کسی بازخواست شده و نه کسی پاسخگوی این ضرر سنگین و کمرشکن بوده است.
حساب کنید هواپیمای کره جنوبی بر اثر برخورد پرنده با موتور آن سقوط میکند و در کمتر از چند ساعت، مسئولان رده بالا به خط شده و از ملت خود عذرخواهی میکنند!
یا در مورد مردم ایران؛ شهروند ایرانی با ماشین بیکیفیت داخلی، در جاده خراب و لغزنده با گاردریل و تیر برق برخورد و باعث تخریب آنها میشود. به روز نکشیده دو برابر قیمت گاردریل و تیر برق را از فرد آسیب دیده، به نام اموال دولتی ستانده و نقره داغش میکنند!
ولی در مورد فاجعه کرسنت، نه تنها مقابل نورچشمیها مماشات کرده و برخوردی نمیکنند، بلکه عامل اصلی لغو آن قراداد، از همه طلبکارتر شده، دولت در سایه تشکیل، و عزم و دورخیز برای ریاست جمهوری میکند!
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔼✴️ او بازگشته است
▫️نشریه تایم در جدیدترین شماره خود تصویری از رئیس جمهور منتخب آمریکا پشت میز کار خود در کاخ سفید را منتشر کرد که در آن نشان میدهد دونالد ترامپ به سرعت پس از مراسم تحلیف در حال پرتاب کردن لوازم رئیس جمهور بایدن و عینک آفتابی معروف او از روی میز است.
▫️تصویر روی جلد جدیدترین شماره نشریه تایم در آستانه برگزاری مراسم تحلیف «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا، او را در حالی نشان میدهد که لوازم «جو بایدن» رئیس جمهور پیشین را از روی میز کارش در دفتر بیضی در کاخ سفید به زمین پرتاب میکند که به نظر میرسد، کنایهای است به وعدههای ترامپ برای اعمال تغییرات در تصمیمات دولت قبلی به محض ورود به کاخ سفید.
▫️روی جلد جمله کوتاهی نیز با این مضمون نوشته شده که «او بازگشته است».
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
▫️نشریه تایم در جدیدترین شماره خود تصویری از رئیس جمهور منتخب آمریکا پشت میز کار خود در کاخ سفید را منتشر کرد که در آن نشان میدهد دونالد ترامپ به سرعت پس از مراسم تحلیف در حال پرتاب کردن لوازم رئیس جمهور بایدن و عینک آفتابی معروف او از روی میز است.
▫️تصویر روی جلد جدیدترین شماره نشریه تایم در آستانه برگزاری مراسم تحلیف «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا، او را در حالی نشان میدهد که لوازم «جو بایدن» رئیس جمهور پیشین را از روی میز کارش در دفتر بیضی در کاخ سفید به زمین پرتاب میکند که به نظر میرسد، کنایهای است به وعدههای ترامپ برای اعمال تغییرات در تصمیمات دولت قبلی به محض ورود به کاخ سفید.
▫️روی جلد جمله کوتاهی نیز با این مضمون نوشته شده که «او بازگشته است».
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️⚛ مونارشی چگونه حکومتی است؟
▫️ #مونارشی یا پادشاهی شکلی از حکومت است که در آن شخص پادشاه، مادام العمر یا تا زمان کناره گیری، رئیس دولت است.
▫️تا قرن بیستم، نظامهای سلطنتی رایجترین شکل حکومت بودند و در آن زمان جمهوریها جایگزین بسیاری از سلطنتها شدند.
▫️امروزه چهل و سه کشور مستقل در جهان دارای حکومت پادشاهی هستند.
▫️ بیشتر پادشاهیهای مدرن تمایل دارند که سلطنتهای مشروطه باشند، و طبق قانون اساسی، نقشهای قانونی و تشریفاتی منحصربهفردی را برای پادشاه حفظ میکنند.
🔰چند نوع پادشاهی بر اساس رسیدن به قدرت
◀️ موروثی:
پادشاهیهای با سلطنت موروثی مرتبط هستند، که در آن پادشاهان مادام العمر سلطنت میکنند و مسئولیتها و قدرت این موقعیت به فرزند یا یکی دیگر از اعضای خانوادهشان پس از مرگ منتقل میشود. پادشاهی های خاندان های ایرانی در این گروه بوده است.
▫️مزیت اصلی سلطنت موروثی تداوم بی درنگ رهبری است.
◀️ سلطنت انتخاباتی:
در یک سلطنت انتخابی، پادشاهان توسط یک نهاد (یک کالج انتخاباتی) برای مادام العمر یا یک دوره معین انتخاب یا منصوب می شوند.
◀️ پادشاهی خودخوانده:
▪️▪️انواع #پادشاهی بر اساس دامنه قدرت
◀️ سلطنت مطلقه:
در سلطنت مطلقه، پادشاه به عنوان یک شخص خودکامه، با #قدرت مطلق بر دولت و حکومت، از جمله حق #حکمرانی با فرمان، انتشار قوانین و اعمال مجازات ها، حکومت می کند.
◀️ پادشاهی مشروطه:
در #سلطنت مشروطه، قدرت پادشاه تابع قانون اساسی است. در اکثر نظامهای سلطنتی #مشروطه فعلی، پادشاه عمدتاً نمادی تشریفاتی از وحدت ملی و تداوم دولت است. اگرچه اسماً دارای #حاکمیت است ، اما رأی دهندگان (از طریق قوه مقننه ) حاکمیت سیاسی را اعمال می کنند. قدرت سیاسی پادشاهان مشروطه محدود است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
▫️ #مونارشی یا پادشاهی شکلی از حکومت است که در آن شخص پادشاه، مادام العمر یا تا زمان کناره گیری، رئیس دولت است.
▫️تا قرن بیستم، نظامهای سلطنتی رایجترین شکل حکومت بودند و در آن زمان جمهوریها جایگزین بسیاری از سلطنتها شدند.
▫️امروزه چهل و سه کشور مستقل در جهان دارای حکومت پادشاهی هستند.
▫️ بیشتر پادشاهیهای مدرن تمایل دارند که سلطنتهای مشروطه باشند، و طبق قانون اساسی، نقشهای قانونی و تشریفاتی منحصربهفردی را برای پادشاه حفظ میکنند.
🔰چند نوع پادشاهی بر اساس رسیدن به قدرت
◀️ موروثی:
پادشاهیهای با سلطنت موروثی مرتبط هستند، که در آن پادشاهان مادام العمر سلطنت میکنند و مسئولیتها و قدرت این موقعیت به فرزند یا یکی دیگر از اعضای خانوادهشان پس از مرگ منتقل میشود. پادشاهی های خاندان های ایرانی در این گروه بوده است.
▫️مزیت اصلی سلطنت موروثی تداوم بی درنگ رهبری است.
◀️ سلطنت انتخاباتی:
در یک سلطنت انتخابی، پادشاهان توسط یک نهاد (یک کالج انتخاباتی) برای مادام العمر یا یک دوره معین انتخاب یا منصوب می شوند.
◀️ پادشاهی خودخوانده:
▪️▪️انواع #پادشاهی بر اساس دامنه قدرت
◀️ سلطنت مطلقه:
در سلطنت مطلقه، پادشاه به عنوان یک شخص خودکامه، با #قدرت مطلق بر دولت و حکومت، از جمله حق #حکمرانی با فرمان، انتشار قوانین و اعمال مجازات ها، حکومت می کند.
◀️ پادشاهی مشروطه:
در #سلطنت مشروطه، قدرت پادشاه تابع قانون اساسی است. در اکثر نظامهای سلطنتی #مشروطه فعلی، پادشاه عمدتاً نمادی تشریفاتی از وحدت ملی و تداوم دولت است. اگرچه اسماً دارای #حاکمیت است ، اما رأی دهندگان (از طریق قوه مقننه ) حاکمیت سیاسی را اعمال می کنند. قدرت سیاسی پادشاهان مشروطه محدود است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️◀️ زمانی که استالین فوت کرد، نیکیتا خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد میکند، در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم.
👤 نیکیتا خروشچف
📗 خاطرات من
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم.
👤 نیکیتا خروشچف
📗 خاطرات من
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ وزارت نفت اسناد و متن قرارداد کرسنت را منتشر کند
✍️ غلامحسین حسنتاش
اینروزها تبعات قرارداد کرسنت به وضعیت فاجعهباری رسیده است. بعد از رای به مصادره ساختمان متعلق به بازنستشگان صنعت نفت در لندن که شاید بدون اغراق یکی از ارزشمندترین ساختمانهای شهر لندن و بهواقع، در بهترین نقطه این شهر بود و گفته میشود که بیش از یک میلیارد پوند ارزش آن است، اینک رای به مصادره ساختمانی متعلق به شرکت ملی نفت ایران در رتردام هلند نیز به نفع شرکت کرسنت صادر شده است و در ادامه این روند اگر هنوز خسارت کرسنت پوشش پیدا نکرده باشد، ممکن است مصادرههای بیشتری نیز اتفاق بیفتد.
از سوی دیگر، در داخل کشور جناحهای سیاسی که به نظر میرسد متاسفانه هنوز به بلوغی نرسیدهاند که منافعملی را قربانی اهداف سیاسی و جناحی خود نکنند و متاسفانه همین نابالغیشان کار را به اینجا کشیده است، هریک برای دفاع از خود حرفهای عجیبی میزنند که ممکن است کماکان به ضرر منافعملی باشد و در دست نبودن اطلاعات درست و دقیق امکان قضاوت را برای مردم که رکن اول قدرت و رسانهها که رکن چهارم قدرت هستند، فراهم نمیکند.
اینک که تشت قرارداد کرسنت از بام جهان افتاده است و دادگاه و اجرای احکام را از سر گذرانیده است و احتمالا همه جستجوگران غیر از ایرانیان بهراحتی میتوانند به اسناد آن دست پیدا کنند و چنین خسارت سنگینی را به کشور وارد کرده است؛ دیگر هیچ توجیهی وجود ندارد که متن قرارداد کرسنت و متممهای آن محرمانه تلقی شود.
مطبوعات و کارشناسان حق دارند که به این متن دسترسی داشته باشند تا بتوانند این قرداد را با قردادهای متداول گازی جهان مقایسه کنند و شرایط قرارداد را بررسی کنند و به قضاوت در مورد مقصران آن برسند تا امکان سوءاستفاده جناحی از آن گرفته شود و حقیقت کشف شود.
حالا دیگر شایسته است وزارت نفت اسناد قرارداد را منتشر کند و در اختیار پژوهشگران و رسانهها قراردهد و اگر چنین نشود، بهنوبه خود میتواند شکبرانگیز باشد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍️ غلامحسین حسنتاش
اینروزها تبعات قرارداد کرسنت به وضعیت فاجعهباری رسیده است. بعد از رای به مصادره ساختمان متعلق به بازنستشگان صنعت نفت در لندن که شاید بدون اغراق یکی از ارزشمندترین ساختمانهای شهر لندن و بهواقع، در بهترین نقطه این شهر بود و گفته میشود که بیش از یک میلیارد پوند ارزش آن است، اینک رای به مصادره ساختمانی متعلق به شرکت ملی نفت ایران در رتردام هلند نیز به نفع شرکت کرسنت صادر شده است و در ادامه این روند اگر هنوز خسارت کرسنت پوشش پیدا نکرده باشد، ممکن است مصادرههای بیشتری نیز اتفاق بیفتد.
از سوی دیگر، در داخل کشور جناحهای سیاسی که به نظر میرسد متاسفانه هنوز به بلوغی نرسیدهاند که منافعملی را قربانی اهداف سیاسی و جناحی خود نکنند و متاسفانه همین نابالغیشان کار را به اینجا کشیده است، هریک برای دفاع از خود حرفهای عجیبی میزنند که ممکن است کماکان به ضرر منافعملی باشد و در دست نبودن اطلاعات درست و دقیق امکان قضاوت را برای مردم که رکن اول قدرت و رسانهها که رکن چهارم قدرت هستند، فراهم نمیکند.
اینک که تشت قرارداد کرسنت از بام جهان افتاده است و دادگاه و اجرای احکام را از سر گذرانیده است و احتمالا همه جستجوگران غیر از ایرانیان بهراحتی میتوانند به اسناد آن دست پیدا کنند و چنین خسارت سنگینی را به کشور وارد کرده است؛ دیگر هیچ توجیهی وجود ندارد که متن قرارداد کرسنت و متممهای آن محرمانه تلقی شود.
مطبوعات و کارشناسان حق دارند که به این متن دسترسی داشته باشند تا بتوانند این قرداد را با قردادهای متداول گازی جهان مقایسه کنند و شرایط قرارداد را بررسی کنند و به قضاوت در مورد مقصران آن برسند تا امکان سوءاستفاده جناحی از آن گرفته شود و حقیقت کشف شود.
حالا دیگر شایسته است وزارت نفت اسناد قرارداد را منتشر کند و در اختیار پژوهشگران و رسانهها قراردهد و اگر چنین نشود، بهنوبه خود میتواند شکبرانگیز باشد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️⚛ خویشاوندسالاری(نپوتیزم)
خویشاوندسالاری یا نپوتیزم (Nepotism) به اعطای حق ویژه و بدون ضابطه به خویشاوندان یا دوستان نزدیک در یک شغل، موقعیت، ساختار، حین دریافت تسهیلات و خدمات و...گفته می شود.
▫️خویشاوند گرایی از زمان باستان توسط چند فیلسوف از جمله ارسطو و کنفوسیوس مورد انتقاد قرار گرفته است و آن را به عنوان اقدامی شرور و نابخردانه محکوم کرده اند.
🔰 ریشه
▫️این اصطلاح از کلمه ایتالیایی nepotismo می آید، که با توجه به ریشه لاتین nepos به معنای برادرزاده است.
▫️این اصطلاح در واقع بر آمده از اقدامات برخی از پاپ ها از قرون وسطی و تا اواخر قرن هفدهم بوده است.
▫️چند تن از پاپها و اسقفهای کاتولیک که پیمان عفت و پاکدامنی بسته بودند و از این رو، معمولاً از خودشان فرزند قانونی نداشتند به برادرزادههای خود موقعیتهایی را اعطا میکردند که غالباً از پدر به پسر می رسید.
▫️چندین پاپ برادرزاده ها و سایر بستگان خود را به مقام کاردینال(بالاترین مقام کاتولیکها پس از پاپ) رساندند. اغلب، چنین انتصاب ها مسیری برای ادامه یک "سلسله پاپی" بود.
▫️برای مثال، پاپ کالیکستوس سوم، رئیس خانواده بورگیا، دو برادرزاده خود را کاردینال کرد. یکی از آنها، رودریگو، بعداً از موقعیت خود به عنوان کاردینال پله ای برای پاپ شدن استفاده کرد و پاپ الکساندر ششم شد.
🔰انوع خویشاوندگرایی
۱.سیاسی
▫️زمانی که خویشاوند یک مقام سیاسی(مثلا رئیس جمهور) باشد و از این موقعیت برای گماردن آشنایان و نزدیکان در مناصب و یا ارتقا موقعیت آن ها در قدرت استفاده کند، خویشاوند سالاری سياسی گفته می شود این نوع خویشاوند سالاری در تمامی جوامع(دموکراتیک یا غیر دمکراتیک) با شدت کم یا زیاد رایج است.
▫️خویشاوندسالاری در نظامهای سلطانی و پاتریمونیالیستی بیش از سایر نظامهای غیردموکراتیک وجود دارد. نظام سلطانی در واقع شکل مدرنتر نظام پاتریمونیالیستی است که در قرن بیستم در کوبا و فیلیپین و چندین کشور دیگر، نمود تام و تمامی پیدا کرد.
۲.سازمانی
▫️زمانی که فردی یا افرادی به دلیل پیوندهای خانوادگی خود در یک سازمان به کار گرفته شوند، خویشاوند گرایی در درون سازمان رخ می دهد.
▫️خویشاوند گرایی در سازمان ها منجر به انحصار قدرت می شود، زیرا وقتی اعضای دخیل در تصمیم گیری های نهادی با هم مرتبط باشند، تصمیمات اتخاذ شده در نهادها به نفع گروهی از افراد نزدیک به هم خواهد بود.
۳. در استخدام
▫️خویشاوندسالاری در محل کار نیز رخ می دهد و می تواند به معنای افزایش فرصت در شغل، دستیابی به شغل خاص یا دریافت دستمزد بیشتر از سایر افراد در موقعیت مشابه باشد.
🔰 توجیهات خویشاوندسالاری
▫️افراد صاحبمقامی که به خویشاوندگماری گرایش دارند، یکی از دلایلشان برای توجیه این نحوۀ مدیریت این است که خویشاوندانشان به آنها متعهدند و این وفاداری شخصی را لازمۀ مدیریت بهتر حوزۀ تحت امرشان میدانند.
▫️اما از آنجا که خویشاوندسالاری با تبعیض و رانتخواری پیوند عمیقی دارد، مدیرانِ خویشاوندگمار غالبا ناچار میشوند فساد خویشاوندان منصوب خودشان را لاپوشانی کنند چراکه آشکار شدن این موضوع، مایۀ سرشکستگی و بدنامی مضاعف برای چنین مدیرانی است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
خویشاوندسالاری یا نپوتیزم (Nepotism) به اعطای حق ویژه و بدون ضابطه به خویشاوندان یا دوستان نزدیک در یک شغل، موقعیت، ساختار، حین دریافت تسهیلات و خدمات و...گفته می شود.
▫️خویشاوند گرایی از زمان باستان توسط چند فیلسوف از جمله ارسطو و کنفوسیوس مورد انتقاد قرار گرفته است و آن را به عنوان اقدامی شرور و نابخردانه محکوم کرده اند.
🔰 ریشه
▫️این اصطلاح از کلمه ایتالیایی nepotismo می آید، که با توجه به ریشه لاتین nepos به معنای برادرزاده است.
▫️این اصطلاح در واقع بر آمده از اقدامات برخی از پاپ ها از قرون وسطی و تا اواخر قرن هفدهم بوده است.
▫️چند تن از پاپها و اسقفهای کاتولیک که پیمان عفت و پاکدامنی بسته بودند و از این رو، معمولاً از خودشان فرزند قانونی نداشتند به برادرزادههای خود موقعیتهایی را اعطا میکردند که غالباً از پدر به پسر می رسید.
▫️چندین پاپ برادرزاده ها و سایر بستگان خود را به مقام کاردینال(بالاترین مقام کاتولیکها پس از پاپ) رساندند. اغلب، چنین انتصاب ها مسیری برای ادامه یک "سلسله پاپی" بود.
▫️برای مثال، پاپ کالیکستوس سوم، رئیس خانواده بورگیا، دو برادرزاده خود را کاردینال کرد. یکی از آنها، رودریگو، بعداً از موقعیت خود به عنوان کاردینال پله ای برای پاپ شدن استفاده کرد و پاپ الکساندر ششم شد.
🔰انوع خویشاوندگرایی
۱.سیاسی
▫️زمانی که خویشاوند یک مقام سیاسی(مثلا رئیس جمهور) باشد و از این موقعیت برای گماردن آشنایان و نزدیکان در مناصب و یا ارتقا موقعیت آن ها در قدرت استفاده کند، خویشاوند سالاری سياسی گفته می شود این نوع خویشاوند سالاری در تمامی جوامع(دموکراتیک یا غیر دمکراتیک) با شدت کم یا زیاد رایج است.
▫️خویشاوندسالاری در نظامهای سلطانی و پاتریمونیالیستی بیش از سایر نظامهای غیردموکراتیک وجود دارد. نظام سلطانی در واقع شکل مدرنتر نظام پاتریمونیالیستی است که در قرن بیستم در کوبا و فیلیپین و چندین کشور دیگر، نمود تام و تمامی پیدا کرد.
۲.سازمانی
▫️زمانی که فردی یا افرادی به دلیل پیوندهای خانوادگی خود در یک سازمان به کار گرفته شوند، خویشاوند گرایی در درون سازمان رخ می دهد.
▫️خویشاوند گرایی در سازمان ها منجر به انحصار قدرت می شود، زیرا وقتی اعضای دخیل در تصمیم گیری های نهادی با هم مرتبط باشند، تصمیمات اتخاذ شده در نهادها به نفع گروهی از افراد نزدیک به هم خواهد بود.
۳. در استخدام
▫️خویشاوندسالاری در محل کار نیز رخ می دهد و می تواند به معنای افزایش فرصت در شغل، دستیابی به شغل خاص یا دریافت دستمزد بیشتر از سایر افراد در موقعیت مشابه باشد.
🔰 توجیهات خویشاوندسالاری
▫️افراد صاحبمقامی که به خویشاوندگماری گرایش دارند، یکی از دلایلشان برای توجیه این نحوۀ مدیریت این است که خویشاوندانشان به آنها متعهدند و این وفاداری شخصی را لازمۀ مدیریت بهتر حوزۀ تحت امرشان میدانند.
▫️اما از آنجا که خویشاوندسالاری با تبعیض و رانتخواری پیوند عمیقی دارد، مدیرانِ خویشاوندگمار غالبا ناچار میشوند فساد خویشاوندان منصوب خودشان را لاپوشانی کنند چراکه آشکار شدن این موضوع، مایۀ سرشکستگی و بدنامی مضاعف برای چنین مدیرانی است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ ترامپ رسماً قدرت را بدست گرفت؛ آیا گامهای پایان تنش ۴۶ ساله ایران و آمریکا آغاز میشود؟
✍ حمید آصفی
در بیش از چهار دههای که از انقلاب اسلامی گذشته است، ایران با چالشهای زیادی مواجه شده است که بسیاری از آنها ریشه در سیاستهای خارجی و بهویژه تنشهای طولانیمدت با ایالات متحده دارد.
در این مدت، جمهوری اسلامی با اتکا به گفتمان ضدآمریکایی و دشمنسازی، مسیرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را از دنیای آزاد و روابط بینالمللی جدا کرده است.
اما در این شرایط، نگاه به آینده و تغییر در این سیاستها میتواند به نفع جامعه ایران و به سود جنبشهای دموکراتیک، اقتصادی و اجتماعی باشد.
پایان تنشها؛ آغاز مسیر دموکراتیک و نوین
یکی از مهمترین فواید برقراری رابطه عادی با آمریکا، پایان دادن به فضای خصمانه و دموکراتیکسازی فضا است. جمهوری اسلامی در شرایط کنونی، به شدت تحت فشار قرار دارد و مجبور است که به یک دگرگونی جدی دست بزند. زمانی که تنشها به پایان برسند، هیچگونه ابزار و بهانهای برای ایجاد دشمنسازی و سرکوب مخالفان داخلی نخواهد داشت.
این امر به نیروهای دموکراتیک، ترقیخواه و جامعه مدنی این امکان را میدهد که بهطور آزادانه صدای خود را مطرح کنند و در جهت تحقق خواستههای قانونی و حقوقی خود گام بردارند.
در شرایط کنونی، مخالفان داخلی حکومت همچنان با برچسبهای مختلف مانند "سازشکار" یا "دشمنپرست" سرکوب میشوند، اما این گفتمان میتواند با برقراری رابطه عادی با آمریکا به طور اساسی تغییر کند.
بهعبارت دیگر، پایان تنشها با آمریکا به معنی خاتمه استفاده از برچسبهای خصمانه و سرکوبگرانه علیه مخالفان داخلی است که از سالها پیش در جهت حفظ سلطه سیاسی موجود به کار گرفته شده است. این امر باعث تقویت فضای باز سیاسی و اجتماعی در داخل ایران میشود.
تأثیر بر توسعه اقتصادی و اجتماعی
رابطه عادی با آمریکا میتواند باعث تسهیل در روابط اقتصادی ایران با کشورهای مختلف و بهویژه غرب شود. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی که بهطور عمده تحت تأثیر سیاستهای ضدآمریکایی جمهوری اسلامی قرار دارند، بخش زیادی از اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشتهاند. ایران در این شرایط از سرمایهگذاری خارجی، دسترسی به بازارهای جهانی، و همکاریهای اقتصادی و فنی محروم است.
در این چارچوب، برقراری رابطه عادی با آمریکا میتواند راه را برای برقراری ارتباطات اقتصادی مفید هموار کرده و به بازسازی و بهبود اقتصاد داخلی کمک کند.
علاوه بر این، جامعه ایران به یک دوره جدید از تعاملات فرهنگی، علمی و سیاسی نیاز دارد تا شکافهای اجتماعی و اقتصادی را کاهش دهد. این تغییر در روابط بینالمللی به سود توسعه نهادهای جامعه مدنی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، بهبود وضعیت معیشتی و تحقق عدالت اجتماعی خواهد بود.
در نتیجه، این رابطه عادی میتواند بهطور مؤثری برای افزایش رفاه عمومی و اجتماعی ایران منجر شود.
نقطه عطفی در تاریخ ایران
اگر این تنش ۴۶ ساله با آمریکا به پایان برسد، مردم ایران میتوانند با مبارزات خود و تحمیل تغییرات ساختاری و بنیادین گامی در جهت آیندهای بردارند که در آن آزادی، دموکراسی، رفاه و صلح در اولویت قرار دارند.
این پایان تنشها میتواند فرصتی طلایی برای تحولخواهی و دموکراتیزه کردن نظام سیاسی ایران فراهم کند. ایران در این دوران میتواند به یک کشور پیشرفته، آزاد و با روابط دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل در سطح بینالمللی تبدیل شود.
نتیجهگیری
در نهایت، برقراری رابطه عادی با آمریکا نهتنها به سود مردم ایران و جامعه مدنی است، بلکه بهطور مستقیم به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
این تغییر میتواند زمینهساز تغییرات عمیق در سیاستهای داخلی و خارجی کشور شود و فرصتی بیسابقه برای رسیدن به یک ایران دموکراتیک، مستقل و در مسیر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد.
ایران باید به این نتیجه برسد که به جای گفتمانهای گذشته که بر پایه دشمنسازی و رویارویی با غرب استوار بود، به دنبال مسیری باشد که در آن رفاه، امنیت و آزادی برای تمامی مردم فراهم شود.
مبارزات مردم ایران میتواند تغییرات عمیق و بنیادینی را در حاکمیت تحمیل کند و در نتیجه، این روند به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
پایان تنشها با آمریکا، در صورتی که بهدرستی مدیریت شود، میتواند دروازهای برای برقراری عدالت اجتماعی، تقویت اقتصاد و ایجاد یک آینده روشن برای ایران باشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ حمید آصفی
در بیش از چهار دههای که از انقلاب اسلامی گذشته است، ایران با چالشهای زیادی مواجه شده است که بسیاری از آنها ریشه در سیاستهای خارجی و بهویژه تنشهای طولانیمدت با ایالات متحده دارد.
در این مدت، جمهوری اسلامی با اتکا به گفتمان ضدآمریکایی و دشمنسازی، مسیرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را از دنیای آزاد و روابط بینالمللی جدا کرده است.
اما در این شرایط، نگاه به آینده و تغییر در این سیاستها میتواند به نفع جامعه ایران و به سود جنبشهای دموکراتیک، اقتصادی و اجتماعی باشد.
پایان تنشها؛ آغاز مسیر دموکراتیک و نوین
یکی از مهمترین فواید برقراری رابطه عادی با آمریکا، پایان دادن به فضای خصمانه و دموکراتیکسازی فضا است. جمهوری اسلامی در شرایط کنونی، به شدت تحت فشار قرار دارد و مجبور است که به یک دگرگونی جدی دست بزند. زمانی که تنشها به پایان برسند، هیچگونه ابزار و بهانهای برای ایجاد دشمنسازی و سرکوب مخالفان داخلی نخواهد داشت.
این امر به نیروهای دموکراتیک، ترقیخواه و جامعه مدنی این امکان را میدهد که بهطور آزادانه صدای خود را مطرح کنند و در جهت تحقق خواستههای قانونی و حقوقی خود گام بردارند.
در شرایط کنونی، مخالفان داخلی حکومت همچنان با برچسبهای مختلف مانند "سازشکار" یا "دشمنپرست" سرکوب میشوند، اما این گفتمان میتواند با برقراری رابطه عادی با آمریکا به طور اساسی تغییر کند.
بهعبارت دیگر، پایان تنشها با آمریکا به معنی خاتمه استفاده از برچسبهای خصمانه و سرکوبگرانه علیه مخالفان داخلی است که از سالها پیش در جهت حفظ سلطه سیاسی موجود به کار گرفته شده است. این امر باعث تقویت فضای باز سیاسی و اجتماعی در داخل ایران میشود.
تأثیر بر توسعه اقتصادی و اجتماعی
رابطه عادی با آمریکا میتواند باعث تسهیل در روابط اقتصادی ایران با کشورهای مختلف و بهویژه غرب شود. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی که بهطور عمده تحت تأثیر سیاستهای ضدآمریکایی جمهوری اسلامی قرار دارند، بخش زیادی از اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشتهاند. ایران در این شرایط از سرمایهگذاری خارجی، دسترسی به بازارهای جهانی، و همکاریهای اقتصادی و فنی محروم است.
در این چارچوب، برقراری رابطه عادی با آمریکا میتواند راه را برای برقراری ارتباطات اقتصادی مفید هموار کرده و به بازسازی و بهبود اقتصاد داخلی کمک کند.
علاوه بر این، جامعه ایران به یک دوره جدید از تعاملات فرهنگی، علمی و سیاسی نیاز دارد تا شکافهای اجتماعی و اقتصادی را کاهش دهد. این تغییر در روابط بینالمللی به سود توسعه نهادهای جامعه مدنی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، بهبود وضعیت معیشتی و تحقق عدالت اجتماعی خواهد بود.
در نتیجه، این رابطه عادی میتواند بهطور مؤثری برای افزایش رفاه عمومی و اجتماعی ایران منجر شود.
نقطه عطفی در تاریخ ایران
اگر این تنش ۴۶ ساله با آمریکا به پایان برسد، مردم ایران میتوانند با مبارزات خود و تحمیل تغییرات ساختاری و بنیادین گامی در جهت آیندهای بردارند که در آن آزادی، دموکراسی، رفاه و صلح در اولویت قرار دارند.
این پایان تنشها میتواند فرصتی طلایی برای تحولخواهی و دموکراتیزه کردن نظام سیاسی ایران فراهم کند. ایران در این دوران میتواند به یک کشور پیشرفته، آزاد و با روابط دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل در سطح بینالمللی تبدیل شود.
نتیجهگیری
در نهایت، برقراری رابطه عادی با آمریکا نهتنها به سود مردم ایران و جامعه مدنی است، بلکه بهطور مستقیم به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
این تغییر میتواند زمینهساز تغییرات عمیق در سیاستهای داخلی و خارجی کشور شود و فرصتی بیسابقه برای رسیدن به یک ایران دموکراتیک، مستقل و در مسیر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد.
ایران باید به این نتیجه برسد که به جای گفتمانهای گذشته که بر پایه دشمنسازی و رویارویی با غرب استوار بود، به دنبال مسیری باشد که در آن رفاه، امنیت و آزادی برای تمامی مردم فراهم شود.
مبارزات مردم ایران میتواند تغییرات عمیق و بنیادینی را در حاکمیت تحمیل کند و در نتیجه، این روند به تقویت دموکراسی و رفاه در کشور منتهی خواهد شد.
پایان تنشها با آمریکا، در صورتی که بهدرستی مدیریت شود، میتواند دروازهای برای برقراری عدالت اجتماعی، تقویت اقتصاد و ایجاد یک آینده روشن برای ایران باشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ سفر 600 میلیاردی ترامپ!
✍ صابر گلعنبری
دیروز محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و حاکم فعلی این کشور با دونالد ترامپ تماس گرفت و شروع به کار مجدد او در مقام ریاست جمهوری را تبریک گفت. بنسلمان اولین حاکم در منطقه است که پس از تحلیف ترامپ تلفنی با او صبحت کرده است.
منابع خبری گفتهاند که دو طرف در این گفتگو صلح و ثبات در منطقه و روابط و شراکت راهبردی دو جانبه را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند؛ اما نکته کانونی این گفتگو وعده بنسلمان برای سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری در آمریکا طی چهار سال آینده است که البته تاکید کرده که این رقم ممکن است افزایش یابد.
فکر نمیکنم در تاریخ اتفاق افتاده باشد که رهبر یک کشور در تماسی تلفنی وعده این رقم سرمایهگذاری کلان را در کشوری دیگر داده باشد. رقم خیلی بزرگی است و تقریبا معادل چهار یا پنج سال بودجه ایران است.
دو روز پیش ترامپ در جریان امضای فرمانهای اجرایی خود در پاسخ به سوالی درباره اولین مقصد سفر خارجی خود گفت که عربستان اگر این بار هم 450 یا 500 میلیارد دلار کالای آمریکا بخرد، ممکن است در دور دوم ریاست جمهوریاش نیز مقصد نخست او باشد. همین خود باز تاکیدی بر این مدعاست که ترامپ همه چیز را پول میبیند که موتور محرکه سیاستهایش است.
دو روز پیش نیز دونالد ترامپ از سرمایهگذاری 500 میلیارد دلاری سافت بانک، غول سرمایهگذاری دنیا (که عربستان هم از سهامداران مهم آن است) با همکاری اوپنایآی و اوراکل در حوزه زیرساخت هوش مصنوعی آمریکا خبر داد که آن را «بزرگترین پروژه زیرساخت هوش مصنوعی در تاریخ» دانست.
به این لیست میتوان سرمایهگذاری 144 میلیارد دلاری ریاض در اوراق بهادار آمریکا، و سرمايهگذاری شرکتهای آمریکایی از جمله امپراتوری املاک خود ترامپ در عربستان و قراردادهای مشترک را افزود.
این سرمایهگذاریهای کلان و تاریخی روابط آمریکا و عربستان را از چهارچوبی غالبا امنیتی و سیاسی از 8 دهه گذشته وارد سطحی عمیقتر و بالاتر یعنی شراکت و اتحاد راهبردی میکند.
هنوز روشن نیست که سرمایهگذاری 600 میلیاردی بنسلمان در امریکا چه نوع آورده امنیتی و ژئوپلیتیکی برای عربستان در خاورمیانه به همراه دارد؛ اما همین بهای سفر ترامپ به عربستان و به عبارتی دیگر این حجم سرمایهگذاری در اقتصاد آمریکا در صورت تحقق ضریب نفوذ ریاض و لابی آن را در این کشور در سالهای ما بعد ترامپ هم به شکل قابل توجهی افزایش میدهد.
در کل میتوان حدس زد که این کشور رفته رفته در حال تبدیل شدن به دروازه سیاست خارومیانهای آمریکاست و اگر نتانیاهو در دور اول ریاست جمهوری ترامپ نقش موثری در جهتدهی به سیاست خاورمیانهای او داشت، احتمالا در دور دوم بنسلمان این نقش را بازی میکند.
ترامپ به دنبال بنای «امپراتوری آمریکا» و به گفته خود او احیای «مجد و عظمت» آن است و میخواهد این هدف را از دریچه اقتصاد محقق کند، نه لشکرکشی و راهاندازی جنگ در گوشه و کنار جهان.
در این راستا هم وعده اصلاحات اقتصادی بیسابقه و رشد پایدار سالیانه سه درصدی را داده است؛ اما پیشران و ضامن تحقق این اصلاحات و رشد هم جذب پول و سرمایهگذاریهای کلان خارجی به ویژه از شیخنشینهای پولدار خلیج فارس و جنگ تجاری با اروپا و چین میداند؛ هدف هم تضعیف تدریجی این دو قطب دیگر اقتصاد جهان است.
البته محصول ائتلاف غولهای مالی و پولداران در داخل و خارج امریکا با ترامپ در کنار خوی نهادگریزی و بینالمللگریزی او فربهتر شدن بیشتر ترامپیسم، لاغرتر شدن لیبرال دموکراسی در خود آمریکا و نوعی «دیکتاتوری اقتصادی» در سیاست بینالملل است که میرود نظم نوین را -چه در جهان و چه در خاورمیانه- در آینده پیشرو صورتبندی کند؛ تا جایی که صدها ثروتمند عموما لیبرالمسلک در نامهای به اجلاس داووس نسبت به طغیان ثروت علیه دموکراسی هشدار دادهاند.
صف میلیاردرهای غولهای فناوری درمراسم تحلیف بازرگان ترامپ، حضور مستقیم ایلان ماسک به عنوان ثروتمندترین فرد جهان در قدرت، اتحاد اقتصادی با شاهزادگان ثروتمند عرب و غولهای جهانی و تغییر تدریجی رفتار کمپانیهای بزرگ آمریکا در هفتههای اخیر متناسب با سیاستهای ترامپ انعکاسی از این واقعیت است که یک جابجایی در مولفههای جهتدهنده به سیاست داخلی و سیاست خارجی آمریکا در حال رخ دادن است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ صابر گلعنبری
دیروز محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و حاکم فعلی این کشور با دونالد ترامپ تماس گرفت و شروع به کار مجدد او در مقام ریاست جمهوری را تبریک گفت. بنسلمان اولین حاکم در منطقه است که پس از تحلیف ترامپ تلفنی با او صبحت کرده است.
منابع خبری گفتهاند که دو طرف در این گفتگو صلح و ثبات در منطقه و روابط و شراکت راهبردی دو جانبه را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند؛ اما نکته کانونی این گفتگو وعده بنسلمان برای سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری در آمریکا طی چهار سال آینده است که البته تاکید کرده که این رقم ممکن است افزایش یابد.
فکر نمیکنم در تاریخ اتفاق افتاده باشد که رهبر یک کشور در تماسی تلفنی وعده این رقم سرمایهگذاری کلان را در کشوری دیگر داده باشد. رقم خیلی بزرگی است و تقریبا معادل چهار یا پنج سال بودجه ایران است.
دو روز پیش ترامپ در جریان امضای فرمانهای اجرایی خود در پاسخ به سوالی درباره اولین مقصد سفر خارجی خود گفت که عربستان اگر این بار هم 450 یا 500 میلیارد دلار کالای آمریکا بخرد، ممکن است در دور دوم ریاست جمهوریاش نیز مقصد نخست او باشد. همین خود باز تاکیدی بر این مدعاست که ترامپ همه چیز را پول میبیند که موتور محرکه سیاستهایش است.
دو روز پیش نیز دونالد ترامپ از سرمایهگذاری 500 میلیارد دلاری سافت بانک، غول سرمایهگذاری دنیا (که عربستان هم از سهامداران مهم آن است) با همکاری اوپنایآی و اوراکل در حوزه زیرساخت هوش مصنوعی آمریکا خبر داد که آن را «بزرگترین پروژه زیرساخت هوش مصنوعی در تاریخ» دانست.
به این لیست میتوان سرمایهگذاری 144 میلیارد دلاری ریاض در اوراق بهادار آمریکا، و سرمايهگذاری شرکتهای آمریکایی از جمله امپراتوری املاک خود ترامپ در عربستان و قراردادهای مشترک را افزود.
این سرمایهگذاریهای کلان و تاریخی روابط آمریکا و عربستان را از چهارچوبی غالبا امنیتی و سیاسی از 8 دهه گذشته وارد سطحی عمیقتر و بالاتر یعنی شراکت و اتحاد راهبردی میکند.
هنوز روشن نیست که سرمایهگذاری 600 میلیاردی بنسلمان در امریکا چه نوع آورده امنیتی و ژئوپلیتیکی برای عربستان در خاورمیانه به همراه دارد؛ اما همین بهای سفر ترامپ به عربستان و به عبارتی دیگر این حجم سرمایهگذاری در اقتصاد آمریکا در صورت تحقق ضریب نفوذ ریاض و لابی آن را در این کشور در سالهای ما بعد ترامپ هم به شکل قابل توجهی افزایش میدهد.
در کل میتوان حدس زد که این کشور رفته رفته در حال تبدیل شدن به دروازه سیاست خارومیانهای آمریکاست و اگر نتانیاهو در دور اول ریاست جمهوری ترامپ نقش موثری در جهتدهی به سیاست خاورمیانهای او داشت، احتمالا در دور دوم بنسلمان این نقش را بازی میکند.
ترامپ به دنبال بنای «امپراتوری آمریکا» و به گفته خود او احیای «مجد و عظمت» آن است و میخواهد این هدف را از دریچه اقتصاد محقق کند، نه لشکرکشی و راهاندازی جنگ در گوشه و کنار جهان.
در این راستا هم وعده اصلاحات اقتصادی بیسابقه و رشد پایدار سالیانه سه درصدی را داده است؛ اما پیشران و ضامن تحقق این اصلاحات و رشد هم جذب پول و سرمایهگذاریهای کلان خارجی به ویژه از شیخنشینهای پولدار خلیج فارس و جنگ تجاری با اروپا و چین میداند؛ هدف هم تضعیف تدریجی این دو قطب دیگر اقتصاد جهان است.
البته محصول ائتلاف غولهای مالی و پولداران در داخل و خارج امریکا با ترامپ در کنار خوی نهادگریزی و بینالمللگریزی او فربهتر شدن بیشتر ترامپیسم، لاغرتر شدن لیبرال دموکراسی در خود آمریکا و نوعی «دیکتاتوری اقتصادی» در سیاست بینالملل است که میرود نظم نوین را -چه در جهان و چه در خاورمیانه- در آینده پیشرو صورتبندی کند؛ تا جایی که صدها ثروتمند عموما لیبرالمسلک در نامهای به اجلاس داووس نسبت به طغیان ثروت علیه دموکراسی هشدار دادهاند.
صف میلیاردرهای غولهای فناوری درمراسم تحلیف بازرگان ترامپ، حضور مستقیم ایلان ماسک به عنوان ثروتمندترین فرد جهان در قدرت، اتحاد اقتصادی با شاهزادگان ثروتمند عرب و غولهای جهانی و تغییر تدریجی رفتار کمپانیهای بزرگ آمریکا در هفتههای اخیر متناسب با سیاستهای ترامپ انعکاسی از این واقعیت است که یک جابجایی در مولفههای جهتدهنده به سیاست داخلی و سیاست خارجی آمریکا در حال رخ دادن است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🖌تو به کشور دروغگوها آمدهای.
طبق قوانین این کشور همه باید دروغ بگویند. اگر کسی راست بگوید بیچاره می شود. کافی است یک کلمه حرف راست بزنی تا فورا جریمه ات کنند. آن هم چه جریمه ای!
پوست از سرت میکنند ...
📚کشور_دروغگوها
✍جانی روداری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
طبق قوانین این کشور همه باید دروغ بگویند. اگر کسی راست بگوید بیچاره می شود. کافی است یک کلمه حرف راست بزنی تا فورا جریمه ات کنند. آن هم چه جریمه ای!
پوست از سرت میکنند ...
📚کشور_دروغگوها
✍جانی روداری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️چه کسانی مسیر توسعه صنعتی ایران را مسدود کردند؟
۲۱ سال پیش شرایط برای اینکه در مسیر توسعه صنعتی گام برداریم، مهیا بود. سیاستگذار دیپلماسی تصمیمهای خوب میگرفت؛ قانون برنامه سوم توسعه ظرفیت خوبی ایجاد کرده بود، سرمایهگذار خارجی هم انگیزه داشت و اقتصاد هم به ثبات رسیده بود. اما یک چیز کم بود، نقشه راهی برای صنعتی شدن. ماموریت تهیه نقشه راه به مسعود نیلی سپرده شد که پس از نگارش برنامه سوم توسعه، از سازمان برنامه خارج شده بود و در دانشگاه حضور داشت.
نامش را «طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور» گذاشتند و در بهمن ۱۳۷۹ مطالعات اولیه آن آغاز شد. ۶۸ اقتصاددان و پژوهشگر به نیلی کمک کردند که نتیجه آن تدوین ۱۱ پروژه مطالعاتی با مدیریت مسعود نیلی، محمد طبیبیان، حسن درگاهی، کورس صدیقی، فرید کیمرام، محمد مدرس و سعید کلانترنیا بود. سند مکتوب این طرح بزرگ در اوایل سال ۱۳۸۲ آماده و در ۲۲ تیر ۱۳۸۲ در همایشی یکروزه رونمایی شد. اسحاق جهانگیری که در آن مقطع وزیر صنایع بود، این مطالعه را «سند برنامه کشور در ۲۰ سال آینده» اعلام کرد.
آن روزها ایران مشخصات یک کشور نیمهصنعتی را داشت و تدوینکنندگان طرح دنبال این بودند که اقتصاد ایران را با استفاده از مزایایی که در صنعت داشت در مسیر توسعه صنعتی قرار دهند. سندی که تهیه شد، سه ویژگی داشت؛ نکته اول این بود که تمرکز زیادی بر پارادایم توسعه صنعتی داشت؛ به این معنی که مشخص کرده بود با چه نگاهی باید به مسیر صنعتی شدن اندیشید و چه مسیری را برای رسیدن به آن باید انتخاب کرد.
این پارادایم، نوع نگاه نظام حکمرانی را به سه مقوله «جهان»، «دولت» و «بخش خصوصی» مشخص کرده بود. مشخص شده بود که اگر نظام حکمرانی دنیا را تهدید ببیند یا فرصت، چه دستاوردهایی عاید اقتصاد و جامعه میشود. همچنین مشخص کرده بود که اگر نظام حکمرانی دولت را سرمایهگذار ببیند یا هدایتکننده، یا بخش خصوصی را پیمانکار دولت ببینید یا محرک اصلی توسعه صنعتی، چه تغییری در وضعیت اقتصاد کشور ایجاد میشود. این سند باعث شد مرزبندی دقیقتری در رویکردهای اقتصادی، آینده کشور و مفهوم توسعه به وجود آید. بهطور مشخص یکی از دستاوردها این بود که تفاوتها در تفکرات اقتصادی و شیوه اداره کشور را مشخص کرد. اما چه چیزی باعث شد تفاوتها آشکار شود؟
از همان روز رونمایی سند استراتژی توسعه صنعتی، مخالفتها علنی شد. ساعاتی پس از برگزاری همایش، مسعود نیلی برای تشریح سند، به تلویزیون دعوت شد و فردی که کتاب استراتژی توسعه صنعتی را نخوانده بود و از محتویات آن اطلاعی نداشت، به مخالفت با رویکردهای آن برخاست.
از فردای رونمایی، تحلیلهای تندی علیه سند و تهیهکنندگان آن منتشر شد و مدتی بعد هم نامهای سرگشاده از سوی ۱۰ استاد دانشگاه خطاب به رئیسجمهور وقت منتشر شد که نسبت به محتوای سند استراتژی توسعه صنعتی هشدار داده بود.
این نامه به امضای حسین پوراحمدی، احمد توکلی، محمد خوشچهره، پرویز داوودی، فرامرز رفیعپور، حسن سبحانی، عباس عربمازار، محمدعلی کفایی، الیاس نادران و حسین نمازی رسید که همه آنها در دستهبندیهای رایج یا مدافعان اقتصاد اسلامی بودند یا گرایشهای چپ داشتند.
امضاکنندگان نامه معتقد بودند سند استراتژی توسعه صنعتی، «استقلال اقتصادی کشور» را نقض میکند. همچنین نسبت به این احتمال که «شرکتهای فراملیتی و دولتهای آنها بر مقدرات ملت سلطه پیدا کنند» هشدار داده شده بود. نویسندگان همچنین از این که «استراتژی مورد بحث بر مبنای الگوی آزادسازی اقتصادی نئوکلاسیک» تدوین شده و به دنبال «کاهش نقش دولت» در اقتصاد است، ابراز نگرانی کرده بودند.
فشارها باعث شد این سند از سوی دولت وقت کنار گذاشته شود و دیگر هرگز نمونه مشابه آن در دولتهای بعد هم تهیه نشد.
۲۱ سال از آن روزها میگذرد. جامعه ایران در این مدت به صورت مداوم رفاه خود را از دست داده و نرخ فقر بر اساس آمارهای رسمی، به بالای ۳۰ درصد جمعیت ایران رسیده است. یعنی در حال حاضر از هر سه نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
از میان ۱۰ استادی که آن نامه را نوشتند و نظام حکمرانی را نسبت به استراتژی توسعه صنعتی بدبین کردند، هشت نفر در قید حیات هستند و خوب است یکبار مقابل نسلهای جوان قرار گیرند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه حاضر شدند مسیر توسعه ایران را مسدود کنند و اگر به گذشته برگردند، باز هم آن نامه را مینویسند و امضا میکنند؟
✍ #محمد_طاهری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
۲۱ سال پیش شرایط برای اینکه در مسیر توسعه صنعتی گام برداریم، مهیا بود. سیاستگذار دیپلماسی تصمیمهای خوب میگرفت؛ قانون برنامه سوم توسعه ظرفیت خوبی ایجاد کرده بود، سرمایهگذار خارجی هم انگیزه داشت و اقتصاد هم به ثبات رسیده بود. اما یک چیز کم بود، نقشه راهی برای صنعتی شدن. ماموریت تهیه نقشه راه به مسعود نیلی سپرده شد که پس از نگارش برنامه سوم توسعه، از سازمان برنامه خارج شده بود و در دانشگاه حضور داشت.
نامش را «طرح استراتژی توسعه صنعتی کشور» گذاشتند و در بهمن ۱۳۷۹ مطالعات اولیه آن آغاز شد. ۶۸ اقتصاددان و پژوهشگر به نیلی کمک کردند که نتیجه آن تدوین ۱۱ پروژه مطالعاتی با مدیریت مسعود نیلی، محمد طبیبیان، حسن درگاهی، کورس صدیقی، فرید کیمرام، محمد مدرس و سعید کلانترنیا بود. سند مکتوب این طرح بزرگ در اوایل سال ۱۳۸۲ آماده و در ۲۲ تیر ۱۳۸۲ در همایشی یکروزه رونمایی شد. اسحاق جهانگیری که در آن مقطع وزیر صنایع بود، این مطالعه را «سند برنامه کشور در ۲۰ سال آینده» اعلام کرد.
آن روزها ایران مشخصات یک کشور نیمهصنعتی را داشت و تدوینکنندگان طرح دنبال این بودند که اقتصاد ایران را با استفاده از مزایایی که در صنعت داشت در مسیر توسعه صنعتی قرار دهند. سندی که تهیه شد، سه ویژگی داشت؛ نکته اول این بود که تمرکز زیادی بر پارادایم توسعه صنعتی داشت؛ به این معنی که مشخص کرده بود با چه نگاهی باید به مسیر صنعتی شدن اندیشید و چه مسیری را برای رسیدن به آن باید انتخاب کرد.
این پارادایم، نوع نگاه نظام حکمرانی را به سه مقوله «جهان»، «دولت» و «بخش خصوصی» مشخص کرده بود. مشخص شده بود که اگر نظام حکمرانی دنیا را تهدید ببیند یا فرصت، چه دستاوردهایی عاید اقتصاد و جامعه میشود. همچنین مشخص کرده بود که اگر نظام حکمرانی دولت را سرمایهگذار ببیند یا هدایتکننده، یا بخش خصوصی را پیمانکار دولت ببینید یا محرک اصلی توسعه صنعتی، چه تغییری در وضعیت اقتصاد کشور ایجاد میشود. این سند باعث شد مرزبندی دقیقتری در رویکردهای اقتصادی، آینده کشور و مفهوم توسعه به وجود آید. بهطور مشخص یکی از دستاوردها این بود که تفاوتها در تفکرات اقتصادی و شیوه اداره کشور را مشخص کرد. اما چه چیزی باعث شد تفاوتها آشکار شود؟
از همان روز رونمایی سند استراتژی توسعه صنعتی، مخالفتها علنی شد. ساعاتی پس از برگزاری همایش، مسعود نیلی برای تشریح سند، به تلویزیون دعوت شد و فردی که کتاب استراتژی توسعه صنعتی را نخوانده بود و از محتویات آن اطلاعی نداشت، به مخالفت با رویکردهای آن برخاست.
از فردای رونمایی، تحلیلهای تندی علیه سند و تهیهکنندگان آن منتشر شد و مدتی بعد هم نامهای سرگشاده از سوی ۱۰ استاد دانشگاه خطاب به رئیسجمهور وقت منتشر شد که نسبت به محتوای سند استراتژی توسعه صنعتی هشدار داده بود.
این نامه به امضای حسین پوراحمدی، احمد توکلی، محمد خوشچهره، پرویز داوودی، فرامرز رفیعپور، حسن سبحانی، عباس عربمازار، محمدعلی کفایی، الیاس نادران و حسین نمازی رسید که همه آنها در دستهبندیهای رایج یا مدافعان اقتصاد اسلامی بودند یا گرایشهای چپ داشتند.
امضاکنندگان نامه معتقد بودند سند استراتژی توسعه صنعتی، «استقلال اقتصادی کشور» را نقض میکند. همچنین نسبت به این احتمال که «شرکتهای فراملیتی و دولتهای آنها بر مقدرات ملت سلطه پیدا کنند» هشدار داده شده بود. نویسندگان همچنین از این که «استراتژی مورد بحث بر مبنای الگوی آزادسازی اقتصادی نئوکلاسیک» تدوین شده و به دنبال «کاهش نقش دولت» در اقتصاد است، ابراز نگرانی کرده بودند.
فشارها باعث شد این سند از سوی دولت وقت کنار گذاشته شود و دیگر هرگز نمونه مشابه آن در دولتهای بعد هم تهیه نشد.
۲۱ سال از آن روزها میگذرد. جامعه ایران در این مدت به صورت مداوم رفاه خود را از دست داده و نرخ فقر بر اساس آمارهای رسمی، به بالای ۳۰ درصد جمعیت ایران رسیده است. یعنی در حال حاضر از هر سه نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
از میان ۱۰ استادی که آن نامه را نوشتند و نظام حکمرانی را نسبت به استراتژی توسعه صنعتی بدبین کردند، هشت نفر در قید حیات هستند و خوب است یکبار مقابل نسلهای جوان قرار گیرند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه حاضر شدند مسیر توسعه ایران را مسدود کنند و اگر به گذشته برگردند، باز هم آن نامه را مینویسند و امضا میکنند؟
✍ #محمد_طاهری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ هر حکومت، هر قانونی را با در نظر گرفتن منافع خود وضع میکند و با وضع قانون، آنچه را به نفع حاکم تشخیص دهند، موافق عدل و نفع اتباع مینامند و از همهی مردمان میخواهند که آن را محترم بشمارند و هر کسی را که از آن سر بپیچد قانونشکن و ناعادل نام میدهند و به کیفر میرسانند.
بنابراین، معنی پاسخ من این است که در هر کشور، حق و عدالت چیزی است که برای حکومت وقت سودمند باشد. عدالت در همه جا یک چیز بیش نیست؛ چیزی که برای قوی سودمند باشد!
تاریخ فلسفه سیاسی
جورج کلوسکو
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
بنابراین، معنی پاسخ من این است که در هر کشور، حق و عدالت چیزی است که برای حکومت وقت سودمند باشد. عدالت در همه جا یک چیز بیش نیست؛ چیزی که برای قوی سودمند باشد!
تاریخ فلسفه سیاسی
جورج کلوسکو
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ به این مذاکره نمی توان چندان امیدی بست!
✍ #علی_شمایلی
مذاکره با امریکا گذشته از اینکه به تابوی عالم سیاسی ایران تبدیل شده است، و حتی گذشته از نتایج آن، در درون ایران با دیوارهای بلند منافع اقتصادی و اهداف ایدئولوژیک برخی از گروه های قدرتمند روبرو شده است.
هر چند اینگونه به نظر می رسد که رهبری جمهوری اسلامی همچنان دارای اقتدار لازم برای قبولاندن خواست و سیاست خود به سایر محافل قدرت است، ولی باید توجه کرد که شیوه روبرو شدن او با مسائل چالش برانگیز و وابستگی طولانی مدت و گسترده او بر محافل نظامی و امنیتی، آن اقتدار مفروض پیشین را با تغییر روبرو کرده است.
رهبر کنونی جمهوری اسلامی همواره کوشیده است، با اینکه دستگاه های اجرایی و قانون گذاری برنامه ها و سیاست های او را دنبال می کنند، خود را بی طرف دربارهی این مسائل حساس نشان دهد.
چنین شیوه ای درست است که به او این فرصت را می دهد که بعدا و به اقتضا شرایط، نقش خود را انکار نماید، ولی برای سایر محافل و ارکان قدرتِ ساختار سیاسی هم این امکان را ایجاد می کند تا از این ابهام و عدم شفافیت برای منافع و اهداف خود استفاده کنند بدون اینکه نگران قاطعیت رای و فرمان رهبر جمهوری اسلامی باشند چون اصولا چنین قاطعیت و شفافیتی وجود ندارد.
رهبری جمهوری اسلامی و ماندگاری این رژیم به ویژه پس از جنبش سبز سال 1388، بیش از پیش به سازمان های سیاسی و امنیتی متکی گردید و جایگاه انها را در سیاست گذاری ها بسیار ارتقا داد، چنانکه بخصوص سازمان نظامی برای خود پروژههای مهم با بودجه های کلانی برون مرزی مانند محور مقاومت و نیروهای نظامی نیابتی تعریف کرد و توانست این پروژه ها را به عنوان شیوه ای برای بقا جمهوری اسلامی به ساختار جمهوری اسلامی بقبولاند.
این برنامه به اشتباه راه نجات جمهوری اسلامی از فشار معترضان و مخالفان داخلی را برون ریزی آنها در خارج معرفی کرد.
این پروژه ها که عموما برای ماجراجویی نظامیان و ارتقا جایگاه آنان در ساختار قدرت و ثروت برنامه ریزی شده بود، از سویی نشان دهنده اعتماد و تکیه رژیم جمهوری اسلامی برای ماندگاری به سازمان های نظامی بود و از سوی دیگر به شکل متقابل موجب اتکا بیشتر حکومت بر آنها شد.
برای فهم دقیق ارتقا قدرت در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی باید به این نکته ساده ولی مهم تاکید کرد که در ایران این قدرت سیاسی است که می تواند درهای ثروت کلان را به روی افراد صاحب قدرت بگشاید.
اینک در بزنگاه انجام مذاکره جمهوری اسلامی با امریکا، دیده می شود که محافل قدرت مختلف که از قِبل جنگ سیاسی با امریکا و غرب و تحریم ها، به مراتب بالای قدرت و ثروت رسیده اند، به سختی با این مذاکره مخالفت و دشمنی می کنند، چون مذاکره و توافق و حتی کاهش تحریم و فشار غرب آنان را از منافع سرشار محروم می کند.
جمهوری اسلامی مانند یک شرکت سهامی خاص است که در آن هر یک از شرکا آورده ای را برای این شرکت و شراکت آورده و سود و منافعی را انتظار می کشند. آورده ی این شرکا عمدتا همان نیروهای انسانی و فعالی است که پایِ کار برنامه ها و سیاست های جمهوری اسلامی بخصوص برنامه های میدانی تبلیغی و نظارتی بر دیگران ایستاده اند.
برای نمونه آورده ی مداحان برای ساختار قدرت نیروهای جوان هیئتی هستند یا طلبه ها و اقشار مذهبی مسجدرو آورده ی روحانیت و الی آخر.
اینان همان نیروهای میدانی هستند که به فراخور برنامه، اهداف و مسائل در فضاهای عمومی واقعی و مجازی عصای دست جمهوری اسلامی اند، که یا در قالب نیروهای بسیج و شبه نظامی در کف خیابان برای مقابله با اعتراض مردم گسیل می شوند، یا نیروهای سایبری در فضای اینترنتند و یا پرکننده صفوف نماز جمعه و جماعت و مراسم مذهبی. هر یک از شرکا به تناسب آورده ی خود منافع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارند که جمهوری اسلامی ناچار است در تقسیم سود آنها را در نظر بگیرد.
نگرانی این شرکا از سرنوشت منافع اقتصادی و اهداف ایدئولوژیک بخاطر مذاکره و توافق احتمالی، موجب مخالفت شدید آنها با مذاکرات گردیده است. از آنجا که هزینه های کلان تحمیل شده به مردم از بابت تحریم و تنش و جنگ، اهمیت چندانی نزد آنان ندارد و خود هم هیچ هزینه ای پرداخت نمی کنند، سرسختانه برای عدم مذاکره فعالیت می کنند.
درست است که دولت مسعود پزشکیان با پشتوانه رای شانزده میلیونی و بخشی از ارکان مهم جمهوری اسلامی موافق مذاکره و حتی توافق با امریکا و غرب، ولی آنچه کفه ی قدرتِ مخالفتِ محافلِ قدرت رژیم با مذاکره و توافق را سنگین تر می کند، حمایت بخشی از مردم و نیروهای سیاسی برانداز و خواهان تغییر و تحول ساختاری از عدم مذاکره، تحریم و فشار فزاینده امریکا و غرب بر جمهوری اسلامی است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ #علی_شمایلی
مذاکره با امریکا گذشته از اینکه به تابوی عالم سیاسی ایران تبدیل شده است، و حتی گذشته از نتایج آن، در درون ایران با دیوارهای بلند منافع اقتصادی و اهداف ایدئولوژیک برخی از گروه های قدرتمند روبرو شده است.
هر چند اینگونه به نظر می رسد که رهبری جمهوری اسلامی همچنان دارای اقتدار لازم برای قبولاندن خواست و سیاست خود به سایر محافل قدرت است، ولی باید توجه کرد که شیوه روبرو شدن او با مسائل چالش برانگیز و وابستگی طولانی مدت و گسترده او بر محافل نظامی و امنیتی، آن اقتدار مفروض پیشین را با تغییر روبرو کرده است.
رهبر کنونی جمهوری اسلامی همواره کوشیده است، با اینکه دستگاه های اجرایی و قانون گذاری برنامه ها و سیاست های او را دنبال می کنند، خود را بی طرف دربارهی این مسائل حساس نشان دهد.
چنین شیوه ای درست است که به او این فرصت را می دهد که بعدا و به اقتضا شرایط، نقش خود را انکار نماید، ولی برای سایر محافل و ارکان قدرتِ ساختار سیاسی هم این امکان را ایجاد می کند تا از این ابهام و عدم شفافیت برای منافع و اهداف خود استفاده کنند بدون اینکه نگران قاطعیت رای و فرمان رهبر جمهوری اسلامی باشند چون اصولا چنین قاطعیت و شفافیتی وجود ندارد.
رهبری جمهوری اسلامی و ماندگاری این رژیم به ویژه پس از جنبش سبز سال 1388، بیش از پیش به سازمان های سیاسی و امنیتی متکی گردید و جایگاه انها را در سیاست گذاری ها بسیار ارتقا داد، چنانکه بخصوص سازمان نظامی برای خود پروژههای مهم با بودجه های کلانی برون مرزی مانند محور مقاومت و نیروهای نظامی نیابتی تعریف کرد و توانست این پروژه ها را به عنوان شیوه ای برای بقا جمهوری اسلامی به ساختار جمهوری اسلامی بقبولاند.
این برنامه به اشتباه راه نجات جمهوری اسلامی از فشار معترضان و مخالفان داخلی را برون ریزی آنها در خارج معرفی کرد.
این پروژه ها که عموما برای ماجراجویی نظامیان و ارتقا جایگاه آنان در ساختار قدرت و ثروت برنامه ریزی شده بود، از سویی نشان دهنده اعتماد و تکیه رژیم جمهوری اسلامی برای ماندگاری به سازمان های نظامی بود و از سوی دیگر به شکل متقابل موجب اتکا بیشتر حکومت بر آنها شد.
برای فهم دقیق ارتقا قدرت در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی باید به این نکته ساده ولی مهم تاکید کرد که در ایران این قدرت سیاسی است که می تواند درهای ثروت کلان را به روی افراد صاحب قدرت بگشاید.
اینک در بزنگاه انجام مذاکره جمهوری اسلامی با امریکا، دیده می شود که محافل قدرت مختلف که از قِبل جنگ سیاسی با امریکا و غرب و تحریم ها، به مراتب بالای قدرت و ثروت رسیده اند، به سختی با این مذاکره مخالفت و دشمنی می کنند، چون مذاکره و توافق و حتی کاهش تحریم و فشار غرب آنان را از منافع سرشار محروم می کند.
جمهوری اسلامی مانند یک شرکت سهامی خاص است که در آن هر یک از شرکا آورده ای را برای این شرکت و شراکت آورده و سود و منافعی را انتظار می کشند. آورده ی این شرکا عمدتا همان نیروهای انسانی و فعالی است که پایِ کار برنامه ها و سیاست های جمهوری اسلامی بخصوص برنامه های میدانی تبلیغی و نظارتی بر دیگران ایستاده اند.
برای نمونه آورده ی مداحان برای ساختار قدرت نیروهای جوان هیئتی هستند یا طلبه ها و اقشار مذهبی مسجدرو آورده ی روحانیت و الی آخر.
اینان همان نیروهای میدانی هستند که به فراخور برنامه، اهداف و مسائل در فضاهای عمومی واقعی و مجازی عصای دست جمهوری اسلامی اند، که یا در قالب نیروهای بسیج و شبه نظامی در کف خیابان برای مقابله با اعتراض مردم گسیل می شوند، یا نیروهای سایبری در فضای اینترنتند و یا پرکننده صفوف نماز جمعه و جماعت و مراسم مذهبی. هر یک از شرکا به تناسب آورده ی خود منافع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارند که جمهوری اسلامی ناچار است در تقسیم سود آنها را در نظر بگیرد.
نگرانی این شرکا از سرنوشت منافع اقتصادی و اهداف ایدئولوژیک بخاطر مذاکره و توافق احتمالی، موجب مخالفت شدید آنها با مذاکرات گردیده است. از آنجا که هزینه های کلان تحمیل شده به مردم از بابت تحریم و تنش و جنگ، اهمیت چندانی نزد آنان ندارد و خود هم هیچ هزینه ای پرداخت نمی کنند، سرسختانه برای عدم مذاکره فعالیت می کنند.
درست است که دولت مسعود پزشکیان با پشتوانه رای شانزده میلیونی و بخشی از ارکان مهم جمهوری اسلامی موافق مذاکره و حتی توافق با امریکا و غرب، ولی آنچه کفه ی قدرتِ مخالفتِ محافلِ قدرت رژیم با مذاکره و توافق را سنگین تر می کند، حمایت بخشی از مردم و نیروهای سیاسی برانداز و خواهان تغییر و تحول ساختاری از عدم مذاکره، تحریم و فشار فزاینده امریکا و غرب بر جمهوری اسلامی است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ تشکیلاتی به نام نیروهای ضدکودتا؟
✍ تحریریه جامعهنو
نشانههای زیادی دیده میشود از امیدواری در هستهٔ مرکزی قدرت به گریز از تلهٔ کنونی، از طریق نقب مذاکره. خوشخیالیِ بیپایهای در هوا موج میزند، مانند امیدِ به محاصرهفتادهای که برای گریز از رویارویی، به تاریکی شب دل بسته است. خب بد نیست زمانی که فرماندهٔ صف مقابل از علاقهاش به حل مسئله بدون کاربرد زور سخن میگويد، برای آسوده خفتن حرفش را باور کنیم. مسئله این است که «چو فردا برآید بلند آفتاب»، همان خواهد شد که سه چهار روز پیش گفتیم:
«اکنون در نقطهای هستیم که میتوانیم آن را موقعیت «ورود به اتاق مذاکره بعد از امضای نتیجهٔ مذاکره» نامید. این موقعیت زمانی رخ میدهد که یک طرف برای ورود به مذاکره، اجرای شروطی را درخواست کند و کشور دیگر به خاطر ضعف مفرط ناچار به قبول شرایط باشد. کشور ما اکنون در این موقعیت است و دیر یا زود با آن مواجه خواهیم شد.»
و این را هم پوشیده گفتیم که «ما فقط برای مذاکره میتوانیم از این قلعه بیرون بر.»
طبیعی است که معنای این پیشبینیهای متوالی، مخالفت زیرجلکی با مذاکره با ایالاتمتحده نیست که این وصله به جامعه نو نمیچسبد؛ هشدار به حکومت است که این پایان راهت است و توقع نشستن پشت میز از جایگاه برابر نداشته باش و به جامعه القا نکن که از پزشکیان و تیمش انتظار دستاوردی چون برجام داری! به قول محمودتان، آن دستاورد را لولو برد وقتی هشت سال پیش ترامپِ عقدهای گفت بیا برای این برجام امضای مرا هم بگیر و تو منظورش را نفهمیدی و شست خود را به او نشان دادی!
البته این هم واضح است که خطمشی ما توی سر حکومت زدن به خاطر اشتباهات استراتژیکش نیست چون صرفاً خیرخواهیم و رقابتی با آن نداریم، اما از پس زدنِ لایهٔ تعارف از روی واقعیات سخت ابا نداریم. کار جهان را نفهمیده، اشتباهات بزرگ کرده، بر اشتباه خود اصرار کرده و پشت این و آن پنهان شده و حالا وقت این است که همگی پرداختِ صورتحساب را (که خیلی هم سنگین است) به عهده بگیریم. نمیشود گفت فدای سرش اما باید این عشوههای خرکیِ گماشتگان را جمع کند. اینکه در تهران به پزشکیان تکلیف کنیم برای شروع مذاکره التماس کن و در مشهد پیچ آن بلندگوی خراب را تا آخر باز کنیم، خر فرض کردنِ همهٔ این تقریباً نود میلیون نفر است.
پس از بلایای یکسال و چند ماه اخیر، حالا دیگر فصل مشترکی قوی وجود دارد. همگی میخواهیم از این وضع آچمز دربیاییم. آئین بخردانه در چنین موقعیتی، دست کشیدن از دودوزهبازی با ملت و راست گفتن به اوست. وقتی ملت را حتی در این حد لایق نمیدانید، وقتی هنوز راضی نمیشوید انواع مضایق غیرضروری را از دوشش بردارید و بلبلانتان برایش کرکری مستانهٔ پیشین را میخوانند، چه انتظار همراهی و تحمل؟ وقتی عربدهکشانِ با اصل و نسبِ شما هنوز تهدیدِ کارگزارانِ عبور از پل صراط ترامپ را به کاربرد نیروی ضد کودتا تهدید میکنند، پیِ کدام هدف هستید؟ پزشکیان و عراقچی بروند امضا کنند برگردند، بعد به جرم خیانت بگیریدشان؟ سرکنگبین شما این است؟ هنوز کار میکند؟
آینهٔ جهانبینی که هنوز از آن دست برنمیدارید، حتی خشت خام نیست، که کلوخی در حال خرد شدن است. این را دیگر خوشباورترین باورمندان هم فهمیدهاند که ما، دستهجمعی، شکست سختی خوردهایم و وقت هزیمت است. در این هنگامهٔ هزیمت، حتی اگر پردهپوشِ برخی حقایقِ از پرده برون افتادهایم، دست از آن بازی برداریم. مُجاز کردنِ رفتن ظریف به کنفرانس و تقاضای دستگیری او توسط نیروی ضد کودتا در فرودگاه، بازیِ رسوایی است! البته پزشکیان از انچه بر سرش خواهد آمد آگاه است و دست از قربانی کردنِ خودش برنمیدارد اما حواسش به این باشد که تدارکِ تشکیلاتی با عنوان ضد کودتا برای کسانی که قرار است با امضایشان احتمالِ گریزِ حکومت از محاصرۀ کنونی افزایش یابد، از همین الان شروع شده است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ تحریریه جامعهنو
نشانههای زیادی دیده میشود از امیدواری در هستهٔ مرکزی قدرت به گریز از تلهٔ کنونی، از طریق نقب مذاکره. خوشخیالیِ بیپایهای در هوا موج میزند، مانند امیدِ به محاصرهفتادهای که برای گریز از رویارویی، به تاریکی شب دل بسته است. خب بد نیست زمانی که فرماندهٔ صف مقابل از علاقهاش به حل مسئله بدون کاربرد زور سخن میگويد، برای آسوده خفتن حرفش را باور کنیم. مسئله این است که «چو فردا برآید بلند آفتاب»، همان خواهد شد که سه چهار روز پیش گفتیم:
«اکنون در نقطهای هستیم که میتوانیم آن را موقعیت «ورود به اتاق مذاکره بعد از امضای نتیجهٔ مذاکره» نامید. این موقعیت زمانی رخ میدهد که یک طرف برای ورود به مذاکره، اجرای شروطی را درخواست کند و کشور دیگر به خاطر ضعف مفرط ناچار به قبول شرایط باشد. کشور ما اکنون در این موقعیت است و دیر یا زود با آن مواجه خواهیم شد.»
و این را هم پوشیده گفتیم که «ما فقط برای مذاکره میتوانیم از این قلعه بیرون بر.»
طبیعی است که معنای این پیشبینیهای متوالی، مخالفت زیرجلکی با مذاکره با ایالاتمتحده نیست که این وصله به جامعه نو نمیچسبد؛ هشدار به حکومت است که این پایان راهت است و توقع نشستن پشت میز از جایگاه برابر نداشته باش و به جامعه القا نکن که از پزشکیان و تیمش انتظار دستاوردی چون برجام داری! به قول محمودتان، آن دستاورد را لولو برد وقتی هشت سال پیش ترامپِ عقدهای گفت بیا برای این برجام امضای مرا هم بگیر و تو منظورش را نفهمیدی و شست خود را به او نشان دادی!
البته این هم واضح است که خطمشی ما توی سر حکومت زدن به خاطر اشتباهات استراتژیکش نیست چون صرفاً خیرخواهیم و رقابتی با آن نداریم، اما از پس زدنِ لایهٔ تعارف از روی واقعیات سخت ابا نداریم. کار جهان را نفهمیده، اشتباهات بزرگ کرده، بر اشتباه خود اصرار کرده و پشت این و آن پنهان شده و حالا وقت این است که همگی پرداختِ صورتحساب را (که خیلی هم سنگین است) به عهده بگیریم. نمیشود گفت فدای سرش اما باید این عشوههای خرکیِ گماشتگان را جمع کند. اینکه در تهران به پزشکیان تکلیف کنیم برای شروع مذاکره التماس کن و در مشهد پیچ آن بلندگوی خراب را تا آخر باز کنیم، خر فرض کردنِ همهٔ این تقریباً نود میلیون نفر است.
پس از بلایای یکسال و چند ماه اخیر، حالا دیگر فصل مشترکی قوی وجود دارد. همگی میخواهیم از این وضع آچمز دربیاییم. آئین بخردانه در چنین موقعیتی، دست کشیدن از دودوزهبازی با ملت و راست گفتن به اوست. وقتی ملت را حتی در این حد لایق نمیدانید، وقتی هنوز راضی نمیشوید انواع مضایق غیرضروری را از دوشش بردارید و بلبلانتان برایش کرکری مستانهٔ پیشین را میخوانند، چه انتظار همراهی و تحمل؟ وقتی عربدهکشانِ با اصل و نسبِ شما هنوز تهدیدِ کارگزارانِ عبور از پل صراط ترامپ را به کاربرد نیروی ضد کودتا تهدید میکنند، پیِ کدام هدف هستید؟ پزشکیان و عراقچی بروند امضا کنند برگردند، بعد به جرم خیانت بگیریدشان؟ سرکنگبین شما این است؟ هنوز کار میکند؟
آینهٔ جهانبینی که هنوز از آن دست برنمیدارید، حتی خشت خام نیست، که کلوخی در حال خرد شدن است. این را دیگر خوشباورترین باورمندان هم فهمیدهاند که ما، دستهجمعی، شکست سختی خوردهایم و وقت هزیمت است. در این هنگامهٔ هزیمت، حتی اگر پردهپوشِ برخی حقایقِ از پرده برون افتادهایم، دست از آن بازی برداریم. مُجاز کردنِ رفتن ظریف به کنفرانس و تقاضای دستگیری او توسط نیروی ضد کودتا در فرودگاه، بازیِ رسوایی است! البته پزشکیان از انچه بر سرش خواهد آمد آگاه است و دست از قربانی کردنِ خودش برنمیدارد اما حواسش به این باشد که تدارکِ تشکیلاتی با عنوان ضد کودتا برای کسانی که قرار است با امضایشان احتمالِ گریزِ حکومت از محاصرۀ کنونی افزایش یابد، از همین الان شروع شده است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ آخوند نایینی از مراجع تقلید اواخر دوران سلسلۀ قاجار معتقد بود که استبداد بر دو قسم است:
🔺 استبداد سیاسی
🔺 استبداد دینی
وی بر این باور بود که مبارزه با استبداد دینی به مراتب دشوارتر از مقابله با استبداد سیاسیست.
نایینی روحانیون را مورد انتقاد قرار میداد و میگفت مشکل این است که علما در طول تاریخ حاکمان را در جایگاه معصومین نشاندهاند و از این رو هر انتقاد و اعتراضی به حاکم مستبد را محاربه با امام زمان معرفی کردهاند.
او از زمرۀ روحانیونی بود که قائل به مشروط و محدود شدن قدرت حکام و تدوین قانون اساسی بود.
نائینی معتقد بود که در بسیاری از امور، شرع هیچگونه دستور و الزامی ندارد و لازم است که انسانها در این حوزهها[منطقۀ فراغ شرع] مطابق با عقل و تجربۀ فردی و یا جمعی خود تصمیم بگیرند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔺 استبداد سیاسی
🔺 استبداد دینی
وی بر این باور بود که مبارزه با استبداد دینی به مراتب دشوارتر از مقابله با استبداد سیاسیست.
نایینی روحانیون را مورد انتقاد قرار میداد و میگفت مشکل این است که علما در طول تاریخ حاکمان را در جایگاه معصومین نشاندهاند و از این رو هر انتقاد و اعتراضی به حاکم مستبد را محاربه با امام زمان معرفی کردهاند.
او از زمرۀ روحانیونی بود که قائل به مشروط و محدود شدن قدرت حکام و تدوین قانون اساسی بود.
نائینی معتقد بود که در بسیاری از امور، شرع هیچگونه دستور و الزامی ندارد و لازم است که انسانها در این حوزهها[منطقۀ فراغ شرع] مطابق با عقل و تجربۀ فردی و یا جمعی خود تصمیم بگیرند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ عملیات ایز گُم کردن
🔹اگر به رفتارهای این روزهای تندروها نگاه کنیم، متوجه کوشش جدی آنان برای ایجاد انحراف در افکارعمومی میشویم. مهمترین آن فشار سیاسی به دستگاه قضایی است که در دوره مدیریت جدید توانسته در حد متعارف از سیاست فاصله بگیرد و زیر بار منویات گروههای سیاسی نرود.
🔹تندروها میخواهند با یک تیر چند نشان را بزنند. اول و مهمتر از همه، خارج کردن مسئولین دولت قبل از زیر تیغ حکم سنگین دادگاه چای دبش است. تندروها با دقت در مورد این پرونده سکوت کردهاند؛ درحالیکه این پرونده نهتنها بزرگترین فساد تاریخ ایران است، بلکه در ابتدای دولت آقای رئیسی هم اتفاق افتاد و حتی وزیر مربوط و شاید هم بیش از یک وزیر در این پرونده متهم هستند که حداقل یکی از آنان پیش از این پرونده هم محکومیت قطعی پیدا کرده و زندان رفته است.
🔹تاکنون کسی ندیده است که تندروها اعتراض جدی به این فساد بسیار بزرگ و آشکار کنند و از دستگاه قضایی درخواست برخورد نمایند. به همین دلیل، برای رد گم کردن حالا حملات خود را در قالب طرح سوال به سوی رئیس قوهقضاییه متمرکز کردهاند که چرا با فلان فرد برخورد نمیکند؟ یا چرا پرونده کرسنت را بهجایی نمیرساند که مطلوب آنان باشد؟
🔹چای دبش آبرویی برای نظام اداری آن دولت و کشور نگذاشت. در واقع، آن دولت را چون آبکشی نشان داد که فساد بهراحتی از روزنههای آن عبور میکرد؛ روزنههایی که اتفاقاً خیلی هم درشت بودند. تنها راه برای اینکه فساد بیش از این موجب تضعیف حکومت نشود، رسیدگیهای قضایی مستقل و بیطرفانه است که در دوره اخیر برخلاف گذشته روند بهتری دیده میشود.
🔹نکتهای که کمتر به آن توجه میشود، این است که در زمان مدیریت پیشین دستگاه قضایی، از طریق دادگاههای ویژه افراد زیادی به زندانهای طویلالمدت و برخی هم اعدام محکوم شدند؛ ولی هیچکس از متهمین کلان قاچاق سوخت محاکمه نشد. درحالیکه امروز میدانیم چه حجم بزرگی از فساد سوخت بیخ گوش برخی، قاچاق میشده است.
🔹مجموعه این موارد نشان میدهد این جار و جنجال بهظاهر بیهوده تندروها با هدف ایز گم کردن از رسیدگیهای مستقل قضایی علیه همدستان آنان است که برای پرت کردن حواس مردم و خطونشان کشیدن با مسئولین ذیربط است.
🔹بزرگترین خدمتی که دستگاه قضایی میتواند به این مردم و نظام کند، حفظ استقلال نسبی خود و تقویت بیش از پیش آن است. آنچه مردم را به مبارزه با فساد امیدوار میکند، همین استقلال قضایی است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔹اگر به رفتارهای این روزهای تندروها نگاه کنیم، متوجه کوشش جدی آنان برای ایجاد انحراف در افکارعمومی میشویم. مهمترین آن فشار سیاسی به دستگاه قضایی است که در دوره مدیریت جدید توانسته در حد متعارف از سیاست فاصله بگیرد و زیر بار منویات گروههای سیاسی نرود.
🔹تندروها میخواهند با یک تیر چند نشان را بزنند. اول و مهمتر از همه، خارج کردن مسئولین دولت قبل از زیر تیغ حکم سنگین دادگاه چای دبش است. تندروها با دقت در مورد این پرونده سکوت کردهاند؛ درحالیکه این پرونده نهتنها بزرگترین فساد تاریخ ایران است، بلکه در ابتدای دولت آقای رئیسی هم اتفاق افتاد و حتی وزیر مربوط و شاید هم بیش از یک وزیر در این پرونده متهم هستند که حداقل یکی از آنان پیش از این پرونده هم محکومیت قطعی پیدا کرده و زندان رفته است.
🔹تاکنون کسی ندیده است که تندروها اعتراض جدی به این فساد بسیار بزرگ و آشکار کنند و از دستگاه قضایی درخواست برخورد نمایند. به همین دلیل، برای رد گم کردن حالا حملات خود را در قالب طرح سوال به سوی رئیس قوهقضاییه متمرکز کردهاند که چرا با فلان فرد برخورد نمیکند؟ یا چرا پرونده کرسنت را بهجایی نمیرساند که مطلوب آنان باشد؟
🔹چای دبش آبرویی برای نظام اداری آن دولت و کشور نگذاشت. در واقع، آن دولت را چون آبکشی نشان داد که فساد بهراحتی از روزنههای آن عبور میکرد؛ روزنههایی که اتفاقاً خیلی هم درشت بودند. تنها راه برای اینکه فساد بیش از این موجب تضعیف حکومت نشود، رسیدگیهای قضایی مستقل و بیطرفانه است که در دوره اخیر برخلاف گذشته روند بهتری دیده میشود.
🔹نکتهای که کمتر به آن توجه میشود، این است که در زمان مدیریت پیشین دستگاه قضایی، از طریق دادگاههای ویژه افراد زیادی به زندانهای طویلالمدت و برخی هم اعدام محکوم شدند؛ ولی هیچکس از متهمین کلان قاچاق سوخت محاکمه نشد. درحالیکه امروز میدانیم چه حجم بزرگی از فساد سوخت بیخ گوش برخی، قاچاق میشده است.
🔹مجموعه این موارد نشان میدهد این جار و جنجال بهظاهر بیهوده تندروها با هدف ایز گم کردن از رسیدگیهای مستقل قضایی علیه همدستان آنان است که برای پرت کردن حواس مردم و خطونشان کشیدن با مسئولین ذیربط است.
🔹بزرگترین خدمتی که دستگاه قضایی میتواند به این مردم و نظام کند، حفظ استقلال نسبی خود و تقویت بیش از پیش آن است. آنچه مردم را به مبارزه با فساد امیدوار میکند، همین استقلال قضایی است.
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️✴️ عیدی دولت به مردم!!!
🔷بدهی دولت رکورد ۳ سال اخیر را شکست. به زبان ساده؛ #تورم سنگینی در راه است! این هم عیدی دولت بدهکار برای شب عید امسال.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔷بدهی دولت رکورد ۳ سال اخیر را شکست. به زبان ساده؛ #تورم سنگینی در راه است! این هم عیدی دولت بدهکار برای شب عید امسال.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Telegram
attach 📎
✴️❇️ بازی روسیه با کارت ایران
🔰پوست خربزه ی روسیه زیر پای ایران
✍گفتوگوی احمد غلامی با عباس آخوندی
📌 توافقنامه ایران و روسیه از نظر زمان به نظر من پوست خربزهای زیر پای دکتر پزشکیان بود و جای تعجب بود که ایشان یک روز قبل از سوگند یادکردن ترامپ چنین عهدنامهای را امضا کرد، چون مذاکرات این عهدنامه از 1398 شروع شده بود و میتوانستند امضای عهدنامه را یکی، دو ماه به تعویق بیندازند.
ما از نظر اولویتها در موقعیتی هستیم که نیاز داریم سطح تنش در منطقه کاهش پیدا کند. آلان تنش ما عمدتا با امریکا و اتحادیه اروپا است. بنابراین، از نظر زمان، یک بازی است که روسیه با کارت ایران انجام داده.
قاعدتا یکی از مسایل ترامپ، حل مساله اوکراین است و دقیقا یک روز قبل از سر کار آمدن وی، روسیه به امریکا نشان میدهد که من هنوز میتوانم با کارت ایران بازی کنم.
🔺 نکته بسیار مهم دیگر، موضع اتحادیه اروپا است که این عهدنامه را تهدیدی علیه خود تلقی کرد./ شرق
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔰پوست خربزه ی روسیه زیر پای ایران
✍گفتوگوی احمد غلامی با عباس آخوندی
📌 توافقنامه ایران و روسیه از نظر زمان به نظر من پوست خربزهای زیر پای دکتر پزشکیان بود و جای تعجب بود که ایشان یک روز قبل از سوگند یادکردن ترامپ چنین عهدنامهای را امضا کرد، چون مذاکرات این عهدنامه از 1398 شروع شده بود و میتوانستند امضای عهدنامه را یکی، دو ماه به تعویق بیندازند.
ما از نظر اولویتها در موقعیتی هستیم که نیاز داریم سطح تنش در منطقه کاهش پیدا کند. آلان تنش ما عمدتا با امریکا و اتحادیه اروپا است. بنابراین، از نظر زمان، یک بازی است که روسیه با کارت ایران انجام داده.
قاعدتا یکی از مسایل ترامپ، حل مساله اوکراین است و دقیقا یک روز قبل از سر کار آمدن وی، روسیه به امریکا نشان میدهد که من هنوز میتوانم با کارت ایران بازی کنم.
🔺 نکته بسیار مهم دیگر، موضع اتحادیه اروپا است که این عهدنامه را تهدیدی علیه خود تلقی کرد./ شرق
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Telegram
attach 📎
❇️✴️ شدیم دلخواه همه...
🔻ارزیابی ام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهتگیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است. بنگرید:
📌۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بینالملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛
📌۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالاتمتحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم نیست. بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم خطرند؛
📌۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛
📌۴- ولی استمرار یک حکومت منزوی، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان مطلوبتر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛
📌۵- هم چنین برای طالب ها تداوم استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی بهاستان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛
📌۶- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه) ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد.
البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و مهر خاتم بر آن زد؛
📌۷- به گمانم تا جایی که به همسایگان و منطقه بر می گردد، تنها سه ملت اند که از قدرت یابی مجدد ایران و خروجش از انزوای بین المللی خشنود خواهند شد: ارمنستان، پاکستان و ....
پیشترها در همین جا به اندازه کافی دلایل علاقه درازمدت این سه ملت را تشریحکرده ام.
✍ یدالله کریمی پور
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔻ارزیابی ام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهتگیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است. بنگرید:
📌۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بینالملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛
📌۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالاتمتحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم نیست. بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم خطرند؛
📌۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛
📌۴- ولی استمرار یک حکومت منزوی، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان مطلوبتر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛
📌۵- هم چنین برای طالب ها تداوم استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی بهاستان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛
📌۶- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه) ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد.
البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و مهر خاتم بر آن زد؛
📌۷- به گمانم تا جایی که به همسایگان و منطقه بر می گردد، تنها سه ملت اند که از قدرت یابی مجدد ایران و خروجش از انزوای بین المللی خشنود خواهند شد: ارمنستان، پاکستان و ....
پیشترها در همین جا به اندازه کافی دلایل علاقه درازمدت این سه ملت را تشریحکرده ام.
✍ یدالله کریمی پور
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ سلاح هستهای، شوروی را نجات نداد، بلکه باعث فروپاشی آن شد
«مصطفی اعلایی» دیپلمات پیشین:
اگر کشوری امنیت داشته باشد، اما مردم فقیر باشند، فقر آشوب و تکانه اجتماعی ایجاد میکند و امنیت هم میرود
«ابراهیم رحیمپور» معاون اسبق وزارت امور خارجه:
اگر پشتوانه مردم را از دست بدهیم، بازدارندگی نداریم، حتی اگر سلاح اتمی داشته باشیم
حتی چین و روسیه به ما میگویند چرا FATF را امضا نمیکنید؟
اقتدار نظامی وقتی مثل یک چماق بالا باشد، بازدارنده است، اما وقتی پایین آمد، بازدارندگی مفهومش را از دست میدهد
«نعمت الله ایزدی» آخرین سفیر ایران در شوروی:
شوروی امنیت انسانی خود را از دست داد در حالی که تعداد موشکهای هستهایش از آمریکا جلوتر بود.
فرهنگ و تمدن و نخبگان ایرانی خارج کشور، عامل بازدارندگی برای ایران هستند.
🔰بخش نخست میزگرد بازدارندگی در دوران جدید
گزارش میزگرد ایرنا را در این نشانی بخوانید.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
«مصطفی اعلایی» دیپلمات پیشین:
اگر کشوری امنیت داشته باشد، اما مردم فقیر باشند، فقر آشوب و تکانه اجتماعی ایجاد میکند و امنیت هم میرود
«ابراهیم رحیمپور» معاون اسبق وزارت امور خارجه:
اگر پشتوانه مردم را از دست بدهیم، بازدارندگی نداریم، حتی اگر سلاح اتمی داشته باشیم
حتی چین و روسیه به ما میگویند چرا FATF را امضا نمیکنید؟
اقتدار نظامی وقتی مثل یک چماق بالا باشد، بازدارنده است، اما وقتی پایین آمد، بازدارندگی مفهومش را از دست میدهد
«نعمت الله ایزدی» آخرین سفیر ایران در شوروی:
شوروی امنیت انسانی خود را از دست داد در حالی که تعداد موشکهای هستهایش از آمریکا جلوتر بود.
فرهنگ و تمدن و نخبگان ایرانی خارج کشور، عامل بازدارندگی برای ایران هستند.
🔰بخش نخست میزگرد بازدارندگی در دوران جدید
گزارش میزگرد ایرنا را در این نشانی بخوانید.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
ایرنا
در نبود رضایت مردم، بازدارندگی هستهای هم شوروی را از فروپاشی نجات نداد
تهران- ایرنا- کارشناسان حاضر در یک میزگرد تخصصی میگویند: بازدارندگی از مولفههای مهم قدرت کشورهاست که سبب میشود تهدیدات جنبه عینی پیدا نکند وبه ویژه مانع از بروز جنگ و تخاصم شدید میان کشورها شود. اما مهم این است که بازدارندگی تکساحتی نیست و صرفا نباید…
❇️✴️ حمایت از تولید ملی یا حمایت از رانتهای کلان اقتصادی
✍ مهدی اسفندیار
یادداشتی امروز برایم ارسال شد که مطلع یادداشت این بود که یک ژاپنی تویوتا سوار میشود و لباس بریتانیایی میپوشد و قهوه برزیلی مینوشد زیرا او یاد گرفته است که مزیت امری نسبی است. ژاپن و بسیاری از کشورهای توسعه یافته را اگر ببینید، پیشرفت و توسعه با رقابت عجین شده است منع واردات و الزام و اجبار برای خرید جنس تولیدی داخل هرگز یک استراتژی صحیح برای پیشرفت کشور نبوده بلکه یک سیاست آلوده و فاسد در جهت حمایت از مافیاست. زیرا مافیا و رفتار مافیایی نیازمند محیطی است که بتواند در در یک بازار انحصاری و غیرشفاف به سود وحشتناک برسد حالا فرقی ندارد؛ مواد مخدر سنتی مثل شیشه و کراک و.. باشد یا یک کالای تجهیزات پزشکی و یا خانگی یا خودرو هرکدام آسیب خاص خودشان را به مصرفکننده در بعد اقتصادی و جانی نشان میدهند.
اتفافا مافیای مواد مخدر به نظرم بهتر و عادلانهتر و سختتر از مافیای اقتصادی پول در میآورد زیرا تحت عناوین مقدسی چون حمایت از تولید و کالای داخلی تطهیر نمیشود.
من حدودا ۱۶ سال پیش یک یخچال سامسونگ خریدم که با گذشت بیش از ۱۶ سال در حال کار است و با بهترین بازده و کیفیت و سال ۹۲ هم یک یخچال ایرانی خریدم (آنهم با انتخاب خودم) که از لحظه ورود تاکنون دارای مشکل است؛ دیروز هم موتورش بعد از مدتی بد کار کردن سوخت.
سال ۱۴٠۱ هم برای دفترم البته این دفعه تا حدودی از سر اجبار یخچال دوم ایرانی را خریدم که دقیقا همان مشکلات سیزده سال پیش آن یخچال اول ایرانی را داشت و.... پولم رو دور میریزم وقتم را میگیرم؛ کیفیت عملکرد یخچالها در نگهداری غذا بماند.... که چه؟! که میخواهیم به نام خودکفایی و اشتغال یه حال اساسی به یه عدهای بدهیم.
دولتمردان و سیاستگذاران ایرانی بدانند اگر وام و تسهیلات و معافیت مالیاتی و وضع عوارض گمرگی بر کالای وارداتی نتوانست بازار یک صنعت را در کشور سرپا نگهدارد و ناچار شدید الزام و اجبار به خرید و منع واردات را در دستور کار قرار بدهید بدانید که سر جان و مال یک ملت و آینده یک مملکت به نفع عده ای خاص قمار کرده اید، حالا اسمش را هرچه میخواهید بگذارید و بدانید نتیجهای جز رسوایی و سرافکندگی به بار نخواهد آورد و این نوع سیاست ها به زودی در کتب درسی دانش آموزان کشورهای مختلف مایه عبرت انسان ها خواهد شد؛ در کتاب ها خواهند نوشت که وظیفهی حمایت از کالای داخلی بر عهده صنعت گران است تا مردم را با کیفیت و مزیت و... اقناع کنند؛ وظیفه حکمرانان است تا با تسهیلات و معافیت مالیاتی کمک کنند؛
خواهند نوشت که اجبار به خرید نتیجه ای جز رکود در تکنولوژی و عدم پاسخگویی و گرانفروشی و… در نهایت ورشکستگی و وابستگی کشور نخواهد داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍ مهدی اسفندیار
یادداشتی امروز برایم ارسال شد که مطلع یادداشت این بود که یک ژاپنی تویوتا سوار میشود و لباس بریتانیایی میپوشد و قهوه برزیلی مینوشد زیرا او یاد گرفته است که مزیت امری نسبی است. ژاپن و بسیاری از کشورهای توسعه یافته را اگر ببینید، پیشرفت و توسعه با رقابت عجین شده است منع واردات و الزام و اجبار برای خرید جنس تولیدی داخل هرگز یک استراتژی صحیح برای پیشرفت کشور نبوده بلکه یک سیاست آلوده و فاسد در جهت حمایت از مافیاست. زیرا مافیا و رفتار مافیایی نیازمند محیطی است که بتواند در در یک بازار انحصاری و غیرشفاف به سود وحشتناک برسد حالا فرقی ندارد؛ مواد مخدر سنتی مثل شیشه و کراک و.. باشد یا یک کالای تجهیزات پزشکی و یا خانگی یا خودرو هرکدام آسیب خاص خودشان را به مصرفکننده در بعد اقتصادی و جانی نشان میدهند.
اتفافا مافیای مواد مخدر به نظرم بهتر و عادلانهتر و سختتر از مافیای اقتصادی پول در میآورد زیرا تحت عناوین مقدسی چون حمایت از تولید و کالای داخلی تطهیر نمیشود.
من حدودا ۱۶ سال پیش یک یخچال سامسونگ خریدم که با گذشت بیش از ۱۶ سال در حال کار است و با بهترین بازده و کیفیت و سال ۹۲ هم یک یخچال ایرانی خریدم (آنهم با انتخاب خودم) که از لحظه ورود تاکنون دارای مشکل است؛ دیروز هم موتورش بعد از مدتی بد کار کردن سوخت.
سال ۱۴٠۱ هم برای دفترم البته این دفعه تا حدودی از سر اجبار یخچال دوم ایرانی را خریدم که دقیقا همان مشکلات سیزده سال پیش آن یخچال اول ایرانی را داشت و.... پولم رو دور میریزم وقتم را میگیرم؛ کیفیت عملکرد یخچالها در نگهداری غذا بماند.... که چه؟! که میخواهیم به نام خودکفایی و اشتغال یه حال اساسی به یه عدهای بدهیم.
دولتمردان و سیاستگذاران ایرانی بدانند اگر وام و تسهیلات و معافیت مالیاتی و وضع عوارض گمرگی بر کالای وارداتی نتوانست بازار یک صنعت را در کشور سرپا نگهدارد و ناچار شدید الزام و اجبار به خرید و منع واردات را در دستور کار قرار بدهید بدانید که سر جان و مال یک ملت و آینده یک مملکت به نفع عده ای خاص قمار کرده اید، حالا اسمش را هرچه میخواهید بگذارید و بدانید نتیجهای جز رسوایی و سرافکندگی به بار نخواهد آورد و این نوع سیاست ها به زودی در کتب درسی دانش آموزان کشورهای مختلف مایه عبرت انسان ها خواهد شد؛ در کتاب ها خواهند نوشت که وظیفهی حمایت از کالای داخلی بر عهده صنعت گران است تا مردم را با کیفیت و مزیت و... اقناع کنند؛ وظیفه حکمرانان است تا با تسهیلات و معافیت مالیاتی کمک کنند؛
خواهند نوشت که اجبار به خرید نتیجه ای جز رکود در تکنولوژی و عدم پاسخگویی و گرانفروشی و… در نهایت ورشکستگی و وابستگی کشور نخواهد داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology