آخرش با چایی ازدواج میکنم.

امروز واقعا خیالم راحت بود که اتو رو از برق کشیدم :)

یه سندرومی هست که جدیدا ذهنمو درگیر کرده به اسم (وای من خیلی عقبم) که خیلیامون بهش دچاریم.

الان ما جدی باید شهریور بریم امتحان بدیم؟ چون من حتی یادم نمیاد ترم چند بودم.

Mood:

اصرارم برای روزانه حموم رفتن رو اگه تو بقیهٔ کارها هم داشتم، الان یه چیزی شده بودم.

آز آدم‌هایی که اول صبح زنگ می‌زنن متنفرم، از آدم‌هایی که اخر شب زنگ می‌زنن هم متنفرم، از آدمایی که کلا عادت دارن تماس بگیرن متنفرم، از آدما هم متنفرم.

من در حال چک کردن استایلم حین رد شدن از آیینه و شیشه های خیابون.

پسرا هم میخوان روشون حساس باشی ، هم حساسیتت به هیچ جاشون نیست

اینجوریم که خیلی مهربونم خیلی اهمیت میدم خیلی صاف و ساده م با آدمایی ک دوسشون دارم
ولی اگه یذره متوجه بشم باهام صادق نیستن و با سیاست رفتار میکنن کلا از چشمم میفتن دگ نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم .