Telegram Web
یادداشت زیر را در ۶ آذر ۱۴۰۲ نوشته‌ام که به مناسبت جنگ کنونی رژیم اسرائیل بر علیه کشور ما عيناً و بی کم و کاست آن را بازنشر می‌کنم.
رحیم محمدی
۲۸ خرداد ۱۴۰۴
Forwarded from جامعه ایرانی (رحیم محمدی)
هابرماس و مسأله یهود


رحیم محمدی
۶ آذر ۱۴۰۲

هابرماس فیلسوف بزرگی است، مسأله‌ها و پرسش‌های مهمی طرح کرد، عصر ما هم کم و بیش تحت تاثیر پژوهش‌ها و افکار ایشان است.
اما توجه کنیم کارل مارکس تقریبا شش یا هفت دهه قبل از تشکیل دولت اسرائیل، رساله‌ای نوشت به اسم "مسأله‌ی یهود".
این رساله چندان در عصر کنونی خوانده نمی‌شود و من فکر می‌کنم هابرماس هم آنرا نخوانده است یا دست کم التفاتی به مسأله این رساله نداشته است.
من اگر یک برداشت آزاد از رساله مارکس ارائه کنم، گویا وی در پایان می‌خواهد بگوید: مدرنیته مسأله‌ای هم بنام مسأله یهود دارد که اگر این مسأله نیز فهمیده و حل نشود، آرمان‌ها و آرزوها و ارزش‌های مدرنیته شکست خواهند خورد.
ما هم البته امروزه می‌توانیم مسأله یهود را به سان "مسأله اسرائیل" قرائت کنیم.
واقعیت این است امروزه اسرائیل و مسأله اشغال و اخراج ساکنین تقریبا اغلب ارزش‌ها و آرزوهای مدرنیته را به چالش کشیده است‌. من گاهی مسأله اسرائیل را به سان "مسأله استعمار" می‌بینم. به همان میزان که استعمار ارزش‌های مدرن را سیاه کرد، اسرائیل نیز.
متن فارسی نامۀ مشترک انجمن جامعه‌شناسی ایران و اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران به انجمن‌های جامعه‌شناسی جهان با درخواست همبستگی و حمایت فوری جهانی در پی حملۀ اسراییل به ایران

مخاطبان: روسای 
1. انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی
2. کمیته حقوق بشر انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی
3. انجمن جامعه‌شناسی اروپا
4. انجمن مطالعات خاورمیانه
5. انجمن جامعه‌شناسی امریکا
6. انجمن شوراهای تحقیقات علوم اجتماعی آسیا

با سلام و احترام،
ما اعضای انجمن جامعه‌شناسی و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران، با نگرانی بسیار، تغییراتی را در جهان امروز نظاره و بررسی می‌کنیم که موجب سلب کرامت انسان‌ها و آسیب‌های جبران‌ناپذیر به بنیان‌های زیستی هستند و نامحتمل نیست که نقطه عطفی در روند آسیب‌زایی دورۀ آنتروپوسین و سرنوشت زیستکره باشند؛ در همین حال ما با نگرانی مضاعف تغییرات خونین اخیر را در خاورمیانه دنبال می‌کنیم؛ به‌ویژه حملۀ شبانه دولت اسرائیل به سرزمین و بوم ایران و تداوم آن که نقض آشکار حقوق بین‌الملل، منشور ملل متحد و اصل عدم توسل به زور در روابط بین‌الملل است.
جامعه‌شناسان ایران هم‌اکنون نیز گرفتار مشکلات و محدودیت‌های بسیاری هستند که موجب شده امکان حضور و همراهی با کنفرانس رباط را از دست بدهند. این جنگ علاوه بر آثار زیانبار، موجب ایزوله شدن بیش از پیش جامعه‌شناسان ایران و آسیب شدید به رشد جامعه‌شناسی در ایران خواهد شد؛ همچنان‌که تداوم و گسترش این جنگ در خاورمیانه تمامی این کنفرانس را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
این حمله نه‌تنها به تمامیت سرزمینی ایران، بل‌که به ثبات منطقه و فراتر از آن به بنیان‌های صلح جهانی آسیب زده است. ما این اقدام را مصداقی از امپریالیسم نظامی‌گرا، بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای و بی‌توجهی به حق حیات و امنیت انسان‌ها می‌دانیم.
در شرایط بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه و ایران، هر اقدام نظامی، صرف‌نظر از موضع سیاسی کشورها، جریان‌ها و افراد، خطری جدی برای جان، روان، معیشت و همبستگی اجتماعی ضروری میلیون‌ها انسان است.
شما و ما از آثار زیانبار سکوت برخی از روشنفکران و دانشمندان در برابر وقایعی مانند ظهور  نازیسم و فاشیسم و بروز جنگ جهانی مطلع هستیم. سکوت ما در چنین لحظاتی به معنای پذیرش و عادی‌سازی خشونت و سلطه‌طلبی و آثار زیانبار آن، از یک سو بر زیستکره و افول خرد و سرنوشت نوع انسان، و از سوی دیگر بر جامعه‌شناسی ایران، خواهد بود.
بر این اساس، ما از شما، به‌عنوان نهادهای معتبر جهانی در حوزه جامعه‌شناسی، می‌خواهیم:
۱. رسما حملات نظامی علیه ایران را محکوم و نسبت به تهدید صلح جهانی هشدار دهید؛
۲. از جامعه‌ مدنی و دانشمندان علوم اجتماعی در ایران حمایت اخلاقی و حرفه‌ای اعلام کنید؛
۳. با صدور بیانیه‌ها، نشست‌ها و همکاری‌های علمی، زمینۀ دیالوگ بین‌المللی برای صلح و عدالت اجتماعی را فراهم کنید؛
۴. در برابر روندهای فزایندۀ نظامی‌گری، خشونت ساختاری، نقض حقوق بشر و بی‌ثبات‌سازی جهانی، همبستگی اجتماعی علمی نشان دهید؛
۵. در کنفرانس‌های رباط و دهلی، به‌طور ویژه تشدید جنگ و نظامی‌گری در خاورمیانه و تهدیدهای صلح و جان و زندگی ساکنان این منطقه را مورد تامل و بررسی قرار دهید.
در پایان، تأکید می‌کنیم که دفاع از صلح و کرامت انسانی نه محدود به مرزهاست، نه به دولت‌ها. دفاع از مردم، جامعه، و ارزش‌های انسانی وظیفه‌ای است مشترک میان همه‌ ما. ما آماده‌ایم برای هرگونه گفت‌وگو، تبادل علمی، و همیاری مشترک گام برداریم.

با احترام و امید به صلح،

انجمن جامعه‌شناسی ایران
اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران


@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
اشاره
‏با ناامیدی می‌گویم: لطفاً به مردم برگردید، به میانگینِ مطالبات مردم ایران برگردید.
شما هیچ‌وقت بالاتر از میانگین مردم، خیر و مصلحت این کشور را نخواهید فهمید. روند عمومی یک جامعه را مردمان زمانه تعیین می‌کنند، نه حکومت. دیدید که در روز حادثه هم این کشور دوستی جز مردمانش نداشت، حتی مردمان زخم خورده‌اش.
رحیم محمدی
۴ تیر ۱۴۰۴
۴/۴/۴

#جنگ_ایران_اسرائیل
نقدِ ‏آگاهی: دیدید که تولید اورانیوم ۶۰ درصد در وزن بالا هم بازدارندگی ایجاد نکرد!
چرا؟
#بازدارندگی
فایل صوتی


"اندکی درباره‌ی نقد آگاهی و شناخت سیاستمداران ایران"


پرسش: چرا سیاستمداران و نهادهای اطلاعاتی ایران نتوانستند وقوع جنگ اخیر با اسرائیل و آمریکا را به درستی تشخیص دهند؟

رحیم محمدی
۵ تیر ۱۴۰۴
کانال جامعه ایرانی
گزارشی کوتاه از
قرائت و بازاندیشی من از کارل مارکس؛

یا شاید کوششی برای فهم مدرنیته



رحیم محمدی
۶ تیر ۱۴۰۴


زمانی که تحلیل‌ها و آراء مارکس (۱۸۱۸ - ۱۸۸۳) را در مورد سرمایه‌داری و نظم بورژوازی و منطق تاریخی- اجتماعی بازتولید نهادها و ساختارهای سرمایه‌دارانه می‌خواندم و سعی خود را می‌کردم آزاد از هر چیز و آزاد از خوانش‌های حزبی و روشنفکری که با حزب توده در ایران آغاز شده بود، آنها را بفهمم و بیاندیشم. در این میان به ذهنم رسید که گاهی تحلیل‌ها و آراء مارکس را با همعصران و پشینیان او نیز مقایسه کنم و در ذهنم گفتگوئی میان مارکس و برخی از آنها دراندازم.
کشاکش مارکس با هگل را مقداری می‌دانستم که اگر ستیز با مفاهیم و آراء هگل نبود، مارکس نمی‌توانست به "نظریه‌ی سرمایه‌داری" خود برسد. اما من سعی کردم گاهی او را به کشاکش هابز و کانت و کُنت هم ببرم. رفته رفته متوجه شدم این کارها به فهم درست و عمیق مارکس خیلی کمک می‌کند. مارکس کسی بود که روند معرفتی و عقلانی که دست کم از ۲۰۰، ۳۰۰ سال پیش از او آغاز شده بود، با او به نقطه‌ی پایان خود رسید و روند جدیدی در مسیر دیگری آغاز شد و اتفاقاً کار مارکس خیلی زود مورد استقبال روشنفکران زمانه و اغلب متفکران و منتقدان و کنشگران واقع شد. مارکس راه شناختی و معرفتی که باز کرد، ادامه‌ی راه جان لاک و بیکن و اسپینوزا و هابز و کانت و هگل نبود. بنابراین مارکس انقطاعی در روند مدرنیته ایجاد کرد و در واقع مدرنیته را به شناخت و نقد خود و حتی واسازی خود فراخواند، در حالیکه اندیشه‌های پیش از او غالباً در کشاکش با سنت و تاریخ و نهادهای سنتی خود را می‌ساخت.
زمانه‌ی مارکس که مرحله‌ی مهم "قرن نوزدهم" بود، در این دوره اولاً معلوم شد مدرنیته بازگشت ناپذیر است و سنّت پایان پذیرفته است و قرن نوزده قرن سرنوشت‌سازی در تثبیت مدرنیته شد. ثانیاً خود مدرنیته به اُبژه‌ی عقل مدرن و به تعبیر دقیق‌تر به اُبژه‌ی عقل انتقادی تبدیل شد.
اتفاقا همین امروز نیز که به مناسبتی آن خواندن‌ها و اندیشیدن‌ها را مرور می‌کردم و سعی می‌کردم اهمیت آراء و مفاهیم و نظریه‌ی مارکس را بفهمم، به نکته‌ی جالبی رسیدم، متوجه شدم اهمیتِ "استقبال از رویکرد مارکس" به مراتب بیشتر از خود رویکرد وی بود. در واقع از منظر معرفتی و نظری کار مارکس به هیچ وجه مهم‌تر از کارهای کسانی چون هگل و کنت و کانت و هابز نبود. اما استقبال گسترده‌ای که از رویکرد و مفاهیم او شد، نگاه و رویکردی پیرامون آراء و مفاهیم و نظریه‌ی مارکس آفرید و گفتمانی پدید آورد که رقیبِ گفتمان مدرنیته شد که امروزه از آن به عنوان مارکسیسم و مکتب تضاد هم یاد می‌شود.
اما پرسش مهمی در اینجا پدیدار می‌شود:
چرا این همه از افکار و مفاهیم و نظریه‌ی مارکس استقبال شد؟ مدرنیته و اندیشمندان آن چه مشکلی داشت که اغلب روشنفکران و متفکران و منتقدان زمانه را به سوی نگاه مارکسی سوق داد؟
کانال جامعه ایرانی:
https://www.tgoop.com/RahimMohamadi
‏پرسش:
چرا اکثریت ایرانیان در این جنگ در داخل و خارج، همچنین اپوزیسیون و پوزیسیون برخلاف جریانِ اصلی رسانه و برخلاف انتظاراتِ رایج ضد جنگ شدند؟ و بر علیه جنگِ اسرائیل علیه ایران موضع گرفتند؟
رحیم محمدی
۱۰ تیر ۱۴۰۴

#پسا_حقیقت
#جنگ
اشاره:
‏من کم و بیش به پاسخ این سئوال فکر کرده‌ام که چرا طبقه‌ی کتاب‌خوان ایران این همه به ‎ادبیات روس و نویسندگان روسی علاقه‌مند بودند؟ و البته الان کم شده

زمانی که خودم یکی از آثار ‎تولستوی را می‌خواندم، متوجه شدم او هم روضه‌‌خوان سنّت بوده و از بی‌معنا شدن زندگی و جهان در عصر مدرن بسیار نالیده است. امان از این روح روضه‌‌خوان ایرانی که همیشه روضه خوانده است.
رحیم محمدی
چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴
کانال جامعه ایرانی
باز نشر:
من نوشته‌ی زیر را تقریباً ۳ ماه پيش نوشتم و اندکی "سیاستِ بحران" را در نسبت با مسئولیت دانشگاهیان توضیح دادم.
برای دوست عزیزمان مصطفی مهرآئین آرزوی سلامت و آزادی می‌کنم.
نوشته را عیناً و بی کم و کاست تقدیم می‌کنم.
رحیم محمدی
۱۲ تیر ۱۴۰۴
Forwarded from جامعه ایرانی (رحیم محمدی)
دانشگاه و دانشگاهیان چگونه می‌توانند با «سیاستِ بحران» رفتار کنند؟


رحیم محمدی
۲۰ فروردین ۱۴۰۴


پر واضح است که کار دانشگاه و دانشگاهی کارِ سیاسی نیست و دانشمند و متفکر و فرهنگی و اخلاقی و هنرمند و ادیب هم کارِ سیاسی نمی‌کنند، اگر چه در ساحتی از وجود کار آنان نیز نسبتی پنهان و غیرمستقیم با تعریفِ سیاستِ اصیلِ زمانه پیدا می‌کند. اما همیشه این قاعده حاکم نیست که هرکس و هر نهادی کار مخصوص خود را بکند، بلکه زمانی هم در عمر سیاست و قدرت و حکومت فرا می‌رسد که من آن را «سیاستِ بحران» می‌نامم. سیاست بحران به معنای آن نیست یک بحرانِ سیاسی در روندِ کارِ سیاستِ جامعه پیدا شده است و امور مختل شده و توجه همگان و همه‌ی نهادها و ساختارها موقتاً به آن جلب شده است و انتظار می‌رود سیاستمداران و خردمندان ملّت و کشور به زودی آن را بشناسند و آن را مهار و درمان کنند. سیاستِ بحران چیزی عمیق‌تر و گسترده‌تر از این نوع بحث‌ها و مشکلات است، بلکه آن سیاستی ضدِ تاریخ و ضدِ جامعه است. یعنی سیاست به جنگ تاریخ و جامعه و انسان و توسعه و اخلاق و فرهنگ و هنر و علم و تفکر و دانشگاه آمده است و لاجرم دانشگاه و دانشگاهی ذره ذره مرگ خود و علم و تفکر را می‌چشد و همیشه کامش از شَرنگ مرگ تلخ است و کار و فکر و زندگی خود و هم‌نوعان‌اش عاطل است. دانشگاه و دانشگاهی در چنین زمان‌هایی چه رفتاری می‌توانند در پیش گیرند؟ و چه فکر و پیامی می‌توانند به هم‌وطنان و مردمان زمانه عرضه کنند؟
من خود سخن و فکر و عمل دانشگاهیانی چون دکتر مصطفی مهرآئین https://www.tgoop.com/mostafamehraeen/1933  را در چنین موقعیت و زمانه‌ای می‌بینم و می‌فهمم و گرنه مهرآئین و کسانی چون او چه نیازی به سیاست و حضور و ظهور سیاسی دارند. در واقع او و امثال او کاری مهم‌تر از سیاست یا رونق و بی‌رونقی سیاست و قدرت دارند و آن کار دانشگاهی و کار علمی و فلسفی است که البته کار پژوهشی و آموزشی و پرورشی است.

جامعه ایرانی:
https://www.tgoop.com/RahimMohamadi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نسبت نجات و آلت تناسلی!

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴

در حال مطالعه‌ی تاریخ مسیحیت در امپراتوری‌ی روم هستم. رسیدم به این متن و دود از سر ام برخاست:


"در کلیسای اورشلیم فرقه‌ای معتقد بودند که مسیحیان نه فقط باید ایمان به مسیح داشته باشند، بلکه تمامی شریعت موسی را نیز بجا آورند. آنها آگاه نبودند که مسیح شریعت موسی را بانجام رسانیده و آنها را از قید آن آزاد و ایمان حقیقی را یگانه وسیله نجات ایشان قرار داده است. بنابراین چون شنیدند که در انطاکیه عده‌ای از امتها ایمان آورده و مختون نگردیده‌اند، فوری بعضی را فرستاده برایشان گفتند که بدون ختنه نجات ممکن نیست. کلیسا از شنیدن این خبر مشوش گردیده ..." (میلر، ۱۹۳۱: ۵۶).

میلر، و. م. (۱۹۳۱) کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران. ترجمه‌ی علی نخستین. بی‌جا: بی‌نا.


#دین
#فقه
#ختنه
#یهودیت
#مسیحیت
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
-- بازنشر
👇👇
Forwarded from جامعه ایرانی (رحیم محمدی)
تأملی_در_مهاجرت_و_مهاجران_افغان_در_ایران.pdf
84.7 KB
فایل pdf

مدتی است در شبکه‌های اجتماعی و در فضاهای مجازی و واقعی انتقادات وسیعی نسبت به اقامت و حضور مهاجران و اتباع خارجی به ویژه حضور انبوه و مستمر افغان‌ها در ایران بالا گرفته است و بخشی از انتقادات به مخالفت و حتی خصومت هم رسیده است، اگرچه مهاجرستیزی هنوز در ایران شکل نگرفته است....
در سال ۵۸ که پناهندگی مردم جنگ‌زده‌ی افغانستان آغاز شد، در ایران هنوز «سالِ انقلاب» بود و...
اما به هر حال امروزه کم و بیش بخشی از مردم ایران و کنشگران سیاسی و مدنی و نیز نظام سیاسی نگران این مشکل و مسأله هستند و هر روز هم اشخاص بیشتری با این پرسش مواجه‌ می‌شوند؛ آیا افغان‌ها را بپذیریم؟ یا رد کنیم؟
فعلاً حضور و اقامت انبوه و طولانی‌مدت مهاجران افغانستان به شکل کنونی چندان مفید و خوب به نظر نمی‌رسد، دست کم خیلی‌ها در این مورد دچار تردید و سئوال هستند...

ـ Pdf مقاله کوتاه:
آیا افغان‌ها را بپذیریم؟ یا رد کنیم؟
تأملی در مسأله‌ی مهاجرت و اقامت مهاجران در ایران



رحیم محمدی
۱ شهریور ۱۴۰۳

تلگرام جامعه ایرانی:
https://www.tgoop.com/RahimMohamadi

واتساپ جامعه ایرانی:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
چاپ مجدد:
امروز متوجه شدم، کتاب "گفتمان‌های جامعه ایرانی" به چاپ دوم رسیده است، ولی ناشر محترم (نقد فرهنگ) نه من را در جریان گذاشته و نه نسخه‌ای از چاپ جدید برایم ارسال کرده است.
چاپ اول کتاب در سال ۱۳۹۸ بود، چاپ دوم گویا سال ۱۴۰۱ یا ۲ به بازار آمده است.
به هر حال از نشر "نقد فرهنگ" و دوست گرامی دکتر بیژن عبدالکریمی تشکر می‌کنم و اگر این نوشته‌ی من را دیدند، نسخه‌ای از چاپ دوم را برای من هم ارسال کنند، موجب امتنان خواهد بود.
رحیم محمدی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
👇👇
چاپ مجدد:
امروز متوجه شدم، کتاب "گفتمان‌های جامعه ایرانی" به چاپ دوم رسیده است، ولی ناشر محترم (نقد فرهنگ) نه من را در جریان گذاشته و نه نسخه‌ای از چاپ جدید برایم ارسال کرده است.
چاپ اول کتاب در سال ۱۳۹۸ بود، چاپ دوم گویا سال ۱۴۰۱ یا ۲ به بازار آمده است.
به هر حال از نشر "نقد فرهنگ" و دوست گرامی دکتر بیژن عبدالکریمی تشکر می‌کنم و اگر این نوشته‌ی من را دیدند، نسخه‌ای از چاپ دوم را برای من هم ارسال کنند، موجب امتنان خواهد بود.
رحیم محمدی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
2025/07/06 11:12:41
Back to Top
HTML Embed Code: