This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوتاه دربارهی پراگماتیسم
کاری از کانال language and ideas
ترجمه از ارغنون فلسفه
▪️
نطفههای پراگماتیسم بهعنوان یک سنت فلسفی در اندیشهی بسیاری از فیلسوفان مستتر بوده است، اما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در افکار فیلسوفان آمریکایی بیان صریح و نظاممند خود را یافت. پیرس، جیمز و دیویی هر یک تقریر خاصی از ایدهی پراگماتیسم ارائه کردهاند، گوهر مشترک همهی نظریهپردازان پراگماتیسم اما تاکید بر عمل است و اینکه ما تماشاگران صحنهی عالم نیستیم بلکه خود بازیگر این عرصهایم. لذا نظر و عمل، و شناخت و ارزش، بهنحوی ناگشودنی
درهمتافتهاند..
@rezayaghoubipublic
کوتاه دربارهی پراگماتیسم
کاری از کانال language and ideas
ترجمه از ارغنون فلسفه
▪️
نطفههای پراگماتیسم بهعنوان یک سنت فلسفی در اندیشهی بسیاری از فیلسوفان مستتر بوده است، اما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در افکار فیلسوفان آمریکایی بیان صریح و نظاممند خود را یافت. پیرس، جیمز و دیویی هر یک تقریر خاصی از ایدهی پراگماتیسم ارائه کردهاند، گوهر مشترک همهی نظریهپردازان پراگماتیسم اما تاکید بر عمل است و اینکه ما تماشاگران صحنهی عالم نیستیم بلکه خود بازیگر این عرصهایم. لذا نظر و عمل، و شناخت و ارزش، بهنحوی ناگشودنی
درهمتافتهاند..
@rezayaghoubipublic
دولت کوچک یا پادشاهی؟
بحث از دولت کوچک در لیبرالیسم کلاسیک به خاطر مبارزهی آنها با قدرت اشراف و پادشاهان بود. دولتی که اشراف و شاه تشکیل میدادند دولت بسیار بزرگی بود که از طریق مالکیت اشراف بر زمینها مردم را از حقوق اساسی و برخورداری از محصولات کارشان محروم میکرد و مالیاتهای سنگین بر تاجران و گروههای دیگر مانع خودگردانی اقتصاد و آزادی تجارت بود. از اینجا بود که ستیز لیبرالهای کلاسیک با دولت بزرگ یا ذات دولت شروع شد. آنها میگفتند دولت ذاتا شر است اما برای برقراری نظم چارهای جز تحملش نیست ولی چون ذاتا شر است باید تا جای ممکن کوچک و محدود شود. حتی لیبرتارینهایی مثل جان استوارت میل میگفتند قدرت ذاتا نامشروع است. در دوران جدید، رابرت نوزویک ایدهی دولت کمینه (کوچکترین) را مطرح کرد و بعد هم تغییر نظر داد.
در نتیجه یک لیبرال کلاسیک یا لیبرتارین اساسا با هر چیزی که به قدرت یا بزرگ شدن دولت امکان دهد از جمله مقام سلطنت مخالف است و حکومت موروثی به دلیل تمرکز دادن قدرت در یک خاندان و قائل شدن مقام والایی برای یک شخص خاص، هدف اصلی حملهی لیبرالهای کلاسیک بوده است. از جمله خود لاک و جفرسون و واشنگتون و مدیسون و همیلتون و..
این یک تناقض اساسی است که شما طرفدار سلطنت باشید ولی ورد زبانتان دولت کوچک باشد. کسی که طرفدار دولت کوچک باشد دلیلی ندارد که بهانهای برای تمرکز قدرت و بزرگ شدن قدرت سیاسی به دست دهد.
@rezayaghoubipublic
بحث از دولت کوچک در لیبرالیسم کلاسیک به خاطر مبارزهی آنها با قدرت اشراف و پادشاهان بود. دولتی که اشراف و شاه تشکیل میدادند دولت بسیار بزرگی بود که از طریق مالکیت اشراف بر زمینها مردم را از حقوق اساسی و برخورداری از محصولات کارشان محروم میکرد و مالیاتهای سنگین بر تاجران و گروههای دیگر مانع خودگردانی اقتصاد و آزادی تجارت بود. از اینجا بود که ستیز لیبرالهای کلاسیک با دولت بزرگ یا ذات دولت شروع شد. آنها میگفتند دولت ذاتا شر است اما برای برقراری نظم چارهای جز تحملش نیست ولی چون ذاتا شر است باید تا جای ممکن کوچک و محدود شود. حتی لیبرتارینهایی مثل جان استوارت میل میگفتند قدرت ذاتا نامشروع است. در دوران جدید، رابرت نوزویک ایدهی دولت کمینه (کوچکترین) را مطرح کرد و بعد هم تغییر نظر داد.
در نتیجه یک لیبرال کلاسیک یا لیبرتارین اساسا با هر چیزی که به قدرت یا بزرگ شدن دولت امکان دهد از جمله مقام سلطنت مخالف است و حکومت موروثی به دلیل تمرکز دادن قدرت در یک خاندان و قائل شدن مقام والایی برای یک شخص خاص، هدف اصلی حملهی لیبرالهای کلاسیک بوده است. از جمله خود لاک و جفرسون و واشنگتون و مدیسون و همیلتون و..
این یک تناقض اساسی است که شما طرفدار سلطنت باشید ولی ورد زبانتان دولت کوچک باشد. کسی که طرفدار دولت کوچک باشد دلیلی ندارد که بهانهای برای تمرکز قدرت و بزرگ شدن قدرت سیاسی به دست دهد.
@rezayaghoubipublic
Forwarded from واحد اندیشه و مطالعات انجمن اسلامی شریف
واحد اندیشه و مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان برگزار میکند:
➖ سلسلهنشستهای «یک جلسه، یک کتاب»
جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده، مترجم و منتقد
🔹جلسهٔ نخست:
کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
اثر جان دیویی
با حضور: رضا یعقوبی، مترجم کتاب
🗓 زمان: سهشنبه ۷ اسفند، ساعت ۱۸
📍مکان: همکف ساختمان ابنسینا، دفتر انجمن اسلامی دانشجویان
🔸 برای حضور در جلسه از خارج دانشگاه شریف و یا کسب اطلاعات بیشتر به این شناسه پیام دهید.
🆔 @AndishehSUT
🆔 @AnjomanSUT
➖ سلسلهنشستهای «یک جلسه، یک کتاب»
جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده، مترجم و منتقد
🔹جلسهٔ نخست:
کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
اثر جان دیویی
با حضور: رضا یعقوبی، مترجم کتاب
🗓 زمان: سهشنبه ۷ اسفند، ساعت ۱۸
📍مکان: همکف ساختمان ابنسینا، دفتر انجمن اسلامی دانشجویان
🔸 برای حضور در جلسه از خارج دانشگاه شریف و یا کسب اطلاعات بیشتر به این شناسه پیام دهید.
🆔 @AndishehSUT
🆔 @AnjomanSUT
Forwarded from انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
❗️ مهم: با توجه به تعطیلی فردا، سهشنبه ۷ اسفندماه، جلسۀ بررسی کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی» در ساعت ۱۹ به صورت مجازی در کلاس مجازی انجمن به این آدرس برگزار خواهد شد.
🆔 @AndishehSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @AndishehSUT
🆔 @AnjomanSUT
Telegram
واحد اندیشه و مطالعات انجمن اسلامی شریف
واحد اندیشه و مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان برگزار میکند:
➖ سلسلهنشستهای «یک جلسه، یک کتاب»
جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده، مترجم و منتقد
🔹جلسهٔ نخست:
کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
اثر جان دیویی
با حضور: رضا یعقوبی، مترجم کتاب
🗓 زمان: سهشنبه…
➖ سلسلهنشستهای «یک جلسه، یک کتاب»
جلسات نقد و بررسی کتاب با حضور نویسنده، مترجم و منتقد
🔹جلسهٔ نخست:
کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
اثر جان دیویی
با حضور: رضا یعقوبی، مترجم کتاب
🗓 زمان: سهشنبه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مبارزهی مردم انگلستان با پادشاهانی که "پس از بازگشت" به دنبال برقراری قدرت مطلق بودند.
انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ و شکست و فرار پادشاه انگلستان
@rezayaghoubipublic
انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ و شکست و فرار پادشاه انگلستان
@rezayaghoubipublic
استبداد عرف، استبداد عقیده، حتی استبداد محیط هم میتوانند به اندازهی استبداد حکومت، واقعی و اثرگذار باشند.
لئونارد هابهاوس، از کتاب "لیبرالیسم"، ترجمه رضا یعقوبی، نشر مدام، ص۷۴.
https://zimoon.shop/Products/Details/402859/
لئونارد هابهاوس، از کتاب "لیبرالیسم"، ترجمه رضا یعقوبی، نشر مدام، ص۷۴.
https://zimoon.shop/Products/Details/402859/
زیمون
کتاب لیبرالیسم نوشته لئونارد هابهاوس
خرید کتاب لیبرالیسم نوشته لئونارد هابهاوس از انتشارات مدام ترجمه رضا یعقوبی
Forwarded from Aasoo - آسو
«در اواخر دههی ۱۹۹۰، محافظهکاران شروع کردند به بهرهبرداری از خشم و بیزاری نادیدهگرفتهشدگان. راست اقتدارگرا دریافته بود که میتوان بر مبنای تحقیر و استهزای جهل و بیتدبیری نخبگان لیبرال سیاست جدیدی بنا کرد. آنها به راهحل نیازی نداشتند؛ تنها دامن زدن به خشم مردم کافی بود. اکنون ما آماج حملات این خشم بودیم. برای به دست آوردن اعتماد کسانی که نارضایتیشان را نادیده گرفته بودیم چه کار باید کرد؟»
aasoo.org/fa/articles/5080
@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/articles/5080
@NashrAasoo 🔻
Forwarded from Aasoo - آسو
کاردانان عرصهی سیاست🔺
✍ همنسلان سفیدپوست لیبرال جوان من بدون آن که خود متوجه باشند، شاهد وقوع تدریجی انقلابی چندبعدی و فراگیر بودند. به دنبال برنامههای تبعیض مثبت برای دانشجویان سیاهپوست، با غلیان فمینیسم مواجه شدیم. در خلال یک نسل، زنان از گروهی اقلیت در کلاسهای درسی دانشگاه به اکثریت مبدل شدند. دخترانی که در دبیرستان با آنها آشنا شده بودیم اکنون زنانی جوان در حال کشف سکسوالیتهی خود و به چالش کشیدن سکسوالیتهی ما بودند. در خارج از دانشگاه و در سطح جامعه، تغییری در قانون مهاجرت که چندان توجهها را برنینگیخت درهای کشور را بر روی آن دسته از مهاجران آسیایی، کارائیبی و آفریقایی گشود که تا دههی ۱۹۲۰ امکان ورود به آمریکا را نداشتند. در همین دوران، حکومتهای لیبرال دموکرات شروع به جرمزدایی از همجنسگرایی کردند. همانطور که پییر ترودو در سال ۱۹۶۷ اعلام کرد «دولت هیچ جایی در رختخواب مردم ندارد.» کانادایی که در آن بزرگ شده بودم سفیدپوست و به شکلی بیپروا دگرجنسگرا بود. در سال ۱۹۸۰ من در جامعهای چندنژادی و از نظر جنسیتی متکثر زندگی میکردم و با شهروندانی جدید از سراسر جهان همکار بودم. این انقلاب چندبعدی که هنوز هم تداوم دارد به بزرگترین دستاور لیبرال عصر من مبدل شد اما وظیفهی لیبرالها را که یافتن راهی میانه بین دو سر طیف بود، به غایت پیچیده کرد.
✍ سفیدپوستانِ واجدصلاحیت و فرادستِ همنسل من متوجه نبودند که این نظم چندنژادی جدید، سفیدپوستان فرودست را تهدید میکرد و حتی خیانتی در حق آنان بود. در مواجهه با آنچه که تصور میکردیم نژادپرستی و جنسیتگرایی سفیدپوستانه است، اما در حقیقت عمدتاً یک ترس بود، به منظور تحمیل یک هنجار فرهنگی جدید شروع به ترویج دستورالعملهایی برای گفتار و رفتار کردیم. تحمیل تکثر به بهای آزادی تمام شد، آزادیِ ناخرسندی از گرایشهای لیبرال. لیبرالیسمی که ارزش بارز آن باید آزادی باشد صنعت شمولگرایی و تکثری ابداع کرد که هرچند احتمالاً اصل راهنمای آن عدالت بود اما ابزار اجرا و پیشبرد آن شامل شرمسارسازی در ملأ عام و طرد بود. ما این امر بدیهی را کنار گذاشتیم که استدلالها، فارغ از نژاد یا خاستگاه کسانی که آنها را اقامه میکنند، میتوانند درست یا نادرست باشند. شروع به ترویج این ایده کردیم که درستی استدلالها مبتنی بر جنسیت، نژاد، طبقه، خاستگاه یا سرگذشت (سرکوب، تبعیض، خشونت خانوادگی) افرادی است که آنها را مطرح میکنند. ارزشی که تکثر و شمولگرایی برایمان پیدا کرد باعث شد تا اهمیتی را که برای خودِ حقیقت قائل بودیم به تدریج کنار بگذاریم.
✍ در شب برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۱، حزب ما سختترین شکست تاریخ خود را تجربه کرد و من کرسی پارلمانم را از دست دادم ــ نتیجهای که در این سالها برایم حکم داوری دربارهی خودم و همچنین لیبرالیسمی را داشته که اجازه داده است اسیر نخوت خودش شود. درسی که گرفتم این بود که علت ماندگاری لیبرالیسم این است که راه و روش زندگی و مجموعهای از ارزشها است که به ما میگوید باید چگونه آدمی باشیم. این همان چیزی است که موجب تابآوری پنهان لیبرالیسم میشود و این قابلیت را به آن میدهد که پس از ناکامیهای سیاسی دوباره از نو خود را بسازد. اگر هدفمان بازسازی لیبرالیسم است باید معنای سابق آن را احیاء کنیم. روزگاری لیبرالیسم مترادف با سخاوت بود. مرام لیبرالیسم به ما میگوید که از دیگران بهتر نیستیم اما بدتر هم نیستیم. آنچه برای لیبرالها ارزش محسوب میشود باید در دسترس همگان باشد. یک فرد لیبرال دوست دارد سخاوتمند، گشوده، واقف به امکانهای جدید و مایل به یادگیری از هر کسی باشد. ما دوست داریم هر ثروت و موفقیتی را که داریم با دیگران سهیم شویم، مهماننواز باشیم و هنگامی که کسی با مشکل مواجه میشود از او حمایت میکنیم. زمانی که ایدههای فردی دیگر از ایدههای ما بهتر باشد، میدانیم که باید نظرمان را تغییر دهیم.
@NashrAasoo 💭
✍ همنسلان سفیدپوست لیبرال جوان من بدون آن که خود متوجه باشند، شاهد وقوع تدریجی انقلابی چندبعدی و فراگیر بودند. به دنبال برنامههای تبعیض مثبت برای دانشجویان سیاهپوست، با غلیان فمینیسم مواجه شدیم. در خلال یک نسل، زنان از گروهی اقلیت در کلاسهای درسی دانشگاه به اکثریت مبدل شدند. دخترانی که در دبیرستان با آنها آشنا شده بودیم اکنون زنانی جوان در حال کشف سکسوالیتهی خود و به چالش کشیدن سکسوالیتهی ما بودند. در خارج از دانشگاه و در سطح جامعه، تغییری در قانون مهاجرت که چندان توجهها را برنینگیخت درهای کشور را بر روی آن دسته از مهاجران آسیایی، کارائیبی و آفریقایی گشود که تا دههی ۱۹۲۰ امکان ورود به آمریکا را نداشتند. در همین دوران، حکومتهای لیبرال دموکرات شروع به جرمزدایی از همجنسگرایی کردند. همانطور که پییر ترودو در سال ۱۹۶۷ اعلام کرد «دولت هیچ جایی در رختخواب مردم ندارد.» کانادایی که در آن بزرگ شده بودم سفیدپوست و به شکلی بیپروا دگرجنسگرا بود. در سال ۱۹۸۰ من در جامعهای چندنژادی و از نظر جنسیتی متکثر زندگی میکردم و با شهروندانی جدید از سراسر جهان همکار بودم. این انقلاب چندبعدی که هنوز هم تداوم دارد به بزرگترین دستاور لیبرال عصر من مبدل شد اما وظیفهی لیبرالها را که یافتن راهی میانه بین دو سر طیف بود، به غایت پیچیده کرد.
✍ سفیدپوستانِ واجدصلاحیت و فرادستِ همنسل من متوجه نبودند که این نظم چندنژادی جدید، سفیدپوستان فرودست را تهدید میکرد و حتی خیانتی در حق آنان بود. در مواجهه با آنچه که تصور میکردیم نژادپرستی و جنسیتگرایی سفیدپوستانه است، اما در حقیقت عمدتاً یک ترس بود، به منظور تحمیل یک هنجار فرهنگی جدید شروع به ترویج دستورالعملهایی برای گفتار و رفتار کردیم. تحمیل تکثر به بهای آزادی تمام شد، آزادیِ ناخرسندی از گرایشهای لیبرال. لیبرالیسمی که ارزش بارز آن باید آزادی باشد صنعت شمولگرایی و تکثری ابداع کرد که هرچند احتمالاً اصل راهنمای آن عدالت بود اما ابزار اجرا و پیشبرد آن شامل شرمسارسازی در ملأ عام و طرد بود. ما این امر بدیهی را کنار گذاشتیم که استدلالها، فارغ از نژاد یا خاستگاه کسانی که آنها را اقامه میکنند، میتوانند درست یا نادرست باشند. شروع به ترویج این ایده کردیم که درستی استدلالها مبتنی بر جنسیت، نژاد، طبقه، خاستگاه یا سرگذشت (سرکوب، تبعیض، خشونت خانوادگی) افرادی است که آنها را مطرح میکنند. ارزشی که تکثر و شمولگرایی برایمان پیدا کرد باعث شد تا اهمیتی را که برای خودِ حقیقت قائل بودیم به تدریج کنار بگذاریم.
✍ در شب برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۱، حزب ما سختترین شکست تاریخ خود را تجربه کرد و من کرسی پارلمانم را از دست دادم ــ نتیجهای که در این سالها برایم حکم داوری دربارهی خودم و همچنین لیبرالیسمی را داشته که اجازه داده است اسیر نخوت خودش شود. درسی که گرفتم این بود که علت ماندگاری لیبرالیسم این است که راه و روش زندگی و مجموعهای از ارزشها است که به ما میگوید باید چگونه آدمی باشیم. این همان چیزی است که موجب تابآوری پنهان لیبرالیسم میشود و این قابلیت را به آن میدهد که پس از ناکامیهای سیاسی دوباره از نو خود را بسازد. اگر هدفمان بازسازی لیبرالیسم است باید معنای سابق آن را احیاء کنیم. روزگاری لیبرالیسم مترادف با سخاوت بود. مرام لیبرالیسم به ما میگوید که از دیگران بهتر نیستیم اما بدتر هم نیستیم. آنچه برای لیبرالها ارزش محسوب میشود باید در دسترس همگان باشد. یک فرد لیبرال دوست دارد سخاوتمند، گشوده، واقف به امکانهای جدید و مایل به یادگیری از هر کسی باشد. ما دوست داریم هر ثروت و موفقیتی را که داریم با دیگران سهیم شویم، مهماننواز باشیم و هنگامی که کسی با مشکل مواجه میشود از او حمایت میکنیم. زمانی که ایدههای فردی دیگر از ایدههای ما بهتر باشد، میدانیم که باید نظرمان را تغییر دهیم.
@NashrAasoo 💭
Telegraph
کاردانان عرصهی سیاست
من پیش از آن که معنای کلمهی لیبرال را بدانم، پیش از آن که کلمهای از آثار لاک، میل، برلین و رالز را خوانده باشم و در واقع پیش از آن که اصلاً چیزی دربارهی جهان بدانم، لیبرال بودم. لیبرالیسم برای من، ایدهای سیاسی نبود بلکه نشان پایبندی به خانواده بود و به…
Forwarded from مدرسه تهران
📣 #مدرسه_تهران برگزار میکند:
📌 فلسفهی زبان ویتگنشتاین
🎙 با تدریس: آقای رضا یعقوبی
پژوهشگر فلسفه
مترجم آثاری از جان دیویی و آنتونی کنی
۴ جلسه ( ۴۸۰ دقیقه)، ۷۰۰,۰۰۰ تومان
پنجشنبهها، ساعت ۱۸ تا ۲۰
از ۱۶ اسفندماه
🔴 دوره بهصورت حضوری، آنلاین و آفلاین
🏫 محل برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش جلالیه
📮 برای ثبتنام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @Pouya_teh_82
📌 فلسفهی زبان ویتگنشتاین
🎙 با تدریس: آقای رضا یعقوبی
پژوهشگر فلسفه
مترجم آثاری از جان دیویی و آنتونی کنی
۴ جلسه ( ۴۸۰ دقیقه)، ۷۰۰,۰۰۰ تومان
پنجشنبهها، ساعت ۱۸ تا ۲۰
از ۱۶ اسفندماه
🔴 دوره بهصورت حضوری، آنلاین و آفلاین
🏫 محل برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش جلالیه
📮 برای ثبتنام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @Pouya_teh_82
آزادی و خیانت به آزادی
اکثر خیانتها به آزادی در طول تاریخ با نام آزادی انجام شدهاند. اکثر گروههایی که به آزادی خیانت کردهاند نوشتههایشان مالامال از نام آزادی است. لیبرالیسم از مکاتبی بود که بسیار دیرتر از زمان لازم وارد ایران شد. با اینکه انقلاب مشروطه یک انقلاب لیبرال بود اما در سالهای بعد از آن در ایران همه چیز دیده میشد بجز لیبرالدموکراسی. در سالهای بعد، دعوای اندیشمندان ایرانی، دعوای مذهب و مادیگری، اسلام و کمونیسم، و شرق در برابر غرب بود نه دعوای آزادی و لیبرالیسم با دشمنان آزادی. زمان گذشت تا در این سالهای اخیر نام لیبرالیسم (که پیش از این واژهای شبیه کفر بود) به تدریج جذابیت و همهگیری پیدا کرد. رویداد مهمی بود. دیگر قرار نبود لیبرالیسم معادل با هر چیز بدی دانسته شود. قرار بود پرچمدار آزادی شود. آزادی "از" اجبار عقیده، آزادی "از" استبداد سیاسی، آزادی "از" سرکوب و آزادی "یِ" انتخاب در سیاست و بیان و سبک زندگی و غیره (آزادی منفی و مثبت). اما آن طور که فکر می کردیم پیش نرفت. ابتدا گفتند لیبرالیسم با چپ مخالف است و چپ یعنی کمونیسم و مارکسیسم. گفتیم بر منکرش لعنت. مگر میشود بدون احترام به مالکیت خصوصی و آزادی اقتصادی به توسعه و پیشرفت رسید. بعد گفتند بدون آزادی اقتصادی آزادی سیاسی هم وجود ندارد و چپ با این مخالف است. گفتیم درست است. اما این دایره تنگتر و تنگتر شد. گفتند لیبرالیسم یعنی بازار و هر کسی که با بازار و سرمایهداری افسارگسیخته مخالف است چپ است. بعد گفتند چپ یعنی هر کسی که از دولت رفاه دفاع میکند. بعد گفتند چپ یعنی کسی که لیبرالیسم کلاسیک را قبول ندارد و مابقی همگی انحراف از لیبرالیسماند و هر کسی که گفت دولت هم نقش کوچکی داشته باشد برای امکانات اولیه یعنی دولتگرا و توتالیتر و چپ است. بعد گفتند دموکراسی یک امر صوری است و اصلا اهمیتی ندارد. مهمتر این است که پادشاه و پدر مهربانی داشته باشیم که چپها را سرکوب کند و این لیبرالیسم است. تا رسیدیم به اینجا که لیبرالیسم یعنی شاه بخواهی نه دموکراسی، بازار آزاد بخواهی بدون مداخلهی دولت، آزادی بخواهی اما فقط برای اقتصاد، آزادی بیان بخواهی اما فقط برای خودت، شکنجه بد است اما نه به دست ساواک. اینطور شد که از جنگ با مارکسیسم رسیدیم به جنگ با لیبرالدموکراسی و اینطور شد که از آزادی رسیدیم به خیانت به آزادی. و آیزایا برلین حق داشت این نام را برای کتابش انتخاب کند. همیشه با نام آزادی به آزادی خیانت میکنند.
@rezayaghoubipublic
اکثر خیانتها به آزادی در طول تاریخ با نام آزادی انجام شدهاند. اکثر گروههایی که به آزادی خیانت کردهاند نوشتههایشان مالامال از نام آزادی است. لیبرالیسم از مکاتبی بود که بسیار دیرتر از زمان لازم وارد ایران شد. با اینکه انقلاب مشروطه یک انقلاب لیبرال بود اما در سالهای بعد از آن در ایران همه چیز دیده میشد بجز لیبرالدموکراسی. در سالهای بعد، دعوای اندیشمندان ایرانی، دعوای مذهب و مادیگری، اسلام و کمونیسم، و شرق در برابر غرب بود نه دعوای آزادی و لیبرالیسم با دشمنان آزادی. زمان گذشت تا در این سالهای اخیر نام لیبرالیسم (که پیش از این واژهای شبیه کفر بود) به تدریج جذابیت و همهگیری پیدا کرد. رویداد مهمی بود. دیگر قرار نبود لیبرالیسم معادل با هر چیز بدی دانسته شود. قرار بود پرچمدار آزادی شود. آزادی "از" اجبار عقیده، آزادی "از" استبداد سیاسی، آزادی "از" سرکوب و آزادی "یِ" انتخاب در سیاست و بیان و سبک زندگی و غیره (آزادی منفی و مثبت). اما آن طور که فکر می کردیم پیش نرفت. ابتدا گفتند لیبرالیسم با چپ مخالف است و چپ یعنی کمونیسم و مارکسیسم. گفتیم بر منکرش لعنت. مگر میشود بدون احترام به مالکیت خصوصی و آزادی اقتصادی به توسعه و پیشرفت رسید. بعد گفتند بدون آزادی اقتصادی آزادی سیاسی هم وجود ندارد و چپ با این مخالف است. گفتیم درست است. اما این دایره تنگتر و تنگتر شد. گفتند لیبرالیسم یعنی بازار و هر کسی که با بازار و سرمایهداری افسارگسیخته مخالف است چپ است. بعد گفتند چپ یعنی هر کسی که از دولت رفاه دفاع میکند. بعد گفتند چپ یعنی کسی که لیبرالیسم کلاسیک را قبول ندارد و مابقی همگی انحراف از لیبرالیسماند و هر کسی که گفت دولت هم نقش کوچکی داشته باشد برای امکانات اولیه یعنی دولتگرا و توتالیتر و چپ است. بعد گفتند دموکراسی یک امر صوری است و اصلا اهمیتی ندارد. مهمتر این است که پادشاه و پدر مهربانی داشته باشیم که چپها را سرکوب کند و این لیبرالیسم است. تا رسیدیم به اینجا که لیبرالیسم یعنی شاه بخواهی نه دموکراسی، بازار آزاد بخواهی بدون مداخلهی دولت، آزادی بخواهی اما فقط برای اقتصاد، آزادی بیان بخواهی اما فقط برای خودت، شکنجه بد است اما نه به دست ساواک. اینطور شد که از جنگ با مارکسیسم رسیدیم به جنگ با لیبرالدموکراسی و اینطور شد که از آزادی رسیدیم به خیانت به آزادی. و آیزایا برلین حق داشت این نام را برای کتابش انتخاب کند. همیشه با نام آزادی به آزادی خیانت میکنند.
@rezayaghoubipublic
تمبر یاد بود جان دیویی، چاپ ایالات متحده. این تمبر را عزیزی به یادگار برایم فرستاد.
آمریکا روزی به وجود آزادیخواهان بزرگی مثل جفرسون و لینکلن میبالیده و افتخارش در جهان سرامد بودن در آزادی بود. یعنی زمانی که اروپا هنوز در عصر اشرافیت و پادشاهی به سر میبرد، آمریکا نخستین جمهوری مدرن را پایهگذاری کرد و افتخارش آزادی و برابری در جهان بندگی و سروری نجبا بود. دیویی افتخار داشت که در سنت جفرسون قلم بزند و ارزشهای لیبرال را احیا کند و مهمترین نظریهی آموزش و پرورش و دموکراسی را در قرن بیستم ارائه کند. ظهور لمپنیسم ترامپ و پوپولیسم محافظهکار او نشان میدهد که لیبرالیسم آمریکایی نیازمند یک احیاگر جدید است. آمریکاییها یک دیویی تازه میخواهند تا در شرایط جدید باز هم "لیبرالیسم نوزاینده" را پیش رویشان بگذارد. منظور دیویی لیبرالیسمی بود که مدام با شرایط جدید خود را سازگار کند و واسطهی گذارهای اجتماعی باشد. رفتار شرمآور ترامپ با زلنسکی در تضاد مستقیم با ارزشهای آمریکایی یعنی پرچمداری آزادی، برابری و استقلال بود.
@rezayaghoubipublic
آمریکا روزی به وجود آزادیخواهان بزرگی مثل جفرسون و لینکلن میبالیده و افتخارش در جهان سرامد بودن در آزادی بود. یعنی زمانی که اروپا هنوز در عصر اشرافیت و پادشاهی به سر میبرد، آمریکا نخستین جمهوری مدرن را پایهگذاری کرد و افتخارش آزادی و برابری در جهان بندگی و سروری نجبا بود. دیویی افتخار داشت که در سنت جفرسون قلم بزند و ارزشهای لیبرال را احیا کند و مهمترین نظریهی آموزش و پرورش و دموکراسی را در قرن بیستم ارائه کند. ظهور لمپنیسم ترامپ و پوپولیسم محافظهکار او نشان میدهد که لیبرالیسم آمریکایی نیازمند یک احیاگر جدید است. آمریکاییها یک دیویی تازه میخواهند تا در شرایط جدید باز هم "لیبرالیسم نوزاینده" را پیش رویشان بگذارد. منظور دیویی لیبرالیسمی بود که مدام با شرایط جدید خود را سازگار کند و واسطهی گذارهای اجتماعی باشد. رفتار شرمآور ترامپ با زلنسکی در تضاد مستقیم با ارزشهای آمریکایی یعنی پرچمداری آزادی، برابری و استقلال بود.
@rezayaghoubipublic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نطق نمایندگان مجلس شاهنشاهی.
فساد، سرکوب، فقر، خفقان، و فضای پر از تهدید و ناامنی که نمایندگان از آن به فریاد آمدهاند و نکاتی که بیان میکنند نشان میدهد که رژیم شاه با رژیم کنونی مو نمیزده است. نباید مرجع آگاهی تاریخی و سیاسی ما اکانتهای امنیتی و متحجری باشد که در روز روشن از شکنجههای ساواک دفاع میکنند و دنبال نوعی پوستاندازی از عمامه به کراواتاند.
@rezayaghoubipublic
فساد، سرکوب، فقر، خفقان، و فضای پر از تهدید و ناامنی که نمایندگان از آن به فریاد آمدهاند و نکاتی که بیان میکنند نشان میدهد که رژیم شاه با رژیم کنونی مو نمیزده است. نباید مرجع آگاهی تاریخی و سیاسی ما اکانتهای امنیتی و متحجری باشد که در روز روشن از شکنجههای ساواک دفاع میکنند و دنبال نوعی پوستاندازی از عمامه به کراواتاند.
@rezayaghoubipublic
ببینید ایران چه گلستانی بوده در زمان پهلوی! اینها فقط خبرهای یک روزند. شکنجه، تیرباران، تورم، فساد...
بترسید از روزی که همزمان با احیای رانتخواران رژیم در قالب الیگارشهای آینده، امنیتیهای رژیم هم در ساواک احیا شوند و بقا پیدا کنند.
@rezayaghoubipublic
بترسید از روزی که همزمان با احیای رانتخواران رژیم در قالب الیگارشهای آینده، امنیتیهای رژیم هم در ساواک احیا شوند و بقا پیدا کنند.
@rezayaghoubipublic
Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت پزشکیان در مجلس رای آورد و او از وزارت اقتصاد و دارایی برکنار شد.
۱۸۲ نماینده مجلس به استیضاح همتی رای مثبت دادند.
https://iranintl.com/202503028329
۱۸۲ نماینده مجلس به استیضاح همتی رای مثبت دادند.
https://iranintl.com/202503028329
خودکامگان انسانها را مصرف میکنند. آنها خوب میدانند مشکل تمامیت نگرش و سیستم حکمرانی و ایدئولوژیشان است نه مدیران اما آنها همیشه برای خود سپری میسازند از کسانی که حاضر شدهاند تن به ذلت نوکریشان بدهند. نوکران خودکامه فکر میکنند با متصل شدن به مراکز قدرت به نصیبی از قدرت رسیدهاند اما نمیدانند که قدرت آنها را در وقت لازم قربانی خواهد کرد و از آنها سپری برای فروماندگی و بیکفایتی خودش ساخته است. خودکامه حتی به یاران خودش وفادار نمیماند و هر لحظه که لازم بداند نوکرانش را میبلعد و از آنها تغذیه میکند تا زیست خودش را تداوم دهد. عاقبت اصلاحطلبان همینقدر شوم است.
@rezayaghoubipublic
@rezayaghoubipublic
گذشته، گذشته است و چیزی جز لذت و نیروی زیباییشناختی از آن باقی نمانده است، در حالی که زمان حال همراه با ماست. شناخت گذشته فقط به شرطی که فهم ما را از زمان حال عمیق کند و توسعه دهد، مهم است.
شخص تندرویی که اصرار دارد روش تغییر آینده باید شبیه روش تغییر در گذشته باشد بسیار شبیه به مرتجع کوتهفکری است که گذشته را یک حقیقت غایی میداند. هر دو از این واقعیت غافلاند که تاریخ یک فرایند تغییر است و نه فقط جزئیات بلکه روش هدایت تغییر اجتماعی را هم تغییر میدهد.
جان دیویی، از کتاب "لیبرالیسم و عمل اجتماعی"، ترجمه رضا یعقوبی، نشر کرگدن، صفحات ۷۰ و ۷۷.
خرید کتاب با قیمت قبل:
https://qoqnoosp.com/product/detail/302080/%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C(%DA%A9%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D9%86)-
شخص تندرویی که اصرار دارد روش تغییر آینده باید شبیه روش تغییر در گذشته باشد بسیار شبیه به مرتجع کوتهفکری است که گذشته را یک حقیقت غایی میداند. هر دو از این واقعیت غافلاند که تاریخ یک فرایند تغییر است و نه فقط جزئیات بلکه روش هدایت تغییر اجتماعی را هم تغییر میدهد.
جان دیویی، از کتاب "لیبرالیسم و عمل اجتماعی"، ترجمه رضا یعقوبی، نشر کرگدن، صفحات ۷۰ و ۷۷.
خرید کتاب با قیمت قبل:
https://qoqnoosp.com/product/detail/302080/%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C(%DA%A9%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D9%86)-
پخش ققنوس
لیبرالیسم و عمل اجتماعی(کرگدن)*
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انحلال پارلمان انگلستان توسط چارلز اول که برای خود قدرت مطلق قائل بود و آغاز جنگ داخلی انگلستان که منجر به شکست و اعدام شاه شد.
@rezayaghoubipublic
@rezayaghoubipublic
Forwarded from خانهٔ آگاهی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM