روزها در راه
شاهرخ مسکوب
قسمت 12
18 جولای 1982
ماه‌ها گذشته است و رغبت نوشتن نداشت‌ام که نداشت‌ام. چه یبوست قلمی! فکر می‌کنم که چی، چه فایده دارد؟ از طرف دیگر وقت هم ندارم. از بس چیزهای احمقانه می‌خوانم و کارهای عوضی می‌کنم. البته از زور ناچاری. غرق در "اسلامیّات" هست‌ام. بیش‌تر از سه سال است که همین بساط است. لابه‌لا چیزهای دیگر هم می‌خوانم، ادبیات فارسی و فرنگی، جوورواجور. خواندن دشمن نوشتن است. تازه، نوشتن در نهایت کار کسی است که امید خواننده‌ای داشته باشد، نه مال ما که آواره‌ایم. معلوم نیست با کی حرف می‌زنیم. گرفت‌ام که آواره نبودیم، در آغوش گرم مام میهن بودیم. تازه خطاب به چه کسی حرف بزنیم؟ رو به طرف کی بیاوریم؟
انگار دوره‌ی ما پیش از خودمان تمام شده است. تازه مگر کثافت‌کاری تلاش معاش مهلت می‌دهد؟
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
شاهرخ مسکوب
قسمت 12
18 جولای 1982
ماه‌ها گذشته است و رغبت نوشتن نداشت‌ام که نداشت‌ام. چه یبوست قلمی! فکر می‌کنم که چی، چه فایده دارد؟ از طرف دیگر وقت هم ندارم. از بس چیزهای احمقانه می‌خوانم و کارهای عوضی می‌کنم. البته از زور ناچاری. غرق در "اسلامیّات" هست‌ام. بیش‌تر از سه سال است که همین بساط است. لابه‌لا چیزهای دیگر هم می‌خوانم، ادبیات فارسی و فرنگی، جوورواجور. خواندن دشمن نوشتن است. تازه، نوشتن در نهایت کار کسی است که امید خواننده‌ای داشته باشد، نه مال ما که آواره‌ایم. معلوم نیست با کی حرف می‌زنیم. گرفت‌ام که آواره نبودیم، در آغوش گرم مام میهن بودیم. تازه خطاب به چه کسی حرف بزنیم؟ رو به طرف کی بیاوریم؟
انگار دوره‌ی ما پیش از خودمان تمام شده است. تازه مگر کثافت‌کاری تلاش معاش مهلت می‌دهد؟
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
روزها در راه
شاهرخ مسکوب
قسمت 13
13 اکتبر 1992
گاه به نظر می‌آید که شالوده‌ی سیاست داخلی و خارجی دستگاه حاکم ایران در دو کلمه خلاصه می‌شود: حجاب و فحش.
توسری زدن به زنان برای ابراز قدرت و نشان دادن چماق تا کسی یادش نرود.
این از داخل و اما از خارج، فحش و بد و بی‌راه به آمریکا، به غرب، دائم در جست‌وجوی سپر بلا به جای رفع مشکلات تا همه یادشان برود کرم از خود درخت است، که ظالم و جاهل‌ایم و بنابراین بدبخت و بی‌چاره. خیلی غصه می‌خورم.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
شاهرخ مسکوب
قسمت 13
13 اکتبر 1992
گاه به نظر می‌آید که شالوده‌ی سیاست داخلی و خارجی دستگاه حاکم ایران در دو کلمه خلاصه می‌شود: حجاب و فحش.
توسری زدن به زنان برای ابراز قدرت و نشان دادن چماق تا کسی یادش نرود.
این از داخل و اما از خارج، فحش و بد و بی‌راه به آمریکا، به غرب، دائم در جست‌وجوی سپر بلا به جای رفع مشکلات تا همه یادشان برود کرم از خود درخت است، که ظالم و جاهل‌ایم و بنابراین بدبخت و بی‌چاره. خیلی غصه می‌خورم.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
روزها در راه
شاهرخ مسکوب
قسمت 14
18 آگوست 1982
فاصله، سر مویی است. با یک تکان کوچک آدم پخش می‌شود توی چراگاه ابتذال که بماند و چرا کند و نشخوار کند و خوش باشد.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
شاهرخ مسکوب
قسمت 14
18 آگوست 1982
فاصله، سر مویی است. با یک تکان کوچک آدم پخش می‌شود توی چراگاه ابتذال که بماند و چرا کند و نشخوار کند و خوش باشد.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
روزها در راه
شاهرخ مسکوب
قسمت 15
30 ژانویه 1983
این شخصیت‌ها، محصول اجتماعی هستند که آدم را تکه‌پاره می‌کند. آرزوهایشان را لگدمال می‌کند. این‌ها "ناخویشتن" هستند. آرزوها، پول است، شهوت است، شهرت است و چیزهایی از این قبیل.
آدم‌ها در چنین دنیایی بدل به ماشین بدل به اشیا شده‌اند. دنیای اشیای غیرانسانی. آن‌ها، اشیا بدون روح و با حسیّاتی بیماروار، در نوعی تکاپوی پوچ به سر می‌برند. اشخاصی، موجوداتی خرده‌پا برای هدف‌هایی "پست" در حال پس زدن، خراشیدن و جر دادن هم‌دیگرند.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
شاهرخ مسکوب
قسمت 15
30 ژانویه 1983
این شخصیت‌ها، محصول اجتماعی هستند که آدم را تکه‌پاره می‌کند. آرزوهایشان را لگدمال می‌کند. این‌ها "ناخویشتن" هستند. آرزوها، پول است، شهوت است، شهرت است و چیزهایی از این قبیل.
آدم‌ها در چنین دنیایی بدل به ماشین بدل به اشیا شده‌اند. دنیای اشیای غیرانسانی. آن‌ها، اشیا بدون روح و با حسیّاتی بیماروار، در نوعی تکاپوی پوچ به سر می‌برند. اشخاصی، موجوداتی خرده‌پا برای هدف‌هایی "پست" در حال پس زدن، خراشیدن و جر دادن هم‌دیگرند.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
روزها در راه
شاهرخ مسکوب
قسمت 16
18 جولای 1983
این زندگی، آهنگی دارد که آدم بی‌اختیار در هماهنگی با آن دستپاچه و آشفته و در نتیجه سطحی می‌شود. همیشه بر سطح می‌دود و فرصت ایستادن و تامل ندارد.
نمی‌شود چیز خواند مگر آن چیزهایی که به همین زندگی مربوط است. همین مجلات بیزنس و سکس و از همین چیزها.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh
شاهرخ مسکوب
قسمت 16
18 جولای 1983
این زندگی، آهنگی دارد که آدم بی‌اختیار در هماهنگی با آن دستپاچه و آشفته و در نتیجه سطحی می‌شود. همیشه بر سطح می‌دود و فرصت ایستادن و تامل ندارد.
نمی‌شود چیز خواند مگر آن چیزهایی که به همین زندگی مربوط است. همین مجلات بیزنس و سکس و از همین چیزها.
#روزها_در_راه
@Ri_sheh