Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
به تنهایی باید “پناه” برد یا از تنهایی “فرار” کرد!؟

منبع:
کانال فیله چه سوفی

#درباره_تنهایی

@lEECHbrain | جهان و تنهایی فیلَه‌سوف
@SHARRomid | برهان شر

دو خارپشت
https://www.tgoop.com/SHARRomid/204
دلایل خیانت از نظر دکتر فرهنگ هلاکویی 2018
🎈 علل خیانت از نظر #دکتر_هلاکویی

#فلسفه_اخلاق
#فلسفه_زندگی

@Me_and_therapist | ماجراهای من و تراپیست‌م
@Gshahvat | فَصاد گل سرخ
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@SHARRomid | برهان شر

▪️کتاب صوتی سرشت جنسی انسان :
www.tgoop.com/Gshahvat/212
▪️سرشت انسان دکتر قبادیان :
www.tgoop.com/Gshahvat/362
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا متاسفانه ؟!

کاش اینجور بود واقعا

#وودی_آلن


@lEECHbrain | جهان و تنهایی فیلَه‌سوف
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
فیلم های #وودی_آلن هم مثل صورت اوست
به نظر ساده می آید
به نظر خودمانی می آید
به نظر خنده دار می آید
ولی آن چشم ها و ابروهای خنده دار از زیر عینک با وجود این که راحت با ما ارتباط برقرار می کنند، با وجودی که ساده و صمیمی به نظر می رسند، اما انگار حرفی یا رازی پنهان دارند که برای این که تلخی اش را بگیرند
قرارست به شوخی بگویند از کنار این چهره نمی شود آسان گذشت
نمی شود فراموشش کرد. صورتش از آن صورت هایی ست ک وقتی یک بار می بینیم دیگر یادمان نمی رود.
هم خنده دارست
هم نافذ و حتی ترسناک
خود آلن در کتاب گفتگویش با اریک لاکس می گوید:
«مخاطبان دوست دارند من را روی پرده سینما تماشا کنند. باورش برایم مشکل است. مردم می آیند که من را تماشا کنند اما به نظرم غیر قابل باور است.»

مردم می آیند وودی آلن را تماشا کنند چون فیلم هایش مثل صورتش ترکیبی از همه چیزست. سادگی و پیچیدگی، روزمرگی و خاص بودن، شادی و غم ... در همان مصاحبه در مورد فیلمی می گوید: «خودم در این فیلم بازی می کنم. پس یک کمدی سبک خواهد بود.»
وودی آلن خودش را جدی نمی گیرد چون جدی است و چون جدی ست بهتر از هر کسی می داند ک هیچ چیز جدی نیس

@SHARRomid | فلسفه‌ی هنر
انقلاب کوپرنیکی من در روانشناسی تکاملی

امروز هوس کردم راجع به خودکشی یا در حالت نرم تر میل به نیستی و مرگ و توجیهات و توضیحات تکاملی ش بخونم.
گفتم شاید یه چیزای جدیدی پیدا کنم.

چند تا مقاله خوندم که جز چرت و پرت چیزی نبود.
شبیه همون توضیح چرت و جالبی که دیوید باس ( گمونم) در آخر کتابش گفته :
ناامیدی از پیدا کردن جفت »»» مرگ فداکارانه برای این که به اقوام  منابع بیشتری برسه: اون اقوام و توله هاشون هم همین ژن میل به خودکشی رو دارند ، اینه که که این ژن باعث حفظ خودش هم میشه)

حالا بگذریم

داشتم توضیحات مبهم و کلیشه ای و مسخره رو میخوندم که ناگهان انقلاب کوپرنیکی در درونم بوجود اومد
با خودم گفتم :
احمق
تو دیگه چرا ؟!

میل به مرگ که نیاز به توضیح و توجیه نداره.

به دنیا میای
از همون لحظه اول در حال رنجی
اگر لذتی می بری براش هزینه صورت می گیره.
حالا یا از طرف خودت یا اطرافیان.
و این روند هزینه کردن بیهوده برای فرار از رنج ، بدون این که چیزی بدست بیاری ادامه داره تا
بدنت فرسوده می‌شه و در زمان پیری و خرفتی که یا بیشترین حسرت رو بابت آرزوهای ناکام داری یا بیشترین وابستگی رو به دنیا پیدا کردی ، با نهایت درد و رنج خود و احتمالا اطرافیان می میری ...

این موضوع هم هیچ ربطی به عقیده به مذهب و ... هم نداره‌.
خواهشاً به من نگید که خودم تا تهش رفتم ‌و چون به بن بست خوردم کشیدم بیرون.


میل به زندگی نیاز به توضیح داره که متاسفانه توضیح تکاملیِ خود-مؤید داره.

@lEECHbrain | جهان و رنج فیلَه‌سوف
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی

می‌خواهم سرو ته زندگی کنم :
www.tgoop.com/SHARRomid/1014

هستی چه بود :
www.tgoop.com/lEECHbrain/697
🔘 تکرار می کنم

مدرنیته/ لیبرالیسم در همه‌ی زمینه ها
اعم از

کاهش چشمگیر اثرات بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و خشکسالی
تا بیماری های واگیردار و غر واگیردار و ژنتیکی
و حتی در زمینه های اخلاقی و اجتماعی
و رنج های روانی بیولوژیکی مثل اختلالات خلقی که نقش ژن و وراثت توش پر رنگ تر هستند

کارهایی معجزه وار کرده.

شما با پول و کمی عقل و تدبیر می تونی تمام مشکلات ت در این زمینه ها رو حل کنی.
هزینه دادن برای رفاه و آسایش و لذت هم که چیز جدیدی نیست و در ذات طبیعت و در تاریخ بشر بوده ، حتی خود پول اختراع مدرنیته نیست.
اما در همین زمینه هم مدرنیته به بشر خدمت کرده
هم راه پول درآوردن رو آسون کرده
هم هزینه‌ های کسب لذت رو کم کرده

اصلا خدمت لیبرالیسم همین بوده : تسهیل کسب ثروت و افزایش ثروتمندان:
یک آدم در یک اقتصاد نسبتا سالم کافیه یک شغل ( یک منبع درآمد حداقلی) داشته باشه تا ظرف مدت نسبتا کوتاهی به رفاهیاتی برسه که بعضا پادشاهان امپراطوری های بزرگ خوابشو تمی تونستن ببینن
اونم بدون خطرات و ریسک هایی که امپراتور ها باهاش مواجه بودند:
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج‌ست
کلاهی دلکش‌ست اما ، به ترک سر نمی ارزد

اما...

در زمینه‌‌ی رنج های شخصیتی و روانشناختی
مثل تنهایی ، احساس ارزشمندی و کفایت و چیزهایی ازین دست چی؟!

بنظرم کمال بی انصافی و بی منطقیه که بگیم:
مدرنیته یا لیبرالیسم ، حس تنهایی انسان رو افزایش داده.
هیچ دلیلی برای این ادعا نداریم
و این حس صرفا از روی محافظه کاری و منقل گرایی و خطای فروپاشی انگاری هست.
حالا چهار تا فیله‌سوف محافظه کارِ عموما آلمانی فرانسوی هم بر این طبل کوبیدن ، غلط کردن و راه غلط رفتن ...

لکَن نکاتی هست:
یه نکته اینه آدم وقتی شکمش سیر شد ، طبیعیه که بیشتر فیل‌ش یاد هندوستون می کنه ( این سخنرانی دکتر مکری رو بشنوید)
مردی که ساعت محدودی سرکاره و زمان زیادی با خانواده و خانم ش می گذرونه
و حداقل دغدغه‌ی نون شب نداره
در مقایسه با مردی که ماههای زیادی از سال ممکن بود در جنگ باشه
بیشتر احساس نیاز دو شلواره بودن می کنه .
بیشتر هم وقت داره خودشو مقایسه های منفی کنه.
بیشتر زمان داره داستان های مخرب چپ ها رو بخونه
یا پای منبر ملاها بشینه
یا تو اینستاگرام کلیپ دکترهای اوسگول شاش شتری رو ببینه

شبیه همین قضیه در مورد خانمی که استقلال مالی داره هم صدق می کنه ...
نتیجه: زندگی مدرن هیجانات مثبت و منفی کمتری داره و این راه رو برای این باز می کنه که ظرفیت هایی مثل تمایل به ماجراجویی جنسی بیاد بالا
حالا اگر طرف ( مثلا مرد ) موفق نشه که سیخی به دو تا سه تا چهار تا ماده‌ی دیگه ( بجز همسر احتمالی ش ) هم بزنه که بنوعی احساس کمبود می کنه‌.
اگر بتونه غلطی بکنه به دیگران ( اعم از همسرش یا خانم هایی که باهاشون وارد رابطه شده ) آسیب می زنه و البته که خودش هم از آسیب در امان نمی مونه .
برا خانم ها هم همینه ...

نکته‌ی تلخ تر و غم انگیز تر اینه که
مدرنیته خیلی اوقات بر مشکلاتی که معلول پیشرفت بوده فایق اومده و راه حلی مقرون به صرفه در زمانی نسبتا کوتاه پیدا کرده.
مثلا مشکلات زیست محیطی که ناشی از صنعتی شدن بوده براحتی با علم و تکنولوژی قابل رفع هستند ‌.

اما هنوز که هنوزه
با وجود نبود انحصار و مافیای خاص ،
راه حل روشن ، صورت بندی شده و مقرون به صرفه ای برای این معضل پیدا نشده‌.

نمی دونم دقیقا چرا ؟

تلاش هایی از زمان فروید شده
امثال حبیب دوانلو ( روانکاو ایرانی کانادایی) سعی کرد روانکاوی رو اقتصادی تر کنه و موفقیت هایی هم بوده
اما در مجموع بنظرم
روانکاوی ( که بنوعی خارج از روند مدرنیته و فلسفه تحلیلی متولد شده و قسمت های احمقانه تر و شارلاتانه ترش مثل روان‌گاوی لکانی هم که اساسا آشکارا ضد مدرنیته ند ) و ازون مسخره تر سی‌بی‌تی و طرحواره درمانی ،
با هزینه هایی بی ثمری که به بشر تحمیل کردند و می کنند
بزرگترین و بدترین لکه های ننگ تاریخ علم و تفکر بشر اند .


@lEECHbrain | جهان و تأملات فیلَه‌سوف
@Me_and_therapist | روانشناسی و روان درمانی
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@ZIRsigari_kohn | فلسفه‌های روانگردان

روان درمانی چگونه اثر نمی کند( دکتر مکری) :
www.tgoop.com/Me_and_therapist/2

نقد اخلاق روان گاوان ( دکتر سرگلزایی) :
www.tgoop.com/Me_and_therapist/20
دیدی گفتم زندگی یعنی رنج ...

#تنهایی_فیله_سوف
#برهان_شر

@lEECHbrain | جهان و رنج فیلَه‌سوف
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
@ZIRsigari_kohn | فلسفه‌های روانگردان
🔘خطاب به دوستی که گفت از رنج مگو

در باب رنج روانشناختی

دختر خانمی تو سن ازدواجه
خواستگارهایی هم داره
کم و بیش مناسب

به همه می‌گه: نه ...

چرا ؟
چون با دیگران مقایسه می‌کنه.
مثلا با شوهر دختر خاله ش

گیر هم داده که مثلا قدش بلند باشه
مثه شوهر دخترخاله‌ش

فرضا خودش هم اگاهه که
ممکنه هیچوقت چنین خواستگاری نداشته باشه
یا داشته باشه و بقیه چیزهاش بیش از حد بد باشه ، مثلا لاط و لوط باشه.

از طرفی بهرحال خانم ها دوران طلایی دارن.
از یه سنی بگذره - همه چیز براشون تموم نمی‌شه ولی - حق انتخاب هاشون محدود می‌شه .

باین نکته هم اگاهه
و این آگاهی جز اضطراب براش سودی نداشته.
قبلا یه غم داشت ( خواستگار قد بلند)
الان دو غم داره:
موندن و تنهایی در سنین بالا

هر دو اضطراب هم - اگر نگیم بیهوده ست - منشا دورنی داره .

ممکنه این ماجرا کم کم پیش بره
با دو تا محرک دیگه قاطی بشه
و شخص رو افسرده کنه و کلا از کار و زندگی بیفته.
اگه کار باینجا برسه ، دارو درمانی موثر و لازم و مفیده ‌
ولی اصل ماجرا به قوت خودش باقی هم خواهد ماند.

پیشنهاد شما چیه ؟

نکته
فرض بگیرید
بدونیم که این خانم مشکلش خواستگار قد بلند نیست و در صورت پیدا شدن خواستگار یا ازدواج با پسر قد بلند هم حالش خوب نشه ( که در مواردی مشابه که علاقه به قد بلند ناشی از ـ بقول هلاکویی- بیماری و گرفتاری هست ) با پیدا شدن شخص هم مشکل حل نمی‌شه .



#طرح_بحث

@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
@Me_and_therapist | ماجراهای من و تراپیست‌م

گپ برای بحث :
www.tgoop.com/+8wPENkQNyI8yOWY8
بررسی زیبایی از نگاه اسلام


علیرضا مکت‌بدار

انسان به اقتضای فطرت خویش، جویای زیبایی و آراستگی است و از ژولیدگی و پریشانی ظاهر نهی کرده است. از آنجا که دین مقدس اسلام منطبق بر این فطرت الهی است به حس آراستگی، که یکی از چهار بعد روح انسانی؛ یعنی حس زیبایی، حس نیکی، حس دانایی و حس مذهبی است، توجه کرده و برای تأمین نیازهای انسان در این زمینه توصیه هایی ارایه کرده است.

از دیدگاه قرآن کریم، استعداد درک زیبایی از جمله مواهب فطری خداوند در روح آدمی است و وجود موجودات زیبا در جهان، پاسخی به این خواسته فطری بوده و نعمتی از نعمتهای گرانبهای آفریدگار حکیم است. اسلام به پیروانش دستور می دهد همواره، مظاهر زشتی و درهم ریختگی را از خود و محیط زندگی خویش دور ساخته، بویژه هنگام برخورد با دیگران آراسته و با ظاهری زیبا در معرض دید همنوعان ظاهر شوند. از این رو در اسلام، استفاده از زیبایی های موجود در جهان طبیعت نه تنها مجاز شمرده؛ بلکه بدان توصیه و سفارش نیز شده است.

ادامه

تصویر :
سخنگوی دولت آمریکا و سخنگوی دولت اسلامی

@Nviolence2 | تحلیل
@mghlte عصر روشنگری 
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
هیچ لازم نیست که حس تنهایی را من توصیف کنم. از همان کودکی با تنهایی آشنایید، از آن روزی که یکهو متوجه شدید همه همبازی دارند جز شما؛ از همان سرِ شبی که می‌خواستید با کسی بگذرانید ولی تنها ماندید؛ از آن مهمانی که حتی یک نفر آشنا نبود و دورتان پُر بوده از آدمهایی که داشتند با هم اختلاط میکردند؛ از آن شبی که کنار عشقتان گذراندید و خیلی خوب می‌دانستید که دیگر همه چیز بین‌تان تمام شده است؛ و از آن لحظه‌ای که تنها ماندید در آپارتمان خالی وقتی که او برای همیشه رفته بود. همیشه باید بابتِ عشق بهایی پرداخت، و تنهایی بخشی از آن است.

هر آدمی که عاشق باشد ، یا به کسی فکر کند ، در غیابِ آن فرد ، وقتی که چه جسمانی چه عاطفی ترک می‌شود ، حتماً تنهایی را تجربه خواهد کرد…

فلسفه تنهایی 📚
لارس اسونسن


@lEECHbrain | جهان و تأملات فیلَه‌سوف
کتاب صوتی حافظ ناشنیده پند (ایرج پزشکزاد) - قسمت اول | MrHalloo…
🎈 #حافظ ناشنیده پند 📖

#ایرج_پزشکزاد

در باره #محتسب شهر ، امیر مبارزالدین
از زبان محمد گلندام دوست و شاگرد حافظ

#کتاب_صوتی

@SHARRomid | فلسفه‌ی هنر

🔰قسمت های دیگر :
www.tgoop.com/SHARRomid/1445

🔰قسمت هایی از کتاب « حافظ از نگاهی دیگر » علی حصوری :

▪️تجربه گرایی حافظ :
www.tgoop.com/SHARRomid/1220
▪️عرفان حافظ:
www.tgoop.com/SHARRomid/1339
▪️حافظ و خیام :
www.tgoop.com/SHARRomid/1340
▪️رند یعنی چه ؟:
www.tgoop.com/SHARRomid/1338

🔰قسمت هایی از کتاب حافظ بهاالدین خرمشاهی:

🔰سخنرانی حافظ دکتر مردیها:
www.tgoop.com/SHARRomid/1322
هرگز حاضر نیستم عضو کلیپی بشم که کسی مثل من رو به عضویت قبول می کنه


👤
#وودی_آلن
#دیالوگ_فلسفی
#آنی_هال

@lEECHbrain | جهان و تنهایی فیلَه‌سوف
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
Audio
هیچیم و چیزی کم

#اخوان_ثالث

@SHARRomid | فلسفه‌ی هنر
@mghlte | عصر روشنگری

▪️متن شعر و حواشی:
www.tgoop.com/SHARRomid/1447
هیچیم و چیزی کم
ما نیستیم از اهل این عالم که می‌بینید
وز اهل عالم‌های دیگر هم
یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟
از عالم هیچیم و چیزی کم
غم نیز چون شادی برای خود خدایی، عالمی دارد
نور سیاه مبهمی دارد
پس زنده باشد مثل شادی، غم
ما دوستدار سایه‌های تیره هم هستیم
و مثل عاشق، مثل پروانه
اهل نماز شعله و شبنم
اما
هیچیم و چیزی کم

رفتم فراز بام خانه، سخت لازم بود
شب بود و مظلم بود و ظالم بود
آنجا چراغ افروختم، اطراف روشن شد
و پشه ها و سوسک‌ها بسیار
دیدم که اینک روشنایم خورده خواهد شد
کشتم اسیر بی‌مروت زرده خواهد شد
باغ شبم افسرده خونِ مرده خواهد شد
خاموش کردم روشنایم را
و پشه ها و سوسکها رفتند
غم رفت، شادی رفت
و هول و حسرت ترک من گفتند
و اختران خفتند
آنگاه دیدم آن طرف‌تر از سکنج بام
یک دختر زیباتر از رویای شبنم‌ها
تنها
انگار روح آبی و آب است
انگار هم بیدار و هم خواب است
انگار غم در کسوت شادی ست
انگار تصویر خدا در بهترین قاب است
انگارها بگذار
بیمار !
او آن «نمی‌دانی و می‌دانی» ست
او لحظه فرّار جادویی
او جاودانه، جاودانتاب است
محض خلوص و مطلق ناب است

از بام پایین آمدیم، آرام
همراه با مشتی غم و شادی
و با گروهی زخمها و عدّه‌ای مرهم
گفتیم بنشینیم
نزدیک سالی مهلتش یک دم
مثل ظهور اولین پرتو
مثل غروب آخرین عیسای بن مریم
مثل نگاه غمگنانه‌ی ما
مثل بچه آدم
آنگاه نشستیم و بخوبی خوب فهمیدیم
باز آن چراغ روز و شب خامش تر از تاریک
هیچیم و چیزی کم

@SHARRomid | فلسفه‌ی هنر
@mghlte | عصر روشنگری

به گفتهٔ فرج سرکوهی که رابطه دوستانه نزدیکی با مهدی اخوان ثالث داشته است علی خامنه‌ای پس از انقلاب با اخوان تماس تلفنی می‌گیرد و می‌گوید: «بیایید توی میدان و با شعر، با زبان، از انقلاب حمایت کنید». اخوان هم پاسخ می‌دهد: «ما همیشه بر سلطه بوده‌ایم نه با سلطه».

بعد از اینکه اخوان از همکاری با علی خامنه‌ای سر باز زد، چند نفری در خیابان راه بر او می‌بندند و او را به شدت کتک می‌زنند. کتاب‌های او سال‌ها ممنوع چاپ می‌شوند خامنه‌ای در خطبه‌‍‌های نماز جمعه اخوان را هیچ می‌خواند و اخوان هم، شعری با مطلع هیچیم و چیزی کم را می‌سراید.

تردیدهایی درباره روایت

در مورد این روایت نیز تردیدهایی مطرح شده‌است. نخست این که تا کنون سندی از خطبه‌ای که در آن اخوان صریحاً یا تلویحاً هیچ خوانده شده باشد ارائه نشده‌است. ثانیاً چون این روایت در ادامه روایت مربوط به ضدیت با سلطه طرح شده منطقاً باید خطبه مورد اشاره در سال ۱۳۵۸ یا کمی بعد از آن ارائه شده باشد. اما شعر هیچیم و چیزی کم در بهار ۶۹ و چند ماه قبل از فوت اخوان سروده شده‌است. اگر هم خطبه مربوط به اواخر ۶۸ یا اوایل ۶۹، یعنی نزدیک به سرودن شعر، بوده باشد باز وجود چنین خطبه‌ای اثبات نشده‌است.[۳] همچنین اخوان در ویدئوی شعرخوانی هیچیم و چیزی کم که در ویژه‌برنامه رشید کاکاوند پیرامون او بازنشر شد اشاره می‌کند که این شعر را پس از مبهوت ماندن در برابر زیبایی یک درخت هلو که در حیاط دیده سروده‌است."چراغ و آینه". ویژه‌برنامه اخوان ثالث. ۱۳۹۴. شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران. مرتضی امیری اسفندقه نیز این شعر را نامربوط به موضوع بگومگو با خامنه‌ای و در ادامهٔ هیچ‌سرایی‌های شاعرانی چون خاقانی، حافظ، بیدل و سهراب سپهری می‌داند و از رابطه عاطفی اخوان با خامنه‌ای سخن می‌گوید.
2025/01/28 01:10:24
Back to Top
HTML Embed Code: