هو الحی الذی لایموت
از این قفس بدن پریدن چه خوش است
یا در حرم دوست رسیدن چه خوش است
مستانه به پای او نهادن سر را
این پرده پندار دریدن چه خوش است
در چهلمین روز درگذشت شادروان
حاج سیدمحمد سراج زاده
انسان نیک اندیش و نیکوکار و شاعر عارف
برای نکوداشت و قرائت فاتحه گرد هم می آییم.
زمان: ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱ صبح روز جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳
مکان: سالن مراسم مسجد جامع رفسنجان
حضور شما بزرگواران موجب شادی روح آن مرحوم و آرامش بازماندگان خواهد بود.
خانواده های سراجزاده، ابطحی، شیرازی، قاسمعلی زاده، چینی چیان، هجرانی، رضایی و پورخالویی و
انجمن شعر شهید ارسلان رفسنجان
@SHSerajzadeh
از این قفس بدن پریدن چه خوش است
یا در حرم دوست رسیدن چه خوش است
مستانه به پای او نهادن سر را
این پرده پندار دریدن چه خوش است
در چهلمین روز درگذشت شادروان
حاج سیدمحمد سراج زاده
انسان نیک اندیش و نیکوکار و شاعر عارف
برای نکوداشت و قرائت فاتحه گرد هم می آییم.
زمان: ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱ صبح روز جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳
مکان: سالن مراسم مسجد جامع رفسنجان
حضور شما بزرگواران موجب شادی روح آن مرحوم و آرامش بازماندگان خواهد بود.
خانواده های سراجزاده، ابطحی، شیرازی، قاسمعلی زاده، چینی چیان، هجرانی، رضایی و پورخالویی و
انجمن شعر شهید ارسلان رفسنجان
@SHSerajzadeh
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
◾️رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی
خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1918517/
@iran_sociology
خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1918517/
@iran_sociology
www.khabaronline.ir
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی
شورای شهر و شهرداری در سال های گذشته به طور کامل مدافع نهادهای علمی و فرهنگی بودند، الآن هم به نظر می آید که شورای شهر مایل به قوت بخشیدن به چنین نهادهایی است، اما متاسفانه شهرداری دارد به صورت خودمختار ، زحمات شورای شهر و مسئولان شهری در دوره های گذشته را…
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
Telegraph
حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید! ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را…
Forwarded from دغدغه ایران
من رفتنیام، ایران تو بمان
محمد فاضلی
من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آنجا که میتوانستم آنرا پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانهای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از اینها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفتهام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمیگردم. به هیچ شغل دولتی بازنمیگردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.
من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، دهها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را میفهمد، کلامی دروغ نمیگوید، و یکی از بزرگترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آنها و در نتیجه عقبماندگی کشور را میفهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.
من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانهای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که میخواهد «عقلانیت اصلاحجوی میانهرو، توافقساز و تدریجیگرا» را نمایندگی کند.
اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمیکند، تلویزیون کشور را در مهمترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینهتوزی شخصی، بالا آوردن پروندهای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزدهام، و صحنهآرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آنکه از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.
آنچه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینهتوزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامهای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با اینحال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی میکنم.
⭕سخن آخر
پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.
من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام میگذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن میتوانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینهتوزی شخصی بدل کنند.
من همه عمر برای ایران زندگی کردهام، به ایران و مسائلش اندیشیدهام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصهای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.
از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام میگذارم و امیدوارم آنچه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کردهاند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.
در چند جلسهای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعدههای دروغین نیست.
ما با انتخاب او هم دهها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی میکند، ظرفیتهای ایجاد بهبود وجود دارد.
من با عزمی جزمتر به مسعود #پزشکیان رأی میدهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آنچه در آن برنامه گذشت.
شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.
من رفتنیام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.
بازخوانی ایران معاصر
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آنجا که میتوانستم آنرا پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانهای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از اینها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفتهام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمیگردم. به هیچ شغل دولتی بازنمیگردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.
من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، دهها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را میفهمد، کلامی دروغ نمیگوید، و یکی از بزرگترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آنها و در نتیجه عقبماندگی کشور را میفهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.
من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانهای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که میخواهد «عقلانیت اصلاحجوی میانهرو، توافقساز و تدریجیگرا» را نمایندگی کند.
اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمیکند، تلویزیون کشور را در مهمترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینهتوزی شخصی، بالا آوردن پروندهای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزدهام، و صحنهآرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آنکه از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.
آنچه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینهتوزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامهای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با اینحال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی میکنم.
⭕سخن آخر
پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.
من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام میگذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن میتوانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینهتوزی شخصی بدل کنند.
من همه عمر برای ایران زندگی کردهام، به ایران و مسائلش اندیشیدهام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصهای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.
از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام میگذارم و امیدوارم آنچه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کردهاند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.
در چند جلسهای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعدههای دروغین نیست.
ما با انتخاب او هم دهها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی میکند، ظرفیتهای ایجاد بهبود وجود دارد.
من با عزمی جزمتر به مسعود #پزشکیان رأی میدهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آنچه در آن برنامه گذشت.
شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.
من رفتنیام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.
بازخوانی ایران معاصر
@fazeli_mohammad
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
فاضلی، فوران خشم و انتخابات
سیدحسین سراج زاده
من فکر می کنم بهتر بود دوست عزیزم، جامعه شناس فاضل و متعهد، محمد فاضلی، در برخورد با اتهامات بی اساس طرف مقابلش به نحو دیگری واکنش نشان می داد. بهتر بود با شکیبایی پاسخ های روشنگر و قاطع می داد؛ و یا اعلام می کرد، این موضوع محلش اینجا نیست و اگر به کشف حقیقت علاقمند هستید، صدا و سیما برنامه مستقلی بگذارد تا درباره آن صحبت کنیم و نشان دهم چقدر این ادعایتان بی پایه است.
اما واکنش او و خشم و عصبانیتش را کاملا درک می کنم و به آن احترم می گذارم؛ چرا که این واکنش، فوران خشم و عصیان فروخورده یک ستمدیده بود. خشم و اعتراضی که بازنمای خشم و فریاد استادان فاضل و متعهد دیگری چون شادروان هاله لاجوردی، رضا امیدی، آرمان ذاکری، آرمین امیر، مهدی خویی، احمد شکرچی و دهها نفر دیگر که در این سالها ستم دیدند و به ناروا از دانشگاه حذف شدند؛ و همچنین دانشآموختگان فاضل و متعهدی چون؛ حسام سلامت، مهدی سلیمانیه، علیمراد عناصری، مهسا اسدالله نژاد و بسیاری دیگر، که علیرغم شایستگیهای علمی و اخلاق حرفهای، هرگز اجازه پیدانکردند عضو هیات علمی شوند؛ و اضافه شود بازنمای خشم دانشجویانی است که به خاطر فکر و رفتار متفاوت و انتقاد و اعتراض، که حق شهروندی آنهاست، با فشار و محدودیت و تحقیر و تعلیق و اخراج روبرو شدهاند.
آری او در آن لحظه فوران خشم فروخورده حذفشدگانی بود که نه فقط به ناروا طرد شدند بلکه انواع تیرهای تهمت به سمت آنها روانه شد و نجیبانه سکوت کردند. خشم او در آن لحظه نمود خشم همه حذف شدگان بود و فریادش، فریاد همه آنها. او امروز اما در متنی که منتشر کرد، همگان را به شرکت در انتخابات و رای دادن به پزشکیان دعوت کرد و در آن تاکید کرد که خیر جمعی ایرانیان مهمتر است.
من خشم و دعوت دکتر فاضلی را درک میکنم و در یک راستا می بینم. او علیه آن شرایط ناعادلانه و نابرابر شورید و در عین حال، دعوت میکند تا با مشارکت در انتخابات این وضعیت را هر چند اندک، تغییر دهیم (متن او در پست بالا آمده است).
من بر این باورم که با توجه به شرایط بحرانی امروز جامعه ایران، در فرصتی که در این انتخابات پیش آمده، تحریم برای تحولات و اصلاحات ساختاری در کشور دارای فایده عملی و ملموسی نیست؛ و فکر می کنم، با وجود همه کاستی هایی که در نظام انتخاباتی ایران وجود دارد، حضور فردی چون مسعود پزشکیان در بین کاندیداها (به هر دلیلی که صورت گرفته)، که به راستی و درستی، شجاعت، اهمیت دادن به تخصص و کارشناسی، تجربه فعالیت سیاسی و اجرایی، احترام به حقوق همه ایرانیان و دلسوزی برای ایران اشتهار دارد، فرصتی است که این امکان را فراهم می کند تا با رای دادن به او، در حد ظرفیت و اختیارات رئیس دستگاه اجرایی، برای چهار سال تصمیمات زیانبار کمتری گرفته شود و شرایط برای کشور و از جمله دانشگاه بهتر شود.
با وجود این، موضع کسانی که به خاطر تحقیر و توهین و حق کشی و سرکوب های سیستماتیک، و یا فقر و فلاکت فزاینده، خشمگینانه به نظام انتخاباتی پشت کرده و راه تحریم در پیش گرفته اند قابل درک و احترام است. با این حال، به نظر می رسد، رای ندادن موجب می شود جریان و تفکری که مسئول اصلی وضع موجود است چهار سال دیگر هم به صورت یک دست بر دستگاه اجرایی مسلط شود و روش ها و برنامه های زیانبار برای کشور، از جمله تحقیر و حذف دانشگاهیان فاضل و مردممدار، ادامه پیدا کند.
انتخاب پزشکیان میتواند، در حد ظرفیت دستگاه اجرایی، برنامهها و روندهای مخرب برای کشور را کاهش دهد و در نتیجه به نفع ایران و ایرانیان باشد.
https://www.tgoop.com/SHSerajzadeh
سیدحسین سراج زاده
من فکر می کنم بهتر بود دوست عزیزم، جامعه شناس فاضل و متعهد، محمد فاضلی، در برخورد با اتهامات بی اساس طرف مقابلش به نحو دیگری واکنش نشان می داد. بهتر بود با شکیبایی پاسخ های روشنگر و قاطع می داد؛ و یا اعلام می کرد، این موضوع محلش اینجا نیست و اگر به کشف حقیقت علاقمند هستید، صدا و سیما برنامه مستقلی بگذارد تا درباره آن صحبت کنیم و نشان دهم چقدر این ادعایتان بی پایه است.
اما واکنش او و خشم و عصبانیتش را کاملا درک می کنم و به آن احترم می گذارم؛ چرا که این واکنش، فوران خشم و عصیان فروخورده یک ستمدیده بود. خشم و اعتراضی که بازنمای خشم و فریاد استادان فاضل و متعهد دیگری چون شادروان هاله لاجوردی، رضا امیدی، آرمان ذاکری، آرمین امیر، مهدی خویی، احمد شکرچی و دهها نفر دیگر که در این سالها ستم دیدند و به ناروا از دانشگاه حذف شدند؛ و همچنین دانشآموختگان فاضل و متعهدی چون؛ حسام سلامت، مهدی سلیمانیه، علیمراد عناصری، مهسا اسدالله نژاد و بسیاری دیگر، که علیرغم شایستگیهای علمی و اخلاق حرفهای، هرگز اجازه پیدانکردند عضو هیات علمی شوند؛ و اضافه شود بازنمای خشم دانشجویانی است که به خاطر فکر و رفتار متفاوت و انتقاد و اعتراض، که حق شهروندی آنهاست، با فشار و محدودیت و تحقیر و تعلیق و اخراج روبرو شدهاند.
آری او در آن لحظه فوران خشم فروخورده حذفشدگانی بود که نه فقط به ناروا طرد شدند بلکه انواع تیرهای تهمت به سمت آنها روانه شد و نجیبانه سکوت کردند. خشم او در آن لحظه نمود خشم همه حذف شدگان بود و فریادش، فریاد همه آنها. او امروز اما در متنی که منتشر کرد، همگان را به شرکت در انتخابات و رای دادن به پزشکیان دعوت کرد و در آن تاکید کرد که خیر جمعی ایرانیان مهمتر است.
من خشم و دعوت دکتر فاضلی را درک میکنم و در یک راستا می بینم. او علیه آن شرایط ناعادلانه و نابرابر شورید و در عین حال، دعوت میکند تا با مشارکت در انتخابات این وضعیت را هر چند اندک، تغییر دهیم (متن او در پست بالا آمده است).
من بر این باورم که با توجه به شرایط بحرانی امروز جامعه ایران، در فرصتی که در این انتخابات پیش آمده، تحریم برای تحولات و اصلاحات ساختاری در کشور دارای فایده عملی و ملموسی نیست؛ و فکر می کنم، با وجود همه کاستی هایی که در نظام انتخاباتی ایران وجود دارد، حضور فردی چون مسعود پزشکیان در بین کاندیداها (به هر دلیلی که صورت گرفته)، که به راستی و درستی، شجاعت، اهمیت دادن به تخصص و کارشناسی، تجربه فعالیت سیاسی و اجرایی، احترام به حقوق همه ایرانیان و دلسوزی برای ایران اشتهار دارد، فرصتی است که این امکان را فراهم می کند تا با رای دادن به او، در حد ظرفیت و اختیارات رئیس دستگاه اجرایی، برای چهار سال تصمیمات زیانبار کمتری گرفته شود و شرایط برای کشور و از جمله دانشگاه بهتر شود.
با وجود این، موضع کسانی که به خاطر تحقیر و توهین و حق کشی و سرکوب های سیستماتیک، و یا فقر و فلاکت فزاینده، خشمگینانه به نظام انتخاباتی پشت کرده و راه تحریم در پیش گرفته اند قابل درک و احترام است. با این حال، به نظر می رسد، رای ندادن موجب می شود جریان و تفکری که مسئول اصلی وضع موجود است چهار سال دیگر هم به صورت یک دست بر دستگاه اجرایی مسلط شود و روش ها و برنامه های زیانبار برای کشور، از جمله تحقیر و حذف دانشگاهیان فاضل و مردممدار، ادامه پیدا کند.
انتخاب پزشکیان میتواند، در حد ظرفیت دستگاه اجرایی، برنامهها و روندهای مخرب برای کشور را کاهش دهد و در نتیجه به نفع ایران و ایرانیان باشد.
https://www.tgoop.com/SHSerajzadeh
🌹🌱
با عرض سلام و تقدیم غزل غدیر از پدر بزرگوارم شادروان سیدمحمد سراج زاده، عید فرخنده غدیر را تبریک عرض می کنم. امید که آموزههای انسانی و عدالتخواهانه امام علی (ع) "صدای عدالت انسانی" در جانمان و جامعه و نظام حکمرانی امان جلوهگر شود.
با احترام حسین سراج زاده
🌹🌱
@SHSerajzadeh
با عرض سلام و تقدیم غزل غدیر از پدر بزرگوارم شادروان سیدمحمد سراج زاده، عید فرخنده غدیر را تبریک عرض می کنم. امید که آموزههای انسانی و عدالتخواهانه امام علی (ع) "صدای عدالت انسانی" در جانمان و جامعه و نظام حکمرانی امان جلوهگر شود.
با احترام حسین سراج زاده
🌹🌱
@SHSerajzadeh
چرا مشارکت؟ چرا پزشکیان؟
سیدحسین سراج زاده
جامعه شناس
موضوع شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات یکی از بحث های داغ امروز است و درباره استدلال ها و تبلیغات موافقان و مخالفان زیاد شنیده ایم.
به نظر می رسد با مفروضات و گزاره های زیر، در شرایط امروز ایران و با آرایش نامزدهای موجود، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان برای کشور و مردم سودمندتر باشد:
• نظام سیاسی و انتخاباتی ایران با یک انتخابات آزاد و منصفانه فاصله زیادی دارد زیرا بسیاری از نیروهای اجتماعی و سیاسی نمی توانند نمایندگان مناسب خود را در بین نامزدها داشتهباشند. نقد اساسی این نظام انتخاباتی و مطالبه یک انتخابات آزاد و منصفانه از مطالبات جدی مردم ایران است که نباید وانهاده شود.
• انتخابات مهندسی شدهاست و کاندیداها با اغراض سیاسی و محاسبات خاص برای برنده شدن نامزد مورد نظر نیروهایی که دست بالا در حکمرانی دارند تایید و یا رد صلاحیت میشوند؛ با وجود این، محاسبات و مهندسی ها همواره در جهتی که مطلوب آنان بوده جواب نمی دهد و کنشگری و مشارکت گسترده می تواند مهندسی ها را خنثی کند.
• رئیس جمهور رئیس دستگاه اجرایی است و در ساختار سیاسی ایران محدودیتهای زیادی برای پیش بردن برنامه هایش دارد. دامنه عمل او در درون دستگاه اجرایی هم محدود به قید و بندهای زیادی است؛ با وجود این، در همان محدوده هم اثرگذاری هایی دارد که نتيجهاش برای کشور و شرایط زندگی مردم می تواند قابل توجه باشد.
• تجربه تاریخی ایران و سایر جوامع و شرایط جامعه و آرایش و توان نیروهای تحول خواه و استمرار طلب به گونهای است که به جز روشهای مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و متکی به ظرفیتهای داخلی، نمی توان به راه دیگری امید بست؛ و این روشها هم نیازمند شکیبایی و تغییرات تدریجی است.
• تغییرات تدریجی از طریق انتخابات، به شرطی که انتخابات با همه محدودیتهایش، معنی دار باشد (یعنی تفاوت قابل قبولی بین کاندیداها وجود داشته باشد)، راه کم هزینه ای است که نمی توان به آسانی از آن صرف نظر کرد.
• نامزدهای موجود در انتخابات امسال این تفاوت معنی دار را دارند و بین دیدگاه های سیاسی و ویژگی های شخصیتی و عقبه سیاسی و اجتماعی و تجربه و توان مدیریتی و اجتماعی فردی چون پزشکیان و بقیه نامزدهای انتخاباتی، اینقدر تفاوت هست که عملکردشان در دستگاه اجرایی (با همه محدودیت هایی که دارد و می دانیم) نتایج متفاوتی برای خیر عمومی و بهبود شرایط کشور و زندگی مردم داشته باشد.
• در شرایطی که امکان و شرایط اصلاحات اساسی و ساختاری نیست یا بسیار پرهزینه است، عقل معاش و سیاست زندگی ایجاب می کند فرصت های اندک را هم برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم از دست ندهیم.
• میزان شرکت در انتخابات لزوما به معنی مشروعیت بخشی به نظام سیاسی نیست. مشروعیت یک نظام سیاسی براساس مردم سالارانه، آزاد و منصفانه بودن انتخابات مشخص می شود. مشارکت بالا برای مشروعیت شرط لازم هست اما کافی نیست. در نتیجه، اینکه فقط با میزان مشارکت در انتخابات بدون توجه به رویه های حکمرانی و انتخاباتی، یک نظام سیاسی مشروع یا نامشروع معرفی شود یک مغاله منطقی و استدلال نخ نما شده است.
• منطقا و در عمل، این امکان وجود دارد که گروه های مختلف مردم که مشروعیتی برای یک نظام سیاسی قائل نیستند، فقط به این دلیل که گزینه های پیش رو تفاوت دارند و بهتر است گزینه ای را برگزینند که زیان کمتری برای زندگی آنها داشته باشد، با حفظ دیدگاه های انتقادی اشان به خاطر یک خیر عمومی در انتخابات شرکت کنند.
• و آخر اینکه، اغلب مخالفان و موافقان شرکت در انتخابات به خاطر خیر عمومی و مصالح کشور درباره این موضوع نظر داده و عمل می کنند؛ و نظر و عمل هردو گروه به عنوان مردم ایران محترم است. این احترام متقابل در گفتگو و عمل، خود تمرینی است برای برسمیت شناختن تفاوت ها که لازمه آینده نظام مردم سالار ایران است و آن را می سازد.
با این توضیحات، به نظر می رسد در شرایط حاضر کشور، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان، سیاستمداری که به راستی، درستی، حق طلبی، عدالتخواهی، استواری، توان و تجربه خوب مدیریتی و احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی اشتهار دارد، برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم مفیدتر است و شرکت نکردن، به جز کمک کردن به انتخاب آسان تر رقبای وی و سپردن تام و تمام کشور برای حداقل 4 سال به آنان فایده ای ندارد.
@SHSerajzadeh
سیدحسین سراج زاده
جامعه شناس
موضوع شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات یکی از بحث های داغ امروز است و درباره استدلال ها و تبلیغات موافقان و مخالفان زیاد شنیده ایم.
به نظر می رسد با مفروضات و گزاره های زیر، در شرایط امروز ایران و با آرایش نامزدهای موجود، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان برای کشور و مردم سودمندتر باشد:
• نظام سیاسی و انتخاباتی ایران با یک انتخابات آزاد و منصفانه فاصله زیادی دارد زیرا بسیاری از نیروهای اجتماعی و سیاسی نمی توانند نمایندگان مناسب خود را در بین نامزدها داشتهباشند. نقد اساسی این نظام انتخاباتی و مطالبه یک انتخابات آزاد و منصفانه از مطالبات جدی مردم ایران است که نباید وانهاده شود.
• انتخابات مهندسی شدهاست و کاندیداها با اغراض سیاسی و محاسبات خاص برای برنده شدن نامزد مورد نظر نیروهایی که دست بالا در حکمرانی دارند تایید و یا رد صلاحیت میشوند؛ با وجود این، محاسبات و مهندسی ها همواره در جهتی که مطلوب آنان بوده جواب نمی دهد و کنشگری و مشارکت گسترده می تواند مهندسی ها را خنثی کند.
• رئیس جمهور رئیس دستگاه اجرایی است و در ساختار سیاسی ایران محدودیتهای زیادی برای پیش بردن برنامه هایش دارد. دامنه عمل او در درون دستگاه اجرایی هم محدود به قید و بندهای زیادی است؛ با وجود این، در همان محدوده هم اثرگذاری هایی دارد که نتيجهاش برای کشور و شرایط زندگی مردم می تواند قابل توجه باشد.
• تجربه تاریخی ایران و سایر جوامع و شرایط جامعه و آرایش و توان نیروهای تحول خواه و استمرار طلب به گونهای است که به جز روشهای مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و متکی به ظرفیتهای داخلی، نمی توان به راه دیگری امید بست؛ و این روشها هم نیازمند شکیبایی و تغییرات تدریجی است.
• تغییرات تدریجی از طریق انتخابات، به شرطی که انتخابات با همه محدودیتهایش، معنی دار باشد (یعنی تفاوت قابل قبولی بین کاندیداها وجود داشته باشد)، راه کم هزینه ای است که نمی توان به آسانی از آن صرف نظر کرد.
• نامزدهای موجود در انتخابات امسال این تفاوت معنی دار را دارند و بین دیدگاه های سیاسی و ویژگی های شخصیتی و عقبه سیاسی و اجتماعی و تجربه و توان مدیریتی و اجتماعی فردی چون پزشکیان و بقیه نامزدهای انتخاباتی، اینقدر تفاوت هست که عملکردشان در دستگاه اجرایی (با همه محدودیت هایی که دارد و می دانیم) نتایج متفاوتی برای خیر عمومی و بهبود شرایط کشور و زندگی مردم داشته باشد.
• در شرایطی که امکان و شرایط اصلاحات اساسی و ساختاری نیست یا بسیار پرهزینه است، عقل معاش و سیاست زندگی ایجاب می کند فرصت های اندک را هم برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم از دست ندهیم.
• میزان شرکت در انتخابات لزوما به معنی مشروعیت بخشی به نظام سیاسی نیست. مشروعیت یک نظام سیاسی براساس مردم سالارانه، آزاد و منصفانه بودن انتخابات مشخص می شود. مشارکت بالا برای مشروعیت شرط لازم هست اما کافی نیست. در نتیجه، اینکه فقط با میزان مشارکت در انتخابات بدون توجه به رویه های حکمرانی و انتخاباتی، یک نظام سیاسی مشروع یا نامشروع معرفی شود یک مغاله منطقی و استدلال نخ نما شده است.
• منطقا و در عمل، این امکان وجود دارد که گروه های مختلف مردم که مشروعیتی برای یک نظام سیاسی قائل نیستند، فقط به این دلیل که گزینه های پیش رو تفاوت دارند و بهتر است گزینه ای را برگزینند که زیان کمتری برای زندگی آنها داشته باشد، با حفظ دیدگاه های انتقادی اشان به خاطر یک خیر عمومی در انتخابات شرکت کنند.
• و آخر اینکه، اغلب مخالفان و موافقان شرکت در انتخابات به خاطر خیر عمومی و مصالح کشور درباره این موضوع نظر داده و عمل می کنند؛ و نظر و عمل هردو گروه به عنوان مردم ایران محترم است. این احترام متقابل در گفتگو و عمل، خود تمرینی است برای برسمیت شناختن تفاوت ها که لازمه آینده نظام مردم سالار ایران است و آن را می سازد.
با این توضیحات، به نظر می رسد در شرایط حاضر کشور، شرکت در انتخابات و رای دادن به مسعود پزشکیان، سیاستمداری که به راستی، درستی، حق طلبی، عدالتخواهی، استواری، توان و تجربه خوب مدیریتی و احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی اشتهار دارد، برای بهبود شرایط کشور و زندگی مردم مفیدتر است و شرکت نکردن، به جز کمک کردن به انتخاب آسان تر رقبای وی و سپردن تام و تمام کشور برای حداقل 4 سال به آنان فایده ای ندارد.
@SHSerajzadeh
🔴در این کانال پیشتر در نقد بازنشستگی و اخراج اعضای هیات علمی بخصوص جامعهشناسان، یادداشتهایی نوشته بودم.
الان نوبت به روایت بازنشستگی زودهنگام خودم و یکی دیگر از اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
به نام حضرت حق
۱|
روایت دو بازنشستگی زودهنگام
دیروز یکشنبه ۱۰ تیرماه در حالی که با شماری از همکاران گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی مشغول برگزاری مصاحبه داوطلبان دکترای جامعه شناسی بودیم، تلفنم زنگ خورد. چون منتظر تلفن ضروری بودم، از جلسه بیرون رفتم و پاسخ دادم.
خانمی خود را از امور اداری دانشگاه معرفی کردند و خواستند برای به جریان افتادن کارهای بازنشستگی همین امروز یک شماره حساب بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر ارسال کنم.
گفتم، مگر من بازنشسته شده ام؟ من که قانونا تا دو سال دیگر می توانم کار کنم.
هنوز حکم بازنشستگی را هم ندیده ام. گروه و شاید دانشکده هم در جریان نیستند. علت بازنشستگی زود هنگام بدون درخواست خودم و گروه چه بوده؟
اگر هم به هر دلیلی تصمیم گرفته اند یک عضو هیات علمی را باز نشسته (بخوانید اخراج) کنند، آیا نباید از قبل رسما به او و به گروه آموزشی اطلاع دهند؟
این همکار محترم امور اداری گفتند، بله حق با شماست ولی از من خواسته اند و معذورم.
گفتند حکم از طریق اتوماسیون به دانشکده ارسال شده و اصرار داشتند همین امروز شماره بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر را بفرستم تا کارهای اداری به سرعت انجام شود.
گفتم، فعلا که درگیر مصاحبه داوطلبان دکترا هستم. به علاوه باید حکم را ببینم، دلیل آن را بدانم. انشالله در فرصتی اینها را هم می فرستم.
برای انجام کار با سرعت مورد نظر مسئولان بالادستی اشان، بلافاصله تصویر حکم را با تلگرام و اطلاعات درخواستی را هم با تلگرام و پیامک فرستادند.
تاریخ حکم ۶ / ۴/ ۱۴۰۳ (آخرین روز کاری پیش از انتخابات) است و به استناد مصوبه مورخ 8/6/1402 هیات امنای دانشگاه صادر شده است. این مصوبه و محتوای و دلایل آن هیچگاه به صورت کتبی و یا شفاهی از طرف مسئولان دانشگاه به من اطلاع داده نشده است. حتی مدیر محترم گروه هم اطلاع نداشتند زیرا در برنامه ریزی درسی گروه برای نیمسال آینده، که حدود یک ماه و نیم قبل تصویب شد، برنامه کامل یک عضو هیات علمی شاغل برایم در نظر گرفته شد. فقط افواهی و به صورت شایعه در اسفند ماه 1402 از برخی همکاران شنیده بودم که گویا هیات امنای دانشگاه چنین مصوبه ای داشته است. با توجه به این، حدود یک ماه و نیم قبل از رئیس محترم دانشکده خواستم بررسی بفرمایند و به من اطلاع دهند که آیا این موضوع درست است و چنین مصوبه ای وجود دارد؟؛ و اگر درست است، کی قرار است اجرا شود تا من برنامه های کار و زندگی ام را مطابق آن تنظیم کنم. به هر حال کارمند محترم اداری بر اساس خواسته مسئولان بالادستی اصرار و عجله داشتند تا کارهای اداری آن زودتر انجام شود.
تا جایی که می دانم روال و قاعده این است که حکم بازنشستگی اعضای هیات علمی را پایان هر ترم، و در ترم دوم، شهریور ماه می زنند که بعد از یک سال کار از مرخصی سالانه مرداد ماه استفاده کرده باشند؛ و همچنین از قبل به فردی که قرار است بازنشسته شود رسما خبر می دهند تا بتواند برای کار و زندگی اش برنامه ریزی کند.
اما انگار در این مورد خاص مسئولان دانشگاه شتابزدگی زدگی خاصی دارند.
آیا این شتابزدگی برای اجرای حکم، با برگزاری انتخابات رابطه ای دارد یا یک اقتران اتفاقی است؟ خدا داند.
این داستان برای آقای دکتر رسول رسولی پور عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی هم دقیقا به همین ترتیب رخ داده است. رسولی پور فردی است که به شهادت قاطبه همکاران از فضل و کمال علمی و اخلاقی والایی برخوردار است، چند دوره با رای اعضای هیات علمی رئیس دانشکده ادبیات بوده، در سطح ملی و بین المللی در رشته خودش (فلسفه دین) شناخته شده است، برای تدریس در سایر دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران از او دعوت می شود، دانشجویان از عملکرد آموزشی او فوق العاده راضی هستند، و خلاصه اگر در دانشگاهی معیارهای علمی و اخلاق حرفه ای حاکم باشد، وجودش برای رشته خودش و دانشگاه باعث افتخار و آبروست؛ ولی چه می شود کرد که این همه برای مدیران دانشگاه کافی نیست و ایشان را هم زودهنگام بازنشسته کرده اند.
@SHSerajzadeh
🔻🔻ادامه مطلب
الان نوبت به روایت بازنشستگی زودهنگام خودم و یکی دیگر از اعضای هیات علمی دانشگاه خوارزمی رسیده است.
به نام حضرت حق
۱|
روایت دو بازنشستگی زودهنگام
دیروز یکشنبه ۱۰ تیرماه در حالی که با شماری از همکاران گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی مشغول برگزاری مصاحبه داوطلبان دکترای جامعه شناسی بودیم، تلفنم زنگ خورد. چون منتظر تلفن ضروری بودم، از جلسه بیرون رفتم و پاسخ دادم.
خانمی خود را از امور اداری دانشگاه معرفی کردند و خواستند برای به جریان افتادن کارهای بازنشستگی همین امروز یک شماره حساب بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر ارسال کنم.
گفتم، مگر من بازنشسته شده ام؟ من که قانونا تا دو سال دیگر می توانم کار کنم.
هنوز حکم بازنشستگی را هم ندیده ام. گروه و شاید دانشکده هم در جریان نیستند. علت بازنشستگی زود هنگام بدون درخواست خودم و گروه چه بوده؟
اگر هم به هر دلیلی تصمیم گرفته اند یک عضو هیات علمی را باز نشسته (بخوانید اخراج) کنند، آیا نباید از قبل رسما به او و به گروه آموزشی اطلاع دهند؟
این همکار محترم امور اداری گفتند، بله حق با شماست ولی از من خواسته اند و معذورم.
گفتند حکم از طریق اتوماسیون به دانشکده ارسال شده و اصرار داشتند همین امروز شماره بانک صادرات و اطلاعات و مدارکی دیگر را بفرستم تا کارهای اداری به سرعت انجام شود.
گفتم، فعلا که درگیر مصاحبه داوطلبان دکترا هستم. به علاوه باید حکم را ببینم، دلیل آن را بدانم. انشالله در فرصتی اینها را هم می فرستم.
برای انجام کار با سرعت مورد نظر مسئولان بالادستی اشان، بلافاصله تصویر حکم را با تلگرام و اطلاعات درخواستی را هم با تلگرام و پیامک فرستادند.
تاریخ حکم ۶ / ۴/ ۱۴۰۳ (آخرین روز کاری پیش از انتخابات) است و به استناد مصوبه مورخ 8/6/1402 هیات امنای دانشگاه صادر شده است. این مصوبه و محتوای و دلایل آن هیچگاه به صورت کتبی و یا شفاهی از طرف مسئولان دانشگاه به من اطلاع داده نشده است. حتی مدیر محترم گروه هم اطلاع نداشتند زیرا در برنامه ریزی درسی گروه برای نیمسال آینده، که حدود یک ماه و نیم قبل تصویب شد، برنامه کامل یک عضو هیات علمی شاغل برایم در نظر گرفته شد. فقط افواهی و به صورت شایعه در اسفند ماه 1402 از برخی همکاران شنیده بودم که گویا هیات امنای دانشگاه چنین مصوبه ای داشته است. با توجه به این، حدود یک ماه و نیم قبل از رئیس محترم دانشکده خواستم بررسی بفرمایند و به من اطلاع دهند که آیا این موضوع درست است و چنین مصوبه ای وجود دارد؟؛ و اگر درست است، کی قرار است اجرا شود تا من برنامه های کار و زندگی ام را مطابق آن تنظیم کنم. به هر حال کارمند محترم اداری بر اساس خواسته مسئولان بالادستی اصرار و عجله داشتند تا کارهای اداری آن زودتر انجام شود.
تا جایی که می دانم روال و قاعده این است که حکم بازنشستگی اعضای هیات علمی را پایان هر ترم، و در ترم دوم، شهریور ماه می زنند که بعد از یک سال کار از مرخصی سالانه مرداد ماه استفاده کرده باشند؛ و همچنین از قبل به فردی که قرار است بازنشسته شود رسما خبر می دهند تا بتواند برای کار و زندگی اش برنامه ریزی کند.
اما انگار در این مورد خاص مسئولان دانشگاه شتابزدگی زدگی خاصی دارند.
آیا این شتابزدگی برای اجرای حکم، با برگزاری انتخابات رابطه ای دارد یا یک اقتران اتفاقی است؟ خدا داند.
این داستان برای آقای دکتر رسول رسولی پور عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه خوارزمی هم دقیقا به همین ترتیب رخ داده است. رسولی پور فردی است که به شهادت قاطبه همکاران از فضل و کمال علمی و اخلاقی والایی برخوردار است، چند دوره با رای اعضای هیات علمی رئیس دانشکده ادبیات بوده، در سطح ملی و بین المللی در رشته خودش (فلسفه دین) شناخته شده است، برای تدریس در سایر دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران از او دعوت می شود، دانشجویان از عملکرد آموزشی او فوق العاده راضی هستند، و خلاصه اگر در دانشگاهی معیارهای علمی و اخلاق حرفه ای حاکم باشد، وجودش برای رشته خودش و دانشگاه باعث افتخار و آبروست؛ ولی چه می شود کرد که این همه برای مدیران دانشگاه کافی نیست و ایشان را هم زودهنگام بازنشسته کرده اند.
@SHSerajzadeh
🔻🔻ادامه مطلب
ادامه |۲ 🔺🔺
جالب است بدانید که در انتخابات برای تعیین اعضای هیات ممیزه دانشگاه توسط اعضای هیات علمی، ایشان و من دو منتخب اول دانشکده ادبیات بودیم ولی مقامات دانشگاه تشخیص دادند که همکاران عضو هیات علمی، انتخاب اشتباهی داشته اند و در نتیجه برای هیچکدام از ما حکم نزدند؛ و هم اکنون اعضای هیات علمی دانشکده بزرگ ادبیات نماینده منتخبی در هیات ممیزه دانشگاه ندارند، که البته قبل از آنکه جفا در حق ما باشد، جفایی است در حق اعضای محترم هیات علمی دانشکده و توهین به رای آنهاست.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و نیک فرجامی از آن کسانی است که نیک کردارند
سیدحسین سراج زاده
11 / 4 / 1403
@SHSerajzadeh
جالب است بدانید که در انتخابات برای تعیین اعضای هیات ممیزه دانشگاه توسط اعضای هیات علمی، ایشان و من دو منتخب اول دانشکده ادبیات بودیم ولی مقامات دانشگاه تشخیص دادند که همکاران عضو هیات علمی، انتخاب اشتباهی داشته اند و در نتیجه برای هیچکدام از ما حکم نزدند؛ و هم اکنون اعضای هیات علمی دانشکده بزرگ ادبیات نماینده منتخبی در هیات ممیزه دانشگاه ندارند، که البته قبل از آنکه جفا در حق ما باشد، جفایی است در حق اعضای محترم هیات علمی دانشکده و توهین به رای آنهاست.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و نیک فرجامی از آن کسانی است که نیک کردارند
سیدحسین سراج زاده
11 / 4 / 1403
@SHSerajzadeh
Forwarded from اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
Forwarded from اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
یک جامعهشناس: همسو کردن ساختار حکمروایی برای تقویت سرمایه اجتماعی جزو اولویتهای پزشکیان باشد
◽حسین سراجزاده، استاد جامعهشناسی و رئیس اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایراندر گفتگو هممیهن:
🔹«تقویت سرمایه اجتماعی کار دشوار پزشکیان است تا بتواند در این زمینه دیگر نهادهای تاثیرگذار بر حکمرانی را هم با خود همسو کند.»
🔹«افرادی که شرایط امروز ایران را میدانند بر این نکته تاکید دارند که باید تصمیمات سختی گرفته شود به این دلیل که در جامعه ما مشکلات اقتصادی و اجتماعی حلنشده و مزمن فراوانی وجود دارد. مانند شکاف عمیق طبقاتی، افزایش فساد و ناکارآمدی دستگاههای اداری و اجرایی، افزایش فقر، عدم پایبندی ساختار حکمروایی به قانون و بهویژه قوانینی که میثاق ملی هستند، حقوق شهروندی و...»
«برای حل این مشکلات مزمن باید یک تغییر رویه و رویکرد ایجاد شود. این تغییرات شاید همان تصمیم سختی است که دولت باید بگیرد. این مسئله در وعدههای انتخاباتی تا حدودی مطرح شده اما عملی کردن آن کاری دشوار است که باید انجام داد.»
📌متن کامل؛
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-18769
@SHSerajzadeh
◽حسین سراجزاده، استاد جامعهشناسی و رئیس اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایراندر گفتگو هممیهن:
🔹«تقویت سرمایه اجتماعی کار دشوار پزشکیان است تا بتواند در این زمینه دیگر نهادهای تاثیرگذار بر حکمرانی را هم با خود همسو کند.»
🔹«افرادی که شرایط امروز ایران را میدانند بر این نکته تاکید دارند که باید تصمیمات سختی گرفته شود به این دلیل که در جامعه ما مشکلات اقتصادی و اجتماعی حلنشده و مزمن فراوانی وجود دارد. مانند شکاف عمیق طبقاتی، افزایش فساد و ناکارآمدی دستگاههای اداری و اجرایی، افزایش فقر، عدم پایبندی ساختار حکمروایی به قانون و بهویژه قوانینی که میثاق ملی هستند، حقوق شهروندی و...»
«برای حل این مشکلات مزمن باید یک تغییر رویه و رویکرد ایجاد شود. این تغییرات شاید همان تصمیم سختی است که دولت باید بگیرد. این مسئله در وعدههای انتخاباتی تا حدودی مطرح شده اما عملی کردن آن کاری دشوار است که باید انجام داد.»
📌متن کامل؛
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-18769
@SHSerajzadeh
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار مطالبه پاسخگویی شهرداری نسبت به تعطیلی مرکز آموزش انجمن جامعهشناسی و تسریع در بازگشایی آن
ما امضا کنندگان این کارزار ضمن محکومکردن این اقدام غیر مدنی شهرداری، مصرانه خواستار پاسخگویی شهردار نسبت به این عمل ناباورانه و بازگشایی مرکز آموزش انجمن جامعهشناسی هستیم.
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
گروه مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان (ماد) انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی، برگزار می کند:
چرایی و چگونگی پلمب مرکز آموزش انجمن جامعه شناسی ایران
سخنرانان:
دکتر سعید معیدفر
(رئیس انجمن جامعه شناسی ایران)
دکتر حسین سراج زاده
(رئیس پیشین انجمن جامعه شناسی ایران)
دبیر نشست: حسین حجت پناه
زمان: چهارشنبه ۱۴٠۳/۵/۱٠
از ساعت: ۲٠الی ۲۱:۱۵
در وبینار به آدرس:
https://webinaronline.ir/link/S2420969759
@sociologyofislamiccountries20
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
چرایی و چگونگی پلمب مرکز آموزش انجمن جامعه شناسی ایران
سخنرانان:
دکتر سعید معیدفر
(رئیس انجمن جامعه شناسی ایران)
دکتر حسین سراج زاده
(رئیس پیشین انجمن جامعه شناسی ایران)
دبیر نشست: حسین حجت پناه
زمان: چهارشنبه ۱۴٠۳/۵/۱٠
از ساعت: ۲٠الی ۲۱:۱۵
در وبینار به آدرس:
https://webinaronline.ir/link/S2420969759
@sociologyofislamiccountries20
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
بلاتکلیفی خانه جامعه شناسان
@SHSersjzadeh
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-23/19125-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86
@SHSersjzadeh
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-23/19125-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86
هممیهن
بلاتکلیفی خانه جامعه شناسان
حالا 10 روز از پلمب شدن مرکز آموزش انجمن جامعهشناسان ایران توسط شهرداری میگذرد و هنوز کشمکشها بر سر آن ادامه دارد؛ اتفاقی که در دوره فعلی مدیریت شهری برای چند سازمان عامالمنفعه دیگر خانه اندیشمندان علوم انسانی، خانه کودک ناصرخسرو، مرکز حمایت از کودک و…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱🌹🌱
با عرض سلام و ادب، با تقدیم سروده ای از پدر بزرگوارم شادروان سیدمحمد سراجزاده که سال گذشته در محفلی توسط خودشان خوانده شده، زادروز پیامبر رحمت و اخلاق نیکو و امام خرد و دانش را تبریک عرض می کنم.
بامید آنکه جان و جامعه و جهانمان از آموزههای خردمندی و اخلاقمداری بهرمندتر گردد.
با احترام و سپاس
سیدحسین سراجزاده
🌱🌹🌱
@SHSerajzadeh
با عرض سلام و ادب، با تقدیم سروده ای از پدر بزرگوارم شادروان سیدمحمد سراجزاده که سال گذشته در محفلی توسط خودشان خوانده شده، زادروز پیامبر رحمت و اخلاق نیکو و امام خرد و دانش را تبریک عرض می کنم.
بامید آنکه جان و جامعه و جهانمان از آموزههای خردمندی و اخلاقمداری بهرمندتر گردد.
با احترام و سپاس
سیدحسین سراجزاده
🌱🌹🌱
@SHSerajzadeh
🔴 *نقد و بررسی پیمایشهای ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان*
(نشست اول از مجموعه سلسله نشستهای کدام جامعه ایران؟)
با حضور:
🔸دکتر حسین سراجزاده
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
🔸دکتر علیرضا شجاعی زند
♦️دبیر علمی: دکتر محمد جلیلی
🔹 *پنجشنبه 26 مهر 1403- ساعت 10*
🔸 *خانه اندیشهورزان*
@SHSerajzadeh
(نشست اول از مجموعه سلسله نشستهای کدام جامعه ایران؟)
با حضور:
🔸دکتر حسین سراجزاده
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
🔸دکتر علیرضا شجاعی زند
♦️دبیر علمی: دکتر محمد جلیلی
🔹 *پنجشنبه 26 مهر 1403- ساعت 10*
🔸 *خانه اندیشهورزان*
@SHSerajzadeh
🟢🟢🟢بیانیه صریح جمعی از اهالی فرهنگ و هنر درباره جزایر سه گانه
جمعی از اندیشمندان، فرهیختگان و هنرمندان نامدار ایرانی در بیانیهای تاکید کردند که سه جزیره «تنب کوچک»، «تنب بزرگ» و «ابوموسی»، بخشهای جداناپذیری از آب و خاک ایران بوده و خواهد بود.
در این بیانیه که نسخهای از آن در اختیار خبرگزاری ایسنا گذاشته شده، آمده است:
به نام گشایندهی کارها
ایران سرزمین یکپارچه و تاریخی همهی ایرانیان در میانهی انبوهی از دشواریها و مخاطرهها، در معرض نگرانی جدیدی قرار گرفته است. اتحادیه اروپا با حمایت از ادعاهای بیپایه و بینتیجهی دولت امارات، حاکمیت تاریخی و حقوقیمان بر جزایر همیشه ایرانی خلیج فارس را "اشغالگری" خوانده است. این اقدام تهدیدی است علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قواعد بنیادین حقوق و روابط بینالملل.
دلالتهای اسناد حقوقی، سوابق متقن تاریخی، مختصات روشن جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی بسیار محکمتر از آن است که تردیدی در حق حاکمیت ایران بر سه جزیرهی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به وجود آید.
دولتهای ایرانی نه تنها طی بیش از نیم قرن اخیر و پس از آخرین توافقهای بینالمللی و منطقهای، عملا حق بلامنازع حاکمیت ملی را بر این جزایر به کار بستهاند، بلکه از دوران باستان این سه جزیره بخشیهایی جداییناپذیر از آب و خاک ایران بوده و خواهند بود.
اکنون و آیندهی ما نیز در حفظ این آب و خاک، جدا از دیروز و گذشتهی ما نیست. به گفتهی فردوسی بزرگ "همان است ایران که بود از نخست"؛ پس به عنوان فرزندان ایران از همهی ایرانیان عزیز میخواهیم در وطن و دور از وطن به نام ایران، صدای بلند و رسای دفاع از یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران در همه ساحتهای اندیشهای، فرهنگی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی، مدنی، حقوقی و ارتباطی آن باشند.
به عنوان فرزندان ایران از همهی ایرانیان عزیز میخواهیم در وطن و دور از وطن به نام ایران، صدای بلند و رسای دفاع از یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران در همه ساحتهای اندیشهای، فرهنگی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی، مدنی، حقوقی و ارتباطی آن باشند. ایران سرزمین تفاوتها، تکثرها و چندگانگیهاست؛ اما بیش از هر زمان دیگر "نگهبان ایران و بیدار باشیم!"ایران سرزمین تفاوتها، تکثرها و چندگانگیهاست؛ اما بیش از هر زمان دیگر "نگهبان ایران و بیدار باشیم".
اسامی امضاکنندگان این بیانیه در لینک زیر:
https://bit.ly/4epRXpD
لینک خبر/ایسنا؛
http://bit.ly/4f5iREi
@SHSerajzadeh
جمعی از اندیشمندان، فرهیختگان و هنرمندان نامدار ایرانی در بیانیهای تاکید کردند که سه جزیره «تنب کوچک»، «تنب بزرگ» و «ابوموسی»، بخشهای جداناپذیری از آب و خاک ایران بوده و خواهد بود.
در این بیانیه که نسخهای از آن در اختیار خبرگزاری ایسنا گذاشته شده، آمده است:
به نام گشایندهی کارها
ایران سرزمین یکپارچه و تاریخی همهی ایرانیان در میانهی انبوهی از دشواریها و مخاطرهها، در معرض نگرانی جدیدی قرار گرفته است. اتحادیه اروپا با حمایت از ادعاهای بیپایه و بینتیجهی دولت امارات، حاکمیت تاریخی و حقوقیمان بر جزایر همیشه ایرانی خلیج فارس را "اشغالگری" خوانده است. این اقدام تهدیدی است علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قواعد بنیادین حقوق و روابط بینالملل.
دلالتهای اسناد حقوقی، سوابق متقن تاریخی، مختصات روشن جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی بسیار محکمتر از آن است که تردیدی در حق حاکمیت ایران بر سه جزیرهی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به وجود آید.
دولتهای ایرانی نه تنها طی بیش از نیم قرن اخیر و پس از آخرین توافقهای بینالمللی و منطقهای، عملا حق بلامنازع حاکمیت ملی را بر این جزایر به کار بستهاند، بلکه از دوران باستان این سه جزیره بخشیهایی جداییناپذیر از آب و خاک ایران بوده و خواهند بود.
اکنون و آیندهی ما نیز در حفظ این آب و خاک، جدا از دیروز و گذشتهی ما نیست. به گفتهی فردوسی بزرگ "همان است ایران که بود از نخست"؛ پس به عنوان فرزندان ایران از همهی ایرانیان عزیز میخواهیم در وطن و دور از وطن به نام ایران، صدای بلند و رسای دفاع از یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران در همه ساحتهای اندیشهای، فرهنگی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی، مدنی، حقوقی و ارتباطی آن باشند.
به عنوان فرزندان ایران از همهی ایرانیان عزیز میخواهیم در وطن و دور از وطن به نام ایران، صدای بلند و رسای دفاع از یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران در همه ساحتهای اندیشهای، فرهنگی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی، مدنی، حقوقی و ارتباطی آن باشند. ایران سرزمین تفاوتها، تکثرها و چندگانگیهاست؛ اما بیش از هر زمان دیگر "نگهبان ایران و بیدار باشیم!"ایران سرزمین تفاوتها، تکثرها و چندگانگیهاست؛ اما بیش از هر زمان دیگر "نگهبان ایران و بیدار باشیم".
اسامی امضاکنندگان این بیانیه در لینک زیر:
https://bit.ly/4epRXpD
لینک خبر/ایسنا؛
http://bit.ly/4f5iREi
@SHSerajzadeh
Telegraph
بیانیه صریح جمعی از اهالی فرهنگ و هنر درباره جزایر سه گانه
جمعی از اندیشمندان، فرهیختگان و هنرمندان نامدار ایرانی در بیانیهای تاکید کردند که سه جزیره «تنب کوچک»، «تنب بزرگ» و «ابوموسی»، بخشهای جداناپذیری از آب و خاک ایران بوده و خواهد بود. در این بیانیه که نسخهای از آن در اختیار خبرگزاری ایسنا گذاشته شده، آمده…