پروندۀ مطالعاتی آیین بودا
بودا، کرن آرمسترانگ، ترجمۀ نسترن پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Buddha نوشتۀ Karen Armstrong است که شامل یک مقدمه و شش فصل است:
فصل یک به تغییرات حاد اجتماعی، سیاسی و دینی دشت گَنْگ در زمانۀ سیدّتّه میپردازد. طبقۀ بازرگانان پدید آمده بود که در هیچ کاستی نمیگنجیدند. وضع سیاسی بهسوی تمرکز قدرت میشتافت. مردم حس میکردند آموزهها و اعمال معنوی نیاکانشان دیگر کارآیی ندارد. بهرغم آنکه سودّودنه پدر گوتمه موانع بسیار تدارک دیده بود اما نهایتاً سیدّتّه اجازه داد تا منظرۀ دوکَّه به زندگیش حمله کند و ترک خانومان کرد.
فصل دو: گوتمه ابتدا وارد دمَّۀ آلارَه کالامَه شد که شکلی از مکتب سانکیَه بود که در آن ریشۀ مشکلات، فقدان درکِ خود حقیقی است. در دمَّۀ وی از یوگا استفاده میشد. گوتَمَه در زمان کوتاهی مراحل اخلاقی، مرتاضانه و یوگیانه را بهخوبی گذراند اما به این دلیل که تجارب یوگیانه تجربههایی خود ساخته است و پس از بازگشت از آن، شخص هنوز اصلاح نشده باقی مانده است، نپذیرفت که به خودِ نامشروط (نیبّانَه) رسیده باشد. گوتَمَه در گام بعد مرحله آخر آیَتَنَۀ یوگا را نزد اودَّکَه رامهپوتّه آزمایش کرد ولی بازهم نپذیرفت. سپس به ریاضتکشی (تَپَس) کشندهای روی آورد که امید داشت در آن همۀ کمَّۀ منفی را بسوزاند که آن را نیز بیثمر یافت.
فصل سه: گوتَمَه با یاد آوردن خاطرهای از کودکی متوجه شد که راه رهایی، غمخوارگی است. نه تنها باید از فعالیتهای ناسالم (اَکوسَلَه) پرهیز کرد بلکه باید حالات سالم دل (کوسَلَه) را نیز پروراند. به عمل آگاهی (سَتی) پرداخت که زیر نظر قرار دادنِ رفتارها و جریانات روانی-ذهنی در هر لحظه است. سپس چهار جانَۀ یوگا را با بیکرانهها (اَپَّهمَنَه) تلفیق کرد و بالاخره در زیر درخت بودی در ۳۵ سالگی به روشنشدگی رسید. هشت گام راه رهایی از رنج را میتوان با سهگانهای بیان کرد: ۱. سلوک/ اخلاق (سیلَه) شامل گفتار درست، کردار درست و زیست درست ۲. سَمادی / مدیتیشن شامل کوشش درست، آگاهی درست و یکدلی درست ۳. فراشناخت (پنیا) شامل دانش درست و اندیشه درست. بودا بر این باور بود خودپرستی که خاموش شود دیگر شعلهای نیست که وجود تازهای را روشن کند.
فصل چهار: از اصلیترین موضوعات مراقبۀ بودایی زنجیر علّی (پَتیچَّه سَموپّادَه) است که روشن میکند فرد، چگونه وقتی هیچ خودی ندارد، دوباره زاده میشود. بودا شخصیت انسان را به پنج توده (کَنده) تقسیم کرد: تن، احساسها، ادراکها، حالات دل و دانستگی. با مراقبه در این پنج کَنده به نپایندگی آنها و در نتیجه در معرض دوکَّه بودن آنها حکم داد و نظریۀ یکّۀ اَناتّا (نه-خود) را طرح و ادعا کرد که هیچ خودی وجود ندارد و شخص تنها یک فرآیند است. نیبّانۀ وی نه یک شخصیت بود و نه یک محل؛ بودا همیشه وجود هر اصل مطلق یا وجود برتر را انکار میکرد زیرا میتوانست مانعی در راه روشنشدگی باشد.
فصل پنج: بودا در اورووِیلا یک سنگۀ هزار برهمنی را مشرَّف کرد و درجمعشان سورۀ آتش را که نقد نظام وِدایی بود، بیان کرد. در راجَهگَهَه نیز به موفقیت چشمگیری دست یافت و بیمبیساره شاه از مریدان وی شد و گردشگاه (آرامَه) معروف به خیزرانستان را به او هدیه کرد. ساریپوتَّه و موگَّلّانه مهمترین شاگردان بودا به سنگه پیوستند. در پی دعوت سودّودَنَه از پسرش به کپیلهوتّو بود که بعضی از جوانان برجستۀ قوم به بیخانگی رفتند. بازرگان ثروتمندی بهنام اَناتَهپیندیکه بودا را به شهر پررونق ساوَتّی دعوت کرد که در آنجا نیز پَسِنَدی، شاه کوسَلَه از مریدان وی شد. بودا پس از شنیدن انتقادی، گوشهگیری در فصل بارانهای موسمی (وَسَّه) را برای همۀ اعضا اجباری کرد و پس از اصرار پجاپَتی گوتَمی (خاله و بیوه پدرش) و میانجیگری آننده با بیمیلی ورود زنان را به سنگه مشروط به رعایت هشت قاعدۀ سخت، پذیرفت. اولین بحران بزرگ در سنگه در اثر تضاد منهای مردانه پدید آمد. بودا ضمن رفتاری عادلانه با طرفین، راه حلی به آنان پیشنهاد نکرد چون راه حل باید از خودشان میبود. بودا نپذیرفته بود که فرمانروایی مقتدر باشد.
فصل شش: بودا که پیرتر شد دِیوَدَتّه برادر زن او تصمیم گرفت پایگاه قدرتی برای خود بسازد اما بودا قاطعانه مقابلش ایستاد زیرا بر این باور بود که سنگه یه یک مرجع مرکزی نیاز ندارد. چون از بیماری سختی برخاست، آننده در مورد جانشینیاش پرسید؛ بودا با ذکر این نکته که بیکّوها آنچه را باید بدانند، آموختهاند، گفت هریک از شما باید خود جزیرۀ خود باشد. شیوۀ زندگی بودایی یافتِ یک منبع درونی بود که کاملاً مغایر با یک چنین وابستگی بیرونیست. در همین زمان بود که ساریپوتّه و موگَّلّانه درگذشتند. بودا در حالی به پرینیبّانه پیوست که آخرین کلامش چنین بود: «همهچیز میگذرد با پشتکار بهدنبال رهاییتان باشید.»
@SeaInTheJar
بودا، کرن آرمسترانگ، ترجمۀ نسترن پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Buddha نوشتۀ Karen Armstrong است که شامل یک مقدمه و شش فصل است:
فصل یک به تغییرات حاد اجتماعی، سیاسی و دینی دشت گَنْگ در زمانۀ سیدّتّه میپردازد. طبقۀ بازرگانان پدید آمده بود که در هیچ کاستی نمیگنجیدند. وضع سیاسی بهسوی تمرکز قدرت میشتافت. مردم حس میکردند آموزهها و اعمال معنوی نیاکانشان دیگر کارآیی ندارد. بهرغم آنکه سودّودنه پدر گوتمه موانع بسیار تدارک دیده بود اما نهایتاً سیدّتّه اجازه داد تا منظرۀ دوکَّه به زندگیش حمله کند و ترک خانومان کرد.
فصل دو: گوتمه ابتدا وارد دمَّۀ آلارَه کالامَه شد که شکلی از مکتب سانکیَه بود که در آن ریشۀ مشکلات، فقدان درکِ خود حقیقی است. در دمَّۀ وی از یوگا استفاده میشد. گوتَمَه در زمان کوتاهی مراحل اخلاقی، مرتاضانه و یوگیانه را بهخوبی گذراند اما به این دلیل که تجارب یوگیانه تجربههایی خود ساخته است و پس از بازگشت از آن، شخص هنوز اصلاح نشده باقی مانده است، نپذیرفت که به خودِ نامشروط (نیبّانَه) رسیده باشد. گوتَمَه در گام بعد مرحله آخر آیَتَنَۀ یوگا را نزد اودَّکَه رامهپوتّه آزمایش کرد ولی بازهم نپذیرفت. سپس به ریاضتکشی (تَپَس) کشندهای روی آورد که امید داشت در آن همۀ کمَّۀ منفی را بسوزاند که آن را نیز بیثمر یافت.
فصل سه: گوتَمَه با یاد آوردن خاطرهای از کودکی متوجه شد که راه رهایی، غمخوارگی است. نه تنها باید از فعالیتهای ناسالم (اَکوسَلَه) پرهیز کرد بلکه باید حالات سالم دل (کوسَلَه) را نیز پروراند. به عمل آگاهی (سَتی) پرداخت که زیر نظر قرار دادنِ رفتارها و جریانات روانی-ذهنی در هر لحظه است. سپس چهار جانَۀ یوگا را با بیکرانهها (اَپَّهمَنَه) تلفیق کرد و بالاخره در زیر درخت بودی در ۳۵ سالگی به روشنشدگی رسید. هشت گام راه رهایی از رنج را میتوان با سهگانهای بیان کرد: ۱. سلوک/ اخلاق (سیلَه) شامل گفتار درست، کردار درست و زیست درست ۲. سَمادی / مدیتیشن شامل کوشش درست، آگاهی درست و یکدلی درست ۳. فراشناخت (پنیا) شامل دانش درست و اندیشه درست. بودا بر این باور بود خودپرستی که خاموش شود دیگر شعلهای نیست که وجود تازهای را روشن کند.
فصل چهار: از اصلیترین موضوعات مراقبۀ بودایی زنجیر علّی (پَتیچَّه سَموپّادَه) است که روشن میکند فرد، چگونه وقتی هیچ خودی ندارد، دوباره زاده میشود. بودا شخصیت انسان را به پنج توده (کَنده) تقسیم کرد: تن، احساسها، ادراکها، حالات دل و دانستگی. با مراقبه در این پنج کَنده به نپایندگی آنها و در نتیجه در معرض دوکَّه بودن آنها حکم داد و نظریۀ یکّۀ اَناتّا (نه-خود) را طرح و ادعا کرد که هیچ خودی وجود ندارد و شخص تنها یک فرآیند است. نیبّانۀ وی نه یک شخصیت بود و نه یک محل؛ بودا همیشه وجود هر اصل مطلق یا وجود برتر را انکار میکرد زیرا میتوانست مانعی در راه روشنشدگی باشد.
فصل پنج: بودا در اورووِیلا یک سنگۀ هزار برهمنی را مشرَّف کرد و درجمعشان سورۀ آتش را که نقد نظام وِدایی بود، بیان کرد. در راجَهگَهَه نیز به موفقیت چشمگیری دست یافت و بیمبیساره شاه از مریدان وی شد و گردشگاه (آرامَه) معروف به خیزرانستان را به او هدیه کرد. ساریپوتَّه و موگَّلّانه مهمترین شاگردان بودا به سنگه پیوستند. در پی دعوت سودّودَنَه از پسرش به کپیلهوتّو بود که بعضی از جوانان برجستۀ قوم به بیخانگی رفتند. بازرگان ثروتمندی بهنام اَناتَهپیندیکه بودا را به شهر پررونق ساوَتّی دعوت کرد که در آنجا نیز پَسِنَدی، شاه کوسَلَه از مریدان وی شد. بودا پس از شنیدن انتقادی، گوشهگیری در فصل بارانهای موسمی (وَسَّه) را برای همۀ اعضا اجباری کرد و پس از اصرار پجاپَتی گوتَمی (خاله و بیوه پدرش) و میانجیگری آننده با بیمیلی ورود زنان را به سنگه مشروط به رعایت هشت قاعدۀ سخت، پذیرفت. اولین بحران بزرگ در سنگه در اثر تضاد منهای مردانه پدید آمد. بودا ضمن رفتاری عادلانه با طرفین، راه حلی به آنان پیشنهاد نکرد چون راه حل باید از خودشان میبود. بودا نپذیرفته بود که فرمانروایی مقتدر باشد.
فصل شش: بودا که پیرتر شد دِیوَدَتّه برادر زن او تصمیم گرفت پایگاه قدرتی برای خود بسازد اما بودا قاطعانه مقابلش ایستاد زیرا بر این باور بود که سنگه یه یک مرجع مرکزی نیاز ندارد. چون از بیماری سختی برخاست، آننده در مورد جانشینیاش پرسید؛ بودا با ذکر این نکته که بیکّوها آنچه را باید بدانند، آموختهاند، گفت هریک از شما باید خود جزیرۀ خود باشد. شیوۀ زندگی بودایی یافتِ یک منبع درونی بود که کاملاً مغایر با یک چنین وابستگی بیرونیست. در همین زمان بود که ساریپوتّه و موگَّلّانه درگذشتند. بودا در حالی به پرینیبّانه پیوست که آخرین کلامش چنین بود: «همهچیز میگذرد با پشتکار بهدنبال رهاییتان باشید.»
@SeaInTheJar
پروندۀ مطالعاتی آیین بودا
آیین بودا، مدو بزاز وانگو، ترجمۀ علیرضا شجاعی
این کتاب ترجمۀ کتاب Buddhism نوشتۀ Madhu Bazaz Wangu است که در مجموعۀ World Religions و با سرویراستاری Joanne O’Brien و Martin Palmer منتشر شده است. کتاب شامل هشت فصل است:
فصل یک به معرفی اجمالی آیین بودا، تنوع سنتها و مکاتب این آیین و نهایتاً اقبال عام به این آیین و به دلایل این اقبال میپردازد. در نگاه بودا زندگی رنج است و ریشۀ این رنج در تشنگیست. اما با پیروی از راه هشتگانه میتوان بر سرچشمۀ رنج غالب شد و به نیروانه رسید.
فصل دوم به زندگی بودا اختصاص دارد و البته تأکید میکند که این زندگینامه برگرفته از یک سنت شفاهیست که با افسانه بههم آمیخته است. در این فصل به تولد، ترک خانومان، ریاضتکشی، روشنشدگی، تبلیغ و تعلیم و پرینیروانه (مرگ) بودا اشاره میرود.
فصل سوم به گسترش آیین بودا در هند، سریلانکا، آسیای جنوب شرقی، چین، ویتنام، کره، ژاپن، تبت و نهایتاً زوال آن در هند میپردازد. در این فصل با ارجاع به وقایع تاریخی نشان میدهد که چگونه حاکمان و دولتمردان نقشی کلیدی در گسترش و دولتی کردن این آیین داشتهاند.
فصل چهارم به گوناگونی آیین بودا با تکیه بر معرفی دو سنت اصلی تیرهواده و مهایانه میپردازد. تفاوتهای این دو سنت را شرح و تحلیل میکند، از دو مکتب فلسفی مهایانه میگوید، به شاخههای اصلی مهایانه میپردازد و نهایتاً به آیین بودای تنتری (وجرهیانه) اشاره میکند که اگرچه شالودۀ آن فلسفۀ مهایانه است ولی فنون منحصر بهفرد خود را دارد.
در فصل پنجم که عنوانش ادبیات آیین بودا است به مهمترین متون بودایی اشاره میرود. تیرهوادهایها کانون پالی (تیپیتکه) را دارند و مهایانهایها تریپیتکه را دارند که به سنسکریت نوشته شده است. در سنت وجرهیانه به کتاب تبتی مردگان اشاره میکند. بر چند مورد، هم در تیپیتکه و هم تریپیتکه انگشت تأکید میگذارد، مثل جاتکهها (داستانهای تولدهای بودا)، کتاب راه آیین و سورۀ نیلوفر.
در فصل ششم به رابطۀ هنر و آیین بودا میپردازد. تاریخچهای از طرح وتمثالهای بودا بهدست میدهد، از سبکهای متفاوت میگوید، از معماری (با تأکید بر استوپهها، پگودهها و دیرها) مینویسد، به هنر دینی تبت و نهایتاً به تأثیر ذن بر هنر ژاپنی اشاره میکند.
در فصل هفتم که سال در آیین بودا نام گرفته به مناسبتهای این آیین (با تنوع گستردۀ آن) میپردازد. به نقش این آیین در مراسمی همچون تولد، ازدواج و خاکسپاری اشاره میکند، از عیدهای باشکوه آن نام میبرد و اشارهای هم به شیوۀ زندگی در سنگه و دیر میکند.
فصل هشتم به آیین بودا در عصر حاضر اختصاص دارد. توضیح میدهد که چگونه این آیین در عصر حاضر در آسیا سرکوب و مجدداً تجدید حیات یافت و چگونه وارد غرب و آمریکا شد.
@SeaInTheJar
آیین بودا، مدو بزاز وانگو، ترجمۀ علیرضا شجاعی
این کتاب ترجمۀ کتاب Buddhism نوشتۀ Madhu Bazaz Wangu است که در مجموعۀ World Religions و با سرویراستاری Joanne O’Brien و Martin Palmer منتشر شده است. کتاب شامل هشت فصل است:
فصل یک به معرفی اجمالی آیین بودا، تنوع سنتها و مکاتب این آیین و نهایتاً اقبال عام به این آیین و به دلایل این اقبال میپردازد. در نگاه بودا زندگی رنج است و ریشۀ این رنج در تشنگیست. اما با پیروی از راه هشتگانه میتوان بر سرچشمۀ رنج غالب شد و به نیروانه رسید.
فصل دوم به زندگی بودا اختصاص دارد و البته تأکید میکند که این زندگینامه برگرفته از یک سنت شفاهیست که با افسانه بههم آمیخته است. در این فصل به تولد، ترک خانومان، ریاضتکشی، روشنشدگی، تبلیغ و تعلیم و پرینیروانه (مرگ) بودا اشاره میرود.
فصل سوم به گسترش آیین بودا در هند، سریلانکا، آسیای جنوب شرقی، چین، ویتنام، کره، ژاپن، تبت و نهایتاً زوال آن در هند میپردازد. در این فصل با ارجاع به وقایع تاریخی نشان میدهد که چگونه حاکمان و دولتمردان نقشی کلیدی در گسترش و دولتی کردن این آیین داشتهاند.
فصل چهارم به گوناگونی آیین بودا با تکیه بر معرفی دو سنت اصلی تیرهواده و مهایانه میپردازد. تفاوتهای این دو سنت را شرح و تحلیل میکند، از دو مکتب فلسفی مهایانه میگوید، به شاخههای اصلی مهایانه میپردازد و نهایتاً به آیین بودای تنتری (وجرهیانه) اشاره میکند که اگرچه شالودۀ آن فلسفۀ مهایانه است ولی فنون منحصر بهفرد خود را دارد.
در فصل پنجم که عنوانش ادبیات آیین بودا است به مهمترین متون بودایی اشاره میرود. تیرهوادهایها کانون پالی (تیپیتکه) را دارند و مهایانهایها تریپیتکه را دارند که به سنسکریت نوشته شده است. در سنت وجرهیانه به کتاب تبتی مردگان اشاره میکند. بر چند مورد، هم در تیپیتکه و هم تریپیتکه انگشت تأکید میگذارد، مثل جاتکهها (داستانهای تولدهای بودا)، کتاب راه آیین و سورۀ نیلوفر.
در فصل ششم به رابطۀ هنر و آیین بودا میپردازد. تاریخچهای از طرح وتمثالهای بودا بهدست میدهد، از سبکهای متفاوت میگوید، از معماری (با تأکید بر استوپهها، پگودهها و دیرها) مینویسد، به هنر دینی تبت و نهایتاً به تأثیر ذن بر هنر ژاپنی اشاره میکند.
در فصل هفتم که سال در آیین بودا نام گرفته به مناسبتهای این آیین (با تنوع گستردۀ آن) میپردازد. به نقش این آیین در مراسمی همچون تولد، ازدواج و خاکسپاری اشاره میکند، از عیدهای باشکوه آن نام میبرد و اشارهای هم به شیوۀ زندگی در سنگه و دیر میکند.
فصل هشتم به آیین بودا در عصر حاضر اختصاص دارد. توضیح میدهد که چگونه این آیین در عصر حاضر در آسیا سرکوب و مجدداً تجدید حیات یافت و چگونه وارد غرب و آمریکا شد.
@SeaInTheJar
پروندۀ مطالعاتی آیین بودا
زندگی بودا، نیکّیو نیوانو، ترجمۀ ع. پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Shakyamuni Buddha; A Narrative Biography نوشتۀ Nikkyō Niwano است که اصل آن به زبان ژاپنی است و برگردان فارسی از روی ترجمۀ انگلیسی صورت گرفته است.
همانگونه که عنوان فرعی کتاب نشان میدهد و مؤلف نیز بر آن تأکید کرده، کتاب سرگذشتیست داستانگونه و مختصر که در آن از تاریخ و جامعهشناسی هند زمانۀ شاکیهمونی بودا، تقریباً صرفنظر شده است.
نیکّیو نیوانو (۱۹۹۹-۱۹۰۶) نه فقط عالم بلکه ملتزم به آیین بودای مهایانه است. از اینرو به قطع میتوان گفت کتاب از چشمانداز مؤمنی مهایانهای نگاشته شده که بیشک تیرهوادهایها با بخشهایی از آن موافق نخواهند بود.
علاوه بر این نیکّیو نیوانو واعظ هم هست، آن هم واعظی که سخت دغدغۀ ذهن و ضمیر انسان مدرن را دارد؛ یعنی ضمن بیان سرگذشت بودا و شاگردانش، جابهجا عبرت میگیرد و پند میدهد. اما در همۀ این کارها به حساسیتهای ذهن انسان مدرن آگاه است و آن را مراعات میکند.
کتاب چهار فصل دارد؛ یک: از شاهزاده تا فرزانۀ بیهمتا، دو: گرداندن چرخ آیین، سه: رسالت تعلیم و چهار: مرگ بزرگ.
نقشهای هم از هندِ شاکیهمونی در کتاب آمده که به درک بهتر این سرگذشت داستانی کمک شایانی میکند.
@SeaInTheJar
زندگی بودا، نیکّیو نیوانو، ترجمۀ ع. پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Shakyamuni Buddha; A Narrative Biography نوشتۀ Nikkyō Niwano است که اصل آن به زبان ژاپنی است و برگردان فارسی از روی ترجمۀ انگلیسی صورت گرفته است.
همانگونه که عنوان فرعی کتاب نشان میدهد و مؤلف نیز بر آن تأکید کرده، کتاب سرگذشتیست داستانگونه و مختصر که در آن از تاریخ و جامعهشناسی هند زمانۀ شاکیهمونی بودا، تقریباً صرفنظر شده است.
نیکّیو نیوانو (۱۹۹۹-۱۹۰۶) نه فقط عالم بلکه ملتزم به آیین بودای مهایانه است. از اینرو به قطع میتوان گفت کتاب از چشمانداز مؤمنی مهایانهای نگاشته شده که بیشک تیرهوادهایها با بخشهایی از آن موافق نخواهند بود.
علاوه بر این نیکّیو نیوانو واعظ هم هست، آن هم واعظی که سخت دغدغۀ ذهن و ضمیر انسان مدرن را دارد؛ یعنی ضمن بیان سرگذشت بودا و شاگردانش، جابهجا عبرت میگیرد و پند میدهد. اما در همۀ این کارها به حساسیتهای ذهن انسان مدرن آگاه است و آن را مراعات میکند.
کتاب چهار فصل دارد؛ یک: از شاهزاده تا فرزانۀ بیهمتا، دو: گرداندن چرخ آیین، سه: رسالت تعلیم و چهار: مرگ بزرگ.
نقشهای هم از هندِ شاکیهمونی در کتاب آمده که به درک بهتر این سرگذشت داستانی کمک شایانی میکند.
@SeaInTheJar
پروندۀ مطالعاتی آیین بودا
مژهها را نمیبینیم، نیکّیو نیوانو، ترجمۀ ع. پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Invisible Eyelashes; Seeing What Is Closest to Us نوشتۀ Nikkyō Niwano است که اصل آن به زبان ژاپنی و برگردان فارسی از روی ترجمۀ انگلیسی صورت گرفته است.
نیکیو نیوانو – عالم و مؤمن به آیین بودای مهایانه – در فصلهای ششگانۀ این کتاب داستانها و آموزههای دیرپای بودایی را با مثالهایی از زندگی مدرن درهم میآمیزد و به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم در نحوۀ زندگی روزمرهمان به شیوۀ منحصربهفرد بودایی تأمل و آن را غنی کنیم.
فصل اول: شادمانی ما به این وابسته است که به چیزها چهطور نگاه میکنیم، چهطور آنها را ارزیابی میکنیم و چهطور به آنها واکنش نشان میدهیم. اگر کسی گرفتار عادت ناراضیبودن شود، آن وقت یک احساس ناخشنودی به هرچه دوروبر اوست بسته میشود. زندگی شاد با خوشیها کوچک شروع میشود که ....
فصل دوم: ما از طریق این پذیرشِ فروتنانه (انعطافپذیری) که شاید راههای بهتر دیگری هم باشد از بند چسبیدن به شیوۀ تفکر خود آزاد میشویم. پاداش این کار رشد معنوی فرد و پیشرفت اجتماعی است. خودتان را آهستهآهسته از خودبینی خلاص کنید و ....
فصل سوم: ما باید آرمانها را گرامی بداریم. اگر چنین نکنیم، خیلی زود تن به سازش میدهیم. زندگیْ عمل و انضباط است؛ انجام دادن هر کاری از ته دل و به تکرار. تکرار راه اساسی ساختن منش است ....
فصل چهارم: مردم غالباً سعی میکنند بهتر از آنچه هستند بنمایند و این تقلای دائمی آنها را زیر فشار میبرد. گشوده بودن به روی دیگران، درست چنان که هستیم، بهترین شیوۀ بیغمانه زندگی کردن است ....
فصل پنجم: خودمحوری در ما ریشه دارد و راه درمان قابل اعتماد آن خدمت به دیگران است. بخشیدن آسانترین راه مهار حرص و آرزوهای خودخواهانه است ....
فصل ششم: خانه نه فقط جایی برای استراحت، بلکه جایی برای تربیت هم هست که والدین در آن بچههاشان را برای اینکه آدمهایی خوبی شوند بزرگ میکنند. حتی یک پند که خانوادهای آن را به جا آورد ستونی میشود که بچهها را در تمام بزرگسالیشان حفظ میکند ....
@SeaInTheJar
مژهها را نمیبینیم، نیکّیو نیوانو، ترجمۀ ع. پاشایی
این کتاب ترجمۀ کتاب Invisible Eyelashes; Seeing What Is Closest to Us نوشتۀ Nikkyō Niwano است که اصل آن به زبان ژاپنی و برگردان فارسی از روی ترجمۀ انگلیسی صورت گرفته است.
نیکیو نیوانو – عالم و مؤمن به آیین بودای مهایانه – در فصلهای ششگانۀ این کتاب داستانها و آموزههای دیرپای بودایی را با مثالهایی از زندگی مدرن درهم میآمیزد و به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم در نحوۀ زندگی روزمرهمان به شیوۀ منحصربهفرد بودایی تأمل و آن را غنی کنیم.
فصل اول: شادمانی ما به این وابسته است که به چیزها چهطور نگاه میکنیم، چهطور آنها را ارزیابی میکنیم و چهطور به آنها واکنش نشان میدهیم. اگر کسی گرفتار عادت ناراضیبودن شود، آن وقت یک احساس ناخشنودی به هرچه دوروبر اوست بسته میشود. زندگی شاد با خوشیها کوچک شروع میشود که ....
فصل دوم: ما از طریق این پذیرشِ فروتنانه (انعطافپذیری) که شاید راههای بهتر دیگری هم باشد از بند چسبیدن به شیوۀ تفکر خود آزاد میشویم. پاداش این کار رشد معنوی فرد و پیشرفت اجتماعی است. خودتان را آهستهآهسته از خودبینی خلاص کنید و ....
فصل سوم: ما باید آرمانها را گرامی بداریم. اگر چنین نکنیم، خیلی زود تن به سازش میدهیم. زندگیْ عمل و انضباط است؛ انجام دادن هر کاری از ته دل و به تکرار. تکرار راه اساسی ساختن منش است ....
فصل چهارم: مردم غالباً سعی میکنند بهتر از آنچه هستند بنمایند و این تقلای دائمی آنها را زیر فشار میبرد. گشوده بودن به روی دیگران، درست چنان که هستیم، بهترین شیوۀ بیغمانه زندگی کردن است ....
فصل پنجم: خودمحوری در ما ریشه دارد و راه درمان قابل اعتماد آن خدمت به دیگران است. بخشیدن آسانترین راه مهار حرص و آرزوهای خودخواهانه است ....
فصل ششم: خانه نه فقط جایی برای استراحت، بلکه جایی برای تربیت هم هست که والدین در آن بچههاشان را برای اینکه آدمهایی خوبی شوند بزرگ میکنند. حتی یک پند که خانوادهای آن را به جا آورد ستونی میشود که بچهها را در تمام بزرگسالیشان حفظ میکند ....
@SeaInTheJar
پروندۀ مطالعاتی فلسفۀ اخلاق
عمر دوباره، مصطفی ملکیان
این کتاب صورت مکتوب جلساتی است در حوزه اخلاق کاربستی که در بهار ۱۳۸۱ القاء شده. فلسفۀ اخلاق (اخلاقشناسی فلسفی) دارای دو بخش فرااخلاق و اخلاق هنجاری است و مباحث اخلاق هنجاری خود به دو بخش نظریههای اخلاقی و اخلاق کاربستی تقسیم میشوند.
مولف مباحث را بر اساس پنج ساحت وجودی آدمی ارائه داده و بر این باور است که آنچه بیان داشته نسبت به نظامهای ماوراءطبیعی و مابعدالطبیعی، مکاتب اخلاقی و سنخهای روانی خنثی است.
در ساحت باورها مهمترین سه دستورالعمل تحت عناوین الف- حکمت به من چه؟ ب- زندگی آزموده و پ- پرهیز از تعمیمهای شتابزده مندرج شدهاند.
در ساحت احساسات، عواطف و هیجانات، بر سه توصیۀ الف- عشق به آرمانها، ب- شفقت و پ- قطع امید انگشت تأکید گذاشته است.
در ساحت ارادی بر دو توصیۀ الف- زیستن در حال و ب- منافات نداشتن خواستهها با قوانین هستی تأکید میشود.
در ساحت گفتار ابتدا بر اصل قرار دادن سکوت توصیه میشود و سپس بر اساس تقسیمبندی جان سرل از افعال گفتاری، به توصیههای مرتبط با هر دسته پرداخته میشود.
در ساحت کردار توصیهها عبارتند از الف- ایجاد خوشی هرچه بیشتر، و درد و رنج نرساندن هرچه بیشتر، ب- صداقت و پ- طمأنینه.
در همۀ موارد فوق جزئیات و جوانب بررسی میشوند و مؤلف امیدوار است که اگر آنچه آمده مورد قبول واقع شود، خوب فهم شود و بهکار زده شود، زندگیهای ما بهمراتب خوشتر و خوبتر شود.
صورت کتاب خیلی بهتر از این میتوانست باشد (مقایسه کنید با کتاب زمین از دریچۀ آسمان)؛ در فهرست کتاب فقط به ذکر شمارۀ نشست اکتفا شده که یعنی فهرست کاملاً بیاستفاده است، کتاب تقریباً فاقد عنوانبندی است که یعنی نهتنها از طریق فهرست بلکه از طریق تورق هم شما نمیتوانید به موضوعی دسترسی پیدا کنید، معادل انگلیسی اصطلاحات بهجای اینکه در پاورقی آورده شود در متن نوشته شده و .... امیدوارم در ویرایش بعدی اشکالاتی از این دست رفع گردد.
@SeaInTheJar
عمر دوباره، مصطفی ملکیان
این کتاب صورت مکتوب جلساتی است در حوزه اخلاق کاربستی که در بهار ۱۳۸۱ القاء شده. فلسفۀ اخلاق (اخلاقشناسی فلسفی) دارای دو بخش فرااخلاق و اخلاق هنجاری است و مباحث اخلاق هنجاری خود به دو بخش نظریههای اخلاقی و اخلاق کاربستی تقسیم میشوند.
مولف مباحث را بر اساس پنج ساحت وجودی آدمی ارائه داده و بر این باور است که آنچه بیان داشته نسبت به نظامهای ماوراءطبیعی و مابعدالطبیعی، مکاتب اخلاقی و سنخهای روانی خنثی است.
در ساحت باورها مهمترین سه دستورالعمل تحت عناوین الف- حکمت به من چه؟ ب- زندگی آزموده و پ- پرهیز از تعمیمهای شتابزده مندرج شدهاند.
در ساحت احساسات، عواطف و هیجانات، بر سه توصیۀ الف- عشق به آرمانها، ب- شفقت و پ- قطع امید انگشت تأکید گذاشته است.
در ساحت ارادی بر دو توصیۀ الف- زیستن در حال و ب- منافات نداشتن خواستهها با قوانین هستی تأکید میشود.
در ساحت گفتار ابتدا بر اصل قرار دادن سکوت توصیه میشود و سپس بر اساس تقسیمبندی جان سرل از افعال گفتاری، به توصیههای مرتبط با هر دسته پرداخته میشود.
در ساحت کردار توصیهها عبارتند از الف- ایجاد خوشی هرچه بیشتر، و درد و رنج نرساندن هرچه بیشتر، ب- صداقت و پ- طمأنینه.
در همۀ موارد فوق جزئیات و جوانب بررسی میشوند و مؤلف امیدوار است که اگر آنچه آمده مورد قبول واقع شود، خوب فهم شود و بهکار زده شود، زندگیهای ما بهمراتب خوشتر و خوبتر شود.
صورت کتاب خیلی بهتر از این میتوانست باشد (مقایسه کنید با کتاب زمین از دریچۀ آسمان)؛ در فهرست کتاب فقط به ذکر شمارۀ نشست اکتفا شده که یعنی فهرست کاملاً بیاستفاده است، کتاب تقریباً فاقد عنوانبندی است که یعنی نهتنها از طریق فهرست بلکه از طریق تورق هم شما نمیتوانید به موضوعی دسترسی پیدا کنید، معادل انگلیسی اصطلاحات بهجای اینکه در پاورقی آورده شود در متن نوشته شده و .... امیدوارم در ویرایش بعدی اشکالاتی از این دست رفع گردد.
@SeaInTheJar
پروندۀ مطالعاتی کامو
▫️آلبر کامو، ژرمن بره
▫️بیگانه
▫️اسطورۀ سیزیف
▫️طاعون
▫️عصیانگر
▫️سقوط
▫️فلسفۀ کامو، ریچارد کمبر
بازگشت به لیست پروندهها
@SeaInTheJar
▫️آلبر کامو، ژرمن بره
▫️بیگانه
▫️اسطورۀ سیزیف
▫️طاعون
▫️عصیانگر
▫️سقوط
▫️فلسفۀ کامو، ریچارد کمبر
بازگشت به لیست پروندهها
@SeaInTheJar