Forwarded from نشر اگر
📍 مطالعات تاریخی
از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای (با نگاهی به آثار و اسناد کمتر دیدهشده)
نویسنده در این کتاب سعی کرده است توضیح دهد که مصدق در افکار عمومی یا در روان جمعیِ ایرانیان چگونه پدیدار شده و «مصدق تاریخی» در چه شرایطی و با چه فرایندی به «مصدق اسطورهای» تبدیل شده است.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا)
این کتاب خواندنی که بر اساس هفت سال پژوهش در بایگانی واتیکان و فاشیستها انجام شده است و شامل گزارشهایی از جاسوسان موسولینی است که در سطوح بالای کلیسا رخنه کرده بودند، درک خواننده را از نقش واتیکان در ایجاد فاشیسم در اروپا برای همیشه تغییر داد.
پدران بنیانگذار ایران جدید: سید حسن تقیزاده
اولین مجلد از مجموعهی «پدران بنیانگذار ایران جدید» دربارهی سیدحسن تقیزاده است. او با اینکه در بین منورالفکران ایرانی اولین نبود، در سیاست عملی و نه در سیاست نظری، خصوصاً بهواسطهی جایگاه بیبدیلش در مجالس اول و دوم مشروطه، در تثبیت فرهنگ و حقوق سیاسی مدرن پیشتاز بود.
پدران بنیانگذار ایران جدید: میرزا فتحعلی آخوندزاده
این کتاب دربارهی حیات فکری و سیاسی میرزا فتحعلی آخوندزاده است. او افزونبر پیشتازیاش در نقد ادبی مدرن و هنر تئاتر در جهان اسلام، نهتنها ایران، خصوصاً بهواسطهی نظراتش دربارهی تجدد سیاسی نامور است.
شاهنشاهی جهانروا (تأملاتی دربارهی مناسبات دین و دولت در ایران پیش از اسلام)
این مجموعه بر آن است پرتویی بر مسئلهی بغرنج رابطهی دین و دولت در ایران باستان افکنده شود تا از شناخت ناشی از آن سنجهای برای واکاوی وضعیت امروز و البته بیشک راهنمایی برای آتیهی نزدیک داشته باشیم.
مناقشه در خزر
«مناقشه در خزر» روایتگر حکایتهایی عمدتاً تلخ در خصوص روابط حقوقی ایران با همسایه/همسایگان شمالی دربارهی دریای خزر پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است. عمدهی گرفتاریهای ایران ناشی از عدم وجود دیدگاه استراتژیک و ضعف دیپلماسی از دورهی قاجار تا دورهی حاضر بوده است.
@agarpub
از مصدق تاریخی تا مصدق اسطورهای (با نگاهی به آثار و اسناد کمتر دیدهشده)
نویسنده در این کتاب سعی کرده است توضیح دهد که مصدق در افکار عمومی یا در روان جمعیِ ایرانیان چگونه پدیدار شده و «مصدق تاریخی» در چه شرایطی و با چه فرایندی به «مصدق اسطورهای» تبدیل شده است.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا)
این کتاب خواندنی که بر اساس هفت سال پژوهش در بایگانی واتیکان و فاشیستها انجام شده است و شامل گزارشهایی از جاسوسان موسولینی است که در سطوح بالای کلیسا رخنه کرده بودند، درک خواننده را از نقش واتیکان در ایجاد فاشیسم در اروپا برای همیشه تغییر داد.
پدران بنیانگذار ایران جدید: سید حسن تقیزاده
اولین مجلد از مجموعهی «پدران بنیانگذار ایران جدید» دربارهی سیدحسن تقیزاده است. او با اینکه در بین منورالفکران ایرانی اولین نبود، در سیاست عملی و نه در سیاست نظری، خصوصاً بهواسطهی جایگاه بیبدیلش در مجالس اول و دوم مشروطه، در تثبیت فرهنگ و حقوق سیاسی مدرن پیشتاز بود.
پدران بنیانگذار ایران جدید: میرزا فتحعلی آخوندزاده
این کتاب دربارهی حیات فکری و سیاسی میرزا فتحعلی آخوندزاده است. او افزونبر پیشتازیاش در نقد ادبی مدرن و هنر تئاتر در جهان اسلام، نهتنها ایران، خصوصاً بهواسطهی نظراتش دربارهی تجدد سیاسی نامور است.
شاهنشاهی جهانروا (تأملاتی دربارهی مناسبات دین و دولت در ایران پیش از اسلام)
این مجموعه بر آن است پرتویی بر مسئلهی بغرنج رابطهی دین و دولت در ایران باستان افکنده شود تا از شناخت ناشی از آن سنجهای برای واکاوی وضعیت امروز و البته بیشک راهنمایی برای آتیهی نزدیک داشته باشیم.
مناقشه در خزر
«مناقشه در خزر» روایتگر حکایتهایی عمدتاً تلخ در خصوص روابط حقوقی ایران با همسایه/همسایگان شمالی دربارهی دریای خزر پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است. عمدهی گرفتاریهای ایران ناشی از عدم وجود دیدگاه استراتژیک و ضعف دیپلماسی از دورهی قاجار تا دورهی حاضر بوده است.
@agarpub
Forwarded from به مهربانی
موسسۀ دارالاکرام برگزار میکند:
پاسداشت بیش از دو دهه تلاش برای حمایت از تحصیل دانشآموزان ایران
برنامه رویداد:
(۱) پخش مستند «جادوی جادههای دور» به کارگردانی خانم مژگان ایلانلو
(۲) سخنرانی آقای دکتر مقصود فراستخواه
(۳) تکنوازی استاد سالار زمانیان
(۴) گزارشی از فعالیت های موسسه دارالاکرام
(۵) نمایشگاه عکس مرتبط با مستند
زمان: پنجشنبه، بیستم دی ماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۶ الی ۱۸:۳۰
آدرس: بزرگراه حقانی، ورودی منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، بلوار شهدای بانک مرکزی، ساختمان کوشک باغ هنر، طبقه منفی ۲
لوکیشن ورودی سالن 👇🏻👇🏻
https://nshn.ir/rbvSuT5xiwzj
پاسداشت بیش از دو دهه تلاش برای حمایت از تحصیل دانشآموزان ایران
برنامه رویداد:
(۱) پخش مستند «جادوی جادههای دور» به کارگردانی خانم مژگان ایلانلو
(۲) سخنرانی آقای دکتر مقصود فراستخواه
(۳) تکنوازی استاد سالار زمانیان
(۴) گزارشی از فعالیت های موسسه دارالاکرام
(۵) نمایشگاه عکس مرتبط با مستند
زمان: پنجشنبه، بیستم دی ماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۶ الی ۱۸:۳۰
آدرس: بزرگراه حقانی، ورودی منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، بلوار شهدای بانک مرکزی، ساختمان کوشک باغ هنر، طبقه منفی ۲
لوکیشن ورودی سالن 👇🏻👇🏻
https://nshn.ir/rbvSuT5xiwzj
Forwarded from javad kashi
دکتر رضا رئیس طوسی از جهان رفت
---
آنها که امروز شصت و سه، چهار یا پنج سالهاند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند. من هم در میان آنها بودم. ما را میتوانستی نوجوانان مجدوب بنامی. مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگتر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی مینامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار دادهاند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.
یک گروه فرصتطلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقعگرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند.
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت میگفتند و میشنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نامهای بزرگ و آتشین نمیتوانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشتهای گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.
گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول میپنداشتند. خیال میکردند وظیفه دارند آرمانها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب میکردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطاناند. در صف دوستان مینشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمانها تعهد انقلابی نمیداد.
گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید میدانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان میدانند او که بود و چه نقشهای شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.
آرمان برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست میکرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه میشد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه میداد. در این سالهای آخر چهرهای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود.
من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش میرفتم، از میزان تواضعاش دست و پایم را گم میکردم. با مهر و سادگی به من مینگریست. اغلب سکوت میکرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر میگذشت.
از آرمان و آرمانگرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» میدانستند با گذشت و مهر و صبر مینگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان و آرمانگرایی نبود. قلیلاند، یک به یک از جهان چشم فرومیبندند، اما اسنادی بیبدیل برای روز داوریاند.
@javadkashi
---
آنها که امروز شصت و سه، چهار یا پنج سالهاند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند. من هم در میان آنها بودم. ما را میتوانستی نوجوانان مجدوب بنامی. مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگتر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی مینامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار دادهاند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.
یک گروه فرصتطلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقعگرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند.
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت میگفتند و میشنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نامهای بزرگ و آتشین نمیتوانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشتهای گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.
گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول میپنداشتند. خیال میکردند وظیفه دارند آرمانها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب میکردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطاناند. در صف دوستان مینشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمانها تعهد انقلابی نمیداد.
گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید میدانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان میدانند او که بود و چه نقشهای شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.
آرمان برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست میکرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه میشد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه میداد. در این سالهای آخر چهرهای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود.
من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش میرفتم، از میزان تواضعاش دست و پایم را گم میکردم. با مهر و سادگی به من مینگریست. اغلب سکوت میکرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر میگذشت.
از آرمان و آرمانگرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» میدانستند با گذشت و مهر و صبر مینگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان و آرمانگرایی نبود. قلیلاند، یک به یک از جهان چشم فرومیبندند، اما اسنادی بیبدیل برای روز داوریاند.
@javadkashi
Forwarded from شرق
اعتراضات مردم دوان علیه کارخانه سنگ شکن ادامه دارد
🔺مجوزی برای نابودی روستا
🔹مردم دوان از طریق قانون و با تشکیل جلسه با مسئولان ذیربط و تهیه طومار مردمی، تلاش دارند از استقرار و فعالیت سنگشکن که عامل مرگ تدریجی مردم و باغهای انگور و محیط زیستشان است، جلوگیری کنند.
متن کامل یادداشت عبدالنبی سلامی پژوهشگر ارشد،مردمشناسی و گویشهای ایرانی در این نشانی قرار دارد.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-957509
🔺مجوزی برای نابودی روستا
🔹مردم دوان از طریق قانون و با تشکیل جلسه با مسئولان ذیربط و تهیه طومار مردمی، تلاش دارند از استقرار و فعالیت سنگشکن که عامل مرگ تدریجی مردم و باغهای انگور و محیط زیستشان است، جلوگیری کنند.
متن کامل یادداشت عبدالنبی سلامی پژوهشگر ارشد،مردمشناسی و گویشهای ایرانی در این نشانی قرار دارد.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-957509
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرسش خانم آموزگار را باید تغییر بدهیم
پژوهشگر ارجمند و عزیز همهی ما ژاله آموزگار که میتوان او را از قول فردوسی « پژوهندهی نامهی باستان» خواند، با دلسوزی صمیمانه و از دل برآمده به جوانان التماس میکند که از ایران نروند و ایران را تنها نگذارند!
این سخنان از دل برآمدهی مادری است که طاقت دوری فرزندان را ندارند، اما ما بلافاصله باید بیافزاییم که چرا میروند؟ چه اشکالی دارد اگر بروند و مجهز به دانشهای روز و تجربههای تازه برگردند برای ساختن ایران؟ آنچه نگرانمان میکند، این است که میروند و برنمیگردند و باید بپرسیم چرا برنمیگردند؟
در دعوت عزیز ما به ماندن، نوعی دعوت به فداکاری و از خودگذشتگی برای میهن دیده میشود که زیبا و تاثیرگذار است، اما
ضمن احترام به ژاله خانم -که یکی از عزیزترینهاست برای من- این پرسش را باید تغییر بدهیم، هم خودش را و هم مخاطبش را: چه کار کردهایم که فرزندان ایران در ایران نمیمانند؟ چه کار کنیم که فرزندان به دامن مادر وطن برگردند؟
پژوهشگر ارجمند و عزیز همهی ما ژاله آموزگار که میتوان او را از قول فردوسی « پژوهندهی نامهی باستان» خواند، با دلسوزی صمیمانه و از دل برآمده به جوانان التماس میکند که از ایران نروند و ایران را تنها نگذارند!
این سخنان از دل برآمدهی مادری است که طاقت دوری فرزندان را ندارند، اما ما بلافاصله باید بیافزاییم که چرا میروند؟ چه اشکالی دارد اگر بروند و مجهز به دانشهای روز و تجربههای تازه برگردند برای ساختن ایران؟ آنچه نگرانمان میکند، این است که میروند و برنمیگردند و باید بپرسیم چرا برنمیگردند؟
در دعوت عزیز ما به ماندن، نوعی دعوت به فداکاری و از خودگذشتگی برای میهن دیده میشود که زیبا و تاثیرگذار است، اما
ضمن احترام به ژاله خانم -که یکی از عزیزترینهاست برای من- این پرسش را باید تغییر بدهیم، هم خودش را و هم مخاطبش را: چه کار کردهایم که فرزندان ایران در ایران نمیمانند؟ چه کار کنیم که فرزندان به دامن مادر وطن برگردند؟
Forwarded from خانه کتابدار کودک و نوجوان
#پنل_گفت_وگو
نشست ۲۰ دیماه با ۹ موضوع سخنرانی، در چهار پنل گفتوگو با عنوان «کتابخانه و نهادسازی اجتماعی»، «کتابخانه و خواندن» و «کتابخانه و آینده _بخش اول و دوم" برگزار میشود.
مکان برگزاری:
خانه کتابدار، کتابخانه ادبیات کودک و رمان
حضور در رویداد آزاد و رایگان است.
برای شرکت در جلسه به صورت حضوری یا آنلاین ثبتنام الزامی است.
شماره تماس: ۶۶۹۶۲۹۰۴
پیام دایرکت در اینستاگرام: Khane.ketabdar
پیام به شماره: ۰۹۳۷۱۵۱۷۶۶۷
یا اکانت تلگرام: @khanehketabdar83
@khanehketabdar
نشست ۲۰ دیماه با ۹ موضوع سخنرانی، در چهار پنل گفتوگو با عنوان «کتابخانه و نهادسازی اجتماعی»، «کتابخانه و خواندن» و «کتابخانه و آینده _بخش اول و دوم" برگزار میشود.
مکان برگزاری:
خانه کتابدار، کتابخانه ادبیات کودک و رمان
حضور در رویداد آزاد و رایگان است.
برای شرکت در جلسه به صورت حضوری یا آنلاین ثبتنام الزامی است.
شماره تماس: ۶۶۹۶۲۹۰۴
پیام دایرکت در اینستاگرام: Khane.ketabdar
پیام به شماره: ۰۹۳۷۱۵۱۷۶۶۷
یا اکانت تلگرام: @khanehketabdar83
@khanehketabdar
Forwarded from نشر اگر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نشر اگر
در همان هفته در پاودا مزدوران فاشیست به نوجوانان دستور دادند که نشان گروه جوانان کاتولیک را از سینهی خود جدا کنند. یکی از جوانان از انجام دادن این کار سر باز زد. یکی از فاشیستها لولهی تفنگش را روی سر جوان قرار داد و دیگران نشان گروه را از لباسش جدا کردند. در شبی دیگر در ماه دسامبر، در نزدیکی ویچنزا، اتومبیلی بیرون دفتر مرکزی جوانان کاتولیک متوقف شد. هفت پیراهن مشکی از ماشــین پیاده شــدند که همگی تفنگ در دست داشتند. چهار نفر بیرون خانه ماندند و سه نفر از آنها سرزده وارد خانه شدند. مردان با حالتی تهدیدآمیز بیست جوان وحشتزده را که آنجا جمع شده بودند، گوشهای جمع کردند و آنها را مجبور کردند که سکوت کنند. سپس تفنگهایشان را به سمت دو کشیش که مسئول برگزاری جلسه بودند، نشانه گرفتند و آنها را مجبور به نوشیدن بطریهای روغن کرچک کردند (...)
چنین خشونتهایی بهصورت منظم در سالهای بعد هم تکرار شد اما مطبوعات کاتولیک در یک اقدام مشترک از پذیرش سازماندهیشدهی این خشونتها سر باز زدند و اعلام کردند: این حملات به عهدهی افراطیهای منزوی خارج از کنترل موسولینی است. گروههای اقدام کاتولیک محلی ازجمله مهمترین اهداف جوخههای فاشیستی بودند؛ این گروهها توسـط پاپ پیوس دهم در سال ۱۹۰۵ تأسیس شـده بودند تــا چهارچوبی برای سازماندهی مردم عادی پیرو کاتولیک فراهم آورند.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا) | ديويد آي. كرتزر | ترجمهی محمود قلیپور | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۵۹۹ صفحه، ۳۳۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
چنین خشونتهایی بهصورت منظم در سالهای بعد هم تکرار شد اما مطبوعات کاتولیک در یک اقدام مشترک از پذیرش سازماندهیشدهی این خشونتها سر باز زدند و اعلام کردند: این حملات به عهدهی افراطیهای منزوی خارج از کنترل موسولینی است. گروههای اقدام کاتولیک محلی ازجمله مهمترین اهداف جوخههای فاشیستی بودند؛ این گروهها توسـط پاپ پیوس دهم در سال ۱۹۰۵ تأسیس شـده بودند تــا چهارچوبی برای سازماندهی مردم عادی پیرو کاتولیک فراهم آورند.
پاپ و موسولينی (تاريخ پنهان پاپ پيوس يازدهم و ظهور فاشيسم در اروپا) | ديويد آي. كرتزر | ترجمهی محمود قلیپور | چاپ دوم ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۵۹۹ صفحه، ۳۳۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
Forwarded from نشر اگر
در سنجش رابطهی قدرت و تقویم میتوان گفت که تقویم همواره در ایران با قدرت سیاسی و حاکمیت رابطه داشته است، اما نوع این رابطه و میزان اثرگذاری قدرت در تقویم در هر دوران متفاوت بوده است. در دوران پیش از حکومت پهلوی، همواره منجمان در خدمت شاهان و شاهزادگان و اشراف بودهاند، اما این خدمت از جهت تعیین سعد و نحس امور برای کمک به تصمیمگیریهایشان بوده است. پادشاهان، به ویژه از دوران ناصرالدینشاه به بعد، در تعیین منجم مسئول انتشار تقویم نیز مداخله میکردند تا از تشتت در انتشار تقویمهای گوناگون با استخراجهای نجومی متفاوت جلوگیری کنند. این کار از دوران پهلوی بهتدریج به یک کمیسیون سپرده شد که در خصوص مسائل نجومی تقویم تصمیم میگرفت و منجم مسئول انتشار تقویم رسمی را مشخص میکرد. در دوران قاجار تمایل همزمان مردم و قدرت به اختیارات تقویم بود. زمانی که ناصرالدینشاه تصمیم گرفت انتشار اختیارات را در تقویم ممنوع کند، با مقاومت شدید مردم مواجه شد، به صورتی که اقبال مردم منجمان را وادار کرد پس از یک سال، مجدداً سعد و نحس روزها را وارد تقویم کنند.
سرگذشت اجتماعی تقویم در ایران | زهره سروشفر | چاپ اول ۱۴۰۲، شمیز، رقعی، ۱۳۹ صفحه، ۱۵۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
سرگذشت اجتماعی تقویم در ایران | زهره سروشفر | چاپ اول ۱۴۰۲، شمیز، رقعی، ۱۳۹ صفحه، ۱۵۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.
@agarpub
متن کوتاهم دربارهی سخنان دلسوزانه عزیز ارجمندمان ژاله آموزگار ، واکنشهای بسیاری برانگیخت.
بسیاری از واکنشها به این دعوت دلسوزانه در ساحت فردی و رستگاری فردی است، اما دوستی به درستی تذکر داده بود که «اگر اوضاع خوب بود ماندن چه هنری بود؟ یعنی کسانی چه کسانی؟ باید اوضاع را درست کنند تا جوانها نروند؟»
شاید نقش تاریخی ایران در جهان تا دو قرن قبل، در همین رفتنها و آمدنها و انتقال دانش و فرهنگ و هنر بود. همین شاهنامه که ژاله خانم عزیز به آن استناد میکند، روایت شکوهمند آمدنها و رفتنهاست و برخی از شکوهمندترین قهرمانان شاهنامه در همین رفتنها و برگشتنها شکل گرفتهاند. اما آنچه امروز کسانی چون ایشان را نگران میکند، نه تنها از دست رفتن چنین نقش تاریخی که از دست رفتن بخشی از سرمایهی انسانی خلاق و مبتکر ایران است. این مسئلهای ملی است و آیندهی ایران را به خطر انداخته است.
برای حفظ ایران کماکان باید تغییر نگرش در ساختارها مطالبهی اصلی باشد، اما کسانی چون ژاله آموزگار با فرض اینکه قرار نیست گوش شنوایی بیابند و دیگران برای ایران کاری کنند، جوانان را دعوت به فداکاری میکنند.
بسیاری از واکنشها به این دعوت دلسوزانه در ساحت فردی و رستگاری فردی است، اما دوستی به درستی تذکر داده بود که «اگر اوضاع خوب بود ماندن چه هنری بود؟ یعنی کسانی چه کسانی؟ باید اوضاع را درست کنند تا جوانها نروند؟»
شاید نقش تاریخی ایران در جهان تا دو قرن قبل، در همین رفتنها و آمدنها و انتقال دانش و فرهنگ و هنر بود. همین شاهنامه که ژاله خانم عزیز به آن استناد میکند، روایت شکوهمند آمدنها و رفتنهاست و برخی از شکوهمندترین قهرمانان شاهنامه در همین رفتنها و برگشتنها شکل گرفتهاند. اما آنچه امروز کسانی چون ایشان را نگران میکند، نه تنها از دست رفتن چنین نقش تاریخی که از دست رفتن بخشی از سرمایهی انسانی خلاق و مبتکر ایران است. این مسئلهای ملی است و آیندهی ایران را به خطر انداخته است.
برای حفظ ایران کماکان باید تغییر نگرش در ساختارها مطالبهی اصلی باشد، اما کسانی چون ژاله آموزگار با فرض اینکه قرار نیست گوش شنوایی بیابند و دیگران برای ایران کاری کنند، جوانان را دعوت به فداکاری میکنند.
کتابفروشی «فعلا» آنلاین پُل حاصل ایده پگاه آهنگرانی و سمیه میرشمسی است: یک پُل فرهنگی از خیابان کریمخان تهران تا لندن.
شاید یکی از دلتنگیهای ایرانیان مقیم بریتانیا پرسهزدن در کتابفروشیهای کریمخان و انقلاب و دسترسی به تازههای نشر داخل ایران است. کتابفروشی متحرک پُل میخواهد راهی برای دریافت تازهترین و بهترین کتابهای چاپ شده در ایران برای جامعه مهاجر بریتانیا باشد.
کتابهای منتشر شده در ایران را با قیمتی منصفانه در لندن به شما عرضه میکنیم.
https://www.tgoop.com/pollbookstore/107
شاید یکی از دلتنگیهای ایرانیان مقیم بریتانیا پرسهزدن در کتابفروشیهای کریمخان و انقلاب و دسترسی به تازههای نشر داخل ایران است. کتابفروشی متحرک پُل میخواهد راهی برای دریافت تازهترین و بهترین کتابهای چاپ شده در ایران برای جامعه مهاجر بریتانیا باشد.
کتابهای منتشر شده در ایران را با قیمتی منصفانه در لندن به شما عرضه میکنیم.
https://www.tgoop.com/pollbookstore/107
Telegram
کتابفروشی پُل
اینجا یک پُل فرهنگی کوچک از خیابان کریمخان تهران تا لندن است؛ جایی که میتوانید با سفارش آنلاین به نسخههای چاپی تازهترین کتابهای منتشر شده در ایران دسترسی داشته باشید.
برای ثبت سفارش کتاب از میان عناوین در دسترس ما و یا سایر کتابهایی که در نظر دارید به…
برای ثبت سفارش کتاب از میان عناوین در دسترس ما و یا سایر کتابهایی که در نظر دارید به…
Forwarded from نشانه
حسین کرمانپور
دوستان منتقد به ما هشدار میدهند که نکند مثل دوران کرونا بگویید ویروس #HMPV را ندیده بعد یک باره سرمان آوار شود! حق با آنهاست، اگر چه در مراکز آزمایشگاهی مدتی است رصد نشده است اما دلیل قاطعی بر نبودنش نیست. عقل حکم میکند رعایت اصول بهداشتی را مد نظر قرار دهیم تا سالم بمانیم.
دوستان منتقد به ما هشدار میدهند که نکند مثل دوران کرونا بگویید ویروس #HMPV را ندیده بعد یک باره سرمان آوار شود! حق با آنهاست، اگر چه در مراکز آزمایشگاهی مدتی است رصد نشده است اما دلیل قاطعی بر نبودنش نیست. عقل حکم میکند رعایت اصول بهداشتی را مد نظر قرار دهیم تا سالم بمانیم.
چند وقتی تلویزیون در خانهی ما خاموش بود.
در این مدت اینستاگرامم، صفحات رمالها و پیشگوهایی با ملیتهای مختلف بالا میآمد که دربارهی آیندهی ایران پیشگویی میکنند.
فکر میکردم چون چند باری دربارهی مرحوم پدربزرگم حرف زده و گفتهام دستی در جنگیری و دعانویسی و پیشگویی داشت، لابد عقل مجهز به شنود خودکار شبکههای اجتماعی به این تشخیص رسیدهاند که جزو علاقمندان رمالیام.
مریم رجوی هم که در یکی از نشریات مهم جهانی اعلام آمادگی کرده، رهبری دورهی گذار را قبول میکند و ظرف دو سال ما را به دموکراسی و آزادی برساند.
تلویزیون را که روشن کردیم، دیدم ای دل غافل ظاهرا ما خبر نداریم و کار تمام است و فقط مانده است تعیین کنند که چه کسی رهبری دورهی گذار را بر عهده بگیرد.
در آستانهی جلوس ترامپ بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا و همزمان با تحولات بزرگ در منطقهی ما، تحلیلگرها و رمالها و پیشگوها بسیج شدهاند تا کاری کنند کارستان. همه هم ذکری از اسرائیل میکنند. ظاهرا آزادی ما به دست بیبی مقدر شده است و چه بسا که همین رمالها هم بدون پول رمالی نکرده باشند.
حالا باید دید قهر بیبی با ترامپ اثری در این ماجرا دارد یا نه؟
در این مدت اینستاگرامم، صفحات رمالها و پیشگوهایی با ملیتهای مختلف بالا میآمد که دربارهی آیندهی ایران پیشگویی میکنند.
فکر میکردم چون چند باری دربارهی مرحوم پدربزرگم حرف زده و گفتهام دستی در جنگیری و دعانویسی و پیشگویی داشت، لابد عقل مجهز به شنود خودکار شبکههای اجتماعی به این تشخیص رسیدهاند که جزو علاقمندان رمالیام.
مریم رجوی هم که در یکی از نشریات مهم جهانی اعلام آمادگی کرده، رهبری دورهی گذار را قبول میکند و ظرف دو سال ما را به دموکراسی و آزادی برساند.
تلویزیون را که روشن کردیم، دیدم ای دل غافل ظاهرا ما خبر نداریم و کار تمام است و فقط مانده است تعیین کنند که چه کسی رهبری دورهی گذار را بر عهده بگیرد.
در آستانهی جلوس ترامپ بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا و همزمان با تحولات بزرگ در منطقهی ما، تحلیلگرها و رمالها و پیشگوها بسیج شدهاند تا کاری کنند کارستان. همه هم ذکری از اسرائیل میکنند. ظاهرا آزادی ما به دست بیبی مقدر شده است و چه بسا که همین رمالها هم بدون پول رمالی نکرده باشند.
حالا باید دید قهر بیبی با ترامپ اثری در این ماجرا دارد یا نه؟
Forwarded from پیام ما آنلاین
هشدار هواشناسی؛ بارش برف و باران در ۲۳ استان
🔹سازمان هواشناسی کشور با صدور هشدار زرد رنگ با اشاره به فعالیت سامانه بارشی اعلام کرد:
🔹بارش باران، برف و رعدوبرق و وزش باد شنبه (۲۲ دیماه) در نیمه جنوبی استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان و شمال و غرب خوزستان ، یکشنبه (۲۳ دیماه) در استانهای آذربایجان شرقی، نیمه جنوبی آذربایجان غربی اردبیل، کردستان، زنجان، کرمانشاه، همدان، ایلام، لرستان، خوزستان، نیمه غربی فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، نیمه شمالی اصفهان، قم، مرکزی، قزوین، البرز و تهران پیشبینی میشود.
🔹این وضعیت آب و هوایی روز دوشنبه (۲۴ دیماه) در نیمه شرقی خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، نیمه شرقی همدان، لرستان، مرکزی، اصفهان، نیمه شمالی بوشهر، فارس، یزد، کرمان و نیمه شرقی هرمزگان حکفرماست.
@payamema
🔹سازمان هواشناسی کشور با صدور هشدار زرد رنگ با اشاره به فعالیت سامانه بارشی اعلام کرد:
🔹بارش باران، برف و رعدوبرق و وزش باد شنبه (۲۲ دیماه) در نیمه جنوبی استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان و شمال و غرب خوزستان ، یکشنبه (۲۳ دیماه) در استانهای آذربایجان شرقی، نیمه جنوبی آذربایجان غربی اردبیل، کردستان، زنجان، کرمانشاه، همدان، ایلام، لرستان، خوزستان، نیمه غربی فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، نیمه شمالی اصفهان، قم، مرکزی، قزوین، البرز و تهران پیشبینی میشود.
🔹این وضعیت آب و هوایی روز دوشنبه (۲۴ دیماه) در نیمه شرقی خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، نیمه شرقی همدان، لرستان، مرکزی، اصفهان، نیمه شمالی بوشهر، فارس، یزد، کرمان و نیمه شرقی هرمزگان حکفرماست.
@payamema
سخنی با رییس جمهور و وزیر آموزش و پرورش
نقطهی آغاز اصلاحات
چند روز پیش شنونده تجربه دوستی بودم که همراه با گروهی از آموزگاران در روستاهای مختلف خراسان رضوی با دانشآموزان «فلسفه برای کودکان» کار کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند مشکل اصلی ناتوانی دانشآموزان در «خواندن» است. آنان به تجربه دریافته بودند که هیچ چیزی مانند «خواندن کتابهای خوب غیردرسی» مهارت خواندن را تقویت نمیکند و دانشآموزان پس از خواندن ۱۰ کتاب به طور چشمگیری در مهارت خواندن رشد میکنند.
….
این روزها مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، نیز از ضرورت اصلاح آموزشوپرورش میگوید و سخنانش در باب آموزشوپرورش نسبت به دیگر مدیران تازگی دارد.
اگر به مطالعات پرلز و تیمز نگاهی بیندازیم، راهحلها درون همین مطالعات آشکار است. چندی پیش یکی از معاونان وزارت آموزشوپرورش احتمالا با استناد به همین مطالعات بهدرستی گفته بود: «با بررسی انجامشده به این نکته رسیدیم که میان منابع مالی و بهبود عملکرد دانشآموزان در آزمونها، رابطه معناداری وجود دارد».
اصلاح آموزشوپرورش با چنین نگاهی به دلایل گوناگونی تقریبا ناممکن شده است؛ زیرا هر نوع تحول در آموزشوپرورش نیازمند هزینههای سنگینی است که در شرایط فعلی تأمین آن برای دولت ناممکن است. افزون بر اینف تعارض منافعها و ساختارهای حاکمیتی دیگر با اهداف و اولویتهایی متفاوت در هر برنامه تحولی اثرگذارند.
تلقی از آموزشوپرورش بهمثابه دستگاه ایدئولوژیک پرورشدهنده پیروان و علاقهمندان دیدگاههای رسمی که عمری ۱۰۰ساله دارد، جز در برشهای کوتاه زمانی شکست خورده است.
در هر حال به نظر نمیرسد که وزارتخانه و دولت اراده و توان تغییر این رویکرد را داشته باشند.
در چنین شرایطی چگونه میتوان آموزشوپرورش را نجات داد؟
https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/958928-نقطه-آغاز-اصلاح-آموزش-پرورش
نقطهی آغاز اصلاحات
چند روز پیش شنونده تجربه دوستی بودم که همراه با گروهی از آموزگاران در روستاهای مختلف خراسان رضوی با دانشآموزان «فلسفه برای کودکان» کار کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند مشکل اصلی ناتوانی دانشآموزان در «خواندن» است. آنان به تجربه دریافته بودند که هیچ چیزی مانند «خواندن کتابهای خوب غیردرسی» مهارت خواندن را تقویت نمیکند و دانشآموزان پس از خواندن ۱۰ کتاب به طور چشمگیری در مهارت خواندن رشد میکنند.
….
این روزها مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، نیز از ضرورت اصلاح آموزشوپرورش میگوید و سخنانش در باب آموزشوپرورش نسبت به دیگر مدیران تازگی دارد.
اگر به مطالعات پرلز و تیمز نگاهی بیندازیم، راهحلها درون همین مطالعات آشکار است. چندی پیش یکی از معاونان وزارت آموزشوپرورش احتمالا با استناد به همین مطالعات بهدرستی گفته بود: «با بررسی انجامشده به این نکته رسیدیم که میان منابع مالی و بهبود عملکرد دانشآموزان در آزمونها، رابطه معناداری وجود دارد».
اصلاح آموزشوپرورش با چنین نگاهی به دلایل گوناگونی تقریبا ناممکن شده است؛ زیرا هر نوع تحول در آموزشوپرورش نیازمند هزینههای سنگینی است که در شرایط فعلی تأمین آن برای دولت ناممکن است. افزون بر اینف تعارض منافعها و ساختارهای حاکمیتی دیگر با اهداف و اولویتهایی متفاوت در هر برنامه تحولی اثرگذارند.
تلقی از آموزشوپرورش بهمثابه دستگاه ایدئولوژیک پرورشدهنده پیروان و علاقهمندان دیدگاههای رسمی که عمری ۱۰۰ساله دارد، جز در برشهای کوتاه زمانی شکست خورده است.
در هر حال به نظر نمیرسد که وزارتخانه و دولت اراده و توان تغییر این رویکرد را داشته باشند.
در چنین شرایطی چگونه میتوان آموزشوپرورش را نجات داد؟
https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/958928-نقطه-آغاز-اصلاح-آموزش-پرورش
شرق
نقطه آغاز اصلاح آموزشوپرورش
چند روز پیش شنونده تجربه دوستی بودم که همراه با گروهی از آموزگاران در روستاهای مختلف خراسان رضوی با دانشآموزان «فلسفه برای کودکان» کار کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند مشکل اصلی ناتوانی دانشآموزان در «خواندن» است.
Forwarded from نشر اگر
📍 نسلِ دیجیتالِ «اگر»
هر آنچه میخواستید دربارهی الگوهای رفتاری زمانهی نو بدانید و از پرسیدن آن خجالت میکشیدید ...
آداب دیجیتال
در این کتاب با ویکتوریا تُرک، ژورنالیست فناوری و بانویی که به مدت طولانی در اینترنت رنج دیده است، همراه شوید تا یک راهنمای ضروری برای «دنیای قشنگ نو» در الگوهای رفتاری زمانهی نو باشد.
بازیآفرینی در گردشگری (طراحی تجربههای بهیادماندنی)
این کتاب با محوریت گردشگری و طراحی تجربههایی جذاب و ناب در سفر است؛ تجربههایی که بهخودیخود و فارغ از جذابیتهای توریستی دیگر بتوانند گردشگران را راهی هتل، منطقه، شهر یا کشوری خاص کنند.
کودکان و خانوادهها در عصر دیجیتال
اين كتاب به جای اينكه نگاه تحليلی خود را به فناوری يا كودک معطوف كند، پويايی متقابل آنها را همراه با تعاملات در حال ظهور ميان والدين، معلمان، خواهرها و برادرها، و دوستان با رسانههای ديجيتال بررسی میكند.
مدیریت کلاس در عصر دیجیتال
این کتاب یکی از نیازهای پایهای معلمان و خانوادههاست که توضیح میدهد معلمان مجهز به فناوری، چگونه میتوانند با ابزارهای قدرتمند همکاری، خلاقیت و ارتباطات را بیشتر و آموزش را مفیدتر کنند.
مادران رسانهای، پدران دیجیتال
یلدا اولز که پیشتر به عنوان فیلمنامهنویس شهرت داشت، اکنون یکی از مهمترین پژوهشگران حوزهی دنیای دیجیتال کودکان است و نتایج تحقیقات او در مجلات پر مخاطب تایم، نیویورک تایمز و همچنین نشریات علمی منتشر میشود. کتاب حاضر یکی از پرفروشترین کتابهای این نویسنده و پژوهشگر است.
@agarpub
هر آنچه میخواستید دربارهی الگوهای رفتاری زمانهی نو بدانید و از پرسیدن آن خجالت میکشیدید ...
آداب دیجیتال
در این کتاب با ویکتوریا تُرک، ژورنالیست فناوری و بانویی که به مدت طولانی در اینترنت رنج دیده است، همراه شوید تا یک راهنمای ضروری برای «دنیای قشنگ نو» در الگوهای رفتاری زمانهی نو باشد.
بازیآفرینی در گردشگری (طراحی تجربههای بهیادماندنی)
این کتاب با محوریت گردشگری و طراحی تجربههایی جذاب و ناب در سفر است؛ تجربههایی که بهخودیخود و فارغ از جذابیتهای توریستی دیگر بتوانند گردشگران را راهی هتل، منطقه، شهر یا کشوری خاص کنند.
کودکان و خانوادهها در عصر دیجیتال
اين كتاب به جای اينكه نگاه تحليلی خود را به فناوری يا كودک معطوف كند، پويايی متقابل آنها را همراه با تعاملات در حال ظهور ميان والدين، معلمان، خواهرها و برادرها، و دوستان با رسانههای ديجيتال بررسی میكند.
مدیریت کلاس در عصر دیجیتال
این کتاب یکی از نیازهای پایهای معلمان و خانوادههاست که توضیح میدهد معلمان مجهز به فناوری، چگونه میتوانند با ابزارهای قدرتمند همکاری، خلاقیت و ارتباطات را بیشتر و آموزش را مفیدتر کنند.
مادران رسانهای، پدران دیجیتال
یلدا اولز که پیشتر به عنوان فیلمنامهنویس شهرت داشت، اکنون یکی از مهمترین پژوهشگران حوزهی دنیای دیجیتال کودکان است و نتایج تحقیقات او در مجلات پر مخاطب تایم، نیویورک تایمز و همچنین نشریات علمی منتشر میشود. کتاب حاضر یکی از پرفروشترین کتابهای این نویسنده و پژوهشگر است.
@agarpub
شهبازیان و کارهایی مشهورتر از خودش
آهنگهایی که فریدون شهبازیان ساخته از خودش مشهورترند و گویی این ویژگی آهنگسازان موفق است.
من نیز به عنوان شنوندهی غیر حرفهای موسیقی پیش از اینکه نام او را بشنوم، آثاری از او را شنیده و پسندیده بودم، اما مجموعهای که نام او را در ذهنم ماندگار کرد، مجموعهای بود به نام «صدای شاعر» که در اواخر دههی ۶۰ و شاید اوایل دههی ۷۰ هنوز کاستهای آن فروخته میشد. آن روزها صدای احمدشاملو با خواندن شعرهای لنگستون هیوز و مارگوت بیگل و لورکا مد روز بود و باعث شده بود ما دنبال صدایش مجموعهی «صدای شاعر» را پیدا کنیم و از شنیدنش لذت ببریم. بعدها فهمیدم این مجموعه به ابتکار احمدرضا احمدی شکل گرفته.
گل سرسبد این نوع کارها رباعیات خیام بود که آهنگسازی درخشان فریدون شهبازیان با دکلمهی شاملو و صدای شجریان برای نسل ما معجونی شگفتانگیز از خیام ساخته بود و هنوز در گوشم زمزمه میکند که:
هنگام سپیدهدم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهی صبح
از عمر شبی گذشت و تو بیخبری
آهنگهایی که فریدون شهبازیان ساخته از خودش مشهورترند و گویی این ویژگی آهنگسازان موفق است.
من نیز به عنوان شنوندهی غیر حرفهای موسیقی پیش از اینکه نام او را بشنوم، آثاری از او را شنیده و پسندیده بودم، اما مجموعهای که نام او را در ذهنم ماندگار کرد، مجموعهای بود به نام «صدای شاعر» که در اواخر دههی ۶۰ و شاید اوایل دههی ۷۰ هنوز کاستهای آن فروخته میشد. آن روزها صدای احمدشاملو با خواندن شعرهای لنگستون هیوز و مارگوت بیگل و لورکا مد روز بود و باعث شده بود ما دنبال صدایش مجموعهی «صدای شاعر» را پیدا کنیم و از شنیدنش لذت ببریم. بعدها فهمیدم این مجموعه به ابتکار احمدرضا احمدی شکل گرفته.
گل سرسبد این نوع کارها رباعیات خیام بود که آهنگسازی درخشان فریدون شهبازیان با دکلمهی شاملو و صدای شجریان برای نسل ما معجونی شگفتانگیز از خیام ساخته بود و هنوز در گوشم زمزمه میکند که:
هنگام سپیدهدم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهی صبح
از عمر شبی گذشت و تو بیخبری
Forwarded from کانون توسعه فرهنگی کودکان
۲۳ سال با کانون توسعه فرهنگی کودکان
از شما عزیزان و همراهان در همهی این سالها دعوت میکنیم روز شنبه ۲۹ دی ماه ۱۴۰۳، از ساعت ۵ بعدازظهر با ما همراه شوید. میخواهیم از ۲۳سال کار و تلاش در کتابخانههای روستایی بگوییم و بشنویم.
منتظر دیدارتان هستیم
زمان:شنبه ۲۹ دی ماه، ساعت ۵ بعدازظهر
مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار فردوسی، خیابان استادنجاتالهی(ویلا)، نبش خیابان ورشو
☎️ ۸۸۸۲۷۰۳۵
🌐 www.ccdcir.com
↗️ @ccdcir
📱۰۹۱۹۴۹۹۷۷۱۲
از شما عزیزان و همراهان در همهی این سالها دعوت میکنیم روز شنبه ۲۹ دی ماه ۱۴۰۳، از ساعت ۵ بعدازظهر با ما همراه شوید. میخواهیم از ۲۳سال کار و تلاش در کتابخانههای روستایی بگوییم و بشنویم.
منتظر دیدارتان هستیم
زمان:شنبه ۲۹ دی ماه، ساعت ۵ بعدازظهر
مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار فردوسی، خیابان استادنجاتالهی(ویلا)، نبش خیابان ورشو
☎️ ۸۸۸۲۷۰۳۵
🌐 www.ccdcir.com
↗️ @ccdcir
📱۰۹۱۹۴۹۹۷۷۱۲
در مقام ابراهیم
با پدرم رسیدیم فرودگاه مهرآباد، ترمینال یک. داور نبوی دم ورودی ترمینال روی پله نشسته بود و تند تند مینوشت. جوانکی بالای سرش ایستاده بود و چمدانی کنارش بود. سلام دادم. جواب سلامم را چنان سرسری داد و فضا چنان عجیب بود که منصرف شدم از گفتن چیزی که میخواستم بهش بگویم.
نیم ساعت بعد آمد عذرخواهی کرد و گفت کتاب را باید میرساندم و فصل آخرش مانده بود. چند سال پیش بود؟ یادم نیست، چه کتابی بود؟ یادم نیست، اما یادم هست که یکی از آن سالها بود که نوشتههای طنز ابراهیم نبوی را مثل ورق زر میبردند و روزنامهای را به خاطر ستونی از او میخریدند. این هم یادم مانده که کتاب برای انتشارات روزنه بود.
در جشنواره مطبوعات برنده شده بودم و جایزهی برنده سفر حج بود و من جایزهام را داده بودم پدرم و میخواستم او را به کسی بسپارم که هوایش را داشته باشد. ابراهیم نبوی و فرزاد ادیبی و محمدرضا شمس و دیگرانی هم در آن کاروان بودند که الان به خاطر ندارمشان.
هر کس دیگر هم بود، نمیتوانست از داور نبوی چنین چیزی بخواهد. پدرم پیش از آن چیزی از ابراهیم نبوی نخوانده بود و او را نمیشناخت، اما پس از آن همسفری، همیشه از او به نیکی یاد میکند.
آخرین بار او را سالهای آخر دورهی احمدینژاد دیدم. رفته بودم نمایشگاه کتاب فرانکفورت. میگفت: از آقای خاتمی خواهش کنید نامزد انتخابات شود. من برگردم چند ماهی زندان را تحمل کنم و بعدش زندگی کنم.
تعجب کردم. هنوز این طرف و آن طرف در تلویزیونها برنامه داشت و فکر میکردم باید زندگیاش رو به راهتر از آن باشد که بخواهد به ایران برگردد، اما نبود.
اولین بار که ابراهیم نبوی را دیدم اوائل انتشار روزنامه جامعه بود و حرف فرید قاسمی به میان آمدکه با استناد به تجربهی تاریخ مطبوعات توصیه کرده بود؛ این اوضاع پایدار نیست و باید برای تداومش آرامتر حرکت کرد. نبوی میگفت: ما یک سال پیشتر وقت نداریم و باید از فرصت استفاده کنیم و هرچه میخواهیم بنویسیم.
خودش در همان دیدار اروپا دوباره حرف فرید قاسمی را تکرار کرد.
وقتی بیرون آمدیم، سینهام سنگین بود. در این سالها هر وقت به یادش میافتادم، حالت چشمانش به ذهنم هجوم میآورد وقتی میگفت راضی است به ایران برگردد و چند ماهی زندان برود. بعد سینهام سنگین میشد.
امروز هم وقتی خبر رفتنش را شنیدم، دوباره سینهام سنگین شد و بعد چیزی در گلویم پیچید و شکست.
نسل ما با نوشتهها و بویژه طنزهای ابراهیم نبوی خندید. با گفتوگوها و تکنگاریهایش ما را به زوایایی جذاب و پنهان از زندگی چهرهها راه داد. نسل ما با او پنجرهای به دنیای عبید زاکانی و دیگر طنز نویسان گشود و یک تنه طنزنویسی ایران را متحول کرد و به آن رونق داد.
داور نبوی نماد نسلی خوشبین است که رویایی را پرورد و باور کرد و تلاش کرد ترکها و شکستگیهای آن رویا را بند بزند و نشد و نتوانست و ناامید و مستاصل شد.
نمیدانم چرا، اما در پایان این یادداشت، یاد آنجایی از سفرنامه حج داور نبوی افتادهام که در مقام ابراهیم از خدا بخشش گناهانش را طلب میکند و گفتوگوی دو فرشته را میشنود که اولی میگوید ببین چه انتظاراتی دارد و دومی جواب میدهد که او که کاری نکرده، هفتهی پیش فلانی اینجا بود و گناهانش بخشیده شد! به جای فلانی اسم یکی از مقامات قضایی را آورده بود. شاید محسنی اژهای را!
با پدرم رسیدیم فرودگاه مهرآباد، ترمینال یک. داور نبوی دم ورودی ترمینال روی پله نشسته بود و تند تند مینوشت. جوانکی بالای سرش ایستاده بود و چمدانی کنارش بود. سلام دادم. جواب سلامم را چنان سرسری داد و فضا چنان عجیب بود که منصرف شدم از گفتن چیزی که میخواستم بهش بگویم.
نیم ساعت بعد آمد عذرخواهی کرد و گفت کتاب را باید میرساندم و فصل آخرش مانده بود. چند سال پیش بود؟ یادم نیست، چه کتابی بود؟ یادم نیست، اما یادم هست که یکی از آن سالها بود که نوشتههای طنز ابراهیم نبوی را مثل ورق زر میبردند و روزنامهای را به خاطر ستونی از او میخریدند. این هم یادم مانده که کتاب برای انتشارات روزنه بود.
در جشنواره مطبوعات برنده شده بودم و جایزهی برنده سفر حج بود و من جایزهام را داده بودم پدرم و میخواستم او را به کسی بسپارم که هوایش را داشته باشد. ابراهیم نبوی و فرزاد ادیبی و محمدرضا شمس و دیگرانی هم در آن کاروان بودند که الان به خاطر ندارمشان.
هر کس دیگر هم بود، نمیتوانست از داور نبوی چنین چیزی بخواهد. پدرم پیش از آن چیزی از ابراهیم نبوی نخوانده بود و او را نمیشناخت، اما پس از آن همسفری، همیشه از او به نیکی یاد میکند.
آخرین بار او را سالهای آخر دورهی احمدینژاد دیدم. رفته بودم نمایشگاه کتاب فرانکفورت. میگفت: از آقای خاتمی خواهش کنید نامزد انتخابات شود. من برگردم چند ماهی زندان را تحمل کنم و بعدش زندگی کنم.
تعجب کردم. هنوز این طرف و آن طرف در تلویزیونها برنامه داشت و فکر میکردم باید زندگیاش رو به راهتر از آن باشد که بخواهد به ایران برگردد، اما نبود.
اولین بار که ابراهیم نبوی را دیدم اوائل انتشار روزنامه جامعه بود و حرف فرید قاسمی به میان آمدکه با استناد به تجربهی تاریخ مطبوعات توصیه کرده بود؛ این اوضاع پایدار نیست و باید برای تداومش آرامتر حرکت کرد. نبوی میگفت: ما یک سال پیشتر وقت نداریم و باید از فرصت استفاده کنیم و هرچه میخواهیم بنویسیم.
خودش در همان دیدار اروپا دوباره حرف فرید قاسمی را تکرار کرد.
وقتی بیرون آمدیم، سینهام سنگین بود. در این سالها هر وقت به یادش میافتادم، حالت چشمانش به ذهنم هجوم میآورد وقتی میگفت راضی است به ایران برگردد و چند ماهی زندان برود. بعد سینهام سنگین میشد.
امروز هم وقتی خبر رفتنش را شنیدم، دوباره سینهام سنگین شد و بعد چیزی در گلویم پیچید و شکست.
نسل ما با نوشتهها و بویژه طنزهای ابراهیم نبوی خندید. با گفتوگوها و تکنگاریهایش ما را به زوایایی جذاب و پنهان از زندگی چهرهها راه داد. نسل ما با او پنجرهای به دنیای عبید زاکانی و دیگر طنز نویسان گشود و یک تنه طنزنویسی ایران را متحول کرد و به آن رونق داد.
داور نبوی نماد نسلی خوشبین است که رویایی را پرورد و باور کرد و تلاش کرد ترکها و شکستگیهای آن رویا را بند بزند و نشد و نتوانست و ناامید و مستاصل شد.
نمیدانم چرا، اما در پایان این یادداشت، یاد آنجایی از سفرنامه حج داور نبوی افتادهام که در مقام ابراهیم از خدا بخشش گناهانش را طلب میکند و گفتوگوی دو فرشته را میشنود که اولی میگوید ببین چه انتظاراتی دارد و دومی جواب میدهد که او که کاری نکرده، هفتهی پیش فلانی اینجا بود و گناهانش بخشیده شد! به جای فلانی اسم یکی از مقامات قضایی را آورده بود. شاید محسنی اژهای را!