Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗣 #ژاله_آموزگار

• در اساطیر ایران وقتی شخصیت‌هایی مثل زرتشت یا گوشورن (ایزد حامی چارپایان) به اهورامزدا از رنج و ظلم شکایت می‌کنند، او با خشم يا مجازات پاسخ نمی‌دهد.

• بلکه وعده می‌دهد که در پایان، شر شکست می‌خورد و جهان به سوی نوسازی و راستی می‌رود. اهورامزدا این اعتراض‌ها را به رسمیت می‌شناسد و راه صبر پایداری و انتخاب درست را نشان می‌دهد.

• در این فرهنگ حتی اعتراض به «بالاترین مقام الهی» هم پذیرفته شده، چون نشانه آگاهی و جستجوی راستی است نه گناه.


جوش دریا


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
زِ چنگ و ننگِ دژخیمان رهاشو
بلند آوازه نام, ایران جاوید

تو را ای شیرِ پیرِ بیشه ی عشق
که نامت شعله در شعر من افروخت

تو ای زیبا نمادِ سرفرازی
تو را زین آزمونها باید آموخت

#هما_ارژنگی


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
جناب آقای دونالد ترامپ،


سخنی را که نمی‌دانم به گوشتان خواهد رسید یانه، با فرازی از «شاهنامه فردوسی» -گرامی‌ترین کتاب ایران - می‌آغازم:

درختی نشانی‌همی بر زمین
کجا برگ خون آورد، بار کین!



شعار پوچ و بی‌معنی «تهران را تخلیه کنید!» پوشش عوامفریبانه‌ای برای کشتار بی‌رحمانه ایرانیان باشنده تهران بیش نیست!

میلیونها نفر، که بسیارشان بیمارند! بخش بزرگی از آنان جایی برای رفتن ندارند! کمابیش در این شرایط سوخت برای رفتن نیست! مردمی که پس‌انداز و پشتوانه‌ای برای رفتن ندارند! وسله‌ای ندارند، راهها نیز پاسخگو نیست! و...

به طور کلی امکان چنین تخلیه‌ای وجود ندارد!!

آیا به راستی اخطار «تهران را تخلیه کنید!» به جز شعاری عوامفریبانه برای توجیه کشتار نیست!؟

آیا سخن شما و دوستانتان (اسراییل) که گفتند و گفتید با مردم ایران سر جنگ ندارید ، تنها برای فریب مردم بود!!!؟؟؟ شعاری پوچ بود!!؟؟

امروز چه کردید و چه در سر دارید!؟

کشتاری که در برنامه دارید، درختی است که جز کینه بار نخواهد داد! و آرامش و صلح در منطقه را هدف دارد!

شرمتان باد ای خداوندان قدرت،
بس کنید!
بس ‌کنید!
از اینهمه ظلم و قساوت بس کنید!

اندکی هم....
فکر مادرهای دلواپس کنید!

سیروس حامی (شاهنامه‌پژوه)
خردسرای فردوسی یزد
یزد - ۲۷ خرداد ۱۴۰۴


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
درود و مهر
با آرزوی آرامش و رهایی ایران و جهان از دیو شوم جنگ، در آغاز هفته نو، فرازی دیگر از سخن سخته فردوسی فرزانه را پیشکش گرامیان دارم.
در پناه خرد. فر ایران را می‌ستاییم

مهرورزتان : سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۱۱۶


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
📝 فردوسی و بیزاری از جنگ

با اینکه فردوسی داستان سرای جنگ‌هاست و بهترین وصف ها را از میدان‌های جنگ و هنرنمایی جنگجویان در شاهنامه می‌خوانیم با این همه او از جنگ و خونریزی نفرت دارد و آن را ناگزیر و حکم سرنوشت می‌داند

حکیمی که شاهکار خود را به نام خداوند جان و خرد آغاز کرده طبیعی است که قدر جان انسان‌ها را بداند حتی قدر جان مورچه دانه کش را هم بداند

در شاهنامه بارها جنگ را می‌ نکوهد

پیرانه ویسه در گفت و گو با رستم می‌گوید

مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
نباید گرفتم چنین کار تنگ


در جواب او از رستم می‌شنویم که

پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ


رستم کوشش فراوان می‌کند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد توفیق نمی‌یابد

در آخرین لحظه‌ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها می‌کند خدا را گواه می‌گیرد که این کار به دلخواه او نیست

همی گفت کی پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور

همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا ، هم روان مرا

که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار

تو دانی به بیداد کوشد همی
همی جنگ و مردی فرو شد همی

به پاد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر



📖 پیام شاهنامه و پاداش فردوسی
✍️ زنده‌یاد دکتر #امین_ریاحی
اردیبهشت ۱۳۸۸


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پادشایی منوچهر
ریشه کاوی نام و چیستی
#سیمرغ و #زال

گزارش #سیروس_حامی

انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد


هنگام : شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔
@shahname_yazd

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (س. حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به یک چالش امروز با گذر بر آموزه‌های شاهنامه

🗣 گزارش #سیروس_حامی

انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد


هنگام : شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔
@shahname_yazd

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
✔️رستم سرنمون مخالفت اخلاق‌مدار
✍🏻سهند ایرانمهر


در زمانه‌ بحران، وقتی سرزمین و کشور مورد تجاوز قرار می‌گیرد، مرز بین همراهی و خیانت، وفاداری و تعصب، می‌تواند تار شود. اما در ادبیات ما، رستم، بزرگ‌ترین پهلوان شاهنامه، نمونه‌ای باشکوه از وفاداری به میهن همراه با نقد است: او بارها با شاه ایران مخالف بود، اما در لحظه خطر، در کنار وطن ایستاد. ماجرایی که در مواجهه با افراسیاب نیز عینا تکرار شد.

در علوم سیاسی، مفهومی هست به نام loyal opposition؛ یعنی می‌توان به کشور وفادار بود، اما با سیاست حاکم بر آن مخالف. این با خیانت فرق دارد؛ این نوعی از مخالفت اخلاق‌مدار است (moral dissent) که نه از بغض قدرت، که از مسئولیت نسبت به حقیقت و سرنوشت مردم برمی‌خیزد. رستم، نمونه ایرانی این مشی است.
رستم در ماجرای جنگ هاماوران، با تصمیم اشتباه کی‌کاووس مخالفت می‌کند. رستم بارها از تصمیمات کی‌کاووس دل‌آزرده شده است. او از دربار کناره می‌گیرد، و‌به حالت قهر به سیستان بازمی‌گردد اما وقتی کیان و ثبات ایران به میان می‌آید، سکوت نمی‌کند.

جنگ هاماوران به‌وضوح نشان می‌دهد که وفاداری رستم، وفاداری به مفهوم "ایران" به عنوان یک سرزمین، یک ملت و یک تمدن است، نه لزوماً وفاداری بی‌قیدوشرط به شخص پادشاه.او نه از قدرت دل‌خوش است، نه بندهٔ بی‌چون‌وچرای آن؛ اما وقتی خطر دشمن، کیان ایران را تهدید می‌کند، خاموش نمی‌نشیند. رستم، نمایندهٔ آن صدای تاریخی است که می‌گوید: حتی مخالفت با سیاستهای حاکمیت مجوز هم‌صدایی یا سکوت در برابر متجاوز نیست.

‏ میهن‌دوستی اگر مشروط به قدرت باشد، پناهگاه دو‌رویی است و دوام ندارد. اما اگر ریشه در فرهنگ، تاریخ و مردم داشته و برای حفظ اساس آن باشد، همچون رستم، فراتر از شاهان و سلسله‌ها می‌ایستد.

رستم زابلی چهره‌ای استثنایی است؛ پهلوانی که در عین وفاداری به وطن، از قدرت سیاسی فاصله می‌گیرد و هرجا که خرد قربانی جهل قدرت می‌شود، صدای اعتراض برمی‌دارد. اما همین رستم، در بزنگاه‌هایی که خاک و مردمان ایران در خطر می‌افتند، نه سکوت می‌کند و نه درنگ.

‏در جنگ مدرن امروز که دیگر صف‌بندی آدمیان و سنگر و خاکریز را بی‌معنا کرده است سخن من دعوت به دن‌کیشوت وار جنگاور شدن در برابر موشک و بمبی که معلوم نیست از کدام سو می‌آید نیست، بلکه دستکم یادآوری این نکته است که تطهیر متجاوز یا آفرین گفتن به او یا امید به اراده و غفلت از نیت شوم او چیزی جدا از سنت خردمندانه انسانی و ایرانی است. آغاز هر ساختنی در آینده مبتنی بر تقویت خودآگاهی ملی مبتنی بر تفکیک میان متجاوز و همراه و وطن‌دوستی و خیانت است .‏
@sahandiranmehr

🔴 ایران چو باغی‌ست خرّم بهار

✍️
#جلال_خالقی_‌مطلق
شاهنامه‌شناس

شاهنامه، چشمۀ درخت است و ریشۀ درختِ ملیّتِ ما از این چشمه، آب می‌خورد؛ آبی شیرین و گوارا.

در یک جایی خسرو پرویز برای پسرش، شیرویه پیامی می‌فرستد و به او می‌گوید:

که ایران چو باغی‌ست خرّم بهار
شکفته همیشه گلِ کامگار

گل کامگار، رز‌ بسیار‌ زیبا‌ و شادابی بود که یک تَن از خاندانِ کامگاریان که در مرو زندگی می‌کرد، به نام احمد کامگاری ‌‌آن‌ را پرورش داده بود.

پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو‌ پالیز‌ گردد‌ زِ مردم تهی‌
سپرغم، یکایک زِ بُن بر کنند
همان شاخِ نار و بِهی بشکنند

سپرغم، ریحان‌ است که یک نوع آن شاه‌اسپرغم بوده است.

اگر بفکنی خیره‌، دیوارِ باغ‌
چه باغ و چه‌ دشت و چه دریا، چه راغ

اگر دیوار باغ را خراب کنی، دشتی بیش نیست و ویران خواهد شد.

نگر تا تو دیوارِ او نفکنی‌
دل و پشتِ ایرانیان نشکنی
کز آن پس بود‌ غارت و تاختن‌
خروشِ سواران و کین آختن‌
زن و کودک و بومِ ایرانیان‌
به اندیشۀ بد منه در میان

چیزی را در میان نهادن، یعنی آن را تاخت زدن و وجه‌المصالحه قرار دادن. مواظب باش‌ سرنوشت‌ این‌ کشور را فدای آزمندی‌های خود نکنی.

این شاه‌بیتی است که باید آن را با آبِ زر نوشت و در اتاق کار همۀ دولتمردان و حتی در مراکز پژوهشی و علمی و در‌ همۀ خانه‌ها آویخت که هر روز در مقابل چشم ما باشد.


🔴 بُن‌مایه: بخارا ۶۴، ر ۱۲۰

@IranDel_Channel


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
📝 فهرست جستارهای تالار👇

یادآوری: این تالار بازتاب دهنده برآیند پژوهشها و دیدگاههای گرداننده تالار در پیوند با شاهنامه و «استوره»های ایرانی و در برگیرنده جستارهایی ویژه با رویکرد زندآگاهانه(هرمنوتیک) و با الگوواره(پارادایم) نو و دیگرگون است، پس:

الف - نوشتن و فرستادن هر فرسته تازه نیازمند رسیدن هر بخش از پژوهش و بررسی به انجامی است که قابل ارایه باشد! این مهم هفته‌ها و گاه ماهها زمان می‌برد!

ب- آشنایی همراهان گرامی با الگوواره نگارنده و چگونگی دریافت و رسیدن به هسته راستین و تاریخی داستانهای شاهنامه نیازمند آگاهی از جستارهای پیشین -از آغاز گشایش تالار- است!

فهرست فراهم شده، که اینک بخش چهارم آن پیشکش می‌شود، یاریگر همراهان است! بخشهای پیشین فهرست هم نشانی داده شده! 👇

4️⃣  فهرست ۴
بخش چهارم فهرست جستارهای تالار «
رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه»

بساویدن هر هشتگ یا تارپیوند (سرنام آبی‌رنگ) به جستار و یا زنجیره‌ها راه می‌برد.

گشایش تالار

👈 بخش نخست فهرست
👈 بخش دویُم فهرست
👈 بخش سه‌یُم فهرست


👈 سنجش بیتهایی منتسب به فردوسی فرزانه در «گفتار اندر ستایش پیغمبر»

👈
بررسی چند واژه: شهر /شهریار / شاه / پادشاه / شاهنشاه

👈
گفتاری پیرامون نمادینگی شاهان بخش آغازین شاهنامه

👈 نکته‌هایی از جنگ افراسیاب با نوذر
       ۱-
میدان جنگ
       ۲-
افرسیاب
       ۳-
درگذشت سام
       ۴-
شکست ایرانیان از افراسیاب

👈
چند جستار به فراخور روز کورش بزرگ.

👈
ریشه‌شناسی و تلفظ واژه‌های «آفرین» و «نفرین»

👈
گویش نرم(مجهول) واکه‌های«ای» و «او» در شاهنامه

👈
«زبان برگشادن» در برابر «سخن برگشادن»

👈
دیرپایی آیین رایورزی در کارهای کشور

👈
جایگاه «البرز کوه» !!

👈
سویه‌های زمین‌پیمایی در ایران باستان

👈
کاربرد «برگشتن» در معنی «شدن» در شاهنامه

👈
«مازندران شاهنامه» کجاست!؟

👈 آز و تعصب (زنده‌نام دکتر اسلامی ندوشن)

👈 «برگشتن» در معنی «شدن» در شاهنامه

👈 دشنام در شاهنامه

👈 به‌زه کردن کمان - بایسته‌ای پیش از کارزار

👈
#هزار_سال_دروغ برای دریوزه‌گر نشان دادن فردوسی فرزانه
👈
گفتار نخست: دولتشاه سمرقندی
👈 گفتار دویم – تاریخ گزیده
👈 گفتار سه‌یُم - تاریخ سیستان
👈 گفتار چهارم تا نهم : نظامی عروضی
👈 گفتار دهم تا سیزدهم - شاهنامه فلورانس
👈 گفتار چهاردهم - لباب الالباب عوفی
👈 گفتار پانزدهم تا هفدهم : مجمل فصیحی



👈
سه عامل سقوط حکومت‌ها در نگاه فردوسی

👈 بهرام گور و رفاه عمومی شهروندان

👈 واژه موبد در سخن فردوسی

👈 شاهنامه یک اثر نژادپرستانه نیست

👈 «گشادن» برابر «انداختن ، گسستن، رهاکردن*»

👈 ریشه‌شناسی نام گرامی«ایران» و گویش درست آن

👈 اوستیا / ایرستان سرزمینی در قفقاز با میراث فرهنگ ایرانی

✍️ پیرامون نخستین بیت شاهنامه

👈 نخستین اعلامیه حقوق بشر

👈 فردوسی از منابع شفاهی بیزار بوده است

👈 چرا شاهنامه به وجود آمد، چرا شاهنامه نوشته شد؟

👈 جاندارانگاری - اساس زبان

👈 جایگاه کورش و داریوش در شاهنامه

👈 جشن_سده و اتهام زدودن آن از شاهنامه!

👈 زندگی و مرگ در شاهنامه فردوسی


پیشنهاد می‌شود ایران‌ دوستان گرامی آشنایی با پارادایم نو و واکاوی شاهنامه از نگاه «تاریخ» را از زنجیره

#شاهنامه_تاریخ_استوره‌ای

و گزارش شاهنامه از آغاز را از

✍️ پیرامون نخستین بیت شاهنامه

بیاغازند!

❇️
هفته نو بر یاران خجسته باد.
روزگارتان شاد. زندگی در آرامش و به کام.
پیشکش هفته، سخته سخنی دیگر از فرزانه توس.

مهرورزتان - سیروس حامی 🌹

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۱۱۷


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
جنگ پرهیزی حکیم فردوسی در شاهنامه


مرا آشتی بهتر آید که جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ

هم از آشتی کام مردم رواست
که نابود باد آنکه او جنگ خواست

مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون

وگر جنگ جوید کسی با سپاه
دل کینه دارش نیاید به راه

ز خون ریختن دل بباید کشید
سر بی‌گناهان نباید برید

نه مردی بود ، شیر آشوفتن
به زیر اندر آورده را کوفتن

که هر کو به بیداد جوید نبرد
جگر خسته باز آید و روی زرد

گر از دشمنت بد رسد ور ز دوست
بد و نیک را داد دادن نکوست...

@nimaphonix


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حماسه #آرش_کمانگیر
✍️ زنده‌یاد
#سیاوش_کسرایی
به بهانه در پیش بودن #تیرگان

🗣 چامه‌خوان #سیروس_حامی

انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد


هنگام : شنبه هفتم تیر ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔
@shahname_yazd

🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نماهنگ آرش کماندار....
به بهانه درپیش بودن #تیرگان
تیرروز از تیرماه (برابر دهم تیر گاهشماری جلالی)

چامه و چامه‌خوان: بانو #هما_ارژنگی

آرش به فروغ و نور ایمان،
آن روز بلند تیرگان را،
بنوشت به قلب سرخ تاریخ،
با خامه عشق و جوهر جان
بنهاد یکی نشان جاوید
بر سینه افتخار انسان....
یعنی که ز جان گذر توان کرد
در آتش خشم و کین خطر کرد
وز بازی آسمان حذر کرد
لیکن دل خود ز مهر ایران
هرگز نتوان برید آسان!

❤️ پاینده ایران


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@shafiei_kadkani

📝 ایران

✍️ زنده‌یاد استاد #محمدامین_ریاحی:


ایرانیان شوریده بخت روی به زابلستان نهادند و پیغام به رستم فرستادند:‌

دریغ است ایران که ویران شود
کُنام پلنـگان و شیـران شود


کنون چاره‌ای باید انداختن
دل خویش از رنج پرداختن‌


رستم که مظهر نیروی پایداری ایران در برابر انیران بود، مهاجمان را تار و مار کرد و ایرانیان را نجات داد. بعد از آن هم تا پایان عمر نگهبان ایران بود. حتی وقتی پسرش سهراب به تورانیان پیوست (اگرچه هدفش از میان بردن افراسیاب خونخوار و کاوس سبکسر بود)، به دست پدر (اگرچه ناشناخته) کشته شد.‌

ویدیو یوست: گفتگو با استاد جلال خالقی مطلق، شاهنامه‌شناس و مصحّح برجستهٔ شاهنامه


https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
❤️‍🔥 ❤️‍🔥 ❤️‍🔥

📝 دل‌نگران میهن

دوم تیر ۱۴۰۴
✍️ #محمود_فاضلی_بیرجندی


روزی که اسفندیار به آهنگ جنگ با رستم به زابلستان شد، رستم با پدرش زال رای زد تا از جنگ با شاهزاده جوان بپرهیزد.
سخن نغز زال به رستم آن بود که سفارش کرد تا به هر راهی که شده در جنگ را بربندد. با دادن مال و خواسته. با میهمان کردن پسر پادشاه به سرای خویش. با هر راهی که شده!
چرا؟

چون اگر جنگ درگیرد، دست‌کم یکی از فرجام­‌های آن کشته‌شدن رستم بر دست اسفندیار خواهد بود!
فرجام دیگر آن که رستم اسفندیار را بکشد.

اما نگرانی زال چیزی دیگر است، بزرگ‌تر از این هر دو:
زال جنگ‌ را و پس از جنگ را می‌بیند.
می‌داند که اگر جنگ درگیرد آب و خاک و سرزمینش بر باد خواهد رفت. و آن بزرگ‌ترِ دردها خواهد بود.
به رستم می‌گوید:

به دست جوانی چو اسفندیار
اگر تو شوی کشته در کارزار
نماند به زابلستان آب و خاک
بلندی برین بوم گردد مغاک.


زال، نگران میهن است.
بر اوست که تا بتواند راه جنگ را بربندد.
او خوب آگاه است که آدمیان همه رفتنی‌اند.
آنچه باید بماند میهن است.
آنچه باید بماند میهن است.
میهن.
این خاک.
این خانه نیاکانی.
این گرامی‌تر از جان.


https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
💡💡💡💡💡💡

فردوسی و ناله از تنگدستی و مستمندی!

جستار را با فرازی از گفتار زنده یاد استاد #عبدالحسین_زرین‌کوب در «نامور نامه» می‌آغازیم:


🔸نفرت از تجاوز ها و غارت هایی که در غزنه به نام دین انجام می شد، کراهت از دروغ و ریایی که نام عدالت و مصلحت می‌گرفت تمام وجود فردوسی را پر کرده بود و انعکاس آن را در جای جای شاهنامه می‌توان یافت.

#تئودور_نولدکه می‌گوید:

«دلبستگی فردوسی به ایران از هر بیت شاهنامه آشکار است»


فردوسی بزرگ ، خود به درگاه یزدان دست به نیایش برمی‌دارد و بالاترین آرزوی خویش را چنین می‌سراید:

همی خواهم از دادگـر‌یک‌خدای
که چندان بمانم به گیتی به جای،
که این نامه‌ی شهریاران پیش،
بپیوندم از خوب‌گفتار خویش؛
از آن پس تنِ جانـور خاک راست،
سخن‌گوی‌جان معدن پاک راست!

«پایان پادشاهی لهراسپ»

در جای دیگر، در سوگ فرزند، بزرگواری و چشم‌نداشتن خود به گنج(ثروت و دارایی) را چنین بازمی‌گوید:

مرا سال بگذشت بر شست و پنج،
نه نیکو بود گـر بیازم به گنج!!


پس از درگذشت سراینده آزاده، دربار غزنین و مزدورانش خواستند تا منش و جایگاه برتر فردوسی را ویران و اورا نیز آزمندی دریوزه‌گر بشناسانند! پس مزدوران دربار همزمان با چو(شایعه) انداختن این که فردوسی به انگیزه گنج –و هتا به سفارش محمود!!!- شاهنامه را سروده، و نیز گنجاندن این سخن بی‌بنیاد در پاره‌ای رویدادنامه‌های درباری، بیتهایی را نیز با درونمایه نیاز و آز فردوسی و ستایش او از محمود گجستگ در چند‌جای شاهنامه افزودند! همچنین در راستای زمینه‌سازی برای پذیراندن این دروغ زشت تاریخی، نابکاران بیتهایی را با درونمایه گلایه فردوسی از تنگدستی به هنگام پیری به شاهنامه افزوده‌اند! کاری به دور از منش و جایگاه فرزانه میهن‌دوست و ناهمساز با درونمایه شاهنامه!

نمونه:
الا ای بــرآورده چرخِ بلنـد،
چه داری به پیری مرا مستمند!
؟

یا:
ﻫﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
ﻣﻨﻢ ﺗﻨﮕﺪﻝ ﺗﺎ ﺷﺪﻡ ﺗﻨﮕﺪﺳﺖ
ﺑﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﮐﺎﻡ ﺯﯾﺴﺖ
ﺑﺮ اﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺑﺒﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﺴﺖ

«فرود سیاوخش»

یا:
مرا نیست، فرخ مر آن‌را که هست،
ببخشای بر مـردم تنگـدست!

«رستم و اسفندیار»

یا:
ﺩﻭ ﮔﻮﺵ ﻭ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺁﻫﻮ ﮔﺮﻓﺖ؛
ﺗﻬﯽ‎ﺩﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻧﯿــﺮﻭ ﮔﺮﻓﺖ!
ﺑﺒﺴﺘﻢ ﺑدﯾﻦ ﮔـﻮﻧﻪ ﺑﺪﺧﻮﺍﻩ‌ﺑﺨﺖ؛
ﺑﻨﺎﻟﻢ ﺯ ﺑﺨﺖِ ﺑﺪ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺳﺨﺖ!

«شغاد»

افزایندگان برای آن که فردوسی را خوار درگاه محمود گجستگ نشان دهند و بگویند که او شاهنامه را به نام محمود سروده است، بیت‌هایی از این دست در چندجای شاهنامه افزوده‌اند:

جهاندارمحمود کاندر نبرد
سر سرکشان اندر آرد به گرد،
خرد هست و هم نیک‌نامی و داد
جهان بی سر و افسر او مباد!
بپیوستم این نامه‌ی باستان
پسندیده از دفتر راستان
که تا روز پیری مرا بر دهد
بزرگی و دینار و افسر دهد!
بدانگه که بُد سال پنجاه‌وهشت
نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت
فریدون بیداردل زنده شد
زمان و زمین پیش او بنده شد
به‌داد و به‌بخشش گرفت این جهان
سرش برتر آمد ز شاهنشهان
بپیوستم این نامه بر نام اوی
همه مهتری باد فرجام اوی
که باشد به پیری مرا دستگیر
خداوند شمشیر و تاج و سریر،

«جنگ بزرگ کیخسرو»

و یا :
چنین شهریاری و بخشنده‌یی
به گیتی ز شاهان درخشنده‌یی
نکرد اندرین داستان‌ها نگاه
ز بدگوی و بخت بد آمد گناه
حسد کرد بدگوی در کار من
تبه شد برِ شاه بازارِ من
چو سالارِشاه این سخن‌های نغز
بخواند، ببیند به پاکیزه‌مغز
ز گنجش من ایدر شوم شادمان
کزو دور بادا بدِ بدگمان!

«خسرو و شیرین»

دریغ است که گاه، انگیزه‌ والای سراینده بزرگوار و میهن‌دوست ایران، نادیده انگاشته می‌شود و او را نیز دریوزه‌گر گمانیده‌اند!

برای نمونه دکتر #محمود_امیدسالار در رویه 124 «بوطیقا و سیاست در شاهنامه» می‌نویسد: «هدف اصلی فردوسی نه بزرگداشت ایران بوده و نه ستایش فرهنگ یا زبان فارسی به معنی اخص کلمه نه. او فقط در پی امرار معاش خودش و همچنین اثبات این امر بوده که نشان دهد بهترین شاعر زمانۀ خود است»

زنده‌یاد دکتر #ابوالفضل_خطیبی در این پیوند به نکته شایانی انگشت می‌نهند:

«اگر فردوسی از بهرۀ هوشی متوسّطی هم برخوردار بود، می‌توانست دریابد که از طریق شاهنامه‌سرایی امرار معاش نتواند کرد.»

دریغ!! دریغ!! دریغ!!

و بازهم دریغ که پاره‌ای شاهنامه‌دوستان نیز هرچند به انگیزه پاک‌شستن فردوسی از برچسب دریوزه‌گری، تلاش داشته‌اند تا به پشتوانه همین بیتهای افزوده و نیز برداشت ناسنجیده از «همی داشتم چون یکی تازه سیب!» فردوسی را از آغاز تنگدست و نیازمند وانمود سازند!! باز آن که پشتیبانی امیرمنصور از فردوسی تنها به مانای هزینه نکردن سراینده از دارایی خود در این راه است، نه نشان نیازمندی و تنگدستی او!

دریغ!! دریغ!! دریغ!!


تالار «رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه»
2025/07/08 00:11:29
Back to Top
HTML Embed Code: