Telegram Web
‏برایم عجیب به نظر می‌رسد که وقتی مذهبی‌ها می‌خواهند به #خداناباوری توهین کنند، می‌گویند که: «این نیز یک دین است»!
به عبارت دیگر، بزرگترین توهینی که به ذهن آنها می‌رسد این است: شما نیز همان کاری را می‌کنید که ما می‌کنیم!

‏شین آیس‌گریگ

#توهم_خدا
#دروغ_ادیان
#خداناباور
#جمهوری_بیخدایان

@ar_persian
محمد و ابوحکم
(کانتکست‌گرایی ابزاری و یک‌سویه‌ی مسلمانان)


بسیاری از مسلمانان، در هر مقام، عنوان و سطح، وقتی با انتقادات، ایرادات و اشکالات بر پیامبر اسلام، قرآن و احکام این دو مواجه مےشوند، سعی مےنمایند از حربه‌ای استفاده کنند، و آن حربه «کانتکست گرایی»، «زمان‌مندی» و مؤلفه‌های این چنینی است.
هدف این جماعت که برخی از آنها دانش‌آموختگان آکادمیک هم هستند، این است که شبهات و ایرادات غیرقابل پاسخ را توجیه، تفسیر و تاویل نمایند....
مدرک علمی بدست آمده از طریق آزمایش‌های کنترل شده [برخلاف تجربه‌ی شخصی و موردی] به طور کلی می‌تواند کارآمدی یک شیوه‌ی درمانی را ورای شک معقول به اثبات برساند.
به طور کلی مشاهدات پزشکی منفرد قادر به تایید کارآمدی یک شیوه‌ی درمانی، ورای شک معقول نیستند.
چرا کابوس می‌بینیم؟

تقریبا همه‌ی ما تجربه‌ی کابوس را داشته‌ایم. تصاویر ترسناک و واضحی که در خواب احساس می‌شوند و گاهی باعث بیدار شدن ناگهانی همراه تپش قلب، تعریق و حتی فریاد می‌شوند. دلیل کابوس دیدن چیست؟ در مدت یک چهارم از زمانی که در خواب به سر می‌بریم، چشمان ما در زیر پلک‌های بسته به اطراف حرکت می‌کنند، دقیقا همانند زمانی که در بیداری به اطراف نگاه می کنیم. رویاهای ترسناک شبانه معمولا در این مرحله از خواب که «REM»* نام دارد ظاهر می‌شوند. اتفاقات تلخی که در زندگی افراد رخ می‌دهد، می‌تواند عامل کابوس‌های شبانه باشد. افرادی که دچار «اختلال استرسی پس از ضایعه‌ی روانی» یا PTSD هستند، بسیار بیشتر از افراد عادی مورد هجوم كابوس‌ها قرار می‌گیرند. گاهی خوردن غذاهای پرکالری در ساعات پایانی شب نیز با بالا بردن متابولیسم بدن، خواب شبانه را اندکی ناخوشایند می‌کند. یکی دیگر از عوامل جسمی مرتبط، تغییر عملکرد غده‌ی تیروئید است؛ به گونه‌ای که پر کاری آن می‌تواند موجب کابوس شبانه شود. وقفه‌های تنفسی (که در اصطلاح تخصصی آپنه نامیده می‌شود) یکی دیگر از علل احتمالی کابوس است. این توقف کوتاه دم و بازدم و قطع ناگهانی تنفس باعث بیدار شدن فرد هنگام دیدن رویا یا کابوس می‌شود. اما راه حل مبارزه با این کابوس‌ها چیست؟ از بین بردن عوامل استرس زا و کنترل اختلالاتی نظیر افسردگی می‌تواند کمک بسیار زیادی در از بین بردن کابوس‌ها داشته باشد.

*(Rapid Eye Movement)
Forwarded from Hamid rEzA
✳️ جای تردیدی نیست که علم یک نوع حس کنجکاوی آکنده از شگفتی را در ما بر می‌انگیزد. اما این مطلب عیناً در مورد شبه علم (pseudoscience) نیز صدق می‌کند. تبلیغ و ترویج علم به شکلی غلط، شکاف‌هایی را به وجود می‌آورد که به سادگی توسط شبه علم پر می‌شود. البته جای تردیدی نیست که اگر همگان به این دید برسند که هر ادعای دانشی (knowledge claim) نیازمند ارائه مدارک و شواهد کافی است، دیگر جایی برای شبه علم باقی نمی‌ماند. اما متاسفانه در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، شرایط متفاوت است. در سراسر جهان تعداد زیادی افراد باهوش و با استعداد وجود دارند که نسبت به علم ابراز عشق و علاقه می‌کنند. اما متاسفانه در بسیاری از مواقع این عشق یک طرفه است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که ۹۵ درصد از آمریکایی‌ها از نظر علمی بی‌سواد هستند. و این تنها کسری از سیاهپوستان قبل از جنگ‌های داخلی آمریکا است که تقریبا همگی برده بودند. در آن زمان اگر کسی به برده‌ای خواندن و نوشتن می‌آموخت، با مجازات شدیدی مواجه می‌شد. مطمئن نیستم که بی سوادی و جهل نسبت و علم و دانش و ریاضیات تا چه اندازه در زوال و از بین رفتن آتن باستان تاثیرگذار بوده است، اما بدون شک عواقب آن در دنیایی که هم اکنون در آن زندگی می‌کنیم بسیار بیشتر از قبل خود را نمایان ساخته است.
بقراط، حکیم و فیلسوف یونانی را به عنوان پدر علم طب می‌شناسند. اما آنچه او را به یک فیلسوف برجسته تبدیل کرد، تلاش وی جهت جدا کردن طب از خرافات مرسوم در آن زمان و قرار دادن آن زیر سایه علم بود. به عنوان مثال در یکی از نوشته‌های خود وی اشاره دارد: «مردم بیماری صرع را به عوامل ماورایی نسبت می‌دهند به این دلیل که درک درستی از آن ندارند. اما اگر قرار باشد هر چیزی را که نمی‌فهمیم به ماوراءالطبیعه نسبت دهیم، هیچگاه پایانی بر ادعاهای ماورایی ما نخواهد بود». این همان چیزی است که در علم و فلسفه تحت عنوان خدای حفره‌ها (God of the gaps) از آن یاد می‌شود. یعنی هر جا که شکافی در علم و دانش بشری وجود داشته و از دامنه درک ما خارج باشد، فورا آن شکاف توسط خدا یا یک عامل ماورای طبیعی پر شده و یا به یک نیروی ماورایی نسبت داده می‌شود. بقراط اولین کسی بود که در تشخیص بیماری‌ها مولفه‌های روش علمی را به کار گرفت. وی تاکید فراوانی بر روی مشاهدات دقیق و موشکافانه داشت و همواره سایرین را ترغیب می‌نمود که هیچ چیز را به تقدیر و شانس واگذار نکرده و همه جوانب را در نظر بگیرند.

Carl Sagan
The demon-haunted world
نتایج مطالعه‌ای جدید که با یافته‌های جا افتاده ناهمخوانی دارد، نمی‌تواند کارآمدی یک شیوه‌ی درمانی را ورای شک معقول به اثبات برساند.
چگونه متوجه خیس بودن لباس می‌شویم؟

همانطور که می‌دانیم بدن انسان فاقد گیرنده‌های رطوبت است. حال این سوال پیش می‌آید که چگونه متوجه خیسی لباس‌ها می‌شویم؟ محققان پس از انجام آزمایشات گوناگون بر روی نحوه‌ی ادراک مرطوب بودن بدن در مغز، دریافتند که این احساس نتیجه‌ی تشخیص و درک هماهنگی بین حس سرما و لامسه (فشار و بافت) است. آن‌ها متوجه شدند که احساس رطوبت با کاهش دما افزایش می‌یابد. همچنین قسمت‌هایی از پوست که موی بیشتری دارند، توانایی بیشتری در تشخیص رطوبت دارند.
فرهنگ ما برایمان معضل بسیار بدی به بار آورده است: به ما وعده داده که مشاغلی رضایت‌بخش وجود دارند، اما بدبختانه به ما این آمادگی را نداده که چگونه استعدادها و سلایق خود را کشف کنیم.
Forwarded from Hamid rEzA
بخش اعظم دانسته‌های ‌ما از جهان، سیاه و سفید (black and white) نیستند و اصطلاحا در منطقه خاکستری رنگ (grey area) قرار می‌گیرند. درست به همین دلیل است که در علم اساسا چیزی تحت عنوان تعصب و جزم اندیشی (dogma) نمی‌تواند و نباید وجود داشته باشد. رویکرد علم به مسائل، یک رویکرد مطلق‌گرایانه (absolutist) نیست. علم تنها به ما کمک می‌کند تا به یک نوع برداشت موقت (temporary) و تقریبی (approximate) از واقعیت دست یابیم. اما همین علم، بهترین و به نوعی تنها ابزاری است که برای این منظور در اختیار ما است. بنابراین، تا زمانی که ابزار بهتر و اثربخش‌تری را کشف نکرده‌ایم، منطقی‌ترین کار ممکن این است که به علمی که نتیجه و ثمره آن را دیده‌ایم اعتماد کنیم.
Forwarded from Hamid rEzA
استقلال فکری، به معنای فکر کردن در انزوا و قطع ارتباط با سایر افکار و نقطه نظرات نیست. این دقیقا همان چیزی است که در شبه علم شاهد آن هستیم. یعنی شبه دانشمندان، نظرات تثبیت شده علمی را نمی‌پذیرند و جامعه علمی را قبول ندارند با این بهانه که تفکر مستقل دارند. نام این کار استقلال فکری نیست، بلکه خودرأیی است. استقلال فکری، به معنای مخالفت با همه نیست، بلکه به معنای عدم توسل به اکثریت بدون دلیل و منطق و عدم توسل به مرجعیت، صرفا به دلیل جایگاه و مقام افراد است. بدین ترتیب، یک متفکر نقاد در عین حالی که دارای تفکر مستقل است، به هم اندیشی، همفکری، همدلی و همکاری با دیگران نیز مبادرت می‌ورزد.
تصمیم‌گیری اخلاقی، اراده آزاد

این عقیده که سرنوشت ما تا حد زیادی در دستان خود ماست عقیده‌ای بسیار فراگیر است. در پیمایشی بین المللی که در سال ۱۹۹۸ انجام شد ۷۰ درصد مردم معتقد بودند که سرنوشتشان را خود تعیین می‌کنند. ولی در دنیای مدرن که روز به روز دانشمندان در مقالات علمی خود به این نکته اشاره می‌کنند که رفتارهای ما، با ژن های ما، استعدادهای شخصیتی ما یا خصوصیات محیطی تبیین می‌شوند چه پیامی می‌تواند برای جامعه داشته باشد؟ دور از ذهن نیست که فکر کنیم این مقالات می‌تواند ذهن آدم ها را به این سمت ببرد که ما مقهور عوامل زیستی و محیطی هستیم و اراده‌ی آزادی وجود ندارد....
آیا در بلک فرایدی خرید به نفع ماست؟

جمعه‌ی سیاه (Black Friday)، در آمریکا روز بعد از جشن شکرگزاری است. این روز به «حراج جمعه» نیز معروف است و مردم برای کسب تخفیف‌های خوبی که در این روز ارائه می‌شود، به فروشگاه‌ها هجوم می‌آورند. در نتیجه‌ی این هجوم‌ها، در ۱۵ سال اخیر ۱۴ نفر مرده‌اند و ۱۱۷ نفر زخمی شده‌اند.
در سال ۲۰۰۸، یک نگهبان فروشگاه وال مارت با وجود قد ۱۹۵ سانتی و وزن ۱۲۲ کیلویی در زیر پای هجوم بیش از ۲۰۰۰ نفر به دلیل خفگی جان سپرد و یک زن حامله نیز صدمه جدی دید....
Forwarded from Hamid rEzA
این نکته بسیار مهم است که پیشرفت بشر یک شبه به انجام نرسیده است. علم و دانش، یک فرایند انباشتی (cumulative) است، یعنی به مرور به دانش ما اضافه می‌شود. دانشمندان بر روی شانه‌های یکدیگر ایستاده‌اند تا موفق به فتح قله‌های ترقی و پیشرفت شوند. بدین ترتیب، بدون نیوتن، اینشتینی نبود و شاید بدون افرادی مانند گالیله، کوپرنیک، کپلر و ... در دنیای علم نیوتنی وجود نداشت. بنابراین این باور شایع بین مردم که انسان‌های هزار سال پیش، بیشتر از ما می‌دانستند و سطح دانش آنها نسبت به برخی مسائل بالاتر از ما بوده، مزخرفی بیش نیست.
Forwarded from Hamid rEzA
گاها ساده‌انگارانه و ظاهربینانه گفته می‌شود که یک اندیشمند انتقادی که از تفکری نظام‌مند بهره‌مند است، انعطاف‌ناپذیر و زیادی عقلانی است و در نتیجه زندگی‌اش در قالب خشک منطقی و زمان‌بندی شده‌ای قرار گرفته است. اولا باید گفت که اتفاقا همین منظم، متمرکز و سخت‌کوشانه اندیشیدن است که به تفکر فرد انعطاف می‌دهد. این انتظام فکری موجب می‌گردد او توانایی مواجهه با موضوعات گوناگون در حوزه‌های مختلف را داشته باشد. ثانیا انتظام فکری، رویکرد عاطفی را حذف نمی‌کند، بلکه به آن نظم می‌بخشد. در واقع انتظام فکری، تحقق اصل تعامل بین عقل و عاطفه در اندیشه‌ورزی است. در نهایت تنها با اتکای به همین انتظام فکری است که می‌توان در برابر پذیرش هر نوع خرافه یا باور و عقیده غلط یا ایدئولوژیک و غیر منطقی ایستادگی کرد.

منبع: کتاب درآمدی بر تفکر انتقادی نوشته حسن قاضی مرادی
باورهای مذهبی شما معمولا تاثیر پذیرفته از جامعه‌ای است که در آن بزرگ شده یا زندگی کرده‌اید. تجربیات اخلاقی مردم یونان باستان، ژاپن قرون وسطی و عربستان سعودی قرن بیست و یکم منجر به اعتقاد به مسیحیت نمی‌شود. بنابراین، به نظر می‌رسد، اعتقاد مذهبی به جای قرار گرفتن در مسیر حقیقت در مسیر موقعیت اجتماعی جای دارد.

~ گری گاتینگ
Forwarded from Hamid rEzA
«خدایان موجودات متافیزیکی نبوده‌اند که برگرفته از ذهن خلاق بشر باشند، بلکه موجودات فرازمینی (extraterrestrial) بوده‌اند که مدارکی از وجود خود را در سراسر جهان به جای گذاشته‌اند

اریک وان دانیکن (نویسنده کتاب ارابه خدایان)

وقتی نوجوان بودم، کتاب ارابه خدایان نوشته دانیکن را خواندم و سخت شیفته آن شدم. فرضی که در این کتاب آمده این بود که در زمان‌های باستان، تمدن‌های بیگانه (aliens) از زمین ملاقات کرده، آثاری را از خود به جای گذاشته و با انسان‌های آن زمان زاد و ولد کرده‌اند. دانیکن مدعی شده که نسل Nazca ها در پرو از فرازمینی‌ها به وجود آمده‌اند. همچنین آثار معماری و مهندسی شده شگرفی مانند استون هنج (Stonehenge) و اهرام ثلاثه مصر را از خود به جای گذاشته‌اند. وی مدعی است که داستان ظهور خدایان از آسمان‌ها، یک افسانه کهن نیست، بلکه داستانی واقعی از ملاقات موجودات بیگانه فرازمینی از سیاره ما می‌باشد.

دانیکن در مجموع ۲۶ کتاب نوشته و ۶۰ میلیون کپی از آنها به فروش رفته است. با این وجود، فرضیه‌های وی در بین افراد آکادمیک جدی گرفته نشده‌اند. در حقیقت مدارک به کار گرفته شده توسط وی بسیار ضعیف هستند. با این اوصاف، او چگونه موفق شده خوانندگان بیشماری را مجاب کند؟

فرض دانیکن، دو ویژگی دارد که علیرغم ضعیف بودن مدارک، آن را مجاب کننده جلوه داده است.

ادامه مطلب در قسمت زیر 👇
Forwarded from Hamid rEzA
اولین ویژگی این است که نظرات وی به میزان زیادی با حقایق مطابقت دارد. شاید از این گفته تعجب کنید و ممکن است فکر کنید این یک ویژگی مثبت بوده و من در حال تمجید از او هستم. اما باید بدانیم که ممکن است هر نظریه عجیب و غریبی با حقایق تطابق داشته باشد. مثلا این فرض که گوگل (Google) قصد دارد تا تمامی داده‌های موجود در جهان را تحت کنترل خود درآورد، با بسیاری از حقایق شناخته شده موجود تطابق دارد. به طور مثال، آنها از افراد بی‌شماری خواسته‌اند تا داده‌های شخصی خود را به آنها واگذار کنند، همچنین آنها یکی از موتورهای جستجوی شناخته شده در جهان را در اختیار داشته و به اطلاعات مرتبط با جستجوها دسترسی دارند. میلیون‌ها فایل در قسمت googledocs ذخیره شده است و برخی شرایط به گوگل اجازه می‌دهد اطلاعات ‌موجود را به سادگی انتشار دهد و ...

مسأله اینجا است که تطبیق با حقایق، به معنای ارائه بهترین توضیح ممکن در خصوص آن حقایق نیست. اگر گربه من ناپدید شود، ممکن است این فرض که این گربه منجی بشریت بوده و برای هدایت بشر فرستاده شده با برخی حقایق ارتباط داشته باشد، اما مسلما بهترین توضیح برای علت ناپدید شدن گربه من نیست. اما متاسفانه اکثر افراد در چنین مواقعی به سادگی تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

نکته دوم اینکه، نقطه نظرات وان دانیکن، از یکپارچگی درونی (internal consistency) برخوردار است. او نظریه خود را با دقت زیادی سر هم کرده و بنابراین تمامی بخش‌های مختلف آن، به طور یکپارچه‌ای با یکدیگر در ارتباطند. تعجب نکنید! این نیز یک‌ تعریف تمجید به شمار نمی‌رود.

ادامه مطلب در قسمت زیر 👇
Forwarded from Hamid rEzA
یکپارچگی منطقی، حداقل نیاز یک نظریه است که موجب می‌گردد سایر دانشمندان آن را جدی بگیرند. یک نظریه خوب می‌بایست ویژگی‌های دیگری نیز داشته باشد. مثلا باید بتواند در مقایسه‌ با نظریه‌های رقیب، توضیح بهتری از پدیده مورد نظر ارائه‌ دهد. اما مشکل اینجا است که ایده ملاقات فرازمینی‌ها از سیاره ما و زاد و ولد با انسان‌ها و پیشبرد فرگشت انسان بر روی زمین (از لحاظ زیست‌شناختی و فرهنگی)، نه تنها بسیار وابسته به حدس و گمان (speculation) است، بلکه در مقایسه با نظریه رقیب یعنی فرگشت حیات به شکلی که می‌شناسیم، سوالات جدید بسیاری را در ذهن ایجاد می‌کند.

بنابراین برخی اوقات باید حتی به یک نظریه که از نظر منطقی یکپارچه بوده و با برخی حقایق موجود مطابقت دارد، با دیده شک نگریست. مثلا داستانی که در خصوص نحوه ترور جان کندی، رئیس جمهور سابق آمریکا سر هم کرده‌اند، دارای حفره‌های بسیار زیادی است. درست است که تئوری‌های توطئه ادعا می‌کنند که می‌توانند همه چیز را توضیح دهند، اما این امر به اعتبار آنها نمی‌افزاید، بلکه درست برعکس، درستی آنها را زیر سوال می‌برد. بهترین توضیحات موجود در خصوص جهان آنهایی هستند که نه تنها از یکپارچگی برخوردارند، بلکه قابل تست کردن نیز می‌باشند. به عبارت دیگر، نظریه‌های خوب علمی آنهایی هستند که قدرت پیش‌بینی داشته باشند.

مثلا تئودیسه‌ها (theodecies)، سعی در توجیه وجود همزمان درد و رنج و بدی در جهان و یک خدای قادر مطلق و خیر خواه مطلق دارند.

ادامه مطلب در قسمت زیر 👇
2024/12/04 04:22:39
Back to Top
HTML Embed Code: