Telegram Web
😷ریزگرد⁩ ملی شد‼️‼️

ملی‌شدن ریزگرد، این دستاوردی بزرگ برای مدیریت و حکمرانی کشور‏ را تبریک می‌گوییم!

تهران به خوزستان پیوست و ناکارآمدی درحال فراگیرشدن است.

ریزگرد دیگر بخش ثابتی از زندگی در تهران است.

‏⁧ کیفیت هوا⁩ در تهران: ⁧ خطرناک⁩ با شاخص ۵۰۰ (بالاترین حد ⁧ آلودگی هوا⁩)

‏آلاینده PM10 یک شاخص برای تشخیص طوفان ⁧گردوخاک⁩ (ریزگرد) است.

(تصویر: #علی_ناهیدی‌نژاد)




#شاخص_کیفیت_هوا
#ذرات_معلق
#ریزگرد_مرگ_خاموش


تغییر اقلیم و آلودگی هوا


@Shbazneshasteganir
روز موزیک
RoozMusic.com
ترانه معروف و خاطره انگیز "ملاممدجان" بیاد شهروندان مظلوم افغانستان که نژادپرستان حاکم در حال انسان‌زدایی از آنانند.

#دنیای_بدون_مرز
#نه_به_نژادپرستی


@Shbazneshasteganir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام ژینو دختر #رزگار_بابا‌میری

بابام، رزگار بابامیری، تنها به جرم کمک به معترضان زخمی پس از قتل ژینا (مهسا) امینی، توسط جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شده است. در آخرین حکم، یک اتهام جدید و ساختگی به پرونده‌اش اضافه شده «توطئه برای ترور رهبر جمهوری اسلامی» در حالی که پدرم حتی یک روز از خارج از زندان نبوده. این اتهام‌ها، تنها تلاشی است که صدای مردم را خاموش کنند. اما صدای حقیقت خاموش نمی‌شود. من، دختر او، با تمام وجود فریاد می‌زنم:
پدرم بی‌گناه است. نگذارید او را بکشند. از همه شما خواهش می‌کنم: این ویدیو را بازنشر کنید. درباره‌اش حرف بزنید. سکوت نکنید. پدرم تنها نیست، تا آخر با او می‌مانم.

#نه_به_اعدام


@Shbazneshasteganir
ما مردم در تولید و بازتولید این صحنه ها نقشی نداریم.
رسانه های حکومتی مبلغ نژادپرستی و خشونت علیه مهاجرینی هستند که از زیر چکمه های طالبان گریخته بودند.
انسان‌زدایی از شهروندان و مهاجرین افغانستانی در ایران و تحمیل شدیرترین رنج‌ها بر بازداشت‌شدگان در سکوت سنگین رسانه‌هایی که اغلب خود تریبون نژادپرستی و ناسیونالیسم ایرانی هستند، ادامه دارد.

#علیه_نژادپرستی


@Shbazneshasteganir
▫️بلاتکلیفی کارگران ای‌جی‌سی در پارس جنوبی /چهار ماه بدون حقوق و بیمه

کارگران فاز ۱۴ پارس جنوبی، تحت استخدام شرکت ای‌جی‌سی، در شرایطی سخت و مبهم به سر می‌برند.

حدود ۸۰ نفر از این کارگران طی چهار ماه گذشته هیچ حقوقی دریافت نکرده‌اند و همچنان در انتظار پرداخت حقوق اسفند ۱۴۰۳ و ماه‌های فروردین، اردیبهشت و خرداد امسال هستند. حق عیدی سال ۱۴۰۳ آنها نیز هنوز پرداخت نشده است.

این کارگران به رسانه کارگاه گفته‌اند همه آنها به مرخصی اجباری فرستاده شده‌اند و مدیریت شرکت پاسخ‌گوی وضعیت آن‌ها نیست. تنها مبلغی که در این مدت به برخی کارگران پرداخت شده، پنج میلیون تومان بوده است. در این میان، بیمه فروردین ماه نیز به‌تازگی و پس از تأخیر طولانی پرداخت شده و بیمه دو ماه گذشته همچنان معلق است.

با آغاز جنگ تحمیلی اخیر، وضعیت کارگران بیش از پیش بلاتکلیف شده و به آنان گفته شده که "پس از مشخص شدن وضعیت جنگ، تکلیف شما نیز مشخص خواهد شد." این شرایط، نگرانی‌ها درباره امنیت شغلی و معیشتی کارگران این پروژه مهم صنعتی را افزایش داده است.

وزارت کار، حامی سرمایه دار

@Shbazneshasteganir
#یزد: ‌کارتخوان "نانینو" بیرون انداخته شد!

نانوایان یزد، در اقدامی هماهنگ، با کنار گذاشتن کارتخوان ها، سامانه ی تحمیلی "نانینو" را از کار خود حذف کردند.

نانوایان، که زیر فشار افزایش هزینه ها، کمی درآمد، قطع برق و آب، ناسالم بودن آرد تحویلی و... قرار دارند از کارکرد سامانه ی "نانینو" که بر دشواری های کار آنان می افزاید، ناخوشنودند.

وزارت «جهاد کشاورزی»، چند سالی است از راه تحمیل سامانه ی «نانینو» به نانوایان و کارتی کردن فروش نان، به جیره بندی نان دست می زند تا فساد و ناکارآمدی خود در تأمین آرد مود نیاز کشور را بپوشاند.

اما این سامانه، خود به ابزاری برای فساد مدیران دولتی تبدیل شده و از یک سو کار نانوایان را دشوار کرده و از سوی دیگر مردم را به ایستادن درازمدت در صف نان و گاه بی بهره شدن از نان روزانه ی خود دچار ساخته است.


@Shbazneshasteganir
ای کاش می‌توانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی‌دریغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان
حتا
با نانِ خشکِشان.
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند.

از شعرِ «با چشم‌ها» . احمد شاملو


@Shbazneshasteganir
مقابل رد مرز کودکان مهاجر و بی‌پناه سکوت نکنیم
جعفر ابراهیمی

درباره جنگ و پیامدهایش موضع‌گیری‌های متعددی صورت گرفته است. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران نیز که تشکلی مستقل در داخل است، موضعی گرفت بر مبنای اصول صنفی، آموزشی و رویکرد اجتماعی. بیانیه شورا را می‌شود در ادامه مسیر چندساله تشکل‌های صنفی عضو در راستای اجتماعی شدن بیشتر تحلیل و بررسی کرد.
با اینکه شورای هماهنگی قبلا بارها درباره‌ پیامدهای جنگ هشدار داده بود، اکنون که جنگ رخ داده و کشور نه در حالت آتش‌بس، که در تعلیق است و برخی پیامدها سریعا آشکار شده‌اند، شاهد موضع و نظر بخش متشکل جنبش معلمان در این زمینه نیستیم.
امنیتی شدن فضای عمومی کشور، نتیجه بلافصل جنگ بود که جامعه در آن نقشی نداشت. از نمودهای اصلی این وضعیت، فشار بر فعالان سیاسی و اجتماعی، گسترش اعدام‌ها، سرکوب و بازداشت‌های گسترده بود.
جلوه برجسته اجتماعیِ این فضای جدید، اجرای سیاست اخراج مهاجران به بهانه‌ مقابله با اتباع غیرقانونی است. این سیاست ضد انسانی و نژادپرستانه، چنان ضربتی و شتاب‌زده اجرا شد که طبق اخبار بیش از ۶هزار کودک بدون والد رد مرز شده‌اند. چه سرنوشت تلخی در انتظار این کودکان است!
در اقدام اخیر حکومت برای اخراج اتباع به اصطلاح غیرقانونی، مواد کنوانسیون حقوق کودک نقض شده‌است.
مهم‌ترین مواد کنوانسیون که مستقیماً به حقوق کودکان مهاجر مرتبطند:
ماده ۲ – کشورها باید تمام حقوق مندرج در این کنوانسیون را بدون تبعیض از جمله بر اساس نژاد، ملیت، وضعیت مهاجرتی، یا وضعیت والدین برای تمام کودکان تضمین کنند.
ماده ۳ – در تمام اقداماتی که بر کودک تأثیر می‌گذارد، منافع عالیه کودک باید در اولویت باشد.
ماده ۶ همه کودکان حق دارند زنده بمانند و رشد کنند.
ماده ۷ کودک حق دارد از بدو تولد دارای نام، تابعیت و در صورت امکان، والدین خود را بشناسد و تحت سرپرستی آنان باشد.
ماده ۹ کودک نباید از والدین خود جدا شود، مگر به حکم دادگاه و فقط به دلیل منافع کودک
ماده ۲۲ کشورها باید اقداماتی انجام دهند تا از کودکان پناهنده یا کودکانی که به‌تنهایی به کشور وارد شده‌اند حمایت و مراقبت شود و سازمان‌های بین‌المللی مسئول نیز در این روند مشارکت داشته باشند.
ماده ۲۸ همه کودکان حق آموزش دارند و کشورها باید آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را برای همه فراهم کنند.
ماده ۳۷ کودک نباید تحت شکنجه، مجازات یا رفتار ظالمانه قرار گیرد. بازداشت فقط در شرایط استثنایی وبرای کوتاه‌ترین زمان ممکن باید انجام شود.
حکومت با سوار شدن بر موج ملی‌گرایی احساسی ناشی از جنگ و مقصر جلوه دادن مهاجران، نه‌تنها مسئولیت ناکامی خود در جنگ را نمی‌پذیرد، بلکه با کمک جریانات راست افراطی (حتی در میان برخی نیروهای اپوزیسیون) می‌کوشد مهاجران افغانستانی را عامل اصلی تمام مشکلات معرفی کند.
صحنه‌های زشت و نفرت‌آلودی که علیه مهاجران در نقاط مختلف کشور در جریان است، گواهی است بر موفقیت نسبی این رویکرد فاشیستی. پیش از اخراج از آموزش و پرورش، بیست سال در مناطق حاشیه‌ای تهران تدریس کرده‌ام. در این مدت، دانش‌آموزان افغانستانی بین ۵ تا۱۰ درصد از کلاس‌ها را تشکیل می‌دادند. با اینکه در مناطقی فقیر، حاشیه‌نشین و پرآسیب تدریس می‌کردم که نزاع‌های فردی و جمعی در آن رایج بود، هرگز شاهد صف‌بندی «افغانستانی/ایرانی» میان کودکان نبودم. اختلافات در همان سطحی بود که بچه‌های تُرک با کُرد یا لُر با دیگران داشتند. نه کینه‌ای بود و نه نفرتی.
این حاکمیت، رسانه‌ها، نظام آموزشی و برخی بزرگ‌ترها هستند که کودکان و نوجوانان را به‌ گرایش‌های فاشیستی سوق می‌دهند.
امروز شاهد ویدئوهایی هستیم که در آن نوجوانان ایرانی، نوجوان افغانستانی را کتک می‌زنند، تحقیر و تهدید می‌کنند و دیگران فقط تماشا می‌کنند.
منکر رشد گرایش‌های نژادپرستانه نیستم اما باور دارم که این تصویر کل جامعه نیست. این چهره‌ای است که با کمک حکومت و حامیان ناسیونالیسم افراطی برجسته می‌شود تا بر ناتوانی‌های حاکمیتی سرپوش بگذارد.
انگار در این وضعیت تعلیق، قرار است در سایه  ترسی که برای عموم ایجاد شده مناسبات انسانی نیز به محاق برود. ما چگونه می‌توانیم خود را «معلم» بنامیم، اما در برابر این وضعیت سکوت کنیم؟
چگونه می‌توانیم تحقق حقوق کودکان را آرمان خود بدانیم، اما در برابر چنین فجایعی خاموش بمانیم؟
کودک، کودک است و منافع عالیه‌ کودکان را هیچ مصلحت یا قانونی نمی‌تواند نادیده بگیرد. از همین رو، انتظار می‌رود فعالان صنفی، تشکل‌های مستقل معلمان و در رأس آن، شورای هماهنگی، نسبت خود را با وضعیت فاجعه‌بار کنونی روشن کنند:آیا با سکوت، در کنار نژادپرستان و فاشیست‌های در قدرت و بیرون از قدرت ایستاده‌ایم؟ یا در سمت درست تاریخ؟ آیا دفاع از حقوق کودکان فقط شعار است؟ یا بخشی اساسی از باور ما به احقاق حقوق همه‌ کودکان؟



@Shbazneshasteganir
بیانیه
"انجمن یاری کودکان در معرض خطر" در اعتراض به رد مرز کودکان

این بیانیه برای روزهای تلخ و ناگواری‌ست که در آن با اشک و آه کودکانی روبه‌رو هستیم که امیدشان به تحصیل، امنیت و آینده‌ای روشن در سرزمینی دیگر، ناگهان فرو می‌ریزد. کودکانی که هراسان و نگران، همراه با خانواده‌های آواره‌شان، ناگزیر به بازگشت به سرزمینی می‌شوند که از آن گریخته بودند؛ جایی که نه امنیت دارند و نه امید، نه تعلقی به آن احساس می‌کنند و نه پناهی برای زیستن.

با نهایت تأسف باید گفت که سیاست‌های سخت‌گیرانه، شتاب‌زده و ضد مهاجرتی، بدون آینده‌نگری و در فقدان عقلانیت و تدبیر، به اجرا درآمده است؛ سیاستی که نه‌تنها در پنهان‌کاری شکل گرفت، بلکه با بی‌توجهی مزمن به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی، سال‌ها مهاجران را در وضعیت نیمه‌قانونی، بی‌پناه و بی‌صدا نگاه داشته تا به‌عنوان نیروی کار ارزان، بی‌حقوق و آسیب‌پذیر به‌کار گرفته شوند و بار ناکارآمدی‌ها و مشکلات ساختاری کشور را بر دوش کشند.

ما شاهد بودیم حتی کارخانه‌های بزرگ یکی پس از دیگری تعطیل شدند، اما کارگاه‌های زیرزمینی و مراکز غیررسمی بازیافت، با جذب کودکان و بزرگ‌سالان مهاجر، در سکوت کامل و بی‌قانونی ادامه یافتند. کودکانی که شبانه و در شرایطی ناامن از مرز عبور داده می‌شدند و مستقیماً به کارهای طاقت‌فرسا مانند زباله‌گردی و کار اجباری گماشته می‌شدند. اینجا اگرچه جنگی رسمی در جریان نبود، اما زندگی شب و روز مهاجران، شباهتی تلخ به اردوگاه‌های کار اجباری داشت. آن‌ها برای زنده‌ماندن، برای لقمه نانی ناچیز، جان می‌کَندند؛ بی‌آنکه صدای‌شان شنیده شود.

و امروز، همان کودکان، همان خانواده‌هایی که در حاشیه‌ها، در آلونک‌ها و در سخت‌ترین شرایط ممکن تنها برای آموزش و آینده فرزندان‌شان پناه آورده بودند، با خشونتی بی‌رحمانه از سرزمین ما رانده می‌شوند. خانه‌های اجاره‌ای خود را ناچار رها می‌کنند، بیعانه‌هایشان بازگردانده نمی‌شود و به اردوگاه‌هایی در مرزها فرستاده می‌شوند که حتی نان و آب کافی ندارند.

ما، سازمان‌های مدنی، فعالان اجتماعی، و انسان‌هایی از دل همین جامعه، سال‌هاست درباره نقض حقوق کودکان هشدار داده‌ایم. تأکید ما همواره بر اجرای اصول کنوانسیون حقوق کودک بدون هیچ‌گونه تبعیض بوده است.
چرا باید کودکان قربانی تصمیم‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی شوند؟ در کدام ماده از قوانین ملی یا بین‌المللی، «اخراج» برای کودکانی که نه تهدیدی‌اند و نه مجرم، قابل توجیه است؟ چه کسی پاسخ‌گوی سرنوشت دخترانی خواهد بود که اکنون باید به دستان طالبان سپرده شوند؟ چه نهادی مسئول رنج روانی، بی‌خانمانی و محرومیت تحصیلی این کودکان است؟

🔹 ما هشدار می‌دهیم: اخراج کودکان، نقض آشکار و فاحش حقوق بشر است. حمایت از آن‌ها نه لطف، بلکه وظیفه‌ حاکمیت‌ها و جامعه بین‌المللی است.
🔹 ما خواهان توقف فوری روند اخراج کودکان مهاجر هستیم.
🔹 ما خواهان ایجاد مسیرهایی قانونی، ایمن و انسانی برای حمایت از این کودکان هستیم.
🔹 ما خواهان پایان دادن به نفرت‌پراکنی رسانه‌ای و بی‌تفاوتی مسئولان نسبت به رنج انسانی هستیم.
🔹 بیایید زخم‌های مهاجران را عمیق‌تر نکنیم. بیایید به‌جای دشمن‌سازی، به همدلی تاریخی، انسانی و فرهنگی با مردم افغانستان تکیه کنیم؛ مردمی هم‌درد و هم‌سرنوشت، که امروز صدایشان در گلو خفه شده است.

کودکان را اخراج نکنید.
کودکان را نجات دهید.
پیش از آن‌که دیر شود.



@Shbazneshasteganir
اعتراض کادر درمان سوئد به سیاست‌های مهاجرستیزانه دولت سوئد

«ما پزشکیم، نه پلیس مرزبانی!»؛ جمعی از پزشکان و کادر درمان کشور سوئد در اعتراض به سیاست‌های مهاجرستیز دولت سوئد که دامان پزشکان را نیز گرفته، در پایتخت این کشور تجمع کردند.

به گزارش ایلنا و به نقل از خبرگزاری اسوشیتد پرس، روز جمعه صبح۱۳ تیرماه ۱۴۰۴، جمعی متشکل از صدها نفر از پزشکان سوئدی در اعتراض به اینکه وظیفه معرفی مهاجرین غیرقانونی به آنها سپرده شده، اعتراض کردند!

این نیروها و پرسنل بیمارستانی که علیه قانون جدید دولت مبنی بر ضرورت معرفی بیماران مهاجر غیرقانونی به پلیس توسط پزشکان، تجمع کرده بودند، بر روی پلاکاردهای خود نوشته بودند: «ما پزشکیم، نه پلیس مرزبانی!»

این پزشکان به سیاست های مهاجر ستیزانه و فشار بر کادر درمان این کشور نیز اعتراض کردند!


@Shbazneshasteganir
ما رفاه و صلح می‌خواهیم!

جدا از تورم و گرانی بیسابقه ، شرایط بحرانی که هم اینک فشارهای خرد کننده ای به زندگی بازنشستگان و کارگران و معیشت مردم وارد کرده، ضرورت بازبینی "هزینه سبد خانوار" را برای تامین حداقل های یک زندگی مناسب و مطابق استانداردهای امروزی را ضروری مینماید.
با هیچ توجیحی نمی‌توان از افزایش ۲۰ و ۳۰ درصدی حقوقها دفاع کرد وقتی نرخ تورم روزانه افزایش پیدا می‌کند و نه حتی هفته ای و یا ماهیانه.

تعیین حداقل دستمزد مطابق هزینه های واقعی خانوار و تامین نیازهای زندگی در این شرایط که کسب و کارها نیم بند و  بعضا" توقف کامل را تجربه می‌کنند ، مطالبه ای طبیعی وحداقلی جامعه از حکومت است.
قصور در این بدیهی ترین وظیفه دولت ، شانه خالی کردن عامدانه از زیر بار مسئولیت خود است که بالطبع با مقاومت طبقه مزد بگیر و سایر اقشار آسیب دیده روبرو خواهد شد.

مردم نه جنگ میخواهند و نه افزایش بودجه های نظامی و میلیتاریستی در داخل و خارج را. پس چرا باید هزینه اش را پرداخت کنند و خود در گیر فقر و بیماری و انواع استرس‌ها باشند؟؟؟
پرداخت سریع همه معوقات و افزایش حقوقها طبق سبد معیشت که از مرز ۸۰ میلیون گذشته ، از مطالبات حداقلی ماست.

#نه_جنگ_میخوایم_نه_کشتار_رفاه_میخوایم_ماندگار


@Shbazneshasteganir
توزیع داروی خاص برای ساکنان اطراف رآکتورهای هسته‌ای / چرا در برخی مناطق «ید» توزیع شد؟

حسین کرمان‌پور، مدیر مرکز روابط‌عمومی وزارت بهداشت: آلودگی رادیواکتیوی رخ نداده، مردم خودسرانه قرص ید نخورند
«قرص ید به خانواده‌ها داده شد، اما تأکید کردیم تا زمان اعلام رسمی وزارت بهداشت آن را مصرف نکنند». یکی از بهیاران حاضر در خانه بهداشت «فاضل 3» واقع در خیابان کارگر شمالی در توضیح  می‌گوید: «خوردن قرص ید بدون تجویز پزشک می‌تواند ضررهای جبران‌ناپذیری داشته باشد و جنگ ۱۲روزه به مرحله‌ای نرسید که مردم خودسرانه سراغ مصرف این دارو بروند». جنگ 12‌روزه ایران و اسرائیل، نگرانی بزرگی مرتبط با تشعشعات هسته‌ای را میان مردم ایجاد کرد. تهدیدات دشمن مرتبط با هدف قراردادن مراکز هسته‌ای و اخبار و ‌داده‌های متعدد درباره این موضوع، به بازار شایعات نیز دامن زد.

ماجرای قرص ید و جنگ

«روز ششم جنگ بود که زنگ درِ خانه ما را زدند. افرادی از وزارت بهداشت آمده بودند و به هرکدام از اعضای خانواده سه عدد قرص ید دادند. بعد هم توضیح دادند که در صورت اعلام وزارت بهداشت باید این قرص‌ها را مصرف کنیم. تا این لحظه هم خبری نشده است». اینها را «طناز» می‌گوید که ساکن خانه‌ای در خیابان هجدهم امیرآباد است؛ چند صد متر پایین‌تر از رآکتور آزمایشگاهی هسته‌ای تهران در سازمان انرژی اتمی. او با گذشت یک هفته از آغاز آتش‌بس و پایان‌یافتن جنگ، اما هنوز هم نگران این موضوع است: «درست است جنگ تمام شده، اما برای ما که ساکن این منطقه‌ایم، انگار نوعی اضطراب دائمی دیگر همراه با ماست؛ نگرانی از اینکه دوباره جنگ شود. از اینکه اینجا را بزنند. دشمن که دلش به حال ما نمی‌سوزد. آن‌ وقت سلامت من و فرزندانم چه خواهد شد؟ تمام این ماجراها و جنگ و قرص ید من را یاد چرنوبیل می‌اندازد که خب خیلی وحشتناک است».
اوضاع برای خانواده «مسعود» هم کم از طناز و خانواده‌اش نیست. او ساکن خیابان نوزدهم امیرآباد است و وقتی از وزارت بهداشت برای توزیع قرص ید آمده بودند، خانه نبود؛ چون از روز سوم جنگ به شمال رفته بودند. اما از همان‌جا نگرانی‌اش برای موقعیت خانه‌اش شروع شد: «رامسر بودیم که خبرها درباره مراکز هسته‌ای و خطرات آلودگی‌های مرتبط با آن شروع شد. از همان لحظه آرامشم سلب شده است. یک روز همسایه زنگ زد و گفت قرص ید آورده‌اند تا ما که نزدیک این مرکز هستیم، در صورت نیاز از آن مصرف کنیم. با پایان جنگ که به تهران برگشتیم، به مرکز درمانی نزدیک خانه مراجعه کردم و بعد از دریافت مشخصاتم به ما قرص ید دادند. اما این حس که تصور کنی یک روزی امکان دارد نزدیک خانه‌ات را منفجر کنند و پس از آن باید برای جلوگیری از آلودگی که می‌تواند منجر به سرطان شود، دارو مصرف کنی هم هولناک است».
تعدادی از ساکنان محله یوسف‌آباد هم این تجربه را داشته‌اند. کاربری در یکی از شبکه‌های اجتماعی درباره مراجعه به خانه بهداشت برای واکسن شش‌ماهگی فرزندش این‌طور نوشته بود: «دست همه ساکنان محله یوسف‌آباد و امیرآباد که زیر 40 سال دارن یه قرص ید می‌دن و یه برگه...». شبیه به تجربه «فاطمه» که ساکن محله یوسف‌آباد است: «من از بدشانسی در روزهای نخست جنگ به کرونا مبتلا شدم و به‌همین‌دلیل وسط سخت‌ترین و ملتهب‌ترین روزهای زندگی‌ام باید مدام برای تزریق سرم و معاینه پزشک به مرکز درمانی نزدیک خانه مراجعه می‌کردم. یکی از روزها موقع برگشت از آنجا علاوه بر نسخه پزشک قرص ید هم به من دادند. تعداد اعضای حاضر در خانه را پرسیدند و بر همان اساس دارو تجویز کردند و گفتند در صورت نیاز آن را مصرف کنیم».
توزیع ید به ساکنان شعاع 1500‌متری رآکتورهای هسته‌ای
قرص ید در تشعشعات هسته‌ای با اشباع تیروئید از ید پایدار، مانع جذب ید رادیواکتیو شده و در نتیجه از بروز سرطان تیروئید که شاخص‌ترین نتیجه انتشار آلودگی است، جلوگیری می‌کند. در بحبوحه جنگ، نگرانی‌های زیادی درباره احتمال حمله به مراکز هسته‌ای و خطرهای پیرامونی آن، از‌ جمله تشعشعات رادیواکتیو وجود داشت. حالا حسین کرمان‌پور، مدیر مرکز روابط‌عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت، درباره این نگرانی به «شرق» می‌گوید: «مهم است مردم تفاوت بین نیروگاه هسته‌ای و رآکتورهای آزمایشگاهی هسته‌ای را بدانند. آنچه مردم همواره از آن هراس دارند، اتفاقی است که برای شهرهای هیروشیما و ناکازاکی رخ داد. با توجه به تبعات شدید محیط‌زیستی و انسانی چنین حملاتی، کشورها دیگر سراغ تکرار جنایت‌های جنگی در این سطح نمی‌شوند. اما نگرانی دوم درباره رآکتورهای آزمایشگاهی است که در ایران دو عدد از آنها وجود دارند؛ یکی در تهران و دیگری در بوشهر».

گزارش نیلوفر حامدی

ادامه در لینک زیر👇👇
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1025994


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رنج بی پایان و جانکاه مردمی که شایسته ی یک زندگی انسانیند، که متأسفانه با تعدی و بی‌رحمی از آنها گرفته شده است.


نه جنگ میخوایم نه کشتار،
رفاه میخوایم ماندگار


#فقر_مرگ_کولبر_سوختبر



@Shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
Photo
یک زن افغانستانی خطاب به فعالان فمینیست:
نگذاریم «ما»ی آن روزها را نابود کنند

نویسنده: سحر

ما سالیان دراز مورد تبعیض و رفتار های نژادپرستانه قرار می‌گرفتیم اما امروز به شکل وحشتناکی همه‌چیز عریان شده و شدت گرفته است. الان دیگر کسی از اینکه بگوید از مهاجران افغانستانی متنفر است خجالت نمی‌کشد. دیگر کسی با شک و شبهه از اینکه از بقیه شنیده افغانی‌ها مقصر فلان موضوع هستند صحبت نمی‌کند. به نظر می‌رسد اکثریت متحد و با ادبیات مشترک و با اطمینان مطلق ما را‌ مقصر تمامی امور می‌دانند. توهین‌ها و حمله‌ها شدت گرفته است. کار ما طوری است که هر روز با تعدادی از ایرانیان هم‌صحبت می‌شویم. معتقدند که ما جاسوس و خائن هستیم. در طی زمانی که کارشان را انجام می‌دهیم، تا زمانی که محل را ترک کنند، اظهارنظر می‌کنند و توضیح می‌دهند که ایران و ایرانی حق دارد از افغانی متنفر باشد و این تقصیر خود افغانی‌ها است چون خیانت کرده‌اند.  ۱۲ روز جنگ، روزهای به‎شدت سختی بود. از آینده‌ گنگ و نامعلوم‌مان به شدت می‌ترسیدم چون می‌دانستم در چنین زمان‌هایی ما آسیب‌پذیریم. نگران خانواده‌ام بودم. ولی اصلا فکر نمی‌کردم بحران زندگی ما به این شکل، با این سرعت و حتی زودتر از پایان جنگ از راه برسد.

امروز ناامیدم. با همه سختی‌ها فکر نمی‌کردم سرنوشت ما چنین شود. دوران «زن، زندگی، آزادی» برای من پر از امید بود. فکر می‌کردم می‌توانیم کنار هم اتفاقی بزرگ را رقم بزنیم. فکر می‌کردم می‌توانیم کنار هم تبدیل به (ما) شویم. به نظر من جنس درد ما و ایرانیان یکی است و دشمن و سرنوشت مشترکی داریم. آن زمان میزان همدلی بین دو ملت خصوصا از سوی زنان هر دو ملت بالا بود و امیدبخش. احساس می‌کنم جمهوری اسلامی دارد از ما انتقام سختی می‌گیرد. دو ملت را به جان هم انداخته، ما را مثل همیشه مقصر و عامل معضلاتی که خودش ایجاد کرده معرفی کرد و به‌عنوان ناجی ایرانیان و بانی نجات از شر ما ظاهر شد. اکنون ما غرق در مصیبتیم و عده‌ی زیادی از ایرانیان خوشحال از این مصیبت و حامی عاملان این‌ مصیبت. می‌بینید چقدر فکر شده و مهندسی‌شده به جان هم افتاده و مقابل هم قرار گرفته‌ایم؟

در حال حاضر طالبان خطرناک‌ترین و بی‌رحم‌ترین دشمن زنان افغانستان است. اخراج زنان و دختران مهاجر به افغانستان، یعنی بازگشت به یک زندان بزرگ و محروم شدن از تحصیل و اشتغال و زندگی اجتماعی، محروم شدن از همه‌چیز و تبدیل شدن به یک کالای جنسی و ماشین فرزندآوری. اکنون در دل بحران زندگی می‌کنم و اولویت ذهنم به بقا محدود شده است. نمی‌دانم چه می‌شود کرد اما قطعا زنان ایرانی می‌توانند از ما حمایت کنند و صدایمان باشند.

متن کامل:

https://harasswatch.com/news/2471/



@Shbazneshasteganir
خطر اعدام قریب‌الوقوع دو برادر جوان اهل لرستان؛ اجرای حکم #حمید_و_میثم_کوشکی در آستانه وقوع

بر اساس گزارش‌هایی از منابع مطلع، حمید و میثم کوشکی، دو برادر اهل بخش طرهان از شهرستان کوهدشت در استان لرستان، در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارند. این دو زندانی که به اتهام مشارکت در قتل یک نیروی بسیج در سال ۱۳۹۹ بازداشت شده‌اند، پیش‌تر همراه با برادرشان فرمان کوشکی، در دادگاهی که به گفته منابع حقوق بشری فاقد معیارهای دادرسی عادلانه بوده، به اعدام محکوم شده‌اند.

#فرمان_کوشکی، برادر بزرگ‌تر آن‌ها، در سحرگاه روز ۴ خرداد ۱۴۰۴ در زندان قزلحصار کرج اعدام شد؛ این در حالی است که گفته می‌شود او تحت فشار، شکنجه و با وعده آزادی برادرانش، مسئولیت قتل را بر عهده گرفته بود.

به گفته یکی از نزدیکان خانواده، حکم اعدام حمید کوشکی به وی ابلاغ شده و طبق اعلام رسمی، قرار است در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴ اجرا شود. همچنین مقامات قضایی اطلاع داده‌اند که پس از آن، حکم اعدام میثم کوشکی نیز به اجرا درخواهد آمد.

#اعدام_قتل_عمدحکومتی

@Shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
Photo
🟣 #بیدارزنی: دیشموک، همچنان در صدر آمار خودکشی زنان و دختران دانش‌آموز است


بنا بر گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان: «زیبا پذیره، دانش‌آموز کلاس دوازدهم، دو روز پیش در پی اختلاف با خانواده‌ی خود بر سر ازدواجی اجباری، با تفنگ شکاری خود را به قتل رسانده است».

♦️این نقطه از جغرافیای کهکیلویه و بویر احمد، از دهه‌های گذشته یکی از خون‌بارترین مناطق در زمینه‌ی خشنونت علیه زنان، زن‌کشی، قتل‌های ناموسی و‌ خودکشی زنان بوده است. دیشموک، نمادی از اشد خشونت‌های اعمال شده و قطب خودسوزی زنان بوده و هست. پس از موج‌ رسانه‌ای گسترده از آمار بالای خودسوزی در این خطه، بسیاری از بستگان این زنان کشته شده اعلام کردند که اعضا و یا بستگان و خویشاوندان دیگر آنان پیش از این توسط مردان خانواده به قتل رسیدند.

سال ۱۳۹۶ خودسوزی سریالی زنان در روستاهای اطراف دیشموک خبرساز شد، به‌طوری‌که در شش ماه نخست این سال بیش از ۱۱ مورد خودسوزی زنان در این منطقه به‌وقوع پیوست. نام یکی از قربانیان ثریا بود، کودک‌همسری که در ۱۱ سالگی با ازدواج اجباری مواجه شده بود و به دلیل ضرب‌وشتم بسیار شوهر، خود را به آتش کشید. 

یکی دیگر از قربانیان نیز زنی باردار بود که خود را هفت روز پیش از به دنیا آمدن فرزندش، سوزاند. اغلب زنانی که خودسوزی کردند ۱۴ تا ۱۷ سال سن داشتند و کودک‌همسر بودند و به دلیل اختلاف‌های خانوادگی، مسائل ناموسی و ازدواج‌های اجباری به زندگی خود پایان دادند.

♦️حالا خودکشی یک دانش‌آموز پایه دوازدهم دیگر نیز در این منطقه به وقوع پیوسته است. فاجعه‌‌ای که تنها در یک بستر عرفی و سنتی معنا نمی‌شود. مجلس قانون‌گذار که خود مجرای تصویب قوانین ضد زن و نابرابر علیه زنان است، وزارت آموزش و پرورش که بازوی اجرایی و ایدئولوژیک سیاست‌های حاکمیت در زمینه‌ی کودک‌همسری و تدریس مفاد زن‌ستیزانه و ارتجاعی علیه کودکان -خاصه دختر- است، در کنار پروپگاندای عظیم رسانه‌ای هم‌راستا با طرح جوانی جمعیت و ازدواج دختربچه‌های زیر ۱۸ سال، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فجایعی این چنین رقم بخورد.

♦️کودک، امنیت، حق تحصیل و فضای امن برای رشد میخواهد. چگونه می‌توانند کماکان به نام فقر و عرف و سنت، این چنین خودکشی دختران دانش‌آموز را در قالب مسائل اتنیکی جا بزنند؟ در واقعیت امر، گلوله‌‌ی آن تفنگ شکاری که توسط زیبا پذیره جانش را گرفت، پیش از این توسط ارتجاع مذهب، دولت و نهاد خانواده پُر شده بود. برای هرمی اجرایی و خشونت‌بار که جان دختران و زنان، برایش فاقد اهمیت است، تنها نمی‌توان به آمار گاه و بیگاه رسانه‌ای بسنده کرد، چرا که جز ویرانی ریشه‌‌ای تمامی این ساختار ارتجاعی و خشونت‌بار، هیچ کودک، دختربچه، زن و در کلیت امر، هیچ انسانی از امنیت و زیستی انسانی، برخوردار نیست.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جنگ هرگز  از آن ۹۹ درصدیها نبوده و نخواهد بود.
جنگها را حکومتها ایجاد می‌کنند تا منافعشان را با خون و زندگی مردم تثبیت کنند.

مردمی که هیچ نقشی و هیچ نفعی در این‌جنگها ندارند ، می‌گویند ما جنگ نمی‌خواهیم. ما رفاه و شادی و برابری میخواهیم.

جان انسانها ارزش دارد !

#علیه_جنگ
#علیه_اعدام
#علیه_جنگ_طلبان
#علیه_کودک_کشی_نسل_کشی


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/07 00:53:08
Back to Top
HTML Embed Code: