Telegram Web
لیست دروس حوزه از پایه اول تا پایه دهم
💠 ده سال اتلاف عمر

🔻لیست دروس حوزه از پایه اول تا پایه دهم + نقد

1⃣ تفسیر: تفسیر نمونه از مکارم شیرازی/ تفسیر المیزان از طباطبایی / جوامع الجامع از طبرسی

نقد: شیعیان نخستین تفسیر را تنها شأن اهل بیت علیهم السلام می‌دانستند. اما هیچ کدام از تفاسیر فوق مأخوذ از احادیث اهل بیت علیهم السلام نیست و بر منهج اصحاب ائمه و متقدمین شیعه(پیش از قرن ۵) - یعنی به روش مأثور- تألیف نشده است. بلکه بر منهج و روش تفسیری مخالفین نگاشته شده و پر است از تفسیر بِرأی و اجتهاد و بافتن و تحمیل عقاید خود بر قرآن. جوامع الجامع هم سرشار از نظرات تفسیری عامّه است.
برای مقایسه: کتاب تفسیر البرهان تألیف علامه سید هاشم بحرانی را ملاحظه کنید که تماماً تفسیر قرآن با بیش از ۱۶ هزار حدیث از اهل بیت علیهم السلام است.


2⃣ عقاید: کتاب آشنایی با علوم اسلامی از مطهری/ کتاب آموزش عقاید از مصباح یزدی / کتاب شیعه در اسلام و کتاب بدایة الحکمة و نهایة الحکمه از طباطبایی / کتاب محاضرات فی الالهیات از جعفر سبحانی

نقد
کتب فوق از احادیث اهل بیت علیهم السلام خالیست و توسط کسانی نوشته شده که تخصص اصلی‌شان فلسفه یا تصوّف(عرفان) است و عمده عمر خود را در این دو حوزه گذرانده‌اند. برای مقایسه:  کتاب اصول کافی، کتاب توحید شیخ صدوق، کتاب بصائر الدرجات و کتاب اعتقادات علامه مجلسی(با شرح قاسم علی احمدی) و کتاب حق‌ الیقین علامه مجلسی را ملاحظه کنید


3⃣ تاریخ: کتاب سیره پیشوایان تألیف مهدی پیشوایی

نقد: این کتاب با تحریف تاریخ اهل بیت علیهم السلام و استناد به منابع زیدیه و مخالفین، چهره‌ای انقلابی از ائمه نشان داده و هدفش روایت تاریخ نیست بلکه صرفاً به دنبال تقویت مبانی حکومت فعلی ایران است.
برای مقایسه: کتاب حیات القلوب و کتاب جلاء العیون که هر دو به زبان فارسی است و توسط علامه مجلسی تألیف شده را ملاحظه کنید


4⃣ اصول فقه: کتاب اصول فقه مطهری/ کتاب الموجز از جعفر سبحانی / کتاب اصول فقه از محمدرضا مظفر / کتاب کفایه الاصول از آخوند خراسانی / کتاب رسائل از شیخ انصاری

نقد: کتب اصولی فوق تماماً برگرفته از اصولی که ائمه طاهرین علیهم السلام بیان کرده‌اند نمی‌باشد بلکه مخلوط و التقاطی از مباحث فلسفی، منطق ارسطویی، مباحث وارداتی از عمریه مثل کتاب الأم شافعی و برخی علوم اهل بیت است
برای مقایسه: الفصول المهمه تالیف شیخ حر عاملی، کتاب هدایه الابرار کرکی، مقدمه الحدائق الناضرة از شیخ یوسف بحرانی، کتاب الددر النجفیه از شیخ یوسف بحرانی، الاصول الاصیلة فیض کاشانی، بخشی از فائده‌های الفوائد الطوسیه از شیخ حر عاملی را ملاحظه کنید تا با اصولی که ائمه طاهرین علیهم السلام بیان کرده‌اند آشنا شوید


5⃣ فقه: کتاب شرح لمعه شهید ثانی/کتاب المکاسب از شیخ انصاری

نقد: این دو کتب و سایر کتب فقهی که در حوزه خوانده می‌شود تماماً کتب فتوایی و آراء هستند یعنی صرفاً فتوا و رأی و نظر این افراد خوانده می‌شود و خبری از مطالعه و دقت در متون احادیث أهل بیت نیست. و اگر احیانا حدیثی خوانده شود، در حاشیه است.
برای مقایسه: علاوه بر کتب اربعه، کتاب الحدائق الناضره شیخ یوسف بحرانی، وسائل الشیعه شیخ حر عاملی و کتاب هدایة الأمة شیخ حر عاملی را ملاحظه کنید.


6⃣ مهدویت: کتاب دادگستر جهان تألیف ابراهیم امینی

نقد: این کتاب با تحریف معنوی تاریخ و احادیث با هدف زمینه سازی ظهور و تشکیل حکومت و مشروعیت بخشی به قیام و انقلاب نوشته شده است. در حالی که در احادیث اهل بیت علیهم السلام در بحث مهدویت، پرهیز از جهاد و پرهیز از انقلاب و قیام و انقلابیگری و به کار بستن صبر و انتظار و تقیه و سازش و هدنه از مسلّمات پرتکرار و غیرقابل انکار است
برای مقایسه: کتاب الغیبة مرحوم نعمانی، کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق و کتاب الغيبة شیخ طوسی را ملاحظه کنید


7⃣ علوم قرآن: کتاب التمهید فی علوم القرآن تألیف محمد هادی معرفت

نقد: اصطلاح علوم قرآن و مباحث مطروحه در آن از اساس یک اصطلاح و مجموعه مباحثی است که اولین بار توسط اهل‌سنت برای فهم و شناخت قرآن ساخته و پرداخته شد. کتاب التمهید معرفت نیز بر اساس همین مبانی اهل‌سنت به معرفی و شناخت و روش فهم قرآن می‌پردازد. به جرأت می‌توان گفت بیش از ۹۰ درصد کتاب التمهید از کتاب الاتقان سیوطی و کتاب البرهان زرکشی اخذ شده است و کپی مطالب این دو کتاب است. یعنی کسی که کتاب التمهید معرفت را بخواند دارای همان شناخت و معرفتی که یک اهل‌سنت نسبت به قرآن دارد، خواهد شد.
برای مقایسه و شناخت قرآن از منظر اهل بیت علیهم السلام مقدمه سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان و همچنین جلد ۲۷ وسائل الشیعه ذیل ابواب صفات قاضی را ملاحظه کنید. همچنین مباحثی که اینجا و اینجا عنوان کرده‌ایم را مطالعه کنید.

ادامه در پست بعدی

#نقد_حوزه #نقد_حوزه_علمیه #حوزه_جهلیه #حوزه #حوزه_علمیه #نقد_اجتهاد #نقد_تقلید #چه_بخوانیم

🆔 @ShiaOmari
👍216
💠 ده سال اتلاف عمر

🔻لیست دروس حوزه از پایه اول تا پایه دهم + نقد

ادامه از پست قبلی

8⃣ علوم حدیث: کتاب آشنایی با علوم حدیث تألیف علی نصیری / کتاب علم رجال و کتاب اصول الحدیث و احکامه از جعفر سبحانی

نقد: هر سه کتاب فوق بر اساس مبانی رجالی و اصطلاحات حدیثی‌‌ای که از اهل‌سنت اخذ شده تألیف گشته‌اند، لذا با خواندن آن‌ها طلبه چگونگی کنار گذاشتن و تضعیف احادیث شیعه را یاد خواهد گرفت.
برای مقایسه و شناخت اعتبار احادیث شیعه و مردود بودن اصطلاحات و روش فوق؛ خاتمه کتاب وسائل الشیعه، خاتمه کتاب مستدرک الوسائل، مقدمه مرحوم مجلسی در بحارالانوار و ملاذ الاخیار، مقدمه روضة المتقین،  بخشی از قسمت‌های الدرر النجفیة، و کتاب «الأعلام الهادية الرفيعة في اعتبار الكتب الأربعة المنيعة» تالیف نمازی شاهرودی را ملاحظه کنید


پی‌نوشت‌:
تذکر: این برنامه رسمی و ایده‌آل حوزه است که البته در عمل و واقعیت اوضاع ارائه درو‌س‌ و دوره‌ها خیلی اسفناک‌تر از این حرف‌ها است. در ضمن دروس پایه اول و دروس مربوط به ادبیات عرب(صرف و نحو و بلاغت) و منطق در متن فوق اشاره نشده است.

محبّان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام! همانطور که ملاحظه کردید عمده انحرافاتی که در مذهب ایجاد شده به خاطر «سنّی‌زدگی» و تاثیر پذیری از مخالفین تشیع و دوری از احادیث اهل بیت علیهم السلام است.‌ و خدا را بسیار سپاسگزار باشید که مسیرتان به حوزه ختم نشده و در آنجا درس نخوانده‌اید. زیرا حتی اگر از این علوم بی‌فایده یا مُضر اثری نمی‌پذیرفتید، حداقل‌ قضیه آن بود که عمر خود را تلف کرده‌اید. به نظر شما با خواندن این دروس، مدافع اهل بیت علیهم السلام و مروّج علوم و احادیث ایشان تربیت خواهد شد؟! به نظر شما کسانی که این دروس را می‌خوانند مصداق «رواة حدیثنا»(راویان حدیث اهل‌بیت) و «فقهای ممدوح» در احادیث هستند؟! تازه برخی با خواندن نصف و نیمه از این مکان خارج می‌شوند و ادعای «ولایت مطلقه» و «حکم راندن بر مردم» و «دانای کل بودن» هم می‌کنند!

هر کس این دروس را بخواند و به درستی و حقانیت این دروس باور و اعتقاد داشته باشد، اگر دشمن اهل بیت و احادیث ایشان تربیت نشود، واقعاً جای بسی شگفتی دارد!

البته ممکن است شخصی وارد حوزه شود و سال‌ها آنجا با خواندن این دروس عمرش را تلف کند، اما از آنها اثر نپذیرد و متوجه نواقص و انحرافات دروس آنجا شود و مسیر صحیح را انتخاب کند و انسان خوش عقیده‌ای گردد، اما پر واضح است که این استقامتِ عقیده، دیگر محصول حوزه و دروس آن نیست، بلکه محصول تلاش او خارج از سیستم حوزه و عنایت خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام است.

انسان اگر از روده خوک عبور کند و خارج شود، می‌تواند با آب خود را شستشو دهد و آلودگی به آسانی از بین می‌رود! اما امان از وقتی که مطالب آلوده و غلط در ذهن آدمی جای گیرد و عقیده انسان شود، که به این راحتی‌ها از بین نمی‌رود!

🔹عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ [عبس:۲۴] قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُهُ.

📗الکافی، ج۱، ص۵۰

🔻زید شحّام گوید: درباره‌ی این سخن خداوند: «پس انسان باید به خوراکش بنگرد» (عبس:۲۴) از امام باقر علیه السلام پرسیدم: منظور از خوراکش چیست؟
فرمود: «منظور علمش است، اینکه از چه کسی آن را فرا می‌گیرد»


#نقد_حوزه #نقد_حوزه_علمیه #حوزه_جهلیه #حوزه #حوزه_علمیه #مکتب_اجتهاد_تقلید #نقد_اجتهاد #نقد_تقلید #چه_بخوانیم

🆔 @ShiaOmari
👍208😁3
​​💠 علت عدم قیام امیرالمومنین علیه السلام در دوران سه غاصب اول(۱)

شخصی به جهت عدم دقت و درایت کافی نتوانسته میان علت‌هایی که درباره عدم قیام امیرالمومنین علیه السلام در احادیث شیعه یاد شده جمع کند، لذا در صدور برخی از این احادیث تشکیک کرده است.

در خصوص عدم قیام امیرالمومنین علیه السلام و خانه نشینی ایشان پس از پیامبر طی ۲۵ سال، سه علت ذکر شده است که می‌توانید در تصویر ملاحظه کنید(مورد سه و چهار تقریباً یکی است)

اما توضیح و جمع این احادیث بدین نحو است:

چرا امیرالمومنین علیه السلام طی ۲۵ سال با غاصبان خلافت نجنگید؟
چون اعوان و انصار کافی نداشت (لذا به حکم تشریع قتال نکرد)

چرا امام با همان تعداد کم نجنگید؟!
چون اولاً تکلیف قیام و جهاد با نبود اعوان و انصار ساقط است و پیامبر هم به حضرت توصیه کرده بود که در صورت نبود یاران قیام نکند. از طرفی اگر حضرت با تعداد کم می‌جنگید، تازه مسلمانان وقتی می‌دیدند که برادر و داماد رسول خدا و بنی هاشم آغازگر جنگ و خونریزی شده‌اند، آنان را شورشی و قدرت‌طلب تلقی کرده و در نبوت پیامبر و الهی بودن اسلام دچار شک و تردید شده و از دین برمی‌گشتند؛ یعنی در همان آغاز اسلام، از پیرامون این دین پراکنده می‌شدند و زحمت و تلاش پیامبر در گردآورنِ مردم حولِ اسلام بی‌فایده و تباه می‌شد. و از طرفی افراد حضرت و خانواده حضرت و بنی هاشم نیز قتل عام می‌شدند. و همین کشته شدن نزدیک‌ترین افراد و خانواده پیامبر هم بهانه خوبی برای ارتداد برخی مردم تازه مسلمان بود(لذا باز حضرت به حکم تشریع قتال نکرد)

خب در صورت نبود یار کافی از مهاجرین و انصار، چرا امام از نیروی الهی و ملائکه و معجزات کمک نگرفت تا قتال کند؟
به خاطر ودائع الهی یعنی مومنانی که در صلب‌ دشمنان خدا بودند و هنوز خارج نشده بودند‌. و امام از مقدّرات تکوینی مطّلع بود(به حکم تکوین قتال نکرد)

و این استبعادی ندارد که چون خداوند می‌دانست اعوان و انصار فراهم نمی‌شود(و تکلیف قیام از امام ساقط خواهد بود)، مومنان را در صلب مرتدانِ امّت و غاصبان خلافت قرار داد.

اما اگر مستشکل بگوید: «خب خداوند مومنان را در صلب دشمنانش قرار نمی‌داد و حضرت را هم با معجزات و ملائکه و قدرت الهی پیروز می‌گرداند». جواب آن است که «اگر این قبیل استدلال‌ها را در هر امری جاری کنیم، کل نظام ابتلاء و امتحان بهم ریخته و در نتیجه ثواب و عقاب نیز بی‌معنا می‌شود»

#امیرالمومنین_و_حکومت_خلفاء

🆔 @ShiaOmari
21👍11
💠 علت عدم قیام امیرالمومنین علیه السلام در دوران سه غاصب اول(۲)

تکمله مطلب قبلی:

سوال: کدام آیه یا روایت، حضرت علی را مامور و موظف کرده که فقط با لشکر فراوان به جنگ غاصبین و دشمنان خود برود؟!

جواب:
این احادیث بسیار است، صرفاً یک نمونه:
ابن الولید عن الصفار عن ابن یزید عن حماد بن عیسی عن ابن أذینة عن أبان بن أبی عیاش و إبراهیم بن عمر الیمانی عن سلیم بن قیس الهلالی قال سمعت سلمان الفارسی رضی الله عنه قال:...ثم أقبل رسول الله علی علی علیه السلام فقال یا أخی إنک ستبقی بعدی و ستلقی من قریش شدة من تظاهرهم علیک و ظلمهم لک فإن وجدت علیهم أعوانا فقاتل من خالفک بمن وافقک و إن لم تجد أعوانا فاصبر و کف یدک و لا تلق بها إلی التهلکة(کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۶۲-۲۶۴)

سلمان فارسی نقل می‌کند:...سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به سوی علی علیه‌السلام روی آورد و فرمود: «ای برادر! تو پس از من باقی خواهی ماند و از سوی قریش سختی‌ها و رنج‌های فراوانی را به سبب همدستی و ستم آنان بر تو تحمل خواهی کرد. پس اگر یارانی بر ضد آنان یافتی، با کسانی که با تو همراهند، با مخالفانت بجنگ. اما اگر یارانی نیافتی، صبر پیشه کن و دست نگه‌دار و خود را به هلاکت میفکن»


سوال: شما از کجا می‌گویید حضرت به مقدرات تکوینی آگاه بوده در حالی که حضرت خودش گفته من اصلاً تصور نمی‌کردم و به قلبم هم خطور نمی‌کرد که پس از پیامبر، مردم امر خلافت را از اهل بیت پیامبر بگیرند.

جواب:
ابتدا جملات حضرت را با ترجمه بخوانیم: «فلما مضی لسبیله صلی الله علیه و آله تنازع المسلمون الأمر من بعده فو الله ما کان یلقی فی روعی و لا یخطر علی بالی أن العرب تعدل هذا الأمر بعد محمد عن أهل بیته و لا أنهم منحوه عنی من بعده فما راعنی إلا انثیال الناس علی أبی بکر و إجفالهم إلیه لیبایعوه فأمسکت یدی و رأیت أنی أحق بمقام محمد صلی الله علیه و آله و ملة محمد صلی الله علیه و آله فی الناس بمن تولی الأمر بعده...»

ترجمه: «پس هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از این دنیا رفت، مسلمانان در مورد خلافت پس از او دچار اختلاف شدند. به خدا سوگند، به ذهنم خطور نمی‌کرد و گمان نمی‌بردم که عرب پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این امر (خلافت) را از خاندان او برگردانند و مرا از آن کنار بزنند. پس از رحلت پیامبر ناگهان دیدم که مردم گروه‌گروه به سوی ابوبکر شتافتند و با او بیعت کردند. در آن هنگام، من دست نگه داشتم در حالی که خود را شایسته‌تر از کسی که این منصب را به دست گرفت، برای جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اداره امور دین و امت اسلام می‌دانستم...»

پرسش‌کننده به دلیل عدم آشنایی با علوم بلاغی متوجه نشده که حضرت اینجا از صنعت ادبی «استبعاد» و «تعجب انکاری» برای «سرزنش و توبیخ امت» و نشان دادن «شدت غیرمنطقی بودن کارشان» استفاده کرده است.
توضیح بیشتر آنکه امام علیه السلام از روی ملامت و سرزنش، شگفتی خود را ابراز می‌کند؛ گویی که چنین امری نباید رخ می‌داد، اما رخ داد. این سبک بیان، نوعی توبیخ غیرمستقیم نسبت به رفتار امت است. و امام با تأکید بر اینکه چنین چیزی حتی به ذهنش خطور نکرده است، نشان می‌دهد که این رویداد تا چه اندازه غیرمنطقی است. این بیان، شدت تأسف و اعتراض ایشان را نشان می‌دهد.


سوال: اگر خدا می‌دانست اعوان و انصار فراهم نمی‌شود و حضرت علی هم مطلع بود دیگر چه لزومی داشت ایشان آن همه مقاومت کند و زن و فرزندش کشته شوند؟!

پاسخ: خب این از جهل فراوان شماست که خدا را به جهل نسبت می‌دهید و حجت خدا را نیز در این مسئله ساده و آشکار به جهل نسبت می‌دهید در حالی که بر کودکان مدینه هم روشن بود که اطرافیان پیامبر از مهاجرین و انصار نخواهند گذاشت خلافت به جوانی چون امیرالمومنین علیه السلام برسد(و بالاتر احادیثش هم ذکر شد که پیامبر، امیرالمومنین را از این اتفاقات آگاه کرده بود). اما حضرت باید به تکلیف شرعی خود -که دعوت به دستور پیامبر و امر به معروف و نهی از منکر بود- می‌پرداخت تا حجت بر مردم تمام شود؛ تا مردم آن عصر و امثال شما بهانه نیاورند که خود حضرت نخواست و تمایلی به خلافت نشان نداد! دقیقاً مانند حرکت سیدالشهدا علیه السلام که هم شیعه و هم سنّی با اسانید متعدد نقل کرده‌اند که پیامبر از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا خبر داده بود و سیدالشهدا علیه السلام هم بارها این را اعلام کرده بود، اما تکلیف شرعی او بود که اتمام حجت کند و به ولایت اهل بیت دعوت کند و امر به معروف و نهی از منکر کند و خود را به نزدیکی محلی که ادعای حمایت داشتند برساند. باید در خیلی از موارد زن و فرزند امامان مظلومانه آسیب ببینند و اسیر و کشته شوند تا خباثت جبهه مخالف و مظلومیت جبهه حق بر همگان معلوم شود و بهانه‌ای برای کسی باقی نماند.

#امیرالمومنین_و_حکومت_خلفاء

🆔 @ShiaOmari
22👍2😢1
💠 مقایسه اندیشه شیعه اخوانی و شیعه اصیل امامی

⚠️ شیعه إخوانی: «باید با فعالیت‌های خشنی چون ترور و قیام و انقلاب، خون‌ها بریزیم تا حکومت و قدرت سیاسی را در دست گرفته و دولت اسلامی تشکیل دهیم و با نگاهی سوسیالیستی و حداکثری، دولتی مداخله‌جو را جهت تصمیم‌گیری در همه شئونات دین و دنیای مردم حکمفرما کنیم؛ آنگاه با شعار اتحاد و کنار گذاشتن اختلافات شیعه و سنی، و شوراندن همه مسلمانان جهان علیه حاکمان و پادشاهان، انقلابمان را صادر کرده و با یکپارچه سازی مرزهای ممالک مسلمان و همچنین محو اسرائیل و اخراج همه غربی‌ها از منطقه، امت واحده شده و خلافت را دوباره احیاء کنیم و در مقابل تمدن غرب جهاد کرده و هرکسی که از داخل مخالف ماست و زورمان به او می‌رسد را سرکوب و حصر و خفه کنیم تا فضا را برای احیای تمدنی -به مانند آنچه که در دوره خلافت بنی عباس اتفاق افتاد- فراهم کنیم»

شیعه امامی: «حکومت و خلافت اسلامی تنها با امام معصوم و منصوب از ناحیه خدا که از "علم متصل به علم الهی" برخوردار است معنا پیدا می‌کند. سایر مدعیان حکومت اسلامی صرفاً یک نسخه قلّابی و بدلی از حکومت حق هستند و فسادشان در دین و دنیای مردم از اصلاحشان به مراتب بیشتر است. و به طور کلی دولت‌ها در عصر غیبت، نهاد صالح و مناسبی برای دخالت در شئون دین مردم نیستند. و ما از قیام و جهاد و ترور و انقلابیگری و حکومت به نام دین منع شده‌ایم و تا پیش از خروج سفیانی، قیام و انقلاب -حتی با نیت خیر- به ضرر شیعیان و مذهب تمام خواهد شد. و اصلاحات اجتماعی فراگیر در سطح حاکمیتی تنها به دست امام معصوم ممکن خواهد بود‌. ما شیعیان باید ابتدا به فکر مصالح و منافع خود باشیم و از طریق تقیه و درگیر نشدن با مخالفین مذهب و همچنین قدرت‌های غربی، جان و مال و آبرو و اعتبار خود را حفظ کرده و از ایجاد دردسر و هزینه برای خود و سایرین پرهیز کنیم و باعث بدنامی مذهبمان نشویم؛ و در عین حال با تاکید درون شیعی بر برائت، هویت و مرزبندی خود را با مخالفین حفظ کرده و عقاید شیعیان را نسبت به اهل بیت محکم کرده و فرهنگ مدارا و هُدنه(صلح و سازش) و صبر و انتظار فرج را در عصر غیبت ترویج دهیم»

📌مطالعه بیشتر و مستندات:
خوانش رسمی حاکمیت از دین انگیزه‌ای مهم برای بی‌دینی
نقد حکومت دینی غیر معصوم
نقد اخوانیگری
راه‌های فریب حکومت
صبر، انتظار، تقیه
مدارا و سازش
احادیث منع انقلاب و انقلابیگری

#فتنه_اخوانیگری #سیاست_واقعی_شیعه #سیاست_شیعی #سیاست_اخوانی

🆔 @ShiaOmari
👍197😁2
💠 من آنچه شرط بلاغ است، گفتم...

شواهد و قرائن نشون میده که اینا دیگه رفتنی هستن و بیشترش گذشته و مقدار کمی مونده! چند ماه، یک سال، دو سال، سه سال، شاید هم پنج سال...الله أعلم

خوش به حال اونایی که قبل رفتن اینا فهمیدن و دین حقیقی رو در احادیث اهل بیت علیهم السلام پیدا کردن و مثل خیلی‌ها بی‌دین نشدن؛ یعنی مثل خیلی‌ها از حالت بد، بدتر نشدن؛ بلکه بهتر شدن! و خودشون رو از اینها تا تونستن جدا کردن، چون با تنفّر و فسادی که این‌ها ایجاد کردن، هرچه فاصله‌تون از این‌ها بیشتر باشه برای آیند‌ه‌تون هم بهتره! البته ما به دنبال براندازی نبودیم و نیستیم و کاری به این قضیه نداریم. فقط خواستیم دامان تشیع و اهل بیت علیهم السلام را از این جرثومه فساد تطهیر کنیم.

به هر حال خوش به حالتون. خدا دوستتون داشته و خیرتون رو خواسته. الحمدلله

آن‌قدر این‌ها ظلم و فساد ایجاد کردن که هر صاحب عقلی دیگه می‌دونه اینا یه مشت شیاد و دروغگو و دنیاطلب و دزد و قاتل هستن!

هر کی هم الان دفاع می‌کنه:
- یا خیلی آی‌کیو و ضریب هوشیش پایینه و با خودسانسوری تحت تاثیر پروپاگاندای حکومته(که به نظرم تکلیفی در فهم این مسائل نداره)
- یا خیری درش نیست که خدا بهش بفهمونه و راه رو نشونش بده!
- یا اینکه منافع مالی و دنیوی داره!

ما هم در حد وُسع و وقت‌مون سعی کردیم -به طور کاملاً ناشناس و حتی عدم اطلاع خانواده و دوستان و البته بدون هیچ تبلیغی- یه عدّه رو آگاه کنیم و دلایل رو مطابق احادیث اهل بیت از کتب معتبره ارائه بدیم! بیشتر از این هم دیگه فایده نداره و عمده مطالبی که نیاز بود عرض شده. چون واقعاً طرف مقابل ما دستش از دلیل خالیه و به جز یه مشت شعار و هوچی‌گری و نیرنگ و تشکیک در صدور منابع شرع چیز دیگه‌ای نداره!

تمام مطالب کانال در موضوعات مختلف، ۸۰۰ پست نمیشه، تمام اعضا هم از همان روز اول با تبلیغ و دعوت خود شما اینجا جمع شدن و ان‌شاءالله در ثوابش شریک هستین

🆔 @ShiaOmari
73👍21😁1
💠 کارکرد و ضرورت «علم و عصمت حاکم» در حکومت اسلام

شیعه خمینی: در حکومت اسلامی، نیازی نیست شخص حاکم از «عصمت» و «نصّ خاص» و «علم متصل به علم الهی» برخوردار باشد.

شیعه امامی: پس چرا شیعیان ۱۴۰۰ سال بر سر جانشینی پیامبر و خلافت امیرالمومنین با اهل‌سنت دعوا و اختلاف کرده‌اند؟ اگر نصّ خاص[یعنی متن صریح از پیامبر یا امام قبلی درباره امام بعدی] و همچنین عصمت و علم الهی اهمیتی در تصدّی این جایگاه ندارد، چرا شما -که احیاناً خود را پیرو اهل‌بیت می‌نامید- خلافت عمر و ابوبکر و بنی‌امیه و بنی‌عباس را مردود و غیرشرعی می‌دانید؟!

شیعه خمینی: نمی‌دانم چرا خلافت آن‌ها را رد می‌کنیم. شاید هم رد نمی‌کنیم! ولی نه پیامبر و نه امام علی در حکومت خودشان از علم خاص خود بهره‌ای نبرده‌اند و علم و عصمتشان تأثیری در حکومتشان نداشته! چون ما می‌بینیم کارگزارانشان دچار تخلّف و اختلاس شده‌اند!

شیعه امامی:
اولاً علم و عصمتی که شیعیان قائلند به این معنی نیست که این علم و عصمت به کارگزاران هم تسرّی یافته و آنان هم عالم و بی‌عیب و نقص می‌شوند! خیر. بلکه بدین منظور است که حاکم فسادها و نواقصِ زیردستان را به سرعت شناسایی کرده[از جمله کارکردهای علم] و آنها را به نحو احسن اصلاح و جبران کند و مانع از گسترش ظلم و فساد شود[از جمله کارکردهای عصمت] و به طور کلّی بهترین‌ها را برای هدایت و صلاح جامعه ارائه دهد. باید دانست که حکومت در اسلام به جهت حساسیت و تنوّع موضوعات و گستردگی افراد و مسائلش یک مقام و جایگاه تشریعی است نه یک مدیریتِ اجرایی صِرف. لذا کسی که در این مقام قرار می‌گیرد باید از حق تشریع برخوردار باشد و دین به او تفویض شده باشد؛ بنابراین بدیهی است که غیر امام معصوم نمی‌تواند بر این مسند تکیه زند!
ثانیاً علت اینکه شیعه بر علم و عصمت پافشاری دارد آن است که خداوند تنها اطاعت کسی را واجب ساخته که از این دو خصلت برخودار باشد[یعنی مهم است که لا اقل خود حاکم و شخص اول از خطا و گناه مصون باشد و به تمام آنچه که بر آنها ولایت دارد علم داشته باشد تا دستورات از منشأ علم و عصمت و تشریع صادر شود]. و از عدالت و حکمت و رحمت خدا به دور است که طاعت کسی را بر کارگزاران و مردم واجب گرداند که از این دو خصلت بی‌بهره است.
ثالثاً اگر قرار باشد جانشینان برحقّ پیامبر از علم و عصمت خود در حکومت هیچ بهره‌ای نبرند، از اساس علم و عصمت برای جانشینی پیامبر چه فایده و ضرورتی دارد؟! بنابراین هیچ دلیلی نداریم که پیامبر یا امیرالمومنین (صلی‌الله علیهما و آلهما) در حکومتداری خود مجاز به استفاده از عصمت و علم خاص خود نبوده باشند. از اساس عالمی که از علمش برای شناسایی و اصلاح فساد منصوبان خود استفاده نکند، در فساد و ظلم آنان شریک بوده و عصمتش زیر سوال می‌رود.
رابعاً دخیل بودن علم و عصمت در حکومت پیامبر و امام را شاهدیم؛ حکومت ایشان به اعتراف عام و خاص عادلانه‌ترین حکومت‌ بوده؛ و این میزان از عدالت، بدون علم و عصمت ممکن نیست. طبق گزارشات تاریخی، تخلّفاتی که توسط کارگزارانِ پیامبر و امیرالمومنین صورت گرفته، توسط این دو بزرگوار به سرعت شناسایی شده و به نحو احسن جبران و اصلاح گشته و از گسترش ظلم و فساد ممانعت به عمل آمده است؛ زیرا ایشان معصوم و عالمند و هوای نفس و اِهمال و سهل‌انگاری در آنان منتفی است و این با حکومت فقیه و سایرین که نمی‌دانند شب گذشته چه غذایی خورده‌اند و امکان اِهمال و غلبه هوای نفس در آنان بسیار وجود دارد، زمین تا آسمان متفاوت خواهد بود.

📌مطالب مرتبط و مطالعه بیشتر

#نقد_ولایت_فقیه #نقد_حکومت_فقیه #نقد_ولایت_غیرمعصوم  #نقد_حکومت_غیرمعصوم #ضرورت_علم_حاکم #ضرورت_عصمت_حاکم

🆔 @ShiaOmari
👍286😁1
آیا ممکن است از امامان معصوم احادیث فراوانی در موضوعی صادر شود، اما شیعیان تکلیفی درباره آن‌ها نداشته باشند و انجامشان معلّق به حضور خود امام معصوم در قدرت باشد؟!
Anonymous Quiz
13%
خیر. احادیث صادر می‌شوند که در هر صورت عمل شود
87%
بله.بیش از ۲۰۰ حدیث درباره احکام جهاد ابتدایی صادر شده اما به اجماع شیعه، جهاد منوط به حضور امام است
16👍16
💠 اهمیت مبانی و مبادی در شناخت دین و دینداری

تفاوت مبانی در میزان اعتبار مصادر شرع و روش فهم آن‌ها، منجر به تفاوت‌ دینداری خواهد شد. پایبندی به هر مبنا آثار و نتایج خاص خود را به همراه دارد. از مهم‌ترین دلایل اختلاف در معرفت‌شناسی دینی، همین تفاوت مبناست. بحث در مسائل مختلف با مبانی مختلف، منجر به عدم اقناع طرفین گفتگو می‌گردد. در ادامه برخی از مهمترین مبانی در اعتبار و فهم مصادر شرع در مطالعات شیعی بیان می‌گردد که البته ممکن است فردی متأثر از چند مبنا به طور همزمان باشد:

قرآن بسندگی: یعنی قرآن را‌ برای هدایت و دینداری کافی بدانی. در این دیدگاه تمرکز اصلی بر قرآن بوده و به احادیث اعتنایی نمی‌شود؛ مطابق این دیدگاه ادعا می‌شود که قرآن در بیان مقاصدش روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین پیامبر و امام معصوم ندارد؛ بنابراین احادیث نمی‌توانند قرآن را تفسیر کرده و یا قید و تخصیص بزنند. در این دیدگاه احادیث عمدتاً جعلی و با بدبینی، و قرآن قطعی الصدور و واضح و مصون از تحریف دانسته می‌شود[ریشه این دیدگاه به اعتراض عمر به پیامبر بازمی‌گردد که گفت:«کتاب خدا برای ما کافیست».افرادی چون شریعت سنگلجی و ابوالفضل برقعی این دیدگاه را دنبال کرده‌اند، طباطبایی و صادقی تهرانی با این مبنا به تفسیر قرآن پرداختند]

حدیثگرایی بی‌قاعده: یعنی احادیث را در مقابل قرآن، اصل و محور بدانی و به هر حدیثی که از هر منعبی نقل می‌شود، ملزم باشی(وسعت نظر افراطی در پذیرش احادیث و نادیده گرفتن هر نوع روش اعتبارسنجی). مطابق این دیدگاه در فهم و رفع تعارض و ترجیح احادیث بر اساس قواعد و سنت مشهور و مشخصی رفتار نمی‌شود لذا نظرات شاذ و برداشت‌های سلیقه‌ای در این روش به وفور یافت می‌شود[این مبنا که در حقیقت بی‌مبنایی است در فضای مجازی توسط غالیان دنبال شده و پیروان احمد اسماعیل بصری و شیخیه نیز ذیل این گروه تعریف می‌شوند]

اجتهاد و فتوا محوری: مطابق این مبنا، قرآن و حدیث توأمان حجت و معتبر دانسته می‌شوند اما در اعتبارسنجی و فهم احادیث به «سنت محدثینِ متقدّمِ امامیه» و «قواعد و اصول برگرفته از احادیث» اکتفا و اعتنا نمی‌گردد. بلکه اصول فقاهت و روش اعتبارسنجی حدیث می‌تواند از هر جایی اخذ شود(مثلاً از منطق ارسطویی، اصول فقه عامّه، رجال و مصطلح و درایة الحدیث عامّه، فلسفه و....). همچنین عقل و ذهنِ مجتهد نیز مستقلاً به عنوان مصدر شرع تلقّی شده و بر احادیث صحیح الإسناد اولویت دارد. در این دیدگاه آرای مجتهد برای کسی که مقلّد اوست، حجت و حکم الله می‌باشد؛ مطابق این دیدگاه چون عامّی در فهم ادلّه عاجز است، لزومی ندارد ادلّه‌ی مجتهد را ملاحظه کند، بلکه بر او لازم است قول و رأی او را اصل و حجت بداند و عمل کند؛ هر چند در واقع امر با آیات یا احادیث معتبر در تعارض باشد!

تصوّف و فلسفه‌محوری: یعنی از دریچه مبانی و مبادی فلسفی و اندیشه‌های صوفیانه(عرفان) با قرآن مواجه شوی و با اصل قرار دادن آن‌ها دین و قرآن را فهم و تفسیر کنی[نمونه: ملاصدرا، طباطبایی، جوادی آملی، حسن‌زاده آملی].

روش مستشرقین: در این مبنا برای اقوال تاریخی، احادیث مذاهب مختلف، زبانشناسی تاریخی، هرمنوتیک، انسان‌شناسی و... در مطالعات دینی، حساب و اعتبار ویژه‌ای باز می‌شود. در این دیدگاه روش‌های جدید و ابداعی مستشرقین که مبتنی بر نقد و تحلیل تاریخی است از هر چیزی مهم‌تر است. از جمله شاخصه‌های این مبنا نقد فهم سنّتی، نسبی‌گرایی، شکاکیت، بعضاً مبانی چون اومانیسم و پوزیتیویسم، پیروی از ظن و احتمال، و عدم توجه به قداست متون دینی و تنزّل آن‌ها به عنوان متون و گزارشات تاریخی است[برای نمونه: ویلفرد مادلونگ، اتان کولبرگ، احمد پاکتچی، امیرمعزی، حسن انصاری]

حدیث‌محوری سنّتی و قاعده‌مند: در این مبنا، سخنِ پیامبر و امامان معصوم در کنار قرآن، ارزشمند و مقدّس تلقّی می‌شود. مطابق این دیدگاه قرآن برای هدایت و دینداری کافی نیست، بلکه احادیث قرار است قرآن را تبیین و تفسیر کنند و حدیث می‌تواند قرآن را قید و تخصیص زند. در این دیدگاه هر حدیثی از هر منبعی معتبر دانسته نمی‌شود بلکه تنها به احادیث کتب معتبره(یعنی آن کتبی که از زمان ائمه و در جلوی دیدگان ائمه مورد توجّه و عمل اصحاب بوده و بعدها توسط محدثین متقدّمی چون کلینی، ابن صفار، عیاشی، برقی، صدوق، طوسی و.... به نسل‌های بعدی منتقل شده) اعتنا می‌شود. و سایر احادیث تنها در صورت موافقت و عدم تعارض با این کتب مورد پذیرش واقع می‌گردد. در این دیدگاه اصل و محور خودِ احادیث کتب معتبره است و در فهم دین و احادیث سعی می‌شود تنها به اصول و قواعدی که توسط خود امامان معصوم بیان شده اکتفا گردد؛ البته توجه به فهم و اعتبارسنجی محدثین برجسته پیرامون احادیث و قول مشهور و پای‌بندی به یک سنت حدیث‌پژوهی ریشه‌دار و مشخص از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

#دین_شناسی #فهم_دین #تفسیر #حدیث_شناسی #قرآنگرایی

🆔 @ShiaOmari
👍2112
💠 نقد و بررسی احادیث استنادی انقلابیون در جواز و مشروعیت قیام

حدیث چهارم: «خداوند از علماء عهد و پیمان گرفته که سکوت نکنند»

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ»(نهج‌البلاغه، خطبه۳)

ترجمه: اگر حضور حاضران، و برپا شدن حجت به وجود یاری‌کنندگان نبود، و نیز اگر خدا از علما پیمان نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده ساکت نمانند، افسار را بر کوهانش می‌انداختم (و آن را رها می‌کردم)، و پایانش را همانند آغازش سیراب می‌کردم، و آنگاه می‌دیدید که این دنیای شما نزد من از آب بینی یک بز بی‌ارزش‌تر است»

ادعا شده که طبق این حدیث: خداوند از علمای دین یعنی مجتهدین منسوب به تشیع پیمان گرفته که در مقابل ظلم و حکومت ظالم قیام و شورش کرده و حکومت را در دست بگیرند. و این حدیث دلیلی بر حق حکومت و خلافت آخوندها است.

پاسخ:

اولاً در لسان اهل بیت علیهم السلام عموماً واژه «العالم» و «العلماء» برای خود ائمه اطهار به کار رفته است و برای سایر رجال دین از لفظ «الفقیه» و «الفقهاء»  استفاده شده است.[برای مشاهده احادیث این کلمات را در کتب روایی مثل کافی و غیره جستجو کنید. در ادامه دو نمونه ذکر می‌شود]. بنابراین برای اینکه بگوییم در این عبارت مراد از «علماء» تمام رجال دین هستند نه صرفاً ائمه اطهار، نیاز به قرینه داریم که چنین قرینه‌ای وجود ندارد. و از آنجا که حضرت درباره خود سخن می‌گویند و در مقام بیان تکلیف شرعی دیگران نیستند، این نظر ما تقویت می‌شود.

ثانیاً اینجا سخنی از وجوب و ضرورت قیام و شورش علیه حکومت مستقر، و تشکیل حکومت به میان نیامده. بلکه حضرت فرموده «أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا» یعنی «خداوند از علما پیمان گرفته که سکوت نکنند». که این سکوت نکردن می‌تواند مصادیق متعددی داشته باشد: مثل امر به معروف و نهی از منکر زبانی و نصیحت حاکم یا به انواع دیگری مراتب ناراحتی و اعتراض خود را از ظلم حاکم نشان دادن(که در احادیث توصیه شده). نه لزوماً قیام و تشکیل حکومت!!
از طرفی همین که خود حضرت در مقابل خلافت عثمان با آن همه ظلم و فسادش، قیام مسلحانه و شورش نکردند، بلکه حتی طبق برخی نقل‌ها، شورشیانِ محاصره‌کننده‌ی خانه‌ی عثمان را باز داشتند، این خود قرینه واضحی است که مراد از «أن لا یقاروا» به معنی قیام و شورش و جهاد و حرکات خشن نیست.

ثالثاً به فرض که اینجا مراد از علماء، تمام رجال دین باشد و مراد از «ان لایقاروا» قیام و تشکیل حکومت باشد! کجای قرآن یا احادیث معتبره از تمام رجال دین و فقهای شیعه عهد گرفته شده که با وجود یار علیه ظالمان قیام و شورش کنند و حکومت و خلافت تشکیل دهند؟! احادیث اگر نگوییم متواتر، در حد استفاضه است که شیعیان را بدون حضور معصوم از جهاد و قیام و خلافت و حکومت باز‌داشته‌اند. و در حکومت غاصبان تا خروج سفیانی، شیعیان را به صبر و تقیه و هدنه و انتظار فراخوانده‌اند(اینجا و اینجا و اینجا را ببینید)


📌پی‌نوشت‌ها:

برخی احادیث که مراد از «العالم» و «العلماء» ائمه اطهار سلام الله علیهم هستند:

🔹عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَغْدُو النَّاسُ عَلَی ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ عَالِمٍ وَ مُتَعَلِّمٍ وَ غُثَاءٍ فَنَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَ شِیعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَ سَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ.(الکافی، ج۱، ص۳۴)

🔹سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ‏ إِنَّ النَّاسَ آلُوا  بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى ثَلَاثَةٍ آلُوا إِلَى عَالِمٍ عَلَى هُدًى مِنَ اللَّهِ قَدْ أَغْنَاهُ اللَّهُ بِمَا عَلِمَ عَنْ عِلْمِ غَيْرِهِ وَ جَاهِلٍ مُدَّعٍ لِلْعِلْمِ لَا عِلْمَ لَهُ مُعْجَبٍ بِمَا عِنْدَهُ قَدْ فَتَنَتْهُ الدُّنْيَا وَ فَتَنَ‏ غَيْرَهُ‏ وَ مُتَعَلِّمٍ مِنْ عَالِمٍ عَلَى سَبِيلِ هُدًى مِنَ اللَّهِ وَ نَجَاةٍ ثُمَّ هَلَكَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى‏(الکافی، ج۱، ص۳۴)

نقد و بررسی سایر احادیث ادعایی:
حدیث اول: قیام یمانی و خراسانی

حدیث دوم: قیام مردمی از مشرق زمین که زمینه‌ساز حکومت مهدی(علیه السلام) می‌شوند.

حدیث سوم: قیام مردمی از مشرق زمین که کشتگانشان شهید هستند!

#عدم_مشروعیت_انقلاب #جهاد #قیام #انقلاب #نهی_جهاد #نهی_انقلاب #نهج_البلاغه #لولا_حضور_الحاضر #نقد_ولایت_فقیه
#بررسی_احادیث_متضمن_جواز_قیام 4

🆔 @ShiaOmari
👍2410
مناظره با موضوع: مرجعیت در شیعه

حسن اللهیاری & رستگار جویباری (فرزند رستگار جویباری معروف)

https://www.youtube.com/live/P69HFwAGGnE?feature=shared


https://www.tgoop.com/madresehahlebait/3475
👍18😁6
​​💠 حدیث‌شناسی: علت تقطیع حدیث

دفاع از وثاقت شیخنا صدوق رضوان الله علیه

سوال: چرا شیخ صدوق این حدیث(تصویر شماره۱) را از کتاب کافی مرحوم کلینی(تصویر شماره ۲) به طور کامل نقل نکرده و تقطیع کرده است؟! او با ناقص نقل کردنِ این حدیث دچار تحریف شده! لذا نمی‌توان به او و سایر کتب حدیثی‌اش اعتماد کرد!

پاسخ:
اولاً هر تقطیعی را نمی‌توان ذیل عنوان «تحریف» قرار داد. زیرا تقطیع اگر مخلّ معنا نباشد منعی ندارد و این نوع تقطیع را همه فقهاء و محدثان و مولفان انجام می‌دهند. هر مؤلفی می‌تواند فقط موضع حاجت(یعنی آن قسمتی را که نیاز دارد و موضوعِ بحثش است) را از یک حدیث طولانی انتخاب کند و در کتابش وارد کند و لزومی ندارد تمام حدیث را ذکر کند. و اینجا هم شیخ صدوق تنها آن قسمتی که به بیان حکم شرعی اشاره داشته، ذکر کرده و نیازی نمی‌دیده داستانی که منجر به این حکم شده را هم ذکر کند.

ثانیاً شما زمانی حکمت این کار صدوق را درک می‌کنید که بدانید کتاب «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق با «فروع کافی» مرحوم کلینی ماهیتاً متفاوت است. شيخ صدوق اين کتاب را به عنوان يک توضيح المسائل همراه تأليف کرده، لذا تقطيعات متعدّد، اضافه کردن قيود توضيحی، اضافه کردن فتوای خودش به روايت بدون هيچ گونه علامتی، ترکيب دو روايت با هم و نقل آن به صورت يک روايت و.... را روا می‌داند. و کسی هم از قدماء بر او خرده نمی‌گيرد، زیرا اين کتاب، یک کتاب روائی محض نیست لذا از یک جایی به بعد احادیث را نیز مرسل و بدون سند نقل می‌کند.

ثالثاً گاهی یک محدث یک حدیث را با تقطیع نقل می‌کند، زیرا قسمتی از حدیث نیاز به توضیح و تفصیل دارد. و‌ در این مورد نیز -با فرض پذیرش تقطیع- در کتابی مثل «من لایحضره الفقیه» که یک کتاب فقهی است جای بحث‌های اعتقادی و عصمت و... نیست؛ لذا برای اینکه شبهه‌ای در ذهن مخاطب ایجاد نشود که بعداً نیاز به توضیح و تفصیل هم نباشد، فقط به ذکر موضع حاجت اکتفا کرده و از بیان صدر حدیث -که یک شبهه اعتقادی وجود دارد- خودداری شده است. و حتی اگر کتاب فقهی هم نمی‌بود منعی ندارد که یک محدث قسمتی از یک حدیث را به دلیل شبهه‌ای که ممکن است ایجاد شود و نیاز به توضیح و تفصیل دارد و جایش در آن کتاب نیست، تقطیع کند.

رابعاً اینجا معلوم نیست و هیچ قرینه و دلیلی نداریم که این حدیث را صدوق از کافی نقل کرده باشد. شاید صدوق از یک اصل و کتاب دیگری این حدیث را نقل کرده باشد و در آن اصل، این حدیث به همین شکل ذکر شده باشد[این دیدگاه از آنجا تقویت می‌شود که در نقل کافی آمده "النظر" ولی در نقل صدوق آمده "النظرة"]؛ بنابراین اصل تقطیع ثابت نیست! باید دانست از کتب و اصول اولیه حدیثی نُسَخ متعددی وجود داشته و یکی از مهمترین علل تفاوتِ نقل حدیثی واحد در کتب بعدی به جهت اعتماد هریک از محدثین به نسخه‌ای مجزّاست.

خامساً حتی اگر فرضاً صدوق این حدیث را از کتاب کلینی نقل کرده باشد، باید دانست که از خود کافی نیز نسخه‌های متعددی وجود داشته و امروزه می‌دانیم که نسخه قمی کافی با نسخه بغدادی آن دارای تفاوت‌هایی بوده. و شیخ صدوق از نسخه قمی آن استفاده کرده که به دست ما نرسیده و تنها نسخه بغدادی آن به دست ما رسیده، لذا محتمل است که این حدیث در نسخه قمی کافی به همین شکلی که صدوق نقل کرده آمده باشد(و تقطیع از جانب صدوق نباشد). و این نیز محتمل است که تقطیع‌های نسخه‌ی قمیِ کتاب کافی توسط نسخه‌بردارها انجام شده باشد نه خود صدوق.

📌توضیح درباره صدر حدیث

#حدیث_شناسی #دین_شناسی #تقطیع #صدوق #شیخ_صدوق #وثاقت_صدوق #تقطیع_صدوق #وثاقت_شیخ_صدوق #رفع_اتهام_تقطیع_صدوق

🆔 @ShiaOmari
👍1810
​​💠 حدیث‌شناسی: تصحیف

دفاع از وثاقت شیخنا صدوق رضوان الله علیه

یکی از غالیان مدعی شده: شیخ صدوق در حدیث زیر -که آن را از کافی نقل کرده- عامدانه دست به تحریف زده است:

نقل کلینی در کتاب کافی: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَیْرَ مُتَصَوِّتٍ....(تصویر شماره ۱)

ترجمه: همانا خداوند نامی را با حروف آفرید که صدا و آوایی ندارد


نقل صدوق در کتاب توحید: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ وَ هُوَ بِالْحُرُوفِ غَیْرُ مَنْعُوتٍ....(تصویر شماره ۲)

ترجمه: همانا خداوند نامی را با حروف آفرید، و آن حروف قابل توصیف نیست.


پاسخ:
اولاً معلوم نیست این حدیث را صدوق از کافی نقل کرده باشد، شاید از کتاب دیگری از کلینی نقل کرده و نقل کلینی در آن کتاب به همین شکلی بوده که صدوق در کتابش آورده است(همه کتب کلینی به ما نرسیده)

ثانیاً بین صدوق و کلینی واسطه و نسخه‌برداری وجود دارد که شاید تغییر و تبدیل واژه توسط او اتفاق افتاده باشد(واسطه میان صدوق و کلینی: عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ) - یادآوری: نسخه‌ای از کافی که نزد صدوق بوده با نسخه‌ای که امروزه نزد ماست متفاوت است.

ثالثا واژه «غیر منعوت» که صدوق نقل کرده با واژه «غیر متصوت» که در کافی آمده، از جهت ظاهری و نوشتاری بسیار شبیه یکدیگر است و لذا محتمل است که هنگام نسخه‌برداری تصحیف و خطای غیرعمدی رخ داده باشد. مخصوصاً در گذشته که ابزار نگارش ابتدایی و کاغذ اندک بود، از این قبیل خط خوردگی‌ها و تصحیف‌ها و اشتباهات غیرعمدی در نگارش، بسیار اتفاق می‌افتاد.

رابعاً ناقد که از غلاة است، در اینجا مدعی شده: «صدوق عمداً "غیر صدادار بودن اسم خدا" را حذف کرده و منکر شده چون می‌دانسته که الاسماء الحسنی که در قرآن ذکر شده مراد اهل بیت علیهم السلام هستند و به این طریق خواسته منکر فضیلت اهل‌بیت شود!» پاسخ: در این حدیث در نقل کلینی نیر اشاره‌ای به این معنا از الاسماء الحسنی نشده و درباره حروف سخن به میان آمده است(کامل حدیث را در اینجا بخوانید)

خامساً در کتب فهرست برای شیخ صدوق بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب ذکر شده که در عصر طوسی و نجاشی وجود داشته، اما از این میان، تنها حدود ۳۰ اثر از تألیفات او باقی مانده و به ما رسیده است. و از جمله کتبی که شیخ صدوق تألیف کرده کتاب‌هایی در فضائل پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است( از جمله: كتاب أوصاف النبي صلى الله عليه وآله، كتاب دلائل الأئمة و معجزاتهم، كتاب نوادر الفضائل، كتاب الفضائل، كتاب فضل العلوية و... که نام این کتب را نجاشی و طوسی در فهرست خود ذیل معرفی شیخ صدوق ذکر کرده‌اند) بنابراین با صِرف تفحّص در چند اثر معدود‌ باقی مانده از صدوق نمی‌توان عقاید او را نسبت به اهل بیت علیهم السلام و ذکر فضائل، تنقیص نمود و به ایشان تهمت زد.

#حدیث_شناسی #دین_شناسی #تقطیع #صدوق #شیخ_صدوق #وثاقت_صدوق #تقطیع_صدوق #وثاقت_شیخ_صدوق #رفع_اتهام_تقطیع_صدوق

🆔 @ShiaOmari
7👍6😢1
💠 نقدی بر حدیثگرایی بی‌قاعده و نقل احادیث از منابعی که اعتبارشان ثابت نیست و اطمینانی به صدورشان نداریم

🔹حمزة بن طیّار گوید: بخشی از خطبه‌های امام باقر علیه السلام را بر امام صادق علیه‌السلام عرضه می‌کردم و می‌خواندم تا اینکه به بخش‌هایی رسیدم که امام صادق علیه‌السلام فرمود: «بس کن و سکوت کن». سپس فرمود: «آنچه به شما می‌رسد و درستی آن را نمی‌دانید، لازم است از نقل آن خودداری کنید و تحقیق کرده و آن را به امامان هدایت بازگردانید؛ تا مقصود آن را برای شما بازگو کنند و ابهام را از شما برطرف کنند و حق را به شما بشناسانند. خداوند متعال فرموده است: پس از اهل ذکر بپرسید اگر نمی‌دانستید»(النحل:۴۳ - الأنبیاء:۷)

🔹ابوسعید زُهری از امام باقر صلوات الله علیه نقل می‌کند که حضرت فرمود: «توقف هنگام شبهه(امور مشکوک) بهتر از افتادن در ورطه نابودی است. و ترک کردن نقلِ حدیثی که روایت نشده، بهتر است از نقل کردنِ حدیثی که آن را به‌ خوبی نفهمیده‌ای»

📗الکافی، ج۱، ص۵۰

📌مطلب مرتبط(۱) - مطلب مرتبط(۲)

#حدیث_شناسی #فهم_دین #دین_شناسی #اعتبار_احادیث

🆔 @ShiaOmari
23👍2
💠 هر روز مبتذل‌تر از دیروز

متاسفانه با گذر زمان همه چیز به ابتذال کشیده شده است از جمله هنر! هرچه زمان می‌گذرد بر ابعاد و وسعت این ابتذال نیز افزوده می‌شود. در گذشته مردم از لابه‌لای اشعار فاخر و زیبا، معارف اخلاقی و انسانی را می‌آموختند و به این مسائل اهتمام داشتند، امروزه رپِرهای بی‌محتوا و ضدارزش، الگوی جوانان ما شده‌اند.


فیض کاشانی:

زین جهان پیروی آلِ نبی ما را بس
در قیامت ثمرِ حبّ علی ما را بس


نیست ما را که کم و کیف از ایشان پُرسیم
ما و تسلیم، که آن نصّ جلی ما را بس


اگر اعمال نکوهیده وگر نانیکوست
اعتقاداتِ خوش ما به وصی ما را بس


شُکرِ لله که ما با همه عالم صلحیم
جنگ با وسوسه‌ی نفسِ دَنی ما را بس‏


ذرّه‏ای بغض کسی در دل ما کی گنجد
بغض هر سه لعین ابدی ما را بس


ما نخواهیم در این نشأه که سلطان باشیم
لذتِ بندگی از دارِ دَنی ما را بس


فیض از مال و بزرگی و ریاست بگذر
کنجی و ذوق حدیثِ نبوی ما را بس



پی‌نوشت‌:
✓ هنر فاخر به این می‌گویند. چه قدر زیبا مرحوم فیض کاشانی در این شعر، عقایدِ حقّه را بیان کرده است:

- کافی بودن پیروی از اهل‌بیت علیهم‌السلام برای سعادت
- محبت امیرالمومنین علیه السلام نجات‌بخش آخرت
- تسلیم اهلبیت بودن و تردید نداشتن در حکمی که ایشان بیان می‌کنند
- تقدّم و اهمیت صحت عقیده بر ظاهرگرایی
- در صلح و صفا بودن با همگان و دشمنی با هوای نفس خود
- برائت و بیزاری نسبت به غاصبان حقِ اهل بیت علیهم السلام
- زهد و بی‌رغبتی به دنیا و مال و ثروت و حکومت و ریاست
- شیفتگی به عبادت و بندگی خداوند و عزلت و انس با احادیث اهل بیت علیهم السلام

✓ دین و اخلاق و ادب نیاز به آموزش دارد. نباید آموزش این موارد را از دولت‌ها و نهادها انتظار داشت. سعی دولت‌ها بر آن است که مطابق خواست و نیاز خود پرورش دهند‌. بنابراین باید خودتان دست به کار شده و مطالب آموزنده و اخلاقی را به فرزندان و عزیزانتان آموزش دهید و یا محتوای صحیح را در اختیارشان بگذارید و آنان را به مطالعه تشویق کنید. متاسفانه خانواده‌ها عموماً به فکر جسم و درس و اشتغال فرزندانشان هستند ولی نسبت به معنویت و دین و اخلاق و روح و روان آنان توجهی ندارند.

✓ شعر از کتاب شوق مهدی علیه‌السلام

#هنر_فاخر #هنر_مبتذل #دولتگرایی #سوسیالیسم #نقد_سوسیالیسم #حدیثگرایی #فیض_کاشانی

🆔 @ShiaOmari
31👍8😢2
💠 فرصت سوزی غیرقابلِ جبران رهبر ایران در حوزه اقتصاد و انرژی

طی این چهار پنج دهه‌ای که حاکمان ایران به برکت اندیشه‌های چپ کمونیستی و اخوانیگری در حال نزاع با مغرب‌زمین بودند و تحریم‌ها را به جان خریدند و سپس با انگاره فریبنده‌ی "خودکفایی" و "حمایت از تولید داخل و ممنوعیت واردات" عملاً یک خودتحریمی دیگر بر تحریم‌ها افزودند و از اقتصاد جهانی حذف شدند، کشورهای عربی خلیج فارس از این نعمتِ خدادادی نفت و گاز نهایت بهره را بردند و با فروش آن‌ها و سرمایه‌گذاری در حوزه‌های غیرنفتی مسیر توسعه را به سرعت طی کردند به نحوی که هر روز وابستگی‌شان به اقتصادِ نفتی کاهش می‌یابد و اگر طی سال‌های آینده تقاضای جهانی نفت کاهش یابد، اقتصادشان پابرجا مانده و آسیب چندانی نمی‌بیند. آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در گزارش World Energy Outlook 2023 پیش‌بینی کرده است که تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۳۰ به اوج رسیده و پس از آن شروع به کاهش تدریجی می‌کند. به‌ویژه از ۲۰۳۵ (یعنی ۱۰ سال بعد) به دلیل «الکتریکی‌شدن گسترده حمل‌ونقل»، «تغییر سبد انرژی جهانی» و «مالیات‌های کربنی و ممنوعیت سوخت‌های فسیلی در کشورهای پیشرفته» تقاضای جهانی نفت به شدت کاهش می‌یابد.

آن وقت رهبر حکومت ایران در یکی از سخنرانی‌های خود در چند سال گذشته به این می‌بالید که ایران تا ۸۰ سال آینده نفت دارد و جهان محتاج آن است!

نفتی که آن زمان خریدار و ارزش چندانی ندارد، فایده‌اش چیست؟! چند دهه‌ی آینده مملکت چه چیز ارزشمند دیگری دارد که بتواند به کمک آن توسعه یابد؟!
همچنین «سوء مدیریت منابع آبی و به دنبال آن خشک شدن حوزه‌های آبخیز و سفره‌های زیرزمینی» و «پیر شدن جمعیت» از دیگر بحران‌های غیرقابل جبران تحت مدیریت داهیانه رهبر معظم است.

آ.خامنه‌ای! با این علم و سیاستگذاری و پیش‌بینی‌هایت بد فرصت‌سوزی کردی! بد.

#نفت #خلیج_فارس #اقتصاد_نفتی #فتنه_اخوانیگری #اخوانیگری #خامنه‌ای #رهبر_انقلاب #انرژی #گاز

🆔 @ShiaOmari
👍482
💠 حکومت در خدمت دین | دین در خدمت حکومت

تعامل علامه مجلسی با حکومت صفویه از جنس تعامل وهابیت با آل سعود است. وهابیون به آل سعود نزدیک شدند برای نشر و گسترش عقاید و اندیشه‌های خود.‌ یعنی از قدرت و امکانات پادشاه برای پیشبرد مذهب استفاده کردند و پادشاه را در خدمت دین در آوردند، نه دین را در خدمت پادشاه.[هر چند در این مدل، ادعاهای گزافی چون "ولایت مطلقه" و "خلافت اسلامی" مطرح نمی‌شود و "فساد حاکم و حکومت به نام خدا و مذهب" چندان نوشته نمی‌شود، ولی به نظر امروزه این مدل در شیعه جوابگو نیست و مفاسد دیگری دارد که در اینجا اشاراتی شد]

در مدل "حکومت اسلامی" بر عکس است؛ دین در خدمت حکومت و حاکم و افکار اوست.[اینجا]

#حکومت_اسلامی #صفویه #علامه_مجلسی #اسلامگرایی #نقد_ولایت_فقیه  #دین #مذهب

🆔 @ShiaOmari
👍154
2025/07/14 02:09:20
Back to Top
HTML Embed Code: