Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
139 - Telegram Web
Telegram Web
دادا کجایی

تو میتونی اگه بخواهی
میدونم میتونی داداش علی
بلند شو کم نمیاری داداش
بلند شو میدونم میتونی

میخوام یه بار دیگه سرمو بالا کنم و بگم
داداش علیم پشتمه افتخار میکنم
من کوچیکتر از اونم که نصیحتت کنم
اینا درد دلمه که دارم با رپ میگم
یادته وقتی پشت سی‌جی صد و بیست و پنج تک چرخ میزدی و همه جفت میکردن و
نفسا حبس میشد و رو پا بودی و شاخ؟
یه علی بود که با مرامت همه حال میکردن
تو بودی و سر او سینه و محل لوطی‌گری
گرده لامصب چیکار کرده باهات علی؟
بابا مُرد و من رفتم، تو موندی و دوا
علی‌ای که من می‌شناسم این نبود دادا
تو کسی بودی واسه خودت چی مونده حالا
از کت و کول و زخم دشنه و ادعا؟
دادا قرار نبود تو زمینِ حریف خاک شی
خودت میگفتی زندگی کشتیه
حریف همیشه پشتت و خنجر تو دستشه
ضربه میشی اگه یه لحظه غافل بشی!
حالا تو خماری، تو هر لحظه دشمنت
یه خمتو میگیره و ضربت میکنه
ببین چروکه رو صورت مامان غمیه
که از حسرت تو داره رو چهره‌اش میشینه
تو هر لحظه آب میشی و از غصه‌ی تو
اونم اگه یه روز افتاد مرد تعجب نکن
علی سالار پشتم دادا خالی شده
سایه‌تم اگه خم باشه واسه‌ی ما بده
خبرتو دارم از پارک شهر و دستشویی‌ها
ببین آدم چه جوری از کجا میرسه به کجا!
نمیشه بی‌خیالت شم بگم بذا بره دادا کجایی
بغلم کنی؟ گریم گرفت...

تو میتونی اگه بخوای، میدونم میتونی داداش علی
بلند شو کم نمیاری داداش، بلند شو میدونم میتونی

یادته واسه آخرین بار وقت خداحافظی
برادر جان و یاور همیشه مومنو خوندی؟
حالا وقتی که داریوش میاد و اینجا میخونه
تو رو رو سن می‌بینم انگار داری میخونی و
بغض می‌گیره گلومو میگم به صلیب صدا
مصلوبم اما تو نگی مغلوبم دادا
وطن تنتو بساز، وطن با من و تو
اگه سر پا بمونیم میشه گفت بره جلو
این یه خاکه فقط که با ناز قدمت
جون میگیره و زنده میشه مملکتت
ما رو که ساده به خاک نشوندن،تو رو
به اونچه که معتقدی بیشتر نده آتو
ما تو غربتیم و تو تو غربت تنتی
میدونی که دیر نیست میشه برگردی
که مشکل داری میدونم مشکل بده
میگی اونی که بالا نشسته ریشه‌تو زده
اون بد تو چرا به بد پا میدی دادا؟
جواب بچه‌هاتو چی میخوای بدی فردا؟
اونا نمیفهمن هیچی لامصب
ببین دخترت واسه خودش دیگه خانومی شده!
دخترت واسه خودش خانومی شده
جلو اون بچه دوا میزنی؟‌
آفرین!
جلو اون بچه دوا میزنی!
آخ خدا...
#دادا_کجایی
ShnText.t.me
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی خدا خوابه

سه نفر، سه مرد از جنس مرگ
یه تن شکسته شده از جنس تگرگ
سه اراده، شش بیضه، سه آلت
یه ترانه، یه بهانه و یه فرصت
سه مغز پر از آیه و خشم و شهوت
یه اتاق، یه کبوتر، یه حرمت
تو رگ‌هاشون که جاریه آب منی
تو توی لحظه‌ای که تو حسرت مُردنی
وحشت از تو چشماش فوران میزد
دستاش بسته بود فقط فریاد میکرد
اوین صداشو خفه میکرد تو دیوار
درد دخول و چندش از این تکرار
زخم رعشه‌ی خنده‌هاشون رو تن
ترانه گریه کن چشماتو ببند
تو بکن برادر خدا خوابه
بکن مثل تاریخ کردنی، کردنی
بدن مجروح و پاره‌شو بسوزون
روی نعش این کبوتر آیه بخوون
زمین وارثتو ببین خون گریه کن
زمین منفجر شو، بپاش حیا کن
شب از هم بدر طرح آسمونو
فلک به زیر بکش زمین و زمونو
زمین تف کن تو صورتم اگه ساکتم
اگه واسه ترانه صدتا ترانه نگم

ترانه نعره بکش، به حالم بخند
ترانه گریه کن، چشاتو ببند
ترانه ببین چطور غرقم تو لجن
ترانه تو بیا این بار منو خط بزن

یه سر رو سنگ‌فرش و خواب فشنگ
یه بدن، یه سرباز و اشکِ تفنگ
یه بسیجیِ عاشق رنگ سبز
یه پلیس یه پولِس مسیح و نفی جنگ
یه آخوند رها توی قلب مردم
بی عمامه به سر، توی دست کژدم
یه مهسا، ژیلا، شیوا، محمد
عیسا، عدنان، کاوه، جلوه، احمد
یه وکیل بی وکیل و درد قفس
سیلی و فحش و سلول و حبس نفس
یه بغض بلوری تو گلوی قناری
یه صدا، یه گلوله، یه زخم کاری
یه محمود اما از جنس ذغال
یه حقارت، توهم، حس کمال
یه دولت که از معده‌ی ملت قی شده
گله‌ایی که سی ساله وله، پی شده
خط بد و زشت و سیاه یه مداد
دکتر مریض و مجرم بی‌سواد
مثل هاله‌ی نور دور سر میخ
کاریکاتوریه دیکتاتور بوق و بیغ
یه ولی فقیهِ وقیحِ شنیع
یه معاویه گم تو لباس علی

ترانه ببین این کشتی رو تو لجن
ترانه اسمشو از این دفتر خط بزن
#وقتی_خدا_خوابه
ShnText.t.me
حرف زن (ریمیکس)

نزن، به اون کسی که باور داری، نزن
تو دستت قویه، ظریفه صورت این زن
به خدا همه‌ی تنم اینجا داره می‌لرزه
کی گفته پسرامون اوباشن، دخترامون هرزه؟
آره این درد مث یه غده تو سینمه
گمون نکن هرچی میگم از روی کینه‌مه
این یه شعر نیست، این یه بغض خفه شده‌س
ترانه نیست این یه فریاده تو بن‌بست
این یه زخمه که تو خلوت منو میخوره
تو عمق فاجعه‌ی صورت خونینت می‌بَره
تو چشات از حادثه سیاهه، میدونم
میگن نفس بودنت گناهه، میدونم
تو مث مرواریدی، اما نه واسه زینت
ظریفی، زیبایی، گرونی، اینه صحبت
آدما مریضن، تو بودنت سلامت داره
آره تو گناهی، گناهی که برکت داره

آره می‌جنگم واسه هر چیزی که مال منه
اسلحه‌م صدامه، بلند میشه این حق زنه

نمیخوام برام نقشِ یه دلسوزو بیای
بیخود میگی ضعیفم، من شیرم، تو کجایی؟
دیگه نمیخوام واسه‌م مرثیه سر کنی
همین شعرم میشه واسه تو یه تودهنی
نگاه نکن روسری رو سرمه، این جبره
من معتقد نیستم که راه حلش صبره!
این یعنی حقمه زندگی، من یه آدمم
بگو میخوام ببینم، بگو تو چی از تو کمم؟
بذار دو دقیقه بگم مث یه زن حرفمو
آدم آدمه، تو باید بفهمی دردَمو
قد یه تاریخ حقمو گرفتن و بردن
نوبتی هم نوبتمه، قدیمیام مُردن
تو حق داری هرچی میگی، قانون طرفته
قانون به تو میگه بزن، زدن فقط حرفته
این سر واسه شکستنه، آره درد میکنه
بزن، منم حرف میزنم ببین کی جون میکنه
نمیخوام مث همیشه بشنوی گریه‌مو
تا وقتی دستت بلند شد ببینی ترسمو
باور کن از تو کتابا اسم مردو خط زدن
آدما امروز دوجنسن: یا نامردن یا که زن
آدما امروز دوجنسن: یا نامردن یا که زن

آره می‌جنگم واسه هر چیزی که مال منه
اسلحه‌م صدامه، بلند میشه این حق زنه آره

من واسه‌ت چی هستم تو این دنیای وحشی؟
یه چیز میگم زانو بزنی، کم بیاری، تا شی
این آدمیت نیست، مغزتون تو کمرتونه
بهتره بچرین، هرزگی آب و نونِ‌تونه
عشق براتون یه حرفه، مضحکه، توخالیه
بچه، خونه، خونواده یه چیز پوشالیه
اما من گرونم، قیمتم بالا خونمه
آسون به دست نمیاد، این بسته به جونمه
هر وقت که اراده کردی برات مادر شدم
اگه جنگ بود پا به پات جنگیدم، خواهر شدم
آره این زن خُرد و شکسته همسرته
آره این زن که حالا نمیشناسی تو، زنته
تجاوز یعنی همین، هر کاری که خواستی کردی
با توهین و تشر و توسری کی گفته که مردی؟
یه روز میشه که تو نمیتونی بگی چی بپوشم
من عروسک نیستم که شخصیتمو بفروشم
من پوششم عوض میشه، تو سطح قضیه اینه
تو با مغزت چه میکنی که تا قیامت همینه؟
دیگه سنگِ هیچ دستی سرمو نمیشکونه
کسی دیگه تو گوشم آیه‌ی وحشت نمیخونه
تنم لگدمال نگاه هرزگی‌ها نمیشه
این یه عزم جزمه، طوفان و خاک و آتیشه
این یه عزم جزمه، طوفان و خاک و آتیشه
#حرف_زن
ShnText.t.me
آخرین زمان

یه آینه از لجن پر از چهره‌های طاعونی
یه سبد چشای کنده شده تو دستایی خونی
بدن‌ها بی سر و گردن و هق‌هقِ فواره
شلاق داغ و چماق و بند و استفراغ خونی
یه ستاره آویزون به داره دوباره
یه خورشید که خاموش میشه با حکمی آسمونی
زنایی که آویزونن از سینه‌هاشون به سقف
مردایی با بیضه‌هایی بریده شده تو جوونی
بوی حشیش و شیره پخشه از حاشیه‌های شهر
صدای ضجه‌ی زنجیر آدمای زندونی
و رهبری که خطبه میخونه از دنیایی بهتر
و مردمی خیره به آسمون با صورتایی استخونی
کمرها خمیده، رنگ صورتاشون پریده
پدری گریونه، کی سینه‌ی دخترشو دریده؟
تموم محله‌های شهر جُلجتا شدن
مسیح در نام پدر آدما رو به صلیب کشیده
نفسا حبسه تو سینه از ترس شقه شدن
کسی اینجا کسی رو جز جلاد آزاد ندیده
ولی من خط بطلانم، ببین زبون سُرخو
سرم سبز و مث سروو ببین تنم سفیده
ببین معجونی از کوه و عقاب و آهن و سنگم
این آخرین زمانه، زمانِ آخرم رسیده

توی شهر ما، قلبا رو دارن
توی شهر ما، خنجر می‌کارن

تو وجودت نجس میکنه زمین و هوا رو
صورتت سیاه میکنه تموم آینه‌ها رو
بکشم وسط مث تو بازم پای خدا رو؟
به گوه می‌کشی تو شعر و کلمه‌ها رو
تو کوتاهی با قد خودت می‌سنجی آدما رو
با خط‌کش شکسته‌ت می‌گیری فاصله‌ها رو
که از چاله به چاه می‌بری قافله‌ها رو
عفونت لزجی که می‌سوزونه لاپا رو
خشم حُمق بی‌عمقی که داره میکنه ما رو
نماد موش و دم و سوراخ و دسته‌ی جارو
تو تو خلسه‌ای، نشئه از قدرتی و میخندی
منم اون که میخواد جر بده چرتِ قصه‌ها رو
این یه سیله که آروم نمیشه چشاتو واکن
ببین رد خطِ میلیونی خاشاک و خارو
بگیر و ببند و بزن، بکش، بدر و بدزد
ببین میشه بازم پاک کنی حافظه‌ها رو
تنها رسم تو و تبار تو سهراب کشیه
زمین چطور از یاد ببره خون ندا رو؟
تا وقتی خون تو رگامونه نعره‌مون بلنده
تا کی میشه آخه خفه کنی حنجره‌ها رو؟
که از هر قطره خون یه زن و هر کلمه یه مرد
جاریه، ساریه، کاریه، بگو آقا رو
که مملکت با کفر می‌مونه اما نه با ستم
این اول کاره بشین بشمر حادثه‌ها رو...
#آخرین_زمان
ShnText.t.me
حسن من

شعر با صدای یک کودک:
اتل متل توتوله، گاو حسن چه جوره،
نه شیر داره نه پستون، گاوشو بردن هندستون، یک زن کُردی بستون،
اسمشو بذار خال‌قزی، دور کلاش قرمزی
هاچین و واچین، یک پاتو ورچین

خورشید قلبم تو دستشون بود و
کینه تو چشِ شب‌پرستشون بود و
میشد تاریکیو به دل نگیرم
بازی بز و گرگو یاد بگیرم
ولی این بازی واسه من دیگه سخت بود
موندن و مردن تو دست بخت بود
تو بگو حادثه توی کمینه؟
هر چی که میاد حق این زمینه؟
همینه که حال من و تو عجیب شده
کوچه باغامون پر از صلیب شده
پهلوونایی که لنگن و تیر خورده
سهراب بی پدرمون خیلی وقته که مرده
گیجیم و کلک آسمون باورمونه
لالیم و حرف مغزمون حرف نونمونه
توی مرگ و چپاول یاس‌های باغچه
ضجه واسه رازقی از فریبمونه
اینجا شب ستاره‌هامون یخی‌ان
عروت‌الوثقی‌هایی که نخی‌ان
پاهاتو ورچین حسن کوتوله
شیر این گاوای مقدس اَخی‌ان

حسن تو شعر بخون میخوام گریه کنم
حسن از داد زدن خسته شدم

غیر حسن کسی تو این بازی نباخته
اون سرشو داده با قاضی نساخته
حسنِ من دست و پا تو بریدن
لبتو دوختن و ناخناتو کشیدن
حسن تو کوچه راه میره، مادرا میدونن
اسمشو رو زبون مث ترانه میخونن
حسن ساکته داره پیر میشه، اون شاعره
اون یادش رفته مگه مَرد دمِ آخره؟
حسن امروز قصه‌ها پر گوسفند شدن
نقش منفی با بزهاست، گرگا آدم شدن
حسن من، حسنِ یه تاریخ زنده
حسن قحطی و درد آدمای ژنده
حسن از توپ پلاستیکی تا قمه
پای چوبه‌س حسن اما ولی الدمه
حسن دلارام دارابی رو داره
حسن شاعر دیروزمون چرا خماره؟
حسن شیش جیب و کتونی چینی
حسن و لالایی با قصه‌های دینی
حسن محکوم، حسن تباهی
حسن مرگ و جنگ و حسن سیاهی
حسن و یاد کوچه خاکی‌های شهرش
حسن و تبعید و دوری و سالها صبرش

حسن تو شعر بخون میخوام گریه کنم
حسن از داد زدن خسته شدم
#حسن_من
ShnText.t.me
هامون

نه اشتباه نکن این یه شعر عاشقونه نیس
تصور کن یه مردو با چشمای خیس
نمیخوام، نباید تو شعرم به تو جسارت کنم
نباید حس عشقو تعبیر به اسارت کنم
شکسته میرم امشب بانو خدانگهدارت
اگرچه میشکنه اون دل سبز و سپیدارت
واسه من که پنجره یه آرزوی مبهم بود
ولی تو پنجره باشه تموم دیوارت
ببخش منو اگه بوی زخم چرکینم و
زجه‌های کبودم میشه موجب آزارت
دیگه صدای گریه‌ی بی‌وقتم نمی‌شکنه
سکوت سرد و پر از انبساط افکارت
خیلی انتظار کشیدم که شاید بیای
باز برای بدرقم با اون لباس گل‌دارت
و دل‌خوشم کنی با یه دروغ مصلحتی
که میشه شاید بازم بیام برای دیدارت
ولی چه فایده که خوابت عجیب سنگین بود
صدای خاطره‌هامون که نکرد بیدارت
میگن روزه گرفتی و دیگه غزل نمی‌نوشی
بمونه این آخرین غزلم واسه افطارت
شکسته میرم و خاطرات سبز تو رو
به یادگار می‌برم امشب خدانگهدارت

بی سر و سامون، رفیق بغض جاده
بی همه چیز شد، به جز این عشق ساده

هرچی لبه تو دنیاس، مجیز تورو میگن
تو که بی لب زاده شده بودی ستمگر
هرچی دسته تو حسرت دامن توئه
تو آخرین جوابی واسه یه خواست بی‌ثمر
تعبیر یه خوابی که تو ذهنی خسته‌س
اون آخرین در نجاتی که همیشه بسته‌س
تو یه تکرار خسته‌ای که فقط یک باره
وحدت اون دردایی هستی که بی‌شماره
من تو اسم تو تجزیه شدم بانو
تجربه کن منو تو یه مرگی دوباره
شعری که خونِ تو حسرتت لخته میشه
آخرین وارث نسل عشق اخته میشه
منو تو این هجرت غمگینم بدرقه کن
تموم واژه‌ها رو تو ذهنت دغدغه کن
بذار تکثیر نگاه تو بشم بانو
اسم حقیرمو رو زبونت لقلقه کن
واسه کسی که خرابه عمری زیر آوارت
آخرین جمله همینه خدانگهدارت

بی سر و سامون، رفیق بغض جاده
بی همه چیز شد، به جز این عشق ساده
#هامون
ShnText.t.me
همه چی دروغه

جهانو به دو قسمت اگه تقسیم کنی
یه مرز باریکی وسطش ترسیم کنی
حکماً یه عده خوبن و بقیه بدن
چند تا رفیقتن و بقیه همه دشمنن
طرف تو همه صافن و لوتی و بامرام
طرف دیگه حتما پلیدن و هیولان
ولی دروغه وقتی بفهمی یه جنسن
دوطرف، این وسط فقط تو رو بازی دادن
تو میشی پله بقیه بالا میرن ازت
تو چشات نگاه میکنن و بهت میخندن
میشه دائم باهات از امید و اعتماد بگن
تو باور میکنی و اونا تو رو به گور می‌سپارن
تو یه دستمال چرکی تو دستشون، همین!
لجن روحشونو با تو پاک میکنن
نگاه میکنی به دور و برت می‌بینی همه،
گیر کمر و شکم، اینه مرام رمه
هورا میکشن برات میشی شاعر ملی،
ارزش داری براشون، آره خیلی!
مث تو اومدن و حالا
اسمی نیس دیگه ازشون
هی.. پس چی؟
یعنی همه چی دروغه فقط تویی و خودت
یعنی همه چی دروغه خودتو گول نزن
هر کی دست راستشو دراز کرده
توی دست چپش خنجره، خوب ببین

یعنی همه چی دروغه حتی تو حتی من
یعنی ببین و بمیر ولی بیخود جوش نزن

حتی تو که تو بغلمی و از عشقی
دم میزنی و اشکت دم مشکی
هست ولی فکرت پیش کسیه که وقتی
گیج میشی پولشو می‌بینی، آره مشتی
هر کی دنبال یه چیزیه توی کسی دیگه
رابطه یعنی یه معامله که سود بده
تا جایی که مصرف بشی ارزش داری،
اینو میگن ارزش انسان، آره حاجی
یعنی همه چی دروغه عشقت حرف مفته
می‌فروشی راحت منو اگه پاش بیفته
دروغه همه چی جز اشکای اون مردی
که تو آینه خودشو می‌بینه و گَردی
نشسته رو موهاش، همه چیشو باخته
توی سلولی که دنیا واسه‌ش ساخته
یعنی همه چی دروغه جز خون سعید
دامادی که تو حجله عروسشو ندید!
یعنی همه چی دروغه جز خرمشهر و
مردای تیکه‌تیکه و زنای بی شوهر و
دروغه اون که زیر تانک رفت، رهبر نبود
رهبر در گوشش لالایی مرگ میخوند
همه چی دروغه جز شاعری که نیومده
همه چی دروغه جز شعری که کسی نسروده
همه چی دروغه جز پاکت سیگارم
نُتی که یه روز گم شده رو گیتارم
همه چی دروغه جز فصل سرد فروغ
یعنی همه چی دروغه، حتی دروغه این دروغ!
#همه_چی_دروغه
ShnText.t.me
طرف ما

وقتی چشامون وا شد از زندگی سیر شدیم
نفهمیدیم چی شد توی جوونیمون پیر شدیم
گفتن چپ میزنی، منحرفی، بی‌اعتقادی
اما کِی شما به سوال‌های من جواب دادین؟
ما از وقتی چشا رو وا کردیم که جنگ بود
تو دست بابا به جای قلم تفنگ بود
همیشه یه پای زندگی واسه ما لنگ بود
همیشه جواب اعتراضمون که سنگ بود
فقط واسه یه بار بذار من بگم قصه رو
من و تو، هردو تا می‌شناسیم درد و ریشه رو
واسه یه بارم بذار فکر کنم که آدمم
تصور کنم تو یه جامعه‌ی سالمم
بذار یادم بره بیست سال توسری خوردم
که یه تفاله‌ی بی‌ارزشم، بذار فکر کنم
بذار یه لحظه چشامو ببندم رو خواهرم
رو گریه‌ی شبونه و بغض مادرم
بذار چشامو ببندم و بگم خوشبختم
که بی آینده نیستم و به فردا چش دوختم
تو تو دلت میخندی اگه تو ناز و نعمتی
آخه زندگی واسه ما یه چیز دیگه‌ست لعنتی
واسه ما لحظه‌هایی تو خواب که رفته
گریه‌ی سرخ اون چشایی که خون گرفته
واسه ما این زندگی نیست مث جون کندنه
مث تو صبح زنده شدن و شب مردنه
مث یه مامور با چک‌های برگشتی و
دست و پا زدن توی فقر و بدبختی و
مث این که دامنتو رو سرت بگیری و
آبروت بره تو محله‌تون بخوای بمیری و
باید خودتو بفروشی، هر جوری پول میخوای
تو سرتم اگه میزنن صدات درنمیاد
یه زندگیِ قسطی، آخر ماه اجاره‌خونه
انسجام ملی، اسلامی، زیر سقف ویرونه
به هر کی هرچی که گفتم کسی که چیزی نگفت
طرف ما همیشه یه شبه، یه شب مخوف

طرف ما، مرگ هم تاوون داره
طرف ما، همه پیاده‌ن یه عده سواره
طرف ما، کلکسیون بدبختیه
طرف ما، همه چی واسه ما بی‌معنیه

طرف ما فاحشه یه زنِ خونه‌داره
جز این راه واسه شام شبش چاره نداره
طرف ما، معرفت لب خیابونا وله
این که شرم نکنی از خودت خیلی مشکله
جایی که معنی آدم همیشه زیر سواله
مثل یه انسان زندگی کردن تقریبا محاله
یه بار سنگین اینجا از صبح تا شب رو دوشته
فقط صدای وحشت و خفقان تو گوشته
طرف ما، جانی تو دانشگاه درس میخونه
طرف ما عجیبه دانشجو تو زندونه
طرف ما ملیت یه تخته سنگ شکسته‌س
هویت اون دریه که چهارده قرن بسته‌س
تو محله‌ی ما آدما نصف قیمتن
اینجا به آدم قد یه سگ ارزش نمیدن
واسه ما خیلی وقته که تو سری خوردن عادته
و یه خدایی که میخنده به حالمون شاهده
اینجا دلت گرفت، میگن خودکشی راه‌حله
اینجا زندگی کردن از مُردن مشکل‌تره

طرف ما مرگ هم تاوون داره
طرف ما همه پیاده‌ن یه عده سواره
طرف ما کلکسیون بدبختیه
طرف ما همه چی واسه ما بی‌معنیه
#طرف_ما
ShnText.t.me
سارینا

تو تو تخت خودت خوابیدی و راحتی
غذات یه وقتی داره و خوابت ساعتی
مدرسه میری و شانست واسه زندگی
بالاس نمیشه ردش کنی، دایی سخت نگیر
یه بابا داری که مث شیر پشت سرته
مامانی که قلبش با قلب تو می‌تپه
حالا بزرگ‌تر میشی و می‌بینی زندگی
چطور آدمو خم میکنه، دایی سخت نگیر
دایی قدر اون چیزی رو که داری داشته باش
زندگی مث رنگ و قلم و تو نقاش
هر جور رنگش کنی همون جور می‌مونه
نشه جغد شومی تو بومت بخونه
نشه سفیدیِ چشمات یه روز خون بشه
نشه صورت قشنگت گلگون بشه
دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی
ولی تو بعضی راها دیگه برگشتی نیس
به هر دستی که دس دادی، دستتو بپا
دایی بترس از گرگای آدم نما
تن لختتو بده به کسی که روح لختشو هدیه
میده بهت و پاش میفته
دایی بپا بکارت روحت خط نخوره
این یکی پرده رو نمیشه دوخت دوباره
اگه نخونی و ندونی پس زود خام میشی
سرتو بالا نگهدار، نشه رام شی!
نگی روسری روسرته و محدود شدی
حدودو تو تعیین میکنی زندگی یعنی؛
زندونی که آزادیت دست خودته
مگه کوهو میشه به بند کشید دایی؟

سارینا بیا ببین داییتو دوباره
گُلی که کاشته امروز فقط یه خاره
سارینا قصه‌ام همیشه گریه داره
سارینا سارینا سارینا...

نشه اخم کنی به اون دختر بچه‌ای که
گلی داره تو دستشو میخواد بهت
بفروشه رو برگردونی و با خودت بگی
فرق داری، حتما آره فرق داری دایی
اون یه بچه کارگره از پایین شهر
فقر و ترس و سیاهی همراهشن
باباش معتاده، دایی ببین صورتشو
جای سرخ سیلی سرد پدرشو!
فقط نُه سال داره تو مدرسه نیست و
طعم تلخ کارو به دوش کشیده و
گُلی که پرپر میشه تو دست مشتری
اون گلی که با تلخی ازش می‌خری
واسه اون گل نیست، یه لقمه نونه
ضامن اینکه کتک نخوره تو خونه!
نپرس تقصیر کیه خودت یه روز می‌فهمی
نپرس قصه‌ش طولانیه دایی زمین،
پر از آدمایی که کار میکنن و یه عده‌ای،
فقط پول دارن یه مشت عقده‌ای
که از کار کارگرا کاخ ساختن و
چه کسایی تو این راه جون باختن و
این چیزا رو به دیگرون بگی بهت میخندن
آخه زشتی هم عادت میشه واسه آدم
ولی تو قصه‌ی خودتو بکش نقاش
بذار هر کی هر چی هس باشه
تو خودت باش.

سارینا بیا ببین داییتو دوباره
گُلی که کاشته امروز فقط یه خاره
سارینا قصه‌ام همیشه گریه داره
سارینا سارینا سارینا...
#سارینا
ShnText.t.me
من یه دردم

من یه ایرانی، افغانی، تُرک، آمریکایی‌ام
یه روسم، عربم، چینی‌ام، آفریقایی‌ام
من یه یهودی، زرتشتی، مسیحی، بهایی‌ام
هندو، مسلمونم و بی‌مذهبم و بودایی‌ام
یه ایرانی‌ام که صفا و سادگی رسممه
یه افغانی‌ام که تاریخم پر از ستمه
من یه کُردم که رفیقم کوه و تفنگه
یه فلسطینم که چهل پنجاه سال تو جنگه
یه آفریقایی سیاه مث عمق جنگل
اونی که رفتار میشه باهاش مث انگل
یه آلمانی‌ام که از نازی‌ها سیلی خورده
یه حزب که واسه جنایتش آبرومو برده
یه آمریکایی که دست تو دست عراقیا
گریه کردیم تو این جنگ و مرگ و غوغا
یه اشک قشنگ از چشم یه تبتی
که می‌سوزه تو حسرت آزادیِ مملکتی
یه ایرانی‌ام که پرچممو گم کردم
وسط این همه اسم و رسم سردرگمم
به هر شکل و لباس و زبون تو هر مملکتی‌ام
به نام عشق و آزادی و انسان و حیثیتم
به اینکه همه مث همیم و فقط این یه اصله
به نام انسانیت که زیباترین رسمه

من یه درد مشترکم فریاد کن منو
دیوارو بشکن و بیرون بزن از این تنو
رها شو، رها شو، تو وسعت دنیا رها شو
با هر رنگ پوستی و زبونی هم‌صدا شو

واسه روزی که تموم زندونا ویرون شه
و چشم مادرا واسه بچه‌ها گریون نشه
و روح قشنگ هیچ زنی لگدمال نشه
غیرت پرمعنی مردها پایمال نشه
و هیچ سری بالا دار نره واسه عقیده‌ش
زنی از ترس خونواده نسوزه تو آتش
روزی که زندگی هیچ کسی تفتیش نشه
ملاک اعتقاد و ایمان تسبیح و ریش نشه
روزی که آزادی تو خیابون همه برابر
زن و مرد، کوچیک و بزرگ، خواهر و برادر
روزی که همه جا توی صلح و آزادیه
قدم به قدم باغ و درخت و آبادیه
لحظه‌ای که شاید انسان دوباره معنی بشه
تموم این شعارای قشنگ عینی بشه
لحظه‌ای که میرسه شاید ولی من نیستم
من خیلی زودتر از اونچه فکر کنی می‌میرم
ولی تو بمون و به یاد شاهین پرواز کن
پنجره‌های ذهنتو رو به دنیا باز کن
به جای من بخون و بخند و نفس بکش
تو هر لحظه اگه شد این سرودو آواز کن
بذار کوه پیش مرامت تعظیم کنه
آسمون بارونو با اشک تو تنظیم کنه
بذار واسه یه بار شده آدم، آدم شه
مث استعاره‌ای از شعرای ساده‌ام شه
#من_یه_دردم
ShnText.t.me
اینک آن انسان

با بی.. نه، بی با.. نه، با.. با
از حسی که نمونده چیزی بر جا
از من که شکستم و غربت سنگین و
شب گریه‌های بی‌صدا
از فاصله حاصلِ حوصله سر رفت
از نعشی که بر باده تو هوا
از آدمی که لش شده روی تختم و
رخوت سخت خیره توی چشمها
من هیچ وقت آدم نبودم و نمیشم
تو هم دنبال یه آدم دیگه باش حوا
مریم قلب تو باکره نبود و
از من نخواه بشم که مث عیسی
از من بترس، از این هیچ مطلق
من گم شدم توی کتابای کافکا
از من چیزی نساز که نیستم
از این سوءتفاهم، از این اشتباه

حالا منم و بار هستی و این عذاب
سردرگم و مبهوت و بی‌جواب
تو هم دست بکش از این عشق رو به زوال
دیگه هیچ چیزی مهم نیست، بگیر بخواب

به این سایه که به جای من داره مینویسه
بگو خط بزنه اسممو از قصه
من و سایه‌م و سیگار پشت سیگار
شعر یعنی سرفه‌ی خشک خودکار
این شب دست نمیکشه دست از سرم
اگه از شب نگم از سگ بدترم
من تیر آخرم از کمون آرش
بذار رها بشم ببین تا کجا میرم من
چشمامو گره میزنم به ماه
دیگه فکر نمیکنم به راه و چاه
من رفتنی‌ام و رفتن رسممه
تو می‌مونی اما با حسرت نگاه
منو با کوتوله‌های اطرافت نسنج
از لُختی خشک این حرفام نرنج
که هیچوقت منو نمی‌فهمن بسه
هرچی چشم تو چشم این دسته
دوختم و لب دوختم و سوختم بی‌صدا
سردرگم و غمگین و بی‌جواب
تو هم دست بکش از این عشق رو به زوال
دیگه هیچ چیزی مهم نیست بگیر بخواب
#اینک_آن_انسان
ShnText.t.me
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دارم چرت میگم

من و نداری مث داداشیم که پا به پا
از اول با هم بودیم حتی تو اروپا
میگن داداشمون تو غربه، نه تو غُربت
میگن دادا مشهوری،
میگم تف به اين شهرت!
میگم تف تو روح پدرم که ارثیه نداشت
وقتی دو قرون نداشت گه خورد بچه کاشت
مث علف هرز تو دنیای کوفتی
هر کی برسه بزنه تو سرم جفتی
پشت کنکورِ لعنتی موهام سفید شد
بعدم مث سگ بندازنت بیرون از گود
هر کی دکتر میشه می‌پیچه نسخه برات
تو حالت به هم میخوره از همه بدت میاد
يکی عاشقته میگی شايد مرهم درده
ولی وقتی مايه نداری عشق کیلو چنده؟
گفت پول همیشه نمیاره خوشبختی
گفتم ولی وقتی نداری حتما بدبختی
به ما هرکی رسیده پول کثیف و نجسه
مث اين که ما اون آدم بده‌ايم توی قصه
مث اين که نداری واسه ما مثل شرفه
اتفاقا تنها چیزی که ندارم شرفه
اگه شرف داشتم مث بقیه دزد بودم
واسه ضبط دو تا دونه تِرک بايد جون بدم
اگه شرف داشتم شِر و ور می‌خوندم
خم میشدم پیش ارشاد و ايران می‌موندم

دارم چرت میگم دارم چرت میگم
ولي حقیقته، سخته، حقیقته

فرقی نمیکنه آسمون همه جاش يه رنگه
اين زمینه که يه جاش زشته يه جاش قشنگه
رو اين زمینه که بعضیا ميخورن و دارن
بعضی با گرسنگی شب رو بالش سر میزارن
بعضی از هر راهی پولدار میشن، میلیاردرن
اين يعنی اونا که ندارن باس بمیرن!
اين يعنی شعر و شعار، اينا همه حرفه
شیکم با قصه سیر نمیشه، میشه؟ پس کی؟
میدونی چیه بدبختی با آدم تعارف نداره
بی‌پولی بیچارگیه هیچ‌جا هیچ فرقی نداره
هرچی منگ و گاوگول هست واسه‌ت آدم میشه
هرچی نفله و مردنیه، واسه‌ت رستم میشه
يه دور نگاه کن دور و ورتو عوقت میگیره
تو سَری از همه‌شون، مايه نداری، غصه‌ت میگیره
وقتی نداری یه گهه زندگی هر جا
اون که داره پیش میره، تو میزنی در جا
وقتی نداری زنتم با تو غریبه میشه
می‌بینی تحويلت نمی‌گیره، نگو پس چشه؟
وقتی نداری حقیری، باید بمیری
وقتی مجبوری واسه اجاره خونه قرض بگیری
وقتی داداشتم واسه پول از تو چک میخواد
وقتی رفیقت درتو می‌ماله و کش میاد
اينه که کینه تو دلت یواش یواش جمع میشه‌
معنای عشق و عاطفه از وجودت کم میشه
میدونی هر کی یه جورا یه چیزی کم داره
هیچکی خوشبخت نیست تو دنیا، هر کی يه جور غم داره
هر کی تو دنیای خودش واسه خودش مملیه
اينا که می‌بینی همه حسن پپن، الکیه
اگه مردن میدونن وضعیت زناشونو
اگه زنن من میدونم وضع گریه‌هاشونو

دارم چرت میگم دارم چرت میگم
ولی حقیقته، سخته، حقیقته
#دارم_چرت_میگم
ShnText.t.me
جون فدا

ما نسل مار خورده و اژدهاییم
زير و رو نکش برامون که رو هوایی
اگه پاش برسه که میره جون فنا
پس پیش ما يکی نکن ادعا

جون فدا مدا کلمه عصبیه دادا
نبودم ببینم خونه ريخته وسط چهارراه
نبودم ببینم خط روی بازوهاتو
که باتوم رو سرت ملس نشسته، شکسته حالا
چی کرده رسم نسل من و تو که داده بگا
خواب گله مله گرگ و سگای عظما
منم تا حنجره پاره ماره بشه
پا هستم تا وقتی که سر بره بالا دار
چه فرقی میکنه که خونه يا اينجا
گفتم بخونم و امید تو رگات جاری بشه
صدام زخمه میزنه و يه زخمِ کاری بشه
که من عمرمو میخوام بذارم تو اين راه
فردا گِله نکنن از ما بچه‌ها،
که می‌دونست و نگفت و می‌تونست، نخوند
که میشد بمونه با ما تو جنبش، نموند
نه من مصلحت اصلا تو کفم نرفت
وقتی شما دارين تاوون میدين، خب منم میدم
من جسماً، رسماً، پیشتون نیستم
ولی فک نکنی تماشاچی کنار پیستم
نه من دو روزه نیس که دارم میگم و تو کارم
نه رپر پنج‌زاری و نه موج‌سوارم
وقتی کمرا می‌چرخید با شیش و هشتِ پاپ
چرخوندیم همه رو با ریتم هیپ‌هاپ
می‌چرخیدن و چشاشون پرِ اشک می‌شد
رپ دردو من آوردم پس شک نکن
ولی یه مشت فسیلِ اسکلِ دوزاری
چاله شدن زیر پامو مانع کاری
که من کم بیارم و قاطی شم باشون
من موندم، خوندم، از خونه‌ی ویرون
جف جف چشا به دهن من خیره شد
ولی کلمه به بدخواهامون چیره شد
ولی کلمه به بدخواهامون چیره شد

ما نسل مار خورده و اژدهاییم
زير و رو نکش برامون که رو هوایی
اگه پاش برسه که میره جون فنا
پس پیش ما يکی نکن ادعا

نوید زردی:
تەنگ و تاریک و سارد، قەدەم هەڵدێنم
لە سەر وەرەقێکی سپی حەقی خۆم دەستێنم
تۆ چرا، من ڕووناکایی تاو دەبینم
تۆ قەتره، من پێکهێنانی ئاو
بڕوا مەکە بە دەرکی هەدەفی گەورە
بیرکردنەوەشی پڕ لە هەورە
من بە دیواری هەدەفان پشتم قورسە
هەدەفێکی بۆ تۆ گەورە وەکوو ورچە
هەدەفی من گەیشتنی قسەکانمە
قسە و کاغەز نەنووستنی شەوەکانمە
تۆ چی؟ کچەکە زەنگت بۆ لێدەدا؟
دەتناسێ و شومارەت بۆ فڕێدەدا؟
ئەوەڵ و ئاخری کێو زۆریان فەرقە
شایەد زۆرتر لە فاسلەی غەرب و شەرقە
بڵێی بتوانی لەو کێوە وەسەرکەوی؟
دەسپێبکەی و بارێکی تر وە رێکەوی؟
نەوید بەزوویی هەموو خەڵکی دڵنیا دەکا
کە دەنگی بە گوێی تەواوی دنیا دەگا
دیسان دەڵێم، کوتم من بناسە
ئەم ڕێگا دەڕۆم نەڵێن دەستی شانسە

ما نسل مار خورده و اژدهايیم
زير و رو نکش برامون که رو هوایی
اگه پاش برسه که میره جون فنا
پس پیش ما يکی نکن ادعا
#جون_فدا
ShnText.t.me
هک

منو هک میکنی ها؟ آها..!
منو هک نکن، هک کنی حشری میشما!
یه وقت یقه آقا رو می‌گیرم خطری میشما!
پیش اومده سهواً جا یقه بگیریم لبو
لب و یقه توفیری نیست، تفریحه عمو
اگه لبه یقه چرکی باشه، افت داره
حتی مث یقه لبه چرکیت، مفت باشه
تو که یقه لبو گرفتن واسه‌ت افت داره
برو لبی رو یقه کن که بات جفت باشه
میگی یقه آقا بسته‌ست و لب نمیده؟
آقا با یقه باز و بسته لق میزنه که
تو میدونی لب چفیه و بیضه‌ی آقا
برو آب بکش بعد قد قد کن دادا
میگی حرفام نیش داره می‌گیره پَرِتو؟
ادبی، حرمتی، خونواده اینجاست عمو
میگی لا پرده حرف بزن و هنری باشه
مث شعر فلان استاد کمری باشه
داستان اینه که دیگه ما پرده رو زدیم
اخلاق، مخلاق تعطیله سیدی!
تو هنوز گیجی و نگرفتی قصدمو
ریتمه که داره می‌لرزونه پستونا و
ممه‌ها می‌لرزه، می‌لرزه کل دنیا
ولی ما یکی تو کار مغزیم جون آقا!
اذا زُلزِلتِ الارضُ زِلزالها
ممه پمه رو بیخی مغزو بچسب آقا
همین ترانه به پا میکنه یه زلزله
مشکله میدونم فهمش واسه‌ت مشکله

گیلکی:
بگوفتم کی ترا تانم تا ترا ترکانم،
لرزانم تی کونه لقه هه هه..، خوانم
دانم سوزی فیْویچی می حوکم قتله
اگه بیمیرم می شعر صدا مانه، پس مانم
ترجمه: [گفتم که میتونم بترکونمت و بلرزونمت
بذارم روی اون کون لقت! میخونم،
می‌دونم از خوندنم می‌سوزی و می‌پیچی حکم قتل منو
اگر بمیرم هم شعر و صدام میمونه
پس یادم زنده می‌مونه]

گیلکی:
مره هک کونه، فک کونه، آدمه مره!
صد تا تی منستنه برم فل پوش بره
بیدین اَ چرک و چیلیانه کون بلاخارا
دهن خایه فاش بکشه تی خارو مارا
کی اَ دوزاره دهشی، کون نوشوسته
روضه خانه تریاکی کی آقا بوبوسته
تونم مره عوظمایی؟
تو کی شبیه گوزگایی
تونو تی دوروبریانم نیبیدی می دونه خایی
ترجمه: [منو هک می‌کنه فک می‌کنه برا من آدم حساب میشه!
صدتا مثل تو رو می‌برم پشت دیوار و میکنمشون
ببین این چرک‌ و خط میون کون این یارو رو
که همین دوزاری دهشیِ کون نَشُسته
روضه‌خوان تریاکیه که شما باشی آقا
تو هم برا من مثل عظمایی؟
تو که شبیه قورباغه‌ای
تو و دور بری‌هات کیر و خایه منم نیستین]

جواب هر مشتِ تو یه مشت ترانه‌س
ببین مشت بیشتر اثر میکنه یا ترانه‌م
وقتی شعرام خونه میکنن تو موبایلا
تدریس میشن حرفام واسه بچه‌ها
وقتی شعرامو میخونن جا کتاب دینی
دیگه سخته واسه این جماعت قصه بگی!
وقتی خشِ صدام میشه یه خار تو چشمت
با شاهین کل کل نکن جون سید!
که ما خاکیم خالص سر به راه
پیش همه جز بی‌مرامیم مث شما
تو شکسته شدی و خودتم وافقی
یه کم واسه خودت ارزش قائل شو آقا

بگوفتم کی ترا تانم تا ترا ترکانم،
لرزانم تی کونه لقه هه هه..، خوانم
دانم سوزی فیْویچی می حوکم قتله
اگه بیمیرم می شعر صدا مانه، پس مانم
#هک
ShnText.t.me
پارتی سیاسی

جون شما جای من نیست امرو اینجا
فردا حرف درمیارن؛ شاهین اينا
اهل کوکول و دودول و سوسول بازی‌ان
بگو رفقا ما یکی رو بیخیال شن
مشروب؟ نه مرسی من اهلش نیستم
نخ نکش جون دادا نزده بیستم
سردرد می‌گیرم از ریتم دیسکو
برو به دی‌جی بگو یه بار موتزارت برو
منو ول کنین نمیخوام برم تو اتاق
چرا لختم من؟ لباسم کو الاغ؟
سرم داره گیج میره، وضعم مث اسکلا
يکی ودکا میده بهم، میگم نه کولا
من لختم و وسط دارم می‌چرخم
از سر و کولم بالا دارن میرن دخترا
زوم کردن همه دوربینا رو شومبولم
حالا وقتشه برم ایرانو آزاد کنم
لباس رزم و تفنگ و پرچمم کو؟
میکروفونو یه لحظه بده به من عمو
همه برپا به نام وطن برجا
(تو عشق و حالتو بکن مهمونا سرپان)
نفرین به شما خائنان، نفرین!
(دایی تو کردی و داغی و حالیت نیست)

تفنگمو بده به من نصرالله
کجان فدایی‌های وطن اون شازده‌ها؟
مش قاسمِ جاسوسِ خودفروخته
رفته تو بی‌بی‌سی و داره اخبار میگه
(آقا دروغ چرا تا قبر آ.. آ..
پول کمتر میداد ویس آف آمریکا
ما یه همشهری داشتیم اتفاقا
با ده میلیونم نرفت صدا و سیما
الانم فرار کرده همینجاست
حرف زور نمیخورن غیاس آبادیا)

حرکت دستا رو... ایول!
لرزش سینه‌ها رو... ایول!
هیکل خانما رو... ایول!
مغز و شعورا رو... ایول!
ارزش حرفا رو... ایول!
قیمت مردا رو... ایول!
هیبت دستگاه رو... ايول!
مست و پاتیلا رو‌... ایول!
حرکت دستا رو... ایول!
لرزش سینه‌ها رو... ایول!
هیکل خانوما رو... ایول!
مغز و شعورا رو... ایول!
ارزش حرفا رو... ایول
قیمت مردا رو... ایول!
هیبت دستگاه رو... ایول!
چند میلیون اوستا رو... ایول!

(اخلاق رکن اصلی ممکلته
عامل همبستگی امته
در کتاب فرج‌الدخولیه
و من تحت‌النافه لم الدولیه
عاملی که در زمینه‌ی عیش و عشرت
من یه بار دیگه برم لوطیا رخصت)

حاجی نوش، بزن توش! ما هم روش!
به خدا اگه حال کنه اینجوری جورج بوش
شما تبرّک داری و عنایت
میکنی که داری ما رو میکنی هدایت
شما مطلقی و ما هیچ نَوَفهمیم
نَبَفهمیم قصه‌ی ما بید همین
نَبَفهمیم فرق نفت و اتمو
(آقا بحثو سیاسی نکن تو دیسکو)
اومدیم حال کنیم جو رو خراب نکن
معترضی برو تو خونه‌ت اعتراض کن!
اصلا کی گفته که وضع و اوضامون بده؟
شما که اونور آبی پس تز نده
اینجا چیزی نداره اصلا قیمتی
از گوشت و برنجم نیست صحبتی
بنزین مث آبه تو دست هر کی
همه چاه نفت دارن تو خونه شخصی
هر دختری سه تا شوهر داره، کمه!
سه تا صیغه‌ای هم روش واسه کاره دیگه
ژاپنیا تو کف‌ان از صنعتمون
همه جا نقل مجلسه قدرتمون
پارازیت مارازیت کشکه، کجايی؟
ماهواره می‌بینیم مث شوکولات دایی
آزادیِ مطلقه سانسور نیست و
شب جمعه با لهو و قلیون و پیست و
کسی آمار نمی‌گیره و تو نخت نیست و
دست تو دست و مست و رقص و دیسکو

ما حالمون خوبه ولی تو باور نکن
دایی جان بیا جاتو با ما عوض کن
ما حالمون خوبه ولی تو باور نکن
دایی جان بیا جاتو با ما عوض کن
#پارتی_سیاسی
ShnText.t.me
👍1
مستراح

زنی که تو بُهت و ترس منو زایید
مردی که پدر بود و مُرده می‌دید
هفت سالگیِ رهامو توی لجن
سیگار داغ و پشت دستو زدن
مث عورت چروکیده‌ی ننه
توی قصه جر خوردن و له شدن
حالت خلط صبح اول طلوع
چندش از صد تومنی عیدی عمو
تف تو لیوان آب دبیر دینی
صبح چایی شیرین خالی و شب سیب زمینی
شرم کیکرز از پای برادرم
نگاه شکسته‌ی عینک خواهرم
حسرت فوت شمع کیک تولد
خارش خشتک از روی تعمع
عقده‌ی ريش و سیبیل و تیغ ژلت
حس ژان‌والژان بودن واسه کوزت
خط شورت مانتو تنگ دهه هفتاد
سیخ کردن عشق از درد زیاد
پیش بزرگ مجلس شعر وبا
یه هزاره احتزار امید شفا
باد مقدس یه مرجع دینی
بحران لواط و شهوت و زنا
تو یه اتاق به وسعت یک مستراح
یه خلو یه خلا خلصه فکر خدا

زندگی فارغ از معنی
زندگی فقط یعنی
مث یه مهره بازی کرده شدن
تنها مث مرده راه رفتن
زندگی فارغ از معنی
زندگی فقط یعنی
مث یه مهره بازی کرده شدن
تنها مث مرده راه رفتن

بوی بد جوراب یه دختر قاعده
مشت یه تصویر تو صورت آینه
شکوندن سی‌دی صدای فرهاد
نفرت از عکس و صدای هایده
تف روی شعر شاملو از غیض تو
تهوع تکراری، یاد خاطره
نبض ذهن فلجی که که تابیده
چشم کور حس خری که خوابیده
رسم رنگ و هندسه از پیکاسو
تنها، گم، مث آیدین آغداشلو
تکرار ملودی‌های طناب دار
یه غزل از عشق تو قافیه، خیال
اوج لذت جنسی من و یه گاو
ترجمه‌ی تخم به انگلیسی لاف
یه سرزمین امن واسه مردن
توی تلخی گذشته سُر خوردن
شکل یه رپر معترضِ مضحک
گم توی مایه خیالی خالی از من
کاشف عنصر درد و انفجار
آخر یه رمانِ ابزورد، انتحار
#مستراح
ShnText.t.me
2025/07/12 14:17:18
Back to Top
HTML Embed Code: