صاد
دارم از یاد میبَرم عمق سرمو،
یاد میفتم از پا پدرمو
دارم از پخش میشوم طاعون،
میخوام از کون، فَیَکون کنم کفنمو
داری از گیج، عجیب خل میشی
قفلِ لخت کلید سُل میشی
هستی و پیچیدگیش تو باسنته
مریمِ سکسیِ بیتحمل میشی
مث مولا زوزه میکشم تو شبتو
توی رویا میمَکم عطر تنتو
تو میخندی و غش میری از دعا
چادر نماز فاطمه، کفنِ تو
خط میزنی رسم آیینه رو تو چشمام،
حَظ میکنی که هنوز سر در چام
تُف میکنی تقدّس آیههای منو
تنو از نو حامله میکنی از نو.. از نو.. از نو..
بده به دست عقابی ژنِ دروغت را...
که شاید او برساند به تو حقوقت را...
غضنفران هدایت، به کوچه آمدهاند
محمدان مارکِز بدون پوزهبند
غضنفران هدایت، به کوچه آمدند
محمدان بدونِ پوزهبند!!
چه خندههای خرابی شده تماشایی
چه چشمهای مذابی ببیند اینجایی
مث مولا زوزه میکشم تو شبتو
توی رویا میمَکم عطر تنتو.
تو میخندی و غش میری از دعا
چادر نماز فاطمه، کفنِ تو
خط میزنی رسم آیینه رو تو چشمام،
حَظ میکنی که هنوز سر در چام
تُف میکنی تقدّس آیههای منو
تنو از نو حامله میکنی از نو.. از نو.. از نو..
#صاد
ShnText.t.me
دارم از یاد میبَرم عمق سرمو،
یاد میفتم از پا پدرمو
دارم از پخش میشوم طاعون،
میخوام از کون، فَیَکون کنم کفنمو
داری از گیج، عجیب خل میشی
قفلِ لخت کلید سُل میشی
هستی و پیچیدگیش تو باسنته
مریمِ سکسیِ بیتحمل میشی
مث مولا زوزه میکشم تو شبتو
توی رویا میمَکم عطر تنتو
تو میخندی و غش میری از دعا
چادر نماز فاطمه، کفنِ تو
خط میزنی رسم آیینه رو تو چشمام،
حَظ میکنی که هنوز سر در چام
تُف میکنی تقدّس آیههای منو
تنو از نو حامله میکنی از نو.. از نو.. از نو..
بده به دست عقابی ژنِ دروغت را...
که شاید او برساند به تو حقوقت را...
غضنفران هدایت، به کوچه آمدهاند
محمدان مارکِز بدون پوزهبند
غضنفران هدایت، به کوچه آمدند
محمدان بدونِ پوزهبند!!
چه خندههای خرابی شده تماشایی
چه چشمهای مذابی ببیند اینجایی
مث مولا زوزه میکشم تو شبتو
توی رویا میمَکم عطر تنتو.
تو میخندی و غش میری از دعا
چادر نماز فاطمه، کفنِ تو
خط میزنی رسم آیینه رو تو چشمام،
حَظ میکنی که هنوز سر در چام
تُف میکنی تقدّس آیههای منو
تنو از نو حامله میکنی از نو.. از نو.. از نو..
#صاد
ShnText.t.me
آئورلیانو
من خوب میشوم،
من نرم میشوم
من رام میشوم،
آرام میشوم
پولم را بده، آواز سر کنم
پولم را بده، لبخند تر کنم
تو هرچه بگویی چند میکنم
من خوب میشوم،
من نرم میشوم
من رام میشوم،
آرام میشوم
سرطان بگیر و بمیر، آئورلیانو بوئندیا...
امیدِ جاریه در شعر
برای تو بیا، بیا
من چُرت و چِرت
من پَرت و پِرت
مشغول مکیدن نرینهی هستی، آئورلیانو..
پولم را بده تا مست، گریه، صدا
پولم را بده تا رقص، شیهه، اَدا
پولم را بده نابود کن مرا
مغبونم، جاودانهام،
سود کن مرا
بود مرا،
نابود مرا،
فرسوده مرا،
نموده مرا...
آئورلیانو..
مرگ پول منه که تو جیبته پفیوز
مرگ؛ قسط تعویقیست
مرگ؛ نفَس کشیدنِ مداومِ هر روز
مرگ؛ آخرین سیگار تزریقیست
تاریخ من طولانیست
اما دستانم کوتاه بود و دهانم دور
نه آنقدر توانی که عرق از جبین پاک کنم
و نه آنچنان که خشمم دلیری کند
مرگ پول منه که تو جیبته پفیوز...
#آئورلیانو
ShnText.t.me
من خوب میشوم،
من نرم میشوم
من رام میشوم،
آرام میشوم
پولم را بده، آواز سر کنم
پولم را بده، لبخند تر کنم
تو هرچه بگویی چند میکنم
من خوب میشوم،
من نرم میشوم
من رام میشوم،
آرام میشوم
سرطان بگیر و بمیر، آئورلیانو بوئندیا...
امیدِ جاریه در شعر
برای تو بیا، بیا
من چُرت و چِرت
من پَرت و پِرت
مشغول مکیدن نرینهی هستی، آئورلیانو..
پولم را بده تا مست، گریه، صدا
پولم را بده تا رقص، شیهه، اَدا
پولم را بده نابود کن مرا
مغبونم، جاودانهام،
سود کن مرا
بود مرا،
نابود مرا،
فرسوده مرا،
نموده مرا...
آئورلیانو..
مرگ پول منه که تو جیبته پفیوز
مرگ؛ قسط تعویقیست
مرگ؛ نفَس کشیدنِ مداومِ هر روز
مرگ؛ آخرین سیگار تزریقیست
تاریخ من طولانیست
اما دستانم کوتاه بود و دهانم دور
نه آنقدر توانی که عرق از جبین پاک کنم
و نه آنچنان که خشمم دلیری کند
مرگ پول منه که تو جیبته پفیوز...
#آئورلیانو
ShnText.t.me
✍1
آلیس
سرزمینِ عجایبه اینجا
دستامو بگیر آلیسم
خونِ رگهامو وام میگیرم
تا همه ماجرا رو بنویسم...
سرزمینِ عجایبه اینجا
باغیه از گُلای آدمخوار
مردمش تخمه میشکنن وقتِ
رقص محکوم روی چوبهی دار
سگا رو به گلوله میبندن
گرگایی که نشسته میشاشن
مَردهاش مثلِ کوه ایستادن
روی زنها اسید میپاشن!
مردمی که با آرزوهاشون، غرق میشن تو قیمهی نذری
مثل یه مزرعه که گندم رو، خواب میبینه توی بیبذری
دیگه فرقی نداره واسه کسی
مزهی قرص نون، با قرص برنج
هنوزم میشه خواب راحت داشت
توی عمقِ یه گور راحت و دنج!
زندگی اینجا سخته آلیسم
تو صف خودفروشها بودن
بینِ حلقه به گوشها بودن
گربه تو شهر موشها بودن
من هنوزم رو زخمام هستم
میگم از دخترای زنده به گور...
رو این پرچم موافق باد
میمونم مثل وصلهای ناجور
تا همیشه بُزِ گَرِ گلهم
تا ابد یه جذامیام اینجا
شیشهی شعرو برق میندازم
با غمِ تو نیازمندیها...
روی دیوارای فیسبوکم
چوبخط میکشه یه زندانی
مینویسم ولی به قول فروغ
با همین دستهای سیمانی...
همهی بغضهای ناگفتهم
اشک میشن تو چشمای خیسم
سرزمین عجایبه اینجا
دستامو بگیر آلیسم!
#آلیس
ShnText.t.me
سرزمینِ عجایبه اینجا
دستامو بگیر آلیسم
خونِ رگهامو وام میگیرم
تا همه ماجرا رو بنویسم...
سرزمینِ عجایبه اینجا
باغیه از گُلای آدمخوار
مردمش تخمه میشکنن وقتِ
رقص محکوم روی چوبهی دار
سگا رو به گلوله میبندن
گرگایی که نشسته میشاشن
مَردهاش مثلِ کوه ایستادن
روی زنها اسید میپاشن!
مردمی که با آرزوهاشون، غرق میشن تو قیمهی نذری
مثل یه مزرعه که گندم رو، خواب میبینه توی بیبذری
دیگه فرقی نداره واسه کسی
مزهی قرص نون، با قرص برنج
هنوزم میشه خواب راحت داشت
توی عمقِ یه گور راحت و دنج!
زندگی اینجا سخته آلیسم
تو صف خودفروشها بودن
بینِ حلقه به گوشها بودن
گربه تو شهر موشها بودن
من هنوزم رو زخمام هستم
میگم از دخترای زنده به گور...
رو این پرچم موافق باد
میمونم مثل وصلهای ناجور
تا همیشه بُزِ گَرِ گلهم
تا ابد یه جذامیام اینجا
شیشهی شعرو برق میندازم
با غمِ تو نیازمندیها...
روی دیوارای فیسبوکم
چوبخط میکشه یه زندانی
مینویسم ولی به قول فروغ
با همین دستهای سیمانی...
همهی بغضهای ناگفتهم
اشک میشن تو چشمای خیسم
سرزمین عجایبه اینجا
دستامو بگیر آلیسم!
#آلیس
ShnText.t.me
👍1
یواشکی
گلهای پرپرت، سوخته در این باغ
فرماندهی سپاه، در لشکر عراق
کوچِ بنفشهها، از وحشت چماق
یک عمر آب شدن، یک فصل، فصلِ داغ
سُس بود زندگی، با طعم تلخ و تند
یک ارّه در دهان، با ریتمهای کند
انسان سالاد بود، از میخ و تیغ و تیر
باید ادامه داد، مثل چریک پیر
اشکی نمانده است، بغضی که بمب شد...
شاعر مغازه بود، دائم پلمپ شد
یک پنجره نبود، دیوار شد صدا
هر زن ترانه شد، در خونِ خود ندا...
اما شکنجهها یواشکی نبود...!
او پیش چشممان سَتّار را رُبود...!
حالا که گیجِ گیج، حالا که مستِ مست
با من بگو هنوز، آیا امید هست؟
یک مشت حرف خیس، در قلب دفترم
یک دِشنه در گلو، یک کُلت در سرم
پای مرا ببین، میدانِ مین کجاست؟
سربندهای خون، مفقود در خداست...
ما پیش میرویم، روی طنابِ دار
تفسیر شعرمان: عرعر و قارقار
گاهی که تیغشان، با پنبه شیک بود
پاسخ به پرسش هم، فحش رکیک بود
سنگر سکوت نیست، در جنگ با شُغاد!!!
تا شعر زنده هست، باید ادامه داد...!
اما شکنجهها یواشکی نبود...!
او پیش چشممان ستار را ربود...!
#یواشکی
ShnText.t.me
گلهای پرپرت، سوخته در این باغ
فرماندهی سپاه، در لشکر عراق
کوچِ بنفشهها، از وحشت چماق
یک عمر آب شدن، یک فصل، فصلِ داغ
سُس بود زندگی، با طعم تلخ و تند
یک ارّه در دهان، با ریتمهای کند
انسان سالاد بود، از میخ و تیغ و تیر
باید ادامه داد، مثل چریک پیر
اشکی نمانده است، بغضی که بمب شد...
شاعر مغازه بود، دائم پلمپ شد
یک پنجره نبود، دیوار شد صدا
هر زن ترانه شد، در خونِ خود ندا...
اما شکنجهها یواشکی نبود...!
او پیش چشممان سَتّار را رُبود...!
حالا که گیجِ گیج، حالا که مستِ مست
با من بگو هنوز، آیا امید هست؟
یک مشت حرف خیس، در قلب دفترم
یک دِشنه در گلو، یک کُلت در سرم
پای مرا ببین، میدانِ مین کجاست؟
سربندهای خون، مفقود در خداست...
ما پیش میرویم، روی طنابِ دار
تفسیر شعرمان: عرعر و قارقار
گاهی که تیغشان، با پنبه شیک بود
پاسخ به پرسش هم، فحش رکیک بود
سنگر سکوت نیست، در جنگ با شُغاد!!!
تا شعر زنده هست، باید ادامه داد...!
اما شکنجهها یواشکی نبود...!
او پیش چشممان ستار را ربود...!
#یواشکی
ShnText.t.me
🫡1
خارتو
پرنده، رنده، مُرده و درنده رهبر رَمه،
صَلاح کار خسروان عقب جلو نمیشود
بوی دهان سیرِ تو، سِیر سقوط سیرتم،
پوچی مغز پستهات رنج کدو نمیشود
کاش نوار غیرتم بند به بُقعهات نبود
از این دخول بیفرج امامزاده را چه سود؟
تقیه کن دو چشم را بچش غلیظ خشم را
بمیر در قناعت بگیر رسم پشم را
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
خار شما به چشم ما نشانه رفت و کرد کان دُم دراز شخصیت
دریده پردهها کنار میزنیم و فاش میشود اصالت وجودیت
منی منی منی منی..
من از منی نیامدهاس، مگر ببین تلاوتم،
جهان به چیز بچهات، بنوش مِی خراب شو..
اگرچه شَحنه میزند، تو مست باش و پا نده
خراب شو، خراب کن، خرابه زار میزند،
خرابه زار میزند..
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
چشم نیاز باز تو، شهوتِ خواندنِ تنت،
بخوان جهانِ لخت من بسترِ کار میشود
من از دهان رمز تو.. چه شعرها مکیدهام،
فدای خارِ بودنت، خارِ حضورِ بودنم...
سیم بده تا سر بزنم، به قاف قامتت قسم
آخر گاف دادنم...
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
#خارتو
ShnText.t.me
پرنده، رنده، مُرده و درنده رهبر رَمه،
صَلاح کار خسروان عقب جلو نمیشود
بوی دهان سیرِ تو، سِیر سقوط سیرتم،
پوچی مغز پستهات رنج کدو نمیشود
کاش نوار غیرتم بند به بُقعهات نبود
از این دخول بیفرج امامزاده را چه سود؟
تقیه کن دو چشم را بچش غلیظ خشم را
بمیر در قناعت بگیر رسم پشم را
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
خار شما به چشم ما نشانه رفت و کرد کان دُم دراز شخصیت
دریده پردهها کنار میزنیم و فاش میشود اصالت وجودیت
منی منی منی منی..
من از منی نیامدهاس، مگر ببین تلاوتم،
جهان به چیز بچهات، بنوش مِی خراب شو..
اگرچه شَحنه میزند، تو مست باش و پا نده
خراب شو، خراب کن، خرابه زار میزند،
خرابه زار میزند..
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
چشم نیاز باز تو، شهوتِ خواندنِ تنت،
بخوان جهانِ لخت من بسترِ کار میشود
من از دهان رمز تو.. چه شعرها مکیدهام،
فدای خارِ بودنت، خارِ حضورِ بودنم...
سیم بده تا سر بزنم، به قاف قامتت قسم
آخر گاف دادنم...
سیگارتو.. گیتارتو.. آخ خارتو.. آخ خارتو..
#خارتو
ShnText.t.me
👏3
خالی
کوچه خالی بود، کوچه خالی...
بی تو عاری از هر حس و خیالی
جانم از دوریت، باکری شد
همتی کن با این زرد شمالی...
بیست سال زیاد نیست، عمر آدمیست
با دستمالِ سیاه روی چشمهای میشیت
با لنگهی دزدیِ کفشِ مسجدی شدهام،
فرار کن، فرار کن، فرار کن میمیری...!
مریم نشست تا کوچه خونی نشود از ترس
با چادری سفید و گُلی از یاسِ شکسته
آنقدر سرخ، سوخت، سعید
ما قطعه قطعه شدیم، قطعههای تکثیری...
با قسطهای جامانده شعار میدادیم
آن مرد آمد! با خندههای مُشَعشَع و مشکوک
آن مرد که خوب بود و حامله میکرد!
ما سقط شدیم از مادران تخدیری...
ما نسل روشنی که تا عمق خیابان سوخت
ما هار از کتاب تا کوچه را گاز بگیریم
بمبی کنار گوش مدرسه ترکید،
آقای نوربخش کثافت! آن ناظم تکبیری
پیغام روشن حبس در چَشم کبود تو بود، مسعود
بگذار بیست سالِ دیگر سرخ،
با بوی تلخ پای چاک خورده از زندان!
با هم لذیذ بشکافیم مغز آن وکیلِ تسخیری
آنقدر مادرت، ظرف شست که آب شد...
آنقدر عکس تو را، دید و کور شد...
اندوه بزرگیست، انبوه انتظار...
تو سهم زخم مرا از حبسهات میگیری...
تو خشک شبیه نگاه در عمق غربتی
ناعادلانهتر از زندگی در برابر مرگ
آیا هنوز روی پای خودت گریه میکنی؟
آیا هنوز لحظه به لحظه با اخبار میمیری؟
شلیک کرد تا تو خلاصه شوی در خویش!
آقا "ما" زیاد بود آقا!!!
آنقدر زیاد که هرچه میکشتیم تمام نمیشدند...
و خونِ تاریخ بود ریخته از خشمِ آخته،
هرچه میدادند تمام نمیشدند
پوست: رختِ خواب اسید
چشم: چالههای منتظر
"ما " تخت، روی تخت، خوابیده مرده میدادند
تمام نمیشوند!
آن زخمها برایمان غریبه بود
سیگارم پوستش را مکید،
مأمور بودم و معذور،
مرگ شغل شریفی نیست آقا...!
"ما " کیف کودکیاش لبریز کینه بود،
اینطور بزرگ شد بیپدر!
انگار که زندگی برایش حقی مسلم است!
مادر گذاشت بگذرد از زیر کتاب، تلخ
بعد همسرش دیوانه شد و شعر مینوشت...
ما در محلهاش روی رد پای پلیس میشاشید
شورش چه مزهای دارد آقا؟
شور.. شور.. شور.. شور..
ما مادرش...
سردار ما را نجات بده سردارِ خاردار...
#خالی
ShnText.t.me
کوچه خالی بود، کوچه خالی...
بی تو عاری از هر حس و خیالی
جانم از دوریت، باکری شد
همتی کن با این زرد شمالی...
بیست سال زیاد نیست، عمر آدمیست
با دستمالِ سیاه روی چشمهای میشیت
با لنگهی دزدیِ کفشِ مسجدی شدهام،
فرار کن، فرار کن، فرار کن میمیری...!
مریم نشست تا کوچه خونی نشود از ترس
با چادری سفید و گُلی از یاسِ شکسته
آنقدر سرخ، سوخت، سعید
ما قطعه قطعه شدیم، قطعههای تکثیری...
با قسطهای جامانده شعار میدادیم
آن مرد آمد! با خندههای مُشَعشَع و مشکوک
آن مرد که خوب بود و حامله میکرد!
ما سقط شدیم از مادران تخدیری...
ما نسل روشنی که تا عمق خیابان سوخت
ما هار از کتاب تا کوچه را گاز بگیریم
بمبی کنار گوش مدرسه ترکید،
آقای نوربخش کثافت! آن ناظم تکبیری
پیغام روشن حبس در چَشم کبود تو بود، مسعود
بگذار بیست سالِ دیگر سرخ،
با بوی تلخ پای چاک خورده از زندان!
با هم لذیذ بشکافیم مغز آن وکیلِ تسخیری
آنقدر مادرت، ظرف شست که آب شد...
آنقدر عکس تو را، دید و کور شد...
اندوه بزرگیست، انبوه انتظار...
تو سهم زخم مرا از حبسهات میگیری...
تو خشک شبیه نگاه در عمق غربتی
ناعادلانهتر از زندگی در برابر مرگ
آیا هنوز روی پای خودت گریه میکنی؟
آیا هنوز لحظه به لحظه با اخبار میمیری؟
شلیک کرد تا تو خلاصه شوی در خویش!
آقا "ما" زیاد بود آقا!!!
آنقدر زیاد که هرچه میکشتیم تمام نمیشدند...
و خونِ تاریخ بود ریخته از خشمِ آخته،
هرچه میدادند تمام نمیشدند
پوست: رختِ خواب اسید
چشم: چالههای منتظر
"ما " تخت، روی تخت، خوابیده مرده میدادند
تمام نمیشوند!
آن زخمها برایمان غریبه بود
سیگارم پوستش را مکید،
مأمور بودم و معذور،
مرگ شغل شریفی نیست آقا...!
"ما " کیف کودکیاش لبریز کینه بود،
اینطور بزرگ شد بیپدر!
انگار که زندگی برایش حقی مسلم است!
مادر گذاشت بگذرد از زیر کتاب، تلخ
بعد همسرش دیوانه شد و شعر مینوشت...
ما در محلهاش روی رد پای پلیس میشاشید
شورش چه مزهای دارد آقا؟
شور.. شور.. شور.. شور..
ما مادرش...
سردار ما را نجات بده سردارِ خاردار...
#خالی
ShnText.t.me
📋 لیست تکست آهنگهای آلبوم «رادیکال»
01 - 🏷 رادیـــکال
02 - 🏷 هــمه جاکـــــــشید
03 - 🏷 زهـــرآب
04 - 🏷 حضــرت نــان
05 - 🏷 آلــــه
06 - 🏷 مـصــدق
07 - 🏷 آرام
08 - 🏷 فــــو
09 - 🏷 رکــسانــا
10 - 🏷 شـــــــو
11 - 🏷 دهانـی جـریـده از فـریـاد
12 - 🏷 متـحــد شـویـد
© Channel: ShnText.t.me
01 - 🏷 رادیـــکال
02 - 🏷 هــمه جاکـــــــشید
03 - 🏷 زهـــرآب
04 - 🏷 حضــرت نــان
05 - 🏷 آلــــه
06 - 🏷 مـصــدق
07 - 🏷 آرام
08 - 🏷 فــــو
09 - 🏷 رکــسانــا
10 - 🏷 شـــــــو
11 - 🏷 دهانـی جـریـده از فـریـاد
12 - 🏷 متـحــد شـویـد
© Channel: ShnText.t.me
رادیکال
تودهها زیر کودتا
کو که تا، کورهها
گُر بگیره از بغض ما
بابا قرار نیست نون بده
اینجا هر زن واسه نون جون میده
منو خط بزن بنویس از نو، همنوع
هر روز ایدهی انقلاب و
از سرنگِ بابا،
تا چادر مادر،
از ریهی خراب،
تجاوز به خواهر!
از خون، از خونه، خونبازی قاضی راضی با چوبهی دار
از پول از جونی که دوزار
خرخرهها رو جویدن تو بازار
کار من نیست به تو درمون دادن
مسخرهس به مُرده خون دادن
خیلیا تو این راه جون دادن
از زندگی بریدن و تاوون دادن
سینهم سوخته مث سیستان،
رستم دردم نیگا کن به دستام
از خواب خشم من، خون میچکه
باس طوفان کنم این خاکسترو
دور نیس تاریخ بالا مینشونه
طبقهی حقهی ما فرودستا رو
کار، میشه مساوی با سهم مردم
تا، نون بچرخه تو سفرههامون
غم، نزنه سایه بازم رو سرمون،
کم، نشه یکی یکی از جوونامون
زن؛ زن باشه نه عروسکِ زنده
مَرد، دیدی قاب بگیر
حاشیه کافیه، قافیه مرد، نافیِ اصلِ کلمه انالباقی، اسمِ اعظم؛ منم!
تن پر باروت.. تهش توی تابوت..
صدا.. پَر! ندا.. پَر! هُدا.. پر! خدا…پر و پر!
لا اله الا لا لا لا.. لا اله الا لا لا لا..
حرفات چیه تنهایی؟ همه گُمان؟
دشمن اصلیِ مردم، مردمان!؟
نه! مردم مُردهی محرومیم،
تاریخی همگی محکومیم
از ابتدای “شصت“ کُشتن
یک جزوهی مجاهدین اعدام
تا تک تک سلولای اوین
پیکارِ چپ و فدایی اعدام!
خرداد همیشه خون داد
شهرام و سعید و موسی اعدام
"حزب توده" هم اون لا ماها
به تبر درختا رو لو میداد!
هر روز از ما یکی توی بنده
نعرهمون اسمش میشه خشونت!
فکر کن متجاوز حمله کرده،
اشتباهه بکشیش توی خونت؟!
نه! بچهی معدن آقدره رو شلاق بزنن توی ملاء عام
من خفه خون بگیرم و کام از کام…؟! زهی خیالِ خام!!!
نون خشکو سَق میزنم تا خیسش کنم به خونم
نفرین کن منو اگه یک روز، جز از این عشق چیزی بخونم
من اشکِ مادر ستارم!
مصلوب لَعینِ بر دارم!
توی چشم خرافیت من خارم!
من شاهینِ دولتِ اَحرارم!
من خاک عبوس خاورانو
ریختم توی چشمام، یادم نره
من از هیچ دیواری نپریدم،
جا امید به کلید، ساختم پنجره
حنجره میسوزه از درد
من مغزم دستای کارگره
این دستا یه روز کار دستت میده...!
#رادیکال
ShnText.t.me
تودهها زیر کودتا
کو که تا، کورهها
گُر بگیره از بغض ما
بابا قرار نیست نون بده
اینجا هر زن واسه نون جون میده
منو خط بزن بنویس از نو، همنوع
هر روز ایدهی انقلاب و
از سرنگِ بابا،
تا چادر مادر،
از ریهی خراب،
تجاوز به خواهر!
از خون، از خونه، خونبازی قاضی راضی با چوبهی دار
از پول از جونی که دوزار
خرخرهها رو جویدن تو بازار
کار من نیست به تو درمون دادن
مسخرهس به مُرده خون دادن
خیلیا تو این راه جون دادن
از زندگی بریدن و تاوون دادن
سینهم سوخته مث سیستان،
رستم دردم نیگا کن به دستام
از خواب خشم من، خون میچکه
باس طوفان کنم این خاکسترو
دور نیس تاریخ بالا مینشونه
طبقهی حقهی ما فرودستا رو
کار، میشه مساوی با سهم مردم
تا، نون بچرخه تو سفرههامون
غم، نزنه سایه بازم رو سرمون،
کم، نشه یکی یکی از جوونامون
زن؛ زن باشه نه عروسکِ زنده
مَرد، دیدی قاب بگیر
حاشیه کافیه، قافیه مرد، نافیِ اصلِ کلمه انالباقی، اسمِ اعظم؛ منم!
تن پر باروت.. تهش توی تابوت..
صدا.. پَر! ندا.. پَر! هُدا.. پر! خدا…پر و پر!
لا اله الا لا لا لا.. لا اله الا لا لا لا..
حرفات چیه تنهایی؟ همه گُمان؟
دشمن اصلیِ مردم، مردمان!؟
نه! مردم مُردهی محرومیم،
تاریخی همگی محکومیم
از ابتدای “شصت“ کُشتن
یک جزوهی مجاهدین اعدام
تا تک تک سلولای اوین
پیکارِ چپ و فدایی اعدام!
خرداد همیشه خون داد
شهرام و سعید و موسی اعدام
"حزب توده" هم اون لا ماها
به تبر درختا رو لو میداد!
هر روز از ما یکی توی بنده
نعرهمون اسمش میشه خشونت!
فکر کن متجاوز حمله کرده،
اشتباهه بکشیش توی خونت؟!
نه! بچهی معدن آقدره رو شلاق بزنن توی ملاء عام
من خفه خون بگیرم و کام از کام…؟! زهی خیالِ خام!!!
نون خشکو سَق میزنم تا خیسش کنم به خونم
نفرین کن منو اگه یک روز، جز از این عشق چیزی بخونم
من اشکِ مادر ستارم!
مصلوب لَعینِ بر دارم!
توی چشم خرافیت من خارم!
من شاهینِ دولتِ اَحرارم!
من خاک عبوس خاورانو
ریختم توی چشمام، یادم نره
من از هیچ دیواری نپریدم،
جا امید به کلید، ساختم پنجره
حنجره میسوزه از درد
من مغزم دستای کارگره
این دستا یه روز کار دستت میده...!
#رادیکال
ShnText.t.me
همه جاکشید
من یه رِفیق دارم
که سَر هرچی نقاشه
اصن انتهاشه
قلمو تو دستشه همه جا میپاشه
همه چی فیلمه واسش، مث جیم جارموشه
اَ همه بریده، فِک میکنه دالی باباشه
مثِ ماس وقتی که اَ این و اون بدی میدید
فقط کشید و فحش و خورد و عقب نکشید
زدن بوماشو جر دادن و تابلوهاشو سوزوندن و اون کشید یکی دوباره از نو
دادن رنگو با قیف ریختن تو حلقش،
خفه شد؟ نه! همون صحنه شد یه تابلو
مثِ تنِ تیزی خورده که هرچی که فرو میره زیر درد و تحت تعقیب اَ رو نمیره
میگیره زیرخَم و پُررو چِغَر هر روز
یارو یه خط نو رو بازو تپل روپا هنو
فیشنگه باج سیبیل نمیده به سگ سیبیلا
واسش اُفت داره کَل با این شیتیل بگیرا
همه چی رو باخت، کار، کف خیابون کشید
رنگو گرفت و قاط زد همه جا پاشید
رو در و دار و درخت و همه دیوارا کشید
رو من و تو و اینا اونا همه جا کشید
رو بنر صدا و سیما و صدا آمریکا
واسه اونا که خراب و خوابن و بیدارا کشید
واسه لَش و لوش و لات و لوطی و بیکارا کشید
رو هرچی که بود و نبود همه جا کشید
اون گفت به شما بگم همه جا کشید
همه جا کشید.. اون همه جا کشید.. همه جا کشید
آره همه جا کشید.. همه جا کشید
اون همه جا کشید.. همه جاکشید.. همه جاکشید.. همه جاکشید.. آره همه جاکشید...
#همه_جا_کشید
ShnText.t.me
من یه رِفیق دارم
که سَر هرچی نقاشه
اصن انتهاشه
قلمو تو دستشه همه جا میپاشه
همه چی فیلمه واسش، مث جیم جارموشه
اَ همه بریده، فِک میکنه دالی باباشه
مثِ ماس وقتی که اَ این و اون بدی میدید
فقط کشید و فحش و خورد و عقب نکشید
زدن بوماشو جر دادن و تابلوهاشو سوزوندن و اون کشید یکی دوباره از نو
دادن رنگو با قیف ریختن تو حلقش،
خفه شد؟ نه! همون صحنه شد یه تابلو
مثِ تنِ تیزی خورده که هرچی که فرو میره زیر درد و تحت تعقیب اَ رو نمیره
میگیره زیرخَم و پُررو چِغَر هر روز
یارو یه خط نو رو بازو تپل روپا هنو
فیشنگه باج سیبیل نمیده به سگ سیبیلا
واسش اُفت داره کَل با این شیتیل بگیرا
همه چی رو باخت، کار، کف خیابون کشید
رنگو گرفت و قاط زد همه جا پاشید
رو در و دار و درخت و همه دیوارا کشید
رو من و تو و اینا اونا همه جا کشید
رو بنر صدا و سیما و صدا آمریکا
واسه اونا که خراب و خوابن و بیدارا کشید
واسه لَش و لوش و لات و لوطی و بیکارا کشید
رو هرچی که بود و نبود همه جا کشید
اون گفت به شما بگم همه جا کشید
همه جا کشید.. اون همه جا کشید.. همه جا کشید
آره همه جا کشید.. همه جا کشید
اون همه جا کشید.. همه جاکشید.. همه جاکشید.. همه جاکشید.. آره همه جاکشید...
#همه_جا_کشید
ShnText.t.me
زهراب
فرهنگِ پارادوكسیكال،
در عصر ابتذال،
با یک ملت خوشحال،
فدای تو یا زهراب!
صب کلهپاچه با دار،
گشنه پا سفرهى افطار،
سلفی با کودکِ کار،
فدای تو یا زهراب!
زامبیای بازاری،
تنفس اجباری،
کارگر انتحاری،
فدای تو یا زهراب!
فاشیسمِ آمریکایی،
اسپرم آریایی،
عرق به جای چایی،
فدای تو یا زهراب!
فدای تو، زندگى و وجود و عمر و جان ما
سگ کوی تُربت و تویی تو آب و نان ما
فدای تار موی تو همه کس و شعور ما
تویى تو ثروت و سیاست و همه غرور ما
زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب..
دیالكتیک كربلایى،
فلسفه عاشورایی،
بورژوازىِ خدایی،
فداى تو یا...
كوروش با چفیهی رهبر،
سكس توی حرم مطهر!
مجلس شورای عنتر،
فدای تو یا زهراب!
فوتبالیست سیاسی،
هنر یعنی آغاسی،
دلواپسان عاصی،
فدای تو یا زهراب!
فاحشهى انقلابی،
روشنفكر قلابی،
دموكراسى با زور لابی،
فدای تو يا..
فدای تو زندگى و وجود و عمر و جان ما
ما سگ کوی تُربت و تویی تو آب و نان ما
فدای تار موی تو همه کس و شعور ما
تویى تو ثروت و سیاست و همه غرور ما
زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب..
#زهرآب
ShnText.t.me
فرهنگِ پارادوكسیكال،
در عصر ابتذال،
با یک ملت خوشحال،
فدای تو یا زهراب!
صب کلهپاچه با دار،
گشنه پا سفرهى افطار،
سلفی با کودکِ کار،
فدای تو یا زهراب!
زامبیای بازاری،
تنفس اجباری،
کارگر انتحاری،
فدای تو یا زهراب!
فاشیسمِ آمریکایی،
اسپرم آریایی،
عرق به جای چایی،
فدای تو یا زهراب!
فدای تو، زندگى و وجود و عمر و جان ما
سگ کوی تُربت و تویی تو آب و نان ما
فدای تار موی تو همه کس و شعور ما
تویى تو ثروت و سیاست و همه غرور ما
زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب..
دیالكتیک كربلایى،
فلسفه عاشورایی،
بورژوازىِ خدایی،
فداى تو یا...
كوروش با چفیهی رهبر،
سكس توی حرم مطهر!
مجلس شورای عنتر،
فدای تو یا زهراب!
فوتبالیست سیاسی،
هنر یعنی آغاسی،
دلواپسان عاصی،
فدای تو یا زهراب!
فاحشهى انقلابی،
روشنفكر قلابی،
دموكراسى با زور لابی،
فدای تو يا..
فدای تو زندگى و وجود و عمر و جان ما
ما سگ کوی تُربت و تویی تو آب و نان ما
فدای تار موی تو همه کس و شعور ما
تویى تو ثروت و سیاست و همه غرور ما
زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب.. زهراب..
#زهرآب
ShnText.t.me
حضرت نان
حضرت «نان»
حضرت «نان»
حضرت «نان»!
کجاست بوی خوشت؟
بریده شد به کجا برکت تو؟
چرا شدی چو محنت من؟
کشیدم نه مگر زحمت تو..؟
به صبحِ بیپنیری، به این اعصاب کیری
نمازم را قضا کن، سحر شاید تو سیری
کجایی تا ببینی، مرا در چاه خویشم
به ذره ذره مُردن، جُدا از قوم و خویشم
بساطم در خیابان، شهیدِ حضرت «نان»
به سگ دوهای ممتد، به این پایانِ پایان
کسی باید بیاید، مرا در خود بمیرد
کسی که حق نان را، دوباره پس بگیرد
بِدَرَم، پدرم، بدرم، پدرم، بدرم، پدرم.. پدرم.. پدرم..
بزنم به رگم که رها بشوی
به زنی که تو مبتلا بشوم
بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم..
به تو حلقه شوم
تو دعا بشوی
به تو سجده کنم و خدا بشوم...
#حضرت_نان
ShnText.t.me
حضرت «نان»
حضرت «نان»
حضرت «نان»!
کجاست بوی خوشت؟
بریده شد به کجا برکت تو؟
چرا شدی چو محنت من؟
کشیدم نه مگر زحمت تو..؟
به صبحِ بیپنیری، به این اعصاب کیری
نمازم را قضا کن، سحر شاید تو سیری
کجایی تا ببینی، مرا در چاه خویشم
به ذره ذره مُردن، جُدا از قوم و خویشم
بساطم در خیابان، شهیدِ حضرت «نان»
به سگ دوهای ممتد، به این پایانِ پایان
کسی باید بیاید، مرا در خود بمیرد
کسی که حق نان را، دوباره پس بگیرد
بِدَرَم، پدرم، بدرم، پدرم، بدرم، پدرم.. پدرم.. پدرم..
بزنم به رگم که رها بشوی
به زنی که تو مبتلا بشوم
بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم.. بزنم..
به تو حلقه شوم
تو دعا بشوی
به تو سجده کنم و خدا بشوم...
#حضرت_نان
ShnText.t.me
آله
دنیا به درَک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
از چشم کبود ما، هی اشک به راه افتاد
آنقدر که باریدیم، تبدیل به باران شد
هر دوست که با ما بود، دشمن شد و خنجر زد
با قافله پیمان بست، همکاسهی دزدان شد
پشت همهی درها، دیوار کشیدند و
هی سقف فروپاشید، هی پنجره سیمان شد
هی شهد و شکر دادند! هی سکهی زر دادند!
آرام بساط شعر، تبدیل به دُکان شد!
هر کس که دلش میخواست، نیزه به زمین کوبید،
هی کُشت و تجاوز کرد، تا قاریِ قرآن شد
دنیا به درک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
جنگل شده بود این شهر، با منظرههای بِکر
یک جنگلِ خر تو خر! علامه و روشنفکر!
دنیای بدونِ در، دنیای پر از بنبست،
دنیای فقط در خواب، دنیای سراپا مست
از دهکدهی خونین، از حملهی آپاچی
یک کوه جسد ماند و، یک مشت تماشاچی
که سوخت و ساکت ماند! با فاجعه بار آمد
هی فصل زمستان شد، هی گفت: بهار آمد...
دندان به جگر داد و آرام لبش را دوخت،
با پای خودش پای، هر چوبهی دار آمد
سر خوش شده از تاوَل، معتاد به هر لَخته
در خشم نمکدانها، با زخم کنار آمد..
دنیا به درک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
دنیا به درک رفت و ده بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد..
#آله
ShnText.t.me
دنیا به درَک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
از چشم کبود ما، هی اشک به راه افتاد
آنقدر که باریدیم، تبدیل به باران شد
هر دوست که با ما بود، دشمن شد و خنجر زد
با قافله پیمان بست، همکاسهی دزدان شد
پشت همهی درها، دیوار کشیدند و
هی سقف فروپاشید، هی پنجره سیمان شد
هی شهد و شکر دادند! هی سکهی زر دادند!
آرام بساط شعر، تبدیل به دُکان شد!
هر کس که دلش میخواست، نیزه به زمین کوبید،
هی کُشت و تجاوز کرد، تا قاریِ قرآن شد
دنیا به درک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
جنگل شده بود این شهر، با منظرههای بِکر
یک جنگلِ خر تو خر! علامه و روشنفکر!
دنیای بدونِ در، دنیای پر از بنبست،
دنیای فقط در خواب، دنیای سراپا مست
از دهکدهی خونین، از حملهی آپاچی
یک کوه جسد ماند و، یک مشت تماشاچی
که سوخت و ساکت ماند! با فاجعه بار آمد
هی فصل زمستان شد، هی گفت: بهار آمد...
دندان به جگر داد و آرام لبش را دوخت،
با پای خودش پای، هر چوبهی دار آمد
سر خوش شده از تاوَل، معتاد به هر لَخته
در خشم نمکدانها، با زخم کنار آمد..
دنیا به درک رفت و دِه بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد
دنیا به درک رفت و ده بی سر و سامان شد
سهم من و تو از آن یک سفرهی بی نان شد..
#آله
ShnText.t.me
مصدق
احمدآباد من را به من پس بده
مصدق کجایی؟
دو دست لباست کو مرد؟ دو دست لباست کو؟
نفس تنگی از جنگ و ننگِ سیاستخو
آه.. مصدق..
پس از تو کِرامت درخت شد..!
پس از تو اَرَس در صمد غرق شد..!
پس از تو روی تپههای خون
بیژن، بیجان،
شکفته شد
قلمها شکسته شد!
نه سود بود
نه رود بود
سه چیز بود: گلوله بود، گلوله بود، گلوله بود!
#مصدق
ShnText.t.me
احمدآباد من را به من پس بده
مصدق کجایی؟
دو دست لباست کو مرد؟ دو دست لباست کو؟
نفس تنگی از جنگ و ننگِ سیاستخو
آه.. مصدق..
پس از تو کِرامت درخت شد..!
پس از تو اَرَس در صمد غرق شد..!
پس از تو روی تپههای خون
بیژن، بیجان،
شکفته شد
قلمها شکسته شد!
نه سود بود
نه رود بود
سه چیز بود: گلوله بود، گلوله بود، گلوله بود!
#مصدق
ShnText.t.me
آرام
جوراباتونو دربیارین، پاهاتون بو میدن!
لباساتونو دربیارین، بدنهاتون بو میدن!
کلههاتونو دربیارین، مغزهاتون بو میدن!
چشمهاتونو دربیارین، نگاههاتون بو میدن!
آسمونتونو دربیارین، ستارههاتون بو میدن!
دهانهاتونو دربیارین، حرفهاتون بو میدن!
همین که راست است این خاطرات، خاطرَت جمع باشد از پاشیدنم، پاشدم از انتهای خود،
با زندگی جنگیدم و مرگ آخرین سنگرم
نه مادر درد ما خواند و جان داد
جُلجُتا تا کجا جار زد
ببین رویش بغضِ ویرانگرم
که آرام، خون تو را میخرم!
به شبهای بی پنجره
به این وحشت مسخره
به چشمت پشت میلهها
به دنیای بیحنجره...
به اسمم روی لبهای خیس تو
به عشقبازی و جنگل گیس تو
که ماهی شوم توی رود تنت
زمینی شوم زیر تندیس تو
گرفتار دنیای ممنوعهها
تفنگ نگاه جماعت سوی ما
ما پشت هم رو به آیینه عاشق شدیم
و بیبهانه دل به آسمان زدیم!
رام مرا راه نیست
من مینم.. من مینم.. منفجر کن مرا..
نه مورفینم که رگ به رگ
خون به خون
برگ برگ بر زمینم
منزجر کن مرا..
قرار من کجاست که فرار من تویی و انتحار من تویی و سگ در رگم میدَوَم روی شانههای تو
هی چکه چکه چکه میریختم که تو جان بگیری و دوباره روی پا
بوسههای ممنوع و همنوع.. هی..
خوشه خوشه بمب بود دورمان
جان من بمیرد و اشک روی گونههای تو
نری، زد توی گوشمان
نری که تُف شد روی هوشمان
خون آغوشمان
برهنه سه نقطه راه مانده بود تا آن سوی مرزهای بی بند و باری که روی دوشمان
قدم قدم مین بود زیر پایمان...
#آرام
ShnText.t.me
جوراباتونو دربیارین، پاهاتون بو میدن!
لباساتونو دربیارین، بدنهاتون بو میدن!
کلههاتونو دربیارین، مغزهاتون بو میدن!
چشمهاتونو دربیارین، نگاههاتون بو میدن!
آسمونتونو دربیارین، ستارههاتون بو میدن!
دهانهاتونو دربیارین، حرفهاتون بو میدن!
همین که راست است این خاطرات، خاطرَت جمع باشد از پاشیدنم، پاشدم از انتهای خود،
با زندگی جنگیدم و مرگ آخرین سنگرم
نه مادر درد ما خواند و جان داد
جُلجُتا تا کجا جار زد
ببین رویش بغضِ ویرانگرم
که آرام، خون تو را میخرم!
به شبهای بی پنجره
به این وحشت مسخره
به چشمت پشت میلهها
به دنیای بیحنجره...
به اسمم روی لبهای خیس تو
به عشقبازی و جنگل گیس تو
که ماهی شوم توی رود تنت
زمینی شوم زیر تندیس تو
گرفتار دنیای ممنوعهها
تفنگ نگاه جماعت سوی ما
ما پشت هم رو به آیینه عاشق شدیم
و بیبهانه دل به آسمان زدیم!
رام مرا راه نیست
من مینم.. من مینم.. منفجر کن مرا..
نه مورفینم که رگ به رگ
خون به خون
برگ برگ بر زمینم
منزجر کن مرا..
قرار من کجاست که فرار من تویی و انتحار من تویی و سگ در رگم میدَوَم روی شانههای تو
هی چکه چکه چکه میریختم که تو جان بگیری و دوباره روی پا
بوسههای ممنوع و همنوع.. هی..
خوشه خوشه بمب بود دورمان
جان من بمیرد و اشک روی گونههای تو
نری، زد توی گوشمان
نری که تُف شد روی هوشمان
خون آغوشمان
برهنه سه نقطه راه مانده بود تا آن سوی مرزهای بی بند و باری که روی دوشمان
قدم قدم مین بود زیر پایمان...
#آرام
ShnText.t.me
فو
اونقد قلبم قبره که راز تو توش دفن،
نفس، حبس و ترسِ مُمتد هس پس
تو تنهاییاتو بزار رو دوش من
صداى تو لالایى میشه تو گوش من
تو شاهد شب و تب و تاب منى
تو شب نارفیقى تو مهتاب منى...
کدوم لیلی مث تو مجنون بود؟
مجنون تویى، تویى علتِ وجود
تو اون کوهى که باد به تو تکیه کرد
با اسم تو تفسیر شده واژهی مَرد
قد قامت صلاة اگه رو لبمه
به حرمت حضور تو بىواهمه
بیواهمه.. بیواهمه.. بیواهمه..
#فو
ShnText.t.me
اونقد قلبم قبره که راز تو توش دفن،
نفس، حبس و ترسِ مُمتد هس پس
تو تنهاییاتو بزار رو دوش من
صداى تو لالایى میشه تو گوش من
تو شاهد شب و تب و تاب منى
تو شب نارفیقى تو مهتاب منى...
کدوم لیلی مث تو مجنون بود؟
مجنون تویى، تویى علتِ وجود
تو اون کوهى که باد به تو تکیه کرد
با اسم تو تفسیر شده واژهی مَرد
قد قامت صلاة اگه رو لبمه
به حرمت حضور تو بىواهمه
بیواهمه.. بیواهمه.. بیواهمه..
#فو
ShnText.t.me
✍1
رکسانا
زخم بر کف دستام
صلیبم روی دوشم
یهودا زیر گوشم
به مریم که مادرم مرد،
خدای را در خروشم
سر میروم از سرم..
که با جادهها گریه های.. های.. های.. های.. های میشوم به حال و فرارو.. رو.. رو.. رو.. رو..
تا بگیری یه امنِ ناکجا
تا بمیری.. بمیری.. بمیری.. بمیری..
آرام بگیری..
چشمها خنجرند!
دهانها بیپدر مادرند!
امن تنها کفن است،
غربتِ حقیقی وطن است...!
کسی دیگر چرا باید بماند؟
بر این گور تُهی مرثیه خواند؟
#رکسانا
ShnText.t.me
زخم بر کف دستام
صلیبم روی دوشم
یهودا زیر گوشم
به مریم که مادرم مرد،
خدای را در خروشم
سر میروم از سرم..
که با جادهها گریه های.. های.. های.. های.. های میشوم به حال و فرارو.. رو.. رو.. رو.. رو..
تا بگیری یه امنِ ناکجا
تا بمیری.. بمیری.. بمیری.. بمیری..
آرام بگیری..
چشمها خنجرند!
دهانها بیپدر مادرند!
امن تنها کفن است،
غربتِ حقیقی وطن است...!
کسی دیگر چرا باید بماند؟
بر این گور تُهی مرثیه خواند؟
#رکسانا
ShnText.t.me
شو
لری:
یه شویی نصمه شویی، نیمه دِ شوگار
دل گریبونم گرِت، سی دییَنه یار
(یه شبی در نیمههای شب
دل گریبونم گرفت برای دیدن یار)
بیوفا تو نکشم بَل موتم بیا
نازنین حشکم کردی چو تَلِ گیا
(بیوفا تو منو نکش بذار تا موقع مرگم برسه
نازنین مثل برگ درختی خشکم کردی)
عزیزم مَ وا تونم، مَ واتونم، تو نی حکیمم
غم و غصه ای دنیا نکو نصیوِم
غم و غصه ای دنیا کردی نصیوِم
(عزیزم من با تو هستم ، من با توهستم ، تو درمان منی
غم و غصه این دنیا رو نصیبم نکن
غم و غصه این دنیا رو نصیبم کردی)
بیوفا تو نکشم بَل موتم بیا
نازنین حشکم کردی چو تَلِ گیا
(بیوفا تو منو نکش بگذار تا موقع مرگم برسه
نازنین مثل برگ درختی خشکم کردی)
#شو
ShnText.t.me
لری:
یه شویی نصمه شویی، نیمه دِ شوگار
دل گریبونم گرِت، سی دییَنه یار
(یه شبی در نیمههای شب
دل گریبونم گرفت برای دیدن یار)
بیوفا تو نکشم بَل موتم بیا
نازنین حشکم کردی چو تَلِ گیا
(بیوفا تو منو نکش بذار تا موقع مرگم برسه
نازنین مثل برگ درختی خشکم کردی)
عزیزم مَ وا تونم، مَ واتونم، تو نی حکیمم
غم و غصه ای دنیا نکو نصیوِم
غم و غصه ای دنیا کردی نصیوِم
(عزیزم من با تو هستم ، من با توهستم ، تو درمان منی
غم و غصه این دنیا رو نصیبم نکن
غم و غصه این دنیا رو نصیبم کردی)
بیوفا تو نکشم بَل موتم بیا
نازنین حشکم کردی چو تَلِ گیا
(بیوفا تو منو نکش بگذار تا موقع مرگم برسه
نازنین مثل برگ درختی خشکم کردی)
#شو
ShnText.t.me
🫡2
دهانی جریده از فریاد
با دو تا هندوانه زیر بغل، با همین جان لاغر و زردم
فکر کردم که میشود جنگید، فکر کردم فقط خودم مَردم
مَرد بیزار خسته از بیداد...
از همه سمت نیزه میبارید، به خودم آمدم تنم خارید
گفتم از شهر دست بردارید، شب شد و سینه را سپر کردم
مثل یک کوهِ سخت از فولاد...
خواستم مثل آسمان باشم، منجیِ شهر نیمه جان باشم
آشیانِ پرندگان باشم، با همین دست خالی و سردم..
نعره برداشتم که ماه آمد، مرد جنگاور سپاه آمد!
چگوارای بیکلاه آمد، گرچه یک بیچراغِ شبگردم
همچنان با زبان شعر و غزل، همچنان مثل گنده لات محل
همچنان هندوانه زیر بغل، شور این قصه را درآوردم
با دهانی جریده از فریاد...
یک طرف اجتماع ترسوها، یک طرف دوستان و چاقوها
روبرویم سپاه پرروها، باید از راه رفته برگردم
راستی هندوانه ها افتاد...
خواستم مثل آسمان باشم، منجی شهر نیمه جان باشم
آشیان پرندگان باشم، با همین دست خالی و سردم
نعره برداشتم که ماه آمد، مرد جنگاور سپاه آمد!
چگوارای بیکلاه آمد گرچه یک بیچراغ شبگردم
#دهانی_جریده_از_فریاد
ShnText.t.me
با دو تا هندوانه زیر بغل، با همین جان لاغر و زردم
فکر کردم که میشود جنگید، فکر کردم فقط خودم مَردم
مَرد بیزار خسته از بیداد...
از همه سمت نیزه میبارید، به خودم آمدم تنم خارید
گفتم از شهر دست بردارید، شب شد و سینه را سپر کردم
مثل یک کوهِ سخت از فولاد...
خواستم مثل آسمان باشم، منجیِ شهر نیمه جان باشم
آشیانِ پرندگان باشم، با همین دست خالی و سردم..
نعره برداشتم که ماه آمد، مرد جنگاور سپاه آمد!
چگوارای بیکلاه آمد، گرچه یک بیچراغِ شبگردم
همچنان با زبان شعر و غزل، همچنان مثل گنده لات محل
همچنان هندوانه زیر بغل، شور این قصه را درآوردم
با دهانی جریده از فریاد...
یک طرف اجتماع ترسوها، یک طرف دوستان و چاقوها
روبرویم سپاه پرروها، باید از راه رفته برگردم
راستی هندوانه ها افتاد...
خواستم مثل آسمان باشم، منجی شهر نیمه جان باشم
آشیان پرندگان باشم، با همین دست خالی و سردم
نعره برداشتم که ماه آمد، مرد جنگاور سپاه آمد!
چگوارای بیکلاه آمد گرچه یک بیچراغ شبگردم
#دهانی_جریده_از_فریاد
ShnText.t.me
🔥1