Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
72 - Telegram Web
Telegram Web
برخیز ای اراده ی مغلوب
برخیز ای صلیب مچاله
برخیز ای دهان کبود
برخیز...
کار از دهان تو میریزد
اگر خواب از کوچه برخیزد
برخیز...
برخیز ای اراده ی پیچیده در پتو
برخیز ای اراده ی محکوم در اتاق
برخیز...
شیشه را کشید، شکست
مادر پرید توی حوض و
چشم های سیاه محله دریا شد
و من میدانم و من میدانم
بوی غذا یعنی در محله کسی باز مرده است
کوچه گرسنه است...
#برخیز
ShnText.t.me
🔥2
باموهایم میخوانم
با موهایم میشکنم
با موهایم میگریم
با موهایم میمیرم

با نرگس نگاه شما گناه چیست؟
در عَرْشْ گیسوان شما ماه نشسته است...
با موها و مویه ها...
ای شاخه های ایستاده بر سَکّو
ما روز های مُشَوَشْ و تلخیم
ما رنگ سایه هایِ پشت دیواریم
شما که طعم رهایی در دهان خورشیدید...
تکلیف چشمان شما چیست که شب از آنها می‌هراسد؟
آن دو اُستوانه
دو چاه مقدّس
از موهایتان رَمیده کیست؟
با موهایتان تَنیده تار های روشن و تابان...
رها و هار...
با موهایتان که شَک فلسفی است...
#با_موهایم
ShnText.t.me
قی قی قی قی
قی کن اوستاد
هی هی هی هی
نطفه اوفتاد

کارزار کاسبان هی هی هی
کارفرما کاذبان هی هی هی
جماع گاو و قصاب هی هی هی
بخور به نام انقلاب هی هی هی
طول عمر و صبر و حالت بردگان
دفرمه‌ها درندگان هی هی هی
بانک‌ها چرندگان هی هی هی
بورس برندگان هی هی هی

به داد ما برس ای مسیح صد دلاری
دوباره وعده کن آن فریب اختیاری
به داد ما برس ای مسیح استیجاری
دوباره راه‌های نوین برده‌‌داری


دوباره اختلاس لاس لاس لاس لاس
دوباره اغتشاش شاش شاش شاش شاش
حقوق بشر در جیب من
دست خر توی دست تو
درآد دنده‌هات کات وات وات وات
درآد اون چشات شات شات شات شات
بازی بزان گر
بازیر و رو کشان همدست رهبر پر پر پر
آن سوی رود خون می‌چکد به تخم مرغ شان
جان جان رام دی دام دام دام
منم امام اعتراض فدای اقتصاد باز
حراج جوجه قورباغه با تخم غاز

به داد ما برس ای مسیح صد دلاری
دوباره وعده کن آن فریب اختیاری
به داد ما برس ای مسیح استیجاری
دوباره راه‌های نوین برده‌‌داری

مرنجان جان جان مر مر مرجان را
دلارهای پیر رفسن جان جان را
به تهران ران ران پاره از تخمدان را
تورونتو برو ببین تیم دزدان را
خدای نان
پول نفت
ایوب توی صف
زن توی حمام
مرد توی کف
برق رفت
ساندویچ موش
اسکورت گوشت
چرک شاعرانه
سبک جوش
#مسیخ
ShnText.t.me
 بواسیر
پیر کردی ما رو
علائمت پیدا دادادا داغ می‌شوی 
سرنگی 
درنگی 
نمی‌توان نشست
بواسیر
پی‌چیده در روزمرگینگی
چیره چیده زلف ما رو
ماه غرق غرض و سال 
سیلی و سرخی شرم گوشت
قبض مرگ و کابوس روز 
شب قطع و قحطی نور
صدا کن روح شاه ‌رو
صدا  کن بازم رضا رو

 بواسیر 

پماد هفت هزار ساله‌ را...
سرزمین بی‌قباله را 
هویت مچاله را
از چاه به چاله‌ها

خونه خونواده مدرسه دانشگاه عصبی
خواننده راننده تاکسی و آموزشگاه عصبی
پدر و مادر عصبی، ایمان و باور عصبی 
بازیکن و داور، دختر و زن و خواهر عصبی 
فرمانده وسرباز و پادگان و دژبان عصبی
عیدو عزا و عروسی و میزبان و میهمان عصبی
جامعه‌شناس عصبی، جانورشناس عصبی
گوینده و مجری، شومن و‌ کارشناس عصبی
گمنام و مشهور عصبی، معشوق راه دور عصبی
اعتراف با زور،  اعتراض‌های کور عصبی
دکتر و جراح عصبی، پرستار و بیمار عصبی
سیر عصبی، گشنه عصبی، گدا و مایه‌دار عصبی 
پیر، بچه، گِی، ترنس، زنانگی عصبی
شی‌وارگی، از خود بیگانگی، مردانگی عصبی 
دعا و نماز عصبی، همسر جانباز عصبی
فرزند شهید عصبی، سردار برج‌ ‌ساز عصبی
وزیر و وکیل و استاد و دبیر و دانشجو
قاضی و دادستان و مجرم و بازجو عصبی

مدافع حقوق بشر و حرم و محیط زیست عصبی
سرطان و سیاتیک و  سکته و دیسک عصبی 
مخالف حجاب عصبی، دختر انقلاب عصبی
بیداری و خواب عصبی، قرص اعصاب عصبی
روان‌شناس عصبی، ترس و اضطراب عصبی 
پیر‌ عصبی، میر عصبی، عرق و تقطیر عصبی 
دین عصبی، مورفین عصبی
پای روی مین عصبی 
چپ و راست عصبی 
عامی و خاص عصبی
هوش و حواس عصبی

(با فرض وجود هستی بدان گونه که در آثار همگانی علمای فن
در باب پروردگار فی نفسه با یک من ریش سفید
آمده بودی فی نفسه
بیرون از کون و مکان
که از فراز بی اعتنایی مینوی اوج مینوی زبان پریشی
مینوی عاشقانه به ما عنایت دارد.
با برخی استثناعات به دلایلی ناشناخته
که زمان نشان خواهد داد .
رنج الهی بر خود هموار میکند
به کمک کسانی که به دلایل ناشناخته که زمان نشان خواهد داد،در عذاب الهی غوطه ور و در آتش شعله ور ...)
#بواسیر
ShnText.t.me
به گودِ چشم سیاهش به خونِ توی نگاهش
به آن دوماهیِ قرمز میان عمق دوچاهش
نگاه کردم وگریه امان نداد بمانم
به اوکه معنیِ دوری‌ست که انتهای صبوری‌ست
به خنده‌هاش که زوری‌ست نگاه کردمو گریه
امان نداد بمانم
امان ازآن شب وحشت   امان ازاینهمه دوری
ازاین تنفسِ در مرگ.  عذابِ زنده به گوری
به هیچ راه پس و پیش.  به دردِ بیشتر از پیش
به آن دوچشم دهاتیش.   نگاه کردم وگریه
امان نداد بمانم
به ساق وسایش ارّه به جیغ اوتهِ درّه
به مرگ ذرّه به ذرّه نگاه کردم وگریه
امان نداد بمانم
به روی وموی سپیدش  به اشک وتاری دیدش
به کورسوی امیدش  نگاه کردم وگریه
امان نداد بمانم
امان ازآن شب وحشت   امان ازاینهمه دوری
ازاین تنفسِ در مرگ.  عذابِ زنده به گوری
به هیچ راه پس و پیش.  به دردِ بیشتر از پیش
به آن دوچشم دهاتیش.   نگاه کردم وگریه
امان نداد بمانم
#امان
ShnText.t.me
آه ای مسیخ اختیاری نجیب ما
از جیب ما بگیر و ما را به دامن خدا پرت کن شرط کن که سیل از گونه هایمان
میچکد و میبرد در انتها
کودکان خفته در تخت را
مردمان تیره بخت را
میبرد با خود این زندگی سخت را
#مسیخ_۲
ShnText.t.me
«تبر»
ببین داستان درختی که تبر شده منم 
اونقد خط زدن رو تنمون دفتر شدم  
به خیرشون امیدی نبود از اول 
 منم ریشه رو زدم براشون شر شدم


من راه‌های دورو دیدم من پیچش 
مو‌رو‌دیدم
هم‌پای خائن از پشت و برق چاقو رو 
دیدم
کرم شاعر شد از درخت صدام رفت بالا 
تا حالا دیدی درخت بگه من تبرم؟
اونقد حشره به تنم چسبید
با فامیلی که شاخه‌هامن 
تبر میشم هرزه رو می‌زنم

کوشن هم‌‌دستا تو صف رأی‌ان
قیمت تو دقیقه ، مف برده‌ان
چل ساله‌های تینیجری که واسه مرغ همسایه هم شق کردن
ملت و  آب برد و آبروها خرج سلفی 
خیریه‌ها شد / این‌ور آب صادراتی‌ها هم تو مبارزه ادعای حق کردن
وافور  به خشتک پا منقل از  تهران تا 
نیویورک و لندن
خروس محلی و جابلبل به بازار موضیغی
عرضه کردن
استاد مخالف لنگه هوا 
پسر تا سر تو دست سپاه
روزیمیاد می‌بینی اینا رو کردن قهرمان 
آزادی‌خواه
زیر پوشش پروژه کمپینا
دست به مهره بازی اعتینا
جوجه پرستوها رو پست کردن 
تا شاخ شن واسه قناریا 
بودجه مودجه هم هس تپل روشن و 
تو تبلیغ کنه توپر توش
رابط بزنم تو ی ده دستگاه 
راحت بکنم شاخ اینستا
اینستا گرمی بیستا

گیلکان گده شب سیاه گاب سیاهه
«گیلک ها میگن شب سیاهه و گاوم سیاهه» 
اشن ریئس گوروبان گارسیائه 
ریس اینا گروهبان گارسیا‌ هست»

آبو ندیده شلوارو کندن 
صدا و سیما مرکز لندن
همه متخصصا/ ببو فیمینیستا 
اینترویو آلموست آرتیستا / یه کم بخون 
لالا لا... خفه بمیر نکره خاک بر سر 
جناب  شابوق  منجی ملت 
فرمانده‌ی لشکر عنترنت 
قاضی مطرح کشور تهران 
رهبر عالی قوم بادمجان
عالم امکان و کمین و کمان

دِ وا بدن لیفته نوبون فاچرخان
«دیگه وا بده - لوس نباش - قر بده کمرو»

چپ مستخدم درجه‌ی چندم تلویزیون 
السلام علیکم 
سیاست با قر/ بیضه‌ی باقر
مشاور بانوان مستر فاکر 
فاخر آقا ، طویل الشعرام در ضمن اون
دکتر بیضه‌هام
فیلمارو هموطنا  بفرستن
به ایمیل اعتراض با بوس دت کام

ببین داستان درختی که تبر شده منم 
اونقد خط زدن رو تنمون دفتر شدم  
به خیرشون امیدی نبود از اول 
منم ریشه رو زدم براشون شر شدم

(بخش پایانی آهنگ تبر :
اوو بیگیرین مرا!
اوو بیگیرین مرا!
هتو گْو کرا گیلیکی زنم!
جان جان اهوو
آفرین جغلان!
جانه أن

ترجمه :
منو بگیرین
منو بگیرین
واسه خودم همینجوری گیلکی حرف میزنم
جان جان اهووووی
آفرین بچه ها
جون این)
#تبر
ShnText.t.me
تکست آهنگ «بِلَمْ»

هرکجا دردی‌ست دوا اونجا بره
هرکجا فقری
هرکجا مشکل جواب اونجا بره
هرکجا کشتی‌ست

تلخه خوابشون ساحل هل میده قامت قایقارو
مردن توی شیفت کاری
دستا تاول زخمای ناب
بیل زدن به زمین زندگی
تا از خون‌شون نون درآد
ناز دریا رو میکشن خسته‌ها شکسته پاها پاروها رو
مردن توی شیفت کاری
دستا تاول زخمای ناب
بیل زدن به زمین زندگی
تا از خون‌شون نون درآد
#بلم
ShnText.t.me
شیون - شاهین نجفی

از من نپرس علت شعرهای خونین را
از من نپرس چرایی پیشانی پر چین را
از من نپرس کار روی کودکی‌ ام را
شکوه کردن در شعر
  دون شان صدای من است
من آمده‌ام تا پرنده‌ی درد درون شانه‌های سوراخم خانه کند
تا روح عجیب عروس‌های مرده در حجله
تا واو واژن زن‌ های اخته‌ ی کردستان
تا زخم‌های سیاه جغلان* در مرداب
با زانوان شکسته‌ ی مهدی در کلانتری
و گوش‌ های چرکین ممد دماغ
تریاک کجاست در کومه‌‌ی* عمو
(ماهی سفید بوبون و کش بیگیر مره (ماهی سفید شو و مرا در آغوش بگیر
با صد کیلو مهرداد حبس ابد
(آی تی او قد ره» (آی فدای اون قد و بالات»
!کشیدند روی دار
*زن‌ها که شیون از به خدا بی‌گناه گردن از طناب پیله آبای
شلوار شاش خیس و خون و گلاب و دمپایی تنها
مادر بمیرد این شیوه‌ی شیون زدن ترسیدم
من بچه بودم ارتفاع همیشه بلندای دار بود
با شصت کیلو که منم چک خورده چاک خورده خواهران بزرگم
رازین چوب‌»*ام پنهان میان استخوان‌ هایم»
شعار شعار شعار کثافت
زانو بزن که ساحت قدسی شعر
زانو بزن بگو و بخور قسم شغال‌ های مدافع جنس‌ های جدید را
شب‌ ها خدا برای ما می‌میرد
هر شب صدای علت از من نپرس‌ های من از گوشم که کر پرده پاره شد افتاد روی اجاق
از من نپرس
گریه ندارد این که پشت کاپوت ماشین مسافر
پلاژ* ندیده دیوانه شدی
زن‌ های سینه بزرگ تهرانی با لهجه‌ ها ی عمیق و دستان کوچکم مهدی از پشت شیشه‌ ی
حمام
ممد کجاست؟
لندن همان که کافه‌ های بوی ویگن* با کیک‌ های بورژوا صفت جگرت
لندن کجا و تو کجا قرائت منشاوی* و قیمه و‌قمه؟
لندن کجا و تو کجا؟
از من نپرس
مادرم کجاست؟
*من مادرم هنوز ... می‌خواهم اشک هنوز بوی ترشه‌تره
... من مادرم هنوز
... زود چهل ساله شدی پسر
... من مادرم بوی رنج برنج
من می‌چکد از گوشه‌های سبیلت خون
 ... از من نپرس از من تف به این کلام
(کوفر نوگو زای جان (کفر نگو بچه جان
(وی لانگه نُخ زول ایش هیا وارتن (چقدر باید اینجا منتظر بمانم*
وی لانگه نخ به چخ بروم در میان غریبه‌ های زبان‌ پریش
در میان وطن‌ های تلخ هم‌ وطن‌ های بی‌ گذرنامه
پاساپورتابیر دقه مهلت از تراکم صف
چک چک  پناه به خدای جاسم و جبار
بیدار شدم
 از من نپرس
…………………………
*
جغلان: بچه‌ها
 کومه‌‌: اینجا کلبه‌های شکاری در مرداب انزلی
آبای: برادر
رازین چوب‌: کمان چوبی کودکان
پلاژ: کناردریا
ویگن: گیاه‌خوار
منشاوی: محمد صدیق منشاوی قاری مصری
ترشه‌تره: غذای محلی گیلان
Wie lange noch soll ich hier warten?

#شیون
ShnText.t.me
🐳4
سیل - شاهین نجفی



زخم‌ هاتو بده به من
اخم‌ هاتو بده پدر به دشمن
جادوی جاری از چشمات
اشک نیست سیل ویرانگر
خون ثبت شده تو تقویم
قوم جون به لب رسیده نه تسلیم
میشکنه سر استبدادو
می‌شناسه مرکز فسادو



داغ مادرا یه کوره‌ از
خشم مردم ستم کشیده
داغدار نوجوونا
مغز رو آسفالت پاشیده
دور نیست روزی که
جواب شکم گرسنه ذلت نیست
هیچ دیواری
محکمتر از مشت ملت نیست



خوک بخور کوچه هنوز واست باز داره
چه خواب خوبی برات دیده اونکه بیداره
خوک بخون خوب این داستانو
بزودی تویی و تیر ستارخانو

#سیل
ShnText.t.me
تکست آخرین بوسه :

بوسیدمش در جاده‌های مُرده‌ی بی‌روح

"بوسیدمش در کوچه‌های پشت "لیلاکوه

...بوسیدمش هی زیر هر ابرِ کبودی که

...توی خیابان‌های خیسِ "لنگرود"ی که

بارید از من مثل ابر خسته از باران

"بارید از من تا خودِ "استخر لاهیجان

خندید با من در جدال گرم بازی‌ها

خندید با من به تمام حال و ماضی‌ها

خندید با من در مسیر رفت تا برگشت

"خندید با من در تمامِ پارک‌های "رشت

بوسیدمش در کافه‌های خسته‌ی در راه

بوسیدمش از غم جلویِ درب دانشگاه

بوسیدمش در "رودسر" بر ماسه‌های داغ

بوسیدمش در شهر بعد از خوردنِ شلاق

آغوش وا کردیم اگرچه ترس هر سو بود

در سینما که شاهدِ عشقِ من و او بود

بوسیدمش هر شب سرِ پل‌های صدساله

"بوسیدمش تا ساحلِ دریای "چمخاله

...بوسیدمش در روزهای تلخ و سختی که

...بوسیدمش بر کنده‌ی خشکِ درختی که

سخت و غریبانه گذر کردیم شب‌ها را

شامِ غریبان بود و می‌خوردیم لب‌ها را

با قلب‌های خسته‌ی حالی به حالی‌مان

با آن نگاه و لهجه‌یِ بغضِ شمالی‌مان

بوسیدمش در کافه‌های خسته‌ی در راه

بوسیدمش از غم جلویِ درب دانشگاه

بوسیدمش در "رودسر" بر ماسه‌های داغ

بوسیدمش در شهر بعد از خوردنِ شلاق

ترانه سرا: مزدک نظافت
#آخرین_بوسه
ShnText.t.me
1
💢 تکست موزیک تمام :

دوباره پای چال زیر گونه هات
کنار خط صفر مرزی لبات
هجوم شب به عمق گیسوهاتو
میخوام
نگو تمام تو رو جون جون امام

شهید کربلای چندم صدات
اسیر عشوه های بعثی چشات
مدافع حریم چادر شمام
نگو تمام تو رو جون امام

تو نص صریحی من حدیث جعلی
چه دل میبری ای کفتر محلی
یزید شم توی زینب نگات؟
تو تشنه باشی و آب شم برات
دوتایی غرق شیم خسته تو فرات
نگو تمام تو رو جوون امام

بگیر روتو ازم و محرومم کن
شکنجه کن خودتم آرومم کن
بخند باز با بغض تو صدام
نگو تمام تورو جون امام

زیبای اهورایی
تماشایی
تو میل خفته ی تمام مردهایی
جوون بمون تا پیر شیم دوتایی
برقص یواشکی با ریتم بوسه 
#تمام
ShnText.t.me
🫡1
آنقدر نماندی که مرا زار ببینی
لعنت شده و خسته از آزار ببینی
رفتی در و دیوار اتاقم قفسم شد
حس خفگی بغض گلو هم‌نفسم شد

تو بی من و من با یاد تو شکستن
آویخته بر دار تو انگار نه انگار
تو بی من و من با یاد تو شکستن
آویخته بر دار تو انگار نه انگار

هر ثانیه بی تو به خودم رنج کشیدم
تو عین یقین بودی به انکار رسیدم
تو نیست شدی هستی من نیست شد از تو
پشت سر پرواز تو با اشک دویدم

تو بی من و من با یاد تو شکستن
آویخته بر دار تو انگار نه انگار
تو بی من و من با یاد تو شکستن
آویخته بر دار تو انگار نه انگار
#پرواز
ShnText.t.me
🫡1
دیکتاتوری عمامه

شاهین نجفی

ملت به خیابان شد، تا باد چنین بادا
صد مزرعه  ویران  شد، تا باد چنین بادا

چشمِ همه گریان شد
جان یکدفعه ارزان
هر مدرسه زندان شد
تا باد چنین بادا

شب عربده‌باران شد
شبنامه فراوان شد
نان ضامنِ دندان شد
تا باد چنین بادا

آن مرد ز ماه آمد
از قم به رفاه آمد
تا مالکِ ایران شد، تا باد چنین بادا

از راه بعید آمد
با ریش سفید آمد
سردسته‌ی دزدان شد، تا باد چنین بادا

تن سفره‌ی گرگان شد
سگ صاحب چوپان شد
ذبحِ رمه آسان شد
تا باد چنین بادا

یک مُفتیِ بی‌ارتش
با سرقتِ یک جنبش
مردِ یکِ میدان شد
...تا باد چنین بادا

ده نسل پریشان شد
تَکرار شد و...  آن شد
این نقطه‌ی پایان شد
تا باد چنین بادا
گمنام

#دیکتاتوری_عمامه
ShnText.t.me
سوختم به تیر تفنگت برادر
چه بی‌شک میزنی به قلبم
به عبور از مرز نگاهت
سوخت شد و رفت

دیشب مادرم بخواب رفت
بی من دیر کردم و پیر شد
سوخت

سوختم
کویرم
وقتی سراب
حقیقت چشمان خشکیده خلق است
سوختم کویرم
من رمز مردن در مرز
از خشم پنهان کپر
دستی یازده ساله در دهان گاندوام
مرثیه خوان حیثیت زمین
خورشید استوار مردد
هامون منم که در خودم غرق میشوم
هامون منم
#سوختم
ShnText.t.me
چه بوی خون تازه میده تنت
چه سرخه گلای روی پیرهنت
چه رگای خشکیده رو به کویری
سر خم نمیکنی با اینکه اسیری


از خزر تا خلیج فارس جای زخمِ قدیمیِ گلوله هاست ، مگه میشه خاکتو به بیگانه داد خائن شرمنده از آیینه هاست

کی میگیره قلبم آروم تا وقتی تو توبندی ایرانِ خانوم
شیر بانو جانِ زیبا خورشید رهاییِ قصه هامون
سخت نیست تورو ساختن از نو
دووم بیار تا بمونی برامون
پادشاه منطقه تویی
تو منطق عشقی ایرانِ خانوم

از خزر تا خلیج فارس جای زخمِ قدیمیِ گلوله هاست ، مگه میشه خاکتو به بیگانه داد خائن شرمنده از آیینه هاست

نشه دستِ چین دستچین کنه گلاتو
آبو خاک و جان مایی مادر ،داریم هواتو !
دستِ تبهکار تجاوز کرده به بدنت تبارتو سوزوند و تبرشو زده به تنت
بمیریم و نبینیم مردنتو آروم آروم
نبردی مردمتو از یاد که جانِ بانو
ببخش مارو اگه دستمون کوتاهه برات
نمونده چیزی جز جونمون که قربانی شه به پات
شور میزنه دلم که کور دل بت مسلطه
رهایی توعه که شرط آزادیِ ملته
بگو با بغض مادرای چشم براهه آبان
بگو با بچه های نسل خون ستار خان
بگو با قامت رشید نوید افکاریا
بگو با سینه ستبر پویا بختیاریا


تو تاریکی تو نوری
بشکاف ای مرز رهایی
طلوع کن دوباره

از خزر تا خلیج فارس جای زخمِ قدیمیِ گلوله هاست ، مگه میشه خاکتو به بیگانه داد خائن شرمنده از آیینه هاست.
#ایران
ShnText.t.me
مریم چه پریشانی
با روسری گلیت


در خواب من
راه می روی
با مخمل نگاهت
در خواب من
راه می روی
#مریم
ShnText.t.me
🫡1
💢 تکست پدر :

بخت پر کشید
کشیده (سیلی) شیهه کشید از آشیانه
خانه خراب شد
از کودکی سایهات پشت پرده سینههایم پیدا که داد نزنم
دستت روی دهانم
پنهان میان دستانت
صدایت خشمگین در حیاط
سیاه بود و
آسمان خاکستری پدر
تباه بودم تباه
در شکل دختری که پدر
بی مادرم سکوت کرد
تا آبرویمان ریخت روی فرش
تا خالهها و عموها
عمود خانه فروریخت
فروش رفت پدر
تجاوز کن به من
تجاوز تا انتقام را بگیر
تجاوز کن به من
تجاوز به این اسیر
روح توتون و ریش زبرت از دست بزرگیست
گریستم
که کیستم
جز دختری که شانههای کوچکم از اشک
زیر چادر مادر شکست
هر شب تجاوز کن پدر

پدر تجاوز کن به من
#پدر
ShnText.t.me
لەگەڵ تۆمە خوشکی بوێرم
با توام ای خواهر با جراتم
وەرە مەیدان برای دلێرم
بیا بە میدان ای برادر دلیرم
بە تێکۆشان و خەبات
با تلاش و مبارزە
وەرن رزگار کەین وڵات
وطن را رهایی ببخشیم
گەل دەگا بە ئاواتی
ملت بە آرزوهایش میرسد
ژن ژیان ئازادی
زن، زندگی، آزادی

دیکلەمە

دیسان دوژمنی خوێن رێژی غەددار
دگر بار دشمن خونریز ظالم
کەوتە نێو لاوان هەر وەک گورگی هار
چونی گرگی هار بە جان جوانان افتادە
دڕندەی بەدخوو داگیرکەری شێت
درندە بدکردار، غاصب دیوانە
بۆ خوێن رشتنی مێللەت کەوتە کار
کمر بە کشتار ملت بستە است
دیسان رەنگین بوو چنگی گڵاوی
بار دگر دستهای پلیدش رنگین شد
بە خوێنی پاکی خەڵکی لادێ و شار
بە خۆن پاک مردمان شهر و روستا
دوژمن، بزانە تۆڵەی شەهیدان
ای دشمن آگاه باش کە انتقام شهیدان را
ئەستێنمەوە من یەک بە هەزار
یک بە هزار از تو خواهم گرفت
گەرچی رەش پۆشم بۆ شەهیدانم
گرچە سیاپوش، شیهدانم هستم
ورەم بەرزترە، بۆتۆی ستەمکار
اما در ،قبل تو مصمم تر از همیشەام
بژی ئازادی بژی نیشتمان
زندە باد آزادی زندە باد وطن
بە کوێری چاوی دوژمن هەزار جار
هزاران بار بە کوری چشم دشمن
#وره_میدان
ShnText.t.me
حیف که از جنس شب‌اید و حاکم به خاک تنم
خار شم اگه یه روزی از خاکم دل بکنم

چی بپوش چی بخور چی بزن چی بگو
دیوث
خستم ازت
دست و پامو بستی از ازل
تو می‌کنی و من میشم هول؟
کی زد تو گوش کی از اول
وقتی که من گیرم سر محل
بیزارم از توجیه و توضیح و رد شدم از تو بگذر ازم
من بدپوشم تو رو سننه
من می‌زنمو‌ لول شم تو رو سننه
حال می‌کنم توشم تو رو سننه
من عاشق بوشم تو رو سننه
ها چیه نگاه می‌کنی به دستام خط می‌ندازه رو چشات تتوهام
تیغم داره باز پاش میام
بپیچی به پام من از اون لاشیام
که پارت می‌کنمو بازداش میام

هیجده ساله هیجده تا خط
دهه‌ی هشتادی قاتل خشتک
می‌کشم رو سرت
شورشی دختر
مامورا جلوم انداختن سپر
میگی رد دادی اره کاملا
روبرو لشکر همه قاتلن
فرصت بدی از سر حاملن
رخصت بده دوستام همه قابلن

هشتاد ساله سرت توی خشتک منه
دامن کوتاه بپوشم؟ زشته که نه نه
من هرجوری عشقمه آزادیمه
بکش بیرون از ما که ریختم سرت
شاشیدم توی اون اعتقاد و باور که بخواد بم فرمون بده
من پاشیدم روی اون انقلاب و اصلی که بخواد منو پنهون کنه
خود خشمم خیابون مال ماس
داداشیا پشتم، هیبت باراباس
لاستیک بده بابا جون، آتیش
از ته بزنم بکنم ریششش‌

روسری می‌سوزه واسه مهسا
حرف مفت واسم دیگه باقی بحثا
متحد منسجم سرپا
ایرانو می‌سازیم توی ده سال

من بدپوشم تو رو سننه
من می‌زنمو‌ لول شم تو رو سننه
حال می‌کنم توشم تو رو سننه
من عاشق بوشم تو رو سننه

صدا می‌مونه و تنم
فدا برای میهنم

کینه‌ی ما یه دونه بود، شما کاشتین تا این خنجر درآد
این خنجر غم تو سینه‌شه عطش داره هنو خون می‌خواد

حیف که از جنس شب‌اید و حاکم به خاک تنم
خار شم اگه یه روزی از خاکم دل بکنم
#هشتادیا
ShnText.t.me
🫡1
2025/07/13 18:10:06
Back to Top
HTML Embed Code: