کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۶
⬅️⬅️ روش تدریس
مبتنی بر پروژه ➡️➡️
⭕️ آشنایی اجمالی با روش تدریس مبتنی بر پروژه، که در آموزشهای مجازی، از کاربردیترین روشهای یاددهییادگیری است. ⭕️
🔰 به نقل از:
@CANICollegeofeducation
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ روش تدریس
مبتنی بر پروژه ➡️➡️
⭕️ آشنایی اجمالی با روش تدریس مبتنی بر پروژه، که در آموزشهای مجازی، از کاربردیترین روشهای یاددهییادگیری است. ⭕️
🔰 به نقل از:
@CANICollegeofeducation
@Shoghetagheer99
Forwarded from CANI College of Education (Aghazadeh Mo)
روش تدریس مبتنی بر پروژه.pdf
441.6 KB
کد مطلب: ۱- ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
⬅️⬅️ قدرت طراح ➡️➡️
🔰 دکترحیدر تورانی 🔰
فرض كنيد كه سازمان شما يك كشتي اقيانوس پيماست و شما «ناخدای» آن هستيد. نقش شما چيست؟ من اين سوال را به دفعات از مدیران متعددي پرسيدهام. واضح است كه عامترين پاسخها چنين بوده است: «من كاپيتان كشتي هستم.»، «من جهتياب كشتي هستم و جهت حركت را تعيين ميكنم.»، «نقش من سكانداري است و در حقيقت جهت حركت را كنترل ميكنم.» برخي هم نقش مهندس كشتي را براي خود قائل بودند كه تأمين كننده انرژي مورد نياز حركت كشتي است. گروهي نيز نقش مدير امور اجتماعي را برگزيدند كه احراز اطمينان ميكنند از اين كه همگي افراد درگير كار خود هستند. با وجود اين كه همة موارد ياد شده جزو نقشهاي قانوني يك رهبر است، نقش ديگري نيز وجود دارد كه داراي اهميت زیادی است، اما بهندرت راجع به آن فكر ميشود و آن نقش "طراح كشتي" است. هيچ قدرتي تعيين كنندهتر از قدرت طراح نيست. چه ثمری دارد، اگر كاپيتان بگويد كه «كشتي را ۳۰ درجه به سمت راست بچرخانيد»، در حالي كه طراح، تجهيزاتي ساخته است كه سبب ميشود ساعتها طول بكشد تا كشتي به طرف راست بچرخد. هيچ ثمري ندارد اگر شما رهبر سازماني باشيد كه بد طراحي شده است جالب است بدانید كه تنها تعداد بسيار اندكي از مديران، وقتي به نقش رهبري فكر ميكنند، به فكر طراحي كشتی ميافتند"؟
عزت زیاد.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ قدرت طراح ➡️➡️
🔰 دکترحیدر تورانی 🔰
فرض كنيد كه سازمان شما يك كشتي اقيانوس پيماست و شما «ناخدای» آن هستيد. نقش شما چيست؟ من اين سوال را به دفعات از مدیران متعددي پرسيدهام. واضح است كه عامترين پاسخها چنين بوده است: «من كاپيتان كشتي هستم.»، «من جهتياب كشتي هستم و جهت حركت را تعيين ميكنم.»، «نقش من سكانداري است و در حقيقت جهت حركت را كنترل ميكنم.» برخي هم نقش مهندس كشتي را براي خود قائل بودند كه تأمين كننده انرژي مورد نياز حركت كشتي است. گروهي نيز نقش مدير امور اجتماعي را برگزيدند كه احراز اطمينان ميكنند از اين كه همگي افراد درگير كار خود هستند. با وجود اين كه همة موارد ياد شده جزو نقشهاي قانوني يك رهبر است، نقش ديگري نيز وجود دارد كه داراي اهميت زیادی است، اما بهندرت راجع به آن فكر ميشود و آن نقش "طراح كشتي" است. هيچ قدرتي تعيين كنندهتر از قدرت طراح نيست. چه ثمری دارد، اگر كاپيتان بگويد كه «كشتي را ۳۰ درجه به سمت راست بچرخانيد»، در حالي كه طراح، تجهيزاتي ساخته است كه سبب ميشود ساعتها طول بكشد تا كشتي به طرف راست بچرخد. هيچ ثمري ندارد اگر شما رهبر سازماني باشيد كه بد طراحي شده است جالب است بدانید كه تنها تعداد بسيار اندكي از مديران، وقتي به نقش رهبري فكر ميكنند، به فكر طراحي كشتی ميافتند"؟
عزت زیاد.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
⬅️⬅️ رشد فردی ➡️➡️
🔴هيچ وقت كسى را كه دارد پيشرفت
میكند، دلسرد نكنید! هر چقدر هم آهسته قدم بردارد، همین قدمها برای خود او ارزش دارد. 🔴
.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ رشد فردی ➡️➡️
🔴هيچ وقت كسى را كه دارد پيشرفت
میكند، دلسرد نكنید! هر چقدر هم آهسته قدم بردارد، همین قدمها برای خود او ارزش دارد. 🔴
.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
⬅️⬅️ مترونوشتها➡️➡️
یادداشتهایی درباره فرهنگ
رفتاری مردم در مترو
🙏مترونوشت ششم🙏
⬅️ ایستاده تا ایستگاه پایانی➡️
🌌 دکتر مرتصی مجدفر
نگارش یادداشتهایی با عنوان منرونوشتها که به فرهنگ رفتاری مردم کوچه و بازار در مترو میپردازد، به بخش ششم رسید. در مترونوشت ششم رفتاری دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.
###
یکی از رفتارهایی که در مترو به وفور دیده میشود، دادن جای خود توسط تعدادی از مسافران نشسته به مسافران دیگر، از جمله بانوان، خانمهایی که بار و بندیل دارند و بچه همراهشان است، افراد مسن و توانیابان است. اغلب دقت کردهام برخی از افراد جوانتر که در کشاکش درگیری با وجدان خود هستند، بالاخره یکی دو ایستگاه مانده به مقصدشان، با تبختر بلند شده و جای خود را به فرد واجد شرایط دیگری دادهاند. باز این افراد شرف دارند به افرادی که خود را مثلا به خواب میزنند یا افرادی که بیتوجه به فرد مسنی که بالاسرشان ابستاده است، در حال انجام یک بازی کامپیوتری در تلفن همراه خود هستند.
چند روز پیش که به دلیلی باید تا پایان مسیر یکی از خطوط مترو میرفتم، در ایستگاه سوم سوار قطار شدم. جا نبود و مجبور بودم ایستاده سفر کنم. جوانی حدودا ۲۵ ساله در یکی از صندلیها نشسته بود. در این هنگام پیرمردی سوار قطار شد و بالای سر جوان، به سختی از یکی از میلهها آویزان شد.
دقایقی از حرکت قطار نگذشته بود که جوان بلند شد و با احترام جای خود را به پیرمرد داد. فرضیه غلط من به دنبال آن بود که جوان یک یا حداگثر دو ایستگاه دیگر پیاده شود، ولی با تعجب او پیاده نشد و حتی در یکی از ایستگاهها که پیرمرد پیاده شد، او که قطعا مثل من خسته شده بود، ننشست و جای خالی شده را به یک فرد دیگر تعارف کرد.
فرضیه من نقیض جدی پیدا کرده بود، جوان تا ایستگاهی پایانی ایستاده سفر کرد و علاوه بر او که به طور قطع از لحاظ روحی شادمان بود، شور و شعفی دلانگیز به سراغ من هم آمد: جوانمردی، حتی اگر در حد دادن جا به فرد دیگری باشد، در سرزمین من کماکان جاری است.
#سفر_با_مترو
#مترونوشت
#مترو_نوشت
#نوازندگان_مترو
#رفتارهای_اجتماعی
#رفتارهای_فرهنگی
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ مترونوشتها➡️➡️
یادداشتهایی درباره فرهنگ
رفتاری مردم در مترو
🙏مترونوشت ششم🙏
⬅️ ایستاده تا ایستگاه پایانی➡️
🌌 دکتر مرتصی مجدفر
نگارش یادداشتهایی با عنوان منرونوشتها که به فرهنگ رفتاری مردم کوچه و بازار در مترو میپردازد، به بخش ششم رسید. در مترونوشت ششم رفتاری دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.
###
یکی از رفتارهایی که در مترو به وفور دیده میشود، دادن جای خود توسط تعدادی از مسافران نشسته به مسافران دیگر، از جمله بانوان، خانمهایی که بار و بندیل دارند و بچه همراهشان است، افراد مسن و توانیابان است. اغلب دقت کردهام برخی از افراد جوانتر که در کشاکش درگیری با وجدان خود هستند، بالاخره یکی دو ایستگاه مانده به مقصدشان، با تبختر بلند شده و جای خود را به فرد واجد شرایط دیگری دادهاند. باز این افراد شرف دارند به افرادی که خود را مثلا به خواب میزنند یا افرادی که بیتوجه به فرد مسنی که بالاسرشان ابستاده است، در حال انجام یک بازی کامپیوتری در تلفن همراه خود هستند.
چند روز پیش که به دلیلی باید تا پایان مسیر یکی از خطوط مترو میرفتم، در ایستگاه سوم سوار قطار شدم. جا نبود و مجبور بودم ایستاده سفر کنم. جوانی حدودا ۲۵ ساله در یکی از صندلیها نشسته بود. در این هنگام پیرمردی سوار قطار شد و بالای سر جوان، به سختی از یکی از میلهها آویزان شد.
دقایقی از حرکت قطار نگذشته بود که جوان بلند شد و با احترام جای خود را به پیرمرد داد. فرضیه غلط من به دنبال آن بود که جوان یک یا حداگثر دو ایستگاه دیگر پیاده شود، ولی با تعجب او پیاده نشد و حتی در یکی از ایستگاهها که پیرمرد پیاده شد، او که قطعا مثل من خسته شده بود، ننشست و جای خالی شده را به یک فرد دیگر تعارف کرد.
فرضیه من نقیض جدی پیدا کرده بود، جوان تا ایستگاهی پایانی ایستاده سفر کرد و علاوه بر او که به طور قطع از لحاظ روحی شادمان بود، شور و شعفی دلانگیز به سراغ من هم آمد: جوانمردی، حتی اگر در حد دادن جا به فرد دیگری باشد، در سرزمین من کماکان جاری است.
#سفر_با_مترو
#مترونوشت
#مترو_نوشت
#نوازندگان_مترو
#رفتارهای_اجتماعی
#رفتارهای_فرهنگی
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
@Shoghetagheer99
... کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
⬅️⬅️ انتظار ➡️➡️
چشمانم
در انتهای اندوه باغها
خواب رفته است
و انتظار
در ایوان خانهام راه میرود.
❀═༅࿇✤ ⃟ ⃟ ✤࿇༅═
باغ لارین غصه دوغوران سونلوغوندا
یوخلاییبدیر
گوزلریم.
و یئریمکده دیر ائویمین ائیوانیندا
منتظرلیک.
شاعر:
#مهدی_شادخواست
مترجم:
دکتر #مرتضی_مجدفر
"شعری از کتاب:
از چشمانت خاطره میبارد
از دستانت خورشید..."
به نقل از:
@khisshereghoroob
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ انتظار ➡️➡️
چشمانم
در انتهای اندوه باغها
خواب رفته است
و انتظار
در ایوان خانهام راه میرود.
❀═༅࿇✤ ⃟ ⃟ ✤࿇༅═
باغ لارین غصه دوغوران سونلوغوندا
یوخلاییبدیر
گوزلریم.
و یئریمکده دیر ائویمین ائیوانیندا
منتظرلیک.
شاعر:
#مهدی_شادخواست
مترجم:
دکتر #مرتضی_مجدفر
"شعری از کتاب:
از چشمانت خاطره میبارد
از دستانت خورشید..."
به نقل از:
@khisshereghoroob
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
⬅️⬅️ یک مقاله خواندنی
از شوق تغییر شماره ۲۷ ➡️➡️
🔴 یکی از مقالات شماره ۲۷ شوق تغییر، ویزه ماههای آذر و دی ۱۳۹۵ که بر اساس بررسیهای به عمل آمده و بازتابهای داده شده، جزو پرمخاطبترین مطالب این شماره مذکور بوده است👇👇🔴
➕ درسکاوی:
گفتوگوی بیپایان با دادهها ➕
💎نوشته:
دکتر محمدرضا سرکارآرانی💎
⏺ فایل پی. دی.اف 👇👇👇⏺
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ یک مقاله خواندنی
از شوق تغییر شماره ۲۷ ➡️➡️
🔴 یکی از مقالات شماره ۲۷ شوق تغییر، ویزه ماههای آذر و دی ۱۳۹۵ که بر اساس بررسیهای به عمل آمده و بازتابهای داده شده، جزو پرمخاطبترین مطالب این شماره مذکور بوده است👇👇🔴
➕ درسکاوی:
گفتوگوی بیپایان با دادهها ➕
💎نوشته:
دکتر محمدرضا سرکارآرانی💎
⏺ فایل پی. دی.اف 👇👇👇⏺
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
⬅️⬅️ ۴ راهکار
برای افزایش روابط اجتماعی➡️➡️
💎کار نکردن با موبایل
(به هنگام صحبت)
💎اقرار به اشتباه
(بدون تعارف)
💎خطاب کردن با اسم کوچک
(درصورت امکان)
💎انتقادپذیر بودن
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ ۴ راهکار
برای افزایش روابط اجتماعی➡️➡️
💎کار نکردن با موبایل
(به هنگام صحبت)
💎اقرار به اشتباه
(بدون تعارف)
💎خطاب کردن با اسم کوچک
(درصورت امکان)
💎انتقادپذیر بودن
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱- ۱۴۰۳/۱۱/۵
⬅️⬅️علاقهمندانم آرزوست! ➡️➡️
🙏🏾به بهانه ششم بهمن ماه بیستمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس جعفر علاقهمندان🙏🏾
نوشته: حیدر تورانی
بخش نخست
در این مجال به اجمال نیمی از نیمرخ جعفر علاقهمندان رهبر سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را در قالب چند آویزه بر طناب آرزوها میآویزم، انشالله این آویزها آویزه گوشمان قرار گیرد.
آویزه ۱. یکی از کارشناسان قدیمی و مطرح سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید: غروب یک روز پنجشنبه سرد زمستانی در اتاقم مشغول بررسی محتوای مجلات رشد بودم که آماده ارسال به چاپ شده بود. کاری بود به غایت سخت و ظریف. در اوح خستگی به خودم نهیب زدم که چه میکنی با خودت؟ که چی این همه زحمت؟ آنهم در هنگامهای که همه کارکنان و از جمله مدیران و رییس سازمان در منزل به استراحت مشغولند و تو در اینحا مشغول! که یک لحظه درب اتاقم گشوده شد و مرد گشادهرویی با صدایی با ته لهجه شیرین اصفهانی گفت: مخلص آقای مجدفر! صدایی که هنوز بعد بیست سال همه وجودم را به گرمی مینوازد. وارد اتاق شد و مرا در آغوش گرفت. بله او جعفر علاقهمندان بود. مهربانانه در کنارم نشست و ساعتی با هم در فضایی صمیمی گپ زدیم.
آویزه ۲. روی گشاده او درب سازمان را به روی همه گشادهرویان عرصه گشوده بود. تحصیلکردهها و متخصصان خوشذوقی چون مهندس ذوقیپور، دکتر سرکار آرانی، دکترابراهیم طلایی، دکتر الهه حجازی، دکتر شهین نعمتزاده و... از جمله این گشادهرویان بودند. او به من که مشاور علمی و برنامهریزی ایشان بودم، سفارش میکرد نزد آنان بروم و از علم و آموختههایشان بهره بگیرم. خود نیز ساعتها با آنان به گفتوگو میپرداخت.
آویزه ۳. ارتباط با دانشگاهها و اساتید علوم تربیتی را بسیار قدر میدانست. روزی به اتفاق ایشان و دکتر سرکارآرانی در جمع اساتید دانشکده علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در چهار راه لشکر تهران حضور یافتیم و به رغم کوچکانگاری برخی حاضرین به ما، با تواضع و سعهصدر جلسه را مدیریت کرد و توشهها برداشتیم. حتی بعد از آن جلسه با چند نفر از آنان از جمله مرحوم دکتر علاقهبند، استاد مدیریت آموزشی قرار و دیدار خصوصی گذاشتند. دیدار و آشنایی با بزرگان تعلیموتربیت از راهبردهای اصلی ایشان بود.
آویزه ۴. برگزاری کنفرانسها و کارگاههای آموزشی با اساتید و موسسات خارجی و سفر کارشناسان به موسسات آموزشی دیگر کشورها و نیز اجرای تورهای علمی خارجی را بسیار پاس میداشت و در این راستا گامهای بزرگی برمیداشت. از جمله مهمترین آنها دوره دو ساله مدیریت تغییر بود که با حضور جمعی از کارشناسان برجسته و موثر با دانشگاه وسترن سیدنی استرالیا برگزار شد و اینک دانشآموختههای همان دوره از کارآمدان موثر نظام آموزشی کشورند.
آویزه ۵. هنرمندان و قهرمانان ورزشی را بسیار گرامی میداشت و از نظرات آنان بهره میگرفت. روزی از روزها پهلوان سلیمانی، کشتیگیر سنگین وزن که در جام جهانی بر دو حریف قدر آمریکایی و روسی غلبه یافته بود، را به وقت ناهار به دفتر کارش دعوت کرد و نظرات او را در باره چگونگی تقویت ورزش در مدارس جویا شد. جالب است بدانید که وقت صرف ناهار که شد، مرحوم پهلوان سلیمانی با آن قد و قامت رشیدش تنها یک پرس غذا خورد که مهندس با تبسمی آمیخته با تعجب از او پرسید، آن هیکل و این غذا! که ایشان در پاسخ گفت: قبل از اینکه بیام سه پرس خورده بودم!
آویزه ۶. یکی از روزها مرا صدا زد و با لحنی مشوقانه گفت: تورانی! بنا داریم نشریه رشد مدیریت مدرسه را که جایش در میان مدیران مدارس خالی است، راه بیندازیم.شما هم کمک کنید این خلا در میان مجلات رشد پر شود. با دستور ایشان رشد مدیریت مدرسه در سال ۱۳۸۱ ابتدا شورایی و به تدریج با سردبیری من تداوم یافت و هنوز با موفقیت ادامه دارد. جالب است بدانید هنوز خودم سردبیرم و به خاطر اثربخشی آن در مدارس، حاضر نشدم رهایش کنم!
❌ ادامه در مطلب ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۵❌
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️علاقهمندانم آرزوست! ➡️➡️
🙏🏾به بهانه ششم بهمن ماه بیستمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس جعفر علاقهمندان🙏🏾
نوشته: حیدر تورانی
بخش نخست
در این مجال به اجمال نیمی از نیمرخ جعفر علاقهمندان رهبر سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را در قالب چند آویزه بر طناب آرزوها میآویزم، انشالله این آویزها آویزه گوشمان قرار گیرد.
آویزه ۱. یکی از کارشناسان قدیمی و مطرح سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید: غروب یک روز پنجشنبه سرد زمستانی در اتاقم مشغول بررسی محتوای مجلات رشد بودم که آماده ارسال به چاپ شده بود. کاری بود به غایت سخت و ظریف. در اوح خستگی به خودم نهیب زدم که چه میکنی با خودت؟ که چی این همه زحمت؟ آنهم در هنگامهای که همه کارکنان و از جمله مدیران و رییس سازمان در منزل به استراحت مشغولند و تو در اینحا مشغول! که یک لحظه درب اتاقم گشوده شد و مرد گشادهرویی با صدایی با ته لهجه شیرین اصفهانی گفت: مخلص آقای مجدفر! صدایی که هنوز بعد بیست سال همه وجودم را به گرمی مینوازد. وارد اتاق شد و مرا در آغوش گرفت. بله او جعفر علاقهمندان بود. مهربانانه در کنارم نشست و ساعتی با هم در فضایی صمیمی گپ زدیم.
آویزه ۲. روی گشاده او درب سازمان را به روی همه گشادهرویان عرصه گشوده بود. تحصیلکردهها و متخصصان خوشذوقی چون مهندس ذوقیپور، دکتر سرکار آرانی، دکترابراهیم طلایی، دکتر الهه حجازی، دکتر شهین نعمتزاده و... از جمله این گشادهرویان بودند. او به من که مشاور علمی و برنامهریزی ایشان بودم، سفارش میکرد نزد آنان بروم و از علم و آموختههایشان بهره بگیرم. خود نیز ساعتها با آنان به گفتوگو میپرداخت.
آویزه ۳. ارتباط با دانشگاهها و اساتید علوم تربیتی را بسیار قدر میدانست. روزی به اتفاق ایشان و دکتر سرکارآرانی در جمع اساتید دانشکده علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در چهار راه لشکر تهران حضور یافتیم و به رغم کوچکانگاری برخی حاضرین به ما، با تواضع و سعهصدر جلسه را مدیریت کرد و توشهها برداشتیم. حتی بعد از آن جلسه با چند نفر از آنان از جمله مرحوم دکتر علاقهبند، استاد مدیریت آموزشی قرار و دیدار خصوصی گذاشتند. دیدار و آشنایی با بزرگان تعلیموتربیت از راهبردهای اصلی ایشان بود.
آویزه ۴. برگزاری کنفرانسها و کارگاههای آموزشی با اساتید و موسسات خارجی و سفر کارشناسان به موسسات آموزشی دیگر کشورها و نیز اجرای تورهای علمی خارجی را بسیار پاس میداشت و در این راستا گامهای بزرگی برمیداشت. از جمله مهمترین آنها دوره دو ساله مدیریت تغییر بود که با حضور جمعی از کارشناسان برجسته و موثر با دانشگاه وسترن سیدنی استرالیا برگزار شد و اینک دانشآموختههای همان دوره از کارآمدان موثر نظام آموزشی کشورند.
آویزه ۵. هنرمندان و قهرمانان ورزشی را بسیار گرامی میداشت و از نظرات آنان بهره میگرفت. روزی از روزها پهلوان سلیمانی، کشتیگیر سنگین وزن که در جام جهانی بر دو حریف قدر آمریکایی و روسی غلبه یافته بود، را به وقت ناهار به دفتر کارش دعوت کرد و نظرات او را در باره چگونگی تقویت ورزش در مدارس جویا شد. جالب است بدانید که وقت صرف ناهار که شد، مرحوم پهلوان سلیمانی با آن قد و قامت رشیدش تنها یک پرس غذا خورد که مهندس با تبسمی آمیخته با تعجب از او پرسید، آن هیکل و این غذا! که ایشان در پاسخ گفت: قبل از اینکه بیام سه پرس خورده بودم!
آویزه ۶. یکی از روزها مرا صدا زد و با لحنی مشوقانه گفت: تورانی! بنا داریم نشریه رشد مدیریت مدرسه را که جایش در میان مدیران مدارس خالی است، راه بیندازیم.شما هم کمک کنید این خلا در میان مجلات رشد پر شود. با دستور ایشان رشد مدیریت مدرسه در سال ۱۳۸۱ ابتدا شورایی و به تدریج با سردبیری من تداوم یافت و هنوز با موفقیت ادامه دارد. جالب است بدانید هنوز خودم سردبیرم و به خاطر اثربخشی آن در مدارس، حاضر نشدم رهایش کنم!
❌ ادامه در مطلب ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۵❌
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۵
⬅️⬅️علاقهمندانم آرزوست! ➡️➡️
🙏🏾به بهانه ششم بهمن ماه بیستمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس جعفر علاقهمندان🙏🏾
نوشته: حیدر تورانی
بخش دوم و پایانی
آویزه ۷. روزی به مهندس عرض کردم جوانی را میشناسم که اخیرا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته IT فارغالتحصیل شده و بسیار داناست. بیدرنگ گفت او را دعوت کن. این کار را کردم. دکتر رضا صادقی بر سر قرار با یکساعت تاخیر حاضر شد، من با شرمندگی و مهندس با سعه نظر و خوشرویی منتظرش ماندیم. بالاخره او آمد و گفتوگوی مفیدی درگرفت و آموزه های زیادی دریافت شد.
آویزه ۸. در سال ۱۳۸۳ درست ۶ ماه قبل از فوت مهندس، مادرم به رحمت خدا رفت. چند روز نگذشته بود که در فقدان مادر، بسیار رتجور و دلشکسته، تنها در اتاقم، سر به میز نشسته بودم، مهندس برای تسلی من وارد شد و دیدارمان با صحبتها و شعرخوانیهای بینظیرش بیش از یکساعت طول کشید، لحظهای که مرا آرام یافت، به آرامی اتاقم را ترک کرد.
من این ۸ آویزه را بر طناب آرزوهایم آویختم. الباقی را که کم نیست، شما بیاویزید. روح این بزرگمرد تاریخ آموزشوپرورش شاد و جایش هم چنان در آموزشوپرورش کشور خالی است.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️علاقهمندانم آرزوست! ➡️➡️
🙏🏾به بهانه ششم بهمن ماه بیستمین سالگرد درگذشت شادروان مهندس جعفر علاقهمندان🙏🏾
نوشته: حیدر تورانی
بخش دوم و پایانی
آویزه ۷. روزی به مهندس عرض کردم جوانی را میشناسم که اخیرا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته IT فارغالتحصیل شده و بسیار داناست. بیدرنگ گفت او را دعوت کن. این کار را کردم. دکتر رضا صادقی بر سر قرار با یکساعت تاخیر حاضر شد، من با شرمندگی و مهندس با سعه نظر و خوشرویی منتظرش ماندیم. بالاخره او آمد و گفتوگوی مفیدی درگرفت و آموزه های زیادی دریافت شد.
آویزه ۸. در سال ۱۳۸۳ درست ۶ ماه قبل از فوت مهندس، مادرم به رحمت خدا رفت. چند روز نگذشته بود که در فقدان مادر، بسیار رتجور و دلشکسته، تنها در اتاقم، سر به میز نشسته بودم، مهندس برای تسلی من وارد شد و دیدارمان با صحبتها و شعرخوانیهای بینظیرش بیش از یکساعت طول کشید، لحظهای که مرا آرام یافت، به آرامی اتاقم را ترک کرد.
من این ۸ آویزه را بر طناب آرزوهایم آویختم. الباقی را که کم نیست، شما بیاویزید. روح این بزرگمرد تاریخ آموزشوپرورش شاد و جایش هم چنان در آموزشوپرورش کشور خالی است.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۷
⬅️⬅️ رقصی چنین
میانه میدانم آرزوست ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر🔰
۲۴ ساله بودم که مسئول آموزش متوسطه منطقه ۱۶ تهران شدم. رئیس وقت موقع دادن ابلاغم گفت: تو را آزمودهام و میدانم موفق میشوی. ولی قبول کن که ریسک کردهام. تو ستوان ۳ هستی، ولی باید با مدیران مدارسی کار کنی که همگی سرلشگر و سپهبدند یا کمکمش سرهنگ تمامند. روسفیدم کن و نشان بده اشتباه نکردهام.
۲۴ نفر مدیر دبیرستان داشتیم که بعدها ۷ نفر از مردان این جمع در مناطق مختلف رئیس شدند، برخی مدیر کل ستادی و عدهای هم مدیر کل یا معاون استانی. از خانمها دو نفر نماینده مجلس شدند و یکی دیگر به عنوان نماینده مدیران به عضویت شورای عالی آموزشوپرورش درآمد.
حیلی تلاش کردم و در اندک زمانی میان این مدیران کارکشته جایگاهی پیدا کردم و به سرعت از مسئول مقطع ابلاغزن و سازماندهی کننده صرف و اداری مدارس، توانستم با نوآوری و خلاقیت، با زبان دانش تربیتی سخن بگویم و خدا را شکر هنوز هم که پس از سالها مدیران یاد شده را میبینم، از آن روزها با خاطره خوشی یاد میکنند.
روز چهارشنبه ۴ بهمن، به همت آقای یعقوبی، معاون متوسطه منطفه ۱۸، با مدیران متوسطه دو این منطقه، کارگاه آموزشی داشتم، جوان کم سن و سالی نزد من نشسته بود و عملا هدایت جلسه را در دست داشت، او قبل از من، درباره امتحانات و سوالات امتحانی نوبت اول، تحلیل جامعی ارائه داد. آن قدر مستدل و علمی صحبت میکرد که دلم میخواست فقط او حرف بزند و من گوش بدهم. ولی لاجرم راس ساعت ۹ نوبت من رسید و وی شروع به معرفیام کرد. اول گفت تا قبل از این که آقای یعقوبی به او بگوید، مهمان جلسه فلانی است، مرا نمیشناخته است. بعد با استفاده از هوش مصنوعی، با ذوق و شوق، مرا به شیوهای که هرگز نشنیده بودم، معرفی کرد، از کتابهایم گفت و به حاضران گفت به زودی در گروه مدیران، شش تا لینک میگذارم که از صحبتهای آقای مجدفر در یوتیوب گذاشته شده است. در آپارات هم خودتان سرچ کنید.
شیفتهاش شده و یاد دوران مسئولیت خودم در متوسطه افتاده بودم که سعی میکردم به روز باشم و ادارهکننده علمی جلسات و دیدارها با مدیران مدارس باشم.
خواستم خودش را معرفی کند. گفت: فریبرز بخشیزاده هستم، مسئول متوسطه منطقه.
وقتی سنش را پرسیدم، گفت ۳۰ سال دارم و مدیریت آموزشی خواندهام.
به آقای یعقوبی بابت چنین انتخابی تبریک گفتم. این قبیل نیروها اگر به خوبی از طرف ستاد آموزشوپرورش جذب نشوند، به زودی از اداره خواهند رفت و جای آنها را نیروهایی خواهند گرفت که فقط به فکر سازماندهی و صدور ابلاغ معلمان و امور حاری و رتق و فتق کارها هستند.
اگر به دنبال تغییر هستیم، باید تغییر را به طور همزمان از اداره، نیروهای اداری و نیز معلمان شروع کنیم.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ رقصی چنین
میانه میدانم آرزوست ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر🔰
۲۴ ساله بودم که مسئول آموزش متوسطه منطقه ۱۶ تهران شدم. رئیس وقت موقع دادن ابلاغم گفت: تو را آزمودهام و میدانم موفق میشوی. ولی قبول کن که ریسک کردهام. تو ستوان ۳ هستی، ولی باید با مدیران مدارسی کار کنی که همگی سرلشگر و سپهبدند یا کمکمش سرهنگ تمامند. روسفیدم کن و نشان بده اشتباه نکردهام.
۲۴ نفر مدیر دبیرستان داشتیم که بعدها ۷ نفر از مردان این جمع در مناطق مختلف رئیس شدند، برخی مدیر کل ستادی و عدهای هم مدیر کل یا معاون استانی. از خانمها دو نفر نماینده مجلس شدند و یکی دیگر به عنوان نماینده مدیران به عضویت شورای عالی آموزشوپرورش درآمد.
حیلی تلاش کردم و در اندک زمانی میان این مدیران کارکشته جایگاهی پیدا کردم و به سرعت از مسئول مقطع ابلاغزن و سازماندهی کننده صرف و اداری مدارس، توانستم با نوآوری و خلاقیت، با زبان دانش تربیتی سخن بگویم و خدا را شکر هنوز هم که پس از سالها مدیران یاد شده را میبینم، از آن روزها با خاطره خوشی یاد میکنند.
روز چهارشنبه ۴ بهمن، به همت آقای یعقوبی، معاون متوسطه منطفه ۱۸، با مدیران متوسطه دو این منطقه، کارگاه آموزشی داشتم، جوان کم سن و سالی نزد من نشسته بود و عملا هدایت جلسه را در دست داشت، او قبل از من، درباره امتحانات و سوالات امتحانی نوبت اول، تحلیل جامعی ارائه داد. آن قدر مستدل و علمی صحبت میکرد که دلم میخواست فقط او حرف بزند و من گوش بدهم. ولی لاجرم راس ساعت ۹ نوبت من رسید و وی شروع به معرفیام کرد. اول گفت تا قبل از این که آقای یعقوبی به او بگوید، مهمان جلسه فلانی است، مرا نمیشناخته است. بعد با استفاده از هوش مصنوعی، با ذوق و شوق، مرا به شیوهای که هرگز نشنیده بودم، معرفی کرد، از کتابهایم گفت و به حاضران گفت به زودی در گروه مدیران، شش تا لینک میگذارم که از صحبتهای آقای مجدفر در یوتیوب گذاشته شده است. در آپارات هم خودتان سرچ کنید.
شیفتهاش شده و یاد دوران مسئولیت خودم در متوسطه افتاده بودم که سعی میکردم به روز باشم و ادارهکننده علمی جلسات و دیدارها با مدیران مدارس باشم.
خواستم خودش را معرفی کند. گفت: فریبرز بخشیزاده هستم، مسئول متوسطه منطقه.
وقتی سنش را پرسیدم، گفت ۳۰ سال دارم و مدیریت آموزشی خواندهام.
به آقای یعقوبی بابت چنین انتخابی تبریک گفتم. این قبیل نیروها اگر به خوبی از طرف ستاد آموزشوپرورش جذب نشوند، به زودی از اداره خواهند رفت و جای آنها را نیروهایی خواهند گرفت که فقط به فکر سازماندهی و صدور ابلاغ معلمان و امور حاری و رتق و فتق کارها هستند.
اگر به دنبال تغییر هستیم، باید تغییر را به طور همزمان از اداره، نیروهای اداری و نیز معلمان شروع کنیم.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۷
⬅️⬅️ آموزاندن به
و آموختن از ➡️➡️
🔴 مقالهای از دکتر خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران درباره تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل، به نقل از نشریه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد🔴
➕ فایل پی. دی. اف 👇👇👇➕
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ آموزاندن به
و آموختن از ➡️➡️
🔴 مقالهای از دکتر خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران درباره تحول در آموزش و پرورش در پرتو عاملیت و تعامل، به نقل از نشریه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد🔴
➕ فایل پی. دی. اف 👇👇👇➕
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۱
⬅️⬅️ رقصی چنین
میانه میدانم آرزوست ➡️➡️
.
🔰 #مرتضی_مجدفر 🔰
۲۴ ساله بودم که مسئول آموزش متوسطه منطقه ۱۶ شدم. رئیس وقت موقع دادن ابلاغ به من گفت: تو را آزمودهام و میدانم موفق میشوی. ولی قبول کنکه ریسک کردهام. تو ستوان ۳ هستی، ولی باید با مدیران مدارسی کار کنی که همگی سرلشگر و سپهبدند یا کمکمش سرهنگ تمامند. روسفیدم کن و نشان بده اشتباه نکردهام.
۲۴ نفر مدیر دبیرستان داشتیم که بعدها ۷ نفر از مردان این جمع در مناطق مختلف رئیس شدند، برخی مدیر کل ستادی و عدهای هم مدیر کل یا معاون استانی. از خانمها دو نفر نماینده مجلس شدند و یکی دیگر به عنوان نماینده مدیران به عضویت شورای عالی آموزشوپرورش درآمد.
حیلی تلاش کردم و در اندک زمانی میان این مدیران کارکشته جایگاهی پیدا کردم و به سرعت از مسئول مقطع ابلاغزن و سازماندهی کننده صرف و اداری مدارس، توانستم با نوآوری و خلاقیت، با زبان دانش تربیتی سخن بگویم و خدا را شکر هنوز هم که مدیران یاد شده را میبینم از آن روزها با خاطره خوشی یاد میکنند.
روز چهارشنبه ۴ بهمن، به همت آقای یعقوبی، معاون متوسطه منطفه ۱۸، با مدیران متوسطه دو، کارگاه داشتم. جوان کم سن و سالی نزد من نشسته بود و عملا هدایت جلسه را در دست داشت، قبل از من، درباره امتحانات و سوالات امتحانی نوبت اول، تحلیل جامعی ارائه داد. آن قدر مستدل و علمی صحبت میکرد که دلم میخواست فقط او حرف بزند و من گوش بدهم. ولی لاجرم راس ساعت ۹ نوبت من رسید و وی شروع به معرفیام کرد. اول گفت مرا نمیشناخته است. بعد با استفاده از هوش مصنوعی، با ذوق و شوق، مرا به شیوهای که هرگز نشنیده بودم، معرفی کرد، از کتابهایم گفت و به حاضران گفت به زودی در گروه مدیران، شش تا لینک میگذارم که از صحبتهای آقای مجدفر در یوتیوب گذاشته شده است. در آپارات هم خودتان سرچ کنید.
شیفتهاش شده و یاد دوران مسئولیت خودم در متوسطه افتاده بودم که سعی میکردم به روز باشم و ادارهکننده علمی جلسات و دیدارها با مدیران مدارس باشم.
خواستم خودش را معرفی کند. گفت: فریبرز بخشیزاده هستم، مسئول متوسطه منطقه.
وقتی سنش را پرسیدم، گفت ۳۰ سال دارم و مدیریت آموزشی خواندهام.
به آقای یعقوبی بابت چنین انتخابی تبریک گفتم. این قبیل نیروها اگر به خوبی از طرف ستاد آموزشوپرورش جذب نشوند، به زودی از اداره خواهند رفت و جای آنها را نیروهایی خواهند گرفت که فقط به فکر سازماندهی و صدور ابلاغ معلمان و امور حاری هستند.
اگر به دنبال تغییر هستیم، باید تغییر را به طور همزمان از نیروهای اداری و معلمان شروع کنیم.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ رقصی چنین
میانه میدانم آرزوست ➡️➡️
.
🔰 #مرتضی_مجدفر 🔰
۲۴ ساله بودم که مسئول آموزش متوسطه منطقه ۱۶ شدم. رئیس وقت موقع دادن ابلاغ به من گفت: تو را آزمودهام و میدانم موفق میشوی. ولی قبول کنکه ریسک کردهام. تو ستوان ۳ هستی، ولی باید با مدیران مدارسی کار کنی که همگی سرلشگر و سپهبدند یا کمکمش سرهنگ تمامند. روسفیدم کن و نشان بده اشتباه نکردهام.
۲۴ نفر مدیر دبیرستان داشتیم که بعدها ۷ نفر از مردان این جمع در مناطق مختلف رئیس شدند، برخی مدیر کل ستادی و عدهای هم مدیر کل یا معاون استانی. از خانمها دو نفر نماینده مجلس شدند و یکی دیگر به عنوان نماینده مدیران به عضویت شورای عالی آموزشوپرورش درآمد.
حیلی تلاش کردم و در اندک زمانی میان این مدیران کارکشته جایگاهی پیدا کردم و به سرعت از مسئول مقطع ابلاغزن و سازماندهی کننده صرف و اداری مدارس، توانستم با نوآوری و خلاقیت، با زبان دانش تربیتی سخن بگویم و خدا را شکر هنوز هم که مدیران یاد شده را میبینم از آن روزها با خاطره خوشی یاد میکنند.
روز چهارشنبه ۴ بهمن، به همت آقای یعقوبی، معاون متوسطه منطفه ۱۸، با مدیران متوسطه دو، کارگاه داشتم. جوان کم سن و سالی نزد من نشسته بود و عملا هدایت جلسه را در دست داشت، قبل از من، درباره امتحانات و سوالات امتحانی نوبت اول، تحلیل جامعی ارائه داد. آن قدر مستدل و علمی صحبت میکرد که دلم میخواست فقط او حرف بزند و من گوش بدهم. ولی لاجرم راس ساعت ۹ نوبت من رسید و وی شروع به معرفیام کرد. اول گفت مرا نمیشناخته است. بعد با استفاده از هوش مصنوعی، با ذوق و شوق، مرا به شیوهای که هرگز نشنیده بودم، معرفی کرد، از کتابهایم گفت و به حاضران گفت به زودی در گروه مدیران، شش تا لینک میگذارم که از صحبتهای آقای مجدفر در یوتیوب گذاشته شده است. در آپارات هم خودتان سرچ کنید.
شیفتهاش شده و یاد دوران مسئولیت خودم در متوسطه افتاده بودم که سعی میکردم به روز باشم و ادارهکننده علمی جلسات و دیدارها با مدیران مدارس باشم.
خواستم خودش را معرفی کند. گفت: فریبرز بخشیزاده هستم، مسئول متوسطه منطقه.
وقتی سنش را پرسیدم، گفت ۳۰ سال دارم و مدیریت آموزشی خواندهام.
به آقای یعقوبی بابت چنین انتخابی تبریک گفتم. این قبیل نیروها اگر به خوبی از طرف ستاد آموزشوپرورش جذب نشوند، به زودی از اداره خواهند رفت و جای آنها را نیروهایی خواهند گرفت که فقط به فکر سازماندهی و صدور ابلاغ معلمان و امور حاری هستند.
اگر به دنبال تغییر هستیم، باید تغییر را به طور همزمان از نیروهای اداری و معلمان شروع کنیم.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۱
⬅️⬅️ افراد مثبت و منفی ➡️➡️
💎 فرد مثبت همیشه برنامه دارد، فرد منفی همیشه بهانه دارد.
💎 فرد مثبت همیشه خود جزئی از جوابهاست، فرد منفی همیشه خود بخشی از مشکلات است.
💎 فرد مثبت در کنار هر سنگی سبزهای میبیند، فرد منفی در کنار هر سبزهای سنگی میبیند.
💎 فرد مثبت برای هر مشکلی راهکاری مییابد، فرد منفی برای هر راهکاری مشکلی میبیند.
💎 فرد مثبت همیشه دوستی ها را زیاد میکند، فرد منفی دشمنیها را زیاد میکند.
💎 فرد مثبت میگوید اجازه بده انجامپذیر است، فرد منفی میگوید نمیتوانم، انجامپذیر نیست.
💎 فرد مثبت همیشه با صبر مشکلات را حل میکند، فرد منفی همیشه با خشم مشکلات را زیاد میکند.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ افراد مثبت و منفی ➡️➡️
💎 فرد مثبت همیشه برنامه دارد، فرد منفی همیشه بهانه دارد.
💎 فرد مثبت همیشه خود جزئی از جوابهاست، فرد منفی همیشه خود بخشی از مشکلات است.
💎 فرد مثبت در کنار هر سنگی سبزهای میبیند، فرد منفی در کنار هر سبزهای سنگی میبیند.
💎 فرد مثبت برای هر مشکلی راهکاری مییابد، فرد منفی برای هر راهکاری مشکلی میبیند.
💎 فرد مثبت همیشه دوستی ها را زیاد میکند، فرد منفی دشمنیها را زیاد میکند.
💎 فرد مثبت میگوید اجازه بده انجامپذیر است، فرد منفی میگوید نمیتوانم، انجامپذیر نیست.
💎 فرد مثبت همیشه با صبر مشکلات را حل میکند، فرد منفی همیشه با خشم مشکلات را زیاد میکند.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۲
⬅️⬅️ قدرت ذهن ➡️➡️
🖋 دکتر حیدر تورانی
🔰 گاهی و بیشتر از گاهی، فاصله بین فرصت و تهدید در نوع نگاه و هدف ماست. به عنوان مثال، وجود یک ستون یا گلدان در روبروی ما، طی زمانی که در جلسهاینشستهایم و دوست نداریم با طرف مقابل چشم در چشم شویم، یک فرصت به شمار میآید، در غیر این صورت، یک تهدید. گاهی هم بستگی به هدفمان دارد. مثلا ترافیک یا تاریکی شب برای پلیسی که در تعقیب سارق است، یک تهدید و برای سارق یک فرصت است. این دو به محض عوض شدن نگاه و هدف، جابجا میشوند.
🔰به راستی قدرت ذهن را، که ریشه در نگرش و طرز تلقی ما دارد، چگونه میشود مدیریت و هدایت کرد؟!🔰
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ قدرت ذهن ➡️➡️
🖋 دکتر حیدر تورانی
🔰 گاهی و بیشتر از گاهی، فاصله بین فرصت و تهدید در نوع نگاه و هدف ماست. به عنوان مثال، وجود یک ستون یا گلدان در روبروی ما، طی زمانی که در جلسهاینشستهایم و دوست نداریم با طرف مقابل چشم در چشم شویم، یک فرصت به شمار میآید، در غیر این صورت، یک تهدید. گاهی هم بستگی به هدفمان دارد. مثلا ترافیک یا تاریکی شب برای پلیسی که در تعقیب سارق است، یک تهدید و برای سارق یک فرصت است. این دو به محض عوض شدن نگاه و هدف، جابجا میشوند.
🔰به راستی قدرت ذهن را، که ریشه در نگرش و طرز تلقی ما دارد، چگونه میشود مدیریت و هدایت کرد؟!🔰
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۲
⬅️⬅️ تحلیل یک دیدگاه ➡️➡️
🔰 دکتر محمد نیرو، استاد دانشگاه🔰
متن دکتر مجدفر، در روز یازدهم بهمن که با کد مطلب ۱- ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ و با عنوان "رقصی چنین میانه میدانم آرزوست" در کانال شوق تغییر درج شده بود، علاوه بر اینکه روایت دلنشینی از تجربه مدیریتی وی در سالهای گذشته ارائه میدهد، بر نکتهای بسیار کلیدی تأکید دارد: نقش مدیران جوان، خلاق و بهروز در تحول نظام آموزشی.
مواجهه دکتر مجدفر با آقای بخشیزاده و تحلیل ارزشمندشان از اهمیت چنین نیروهایی، نشان از بینش عمیق و دلسوزی وی نسبت به آینده آموزشوپرورش دارد.
اینکه او پس از سالها، همچنان با همان دغدغه علمی و تحولخواهانه به آموزشوپرورش مینگرید، ستودنی است. تأکید دکتر مجدفر بر اینکه تغییر باید همزمان از نیروهای اداری و معلمان آغاز شود، یادآور این حقیقت است که اصلاحات پایدار در آموزشوپرورش، نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی است. امیدوارم این نگاه ارزشمند بیشازپیش در نظام آموزشی مورد توجه قرار گیرد و چنین نیروهای توانمندی، مسیر رشد و اثرگذاری خود را با حمایت و هدایت صحیح، ادامه دهند.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ تحلیل یک دیدگاه ➡️➡️
🔰 دکتر محمد نیرو، استاد دانشگاه🔰
متن دکتر مجدفر، در روز یازدهم بهمن که با کد مطلب ۱- ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ و با عنوان "رقصی چنین میانه میدانم آرزوست" در کانال شوق تغییر درج شده بود، علاوه بر اینکه روایت دلنشینی از تجربه مدیریتی وی در سالهای گذشته ارائه میدهد، بر نکتهای بسیار کلیدی تأکید دارد: نقش مدیران جوان، خلاق و بهروز در تحول نظام آموزشی.
مواجهه دکتر مجدفر با آقای بخشیزاده و تحلیل ارزشمندشان از اهمیت چنین نیروهایی، نشان از بینش عمیق و دلسوزی وی نسبت به آینده آموزشوپرورش دارد.
اینکه او پس از سالها، همچنان با همان دغدغه علمی و تحولخواهانه به آموزشوپرورش مینگرید، ستودنی است. تأکید دکتر مجدفر بر اینکه تغییر باید همزمان از نیروهای اداری و معلمان آغاز شود، یادآور این حقیقت است که اصلاحات پایدار در آموزشوپرورش، نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی است. امیدوارم این نگاه ارزشمند بیشازپیش در نظام آموزشی مورد توجه قرار گیرد و چنین نیروهای توانمندی، مسیر رشد و اثرگذاری خود را با حمایت و هدایت صحیح، ادامه دهند.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
⬅️⬅️ مترونوشتها➡️➡️
یادداشتهایی درباره فرهنگ
رفتاری مردم در مترو
🙏مترونوشت هفتم🙏
⬅️ این همراه لعنتی➡️
🌌 دکتر مرتضی مجدفر
نگارش یادداشتهایی با عنوان منرونوشتها که به فرهنگ رفتاری مردم کوچه و بازار در مترو میپردازد، به بخش هفتم رسید. در این بخش، رفتاری دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.
##
دو هفته پیش صبح اول وقت، در ایستگاهی که منتظر مترو بودم، ازدحام عجیبی بود.در هر صورت، بعد از تعطیلی مدارس و دانشگاهها به مناسبت آلودگی و برودت هوا، چنین ازدحامی طبیعی بود. البته به گفته افرادی که در ایستگاه بودند، از قرار خرابی یک قطار هم مزید بر علت شده بود.
وقتی به سختی سوار شدم، ظاهرا جای خالی در میان جمعیتی که ایستاده بودند، بهویژه بین کسانی که مابین درهای ورودی به طرف داخل یا همان در مسدود آن طرفی بودند، به چشم میخورد، ولی جابجایی خاصی صورت نمیپذیرفت.
وقتی دو سه بار از طرف کسانی که به سختی توانسته بودند سوار قطار شوند، پیامهایی مبنی بر این که" اون وسطمسطها جا هست، لطفا جابجا شوید!" صادر شد و البته اندک جابجایی هم صورت گرفت، متوجه شدم هر چهار نفر پشت سرم تا در آن طرفی، تلفن همراهی را به دست گرفتهاند و در حال مرور محتویات آن هستند و هر کدام ۱۰ الی ۱۵ سانتیمتر جلوتر از هیکل خود را اشغال کردهاند. اگر این افراد تلفن همراه لعنتی خود را در جیب یا کیفشان بگذارند و لحظاتی از این عنصر همیشه محبوب بگذرند، این یعنی حدود ۶۰ سانتیمتر فضای اضافی و محوطهای برای ایستادن و جاگرفتن هیکل دو انسان با حداقل ۳۰ سانتیمتر تنومندی.
مترو وسیلهای همگانی و برای استفاده عموم مردم است، در لحظاتی که در مترو هستیم، دقایقی هم به فکر دیگران باشیم.
#سفر_با_مترو
#مترونوشت
#مترو_نوشت
#نوازندگان_مترو
#رفتارهای_اجتماعی
#رفتارهای_فرهنگی
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ مترونوشتها➡️➡️
یادداشتهایی درباره فرهنگ
رفتاری مردم در مترو
🙏مترونوشت هفتم🙏
⬅️ این همراه لعنتی➡️
🌌 دکتر مرتضی مجدفر
نگارش یادداشتهایی با عنوان منرونوشتها که به فرهنگ رفتاری مردم کوچه و بازار در مترو میپردازد، به بخش هفتم رسید. در این بخش، رفتاری دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.
##
دو هفته پیش صبح اول وقت، در ایستگاهی که منتظر مترو بودم، ازدحام عجیبی بود.در هر صورت، بعد از تعطیلی مدارس و دانشگاهها به مناسبت آلودگی و برودت هوا، چنین ازدحامی طبیعی بود. البته به گفته افرادی که در ایستگاه بودند، از قرار خرابی یک قطار هم مزید بر علت شده بود.
وقتی به سختی سوار شدم، ظاهرا جای خالی در میان جمعیتی که ایستاده بودند، بهویژه بین کسانی که مابین درهای ورودی به طرف داخل یا همان در مسدود آن طرفی بودند، به چشم میخورد، ولی جابجایی خاصی صورت نمیپذیرفت.
وقتی دو سه بار از طرف کسانی که به سختی توانسته بودند سوار قطار شوند، پیامهایی مبنی بر این که" اون وسطمسطها جا هست، لطفا جابجا شوید!" صادر شد و البته اندک جابجایی هم صورت گرفت، متوجه شدم هر چهار نفر پشت سرم تا در آن طرفی، تلفن همراهی را به دست گرفتهاند و در حال مرور محتویات آن هستند و هر کدام ۱۰ الی ۱۵ سانتیمتر جلوتر از هیکل خود را اشغال کردهاند. اگر این افراد تلفن همراه لعنتی خود را در جیب یا کیفشان بگذارند و لحظاتی از این عنصر همیشه محبوب بگذرند، این یعنی حدود ۶۰ سانتیمتر فضای اضافی و محوطهای برای ایستادن و جاگرفتن هیکل دو انسان با حداقل ۳۰ سانتیمتر تنومندی.
مترو وسیلهای همگانی و برای استفاده عموم مردم است، در لحظاتی که در مترو هستیم، دقایقی هم به فکر دیگران باشیم.
#سفر_با_مترو
#مترونوشت
#مترو_نوشت
#نوازندگان_مترو
#رفتارهای_اجتماعی
#رفتارهای_فرهنگی
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
⬅️⬅️ آیا مدرسه
میتواند رضایت بیافریند؟ ➡️➡️
🔸حیدر تورانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش به پرسش شانزدهمین گفتوگوی #کافه_خرد پاسخ میدهد.
@cafekherad
https://www.instagram.com/tv/CLuJS3gJEtw/?igshid=bwhs0oe3xrtd
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ آیا مدرسه
میتواند رضایت بیافریند؟ ➡️➡️
🔸حیدر تورانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش به پرسش شانزدهمین گفتوگوی #کافه_خرد پاسخ میدهد.
@cafekherad
https://www.instagram.com/tv/CLuJS3gJEtw/?igshid=bwhs0oe3xrtd
@Shoghetagheer99