حروف اضافه براساس نوع استفاده از آنها به سه دسته تقسیم می شوند:
حروف اضافه زمان
حروف اضافه مکان و حرکت
حروف اضافه دیگر
حرف اضافه زمان
as of/from زمان یا تاریخی که چیزی شروع می شود.
I’m on holiday as of/from tomorrow.
(من از فردا در تعطیلات هستم.)
ago یک زمان مشخص در گذشته
two years ago
(دو سال پیش)
at شب
at night
(در شب)
برای اشاره به آخر هفته
(در امریکایی از on برای همین کاربرد استفاده می شود)
at the weekend
(در آخر هفته)
زمان مشخص
at half past nine
(در ساعت نه و نیم)
تعطیلات رسمی
at Christmas, at Easter
(در کریسمس، در عید پاک)
before پیش از یک زمان یا تاریخ مشخص
before 2004
(پیش از 2004)
by برای نشان دادن، هر زمان تا یک زمان مشخص
I will be back by 6 o’clock.
(من تا 6 برخواهم گشت. [تا آن موقع حتما برگشته ام])
قبل یا تا یک زمان مشخص در زمان
By 11 o’clock I had read five pages.
(تا ساعت 11 من 5 صفحه خوانده بودم.)
during در طول یک دوره زمانی
during the summer holidays
(در طول تعطیلات تابستانی)
for برای یک دوره مشخص زمانی
for two years
(برای دو سال)
from … until/
till/to زمانی که چیزی شروع / تمام می شود
from Monday until/till/to Friday
(از دوشنبه تا جمعه)
in برای اشاره به ماه ها یا فصل ها
in August / in winter
(در ماه اگوست، در زمستان)
برای اشاره به یک دوره روز
in the morning
(در صبح)
برای اشاره به یک سال خاص
in 2006
(در سال 2006)
زمان تقریبی
in an hour, in the past, in the future
(در یک ساعت، در گذشته، در آینده)
on برای اشاره به روزهای هفته
on Monday
(در دو شنبه)
برای اشاره به تاریخ ها
on 16th May
(در شانزدهم ماه می)
برای اشاره به تعطیلات رسمی (که با روز آمده اند)
on Easter Monday
(در دوشنبه عید پاک)
past برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از After استفاده می شود.)
ten past six (6:10)
(ساعت 6 و ده دقیقه [ده دقیقه بعد از 6])
since برای اشاره به چیزی که از زمانی مشخص در گذشته شروع شده
since 1980
(از 1980 به بعد)
to برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از before استفاده می شود.)
ten to six (5:50)
(ساعت ده دقیقه به شش)
until/till برای اشاره به اینکه به چقدر تا یک زمان مشخص فاصله داریم.
He is on holiday until/till Friday.
(او تا جمعه در تعطیلات است.)
حروف اضافه مکان و حرکت
حرف اضافه کاربرد مثال
above برای اشاره به اینکه چیزی بالاتر از چیز دیگری قرار دارد اما دقیقا روی آن نیست.
The castle stands above the town.
(قلعه بالای شهر است.)
across اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی
to walk across a bridge
(از یک پل رد شدن)
to swim across a lake
(در طول یک دریاچه شنا کردن)
against برای نشان دادن دو چیز مقابل هم
Barcelona is playing against Manchester tonight.
(بارسلونا امشب مقابل منچستر بازی می کند.)
برای نشان دادن تماس چیزی با دیگری که آن را نگه می دارد یا تصادم دو چیز با هم.
Michael stood with his back against the wall.
(مایکل در حالی که پشتش بر روی دیوار بود ایستاد.)
at برای اشاره به نزدیک چیزی بودن، جلوی چیزی بودن
at the door, at the station
(جلوی در، در ایستگاه)
برای اشاره به روی به روی یک میز بودن
at the table
(روی به روی میز / جلوی میز)
برای اشاره به حضور در یک مراسم، یا محل یک مراسم
at a concert, at the party
(در کنسرت، در مهمانی)
برای اشاره به محلی که مردم کاری خاص در آن انجام می دهند (فیلم می بینند، درس می خوانند، کار می کنند)
at the cinema, at school, at work
(در سینما، در مدرسه، در محل کار)
برای نشان دادن محل یک ملاقات یا قرار
at sb’s house, at the doctor’s
(در خانه یک نفر، در [مطب] دکتر)
behind برای نشان دادن اینکه چیزی دقیقا پشت چیز دیگری است
There is a beautiful garden behind the house.
(یک باغ زیبا پشت خانه هست.)
below برای نشان دادن اینکه چیزی زیر چیز دیگر است، اما روی زمین یا کف
The fish are below the surface.
(ماهی ها زیر سطح هستند.)
by, next to, beside برای نشان دادن نزدیکی خیلی زیاد بین دو چیز
Jane is standing by/next to/beside the car.
(جین در کنار ماشین ایستاده است.)
from برای نشان دادن منشا یک چیز، یا اینکه چیزی از جایی آمده
a flower from the garden
(یک گل از باغ)
in برای اشاره به وجود یا حضور در اتاق، ساختمان، خیابان، شهر، کشور
in the kitchen, in hospital, in London, in Ireland
(در اشپزخانه، در بیمارستان، در لندن، در ایرلند)
حروف اضافه زمان
حروف اضافه مکان و حرکت
حروف اضافه دیگر
حرف اضافه زمان
as of/from زمان یا تاریخی که چیزی شروع می شود.
I’m on holiday as of/from tomorrow.
(من از فردا در تعطیلات هستم.)
ago یک زمان مشخص در گذشته
two years ago
(دو سال پیش)
at شب
at night
(در شب)
برای اشاره به آخر هفته
(در امریکایی از on برای همین کاربرد استفاده می شود)
at the weekend
(در آخر هفته)
زمان مشخص
at half past nine
(در ساعت نه و نیم)
تعطیلات رسمی
at Christmas, at Easter
(در کریسمس، در عید پاک)
before پیش از یک زمان یا تاریخ مشخص
before 2004
(پیش از 2004)
by برای نشان دادن، هر زمان تا یک زمان مشخص
I will be back by 6 o’clock.
(من تا 6 برخواهم گشت. [تا آن موقع حتما برگشته ام])
قبل یا تا یک زمان مشخص در زمان
By 11 o’clock I had read five pages.
(تا ساعت 11 من 5 صفحه خوانده بودم.)
during در طول یک دوره زمانی
during the summer holidays
(در طول تعطیلات تابستانی)
for برای یک دوره مشخص زمانی
for two years
(برای دو سال)
from … until/
till/to زمانی که چیزی شروع / تمام می شود
from Monday until/till/to Friday
(از دوشنبه تا جمعه)
in برای اشاره به ماه ها یا فصل ها
in August / in winter
(در ماه اگوست، در زمستان)
برای اشاره به یک دوره روز
in the morning
(در صبح)
برای اشاره به یک سال خاص
in 2006
(در سال 2006)
زمان تقریبی
in an hour, in the past, in the future
(در یک ساعت، در گذشته، در آینده)
on برای اشاره به روزهای هفته
on Monday
(در دو شنبه)
برای اشاره به تاریخ ها
on 16th May
(در شانزدهم ماه می)
برای اشاره به تعطیلات رسمی (که با روز آمده اند)
on Easter Monday
(در دوشنبه عید پاک)
past برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از After استفاده می شود.)
ten past six (6:10)
(ساعت 6 و ده دقیقه [ده دقیقه بعد از 6])
since برای اشاره به چیزی که از زمانی مشخص در گذشته شروع شده
since 1980
(از 1980 به بعد)
to برای اشاره به دقیقه در ساعت (در آمریکایی معمولا برای همین کاربرد از before استفاده می شود.)
ten to six (5:50)
(ساعت ده دقیقه به شش)
until/till برای اشاره به اینکه به چقدر تا یک زمان مشخص فاصله داریم.
He is on holiday until/till Friday.
(او تا جمعه در تعطیلات است.)
حروف اضافه مکان و حرکت
حرف اضافه کاربرد مثال
above برای اشاره به اینکه چیزی بالاتر از چیز دیگری قرار دارد اما دقیقا روی آن نیست.
The castle stands above the town.
(قلعه بالای شهر است.)
across اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی
to walk across a bridge
(از یک پل رد شدن)
to swim across a lake
(در طول یک دریاچه شنا کردن)
against برای نشان دادن دو چیز مقابل هم
Barcelona is playing against Manchester tonight.
(بارسلونا امشب مقابل منچستر بازی می کند.)
برای نشان دادن تماس چیزی با دیگری که آن را نگه می دارد یا تصادم دو چیز با هم.
Michael stood with his back against the wall.
(مایکل در حالی که پشتش بر روی دیوار بود ایستاد.)
at برای اشاره به نزدیک چیزی بودن، جلوی چیزی بودن
at the door, at the station
(جلوی در، در ایستگاه)
برای اشاره به روی به روی یک میز بودن
at the table
(روی به روی میز / جلوی میز)
برای اشاره به حضور در یک مراسم، یا محل یک مراسم
at a concert, at the party
(در کنسرت، در مهمانی)
برای اشاره به محلی که مردم کاری خاص در آن انجام می دهند (فیلم می بینند، درس می خوانند، کار می کنند)
at the cinema, at school, at work
(در سینما، در مدرسه، در محل کار)
برای نشان دادن محل یک ملاقات یا قرار
at sb’s house, at the doctor’s
(در خانه یک نفر، در [مطب] دکتر)
behind برای نشان دادن اینکه چیزی دقیقا پشت چیز دیگری است
There is a beautiful garden behind the house.
(یک باغ زیبا پشت خانه هست.)
below برای نشان دادن اینکه چیزی زیر چیز دیگر است، اما روی زمین یا کف
The fish are below the surface.
(ماهی ها زیر سطح هستند.)
by, next to, beside برای نشان دادن نزدیکی خیلی زیاد بین دو چیز
Jane is standing by/next to/beside the car.
(جین در کنار ماشین ایستاده است.)
from برای نشان دادن منشا یک چیز، یا اینکه چیزی از جایی آمده
a flower from the garden
(یک گل از باغ)
in برای اشاره به وجود یا حضور در اتاق، ساختمان، خیابان، شهر، کشور
in the kitchen, in hospital, in London, in Ireland
(در اشپزخانه، در بیمارستان، در لندن، در ایرلند)
❤2👍1
💢برای اشاره به مطلبی در یک کتاب، روزنامه و …
in the book
(در کتاب)
برای اشاره چیزی در ماشین یا تاکسی
in the car, in a taxi
(در ماشین، در یک تاکسی)
برای اشاره به چیزی در یک تصویر یا در جهان
in the picture, in the world
(در تصویر، در جهان)
into نشان دادن ورود به یک اتاق یا ساختمان
to go into the kitchen/house
(وارد شدن به آشپزخانه / خانه)
in front of نشان دادن اینکه چیزی روبه روی چیز دیگر قرار گرفته
There are two men in front of the house.
(دو مرد روبه روی خانه هستند.)
on اشاره به اینکه چیزی به جایی یا چیزی وصل یا ضمیمه شده
the picture on the wall
(تصویر روی دیوار)
اشاره به نزدیکی به یک رودخانه
London lies on the Thames.
(لندن در کنار روخانه تایمز قرار دارد)
برای اشاره به قرار گرفتن چیزی برو روی یک سطح صاف
on the table
(روی میز)
برای اشاره به چیزی در کنار چیز دیگر (چپ یا راست)
on the left
(سمت چپ)
اشاره به وجود چیزی در یک طبقه خاص از یک ساختمان
on the first floor
(در طبقه اول)
برای اشاره به چیزی در یکی از وسایل حمل و نقل عمومی
on the bus, on a plane
(در اتوبوس، در هواپیما)
برای اشاره به یک برنامه در تلویزیون، رادیو یا اینترنت
on TV, on the radio, on the internet
(در تلویزیون، در رادیو، در اینترنت)
over برای نشان دادن چیزی که بر روی چیز دیگر به عنوان یک پوشش یا محافظ قرار می گیرد.
Put a jacket on over your shirt!
(یک کاپشن روی پیرهنت پبوش.)
به معنای “بیش از”
over 16 years of age
(بیش از 16 سال سن)
اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی
to walk over a bridge
(قدم زدن روی یک پل)
برای اشاره به گذشتن از یک مانع بلند
to climb over a wall
(بالا رفتن از یک دیوار [و رفتن پشت آن])
through برای اشاره به حرکت از درون چیزی
to drive through a tunnel
(رانندگی کردن از درون تونل)
to برای اشاره به رفتن به جایی ، یا پیش فردی
to go to the cinema
(به سینما رفتن)
برای اشاره به رفتن به یک شهر یا کشور
to go to London/Ireland
(به لندن/ ایرلند رفتن)
برای اشاره به رفتن به تختخواب
to go to bed
(به تختخواب رفتن)
برای اشاره به رفتن به محل کار
to go to work
(سرکار رفتن)
towards برای اشاره به حرکت کردن به سمت چیزی
to go 5 steps towards the house
(5 قدم به سمت خانه رفتن)
under برای اشاره به اینکه چیزی زیر چیز دیگری است
The bag is under the table.
(کیف زیر میز است.)
حروف اضافه مهم دیگر
about برای اشاره به چیزی در مورد موضوعی خاص
We were talking about you.
(ما در مورد تو صحبت می کردیم.)
at برای اشاره به سن (سن افراد یا چیزها)
She learned Russian at 45.
(او روسی را در 45 سالگی یاد گرفت.)
by برای اشاره به خالق یک اثر
a book by Mark Twain
(یک کتاب از مارک تواین)
برای اشاره به میزان افزایش یا کاهش (معمولا درصد یا قیمت)
Prices have risen by 10 percent.
(قیمت ها 10 درصد افزایش داشته اند.)
برای اشاره به وسیله ای جا به جایی
by car, by bus
(با ماشین، با اتوبوس)
from برای اشاره به منشا یا ارسال کننده یک چیز
a present from Jane
(یک جایزه از طرف جین)
of برای اشاره به مالکیت
a page of the book
(یک صفحه از کتاب)
on برای اشاره به حرکت پیاده یا روی اسب
on foot, on horseback
(روی پا [پیاده]، روی اسب)
with برای اشاره به همراهی دو یا چند چیز یا فرد با هم
with my parents, with a friend
(با پدر و مادرم، با یک دوست)
برای اشاره به داشتن چیزی، داشتن یک خصوصیت
a woman with red hair
(یک زن با موهای قرمز)
برای اشاره به ماده یا ابزار تولید کننده یک چیز یا انجام دهنده یک کار
The scratch was treated with an anticeptic.
(این خراش با داروی ضدعفونی درمان شد.)
in the book
(در کتاب)
برای اشاره چیزی در ماشین یا تاکسی
in the car, in a taxi
(در ماشین، در یک تاکسی)
برای اشاره به چیزی در یک تصویر یا در جهان
in the picture, in the world
(در تصویر، در جهان)
into نشان دادن ورود به یک اتاق یا ساختمان
to go into the kitchen/house
(وارد شدن به آشپزخانه / خانه)
in front of نشان دادن اینکه چیزی روبه روی چیز دیگر قرار گرفته
There are two men in front of the house.
(دو مرد روبه روی خانه هستند.)
on اشاره به اینکه چیزی به جایی یا چیزی وصل یا ضمیمه شده
the picture on the wall
(تصویر روی دیوار)
اشاره به نزدیکی به یک رودخانه
London lies on the Thames.
(لندن در کنار روخانه تایمز قرار دارد)
برای اشاره به قرار گرفتن چیزی برو روی یک سطح صاف
on the table
(روی میز)
برای اشاره به چیزی در کنار چیز دیگر (چپ یا راست)
on the left
(سمت چپ)
اشاره به وجود چیزی در یک طبقه خاص از یک ساختمان
on the first floor
(در طبقه اول)
برای اشاره به چیزی در یکی از وسایل حمل و نقل عمومی
on the bus, on a plane
(در اتوبوس، در هواپیما)
برای اشاره به یک برنامه در تلویزیون، رادیو یا اینترنت
on TV, on the radio, on the internet
(در تلویزیون، در رادیو، در اینترنت)
over برای نشان دادن چیزی که بر روی چیز دیگر به عنوان یک پوشش یا محافظ قرار می گیرد.
Put a jacket on over your shirt!
(یک کاپشن روی پیرهنت پبوش.)
به معنای “بیش از”
over 16 years of age
(بیش از 16 سال سن)
اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی
to walk over a bridge
(قدم زدن روی یک پل)
برای اشاره به گذشتن از یک مانع بلند
to climb over a wall
(بالا رفتن از یک دیوار [و رفتن پشت آن])
through برای اشاره به حرکت از درون چیزی
to drive through a tunnel
(رانندگی کردن از درون تونل)
to برای اشاره به رفتن به جایی ، یا پیش فردی
to go to the cinema
(به سینما رفتن)
برای اشاره به رفتن به یک شهر یا کشور
to go to London/Ireland
(به لندن/ ایرلند رفتن)
برای اشاره به رفتن به تختخواب
to go to bed
(به تختخواب رفتن)
برای اشاره به رفتن به محل کار
to go to work
(سرکار رفتن)
towards برای اشاره به حرکت کردن به سمت چیزی
to go 5 steps towards the house
(5 قدم به سمت خانه رفتن)
under برای اشاره به اینکه چیزی زیر چیز دیگری است
The bag is under the table.
(کیف زیر میز است.)
حروف اضافه مهم دیگر
about برای اشاره به چیزی در مورد موضوعی خاص
We were talking about you.
(ما در مورد تو صحبت می کردیم.)
at برای اشاره به سن (سن افراد یا چیزها)
She learned Russian at 45.
(او روسی را در 45 سالگی یاد گرفت.)
by برای اشاره به خالق یک اثر
a book by Mark Twain
(یک کتاب از مارک تواین)
برای اشاره به میزان افزایش یا کاهش (معمولا درصد یا قیمت)
Prices have risen by 10 percent.
(قیمت ها 10 درصد افزایش داشته اند.)
برای اشاره به وسیله ای جا به جایی
by car, by bus
(با ماشین، با اتوبوس)
from برای اشاره به منشا یا ارسال کننده یک چیز
a present from Jane
(یک جایزه از طرف جین)
of برای اشاره به مالکیت
a page of the book
(یک صفحه از کتاب)
on برای اشاره به حرکت پیاده یا روی اسب
on foot, on horseback
(روی پا [پیاده]، روی اسب)
with برای اشاره به همراهی دو یا چند چیز یا فرد با هم
with my parents, with a friend
(با پدر و مادرم، با یک دوست)
برای اشاره به داشتن چیزی، داشتن یک خصوصیت
a woman with red hair
(یک زن با موهای قرمز)
برای اشاره به ماده یا ابزار تولید کننده یک چیز یا انجام دهنده یک کار
The scratch was treated with an anticeptic.
(این خراش با داروی ضدعفونی درمان شد.)
👈🔹مجموعه کامل گرامر پانصد ویدیو به زبان فارسی و انگلیسی
🔥2
مکالمه کامل انگلیسی فقط در یک جلسه برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
👍1
📝 Choose the correct sentence
🥱 - easy 🤯 - difficult
🥱 - easy 🤯 - difficult
Anonymous Quiz
19%
Tell them I don’t want to see someone.
81%
Tell them I don’t want to see anyone.
📝 Choose the correct sentence
🥱 - easy 🤯 - difficult
🥱 - easy 🤯 - difficult
Anonymous Quiz
73%
Not suitable for children under 15
27%
No suitable for children under 15
📝 Choose the correct sentence
🥱 - easy 🤯 - difficult
🥱 - easy 🤯 - difficult
Anonymous Quiz
74%
They had a wonderful time and luckily no one was injured
26%
They had a wonderful time and luckily none was injured
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مردمی که ۳۰۰۰ سال است جشن نوروز را برپا میکنند.
نوروز باستان در ایران به زبان انگلیسی.
خیلی تلاش شد مردم ایران جشنهای نوروز را فراموش کنند اما هرگز نمیتوان مردم را از گذشتههایی که منجر به شادی و خوشحالی آنها میشود جدا کرد.
امیدوارم همیشه شاد باشید
و نوروزهای دیگر را به دور از مشکلات اقتصادی تجربه کنید.نوروز علمیترین رسم و رسومی است که در جهان وجود دارد آغاز سال نو بر اساس حرکات زمین خورشید و تغییر طبیعت.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸
👈پادکست All Ears و IELTS Energy podcast
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❤1👎1
Which gas do plants absorb from the atmosphere during photosynthesis?
Anonymous Quiz
40%
a) Oxygen
60%
b) Carbon Dioxide
His leg will probably ..... surgery.
احتمالا پاش نیاز به عمل جراحی داشته باشه!
احتمالا پاش نیاز به عمل جراحی داشته باشه!
Anonymous Quiz
39%
A: Need
16%
B: Require
3%
C: Fight
43%
D: Choice A & B
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
that must be or that must have been?
- I live in Hungary - This must be fun!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸
t
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
- I live in Hungary - This must be fun!
با پادکستهای تصویری سرعت یادگیری زبان انگلیسی خود را به طور شگفت انگیزی تغییر دهید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸
👈پادکست All Ears و IELTS Energy podcas
t
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
گرامر چیست و چرا اهمیت دارد؟
2.1 تعریف گرامر
گرامر مجموعه قوانینی است که به ما کمک میکند جملات را به درستی بسازیم. این قوانین شامل چیدمان کلمات، زمانها، استفاده از افعال و اسمها و… است.
مثالها:
اهمیت گرامر در یادگیری زبان انگلیسی
بدون گرامر مناسب، برقراری ارتباط در زبان انگلیسی دشوار خواهد بود. اگر گرامر را درست یاد بگیرید، میتوانید به صورت طبیعیتر و روانتر صحبت کنید و نوشتههای خود را نیز بهبود دهید.
مثالها:
ارتباط واضح: I am studying English. (من در حال مطالعه زبان انگلیسی هستم)
ارتباط ناقص: I studying English.
اجزای اصلی گرامر انگلیسی
3.1 اسمها (Nouns)
اسمها کلماتی هستند که برای اشاره به افراد، مکانها، اشیا و مفاهیم استفاده میشوند.
افعال (Verbs)
افعال کلماتی هستند که عمل یا حالت یک چیز را نشان میدهند.
صفات (Adjectives)
صفات کلماتی هستند که برای توصیف اسمها به کار میروند.
قیدها (Adverbs)
قیدها کلماتی هستند که افعال، صفات یا دیگر قیدها را توصیف میکنند.
ساختار جملات در زبان انگلیسی
4.1 جملات ساده (Simple Sentences)
جملات ساده شامل یک فعل و یک فاعل هستند.
جملات مرکب (Compound Sentences)
جملات مرکب شامل دو یا چند جمله مستقل هستند که با حروف ربط مثل and یا but به هم متصل شدهاند.
جملات پیچیده (Complex Sentences)
جملات پیچیده از یک جمله اصلی و یک یا چند جمله وابسته تشکیل شدهاند.
2.1 تعریف گرامر
گرامر مجموعه قوانینی است که به ما کمک میکند جملات را به درستی بسازیم. این قوانین شامل چیدمان کلمات، زمانها، استفاده از افعال و اسمها و… است.
مثالها:
گرامر صحیح: She goes to school every day. (او هر روز به مدرسه میرود)
گرامر اشتباه: She go to school every day.
اهمیت گرامر در یادگیری زبان انگلیسی
بدون گرامر مناسب، برقراری ارتباط در زبان انگلیسی دشوار خواهد بود. اگر گرامر را درست یاد بگیرید، میتوانید به صورت طبیعیتر و روانتر صحبت کنید و نوشتههای خود را نیز بهبود دهید.
مثالها:
ارتباط واضح: I am studying English. (من در حال مطالعه زبان انگلیسی هستم)
ارتباط ناقص: I studying English.
اجزای اصلی گرامر انگلیسی
3.1 اسمها (Nouns)
اسمها کلماتی هستند که برای اشاره به افراد، مکانها، اشیا و مفاهیم استفاده میشوند.
مثالها:
اشخاص: John (جان)
اشیا: book (کتاب)
مکانها: London (لندن)
مفاهیم: love (عشق)
افعال (Verbs)
افعال کلماتی هستند که عمل یا حالت یک چیز را نشان میدهند.
مثالها:
عمل: run (دویدن)
حالت: is (هست)
دیگر افعال رایج: play (بازی کردن)، eat (خوردن)، sleep (خوابیدن)
صفات (Adjectives)
صفات کلماتی هستند که برای توصیف اسمها به کار میروند.
مثالها:
اندازه: big (بزرگ)
رنگ: red (قرمز)
ویژگی: beautiful (زیبا)
قیدها (Adverbs)
قیدها کلماتی هستند که افعال، صفات یا دیگر قیدها را توصیف میکنند.
مثالها:
روش انجام کار: quickly (سریع)
میزان: very (خیلی)
زمان: now (اکنون)
ساختار جملات در زبان انگلیسی
4.1 جملات ساده (Simple Sentences)
جملات ساده شامل یک فعل و یک فاعل هستند.
مثالها:
جمله ساده: I eat. (من میخورم)
جمله سادهتر: She runs. (او میدود)
جملات مرکب (Compound Sentences)
جملات مرکب شامل دو یا چند جمله مستقل هستند که با حروف ربط مثل and یا but به هم متصل شدهاند.
مثالها:
I like tea and she likes coffee.
(من چای دوست دارم و او قهوه دوست دارد)
He went to the store but he didn’t buy anything.
(او به مغازه رفت اما چیزی نخرید)
جملات پیچیده (Complex Sentences)
جملات پیچیده از یک جمله اصلی و یک یا چند جمله وابسته تشکیل شدهاند.
مثالها:
When I was a child, I loved reading.
(وقتی که بچه بودم، عاشق خواندن بودم)
Although it was raining, we went outside.
(با اینکه باران میبارید، ما بیرون رفتیم)
👍3
زمانها در زبان انگلیسی
5.1 زمان حال ساده (Present Simple)
زمان حال ساده برای بیان عادات و حقایق عمومی به کار میرود.
زمان گذشته ساده برای بیان کارهایی که در گذشته انجام شدهاند به کار میرود.
زمان آینده ساده (Future Simple)
زمان آینده ساده برای بیان کارهایی که در آینده انجام خواهند شد، استفاده میشود.
مثالها:
I will call you tomorrow.
(من فردا با تو تماس خواهم گرفت)
She will come to the party.
(او به مهمانی خواهد آمد)
زمانهای استمراری (Continuous Tenses)
این زمانها برای بیان کارهایی که در لحظه در حال انجام هستند یا در یک دوره زمانی خاص انجام شدهاند، به کار میروند.
5.1 زمان حال ساده (Present Simple)
زمان حال ساده برای بیان عادات و حقایق عمومی به کار میرود.
مثالها:زمان گذشته ساده (Past Simple)
عادت: She walks to school every day.(او هر روز به مدرسه میرود)
حقیقت عمومی: Water boils at 100 degrees Celsius.
(آب در 100 درجه سانتیگراد جوش میآید)
زمان گذشته ساده برای بیان کارهایی که در گذشته انجام شدهاند به کار میرود.
مثالها:
عمل گذشته: He visited Paris last year.
(او سال گذشته به پاریس رفت)
اتفاق گذشته: I saw a movie yesterday.
(دیروز یک فیلم دیدم)
زمان آینده ساده (Future Simple)
زمان آینده ساده برای بیان کارهایی که در آینده انجام خواهند شد، استفاده میشود.
مثالها:
I will call you tomorrow.
(من فردا با تو تماس خواهم گرفت)
She will come to the party.
(او به مهمانی خواهد آمد)
زمانهای استمراری (Continuous Tenses)
این زمانها برای بیان کارهایی که در لحظه در حال انجام هستند یا در یک دوره زمانی خاص انجام شدهاند، به کار میروند.
مثالها:
حال استمراری: I am studying now.
(من الان در حال مطالعه هستم)
گذشته استمراری: He was sleeping when the phone rang.
(وقتی تلفن زنگ زد، او خواب بود)
👍1👏1
افعال بیقاعده در انگلیسی
افعال بیقاعده افعالی هستند که شکل گذشته آنها با افزودن -ed ساخته نمیشود.
مثالها:
go → went (رفتن → رفت)
come → came (آمدن → آمد)
see → saw (دیدن → دید)
افعال بیقاعده افعالی هستند که شکل گذشته آنها با افزودن -ed ساخته نمیشود.
مثالها:
go → went (رفتن → رفت)
come → came (آمدن → آمد)
see → saw (دیدن → دید)
Telegram
خودآموزهای زبان انگلیسی
🔸 ▬💢خودآموز آیلتس 💢 ▬🔸
🔹مجموعه Tactics for Listening را انتشارات آکسفورد در سه سطح مقدماتی (Basic) ، متوسط (Developing) و پیشرفته (Expanding) به منظور تقویت مهارت شنیداری و موفقیت در آیلتس تدوین کرده است.
هزینه عضویت در کانال 120 تومن
🔹مجموعه Tactics for Listening را انتشارات آکسفورد در سه سطح مقدماتی (Basic) ، متوسط (Developing) و پیشرفته (Expanding) به منظور تقویت مهارت شنیداری و موفقیت در آیلتس تدوین کرده است.
هزینه عضویت در کانال 120 تومن
👍1
👍3❤1
بیرون ریختن shed shed shed
درخشیدن shone shone shine
مدفوع کردن shit/shat shit/shat shit
شلیک کردن shot shot shoot
نمایش دادن shown showed show
کوچک شدن shrunk shrank shrink
اعتراف گرفتن shriven shrove shrive
بستن shut shut shut
آواز خواندن sung sang sing
غرق شدن sunk sank sink
نشستن sat sat sit
ذبح کردن slain slew slay
خوابیدن slept slept sleep
سُر خودن slid slid slide
پرتاب کردن slung slung sling
حرکت دزدکی slunk slunk slink
چاک دادن slit slit slit
بوییدن smelt smelt smell
شکست دادن smitten smote smite
بذر افشانی کردن sown / sowed sowed sow
صحبت کردن spoken spoke speak
سرعت گرفتن sped sped speed
هجی کردن spelt / spelled spelt / spelled spell
خرج کردن / گذراندن spent spent spend
افشا کردن spilt / spilled spilt / spilled spill
چرخاندن spun spun spin
تُف کردن spat spat spit
شکافتن split split split
از بین بردن spoilt spoilt spoil
گستردن/پخش شدن spread spread spread
پریدن sprung sprang spring
ایستادن stood stood stand
دزدیدن stolen stole steal
چسباندن / چسبیدن stuck stuck stick
نیش زدن stung stung sting
بوی بد دادن stunk stank stinka
گام های بلند برداشتن stridden strode stride
ضربه زدن struck struck strike
رشته کردن strung strung string
تلاش کردن striven strove strive
قسم خوردن sworn swore swear
جارو کردن swept swept sweep
باد کردن / متورم شدن swollen / swelled swelled swell
شنا کردن swum swam swim
تاب خوردن swung swung swing
گرفتن taken took take
درس دادن taught taught teach
پاره کردن torn tore tear
گفتن told told tell
فکر کردن thought thought think
پرتاب کردن thrown threw throw
رخنه کردن در thrust thrust thrust
لگد کردن trodden trod tread
فهمیدن understood understood understand
بعهده گرفتن undertaken undertook undertake
بی اثر کردن undone undid undo
مضطرب کردن upset upset upset
بیدار کردن waken woke wake
پوشیدن worn wore wear
گریه کردن wept wept weep
برنده شدن won won win
کوک کردن / شدن wound wound wind
کنار کشیدن withdrawn whitdrew withdraw
مقاومت کردن withstood withstood withstand
زنجیر کردن wrung wrung wring
نوشتن written wrote write
👍4