Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
به بهانه سقوط دولت در سوریه
با سقوط دولت در سوریه و تحولات اخیر «خاورمیانه» چنین پرسشهایی اذهان را به خود مشغول ساخته است: چرا اسد سقوط کرد؟ تحولات سیاسی خاورمیانه به چه سمتی میرود؟ امریکا، روسیه، قدرتهای منطقهای چون ایران، ترکیه و عربستان در این میان چه جایگاهی دارند؟ و ... اینها بهانه بحثی است برای فراتر رفتن از صرف سقوط بعث سوری و پرداختن به دیگر تحولات و قطعات مشابه آن که در جورچین قریب به یک قرنی خاورمیانه رقم زده میشوند.
در نگاه اول، بشار اسد که در ۲۰۱۱ و آغاز جنگ داخلی مشروعیتی اکثریتی نداشت، در شرایط فرسودگی دولتاش و ضعف شدید آن در حکمرانی بر قلمرو سرزمینی سقوطش در ۲۰۲۴ عجیب نیست. تولید ناخالص داخلی سوریه که پیش از جنگ ۲۰۱۱ رقم ۶۷/۵ میلیارد دلار بود در ۲۰۲۳ به حدود ۱۷/۵ میلیارد دلار کاهش یافت و همزمان ۷۱ درصد جمعیت کشور به زیر خط فقر رسید. از طرف دیگر مهمترین ابرقدرت حامیاش روسیه خود درگیر جنگ طولانی فرسایندهای در اوکراین شده و حتی از حفظ حیات خلوتش در قفقاز ناتوان است. برخی گمانه میزنند که روسیهی آچمزشده توسط ناتو وقتی خود را ناتوان از حفظ دولت بعث سوریه دیده و به امید گرفتن امتیازی در اوکراین آن را معامله کرده باشد؛ بعید نیست ثروت خانواده اسد را مصادره و آنها را نیز معامله کند مانند کارهای عجیبی که روسها با پناهجویان چپ ایرانی کردهاند. همچنین، رژیم اسد در سالهای اخیر بهویژه سال گذشته با وعدههای اتحادیه عرب از دولت ایران فاصله گرفت. نیز این مهمترین حامیاش در منطقه خود در چنبره تحریمها و مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی گرفتار است و با محاصره زمینی و هوایی سوریه توسط امریکا و اسرائیل نتوانست کمکی به سوریه برساند. به علاوه، دولت ترکیه با سازماندهی نظامی و تقویت گروههای معارض سوری و فرستادن اسلامگرایان اویغور به کمک آنان شتافت. بیتردید چنین عللی در اضمحلال ارتش بیرمق و سقوط دولت در حال احتضار سوریه نقش داشته است. با وجود این، همانگونه که خواهیم دید، سقوط بعث سوری قطعهای در پازل جهانی مناسبات قدرت و پیادهسازی منطقهای آن بوده است و همه اینها را باید در روند تحولات زمانی-مکانی کلانتری دید تا بتوان به مسیرنمای روشنتر و فهمی عمیقتر از وقایع رخداده و محتمل پیشرو دست یافت.
سوریه استثناء نبوده است، چنین جدالی بر سر مصر ناصریست، ایران دوره ملیگرایی تا مذهبگرایی کنونی، عراق بعث، لبنان، افغانستان انقلاب ثور و پس از آن و ملت-دولتهایی دیگر در خاورمیانه نیز به مثابه تکههای این جورچین ژئوپلیتیکی-ژئواکانومیکی مورد کشمکش وجود داشته است. آنگاه که از منظر جامعهشناسی سیاسی نظام بینالملل به چنین جدالهایی بنگریم بهتر رؤیت میشوند. سقوط دولت اسد ادامه روند جدال ممتدی است که از جنگ بینالملل دوم و جایگزینی ابرقدرتی امریکا با بریتانیا و نیز تلاش شوروی برای سیطره بر این منطقه و نتیجتاً ادامه جدال میان روسها و امریکا است. باید صریحاً گفت، پایانیافتن جبههبندیهای جنگ سرد با فروپاشی شوروی، در خاورمیانه، تصوری نادقیق است، از دهه ۱۹۹۰ به بعد با اندک تغییراتی در قالب جدال امریکا(ناتو) با روسیه تداوم یافته است و ما در آن وضعیت بهسر میبریم. در ادامهی همین روند، نبرد ادامه دارد خانه به خانه تا تسخیر خاورمیانه؛ و با استمرار مسیر سیاسی کنونی عرصه بر دولتهای غربستیز این منطقه تنگتر گشته، یکی پس از دیگری سقوط میکنند. این است عرصه قدرت و سیاست! وقایع خاورمیانه تا ۱۴۱۰ برای محققان دیدنی است ...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️ Michael Burawoy (1947-2025)
مایکل بوراووی، جامعهشناس برجسته بریتانیایی با رویکردی انتقادی و مارکسیستی، در ۳ فوریه ۲۰۲۵ در سن ۷۷ سالگی در اوکلند، کالیفرنیا در اثر تصادف با خودرو جان خود را از دست داد. او با آثار مهمی همچون «رضایت تولید: تغییرات در فرایند کار تحت سرمایهداری انحصاری» و سایر پژوهشهای تأثیرگذار در حوزه جامعهشناسی، تأثیر عمیقی بر گسترش نظریههای اقتصادی و سیاسی و همچنین آموزش جامعهشناسی عمومی داشته است.
در بطن ایدههای بوراووی، مفهوم «جامعهشناسی مردممدار» به عنوان رویکردی عملگرایانه مطرح میشود که فراتر از مرزهای دانشگاه، به بررسی زندگی و مشکلات واقعی مردم عادی میپردازد. او با بهرهگیری از مباحث مارکسیستی و تأثیرات اندیشههای آنتونیو گرامشی – که تأکید بر اهمیت همگنی فرهنگی و نقش اینسانشناسانه در ایجاد همبستگی اجتماعی دارد – جامعهشناسی را به عنوان ابزاری برای نقد ساختارهای سرمایهداری و نابرابریهای اجتماعی معرفی میکند. در همین راستا، بوراووی با تلفیق ایدههای گرامشی با تحلیلهای معاصر، پژوهشگران را به بازنگری در شیوههای پژوهش و آموزش دعوت کرده تا ارتباط عمیقتری میان تئوری و تجربه واقعی زندگی برقرار شود.
📚 در ایران، آثار ترجمهشده مایکل بوراووی شامل موارد زیر است:
📖 مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی – ترجمه محمد مالجو ( نشر نی، ۱۳۹۳)
📖 جامعهشناسی مردممدار: جامعهشناسی در قرن بیست و یکم – ترجمه بهرنگ صدیقی ( نشر نی، ۱۳۹۴)
📖 جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل – مجموعه مقالات از بوراووی و دیگران, ترجمه بهرنگ صدیقی و روحالله گلمرادی ( نشر نی، ۱۳۹۷)
💡 صفحه اختصاصی مایکل بوراووی در دانشگاه برکلی (اطلاعات بیشتر، کتابها، مقالهها و ...)
#مایکل_بوراووی
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
مایکل بوراووی، جامعهشناس برجسته بریتانیایی با رویکردی انتقادی و مارکسیستی، در ۳ فوریه ۲۰۲۵ در سن ۷۷ سالگی در اوکلند، کالیفرنیا در اثر تصادف با خودرو جان خود را از دست داد. او با آثار مهمی همچون «رضایت تولید: تغییرات در فرایند کار تحت سرمایهداری انحصاری» و سایر پژوهشهای تأثیرگذار در حوزه جامعهشناسی، تأثیر عمیقی بر گسترش نظریههای اقتصادی و سیاسی و همچنین آموزش جامعهشناسی عمومی داشته است.
در بطن ایدههای بوراووی، مفهوم «جامعهشناسی مردممدار» به عنوان رویکردی عملگرایانه مطرح میشود که فراتر از مرزهای دانشگاه، به بررسی زندگی و مشکلات واقعی مردم عادی میپردازد. او با بهرهگیری از مباحث مارکسیستی و تأثیرات اندیشههای آنتونیو گرامشی – که تأکید بر اهمیت همگنی فرهنگی و نقش اینسانشناسانه در ایجاد همبستگی اجتماعی دارد – جامعهشناسی را به عنوان ابزاری برای نقد ساختارهای سرمایهداری و نابرابریهای اجتماعی معرفی میکند. در همین راستا، بوراووی با تلفیق ایدههای گرامشی با تحلیلهای معاصر، پژوهشگران را به بازنگری در شیوههای پژوهش و آموزش دعوت کرده تا ارتباط عمیقتری میان تئوری و تجربه واقعی زندگی برقرار شود.
#مایکل_بوراووی
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
️ شبکه جامعه شناسی ️
◼️ Michael Burawoy (1947-2025) مایکل بوراووی، جامعهشناس برجسته بریتانیایی با رویکردی انتقادی و مارکسیستی، در ۳ فوریه ۲۰۲۵ در سن ۷۷ سالگی در اوکلند، کالیفرنیا در اثر تصادف با خودرو جان خود را از دست داد. او با آثار مهمی همچون «رضایت تولید: تغییرات در فرایند…
این کتاب، کاوشی ژرف در چگونگی شکلگیری رضایت کارگران در بستر نظام سرمایهداری انحصاری است. نویسنده با بهرهگیری از روش مردمنگاری و مطالعه مستقیم در دو کارخانه ماشینسازی آمریکایی، پدیده رضایت کارگران را نه به عنوان امری ذاتی، بلکه محصولی از ساختارها، روابط اجتماعی و فرهنگ کارگاهی معرفی میکند. او برای این کتاب ١٠ ماه به عنوان اپراتور ماشین در کارخانه کار کرده است.
بوراووی در مقدمه کتاب خود، به نقد رویکردهای جامعهشناسی صنعتی و نظریههای سازمانی که در آن زمان رایج بودند میپردازد. او استدلال میکند که این رویکردها غالباً از توجه به شرایط واقعی کار و روابط قدرت حاکم بر کارگاه غافل میمانند و به جای تحلیل ساختاری، بر عوامل حاشیهای یا فردی تمرکز میکنند.
بوراووی با نقدی عمیق به رویکردهای جامعهشناسی صنعتی سنتی، که معمولاً بر عوامل بیرونی مانند روابط انسانی یا ویژگیهای شخصیتی کارگران تمرکز دارند، به دنبال ارائه تبیینی مارکسیستی از تولید رضایت است. در نگاه او، فرآیند کار عرصهای کلیدی برای درک مکانیسمهای سلطه سرمایهداری است.
پرسش محوری کتاب این است: چگونه رضایت کارگران در محیط کار تولید میشود و چه سازوکارهایی در این فرآیند نقش دارند؟
بوراووی با الهام از اندیشههای آنتونیو #گرامشی، به دنبال کشف این مسئله است که چگونه هژمونی سرمایهداری در قلب کارخانهها شکل میگیرد و چگونه کارگران به جای مقاومت، به نوعی با شرایط کار خود کنار میآیند و رضایت میدهند.
مطالعه بوراووی بر دو کارخانه ماشینسازی در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۷۰ متمرکز است. او با مقایسه این دو دوره، نشان میدهد که چگونه تغییرات در سازماندهی کار، سیستمهای پاداش و روابط اجتماعی بر سطح و شکل رضایت کارگران تأثیر میگذارد.
مفهوم کلیدی کتاب، "Making Out" است که در آن کار به مجموعهای از بازیهای فردی تبدیل میشود. کارگران با هدف دریافت پاداشهای تشویقی، درگیر رقابتی میشوند که در نهایت به پذیرش شرایط کار منجر میشود.
بوراووی نشان میدهد که ساختارهای کارخانه مانند سیستمهای پاداش قطعهای، بازار کار داخلی و روابط کارگر-سرپرست، نقشی اساسی در تولید رضایت دارند. سیستم پاداش، به کارگران این توهم را میدهد که موفقیتشان صرفاً به تلاش فردی بستگی دارد و آنها را از درک ماهیت استثمارگرانه نظام کار باز میدارد.
فرهنگ کارگاهی نیز در این میان سهمی مهم دارد. زبان، شوخیها و تعاملات روزمره بر اساس منطق "درآوردن" شکل میگیرند و به بازتولید این فرهنگ کمک میکنند. واژگانی مانند "سود" و "سخت" نشاندهنده چگونگی تفسیر کارگران از شرایط کار در چارچوب این بازی است.
نتیجهگیری بوراووی آن است که مبارزات کارگران، به جای چالش با ساختار سرمایهداری، غالباً در چارچوب همین ساختارها محدود میمانند. آنها بیشتر درگیر رقابتهای فردی و چانهزنی بر سر دستمزدها میشوند تا مقابله با اصل استثمار.
در نهایت، کتاب "تولید رضایت" نشان میدهد که رضایت کارگران نه پدیدهای طبیعی، بلکه محصولی از سازماندهی خاص فرآیند کار در نظام سرمایهداری است. این اثر کلاسیک، با رویکردی تجربی و تحلیلی، مکانیسمهای پنهان سلطه سرمایهداری را آشکار میسازد و برای همه علاقهمندان به درک پویاییهای کار و قدرت در جامعه، منبعی ارزشمند است.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
"کاملترین نوع بیعدالتی آن است که عادل به نظر برسیم، درحالیکه عادل نیستیم." افلاطون
در نظام ناعادلانه درمانی ایران که بیمار را در جایگاه فرودست نسبت به درمانگر فرادست قرار میدهد و هر بلایی بر سر بیمار بیاورند مساله را به بهانه تخصصی بودن به نظام پزشکی که تحت اختیار خود پزشکان است ارجاع داده و جریمهای حداقلی برای آن در نظر میگیرند، اگر اخباری مانند تعرض به بیماران بهگوش نرسد عجیب نیست!؟ حتی در ماجرای مرگ چهرهای بینالمللی چون کیارستمی نیز پزشکان همیشهطلبکار ایرانی بسیار محکم پشت هم ایستادند و پرونده را در نظام پزشکی در بین خودشان فیصله دادند. مقایسه کنید با دادگاههایی که برای پزشکان خاطی در مرگ مایکل جکسون و متیو پری برگزار شدهاند؛ هر دو در دادگاه عمومی و علنی و توسط قاضی غیرپزشک که ذینفع نیست رسیدگی شدهاند.
سیستم سلطهگر حوزه درمان که حتی خود را پاسخگوی مرگ انسانها در صورت سهلانگاری درمانگر نیز نداند، بالطبع فرهنگی را ترویج میدهد که در چنین فضائی کادرهای درمانی اجازه هر نوع آسیب جسمانی، خشونت کلامی و فیزیکی یا جنسی به بیماران را به خود میدهند. چنین تعرضاتی بخشی از واقعیت و برونداد منطقی فرهنگ و سیستم مدیریت بهداشتی و بیمارستانی در ایران است که بهجای کنترل مدرن عقلایی، همه چیز را به وجدان درمانگر واگذار کرده است. تا وقتی که رسیدگی به تخلفات در سیستم درمان در انحصار خود پزشکان و دیگر درمانگران است که در آن ذینفعاند و به این بهانه که موضوعی تخصصی است و مانند آن بی سروصدا به نفع خود رای میدهند، رخ دادن چنین مواردی برای هرکدام از ما و اطرافیانمان نباید دور از انتظار باشد.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پرسشهایی برای گفتوگوی جمعی
در میانهی نزاع و همبستگی
مناظره ستاره هاشمی و نوشین احمدی خراسانی
مسئلۀ کنشگری در «زن، زندگی، آزادی»
فرشته طوسی
نگین باقری و مهسا اسدالهنژاد
آزار خیابانی پس از ژ ینا
فردوس شیخاالسالم
جنبش زنان در کشاکش زمان
معصومه زمانی و آتنا کامل
دربارهی سختیهای همبستگی بینالمللی در پساژ ینا
شیما وزوایی
واکاوی چند موقعیت
فاطمه علمدار
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جزئیات بخشنامه دستمزد سال ۱۴۰۴ کارگران اعلام شد:
۱. حداقل مزد در سال ۱۴۰۴ روزانه ۳.۴۶۳.۶۵۶ ریال (سه میلیون و چهارصدو شصت و سه هزار و ششصد پنجاه و شش ریال) تعیین می گردد.
[وزیر کار: حداقل حقوق کارگران از ۷.۱ میلیون تومان به ۱۰.۳۹۹ میلیون تومان افزایش یافت]
۲. سایر سطوح مزدی از ابتدای سال ۱۴۰۴ به میزان ۳۲ درصد به اضافه ی ۳۱۰.۵۳۵ ریال (سی صد و ده هزار و پانصد و سی پنج ریال) آخرین مزد (ثابت یا مبنا موضوع ماده ۳۶ قانون کار) سال ۱۴۰۳ افزایش می یابد .
تبصره ۱: با اعمال افزایش این بند مزد شغل کارگران مشمول طرح های طبقه بندی مشاغل مصوب وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نیز مزد ثابت سایر کارگران نباید از مبلغ ۳.۴۶۳.۶۵۶ ریال (سه میلیون و چهارصد شصت و سه هزار و ششصد پنجاه و شش ریال) بند (۱) کمتر شود.
تبصره ۲: واحد های مشمول قانون کار میتوانند (پس از کسب مجوزهای لازم از وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی) نسبت به افزایش مزد بیش از مصوبات مزدی این مصوبه اقدام نمایند.
۳. نرخ پایه سنوات در سال ۱۴۰۴ در مورد کارگران دارای قرارداد دائم و موقت مشمول قانون کار که دارای یک سال سابقه کار شده و یک سال از دریافت آخرین پایه (سنوات) آنان در همان کارگاه گذشته باشد، اعم از اینکه حق سنوات یا مزایای پایان کار خود را تسویه کرده باشند یا خیر روزانه ۹۴.۰۰۰ ریال (نود و چهار هزار ریال) تعیین می گردد
تبصره ۱: نرخ پایه (سنوات) کارگران مشمول طرح های طبقه بندی مشاغل برای گروه یک مبلغ مذکور و سقف آن در گروه ۲۰ مبلغ ۹۹.۶۰۰ ریال (نود و نه هزار و ششصد ریال) خواهد بود و برای سایر گروه ها بر اساس جدول اعلامی اداره کل روابط کار، جبران خدمت بیمه بیکاری اقدام خواهد شد.
تبصره ۲: به کارگران فصلی به نسبت مدت کارکردشان در سال ۱۴۰۳، میزان مقرر در این بند (یا تبصره (۱) آن حسب مورد) تعلق می گیرد.
۴. مبلغ کمک هزینه اقلام مصرفی خانوار و حفظ قدرت خرید به عنوان مزایای رفاهی و انگیزه ای ای موضوع تبصره ۳ ماده ۳۶ قانون کار ماهیانه مبلغ ۲۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال (بیست و دو میلیون ریال) از سوی کارفرمایان پرداخت می شود.
۵. مبلغ کمک هزینه مسکن کارگری بدون تغییر ماهیانه ۹.۰۰۰.۰۰۰ ریال (نه میلیون ریال) میباشد که از فروردین ماه سال ۱۴۰۴ توسط کارفرمایان پرداخت می شود.
۶. نحوه اجرای این مصوبه در مورد کارگران کارمزدی بر اساس دستورالعمل اداره کل روابط کار، جبران خدمت و بیمه بیکاری خواهد بود.
۷. مبلغ حق تاهل ماهیانه ۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال (پنج میلیون ریال) برای کارگران متاهل اعم از مرد یا زن از سوی کارفرمایان پرداخت می شود.
۸. این مصوبه شامل دانشجویان و دانش آموزانی که در تعطیلات تابستانی در واحدهای مشمول قانون کار شاغل میشوند، نخواهد بود.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ترجمه و تلخیص: علیرضا چمنزار
دپارتمان کارایی دولتی (DOGE) یک سازمان موقتی است که با هدف اجرای برنامههای کاهش هزینههای فدرال و مقرراتزدایی در دوران ترامپ به پیشنهاد ماسک تأسیس شده. این دپارتمان ادعا میکنه که قصد دارد فناوریها و نرمافزارهای دولتی را مدرنسازی کند تا کارایی و بهرهوری دولت را به حداکثر برساند.
با چه فعالیت هایی:
از جمله اقدامات کلیدی این نهاد میتوان به ممیزی هزینههای دپارتمانهای دولتی، کاهش برنامههای تنوع و شمول (با ادعای صرفهجویی ۱ میلیارد دلاری)، کاهش کمکهای خارجی از طریق USAID و طرحی که خیلی سر و صدا کرد، طرح خرید خدمت به کارکنان دولت!
اگرچه DOGE گزارشهایی از صرفهجوییهای مالی خود منتشر کرده است، اما تأثیر واقعی این اقدامات همچنان تأیید نشده است.
اما برخی معتقدند که این دپارتمان بر اساس انگیزههای ایدئولوژیک عمل میکند و بهجای معیارهای کارایی، سازمانهایی را که از نظر سیاسی با آنها اختلاف دارد هدف قرار میدهد.
دکتر آدام بونیکا (Adam Bonica)۷ استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد با استفاده از R و کتابخانههای dplyr، ggplot2، reader و stargazer این ادعا رو به محک آزمون گذاشته و سازمانهایی که لیبرالتر بودند بیشتر هدف اخراجها قرار گرفتهاند تا سازمانهایی که از لحاظ سیاسی، در دسته محافظهکار قرار میگیرند.
+ اداراتی که تمایل بیشتری به سیاستهای لیبرال داشتند (مثلاً محیطزیست، برنامههای اجتماعی، یا حمایت از اقلیتها)، بیشتر در معرض اخراج قرار گرفتهاند.
+برعکس، اداراتی که تمایل به سیاستهای محافظهکارانه داشتند (مثلاً دفاعی و امنیتی)، کمتر تحت تأثیر این کاهش نیروها بودهاند.
به زبان ساده، دولت بیشتر کارکنان ادارات/سازمانهایی را اخراج کرده که به لحاظ فکری و عملکردی نزدیک به دیدگاههای مخالف بودهاند.
و شاید این گونه بشه گفت که اگر چه بهانه، دلیلی اقتصادی بوده اما سیاستهای جناحی و ایدئولوژیِ حاکم دلیل اصلی بوده است.
پ.ن: دادهها، روش انجام شده و نتایج در لینک گزارش در دسترس است.
https://policyanalysislab.com/r/political-ideology-and-doge-layoffs
🔁 بازنشر از لینکدین
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM