Telegram Web
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ 🌎«جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی‌ است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

          💢پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۷💢

💢💢💢💢💢💢💢💢

نعمت الله فاضلی
💢تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli

عادل سجودی
💢جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

فریبا نظری
💢جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

محمدحسن علایی
آ💢کادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

فاطمه موسوی ویایه
💢زنان و مسائل اجتماعی ایران
🆔@womensocialproblemsofIran

آرش احدی مطلق
💢جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

اصغر ایزدی جیران
💢آکادمی مردم‌نگاری
🆔@Academy_Mardomneghari

مصلح فتاح پور
💢تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

مهران صولتی
💢جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran

احمد فعال
💢تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

فاطمه موسوی ویایه
💢کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg

سعید معدنی
💢هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

رضا تسلیمی طهرانی
💢جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

ح.ا. تنهایی
💢جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

کاوه فرهادی
💢انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

بی‌تا مدنی
💢مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport


💢💢💢💢💢💢💢💢

Click here to join us:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliunari
📝📝« رویش زندگی در سیاهی مرگ خواهی ایدئولوژیک !»



✏️حتما این روزها در شبکه‌های اجتماعی دیده ایم که در برنامه‌ جعبه سیاه شبکه سیاست زده و ایدئولوژیک افق به مهمانان، کفن و اطلاعیه ترحیم  هدیه می‌دهند با عنوان: آینده شما در این جعبه است!

هنگام دیدن گزیده‌ای از این برنامه در تلگرام، بی‌اختیار به سال‌های ابتدایی دهه‌ی شصت پرتاب شدم، آن روزها که برای ما کودکان دوره‌ی ابتدایی در مدرسه فیلم #توبه_نصوح پخش می کردند، یا  نمایشی را بارها و بارها اجرا می‌کردند با تعدادی کفن پوش ایستاده که  اشعار زیر را با صدای بم و سردی می‌خواندند! تا ما کودکان با توجه به معنای آن، به زندگی دنیا دل نبندیم و به مرگ بیندیشیم!
چه بسیار مردان پرقدرتی‏
که در این جهان از پی راحتی‏
به کوه و کمر قصرها ساختند
همه قصرها را بیاراستند
در اطراف هر قصر از بیم جان‏
گروهی مسلح، نگهبانشان‏
که تا این همه قدرت و ساز و برگ‏
کند دور، آن مردم از دست مرگ‏
ولی مرگ ناگه رسید و گرفت‏
گریبان آن نابکاران زشت‏
چو گیرد گریبان گردن‏کشان‏
به ذلت برون راند از قصرشان‏ …
و به این نیز بسنده نمی‌شد، شب از تلویزیون فیلم‌های مختلفی با مضمون مرگ پخش می‌شد: از جمله تله فیلم #مرگ_دیگری ! و فیلم داستانی که جناب مرتضی ضرابی در آن نقش فرشته مرگ را بازی می‌کرد و درصدد گرفتن جان کودکی روستایی بود ... در ده سالگی تا مدت‌ها این دو فیلم و آن نمایش، آرامش را از جسم و جانم گرفته بود ...

اما پس از بازگشت به زمان حال از خود پرسیدم: چگونه اکنون من و کودکان هم نسلم از آن تبلیغات آزارگرانه ایدئولوژیک مرگ خواهانه، به زندگی می‌اندیشیم و برای زندگی احترام فراوان قائلیم؟!
در عین حال که مرگ را نیز به‌عنوان رخدادی قطعی می‌پذیریم، اما از زندگی گریزان نیستیم و برای داشتن آن، تلاش و مطالبه‌گری می‌کنیم و شادی و اهدای امید به زندگی به خود و دیگران را؛ نشانه‌ای برای پاسداشت زندگی و پروردگار زندگی آفرین می‌دانیم.

🔹شواهد میدانی و بازخوردهای عمومی نشان می‌دهد که جامعه ایران پس از چند دهه گرفتاری و رنج اقتصادی و فرهنگی در سایه انسداد سیاسی و اجتماعی، خشونت، تبعیض و بی عدالتی؛ هم‌چنان خواهان و عاشق #زندگی است.
 گفتمان جامعه، گفتمان مرگ خواهی نظام ایدئولوژیک  سیاسی را - که صد البته مختص غیرخودی ها و توده‌ها به مثابه رعیت نظام تعریف شده است - پس می‌زند و خدا را در رویش گل و خنده و شادی و پایکوبی در فرصت محدود زندگی جست‌وجو می‌کند نه در کفن و قبر و گریه و مرگ!
گویی مردمان در پس این همه سیاهی و مرگ، در پی روشنایی و زندگی‌اند و گفتمان آن‌ها دگرگون شده و به ستایش زندگی درآمیخته است.
در حالی‌که گفتمان رسمی نظام ایدئولوژیک سیاسی هم‌چنان در #دهه‌ی_شصت دچار #ایستایی و درجازدگی است و به سیاق آن دوران، مبلغ و مشوق مرگ است. این نوع گفتمان، حاصل خوانش سلیقه‌ای فرادستان مسلط بر ساختارها و مناسبات قدرت است که با بیگانگی از امر اجتماعی و گفتمان عمومی جامعه، ساز خویش می‌زند و راه خویش می‌پیماید.

این تحول در گفتمان عمومی و غیر رسمی ایرانیان، پدیده‌ای قابل درنگ و بررسی است که چگونه از میان تکرار مرگ خواهی چند دهه برای این و آن، رخداد مرگ های فراوان خارج از روند طبیعی و هنجارمند در جامعه،  تقدس و ترویج مداوم مرگ در #رسانه و نهاد #آموزش و #فرهنگ؛ مردمان ایران به‌دنبال زندگی‌اند؟ و با ستایش زندگی، آن را مشتاقانه به تجربه در می‌آورند؟
این موضوع می‌تواند در پایان نامه‌های دوره های آموزشی ارشد و دکتری و پژوهش های ملی مورد بررسی همه جانبه قرار بگیرد.

✏️ شاید با همین زمینه تحولی در گفتمان عمومی جامعه در اعتراضات طولانی و گسترده سال ۱۴۰۱، مطالبات محوری معترضان در گروه‌های سنی و جنسی و قومی و مذهبی مختلف در این سه مفهوم شگفت آور خلاصه شد:
#زن‌زندگی‌آزادی !

#زن به نمایندگی از همه‌ی گروه‌های به حاشیه رانده شده و سرکوب شده و مورد تبعیض در هر جنس و قامت و باور،
#آزادی به عنوان عنصر ارزشمند و جدایی ناپذیر از زیست فردی و اجتماعی انسان، 
و
#زندگی به‌عنوان نقطه مرکزی مطالبات برای انسان آزاد بدون تبعیض و سرکوب و نابرابری!

✍️
فریبا نظری
۲۸ دی ۱۴۰۳



#زن‌زندگی‌آزادی
#رویش_زندگی
#ستایش_زندگی
#اعتراضات_سال_۱۴۰۱
#ایستایی_در_دهه‌ی_شصت
#بیگانگی_از_امر_اجتماعی
#خوانش_سلیقه‌ای_فرادستان_مسلط



https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« معلمان و حق قانونی اعتراض و تجمع »


✏️اخبار و شواهد برخی شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی چند روز پیش گروهی از #معلمان بازنشسته در پایتخت نشان می‌دهد برای پراکنده کردن و پایان این تجمع از اسپری فلفل همراه با خشونت استفاده شده و معلمان معترض را دچار مشکل کرده است.
این خبر و تصاویر پخش شده در رسانه‌های مختلف، موجب حیرت و تأسف و خشم و اندوه بسیاری شد.
در سال ۱۴۰۱ نیز یک بار شاهد دردمندی و رنج گروهی از معلمان معترض در مقابل یکی از ساختمان‌های آموزش و پرورش در تهران بودم و هنوز چهره‌ی خسته و بدون پاسخ آن معلمان مطالبه گر که گویا از شهرهای دیگر کشور به پایتخت آمده بودند را در ذهن دارم.

⬅️ اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می‌گوید:
« تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است ».
در این اصل، نکات زیر قابل توجه است:

1️⃣آزادی تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها تصریح شده است.
2️⃣حمل سلاح در اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها مجاز نیست.
3️⃣شرط عدم خلل به مبانی اسلام برای برگزاری اجتماعات وجود دارد.
4️⃣تاکید بر آزادی سیاسی و اجتماعی مطابق با اصول قانون اساسی.
5️⃣امکان اعمال محدودیت در صورت تهدید به مبانی اسلامی.

🔹چند پرسش مهم در این میان به ذهن متبادر می‌شود:

۱- گروه‌های صنفی مختلف چگونه باید اعتراضات و مطالبات خود را به صورت جمعی بیان کنند؟

۲- چرا با تجمعات اعتراضی مدنی روادارانه، مسالمت آمیز و بدون خشونت گروه‌های مختلف جامعه مانند #معلمان، #بازنشستگان، #کارگران، #مجروحین و بازماندگان #جنگ ایران و عراق، #معلولان، #زنان، #دانشجویان، #پرستاران، #خانواده_دادخواه_جان‌باختگان_و_زندانیان جنبش‌های چند دهه اخیر؛ با خشونت و سرکوب و پاک کردن مطالبه گری، برخورد می‌شود؟

۳- چرا چند دهه است به بسیاری از شهروندان این جامعه در راستای اجرای ماده ۲۷ قانون اساسی موجود - با همه‌ی اشکالات و کاستی‌های قوانین این مجموعه - اجازه تجمع داده نمی‌شود؟ و درصورت برگزاری تجمعات اعتراضی مدنی، با برخورد قهری و سرکوب با آنان رفتار می‌شود؟

۴- چرا برگزاری تجمع در این کشور، سالهاست در انحصار گروه‌های خاصی است که هر روز با جمعیت کمتر نسبت به گذشته اما با آزادی بیشتر در راستای گفتمان رسمی نادیده نگر جامعه و بیگانه از امور اجتماعی مبتلا به مردمان معترض گروه‌های ممنوعه نامبرده شده در بند ۲؛ حرکت می‌کنند؟

۵- چه چیزی در تجمعات گروه‌هایی مانند معلمان، کارگران و پرستاران و سایر گروه‌های نامبرده در پرسش دوم؛ سبب ممنوعیت تجمع آنان و صدور مجوز برخوردهای خشونت آمیز و سرکوب گرانه با آن‌ها می‌شود؟

۶- آیا مبانی اسلام مورد اخلال قرار می‌گیرد؟

۷- آیا این معترضان اسلحه با خود حمل می‌کنند؟

۸- چرا در تجمعات همیشگی و آزادانه گروه‌های خاص، چنین موانع و محدودیت هایی دیده نمی‌شود؟

۹- آیا سیاست تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی، عامل این تبعیض همیشگی و تکرار شونده است؟

✏️آن‌چه در تجمع اعتراضی بدون خشونت و مدنی تعدادی از معلمان بازنشسته در روز اول بهمن ۱۴۰۳ رخ داد، مایه‌ی شرمساری متولیان حوزه‌ی آموزش و پرورش و سیاست گذاران نظام حکمرانی است و سرمایه اجتماعی نحیف و بیمار و اندک نظام را نزد جامعه؛ بسوی وضعیتی وخیم و هشدار دهنده پیش خواهد برد.

✍️ فریبا نظری
۳ بهمن ۱۴۰۳



#تجمع_معلمان
#اصل_۲۷_قانون_اساسی
#خوانش_سلیقه‌ای_فرادستان_مسلط
#بیگانگی_از_امر_اجتماعی



https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« دعوای تکراری اصول گرایان و اصلاح‌طلبان در غیاب مردم! »


✏️وقتی در اعتراضات دی ۱۳۹۶ گروهی از معترضین شعار دادند:
اصلاح‌طلب، اصول‌گرا 
دیگه تمومه ماجرا
گمان می‌شد حاکمیت عمق اعتراضات جامعه و مخاطب اصلی آن را درک کرده باشد، اما گویا هنوز چنین نشده و گفتمان قدرت تلاش می‌کند روایت داستان تکراری دعوای این دو جناح سیاسی و طرفدارانش را روایت غالب و اصلی جامعه امروز ایران بداند و سطح مطالبات و اعتراضات را در همین روایت متوقف کند. 

جدیدترین تلاش این است که پس از رأی گیری تیر ۱۴۰۳ و نشستن مسعود پزشکیان بر جایگاه ریاست جمهوری دولت چهاردهم، دوباره این روایت تکراری غالب شود و مطالبات و اعتراضات اصلی جامعه در میان هیاهوی دعوای رسایی و ظریف و عارف و قالیباف و جلیلی و پزشکیان؛ و تجمع تکراری کفن پوشان همیشه آزاد و دارای مجوز ثابت! با شعارهای اصول گرایی بر علیه دولتی با سیاست‌های اصلاح طلبانه و ظریف به‌عنوان یکی از این دولت مردان، مکتوم شود و نادیده و ناشنیده بماند.

✏️ نکته‌ی مهم اینجاست تقلیل دادن بحران عمیق مشروعیت و مقبولیت حاکمیت و سیاست‌های داخلی و خارجی آن در میدان نظام اجتماعی این کشور به دعوای تکراری اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان در غیاب مردم، دیگر کمکی به رفع این بحران نخواهد کرد.

✍️ فریبا نظری
۷ بهمن ۱۴۰۳



#اعتراضات_دی_۱۳۹۶
#دعوای_تکراری_در_غیاب_مردم
#بحران_مشروعیت


📍برای مطالعه بیشتر 👇
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups/999
🔴دیدارنیوز گزارش می دهد:
فریبا نظری، جامعه شناس: در «کیک محبوب من»، فقط عشق را دیدم میان دو انسان تنها.

🔹دیدارنیوز از نشست بررسی مضمون تنهایی در فیلم های داخلی و خارجی که در فرهنگسرای قیطریه برگزار شد، گزارش می دهد.

جهت مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید:
https://www.didarnews.ir/fa/news/179256/

#فریبا_نظری
#تنهایی
#کیک_محبوب_من
#دیدار_نیوز


didarnews.ir
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« بایدها و نبایدهای جامعه ایران در تحولات پیش روی نظام اجتماعی »
بخش نخست (۱)


✏️در نوشتار پیشین به چگونگی رویارویی نظام جمهوری اسلامی ایران با گمانه‌زنی های ایرانیان داخل و خارج از کشور در موضوع احتمال گذار به دوران جدیدی از قواعد زندگی اجتماعی و تحولات پیش‌رو پرداختم و چند پرسش مهم افکار عمومی را با هم مرور کردیم که مهم‌ترین آن ها عبارتست از:

⬅️ آیا جمهوری اسلامی، صدای درونی جامعه ایران را خواهد شنید؟
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups/1839

در این نوشتار از منظر رویارویی جامعه ایران با این تحولات، درنگ نموده و برخی پرسش ها و دغدغه‌هایی که در ذهن دارم و بدان فکر می‌کنم با شما درمیان می‌گذارم. پرسش‌هایی که روی سخن آن، همه‌ی ما ایرانیان در هرکجای این جهان را مخاطب خود قرار می‌دهد:

۱- با توجه به بحران‌ اعتماد اجتماعی در میان مردم با یکدیگر و مردم با حاکمیت؛ جامعه‌ی ایران چگونه باید اعتماد عمومی به خود و به سیستم جدید متحول و دگرگون شده‌ی قواعد زندگی اجتماعی و سیاست ورزی را بازیافته و تقویت کند؟

۲- آیا لایه‌های مختلف جامعه در گروه‌ها و قشرهای متعدد، عاملیت کنش گری خود را در ایجاد تحولات و دگرگونی های آینده، باور داشته و موثر می‌دانند؟

۳- آیا جامعه در رده‌ها و طبقات و قشرهای گوناگون در تحولات و دگرگونی های آینده قواعد زندگی اجتماعی ایران، دارای همبستگی است؟

۴- آیا این همبستگی اجتماعی برای پذیرش تحولات و دگرگونی های آینده، صرفا در بافتار ذهنی تعریف مفاهیم و پدیده های جامعه است یا ماهیت عینی و عملی نیز دارد؟

۵- راهبرد گفتمان خشونت پرهیز در کنش عینی افراد جامعه در فرآیند رسیدن به تحولات آینده، چه میزان نمود و بروز دارد؟

۶- آیا جامعه در پی تحولات و دگرگونی های آینده، به دنبال پیاده‌سازی راهبرد عدالت انتقامی یا گفتمان انتقام جویانه نسبت به عاملان سیاست گذاری های چند دهه‌ی اخیراست؟

۷- هریک از ما به‌عنوان اعضای جامعه، چه میزان برای افراد از قشرها و گروه‌های مختلف به صورت عینی، حقوق شهروندی که برای خود قائل هستیم را محترم و الزامی می‌شماریم؟ و در واقعیت و عمل، چه میزان به برابری جنسی، دینی، زبانی، قومی، طبقاتی و سیاسی افراد در آینده این سرزمین پایبند هستیم و از تبعیض و نابرابری، بی هیچ توجیهی دوری می‌جوییم؟

۸- جایگاه دین چه به صورت سلبی یا به شیوه‌ی ایجابی در سیاست‌گذاری و ساماندهی نظام اجتماعی، چه تحولاتی خواهد نمود؟ و جامعه ایران چگونه با این تحولات روبرو خواهد شد؟

۹- به‌نظر می‌رسد با توجه به گسترش تکنولوژی های جدید و رسانه‌های محلی و جهانی و امکان تولید محتوا و داده‌های فراوان بدون راستی آزمایی لازم و کامل، بیشتر ما دچار نوعی توهم آگاهی و دانایی شده‌ایم. چگونه باید از این آفت و مانع تحولات مثبت پیش رو، رهایی پیدا کنیم؟ و از این تکنولوژی به‌عنوان ابزاری مفید و کارآمد درجهت رسیدن مدنی به دوران قواعد جدید زندگی اجتماعی، بهره مند شویم؟

✍️ فریبا نظری
۹ بهمن ۱۴۰۳


#اعتماد_اجتماعی
#عاملیت_جامعه
#همبستگی_اجتماعی
#گفتمان_خشونت_پرهیز
#عدالت_انتقامی
#پذیرش_الزام_حقوق_برابر_شهروندان
#جایگاه_دین_در_نظام_اجتماعی
#رهایی_از_توهم_آگاهی
#بایدها_و_نبایدهای_جامعه_ایران
#تحولات_پیش‌روی_نظام_اجتماعی
🔴جنین ها باید زنده بمانند، کودکان چطور؟

🖍️فاطمه علمدار



۱- وسط زایمان فینت کردم. برای لحظاتی از این دنیا رفتم و بلوک زایمان پر از استرس شد. وقتی که برگشتم می‌شنیدم که زنگ زده اند به اورژانس که کسی بیاید و نوار قلبم را بگیرد و کسی از آنطرف خط داشت میگفت در اورژانس فقط مرد هست و مرد نمی تواند بیاید بلوک زایمان! و داشتند بحث می‌کردند که مریض را هم نمی‌شود تکان داد.
روبه رویم پوستر سیاهی بود که وسطش زنی بود که نوزادی را درونش دار زده بودند/زده بود و بالای پوستر نوشته بود "سقط عمدی جنین با مادر چه میکند؟".
دور زن دایره هایی بود که جواب سوال را میداد: احساس خشم، افسردگی، اختلالات عصبی، بی‌خوابی و خواب پریشان، احساس اضطراب!...
بلوک زایمان پر از اضطراب بود تا اینکه کسی آنطرف خط قبول کرد که بیاید و از من نوار قلب بگیرد. در شرح وظایفش اینکار نبود. داشت لطف میکرد. کسی مجبورش نکرده بود که بیاید بالای سر من ولی مردهای اورژانس را کسی مجبور کرده بود که نیایند بلوک زایمان حتی وقتیکه ممکن بود هرلحظه من بمیرم و شاید جنینم! برای کسی مهم نبود مادر در این حالت چه چیزی را تجربه میکند! احساس خشم، اضطراب، بی ارزشی...

۲- آبان بود که کسی در رویداد ملی طرح نفس گفت باید برای مبارزه با سقط جنین #قرارگاه تشکیل دهیم و عرصه جلوگیری از سقط جنین عرصه جهاد است.
آنروز که اینها را میگفت چندماهی بود که دخترکی شش ساله در بوکان در خانه پدری که قبلتر مادرش را کتک میزد و از خانه بیرونش کرده بود ولی طلاقش نمیداد، تحت تجاوز و شکنجه بود و آنقدر کسی به دادش نرسید که عاقبت ۲۸دی جان داد!
کسی چه میداند همین الان چند کودک در اطراف ما زیر سقف خانه ها و پرورشگاه ها و آسایشگاه ها و ...تحت خشونت فیزیکی و روانی هستند ولی چون هنوز کارشان به بیمارستان و مرگ نکشیده، رنجشان رسانه ای نشده و به گوش ما نرسیده است؟
همان کودکانی که وقتی فقط #رویان بودند_ و نه حتی جنین_ اگر مادرشان تصمیم میگرفت به بارداری اش خاتمه بدهد قانون تمام قد جلویش می ایستاد و حواسش بود که زنده بمانند و متولد شوند. بعد از تولد ولی دیگر قانون نمی‌پرسد آیا نوزاد را کسی دوست دارد؟ کسی حوصله گریه هایش و بی خوابی هایش را دارد؟ مادرش قوت شیردهی دارد؟ پول شیرخشک را چطور؟ واکسن هایش را میزند؟ قطره هایش را میخورد؟ خانه برایش امن است؟!...
هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی راجع به این که #خانه_ناامن با مادر و نوزاد چه میکند...

۳- اسمش#نیان بود. مادرش ۱۶ماه بود که نتوانسته بود او را ببیند و آواره راهروهای دادگاهها بود تا #قاضی حکم دهد که پدر موظف است یک روز و نیم در هفته بگذارد مادر بچه را ببیند و بعد آواره اتاق های اجرای احکام بود تا بتواند ثابت کند پدر نمیگذارد بچه اش را ببیند و حکم جلب بگیرد برای این مرد و بعد آواره کلانتری ها بود و خیابان تا بتواند پدر نیان را جلب کند. خودش باید پدر نیان را در موقعیت مناسب برای بازداشت قرار می‌داد و بعد تماس می‌گرفت که ماموران کلانتری بیایند برای جلبش. قانون، مردانی که برای ندادن #نفقه فرزند یا محروم کردن مادرش از ملاقات با او حکم جلب برایشان صادر شده را در خیابان توقیف نمیکند. پلاکهای ماشین هایشان ثبت نمیشود در دستگاهی در دست همه پلیس های شهر تا رصد شوند و بترسند از اینکه ناگهان ماشینشان توقیف شود و خودشان راهی کلانتری شوند مثل زنانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند...
شهر برای مردی که به جرم آزار زن و فرزندش برایش حکم جلب صادر شده ناامن نیست...
هیچ سازمانی پوستر چاپ نمیکند برای آگاهی بخشی درباره اینکه محروم شدن از دیدن فرزند با مادر چه میکند...

۴- برای زنده ماندن رویان و جنین در ۹ماهی که در شکم مادر است، باید جهاد کرد و قرارگاه ساخت. برای زنده ماندن و زندگی کردن نوزادان و خردسالان و کودکان و نوجوانان در جامعه ای که قانون منع خشونت علیه زنان ۱۴سال است که تصویب نمیشود و مدام اسم عوض میکند، چه باید کرد؟!
برای زنده ماندن و زندگی کردنشان در جامعه ای که قانون حمایت از کودکان و نوجوانانش ۱۱ سال طول کشید تا بعد از کلی جرح و تعدیل تصویب شود چطور؟!
قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که تصویب شد چندهفته ای از قتل #رومینا اشرفی ۱۳ساله توسط پدرش می‌گذشت. حالا ولی ۴سال از تصویب این قانون گذشته است و با همه نقدهایی که به آن وجود دارد، باز هم حتی اگر ماده ۳ همین قانون اجرا شده بود و صدای #مادر_نیان شنیده میشد و دستگاه های مسئول او را به عنوان "کودک در وضعیت مخاطره آمیز" شناسایی میکردند و مداخلات و حمایت های قانونی لازم را در موردش انجام میدادند،  نیان الان زنده بود.
کسی برای اجرای این قانون‌ها ولی جهاد نمیکند!...


#خانه_ناامن
#خشونت
#نیان
#رومینا
#جنین
#کودک


https://www.tgoop.com/fsalamdar63
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« بایدها و نبایدهای جامعه ایران در تحولات پیش‌روی نظام اجتماعی »
بخش دوم (۲)


✏️در نوشتار پیشین، از منظر رویارویی جامعه ایران با تحولات پیش‌روی نظام اجتماعی درنگ نموده و پرسش‌ها و دغدغه‌هایی که در ذهن دارم و بدان فکر می‌کنم و مخاطب آن همه‌ی #ما_ایرانیان هستیم را با شما در میان گذاشتم.

https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups/1849

🔹اکنون در چند نوشتار به بررسی تک به تک پرسش‌ها و مسائل پیرامون آن‌ها می‌پردازم.
از نظر من طرح این پرسش‌ها و مباحث، در دوره‌ی کنونی بسیار مهم و ضروری و قابل تأمل است.

پرسش 1️⃣:
با توجه به بحران‌ اعتماد اجتماعی در میان مردم با یکدیگر و مردم با حاکمیت؛ جامعه‌ی ایران چگونه باید اعتماد عمومی به خود و به سیستم جدید متحول و دگرگون شده‌ی قانون‌گذاری و سیاست ورزی را بازیافته و تقویت کند؟

🔹در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان مشخص شده که ۸۱ درصد افراد جامعه نسبت به یکدیگر اعتماد ندارند. حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد جامعه به‌صورت زیاد و خیلی‌ زیاد به رسانه‌ها و از جمله صداوسیما بی‌اعتماد بودند. همین حدود، یعنی ۶۰ الی ۷۰ درصد به نهادهای حاکمیتی بی‌اعتمادی وجود دارد، البته وضعیت مجلس از دولت بدتر بود. طبق این پژوهش بیشترین اعتماد به پزشکان هست، بعد از پزشکان، استادان دانشگاه و معلمان بیشترین اعتماد مردم را جلب کرده‌اند، در پایین این جدول کمترین اعتماد به سیاستمداران است( انتخاب، اردیبهشت ۱۴۰۳).

✏️وجود ۸۱ درصد بی‌اعتمادی عمومی ما به یکدیگر و ۷۰ درصد بی‌اعتمادی ملت به حاکمیت و اعتماد کم به سیاستمداران و رسانه ملی، بحران بزرگی در نظام اجتماعی این کشور است. برخی از پیامدهای این بحران عبارتست از:

۱- کاهش همبستگی ملی
۲- کاهش انسجام اجتماعی
۳- رشد #فردگرایی همراه با بی‌تفاوتی به امر اجتماعی
۴- عدم پشتیبانی عمومی از مخاطرات حاکمیت و نظام حکمرانی به دلیل بیگانگی و فاصله از آن
۵- کاهش مشارکت عمومی در الزامات مختلف قانونی
۶- اختلال در انجام نقش های فردی و اجتماعی افراد در نهادها و سازمان‌ها و خدمات عمومی و دوری از #اخلاق_حرفه‌ای
۷- افزایش نرخ رشد آسیب‌های فردی و اجتماعی 
۸- کاهش اعتماد به عاملیت کنش‌گران داخلی در ایجاد تحولات و دگرگونی ها 
۹- افزایش امید و اعتماد عمومی به عاملیت کنش‌گران خارج از این سرزمین 
۱۰- افزایش بی نظمی عمومی و هرج و مرج
۱۱- افزایش خشونت و ناامنی عمومی
۱۲- کاهش انگیزه برای کنش‌های جمعی
۱۳- کاهش #نهادسازی در جامعه مبتنی بر تحولات و دگرگونی های آینده

به‌عنوان افراد این جامعه، چه کنیم که این بی‌اعتمادی عمومی به یکدیگر کاهش یابد؟
نقش عاملیت تک تک ما در جامعه‌ای که در حال گذران دوران بسیار مهم و بغرنجی است و زایمان دردآوری را خواهد داشت، چیست؟
آیا به افزایش و تقویت اعتماد به یکدیگر به‌عنوان عنصر کلیدی در ایجاد همبستگی ملی در تحولات روبه آینده‌ای بهتر، می‌اندیشیم؟

🔹رسیدن به پاسخ این‌ پرسش‌ها در واقعیت زندگی اجتماعی، مسئولیت اجتماعی تک تک ما ایرانیان به‌ویژه در شرایط کنونی است که باید خلأ و کاستی مسئولیت های نظام حکمرانی را نیز، خود بر دوش بکشیم تا به دوران قواعد جدید زندگی اجتماعی مطلوب برسیم.

🔵چه باید کرد؟
1️⃣ در سطح خرد:
۱- گسترش #راست‌گویی با روابط مبتنی بر صداقت و شفافیت
۲- احترام به حقوق خود و دیگران بدون #تبعیض و نابرابری
۳- کمک به یکدیگر
۴- برقراری هم کنشی موثر و #روادارانه با یکدیگر
۵- یادگیری یا افزایش مهارت‌های فردی و اجتماعی

2️⃣ در سطح میانه:
۱- تقویت مهارت‌های اجتماعی
۲- تقویت روابط صمیمانه و توأم با احترام در جامعه
۳- تمرین کسب باور درونی و آگاهی عمیق نسبت به #حقوق_برابر برای همه‌ی افراد در قشرها و رده‌ها و طبقات مختلف سنی، جنسی، دینی، قومی، زبانی در این سرزمین
۴- تمرین افزایش #قانون_گرایی بدون درنظر گرفتن منافع فردی
۵- تمرین #پرهیز از ترویج #شایعه و #بدبینی و #خشونت در جامعه
۶- عضویت در گروه‌های مختلف اجتماعی و تمرین هم کنشی با دیگران
۷- گوش دادن فعال به دیگران به اندازه‌ی سخن گفتن خود

3️⃣ در سطح کلان:
۱- مطالبه گری از نهادها و سازمان‌های مسئول
۲- آشنایی با #حقوق_شهروندی و قوانین حوزه‌ی خصوصی و مدنی با هدف جلوگیری از تضییع حقوق خود در سطح جامعه
۳- کنش گری فعالانه و مدنی در حوزه‌های مختلف نظام اجتماعی
۴- پرهیز از بی تفاوتی نسبت به سرنوشت سرمایه‌های انسانی و طبیعی و فرهنگی و تمدنی و تاریخی این سرزمین
۵- تقویت #امید_اجتماعی  به احیای آینده‌ی این سرزمین با تحولات و دگرگونی های توسعه‌ای

🗨️شایان ذکرست این نکات به ذهن من رسیده و قطعا بیان‌گر همه‌ی ابعاد شرایط و واقعیت موجود نیست و می‌تواند با اعتماد به همدیگر، کاملتر شود.

✍️ فریبا نظری
 ۱۱ بهمن ۱۴۰۳





#اعتماد_اجتماعی
#مسئولیت_اجتماعی
#بی‌تفاوتی_به_امر_اجتماعی
#بایدها_و_نبایدهای_جامعه_ایران
#تحولات_پیش‌روی_نظام_اجتماعی
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ ‍ 🌎«جامعه‌شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی‌ است»

اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخه‌های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده‌است. با انتشار آن در کانال‌های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری برسانیم.

          🔰پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۱🔰



مریم زارعیان
🔰اجتماع و سیاست در ایران
🆔@maryamzareian97

مصلح فتاح پور
🔰تحلیل آسیب‌های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

سودابه حیدری
🔰رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

بی‌تا مدنی
🔰مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

حجت اله عباسی
🔰مطالعات رسانه و ارتباطات
🆔@mediaresearches

محمدحسن علایی
🔰آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

ح.ا. تنهایی
🔰جامعه‌شناسی تفسیری‌پرگمتیستی، نظری و درمانی
🆔@hatanhai

اصغر ایزدی جیران
🔰موسسه‌ی مردم‌نگار
🆔@Mardomneghar

مسعود زمانی مقدم
🔰روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology

آرش احدی مطلق
🔰جامعه‌شناسی‌ و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics

فریبا نظری
🔰جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

عادل سجودی
🔰جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

کاوه فرهادی
🔰انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

فاطمه موسوی ویایه
🔰زنان و مسائل اجتماعی ایران
🆔@womensocialproblemsofIran

سعید معدنی
🔰هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

مسعود زمانی مقدم
🔰نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

علی نوری
🔰خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli

احمد فعال
🔰تحلیل‌های نظری در جامعه‌شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

‍ ‍ ‍ ‍
🔻Click here to join us:

🆔@madanibita
🆔@dr_shirinvalipouri
🆔@Mohamadzeinaliunari
خواندن این متن ممکن است برای برخی دردناک و ناراحت کننده باشد


📝📝« تکرار جنایت فرزندکشی پدران در پناه قانون، قابل قبول نیست!! »



🔴 در ساعت چهار عصر روز شنبه، ششم بهمن‌ماه «جعفر»، پدر ۴۵ ساله «کانی عبداللهی»، چاقویش را برداشت و یک ضربه به قلب دختر ۱۷ ساله‌اش زد و یک ضربه به کتف او، دوباره خون دختری از روستا، روی زمین ریخته بود.
کانی عبداللهی تا کلاس ششم دبستان درس خوانده بود، به پدر و مادرش در کشاورزی و دامداری کمک می‌کرد و روز ششم بهمن در حالی‌که با پدر در خانه تنها بود، پدرش جعفر عبداللهی، با دو ضربه چاقو به قلب و کتف دختر نوجوانش؛ او را کشت و حالا در زندان نقده است( عصرایران، ۱۰ بهمن ۱۴۰۳).

🔴 عاطفه زغیبی، دختر ۱۷ ساله شوشتر، بامداد دهم بهمن‌ماه به دست پدر و برادرش با شلیک ۱۶ گلوله در مقابل نوزادش به قتل رسید، رویدادی که ابعاد تلخ سنت‌های عشیره‌ای را بار دیگر برجسته کرد.
به گزارش رکنا، براساس گفته‌های منابع نزدیک به خانواده، عاطفه هنگام حمله، نوزاد خود را در آغوش داشت( ۱۱ بهمن ۱۴۰۳).

✏️دو فرزند کشی دلخراش با فاصله تنها ۴ روز!  
تکرار تراژدی وحشتناک قتل فرزندان به‌ویژه دختران از سوی پدر در پناه قانونی ناقص و ناقض حق انسانی حیات و بدون مجازات متناسب با این جنایات، قابل قبول نیست!

 روایت خونبار خشونت منجر به آدم کشی در این کشور که با #اتحاد_خوفناک فقاهت خمود و راکد #دین_حکومتی و سیاسی و نامنطبق بر زمان و مکان و حقوق انسانی، از یک سو و #سنت و #هنجارهای_عرفی ریشه دار در جوامع با #همبستگی_مکانیکی مختص اجتماعات جنگ‌جو و #توسعه‌نیافته ازسوی دیگر؛ قاتلان گستاخ و سرخوش از معافیت مجازات درخور با جنایات فجیع را به تکرار جرمشان، گستاخ تر و تشویق می‌کند.

✏️قانون در جوامعی مانند ایران که سیستم حکمرانیش ادعای بهره‌مندی از تکنولوژی های پیشرفته روز دنیا و رقابت با جوامع مدرن دارد، باید بدون تبعیض و با درجه‌ی مقبولی از بازدارندگی؛ ابزار اصلی پیشگیری از جرم و جنایت بر علیه همه‌ی افراد جامعه به‌ویژه کودکان و قشرهای آسیب پذیر مانند زنان و سالمندان و معلولین را داشته باشد. آسیب پذیر از آن رو که شواهد و آمارهای رسمی و غیررسمی و قوانین ناقص و ناکامل نشان می‌دهد این گروه‌ها همواره در معرض خشونت و خطرات بسیاری قرار دارند. اما با کمال تأسف باید گفت در کشور ما، قانون چنین کارکردی ندارد. به نکات بسیار مهم زیر توجه کنیم:

۱- تا زمانی که پدر و جد پدری در مورد قتل فرزندان، مانند مادر و دیگر اعضای خانواده بطور یکسان مجازات نشوند و از مجازات برابر معاف باشند؛ تراژدی دهشتناک فرزندکشی از سوی این افراد هم‌چنان تکرار خواهد شد.

۲- دیده شده که گاهی برخی از این قتل ها ازسوی برادر یا پسرعمو یا عمو انجام می‌شود اما پدر یا جد پدری آن را به گردن می‌گیرد زیرا به معافیت از مجازات برابر با مادر و دریافت کمترین مجازات قانونی، تکیه می‌کند.

۳- چگونه است که حمله افرادی که نسبت پدری یا برادری دختران و پسران کودک و نوجوان را دارند با #داس و #چاقو و #اسلحه جنگی در محیط خانه‌ای که باید امن باشد یا کوچه و خیابان در حوزه عمومی که باید نمایانگر #امنیت نظام حکمرانی با نیروی پلیس و سیستم قضایی باشد؛ مصداق #محاربه و #بغی و وحشت افکنی قرائت نشده و اشد مجازات به فاعلان آن‌ها تعلق نمی‌گیرد؟

۴- بر طبق چه اصول انسانی وعلوم سلامت روان، پدر فرزندکش پس از اندک مجازاتی دوباره به کانون خانواده باز می‌گردد و هم‌چنان قرار است نقش پدری و همسری بازماندگان فرزند ازدست داده و سوگوار را ایفا کند؟ چگونه زن در این شرایط، باید هم‌چنان قاتل فرزندش را همسر خود بداند؟

۵- این همه #تبعیض و #تضییع حقوق انسانی، در صدر آن ستاندن #حق_زندگی و زنده ماندن دختران و پسران این سرزمین با توجیه و اصرار بر خوانش فقهی #منسوخ و #نامنطبق با قواعد جدید زندگی اجتماعی در زمان و مکان کنونی؛ چه وجهه‌ای از عقلانیت و ارزش مداری انسان در نزد پروردگار و دین فرستاده او دارد؟

۶- چند رومینا، کانی، زینب، عاطفه، ریحانه، جانه، حدیث، مهیا، امیرحسین، فاطمه، علی؛ باید ازسوی فردی با داشتن نسبت پدری کشته شوند تا قوانین مربوطه به شکل انسانی و با درجه بازدارندگی، ایجاد نظم اجتماعی و حفظ امنیت جانی کودکان و زنان؛ به شکل درستی تدوین و اجرا شوند؟

✍️ فریبا نظری
۱۳ بهمن ۱۴۰۳




#کانی_عبداالهی
#عاطفه_زغیبی
#رومینا_اشرفی
#جنایت_فرزندکشی_پدران
#خوانش_فقهی_خمود_و_راکد
#قانون_بیگانه_با_امر_اجتماعی
#خوانش_سلیقه‌ای_فرادستان_مسلط
#تبعیص_قانون_در_مجازات_پدر_و_جدپدری


https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
مروری بر یک پژوهش:
همسران جانبازان، زنان فراموش‌شده

🖍️سمیه سادات شفیعی و فاطمه موسوی ویایه


●تعاملات اعضاي خانواده مانند حلقه‌های زنجير به‌هم وابسته است، بنابراين همه ‏اعضای ‌خانواده جانباز به‌خصوص همسر به‌طور‌ مستقيم در مشکلات ويژه ‏جانباز درگیرند. تحقیق حاضر به چالش‌های همسران جانبازان در ایفای نقش‌های خانوادگی پرداخته است. داده‌های تحقیق به روش کیفی و مبتنی بر روایت‌پژوهی و از طریق مصاحبه با ۳۰ نفر از همسران جانبازان ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۶ جمع‌آوری شد.

●تحلیل مصاحبه‌های میدانی ۳ مقوله اصلی را نشان می‌دهد:
۱: گرانباری ‏نقش حاصل از اجرای همزمان نقش پرستار، همسر، مادری بسط‌یافته.
۲: ‏نارضایتی اقتصادی که به‌دلیل اخلال در نقش نان‌آوری مرد رخ می‌دهد و با ‏تجربۀ فقر یا عدم تفاهم مالی تشدید می‌شود.
۳: زوجیت ناکامل که به‌دلیل ‏نارضامندی جنسی، عدم حل تعارض زوجین و اضطراب مدام خشونت خانگی ‏رخ می‌دهد.

●این مقولات ما را به مضمون اصلی تجربۀ همسران جانبازان که ‏دلسردی از نقش همسری است می‌رساند. همسران جانبازان درمورد تداوم زندگی مشترک برخوردهای متفاوتی داشتند. ‏برخی با تغییر انتظارات و بازتعریف نقش بر دلسردی از نقش غلبه کرده و به ‏رضایت رسیده، اما تعدادی تجربۀ طلاق و جدایی داشته‌اند یا به‌دلیل خشونت‌ خانگی ‏یا مشکلات مالی به آن فکر می‌کردند.

🔹 وضعیت خانوادۀ درگیر با ‏مشکل جانبازی مرد در ۳ سنخ جای می‌گیرد:‏

الف)
خانواده جانباز با مشکلات خفیف
خانواده‌هایی هستند که به‌دلیل نوع ‏جانبازی مرد، شخصیت جانباز، اشتغال پاره‌وقت یا تمام‌وقت او و تأمین مالی، ‏جانبازی پدر بر روی کارکردهای خانواده تأثیری نداشته است. این خانواده‌ها از ‏شبکۀ حمایت اجتماعی غیررسمی (خانواده و دوستان) برخوردارند و نیاز به ‏مداخله و حمایت‌های اجتماعی رسمی ندارند.‏

ب)
خانواده جانباز با مشکلات متوسط، خانوادۀ در معرض آسیب
خانواده‌هایی ‏هستند که به دلایل مختلف چون نوع جانبازی و ازکارافتادگی پدر و مشکلات ‏اقتصادی در تأمین معاش خانواده، نیازمند حمایت شبکه‌های غیررسمی و رسمی ‏اجتماعی هستند. تعدادی از خانواده‌های دارای مشکلات متوسط که از شبکۀ ‏حمایت غیررسمی کافی برخوردارند، می‌توانند با کمک‌های اندک مشاوره و ‏خانواده‌درمانی، از وضعیت در معرض آسیب خارج شوند. اما آن دسته از ‏خانواده‌ها که شبکۀ حمایت غیررسمی کافی ندارند یا با مشکل اعتیاد و طلاق ‏عاطفی دست‌به‌گریبان هستند، مداخلۀ جدی‌تری را طلب می‌کنند، زیرا در ‏صورت ادامۀ وضعیت دچار بحران خواهند شد.‏

ج‌)
خانوادۀ جانباز با مشکلات زیاد، خانوادۀ گسیخته
خانواده‌هایی هستند که به‌‏دلیل جانبازی اعصاب و روان پدر، خشونت ‌خانگی شدید، آسیب‌های جسمی و ‏روانی به زن و فرزندان و فقر مالی در معرض #فروپاشی هستند. خانواده‌های ‏جانبازان #اعصاب_و_روان زیر ۲۵ درصد که تحت پوشش بنیاد نیستند، بدترین ‏وضعیت را دارند. شبکۀ حمایت غیررسمی، جواب‌گوی نیازهای متعدد این ‏خانواده‌ها نیست و مداخلۀ فوری و همه‌جانبۀ شبکۀ حمایت رسمی (دولتی) را ‏می‌طلبند.‏

●نتایج نشان می‌دهد اکثر خانواده‌های جانبازان مورد مصاحبه، خانواده‌های در معرض آسیب هستند. ‏سیاست حمایت اجتماعی رسمی از جانبازان، به وظایف تیمارداری زنان در قلمرو ‏خانگی متکی است. البته این اتکا از پیش طراحی و سنجیده نشده و اجرای وظیفۀ ‏تیمارداری زن در خانواده را طبیعی فرض می‌کند و نوع جانبازی، شرایط جانباز، ‏شرایط جسمی و روانی مراقب بدون مزد (زن) و فقدان امکانات مالی را نادیده ‏می‌گیرد. حتی تشخیص وخامت حال جانباز و تعیین زمان مراجعه به پزشک و ‏بستری شدن در بیمارستان را هم به زن و اعضای خانواده واگذار کرده‌اند.
●در ‏چنین سیستمی که به تصور از خانوادۀ سنتی متکی است، خشونت‌ خانگی و سایر ‏مشکلات خانواده نادیده گرفته می‌شود. تنها زنان قربانی این سیستم حمایتی ‏نبودند، بلکه #فرزندان نیز بدون مشاوره برای مشکلات روانی، افسردگی، افت ‏تحصیلی رها شده‌اند. اعمال این قبیل سیاست‌های اجتماعی ایثارگران در ‏شرایط کنونی، آسیب‌پذیری خانوادۀ جانبازان و نرخ بالای طلاق در این خانواده‌ها ‏را به‌دنبال دارد.
● از سوی دیگر، با بالا رفتن سن مراقب و افزایش مشکلات جسمی ‏و روانی جانباز و همسرش، این سیستم در خانواده‌های کنونی نیز نمی‌تواند بیش از ‏این ادامه یابد. سیاست حمایت اجتماعی رسمی در شکل پیش‌فرض‌ها، قوانین و ‏عملکرد بنیاد جانبازان باید تغییر یابد و به جای تمرکز بر فرد جانباز و نیازهای او، ‏به کل خانوادۀ جانباز (جانباز، همسر و فرزندانش) به‌عنوان خانوادۀ در ‏معرض آسیب بپردازد. فارغ از درصد جانبازی مرد، باید مشکلات کنونی خانواده ‏بررسی شود و خانواده در ذیل برنامۀ توانمندسازی و پایش مددکاری قرار گیرد.


#همسران_جانبازان
#آسیب‌پذیری
#خشونت

📌لینک مقاله:
https://www.tgoop.com/womensocialproblemsofIran

https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝 « بایدها و نبایدهای جامعه ایران
 در تحولات پیش روی نظام اجتماعی »
بخش سوم (۳)



پرسش 2️⃣:
آیا لایه‌های مختلف جامعه در گروه‌ها و قشرهای متعدد، عاملیت کنش گری خود را در ایجاد تحولات و دگرگونی های آینده، باور داشته و موثر می‌دانند؟

✏️اگر عاملیت را توانمندی هریک از افراد جامعه برای تغییر و تحول زیست فردی و اجتماعی بر اساس اراده و خواست خود بدانیم، وجود و باور آن در جامعه برای ایجاد و تقویت قواعد جدید زندگی ایرانیان به نتایج شگفت آور و متحول کنند‌ه‌ای منجر خواهد شد.
البته هریک از ما اعضای جامعه در برابر به میدان آوردن توانمندی و کارایی عاملیت خود، با عوامل سرسختی در قالب‌ ساختارهای از پیش تعیین شده و تحمیل شده بر خود مانند جنسیت، طبقه اجتماعی، جغرافیای زیستی و فرهنگی، مناسبات قدرت و سلطه سیاسی و ایدئولوژیک؛ روبرو هستیم.
تاکید بر شدت و اثربخشی هر کدام از این دو- عاملیت یا ساختار- موضوع نظریه پردازی های بسیاری در حوزه علوم اجتماعی بوده و هست که از بحث این نوشتار خارج است، اما آن‌چه در این دوره‌ی کنونی زیست ما ایرانیان مهم است؛ نیاز ما به شناخت، باور و تقویت قدرت توانمندی فردی خود به‌عنوان کنش‌گران این جامعه است و ضروریست آن را در اولویت تقویت و پرورش قرار دهیم.
تعین و استمرار میدان قدرت و انسداد حوزه‌های نظام اجتماعی در سرکوب و مکتوم سازی این توانمندی در اعضای جامعه به‌ویژه در چند دهه‌ی اخیر، بسیاری از ما را به شهروندانی خاموش و ناباور به قدرت عاملیت کنش‌ گری و مطالبه گری خود؛ تبدیل نموده است که از #فرصت‌های_زندگی_معمولی، گذشته و در برابر توانمندی و قدرت نامحدود میدان متعین قدرت به‌عنوان ساختار دربرگیرنده مطلق؛ دستان خود را به نشانه تسلیم بالا آورده‌اند. و البته توانمندی عاملانه خود را در انباشتی از خشم، نارضایتی، افسردگی و بیگانگی از خود و جامعه، از میدان به گوشه‌ای رانده‌‌ و در انتظار زمان مناسب یا جرقه آغازین برای فوران آتشفشان نیمه خاموش خود نشسته اند.

✏️ عاملیت اعضای جوامع مختلف تحت تاثیر عوامل مختلفی، فراز و فرود دارد. معتقدم احساس و باور به توانمندی عاملیت ما ایرانیان نیز تحت تاثیر موارد زیر در نوسان بوده و هست:

۱- تاریخ دوره‌های مختلف این سرزمین و آن‌چه بر آن گذشته است: جنگ ها، تجاوزها، دگرگونی‌های سیاسی، انقلاب ها
۲- دگرگونی های اقلیمی و زیست محیطی و تنش‌های آبی با تاثیر محوری بر زیست مردم
۳- مناسبات حکمرانی و سیاسی مختلف در طول زمان، نوع رابطه‌ی قدرت حاکمه با مردمان هر دوره
۴- فراز و فرودهای فرهنگی این سرزمین: ظهور و بروز مفاخر و مشاهیر فرهنگی و تراوشات فکری آنان، همراهی توده مردم با ایشان یا روبرگردانی از آنان، تولید آثار ملموس و ناملموس فرهنگی، میزان نهادینه شدن روایات اسطوره‌های فرهنگی در فرهنگ عمومی
۵- تحولات اقتصادی مبتنی بر سیاست‌گذاری حاکمان هر دوره و عینیت آن در زیست روزمره مردم

🔹برای تشویق به باورمندی به عاملیت کنش‌گرانه خود در بایدها و نبایدهای جامعه در تحولات پیش‌روی نظام اجتماعی، برخی از برون‌داد و پیامدهای تقویت احساس عاملیت و فعال سازی آن را با هم مرور می‌کنیم؛ شایان ذکرست که تاثیرگذاری میان این بروندادها و به فعلیت درآمدن احساس عاملیت در ما، رابطه‌ای دوسویه و هم‌کنشی متقابل است.

1️⃣ سطح خرد:
۱- افزایش اعتماد به نفس
۲- احساس مسئولیت پذیری 
۳- تقویت مهارت‌های ارتباطی 
۴- احساس مهم بودن برای جامعه
۵- احساس تعلق به جامعه
۶- دوری از انزوا، افسردگی و خشونت
۷- تقویت کنش خلاقانه
۸-تقویت احساس هویت ملی

2️⃣ سطح میانه و کلان:
۱- تقویت مهارت‌های زیست اجتماعی 
۲- داشتن احساس قدرت و توانایی برای حل مسائل اجتماعی 
۳- تقویت همبستگی اجتماعی
۴- تقویت اعتماد اجتماعی
۵- تقویت انسجام ملی 
۶- تقویت مطالبه‌گری اجتماعی از نهادها و ساختارهای حاکمیتی 
۷- تلاش برای افزایش آگاهی عمومی 
۸- مشارکت در تصمیم‌گیری های سطوح میانی و کلان در زیست اجتماعی
۹- استقبال عمومی از توانمندی ایجاد تحولات و دگرگونی های پیش رونده و مثبت در جامعه
۱۰- شناخت عوامل آسیب رسان و کاهنده عاملیت کنش گری شهروندان

✏️این پیامدهای مثبت می‌تواند در راستای تأثیر بر ساختارهای فراگیر و مسلط عمل کرده و بخشی از تاثیرات محدودکننده و آسیب رسان بر افراد را بی رمق و خنثی نماید. البته تا جایی که خود به مانع جدید اتوپیایی و بدور از واقعیت اجتماعی، بدل نشده و کنش‌گری را در سطح خرد؛ محدود نسازد و در نادیده انگاری نقش مناسبات قدرت در ایستایی جامعه و لزوم تحول و باز تعریف آن‌ به تقلیل گرایی در تحلیل روان شناختی جامعه و پدیده‌ها و مسائل آن دچار نشود.  

✍️ فریبا نظری
۱۶ بهمن ۱۴۰۳




#عاملیت
#احساس_عاملیت
#تعین_و_استمرار_میدان_قدرت
#شهروندان_خاموش
#افزایش_مطالبه‌گری
#بایدها_و_نبایدهای_جامعه_ایران
#تحولات_پیش‌روی_نظام_اجتماعی


https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« خشونت با ورزشگاه چه می‌کند؟ »



✏️ مدتی است مفهومی از فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی میشل فوکو  ذهنم را به خود مشغول کرده: واژه #هتروتوپیا.
 فوکو در تعریف این مفهوم می‌گوید هتروتوپیا جاییست میان #اتوپیا و #دیس‌توپیا.
جایی که مانند اتوپیا همه چیز خوب نیست و مانند دیس‌توپیا همه چیز بد هم نیست؛ بلکه بارزترین ویژگی هتروتوپیا این است که همه چیز در آنجا #متفاوت است. پدیده‌ها و روابط میان شان، آن‌ها را از دیگر فضاهای اجتماعی #متمایز می‌سازد.
فضاهای دیس‌توپیا همیشه ناخوشایند و نامطلوب است اما فضاهای هتروتوپیایی گاهی می‌تواند به سمت ناخوشایندی و انحراف ‌سوق یابد و ویژگی‌های دیس‌توپیایی پیدا کند؛ آن‌هم زمانی که بارزترین ویژگی های دیس‌توپیا در آن ظهور و بروز داشته باشد:
سرکوب، نابرابری و تبعیض، کنترل و ناامنی، نارضایتی از وضعیت موجود و ناامیدی از رسیدن به شرایط مطلوب.
فوکو فضاهایی چون: گورستان، زندان، بیمارستان، مدرسه یا کشتی را دارای ویژگی‌های متمایز هتروتوپیایی می‌داند. 
🔹برخی از این ویژگی‌های متمایز عبارتند از:
۱- فضای تعریف شده و محدود
۲- آداب و مناسک خاص
۳- هنجارهای مشخص و معین
۴- افراد مشخص و تعریف شده از نظر: سن، جنس، سلامت جسم و روان، مهارت، توانایی، تجربه‌ی زیسته
۵- زمان محدود و تعریف شده
۶- سلسله مراتب تعریف شده قدرت و ارتباطات
۷- فعالیت ها و برنامه های متمایز از جامعه با اهداف خاص
۸- تغییر پذیری و تاثیرپذیری دوسویه فضا و فرد

✏️بررسی‌هایم نشان می‌دهد #ورزشگاه می‌تواند یک فضای هتروتوپیا در نظر گرفته شود. یک محدوده مکانی که در زمان‌های مشخص و محدود با حضور افراد معین، برنامه ها و مناسک خاصی را با سلسله مراتب قدرت تعریف شده به سوی اهداف تعیین شده، پیش می‌برد و آداب و هنجارهای خاص خود را دارد.
مثلاً کسی با لباس مهمانی به ورزشگاه نمی‌رود یا افراد با اسلحه یا برهنه در آن حاضر نمی‌شوند. افراد با وسایل پیکنیک و تهیه غذا نیز به ورزشگاه نمی‌روند. یا در ورزشگاه در مقابل دیگران، سکس و دفع و مصرف مواد مخدر انجام نمی‌دهند و یکدیگر را مجروح و زخمی نمی‌کنند.
گرچه در فضای جمعی، افراد از یکدیگر تأثیر پذیرفته و احساسات تند به شکلی آشکار و سریع تحت تأثیر جماعت و گروه‌های موقت در زمان مشخص؛ منتشر شده و مناسک خاص و متمایز از سایر فضاهای واقعی مثل محل کار، خانه، بیمارستان یا مترو، را بر فضای ورزشگاه تحمیل می‌کند که البته با نمونه‌هایی که پیش‌تر نام بردم و آدابی نامطلوب و نابجا در ورزشگاه است، فاصله دارد.

✏️حالا فرض کنیم گروه‌هایی که در ورزشگاه حاضر می‌شوند، تحت تأثیر عوامل مختلف که از موضوع این بحث خارج است و مجال دیگری را برای تحلیل و واکاوی می‌طلبد، آداب و هنجارهای این فضای هتروتوپیایی را دگرگون ساخته و مناسک و هنجارهای جدیدی بر آن حاکم کنند.
- چه خواهد شد؟
- آیا هم‌چنان، ورزشگاه یک فضای هتروتوپیا باقی خواهد ماند؟
بگذارید پرسش مهمم را اینگونه مطرح کنم که در نوبت های بررسی کنش‌های حاضران در ورزشگاه- تماشاگران، ورزشکاران و نیروهای تامین کننده نظم و امنیت- در ایران یا کشورهای دیگر؛ توجه و درنگ مرا بخود جلب کرده است که:

آیا استمرار و افزایش #خشونت و از همه مهم‌تر #طبیعی‌شدگی خشونت‌های کلامی و رفتاری به‌عنوان امری #عادی و ذاتی ورزشگاه به‌ویژه در هنگام برگزاری مسابقات ورزش #فوتبال، می‌تواند فضای هتروتوپیایی ورزشگاه‌ها را به سوی فضای دیس‌توپیایی با عناصر و روابطی نامطلوب و ناخوشایند پیش ببرد؟

🔹خشونت می‌تواند کارکرد اصلی ورزشگاه که سرگرمی و رقابت سالم و گردش مالی قانونمند برای گروه‌های مختلف جامعه است را دگرگون نموده و این فضا را دچار کژکارکردی همراه با ناامنی، هرج و مرج، سرکوب، آزار جسمی و روانی افراد، و مخدوش نمودن فرهنگ عمومی جامعه نماید.
🔹خشونت می‌تواند احساس مثبت و سازنده همبستگی جمعی و کنش گروهی را به پراکندگی و تفرق و اختلاف مبدل سازد.
🔹خشونت می‌تواند احساس هیجان و لذت از تماشای رقابتی ورزشی را در لحظه‌ای خاص و فضایی جدا از سایر تجربیات روزمره افراد، به تجربه‌ای ناراحت کننده و ناخوشایند تبدیل کند.

✏️دو حادثه زیر به فاصله تقریباً یک هفته در دو نقطه از کشورمان، توجه و کنجکاوی مرا به‌عنوان یک جامعه‌شناس، بخود فراخوانده و در انتظار آینده نشانده که آیا این جابجایی معنایی و مفهومی در محیط ورزشگاه‌‌ها به سمت نامطلوب روی خواهد داد یا خیر؟!

1️⃣ فاجعه افزایش خشونت های کلامی و رفتاری آشکار و گسترده جنسیتی و قومیتی در ورزشگاه آزادی #پایتخت در بازی دو تیم #پرسپولیس و #تراکتور.

2️⃣ دعوت به خودداری از خشونت و فحاشی از سوی طرفداران تیم #داماش در شهر #رشت و تاکید بر ناخوشایند بودن آن.

✍️ فریبا نظری
۲۰ بهمن ۱۴۰۳



#هتروتوپیا
#اتوپیا
#دیس‌توپیا
#میشل_فوکو
#ورزشگاه
#فوتبال
#سرگرمی
#خشونت_کلامی_و_رفتاری


https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
🔵 درود بر مقاومت نمادین !
🖍️ مرتضی قلبی



بنام آنکه جان را حکمت آموخت
🔹مقدمه
در سالهای اخیر، جایگزینی واژهٔ «درود» به جای «سلام» در گفتار روزمرهٔ بخشی از جامعهٔ ایران به پدیده ای قابل تأمل تبدیل شده است. این تغییر زبانی، که ابتدا در فضای مجازی و محافل جوانان دیده شد، اکنون به خیابانها و تعاملات اجتماعی نیز راه یافته است. در نگاه نخست، این کنش شاید تنها یک ترجیح زبانی ساده به نظر برسد، اما از منظر جامعه شناسی سیاسی، این پدیده بیانگر اعتراضی خاموش و نمادین به ساختار قدرت در ایران است. 

🔹زبان به مثابه سلاح مقاومت
در جوامعی که طرح مساله با مانع و فضای اعتراض با انسداد مواجه میشود، زبان به ابزاری برای مقاومت تبدیل میگردد. شاهدیم در میان مردم ، واژه «درود» (واژه ای با ریشه در ایران پیشااسلامی) جایگزین کلمه «سلام» (واژهٔ عربیِ مرتبط با اسلام)، این شکل از کنش حاوی دو پیام می باشد :  
الف - فاصله گیری از گفتمان حکومتی؛ حکومت جمهوری اسلامی هویت خود را با اسلام شیعه و زبان عربی گره زده است. استفاده از واژه های غیرعربی و پیشااسلامی، شکلی از طرد نمادین این گفتمان است.  
ب - اعتراض به اسلامی سازی اجباری ؛ این تغییر، واکنشی است به تحمیل سبک زندگی دینی توسط نهادهای حاکم، از حجاب اجباری تا قوانین شرعی.  
به قول یک استاد جامعه شناس : «این کنش، شبیه به بازیِ “قایم باشک” است؛ مردم در سایهٔ محدودیتها، با نمادها بازی میکنند تا نارضایتی خود را فریاد بزنند.»

🔹بازخوانی تاریخ برای ساختن هویت جدید
واژهٔ «درود» تنها یک جایگزین زبانی نیست، بلکه پرچمی نمادین برای بازسازی هویتی است که حکومت کنونی آن را به حاشیه رانده است:  
۱- پیوند با ایران پیشااسلامی: این واژه یادآور امپراتوریهای باستانی ایران است که در تقابل با هویت اسلامیِ تبلیغ شده توسط حکومت قرار میگیرد.  
۲- اسطوره سازی برای فردا: جوانان با احیای این واژه ها، در پی تعریف هویتی متکثرند که در آن ملیت و مذهب لزوماً در تقابل نیستند، اما حکومت دینی جایی ندارد.  بعبارتی این نسل میخواهد بگوید ایران فقط مال روحانیون نیست؛ مالِ هزاران سال تاریخ و فرهنگ است.

🔹از ترکیه تا ایران: مقاومت زبانی در جهان
این پدیده منحصر به ایران نیست. نمونه های مشابه در دیگر جوامع نیز دیده میشود:  
⬅️ در ترکیه، برخی گروهها به جای واژههای عربی، از معادلهای ترکی عثمانی استفاده میکنند تا بر هویت سکولار تأکید کنند.  
⬅️ در کشورهای عربی، جوانان با جایگزین کردن «مرحبا» به جای «السلام علیکم»، از هنجارهای سنتی فاصله میگیرند.  
این مقایسه نشان میدهد که زبان همواره میدان نبردِ هویتها بوده است.

🔹آیا این تغییر، طرد دین است؟
به نظر می رسد این کنش نشانهٔ سکولاریسم افراطی باشد، اما واقعیت پیچیده تر است:  
۱- در یک پژوهش ضمنی ملاحظه می شود بسیاری از کاربران «درود» ، خود را مذهبی میدانند، اما مخالف حکومت روحانیون هستند.  
۲- این پدیده بیشتر معطوف به جدایی دین از سیاست است، نه طرد کامل اعتقادات شخصی.  
 دانشجویی می گفت : «من نماز میخوانم، اما نمیخواهم عقیده ام ابزار حکومت کردنِ عده ای خاص باشد.»

🔹آیندهٔ این مقاومت نمادین
تکثیر این کنش زبانی در آینده ممکن است به عرصه های دیگر فرهنگ، از پوشش تا هنر، گسترش یابد. با این حال، پرسشهای جدی وجود دارد:  
۱- آیا حکومت این نمادها را به مثابه تهدید می بیند و با سخت گیری پاسخ خواهد داد؟  
۲- آیا این حرکت میتواند به جنبشی فراگیر برای بازتعریف رابطهٔ ملیت، مذهب، و حکومت تبدیل شود؟  

🔰جایگزینی «درود» به جای «سلام» تنها یک تغییر واژگانی نیست، بلکه نشان دهندهٔ زخم های عمیق تر در پیکرهٔ جامعهٔ ایران است: زخم های ناشی از شکاف روزافزون بین مردم و حکومت، از آرزوهای بربادرفتهٔ یک نسل، و از خواستِ تغییری که صدایش اجازهٔ بروز ندارد. در چنین فضایی، زبان به بازتاب دهندهٔ خشم و امید تبدیل میشود؛ خشم از حال و امید به فردایی متفاوت.
قبل از نتیجه گیری لازم است خاطرنشان کنم تنظیم این مطلب را نباید یک کنش سیاسی قلمداد کرد ، بلکه تحلیلی جامعه‌شناختی سیاسی با محوریت بررسی رابطه قدرت و جامعه می باشد.


#سلام
#درود
#سلاح_زبانی


https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝 « بایدها و نبایدهای جامعه ایران در تحولات پیش روی نظام اجتماعی »
بخش چهارم (۴)


پرسش 3️⃣:
 آیا جامعه در رده‌ها و طبقات و قشرهای گوناگون در‌ دگرگونی های آینده قواعد زندگی اجتماعی ایران، دارای #همبستگی است؟ و اساساً چرا همبستگی اجتماعی در این شرایط لازم و ضروری است؟

✏️اگر همبستگی را پیوند مشترک افراد یک جامعه بدانیم در کنار آن با آگاهی، منافع، ارزش ها، و مسئولیت های مشترک بین آن‌ها نیز سرو کار داریم. این پیوند و چسب مشترک، برای رسیدن به جامعه‌ای سالم و پویا و زنده که قصد #توسعه و سرمایه اجتماعی بالا دارد؛ لازم است.

🔹مهم‌ترین مولفه‌های همبستگی اجتماعی در یک جامعه عبارت است از:

⬅️اعتماد
⬅️مهارت ارتباطات و هم‌کنشی های سازنده و مدنی
⬅️پذیرش و توافق جمعی هنجارهای مشترک 
⬅️پذیرش حقوق برابر و طرد تبعیض و بی عدالتی
⬅️مشارکت، همکاری، هم‌یاری 
⬅️نهاد سازی و ایجاد شبکه‌های اجتماعی 
⬅️هویت مشترک

🔹برای رسیدن به دوران قواعد جدید زندگی اجتماعی ایرانیان در تحولات پیش‌رو، همبستگی افراد جامعه می‌تواند منجر به نتایج زیر شود:

1️⃣ سطح خرد
۱- افزایش رضایت از زندگی و خود ارزشمندی
۲- افزایش ارتباطات بین فردی یاری‌گرانه
۳- کاهش افسردگی و بیماری‌های جسم و روان
۴- کاهش خشونت و طرد دیگران
۵- کاهش بیگانگی از خود و جامعه
۶- افزایش تعلق اجتماعی به جامعه
۷- تقویت و بازسازی اعتماد عمومی
۸- افزایش فعالیت‌های مدنی در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی
۹- افزایش رواداری و درک متقابل افراد از یکدیگر 
۱۰- افزایش احساس شادمانی و امنیت اجتماعی

2️⃣ سطوح میانی و کلان
۱- افزایش قدرت مشترک و جمعی برای برقراری تحولات مثبت در جامعه
۲- افزایش بهره‌مندی از خرد جمعی
۳- افزایش مقاومت مدنی و مطالبه گری در جلوگیری از موانع ایجاد تحولات مثبت
۴- تقویت تعلق جمعی برای تبدیل به هویت ملی مشترک
۵- رسیدن به درک و اراده مشترک جمعی برای طرد تبعیض و رسیدن به ارزش‌های مشترک انسانی و حقوق برابر
۶- تقویت مهارت هم‌کنشی های جمعی و مدنی
۷- تقویت رواداری و درک اجتماعی گوناگونی و تکثر جامعه
۸- افزایش انسجام ملی
۹- افزایش کارایی و اثربخشی پیش ران‌های توسعه‌ی پایدار و همه جانبه
۱۰- افزایش سرمایه اجتماعی 

✍️ فریبا نظری
۲۳ بهمن ۱۴۰۳


#همبستگی_اجتماعی
#مهارت_کنش_جمعی
#رضایت_از_زندگی
#افزایش_مطالبه‌گری
#خرد_جمعی
#ارزش‌ها_و_مسئولیت_مشترک  
#بایدها_و_نبایدهای_جامعه_ایران
#تحولات_پیش‌روی_نظام_اجتماعی


https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« مشاهدات میدانی یک جامعه‌شناس از تجمع سکوت اعتراضی  ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ »


 ۱- حضور پرشمار نیروی انتظامی، پلیس های سیاه پوش مسلح همراه با خودرو و موتورسیکلت از محدوده چهار راه ولیعصر- انقلاب به سمت میدان انقلاب.
۲- حضور پرشمار نیروهای لباس شخصی مرد و زن از تقاطع خیابان انقلاب و فلسطین در کنار نیروهای پلیس.
۳- حضور پلیس سیاه پوش مسلح در پیاده رو دانشگاه تهران از تقاطع خیابان قدس به سمت سردر اصلی دانشگاه
۴- هدایت موتور سیکلت سواران پلیس مسلح که بیشتر رفتارشان به لباس شخصی ها شباهت داشت در پیاده رو و در میان جمعیت متراکم مردم.
۵- بازداشت ناگهانی برخی از تجمع کنندگان به‌ویژه در تقاطع خیابان فخر رازی و انقلاب و هدایت آن‌ها به خودروهای ون در حاشیه خیابان انقلاب.
۶- استقرار یک چادر بزرگ با عنوان امام زمان در محوطه جلوی سردر اصلی دانشگاه تهران و تجمع پرشمار نیروهای لباس شخصی و پلیس در آن.
۷- جمعیت شرکت کننده در این تجمع اعتراضی همراه با سکوت، با دیدن یکدیگر لبخند می‌زدند و از کنار نیروهای حاضر انتظامی و امنیتی، عبور می‌کردند.
۸- افرادی در شکل و شمایل نیروهای لباس شخصی با دوربین‌های عکاسی و فیلمبرداری از تجمع کنندگان در میان عابرین، تصویر برداری می‌کردند.

✏️ آن‌چه از این مشاهدات قابل دریافت است، عبارتند از:

1️⃣ احساس ترس و مقابله حاکمیت با تجمعات اعتراضی.

2️⃣ استمرار نشنیدن صدای درونی جامعه ایران از سوی حاکمیت و لجاجت با مردم.

3️⃣ عدم تاب آوری حاکمیت حتی نسبت به اعتراض مدنی و خشونت پرهیز همراه با سکوت.

4️⃣ زنده بودن و پویایی اعتراض به سرکوب و زندان و حصر و انسداد سیاسی در جامعه. 

5️⃣ استمرار رویارویی سلیقه‌ای براساس سیاست خودی و غیرخودی با موضوع تجمعات اعتراضی.

✍️ فریبا نظری
۲۵ بهمن ۱۴۰۳




#اعتراض_به_حصر_و_زندان
#تجمع_اعتراضی_همراه_با_سکوت
#عدم_تاب‌آوری_حاکمیت_دربرابر_اعتراضات_مدنی
#استمرار_نشنیدن_صدای_درونی_جامعه



https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
📝📝« عاملیت هنرمندان و سیاست »

تقدیم به هنرمندان سرزمینم:
#حسین_علیزاده  و #محسن_چاوشی


🗨️ ‌سومین روز چهلمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر به پاس نقش برجسته استاد حسین علیزاده در ارتقای موسیقی ایرانی، به این موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سه‌تار تقدیم شد؛ اما این نامگذاری گلایه‌مندی این استاد پیش‌کسوت را به همراه داشت. علیزاده با انتشار متنی با بیان اینکه همه افتخارم در موسیقی ایران همواره عدم حضور در جشنواره موسیقی فجر بوده است نوشت:
من از هرگونه بزرگداشت از طرف ارگان‌های حکومتی بی‌نیاز هستم، پیوسته سپاسگزار مردم آگاهی‌ام که بی‌دریغ پشتیبان هنر و هنرمندشان در هر شرایطی بوده‌اند. با عشق و احترام به ایران سرافراز و هنرمندان آزاده »( شرق، ۲۷ بهمن ۱۴۰۳).

⬅️ پس از انتشار اخبار تقدیم روز پنجم جشنواره موسیقی فجر به محسن چاوشی این خواننده نیز همچون حسین علیزاده نسبت به استفاده‌ از نامش در جشنواره موسیقی فجر واکنش نشان داد:
مطلع شدم که برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر از من نامی در روز پنجم این برنامه (با عنوان تقدیم و...) آورده‌اند. نه راضی‌ام به چنین چیزی و نه علاقه به شنیدن نام خود (به هر بهانه و دلیلی) در چنین موقعیت‌ها و محافلی دارم‌» ( اعتماد، ۲۷ ۱۴۰۳).

✏️موسیقی در ایران پس از انقلاب ۵۷، داستان پیچیده و دوگانه‌ای دارد که می‌تواند گویای چرایی کنش‌های اعتراضی هنرمندان این میدان باشد. مواردی همچون:

🔹ممنوعیت و حد و حصر موسیقی و هنرمندان و ابزار آن در طی پنج دهه اخیر.

🔹استفاده ابزاری از موسیقی در بزنگاه های سیاسی و ایدئولوژیک مانند انقلاب سال ۵۷، جنگ هشت ساله با عراق، انتخابات دوره های مختلف، مناسبت‌های مذهبی اعیاد و عزاداری‌ها؛ با اتخاذ سیاست دوگانه در این میدان. 

🔹تاکید و تداوم سیاست تابوانگاری موسیقی در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همراه با گسترش و افزایش موانع و محدودیت‌های عملی برای رشد و توسعه آن در کشور، در رسانه، آموزش، اجرا، معرفی به کودکان و نوجوانان.

🔹تداوم و افزایش سیاست سلبی ویژه زنان در حوزه‌ی موسیقی و ممانعت از عاملیت آنان در این میدان بطور خاص و آشکار.

🔹ایجاد زمینه آسان و بدون موانع برای پیوند موسیقی در سبک های خاصی مانند پاپ در مداحی‌ها با استفاده ابزاری ایدئولوژیک از موسیقی و برپایی محافل مداحی مذهبی با شیوه‌های دیسکویی و تلفیق گونه‌هایی چون پاپ و راک و جاز و رپ؛ در ادامه‌ی سیاست دوگانه و یک بام و دو هوا نسبت به موسیقی.

🔹نفی عاملیت هنرمندان در سبک و شیوه‌های اختصاصی خود، در اتخاذ رویکرد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، و نیز در ارتباط با گروه‌های مختلف جامعه.

✏️این کنش‌های اعتراضی، پیش از هر چیز نشان دهنده‌ی احساس عاملیت و به عینیت درآمدن آن در هنرمندان میدان موسیقی ایران است که در این سرزمین داستانی بسیار طولانی دارد و دیرزمانی است به روایت درآمده است.
تاریخ موسیقی ایران از زمان‌های بسیار دور و از تمدن‌های باستانی آغاز شده و تا عصر حاضر ادامه پیدا کرده است.
چنین پیشینه‌ای همچون چشمه‌ای زلال و گوارا راه خویش را از میان صخره‌ها و کلوخ‌ها و خارها پیدا می‌کند و در ذهن و جان ساکنان هر دوره‌ای، رسوخ کرده و مسیر خود را می‌رود تا به تشنگان و نوشندگان برسد و وجودشان را سیراب نماید. نوشندگان کافی است بخوانند و بنوازند و با گوش جان بشنوند که این خود چشمه را جوشان خواهد نمود.

✍️ فریبا نظری 
۲۸ بهمن ۱۴۰۳




#عاملیت_هنرمندان
#احساس_عاملیت
#حسین_علیزاده
#محسن_چاوشی
#سیاست_سلبی_ویژه_موسیقی_زنان
#جشنواره_موسیقی_فجر
#سیاست_دوگانه
#تاریخ_کهن_موسیقی_در_ایران
#کنش‌گر_باشیم



https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
2025/02/17 00:10:50
Back to Top
HTML Embed Code: