🖋 ایمان نمدیانپور
در باب سکوت، از دو منظر میتوان سخن را بسط داد. منظر اول، بررسی خود سکوت در ذات خود و یا از آن حیث که سکوت است و یا به طور مشخصتر هستی سکوت چیست؟ میتوان سخن گفت. این نگاه از مناسبات و رخدادهای درونی سکوت سخن میگوید. عموماً این نوع از پرسش و چنین پرسشهای از هر امر و چیزی، یک پرسش کلاسیک از افلاطون تا قبل فوکو است. میتوان مواجه ای دیگر و منظرگاه متفاوتی از سکوت را ابداع کرد و یا سکوت را از زاویهای دیگر خوانش و مورد خطاب قرار داد، این پرسش، پرسش از چگونگی شکلگیری تاریخی و برساخته شدن امر سکوت است. چنین پرسشهایی متأثر از سنت امیل دورکیم و به طور مشخص، میشل فوکو و سنت تفکر فرانسوی است. سکوت چه نسبتی با تاریخ و جامعه دارد؟ میتوان گفت، مکانیزمهای برساخته شدن سکوت چیست و در کدام مناسبات اجتماعی و تاریخی ما با مفهوم سکوت و رژیمهای وادارکننده سکوت مواجه میشویم و اینکه از دل چه مناسبات قدرتی سکوت شکل میگیرد. این رویکرد از سکوت نه یک امر در خود، بلکه یک امر بیرونی و با توجه به تاریخ اجتماعی و فرهنگی یک ملت ساخته میشود. تصور میکنم، سکوت و در خود فرورفتگی، نسبتی اساسی با مناسبات و فرمهای فضای جامعه داشته باشد. چرا یک فرد و در سطحی کلانتر، یک ملت سکوت میکند؟ اولین پرسشی که به ذهن من متبادر میشود، تقابل سکوت و پرسشگری ست. پرسشگری در برابر سکوت قرار دارد، از آن حیث که پرسشگری یک نوع افشاگری، برونریزی و بیان مناسبات درون و بیرون است. برعکس، سکوت یک نوع نابیانی و یا دست کم، عدم امکان سخنورزی است. جامعهای پرسشگر و منتقد اساساً در برابر امر سکوت، مکانیزمهای خودبرونریزی و سخن گفتن را طراحی میکند.
اگر استبداد را پایان سخن و آغاز سکوت ترجمه کنیم، استبداد سکوت را بازتولید میکند....
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
تاریخ اجتماعی سکوت
نوشتهی ایمان نمدیانپور در باب سکوت، از دو منظر میتوان سخن را بسط داد. منظر اول، بررسی خود سکوت در ذات خود و یا از آن حیث که سکوت است و یا به طور مشخصتر هستی سکوت چیست؟ میتوان سخن گفت. این نگاه از مناسبات و رخدادهای درونی سکوت سخن میگوید. عموماً این…
این پژوهش با عنوان فرعی «راهبرد دولت آینده استرالیا» خروجی پروژهای است که تیمی از پژوهشگران برای دولت استرالیا انجام دادهاند و طیف وسیعی از ابزارها، ایدهها و توصیههایی را در اختیار خواننده و البته دولت استرالیا قرار داده که به سیاستگذاری آتی در این کشور کمک کند.
در متن کتاب آمده که مدلهای پیشبینی اساساً چون بر اطلاعات و مفروضات تاریخی استوار هستند، قابلاعتماد نیستند و کرونا و پیشرفتهای یکبارهی هوش مصنوعی، گواهی بر ادعای آن هست و اساساً آیندهنگری را رد میکند؛ ولی با ارائه راهحلهایی آیندههای متفاوتی را تصور میکند که اگر چه در بسیاری از جزئیات ممکن است درست نباشد؛ اما در نهایت سیاستی که در طیف وسیعی از سناریوهای قابلقبول آینده قوی باشد، بهاحتمال زیاد مؤثرتر از سیاستی است که تنها با یک وضعیت فرضی آینده در ذهن توسعه یافته است.
این گزارش سیاستی به شمار میرود و بدون افتادن در دام توضیحات بلند نظریهها یا بسط موارد پایهای، در ۹۲ صفحه به ارائه گزارش در ۴ فصل پرداخته است؛ آینده و سیاست، تکنیکهای اصلی، تأثیر و نفوذ و ابزارهای تکمیلی.
🖋 علیرضا چمنزار
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در این مخزن آدرسهای رسمی و معتبر انتشار داده و پژوهشها در چند دستهٔ دولتی، بینالمللی و مستقل فهرست شده که منبع مناسبی برای روزنامهنگاران، پژوهشگران، دانشجویان و البته علاقهمندان مسائل ایران هست.
این مخزن مرتب به روز میشود.
github.com/alirezach/awesome-iran-opendata
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
️ شبکه جامعه شناسی ️
با وجود اینکه دو سالی از مرحلهای شدن کنکور میگذرد، اما علیرغم اینکه شیوه سنجش و پذیرش جدید و به اصطلاح دومرحلهای شدن کنکور از دی ماه 1401 اجرایی شده، این مساله هم نتوانسته تب کنکور را به قبل برگرداند و به نظر میرسد داوطلبان ترجیح میدهند بیشتر در رشتههای بدون آزمون شرکت کنند بهطوریکه جمعیت داوطلبان در دو دوره آزمون سراسری 1403 نسبت به مدت مشابه آن با ریزش 15 درصدی همراه بود؛ اتفاقی که البته دلایل مختلفی اعم از اضافه شدن آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان، عدم امکان شرکت همزمان در دو گروه زبان در کنار دیگر گروههای آزمایشی و طبیعتا روند بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی داشت.
بررسی نوع مدارس در 3 گروه اصلی آزمایشی کنکور امسال هم نشان میدهد که باز دست برتر با دانشآموزانی بوده که در مدارس سمپاد و تیزهوشان درس خواندهاند بهطوریکه 73 درصد از برترینهای این سه گروه را سمپادیها تشکیل دادهاند. جالب اینجاست که در گروه علوم تجربی حتی یک نفر هم از مدارس غیرسمپادیها وجود ندارد!سهم این مدارس در دو گروه ریاضی و علوم انسانی 60 درصد بوده است.
بعد از سمپادیها، این دانشآموزان غیرانتفاعی هستند که میتوانند سهم بیشتری را از سفره برترینهای کنکور داشته باشند.
در تمام این سالها بحث کیفیت پایین آموزش در مدارس دولتی و سهم اندک آنها در میان برترینهای کنکور همیشه مورد نقد بوده است، اتفاقی که امسال هم با در نظر گرفتن سهم 7 درصدی از بین 30 نفر برتر نشان میدهد که واقعا این مدارس نتوانستهاند، آنطور که انتظار میرود سهم قابل توجهی را در کنکور داشته باشند. وضعیت در مدارس نیمهدولتی هم همین است، بهطوریکه درمجموع 3 گروه آزمایشی علوم ریاضی، تجربی و علوم انسانی تنها دانشآموزان دو مدرسه نیمهدولتی توانسته بودند در میان برترینها قرار بگیرند.
در میان 30 داوطلب برتر در 3 گروه آزمایشی یاد شده، 10 نفرشان از تهران بودهاند که از این میان نیز 60 درصدشان را سمپادیها تشکیل دادهاند و 40 درصد دیگر نیز غیرانتفاعی هستند؛ یعنی عملا حتی یک برگزیده نیز از مدارس دولتی در استان تهران نتوانسته بود خودش را در میان برترینهای این 3 گروه برساند.
گزارش کامل را در فرهیختگان بخوانید.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
️ شبکه جامعه شناسی ️
Photo
🖋 محمد حبیبی (فعال صنفی معلمان)
از ۸۵ درصد کل دانش آموزان کشور که در مدارس دولتی درس می خوانند ، فقط یک نفر از رتبه های برتر هستند.
۲۲ نفر از مدارس سمپاد ، ۴ نفر از مدارس غیر انتفاعی ، دونفر از مدارس نمونه دولتی و یک نفر از مدارس هیات امنایی است.
این نتایج نشان می دهد که مدارس دولتی با یک ابر بحران در زمینه کیفیت آموزشی مواجه هستند .
اما مدارس غیر انتفاعی هم با وجود تبلیغات فراوان حاکمیت برای برون سپاری آموزش و هزینه های گزافی که بر خانواده های ایرانی تحمیل می شود ، همچنان فاقد کیفیت آموزشی مناسب هستند .
از ۳۰ نفر برتر سه رشته اصلی ریاضی ، تجربی و انسانی، هجده نفر سهم سه استان تهران ، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی است.
۱۹ استان هیچ سهمی در رتبه های برتر ندارند .
در حالیکه سهم این سه استان در تولید ناخالص داخلی ، ۳۱ درصد است ، بیش از ۶۰ درصد رتبه های برتر از این سه استان است.
این در حالی است که سه استان خوزستان ، بوشهر و فارس با تامین بیش از ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی ، هیچ سهمی از رتبه های برتر ندارند .
علاوه بر ابر بحران کیفیت آموزش رایگان در کشور ، بحران ناترازی در بازتوزیع منابع بویژه در حوزه آموزش، در حال تقسیم کشور به دو حوزه شمال و جنوب است .
🔁 باز نشر از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🖋 رضا امیدی
در سالهای اخیر نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر در آزمون ورودی دانشگاه شرکت میکنند. اما در بالاترین برآوردها، کنکور مسئلۀ ۲۰-۱۰ درصد این دانشآموزان است. برای بسیاری از دانشآموزان، ثبتنام در کنکور به جزیی از فرایند فارغالتحصیلی از دبیرستان تبدیل شده است وگرنه شواهد مختلف حتی در کلانشهرها حکایت از آن دارد که بیشتر دانشآموزان سال آخر متوسطه اساساً درگیر کنکور نیستند. بهرغم این، آموزشوپرورش سرنوشت تمام ۱۶.۵ میلیون دانشآموز کشور را به کنکور گره زده، در تمام مقاطع و پایههای تحصیلی «آزمون» اصالت بیشتری از «آموزش» یافته است. آموزشوپرورش باید بداند که کنکور ربطی به این وزارتخانه ندارد و نباید مدام سیاستهای خود را با آن منطبق کند. میبینیم که در سالهای اخیر تحت عنوان «تأثیر معدل» و «تأثیر سوابق تحصیلی» آزمون کنکور در قالب امتحانات نهایی به کل مقطع متوسطۀ دوم هم کشیده شده است. هم کنکور و هم آزمونهای نهایی چند سالۀ اخیر موجب شده تا برخی درسهایی که ضرایب پایینتری دارند و اتفاقاً با اهداف عمومی آموزش مرتبطاند عملاً از چرخۀ آموزش حذف شوند.
آزمون بهعنوان ابزاری برای ارزیابی میزان یادگیری دانشآموزان هرچند در دورهای تنها ابزار بود و در نظامهای آموزشی رسوخ یافته بود، اما امروزه الگوهای متفاوتی برای ارزیابی سطح یادگیری وجود دارد. برای مثال در تحولات این حوزه از آزمونهای مبتنیبر «سؤال و پاسخهای مشابه» به «سؤال و پاسخهای متفاوت» گذر شده است. یا امروزه در برخی نظامهای آموزشی از «آزمونهای بازِ زماندار، نه محدود به جلسۀ امتحان» استفاده میشود. حتی در ارزیابی خود آزمون از «بررسی جمعی پاسخها در گروه همسالان» استفاده میشود چراکه «یادگیری بهمثابه یک تمرین جمعی» دانسته میشود. این یک گزارۀ غالب است که فیلسوفانی چون والزر و سندل بر آن تأکید دارند: آموزش موهبتی جمعی است که «موهبتبودن» آن در «جمعیبودن» آن است.
در این شیوههای جدید معلم بهعنوان بازیگرِ تغییر، نقش تسهیلگر در جریان یادگیری جمعی دانشآموزان را ایفا میکند و در این راستا خود روابط کاری بین معلمان نیز دیگرگون میشود و معلمان از طریق ارزیابی یکدیگر به ارتقای مهارتهای خود کمک میکنند. آموزش یک ماهیت جمعی پیدا میکند و معلم در ترسیم مسیر یادگیری دانشآموز به او کمک میکند. امروزه تنوع منابع سرشار از اطلاعات و دانش فرصتی را در اختیار نظامهای آموزشی قرار داده تا تواناییهای تحلیلی و تجربی و چگونگی استفاده از منابع را یاد دهند. بهعبارتی، هدف آموزش کمک به دانشآموزان برای ارتقای خلاقیت، تخیل، نقد، و روش علمی انجام کارها است، اما آموزش مبتنیبر آزمون این فرصتها را در طول فرآیند یادگیری سلب میکند.
آموزشوپرورش میتواند بهعنوان پایلوت در مناطق آموزشی که تراکم دانشآموزی پایینتری دارند بهتدریج آزمون را کاهش دهد. برای مثال در مقطع متوسطۀ اول که ۱۴ عنوان درسی دارد، نیازی نیست که دانشآموزان همۀ ۱۴ درس را آزمون دهند. میتوان یک هفته پیش از آزمون ۴-۵ درس اجباری و ۲-۳ درس را با انتخاب دانشآموزان برای آزمون اعلام کرد. میتوان برخی درسها را چه در مقطع متوسطۀ اول و چه در مقطع متوسطۀ دوم با هم ادغام کرد، بدون اینکه از ساعات آموزشی کاست. امروزه در برخی کشورها توصیه میشود که حتی نیازی نیست همۀ دانشآموزان در آزمونها شرکت کنند و میتوان با روشهای علمی نمونهای از کل دانشآموزان مناطق را در درسهایی مشخص مورد ارزیابی قرار داد. مهم این است که نظام آموزشی، آموزش باکیفیت را برای همگان تأمین کند یعنی کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی را مدنظر داشته باشد. از این طریق، بهجای ارزیابی دانشآموزان این نظام آموزشی است که ارزیابی میشود. به تعبیر ساموئل آبرامز؛ از پژوهشگران و سیاستگذاران آموزشی در دانشگاه کلمبیا، ما باید راههایی برای بازگشت از «آزمون» به «آموزش» بیابیم.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🖋 کاترین دیگنازیو و لارین اف. کلین
کتاب فمینیسم داده نوشتهی کاترین دیگنازیو و لارین اف. کلین هست که MIT سال 2020 منتشر کرده و ترجمه فارسی کار توسط امیرحسین پیبراه نیز به رایگان در دسترس قرار گرفت.
توی مقدمه کتاب نوشته که فصلهای کتاب حول هفت اصل فمینیسم داده نوشته شده که عینا پایین آوردمش:
۱. قدرت را بررسی کنید: فمینیسم داده با تحلیل نحوه عملکرد قدرت در جهان آغاز میشود.
۲. قدرت را به چالش بکشید: فمینیسم داده متعهد به بهچالشکشیدن ساختارهای قدرت نابرابر و تلاش در جهت عدالت است.
۳. احساسات و جسمیت را ارج نهید: فمینیسم داده به ما میآموزد که برای اشکال مختلف دانش ارزش قائل شویم، از جمله دانشی که از مردم، بهعنوان بدنهای زنده وحسمند در دنیا، گرفته میشود.
۴. در ساختارهای دودویی و سلسلهمراتبی بازنگری کنید: فمینیسم داده ما را ملزم میکند که جنسیت دودویی و سیستمهای شمارش و طبقهبندی که سلطه را تداوم میبخشند به چالش بکشیم.
۵. از کثرتگرایی استقبال کنید: فمینیسم داده بر این نکته تاکید دارد که کاملترین دانش از ترکیب دیدگاههای گوناگون و با اولویت دادن به روشهای شناخت محلی، بومی، و تجربی حاصل میشود.
۶. زمینه محیطی را در نظر بگیرید: فمینیسم داده ادعا میکند که دادهها خنثی یا بیطرف نیستند. آنها محصول روابط نابرابر اجتماعی هستند و در نظر گفتن زمینه محیطی آنها برای انجام تحلیل دقیق و اخلاقی ضروری است.
۷. کار خود را آشکار کنید: کار علم داده، همانند تمامی کارها در جهان، نتیجه تلاش بسیاری از افراد است. فمینیسم داده این کارها را قابل مشاهده میکند تا بتوان آنها را شناخت و به ارزششان پیبرد.
نسخه فارسی کتاب نیز در سایت این پروژه در دسترس کاربران هست:
data-feminism.mitpress.mit.edu/farsi-translation-home
بازنشر از Alireza Chamanzar
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Data Feminism
فمینیسم داده · Data Feminism
گالوپ نتایج یه پیمایش رو دربارهی نسل z منتشر کرد که آخرین اولویتشون در زندگی، شروع کردن یه کسبوکاره؛)
و هفت اولویت اولشون حولِ زندگی شاد و راحت میگنجه.
🔁 بازنشر از Zahraalipour🐦
مطالعه کامل گزارش در Gallup
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
و هفت اولویت اولشون حولِ زندگی شاد و راحت میگنجه.
🔁 بازنشر از Zahraalipour
مطالعه کامل گزارش در Gallup
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جناب آقای سیمایی صراف
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات
با سلام و احترام؛
با انتشار دفترچهی انتخاب رشتهی کنکور انسانی ۱۴۰۳، چند نکتهی اساسی در رابطه با ظرفیتهای ایجاد شده در رشتههای علوم اجتماعی (جامعهشناسی، برنامهریزی اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی و مددکاری اجتماعی) به چشم میخورد که خود را موظف دانستیم این نکات را به اطلاعتان برسانیم.
۱) افزایش تعداد پذیرش دانشجویان و کاهش کیفیت آموزشی: اولین نکته درمورد افزایش پذیرش تعداد ورودیهای رشتهی جامعهشناسی در سال جاری است که از جهات گوناگونی باعث ایجاد تداخل در روند طبیعی دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه میشود و مشکلات ذیل را در پی دارد:
-افزایش ظرفیت بدون توجه به توسعهی زیرساختهای دانشگاهی: فضای فیزیکی دانشکدهی علوماجتماعی گنجایش پذیرش این میزان دانشجو را ندارد. با ادامهی این روند پذیرش، قطعاً در کلاسهای درس، غذاخوری، لابی، کتابخانه و انتخاب واحد اختلالاتی به وجود میآید -همانطور که در حال حاضر نیز وجود دارد- دانشگاه باید به طور همزمان با افزایش پذیرش، منابع و زیرساختهای آموزشی خود را نیز ارتقاء دهد تا بتواند نیازهای دانشجویان را به خوبی پاسخ دهد.
-کاهش زمان و کیفیت تعامل استاد و دانشجو: با افزایش تعداد دانشجویان، این تعامل ممکن است کاهش یابد و استادان نتوانند به خوبی نیازهای آموزشی و تحقیقاتی دانشجویان را پاسخ دهند. این مسئله به ویژه در رشتههایی مانند جامعهشناسی که نیاز به بحث و تبادل نظر فعال بین دانشجویان و استادان دارد، بیشتر احساس میشود.
-خطر افت استانداردهای آموزشی: افزایش سریع ظرفیت پذیرش، بدون تأمین منابع کافی و بدون برنامهریزی مناسب، به افت استانداردهای آموزشی منجر میشود و نهایتا دانشکده برای مدیریت تعداد زیاد دانشجویان، از استانداردهای آموزشی خود و سطح علمی محتوای دروس میکاهد.
۲) وجود بورسیههای متعدد با ماهیت نامشخص و ابهام در شفافیت و عدالت آموزشی: انجمنهای علمی به شیوههای نامشخص و غیرشفاف ارزیابی دانشجویان برای ورود به دانشگاه معترض هستند و در برابر سیستم توزیع رانت تحصیلی در قالب «بورس تحصیلی» که یکی از مصادیق آن «بورس دانش» میباشد، میایستند. گزینش دانشجویان با صلاحیتهای مبهم و ایجاد شرایط برای ادامهی تحصیل آنان در خارج از کشور اگر معیارهای این بورس مشخص نباشد به بیعدالتی آموزشی بیش از پیش دامن میزند. سقف بالای رتبهی مجاز برای این نوع بورس تحصیلی در رشتههای علوم انسانی(تا ۲۰هزار) و محدود کردن آن به دانشجویان خاص در کنار انواع دیگر سهمیههای سیزدهگانه، باعث ایجاد ناترازی در جمعیت دانشجویان و ربوده شدن فرصتها از افراد شایسته میشود. اضافه شدن این نوع پذیرشها اگر با شفافیت و اطلاعرسانی مناسب همراه نباشد، میتواند به ایجاد بیاعتمادی در محیط دانشگاهی منجر شود.
۳) افزایش پذیرش دانشجویان شبانه و بازاریسازی آموزش عالی: نکتهی در خور توجه بعدی، رشد ۳۵ درصدی نسبت پذیرفتهشدگان نوبت دوم به روزانه در قیاس با سالهای گذشته میباشد. تداوم چنین سیاستهایی در جهت کالاییسازی تحصیلات دانشگاهی، علاوه بر تبدیل نهاد دانشگاه به بنگاه تجاری، باعث تضعیف نهاد آموزش به عنوان یک نهاد عمومی میشود. در صورتی که دسترسی به تحصیلات عالی به افرادی که توانایی مالی بالاتری دارند محدود شود، میتواند شکاف طبقاتی را تعمیق کند. تداوم چنین سیاستهایی به زودی امکان تحرک اجتماعی را محدود میکند و در نتیجه چرخهای معیوب از نابرابریهای اجتماعی ایجاد میشود که مانع از تحقق عدالت آموزشی و اجتماعی در کشور خواهد شد. این سیاست های بازتولید نابرابری باید بهطور جدی محکوم و برای رفع آن تلاش شود.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⬛️ مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟
🖋 رضا امیدی
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکندو «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
🖋 رضا امیدی
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکندو «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بچههای نسلِ ما
ما، بچههای این دورهوزمانهایم،
این زمانهی سیاسی.
تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب،
همهی موضوعها و حرفها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آنها –
همه، موضوعهای سیاسیاند.
چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی،
ژنهایت، سابقهی سیاسی دارند،
پوستات رنگِ سیاسی دارد
و چشمهایت، نگاهِ سیاسی دارند.
هر چیزی که بگویی، منعکس میشود
و حتا اگر چیزی نگویی،
سکوتات برای خودش حرف میزند؛
پس در هر دو صورت، داری سیاسی حرف میزنی.
حتا وقتی در جنگل قدم میزنی،
داری روی زمینِ سیاسی
قدمهای سیاسی برمیداری.
شعرهای غیرسیاسی هم، سیاسیاند،
و ماهی که بالای سرِِ ما میدرخشد هم
دیگر کاملن شکلِِ ماه نیست.
بودن یا نبودن، مسئله این است؛
و اگرچه درکاش سخت است،
اما این مسئله، مثلِ همیشه، مسئلهیی سیاسیست.
برای رسیدن به مفهومی سیاسی،
حتا لازم نیست انسان باشی؛
موادِ خام هم میتوانند سیاسی باشند،
یا حتا غذاهای پروتئینی، یا نفتِ خام.
و یا میز کنفرانسی که
بر سر شکلاش چندین ماه دعوا بوده:
آیا باید دربارهی مرگ و زندگی
سرِ میز گِرد قضاوت کرد، یا میز مربع؟
و در ضمنِ همین دعوا و جر و بحث ها
آدمها هلاک میشوند،
حیوانها میمیرند،
خانهها میسوزند،
و مزارع از بین میروند،
درستِ مثلِ زمانهای قدیم
که همه چیز، کمتر سیاسی بود.
🔗 ویسلاوا شیمبورسکا
🅰 ترجمه از ملیحه بهارلو
🖋 بازنشر از اِکولالیا
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
ما، بچههای این دورهوزمانهایم،
این زمانهی سیاسی.
تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب،
همهی موضوعها و حرفها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آنها –
همه، موضوعهای سیاسیاند.
چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی،
ژنهایت، سابقهی سیاسی دارند،
پوستات رنگِ سیاسی دارد
و چشمهایت، نگاهِ سیاسی دارند.
هر چیزی که بگویی، منعکس میشود
و حتا اگر چیزی نگویی،
سکوتات برای خودش حرف میزند؛
پس در هر دو صورت، داری سیاسی حرف میزنی.
حتا وقتی در جنگل قدم میزنی،
داری روی زمینِ سیاسی
قدمهای سیاسی برمیداری.
شعرهای غیرسیاسی هم، سیاسیاند،
و ماهی که بالای سرِِ ما میدرخشد هم
دیگر کاملن شکلِِ ماه نیست.
بودن یا نبودن، مسئله این است؛
و اگرچه درکاش سخت است،
اما این مسئله، مثلِ همیشه، مسئلهیی سیاسیست.
برای رسیدن به مفهومی سیاسی،
حتا لازم نیست انسان باشی؛
موادِ خام هم میتوانند سیاسی باشند،
یا حتا غذاهای پروتئینی، یا نفتِ خام.
و یا میز کنفرانسی که
بر سر شکلاش چندین ماه دعوا بوده:
آیا باید دربارهی مرگ و زندگی
سرِ میز گِرد قضاوت کرد، یا میز مربع؟
و در ضمنِ همین دعوا و جر و بحث ها
آدمها هلاک میشوند،
حیوانها میمیرند،
خانهها میسوزند،
و مزارع از بین میروند،
درستِ مثلِ زمانهای قدیم
که همه چیز، کمتر سیاسی بود.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from رویدادنگار علوم انسانی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM