Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ سرزمینِ پسا-شهری: تنشهای اجتماعی و جریانهای هتروتوپیک
🖋 مهرناز رزاقی
«شهر چیزی نیست، جز مسیر توقفگاه خطِ سیر، خاکریز نظامی، جاده برآمده، نواحی مرزی یا سیلگیر رودخانه؛ جایی که نگاه تماشاچیان و سرعت جابهجایی خودروها با هم در ارتباط است.»
📍شهر در حال تغییر خطوط کلی خود است. همزمان در حال گسترش و شکافته شدن و همچنین از دست دادن یکپارچگی است. به جای یک فضا، یک زمان (همزمانی)، همفضایی تکامل مییابد که منجر به همسایگی فضاها و جوامع بسیار متفاوت میشود. در بستر تشدید فعالیتهای شهری (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)، فرهنگ شهر واحد تقریباً از بین رفته است. تعاملات بین جمعیتشناسی مختلف ضعیف شده است. پویایی زندگی با پراکندگی فزاینده و مرکزگرایی ذاتی شهرهای سنتی همراه با حومههای رو به رشد همراه است. ویژگی کلیدی این فضا، گسست اجتماعی و فرهنگی است: وفور جوامع و انواع مختلف فعالیتها، در چارچوب «ناپیدایی متقابل» و عدم تداخل آنها....
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/the-postmodern-city/
📲 رسانه شمایید.
@EngareNet
@Socionet
🖋 مهرناز رزاقی
«شهر چیزی نیست، جز مسیر توقفگاه خطِ سیر، خاکریز نظامی، جاده برآمده، نواحی مرزی یا سیلگیر رودخانه؛ جایی که نگاه تماشاچیان و سرعت جابهجایی خودروها با هم در ارتباط است.»
📍شهر در حال تغییر خطوط کلی خود است. همزمان در حال گسترش و شکافته شدن و همچنین از دست دادن یکپارچگی است. به جای یک فضا، یک زمان (همزمانی)، همفضایی تکامل مییابد که منجر به همسایگی فضاها و جوامع بسیار متفاوت میشود. در بستر تشدید فعالیتهای شهری (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)، فرهنگ شهر واحد تقریباً از بین رفته است. تعاملات بین جمعیتشناسی مختلف ضعیف شده است. پویایی زندگی با پراکندگی فزاینده و مرکزگرایی ذاتی شهرهای سنتی همراه با حومههای رو به رشد همراه است. ویژگی کلیدی این فضا، گسست اجتماعی و فرهنگی است: وفور جوامع و انواع مختلف فعالیتها، در چارچوب «ناپیدایی متقابل» و عدم تداخل آنها....
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/the-postmodern-city/
📲 رسانه شمایید.
@EngareNet
@Socionet
️ شبکه جامعه شناسی ️
The Power of the Powerless-Vaclav Havel.pdf
واتسلاف هاول در کتابش، «قدرت بیقدرتان» به مخاطبش میگوید:
«حالا که کار سیاسی و ریختن به خیابانها هزینه دارد و شاید ناممکن باشد، قدم به عرصه پیشا_سیاسی بگذارید و با زیستن در دایره حقیقت، رژیم را از قدرتمندترین سلاحش، دروغ، محروم بکنید.»
او اضافه کرد: « رژیم در واقع بنایی است ساخته شده بر ستونهای دروغ، و این بنا تا زمانی دوام خواهد آورد که مردم حاضر باشند زیر سقف دروغ زندگی کنند.»
هاول به ما گفت:« من اصلا اعتقاد ندارم که فقط کسانی که فعال سیاسیاند و علیه رژیم و ساختارهای سیاسیاش میجنگند شایسته ستایش ما هستند. من برای این افراد ارزش بسیاری قایلم اما کسان دیگری هم هستند که شایسته ستایشند.اینها کسانی هستند که تصمیم گرفتهاند از این پس در هیچ حرکتی که در آن رگهای از دروغ و ناراستی باشد شرکت نکنند.من از شما،که از کار سیاسی پرمخاطره بیمناکید فقط یک درخواست دارم: قد راست کنید و به فردیت خودتان عزت و کرامت بیشتری ببخشید و به حقیقت خدمت کنید تا رژیم دروغ فرو ریزد.»
📚قدرت بیقدرتان
🖋 واتسلاو هاول
بازنشر از کانال خلجی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
«حالا که کار سیاسی و ریختن به خیابانها هزینه دارد و شاید ناممکن باشد، قدم به عرصه پیشا_سیاسی بگذارید و با زیستن در دایره حقیقت، رژیم را از قدرتمندترین سلاحش، دروغ، محروم بکنید.»
او اضافه کرد: « رژیم در واقع بنایی است ساخته شده بر ستونهای دروغ، و این بنا تا زمانی دوام خواهد آورد که مردم حاضر باشند زیر سقف دروغ زندگی کنند.»
هاول به ما گفت:« من اصلا اعتقاد ندارم که فقط کسانی که فعال سیاسیاند و علیه رژیم و ساختارهای سیاسیاش میجنگند شایسته ستایش ما هستند. من برای این افراد ارزش بسیاری قایلم اما کسان دیگری هم هستند که شایسته ستایشند.اینها کسانی هستند که تصمیم گرفتهاند از این پس در هیچ حرکتی که در آن رگهای از دروغ و ناراستی باشد شرکت نکنند.من از شما،که از کار سیاسی پرمخاطره بیمناکید فقط یک درخواست دارم: قد راست کنید و به فردیت خودتان عزت و کرامت بیشتری ببخشید و به حقیقت خدمت کنید تا رژیم دروغ فرو ریزد.»
📚قدرت بیقدرتان
🖋 واتسلاو هاول
بازنشر از کانال خلجی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ چالشهای مهم اقتصادی و سیاسی پیش روی دولت در ایران
🖋 دکتر محمدرضا فرزانگان ، برگردانِ علی ارومیهای و محمد پیری
📍سیاستگذاران ایران با مسایل اقتصادی متعددی روبرو هستند. تأثیرات کووید-۱۹، جنگ در اوکراین، مسائل بلندمدت مربوط به افزایش بیکاری ، تورم فزاینده و تشدید فساد چالشهایی دشوار برای دولت هستند.
رئیسی در مرداد ۱۴۰۰ بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. وی در انتخاباتی که ۴۸٫۸ درصد از واجدین شرایط شرکت داشتند، ۶۲٫۳ درصد از کل آرای صحیح را به دست آورد.
در ۱۸ ماه اول دولت چالشهای داخلی و بینالمللی مختلفی ایجاد شد؛ آن هم در شرایطی که از سال ۲۰۱۸ در دولت ترامپ، تحریمهای اقتصادی علیه ایران فعال شده و در دوره بایدن، بدون تغییر باقی ماند.
کورونا اثرات مخرب این تحریمها را تشدید کرد. کاهش رشد اقتصادی، افزایش فقر، افزایش نرخ تورم و نیزکاهش ارزش ریال ایران خطر درگیری و بیثباتی داخلی را افزایش داده است.
علاوه بر این، وجهه بینالمللی کشور (و مشروعیت داخلی) پس از اعتراضات موسوم به «زن، زندگی، آزادی» آسیبدیده است.
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/?p=11164
@EngareNet
@Socionet
🖋 دکتر محمدرضا فرزانگان ، برگردانِ علی ارومیهای و محمد پیری
📍سیاستگذاران ایران با مسایل اقتصادی متعددی روبرو هستند. تأثیرات کووید-۱۹، جنگ در اوکراین، مسائل بلندمدت مربوط به افزایش بیکاری ، تورم فزاینده و تشدید فساد چالشهایی دشوار برای دولت هستند.
رئیسی در مرداد ۱۴۰۰ بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. وی در انتخاباتی که ۴۸٫۸ درصد از واجدین شرایط شرکت داشتند، ۶۲٫۳ درصد از کل آرای صحیح را به دست آورد.
در ۱۸ ماه اول دولت چالشهای داخلی و بینالمللی مختلفی ایجاد شد؛ آن هم در شرایطی که از سال ۲۰۱۸ در دولت ترامپ، تحریمهای اقتصادی علیه ایران فعال شده و در دوره بایدن، بدون تغییر باقی ماند.
کورونا اثرات مخرب این تحریمها را تشدید کرد. کاهش رشد اقتصادی، افزایش فقر، افزایش نرخ تورم و نیزکاهش ارزش ریال ایران خطر درگیری و بیثباتی داخلی را افزایش داده است.
علاوه بر این، وجهه بینالمللی کشور (و مشروعیت داخلی) پس از اعتراضات موسوم به «زن، زندگی، آزادی» آسیبدیده است.
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/?p=11164
@EngareNet
@Socionet
🔰 آیا سوسیالیسم هوش مصنوعی ممکن است؟
🖋 تلخیص و ترجمه: رضا امیدی
اخیراً یادداشتی از دارون عجماوغلو در پروجکت سندیکت منتشر شده با عنوان «آیا هوش مصنوعی ممکن است کمونیسم را به کار اندازد؟». بخشهای کوتاهی از یادداشت را در ادامه میخوانید:
مشهورترین اثر هایک در اقتصاد «کاربرد دانش در جامعه» است؛ مقاله ای نسبتاً کوتاه دربارۀ نحوۀ استفاده و کسب اطلاعات پراکنده در مورد اصول اقتصادی از قبیل ترجیحات، اولویتها، و بهرهوری. هایک در این مقاله استدلال میکند که هیچ قدرت متمرکزی نمیتواند تکههای پراکنده و بعضاً متناقض افراد را گردآوری و پردازش کند. برنامهریزی مرکزی بدون دانستن ترجیحات فردی محتوم به شکست است. در عوض، اقتصادهای بازار میتوانند چنین اطلاعاتی را از طریق سیگنالهای قیمتی در بازار بهطور کارآمد گردآوری و پردازش کنند.
استدلال هایک بهعنوان فراخوانی برای تمرکززدایی بود. او تأکید میکند که اگر بپذیریم مشکل اصلی اقتصادی جامعه، سازگاری سریع با تغییرات است، تصمیمگیری باید به خود افرادی واگذار شود که در این موقعیت قرار دارند. ازاینرو، تمرکززدایی از طریق اقتصاد بازار و نظام قیمت تنها راهحل است. برای چندین دهه این استدلال هایک اساس مقرراتزدایی در فعالیتهای اقتصادی و نظام قیمت بود.
1⃣ اما اکنون هوش مصنوعی که حجم عظیمی از اطلاعات را کدگذاری و پردازش میکند، استدلالهای هایک را با دو چالش جدی مواجه کرده است. باتوجه به توانایی هوش مصنوعی برای جذب، سازماندهی، و تفسیر دادهها در مقیاس وسیع آیا ممکن است برنامهریزی متمرکز کارآمدتر از نظام بازار عمل کند. هوش مصنوعی به برنامهریزان مرکزی ابزاری برای تخصیص بهینۀ منابع میدهد: سوسیالیسم هوش مصنوعی. اما حتی اگر هوش مصنوعی چنین امکانی را فراهم کند، تجمیع قدرت در دست یک نهاد مرکزی جای نگرانی دارد. قحطی اوایل دهۀ ۱۹۳۰ که موجب کشتهشدن ۵ میلیون اوکراینی شد ناشی از شکست محاسباتی استالین در تخصیص بهینه نبود، بلکه انگیزههای سیاسی در کار بود.
2⃣ اما چالش دوم جدیتر است و آن اینکه دو شرکت بزرگ ماکروسافت و آلفابت در کار متمرکزکردن اطلاعات هستند [یعنی خود بازار متمرکزکردن اطلاعات را تسهیل کرده است]. حتی اگر شرکتهای دیگر بتوانند با این انحصار دوگانه رقابت کنند، به سطح بالایی از تمرکزگرایی نیاز است. همانطورکه در کتاب جدید «قدرت و پیشرفت: مبارزۀ هزارساله بر سر فناوری و رفاه» نشان دادهایم تمرکز حتی در اشکال خوشخیم آن هزینههای بیشمار اقتصادی و سیاسی در پی دارد. افزایش انحصار در بخش فناوری از طریق کنترل دادهها و توسعۀ کسبوکارهای مبتنیبر رابطۀ دائمی آنلاین و تبلیغات فردیشدۀ دیجیتال موجب خشم عاطفی و افراطگرایی میشود و اثرات مخرّبی بر دموکراسی مشارکتی دارد. بنابراین تمرکززدایی مطلوب است، اما در عصر هوش مصنوعی نیاز به مقرراتگذاری هم جدی است.
بازنشر از کانال سیاستگذاری اجتماعی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 تلخیص و ترجمه: رضا امیدی
اخیراً یادداشتی از دارون عجماوغلو در پروجکت سندیکت منتشر شده با عنوان «آیا هوش مصنوعی ممکن است کمونیسم را به کار اندازد؟». بخشهای کوتاهی از یادداشت را در ادامه میخوانید:
مشهورترین اثر هایک در اقتصاد «کاربرد دانش در جامعه» است؛ مقاله ای نسبتاً کوتاه دربارۀ نحوۀ استفاده و کسب اطلاعات پراکنده در مورد اصول اقتصادی از قبیل ترجیحات، اولویتها، و بهرهوری. هایک در این مقاله استدلال میکند که هیچ قدرت متمرکزی نمیتواند تکههای پراکنده و بعضاً متناقض افراد را گردآوری و پردازش کند. برنامهریزی مرکزی بدون دانستن ترجیحات فردی محتوم به شکست است. در عوض، اقتصادهای بازار میتوانند چنین اطلاعاتی را از طریق سیگنالهای قیمتی در بازار بهطور کارآمد گردآوری و پردازش کنند.
استدلال هایک بهعنوان فراخوانی برای تمرکززدایی بود. او تأکید میکند که اگر بپذیریم مشکل اصلی اقتصادی جامعه، سازگاری سریع با تغییرات است، تصمیمگیری باید به خود افرادی واگذار شود که در این موقعیت قرار دارند. ازاینرو، تمرکززدایی از طریق اقتصاد بازار و نظام قیمت تنها راهحل است. برای چندین دهه این استدلال هایک اساس مقرراتزدایی در فعالیتهای اقتصادی و نظام قیمت بود.
1⃣ اما اکنون هوش مصنوعی که حجم عظیمی از اطلاعات را کدگذاری و پردازش میکند، استدلالهای هایک را با دو چالش جدی مواجه کرده است. باتوجه به توانایی هوش مصنوعی برای جذب، سازماندهی، و تفسیر دادهها در مقیاس وسیع آیا ممکن است برنامهریزی متمرکز کارآمدتر از نظام بازار عمل کند. هوش مصنوعی به برنامهریزان مرکزی ابزاری برای تخصیص بهینۀ منابع میدهد: سوسیالیسم هوش مصنوعی. اما حتی اگر هوش مصنوعی چنین امکانی را فراهم کند، تجمیع قدرت در دست یک نهاد مرکزی جای نگرانی دارد. قحطی اوایل دهۀ ۱۹۳۰ که موجب کشتهشدن ۵ میلیون اوکراینی شد ناشی از شکست محاسباتی استالین در تخصیص بهینه نبود، بلکه انگیزههای سیاسی در کار بود.
2⃣ اما چالش دوم جدیتر است و آن اینکه دو شرکت بزرگ ماکروسافت و آلفابت در کار متمرکزکردن اطلاعات هستند [یعنی خود بازار متمرکزکردن اطلاعات را تسهیل کرده است]. حتی اگر شرکتهای دیگر بتوانند با این انحصار دوگانه رقابت کنند، به سطح بالایی از تمرکزگرایی نیاز است. همانطورکه در کتاب جدید «قدرت و پیشرفت: مبارزۀ هزارساله بر سر فناوری و رفاه» نشان دادهایم تمرکز حتی در اشکال خوشخیم آن هزینههای بیشمار اقتصادی و سیاسی در پی دارد. افزایش انحصار در بخش فناوری از طریق کنترل دادهها و توسعۀ کسبوکارهای مبتنیبر رابطۀ دائمی آنلاین و تبلیغات فردیشدۀ دیجیتال موجب خشم عاطفی و افراطگرایی میشود و اثرات مخرّبی بر دموکراسی مشارکتی دارد. بنابراین تمرکززدایی مطلوب است، اما در عصر هوش مصنوعی نیاز به مقرراتگذاری هم جدی است.
بازنشر از کانال سیاستگذاری اجتماعی
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Project Syndicate
Would AI-Enabled Communism Work? | by Daron Acemoglu - Project Syndicate
Daron Acemoglu thinks recent breakthroughs pose new challenges to old assumptions about optimal economic organization.
🔰 هنوز، ما همه با هم نیستیم
🖋 رضا شهابی و کیوان مهتدی (زندان اوین)
ظرف این چند سال، تصاویر تلخی در خاطرهی جمعی ما نقش بسته است که شایسته نیست هیچ مردمی چنین باری را به دوش بکشد. یکی از این تصاویر فراموشنشدنی به خیزش آب خوزستان بازمیگردد. زمانی که در قلب نفت و گاز و پتروشیمی و معادن بیشمار و گرانبها، در سرزمینی با تمدنی چندهزار ساله و زمینهای مرغوب، با قابلیت کشت انواع محصولات زراعی و دسترسی به آبهای آزاد و تجارت جهانی، فریاد اعتراض به تبعیض نظاممند و نابودیِ قلمرویی و حیات اجتماعی و محرومسازی فزاینده با شعارهای «ماء ماء عطشان الشط» و «کلا کلا للتهجیر» شنیده شد. اما در مقابل، بخشی از فعالان اجتماعی در حرکتی مناقشهبرانگیز اقدام به ارسال بطریهای آب معدنی برای مواجهه با منظومهی در هم پیچیدهی بحرانهای خوزستان کردند.
ناگفته پیداست که خوزستان، همچون دیگر مناطق کشورمان، در این سالها شاهدِ تصاویرِ بسیار دلخراشتری بوده است، اما این تصویر جنبهای نمادین دارد چون نشان میدهد خوزستان هم از حاکمان و سیاستگذاریهای کلان آنها زخم خورده است، و هم از جانب بخشی از جامعه مدنی که حتی وقتی قصد همدلی و همراهی دارند، عملاً هیچ شناخت و تصوری از عمق و ابعاد مشکلات هموطنان خود ندارند. طبعاً این نگاه را نمیتوان به عموم جامعه نسبت داد و اتفاقاً خیزش آب خوزستان با فریادهای همدلی و همراهی بسیاری از کردستان و لرستان و آذربایجان گرفته تا اصفهان و خراسان و کرج و دیگر نقاط همراه بوده است. با این حال، این تصویر یادآوری میکند که برخلاف شعارها و بهرغم حسن نیت گروههای مختلف اجتماعی، ما هنوز آنطور که باید همه با هم نیستیم، چون هنوز شناخت عمیقی از درد و رنج همدیگر و ریشههای مشترک آنها نداریم.
وضعیت خوزستان تجلی سویههایی از حاکمیت و ساختار تبعیضآمیز است که سایر نقاط کشور نیز به اشکال مختلف درگیر آن هستند (از پیامدهای فاجعهآمیز خشک شدن دریاچه ارومیه تا تبعیض علیه اقلیت مذهبی در سیستان و بلوچستان، و عدم امکان آموزش به زبان مادری در کردستان و آذربایجان و دیگر اقلیتهای زبانی و ...)، تا جایی که برخی از اصطلاح «خوزستانیزه شدن» برای اشاره به آیندهی این سرزمین استفاده میکنند. سند ننگین موسوم به نامهی ابطحی، از جانب دفتر ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۷ که بر ضرورت تغییر بافت جمعیتی مردم عرب استان خوزستان و سیاست کوچ اجباری آنان تأکید میکرد تنها یک نمونه است که نشان میدهد خشک شدن عامدانهی تالابها، طرحهای مهاجرت اجباری، عدم سرمایهگذاری در زیرساختها، نابود کردن زیستبوم و شرایط حیات، و مجموعهی شرایط خوزستان و دیگر حاشیهها و زندگی روزانهی به حاشیه رانده شدهها نه نتیجهی ضعف یا اِشکال مدیریتی، بلکه ماحصل نظم حاکمیتی مبتنی بر تبعیض است.
مکانیسمهای طرد و دیگریسازی و به حاشیه راندن حقوقی، سیاسی و اجتماعی، و نظام اقتصادی که گذران زندگی یک گروه یا جمعیت را به بهای زندگی گروهی دیگر رقم میزند، مدتها است که در خاک این سرزمین ریشه دوانده است (فراموش نکنیم که طرح جنجالی انتقال آب کارون به زایندهرود به زمان پهلوی باز میگردد). به بیانی، مناسبات اجتماعی و نظام امتیازورزی در جامعه ما نه تنها به سود یک اقلیت به شدت کوچک عمل میکند، بلکه با ایجاد و تشدید گسلها و شکافهای متعدد و چند لایه و با به حاشیه راندن گروههای متعدد و ایجاد حاشیههای جدید بقای خود را تضمین میکند. هر برنامهای برای بهبود وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی باید با این تبعیض ساختاری در ریشههایش درگیر شود.
ما با یک موقعیت ثابت میان مرکز و حاشیه طرف نیستیم، بلکه با یک ماشین تولید حاشیه/مرکز مواجه هستیم که پیوسته بخشهایی از جامعه را به حاشیه میراند، و در دل مرکز، هستهی قدرت کوچکتری تشکیل میدهد، و در حاشیه نیز حاشیههای جدید تولید میکند.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/43EWG1j
بازنشر از کانال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 رضا شهابی و کیوان مهتدی (زندان اوین)
ظرف این چند سال، تصاویر تلخی در خاطرهی جمعی ما نقش بسته است که شایسته نیست هیچ مردمی چنین باری را به دوش بکشد. یکی از این تصاویر فراموشنشدنی به خیزش آب خوزستان بازمیگردد. زمانی که در قلب نفت و گاز و پتروشیمی و معادن بیشمار و گرانبها، در سرزمینی با تمدنی چندهزار ساله و زمینهای مرغوب، با قابلیت کشت انواع محصولات زراعی و دسترسی به آبهای آزاد و تجارت جهانی، فریاد اعتراض به تبعیض نظاممند و نابودیِ قلمرویی و حیات اجتماعی و محرومسازی فزاینده با شعارهای «ماء ماء عطشان الشط» و «کلا کلا للتهجیر» شنیده شد. اما در مقابل، بخشی از فعالان اجتماعی در حرکتی مناقشهبرانگیز اقدام به ارسال بطریهای آب معدنی برای مواجهه با منظومهی در هم پیچیدهی بحرانهای خوزستان کردند.
ناگفته پیداست که خوزستان، همچون دیگر مناطق کشورمان، در این سالها شاهدِ تصاویرِ بسیار دلخراشتری بوده است، اما این تصویر جنبهای نمادین دارد چون نشان میدهد خوزستان هم از حاکمان و سیاستگذاریهای کلان آنها زخم خورده است، و هم از جانب بخشی از جامعه مدنی که حتی وقتی قصد همدلی و همراهی دارند، عملاً هیچ شناخت و تصوری از عمق و ابعاد مشکلات هموطنان خود ندارند. طبعاً این نگاه را نمیتوان به عموم جامعه نسبت داد و اتفاقاً خیزش آب خوزستان با فریادهای همدلی و همراهی بسیاری از کردستان و لرستان و آذربایجان گرفته تا اصفهان و خراسان و کرج و دیگر نقاط همراه بوده است. با این حال، این تصویر یادآوری میکند که برخلاف شعارها و بهرغم حسن نیت گروههای مختلف اجتماعی، ما هنوز آنطور که باید همه با هم نیستیم، چون هنوز شناخت عمیقی از درد و رنج همدیگر و ریشههای مشترک آنها نداریم.
وضعیت خوزستان تجلی سویههایی از حاکمیت و ساختار تبعیضآمیز است که سایر نقاط کشور نیز به اشکال مختلف درگیر آن هستند (از پیامدهای فاجعهآمیز خشک شدن دریاچه ارومیه تا تبعیض علیه اقلیت مذهبی در سیستان و بلوچستان، و عدم امکان آموزش به زبان مادری در کردستان و آذربایجان و دیگر اقلیتهای زبانی و ...)، تا جایی که برخی از اصطلاح «خوزستانیزه شدن» برای اشاره به آیندهی این سرزمین استفاده میکنند. سند ننگین موسوم به نامهی ابطحی، از جانب دفتر ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۷ که بر ضرورت تغییر بافت جمعیتی مردم عرب استان خوزستان و سیاست کوچ اجباری آنان تأکید میکرد تنها یک نمونه است که نشان میدهد خشک شدن عامدانهی تالابها، طرحهای مهاجرت اجباری، عدم سرمایهگذاری در زیرساختها، نابود کردن زیستبوم و شرایط حیات، و مجموعهی شرایط خوزستان و دیگر حاشیهها و زندگی روزانهی به حاشیه رانده شدهها نه نتیجهی ضعف یا اِشکال مدیریتی، بلکه ماحصل نظم حاکمیتی مبتنی بر تبعیض است.
مکانیسمهای طرد و دیگریسازی و به حاشیه راندن حقوقی، سیاسی و اجتماعی، و نظام اقتصادی که گذران زندگی یک گروه یا جمعیت را به بهای زندگی گروهی دیگر رقم میزند، مدتها است که در خاک این سرزمین ریشه دوانده است (فراموش نکنیم که طرح جنجالی انتقال آب کارون به زایندهرود به زمان پهلوی باز میگردد). به بیانی، مناسبات اجتماعی و نظام امتیازورزی در جامعه ما نه تنها به سود یک اقلیت به شدت کوچک عمل میکند، بلکه با ایجاد و تشدید گسلها و شکافهای متعدد و چند لایه و با به حاشیه راندن گروههای متعدد و ایجاد حاشیههای جدید بقای خود را تضمین میکند. هر برنامهای برای بهبود وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی باید با این تبعیض ساختاری در ریشههایش درگیر شود.
ما با یک موقعیت ثابت میان مرکز و حاشیه طرف نیستیم، بلکه با یک ماشین تولید حاشیه/مرکز مواجه هستیم که پیوسته بخشهایی از جامعه را به حاشیه میراند، و در دل مرکز، هستهی قدرت کوچکتری تشکیل میدهد، و در حاشیه نیز حاشیههای جدید تولید میکند.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/43EWG1j
بازنشر از کانال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
هنوز، ما همه با هم نیستیم
ظرف این چند سال، تصاویر تلخی در خاطرهی جمعی ما نقش بسته است که شایسته نیست هیچ مردمی چنین باری را به دوش بکشد. یکی از این تصاویر فراموشنشدنی به خیزش آب خوزستان بازمیگردد. زمانی که در قلب نفت و گاز و پتروشیمی و معادن بیشمار و گرانبها، در سرزمینی با تمدنی…
🔰 بحران آب ایران
🖋 محمد درویش
بحرانهای آبی هر روز بیشتر به ما نزدیک میشود. بحرانی که اصفهان، فارس، خراسان و مناطق مرکزی را تسخیر کرده و شاهد فرونشست های عظیمی در این مناطق هستیم. ادامه این روند باعث خروج سرمایه از این مناطق به خصوص در حوزه ی مسکن خواهد شد. مقصد مرکز نشینان برای فرار از بی آبی نیز که عمدتا شمال کشور انتخاب شده در معرض خطراتی جدی قرار دارد و نیازمند نگاه کارشناسی و کلان از سوی دولت است.
وقتی که میزان آب در دسترس از هزار مترمکعب کاهش پیدا کند، وارد جدی ترین مرحله ی تنش آبی میشویم. بخش های بزرگی از ایران کمتر از هزار مترمکعب در سال، آب در دسترس دارند و وارد جدی ترین تنش شدهاند. نزدیک ۳۵ میلیون نفر از ایرانیان در جایی زندگی میکنند که کمتر از هزار مترمکعب در سال آب در اختیار دارند. این منطقه بالاترین احتمال مهاجرتهای اقلیمی را دارد. با توجه به اینکه دیگر مناطق ایران هم با مرز هزار مترمکعب فاصله زیادی ندارند، اگر این مهاجرین وارد مناطق برخوردار تر در شمال کشور شوند، انتظار میرود که روند فروپاشی در شمال کشور تشدید پیدا کند و آنجا نیز در معرض بحرانهای جدی تری قرار بگیرد.
ما باید به مدت ده سال طبیعت ایران را از هرنوع بارگزاری جدید محافظت کنیم، منابع آب زیرزمینی و سطحی ما نیز دیگر امکان تحمل بارگزاری جدید را ندارد. ما باید به سرعت هر نوع توسعه ای که منجر به استفاده بیشتر از آب در حوزه صنعتی و کشاورزی میشود را متوقف کنیم. تنها اولویت باید تامین آب شرب و سپس تامین حق آبه محیط زیستی باشد.
دولت باید طرح تعادل بخشی سفرههای اب زیرزمینی را مذنظر قرار دهد. در برنامه ششم نیز به آن تاکید شده بود اما مسئول این طرح در پایان برنامه ششم اعلام کرد که این طرح شکست خورده و استعفا داد. این مسئول تاکید کرد که ما قرار بود در پایان برنامه ششم سطح تراز سفره های آب زیرزمینی را به صفر برسانیم اما این اتفاق رخ نداد و الان میزان تراز منفی آب خوان ها به بیش از ۱۴۰ میلیارد مترمکعب رسیده است.
اگر قرار است ما جلو این بحران را بگیریم، باید حتما اجرا طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی مدنظر قرار بگیرد و چاه های غیرمجاز پلمپ شوند. باید تلاش کنیم تمام فاضلاب های شهری و صنعتی بعد از تصفیه وارد سفره های اب زیرزمینی شوند تا به طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی کمک کنند. باید کسب و کارهایی در کشور تعریف شوند که نیاز به مصرف آب نداشته باشند و از آن ها به عنوان کسب و کار سبز یاد میشود.
طبق آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران و سازمان زمین شناسی منتشر کرده است، بدترین اوضاع را در اصفهان داریم. اصفهان گسترده ترین فرونشست ها را تجربه می کند و فرونشست وارد شهر شده و شبکه فاضلاب را نیز شکسته است. چند دکل برق در دشت مهیار اطراف اصفهان به دلیل احتمال سقوط جا به جا شده اند.
میزان تراز منفی اصفهان ۱۳ میلیارد مترمکعب است که چیزی حدود ۲۰ رودخانه به اندازه زاینده رود است. استان های دیگری نیز هستند که تراز منفی آنها بیشتر از اصفهان است.
استان فارس که ۱۵ میلیارد مترمکعب تراز منفی دارد و بزرگترین فروچاله جهان را با ۵۴ سانتی متر در سال در استان فارس ثبت کرده ایم. استان فارس پتانسیل زیادی دارد که به یکباره فروبپاشد! اگر وضعیتی مثل اصفهان پیدا نکرده این است که عمق آبخوانهای آن بیشتر از اصفهان بوده است.
استان فارس میتواند به سرعت سرنوشتی شبیه اصفهان پیدا کند. از استان فارس وضعیت نگران کننده تر و ترسناک تر استان خراسان رضوی است که تراز منفی آن ۳۱ میلیارد مترمکعب است و شکاف بسیار طولانی را در دشت نیشابور به طول ۳۲ کیلومتر داریم. آنجا اولین دشت های ممنوعه ایران را در دهه چهل دارد که در دشت توس ثبت شد اما کسی توجهی نکرد. استانی که عمیق ترین آبخوان های ایران را داشت الان به سرنوشتی بسیار نگران کننده تر از دیگر استان های کشور دچار می شود. ما گسترده ترین سازمان متمرکز کشاورزی را در آنجا داریم و در حقیقت بخش قابل توجهی از منابع آب زیرزمینی در حوزه کشاورزی سال های سال است که مصرف میشود و هزاران حلقه چاه غیرمجاز در آنجا وجود دارد.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 محمد درویش
بحرانهای آبی هر روز بیشتر به ما نزدیک میشود. بحرانی که اصفهان، فارس، خراسان و مناطق مرکزی را تسخیر کرده و شاهد فرونشست های عظیمی در این مناطق هستیم. ادامه این روند باعث خروج سرمایه از این مناطق به خصوص در حوزه ی مسکن خواهد شد. مقصد مرکز نشینان برای فرار از بی آبی نیز که عمدتا شمال کشور انتخاب شده در معرض خطراتی جدی قرار دارد و نیازمند نگاه کارشناسی و کلان از سوی دولت است.
وقتی که میزان آب در دسترس از هزار مترمکعب کاهش پیدا کند، وارد جدی ترین مرحله ی تنش آبی میشویم. بخش های بزرگی از ایران کمتر از هزار مترمکعب در سال، آب در دسترس دارند و وارد جدی ترین تنش شدهاند. نزدیک ۳۵ میلیون نفر از ایرانیان در جایی زندگی میکنند که کمتر از هزار مترمکعب در سال آب در اختیار دارند. این منطقه بالاترین احتمال مهاجرتهای اقلیمی را دارد. با توجه به اینکه دیگر مناطق ایران هم با مرز هزار مترمکعب فاصله زیادی ندارند، اگر این مهاجرین وارد مناطق برخوردار تر در شمال کشور شوند، انتظار میرود که روند فروپاشی در شمال کشور تشدید پیدا کند و آنجا نیز در معرض بحرانهای جدی تری قرار بگیرد.
ما باید به مدت ده سال طبیعت ایران را از هرنوع بارگزاری جدید محافظت کنیم، منابع آب زیرزمینی و سطحی ما نیز دیگر امکان تحمل بارگزاری جدید را ندارد. ما باید به سرعت هر نوع توسعه ای که منجر به استفاده بیشتر از آب در حوزه صنعتی و کشاورزی میشود را متوقف کنیم. تنها اولویت باید تامین آب شرب و سپس تامین حق آبه محیط زیستی باشد.
دولت باید طرح تعادل بخشی سفرههای اب زیرزمینی را مذنظر قرار دهد. در برنامه ششم نیز به آن تاکید شده بود اما مسئول این طرح در پایان برنامه ششم اعلام کرد که این طرح شکست خورده و استعفا داد. این مسئول تاکید کرد که ما قرار بود در پایان برنامه ششم سطح تراز سفره های آب زیرزمینی را به صفر برسانیم اما این اتفاق رخ نداد و الان میزان تراز منفی آب خوان ها به بیش از ۱۴۰ میلیارد مترمکعب رسیده است.
اگر قرار است ما جلو این بحران را بگیریم، باید حتما اجرا طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی مدنظر قرار بگیرد و چاه های غیرمجاز پلمپ شوند. باید تلاش کنیم تمام فاضلاب های شهری و صنعتی بعد از تصفیه وارد سفره های اب زیرزمینی شوند تا به طرح تعادل بخشی سفره های زیرزمینی کمک کنند. باید کسب و کارهایی در کشور تعریف شوند که نیاز به مصرف آب نداشته باشند و از آن ها به عنوان کسب و کار سبز یاد میشود.
طبق آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران و سازمان زمین شناسی منتشر کرده است، بدترین اوضاع را در اصفهان داریم. اصفهان گسترده ترین فرونشست ها را تجربه می کند و فرونشست وارد شهر شده و شبکه فاضلاب را نیز شکسته است. چند دکل برق در دشت مهیار اطراف اصفهان به دلیل احتمال سقوط جا به جا شده اند.
میزان تراز منفی اصفهان ۱۳ میلیارد مترمکعب است که چیزی حدود ۲۰ رودخانه به اندازه زاینده رود است. استان های دیگری نیز هستند که تراز منفی آنها بیشتر از اصفهان است.
استان فارس که ۱۵ میلیارد مترمکعب تراز منفی دارد و بزرگترین فروچاله جهان را با ۵۴ سانتی متر در سال در استان فارس ثبت کرده ایم. استان فارس پتانسیل زیادی دارد که به یکباره فروبپاشد! اگر وضعیتی مثل اصفهان پیدا نکرده این است که عمق آبخوانهای آن بیشتر از اصفهان بوده است.
استان فارس میتواند به سرعت سرنوشتی شبیه اصفهان پیدا کند. از استان فارس وضعیت نگران کننده تر و ترسناک تر استان خراسان رضوی است که تراز منفی آن ۳۱ میلیارد مترمکعب است و شکاف بسیار طولانی را در دشت نیشابور به طول ۳۲ کیلومتر داریم. آنجا اولین دشت های ممنوعه ایران را در دهه چهل دارد که در دشت توس ثبت شد اما کسی توجهی نکرد. استانی که عمیق ترین آبخوان های ایران را داشت الان به سرنوشتی بسیار نگران کننده تر از دیگر استان های کشور دچار می شود. ما گسترده ترین سازمان متمرکز کشاورزی را در آنجا داریم و در حقیقت بخش قابل توجهی از منابع آب زیرزمینی در حوزه کشاورزی سال های سال است که مصرف میشود و هزاران حلقه چاه غیرمجاز در آنجا وجود دارد.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 متقلبین را از دانشگاه اخراج کنید
📜بیانیه دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی در خصوص محرز شدنِ تقلب 1000 داوطلب کنکور
گفته میشود که بیش از هزار داوطلب کنکور سال گذشته که تقلبشان در آزمون سراسری محرز شده، اکنون بر صندلی رشتههای برتر دانشگاههای تراز اول، تکیه زدهاند.
چند صباحی است که مسئله تقلب در کنکور و آزمونهای سراسری، به یکی از پربسامدترین اخبار روز کشورمان تبدیل شده است. با همهی نقدها به نظامهای آموزشی آزمونمحور همچون کنکور سراسری، اما اکنون با یک بیقانونی در سطح ملی مواجهیم. نوجوانانی که با امیدهای بسیار و پس از تلاشهای چندسالهی جانکاه، اینک خود را در برابر حتی همین اندک امکانها نیز بی یارویاور میبینند.
در آستانهی کنکور سراسری سال گذشته، اخبار مختلفی در مورد تقلب گسترده در کنکور سال 1400 منتشر شد. گفتگوهای مختلفی از داوطلبان و خانوادههایشان گرفته تا طراح سؤالات کنکور، نشان میداد ابعاد ماجرا چنان وسیع و فراگیر بوده که صدها نفر را به رشتههاي پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي دانشگاههاي برتر دولتي رسانده و كار به امتحان دوباره سازمان سنجش، دهها شكايت قضايي و چندين جلسه كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي هم رسيد است.
پیرو چنین فضایی، راهحلهای عاجل و فوری بسیاری، پیشنهاد و امتحان شده است. گمانههای گوناگونی در کار بوده تا بتوان احتمالِ تقلب در کنکور را به هر نحو ممکن، به حداقل رساند. حتی بحث قطع اینترنت حوزههای امتحانی نیز بهعنوان یکی از راهحلهای پیشنهادی مطرح شده است. بااینحال، همهی این موارد بهصورت نوعی پیشگیری برای اطمینان دادن به داوطلبانی است که بیشازپیش نگرانِ تضییع حقوقشان هستند. آنچه اما مهمتر است، این است که پس از فاجعه چه باید کرد؟
در ماده 10 «قانون رسیدگی به تخلفات و جرایم در آزمونهای سراسری» میخوانیم:
«در صورت محکومیت قطعی فردی به یکی از مجازاتهای مندرج در این قانون، بهاستثنای مجازات مندرج در بند (الف) ماده (6)، هیأت رسیدگی به تخلفات در آزمونها، قبولی وی در آزمون را ابطال مینماید. در اینصورت، مؤسسه آموزشی مربوط، از صدور و اعطای هرگونه گواهی یا مدرک به وی خودداری خواهد نمود و چنانچه گواهی فارغالتحصیلی به وی اعطاء شده باشد، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یا وزارت آموزشوپرورش یا دانشگاه آزاد اسلامی، ملزم به ابطال آن گواهی میباشند.»
در همین حال، امسال و در روزهای منتهی به آزمون سراسری 1402، پیامکی از سوی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه با این محتوا و مضمون ارسال شده است:
«طبق قانون، تبانی با داوطلبان یا افراد خارج از حوزه امتحانی یا دستاندرکاران آزمون سراسری، موجب محرومیت از آزمون تا 10 سال و هرگونه تخلف در قالب عضویت در گروه یا شبکه، موجب تشدید مجازاتها خواهد شد.»
عدم اخراج متقلبین از دانشگاهها، درس بسیار زشتی را به جوانان و همه مردم خواهد داد: میتوانید با تقلب پلههای ترقی را طی کنید!اجازه ندهید تقلب، یک سرمشق برای زندگی شود. ابعاد این مسئله بسیار فراگیرتر و زشتتر از آن است که تصور میکنید.
کسانی که در کنکور تقلب کردهاند، باید از دانشگاه اخراج شوند.
بازنشر از کانال مشق ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
📜بیانیه دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی در خصوص محرز شدنِ تقلب 1000 داوطلب کنکور
گفته میشود که بیش از هزار داوطلب کنکور سال گذشته که تقلبشان در آزمون سراسری محرز شده، اکنون بر صندلی رشتههای برتر دانشگاههای تراز اول، تکیه زدهاند.
چند صباحی است که مسئله تقلب در کنکور و آزمونهای سراسری، به یکی از پربسامدترین اخبار روز کشورمان تبدیل شده است. با همهی نقدها به نظامهای آموزشی آزمونمحور همچون کنکور سراسری، اما اکنون با یک بیقانونی در سطح ملی مواجهیم. نوجوانانی که با امیدهای بسیار و پس از تلاشهای چندسالهی جانکاه، اینک خود را در برابر حتی همین اندک امکانها نیز بی یارویاور میبینند.
در آستانهی کنکور سراسری سال گذشته، اخبار مختلفی در مورد تقلب گسترده در کنکور سال 1400 منتشر شد. گفتگوهای مختلفی از داوطلبان و خانوادههایشان گرفته تا طراح سؤالات کنکور، نشان میداد ابعاد ماجرا چنان وسیع و فراگیر بوده که صدها نفر را به رشتههاي پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي دانشگاههاي برتر دولتي رسانده و كار به امتحان دوباره سازمان سنجش، دهها شكايت قضايي و چندين جلسه كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي هم رسيد است.
پیرو چنین فضایی، راهحلهای عاجل و فوری بسیاری، پیشنهاد و امتحان شده است. گمانههای گوناگونی در کار بوده تا بتوان احتمالِ تقلب در کنکور را به هر نحو ممکن، به حداقل رساند. حتی بحث قطع اینترنت حوزههای امتحانی نیز بهعنوان یکی از راهحلهای پیشنهادی مطرح شده است. بااینحال، همهی این موارد بهصورت نوعی پیشگیری برای اطمینان دادن به داوطلبانی است که بیشازپیش نگرانِ تضییع حقوقشان هستند. آنچه اما مهمتر است، این است که پس از فاجعه چه باید کرد؟
در ماده 10 «قانون رسیدگی به تخلفات و جرایم در آزمونهای سراسری» میخوانیم:
«در صورت محکومیت قطعی فردی به یکی از مجازاتهای مندرج در این قانون، بهاستثنای مجازات مندرج در بند (الف) ماده (6)، هیأت رسیدگی به تخلفات در آزمونها، قبولی وی در آزمون را ابطال مینماید. در اینصورت، مؤسسه آموزشی مربوط، از صدور و اعطای هرگونه گواهی یا مدرک به وی خودداری خواهد نمود و چنانچه گواهی فارغالتحصیلی به وی اعطاء شده باشد، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یا وزارت آموزشوپرورش یا دانشگاه آزاد اسلامی، ملزم به ابطال آن گواهی میباشند.»
در همین حال، امسال و در روزهای منتهی به آزمون سراسری 1402، پیامکی از سوی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه با این محتوا و مضمون ارسال شده است:
«طبق قانون، تبانی با داوطلبان یا افراد خارج از حوزه امتحانی یا دستاندرکاران آزمون سراسری، موجب محرومیت از آزمون تا 10 سال و هرگونه تخلف در قالب عضویت در گروه یا شبکه، موجب تشدید مجازاتها خواهد شد.»
عدم اخراج متقلبین از دانشگاهها، درس بسیار زشتی را به جوانان و همه مردم خواهد داد: میتوانید با تقلب پلههای ترقی را طی کنید!اجازه ندهید تقلب، یک سرمشق برای زندگی شود. ابعاد این مسئله بسیار فراگیرتر و زشتتر از آن است که تصور میکنید.
کسانی که در کنکور تقلب کردهاند، باید از دانشگاه اخراج شوند.
بازنشر از کانال مشق ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
پیکتی در کتاب جدیدش در مورد طبیعی نبودن #نابرابری میگوید:
نابرابری پیش از هر چیز ساخت واره ای اجتماعی تاریخی و سیاسی است.
به عبارت دیگر برای هر سطح رشد اقتصادی یا فنی همواره شیوههای بسیار برای سازماندهی نظم مالکیت یا مرزهای کشوری، نظم اجتماعی و سیاسی نظم مالی و آموزشی وجود دارد. این گزینه ها دارای ماهیت سیاسی هستند به تناسب قوا میان گروههای اجتماعی و به جهانبینی حاکم بستگی دارند و به چندین سطح و ساختار نابرابر بسیار گوناگون، به نسبت هر جامعه و هر دوره منتهی میشوند.
هرگونه تولید ثروت در تاریخ حاصل فرایندی گروهی است: به توزیع بین المللی کار، بهره گیری از ثروتهای طبیعی در سرتاسر زمین و به انباشت دانش بشر بستگی دارد. جوامع انسانی همواره رسوم و نهادهایی برای سازماندهی و بازتوزیع #ثروت و #قدرت می آفرینند،
اما این گزینهها همیشه #سیاسی و بازگشتپذیر هستند.
📚 کتاب تاریخ مختصر برابری
🖋 توما(س) پیکتی، ترجمه جلال علوینیا
نشر نی، 1402
بازنشر از لینکدین علیرضا
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
نابرابری پیش از هر چیز ساخت واره ای اجتماعی تاریخی و سیاسی است.
به عبارت دیگر برای هر سطح رشد اقتصادی یا فنی همواره شیوههای بسیار برای سازماندهی نظم مالکیت یا مرزهای کشوری، نظم اجتماعی و سیاسی نظم مالی و آموزشی وجود دارد. این گزینه ها دارای ماهیت سیاسی هستند به تناسب قوا میان گروههای اجتماعی و به جهانبینی حاکم بستگی دارند و به چندین سطح و ساختار نابرابر بسیار گوناگون، به نسبت هر جامعه و هر دوره منتهی میشوند.
هرگونه تولید ثروت در تاریخ حاصل فرایندی گروهی است: به توزیع بین المللی کار، بهره گیری از ثروتهای طبیعی در سرتاسر زمین و به انباشت دانش بشر بستگی دارد. جوامع انسانی همواره رسوم و نهادهایی برای سازماندهی و بازتوزیع #ثروت و #قدرت می آفرینند،
اما این گزینهها همیشه #سیاسی و بازگشتپذیر هستند.
📚 کتاب تاریخ مختصر برابری
🖋 توما(س) پیکتی، ترجمه جلال علوینیا
نشر نی، 1402
بازنشر از لینکدین علیرضا
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
◽️ آقای چوخ بختیار
🖋 صمد بهرنگی
هر اتفاقی میخواهد بیفتد، هر بلایی میخواهد نازل شود، هر آدمی میخواهد سر کار بیایید، در هر صورت آقای چوخ بختیار عین خیالش نیست، به شرطی که زیانی به او نرسد، کاری به کارش نداشته باشند، چیزی ازش کم نشود.
رئیسی خوب است که غیبت او را نادیده بگیرد و تملق های او را به حساب خدمت صادقانه بگذارد. وزیری خوب است که برای او ترفیع رتبهای و پولی در بیاورد.
زندگی او مثل حوض آرامی است. به هیچ قیمتی حاضر نیست سنگی تو حوض انداخته شود و آبش چین و چروک بردارد. آدم سر به راه و پا به راهی است. راضی نمیشود حتی با موری اختلاف پیدا کند. صبح پا میشود و همراه زن و بچهاش صبحانه میخورد و بعد به ادارهاش میرود.
حتی با بقال و قصاب سر گذر هم سلام و علیک گرم و حسابی میکند که لپه را گران حساب نکند و گوشت بی استخوان بهش بدهد.
وی معتقد است که در اداره نباید حرفی بالای حرف رئیس گفت و دردسر ایجاد کرد. کار اداری یعنی پول درآوردن برای گذران زندگی.
پس چه خوب که بکوشد با کسی حرفش نشود و زندگی آرامش به هم نخورد. معتقد است که شرف و کله شقی آن قدرها هم ارزش ندارد که به خاطرش با رئیس و وزیر در افتاد. برای این که او را آدم پست و بی شخصیتی ندانند، به جای شرف و کله شقی، کلمه ی زندگی را میگذارد که حرف گندهای زده باشد و هم خود را تبرئه کند. وی زن و بچهاش را خیلی دوست دارد.
همیشه میترسد که مبادا بلایی سر آنها بیاید، یا بی سرپرست بمانند. دل مشغولیاش این است که نکند با رئیس اختلافی پیدا کند و از کار برکنار شود و آنها از گرسنگی بمیرند. آقای چوخ بختیار خیلی رنج میبرد. اما نه مثل گالیله و صادق هدایت.
وی رنج میبرد که چرا فلان همکلاسش یک رتبه بالاتر از اوست، یا چرا باجناقش خانهی دو طبقه دارد و او یک طبقه. بزرگترین آرزویش داشتن یک ماشین سواری است از نوع فلوکس واگن، و انتقال به تهران، پایتخت.
برای این که به آرزویش برسد، به خود حق میدهد که مجیز مافوقش را بگوید و وقت زادن زنش به خانهاش برود و تحفهای ببرد.
پیش از ازدواجش، گاه گداری پیالهای می هم میزد. اما بعدها زنش این را قدغن کرد. از اداره یک راست به خانهاش میآید. عصرها گاه گاهی همراه زنش به سینما میرود. این دو دوستدار سرسخت فیلمهای ایرانی هستند. میگویند فیلم ایرانی هر قدر هم که مزخرف باشد، آخر سر مال وطنمان است. چرا پولمان را به جیب خارجیها بریزیم؟
زن میکوشد مثل هنرپیشههای فیلمهای وطنی خود را بیاراید و لباس بپوشد. توی خانه با کفش پاشنه بلند راه میرود و شورت طبی به کار میبرد. بچهاش را فارسی یاد داده است فقط. مثل این که هر دو معتقدند که ترکی حرف زدن مال آدمهای بی سواد و امل است.
گاهی از پزشک خانوادگی هم دم میزنند. و آن پزشکی است که سر کوچهی آنها مطب دارد و در همسایگی آنها خانه. همیشه ی خدا پیش او میروند که آقای دکتر سر بچهمان درد میکند، برایش آسپرین تجویز میکنید یا ساریدن؟
یک تختخواب دو نفره دارند. هیچ شبی جدا از هم نمیخوابند. با این که ده سال است که زن و شوهرند، فقط یک بچه دارند. دوا درمان میکنند که بچهشان نشود. پولشان را در بانک ملی ذخیره میکنند. میخواهند ماشین شخصی بخرند.
آقای چوخ بختیار هم اکنون مشق رانندگی میکند. سرگرمیاش همین است. به ظاهر وقت کتاب خواندن پیدا نمیکند. به علاوه، میگوید توی کتابها افکار ضد و نقیضی بیان میشود که به درد نمیخورد و ناراحتی فکری تولید میکند.
اما گاه بیگاه یکی از مجلههای هفتگی را خریدن برای سرگرمی بد نیست. آموزنده هم هست. زنش از قسمت مد لباس و آشپزیش استفاده میکند و خودش هم جدولش را حل میکند. و بعضی گزارشهای مربوط به هنرپیشگان سینما را میخواند و برای این که سوادش زیاد شود گاهی کتابهای ادبی و اجتماعی میخواند؛ مثلا کتابهای جواد فاضل را که شنیده است همه ادبی و اجتماعی است. هر دوشان هم شنوندهی پر و پا قرص داستانهای رادیویی هستند. جمعههاشان اغلب پای رادیو میگذرد. هفتهای دو بلیت بختآزمایی هم میخرند که برندهی جایزهی ممتاز شوند.
مذهب را بدون چون و چرا قبول دارد، حاضر نیست حتی در جزییترین قسمت آن شک روا دارد.
اما فقط روزهای نوزده تا بیست و یک رمضان روزه میگیرد و نماز میخواند.
آقای چوخ بختیار را همه میشناسند و دیدهاند.
وی در همسایگی من و شما و همه زندگی بیدردسری را میگذراند و خود را آدم خوشبختی میداند.
🖋 صمد بهرنگی؛ مجموعه ی مقالهها، انتشارات شمس، چاپ اول ۱۳۴۸
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 صمد بهرنگی
هر اتفاقی میخواهد بیفتد، هر بلایی میخواهد نازل شود، هر آدمی میخواهد سر کار بیایید، در هر صورت آقای چوخ بختیار عین خیالش نیست، به شرطی که زیانی به او نرسد، کاری به کارش نداشته باشند، چیزی ازش کم نشود.
رئیسی خوب است که غیبت او را نادیده بگیرد و تملق های او را به حساب خدمت صادقانه بگذارد. وزیری خوب است که برای او ترفیع رتبهای و پولی در بیاورد.
زندگی او مثل حوض آرامی است. به هیچ قیمتی حاضر نیست سنگی تو حوض انداخته شود و آبش چین و چروک بردارد. آدم سر به راه و پا به راهی است. راضی نمیشود حتی با موری اختلاف پیدا کند. صبح پا میشود و همراه زن و بچهاش صبحانه میخورد و بعد به ادارهاش میرود.
حتی با بقال و قصاب سر گذر هم سلام و علیک گرم و حسابی میکند که لپه را گران حساب نکند و گوشت بی استخوان بهش بدهد.
وی معتقد است که در اداره نباید حرفی بالای حرف رئیس گفت و دردسر ایجاد کرد. کار اداری یعنی پول درآوردن برای گذران زندگی.
پس چه خوب که بکوشد با کسی حرفش نشود و زندگی آرامش به هم نخورد. معتقد است که شرف و کله شقی آن قدرها هم ارزش ندارد که به خاطرش با رئیس و وزیر در افتاد. برای این که او را آدم پست و بی شخصیتی ندانند، به جای شرف و کله شقی، کلمه ی زندگی را میگذارد که حرف گندهای زده باشد و هم خود را تبرئه کند. وی زن و بچهاش را خیلی دوست دارد.
همیشه میترسد که مبادا بلایی سر آنها بیاید، یا بی سرپرست بمانند. دل مشغولیاش این است که نکند با رئیس اختلافی پیدا کند و از کار برکنار شود و آنها از گرسنگی بمیرند. آقای چوخ بختیار خیلی رنج میبرد. اما نه مثل گالیله و صادق هدایت.
وی رنج میبرد که چرا فلان همکلاسش یک رتبه بالاتر از اوست، یا چرا باجناقش خانهی دو طبقه دارد و او یک طبقه. بزرگترین آرزویش داشتن یک ماشین سواری است از نوع فلوکس واگن، و انتقال به تهران، پایتخت.
برای این که به آرزویش برسد، به خود حق میدهد که مجیز مافوقش را بگوید و وقت زادن زنش به خانهاش برود و تحفهای ببرد.
پیش از ازدواجش، گاه گداری پیالهای می هم میزد. اما بعدها زنش این را قدغن کرد. از اداره یک راست به خانهاش میآید. عصرها گاه گاهی همراه زنش به سینما میرود. این دو دوستدار سرسخت فیلمهای ایرانی هستند. میگویند فیلم ایرانی هر قدر هم که مزخرف باشد، آخر سر مال وطنمان است. چرا پولمان را به جیب خارجیها بریزیم؟
زن میکوشد مثل هنرپیشههای فیلمهای وطنی خود را بیاراید و لباس بپوشد. توی خانه با کفش پاشنه بلند راه میرود و شورت طبی به کار میبرد. بچهاش را فارسی یاد داده است فقط. مثل این که هر دو معتقدند که ترکی حرف زدن مال آدمهای بی سواد و امل است.
گاهی از پزشک خانوادگی هم دم میزنند. و آن پزشکی است که سر کوچهی آنها مطب دارد و در همسایگی آنها خانه. همیشه ی خدا پیش او میروند که آقای دکتر سر بچهمان درد میکند، برایش آسپرین تجویز میکنید یا ساریدن؟
یک تختخواب دو نفره دارند. هیچ شبی جدا از هم نمیخوابند. با این که ده سال است که زن و شوهرند، فقط یک بچه دارند. دوا درمان میکنند که بچهشان نشود. پولشان را در بانک ملی ذخیره میکنند. میخواهند ماشین شخصی بخرند.
آقای چوخ بختیار هم اکنون مشق رانندگی میکند. سرگرمیاش همین است. به ظاهر وقت کتاب خواندن پیدا نمیکند. به علاوه، میگوید توی کتابها افکار ضد و نقیضی بیان میشود که به درد نمیخورد و ناراحتی فکری تولید میکند.
اما گاه بیگاه یکی از مجلههای هفتگی را خریدن برای سرگرمی بد نیست. آموزنده هم هست. زنش از قسمت مد لباس و آشپزیش استفاده میکند و خودش هم جدولش را حل میکند. و بعضی گزارشهای مربوط به هنرپیشگان سینما را میخواند و برای این که سوادش زیاد شود گاهی کتابهای ادبی و اجتماعی میخواند؛ مثلا کتابهای جواد فاضل را که شنیده است همه ادبی و اجتماعی است. هر دوشان هم شنوندهی پر و پا قرص داستانهای رادیویی هستند. جمعههاشان اغلب پای رادیو میگذرد. هفتهای دو بلیت بختآزمایی هم میخرند که برندهی جایزهی ممتاز شوند.
مذهب را بدون چون و چرا قبول دارد، حاضر نیست حتی در جزییترین قسمت آن شک روا دارد.
اما فقط روزهای نوزده تا بیست و یک رمضان روزه میگیرد و نماز میخواند.
آقای چوخ بختیار را همه میشناسند و دیدهاند.
وی در همسایگی من و شما و همه زندگی بیدردسری را میگذراند و خود را آدم خوشبختی میداند.
🖋 صمد بهرنگی؛ مجموعه ی مقالهها، انتشارات شمس، چاپ اول ۱۳۴۸
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 زبان، جنسیت، فقر درکوره های ماهشهر
🖋 مائده ساکی (ارشد مطالعات زنان، دانشگاه نورثرن بریتیش کلمبیا)
از جمله مباحثی که مدام در جامعه مطرح می شود این است که در ایران «قومیت» نقشی در وضعیت اقتصادی افراد ندارد. مدعا این است که چه در تهران، چه اهواز و چه سنندج فقر داریم و این فقر ربطی به زبان یا قومیت خاص ندارد. مشابه این نگاه را در بحث های جنسیتی نیز داریم. آنگاه که از وضعیت زنان گفته می شود، و از اینکه آنان در ساختار سیاسی و اجتماعی کنونی مورد تبعیض قرار دارند، بسیار شنیده می شود که مرد و زن فرقی ندارد، هر دو مورد تبعیض هستند. آنچه که در این رویکردها دیده نمی شود این است که جنسیت، پایگاه اقتصادی، زبان و رنگ پوست و حتی قد یا زیبایی باعث می شوند که شدت و حدت تبعیضی که تجربه می کنیم متفاوت باشد. البته این تنها جامعه ایران نیست، به هر سو که نگاه کنیم همین است. تفاوتی که وجود دارد این است که آیا آن جامعه این تفاوت ها را درک می کند و برای آن اقدامی می کند یا آنکه این تفاوت و تبعیض ناشی آن را انکار می کند و مدام در چرخه بازتولید ستم باقی می ماند. در اینجا می خواهم به این موضوع بپردازم که چگونه ترکیب فقر و قومیت از یک سو، و نادیده گرفتن آن از سوی اکثریت جامعه باعث می شود که انسان ها بیشتر به حاشیه رانده شوند و زندگی آنها نابود تر شود.
خرداد سال ۹۴ بعد از فارغ التحصیل شدن شروع به جستجوی کار کردم. به دلیل علاقه مند بودن به حوزه زنان دنبال کاری در این حوزه میگشتم که یکی از دوستانم کار کردن در مرکز نیکوکاری وابسته به کمیته امداد درکوره های ماهشهر را به من معرفی کرد. از این پیشنهاد شغلی استقبال کردم تا همراه خانمی دیگر به نام خانم نون مسئولیت رسیدگی به مددجو های مناطق تحت پوشش از قبیل کورهها، شهرک مدنی و خیابان کاریابی را داشتیم و این همانجایی بود که زندگی زنان درکوره های ماهشهر همچون داستانی از نقطه ای دوردست در جهانی ناپیدا مرا شوکه کرد و با خود برد، دنیایی از زنان که….
ادامه در این لینک یا Instant View
بازنشر از مجله
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 مائده ساکی (ارشد مطالعات زنان، دانشگاه نورثرن بریتیش کلمبیا)
از جمله مباحثی که مدام در جامعه مطرح می شود این است که در ایران «قومیت» نقشی در وضعیت اقتصادی افراد ندارد. مدعا این است که چه در تهران، چه اهواز و چه سنندج فقر داریم و این فقر ربطی به زبان یا قومیت خاص ندارد. مشابه این نگاه را در بحث های جنسیتی نیز داریم. آنگاه که از وضعیت زنان گفته می شود، و از اینکه آنان در ساختار سیاسی و اجتماعی کنونی مورد تبعیض قرار دارند، بسیار شنیده می شود که مرد و زن فرقی ندارد، هر دو مورد تبعیض هستند. آنچه که در این رویکردها دیده نمی شود این است که جنسیت، پایگاه اقتصادی، زبان و رنگ پوست و حتی قد یا زیبایی باعث می شوند که شدت و حدت تبعیضی که تجربه می کنیم متفاوت باشد. البته این تنها جامعه ایران نیست، به هر سو که نگاه کنیم همین است. تفاوتی که وجود دارد این است که آیا آن جامعه این تفاوت ها را درک می کند و برای آن اقدامی می کند یا آنکه این تفاوت و تبعیض ناشی آن را انکار می کند و مدام در چرخه بازتولید ستم باقی می ماند. در اینجا می خواهم به این موضوع بپردازم که چگونه ترکیب فقر و قومیت از یک سو، و نادیده گرفتن آن از سوی اکثریت جامعه باعث می شود که انسان ها بیشتر به حاشیه رانده شوند و زندگی آنها نابود تر شود.
خرداد سال ۹۴ بعد از فارغ التحصیل شدن شروع به جستجوی کار کردم. به دلیل علاقه مند بودن به حوزه زنان دنبال کاری در این حوزه میگشتم که یکی از دوستانم کار کردن در مرکز نیکوکاری وابسته به کمیته امداد درکوره های ماهشهر را به من معرفی کرد. از این پیشنهاد شغلی استقبال کردم تا همراه خانمی دیگر به نام خانم نون مسئولیت رسیدگی به مددجو های مناطق تحت پوشش از قبیل کورهها، شهرک مدنی و خیابان کاریابی را داشتیم و این همانجایی بود که زندگی زنان درکوره های ماهشهر همچون داستانی از نقطه ای دوردست در جهانی ناپیدا مرا شوکه کرد و با خود برد، دنیایی از زنان که….
ادامه در این لینک یا Instant View
بازنشر از مجله
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
زبان، جنسیت، فقر درکوره های ماهشهر
مجله - از جمله مباحثی که مدام در جامعه مطرح می شود این است که در ایران «قومیت» نقشی در وضعیت اقتصادی افراد ندارد. مدعا این است که چه در تهران، چه اهواز و چه سنندج فقر داریم و این فقر ربطی به زبان یا قومیت خاص ندارد. مشابه این نگاه را در بحث های جنسیتی نیز…
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ تاریخگرایی و نظریه لاکانی
🖋 دیلان ایوانز، پژوهشگر نظریات ژاک لاکان و برگردانِ مانی بورستانی
📍در سال ۱۹۷۷، لوس ایریگاره یک مقاله پرشور بنام “فقر روانکاوی” را در مجله نقد، منتشر کرد. این متن که یک پارچه بهم بافته شده از ارجاعات غنی و متنوع و طنینهای شاعرانهست، سزاوار خوانشی دقیق است. با این حال، بجای استفاده از مقاله ایریگاره به عنوان یک تمرین در تحلیل متنی، من از این متن در اینجا به عنوان تخته پرشی برای بحث کردن بر سر جنبههایی از رابطه بین تاریخگرایی و نظریه روانکاوی استفاده میکنم.
این رابطه توسط عنوان متن ایریگاره برانگیخته شده است. این عنوان، که ایریگاره اظهار کرد برای بسیاری از تحلیلگرانی که مخاطب این مقاله بودند، غیر قابل درک است، به عنوان کتاب کارل مارکس، فقر فلسفه (۱۸۴۷) اشاره دارد. اثر مارکس حملهای است بر علیه دکترین اقتصادی پرودون، که مارکس او را متهم به نادیده گرفتن نسبیت تاریخی مقولات اقتصادی میکند. مارکس ادعا میکند که...
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/historicism-and-lacanian-theory
@EngareNet
@Socionet
🖋 دیلان ایوانز، پژوهشگر نظریات ژاک لاکان و برگردانِ مانی بورستانی
📍در سال ۱۹۷۷، لوس ایریگاره یک مقاله پرشور بنام “فقر روانکاوی” را در مجله نقد، منتشر کرد. این متن که یک پارچه بهم بافته شده از ارجاعات غنی و متنوع و طنینهای شاعرانهست، سزاوار خوانشی دقیق است. با این حال، بجای استفاده از مقاله ایریگاره به عنوان یک تمرین در تحلیل متنی، من از این متن در اینجا به عنوان تخته پرشی برای بحث کردن بر سر جنبههایی از رابطه بین تاریخگرایی و نظریه روانکاوی استفاده میکنم.
این رابطه توسط عنوان متن ایریگاره برانگیخته شده است. این عنوان، که ایریگاره اظهار کرد برای بسیاری از تحلیلگرانی که مخاطب این مقاله بودند، غیر قابل درک است، به عنوان کتاب کارل مارکس، فقر فلسفه (۱۸۴۷) اشاره دارد. اثر مارکس حملهای است بر علیه دکترین اقتصادی پرودون، که مارکس او را متهم به نادیده گرفتن نسبیت تاریخی مقولات اقتصادی میکند. مارکس ادعا میکند که...
🔗 متن کامل را در #انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/historicism-and-lacanian-theory
@EngareNet
@Socionet
🔰 ایدههای شکست خورده؛ «گشت» بازگشت
🖋 میلاد علوی/ شرق
هیچ یک از این ایدهها اما از قرار معلوم آنطور که باید و شاید نتوانسته اهداف مدنظر مقامات را فراهم کند. حتی انتشار فیلمهای متفاوت در شبکههای اجتماعی از برخورد با زنان و مردان «بی حجاب» هم از دید مقامات، بساط «بیحجابی» را در جامعه جمع نکرد تا امروز، ۲۵ تیر ۱۴۰۲، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی در شرایطی خبر از «بازگشت گشت ارشاد به خیابانها» داد که ۷ ماه و ۱۲ روز پیش، دادستان کل جمهوری اسلامی در اظهاراتی، رسما پایان «گشت ارشاد» را اعلام کرده و گفته بود: «گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همانجایی که در گذشته تأسیس شد، از همانجا نیز تعطیل شد.»
«وضع حجاب، آنقدر ساختارشکن نیست که برایش هزینه سنگین کنیم»
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا ، خود را «فردی کاملا معتقد به حجاب» معرفی کرده و تاکید میکند: «معتقدم زنانی که در جمهوری اسلامی زندگی میکنند باید با اختیار خودشان حجاب را انتخاب کنند. تصورم این است که هر رفتاری که موجب شود افرادی مانند من، دیگر نتوانند اقدامات صورت گرفته را توجیه کنند، کارهایی مثل گشت ارشاد، امری ناپسند است.» او همچنین میگوید: «در سال گذشته گشت ارشاد یک اتفاقی را در جامعه رقم زد که پس از آن، مهسا امینی، وضعیت حجاب در جامعه مقداری رها شد اما این رها شدن، در حدی نیست که هنجارشکنی گسترده به وجود آورده باشد. فضای فعلی حجاب واقعا فضای ساختارشکنی نیست که برایش هزینهای بکنیم که آن هزینه به مراتب سنگینتر از عایدیاش باشد.»
«گشت ارشاد باشد» اما بشرطها و شروطها
مهاجری میگوید: «گشت ارشاد اگر شرایطی بر آن حاکم باشد، چیز بدی نیست. این شرایط عبارتند از: اولا معنایش فقط ارشاد باشد، یعنی راهنمایی کردن باشد نه بیشتر. دوما، قیافه پلیس نداشته باشد. ارشاد با پلس نیست، مگر ما طالبانیم؟ مگر مثل دوران قبلی عربستانیم؟ گشت ارشاد باید برای ارشاد باشد بنابراین نباید در شکل و شمایل پلس باشد. سوما افرادی که میخواهند ارشاد کنند، مدتها باید مورد آموزش قرار گرفته باشند. باید روان شناس باشند و مطالعات جامعه شناسی و رفتار شناسی داشته باشد و فردی کاملا اخلاقی باشد و عصبانی نشود.» او همچنین خواستار تعریف دقیق مصادیق «برهنگی» و «بی حجابی» و «مجازات» آن از سوی مقامات مسئول شد.
«کدام قانون به گشت ارشاد اجازه فعالیت داده است؟»
علی متجهدزاده، وکیل دادگستری، درباره گشت ارشاد و آینده آن، میگوید: «درباره گشت ارشاد سوالات و ابهامات بسیاری مطرح است. باید پاسخ دهند دلیل جمع شدن گشت ارشاد چه بود؟ اعتراضات پس از فوت مهسا امینی یا تغییر ساختار؟ گشت ارشاد امروز چه تفاوتی با دیروز دارد؟ اساسا نیروی انتظامی و قوه قضائیه باید پاسخ دهند که گشت ارشاد قرار است بر مبنای کدام قانون فعالیت کنند؟ کدام دستورالعمل حدود اختیارات آنان را روشن کرده است؟ جایگاه حقوقی گشت ارشاد چیست؟.»
«مسئولیت اقدامات گشت ارشاد تماما برعهده قوه قضائیه و نیروی انتظامی است»
مجتهدزاده با تاکید بر اینکه نکته که «کسی جایگاه قانونی و شرح وظایف گشت ارشاد را اعلام نکرده است»، میگوید: «بر مبنای قانون، حمایت از حقوق عامه برعهده دادستان است و اگر ماموران گشت ارشاد اقدامی انجام دهند، دادستان موظف به ورود است. گشت ارشاد سراسر ابهام است و از قرار معلوم کسی دیگر نمیخواهد مسئولیت رسمی آنان و اقداماتشان را برعهده بگیرد اما باتوجه به اعلام موضوع از سوی نیروی انتظامی، این نهاد و قوه قضائیه نمیتوانند از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کنند و مسئولیت اقدامات آنان تماما متوجه این 2 نهاد است. این 2 نهاد باید نظارت ویژه و دقیق بر گشت ارشاد داشته باشند.»
«فرصت برای دستیابی به توافق با جامعه، بی نهایت نیست»
فاطمه علمدار، جامعه شناس اعلام خبر بازگشت گشت ارشاد به شهرها را اقدامی منفی و باعث از بین رفتن اندک پلهای موجود میان دولت و ملت ارزیابی کرده و میگوید: «مطالعات اجتماعی نشان میدهد که گفتگو تا زمانی ممکن است که فاصله میان جامعه و دولت، از حد معینی بیشتر نشده باشد. این یعنی فرصت برای گفتوگو با جامعه و رسیدن به توافق، بی نهایت نیست. جوامعی که به ثبات و امنیت مردمانشان اهمیت میدهند، بر حفظ و افزایش اعتماد اجتماعی مصر هستند اما خبر بازگشت گشت ارشاد اقدامی مغایر با این اصول است.»
او میگوید: « هر عقل سلیمی با نگاهی ساده به وضعیت فعلی، متوجه میشود که تحریک جامعهای که هنوز از وقایعی که پایان نپذیرفتهاند، فرسوده است و مرهمی برای زخمهایش نیافته، خطرناک است.»
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 میلاد علوی/ شرق
هیچ یک از این ایدهها اما از قرار معلوم آنطور که باید و شاید نتوانسته اهداف مدنظر مقامات را فراهم کند. حتی انتشار فیلمهای متفاوت در شبکههای اجتماعی از برخورد با زنان و مردان «بی حجاب» هم از دید مقامات، بساط «بیحجابی» را در جامعه جمع نکرد تا امروز، ۲۵ تیر ۱۴۰۲، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی در شرایطی خبر از «بازگشت گشت ارشاد به خیابانها» داد که ۷ ماه و ۱۲ روز پیش، دادستان کل جمهوری اسلامی در اظهاراتی، رسما پایان «گشت ارشاد» را اعلام کرده و گفته بود: «گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همانجایی که در گذشته تأسیس شد، از همانجا نیز تعطیل شد.»
«وضع حجاب، آنقدر ساختارشکن نیست که برایش هزینه سنگین کنیم»
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا ، خود را «فردی کاملا معتقد به حجاب» معرفی کرده و تاکید میکند: «معتقدم زنانی که در جمهوری اسلامی زندگی میکنند باید با اختیار خودشان حجاب را انتخاب کنند. تصورم این است که هر رفتاری که موجب شود افرادی مانند من، دیگر نتوانند اقدامات صورت گرفته را توجیه کنند، کارهایی مثل گشت ارشاد، امری ناپسند است.» او همچنین میگوید: «در سال گذشته گشت ارشاد یک اتفاقی را در جامعه رقم زد که پس از آن، مهسا امینی، وضعیت حجاب در جامعه مقداری رها شد اما این رها شدن، در حدی نیست که هنجارشکنی گسترده به وجود آورده باشد. فضای فعلی حجاب واقعا فضای ساختارشکنی نیست که برایش هزینهای بکنیم که آن هزینه به مراتب سنگینتر از عایدیاش باشد.»
«گشت ارشاد باشد» اما بشرطها و شروطها
مهاجری میگوید: «گشت ارشاد اگر شرایطی بر آن حاکم باشد، چیز بدی نیست. این شرایط عبارتند از: اولا معنایش فقط ارشاد باشد، یعنی راهنمایی کردن باشد نه بیشتر. دوما، قیافه پلیس نداشته باشد. ارشاد با پلس نیست، مگر ما طالبانیم؟ مگر مثل دوران قبلی عربستانیم؟ گشت ارشاد باید برای ارشاد باشد بنابراین نباید در شکل و شمایل پلس باشد. سوما افرادی که میخواهند ارشاد کنند، مدتها باید مورد آموزش قرار گرفته باشند. باید روان شناس باشند و مطالعات جامعه شناسی و رفتار شناسی داشته باشد و فردی کاملا اخلاقی باشد و عصبانی نشود.» او همچنین خواستار تعریف دقیق مصادیق «برهنگی» و «بی حجابی» و «مجازات» آن از سوی مقامات مسئول شد.
«کدام قانون به گشت ارشاد اجازه فعالیت داده است؟»
علی متجهدزاده، وکیل دادگستری، درباره گشت ارشاد و آینده آن، میگوید: «درباره گشت ارشاد سوالات و ابهامات بسیاری مطرح است. باید پاسخ دهند دلیل جمع شدن گشت ارشاد چه بود؟ اعتراضات پس از فوت مهسا امینی یا تغییر ساختار؟ گشت ارشاد امروز چه تفاوتی با دیروز دارد؟ اساسا نیروی انتظامی و قوه قضائیه باید پاسخ دهند که گشت ارشاد قرار است بر مبنای کدام قانون فعالیت کنند؟ کدام دستورالعمل حدود اختیارات آنان را روشن کرده است؟ جایگاه حقوقی گشت ارشاد چیست؟.»
«مسئولیت اقدامات گشت ارشاد تماما برعهده قوه قضائیه و نیروی انتظامی است»
مجتهدزاده با تاکید بر اینکه نکته که «کسی جایگاه قانونی و شرح وظایف گشت ارشاد را اعلام نکرده است»، میگوید: «بر مبنای قانون، حمایت از حقوق عامه برعهده دادستان است و اگر ماموران گشت ارشاد اقدامی انجام دهند، دادستان موظف به ورود است. گشت ارشاد سراسر ابهام است و از قرار معلوم کسی دیگر نمیخواهد مسئولیت رسمی آنان و اقداماتشان را برعهده بگیرد اما باتوجه به اعلام موضوع از سوی نیروی انتظامی، این نهاد و قوه قضائیه نمیتوانند از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کنند و مسئولیت اقدامات آنان تماما متوجه این 2 نهاد است. این 2 نهاد باید نظارت ویژه و دقیق بر گشت ارشاد داشته باشند.»
«فرصت برای دستیابی به توافق با جامعه، بی نهایت نیست»
فاطمه علمدار، جامعه شناس اعلام خبر بازگشت گشت ارشاد به شهرها را اقدامی منفی و باعث از بین رفتن اندک پلهای موجود میان دولت و ملت ارزیابی کرده و میگوید: «مطالعات اجتماعی نشان میدهد که گفتگو تا زمانی ممکن است که فاصله میان جامعه و دولت، از حد معینی بیشتر نشده باشد. این یعنی فرصت برای گفتوگو با جامعه و رسیدن به توافق، بی نهایت نیست. جوامعی که به ثبات و امنیت مردمانشان اهمیت میدهند، بر حفظ و افزایش اعتماد اجتماعی مصر هستند اما خبر بازگشت گشت ارشاد اقدامی مغایر با این اصول است.»
او میگوید: « هر عقل سلیمی با نگاهی ساده به وضعیت فعلی، متوجه میشود که تحریک جامعهای که هنوز از وقایعی که پایان نپذیرفتهاند، فرسوده است و مرهمی برای زخمهایش نیافته، خطرناک است.»
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
حکم تخلیه "خانه کودک ناصرخسرو" تا پایان تیرماه توسط شهرداری تهران
آیا نباید مانند "خانه اندیشمندان علوم انسانی" از "خانه کودکان کار، محروم از تحصیل و فقیر" دفاع کرد؟
#صدای_کودکان_کار باشیم.
بازنشر از دیگر شهر
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
آیا نباید مانند "خانه اندیشمندان علوم انسانی" از "خانه کودکان کار، محروم از تحصیل و فقیر" دفاع کرد؟
#صدای_کودکان_کار باشیم.
بازنشر از دیگر شهر
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 توسل به راهکار پلیسی برای بازگشت حجاب
🖋گفتگوی سیمین کاظمی با جهان صنعت
بازگرداندن خودروهای گشت ارشاد، حکایت از آن دارد که برآیند همه همفکری ها و رایزنی های ده ماه گذشته در مجموعه دستگاه های مسوول این بوده که بازهم برای مواجهه با مساله فرهنگی پوشش به راهکار پلیسی متوسل شوند. در واقع رجوع به یک راهکار شکست خورده نشان دهتده درماندگی در برخورد با پوشش زنان است.
حجاب مساله ای نیست که با آوردن ماشین پلیس به خیابان مورد پذیرش زنان قرار گیرد. قبلا هم چنین راهی با شکست مواجه شده است و امتحان مجدد آن تبعاتی همچون ایجاد تنش و تقابل بین پلیس و مردم را به دنبال خواهد داشت.
این که پلیس راسا و بدون اینکه منتظر مجلس بماند، می خواهد در مساله حجاب مداخله کند، نشان دهنده آن است که حجاب تحت فشار برخی کانون های قدرت به صورت یک اورژانس و امر فوری درآمده است. از طرف دیگر احتمالا این تصور وجود دارد که رایزنی در مجلس به دلیل حساسیت موضوع به درازا بکشد و در این فاصله بی حجابی گسترش پیدا کند و فشارها بر دولت نیز بیشتر شود، برای همین منتطر قانون گذاری نماندند و پلیس مجددا می خواهد وارد عمل شود.
اگر در میان مسوولان این نتیجه حاصل شود که پوشش یک مساله شخصی است که نمی تواند در قلمرو نفوذ و دخالت دولت باشد، آن گاه مساله حجاب با کمترین هزینه و تبعات حل خواهد شد. مداخله دولت موجب شده حجاب از صورت یک توصیه مذهبی یا امر فرهنگی خارج شود و به یک امر سیاسی تبدیل شود، برای همین مساله پیچیده و لاینحل به نظر می رسد.
متن کامل مصاحبه و گزارش در روزنامه جهان صنعت
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋گفتگوی سیمین کاظمی با جهان صنعت
بازگرداندن خودروهای گشت ارشاد، حکایت از آن دارد که برآیند همه همفکری ها و رایزنی های ده ماه گذشته در مجموعه دستگاه های مسوول این بوده که بازهم برای مواجهه با مساله فرهنگی پوشش به راهکار پلیسی متوسل شوند. در واقع رجوع به یک راهکار شکست خورده نشان دهتده درماندگی در برخورد با پوشش زنان است.
حجاب مساله ای نیست که با آوردن ماشین پلیس به خیابان مورد پذیرش زنان قرار گیرد. قبلا هم چنین راهی با شکست مواجه شده است و امتحان مجدد آن تبعاتی همچون ایجاد تنش و تقابل بین پلیس و مردم را به دنبال خواهد داشت.
این که پلیس راسا و بدون اینکه منتظر مجلس بماند، می خواهد در مساله حجاب مداخله کند، نشان دهنده آن است که حجاب تحت فشار برخی کانون های قدرت به صورت یک اورژانس و امر فوری درآمده است. از طرف دیگر احتمالا این تصور وجود دارد که رایزنی در مجلس به دلیل حساسیت موضوع به درازا بکشد و در این فاصله بی حجابی گسترش پیدا کند و فشارها بر دولت نیز بیشتر شود، برای همین منتطر قانون گذاری نماندند و پلیس مجددا می خواهد وارد عمل شود.
اگر در میان مسوولان این نتیجه حاصل شود که پوشش یک مساله شخصی است که نمی تواند در قلمرو نفوذ و دخالت دولت باشد، آن گاه مساله حجاب با کمترین هزینه و تبعات حل خواهد شد. مداخله دولت موجب شده حجاب از صورت یک توصیه مذهبی یا امر فرهنگی خارج شود و به یک امر سیاسی تبدیل شود، برای همین مساله پیچیده و لاینحل به نظر می رسد.
متن کامل مصاحبه و گزارش در روزنامه جهان صنعت
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 چرا گشتهای ارشاد بازگشتند؟
🖋 مهران صولتی
در یکی دو روز گذشته رویدادهایی در سطح تهران اتفاق افتاد که گمانه بازگشت گشت های ارشاد را تقویت می کرد. ضبط یک ویدئوی ارعاب آمیز که در آن افرادی ناشناس زنان مخالف با حجاب اجباری را به برخورد سخت در صورت قانون شکنی تهدید می کردند در کنار حضور پراکنده برخی از ون های معروف از این جمله بودند. امروز اما سخنگوی فراجا رسما اعلام کرد که؛ از یکشنبه ۲۵ تیرماه گشت های خودرویی و پیاده پلیس در تمام شهرستان ها مستقر شده، با زنان بد حجاب برخورد کرده و پرونده آنان را به قوه قضاییه می فرستد.
همین سه ماه پیش بود که فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که از شنبه ۲۶ فروردین ماه برخورد با بی حجابی وارد فاز عملیاتی شده و پلیس با بهره گیری از فن آوری های شناخت چهره عزم جزم خود را در این زمینه به نمایش می گذارد. اما هر چه جلوتر آمدیم به نظر می رسید که به دلیل در پیش بودن انتخابات مجلس از یک سو و فراگیری حضور زنان مخالف حجاب اجباری در سطح کلان شهرها از سوی دیگر فعلا نظام سیاسی نوعی مدارای هوشمندانه را در پیش گرفته است. حال اما ورود رسمی گشت ارشاد به خیابان ها آیا از سیاست جدیدی در بالاترین سطوح حکومت خبر می دهد؟
- فرصت طلایی محرم: در حالی که تنها چند روز به آغاز محرم باقی مانده است به نظر می رسد که بهنگام ترین زمان برای ورود پلیس فرارسیده است. آیینی که می تواند برخورد با زنان مخالف با حجاب اجباری را مشروعیت بخشیده و هر گونه رفتار متفاوت زنان را به ضدیت با ارزش های عاشورایی منتسب کند. از سوی دیگر حداقل در دهه اول محرم خیابان ها از سوی مذهبی ها تسخیر و هر گونه خیزش احتمالی معترضان توسط مردم عزادار کنترل خواهد شد. به عبارت دیگر هر گونه پیامد اعتراض به برخورد گشت ارشاد در این فرصت طلایی می تواند کنترل و خنثی شود.
- دلجویی حکومت از رادیکال ها: در حالی که مصلحت اندیشی نظام سیاسی بعد از فروکش کردن جنبش زن، زندگی، آزادی بسیاری از حامیان انقلابی حکومت را به خشم آورده و احتمال برخوردهای خودسرانه و هزینه زای آنان را افزایش داده بود مجموعه سران قوا کوشیدند تا با تصویب قوانین جدید مقابله با بی حجابی آبی بر آتش پرلهیب مخالفان بریزند. اقدامی که اگر چه تا حدی موثر بود ولی نتوانست پایان بخش مناقشه جاری باشد. اما اکنون به نظر می رسد حکومت به دلیل جنبه هویتی محرم برای رادیکال ها چاره ای جز بازگشت گشت های ارشاد نداشته است.
- اوجگیری روند خالص سازی: یکدست سازی حکومت برخی از زخم های کهنه در میان خودی ها را گشود و به شکاف های بالقوه در میان آن ها فعلیت بخشید. بیشترین فاصله نیز اکنون میان حامیان قالیباف و جبهه پایداری مشهود است. جبهه پایداری با تاکید بر اهمیت خالص سازی نیروهای انقلابی در صدد پیروزی در انتخابات مجلس و حذف طیف قالیباف است حال آن که قالیباف هم با ارزیابی افول بی سابقه محبوبیت رییسی در افکار عمومی اسب خود را برای رقابت با او در انتخابات ۱۴۰۴ زین کرده و مایل است که دوران صدارت خود بر مجلس را تا آن زمان تمدید نماید.
نکته پایانی
به جز مفروضات ذکر شده به نظر می رسد که اطمینان نسبی حکومت از دور بودن لحظه مهسایی، پرهزینه بودن جنبش پاییز گذشته، افول قدرت نمایی براندازان، فروکش کردن فعالیت خارج نشینان و افزایش تنگناهای معیشتی در تصمیم برای احیای گشت های ارشاد نقش داشته است. تاریخ اما نشان داده است که خطیرترین مواجهه با جامعه ای جنبشی، مطالبه گر و رشید، همراه با خواست های انباشت شده و فریادهای شنیده نشده، تکیه بر آرامش موقت آن است.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 مهران صولتی
در یکی دو روز گذشته رویدادهایی در سطح تهران اتفاق افتاد که گمانه بازگشت گشت های ارشاد را تقویت می کرد. ضبط یک ویدئوی ارعاب آمیز که در آن افرادی ناشناس زنان مخالف با حجاب اجباری را به برخورد سخت در صورت قانون شکنی تهدید می کردند در کنار حضور پراکنده برخی از ون های معروف از این جمله بودند. امروز اما سخنگوی فراجا رسما اعلام کرد که؛ از یکشنبه ۲۵ تیرماه گشت های خودرویی و پیاده پلیس در تمام شهرستان ها مستقر شده، با زنان بد حجاب برخورد کرده و پرونده آنان را به قوه قضاییه می فرستد.
همین سه ماه پیش بود که فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که از شنبه ۲۶ فروردین ماه برخورد با بی حجابی وارد فاز عملیاتی شده و پلیس با بهره گیری از فن آوری های شناخت چهره عزم جزم خود را در این زمینه به نمایش می گذارد. اما هر چه جلوتر آمدیم به نظر می رسید که به دلیل در پیش بودن انتخابات مجلس از یک سو و فراگیری حضور زنان مخالف حجاب اجباری در سطح کلان شهرها از سوی دیگر فعلا نظام سیاسی نوعی مدارای هوشمندانه را در پیش گرفته است. حال اما ورود رسمی گشت ارشاد به خیابان ها آیا از سیاست جدیدی در بالاترین سطوح حکومت خبر می دهد؟
- فرصت طلایی محرم: در حالی که تنها چند روز به آغاز محرم باقی مانده است به نظر می رسد که بهنگام ترین زمان برای ورود پلیس فرارسیده است. آیینی که می تواند برخورد با زنان مخالف با حجاب اجباری را مشروعیت بخشیده و هر گونه رفتار متفاوت زنان را به ضدیت با ارزش های عاشورایی منتسب کند. از سوی دیگر حداقل در دهه اول محرم خیابان ها از سوی مذهبی ها تسخیر و هر گونه خیزش احتمالی معترضان توسط مردم عزادار کنترل خواهد شد. به عبارت دیگر هر گونه پیامد اعتراض به برخورد گشت ارشاد در این فرصت طلایی می تواند کنترل و خنثی شود.
- دلجویی حکومت از رادیکال ها: در حالی که مصلحت اندیشی نظام سیاسی بعد از فروکش کردن جنبش زن، زندگی، آزادی بسیاری از حامیان انقلابی حکومت را به خشم آورده و احتمال برخوردهای خودسرانه و هزینه زای آنان را افزایش داده بود مجموعه سران قوا کوشیدند تا با تصویب قوانین جدید مقابله با بی حجابی آبی بر آتش پرلهیب مخالفان بریزند. اقدامی که اگر چه تا حدی موثر بود ولی نتوانست پایان بخش مناقشه جاری باشد. اما اکنون به نظر می رسد حکومت به دلیل جنبه هویتی محرم برای رادیکال ها چاره ای جز بازگشت گشت های ارشاد نداشته است.
- اوجگیری روند خالص سازی: یکدست سازی حکومت برخی از زخم های کهنه در میان خودی ها را گشود و به شکاف های بالقوه در میان آن ها فعلیت بخشید. بیشترین فاصله نیز اکنون میان حامیان قالیباف و جبهه پایداری مشهود است. جبهه پایداری با تاکید بر اهمیت خالص سازی نیروهای انقلابی در صدد پیروزی در انتخابات مجلس و حذف طیف قالیباف است حال آن که قالیباف هم با ارزیابی افول بی سابقه محبوبیت رییسی در افکار عمومی اسب خود را برای رقابت با او در انتخابات ۱۴۰۴ زین کرده و مایل است که دوران صدارت خود بر مجلس را تا آن زمان تمدید نماید.
نکته پایانی
به جز مفروضات ذکر شده به نظر می رسد که اطمینان نسبی حکومت از دور بودن لحظه مهسایی، پرهزینه بودن جنبش پاییز گذشته، افول قدرت نمایی براندازان، فروکش کردن فعالیت خارج نشینان و افزایش تنگناهای معیشتی در تصمیم برای احیای گشت های ارشاد نقش داشته است. تاریخ اما نشان داده است که خطیرترین مواجهه با جامعه ای جنبشی، مطالبه گر و رشید، همراه با خواست های انباشت شده و فریادهای شنیده نشده، تکیه بر آرامش موقت آن است.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 جهان بدون فقر ممکن است
🖋 نازنین افتخار/ پیام ما
از 730 میلیون فقیر در کل جهان، تقریباً دو سوم آنها در کشورهای با درآمد متوسط زندگی میکنند.
تا پیش از انتشار نتایج آخرین گزارش فقر چند بعدی در سال 2023، ممکن بود به نظر بعضیها برسد که رسیدن به جهانی بدون فقر که از اهداف توسعه پایدار نیز است، ممکن نیست. اما این گزارش با بررسی و تجزیه و تحلیل دادههای 81 کشور طی 22 سال (از سال 2000 تا 2022) یعنی حدوداً از سال 1378 تا 1400، نشان داده که 25 کشور از این بین، طی فقط 15 سال توانستهاند فقر چند بعدی را به نصف برسانند. به طور مثال وضعیت فقر در هند به طور قابل توجهی کاهشی شده تاحدی که 415 میلیون نفر در بازه زمانی 15 ساله بین سالهای 2005 و 2006 تا سالهای 2019 و 2021، از فقر چندبعدی رها شدند. همچنین 69 میلیون نفر در چین در فاصله سالهای 2010 تا 2014 و 8 میلیوون نفر در فاصله بین سالهای 2012 تا 2017 از شر فقر خلاص شدند.
566 میلیون نفر یا نیمی از جمعیت افرادی که درگیر فقر شدید هستند را کودکان زیر 18 سال تشکیل میدهند.
این گزارش میگوید که نتایج بررسیها نشان داده که کشورها بیشتر در دورههای بین 4 تا 12 ساله توانستهاند فقر چندبعدی را در کشورهایشان به نصف برسانند و به اهداف توسعه پایدار نزدیکتر شوند. بر این اساس، پیشبینی شده است که در طولانیترین حالت هر کشوری بسته به شرایط خودش نهایتاً تا 15 سال بتواند حداقل فقر چندبعدی را به نصف برساند. البته این گزارش تأکید کرده است که علیرغم این روندهای دلگرمکنندهٔ کاهش فقر، فقدان دادههای پس از همهگیری برای اکثر 110 کشور تحت پوشش این شاخص جهانی، درک ما از اثرات همهگیری بر فقر را محدود کرده است. چنانچه «پدرو کونسیسائو»، مدیر دفتر گزارش توسعه انسانی، در این باره گفته است: «قرار بود تا سال 2030 اهداف توسعه پایدار عملی شود و دادهها نشان میدهد که دستکم تا پیش از همهگیری کرونا با روند پیشرفت ثابتی در کاهش فقر چند بعدی موفق بودهایم. با این حال اما نمیتوانیم چشممان را بر تأثیرات منفی همهگیری ببندیم. به ویژه اینکه در بعد آموزش پیامدهای منفی بلندمدتی پیش آمد. از این رو ضروری است که تلاشهای سیاستی برای بازگرداندن روند کاهش فقر به مسیر اصلی پیش از کرونا متوقف نشود.»
بیش از 18 درصد جمعیت جهان، درگیر فقر شدید
طبق گزارش سال 2023، 1.1 میلیارد از 6.1 میلیارد نفر در 110 کشور جهان با فقر شدید و چندبعدی دست و پنجه نرم میکنند. این یعنی بیش از 18 درصد مردم دنیا اسیر فقر شدید هستند. بیشتر این فقرا در کشورهای جنوب صحرای آفریقا که جمعیتی 534 میلیونی را تشکیل میدهند و جنوب آسیا با جمعیتی 389 میلیونی زندگی میکنند. به بیان دیگر طبق دادههای این گزارش از هر شش نفر فقیر، پنج نفر فقیرند. همچنین از 730 میلیون فقیر در کل جهان تقریباً دو سوم آنها در کشورهای با درآمد متوسط زندگی میکنند. نکته جالب توجه در این دادهها این است که کشورهای کم درآمد فقط 10 درصد از جمعیت افراد فقیری که با فقر چندبعدی دست و پنجه نرم میکنند را تشکیل میدهند. با این حال اما 35 درصد از کل فقرا در این کشورها ساکن هستند. به علاوه فقر عمدتاً مناطق روستایی را تحت تأثیر قرار می دهد و 84 درصد از کل افراد فقیر در مناطق روستایی زندگی می کنند. مناطق روستایی در تمام مناطق جهان فقیرتر از مناطق شهری هستند.
فقر در میان کودکان همچنان ادامه دارد
این گزارش تأکید میکند که هرچند امید به کاهش فقر افزایش پیدا کرده، اما تأثیرات همهگیری بر کودکانی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند، شدیدتر از بزرگسالان است. گزارش شاخص فقر چندبعدی میگوید که 566 میلیون نفر یا نیمی از جمعیت افرادی که درگیر فقر شدید هستند را کودکان زیر 18 سال تشکیل میدهند. همچنین نرخ فقر در میان کودکان 27.7 درصد و در میان بزرگسالان 13.4 درصد است. در بیش از نیمی از کشورهای تحت پوشش از نظر آماری، کاهش معناداری در فقر کودکان دیده نشده است و کودکان، کندتر از بزرگسالان از فقر رها میشدند. به این معنی که کودکان همچنان از حضور در مدرسه محرومند و از سوء تغذیه رنج میبرند.
گزارش کامل در پیام ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 نازنین افتخار/ پیام ما
از 730 میلیون فقیر در کل جهان، تقریباً دو سوم آنها در کشورهای با درآمد متوسط زندگی میکنند.
تا پیش از انتشار نتایج آخرین گزارش فقر چند بعدی در سال 2023، ممکن بود به نظر بعضیها برسد که رسیدن به جهانی بدون فقر که از اهداف توسعه پایدار نیز است، ممکن نیست. اما این گزارش با بررسی و تجزیه و تحلیل دادههای 81 کشور طی 22 سال (از سال 2000 تا 2022) یعنی حدوداً از سال 1378 تا 1400، نشان داده که 25 کشور از این بین، طی فقط 15 سال توانستهاند فقر چند بعدی را به نصف برسانند. به طور مثال وضعیت فقر در هند به طور قابل توجهی کاهشی شده تاحدی که 415 میلیون نفر در بازه زمانی 15 ساله بین سالهای 2005 و 2006 تا سالهای 2019 و 2021، از فقر چندبعدی رها شدند. همچنین 69 میلیون نفر در چین در فاصله سالهای 2010 تا 2014 و 8 میلیوون نفر در فاصله بین سالهای 2012 تا 2017 از شر فقر خلاص شدند.
566 میلیون نفر یا نیمی از جمعیت افرادی که درگیر فقر شدید هستند را کودکان زیر 18 سال تشکیل میدهند.
این گزارش میگوید که نتایج بررسیها نشان داده که کشورها بیشتر در دورههای بین 4 تا 12 ساله توانستهاند فقر چندبعدی را در کشورهایشان به نصف برسانند و به اهداف توسعه پایدار نزدیکتر شوند. بر این اساس، پیشبینی شده است که در طولانیترین حالت هر کشوری بسته به شرایط خودش نهایتاً تا 15 سال بتواند حداقل فقر چندبعدی را به نصف برساند. البته این گزارش تأکید کرده است که علیرغم این روندهای دلگرمکنندهٔ کاهش فقر، فقدان دادههای پس از همهگیری برای اکثر 110 کشور تحت پوشش این شاخص جهانی، درک ما از اثرات همهگیری بر فقر را محدود کرده است. چنانچه «پدرو کونسیسائو»، مدیر دفتر گزارش توسعه انسانی، در این باره گفته است: «قرار بود تا سال 2030 اهداف توسعه پایدار عملی شود و دادهها نشان میدهد که دستکم تا پیش از همهگیری کرونا با روند پیشرفت ثابتی در کاهش فقر چند بعدی موفق بودهایم. با این حال اما نمیتوانیم چشممان را بر تأثیرات منفی همهگیری ببندیم. به ویژه اینکه در بعد آموزش پیامدهای منفی بلندمدتی پیش آمد. از این رو ضروری است که تلاشهای سیاستی برای بازگرداندن روند کاهش فقر به مسیر اصلی پیش از کرونا متوقف نشود.»
بیش از 18 درصد جمعیت جهان، درگیر فقر شدید
طبق گزارش سال 2023، 1.1 میلیارد از 6.1 میلیارد نفر در 110 کشور جهان با فقر شدید و چندبعدی دست و پنجه نرم میکنند. این یعنی بیش از 18 درصد مردم دنیا اسیر فقر شدید هستند. بیشتر این فقرا در کشورهای جنوب صحرای آفریقا که جمعیتی 534 میلیونی را تشکیل میدهند و جنوب آسیا با جمعیتی 389 میلیونی زندگی میکنند. به بیان دیگر طبق دادههای این گزارش از هر شش نفر فقیر، پنج نفر فقیرند. همچنین از 730 میلیون فقیر در کل جهان تقریباً دو سوم آنها در کشورهای با درآمد متوسط زندگی میکنند. نکته جالب توجه در این دادهها این است که کشورهای کم درآمد فقط 10 درصد از جمعیت افراد فقیری که با فقر چندبعدی دست و پنجه نرم میکنند را تشکیل میدهند. با این حال اما 35 درصد از کل فقرا در این کشورها ساکن هستند. به علاوه فقر عمدتاً مناطق روستایی را تحت تأثیر قرار می دهد و 84 درصد از کل افراد فقیر در مناطق روستایی زندگی می کنند. مناطق روستایی در تمام مناطق جهان فقیرتر از مناطق شهری هستند.
فقر در میان کودکان همچنان ادامه دارد
این گزارش تأکید میکند که هرچند امید به کاهش فقر افزایش پیدا کرده، اما تأثیرات همهگیری بر کودکانی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند، شدیدتر از بزرگسالان است. گزارش شاخص فقر چندبعدی میگوید که 566 میلیون نفر یا نیمی از جمعیت افرادی که درگیر فقر شدید هستند را کودکان زیر 18 سال تشکیل میدهند. همچنین نرخ فقر در میان کودکان 27.7 درصد و در میان بزرگسالان 13.4 درصد است. در بیش از نیمی از کشورهای تحت پوشش از نظر آماری، کاهش معناداری در فقر کودکان دیده نشده است و کودکان، کندتر از بزرگسالان از فقر رها میشدند. به این معنی که کودکان همچنان از حضور در مدرسه محرومند و از سوء تغذیه رنج میبرند.
گزارش کامل در پیام ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
مردمی که برای سرنگون کردن رژیم به خیابانها ریختند، با محمدرضا به این دلیل که فیالمثل دماغش زیادی گنده است یا حالت چشمهایش دل آدم را به هم میزند، دشمنی نداشتند. اگر به خون او تشنهاند، برای این است که سالهای دراز آنان را تحقیر کرده بود، برای این است که خونشان را به شیشه کرده بود، برای این است که پیش پا افتادهترین حقوقشان را پایمال کرده بود. برای این است که به جامعه دروغ میگفت، مردم را فریب میداد، حقشان را میبلعید و همه را احمق تصور میکرد.
🖋 احمد شاملو
گفتگو با هفتهنامه امید ایران-1358
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 احمد شاملو
گفتگو با هفتهنامه امید ایران-1358
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🔰 از نهادها دفاع کنید
🖋 تیموتی اسنایدر
🔄 بابک واحدی
نهادها به ما کمک میکنند منزلت و شأنمان را حفظ کنیم. اما آنها هم به کمک ما نیاز دارند. از «نهادهای ما» دم نزنید مگر این که واقعاً با تلاش در جهت حفظ و تقویتشان، آن ها را مال خود کنید. نهادها نمیتوانند از خودشان دفاع و محافظت کنند. اگر از همان ابتدای کار از آنها دفاع نکنیم، یکی پس از دیگری فرو خواهند ریخت. پس نهادی را که برایتان مهم است -یک دادگاه، یک روزنامه، یک قانون، یک #اتحادیه_کارگری - انتخاب کنید و پشت آن را بگیرید.
فرض ما معمولاً بر این است که نهادها به طور خودکار خودشان را در برابر حتی شدیدترین حملات مستقیم حفظ میکنند. این همان اشتباهی بود که یهودیان آلمان پس از تشکیل دولت هیتلر در مورد هیتلر و نازیها مرتکب شدند. مثلاً یادداشتِ سردبیرِ یکی از روزنامههای مشهور یهودیان آلمان در روز دوم فوریهی ۱۹۳۳ را در نظر بگیرید که گویای این اعتماد بیاساس و اشتباه بود:
«ما این ادعا را نمیپذیریم که میگوید آقای هیتلر و دوستانش، که حالا دیگر توانستهاند قدرت را همانطور که از مدتها پیش آرزویش را داشتند در دست بگیرند، آن طرحهایی را که [در روزنامههای نازیها] پیشنهاد میشوند به کار خواهند بست؛ آنها به یکباره حقوق اساسی یهودیان آلمان را از ایشان نخواهند گرفت، آنها را در گتوها حبس نخواهند کرد و دست اراذل حسود و قاتل را در آزار ایشان باز نخواند گذاشت. و دلیل این که عوامل مهم متعددی بر قدرت آنها مهار میزنند... و واضح است که آنها جرئت پا گذاشتن در این مسیر را ندارند. وقتی قدرتی، اروپایی شدید، کل فضای حاکم شما را به سمت تأمل اخلاقی در خویشتنتان سوق میدهد و از آن موضعِ اعتراضی پیشینتان دور میشوید.»
بسیاری از مردمان منطقی و اندیشمند آن زمانچنین دیدگاهی داشتند، چنان امروز هم خیلیها بر این دیدگاه هستند. خطا اینجاست که فرض بگیرید که حاکمان پس از رسیدن به قدرت از طریق نهادها نخواهند توانست آن نهادها را تغییر دهند و تخریب کنند. -حتی وقتی پیش از به قدرت رسیدن وعدهی این کار را داده باشند. انقلابیون گاه واقعاً قصد از بین بردن یکبارهی کل نهادها را دارند. بلشویکهای روسیه چنین نیتی داشتند. گاهی اوقات هم پویایی و کارکرد نهادها از آنها گرفته میشود و به تصویری توخالی از خودِ سابقشان تبدیل میشوند تا جای #مقاومت در برابر نظم جدید آن را تقویت کنند. این همان چیزی است که نازیها گلایششاتونگ می خواندند.
استقرار نظم جدید نازی کمتر از یک سال زمان برد. تا پایان سال ۱۹۳۳ آلمان به کشوری با حکومت تکحزبی تبدیل شده بود که در آن همهی نهادهای بزرگ به شدت تضعیف شدهبودند. در ماه نوامبر آن سال مقامات آلمان (بی هیچ مخالفتی) یک انتخابات پارلمانی و یک همه پرسی (در مورد مسالهای که پاسخ «صحیح» آن زا قبل مشخص بود) برگزار کردند تا نظم جدید را به تایید مردم برسانند. حتی برخی یهودیان آلمان هم به خواست رهبران نازی رأی دادند با این امید که نشان وفاداریشان موجب شود نظام جدید به آنها وفا کند؛ که امیدی بس واهی از آب در آمد.
📚 در برابر استبداد، نوشتهای تیموتی اسنایدر، نشر گمان، چاپ ششم، ۱۳۹۹
💡 #رسانه شمایید.لطفا در گروههای دانشجویی به اشتراک بگذارید.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 تیموتی اسنایدر
🔄 بابک واحدی
نهادها به ما کمک میکنند منزلت و شأنمان را حفظ کنیم. اما آنها هم به کمک ما نیاز دارند. از «نهادهای ما» دم نزنید مگر این که واقعاً با تلاش در جهت حفظ و تقویتشان، آن ها را مال خود کنید. نهادها نمیتوانند از خودشان دفاع و محافظت کنند. اگر از همان ابتدای کار از آنها دفاع نکنیم، یکی پس از دیگری فرو خواهند ریخت. پس نهادی را که برایتان مهم است -یک دادگاه، یک روزنامه، یک قانون، یک #اتحادیه_کارگری - انتخاب کنید و پشت آن را بگیرید.
فرض ما معمولاً بر این است که نهادها به طور خودکار خودشان را در برابر حتی شدیدترین حملات مستقیم حفظ میکنند. این همان اشتباهی بود که یهودیان آلمان پس از تشکیل دولت هیتلر در مورد هیتلر و نازیها مرتکب شدند. مثلاً یادداشتِ سردبیرِ یکی از روزنامههای مشهور یهودیان آلمان در روز دوم فوریهی ۱۹۳۳ را در نظر بگیرید که گویای این اعتماد بیاساس و اشتباه بود:
«ما این ادعا را نمیپذیریم که میگوید آقای هیتلر و دوستانش، که حالا دیگر توانستهاند قدرت را همانطور که از مدتها پیش آرزویش را داشتند در دست بگیرند، آن طرحهایی را که [در روزنامههای نازیها] پیشنهاد میشوند به کار خواهند بست؛ آنها به یکباره حقوق اساسی یهودیان آلمان را از ایشان نخواهند گرفت، آنها را در گتوها حبس نخواهند کرد و دست اراذل حسود و قاتل را در آزار ایشان باز نخواند گذاشت. و دلیل این که عوامل مهم متعددی بر قدرت آنها مهار میزنند... و واضح است که آنها جرئت پا گذاشتن در این مسیر را ندارند. وقتی قدرتی، اروپایی شدید، کل فضای حاکم شما را به سمت تأمل اخلاقی در خویشتنتان سوق میدهد و از آن موضعِ اعتراضی پیشینتان دور میشوید.»
بسیاری از مردمان منطقی و اندیشمند آن زمانچنین دیدگاهی داشتند، چنان امروز هم خیلیها بر این دیدگاه هستند. خطا اینجاست که فرض بگیرید که حاکمان پس از رسیدن به قدرت از طریق نهادها نخواهند توانست آن نهادها را تغییر دهند و تخریب کنند. -حتی وقتی پیش از به قدرت رسیدن وعدهی این کار را داده باشند. انقلابیون گاه واقعاً قصد از بین بردن یکبارهی کل نهادها را دارند. بلشویکهای روسیه چنین نیتی داشتند. گاهی اوقات هم پویایی و کارکرد نهادها از آنها گرفته میشود و به تصویری توخالی از خودِ سابقشان تبدیل میشوند تا جای #مقاومت در برابر نظم جدید آن را تقویت کنند. این همان چیزی است که نازیها گلایششاتونگ می خواندند.
استقرار نظم جدید نازی کمتر از یک سال زمان برد. تا پایان سال ۱۹۳۳ آلمان به کشوری با حکومت تکحزبی تبدیل شده بود که در آن همهی نهادهای بزرگ به شدت تضعیف شدهبودند. در ماه نوامبر آن سال مقامات آلمان (بی هیچ مخالفتی) یک انتخابات پارلمانی و یک همه پرسی (در مورد مسالهای که پاسخ «صحیح» آن زا قبل مشخص بود) برگزار کردند تا نظم جدید را به تایید مردم برسانند. حتی برخی یهودیان آلمان هم به خواست رهبران نازی رأی دادند با این امید که نشان وفاداریشان موجب شود نظام جدید به آنها وفا کند؛ که امیدی بس واهی از آب در آمد.
📚 در برابر استبداد، نوشتهای تیموتی اسنایدر، نشر گمان، چاپ ششم، ۱۳۹۹
💡 #رسانه شمایید.لطفا در گروههای دانشجویی به اشتراک بگذارید.
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegram
attach 📎
🔰 خطرات بیتفاوتی
🖋 الی ویزل، برگردان: عرفان ثابتی
«بیتفاوتی همیشه یار و یاورِ دشمن است، زیرا به متجاوز کمک میکند ــ نه به قربانیِ او، که وقتی احساس میکند که ازیادرفته دردش مضاعف میشود. اگر به وضع اسفناکِ زندانیان سیاسی، کودکانِ گرسنه و پناهجویانِ بیخانمان واکنش نشان ندهیم و با روشن کردن بارقهی امید در دلشان آنها را از احساس انزوا نرهانیم، انسانیتشان را انکار کردهایم. و با انکارِ انسانیتِ آنها، به انسانیتِ خودمان خیانت کردهایم.بنابراین، بیتفاوتی نه تنها نوعی گناه بلکه نوعی مجازات است. و این یکی از مهمترین درسهای تجربیات گستردهی این قرن دربارهی خیر و شر است.»
بیتردید، بیتفاوتی وسوسهانگیز ــ و حتی بیش از آن، اغواگر ــ است. بسیار آسانتر است که از قربانیان روی بگردانیم. بسیار آسانتر است که از چنین وقفههای غیرمنتظرهای در کار و رؤیاها و امیدهای خود بپرهیزیم. شریک شدن در یأس و درد و رنجِ دیگران دشوار و آزارنده است. اما آدمِ بیتفاوت برای همسایههایش هیچ اهمیتی قائل نیست. و، بنابراین، زندگیِ آنها برایش بیمعناست. او به درد و رنجِ پنهان و حتی آشکارِ دیگران بها نمیدهد. بیتفاوتی، «دیگری» را به پدیدهای انتزاعی تقلیل میدهد.
به عبارتی میتوان گفت که بیتفاوتی به آن درد و رنج همان چیزی است که انسان را از انسانیت تهی میکند. بیتفاوتی از خشم و نفرت خطرناکتر است. خشم گاهی میتواند خلّاق باشد. هنرمندِ خشمگین میتواند شعر فوقالعادهای بسراید یا سمفونیِ بسیار خوبی بیافریند. کسی که از مشاهدهی ظلم و بیعدالتی خشمگین است، میتواند به خاطر بشریت کارِ خارقالعادهای انجام دهد. اما بیتفاوتی هرگز خلّاق نیست. حتی نفرت هم گاهی میتواند به واکنشی بینجامد. شما با نفرت مبارزه میکنید. آن را محکوم میکنید. آن را برطرف میکنید.
در جامعهای که من در آن میزیستم، مردم سه دسته بودند: قاتلان، قربانیان و ناظران... ما [یهودیان] احساس میکردیم که به حالِ خود رها شدهو ازیادرفتهایم. همهی ما چنین احساسی داشتیم. و غمانگیز آنکه تنها مایهی تسلیِ خاطرمان این بود که فکر میکردیم که کسی از وجود آشویتس و تربلینکا آگاه نیست؛ فکر میکردیم که رهبران دنیای آزاد نمیدانند که پشتِ آن دروازههای سیاه و سیمخاردارها چه میگذرد؛ فکر میکردیم که آنها خبر ندارند که نیروهای هیتلر و همدستانشان بهعنوان بخشی از جنگ علیه متفقین، جنگی علیه یهودیان به راه انداختهاند. فکر میکردیم که اگر رهبران دنیای آزاد از این امر خبر داشتند، حتماً خود را به آب و آتش میزدند و مداخله میکردند، خشمگین و قاطع ابراز مخالفت میکردند، خطوط راهآهن منتهی به بیرکنائو را بمباران میکردند، فقط خطوط راهآهن را، فقط یک بار. اما بعدها فهمیدیم، دریافتیم و پی بردیم که وزارت دفاع آمریکا خبر داشت، وزارت امور خارجهی آمریکا خبر داشت.
متن کامل در instantveiw 🔻
بازنشر از آسو
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
🖋 الی ویزل، برگردان: عرفان ثابتی
«بیتفاوتی همیشه یار و یاورِ دشمن است، زیرا به متجاوز کمک میکند ــ نه به قربانیِ او، که وقتی احساس میکند که ازیادرفته دردش مضاعف میشود. اگر به وضع اسفناکِ زندانیان سیاسی، کودکانِ گرسنه و پناهجویانِ بیخانمان واکنش نشان ندهیم و با روشن کردن بارقهی امید در دلشان آنها را از احساس انزوا نرهانیم، انسانیتشان را انکار کردهایم. و با انکارِ انسانیتِ آنها، به انسانیتِ خودمان خیانت کردهایم.بنابراین، بیتفاوتی نه تنها نوعی گناه بلکه نوعی مجازات است. و این یکی از مهمترین درسهای تجربیات گستردهی این قرن دربارهی خیر و شر است.»
بیتردید، بیتفاوتی وسوسهانگیز ــ و حتی بیش از آن، اغواگر ــ است. بسیار آسانتر است که از قربانیان روی بگردانیم. بسیار آسانتر است که از چنین وقفههای غیرمنتظرهای در کار و رؤیاها و امیدهای خود بپرهیزیم. شریک شدن در یأس و درد و رنجِ دیگران دشوار و آزارنده است. اما آدمِ بیتفاوت برای همسایههایش هیچ اهمیتی قائل نیست. و، بنابراین، زندگیِ آنها برایش بیمعناست. او به درد و رنجِ پنهان و حتی آشکارِ دیگران بها نمیدهد. بیتفاوتی، «دیگری» را به پدیدهای انتزاعی تقلیل میدهد.
به عبارتی میتوان گفت که بیتفاوتی به آن درد و رنج همان چیزی است که انسان را از انسانیت تهی میکند. بیتفاوتی از خشم و نفرت خطرناکتر است. خشم گاهی میتواند خلّاق باشد. هنرمندِ خشمگین میتواند شعر فوقالعادهای بسراید یا سمفونیِ بسیار خوبی بیافریند. کسی که از مشاهدهی ظلم و بیعدالتی خشمگین است، میتواند به خاطر بشریت کارِ خارقالعادهای انجام دهد. اما بیتفاوتی هرگز خلّاق نیست. حتی نفرت هم گاهی میتواند به واکنشی بینجامد. شما با نفرت مبارزه میکنید. آن را محکوم میکنید. آن را برطرف میکنید.
در جامعهای که من در آن میزیستم، مردم سه دسته بودند: قاتلان، قربانیان و ناظران... ما [یهودیان] احساس میکردیم که به حالِ خود رها شدهو ازیادرفتهایم. همهی ما چنین احساسی داشتیم. و غمانگیز آنکه تنها مایهی تسلیِ خاطرمان این بود که فکر میکردیم که کسی از وجود آشویتس و تربلینکا آگاه نیست؛ فکر میکردیم که رهبران دنیای آزاد نمیدانند که پشتِ آن دروازههای سیاه و سیمخاردارها چه میگذرد؛ فکر میکردیم که آنها خبر ندارند که نیروهای هیتلر و همدستانشان بهعنوان بخشی از جنگ علیه متفقین، جنگی علیه یهودیان به راه انداختهاند. فکر میکردیم که اگر رهبران دنیای آزاد از این امر خبر داشتند، حتماً خود را به آب و آتش میزدند و مداخله میکردند، خشمگین و قاطع ابراز مخالفت میکردند، خطوط راهآهن منتهی به بیرکنائو را بمباران میکردند، فقط خطوط راهآهن را، فقط یک بار. اما بعدها فهمیدیم، دریافتیم و پی بردیم که وزارت دفاع آمریکا خبر داشت، وزارت امور خارجهی آمریکا خبر داشت.
متن کامل در instantveiw 🔻
بازنشر از آسو
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
Telegraph
خطرات بیتفاوتی
الی ویزل در خانوادهای یهودی در سایِت (Sighet)، شهر کوچکی در کوهستان کارپات در ترانسیلوانیا، به دنیا آمد. زبان مادریاش ییدیش بود و عبری را هم فرا گرفت، اما پس از الحاق این ناحیه به مجارستان در سال ۱۹۴۰، نازیها در سال ۱۹۴۴ به منظور «پاکسازیِ» این شهر از…
_قاضی: مظلومنمایی و دستپاچهگی و گریه کافیست، قسم بخور که حقیقت را بگویی و چیزی جز آن بر زبان نیاوری.
_متهم: قسم میخورم.
_قاضی: دستت را روی قرآن بگذار نه روی دفترچهی تلفن.
_متهم: چشم جناب.
_قاضی: آیا در فلان تاریخ و فلان روز در میادین عمومی و خیابانهای شلوغ، تو بودی که فریاد میزدی ارزش وطن به یک کفش است؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی صفوف کارگران و کشاورزان؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی مجسمههای قهرمانان و در قبرستان شهدا؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی مراکز داوطلبانه و جنگجویان قدیمی؟
_متهم: آری.
قاضی: و روبهروی گروههایی از مسافران و گردشگران؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی نشریهها و خبرگزاریهای؟
_متهم: آری.
_قاضی: وطن رویای کودکی و خاطرات پیری و دغدغهی جوانان و گورستان متجاوزان و حریصان و فدا شده به هر چیز است، به نظرت بیش از یک کفش ارزش ندارد؟ چرا؟ چرا؟
_متهم: پابرهنه بودم جناب!
🖋 محمد الماغوط
ترجمه سعید هلیچی
بازنشر از کانال شاید که آینده از آن ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]
_متهم: قسم میخورم.
_قاضی: دستت را روی قرآن بگذار نه روی دفترچهی تلفن.
_متهم: چشم جناب.
_قاضی: آیا در فلان تاریخ و فلان روز در میادین عمومی و خیابانهای شلوغ، تو بودی که فریاد میزدی ارزش وطن به یک کفش است؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی صفوف کارگران و کشاورزان؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی مجسمههای قهرمانان و در قبرستان شهدا؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی مراکز داوطلبانه و جنگجویان قدیمی؟
_متهم: آری.
قاضی: و روبهروی گروههایی از مسافران و گردشگران؟
_متهم: آری.
_قاضی: و روبهروی نشریهها و خبرگزاریهای؟
_متهم: آری.
_قاضی: وطن رویای کودکی و خاطرات پیری و دغدغهی جوانان و گورستان متجاوزان و حریصان و فدا شده به هر چیز است، به نظرت بیش از یک کفش ارزش ندارد؟ چرا؟ چرا؟
_متهم: پابرهنه بودم جناب!
🖋 محمد الماغوط
ترجمه سعید هلیچی
بازنشر از کانال شاید که آینده از آن ما
🏌♂ رسانه ما شمایید. لطفاً به اشتراک بگذارید.
[ شبکه جامعهشناسی | رویدادنگار علوم انسانی | کاریابی علوم اجتماعی | انگاره ]