Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تحقیق درباره ۷ اکتبر
مستندی درباره حمله حماس به اسرائیل
«تحقیق درباره ۷ اکتبر» نام مستندی تکاندهنده از واحد تحقیقات شبکه الجزیره است. این فیلم نه تنها بهخاطر پرداختن به ابعاد گوناگون یکی از حساسترین موضوعات روز دنیا، بلکه بهخاطر شکل روایتش نیز، اثری ممتاز و در خور توجه است.
هجوم حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر، سیاست خاورمیانه را دگرگون کرد. با این حال، آنچه در هیاهوی رسانهها روایت شد، همچنان برای بسیاری محل ابهام است.
واحد تحقیقات الجزیره تحلیلی به سبک تحقیقات جنایی و گزارشهای پزشکی قانونی از رویدادهای آن روز انجام داده و برای نخستین بار روایتی کامل از آنچه در روز هفتم اکتبر اتفاق افتاده ارائه داده است. در این تحقیق، هفت ساعت از قطعات مختلف واقعه در دوربینهای مداربسته، گوشیهای شخصی و دوربینهای سَری جنگجویان کشتهشدۀ حماس مورد بررسی قرار گرفته و برای ارائه روایتی جامع از آنچه رخ داده استفاده شده و به همین خاطر بیننده را در موقعیتی بیسابقه برای مشاهده و تحلیل وقایع قرار داده است.
این مستند یک ساعته را با زیرنویس فارسی مجله دقیقه تماشا کنید.
🔁 بازنشر از مجله دقیقه
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
مستندی درباره حمله حماس به اسرائیل
«تحقیق درباره ۷ اکتبر» نام مستندی تکاندهنده از واحد تحقیقات شبکه الجزیره است. این فیلم نه تنها بهخاطر پرداختن به ابعاد گوناگون یکی از حساسترین موضوعات روز دنیا، بلکه بهخاطر شکل روایتش نیز، اثری ممتاز و در خور توجه است.
هجوم حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر، سیاست خاورمیانه را دگرگون کرد. با این حال، آنچه در هیاهوی رسانهها روایت شد، همچنان برای بسیاری محل ابهام است.
واحد تحقیقات الجزیره تحلیلی به سبک تحقیقات جنایی و گزارشهای پزشکی قانونی از رویدادهای آن روز انجام داده و برای نخستین بار روایتی کامل از آنچه در روز هفتم اکتبر اتفاق افتاده ارائه داده است. در این تحقیق، هفت ساعت از قطعات مختلف واقعه در دوربینهای مداربسته، گوشیهای شخصی و دوربینهای سَری جنگجویان کشتهشدۀ حماس مورد بررسی قرار گرفته و برای ارائه روایتی جامع از آنچه رخ داده استفاده شده و به همین خاطر بیننده را در موقعیتی بیسابقه برای مشاهده و تحلیل وقایع قرار داده است.
این مستند یک ساعته را با زیرنویس فارسی مجله دقیقه تماشا کنید.
🔁 بازنشر از مجله دقیقه
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
🖋 مهرسا برادران، آن اُ.کروگر، ماریانا مازوکاتو، دنی رادریک، جوزف ای. استیگلیتز و مایکل آر. استرین
🔁 ترجمهی علی ارومیهای
افزایش شدید تعرفههای گمرکی روی کالاهای چینی که اخیراً دولت جو بایدن اعلام کرد، یک نمونه از آخرین سیاستهای مداخلهجویانهی اقتصادی هستند که دقیقاً در نقطهی مقابل دههها بنیادگرایی نئولیبرالی، قرار میگیرد. در همین جاست که دولت بایدن بهشدت تنها خواهد ماند: روزبهروز دولتها، اقتصاددانان و نهادهای بیشتری در حال بازاندیشی دکترین بازار آزادند که مدتها نسبت به آن متعهد بودند.
ما در برابر این پرسش بزرگ، از مهرسا برادران، آن اُ.کروگر، ماریانا مازوکاتو، دنی رادریک، جوزف ای. استیگلیتز و مایکل آر. استرین میپرسیم که آیا دورهی نئولیبرالیسم رو به اتمام است یا خیر و اگر پاسخ مثبت است بعد از آن باید انتظار چه چیزی را بکشیم؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
پس از نئولیبرالیسم | جوزف استیگلیتز، مهرسا برادران و دیگران | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
ما در برابر این پرسش بزرگ، از مهرسا برادران، آن اُ.کروگر، ماریانا مازوکاتو، دنی رادریک، جوزف ای. استیگلیتز و مایکل آر. استرین میپرسیم که آیا دورهی
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
🖋 سیامک معظمی گودرزی
در چند دهه اخیر، #اقتصاد اشتراکی (Sharing Economy) به یکی از مدلهای اقتصادی نوظهور و قدرتمند تبدیل شده است. این مدل اقتصادی مبتنی بر اشتراکگذاری منابع، خدمات و کالاها به جای مالکیت فردی است. نمونههای بارز این اقتصاد، پلتفرمهایی مانند اوبر و ایربیانبی هستند که با تسهیل دسترسی به منابع و خدمات از طریق فناوری، تعاملات اجتماعی و اقتصادی را دستخوش تغییرات عمیقی کردهاند. جونز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده که اقتصاد اشتراکی نه تنها مدلهای سنتی #مالکیت و استفاده از منابع را تغییر داده، بلکه به ایجاد نوع جدیدی از همبستگی #اجتماعی و اعتماد بین افراد کمک کرده است.
یکی از مهمترین مزایای اقتصاد اشتراکی، افزایش دسترسی به منابع و خدمات برای افرادی است که پیشتر توانایی مالی یا اجتماعی لازم برای دستیابی به آنها را نداشتند.با این حال، اقتصاد اشتراکی خالی از چالش نیست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
اقتصاد اشتراکی نوظهور | سیامک معظمی گودرزی | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
در چند دهه اخیر، اقتصاد اشتراکی (Sharing Economy) به یکی از مدلهای اقتصادی نوظهور و قدرتمند تبدیل شده است. این مدل اقتصادی مبتنی بر اشتراکگذاری منابع، خدمات
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
🖋 جان اف. هنری و ترجمهی فرشاد گودرزی
قدرت نظری و ایدئولوژیک لیبرالیسم کلاسیک بر رابطه بین مالکیت خصوصی، بازار و فرد استوار است. یکی از مورخان برجسته لیبرالیسم مینویسد:«مالکیت خصوصی تجسم آزادی فردی در ابتداییترین شکل آن است و آزادیهای بازار اجزای تفکیکناپذیر آزادیهای اساسی افراد هستند» . با توسعه مالکیت مولد خصوصی، افراد از حکومت خودسرانه استبدادی رها میشوند، اکنون با کنترل منابع خود، آزادند که بر اساس منافع خود تصمیم بگیرند و با تلاش، هوشمندی و حیلهگری خود این منافع را به پیش برند. این علایق باید در معرض نظارت دیگران قرار گیرد و هر کدام تلاش میکنند تا اهداف خود را در رقابتی با دیگران ارتقاء دهند. این رقابت در پدیدهای که «بازار» نامیده میشود، صورتبندی میشود. پیروزی در این رقابت نصیب افرادی میشود که هوش بیشتر، تلاش بهتر و کارایی بیشتری داشته باشند. ممکن است بازنده وجود داشته باشد، اما همه افراد آزادی یکسانی برای کسب سود دارند و همه با قوانین یکسان در رقابت شرکت میکنند. در این مسابقه دولت جایی فراتر از وضع قوانین و قضاوت در مورد اختلاف بین بازیکنان ندارد.
از نظر تاریخی، این دیدگاه حدود دویست سال بر زندگی بشر حاکم بود، به نظر میرسید که این موضوع تا حدود زیادی روشن میکند که چرا برخی افراد موفق میشوند؟ و برخی افراد شکست میخورند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی در مورد دیتاژورنالیسم بخوام توضیحی بدم سایت The Pudding معمولا جز چند تای اول مثالهام هست؛ ترکیبی از ایده، روایتگری و البته برنامهنویسی که میشه در تک تک کارهاشون دید. ایدههاشون تقریبا همه بدیع هستند و با روایتگری جذابی که همراه طراحی تعاملی (Interactive) میشه، مخاطب رو تا انتها میکشونه.
روایت «جیبها» یکی از کارای جذاب این مجموعه است (البته به نظر من) که مساله #نابرابری جنسیتی را با بررسی سایز جیب شلوارهای جین نشون میده
توی عنوان نوشته شده «یک بار، انسانی باهوش گفت، hashtag#زنان مجاز نیستند» و دو سه تا پاراگراف کوتاه وضعیت رو شرح میده که جیب شلوار زنانه، بیشتر دکوریه تا کاربردی و از صنعت کیف پول ۸ میلیاردی میگه! همین. شیرجه میزنه توی مصورسازی!
توی این پروژه، Jan Diehm و Amber Thomas اومدن ۸۰ جیب از محبوبترین شلوارهای جین در آمریکا را سایز زدن و در این کار تحلیلی استفاده کردند. طبق یافتههای آنها، جیب زنانه به طور متوسط ۴۸ درصد کوتاهتر و ۶.۵ درصد باریکتر از جیبهای مردانه است. (تصاویر پیوست رو ببینید)
در ادامه به این عدد که ممکنه برای همه قابل فهم نباشه راضی نشدند و چند چیز به عنوان معیار مشخص کردند که ببیند آیا در جیبها جا میگیره یا نه؛ موبایل آیفون، گلکسی سامسونگ و گوگل پیکسل، کیف پول، خودکار و دست زنانه و دست مردانه. در تصویر پیوست دست زنانه مشخص شده که زنان فقط در ۱۰ درصد شلوارهایشان میتوانند دست خود را کامل در جیب قرار دهند.
و این گونه چیزی که روزانه جلوی چشم همه میتونه باشه به ایدهای درخشان تبدیل میشه که البته با مهارتهای دیگه ترکیب میشه و یه خروجی جذاب میشه برای تایید اشکال متفاوت نابرابری جنسیتی که دور و برمون هست و عادی شده.
یادداشت و دیتاست این کار را میتوانید در لینک زیر بخوانید:
https://pudding.cool/2018/08/pockets
بازنشر از لینکدین Alireza Chamanzar
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری؛
لزوم درج نام استاد راهنما بهعنوان نویسنده مسئول مقاله ابطال شد.
توضیحات زیر از توییتر فرشاد اسماعیلی بخوانید:
بخشی از رای:
«مقاله علمی مستخرج از رساله، اثر حقوقی مستقلی است که پدیدآورنده آن دانشجو است و وی مالک فکری آن محسوب میشود و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت بر آن را برعهده دارد.»
در خصوص رای اخیر دیوان درباره "عدم لزوم درج نام استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول مقاله"، در یه رشته توئیت چندتا نکته مهم هم میگم و به یک رای دیگه مرتبط هم اشاره میکنم:
دفاع دانشگاه علامه رو بخونید با خواندنش کامل به سُست بودن استدلالها و مستندات پی میبرید. اما دلایل ابطال این بخشنامه چیه:
"مطابق ماده ۸ آیین نامه دوره دکترا، مقاله مسـتخرج از پایان نامه توسط دانشجو نوشته شده و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت و راهنمایی جهت اصلاح آن را دارد."
"مطابق ماده ۱۳ آیین نامه دوره دکترا، دانشگاه در تدوین و تصویب شیوه نامه نظارت بر اجرای دوره دکترا می باید اصول کلی و ضوابط اصلی دوره دکترا مندرج در آیین نامه یاد شده را رعایت کند. درج شرط نویسنده مسئول بودن استاد راهنما، توسعه دامنه شمـول حکم مندرج در ماده ۸ آیین نامه است."
ماده ۸ آیین نامه در مقام بیان نحوه دفاع از رساله دکترا و شرایط آن است و سکوت این ماده در خصوص این که چه کسی نویسنده مسئول باشد، متضمن جواز نویسنده مسئول بودن استاد راهنما نبوده و باید آن را در پرتو اصول کلی حقوق عمومی نظیر اصل عدم صلاحیت و اصل برابری و منع تبعیض تفسیر کرد."
چرا که اصل بر عدم صلاحیت استاد راهنما برای نویسنده مسئول بودن مقاله است و خلاف آن نیاز به تصریح دارد.
"مستنبط از ماده ۳ قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ و اصلاحی ۱۳۸۹، مقاله علمی پژوهشی مستخرج از پایان نامه، اثر حقوقی مستقـلی است که پدید آورنده آن دانشجو است و مالک فکری آن محسـوب می شود و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت بر آن را دارد."
هیات عمومی دیوان عدالت اداری، به موجب دادنامه شماره ۸۳۹ مورخ ۱۳۹۸/۵/۱ این موضوع رو ابطال کرده بود ولی متأسفانه علی رغم رای دیوان مبتنی بر ابطال این تبصره، مجدداً دانشگاه علامه طباطبایی در شیوه نامه اجرایی جدید مصوب دی ماه ۱۳۹۷ در تبصره ۲ ماده ۱۸ عیناً همان تبصره را تکرار کرد.و علی رغم رای قبلی دیوان بر ابطال این موضوع مجدد مصوب کرد که: «تنها مقالاتی برای اخذ مجوز دفاع قابل قبول است که توسط استاد راهنما تأیید و استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول مقاله معرفی شده باشد.»
در شکایت جدید یک موضوع مهم دیگر هم اضافه شد که؛" تبصره۱ ماده ۱۴ شیوه نامه اجرایی آیین نامه دکتری تخصصی (برای ورودی های ۹۷ به بعد) دانشگاه علامه طباطبایی نمرههای ردی درس های دانشجو در محاسبه میانگین نیمسال تحصیلی و میانگین کل منظور خواهد شد". و شاکی ابطال این را هم خواست.
هیات عمومی رای داد:"برمبنای تبصره ۲ ماده ۳۵ ناظر بر ماده ۳۰ آییننامه ، ضمانت اجرای عدم کسب نمره ۱۴ به عنوان نمره قبولی هر درس در مقطع دکتری تخصصی، الزام به گذراندن مجدد درس مردودی است که ممکن است منجر به افزایش سنوات تحصیلی و به تبع آن محرومیت از حق دفاع از رساله دکتری شود."
"محاسبه نمره درس مردودی در مرحله ارزیابی جامع و نتیجتاً سلب حق دانشجو در ورود به مرحله ارزیابی جامع، تحمیل محرومیت و مجازات مضاعف بوده و ابطال میشود."
رای جدید هم تاکید بر اجرای قبلی کرد(نویسنده مسئول) هم مصوبه دیگری(نمره مردودی) را باطل کرد.
دسترسی به دادنامه، لایحهها و دفاعیهها
پینوشت: دانشگاه علامه چقدر پیگیر بوده
🎺 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
لزوم درج نام استاد راهنما بهعنوان نویسنده مسئول مقاله ابطال شد.
توضیحات زیر از توییتر فرشاد اسماعیلی بخوانید:
بخشی از رای:
«مقاله علمی مستخرج از رساله، اثر حقوقی مستقلی است که پدیدآورنده آن دانشجو است و وی مالک فکری آن محسوب میشود و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت بر آن را برعهده دارد.»
در خصوص رای اخیر دیوان درباره "عدم لزوم درج نام استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول مقاله"، در یه رشته توئیت چندتا نکته مهم هم میگم و به یک رای دیگه مرتبط هم اشاره میکنم:
دفاع دانشگاه علامه رو بخونید با خواندنش کامل به سُست بودن استدلالها و مستندات پی میبرید. اما دلایل ابطال این بخشنامه چیه:
"مطابق ماده ۸ آیین نامه دوره دکترا، مقاله مسـتخرج از پایان نامه توسط دانشجو نوشته شده و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت و راهنمایی جهت اصلاح آن را دارد."
"مطابق ماده ۱۳ آیین نامه دوره دکترا، دانشگاه در تدوین و تصویب شیوه نامه نظارت بر اجرای دوره دکترا می باید اصول کلی و ضوابط اصلی دوره دکترا مندرج در آیین نامه یاد شده را رعایت کند. درج شرط نویسنده مسئول بودن استاد راهنما، توسعه دامنه شمـول حکم مندرج در ماده ۸ آیین نامه است."
ماده ۸ آیین نامه در مقام بیان نحوه دفاع از رساله دکترا و شرایط آن است و سکوت این ماده در خصوص این که چه کسی نویسنده مسئول باشد، متضمن جواز نویسنده مسئول بودن استاد راهنما نبوده و باید آن را در پرتو اصول کلی حقوق عمومی نظیر اصل عدم صلاحیت و اصل برابری و منع تبعیض تفسیر کرد."
چرا که اصل بر عدم صلاحیت استاد راهنما برای نویسنده مسئول بودن مقاله است و خلاف آن نیاز به تصریح دارد.
"مستنبط از ماده ۳ قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ و اصلاحی ۱۳۸۹، مقاله علمی پژوهشی مستخرج از پایان نامه، اثر حقوقی مستقـلی است که پدید آورنده آن دانشجو است و مالک فکری آن محسـوب می شود و استاد راهنما صرفاً وظیفه نظارت بر آن را دارد."
هیات عمومی دیوان عدالت اداری، به موجب دادنامه شماره ۸۳۹ مورخ ۱۳۹۸/۵/۱ این موضوع رو ابطال کرده بود ولی متأسفانه علی رغم رای دیوان مبتنی بر ابطال این تبصره، مجدداً دانشگاه علامه طباطبایی در شیوه نامه اجرایی جدید مصوب دی ماه ۱۳۹۷ در تبصره ۲ ماده ۱۸ عیناً همان تبصره را تکرار کرد.و علی رغم رای قبلی دیوان بر ابطال این موضوع مجدد مصوب کرد که: «تنها مقالاتی برای اخذ مجوز دفاع قابل قبول است که توسط استاد راهنما تأیید و استاد راهنما به عنوان نویسنده مسئول مقاله معرفی شده باشد.»
در شکایت جدید یک موضوع مهم دیگر هم اضافه شد که؛" تبصره۱ ماده ۱۴ شیوه نامه اجرایی آیین نامه دکتری تخصصی (برای ورودی های ۹۷ به بعد) دانشگاه علامه طباطبایی نمرههای ردی درس های دانشجو در محاسبه میانگین نیمسال تحصیلی و میانگین کل منظور خواهد شد". و شاکی ابطال این را هم خواست.
هیات عمومی رای داد:"برمبنای تبصره ۲ ماده ۳۵ ناظر بر ماده ۳۰ آییننامه ، ضمانت اجرای عدم کسب نمره ۱۴ به عنوان نمره قبولی هر درس در مقطع دکتری تخصصی، الزام به گذراندن مجدد درس مردودی است که ممکن است منجر به افزایش سنوات تحصیلی و به تبع آن محرومیت از حق دفاع از رساله دکتری شود."
"محاسبه نمره درس مردودی در مرحله ارزیابی جامع و نتیجتاً سلب حق دانشجو در ورود به مرحله ارزیابی جامع، تحمیل محرومیت و مجازات مضاعف بوده و ابطال میشود."
رای جدید هم تاکید بر اجرای قبلی کرد(نویسنده مسئول) هم مصوبه دیگری(نمره مردودی) را باطل کرد.
دسترسی به دادنامه، لایحهها و دفاعیهها
پینوشت: دانشگاه علامه چقدر پیگیر بوده
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سياستگذاري_اجتماعي_و_مهاجران_افغان.pdf
43 MB
صاحبامتیاز: انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران به ریاست نهمین رئیس جمهور منتخب آقای دکتر مسعود پزشکیان، که لقب باسوادترین رئیس جمهور تاریخ ایران و احتمالا جهان را با خود به یدک میکشد، کار خود را رسما آغاز کرد. این دولت، از جبهه اصلاحات ریشه میگیرد. از لحظه تایید صلاحیت دکتر پزشکیان، اسامی بسیار زیادی پیرامون وزارتخانهها و سازمانهای دولتی از سوی خبرگزاریها شنیده میشد که برخی صرفا ابزاری برای جذب بیشتر مخاطب بودند.
یک نکته مشترک در میان اسامی احتمالی وجود دارد و آن تجربه مدیریتی افراد است؛ بدین گونه که اشخاص بسیاری در کشور حضور دارند که در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سالیان متمادی پستهای مدیریتی در ردههای عملیاتی، میانی و عالیه را تصاحب کردهاند. نکته جالب اینکه با بررسی روشمند کارنامه آنها معلوم میگردد که هیچگونه کارکرد قابل توجهی از خود بر جای نگذاشتهاند. نکته قابل تاملتر اینکه همین افراد پس از برکناری و یا تغییر کابینه دولت، شروع به انتقاد و حمله غیرمستقیم و مستقیم به افراد دیگر کرده و در ادامه برای بیکفایتی مسلم خویش، و استفاده نادرست از بیت المال که به تک تک مردم این مرزوبوم اختصاص دارد، بهانه تراشی مینمایند. برای مثال، ادعایشان این است که گروهی در دوره ایشان تلاش میکردند تا زحمات خالصانهاش را بیاثر کرده، و نتایج مثبت تصمیماتش را به حاشیه برانند.
در اینجا یک سوال اساسی از مدیر محترم مطرح میشود و آن اینکه وقتی ایشان در زمان تصدیگری مقام مربوطه شاهد این موانع بود، و به این نتیجه رسید که قدرت اثرگذاری بر سیستم را ندارد، چرا در همان وقت ضمن شفاف سازی از وضعیت موجود و صحبت صادقانه با مردم، کناره گیری نکرد و جای خود را به یک شخص اصلحتر نداد؟
بسیاری از مدیران سالخورده، به جای تلاش برای ایفای نقش مشورتی، قصد دارند که مجدد در رأس هرم تصمیم سازی و تصمیم گیری قرار گرفته و با تکرار اشتباهات گذشته خود، امیدِ شکوفایی را از جامعه بگیرند. مگر در کشوری همچون ایران عزیزمان که سرشار از استعداد و توانمندی است، نخبگان جوانی یافت نمیشوند که افکار نوینی را به بدنه دولت تزریق کنند؟ سرآمدانی که میتوانند به عنوان پیشران رشد و توسعه، سرزمینمان را که بیشتر از هر زمان دیگری تشنه آسیب شناسی نظاممند، چارهاندیشی و خردورزی است، رو به جلو هدایت نمایند. شوربختانه، در برخی دفاتر و ادارات هم وضعیت به همین منوال بوده و اشخاصی وجود دارند که پس از بازنشستگی، مجددا هوس کار و خدمت به سرشان زده و پشت سیستمهای کامپیوتری که از قضا برایشان هم بیگانه است، استقرار یافتهاند.
در مجموع، مطابق منابع علمی، نقش مدیریت در یک سازمان همه چیز است. میتوان از سیاستمداران و مدیران خاک خورده کشور، با عنوان پدرخواندگانی یاد کرد که اجازه نقشآفرینی به جوانان دغدغهمند، باطراوات، خلاق و بادانش را نداده و در سرشان سودای قدرت، شهرت و شاید ثروت دوباره دارند. امید که دولت جدید بتواند با طراحی و اجرای برنامههای مبتنی بر شواهد، کارشناسی شده و بومی سازی شده، زیرساختهای کشور را به شیوه مطلوبی مورد اصلاح و تکامل قرار داده و شاخصهای اجتماعی-اقتصادی را به طور پیوستهای ارتقا دهد.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from رویدادنگار علوم انسانی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
فلسفه و نوشتههای زندان آنتونیو گرامشی
🖋 کریس هارمن
🔁 ترجمهی علی ارومیهای
افرادی که قصد دارند آنتونیو گرامشی را به عنوان شخصیتی غیر از یک مارکسیست انقلابی نشان دهند همواره برتفسیر نوشتههایی که او در زندان نگاشته تاکید میکنند. اما باید توجه داشت که گرامشی یادداشتهای زندانش را تحت نظارت یک زندانبان فاشیست نوشته و گاه خود را مجبور میدیده که منظور اصلیاش را پنهان کند؛ به همین دلیل به مارکسیسم به عنوان «فلسفهی عمل» اشاره میکند، لنین را «ایلیچ» مینامد و حزب انقلابی را «شهریار مدرن» میخواند (اشاره به شهریاری که نیکولو ماکیاولی امید داشت ایتالیای رنسانس را یکپارچه سازد). در هر صورت اشاراتی در این یادداشتها وجود دارد که کسانی که دقت کنند، متوجه آنها خواهند شد.
به عنوان مثال نوشتههای او دربارهی مهمترین روشنفکر آن زمان ایتالیا که تاثیر فراوانی هم بر گرامشی جوان گذاشته بود یعنی بندیتو کروچه، سرشار از انتقاد به او بابت «اصلاحطلبی و رفرمیست بودن» و حذف «آتش و آهن» از تاریخ است. در بخشی از یادداشتهای زندان که میتواند مقابل بسیاری از بهاصطلاح پیروان امروزی گرامشی باشد، میگوید: «تصورکردن پیشرفت تاریخی به صورت بازیای که دارای داور، قوانین و نظم از پیش تعیین شده است و باید به آنها احترام گذاشت، یک تحلیل خام و محافظهکارانه است. در واقع، گویی به شکل مستمر، ساختاری را از خارج وصله میزنیم که قادر به حفظ خود از داخل نیست.»
در برداشتهای رفرمیستی و دانشگاهی از گرامشی، عملا بخشهای مهمی از نوشتههای اقتصادی او نادیده گرفته شدهاند. در این بخشها گرامشی از عناصر اساسی اقتصاد کارل مارکس و تحلیل او مبنی بر گرایش نزولی نرخ سود پشتیبانی کرده و اشاره میکند که این امر در نهایت منجر به وقوع بحرانهای اجتماعی بزرگ و کنش کلان تودهای میشود....
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
علیه خوانش کلیشهای: فلسفه و نوشتههای زندان آنتونیو گرامشی | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
افرادی که قصد دارند آنتونیو گرامشی را به عنوان شخصیتی غیر از یک مارکسیست انقلابی نشان دهند همواره برتفسیر نوشتههایی که او در زندان نگاشته تاکید میکنند. اما
✅ گابریل راکهیل و بحث جنگ سرد فرهنگی
✍️ نرگس سوری
گابریل راکهیل فیلسوف سیاسی و منتقد فرهنگی امریکایی از چهرههای متأخری است که به نحو هوشمندانهای جریان چپ وابسته به نظام سرمایهداری و نهادهای امنیتی را شناسایی کرده و از ضرورت تولید دانش و نیز نهادها و سازمانهای علمی موازی در برابر این جریان بحث میکند. او در مصاحبهای که با عنوان “تبلیغات امپریالیستی و ایدئولوژی روشنفکران چپ غربی” منتشر شده است به تفصیل نشان میدهد که چگونه کشورهای سرمایهداری، جنگ سرد فرهنگی را علیه قطب کمونیستی سازماندهی کردهاند. به زعم او قطب سرمایهداری نهادها و سازمانهای علمی-فرهنگی را با سرمایه سازمان سیا تحت کنترل و نظارت خود درآورده تا با طرح آلترناتیوهای به ظاهر انتقادی اما خنثی دعاوی اصلی کمونیسم و سوسیالیسم را به چالش بکشند. راکهیل کنگره آزادی فرهنگی(CCF) را که در سال ۱۹۵۰ آغاز به کار کرد نمونه بارز یک کنگره علمی وابسته به سازمان سیا میداند که به موضوعاتی مانند فرهنگ، هنر و تاریخ در جهان میپرداخت. این کنگره در مدت فعالیت خود سمینارها و کنفرانسهای علمی متعددی برگزار کرده و با موسسات علمی متفاوتی رابطه برقرار نموده و حدود ۱۷۰ جلد کتاب منتشر کرده است. راکهیل کنگرههایی از این قسم را سازوکاری در دست نظام سرمایهداری میداند برای اینکه نظم یکسانی را بر جهان تحمیل کند. هر چند که او این پروژه را شکستخورده میداند زیرا افشاءسازیهایی که در مورد پیوند این کنگرههای به ظاهر علمی با سازمان سیا رخ داده مانع از آن شده که قطب سرمایهداری بتواند هژمونی فرهنگی خود را به سهولت غالب کند.
💡 برای مطالعه متن کامل یادداشت به انگاره سر بزنید یا در اینستویو بخوانید⬇️
🔗 Engare.net/rockhill
🤝 رسانه، شمایید. لطفاً با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
✔️ عضویت سریع در کانالهای شبکهجامعهشناسی (add list)
[ شبکه جامعهشناسی✉️ | واتساپ 📱 | رویدادنگار علوم انسانی 🗓 | کاریابی علوم اجتماعی 🤝 | انگاره 🔍 ]
گابریل راکهیل فیلسوف سیاسی و منتقد فرهنگی امریکایی از چهرههای متأخری است که به نحو هوشمندانهای جریان چپ وابسته به نظام سرمایهداری و نهادهای امنیتی را شناسایی کرده و از ضرورت تولید دانش و نیز نهادها و سازمانهای علمی موازی در برابر این جریان بحث میکند. او در مصاحبهای که با عنوان “تبلیغات امپریالیستی و ایدئولوژی روشنفکران چپ غربی” منتشر شده است به تفصیل نشان میدهد که چگونه کشورهای سرمایهداری، جنگ سرد فرهنگی را علیه قطب کمونیستی سازماندهی کردهاند. به زعم او قطب سرمایهداری نهادها و سازمانهای علمی-فرهنگی را با سرمایه سازمان سیا تحت کنترل و نظارت خود درآورده تا با طرح آلترناتیوهای به ظاهر انتقادی اما خنثی دعاوی اصلی کمونیسم و سوسیالیسم را به چالش بکشند. راکهیل کنگره آزادی فرهنگی(CCF) را که در سال ۱۹۵۰ آغاز به کار کرد نمونه بارز یک کنگره علمی وابسته به سازمان سیا میداند که به موضوعاتی مانند فرهنگ، هنر و تاریخ در جهان میپرداخت. این کنگره در مدت فعالیت خود سمینارها و کنفرانسهای علمی متعددی برگزار کرده و با موسسات علمی متفاوتی رابطه برقرار نموده و حدود ۱۷۰ جلد کتاب منتشر کرده است. راکهیل کنگرههایی از این قسم را سازوکاری در دست نظام سرمایهداری میداند برای اینکه نظم یکسانی را بر جهان تحمیل کند. هر چند که او این پروژه را شکستخورده میداند زیرا افشاءسازیهایی که در مورد پیوند این کنگرههای به ظاهر علمی با سازمان سیا رخ داده مانع از آن شده که قطب سرمایهداری بتواند هژمونی فرهنگی خود را به سهولت غالب کند.
💡 برای مطالعه متن کامل یادداشت به انگاره سر بزنید یا در اینستویو بخوانید
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
گابریل راکهیل و بحث جنگ سرد فرهنگی | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
گابریل راکهیل فیلسوف سیاسی و منتقد فرهنگی آمریکایی از چهرههای متأخری است که به نحو هوشمندانهای جریان چپ وابسته به نظام سرمایهداری و نهادهای امنیتی را
«بازماندگی از آموزش پیشدبستانی در ایران» عنوان نشستی است که اخیراً در مؤسسۀ رحمان برگزار شد. گزارش کاملی از این نشست به قلم الناز محمدی در شمارۀ ۱۴۰۳.۹.۱۴ روزنامۀ هممیهن (فاجعۀ غیردولتیشدن پیشدبستانی) منتشر شده است. بخشهایی از این گزارش را در ادامه میخوانید:
رضوان حکیمزاده (معاون وزارت آموزشوپرورش) در این نشست گفت: در چندسال گذشته نرخ پوشش پیشدبستانی خیلی کاهش پیدا کرده است... حذف کدهای پیشدبستانی مدارس دولتی و سپردن پیشدبستانی به بخش غیردولتی یک فاجعه بوده است. در آخرین سفری که به سیستانوبلوچستان داشتم درصد پوشش پیشدبستانی در این استان از ۸۶ درصد به ۱۶ درصد رسیده است.
فاطمه مقدسی (فعال مدنی و پژوهشگر حوزۀ سیاستگذاری آموزش) در بررسی فراز و فرودهای پیشدبستانی در ایران گفت: برای اولینبار در دهۀ ۱۳۵۰ این مسئله مطرح شد که توسعۀ پیشدبستانی کنار دبستانها باید مورد توجه قرار بگیرد و رایگان باشد. در طول سه سال، پوشش پیشدبستانی سه برابر شد و به ۲۶۰ هزار کودک رسید، یعنی حدود ۲۴ درصد نرخ پوشش... در دهۀ ۱۳۶۰ پیشدبستانی از حوزۀ دولت خارج شد و تعداد نوآموزان به ۷۷ هزار نفر رسید... در دهۀ ۱۳۷۰ پیشدبستانی اهمیت پیدا کرد اما از بُعد زبانی، یعنی مسئلۀ زبان تا همین الان هم تنها دریچۀ توسعۀ پیشدبستانی است و در مناطق دوزبانه مطرح میشود. در این دوره بعد از ۱۸ سال برمیگردیم به نقطۀ سال ۱۳۵۷، به ۲۵۷ هزارنفر... در دهۀ ۱۳۸۰ هم پیشدبستانی توسعه پیدا کرد؛ عمدتاً به این دلیل که جمعیت دانشآموزی رو به کاهش بود، و با مازاد شدن فضای آموزشی و معلمان دورۀ ابتدایی ظرفیت توسعۀ دورۀ پیشدبستانی فراهم شد... وزارت رفاه تغذیۀ روستامهدها را در سال ۱۳۸۵ شروع کرد و نزدیک به ۸ میلیارد تومان برای حمایت غذایی و مالی بودجه اختصاص داد. با این بودجه سه دهک جمعیتی میتوانستند در روستاها مجانی در پیشدبستانیها باشند و در شهرها با پرداخت ۵۰ درصد شهریه دورۀ پیشدبستانی را بگذرانند. این بودجه بهمرور کم و در چهارسال گذشته به طور کامل حذف شد... در ابتدای دهۀ ۱۳۹۰ اتفاق فاجعهباری افتاد و دوباره نظام آموزشی تغییر کرد. وزیر وقت ایدهاش این بود که در دوران اوان کودکی به رشد عاطفی نیاز داریم و خانواده میتواند به این رشد کودکان کمک کند... تغییر نظام آموزشی، بیبرنامگی زیادی را در دورۀ ابتدایی ایجاد کرد و ۳۶۰ هزارکودکی که در پیشدبستانیهای دولتی مشغول تحصیل بودند، به ناگاه به بخش خصوصی سرریز شدند؛ یعنی در عرض دو سال تعداد نوآموزان پیشدبستانی دولتی به صفر رسید... درحالحاضر فقط ۴۷ درصد گروه سنی پنج سالهها تحت پوشش پیشدبستانی هستند؛ ۸۲ درصد در مراکز کاملاً خصوصی و بقیه در مراکز مشارکتی.
در ادامۀ نشست فرحناز نژادغفوری (فعال مدنی) دربارۀ مشکلات یادگیری دانشآموزان میگوید: مدارس ما در مناطق دوزبانه عملکرد ضعیفتری دارند... چرا پایۀ اول در مناطق دوزبانه بیشترین مردودی را دارد؟ ما از بازماندگی از تحصیل میگوییم اما من میخواهم نام آن را بازماندگی از یادگیری بگذارم... براساس مطالعهای در جزیرۀ قشم، چند چالش اساسی در روند یادگیری کودکان وجود دارد: از ۶۰ روستایی که در جزیرۀ قشم جود دارد، همۀ آنها پیشدبستانی داشتند اما کتابهای بسیار کمی در دسترس کودکان بود و مربیان به کتابخوانی و بلندخوانی با کودک عادت نداشتند. آن را لازم نمیدانستند و دایرۀ واژگان کودکان بسیار محدود بود... برای بهبود شرایط یادگیری کودکان جزیره قشم در قالب فرهنگ و رسوم پیش رفتیم تا کتاب با این شیوه وارد زندگی کودکان شود... کتابخانههای کودکمحور راهاندازی کردیم. با وجود این اقدامات احساس کردیم خانوادههای کمبرخوردار همچنان در همان وضعیت سابق مانده و این اختلاف طبقاتی بیشتر میشود.
سمانه گلاب (فعال مدنی) دربارۀ اهمیت آموزش پیشدبستانی در کاهش نابرابری در آغاز تحصیل گفت و توضیح داد که اجرای آن در کشورهای با درآمد پایین بهشدت در مسیر یادگیری کودکان مؤثر است. وقتی از آموزش پیش از دبستان صحبت میکنیم، توجهمان به یکسال پیش از دبستان است اما این دوره عموماً به آموزشهای سه تا شش سال قبل از ورود به مدرسه گفته میشود. آموزشهای این دوره مبتنی بر بازی است و هدف آن، یادگیریهای شناختی و فیزیکی است. آموزش پیش از دبستان کمک میکند که سالهای طلایی رشد و یادگیری کودک از دست نرود. ۴۰ درصد یادگیری کودک قبل از چهارسالگی، ۳۰ درصد از چهار تا هشت سالگی، و ۳۰ درصد دیگر بعد از این دوره رخ میدهد... پیشدبستانی بسیاری از کمبودهای آموزشی در خانواده را برطرف میکند؛ در غیر این صورت ورود نابرابری به مدرسه دارد و در این شرایط اعتمادبهنفس پایینتر، رشد نامتناسبتر، و درنتیجه ترک تحصیل زودهنگامی خواهد داشت.
@Socionet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در جوامع سنتی، روابط اجتماعی بر پایه تکلیفمحوری بود؛ مردم موظف به اطاعت از پادشاه، خدمت به اربابها و پذیرش باورهای دینی بودند. فرادستان قدرت حکمرانی و تنبیه داشتند و فرودستان باید مطیع و بدون اعتراض میماندند. این ساختار در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تکرار میشد و رابطهای یکسویه میان مردم و قدرت ایجاد میکرد.
با گذر زمان و ورود به دوره مدرن، این ساختار تغییر کرد. ارزشهای عقلانی جای باورهای اسطورهای را گرفت، حکومتها مردمی شدند و اقتصاد صنعتی شد. نتیجه این تحول، گذر از رابطه تکلیفمحوری به حقمحوری بود؛ جایی که مردم از سیاستمداران آزادی، از دین عدالت و از کارفرمایان حقوق منصفانه را مطالبه میکنند. این تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی، حقطلبی را به جای وظیفهگرایی نشاند.
شهروندی به معنای حقوق و وظایف متقابل دولت و مردم است که در جوامع دموکراتیک با تابعیت کشور تعریف میشود. در غرب، حقوق شهروندی از قرن هجدهم و با تحول ساختارهای اجتماعی به سه دسته مدنی، سیاسی و اجتماعی شکل گرفت. در ایران نیز این مفهوم با استقرار مشروطیت در صد سال اخیر مطرح شده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه نخستین جایزه تحلیل داده و روایتگری در حوزه عمومی در ایران است. این جایزه برای تشویق تحلیلگران داده، پژوهشگران و روزنامهنگاران طراحی شده و هدف آن ترویج شفافیت، تقدیر از تحلیلهای گیرا و روشمند و نوآوری در روزنامهنگاری و تولید محتواست.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره معیارهای ارزیابی و ثبت نام جهت شرکت در مسابقه به آدرس زیر مراجعه کنید:
@dmag_ir
@Socionet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هنر و تخیل همواره به انسانها کمک کردهاند تا از مرزهای محدودیت عبور کنند و جهانی تازه برای خود خلق کنند. «کنسرت فرضی» اثر پرستو احمدی، نمونهای درخشان از این نوع تخیل است؛ تخیلی که میتواند چیزی که بهعنوان واقعیت نشان داده میشود را بشکند و به ما نشان دهد که آزادی و امید از همین رؤیاپردازیهای کوچک آغاز میشود. کنشی که میتوان در ادامه دختر خیابان انقلاب، برایِ شروین، دختر علوم تحقیقات و … قرار میگیرد. اما چگونه میتوان نقش تخیل را در چنین تغییراتی درک کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، به دیدگاه ریچارد رورتی، فیلسوفی که تخیل را نیروی محرک جامعههای دموکراتیک میداند، سر میزنیم.
ریچارد رورتی در فلسفه خود، تخیل را عنصری کلیدی برای پیشرفت، همبستگی اجتماعی، و ایجاد امید میداند و آن را از جستجوی حقیقت مهمتر میشمارد. او بر این باور است که عقل معمولاً به توجیه وضعیت موجود میپردازد، در حالی که تخیل به ما امکان میدهد فراتر از محدودیتهای فعلی فکر کنیم و جایگزینها و امکانات جدیدی برای آینده خلق کنیم. به گفته رورتی، این ویژگی تخیل است که انسانها را از چارچوبهای ازپیشتعیینشده رها میسازد و آزادی را تضمین میکند.
رورتی تخیل را ابزار اصلی درک جهان و پایهای برای توسعه فرهنگی میداند. از نظر او، پیشرفت فکری و اخلاقی بدون قدرت تخیل ممکن نیست. تخیل به ما اجازه میدهد چیزهای آشنا را بازتعریف کنیم و روایتهای تازهای خلق کنیم؛ همانگونه که شخصیتهای بزرگی چون مارکس، فروید، و نیوتن با تخیل خود دنیای جدیدی ساختند.
نگاه رورتی به تخیل با مفهوم استعاره درهمتنیده است. او معتقد است حقیقت، چیزی جز شکلی از استعاره نیست که زبان آن را میسازد و واقعیت را شکل میدهد. استعاره، همانند تخیل، ابزاری است برای گسترش مرزهای زبان و ایجاد امکانات جدید. در همین راستا، عنوان «کنسرت فرضی» از پرستو احمدی را شاید نمونهای از تخیل خلاق بتوان نامید که میتواند تابوها را به چالش بکشد و افقی تازه بگشاید.
از دیدگاه رورتی، تخیل نقشی اساسی در دموکراسی دارد. جوامعی که به ایدههای ثابت و غیرقابلچالش تکیه میکنند، اغلب به شکلی بسته و ایدئولوژیک عمل میکنند. اما رورتی دموکراسی را فرایندی خلاق برای کشف روشهای جدید سازماندهی جامعه میبیند. تخیل با خلق روایتهای تازه، به تقویت همدلی و همبستگی کمک میکند و زمینهساز آیندهای آزادتر و عادلانهتر میشود. در نهایت، رورتی تخیل را نیرویی میداند که ما را از محدودیتهای موجود فراتر میبرد و مسیرهای تازهای برای توسعه اخلاقی، اجتماعی و دموکراتیک فراهم میسازد.
از رورتی صحبت کردم تا از دریچه تخیل به فهم امروز جامعه نگاه کنم. پوشش آزاد زنان و دختران در جامعه و مقاومت روزمرهی آنان در برابر سرکوب، چیزی فراتر از یک کنش ساده است؛ اینها بازتاب تخیلی هستند که روزی در خیابان انقلاب، با لچکی بر چوب آغاز شد و در شعار «زن، زندگی، آزادی» به اوج رسید. تخیلی که ساختارهای کهنه را به چالش کشید و حتی خانوادههای مذهبی و سنتی را، با همه مقاومتهایشان، وادار به پذیرش واقعیتهای نوین کرد.
«کنسرت فرضی» پرستو احمدی، نمادی از تخیلی است که تنها به شنیدن صدای ممنوعه اکتفا نمیکند، بلکه پا را فراتر میگذارد و آن تابو را به چیزی فراتر از یک رؤیا تبدیل میکند: یک کنسرت. این اثر، یادآور قدرت تخیل است؛ تخیلی که شاید امروز غیرممکن به نظر برسد، اما دقیقاً همان تخیل است که آیندهای آزادتر و روشنتر را ممکن میسازد. آیندهای که در آن، آزادی نه بهعنوان یک امتیاز، بلکه بهعنوان واقعیتی زیسته تجسم خواهد یافت.
🔁 بازنشر از لینکدین
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اثر «سه جهان سرمایه داری رفاهی» (Three Worlds of Welfare Capitalism) نوشته گوستا اسپینگ-اندرسن، اثری کلاسیک و مطالعهای نوآورانه درباره دولتهای رفاه و انواع مختلف آنها در میان دموکراسیهای سرمایهداری پیشرفته است.
این اثر تأثیرگذار که در سال 1990 منتشر شد، با معرفی گونهشناسیای که سیستمهای رفاه را به سه مدل مجزا طبقهبندی میکند، حوزه تحلیل سیاست اجتماعی را متحول کرد. چارچوب بینشمند اسپینگ-اندرسن زیربنای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رژیمهای رفاه را آشکار میکند و دیدگاهی جامع درباره تفاوتها و پیامدهای آنها برای جامعه ارائه میدهد.
اسپینگ-اندرسن استدلال میکند که سرمایهداری رفاهی را نمیتوان با یک رویکرد یکسان در همه کشورها تحلیل کرد. او سه رژیم اصلی را شناسایی میکند: مدلهای لیبرال، محافظهکار و سوسیالدموکراتیک.
این کتاب منبعی ضروری برای افرادی است که به دنبال درک پویاییهای سیاسی و اجتماعی سیاست اجتماعی و سرمایهداری رفاهی در یک زمینه جهانی هستند.
[ شبکه جامعهشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM