Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
سه. شکست تطبیع؛پس نه تنها آمریکا از منطقه اخراج نشد، بلکه به تثبیت معادلۀ خود در منطقه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد! اما صبح روز هفتم اکتبر همه چیز تغییر کرد. یحیی سنوار و محمد الضیف عَلَم جهاد بلند کردند و طومار تطبیع را طی چند روز یکسره کردند. بعد از هفتم اکتبر دیگر تطبیع معنا نداشت و رفته‌رفته دولت‌های عربی از موضع عادی‌سازی روابط با رژیم عقب‌نشینی کردند. اما همچنان معادلۀ استباحه ادامه یافت…؛ با این تفاوت که علاوه بر ترور شخصیت‌ها، کشتار گستردۀ زنان و کودکان نیز اضافه شده بود. از آن روزها تا کنون در غزه کاری نمانده است که بشود کرد و رژیم نکرده باشد؛ بمب‌باران و کشتار زنان و کودکان، محاصرۀ غذایی و دارویی، آواره‌سازی گسترده، کوچ‌های دائمی و اجباری و … . با این حال غیر از مقاومت لبنان و دولت اسلامی یمن، هیچ دولت و هیچ ارتش رسمی دیگری کم‌ترین اقدام عملی را دربارۀ فلسطین و کشتار فجیع غزه انجام نداد. ذهنیت همان بود که قبلا هم بود؛ «اسرائیل است دیگر… اخلاق و رحم و مروت سرش نمی‌شود! قدرت کشتن دارد، پس می‌کشد».دو سال از شروع عملیات طوفان الأقصی می‌گذرد و ما می‌دانیم و یادمان هست که بر امت ما و مردم غزه چه‌ها که نرفت. بنابراین از نقل آنچه در این دو سال گذشت صرف نظر می‌کنم. مخلص کلام آنکه در جریان نبرد طوفان الأقصی «معادلۀ استباحه» بدل به رویۀ رسمی و هر روزین منطقه شد. روندی که در آن اسرائیل می‌کشد، تجاوز می‌کند و هیچ‌کس هم با او کاری ندارد. چنان‌که همه دیدند در روزهای نخستین سقوط دولت بشار اسد در سوریه، بلافاصله اسرائیل ارتش خود را به‌صورت زمینی وارد خاک سوریه کرد و شروع کرد به اشغال؛ در روز روشن و بدون هیچ توجیهی. با شکست تطبیع، تنها مسیر برای بسط سلطۀ آمریکا در منطقه «جنگ» است. خون کودکان غزه و لبنان دیگر اجازه نمی‌دهد عادی‌سازی روابط با رژیم، در صحن و ساحت سیاست معنایی داشته باشد. مقاومت لبنان بعد از آتش‌بس و مقاومت فلسطین بعد از ضربات سنگین جنگ دوساله با اسرائیل، در ذهن و گمان صهیونیست‌ها دیگر تاب جنگیدن ندارند. بنابراین وقت آن است که ریشه‌های مقاومت در منطقه را بخشکانند. سلطۀ آمریکا بر منطقه تنها این‌گونه میسّر بود.

چهار.
حالا ما در دل جنگیم و آمریکا و اسرائیل به‌سراغ _ به‌قول خودشان _ «سر مار» آمده‌اند. برآورد آن‌ها این است که دیگر وقت شکست ایران است و با شکست ایران رؤیای خاورمیانۀ جدید برای غرب تحقق خواهد یافت. این چیزی بود که در تصریحات اخیر نخست‌وزیر رژیم جعلی صهیونیستی شنیدیم. او در مصاحبۀ تلویزیونی خود در ۲۷ خردادماه گفت: «یک نقطۀ عطف تاریخی وجود دارد و همه کم‌کم دارند متوجه آن می‌شوند. … پس از پیروزی بر ایران، خاورمیانۀ جدیدی به‌وجود خواهدآمد.» همه فهمیده‌اند که شکستن سدّ ایران به معنای از میان رفتن اساسِ توازن قوا در منطقه است. نمی‌گوییم ظهور یک توازن قوای جدید؛ بلکه از بین رفتن امکانِ توازن قوا. زیرا دیگر قوه‌ای در برابر صهیونیزم در منطقه وجود نخواهد داشت؛ که توازنش بخواهد شکل خاصی داشته باشد.
بنابراین جنگی که در آن هستیم، نه صرفاً جنگ ایران، که جنگ بزرگ اسلام است. آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند با شکستن سدّ ایران، اساساً هویت اسلامی منطقه را قلب کند و با سلطه بر آن، اسلام را از حاکمیت بر هویت‌ها و سیاسات کنار بزند. این دقیقاً همان چیزی است که سید عبدالملک بدرالدین الحوثی رهبر دولت اسلامی یمن در روز دوم همین جنگ به آن تصریح کرد:
«در طرح صهیونیستی‌شان که طرحی است که _ برای آن‌ها _ بر اساس آن حرکت می‌کنند، به آن متعهدند و بر ارتباطشان با آن تأکید دارند. آن‌ها آن را به صراحت پذیرفته‌اند و انکار نمی‌کنند. گام‌های عملی‌شان برای اجرای آن است و همراه با آن طرح، عنوانی که به‌طور مستمر تکرار می‌کنند، از بالاترین سطوح رهبرانشان، و آن “تغییر چهرۀ خاورمیانه” است. آیا آن‌ها از تغییر چهرۀ خاورمیانه سخن نمی‌گویند؟ این تعبیر به چه معناست؟ تغییر به سوی تحت سلطه دراوردن این منطقه با همۀ ملت‌هایش، تحت سیطره درآوردنآن‌ها، کنترل آن و سیطرۀ کامل در همۀ زمینه‌ها». بنابراین این جنگ، جنگِ همۀ منطقه است؛ هدف قرار دادن ایران به آن خاطر است که این ایران است که ضامن بقای جغرافیای اصیل منطقه بوده. پس پیروزی آن هم پیروزی کل منطقه است؛

«پیروزی ایران همچنین به‌نفع همۀ کشورهای منطقه است؛ زیرا دشمن اسرائیلی برای همۀ آن‌ها یک خطر محسوب می‌شود؛ در درجۀ اول برای کشورهای عربی و سپس برای سایر کشورهای منطقه. به همین دلیل برای همۀ کشورهای منطقه مهم است که از موضع ایران و پاسخ آن خرسند باشند، این پاسخ را درک کنند که به نفع همگی آن‌هاست؛ زیرا همه در منطقه نیازمند ایجاد بازدارندگی در برابر دشمن اسرائیلی هستند. مسئلۀ بازدارندگی و جلوگیری از گستاخی و قلدری دشمن اسرائیلی و ممانعت از تحمیل “معادلۀ استباحه(مباح‌شماری)”مسئله‌ای مهم برای همگان و به‌نفع همگان است»[۴].

معادلۀ استباحه آن معادله‌ای است که هر عملی از سمت رژیم را عادی قلمداد می‌کند؛ همان گفتاری که در نهایت می‌گوید؛ «اسرائیل است. اخلاق و حد و مرز نمی‌شناسد… پس هرکاری کرد کسی دخالت نکند…» گویی سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی جنگ ایران-اسرائیل را تنها فرصتی می‌داند که می‌شود این معادله را تغییر داد و اگر در این نقطه این معادله تغییر نکند، هیچ‌وقت دیگر هم ماجرا تغییر نخواهدکرد. در واقع، جنگ کنونی آخرین مرحلۀ تثبیت معادلۀ استباحه است؛ و ایستادن در برابر آن چیزی است که می‌تواند کل گام‌های رژیم تا این نقطه را خنثی و معدود کند.




[۱] . همراه ما بود : ۵۱

[۲] . همراه ما بود (بیانات سیدحسن نصرالله درباره حاج قاسم سلیمانی) . سیدحسن نصرالله . تنظیم و ترجمه: سیدحسین مرکبی . : ۵۲

[۳] . جهت ۱ . تهران : انتشارات بنیاد مکتب حاج قاسم . ۱۴۰۳ : ۲۹-۳۰

[۴] . سخنرانی سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی . به مناسب عید غدیر . ۱۸ ذی الحجه . ۱۴۴۶ هجری قمری



🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
◻️ درس چهارم؛ یا وقت‌شناس باشید یا نسازید!
🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت پنجم
✍️ مهدی مافی


🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
◻️ درس چهارم؛ یا وقت‌شناس باشید یا نسازید! 🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت پنجم ✍️ مهدی مافی 🌐 Sourehmag.ir 🆔 @Sourehmagazine
◻️ درس چهارم؛ یا وقت‌شناس باشید یا نسازید!
🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت پنجم
✍️ مهدی مافی



۲۸ آوریل ۱۹۳۹ درست همان روزی که آدولف هیتلر طی یک سخنرانی در رایشتاگ، لهستان را به عنوان هدف بعدی‌اش برای اشغال معرفی کرد، فیلم «اعترافات یک جاسوس نازی» در نیویورک سیتی روی پرده رفت و صفحۀ مهمی از تاریخ هالیوود را ورق زد. این فیلم نه دستاورد خلاقانۀ خاصی دارد و نه دستاورد فنّی جلوتر از زمان! حتی بسیاری از کسانی که فیلمباز نیستند شاید اسم کارگردانش، آناتول لیتواک یا ستارۀ نقش اول آن، ادوارد رابینسون (با نام اصلی امانوئل گلدنبرگ) را هم نشنیده باشند. با این حال «اعترافات» اتفاقی را رقم زد که تا پیش از آن سابقه نداشته. وقتی مردم برای نخستین‌بار دیدند که در عنوان یک اثر سینمایی از واژۀ «نازی» استفاده شده، شوکه شدند. تا قبل از آن هیچ استودیویی جرئت چنین کاری را نداشت. حتی یک سال پیش که برادران وارنر حقوق اقتباس آن را خرید خیلی از کمپانی‌ها با ساخت آن مخالفت می‌کردند؛ از برخی مدیران وارنر که نگران توقیف فیلم جدیدشان در برخی کشورهای اروپایی بودند بگیرید تا رئیس دپارتمان سانسور پارامونت که اعتقاد داشت اگر «اعترافات» ضدآلمانی باشد _ که اگر شرافتمندانه ساخته می‌شد باید این‌طور می‌شد _ آن‌ وقت خون بسیاری از یهودیان در آلمان روی دست برادران وارنر است. اما به هر ترتیب کار انجام شد. فیلمنامۀ اثر لیتواک براساس گزارش نفوذ یکی از ماموران سابق اف.بی.آی به یکی از حلقه‌های «حزب نازی فدراسیون آلمانی-آمریکایی‌ها» (شما بخوانید نازی‌های ساکن آمریکا) در نیویورک‌سیتی نوشته شده بود. اما کمک نکرد تا اثر نهایی تبدیل به یک شاهکار کلاسیک در تاریخ هالیوود شود. با این حال برادران وارنر خوش شانس بودند که محصول جدیدشان در مناسب‌ترین زمان آمادۀ پخش شد؛ یک فیلم در ظاهر جسورانه، که برای اولین‌بار جرئت کرده از کلمۀ «نازی» در اسم خود استفاده کند، همزمان با آتش‌افروزی هیتلر در اروپا روی پردۀ سینماهای آمریکا می‌رفت و این یعنی صف‌های طولانی مخاطبینی که علاقه داشتند _ به قول وراییتی _ اثری «با عطر و طعم پروپاگاندای زمان جنگ» ببینند.

می‌گویند اقبال مردم نسبت به این فیلم بود که درهای هالیوود را برای ساخت فیلم‌های ضدنازی دیگر گشود؛ به طوری که ادعا می‌شود حتی «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین، وامدار ساخته شدن «اعترافات یک جاسوس نازی» است. استودیوها رفته‌رفته فهمیدند که می‌توانند به حوادث روز صریحاً واکنش نشان بدهند و تلاش کنند بنا به ایدئولوژی خودشان، مردم دنیا را به شکلی سینمایی اقناع کنند. به ناگاه ارتباط داشتن با شرایط روز آن‌قدر مهم شد که کارگردانی مثل جورج استیونز تمام تلاش خودش را کرد فیلم بی‌ربطی مثل «بی‌خوابی» تبدیل به اثری دربارۀ شهامت و عزم بریتانیایی‌ها زیر آتش جنگ شود؛ داستانی که قرار بود در زمینۀ جنگ جهانی اول روایت شود، در لندن امروز طراحی شد، جای‌جای صحنه را با پوسترهای سربازگیری پُر‌ کردند و بعضی از سیاه‌لشگر‌ها را یونیفرم نظامی پوشاندند. استیونز می‌دانست ساخت یک ملودرام آبکی در دورۀ جنگ عملاً حکم مرگش را در هالیوود نو امضا می‌کند؛ تبدیل می‌شود به کارگردانی که وقت‌نشناس است و نتوانسته نبض اجتماع را بگیرد. در یک نمونۀ دیگر آلفرد هیچکاک بزرگ‌ هم وسط سال ۱۹۴۰ پایان‌بندی «خبرنگار خارجی» را تغییر داد تا با فیلمبرداری دوبارۀ صحنۀ پایانی، به بمب‌باران بریتانیا اشاره کند.

چیزی که هالیوود باتجربه متوجه شده، اکنون پیش روی ماست. تولیدات رسانه‌ای به معنای عام و تولیدات سینمایی به شکل خاص باید برشی از جامعه باشند. مخاطب زیر سایۀ جنگ فرصت و علاقۀ تماشای هر چیزی را ندارد. فیلم‌های روشنفکرانه لازمان و لامکان، همان‌هایی که می‌توانند هر جای دنیا در هر زمان ساخته شوند و محتوایشان ذره‌ای تغییر نمی‌کند برای امروز نیستند. گزارش‌های خبری که نه شأن اقناعی دارند، نه آرامش‌بخش هستند و نه خبررسانی درستی انجام می‌دهند _ مثلاً مشابه گزارش کارهای تصویری نهادها _ از اولویت خارجند. به شکل عام‌تر؛ وقت مخاطبان را با سوءتغذیه کانگوروهای استرالیایی و گستردگی ایدز در شاخ آفریقا نگیرید؛ ایران امروز رسانۀ وقت‌شناس می‌خواهد.



🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی

⚠️ این مطلب پس از انعقاد آتش‌بس میان حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونی نوشته شده و در شمارۀ نوزدهم‌وبیستم ماهنامۀ سوره منتشر شده بود.


🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است 🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی ✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی ⚠️ این مطلب پس از انعقاد آتش‌بس میان حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونی نوشته شده و در شمارۀ نوزدهم‌وبیستم ماهنامۀ سوره…
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
(بخش اول)



«آتش‌بس خود از تدبیرهای جنگی است»سرخسی، شرح السّیر الکبیر

در عرف مقاومت اسلامی آتش‌بس با دشمن محارب حرام است! آتش‌بس با دشمنی که به روی امت اسلام اسلحه کشیده در هر حال و وقتی غیرمجاز است. این موضع از سوی بزرگان مقاومت اسلامی به عنوان یک حکم قطعی اعلام شده. رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(حفظه الله) به عنوان فرماندۀ بزرگ جبهۀ جهانی مقاومت اسلامی و مرجع دینی طیف گسترده‌ای از این جبهه، در رسالۀ فقهی خود این مطلب را تصریح فرموده‌اند؛

«ان الاقدام علی السلم مع العدو المحارب لیس امراً جائزاً و مباحاً فی ایّ وقت و علی ایّ حال، بل جوازه متوقف علی وجود ما یکفی فی تبریر الاقدام علیه من الشرائط و الاحوال التی یعبّر عنها بالمصلحه؛ هذا مضافاً الی ما یدل بظاهره علی المنع من السلم و المداراه و التودّد مع الاعداء المحاربین، کقوله تعالی: «فلا تهنوا و تدعوا الی السّلم.».»[۱] یعنی اقدام به صلح با دشمن محارب امر جائز و مباحی نیست؛ در هیچ زمان و هیچ وقتی! بلکه جواز آن متوقف بر موجودیت برخی شرایط و حالات است؛ که از این شرایط و حالات به «مصلحت» یاد می‌شود؛ این مضاف بر مواردی است که ظاهرش دالّ بر ممنوعیت صلح و مدارا و دوستی با دشمن محارب است. نظیر آنچه که باری متعال فرمود که «سستی نکنید و به صلح و سازش دعوت ننمایید!»

اما حالا جبهۀ اسلام پس از یک‌سال و چند ماه جنگیدنِ تمام‌قد با کفّارِ صهیونیست پیمان آتش‌بس امضاء کرده است. مکتبی که آتش‌بس را جایز نمی‌داند و دستور می‌دهد که دشمن محارب را به سازش و سلم دعوت نکنیم، چگونه ممکن است تن به آتش‌بس بدهد؟ آتش‌بس چیست؟ آیا مصلحت چیزی بیرون از جنگ است که در لحظۀ ظهور به جنگ فایق آمده، رزمندگان را به ترک جنگ فرا می‌خواند؟ ما به عنوان مقاومت اسلامی از جنگ و صلح چه می‌فهمیم؟ برای پاسخ به پرسش‌های فوق باید قدم‌هایی برداریم؛ هم مفهوم آتش‌بس را کمی تدقیق کنیم و هم تاریخ و تجربۀ مسلمین از مقولۀ آتش‌بس را در سنت اسلام مرور کنیم.

۱. جبهۀ ایمان نخستین آتش‌بس‌های خود را در عصر نبوی(ص) تجربه کرد. یکی از نمونه‌های سخت این آتش‌بس‌ها، آتش‌بس میان لشکریان پیامبر خدا(ص) و عطفانیان بود؛ شرایط بر مسلمین سخت شده بود و مصلحت در این بود که از بار رزم مسلمین کمی کاسته شود. رسول خدا(ص) در پیشنهاد آتش‌بس پیش‌قدم شد و در ازای اعطای یک سوم کل خرمای مدینه به عطفانیان در طول هر سال، پیشنهاد ترک جنگ را مطرح فرمود و پذیرفته شد. این در حالی بود که مسلمین تقریباً هیچ امتیازی به دست نیاورده بودند و تنها فایدۀ آتش‌بس برای آنان کم‌کردن فشار نبرد بود.[۲] به همین خاطر هم این تجربه، تجربۀ تلخی برای مسلمین بود.



🌐Sourehmag.ir
🆔@Sourehmagazine
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
(بخش دوم)



غیر از این ماجرا آتش‌بس‌های متعدد دیگری هم در تاریخ پُرفراز و نشیب نبردهای جبهۀ نبی‌ خدا(ص) در کار بوده است. شاید مشهورترین این آتش‌بس‌ها همان صلح حدیبیه باشد. صلح حدیبیه موقعیت و ماهیتی تناقض‌آمیز دارد. از طرفی نام آن «صلح» و آتش‌بس است و از طرف دیگر تعبیر قرآن برای یادکرد آن «فتح» است، آن هم «فتح مبین». چند روز بعد از آنکه صلح حدیبیه به نتیجه رسید و از سوی طرفین امضاء شد؛ وحی آمد که «إنّا فتحنا لکَ فتحاً مبیناً»(فتح؛ ۱). پرسش اینجاست که آتش‌بس چگونه می‌تواند یک پیروزی بزرگ باشد؟ باید در نظر داشت که زبان قرآن، زبان استعاره و قلمداد نیست، بلکه زبان حقیقت است. خطاست اگر بگوییم «قرآن صلح حدیبیه را فتح مبین "قلمداد" کرده است». قرآن عزیز به اقتضای «تبیان کلّ شیء» بودنش حقیقت چیزها را فاش می‌کند؛ نزول آیۀ شریفۀ «إنّا فتحنا لک فتحاً مبینا» انکشاف باطن و حقیقت صلح حدیبیه بود که قرار بود مؤمنین را در مراتب یقین‌شان به راه مددرسان باشد. اما ماجرای فتح مبین جبهۀ اسلام چه بود؟

سال ششم هجری بود و اسلام سال‌های ضعف و شکست را پشت سر گذاشته بود. شکست جنگ احد جبران شده بود و لشکر اسلام فتوحاتی را پشت سر گذاشته بود. روزی پیامبر فرمود: «در رؤیای شیرینی دیدم که مسلمانان به آیین اسلام در پیرامون کعبۀ مقدس گردش می‌کنند. همه موی از سر بستردیم و به خاطر احرام آماده شدیم، چنین می‌پندارم که دیر یا زود بر شهر مکه حمله آوریم و کعبه را از چنگ بت‌پرستان عرب رها سازیم، آری این است پندار و آرزوی من!».[۳] بعد از این الهام الهی بود که رسول خدا(ص) پیک‌هایی را به قبایل فرستاد و مسلمانان را از قبایل مختلف به حج فراخوان فرمود. عدد همراهان پیامبر به ۱۴۰۰ تن رسید و همگی آهنگ زیارت حج کردند.

در چنین شرایطی که همگان به دعوت خود پیامبر(ص) به سمت مکه عازم شده‌اند، تلخ است قریشیان مانع بشوند و مسلمانان هم در نهایت نتوانند حج به‌جای آورند. اما همین واقعۀ تلخ رخ داد. قریشیان مانع شدند و مسلمانان در جایی موسوم به حدیبیه اقامت گزیدند. گفت‌وگوها و رفت‌وآمدهایی میان حکومت اسلامی و کفار مکه شکل گرفت. در نهایت عثمان بن عفان از سوی مسلمانان مأمور به مذاکره با کفار شد؛ قریشیان به عثمان اجازه بازگشت ندادند و به همین خاطر توقف او در مکه بیش از زمان مورد توقع مسلمانان به طول انجامید. در میان مسلمانانی که در حدیبیه بودند، شایع شد که عثمان کشته شده است. این موقعیت، موقعیت سستی و رخوت نبود، نفس احتمال چنین جسارتی به جبهۀ اسلام لازم می‌آورد تا مؤمنین دل‌های خود را قوی‌تر کنند.

رسول خدا(ص) در این لحظۀ سخت که مؤمنین در صحنۀ جنگی همه جانبه بودند، اعلام فرمود که «از اینجا نمی‌رویم تا با آن‌ها مبارزه کنیم!»[۴] پیامبر در زیر درختی ایستاد و مسلمانان بر سر ایستادن به پای توحید تا پای جان، با رسول خدا(ص) بیعتی دوباره کردند. آیه آمد که خداوند از این پیمان خشنود و راضی شد؛ « لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَريباً»(فتح؛ ۱۸) وجه تسمیۀ این پیمان به بیعت رضوان هم همین رضایت الهی است. بعد از این آرایش جنگی مسلمانان بود که قریشیان تصمیم گرفتند تا عثمان را سریعاً رها کنند.[۵] عثمان به نزد مسلمانان آمد و اعلام کرد که قریش قصد جنگ ندارد! و این قصد جنگ ندارد را بخوانیم که دیگر توان جنگ ندارد. از این اعلام، گفت‌وگو بر سر متن پیمان آتش‌بس آغاز شد؛ متنی که به املاء رسول خدا(ص) و دست مبارک علی بن ابی‌طالب(ع) نوشته شد:

«بسمک اللهم
این پیمان صلحی است میان محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو نمایندۀ مردم قریش

- جنگ برای مردم دو طرف در مدت ده سال متوقف و متروک می‌گردد و هر دو طرف نسبت به ‌هم از تعرض باز می‌ایستند.
- هر کس از مردم قریش بدون اجازۀ ولی خود به محمد پیوندند، محمد او را به قریش برگرداند و هر کس از پیروان محمد به سوی قریش پناهنده شود آزاد است و او را برنگردانند.
- از مردم عرب هر کس بخواهد با محمد پیمان ببندد آزاد می‌باشد و همچنین هر کس مایل است با قریش پیمان دوستی منعقد سازد آزاد است.
- عملیات ناروا ممنوع و آنچه تاکنون میان مردمان گذشته نباید آشکار کنند و عهدشکنی، خیانت، سرقت و غارت نیز ننمایند.
- مسلمانان امسال باید بدون ورود به مکه بازگردند و در سال بعد به طواف کعبه بیایند و حق سه روز توقف در مکه را دارا خواهند بود.
- جز شمشیر که سلاح مسافران است نباید سلاحی همراه داشته باشند، این سلاح هم باید در نیام پنهان باشد.» [۶]




🌐Sourehmag.ir
🆔@Sourehmagazine
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
(بخش سوم)




ظاهر امر آن است که مسلمانان عزم حج کرده‌اند و به حج نرسیدند و به ناچار زیر بار دادن امتیازاتی هم رفته‌اند. قاعدتاً چنین صورتی از ماجرا گویای وجه «فتح مبین»بودن صلح حدیبیه نمی‌تواند باشد. مورخین تاریخ اسلام ابعاد ماجرا را برای ما بیشتر باز کرده‌اند؛ دکتر نصرت‌الله بختورتاش مؤلف کتاب «نبردهای محمد(ص)» بعد از نقل متن کامل صلح حدیبیه بلافاصله می‌نویسد: «پیمان حدیبیه بدین ترتیب بسته شد و محمد که تا آن تاریخ "دروغگو"،"سرکش"و "جادوگر" به شمار می‌رفت، بطور رسمی طرف قرارداد و هم‌پیمان سیاسی-نظامی قریش شناخته شد و نیروی سیاسی مهمّی در آن جامعه به شمار آمد. و حق طواف کعبه را برای او قائل شدند و به طور غیرمستقیم اسلام را به رسمیت شناختند و پذیرفتند که اسلام آیین رسمی این ملت نوخاسته است.»[۷] همو در پایام فصل مربوط به ماجرای صلح حدیبیه نتایج عینیِ تاریخی این آتش‌بس را این‌طور ذکر می‌کند: «عده‌ای از طوایف مکه پس از عهدنامۀ حدیبیه با محمد پیمان‌های نظامی منعقد کردند. مانند قبیلۀ خزاعه و در نتیجه توازن قوایی که مورد نظر پیامبر بود رفته‌رفته فراهم می‌شد. پیامبر فرصت و زمان کافی به دست آورد که با پادشاهان و فرمانروایان کشورها وارد مذاکره شود، نمایندگان خود را به دربار آن‌ها بفرستد و آنان را به کیش خود فراخواند. دین اسلام به جزء یکی از آیین‌های رسمی عرب شناخته شد و پای مسلمانان به مکه باز گردید و حق طواف را برای آن‌ها مانند سایرین پذیرفتند و مسلمانان مکه آزادی یافتند. مردم مکه به این طریق با طوایف یهود قطع رابطه کردند و چون طبق مواد پیمان پذیرفته بودند که آتش‌ جنگ به مدت ده سال بین طرفین خاموش باشد، بنابراین نمی‌توانستند با طوایفی که محمد علیه آن‌ها اعلان جنگ می‌دهد وارد مذاکره شده و به آن‌ها کمک نظامی بدهند. اگر چنین می‌کردند پیمان از اعتبار می‌افتاد.»[۸]

استاد اصغر طاهرزاده در تفسیر خود از سورۀ مبارکۀ فتح این مطلب را تأیید می‌کنند و می‌نویسند: «در جریان صلح حدیبیه چون پیامبر(ص) تا نزدیکی‌های شهر مکه آمده بودند و می‌خواستند جهت اعمال حج وارد مکه شوند، مشرکین بر خلاف میل‌شان به جهت روحیۀ سلحشوری مسلمانان، حاضر شدند بپذیرند که در آن سال مسلمانان برگردند و سال بعد مکه را برای مسلمانان خالی کنند تا به مدت سه‌روز آن‌ها اعمال‌شان را انجام بدهند و برگردند. در این صلح‌نامه بصیرت مهمی نهفته بود و خوب است دقت شود چرا حضرت پروردگار می‌فرمایند این یک فتح مبین بود. آیا به این دلیل نبود که بالأخره مشرکین حرکتی را که در دل آن نفی استکبار و جاهلیت و بت‌پرستی بود، به رسمیت شناختند؟ و از این جهت آن صلح‌نامه یک صلح‌نامۀ عادی نبود؟»[۹]

مرحوم علامه طباطبایی(ره) ضمن توضیح نسبتاً مفصلی در ابتدای تفسیر خود از سورۀ فتح، این موارد را هم به جهت تاریخی و هم به جهت تطبیقش با آیات سورۀ فتح تأیید می‌کنند که از باب رعایت حفظ اختصار از ذکر آن پرهیز می‌کنم.[۱۰]

۲. آتش‌بس می‌تواند "فتح" باشد. آتش‌بس اتفاقاً می‌تواند نه بازگشت به قبل، که نحوی پیش‌رفتن از صحنۀ جنگ باشد. ممکن است در صحنۀ نبرد، نبرد بین یک نیروی به رسمیت شناخته شده و یک نیروی نامشروع و غیررسمی باشد. اما در صحنۀ آتش‌بسی که از پسِ جنگ سر می‌رسد، آن نیروی نامشروع و غیررسمی همچون نیروی رسمی به میز مذاکرات آتش‌بس دعوت شود و برای امضای آتش‌بس چندین دولت رسمی برای آن نیروی عرفاً غیررسمی فرش قرمز هم پهن کنند. مقاومت اسلامی بارها با همین منطق آتش‌بس کرده‌است، آتش‌بسی که نتیجه‌اش محکومیت ظالم است و مشروعیت مظلوم.



🌐Sourehmag.ir
🆔@Sourehmagazine
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
(بخش چهارم)



به عنوان نمونه؛ حزب‌الله سرافراز لبنان تجربه‌های سخت و سنگین جنگ ۱۹۹۳ و عملیات سنگین «خوشه‌های خشم» در ۱۹۹۶ را پشت سر گذاشت. با پیروزی هم پشت سر گذاشت؛ یعنی مانع پیش‌روی دشمن شد و حتی دشمن را پس زد. در ماجرای جنگ ۱۹۹۶ حزب‌الله _ نه به عنوان یک دولت، یا یک ارتش دولتی، بلکه _ به عنوان یک گروه مقاومت اسلامی به نمایندگی از امت بود که می‌جنگید. با این حال با مقاومتش، موجودی در کسوت "دولت" و با ارتشی تمام‌قد را پای میز مذاکره کشاند؛ یعنی اسرائیل را وادار کرد اسلحۀ زمین بگذارد و قلم به دست بگیرد تا شروط مردان خدا را یادداشت و امضاء کنند. آن سرطان مهاجمِ همواره پیش‌رونده، حالا نه تنها متوقف شده بود، بلکه وادار به امضای توافق‌نامه‌ای "مکتوب" هم شد. مجبور بود امتیاز بدهد و این امتیار دادن را هم با تعهدی حقوقی تضمین کند. همۀ جهان عرب انگشت به‌ دهان مانده بودند که چطور یک "گروه"، اسرائیل را وادار و متعهد به چیزی کرده است. ظاهر آن توافقِ آتش‌بس، توقف درگیری نظامی بود؛ توقف جنگ! اما باطن ماجرا ادامۀ مبارزه در صورت و با سیرتی دیگر بود. این مبارزه هرگز متوقف نشد و آن تفاهم‌نامۀ آتش‌بس، بدل به مقدمۀ پیروزی بزرگ حزب‌الله در مِی ۲۰۰۰ شد. پیروزی‌ای که به قول برخی مورخین اولین دست‌آورد روشن جهان عرب در برابر رژیم صهیونیستی، بعد از یوم النکبة بود. یعنی نخستین دست‌آورد جهان عرب بعد از ۱۹۴۸ میلادی به بعد![۱۱] منطق عمل مقاومت اسلامی لبنان متخذ از همان درکی است که صلح حدیبیه به عنوان یک الگوی نبوی از آتش‌بس به ما می‌دهد؛ و این الگو چنانکه ذکر آن رفت، به عنوان احکام روشن فقهی نیز در فقه اسلام تصریح‌شده است.

۳. در فقه اسلام و معارف دین آنچه از آتش‌بس در می‌یابیم، چنین چیزی است. در اسلام ماهیت آتش‌بس سازش و تَرکِ دشمنی نیست(به اصطلاح تَرکِ مخاصمه). جبهۀ اسلام مجاز نیست با کفر سازش کند؛ بلکه تَرکِ جنگ و توقف حرب تدبیری است که مسلمانان مجازند در وقت و نوبت خودش به‌ کارش بندند. «آتش‌بس، خود از تدبیرهای جنگی است.» این عبارت صریح را در شرح السّیر الکبیر سرخسی _ که از منابع مهم در آداب جنگ در میان مسلمانان است _ ذیل آیۀ شریفۀ «و ان جنجوا للسلم فانجح لها» چنین می‌خوانیم[۱۲]. آتش‌بس خود از تدابیر جنگی است؛ برای ما آتش‌بس نه توقف جنگ، بلکه جنگیدن به شیوه‌ای دیگر است؛ تمهید جنگی است بزرگ‌تر، برای پیروزی‌ای بزرگ‌تر.

در ماجرای صلح حدیبیه همین مطلب رخ داد؛ آن صلح چنان‌که در تحلیل‌های تاریخی دیدیم، مسلمانان را از جهات مختلف تقویت کرد. در لحظۀ صلح حدیبیه شاید مسلمانان توان فتح مکه را نداشتند، اما در اثر صلح حدیبیه، جبهۀ اسلام نه تنها از جنگ دست نکشید، بلکه از همۀ فرصت‌ها برای تقویت خود استفاده کرد. تا جایی که اسلام نه با شمشیر، که با قدرت بازدارندۀ شمشیر کفار قریش را وادار به تسلیم کرد. در لحظۀ فتح مکه معلوم شد که آتش‌بس حدیبیه نه دست کشیدن از جنگ، که تمهید جنگ و فتحی بزرگ‌تر بوده است.



🌐Sourehmag.ir
🆔@Sourehmagazine
◻️ آتش‌بس خود یک تدبیر جنگی است
🔸 بازنشر سرمقالۀ شمارۀ ۱۹و۲۰ ماهنامۀ سوره به مناسبت آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونی
✍️ حمیدرضا میررکنی بنادکی
(بخش پنجم و پایانی)




۴. امّت رسول خدا(ص) هم‌اکنون در موقعیتی مشابه است. بعد از بیش از یک‌سال جنگ تمام عیاری که میان امّت رسول خدا(ص) و دشمن محارب در جریان بود، حالا دو آتش‌بس، یکی در جبهۀ حزب‌الله و دیگری در جبهۀ مقاومت اسلامی فلسطین منعقد شده است. آن مجاهدی که تشخیصش امضای پیمان آتش‌بس بوده است، با چنین طرحی به میز مذاکره نشسته. این نخستین چیزی است که باید دربارۀ این آتش‌بس‌ها دانست. آتش‌بس‌ مقاومت اسلامی، راه گریزی از جنگ نیست. جنگ برای ما شرّ لازمی نیست که در هر فرصتی که به ‌دست آمد، به گوشۀ امنی بخزیم و از جنگ راحتی بجوییم. در عرف جهاد اسلامی، آتش‌بس خود نحو دیگری از جنگ است؛ و ما هم‌اکنون با دیدن صحنه‌های تحقق مفاد آتش‌بس در قضیۀ آزادسازی اسرا و تصاویر غرورآفرینی که حماس و جهاد اسلامی رقم زده‌اند شاهد این آرایش جنگی هستیم. پیام‌هایی که روی بنر پشت اسرا نوشته شده است، هیچ‌یک بویی از صلح ندارد. همگی تهدید دربارۀ جنگ آینده است، حماس و جهاد اسلامی دائماً وعده می‌دهند که ما دوباره خواهیم آمد. همۀ نیروهای نظامی با لباس گردان‌های قسام یا قدس در تصاویر می‌بینیم _ به‌جز کسانی که قلم یا دوربین به‌دست‌اند _ اسلحه به ‌دست دارند. حتی در لحظۀ امضای رسید تحویل اسرا و تحویل گرفتن آن کاغذ از مأمور صلیب سرخ، اسلحه‌شان را زمین نمی‌گذارند. تاکنون دوبار رسانه‌های اسرائیلی خبر داده‌اند که گردان‌های قسام و سرایا القدس به‌شدت درحال نوسازی کادر خود هستند؛ عضوگیری‌های این دو گروه مقاومت اسلامی هم در کرانه و هم در غزه از قبل جنگ هم بیشتر شده است. این است که آرایشی که مجاهد فلسطینی پشت میز مذاکره به آن فکر می‌کرد؛ نه ترک جنگ، بلکه جنگ در آرایشی دیگر.


[۱] . ثلاث رسائل فی الجهاد؛ سیدعلی الخامنئی، المهادنه، انتشارات فقه روز، چاپ اول: ۱۳۹۶ :۲۰۳

[۲] . ن.ک: تطبیق احکام و شروط هدنه بر مهادنات پیامبر(ص)؛ سعید احمدی، نشریه تهذیب الاحکام عن موالی الامام الرضا(ع)، تابستان ۱۴۰۲، سال اول، شماره ۴

[۳] . نبردهای محمد(ص) ؛ نصرت‌الله بختورتاش، انتشارات سیما، چاپ ششم، ۱۳۷۶ :۱۸۲

[۴] . نبردهای محمد(ص): ۱۸۵

[۵] . صلح حدیبیه؛ جعفر سبحانی، نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام، آذر ۱۳۴۵، شمارۀ ۱ : ۲۳

[۶] . نبردهای محمد(ص): ۱۸۷

[۷] . نبردهای محمد(ص):۱۸۷

[۸] . نبردهای محمد(ص):۱۸۹

[۹] . سورۀ فتح و آیندۀ روشن مجاهدان سالک؛ اصغر طاهرزاده، انتشارات لب‌المیزان، چاپ اول : ۱۶

[۱۰] . المیزان في تفسیر القرآن؛ سید محمدحسین طباطبایی، ج۱۸، قم، منشورات ذوی‌القربی، چاپ اول، ۱۴۳۰ ق : ۴۶۸

[۱۱] . فرمانده در سایه؛ وحید خضاب، نشر شهید کاظمی، چاپ هفتم، ۱۳۹۸ : ۴۶

[۱۲] . جهاد و حقوق بین‌الملل؛ سیدابوالقاسم حسینی(ژرفا)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، ۱۳۸۴ :۲۹۳



🌐Sourehmag.ir
🆔@Sourehmagazine
◻️ درس پنجم؛ اول پیام را پیدا کنید بعد فیلم بسازید!
🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت ششم
✍️ مهدی مافی



🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
◻️ درس پنجم؛ اول پیام را پیدا کنید بعد فیلم بسازید! 🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت ششم ✍️ مهدی مافی 🌐 Sourehmag.ir 🆔 @Sourehmagazine
◻️ درس پنجم؛ اول پیام را پیدا کنید بعد فیلم بسازید!
🔸 تاریخ مختصر پروپاگاندا؛ قسمت ششم
✍️ مهدی مافی



شاید باورتان نشود اما گاهی کارگردان‌های بزرگ هم نمی‌دانند چه چیزی می‌خواهند به مخاطبانشان بگویند. در شرایط صلح شاید این اتفاق چندان مرگبار و حیثیتی نباشد؛ فیلمی می‌سازید و در یک زمان پرت یا در حاشیۀ جشنواره‌ای اکران می‌کنید و بعد هم با ژست روشنفکری در برابر منتقدانِ شمشیر از رو بسته، جبهه می‌گیرید. اما در شرایط بحران، جنگ و زمانه‌ای که مخاطبان از شما توقع حرف جدید و پیامی آشکار دارند، سردرگمی در انتقال مفهوم می‌تواند تبدیل به یک نقطه ضعف بزرگ در کارنامۀ کاریتان شود که لکۀ ننگ آن تا ابد باقی می‌ماند. مثل اتفاقی که برای یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ هالیوود رخ داد.

فرانک کاپرا یکی از اولین کارگردانانی بود که فهمید وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود فیلم و فیلم‌سازان نقشی حیاتی در آن دارند. او در فوریۀ ۱۹۴۰ گفت: «هیچ‌وقت هیجان دیدن فیلم به وسیلۀ مخاطب برای من تمام نمی‌شود. به مدت دو ساعت، آن‌ها را در اختیار داری. حتی هیتلر هم نمی‌تواند این همه مدت آن‌ها را نگه دارد. شما در نهایت مخاطبان بیش‌تری نسبت به مخاطبان سخنرانی روزولت در رادیو خواهید داشت». کاپرا اگرچه به درستی نقش سینما (و رسانه) را متوجه شده بود اما خودش ساده‌تر از آن بود که بتواند محتوای پیچیده‌ای را در فیلم‌هایش بگنجاند؛ حداقل نه به شکل خودآگاه. او کارگردان بسیار هنرمندی به حساب می‌آمد. فیلم‌هایش مورد اقبال مخاطبان قرار می‌گرفت. جوایز اسکار را درو می‌کرد. اما سواد سیاسی چندانی نداشت و به همین خاطر بارها خودش را تا مرز بیچارگی برد؛ مثل وقتی که در سال ۱۹۳۵ سفری به سرزمین مادری‌اش ایتالیا داشت و در آن بنیتو موسولینی را _ که یکی از طرفداران پر و پاقرص فیلم‌هایش بود _ تحسین کرد. کاپرا گفته بود تصویری از این دیکتاتور مشهور را روی دیوار اتاق خوابش دارد و علاقه‌مند بود فیلم زندگی او را بسازد اما هری کوهن، رئیس کلمبیا پیکچرز، در نهایت او را از دست خودش نجات داد و نگذاشت سمت پروژه‌ای مرتبط با موسولینی برود. نقل است که در مواردی فیلمنامه‌نویس‌های کمونیست کاپرا را بازی می‌دادند و معدود دیالوگ‌های «قرمز»ی را هم وارد فیلم‌ او می‌کردند.

جنگ جهانی دوم که شروع شد فرانک کاپرا می‌خواست یک فیلم به قول خودش «شعاری» بسازد. او می‌دید که خیلی از همکارانش در حال کار روی پروژه‌های کم‌وبیش مرتبط با جنگ هستند و وطن پرستی و وقت‌شناسی‌شان توسط مردم، منتقدان و رسانه‌ها تحسین می‌شود. احتمالاً حتی حس می‌کرد به عنوان یک ایتالیایی مهاجر باید دِین خودش را به کشور جدیدش نشان دهد تا بالاخره او را نه به عنوان یک «واپ کوچک» (عبارتی توهین‌آمیز که به مهاجران ایتالیایی گفته می‌شد)، که به عنوان یک آمریکایی بشناسند. مشکل اما جایی بود که نمی‌دانست شعاری که باید در فیلم بگنجاند چیست. دهه‌ها بعد کاپرا اعتراف کرد برای اولین‌بار در کارنامه‌اش احساس می‌کرده چیزی هست که باید آن را به دیگران ثابت کند. حتی با وجود بردن سه جایزۀ اسکار، از جایگاهش میان منتقدانی که با فیلم‌هایش به عنوان سرگرمی‌های دوست‌داشتنی برخورد می‌کردند، ناراحت بود. خیلی از کارشناسان تصور نمی‌کردند او مثل جان فورد توانایی ساخت آثار اجتماعی را هم داشته باشد. در نتیجه وقتی صحبت از «ملاقات با جان دو» شد کاپرا احساس کرد همان اثری است که می‌خواهد بسازد.

داستان این فیلم در مورد روزنامه‌ای است که توسط یک تاجر بزرگ خریده شده و حالا موجی از تعدیل نیرو در آن به راه افتاده. در میان این نیروهای اخراجی خانم ستون‌نویسی هست که در آخرین تلاش برای حفظ شغلش نامه‌ای را از سوی مردی عصبانی جعل می‌کند و در آن به «سیاست‌های کثیف» می‌تازد؛ او تهدید می‌کند خودش را از بالای تالار شهر پایین می‌اندازد؛ مگر این که چیزهایی تغییر کنند. در عین ناباوری این نامه تبدیل به ستون ثابتی با عنوان «اعتراض می‌کنم. نوشتۀ جان دو» می‌شود و حالا این خانم احتیاج به مردی دارد که اگر لازم شد خودش را جان دو جا بزند. ماجرا جلو می‌رود، هزاران جان دو پیدا می‌شود، حزبِ جان دو پدید می‌آید، داستان به سمت انتخابات ریاست جمهوری می‌رود و کاپرا فضا را برای انتقاد علیه هدف‌های گوناگون مناسب می‌بیند؛ از نقد به دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌های هم‌دست بگیرید تا شرکت‌هایی که مردم را بی‌کار کرده‌اند و رسانه‌های خبری و حتی خود مردم که ساده‌انگارانه در برابر دیکتاتورهای آینده هیپنوتیزم می‌شوند. مشکل اما جایی بود که پیام اصلی فیلم، آن شعاری که باید سر دست می‌گرفت و ریشۀ حرفی که مخاطب باید بعد از تماشای اثر متوجه آن می‌شد معلوم نبود.
به نظر می‌رسد کاپرا حتی قبل از اکران فیلمش هم می‌دانست که به دردسر افتاده. او از جولز فورثمن، یکی از نویسنده‌های کهنه‌کار هالیوود خواست فیلم‌نامه را بازنویسی کند اما فورثمن قبول نکرد و گفت: «شما خودتان نیز نمی‌توانید پایانی برای داستان‌تان بیابید؛ چون از اول هم داستانی نداشتید!» اوضاع کاپرا وقتی بدتر شد که سالن‌های سینما هم‌زمان پُر شد از فیلم‌هایی که دقیقاً می‌دانستند چه چیزی را می‌خواهند چطور بگویند؛ مثل «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین که برای اولین‌بار هیتلر را روی پردۀ سینما هجو کرد. یا «طوفان مرگبار» مترو گلدوین مه‌یر که وراییتی آن را «تأثیرگذارترین فیلم تا امروز دربارۀ تفکر تمامیت‌خواهی» معرفی کرد. یونایتد آرتیستس هم «کشیش هال» را داشت؛ اثری درباره روحانی صلح‌طلبی که بعد از مقاومت در برابر آلمانی‌هایی که به روستایش حمله کرده بودند در یک اردوگاه کار اجباری زندانی شد؛ سالن‌های سینما این فیلم را همراه ویدیویی تبلیغاتی اکران می‌کردند که شخص النور روزولت ضبط کرده بود. هفته‌ای که کاپرا فیلم‌برداری «ملاقات با جان دو» را تمام کرد بمباران لندن آغاز شد و او هنوز نمی‌دانست فیلمش را چطور باید به پایان برساند. حالا دهه‌ها از آن روزها گذشته. میراث کاپرا در تاریخ سینمای جهان جاودان شده. اما حتی هنوز هم وقتی صحبت از «ملاقات با جان دو» می‌شود، منتقدان و اهالی رسانه یاد کارگردانی می‌افتند که در میانۀ بحران نمی‌دانست چه چیزی باید بسازد؛ حتی با وجود این که خود فرانک کاپرا در سال‌های بعد کارش را جبران کرد و تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌سازان دورۀ جنگ جهانی دوم شد.



🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
💠 «ایرانی‌ترین‌ها»
🔹 اولین شمارۀ ویژنامۀ «سورۀ فتح» منتشر شد.

🔘 در این شماره می‌خوانید؛

🔸 ایرانی‌ترین‌ها
🔹 چرا فدائیان جمهوری اسلامی ایرانی‌ترین مردمانند؟
علی‌رضا سمیعی

🔸 باز هم زحمت دفاع از وطن افتاد گردن بسیج مستضعفان
سید علی میرفتاح

🔸 دنبال حوض بودیم؛ وارد اقیانوس شدیم
🔹 گفتاری از آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری دربارۀ نصرت الهی در هنگامۀ جهاد

🔸 تغییر معادلۀ مباح‌شماری؛ ضرورت اقدام یک‌پارچۀ جهان اسلام
🔹 مروری بر معادله‌ای که جنگ را ضروری می‌کند با عطف توجه بر سخنرانی روز عید غدیر سید عبدالملک الحوثی
سید حمیدرضا میررکنی بنادکی

🔸 آن‌چه می‌جنگد روح است
🔹 روزنوشت روز هفتم جنگ
فردین آریش

🔸 وقتی خدا فیل هوا می‌کند
🔹 روزنوشت روز نهم جنگ
زهرا محسنی‌فر

🔸 داستان یک مقاومت رسانه‌ای
🔹 صداوسیما و حماسه که خدا کارگردانش بود
سارا عاقلی

نسخۀ PDF شمارۀ اول ویژه‌نامه به پیوست ارسال خواهد شد.



#سوره_فتح
🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
◻️ ایرانی‌ترین‌ها
🔸 چرا فدائیان جمهوری اسلامی، ایرانی‌ترین مردمانند؟
✍️ علیرضا سمیعی

⚠️ منتشرشده در شمارۀ نخست ویژه‌نامۀ «سورۀ فتح»
📸 مراسم تشییع شهدای حملۀ رژیم غاصب صهیونی، هفتم تیر ۱۴۰۴؛ عکس از حسن شیروانی، ایرنا

🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
◻️ ایرانی‌ترین‌ها 🔸 چرا فدائیان جمهوری اسلامی، ایرانی‌ترین مردمانند؟ ✍️ علیرضا سمیعی ⚠️ منتشرشده در شمارۀ نخست ویژه‌نامۀ «سورۀ فتح» 📸 مراسم تشییع شهدای حملۀ رژیم غاصب صهیونی، هفتم تیر ۱۴۰۴؛ عکس از حسن شیروانی، ایرنا 🌐 Sourehmag.ir 🆔 @Sourehmagazine
◻️ ایرانی‌ترین‌ها
🔸 چرا فدائیان جمهوری اسلامی، ایرانی‌ترین مردمانند؟
✍️ علیرضا سمیعی
(بخش اول)


ایرانی­‌ترین مردان‌مان همان کسانی بودند که «پیش» از دیگران شهید شدند؛ حتی و به ویژه از نظر دشمنان‌مان. چون می‌­دانستند که آن‌ها «بیش» از دیگران مدافع ایران هستند. حالا البته طوری تب حب‌الوطن بالا گرفته است که حتی دشمن متجاوز ما و هم‌داستانانش ادعا می‌­کنند دوست‌دار ایران هستند و می‌­خواهند از زور عشق و علاقه به ایرانی‌­ها دخل همه‌­مان را در آورند. آن‌ها با این‌که بی­‌شرم‌­ترین اضافات و در واقع دورریزهای انسانی هستند، پس از کشتار و زنده‌سوزی در غزه و لبنان به سراغ ما آمده‌­اند و کم‌و‌بیش گاهی که نقاب می‌­زنند ادعا می‌­کنند به خاطر ایران است که دارند ایرانی‌­ها را می‌کشند. این البته در ردیف خدعه‌­های کودکانه است. منتها خطی در تبلیغات داخلی وجود دارد که هنوز هم می­‌گوید دفاع از سرزمین ایران با دفاع از جمهوری اسلامی فرق دارد. انگار الان کسانی از کرات دیگر یا مثلاً امشاسپندان[۱] آمده‌­اند و دارند با موشک و پدافند از ما دفاع می­‌کنند.

اکنون که از قضا دفاع از ایران را مستضعفان یعنی سپاهی‌­ها و ارتشی‌­ها و بسیجی‌­ها بر عهده گرفتند باید معلوم شود که در روز حادثه، روی زمین و جایی بیرون از کتاب‌­­ها و سخنرانی‌­ها، آدم‌­های واقعی و گوشت و پوست­داری هستند که برمی‌­خیزند و از همین ایرانی که اکنون و این‌جاست دفاع می‌­کنند.

اما­ عجبا که آن دو گفتار جداکنندۀ ایران و جمهوری اسلامی از دو سوی جبهه بلند است! واضح است که یکی از طرفین؛ به‌طور مشخص آمریکا، اسرائیل و خائنان دروغ می‌­بافند. اما در سوی دیگر، علاقه به ایران صادقانه است. می­‌توان گفت گفتار صادقانه دست‌کم در مورد جدا کردن ایران از مدافعان ایران کژتابی دارد. این کژتابی ابتدا نه در گفتار بلکه در تصوری است که گاهی در نسبت میان ایران، تاریخش و حکومت مستقر در آن فرض می‌­شود. به این ترتیب که ایران را مفهومی ثابت فرض می‌­کند اما آنچه در ایران رخ می‌­دهد یا بهتر است بگوییم «چهرۀ ایران» را تصادفی می­‌پندارد.

ایران تاریخی دارد و در هر دوره چهره‌­هایی داشته است که همۀ آن‌ها مراحل تکوینی ایران هستند. ما نیز همینی هستیم که هم‌­اکنون هستیم. با وجود اینکه چیزی واضح‌تر از این جمله نیست، طرحی ایدئولوژیک یا خیالی وجود دارد که ایران را به تصویری انتزاعی بدل می‌­کند. چهره‌­ای مسخ‌شده که حتی در تاریخ ما نیز نبوده؛ بلکه بیشتر نقاشی‌­ای اکسپرسیونیسیتی و مِن­‌عندی از دوره‌­ای نامعلوم است.

عشق و علاقه به ایران سری دارد به درازای تاریخ و تا هخامنشیان می‌­رسد. اما حکومتی که تقسیم ایرانی/انیرانی[۲] را تصریح کرد ساسانی بود. اردشیر اول خود را شاه شاهان ایران نامید. یعنی پادشاه ایران و سرزمین‌هایی که زیر نفوذ دارد. یکی از موبدان بزرگ، «کِرتیر»، نیز از سرزمین‌­های انیرانی نام ­برده که در تصرف ساسانیان بود. در عین حال انیرانی به کسانی گفته می‌­شد که هر چند نژاد ایرانی داشتند دیوپرست و بَددین بودند؛ آن‌ها ممکن بود بودایی یا یهودی یا مسیحی باشند. به هر حال پس از اشغال ایران توسط اعراب، آن‌ها را نیز انیرانی می‌­شماردند. لذا می‌بینیم که عبارت انیرانی در بند نژاد نیست و در واقع به کسی گفته می‌شود که دشمن ایران باشد. در آن سو کسی را ایرانی یا زیر پرچم ایران می‌پندارد که با طرح‌وارۀ تفکر ایرانی همراهی دارد.

من نمی‌خواهم به دل گذشته‌های دور بزنم. چون نه ما زرتشتی هستیم و نه کسانی که دربارۀ آن‌ها بحث می­‌کنیم (و حتی کینه‌­توزان) دل در گرو دین باستانی دارند. فقط تصور اینکه یکی از آن‌ها نیمه‌شب بیدار شود، سدره بپوشد، دست و رو بشورد و رو به قبله (ماه یا شمع) نماز «اَشهِن» بخواند خنده‌دار است. اما قدیمی‌ترین حماسۀ ایرانی می‌­تواند چراغی باشد که زمانی افروخته و گرم بوده است: «یادگار زریران» که اتفاقاً گفته می‌­شود در دورۀ ساسانی بالیده است. از این رو می‌تواند طرح‌وارۀ تفکر ایرانی را روشن کند و تقسیم ایرانی/انیرانی را بازبسازد، به‌ نحوی که امروز بتوانیم وضع خود را در آن طرح‌واره بازیابیم.

باری، آورده‌­اند که وقتی «گشتاسب» آیین مزداپرستی (زرتشتی) را پذیرفت، «ارجاسب» تهدید کرد که اگر دست از خداپرستی بر ندارد، طومار حکومتش را در می‌­پیچد. برادر گشتاسب یا همان «زریر» وقتی دودلی شاه را می­‌بیند عَلَم جنگ بر می­‌دارد. در این میانه «جاماسب» که پیش­‌گوست اعلام می‌­کند زریر کشته خواهد شد اما پیروزی نهایی با یکتاپرستان است. این داستان بارها ترجمه و شرح شده است؛ و همه جا یک چیز به اثبات می‌­رسد: پتیاره کسی است که با مُلک و آیین سر جنگ دارد و این دو تنها با فداکاری باقی می‌­مانند. با این حساب وفاق باید بر سر ملک و آیین باشد. بدون این‌که یکی را کنار بگذاریم.



🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
◻️ ایرانی‌ترین‌ها
🔸 چرا فدائیان جمهوری اسلامی، ایرانی‌ترین مردمانند؟
✍️ علیرضا سمیعی
(بخش دوم و پایانی)



ملک و آیین ایرانی در سیر تکوینی خود به سوی سرنوشتی می­‌رود که از ابتدا بر عهده گرفته است: پیروزی بر تاریکی. این تاریکی هر چهره­‌ای داشته باشد، ملک و آیین ایران در برابرش قد بر می‌­افرازد. ایرانی‌بودن در این سیر و در هر مرحله‌­ای همین قد راست‌­کردن است. هر جا چهرۀ ایران یا ارادۀ متمرکزش (که امروزه دولت نامیده می‌­شود) در مبارزه با تاریکی باشد می­‌توان آن را چهرۀ ایران دانست.

در دوران معاصر، این چهره یک‌بار در دفاع مقدس ساخته شده است. در همان زمان هم دوست‌داران ایران در همین تقسیم‌بندی‌ها قرار گرفتند. صدام، دیکتاتور عربی بود که مردم خود را هم قلع‌وقمع می‌­کرد و نام حمله به کشورمان را «قادسیه» گذاشته بود. مع‌­هذا عرب‌ستیزان کارکشته و ایران‌پرستان دوقبضه در کنج­‌ها می‌­خزیدند و حتی بعضی­‌هاشان رفتند عدل دست دشمن را بوسیدند. در همان زمان هم کسانی واقعاً به جبهه‌­ها می­‌رفتند که با سربند یازهرا از مرزهای میهن‌شان محافظت می­‌کردند. آن‌ها نگاهبانان مستضعف، بی­‌ادعا و ایثارگرانی بودند که لباس خاکی جهاد می­‌پوشیدند. امروز نیز همین‌­ها هستند که پیش‌­قدم شده‌­اند. دشمن این روزها نیز متجاوز و به نحو محیرالعقولی دیوسیرت است.

چه با تصویر انتزاعی و خیالی از ایران بسازد یا نه، جمهوری اسلامی ایران در حاق خود یک کلمه است و با وحدت کلمه نیز می‌­پاید؛ مشروط به اینکه در نبرد با دژخیمان پایداری کند. هر توقفی در این مسیر انصراف از سرنوشت و پایان دادن به ایران است. کسانی که ایران را به دوش می­‌کشند و پیش می‌­برند هم‌­اکنون در روی صحنه حاضر هستند؛ همچنین دشمنان‌شان. ما می‌­توانیم آن‌ها را زیر نور انفجارها ببینیم. فقط کافی­ست سرمان را از آن تصویر خیالی برگردانیم تا دنبالۀ ایران جنگنده را در اعماق تاریخ ببینیم و شَمایی از آیندۀ آن را نیز تماشا کنیم.



[۱] نامی برای ایزدان یا تجلی‌های خدا در دین زرتشتی

[۲] گاه به معنای غیرایرانی و گاه به معنای ضدایرانی




🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
💠 «پیروزی آشکار»
🔹 دومین شمارۀ ویژنامۀ «سورۀ فتح» منتشر شد.

🔘 در این شماره می‌خوانید؛

🔸 پیروزی آشکار
🔹 گفت‌وگو با استاد محمدرضا عابدینی دربارهٔ روایت الهی فتح و پیروزی در قرآن کریم

🔸 سوگواری و عهد تاریخی ایرانیان
🔹 جستاری در معنای سیاسی آیین عزاداری
علیرضا سمیعی

🔸 حزب‌اللهِ زنده، ایرانِ پیروز
🔹 گزارشی دربارهٔ علت پیروزی مقاومت اسلامی در لبنان و جمهوری اسلامی در ایران
سید علی یونس‌زاده

🔸 من دخترِ جمهوریِ اسلامیِ ایرانِ مهدی هستم
🔹 وقتی جنگ، وحدت وجودی ایرانِ مؤمن و جمهوری اسلامی را آشکار می‌کند
سحر دانشور

🔸 حقیقتِ متفاوت، شگفت‌انگیز و فراموش‌شدهٔ ایرانیان
🔹 نگاهی به تجربهٔ مردم ما در جنگ مقدس با رژیم صهیونی
محمدجواد نجفی



📎 نسخۀ الکترونیکی شمارۀ دوم ویژه‌نامه به پیوست ارسال خواهد شد.



#سوره_فتح
🌐 Sourehmag.ir
🆔 @Sourehmagazine
2025/07/05 15:38:42
Back to Top
HTML Embed Code: