ساقی دوباره مستی جان آفریده‌ای
جامی ز عشق بر لب دل‌ها کشیده‌ای

ما در خیال، عکس رخ دوست دیده‌ایم
آیینه‌ای ز لطف، به دل آفریده‌ای

هرگز نمیرد آن که ز شوقش زنده است
این راز را به دفتر عالم نوشته‌ای

بوی بهار در دل صحرا روانه شد
ای گل! تو هم ز خنده جان تازه دیده‌ای

سروی که در کنار دل ما قدم زند
در سایه‌اش غبار غم دل، رمیده‌ای

ای باد صبح! بر گل احباب سرزنش
پیغام مهر ما به دل او رسانده‌ای

گو نام ما ز دفتر جانان خطا مکن
گر خط زدی، دوباره به مهر آفریده‌ای

ساقی، به یاد دوست تو جامی دگر بریز
ما از نگاه او، همه عالم ندیده‌ای

در دل غزل، صفای سخن موج می‌زند
مولا، تو را به مستی معنا کشیده‌ای


درویش_سحر
غزل عرفانی

از رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسیدند که کدام دعا زود قبول می‌شود؟
و کدام دعا قابل قبول است؟
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند دعای یک انسان در غیاب دیگه انسان

بخاطر الله عزو جل همدیگر را دوست داریم و بخاطر الله متعال به همدیگر خود محبت میکنیم و بخاطر الله سبحانه و تعالی به همدیگر خود دعای خیر میکنیم

ماما جان مه مریض هستند و مریضی شان جدیه و قرار است در یکی از همین روز ها إن شاء الله عملیات بشن از تک تک شما عزیزان درخواست میکنم که ماما جان مه و بقیه بیماران را در دعاهای خیرتان فراموش نکنید😭😭

جزاکم الله خیراً
و
بارک الله فیکم

🎙️موضوع کلیپ تصویری
*دود کردن اسپند برای دفع چشم وزخم وحسد*
وجایگاه آن درشرع

چگونه یک مرد برای کسب پول برای خانواده تلاش می کند ❤️ 🩹


💔

زیباتࢪین گࢪیہ:
گࢪیہ هاے روي جا نمازت است
زیࢪا آنهایے ڪہ ؛כࢪ حضوࢪ ربِّ شان
اشڪ مےࢪیزند....🌱🥺
بہ زوכے قلب هایشان از
شادی لبخند خواهد.زכ..🥹🫀🌿

مارا از دعا خیرتان فراموش نکنید 🫠🥹

📚#داستان_کوتاه_آموزنده

✍من بی حیا نیستم

عابد خداپرست در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد. آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا بالا رفته بود که خداوند هر شب به فرشتگانش امر می کرد تا از اطعمه بهشتی، برایش ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش فرمود: امشب برای او چیزی نبرید؛ می خواهم او را امتحان کنم. آن شب عابد هر چه ماند، خبری نشد؛ تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد.

طاقتش تمام شد. از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت. از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد. سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت: ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟

به اذن خدای عز و جل، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال، سگ در خانه مردی هستم. شبهایی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...

‌‎

حالِ بُهران زَده ام مُعجزه مِیخواهد و بَس💔


😥

‏🩵🤍اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّم عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّد🤍🩵

🍃📖🍃

"یه داستان قدیمی فارسی هست که میگه ، از یکی پرسیدند ماه مهمتره یا خورشید ، طرف گفت ماه چون تو شب میدرخشه ، روز که به هر حال روشن هست!"

حالا قضیه ما آدمهاست ، یک موقع ها حضور و لطف زیاد کاملا مارو بی ارزش و بی اعتبار می‌کنه... هرکسی لیاقت تمام محبت ، دوستی و احترام مارو نداره

👌

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

و به یاد آورید نعمت الله را بر شما، و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) الله بپرهیزید که الله، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است!