آموزش ترجمه: تَرزَبانی
بهارِ عمر
ملاقاتِ دوستداران
است
چه حظ کند خِضِر از عمرِ جاودان تنها؟
#صائب_تبریزی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
ملاقاتِ دوستداران
است
چه حظ کند خِضِر از عمرِ جاودان تنها؟
#صائب_تبریزی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔸What has become of you?
چه بلایی سرت اومده؟
🔹become of someone/something
phrasal verb with become verb
UK /bɪˈkʌm/ US /bɪˈkʌm/
became | become
C2 If you ask what became of someone or something, you want to know where they are and what happened to them:
🔸Whatever became of that parcel you sent?
🔸And Mickey Adams - I wonder what became of him.
© Cambridge
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
چه بلایی سرت اومده؟
🔹become of someone/something
phrasal verb with become verb
UK /bɪˈkʌm/ US /bɪˈkʌm/
became | become
C2 If you ask what became of someone or something, you want to know where they are and what happened to them:
🔸Whatever became of that parcel you sent?
🔸And Mickey Adams - I wonder what became of him.
© Cambridge
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
🔹قضیّه proposition گفتاریست که احتمال صدق و کذب در آن برود، مانند «کرۀ ماه دارای جوّ نیست.» 💡منطقیان انگلیسیزبان معمولاً proposition را بمعنای judgment (حکم ذهنی) استعمال میکنند و برای تعبیر لفظی آن declarative sentence را به کار میبرند. ©️محمد خوانساری…
نسبت بین مُعَرِّف و مُعَرَّف منحصراً باید تساوی باشد و تعریفْ قابل انعکاس (convertible) است.
و نقص بسیاری از تعاریف در حال انعکاس مشخص میشود.
مثلاً وقتی بگوییم «هر دایره، شکلی منحنیالدّور است» قضیۀ صادقهای است. اما قسمتی از حقیقت را ذکر کردهایم و تمام ذاتیات دایره را بیان نکردهایم؛ اگر آن را منعکس کنیم و بگوییم «هر شکل منحنیالدّوری، دایره است» نقص آن آشکار میشود.
©️محمد خوانساری (۱۴۰۱). دورۀ مختصر منطق صوری. انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۱۰۶.
🔸The definition (definiens /dɪˈfɪnɪənz/ مُعَرِّف) and the term being defined (definiendum /dɪˌfɪnɪˈɛndəm/ مُعَرَّف) should be convertible, that is, interchangeable or mutually predicable.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
و نقص بسیاری از تعاریف در حال انعکاس مشخص میشود.
مثلاً وقتی بگوییم «هر دایره، شکلی منحنیالدّور است» قضیۀ صادقهای است. اما قسمتی از حقیقت را ذکر کردهایم و تمام ذاتیات دایره را بیان نکردهایم؛ اگر آن را منعکس کنیم و بگوییم «هر شکل منحنیالدّوری، دایره است» نقص آن آشکار میشود.
©️محمد خوانساری (۱۴۰۱). دورۀ مختصر منطق صوری. انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۱۰۶.
🔸The definition (definiens /dɪˈfɪnɪənz/ مُعَرِّف) and the term being defined (definiendum /dɪˌfɪnɪˈɛndəm/ مُعَرَّف) should be convertible, that is, interchangeable or mutually predicable.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
🔹tuberculosis noun \tu-ˌbər-kyə-ˈlō-səs , tyu-\ سِل 🔸Scientists say that tuberculosis, or TB, is the deadliest infectious disease. The United Nations General Assembly hopes to bring attention to the problem by holding its first-ever, high-level meeting…
هممعنای قدیم tuberculosis بمعنای بیماری سِل consumption است. اسم فعل consume بمعنای مصرف. تصویرسازی ذهنی بر مبنای زوال ذرهذرهٔ فرد مبتلا بوده است.
در زبان ادبی فعلش هم معنی جالبی دارد؛ از لانگمن:
literary if a feeling or idea consumes you, it affects you very strongly, so that you cannot think about anything else:
🔸She was scared by the depression which threatened to consume her.
be consumed with something
🔸He was consumed with guilt after the accident.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
در زبان ادبی فعلش هم معنی جالبی دارد؛ از لانگمن:
literary if a feeling or idea consumes you, it affects you very strongly, so that you cannot think about anything else:
🔸She was scared by the depression which threatened to consume her.
be consumed with something
🔸He was consumed with guilt after the accident.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را؟
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکردهای که شَوَم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکردهای که شَوَم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
گفت: «عهد و عیال! ادبیاتْ سخت دارد تجربی میشود.» البته اون نگفت تجربی، گفت Experimental. بعد گفت: «اگر این تن زه نزند، چه کارها که نمیشود کرد.» گفتم: «جلال جان چرا زه بزند؟ تو امسال از هر سال سالمتری.»
-سیمین دانشور (غروب جلال، ص. ۲۹، نشر رواق)
🔹زِه/زَه زدن
لغتنامهٔ دهخدا: در تداول، بیرون شدن کمی رطوبت از مخرج زیرین بیمار یا طفل شیرخوار و غیره. بی اراده کمی پلیدی بیرون شدن از کسی.
فرهنگ معین: از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن، از میدان به در رفتن.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
-سیمین دانشور (غروب جلال، ص. ۲۹، نشر رواق)
🔹زِه/زَه زدن
لغتنامهٔ دهخدا: در تداول، بیرون شدن کمی رطوبت از مخرج زیرین بیمار یا طفل شیرخوار و غیره. بی اراده کمی پلیدی بیرون شدن از کسی.
فرهنگ معین: از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن، از میدان به در رفتن.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ.
خداوندا به تو پناه میبرم از نفْسی که سیر نمیشود/که همیشه گرسنه است.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
خداوندا به تو پناه میبرم از نفْسی که سیر نمیشود/که همیشه گرسنه است.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
راهی به سوی عاقبتِ خیر میرود،
راهی
به
سوءِ عاقبت؛
اکنون مُخَیَّری!
#سعدی_شیرازی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
راهی
به
سوءِ عاقبت؛
اکنون مُخَیَّری!
#سعدی_شیرازی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔹niche
noun /niː ʃ,nɪtʃ/
» معنای اولیه:
a recess in a wall especially for a statue
طاقچه، کاودیواره
» معانی مجازی:
a: a place, employment, status, or activity for which a person or thing is best fitted
موقعیت مناسب
🔸She finally found her niche.
b: a habitat supplying the factors necessary for the existence of an organism or species
زیستگوشه
🔸What interests population ecologists is the patterns of success and failure among all the organizations that compete within a given resource pool, called an ecological niche.
c: the ecological role of an organism in a community especially in regard to food consumption
زیستنقش
d: a specialized market
🔸niche marketing
بازاریابی جاویژه/گوشهای
🔸niche tourism
موضوعگَردی: بخش تخصصی کوچکی از گردشگری که برای بازار هدفِ (target market) همان بخش جذابیت دارد
©️سرچشمه:
Merriam-Webster
مصوّبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
فرهنگ علوم انسانی. داریوش آشوری.
فرهنگ کارا. بهاءالدّین خرّمشاهی.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
noun /niː ʃ,nɪtʃ/
» معنای اولیه:
a recess in a wall especially for a statue
طاقچه، کاودیواره
» معانی مجازی:
a: a place, employment, status, or activity for which a person or thing is best fitted
موقعیت مناسب
🔸She finally found her niche.
b: a habitat supplying the factors necessary for the existence of an organism or species
زیستگوشه
🔸What interests population ecologists is the patterns of success and failure among all the organizations that compete within a given resource pool, called an ecological niche.
c: the ecological role of an organism in a community especially in regard to food consumption
زیستنقش
d: a specialized market
🔸niche marketing
بازاریابی جاویژه/گوشهای
🔸niche tourism
موضوعگَردی: بخش تخصصی کوچکی از گردشگری که برای بازار هدفِ (target market) همان بخش جذابیت دارد
©️سرچشمه:
Merriam-Webster
مصوّبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
فرهنگ علوم انسانی. داریوش آشوری.
فرهنگ کارا. بهاءالدّین خرّمشاهی.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
🔹tautology /tɔːˈtɒlədʒi $ tɒːˈtɑː-/ noun (plural tautologies) [uncountable and countable] technical a statement in which you say the same thing twice using different words in a way which is not necessary اینهمانگویی، همانگویی، حشو قبیح، توضیح واضحات،…
🔸As with Darwin’s theory, the definition of fitness is a problem:
Survival is explained by fitness, but fitness is defined as survival; this central tautology means you cannot predict survival on the basis of an independent assessment of fit; you can only recognize it once it has occurred.
Darwin's theory (Survival of the Fittest بقای اصلح):
Higher level of Fitness → Higher chance of Survival
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
Survival is explained by fitness, but fitness is defined as survival; this central tautology means you cannot predict survival on the basis of an independent assessment of fit; you can only recognize it once it has occurred.
Darwin's theory (Survival of the Fittest بقای اصلح):
Higher level of Fitness → Higher chance of Survival
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
Forwarded from علم تهران (امیرحسین ایمانیزاده)
🔹to resign en masse
/ˌɑːnˈmæs/
استعفای دستهجمعی
🇰🇷South Korean President Yoon’s senior aides offer to resign en masse over martial law declaration اعلام حکومت نظامی.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
/ˌɑːnˈmæs/
استعفای دستهجمعی
🇰🇷South Korean President Yoon’s senior aides offer to resign en masse over martial law declaration اعلام حکومت نظامی.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
نقد کتاب «ترجمه متون ساده»
<unknown>
نقد کتاب «ترجمۀ متون ساده» انتشارات دانشگاه پیام نور
🎙دکتر عباس امام (دانشگاه شهید چمران اهواز) - پاییز ۱۴۰۳
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🎙دکتر عباس امام (دانشگاه شهید چمران اهواز) - پاییز ۱۴۰۳
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
هزار بنده ندارد دلِ خداوندی
هزار کبک ندارد دلِ یکی شاهین
#مسعود_سعد_سلمان
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
هزار کبک ندارد دلِ یکی شاهین
#مسعود_سعد_سلمان
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🌳 پارک ملّی خُجیر
🔍 خُجیر در اصل یعنی خوبچهر، زیبا.
تو هرچه کاشتهای در جهان همان دِرَوی
گمان مبَر که کُنَد حُکمِ نیک و بد تغییر
یکی به کوه سخن ران که گرچه هست جَماد
ز زشت، زشت دهد پاسخ؛ از خجیر، خجیر.
#قاآنی_شیرازی
© فرهنگ ریشهشناختی حسندوست
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔍 خُجیر در اصل یعنی خوبچهر، زیبا.
تو هرچه کاشتهای در جهان همان دِرَوی
گمان مبَر که کُنَد حُکمِ نیک و بد تغییر
یکی به کوه سخن ران که گرچه هست جَماد
ز زشت، زشت دهد پاسخ؛ از خجیر، خجیر.
#قاآنی_شیرازی
© فرهنگ ریشهشناختی حسندوست
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani