تداوم حافظه
سالوادور دالی
اثری تأمل برانگیز و ویژه ای از مکتب سورئالیسم و با رویکرد فراواقعگرایانه که سالوادور دالی آن را در هنگام اقامتش در پاریس و با استفاده از تکنیک رنگ روغن خلق کرد.
یکی از ساحتهای مفهومی این نقاشی، اشاره به انعطاف زمان و به نوعی بازگشتپذیر بودن آن است.
البته این تنها یکی از مفاهیمی است که در دل این نقاشی نهفته است و برای درک کامل آن، نیازمند تحلیل و تأویل عمیقتری هستیم ...
✍اَسرار
#قلم_ما
#معرفی_نقاشی
🆔 @ToranjSUT
سالوادور دالی
اثری تأمل برانگیز و ویژه ای از مکتب سورئالیسم و با رویکرد فراواقعگرایانه که سالوادور دالی آن را در هنگام اقامتش در پاریس و با استفاده از تکنیک رنگ روغن خلق کرد.
یکی از ساحتهای مفهومی این نقاشی، اشاره به انعطاف زمان و به نوعی بازگشتپذیر بودن آن است.
البته این تنها یکی از مفاهیمی است که در دل این نقاشی نهفته است و برای درک کامل آن، نیازمند تحلیل و تأویل عمیقتری هستیم ...
✍اَسرار
#قلم_ما
#معرفی_نقاشی
🆔 @ToranjSUT
📷گزارش تصویری نمایش و گفتوگو پیرامون فیلممستند مشقشب اثر عباس کیارستمی
روز سهشنبه ۱۳ آذر ماه، اکران و نقد و بررسی فیلم مشقشب، در کنار آقای مازیار چشمه علائی و همراهی شما عزیزان برگزار گردید.
🆔 @ToranjSUT
روز سهشنبه ۱۳ آذر ماه، اکران و نقد و بررسی فیلم مشقشب، در کنار آقای مازیار چشمه علائی و همراهی شما عزیزان برگزار گردید.
🆔 @ToranjSUT
📚 تهوع
بیشتر وقتها، افکارم چون به کلمات متصل نمیشوند، مهآلود میمانند.
شکلهای مبهم و غریبی به خود میگیرند و بعد ناپدید میشوند: فوراً فراموششان میکنم.
✍ ژانپل سارتر
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
بیشتر وقتها، افکارم چون به کلمات متصل نمیشوند، مهآلود میمانند.
شکلهای مبهم و غریبی به خود میگیرند و بعد ناپدید میشوند: فوراً فراموششان میکنم.
✍ ژانپل سارتر
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار میکند:
🎭 سلسلهجلسات «نمایشنامهخوانی»
- خوانش گروهی یک نمایشنامه از نویسندگان نامآشنای ایران و جهان
📕 جلسۀ چهارم: نمایشنامۀ «آرامسایشگاه»، اثری از بهمن فرسی
📓 آرامسایشگاه، نمایشنامهای از بهمن فرسی، نویسنده و نمایشنامهنویس معاصر ایرانی، درونمایهای استعارهآمیز و رمزآلود از اجتماعی دارد که افراد را به تدریج میساید و خرد میکند.
این نمایشنامه، داستان یک آسایشگاه روانی را روایت میکند که در ظاهر مکانی برای درمان بیماران است، اما در واقع، خود این آسایشگاه یک بیماری بزرگ است که همه را درگیر کرده است.
در این آسایشگاه، هرکدام از شخصیتها مشکلات و پیچیدگیهای خاص خود را دارند. دکتر، سرپرستار، همسر بیمار و بقیهی افراد، همگی درگیر بازیای عجیب هستند که مرز بین واقعیت و رویا در آن محو شده است.
🕓 زمان: دوشنبه، ۱۹ آذر ماه، ساعت ۱۶:۳۰
📍 مکان: کلاس ۱ معاونت فرهنگی
✳️ ورود برای دانشجویان آزاد است
⭕️ علاقهمندانی که تمایل به شرکت دارند ولی دانشجو شریف نمیباشند میتوانند جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه ارتباط بگیرند.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🎭 سلسلهجلسات «نمایشنامهخوانی»
- خوانش گروهی یک نمایشنامه از نویسندگان نامآشنای ایران و جهان
📕 جلسۀ چهارم: نمایشنامۀ «آرامسایشگاه»، اثری از بهمن فرسی
📓 آرامسایشگاه، نمایشنامهای از بهمن فرسی، نویسنده و نمایشنامهنویس معاصر ایرانی، درونمایهای استعارهآمیز و رمزآلود از اجتماعی دارد که افراد را به تدریج میساید و خرد میکند.
این نمایشنامه، داستان یک آسایشگاه روانی را روایت میکند که در ظاهر مکانی برای درمان بیماران است، اما در واقع، خود این آسایشگاه یک بیماری بزرگ است که همه را درگیر کرده است.
در این آسایشگاه، هرکدام از شخصیتها مشکلات و پیچیدگیهای خاص خود را دارند. دکتر، سرپرستار، همسر بیمار و بقیهی افراد، همگی درگیر بازیای عجیب هستند که مرز بین واقعیت و رویا در آن محو شده است.
🕓 زمان: دوشنبه، ۱۹ آذر ماه، ساعت ۱۶:۳۰
📍 مکان: کلاس ۱ معاونت فرهنگی
✳️ ورود برای دانشجویان آزاد است
⭕️ علاقهمندانی که تمایل به شرکت دارند ولی دانشجو شریف نمیباشند میتوانند جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه ارتباط بگیرند.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
Song for the Unification of Europe (Julie's Version)
Zbigniew Preisner
ترجمه متن یونانی این موسیقی:
گرچه به زبان فرشتگان نجوا کنم،
و رازهای هستی را دریابم،
و ایمانی چنان داشته باشم که کوهها را بجنبانم،
اما اگر محبت و عشق نداشته باشم،
همچون صوتی بیمعنا و پراکنده در فضا، بیاثر خواهم بود.
محبت، بردبار و مهربان است،
همه چیز را تحمل میکند،
به همه چیز امیدوار است،
هرگز از میان نمیرود.
نبوتها پایان مییابند،
زبانها خاموش میشود
و دانش محو میگردد،
اما محبت جاودانه است.
ایمان، امید و محبت باقی میمانند، اما بزرگترین آنها محبت است.
#موسیقی
موسیقی فیلم Trois couleurs: Bleu اثر ماندگار کریشتف کیشلوفسکی
🆔 @ToranjSUT
گرچه به زبان فرشتگان نجوا کنم،
و رازهای هستی را دریابم،
و ایمانی چنان داشته باشم که کوهها را بجنبانم،
اما اگر محبت و عشق نداشته باشم،
همچون صوتی بیمعنا و پراکنده در فضا، بیاثر خواهم بود.
محبت، بردبار و مهربان است،
همه چیز را تحمل میکند،
به همه چیز امیدوار است،
هرگز از میان نمیرود.
نبوتها پایان مییابند،
زبانها خاموش میشود
و دانش محو میگردد،
اما محبت جاودانه است.
ایمان، امید و محبت باقی میمانند، اما بزرگترین آنها محبت است.
#موسیقی
موسیقی فیلم Trois couleurs: Bleu اثر ماندگار کریشتف کیشلوفسکی
🆔 @ToranjSUT
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 در سال ۱۹۹۱ به مناسبت سیامین سالگرد بنیانگذاری عفو بینالملل، ۳۰ فیلم از مجموعه «نوشتن علیه فراموشی» توسط شخصیتهایی از دنیای هنر و سرگرمی، سیاست و رسانه، نوشته و کارگردانی شد. سفیران حقوق بشر آن با ۳۰ فیلم کوتاه از ۳۰ پرونده زندانیان عقیدتی در سراسر جهان دفاع و دادخواهی میکنند.
🎥 این فیلمها در نهایت با عنوان «علیه فراموشی» منتشر شد. ژان-لوک گدار، آلن رنه، شانتال آکرمن، کلر دنی، کوستا گاوراس از جمله فیلمسازان مطرح این مجموعه بودند. بخش مربوط به ایران را میشل پیکولی کارگردانی میکند که دربارهٔ نسرین رسولی از زندانیان زنی است که در دههٔ شصت اعدام میشود.
-به مناسبت روز جهانی حقوق بشر
✍ با تشکر از شایان بقایینژاد برای ترجمه زیرنویس
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
🎥 این فیلمها در نهایت با عنوان «علیه فراموشی» منتشر شد. ژان-لوک گدار، آلن رنه، شانتال آکرمن، کلر دنی، کوستا گاوراس از جمله فیلمسازان مطرح این مجموعه بودند. بخش مربوط به ایران را میشل پیکولی کارگردانی میکند که دربارهٔ نسرین رسولی از زندانیان زنی است که در دههٔ شصت اعدام میشود.
-به مناسبت روز جهانی حقوق بشر
✍ با تشکر از شایان بقایینژاد برای ترجمه زیرنویس
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝 که گفته است
من آخرین بازماندهی فرزانگانِ زمینم؟
من آن غولِ زیبایم که در استوای شب ایستاده است
غریقِ زلالیِ همه آبهای جهان،
و چشماندازِ شیطنتش
خاستگاهِ ستارهییست.
به راستی که احمد شاملو، همان غول زیبا بود.
📖 شاملو شاعر آزادی است. او با زبانی موجز و رسا، دردهای مشترک انسان را به تصویر میکشید و با اشعاری حماسی و عاشقانه، به ستایش آزادی و انسانیت میپرداخت. شعر شاملو، آینهای تمامنما از تاریخ و جامعهی ماست که با زیبایی و عمق، به روح و جانمان نفوذ میکند.
📌ویدیو بخشی از مستند کلام آخر درباره زندگی شاملو ساخته مسلم منصوری
- به مناسبت ۲۱ آذرماه، زادروز پدر شعر سپید، استاد احمد شاملو متخلص به الف.بامداد، شاعر، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار، پژوهشگر،مترجم و...
✍ جمعآوری:
محمدرضا مهدوی
#بهانه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
من آخرین بازماندهی فرزانگانِ زمینم؟
من آن غولِ زیبایم که در استوای شب ایستاده است
غریقِ زلالیِ همه آبهای جهان،
و چشماندازِ شیطنتش
خاستگاهِ ستارهییست.
به راستی که احمد شاملو، همان غول زیبا بود.
📖 شاملو شاعر آزادی است. او با زبانی موجز و رسا، دردهای مشترک انسان را به تصویر میکشید و با اشعاری حماسی و عاشقانه، به ستایش آزادی و انسانیت میپرداخت. شعر شاملو، آینهای تمامنما از تاریخ و جامعهی ماست که با زیبایی و عمق، به روح و جانمان نفوذ میکند.
📌ویدیو بخشی از مستند کلام آخر درباره زندگی شاملو ساخته مسلم منصوری
- به مناسبت ۲۱ آذرماه، زادروز پدر شعر سپید، استاد احمد شاملو متخلص به الف.بامداد، شاعر، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار، پژوهشگر،مترجم و...
✍ جمعآوری:
محمدرضا مهدوی
#بهانه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
I'm Passing Out
Alireza Ghorbani & Arash Gooran & Tehran Philharmonic Orchestra
🎶 ترانهای به نام از هوش میروم از علیرضا قربانی با همکاری آرش گوران بر اساس شعری به همین نام از رضا براهنی
#بهانه
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
#بهانه
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
از هوش میروم
رضا براهنی
..یک روزَمی که بوی شانۀ تو خواب میبَردَم
معشوقِ جان، به بهار آغشتۀ منی تو شانه بزن
هنگامۀ منی..
...میخوانم میخوانم میخوانم تو خواندنِ منی
باران که میوزد سوی چشمانم باران که میوزد باران که میوزد، تو شانه بزن! باران که می…
یک لحظه من خودم را گم میکنم نمیبینمَم
اگر تو مرا نبینی من کیستم که ببینم؟ من نیستم که ببینم ، نمیبیننمَم
معشوق جان به بهار آغشتۀ منی اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینَمَم...
.. اگر تو مرا نخوابانی من هم نمیخوابانَمَم نمیبینمَم اگر تو مرا حالا بیا تو شانه بزن زانو
من هیچگاه نمیخوابم از هوش میروم
دیروز رفته بودم.. امروز هم از هوش میروم
افتادنی که مرا میافتد هنگامۀ منی که میافتد معشوق جان به بهار آغشتۀ منی، منی، منی که مرا میافتد
و میروم از هوش منی اگر تو مرا تو شانه بزن زانو منی از هوش می…
به مناسبت زادروز رضا براهنی
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
معشوقِ جان، به بهار آغشتۀ منی تو شانه بزن
هنگامۀ منی..
...میخوانم میخوانم میخوانم تو خواندنِ منی
باران که میوزد سوی چشمانم باران که میوزد باران که میوزد، تو شانه بزن! باران که می…
یک لحظه من خودم را گم میکنم نمیبینمَم
اگر تو مرا نبینی من کیستم که ببینم؟ من نیستم که ببینم ، نمیبیننمَم
معشوق جان به بهار آغشتۀ منی اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینَمَم...
.. اگر تو مرا نخوابانی من هم نمیخوابانَمَم نمیبینمَم اگر تو مرا حالا بیا تو شانه بزن زانو
من هیچگاه نمیخوابم از هوش میروم
دیروز رفته بودم.. امروز هم از هوش میروم
افتادنی که مرا میافتد هنگامۀ منی که میافتد معشوق جان به بهار آغشتۀ منی، منی، منی که مرا میافتد
و میروم از هوش منی اگر تو مرا تو شانه بزن زانو منی از هوش می…
به مناسبت زادروز رضا براهنی
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
📃 دیروز،۲۱ آذرماه، سالروز نجات آذربایجان، یادآور یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران بود. این روز، نماد مقاومت ملت ایران در دفاع از کشور است.
حزب دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۴، پس از پایان جنگ جهانی دوم و با حمایت شوروی سابق، در آذربایجان ایران تأسیس شد. این گروه به رهبری سید جعفر پیشهوری شکل گرفت و هدف اصلی آن استقلال آذربایجان و ایجاد پایگاه برای شوروی سابق در داخل ایران بود.
🔗حزب دموکرات پس از تشکیل، در پی جذب حمایت اقوام و گروههای مختلف و اعلام خودمختاری برای این منطقه بود. این گروه با تشکیل یک حکومت و پیگیری ایدههای چپگرایانه و سوسیالیستی، اقدام به ملیسازی برخی منابع طبیعی و ایجاد سازمانهای اجتماعی و اقتصادی کرد.
📌در ۲۱ آذر ۱۳۲۵، ارتش ایران به دستور محمدرضا شاه، وارد آذربایجان شد تا به سلطه حزب دموکرات پایان دهد. نهایتاً اعضای این حزب یا متواری شدند و یا تسلیم نیروهای دولتی شدند. مردم آذربایجان نیز که از سلطه حزب خسته و ناراضی بودند، نقش مهمی در تسهیل عملیات داشتند.
📷 تصویر سمت راست اسکناس یک تومانی و تصویر سمت چپ قلمرو این حکومت را نشان میدهد.
✍ علی رحیمی
#بهانه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
حزب دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۴، پس از پایان جنگ جهانی دوم و با حمایت شوروی سابق، در آذربایجان ایران تأسیس شد. این گروه به رهبری سید جعفر پیشهوری شکل گرفت و هدف اصلی آن استقلال آذربایجان و ایجاد پایگاه برای شوروی سابق در داخل ایران بود.
🔗حزب دموکرات پس از تشکیل، در پی جذب حمایت اقوام و گروههای مختلف و اعلام خودمختاری برای این منطقه بود. این گروه با تشکیل یک حکومت و پیگیری ایدههای چپگرایانه و سوسیالیستی، اقدام به ملیسازی برخی منابع طبیعی و ایجاد سازمانهای اجتماعی و اقتصادی کرد.
📌در ۲۱ آذر ۱۳۲۵، ارتش ایران به دستور محمدرضا شاه، وارد آذربایجان شد تا به سلطه حزب دموکرات پایان دهد. نهایتاً اعضای این حزب یا متواری شدند و یا تسلیم نیروهای دولتی شدند. مردم آذربایجان نیز که از سلطه حزب خسته و ناراضی بودند، نقش مهمی در تسهیل عملیات داشتند.
📷 تصویر سمت راست اسکناس یک تومانی و تصویر سمت چپ قلمرو این حکومت را نشان میدهد.
✍ علی رحیمی
#بهانه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
"هنر را چه سود؟"
📝 اگر شما هم در قید و بند اعداد باشید و منطقِ ریاضی با قاطعیتِ بیچون و چرایش شما را بلعیده باشد، ممکن است به ناگاه خود را در جستجوی چیستیِ هنر بیابید و از خود بپرسید: هنر؟ هنر را چه سود؟
شاید هم پا را از افکارتان فراتر بگذارید و تفکراتی چون «این بیمارها گرد به گرد هم آمده اند برای وقت گذرانی! » را در میان عموم ترویج دهید!
🏷 اما اگر از این تفکراتِ بهظاهر عمیق گذر کنیم در نهایت باید پرسید که به راستی هنر در زندگیِ مایی که دو دوتایمان چهارتاست و یکمان با یک مساویست، چه نقشی دارد؟
هنر در تعریفش چنین مینماید که یکی از ارکان جداییناپذیر در تاریخ تمدنِ بشر است، چونان که فلسفه و الهیات.
✨ هنر نفَس است برای روحی که از راه مانده و تقلا میکند برای اندکی هوا
🎼 هنر تجسم تلفیقِ آواهای طبیعت است در شمایل سیاههی نتها بر روی سفیدیِ کاغذهایش
🎻 هنر رام کردن آوای وحشیِ باد است در رقصِ انگشتان آدمی بر روی ساز
🎨 هنر پاشیدن رنگ است بر پوچیِ ناتمام بوم
🌱 و چینشِ واژه هاست بر وجودِ درختان..
🖌حال در میانِ طوفان افکارمان و دریای بی ساحلِ دغدغه های بیامان...
در میان تقلای روحمان که آب میطلبد در دریایی که در آن شناوریم...
درمیان تلخیِ خبرهای هر روزهای که میشنویم...
در میان غمهای که خیلی وقت است امید بهبودشان را از سرمان گذراندهایم...
این هنر است که هنرنمایی میکند ،گویی که باغبانی میشود برای کاشت بذرِ امید در دل هایمان...
هنرِ اینروزها، این روزهایی که افکارمان در تنهایی فرار را بر قرار ترجیح میدهند، نوبر است...
🔅 در آخر بدانیم که برای رهایی از تاریکیها نیازی به قدرتِ زیادی نیست، که حتی ذره ای نور برایمان روشنایی را به ارمغان می آورد، نوری که این روزهای سرد میتوان آن را از دل گرمابخشیِ هنر تجسم یافت.
هنری که شاید با دنیای قاطع ما عجین نشده باشد اما چه کسی گفته که عجزِ انگشتان من در نواختنِ باخ، روحم را در برابر طنینشان ناشنوا میکند؟
✍ زینب همتیان
#قلم_ما
#دلنوشته_ما
🆔 @ToranjSUT
📝 اگر شما هم در قید و بند اعداد باشید و منطقِ ریاضی با قاطعیتِ بیچون و چرایش شما را بلعیده باشد، ممکن است به ناگاه خود را در جستجوی چیستیِ هنر بیابید و از خود بپرسید: هنر؟ هنر را چه سود؟
شاید هم پا را از افکارتان فراتر بگذارید و تفکراتی چون «این بیمارها گرد به گرد هم آمده اند برای وقت گذرانی! » را در میان عموم ترویج دهید!
🏷 اما اگر از این تفکراتِ بهظاهر عمیق گذر کنیم در نهایت باید پرسید که به راستی هنر در زندگیِ مایی که دو دوتایمان چهارتاست و یکمان با یک مساویست، چه نقشی دارد؟
هنر در تعریفش چنین مینماید که یکی از ارکان جداییناپذیر در تاریخ تمدنِ بشر است، چونان که فلسفه و الهیات.
✨ هنر نفَس است برای روحی که از راه مانده و تقلا میکند برای اندکی هوا
🎼 هنر تجسم تلفیقِ آواهای طبیعت است در شمایل سیاههی نتها بر روی سفیدیِ کاغذهایش
🎻 هنر رام کردن آوای وحشیِ باد است در رقصِ انگشتان آدمی بر روی ساز
🎨 هنر پاشیدن رنگ است بر پوچیِ ناتمام بوم
🌱 و چینشِ واژه هاست بر وجودِ درختان..
🖌حال در میانِ طوفان افکارمان و دریای بی ساحلِ دغدغه های بیامان...
در میان تقلای روحمان که آب میطلبد در دریایی که در آن شناوریم...
درمیان تلخیِ خبرهای هر روزهای که میشنویم...
در میان غمهای که خیلی وقت است امید بهبودشان را از سرمان گذراندهایم...
این هنر است که هنرنمایی میکند ،گویی که باغبانی میشود برای کاشت بذرِ امید در دل هایمان...
هنرِ اینروزها، این روزهایی که افکارمان در تنهایی فرار را بر قرار ترجیح میدهند، نوبر است...
🔅 در آخر بدانیم که برای رهایی از تاریکیها نیازی به قدرتِ زیادی نیست، که حتی ذره ای نور برایمان روشنایی را به ارمغان می آورد، نوری که این روزهای سرد میتوان آن را از دل گرمابخشیِ هنر تجسم یافت.
هنری که شاید با دنیای قاطع ما عجین نشده باشد اما چه کسی گفته که عجزِ انگشتان من در نواختنِ باخ، روحم را در برابر طنینشان ناشنوا میکند؟
✍ زینب همتیان
#قلم_ما
#دلنوشته_ما
🆔 @ToranjSUT
« دیوان ایرانشهر »
کشف گنجینههای پنهان ادبیات کهن ایران
( زن در آینه داستان )
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی با هدف ترویج ادبیات غنی ایران و آشنایی عمیقتر با سیر تحولات آن، سلسله جلسات "دیوان ایرانشهر" را برگزار مینماید.
🗂 در این مجموعه نشستها، با حضور اساتید برجسته و صاحبنظر، به بررسی همه جانبه آثار ادبی ایران در دورههای مختلف تاریخی خواهیم پرداخت. از ادبیات کهن ایران پیش از اسلام تا آثار معاصر، هر فصل از این دیوان ارزشمند، با نگاهی دقیق مورد واکاوی قرار خواهد گرفت تا میراث صاحبان اندیشه و سخن را ارج نهیم.
📕 در پنجمین نشست این سلسله جلسات، با همراهی آقای سیفدار، به اعماق تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام سفر خواهیم کرد. در این جلسه، به بررسی جایگاه زنان در متون باستانی و کهن و تأثیر آن در فرهنگ ایران باستان میپردازیم.
🏠 مکان: سالن کنفرانس معاونت فرهنگی
⏰ زمان: ۲۶ آذر دوشنبه، ۱۶:۳۰ الی ۱۸
⭕️ جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با این شناسه ارتباط بگیرید.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
کشف گنجینههای پنهان ادبیات کهن ایران
( زن در آینه داستان )
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی با هدف ترویج ادبیات غنی ایران و آشنایی عمیقتر با سیر تحولات آن، سلسله جلسات "دیوان ایرانشهر" را برگزار مینماید.
🗂 در این مجموعه نشستها، با حضور اساتید برجسته و صاحبنظر، به بررسی همه جانبه آثار ادبی ایران در دورههای مختلف تاریخی خواهیم پرداخت. از ادبیات کهن ایران پیش از اسلام تا آثار معاصر، هر فصل از این دیوان ارزشمند، با نگاهی دقیق مورد واکاوی قرار خواهد گرفت تا میراث صاحبان اندیشه و سخن را ارج نهیم.
📕 در پنجمین نشست این سلسله جلسات، با همراهی آقای سیفدار، به اعماق تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام سفر خواهیم کرد. در این جلسه، به بررسی جایگاه زنان در متون باستانی و کهن و تأثیر آن در فرهنگ ایران باستان میپردازیم.
🏠 مکان: سالن کنفرانس معاونت فرهنگی
⏰ زمان: ۲۶ آذر دوشنبه، ۱۶:۳۰ الی ۱۸
⭕️ جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با این شناسه ارتباط بگیرید.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
«کافکا در کرانه»
📚 گاهی سرنوشت مثل طوفان شنیست که مدام تغییر سمت میدهد. تو سمت را تغییر میدهی، اما توفان دنبالت میکند. تو باز میگردی، اما توفان با تو میزان میشود. این بازی مدام تکرار میشود، مثل رقص شومی با مرگْ پیش از سپیدهدم. چرا؟ چون این طوفان چیزی نیست که دورادور بدمد، چیزی که به تو مربوط نباشد. این توفان خود توست. چیزی است در درون تو.
🖌 بنابراین تنها کاری که میتوانی بکنی تن در دادن به آن است، یکراست قدم گذاشتن درون توفان، بستن چشمان و گذاشتن چیزی در گوشها که شن تویش نرود و گام به گام قدم نهادن در آن. در آن نه ماهی هست، نه خورشیدی، نه سمتی و نه مفهوم زمان. فقط ریگهای سفید ظریف که مثل استخوان پودر شده در هوا میچرخند. این طوفان شنی است که لازم است تصور کنی.
...و توفان که فرونشست، یادت نمیآید چی به سرت آمد و چطور زنده ماندهای. در حقیقت حتی مطمئن نخواهی شد که توفان واقعا به سر رسیده. اما یک چیز مشخص است. از توفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به توفان پا نهاده بودی. معنی این توفان همین است.
✍ هاروکی موراکامی
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
📚 گاهی سرنوشت مثل طوفان شنیست که مدام تغییر سمت میدهد. تو سمت را تغییر میدهی، اما توفان دنبالت میکند. تو باز میگردی، اما توفان با تو میزان میشود. این بازی مدام تکرار میشود، مثل رقص شومی با مرگْ پیش از سپیدهدم. چرا؟ چون این طوفان چیزی نیست که دورادور بدمد، چیزی که به تو مربوط نباشد. این توفان خود توست. چیزی است در درون تو.
🖌 بنابراین تنها کاری که میتوانی بکنی تن در دادن به آن است، یکراست قدم گذاشتن درون توفان، بستن چشمان و گذاشتن چیزی در گوشها که شن تویش نرود و گام به گام قدم نهادن در آن. در آن نه ماهی هست، نه خورشیدی، نه سمتی و نه مفهوم زمان. فقط ریگهای سفید ظریف که مثل استخوان پودر شده در هوا میچرخند. این طوفان شنی است که لازم است تصور کنی.
...و توفان که فرونشست، یادت نمیآید چی به سرت آمد و چطور زنده ماندهای. در حقیقت حتی مطمئن نخواهی شد که توفان واقعا به سر رسیده. اما یک چیز مشخص است. از توفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به توفان پا نهاده بودی. معنی این توفان همین است.
✍ هاروکی موراکامی
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
«دستهای ما»
دست های ما، شاخه های کشیده در پناه من، لانه پرندهایست.
دست های ما، در مسیر بازوان بی قرار ما، جویبار زندهایست.
دست های ما پیمبران خاموشند
آیههای مهرکشان به کف؛
بر بلور جانشان داغ و بوسه آشکار
دست های ما رهروان سرخوشند.
دست ما به عشق ما گواست؛
دست های ما کلید قلب های ماست.
✍ سیاوش کسرایی
#شعر
🆔 @ToranjSUT
دست های ما، شاخه های کشیده در پناه من، لانه پرندهایست.
دست های ما، در مسیر بازوان بی قرار ما، جویبار زندهایست.
دست های ما پیمبران خاموشند
آیههای مهرکشان به کف؛
بر بلور جانشان داغ و بوسه آشکار
دست های ما رهروان سرخوشند.
دست ما به عشق ما گواست؛
دست های ما کلید قلب های ماست.
✍ سیاوش کسرایی
#شعر
🆔 @ToranjSUT
«گوبسک رباخوار»
📚 یکی از آثار برجسته و مهم اونوره دو بالزاک، نویسنده شهیر و مطرح فرانسوی است.
بالزاک که در طول عمر نسبتا کوتاه خود حجم عظیمی از آثار ادبی مانند رمان و نمایشنامه و مقاله را خلق کرد، در این اثر که جزو آثار ابتدایی اوست توانسته است با به اوج رساندن کلام و داشتن زبانی شیوا، داستانی را در دل تناقضات بپروراند و مخاطب را عمیقا تحت تأثیر قرار دهد.
📖 گوبسک، رباخواری بینیاز به ثروت است که تنها به انگیزه لذت و ارضای حس قدرت به این کار مشغول است. اشراف زادگان که پس از انقلاب فرانسه به تدریج منزلت خود را از دست دادهاند، برای تأمین هزینههای تجملاتی زندگی خود، دست به دامان مرد رباخوار میشوند،
به قول گفته خود گوبسک: «خرج نامشان را میدهند، خرج اسم و رسمشان را میدهند، خرج لباس و کاخ و خدمتکارانشان را میدهند.»
🔍 گوبسک، مردی خسیس و طمّاع اما در عین حال منظم، دقیق، صبور و فیلسوف است. او رباخواری است که برای خود اصول اخلاقی قائل است و با دیالوگهای پرمغز و شعارگونهاش، مخاطب را با خود همراه میدارد.
با وجود همه پلیدیها و رذالتهایی که از او سر میزند، مخاطب در عین تنفر از او در طول داستان به او احترام میگذارد و از او میآموزد.
📝 در این رمان، همانند زندگی واقعی، شرافت لزوماً به پاداش گزاف نمیرسد اما بیشرافتی نیز کیفر سنگینی در پی دارد و اشراف خوشچهره و خوشپوش، بهای سنگین بیشرفی خود را به گوبسک میپردازند.
کتاب گوبسک رباخوار، راوی فیلسوفانهترین طمعیست که به رشته تحریر درآمده است.
✍ صدرا برادران
#معرفی_کتاب
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
📚 یکی از آثار برجسته و مهم اونوره دو بالزاک، نویسنده شهیر و مطرح فرانسوی است.
بالزاک که در طول عمر نسبتا کوتاه خود حجم عظیمی از آثار ادبی مانند رمان و نمایشنامه و مقاله را خلق کرد، در این اثر که جزو آثار ابتدایی اوست توانسته است با به اوج رساندن کلام و داشتن زبانی شیوا، داستانی را در دل تناقضات بپروراند و مخاطب را عمیقا تحت تأثیر قرار دهد.
📖 گوبسک، رباخواری بینیاز به ثروت است که تنها به انگیزه لذت و ارضای حس قدرت به این کار مشغول است. اشراف زادگان که پس از انقلاب فرانسه به تدریج منزلت خود را از دست دادهاند، برای تأمین هزینههای تجملاتی زندگی خود، دست به دامان مرد رباخوار میشوند،
به قول گفته خود گوبسک: «خرج نامشان را میدهند، خرج اسم و رسمشان را میدهند، خرج لباس و کاخ و خدمتکارانشان را میدهند.»
🔍 گوبسک، مردی خسیس و طمّاع اما در عین حال منظم، دقیق، صبور و فیلسوف است. او رباخواری است که برای خود اصول اخلاقی قائل است و با دیالوگهای پرمغز و شعارگونهاش، مخاطب را با خود همراه میدارد.
با وجود همه پلیدیها و رذالتهایی که از او سر میزند، مخاطب در عین تنفر از او در طول داستان به او احترام میگذارد و از او میآموزد.
📝 در این رمان، همانند زندگی واقعی، شرافت لزوماً به پاداش گزاف نمیرسد اما بیشرافتی نیز کیفر سنگینی در پی دارد و اشراف خوشچهره و خوشپوش، بهای سنگین بیشرفی خود را به گوبسک میپردازند.
کتاب گوبسک رباخوار، راوی فیلسوفانهترین طمعیست که به رشته تحریر درآمده است.
✍ صدرا برادران
#معرفی_کتاب
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
«جشنِ بیمعنایی»
📖 زندگی جشنِ بیمعناییست...
جشنِ روزهایی که میگذرند، لحظههایی که نمیتوانی آنها را به خاطر بسپاری دوست من! بیمعنایی، جوهرِ زندگی است. همهجا و همیشه با ما است. حتی در جایی هم که کسی نمیخواهد آن را ببیند، حضور دارد؛ در هراسها، در نبردهای خونین، در بدترین بدبختیها و... شهامت بسیار میخواهد که در شرایطی آن چنان غمانگیز بتوان آن را به جا آورد و نام واقعیاش را به آن داد ولی موضوع فقط به جا آوردن آن نیست؛ بیمعنایی را باید دوست داشت! باید دوست داشتنش را یاد گرفت...
✍ میلان کوندرا
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
📖 زندگی جشنِ بیمعناییست...
جشنِ روزهایی که میگذرند، لحظههایی که نمیتوانی آنها را به خاطر بسپاری دوست من! بیمعنایی، جوهرِ زندگی است. همهجا و همیشه با ما است. حتی در جایی هم که کسی نمیخواهد آن را ببیند، حضور دارد؛ در هراسها، در نبردهای خونین، در بدترین بدبختیها و... شهامت بسیار میخواهد که در شرایطی آن چنان غمانگیز بتوان آن را به جا آورد و نام واقعیاش را به آن داد ولی موضوع فقط به جا آوردن آن نیست؛ بیمعنایی را باید دوست داشت! باید دوست داشتنش را یاد گرفت...
✍ میلان کوندرا
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT