Telegram Web
من در واقع با قلمم می‌اندیشم، زیرا سر من اغلب از آنچه دستم می‌خواهد بنویسد، بی‌خبر است.



© ویتگنشتاین




@Writing_lovers
7
تمرین 📝


📌 به عنوان اولین فردی که در جهان میگو را به عنوان غذا می خورد، چه فکرهایی می‌کنید؟



📌خارق العاده ترین تجربه‌ی بستنی خوردنتان را شرح دهید.



📌شادمانی را توصیف کنید.


📌 لحظه هایی را که آن قدر ترسیده بودید که زانوانتان می لرزید قلبتان داشت از جا کنده میشد و به زحمت خودتان را سرپا نگه داشته بودید، توصیف کنید.




📌 تفاوت اولین خاطره تان از مرگ و تازه ترین خاطره تان از آن را بنویسید.





📕 نویسنده این کتاب شما هستید

۶۴۲ ایده برای نوشتن

© محفل نویسندگان سان‌فرانسیسکو



@Writing_lovers
🔥51
من اوایل چهل تا پنجاه داستان داشتم که هیچ‌وقت چاپ نشد و درواقع سیاه‌مشق بودند اما نخستین داستانی که نوشتم را واقعا دوست داشتم؛ اتفاقا به ‌عنوان یادگاری نگهش داشتم. اسمش بود مقاله شماره سیزده.

هر چیزی در ذهن من تبدیل به داستان می‌شود. من همیشه سر کلاس‌هایم هم به بچه‌ها می‌گویم که به جای نوشتن یک داستان و بازنویسی زیاد آن، داستان‌های مختلف بنویسید. هر چقدر که بیشتر داستان بنویسیم و در کشف داستان‌های مختلف دنیای اطراف‌مان استمرار داشته باشیم، داستان‌های بیشتری به ذهن‌مان می‌رسد و خلاق‌تر می‌شویم. برای من خیلی این اتفاق می‌افتد و دفتری دارم که حتی بعضی وقت‌ها از یک سوژه دو خط داستان به ذهنم می‌رسد و سریع یادداشتش می‌کنم. اینها می‌شود هسته اولیه داستان و بعد می‌تواند شاخ و برگ بیشتری بگیرد. قرار نیست عین همان چیزی که در واقعیت اتفاق می‌افتد را بنویسی، فقط مهم این است که بخشی از آن الهام‌گرفته از یک اتفاق باشد.



© سیامک گلشیری

@Writing_lovers
👍5🔥42
نه خورشید و نه سرنوشت انسان اجازه نمی‌دهند که به آن‌ها خیره شویم؛ به اولی مجبوریم از طریق لنز نگاه کنیم و به دومی از طریق شعر.




📖 نیمه ماه مارس

© تورنتون وایلدر



@Writing_lovers
4
وظیفه نویسنده نوشتن، گفتن و ثبت حقیقت است، همیشه حقیقت، مهم نیست چه کسی را آزرده خاطر کند.



© ادوارد أَبی




@Writing_lovers
🔥5
عادتهای روزمره تان را کنار بگذارید



من آدم عادت‌های روزمره‌ام به خصوص وقتی به زندگی شخصی‌ام مربوط باشد. جمعه شبها ترجیح می‌دهم بمانم خانه و تلویزیون تماشا کنم و دوست دارم شنبه صبح‌ها برای صبحانه به رستوران فراگ پاند بروم، به خصوص اگر وافل توت فرنگی داشته باشد. البته علاقه‌مندی من معنایش این نیست که مجبورم هر هفته از راهی تکراری به رستوران بروم و سعی هم می‌کنم که نروم. از خانه من تا سنت پیت بیچ شاید ده یا حتی بیشتر مسیر متفاوت وجود دارد و من از بیشترشان استفاده کرده‌ام. وقتی از خیابان اصلی می‌روید، طبعاً با اتفاقهایی مواجه می‌شوید؛ ساخت و ساز یک فروشگاه بزرگ جدید که شاید ترافیک و ازدحام را بیشتر کرده و از سویی دیگر احتمالش خیلی زیاد است که در خیابان کناری در یک مسیر خلوت به ماجرایی فوق العاده و نامتعارف بربخورید؛ عقابی که بالای یک تیر چراغ برق نشسته و به پایین، به بچه هایی که فوتبال بازی می‌کنند خیره شده؛ مدرسه‌ای مخصوص بچه‌های بی‌بضاعت که در ساعت ورزش گلف یاد بچه‌های مردم می‌دهد و گوشه‌ای از گورستان که مخصوص بچه‌هاست. اگر از خیابان اصلی بروید هیچ کدام از اینها را نمی‌توانید ببینید بنابراین حتی اگر هم راهتان کمی طولانی‌تر شود - لازم است چندباری به چپ و راست بپیچید و از آن یکی خیابان بروید. خیابان‌ها پر از ماجراست. روایت‌های خیلی زیادی هم وجود دارند که نطفه‌شان در خیابانهای فرعی بسته می‌شود.



📕 امداد برای نویسندگان

© پیتر کلارک



@Writing_lovers
🔥53
مادر می‌گوید با دانستن ابعاد دقیق هرچیز می‌توان آن را فتح کرد. وقتی بی‌دلیل غمگین می‌شود و چند روزی توی خودش فرو می‌رود عاقبت که با خودش می‌جنگند و از لاکش بیرون می‌آید، می‌گوید خودش را فتح کرده. بعد از چند هفته کار، داروی جدیدی را که غالباً پماد است به عمل می‌آورد می‌گوید آن را فتح کرده. در اصل این را از گوته یاد گرفته که جایی می‌گوید اگر می‌خواهید انسانی آزاده باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید. باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیۀ جهان. این یعنی باید دقیق به کوچک‌ترین علائم بدن خود، تغییرات در وضع باغچه یا حیاط یا دیوار کوچه توجه کرد… باید همیشه به جزئیات دقت کرد. جزئیات اهمیتی ابدی دارند.


📖 راهنمای مردن با گیاهان دارویی

© عطیه عطار زاده


@Writing_lovers
🔥4
ما را با این فکر گمراه کرده‌اند که نوشتن یک هنر است و تنها از دست معدود انسان‌های مستعد و خوش‌اقبال برمی‌آید. اما واقعیت این است که کلید نویسندۀ بهتری شدن در مولدتر بودن نهفته است. ساده‌تر بگوییم، کلید نویسندۀ بهتری شدن در خودِ نوشتن است.


📕همه نویسنده‌ایم

© آن هندلی

@Writing_lovers
7
بعضی از بزرگ‌ترین ایده‌ها هستند که انگار شانسی اتفاق افتاده‌اند. گاهی یک اتفاق بی‌ربط تبدیل می‌شود به محرک جدیدی برای مغز و آن را به کار می‌اندازد.

صدایی به گوش آدم می‌رسد، صحنه‌ای به چشمش می‌خورد و بعد بدون اینکه هیچ ارتباطی بین اینها و مسئله وجود داشته باشد، ناگهان فکری در ذهن آدم جرقه می‌زند.

در جاهای غیر منتظره دنبال محرک‌های تازه بگردید. عمدا سعی کنید چیزهای بی‌ربط را به هم ربط بدهید و شخصا مغز را به کار بیندازید شاید توانستید ربطی بین آنها و مشکلتان پیدا کنید. می‌توانید از این تکنیک‌ها استفاده کنید:

از داده‌های تصادفی استفاده کنید. از لغت نامه کلمه‌ای انتخاب کنید و دنبال ارتباط جدیدی بین آن کلمه و مشکلتان بگردید.

نقشه ی ذهنی بکشید یک کلمه یا عبارت کلیدی را وسط یک صفحه کاغذ بنویسید. هر چیز دیگری که به ذهنتان می‌آید را هم اطراف آن عبارت یادداشت کنید. ببینید میشود اینها را یک جوری به هم ارتباط داد؟


یک تصویر در دستتان بگیرید. آیا می‌توانید آن تصویر را به مسئله خودتان ربط بدهید؟

از اشیا استفاده کنید از اشیای دور و برتان یکی را انتخاب کنید و بعد از خودتان بپرسید که چطور می‌شود به کمک این وسیله مشکل را حل کرد؟ کدام یک از ویژگیهای این شیء می‌تواند برای حل مسئله شما مفید باشد؟



📕 خلاق شو

© حسین محمد قاسمی و همکاران


@Writing_lovers
👍51
📽 نیمه شب در پاریس

نویسنده‌ای که عاشق گذشته است، هر شب به طرز عجیبی به دهه ۱۹۲۰ پاریس سفر می‌کند و با همینگوی و فیتز جرالد دیدار می‌کند. نسخه همینگویی که توی فیلم آمده، جالب است. 😊

🎬 #فیلم



@Writing_lovers
4👍1
خواندن ادبیات تجربه‌ای ست فراتر از آموختن، ادبیات حدود را در هم می‌شکند، نگاه تازه ما به جهان ابعاد گم شده و بکری را در برابر ما می‌گشاید؛ ادبیات حتا وسیله‌ی در هم شکستن قالب‌ها نیست. چیزیست فراتر از وسیله و فراتر از همه‌ی حدود، که در هیچ قالبی نمی‌گنجد. وقتی که از ادبیات حرف می‌زنیم فقط با آزادی سر و کار داریم. مخاطب ادبیات یک خواننده‌ی آزاد است که با رغبت و شوق به سراغ کلام مکتوب می‌آید تا با آن جفت شود، بی هیچ واسطه‌ای، و متن هیچ گاه برای او تجلیگاه آرا و عقاید انتزاعی نیست. او در درجه اوّل می‌خواهد از خواندن متن لذت ببرد.




©جعفر مدرس صادقی


@Writing_lovers
👍2
2025/07/14 19:49:21
Back to Top
HTML Embed Code: