گزارش رویداد تاریخی #سهبخش_کردن_جهان_میان_پسران_فریدون
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
ارائه: #سیروس_حامی
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گرامیداشت یاد شادروان #سعید_آریا
🗣 سرور #مهدی_مدرسی
هنگام : شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🗣 سرور #مهدی_مدرسی
هنگام : شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#خنیای_خردسرا
یادواره شادروان #سعید_آریا (۱)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
یادواره شادروان #سعید_آریا (۱)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غزلخوانی غزل
مهردخت ایران #غزل_آریا غزلی از سرودههای شادروان #سعید_آریا را در اندوه پدر میخواند!
هنگام اجرا: ششم بهمن۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
مهردخت ایران #غزل_آریا غزلی از سرودههای شادروان #سعید_آریا را در اندوه پدر میخواند!
هنگام اجرا: ششم بهمن۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#خنیای_خردسرا
یادواره شادروان #سعید_آریا (۲)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
یادواره شادروان #سعید_آریا (۲)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چامهخوانی سرور #احمد_مضطرزاده
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چامهخوانی سرور #محمدحسین_خدایی
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزلخوانی مهراد
پسر ایران #مهراد_آریا غزلی از #حافظ را با یاد پدر میخواند!
هنگام اجرا: ششم بهمن۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
پسر ایران #مهراد_آریا غزلی از #حافظ را با یاد پدر میخواند!
هنگام اجرا: ششم بهمن۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چامهخوانی سرور #محمدرضا_دژآباد
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
یادواره شادروان #سعید_آریا
هنگام : شنبه - ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#خنیای_خردسرا
یادواره شادروان #سعید_آریا (۳)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
یادواره شادروان #سعید_آریا (۳)
آواز : #سعید_خیری
نی : #علیرضا_سرباز
تار : #محمد_خیری
هنگام اجرا: شنبه ؛ ششم بهمن ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶 گریه کن
زندهیاد استاد #غلامحسین_بنان
آهنگ و ترانه : زندهیاد #عارف_قزوینی
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
نالهای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک
جیب جان چه باک
مَرد و جز هلاک
هیچ چارهٔ دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 گریه کن
زندهیاد استاد #غلامحسین_بنان
آهنگ و ترانه : زندهیاد #عارف_قزوینی
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
نالهای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک
جیب جان چه باک
مَرد و جز هلاک
هیچ چارهٔ دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
درگذشت جلال متینی
(بخش پنجم)
این سخنش را به یاد دارم که ریاست دانشگاه دشوارترین کار آن زمان بود؛ رئیس دانشگاه میان دو سنگ دانشگاه و سازمان امنیت آس میشد و این سخنش را که به دانشکدهها نامه مینوشتیم که هر کتاب و مجلهای که نیاز دارید سفارش دهید وقتی تهیه میشد، با قیمت گزاف، استادان و دانشجویان حتی کاغذ بستهبندی را باز نمیکردند و کتابها و مجلات در قفسهها خاک میخورد.
متینی چه در تدریس و چه در امور اجرایی به نظم و دقت و انضباط و سختگیری مشهور بود. اعتقاد داشت این انضباط و سختگیری دشمنانی برایش میان دانشجویان و همکاران تراشیده است. خودش گفته در تمام طول دورۀ معلمی تنها به یک دانشجو در تمام درسها نمرۀ نوزده و بیست داده و او کسی نبوده جز شفیعی کدکنی. شفیعی نیز در پیشانی مقالهای که به او هدیه کرده نوشته: «تقدیم به محضر استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر جلال متینی که دقت در ساختارهای نحوی و صرفی متون کهن را از کلاسهای درس ایشان و از پژوهشهای دقیق ایشان آموختهام». ذکر این نکته هم برای شناختن روحیهٔ فروتن و بزرگوار متینی سودمند است که بدانیم سالها بعد متینی از شاگرد خود با تعبیر «استاد محمدرضا شفیعی کدکنی» نام برده است (ایرانشناسی، س۸، ش۴، ص ۶۸۰).
از برکات حضور متینی در مدیریت دانشکدهٔ ادبیات و دانشگاه فردوسی خاطرات مهم و جنجالبرانگیز او دربارۀ دکتر علی شریعتی است که اول در دو مقالهٔ مفصل و ماندنی در مجله ایرانشناسی (سال پنجم،شماره چهارم و سال ششم، شماره دوم) و بعد با ضمایمی به شکل کتاب و با عنوان خاطرات جلال متینی؛ شریعتی در دانشگاه مشهد (فردوسی) منتشرشد (چاپ اول، سوئد، آرش، ۱۳۸۵ و چاپ دوم، لوسآنجلس، شرکت کتاب، ۱۳۹۳). در این کتاب دربارۀ سوابق تحصیلی و مدرک دکتری شریعتی و شیوۀ استخدام شدنش در دانشگاه مشهد و نقش مؤثر سازمان امنیت در استخدام خلاف مقررات «معلم شهید» و منش آکادمیک شریعتی و نیز نحوۀ بازنشسته شدنش اطلاعات دستهاولی آمده است.
متینی در این مدت در دانشگاه مشهد مسئولیت اجرایی داشته و کاملا با شریعتی و زندگی دانشگاهی او آشنا بوده و آنچه نوشته از چشمدید است. دربارۀ وجوه شخصیت شریعتی و علل توفیق حیرتآورش در جذب و افسون مخاطب جوان هم تحلیلش زیرکانه و دقیق است. خوب ترسیم کرده مهارت رندانۀ شریعتی را در سوار شدن بر موج مخالفخوانی سیاسی جوانپسند.
این جملات دکتر متینی خوب به یادم مانده است که شریعتی وقتی در زندان بود تقاضای بازنشستگی کرد. از مصوبهای استفاده کرد که اجازه میداد عضو هیئت علمی اگر بیست سال کار کرده باشد بازنشسته شود و از مزایای خدمت سی ساله بهرهمند گردد. رئیس دانشگاه با تقاضای شریعتی موافقت کرد و حکم بازنشستگی شریعتی زندانی امضا شد. در همان وقت دولت دستور افزایش حقوق داده بود. متینی که آن زمان رئیس دانشکده ادبیات و معاون دانشگاه مشهد بود، از رئیس دانشگاه خواست حکم را لغو کند تا این اضافهحقوق برای شریعتی اعمال شود و بر مبنای حقوق اضافه شده، شریعتی بازنشسته شود. همین اتفاق هم افتاد. رحم الله معشر الماضین.
ادامه دارد 👇👇👇
https://www.tgoop.com/n00re30yah
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
(بخش پنجم)
این سخنش را به یاد دارم که ریاست دانشگاه دشوارترین کار آن زمان بود؛ رئیس دانشگاه میان دو سنگ دانشگاه و سازمان امنیت آس میشد و این سخنش را که به دانشکدهها نامه مینوشتیم که هر کتاب و مجلهای که نیاز دارید سفارش دهید وقتی تهیه میشد، با قیمت گزاف، استادان و دانشجویان حتی کاغذ بستهبندی را باز نمیکردند و کتابها و مجلات در قفسهها خاک میخورد.
متینی چه در تدریس و چه در امور اجرایی به نظم و دقت و انضباط و سختگیری مشهور بود. اعتقاد داشت این انضباط و سختگیری دشمنانی برایش میان دانشجویان و همکاران تراشیده است. خودش گفته در تمام طول دورۀ معلمی تنها به یک دانشجو در تمام درسها نمرۀ نوزده و بیست داده و او کسی نبوده جز شفیعی کدکنی. شفیعی نیز در پیشانی مقالهای که به او هدیه کرده نوشته: «تقدیم به محضر استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر جلال متینی که دقت در ساختارهای نحوی و صرفی متون کهن را از کلاسهای درس ایشان و از پژوهشهای دقیق ایشان آموختهام». ذکر این نکته هم برای شناختن روحیهٔ فروتن و بزرگوار متینی سودمند است که بدانیم سالها بعد متینی از شاگرد خود با تعبیر «استاد محمدرضا شفیعی کدکنی» نام برده است (ایرانشناسی، س۸، ش۴، ص ۶۸۰).
از برکات حضور متینی در مدیریت دانشکدهٔ ادبیات و دانشگاه فردوسی خاطرات مهم و جنجالبرانگیز او دربارۀ دکتر علی شریعتی است که اول در دو مقالهٔ مفصل و ماندنی در مجله ایرانشناسی (سال پنجم،شماره چهارم و سال ششم، شماره دوم) و بعد با ضمایمی به شکل کتاب و با عنوان خاطرات جلال متینی؛ شریعتی در دانشگاه مشهد (فردوسی) منتشرشد (چاپ اول، سوئد، آرش، ۱۳۸۵ و چاپ دوم، لوسآنجلس، شرکت کتاب، ۱۳۹۳). در این کتاب دربارۀ سوابق تحصیلی و مدرک دکتری شریعتی و شیوۀ استخدام شدنش در دانشگاه مشهد و نقش مؤثر سازمان امنیت در استخدام خلاف مقررات «معلم شهید» و منش آکادمیک شریعتی و نیز نحوۀ بازنشسته شدنش اطلاعات دستهاولی آمده است.
متینی در این مدت در دانشگاه مشهد مسئولیت اجرایی داشته و کاملا با شریعتی و زندگی دانشگاهی او آشنا بوده و آنچه نوشته از چشمدید است. دربارۀ وجوه شخصیت شریعتی و علل توفیق حیرتآورش در جذب و افسون مخاطب جوان هم تحلیلش زیرکانه و دقیق است. خوب ترسیم کرده مهارت رندانۀ شریعتی را در سوار شدن بر موج مخالفخوانی سیاسی جوانپسند.
این جملات دکتر متینی خوب به یادم مانده است که شریعتی وقتی در زندان بود تقاضای بازنشستگی کرد. از مصوبهای استفاده کرد که اجازه میداد عضو هیئت علمی اگر بیست سال کار کرده باشد بازنشسته شود و از مزایای خدمت سی ساله بهرهمند گردد. رئیس دانشگاه با تقاضای شریعتی موافقت کرد و حکم بازنشستگی شریعتی زندانی امضا شد. در همان وقت دولت دستور افزایش حقوق داده بود. متینی که آن زمان رئیس دانشکده ادبیات و معاون دانشگاه مشهد بود، از رئیس دانشگاه خواست حکم را لغو کند تا این اضافهحقوق برای شریعتی اعمال شود و بر مبنای حقوق اضافه شده، شریعتی بازنشسته شود. همین اتفاق هم افتاد. رحم الله معشر الماضین.
ادامه دارد 👇👇👇
https://www.tgoop.com/n00re30yah
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
نور سیاه
یادداشتهای ایرانشناسی میلاد عظیمی
@MilaadAzimi
@MilaadAzimi
Forwarded from World Zoroastrian NEWS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥🔥جشن سده 🔥🔥
برای پاسداشت یک جشن ملی آتشی بلند و زیبا به مناسبت سده بر پا می کنیم و سپس جشن می گیریم.
✍️ چهارشنبه دهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳٠ تا ۲۰
برای اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس حاصل نمایید
۰۹۰۵۹۱۶۹۲۰۱ و ۰۹۳۰۲۴۹۱۱۶۷ و۰۹۱۳۰۴۲۳۵۴۸ و ۰۹۱۳۳۹۷۴۹۲۹
✍️ رادمرد کرمان
برای پاسداشت یک جشن ملی آتشی بلند و زیبا به مناسبت سده بر پا می کنیم و سپس جشن می گیریم.
✍️ چهارشنبه دهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳٠ تا ۲۰
برای اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس حاصل نمایید
۰۹۰۵۹۱۶۹۲۰۱ و ۰۹۳۰۲۴۹۱۱۶۷ و۰۹۱۳۰۴۲۳۵۴۸ و ۰۹۱۳۳۹۷۴۹۲۹
✍️ رادمرد کرمان
Forwarded from رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه (سیروس حامی)
#جشن_سده و اتهام زدودن آن از شاهنامه!
⏪ در کنار نوروز و مهرگان، جشن سده نیز از ارزمندترین و دیرپایترین جشنهای آیینی ایرانیان است!
در بارۀ ریشه و چگونگی پیدایی جشن سده، سخنها گوناگون است و بررسی همه آنها از گنجایی این کوتاه بیرون! نگاهی گذرا به پارهای از ریشههایی که برای جشن سده یا #جشن_آتش گفته شده:
۱- به سد تن رسیدن زادگان #کیومرث
۲- به جهان آمدن جهنام(جهنم)
۳- آتش افروختن به فراخور گرفتاری #ضحاک به دست #فریدون.
۴- پنجاه شب و پنجاه روز به نوروز(۱۰۰=۵۰+۵۰)
۵- سد روز از آغاز زمستان(ماه آبان) گذشته
۶- شناخت آتش از سوی #هوشنگ پیشدادی
۷- سد روز تا گردآوری غله در جنوب ایران
زندهیاد استاد #مهرداد_بهار پیوند میان «سده» و شماره «سد ۱۰۰» را درست نمیداند و «سده» را از ریشه «سَدَک sadak» پارسی باستان به مانای «پیدایی و آشکار شدن» و در پیوند با طلوع و زایش دانسته است!
یکی از نازشانگیزترین ریشهها یا فرزانش(فلسفه)های گفته شده برای جشن سده که از سوی ایرانشناس نامی، پروفسور #مری_بویس در میان نهاده شده، پیوستگی آن با بازگشت #رپیثوین(سرور و نگاهبان گرمای نیمروز) به روی زمین، سد روز پس از رفتن به زیرِزمین است!
در باورهای کهن ایرانی که سال به دو موسم تابستان(هفت ماه) و زمستان(پنج ماه) بخش میشد، ایزد #رپیثوین نگاهبان گرمای نیمروز تابستان و یار و یاور تیشتر است.
در آغاز موسم زمستان و آنگاه که دیو سرما به زمین میتازد، رپیثوین به زیرِ زمین میرود و ریشه گیاهان و آبها را گرم نگاه میدارد و از آنان نگاهبانی میکند تا تباه نشوند! بازگشت او به روی زمین با نوروز و مایه گرم شدن دوباره زمین است!
در این باور، مردم با افروختن آتش، سد روز پس از رفتن رپيثوين و پنجاه روز پيش از بازگشتش، برای گرم كردن گياهان و چيرگي بر سرمای سخت به او ياری میرساندند. از این دیدگاه این جشن یادگاری از روزگار کشاورزی نخستین بوده است که در اوج سرما با افروختن آتش در گوشه و کنار کشتزارها و باغها به جلوگیری از سرمازدگی درختان و گیاهان کمک میکردهاند!
این رویکرد به #سده، نگرش دانشیگ و نازشانگیز نیاکان و شناخت ایشان از گردش سال و ماه و دورههای گرما و سرما و زندگی دوباره گیاهان است!✔️
⏪ گاه گفته میشود که گویا پارهای مصححان «جشن سده را از شاهنامه زدوده اند!!»! این داوش، بیبنیاد، کینورزانه و نابخردانه است.
آنچه که نه سخن فردوسی، که سروده افزایندگان به شاهنامه دانسته شده، و نیاوردنشان در متن را نمیتوان «زدودن سده از شاهنامه» دانست، بیتهایی است که در متن کهنترین و معتبرترین دستنویسهای شاهنامه (فلورانس۶۱۴، لندن۶۷۵، سنژوزف، قاهره۷۴۲، استانبول۸۰۳، استانبول۹۰۳) دیده نمیشوند! و در دیگر نسخهها نیز جابجا، درهم و گاه با کاستی آورده شدهاند!
زمان پیدایش جشن سده نیز در آبشخورهای گوناگون (آثارالباقیه و التفهیم ابوریحان، نهایهالاری نویزی، زینالاخبار گردیزی، البلدان ابن فقیه، و... نه روزگار هوشنگ، که زمان مشی و مشیانه، کیومرث، فریدون، زوتهماسب، و هتا اردشیر پاپکان نیز گفته شده است!
تبری و بلعمی و ثعالبی روایتی نزدیک روایت افزوده به شاهنامه را در خود دارند و مجملالتواریخ –که از مهمترین آبشخورهایش شاهنامه فردوسی است!- این داستان را نیاورده است!
این نشانهها گواه آن است که روایت آتش و بنیادنهادن جشن سده در روزگار هوشنگ، روایتی جداگانه و نانوشته و گفتاری بوده که کسی خوشش آمده و در بحر متقارب سروده و در حاشیه دستنویسی از شاهنامه نوشته (در شاهنامه لندن ۶۷۵، بیتها در حاشیه آورده شدهاند!) و در بازنویسیهای پسین به متن کشانده شدهاند!
بویژه؛ سخن کودکانه «چیز دراز» نامیدن مار:
پدید آمد از دور چیزی دراز!!!!
یا نارسایی قافیه در بیت:
برآمـد به سنگ گـران سنگِ خُرد؛
هم آن و هم این سنگ بشکست خُرد!
یا آوردن «طبع سنگ» که نمیتوان آن را سخن فردوسی دانست، نشانههای آنند که بیتها و روایت نژاده و سروده فردوسی نیستند! این سخن، به هیچ روی به معنی «زدودن جشن سده از شاهنامه» نیست! افزون بر این که روایت منسوب به شاهنامه، کودکانه ترین روایتهاست و از بُن، این بیتها و این روایت سروده فردوسی و بخشی از شاهنامه نبودهاند، فردوسی فرزانه خود بارها و بارها از جشن سده سخن گفته و نبودن بیتهای افزوده در متن، #جشن_سده را از شاهنامه نمیزداید!
۱- آغاز پادشاهی گشتاسپ:
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
۲- اندرز دارا به اسکندر:
نگه دارد این جشنگاه سده،
همین فرِّ نوروز و آتشکده!
۳-جنگ اردشیر و اردوان:
برآورد از آن چشمـه آتشکـده
بدو تازه شد مهر و جشن سده
۴-زادن نوشینروان از مادر:
نِهاد اندر آن مرز آتشکده،
بزرگیّ نوروز و جشن سده
و...
ناگفته نماند که پارهای استادان گرانمایه همداستان نبودند یا نیستند!
بازنوشت: سیروس حامی
بهمن ۱۴۰۳ - یزد
http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
⏪ در کنار نوروز و مهرگان، جشن سده نیز از ارزمندترین و دیرپایترین جشنهای آیینی ایرانیان است!
در بارۀ ریشه و چگونگی پیدایی جشن سده، سخنها گوناگون است و بررسی همه آنها از گنجایی این کوتاه بیرون! نگاهی گذرا به پارهای از ریشههایی که برای جشن سده یا #جشن_آتش گفته شده:
۱- به سد تن رسیدن زادگان #کیومرث
۲- به جهان آمدن جهنام(جهنم)
۳- آتش افروختن به فراخور گرفتاری #ضحاک به دست #فریدون.
۴- پنجاه شب و پنجاه روز به نوروز(۱۰۰=۵۰+۵۰)
۵- سد روز از آغاز زمستان(ماه آبان) گذشته
۶- شناخت آتش از سوی #هوشنگ پیشدادی
۷- سد روز تا گردآوری غله در جنوب ایران
زندهیاد استاد #مهرداد_بهار پیوند میان «سده» و شماره «سد ۱۰۰» را درست نمیداند و «سده» را از ریشه «سَدَک sadak» پارسی باستان به مانای «پیدایی و آشکار شدن» و در پیوند با طلوع و زایش دانسته است!
یکی از نازشانگیزترین ریشهها یا فرزانش(فلسفه)های گفته شده برای جشن سده که از سوی ایرانشناس نامی، پروفسور #مری_بویس در میان نهاده شده، پیوستگی آن با بازگشت #رپیثوین(سرور و نگاهبان گرمای نیمروز) به روی زمین، سد روز پس از رفتن به زیرِزمین است!
در باورهای کهن ایرانی که سال به دو موسم تابستان(هفت ماه) و زمستان(پنج ماه) بخش میشد، ایزد #رپیثوین نگاهبان گرمای نیمروز تابستان و یار و یاور تیشتر است.
در آغاز موسم زمستان و آنگاه که دیو سرما به زمین میتازد، رپیثوین به زیرِ زمین میرود و ریشه گیاهان و آبها را گرم نگاه میدارد و از آنان نگاهبانی میکند تا تباه نشوند! بازگشت او به روی زمین با نوروز و مایه گرم شدن دوباره زمین است!
در این باور، مردم با افروختن آتش، سد روز پس از رفتن رپيثوين و پنجاه روز پيش از بازگشتش، برای گرم كردن گياهان و چيرگي بر سرمای سخت به او ياری میرساندند. از این دیدگاه این جشن یادگاری از روزگار کشاورزی نخستین بوده است که در اوج سرما با افروختن آتش در گوشه و کنار کشتزارها و باغها به جلوگیری از سرمازدگی درختان و گیاهان کمک میکردهاند!
این رویکرد به #سده، نگرش دانشیگ و نازشانگیز نیاکان و شناخت ایشان از گردش سال و ماه و دورههای گرما و سرما و زندگی دوباره گیاهان است!✔️
⏪ گاه گفته میشود که گویا پارهای مصححان «جشن سده را از شاهنامه زدوده اند!!»! این داوش، بیبنیاد، کینورزانه و نابخردانه است.
آنچه که نه سخن فردوسی، که سروده افزایندگان به شاهنامه دانسته شده، و نیاوردنشان در متن را نمیتوان «زدودن سده از شاهنامه» دانست، بیتهایی است که در متن کهنترین و معتبرترین دستنویسهای شاهنامه (فلورانس۶۱۴، لندن۶۷۵، سنژوزف، قاهره۷۴۲، استانبول۸۰۳، استانبول۹۰۳) دیده نمیشوند! و در دیگر نسخهها نیز جابجا، درهم و گاه با کاستی آورده شدهاند!
زمان پیدایش جشن سده نیز در آبشخورهای گوناگون (آثارالباقیه و التفهیم ابوریحان، نهایهالاری نویزی، زینالاخبار گردیزی، البلدان ابن فقیه، و... نه روزگار هوشنگ، که زمان مشی و مشیانه، کیومرث، فریدون، زوتهماسب، و هتا اردشیر پاپکان نیز گفته شده است!
تبری و بلعمی و ثعالبی روایتی نزدیک روایت افزوده به شاهنامه را در خود دارند و مجملالتواریخ –که از مهمترین آبشخورهایش شاهنامه فردوسی است!- این داستان را نیاورده است!
این نشانهها گواه آن است که روایت آتش و بنیادنهادن جشن سده در روزگار هوشنگ، روایتی جداگانه و نانوشته و گفتاری بوده که کسی خوشش آمده و در بحر متقارب سروده و در حاشیه دستنویسی از شاهنامه نوشته (در شاهنامه لندن ۶۷۵، بیتها در حاشیه آورده شدهاند!) و در بازنویسیهای پسین به متن کشانده شدهاند!
بویژه؛ سخن کودکانه «چیز دراز» نامیدن مار:
پدید آمد از دور چیزی دراز!!!!
یا نارسایی قافیه در بیت:
برآمـد به سنگ گـران سنگِ خُرد؛
هم آن و هم این سنگ بشکست خُرد!
یا آوردن «طبع سنگ» که نمیتوان آن را سخن فردوسی دانست، نشانههای آنند که بیتها و روایت نژاده و سروده فردوسی نیستند! این سخن، به هیچ روی به معنی «زدودن جشن سده از شاهنامه» نیست! افزون بر این که روایت منسوب به شاهنامه، کودکانه ترین روایتهاست و از بُن، این بیتها و این روایت سروده فردوسی و بخشی از شاهنامه نبودهاند، فردوسی فرزانه خود بارها و بارها از جشن سده سخن گفته و نبودن بیتهای افزوده در متن، #جشن_سده را از شاهنامه نمیزداید!
۱- آغاز پادشاهی گشتاسپ:
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
۲- اندرز دارا به اسکندر:
نگه دارد این جشنگاه سده،
همین فرِّ نوروز و آتشکده!
۳-جنگ اردشیر و اردوان:
برآورد از آن چشمـه آتشکـده
بدو تازه شد مهر و جشن سده
۴-زادن نوشینروان از مادر:
نِهاد اندر آن مرز آتشکده،
بزرگیّ نوروز و جشن سده
و...
ناگفته نماند که پارهای استادان گرانمایه همداستان نبودند یا نیستند!
بازنوشت: سیروس حامی
بهمن ۱۴۰۳ - یزد
http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
Telegram
رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
👹👹👹👹👹
#شاهنامه_تاریخ_استورهای
#دیو_در_شاهنامه
چهار - دیو به معنی سرما
در نگاهی گذرا به پرمانههای گوناگون واژه های چندگانه «دیو» در شاهنامه دانستیم که این واژه، در یکی کاربردهایش، انگاشتیست پندارینه، با ویژگی اهریمنی، ستیزهگر با هر پدیده اهورایی، از…
#شاهنامه_تاریخ_استورهای
#دیو_در_شاهنامه
چهار - دیو به معنی سرما
در نگاهی گذرا به پرمانههای گوناگون واژه های چندگانه «دیو» در شاهنامه دانستیم که این واژه، در یکی کاربردهایش، انگاشتیست پندارینه، با ویژگی اهریمنی، ستیزهگر با هر پدیده اهورایی، از…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ریشهشناسی #آتش
به بهانه فرخنده #جشن_سده
منابع:
متن پهلوی «روایت پهلوی»، فصل هجدهم
فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی از دکتر محمد حسندوست
Altiranisches Wörterbuch, Christian Bartholomae
#ایران #ایران_باستان #آذر #آتش #آذربایجان #ایزد #اسطوره #اساطیر_ایران #فرهنگ_ایران #اوستا #متون_پهلوی #اوستایی #پهلوی #فارسی_میانه #زبان_باستانی #گرشاسب #رستم #حماسه #فردوسی #اژدها #اژدهاکش #ادبیات
🛫 @Worldmythsandepics
کانال #دکتر_محمد_بیانی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
به بهانه فرخنده #جشن_سده
منابع:
متن پهلوی «روایت پهلوی»، فصل هجدهم
فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی از دکتر محمد حسندوست
Altiranisches Wörterbuch, Christian Bartholomae
#ایران #ایران_باستان #آذر #آتش #آذربایجان #ایزد #اسطوره #اساطیر_ایران #فرهنگ_ایران #اوستا #متون_پهلوی #اوستایی #پهلوی #فارسی_میانه #زبان_باستانی #گرشاسب #رستم #حماسه #فردوسی #اژدها #اژدهاکش #ادبیات
🛫 @Worldmythsandepics
کانال #دکتر_محمد_بیانی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔥 جشن سده خجسته 🔥
#نوای_ماندگار🎼
🎶 آتش تابناک
🗣 بانو #یسنا
آهنگ : #یسنا_خوشفکر
تنظیم : #پاشا_هنجنی
چامه: #حافظ
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
#نوای_ماندگار🎼
🎶 آتش تابناک
🗣 بانو #یسنا
آهنگ : #یسنا_خوشفکر
تنظیم : #پاشا_هنجنی
چامه: #حافظ
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
درگذشت جلال متینی
(بخش ششم)
نام جلال متینی در تاریخ مطبوعات ایران ماندنی است. او سال ۱۳۳۵ مدتی مجلهٔ فرزندان ایران را منتشر کرد که نشریۀ سازمان جوانان شیر و خورشید بود. مدیر شیر و خورشید دکتر حسین خطیبی بود.
او مدیر دو مجلهٔ ممتاز ایراننامه و ایرانشناسی است. نامش باید کنار نام عباس اقبال و خانلری و یغمایی و ایرج افشار و یکی دو تن دیگر از این دسته بیاید. در غربت مهاجرت وقتی یغما و راهنمای کتاب و سخن تعطیل شده بود، تصمیم گرفت مجلهای منتشر کند. ایرج افشار هم آینده را به همین دلیل منتشر کرد. در سرمقالهٔ شمارهٔ اول ایراننامه نوشت که «امروز وظیفهٔ هر ایرانی است که مشعل زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایران را در خارج از مرزهای ایران فروزان نگاه دارد».
در پاییز ۱۳۶۱ شمارهٔ اول ایراننامه منتشر شد. به مدیریت جلال متینی. حامی مالی ایراننامه «بنیاد مطالعات ایران» بود. احسان یارشاطر متینی را برای مدیریت این نشریه به بنیاد مطالعات ایران پیشنهاد کرده بود. هیئت مشاوران مجله دانشمندان معتبری بودند: پیتر چلکوفسکی، راجر سیوری، ذبیحالله صفا، محمدجعفر محجوب و حسین نصر. همچنین سالها بعد متینی از مشورتها و یاریهای مؤثر یارشاطر چنین یاد کرد: «در کار نشر ایراننامه و سپس ایرانشناسی این استاد یارشاطر بوده است که دست مرا گرفته و قدمبهقدم مرا کمک کرده و "شیوهٔ راه رفتن" را به من آموخته».
ایراننامه «مجلۀ تحقیقات ایرانشناسی» بود. در شمارهٔ اول مقالاتی از ذبیحالله صفا، جلال خالقیمطلق، حسین نصر و حسن جوادی داشت. متینی هم مقالهٔ عالمانهٔ مفصلی دارد:«خیابان».
متینی به مدت هفت سال و نیم مدیر ایراننامه بود و سی شماره منتشر کرد. نام برخی محققانی که در ایراننامهٔ متینی مقاله دارند عبارت است از: احسان یارشاطر، ذبیحالله صفا، محمدعلی جمالزاده، جلال خالقیمطلق، محمدجعفر محجوب، حسین نصر، حشمت مؤید (که مدتی بخش معرفی و نقد کتابها را اداره میکرد)، محمود امیدسالار، پال اسپراکمن. مقالاتی ارزشمند و معتبر.
بخصوص باید یاد کنم از ستون بیهمتا و همایون «یادداشت» نوشتهٔ استاد احسان یارشاطر که به پیشنهاد و پیگیری و اصرار و ابرام مبارک متینی در ایراننامه بنیاد نهاده شد و تا شمارههای آخر ایرانشناسی تداوم داشت.
ایراننامه و ایرانشناسی متینی در دورانی که ملیت ایرانی خوار شمرده میشد، پشتیبان هویت ملی ایران و آداب و مناسک ملی از راه نشر مطالب علمی و تحقیقی بود. ایران را در قلمرو تاریخی و فرهنگی و تمدنی آن به جا میآورد. هر شماره مقالهای دربارهٔ شاهنامه و ادبیات حماسی ایران داشت؛ شاهنامه بهمثابت وطن؛ شاهنامه بهمثابت دژ؛ شاهنامه بهمثابت چراغ!
به نگاهبانی از زبان فارسی از منظر وحدت ملی و تمامیت ارضی اهتمام داشت. بهگمانم اگر فقط مطالبی که شخص متینی دربارهٔ زبان فارسی در ایراننامه و ایرانشناسی نوشته، گرد آید، کتابچهای درخور بشود.
در تاریخ مطبوعات ایران، ایراننامه و ایرانشناسی متینی در صف اول نشریاتی قرار دارد که بیلکنت و بیدریغ از زبان فارسی، با توجه هوشیارانه به تأثیر آن بر وحدت و انسجام ملی، پشتیبانی علمی کردهاند.
نگاه متینی زبان فارسی معتدل و از سر شناخت روشن بود؛ به نظر او زبان فارسی زبان رسمی و مشترک ایرانیان است و باید در همهٔ مدارس تدریس شود اما اعتقاد داشت زبانها و لهجههای دیگر هم بهموازات فارسی میتواند در دبستانها و دبیرستانها تحصیل و تدریس شود. به آزادی زبانها و لهجهها در ایران التزام داشت اما در برابر سوءاستفاده سیاستبازان از ابزار زبان برای تجزیهٔ ایران نیز سرهشیار و دلبیدار بود.
همچنین ناسیونالیسم خام افراطی را که به دشمنی با زبان عربی و سرهگرایی میانجامید، قبول نداشت. با کاربرد لغات عربی که فصیحان ایرانی به کار برده بودند، سخت همداستان بود. اما با «عربیمآبی» در زبان فارسی مثل «فرنگی مآبی» مخالف بود (ایراننامه، س۱،ش۳، ص۴۸۶).
از بهار ۱۳۶۸ تا زمستان ۱۳۹۴ متینی مجلهٔ بینظیر ایرانشناسی را منتشر کرد. ۲۷ سال هر سال چهار شماره. نزدیک به ۲۵هزار صفحه مطلب و مقاله در زمینهٔ مطالعات ایرانی. بسیاری از این مقالات در سطح بالای علمی و از دانشمندان معتبر است. هر چه از توفیق و ارزش این مجلهٔ مبارک بگویم کم است.
متینی در گزارش کوتاهی که در شمارهٔ آخر ایرانشناسی داده، نوشته: «ایرانشناسی از سال اول انتشار به بعد، به علت آنکه جز دریافت وجه اشتراک، تقریبا درآمد دیگری نداشت، ناچار شدم از خانهام برای ادارهٔ مجله استفاده کنم و تمام کارهای مجله را نیز یکتنه در خانه انجام بدهم».
جز سرمقالهها و یادداشتهای معرفی کتاب و پاسخ به نامهها، متینی مقالات مفصلی در ایرانشناسی و پیشتر در ایراننامه نوشته است. سرمقالههای او اتقان و حدت و هوش و شجاعت عباس اقبال را فرا یاد میآورد.
ادامه دارد
https://www.tgoop.com/n00re30yah
(بخش ششم)
نام جلال متینی در تاریخ مطبوعات ایران ماندنی است. او سال ۱۳۳۵ مدتی مجلهٔ فرزندان ایران را منتشر کرد که نشریۀ سازمان جوانان شیر و خورشید بود. مدیر شیر و خورشید دکتر حسین خطیبی بود.
او مدیر دو مجلهٔ ممتاز ایراننامه و ایرانشناسی است. نامش باید کنار نام عباس اقبال و خانلری و یغمایی و ایرج افشار و یکی دو تن دیگر از این دسته بیاید. در غربت مهاجرت وقتی یغما و راهنمای کتاب و سخن تعطیل شده بود، تصمیم گرفت مجلهای منتشر کند. ایرج افشار هم آینده را به همین دلیل منتشر کرد. در سرمقالهٔ شمارهٔ اول ایراننامه نوشت که «امروز وظیفهٔ هر ایرانی است که مشعل زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایران را در خارج از مرزهای ایران فروزان نگاه دارد».
در پاییز ۱۳۶۱ شمارهٔ اول ایراننامه منتشر شد. به مدیریت جلال متینی. حامی مالی ایراننامه «بنیاد مطالعات ایران» بود. احسان یارشاطر متینی را برای مدیریت این نشریه به بنیاد مطالعات ایران پیشنهاد کرده بود. هیئت مشاوران مجله دانشمندان معتبری بودند: پیتر چلکوفسکی، راجر سیوری، ذبیحالله صفا، محمدجعفر محجوب و حسین نصر. همچنین سالها بعد متینی از مشورتها و یاریهای مؤثر یارشاطر چنین یاد کرد: «در کار نشر ایراننامه و سپس ایرانشناسی این استاد یارشاطر بوده است که دست مرا گرفته و قدمبهقدم مرا کمک کرده و "شیوهٔ راه رفتن" را به من آموخته».
ایراننامه «مجلۀ تحقیقات ایرانشناسی» بود. در شمارهٔ اول مقالاتی از ذبیحالله صفا، جلال خالقیمطلق، حسین نصر و حسن جوادی داشت. متینی هم مقالهٔ عالمانهٔ مفصلی دارد:«خیابان».
متینی به مدت هفت سال و نیم مدیر ایراننامه بود و سی شماره منتشر کرد. نام برخی محققانی که در ایراننامهٔ متینی مقاله دارند عبارت است از: احسان یارشاطر، ذبیحالله صفا، محمدعلی جمالزاده، جلال خالقیمطلق، محمدجعفر محجوب، حسین نصر، حشمت مؤید (که مدتی بخش معرفی و نقد کتابها را اداره میکرد)، محمود امیدسالار، پال اسپراکمن. مقالاتی ارزشمند و معتبر.
بخصوص باید یاد کنم از ستون بیهمتا و همایون «یادداشت» نوشتهٔ استاد احسان یارشاطر که به پیشنهاد و پیگیری و اصرار و ابرام مبارک متینی در ایراننامه بنیاد نهاده شد و تا شمارههای آخر ایرانشناسی تداوم داشت.
ایراننامه و ایرانشناسی متینی در دورانی که ملیت ایرانی خوار شمرده میشد، پشتیبان هویت ملی ایران و آداب و مناسک ملی از راه نشر مطالب علمی و تحقیقی بود. ایران را در قلمرو تاریخی و فرهنگی و تمدنی آن به جا میآورد. هر شماره مقالهای دربارهٔ شاهنامه و ادبیات حماسی ایران داشت؛ شاهنامه بهمثابت وطن؛ شاهنامه بهمثابت دژ؛ شاهنامه بهمثابت چراغ!
به نگاهبانی از زبان فارسی از منظر وحدت ملی و تمامیت ارضی اهتمام داشت. بهگمانم اگر فقط مطالبی که شخص متینی دربارهٔ زبان فارسی در ایراننامه و ایرانشناسی نوشته، گرد آید، کتابچهای درخور بشود.
در تاریخ مطبوعات ایران، ایراننامه و ایرانشناسی متینی در صف اول نشریاتی قرار دارد که بیلکنت و بیدریغ از زبان فارسی، با توجه هوشیارانه به تأثیر آن بر وحدت و انسجام ملی، پشتیبانی علمی کردهاند.
نگاه متینی زبان فارسی معتدل و از سر شناخت روشن بود؛ به نظر او زبان فارسی زبان رسمی و مشترک ایرانیان است و باید در همهٔ مدارس تدریس شود اما اعتقاد داشت زبانها و لهجههای دیگر هم بهموازات فارسی میتواند در دبستانها و دبیرستانها تحصیل و تدریس شود. به آزادی زبانها و لهجهها در ایران التزام داشت اما در برابر سوءاستفاده سیاستبازان از ابزار زبان برای تجزیهٔ ایران نیز سرهشیار و دلبیدار بود.
همچنین ناسیونالیسم خام افراطی را که به دشمنی با زبان عربی و سرهگرایی میانجامید، قبول نداشت. با کاربرد لغات عربی که فصیحان ایرانی به کار برده بودند، سخت همداستان بود. اما با «عربیمآبی» در زبان فارسی مثل «فرنگی مآبی» مخالف بود (ایراننامه، س۱،ش۳، ص۴۸۶).
از بهار ۱۳۶۸ تا زمستان ۱۳۹۴ متینی مجلهٔ بینظیر ایرانشناسی را منتشر کرد. ۲۷ سال هر سال چهار شماره. نزدیک به ۲۵هزار صفحه مطلب و مقاله در زمینهٔ مطالعات ایرانی. بسیاری از این مقالات در سطح بالای علمی و از دانشمندان معتبر است. هر چه از توفیق و ارزش این مجلهٔ مبارک بگویم کم است.
متینی در گزارش کوتاهی که در شمارهٔ آخر ایرانشناسی داده، نوشته: «ایرانشناسی از سال اول انتشار به بعد، به علت آنکه جز دریافت وجه اشتراک، تقریبا درآمد دیگری نداشت، ناچار شدم از خانهام برای ادارهٔ مجله استفاده کنم و تمام کارهای مجله را نیز یکتنه در خانه انجام بدهم».
جز سرمقالهها و یادداشتهای معرفی کتاب و پاسخ به نامهها، متینی مقالات مفصلی در ایرانشناسی و پیشتر در ایراننامه نوشته است. سرمقالههای او اتقان و حدت و هوش و شجاعت عباس اقبال را فرا یاد میآورد.
ادامه دارد
https://www.tgoop.com/n00re30yah
Telegram
نور سیاه
یادداشتهای ایرانشناسی میلاد عظیمی
@MilaadAzimi
@MilaadAzimi