Telegram Web
Forwarded from زيتون | Zeitoons@
بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور: ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است

پس از رفت و برگشت‌‌های مکرر میان مجلس و شورای نگهبان به مدت ۷۴ ماه، متن موسوم به «قانون ححاب و عفاف» مجموعا در پنج فصل تنظیم و نهایی گردید و از سوی مجلس تصویب شد. قالیباف رئیس مجلس نیز اعلام کرده است که این «قانون» از ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا به عنوان قانون ابلاغ خواهد شد. بررسی متن این «قانون»، که منتشر شده است، بیانگر سازماندهی جنگ سراسری و گسترده‌ی نهادهای سرکوبگر حاکمیتی علیه زنان است. این «قانون» اما همزمان تحقیر و سرکوب کل جامعه را نشانه گرفته است. حاکمیت در همین راستا، تلاش می کند تا با اجرائی کردن این «قانون» دستاوردهای خیزش زن، زندگی آزادی در خصوص آزادی پوشش را سرکوب کند، دستاوردهای خیزشی که پیوندی ناگسستنی با آزادی در عرصه‌های دیگر جامعه دارد و تنها مخصوص زنان نیست. این‌ها همه در حالی است که اموری همچون تنگناهای اساسیِ اقتصادی، آزادی‌های مدنی و آینده‌ی کشور هم‌چنان در صدر اولویت‌های مردم جان‌به‌لب‌رسیده است. تردیدی نیست که عملکرد حاکمیت، زندگی را برای شهروندان تیره‌وتار ساخته است. حاکمیت ولایی پشت نقاب دین‌داری، کرداری زن‌ستیزانه، بی‌رحمانه و خلاف مروت و انسانیت انجام می‌دهد که با آزادگی، که پیام اصلی دینداری است، به هیچ عنوان سازگاری ندارد.

حجاب اجباری و حکومتی، سیاستی سرکوبگرانه و مخالف عقل سلیم است. حاکمیت ولایی پیش از این تلاش کرد تا از طریق گشت ارشاد، ضرب و زور فیزیکی و محدودیت‌های اداری آن را اجرائی کند اما کار او به شکست انجامید. اینک همان سیاست‌ها در قالب «قانون ححاب و عفاف» صورت‌بندی شده است. این «قانون» در مرحله‌ی اول بیانگر شکست سیاست سرکوبگر و امنیتی در تحمیل پوشش اجباری است. در مرحله‌ی بعد اما این یک عقب نشینی رذیلانه و شریرانه با جریمه‌های سنگین مالی است از جمله برای فشار مالی، دوشیدن جامعه و مهمتر از همه درگیر کردن شهروندان با یکدیگر، از مدیران دولتی و خصوصی گرفته تا رانندگان وسایل شخصی و حمل و نقل عمومی.
ظاهرا برای قدرتمداران حاکم تحمیل ظواهر آنچه شریعت می پندارند کافی است و به نفرتی که متعاقب آن در ذهن و روان جامعه نسبت به اصل دیانت بوجود می‌آید، اهمیتی نمی‌دهند. حتی در میان دینداران سنتی نیز طرفداران اجبارگری در اجرای شریعت در اقلیت قرار دارند. در مجموعه‌ی جوامع مسلمان‌نشین نیز به جز موارد معدودی مثل جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان در افغانستان در هیچ کشور دیگر اسلامی همانا حجاب اجباری نیست.
این نوع اقدامات، نمادی از حاکمیت تمامیت‌خواه و سرکوبگر نه تنها نسبت به زنان که نسبت به حقوق و آزادی‌های مدنی کل ملت است. تحمیل حجاب، با توجیه «حفظ امور شرعی یا عفاف و امر به معروف و نهی از منکر» فضایی خفقان‌آور برای همه‌ی ایرانیان، و نه فقط زنان، ایجاد خواهد کرد و همانا کرده است.

ما امضاکنندگان این بیانیه از همه‌ی ملت، و به ویژه کسانی که دارای باورهای دینی اصیل هستند و وجدان انسانی خود را حفظ کرده‌اند، دعوت می‌کنیم که در کنار زنان آزادی‌خواه و مقام ایران ایستاده و با صدای بلند، مخالفت خود را با «قانون ححاب و عفاف» و سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای که نقاب دین‌داری بر چهره دارند، اعلام کنند.

در پایان تاکید می‌کنیم این «قانون» مانند بسا قوانین مشابه، در میان مردم متمدن ایران قابلیت اجرایی ندارد و آب در هاون کوبیدن است و اگر هوس اجرای آن در ذهن اقلیتی ماجراجو وجود داشته باشد، با مقاومت مدنی شدیدی که از هم اکنون وجود دارد، عواقب خطرناک‌تری برای عاملان آن در پی خواهد داشت.

ژیلا موحد شریعت‌پناهی، صدیقه وسمقی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معز، سروش دباغ، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، رضا علیجانی، احمد علوی، حسن فرشتیان، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، عبدالله ناصری طاهری
🔺اقتصاد و جنگ در سوریه!

در این روزها پس از حمله گروه‌های مخالف مسلح در سوریه و سیطره بر مناطق مهمی در شمال این کشور همچون حلب این پرسش کانونی درباره علت یا علل این پیشروی سریع مطرح شده است.

قبلا هم تقریبا به علل عمده پرداخته‌ام؛ همچون مشغولیت متحدان دمشق از ایران و حزب‌الله به جنگ با اسرائیل، و روسیه به جنگ با اوکراین و البته به نوعی نقش و درنگ سوال‌برانگیز مسکو در یک هفته اخیر که بمباران‌های دو سه روز اخیر نیز نمی‌تواند توجیه‌گر نظاره‌گری آن تا تصرف حلب و پیشروی به سمت حماه باشد.

اما علل داخلی چه بسا از اهمیت بیشتری برخوردار باشد؛ مهم‌ترین آن‌ها وا دادن ارتش سوریه و فروپاشی سریع و دومینووار خطوط دفاعی آن از ریف حلب تا نزدیکی حماه در همان روزهای اول آغاز حمله است که حتی موجب شگفتی خود مهاجمان نیز شد. اما این اتفاق دو دلیل دارد؛ نخست خرید و همکاری برخی افسران ارتش با مخالفان و دیگری بی‌انگیزگی نیروهای آن که فرار را بر قرار ترجیح دادند. همین دو عامل نیز به یک علت بسیار مهم بر می‌گردد و آن هم بحران اقتصادی کشنده در مناطق تحت کنترل نظام سوریه است.

وقتی میانگین دریافتی ماهانه نیروهای ارتش و کارکنان دولت سوریه حدود 20 دلار است که پول بسته سیگار آن‌ها هم نیست و کفاف مخارج یک روز آن‌‎ها و خانواده‌هایشان را نمی‌دهد، این وادادن‌ها و عقب‌نشینی‌ها طبیعی است و دیگر نه انگیزه‌ای برای جنگیدن می‌ماند و نه مثل گذشته ایدئولوژی بعث با نبود پول در سایه فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی رنگ و حنایی برای آن‌ها دارد.
البته رئیس جمهور سوریه دیروز حدود 7 دلار افزایش داد اما چیزی نیست.

اما در مقابل طرف مقابل به دلایل متعددی از انگیزه بیشتری برخوردار است. عامل اقتصادی پیشران مهمی در بالا بردن انگیزه گروه‌های مسلح بوده و هست. در کل وضعیت اقتصادی ساکنان شمال سوریه و مناطق حکومت خودگردان کٌردی بهتر از مناطق تحت کنترل دولت سوریه بوده و هست.

اقتصاد مناطق تحت کنترل مخالفان به نوعي تابع اقتصاد ترکیه شده و لیر این کشور در آن‌ها حاکم است و دستمزدها هم غالبا از طرف دولت ترکیه تامین می‌شود.

هر چند در این مناطق هم با توجه به افت مستمر ارزش لیر ترکیه وضعیت اقتصادی چندان خوب نیست، اما بسیار بهتر از دمشق و دیگر مناطق تحت کنترل دولت سوریه است. به عنوان مثال، میانگین دستمزد ماهانه کارگران و کارکنان در مناطق تحت کنترل مخالفان حدودا به 100 دلار می‌رسد؛ یعنی رقمی 5 برابر حقوق یک افسر ارتش دولت سوریه. اما حقوق برخی نیروها، مدیران ادارات و نهادها در شمال سوریه (بخش تحت کنترل مخالفان) به 200 تا 500 دلار هم می‌رسد.

در کنار آن هم ترکیه و شرکت‌هایش در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در زیرساخت‌‎های شمال سوریه به ویژه مناطق تحت کنترل «ارتش ملی سوریه» (ارتش آزاد سابق) داشته است؛ از جمله در بخش برق و در حالی که این مناطق برق دارند، اما مناطق تحت کنترل نظام سوریه اساسا در تاریکی بوده و برقی ندارند. در برخی شهرها مثل حلب قبل از سقوط، فقط در شبانه‌روز دو ساعت برق داشتند و هم اکنون ترکیه درصدد تامین برق این شهر راهبردی است. کما این که خود دمشق پایتخت این کشور 3 ساعت در روز برق دارد.

لب کلام این که اقتصاد در کنار عوامل دیگری در امتداد بحران سوریه، نقش کلیدی در پیشروهای اخیر مخالفان داشته است و اگر آن‌ها نیز ماهی 10 تا 20 دلار می‌‎گرفتند که قوت روزانه خود و خانواده‌هایشان را تامین ‌نکند، بعید بود که این گونه بجنگند و پیش بروند و اگر هم پیش‌ می‌رفتند بعدا در جایی آن‌ها نیز وا می‌دادند.

نتیجه این که نقش اقتصاد چنان اساسی است که در پرونده‌های کلان امنیتی و نظامی چون بحران سوریه در بزنگاه، عامل تعیین کننده‌ای است.

سیاست خارجی اقتصادمحور ترکیه در چنین ابربحران‌های امنیتی نیز پیوست اقتصادی قابل توجهی دارد؛ چنان که اقتصاد شمال سوریه کاملا به اقتصاد ترکیه وابسته است؛ به نحوی که اگر هم بخواهد نمی‌تواند به این وابستگی پایان دهد و همین خود ژئوپلیتیک شمال سوریه (فعلا مناطق تحت کنترل مخالفان) را به نفع ترکیه دگرگون کرده است.

حالا هم که حلب به تصرف آن‌ها درآمده است؛ از یک سو به علت اهمیت اقتصادی این شهر، بحران اقتصادی دمشق و دیگر مناطق نظام وخیم‌تر خواهد شد و از دیگر سو وزنه ژئوپلیتیک ترکیه در شمال سوریه سنگین‌تر می‎‌شود و پس از تثبیت تصرف حلب، پروژه‌های کلان اقتصادی خود در آن را کلید خواهد زد.

شکی نیست که قدرت نظامی مولفه عمده‌ و تعیین کننده‌ای در جنگ‌هاست اما در مقابل نیز در دنیای جدید کشوری که اقتصاد و پول نداشته باشد، شورویِ برخوردار از 6 هزار بمب اتم هم باشد، در نهایت، جنگ و منازعه با رقبا و دشمنان را می‌بازد.

البته اقتصاد بدون پشتوانه قدرت نظامی نیز به ویژه در خاورمیانه به تنهایی تامین کننده امنیت نیست.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!

داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این تخم لق را کاشت رهبر انقلاب آیت الله خمینی بود که در گام نخست رعایت حجاب را برای زنان در ادارات دولتی الزام آور دانست و نخستین مقام بلندی که رسما با تحمیل حجاب به عنوان یک حکم حکومتی مخالفت کرد آیت الله سید محمود طالقانی بود. با این همه حدود دو سالی هنوز در سطح عموم رعایت حجاب (یعنی سر کردن روسری) الزام حکومتی نبود ولی به تدریج حجاب تحمیلی قانونی شد و از آنجا که تخلف از قانون منطقا و عملا مستوجب مجازات است، گویا در قانونی که در مجلس اول تصویب شد، برای عدم رعایت حجاب شرعی مجازات تعیین شد. هرچند الان دقیق به یاد ندارم خودم به عنوان نماینده مجلس بدان قانون چه رأیی داده ام ولی تا جایی که به یاد می آورم من به رغم باور به حجاب شرعی در آن زمان، با حجاب اجباری مخالف بوده ام. در هرحال در تداوم چنین اندیشه ای بود که در بهار سال 1379 در یک سخنرانی در کنفرانس مشهور برلین با حجاب اجباری مخالفت کردم و بدین جهت در دادگاه ویژه روحانیت تهران به ارتداد محکوم شده و حکم اعدام دریافت کردم.
در هرحال از همان آغاز حجاب اجباری همواره مورد اعتراض شمار زیادی از زنان و مردان ایرانی بوده و از این رو یکی از چالش های مهم و مستمر حاکمان جمهوری اسلامی نیز بوده است. به یاد می آورم یک بار آقای هاشمی رفسنجانی (احتمالا در سال 64) در نماز جمعه تهران در این باب سخن گفت و پیشنهاد داد که زنانی که حجاب را رعایت نمی کنند به جزیره ای تبعید شوند!
از دوران اصلاحات یعنی پس از سال 76 از آنجا که سختگیری ها کمتر شد و مهم تر امیدی به تغییرات مثبتی در کل جامعه و حکومت می رفت، عملا از اعتراضات عمومی و علنی کاسته شد. اما در نهایت به رخداد مهم «زن، زندگی، آزادی» در پائیز سال 1401 رسید. تا کنون جنبش عظیم زن زندگی آزادی، نیرومندترین خیزش اجتماعی زنان در استیفای حقوق برابر و از جمله در ماجرای رفع بی چون و چرای پوشش اجباری بوده و هست؛ جنبشی که در سطح جهانی به این عنوان شناخته شده است.
هرچند به دلایلی از جمله مهم ترین آنها سرکوبی شدید حکومت این جنبش خیابانی تا اطلاع ثانوی به محاق رفته اما هنوز گریبان حکومت را رها نکرده است. مهم ترین دستاورد جنبش البته عدم رعایت حجاب اجباری حکومتی توسط شمار قابل توجهی از زنان جامعه است. شاید از جهاتی مهمتر و اثرگذارتر، حمایت بخش قابل توجهی از زنان محجبه غالبا میان سال و شمار زیادی از مردان برابری خواه ایرانی و حتی شماری از علمای دینی و نیز شماری از نواندیشان مسلمان ایرانی از مخالفت با حجاب اجباری است.
به هر تقدیر در دو سال اخیر حکومت جمهوری اسلامی و حامیان عقیدتی و یا سیاسی حجاب اجباری، به هر ترفندی متوسل شده تا به گونه ای هرچند نرمتر (مثلا حذف گشت ارشاد مشهور و تابلودار) زنان را وادار کنند که بالاخره چیزی به نام حجاب سر کنند تا حکومت هم شکست خورده تلقی نشده باشد! اما تا کنون عملا موفق نشده است.
نکته مهم آن است که حاکمان عمدتا روی کار فرهنگی تکیه می کنند ولی در عمل می خواهند از طریق کار سرهنگی یعنی چماق پلیس و یا اعمال جریمه و حبس زنان را وادار به رعایت پوشش اجباری کنند و این دو رویکرد کاملا متناقض است!
اما نکته بس مهم تر آن است که حاکمان مدافع حجاب اجباری (از رهبر نظام گرفته تا کارگزاران) هنوز هم عدم رعایت حجاب را پدیده ای انحرافی می دانند و چنین القا می کنند که زنان به اصطلاح بی حجاب بیمارند و باید درمان شوند! این است که گاه سخن از «قرارگاه» می کنند که استعاره ای از کار سرهنگی است و اخیرا نیز «کلینیک» تأسیس کرده اند که استعاره ای آشکار مبنی بر بیمار شمردن زنان بی حجاب است. این که در عنوان قانون مصوب اخیر کلمه «عفاف» نیز آمده است، به روشنی حکایت می کند که تدوین کنندگان آن، عفاف را از طریق رعایت حجاب یعنی همان یک تکه پارچه به نام روسری می دانند!
این در حالی است که محل اختلاف بسی عمیق تر از این ترفندهاست. گزیده سخن آن است که زنان و مردان مخالف حجاب اجباری، اصولا انتخاب نوع پوشش را برای زن و مردم حق انسانی و شهروندی می دانند و حداکثر رعایت مختارانه عرف جامعه را لازم و مفید می شمارند. اینجاست که این دو طرف در بازار مسگرها فریاد می زنند و هیچ یک اساسا حرف دیگری را نمی شنود و یا نمی فهمد! در هرحال تا حکومت حقوق انسانی و شهروندی هر فرد ایرانی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، زن و یا مرد، را به رسمیت نشناسد، گرهی باز نخواهد شد. اما آیا واقعا حاکمان حرف برابری خواهان را نمی فهمند و یا خود را به نفهمی می زنند؟!
جمعه 16 آذر 1403
Forwarded from علیرضا کفایی(گاه نوشت) (علیرضا کفایی Kafaee)
♦️اولین بیانیه دولت انتقالی سوریه:

ای فرزندان آزاده سوریه،

پس از سال‌های طولانی بی‌عدالتی، ظلم و ستم، و پس از فداکاری‌های بزرگ فرزندان و دختران این میهن عزیز، امروز به مردم بزرگ سوریه و تمام جهان اعلام می‌کنیم که رژیم بشار اسد سقوط کرده است. او از کشور فرار کرده و میراثی از ویرانی و رنج را پشت سر گذاشته است.

در این روز تاریخی، ما اعلام می‌کنیم که نیروهای انقلاب و اپوزیسیون کنترل امور را در سوریه عزیز به دست گرفته‌اند و بر تعهد خود برای ساختن یک کشور آزاد، عادلانه و دموکراتیک که در آن همه شهروندان بدون تبعیض برابر باشند، تاکید می‌کنیم.

ما در پیشگاه خداوند و مردم به موارد زیر عهد می کنیم:
۱. حفظ وحدت و حاکمیت خاک سوریه.
۲. حفاظت از همه شهروندان و دارایی آنها بدون توجه به وابستگی آنها.
۳. تلاش برای بازسازی دولت و نهادهای آن بر پایه های آزادی و عدالت.
۴. تلاش برای دستیابی به آشتی ملی همه جانبه و بازگرداندن پناهندگان و آوارگان به خانه هایشان در امنیت و عزت.
۵. پاسخگویی از همه کسانی که بر اساس قانون و عدالت مرتکب جنایت علیه مردم سوریه شده اند.

ما از مردم سوریه می خواهیم که در این مرحله تاریخی متحد شوند و در کنار هم بایستند و تاکید می کنیم که سوریه جدید در انحصار هیچکس نخواهد بود، بلکه سرزمینی برای همه خواهد بود.

زنده باد سوریه آزاد و سربلند
و سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

شورای ملی انتقالی
دمشق، ۰۸.۱۲.۲۰۲۴.

@kafaeealirezaa
بالاخره به هر تقدیر رژیم استبدادی دیگر در منطقه سقوط کرد و این در جای خود موجب خوشحالی است. نخستین اطلاعیه «دولت انتقالی» سوریه را در جایی دیدم و در اینجا بازنشر کردم. متن جالبی است. این متن مرا به یاد 22 بهمن 1357 و پیروزی انقلاب ایران انداخت. در آن روزها هم تقریبا همین وعده های قشنگ و زیبا و دلچسب به مردم ایران داده شد. اما اندکی بعد به تدریج این وعده ها فراموش شد و نظامی بنیاد نهاده شد که از اساس با این وعده های زیبا بیگانه بود. حال باید دید که این انقلابیون نوظهور سوریه چه می کنند! با توجه به تجربه تلخ انقلاب ایران این متن را نمی توان جدی گرفت و با وعده های سرخرمن این انقلابیون اسلام گرای بنیادگرا اعتماد کرد. مرور تجارب مشابه در مصر و افغانستان و القاعده و داعش و ده ها نمونه زنده دیگر مؤید این نظر است. باید دید که چه می شود. احتمالا خیلی زودتر از تجربه ایران دروغین بودن چنین وعده هایی را شاهد خواهیم بود. با این همه از صمیم قلب آرزو می کنم که چنین نشود و دیکتاتوری جدید جانشین استبداد دیگر نشود! احتمالا انتظار خیلی طولانی نخواهد شد.
Forwarded from فرهیختگان
۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر

اعلامیه حقوق بشر یک پیمان بین‌المللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده است. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است.

این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن هستند را به صورت جهانی بیان می‌دارد، در نتیجه به حقوقی گفته می‌شود، که همگان در همه زمان‌ها و مکان‌ها از آن برخوردارند.

مفاد اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌ای را که تمام انسانها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده است.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سه سال پس از تاسیس سازمان ملل متحد،اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، که هدف آن برقراری تضمین حقوق و آزادی‌های برابر برای همه مردم بود در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسید، روزی که اینک در سراسر جهان به عنوان روز بین‌المللی حقوق بشر گرامی داشته می‌شود.



#فرهیختگان راهی به رهایی
گردشی در شهر و گزارشی از چند دیدار

شنبه 14 آذر 88 / 5 دسامبر 2009
1
شب گذشته آقای علی شاکری ما را به شام دعوت کرده بود و به این مناسبت به گفتة خودش چهل نفر را هم دعوت کرده بود. اکثر قریب به اتفاق آنان پزشک و مهندس و استاد دانشگاه بودند. آقای مهندس بازرگان و همسرشان نیز بودند. چند ساعتی در بارة مسائل ایران و تحولات جاری کشور بحث و گفتگو صورت گرفت. گرچه طبق معمول محور گفتگو من بودم و از من پرسش می شد.
2
امروز صبح آقای کیارش پارسا، از دوستان قدیم، و همسرشان آمدن و ما را به ساحل دریا بردند و از این سواحل زیبا و چشم نوار کلی لذت بردیم. گرچه طبق معمول از بسکه حرف می زدیم و غرق در افکار و گفتار بودیم که کمتر متوجه اطراف می شدیم. البته ناهار را هم ما را در یک رستوران افغانی مهمان کردند که غذای ایرانی داشت و ما جوجه کتاب و برخی هم برگ خوردیم. به هرحال روز خوبی بود و به اصطلاح رایج خوش گذشت!
3
طبق گزارش عصر امروز 15 تن از مادران عزادار در پارک لاله تهران دستگیر شدند. از همان اوایل کشته شدن ندا هنگام عصر ساعت 7 بعد از ظهر هر شنبه (ساعت شهادت ندا) مادران کشته شده ها در پارک لاله جمع می شوند تا یاد عزیزانشان را گرامی بدارند و ضمنا اعتراض خود را هم نشان دهند. تا کنون گویا این تجمع ادامه داشته و امروز با دستگیری جمعی این مادران می خواهند به این حرکت نمادین و مؤثر پایان دهند.
4
مقاله ای با عنوان «سیر نابخردی» نوشته و در سایت جرس منتشر شده است. موضوع آن نقد عملکرد دولت کودتا دربارة برنامه های هسته ای اخیر است.


سه شنبه 17 آذر 88 / 8 دسامبر 2009
1
روز یکشنبه گفتگویی رادیویی با یک ایستگاه رادیویی به نام «رادیو ایران 670» در لوس آنجلس داشتم. گوینده و مجری آن آقای رضا گوهرزاد بود. به گفتة خودش ایشان سالیانی در ایران بود و بعد به آمریکا آمده و اکنون در این کشور فعالیت مطبوعاتی و خبرنگاری دارد. دوستان اینجا ایشان و رادیواش را بی مشکل دانستند و از این رو من نیز قبول کردم. چرا که در خارج کشور و بویژه لوس آنجلس باطلاقی است که من و امثال من باید به شدت مراقب باشیم که در آن فرو نرویم.
قرار ما ساعت 6 بعد از ظهر بود. از آنجا که از ایرواین تا لوس آنجلس حدود یک ساعت (البته ساعات معمولی و بدون ترافیک) راه است، ساعت 4 عصر با ایشان حرکت کردیم و پس از یک ساعت و نیم به محل رادیو رسیدیم. برنامه یک ساعت بود اما گفتگو ما حدود 35 دقیقه بود که در دوقسمت اجرا شد. قسمت اول دربارة 16 آذر و موقعیت جنبش سبز و قسمت دوم دربارة نواندیشی دینی و ارتباط آن با جنبش مدنی کنونی در ایران. در مجموع برنامه خوبی بو و بویژه در رسانه های اینجا این امکان پیدا شد که ولو به اختصار دربارة اسلام نوگرا سخنی گفته شود.
پس از آن طبق قرار قبلی آقای گوهرزاد ما (من و همسرم) را به منزل آقای دستمالچی رساند که مهمان شان بودیم. با خانم فرهنگ (دستمالچی) از قبل قرار گذشته بودیم. در آنجا چند نفر ار دوستان این خانواده هم دعوت شده بودند که از جمله آنها خانم دکتر شیرین غفوری بوده است. تا پاسی از شب گفتگو کردیم. فردا نیز تا بعد از ظهر بودیم و پس از آن همین خانم غفوری همراه همسرشان و دوست دیگر اصفهانی با اتومبیل شخصی شان ما را به ارواین رساندند که حدود دو ساعت طول کشید. البته به گفتة خودشان می خواستند از فرصت استفاده کرده و گفتگو کنند. در طول راه از نکات قابل توجه که شنیدیم این بود که در اتوبان باندی وجود دارد که مخصوص حرکت ماشین هایی است با بیش از دو سرنشین که البته خلوت تر است و از این رو حرکت تندتر صورت می گیرد.
منزل دستمالچی در یک نقطه ای قرار دارد که بر بلندی قرار گرفته و میحط آن مرتفع و سرسبز و پوشیده از درختان زیبا و چشم نواز است. نام آنجا را اکنون به یاد نمی آورم. می گویند منطقه اعیان نشین لوس آنجلس است.
یادداشت های روزانه – قسمت یکصدو هشتاد و یکم
چهارشنبه 11 آذر 1403
#یوسفی_اشکوری #اجتماعی_تاریخی
نگفتم، سیادونه اِس؟!

امروز آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در جمع هواداران همیشگی و دست چین شده اش در واکنش به تحولات غیرمنتظره سوریه و سقوط آزاد رژیم حاکم به عنوان ستون خیمه موسوم به «محور مقاومت» در خاورمیانه سخنانی گفت. این سخنان را رسانه های مختلف گزارش کرده اند. اول متن برخی اقوال ایشان را نقل کنم و بعد ملاحظه خودم را بیاورم. متن زیر برگرفته از سایت بی بی سی فارسی است:
آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه سخنرانی خود گفت: «به حول قوه‌ی الهی گستره‌ مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.»
🔹او گفت «جبهه مقاومت اینچنین است، هرچه بجنگید گسترده‌تر خواهد شد، هر چه فشار بیاورید محکم‌تر خواهد شد، هر چه جنایت کنید با انگیزه‌تر می‌شود.»
رهبر جمهوری اسلامی گفت «آن تحلیلگرِ نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت خیال می‌کند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض می‌کنم ایران قوی، مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.»
«مناطق تصرف‌شده سوریه به دست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد.»

ملاحظه:
به محض اطلاع از این اقوال ضرب المثل عامیانه ایرانی در ذهنم بارها تکرار شد. نقل آن، خود حاوی بسیار روشنگر است.
گفته اند که در دروازه اصفهان مأموران حکومتی با کاروانی برخورد می کنند و مشغول بازرسی محموله های آن می شوند. در این روند با محموله ای انباشته از باروت برخورد می کنند. مأمور بازرس به صاحب محموله می گوید، این چیست؟ طرف می گوید: این سیادونه اِس! مأمور می گوید، این که باروت است! طرف مقابل باز همان ادعای قبلی اش را تکرار می کند. چند بار این اصرار از یک طرف و انکار از سوی دیگر تکرار می شود. در نهایت مأمور کلافه شده و باروت را در کف دست انکارکننده می گذارد و آن را آتش می زند.
باروت شعله ور می شود. صاحب آن، در همان حالی که باروت در دستانش شعله می کشید و دستش به سختی آسیب دیده و می سوخت، فریاد می زد و با لهجه اصفهانی می گفت: نگفتم، سیادونه اِس!! نگفتم، سیادونه اِس؟!! مرتب این جمله را تکرار می کرد!
چهارشنبه 21 آذر 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_سیاسی
Forwarded from ایران فردا
❇️بیانیه بیش از ۲۴۰ نفر از فعالان اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی

@iranfardamag
به‌نام هستی‌بخش

🔴زنان ایران‌ تاب تحمل تحقیرها و تبعیض‌ها را ندارند!


🔹حکایت غریبی است؛
🔸حکومت ایران در طول حیات چهل‌وشش‌سالهٔ خویش شاهد سرنوشت چند رژیم استبدادی بوده که برای حفظ قدرت به هر قیمت به مردم خویش ستم می‌کرده‌اند امّا گویی هنوز عبرت لازم را نیاموخته و حتّی سقوط ‌ناگهانی رژیم سوریه نیز که زمانی از سرمایه‌های جانی و مالی ایران تغذیه می‌کرده، تلنگری به غفلت حکم‌رانان ما نز‌ده‌است.

🔹عجب است که در موقعیت بحرانی کشور و منطقه، رشد جمعیت ۳۰ درصدی زیر خط فقر در سایهٔ تحریم‌های سخت، دور باطل تورم‌زایی و ناترازی‌های اقتصادی، اُفت ارزش ریال در ردهٔ ضعیف‌ترین پول‌های جهان، سیل مهاجرت جوانان و متخصصان در چند سال اخیر، فسادهای افسارگسیختهٔ کاسبان تحریم، از جمله ۳۰ میلیارد دلار از نحوهٔ تخصیص ارز، آمار حدود یک میلیون کودک بازمانده از تحصیل، کسری بودجه ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی در منابع و مخارج دولتی، نا امنی مرزها، ادامهٔ اعتراض‌های صنفی و معیشتی معلمان و کارگران، نارضایتی روزافزون ملت از ناامنی‌های اجتماعی-معیشتی، آلودگی هوا و محیط‌‌‌زیست، شکست‌های دیپلماتیک پیاپی درسیاست‌های منفی منطقه‌ای، از دست دادن بسیارانی از متحدان «محور مقاومت»، تهدیدِ نسل‌کشان قرن در غزه با شعار «تغییر مرزهای خاورمیانه» و در نتیجه کسری مشروعیّت نزد اکثریت ملت و ده‌ها معضل و‌مصیبت دیگر، هم‌چنان مهم‌ترین مسالهٔ اجتماعی ما «حجاب و عفاف» بانوان مطرح می‌شود و اینک در غوغای بحران‌ها، تصویب قانون موسوم به حجاب و عفاف توسط نمایندگانِ انتخاب‌شده با حداقل رأی مردم (۳۰ درصد در کشور و ۱۵ درصد در استان تهران)، در برابر اکثریت ملّتی که هنوز داغ مهساها را فراموش نکرده، عَلَم می‌شود.

🔸این میزان از پافشاری و اصرار از چند حال خارج نیست: یا مقصود انحراف افکار عمومی جامعه از بحران‌های جاری است، یا طرح و توطئهٔ کودتایی درون‌حکومتی برای شکست قوهٔ مجریه، یا باور به اجرای «شرع» (به‌جای دین) به‌سبک طالبان، و یا احساس نیاز به گسترش دامنهٔ سرکوب در برابر خطر فروپاشی.

🔹انگیزه و نیّت هرچه باشد، جملگی با روان جامعه و بویژه نسل جوانِ جویای آزادی و زیستی در شأن و کرامت انسان، بیگانه است. امروز فقط جامعه زنان نیستند که تاب تحمل تحقیرها و تبعیض‌ها را ندارند بل‌ که اکثریت آحاد جامعه دیگر جور و اجحاف را تاب نمی‌آورند؛ و مباد بیش از این هزینه برای ملّتی که همواره به‌شکل‌های گوناگون و به‌شیوهٔ خشونت‌پرهیز، لب به اعتراض گشوده است.

🔸از این‌رو، با آگاهی از همهٔ بحران‌هایی که آسایش و آزادی میهن ما را تهدید می‌کند و نگران سرنوشت نسل‌هایی که حق برخورداری از حیات سالم و آزاد و عادلانه را دارند، هرگونه حکم و اقدامی را که بر وخامت شرایط بحرانی و ناامنی می‌افزاید، محکوم و منجر به شکست می‌دانیم و به نتیجهٔ عکس دادن آن یقین داریم و خواستار الغای فوری این "روند قانونی‌-سازی مخل امنیت و عدالت"، بویژه نسبت به ساحت شریف شیرزنان ایران‌زمین هستیم.


🔻لیست اسامی:

مسعود آقايى, رضا آقاخانی , محمدصادق آخوندی, مهشید آذرفر, محمدرضا آهني, زهرا آقاخانی , مژگان اورند, سپیده ابطحی, شهروز احمدی, محمدرضا احمدی, پیمان احمدی, کمال اسعدی, محمدرضا افخمی‌تابان, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, زهره امانی, الهه امیرانتظام, سیروس امیری‌زنگنه, رضا امینی, کاک‌حسن امینی, کیمیا انصاری, هوشیار انصاری‌فر, سعیده ایزدی, حامد آئینه‌وند, مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای, هاشم باروتی , محسن باقری‌چناری, آرزو باهر, مجتبى بديعى, افسانه برزویی, فرشته بقایی , جلیل بهرامی‌نیا, هلن بهشتی , امیر بهمنی, الهه بیابانی, بهنام بیات , فاطمه بیگدلی‌آذری , عاطفه پهلوان, عباس پوراظهری , پارسا پورغفارمغفرتي, میلاد پوشانه, محمدرضا تحویلداری , عزت‌الله تقواييان, علی تک‌فلاح, مصطفی تنها , مجید تولّایی , درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, روزبه جامه‌شورانی, حسین جزایری , جلال جلالی‌زاده, محمّد جمادی, همایون جنتی, جعفر جودکی, امین چالاکی , سیاوش حاتم, اميرحسين حاجبيان, ناصر حاجیان‌مطلق, حسین حدادنژاد, طیبه حسنلو, حبیب حسن‌نژاد, سیّدخلیل حسینی , میرسلیمان حسینی‌مقدم, رضا حضرتی, تقی حق‌بین, علی حکمت, عبدالکریم حکیمی , محمد حیدرزاده, علیرضا خاشعی‌پور, حوری خانپور, شبنم خان‌مصدق, نگار خدادادی, امیر خرّم, شیرین خسرو شاهی , محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوش‌سیرت, بهرام خیری, اکبر دانش‌ سرارودی, ناصر دانشفر, محمود دردکشان.....


🔺متن و اسامی کامل:

https://cutt.ly/geVONNjE


#ایران_فردا
#بیانیه‌ی_حجاب
#نه_به_حجاب_اجباری

https://www.tgoop.com/iranfardamag
Forwarded from زیر سقف آسمان
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸




♦️[خاطراتی در باره‌‌ی شریعتی]

دکتر عبدالمجید الهامی

۲۶ آذر ۱۴۰۳


دکتر محدثی عزیز خاطره ای از دیدار با جناب استاد اشکوری بازگو کردند و شرایط سخت دهه ۶۰ ونام شریعتی ودوستداران او را توصیف کردند که واقعا سخت بود. جناب اشکوری هم به ان پاسخ دادند ویادی از ان نمودند. بنده هم بد ندیدم تا خاطری از ان دوران را بیان کنم. که در دوره تحصیل دانشگاه با بازگو کردن مکرر نام دکتر شریعتی در سخنان خود بچه های بسیجی را واداشت تا عنوان کنند اگر نام شریعتی بار دیگر ببری از پله های دانشگاه به پایین پرت می شوی این یاداشت در سال ۹۸ نگاشته شده است.

هفتاد سالگی اندیشه آزادگی
  سال های۵۹و۶۰ با نام جناب اشکوری بعنوان نماینده آشنا شدم وایشان را با صفت طیف شریعتی وبازرگان شناختم، این بماند تا سال۷۰ و آشنای با مجله احیا وروشنگریها ایشان وبعد مجله ایران فردا که در سال۷۱ تاسیس شد وجناب اشکوری از موسسان اصلی و از اعضای شورای سردبیری آن بود.
   این مجله با هدایت مهندس سحابی وایشان خط فکری جدیدی که غیبت آن در آن سالها محسوس بود را پایه گذاشتند وپایه گذار واساس بوجود آمدن طیف بزرگ یا نحله ملی مذهبی با نماد ایران فردا شد. از این طریق آبشخور فکری ما نسل سرگردان در وادی ایران همانند کرات به دور هسته ی سخت جذب نمود وبنیان گذار اندیشه ی شد که تا بامروز تلؤلو آن نمایان وآشکاراست.        
   با جناب اشکوری اول بار در سال۷۷ در اهواز و در منزل خود که میزبان ایشان بودم از نزدیک آشنا شدم. در آن سال به مناسبت بزرگداشت دکتر شریعتی مراسمی در اهواز برگزار کردیم و از آقای اشکوری بعنوان رئیس دفتر اندیشه های شریعتی دعوت کردیم تا سخنران اصلی این مراسم باشند که با روی گشاده علیرغم مشکلات پذیرفتند البته در آن مراسم هم جناب تقی رحمانی دعوت داشتند. آقای رحمانی جزو دفتر اندیشه های دکتر شریعتی و هیآت تحریریه ایران فردا بودند.
   آقای اشکوری از صبح در منزل ما حضور به هم رساندند وبخاطر گرمای طاقت فرسای اهواز و اینکه ایشان به دیابت مبتلا بودند وانسولین مصرف می کردند، گرمای اهواز هم شدیدا طاقت فرسا وقابل تحمل نبود مزید علت سختی شرایط بود، اما جناب اشکوری اظهار ناراحتی نمی کردند. از صبح هم در منزل برنامه خصوصی با اعضای جمعیت ملی مذهبی اهواز بود، آقای اشکوری به گفتگو با دوستان پرداختند.
   بعد از ناهار متوجه شدیم سالنی را که به اینکار اختصاص داده بودیم مجوز آن از طرف نیروهای امنیتی لغو شده و از برگزاری جلسه سخنرانی در آن مکان ممانعت شده، سریعا جای دیگر با وساطت مالک آن که دوستم بود و برای جشن های عروسی اختصاص داشت واجاره می داد با این بهانه که جشن فارغ التحصیلی دانشجویان وقرار است چند استاد در اینجا سخنرانی کنند را اجاره کردم البته مالک از اصل کار خبر نداشت که بعدا برای او مشکل ساز شد.
  سخنرانی در آنجا شروع شد ودانشجویان و مردم هم بعدا با اطلاع رسانی به محل آمدند و جناب اشکوری سخنرانی خویش را شروع کردند و به پایان رسانند و متعاقب آن هم جناب رحمانی سخنرانی نمودند. در این اثنا بنده بین سالن و محوطه بیرونی سالن در رفته آمد بودم چون نیروهای امنیتی بعد از لحظاتی متوجه اصل موضوع شده و در تکاپوی ممانعت از سخنرانیها بر آمدند. با هر تلاش وسعی که بود توانستیم جلسه را بدون تنش وآشوب به پایان برسانیم.
   همان شب جناب اشکوری به تهران عزیمت کردند. جناب رحمانی و دوست مشترک و ملی مذهبی ما جناب لدونی یادش بخیر که الان در امریکا هستند وبا همدیگر جمعیت اهواز را می گرداندیم به اتفاق آقای رحمانی به سمت شهرکرد واصفهان عزیمت کردند. فردای آن روز من ماندم دایره اماکن و نیروی انتظامی وسین جین های آنان و پلمپ آن محل که به هر طریقی بود آن را از پلمپ در آوردیم ودردسر فراوانی برای مالک آن ایجاد کرد.
    این اولین دیدار حضوری من با جناب اشکوری بود دیداری پر از خاطره، البته بعدا با استاد در منزلشان در سال۸۵ دیداری دیگر داشتم درست بعد از آزادی از زندان به دیدار ایشان شتافتم و بعدها در جلسات ملی مذهبی هم دیدارها بیشتر شد تا آنکه استاد پس از اتفاقات سال ۸۸ به خارج عزیمت کردند. الان هم از طریق فضای مجازی مزاحم ایشان هستم و از ایشان تلمذ بسیار می نمایم ممنون ومتشکر ایشان هستم. 
   وجود این نازنین برای نسل پرسشگر امروزی و در وادی قلب حقیقت و رویدادهای تاریخی و سیاسی وپرورش اندیشه های نوین وتازه پر اهمیت ولازم است. باید تا می توانیم از این سترگ اندیشه ناب استفاده بهینه نمود برای راه گشایی مسیر حرکت رو به جلوی مملکت ونباید از این امر غفلت نمود اهمیت اساسی این مردان بزرگ این است که باید اندیشه ها را صیقل داد تا نسل جدید پر دانش برآیند.

ادامه 👇👇👇

#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
   امید است در هفتاد سالگی عمر ایشان همیشه به مانند باران بهاری پر طراوت و به گلبرگی سبز شاد و به مانند گل سرخ سرزنده و عمری همانند سرو سترگ تنومند وپایدار باشد استاد دانش و اندیشه سال گرد تولدتان مبارک باد.


@majidelhami_nazar


#علی_شریعتی
#عبدالمجید_الهامی
#یوسفی_اشکوری
@NewHasanMohaddesi
با سپاس فراوان از جناب الهامی عزیز و از بزرگواری ایشان و حسن ظن شان ممنونم. امیدوارم ایشان و دوستان آن حوالی همواره در سلامت باشند و موفق.
Forwarded from فرهیختگان
ادعا و واقعیت در خاورمیانه!
صابر گل عنبری

در زمانه و منطقه‌ای زندگی می کنیم که ادعاها با واقعیت فاصله نجومی دارد. یکی نظام سابق سوریه است که ادعای حمایت از مظلومِ فلسطینی و مبارزه با اسرائیل را داشت؛ اما به ملت خود ستم می‌‎کرد و اسد وقتی دید هوا پس است بی‌خیال «کشور» و «مقاومت» شد و در تاریکی شب فرار کرد، اما با سقوط او روز به روز پرده‌ها از دست پخت وحشتناک نظامش در زندان‌ها می‌افتد که مو به تن آدمی سیخ می‌شود.

نمونه آن زن داروسازی است که فیلم او در فضای مجازی خارجی وایرال شده است. او ۴۰ سال پیش به دوستش نصیحت می‌کند که دخترش را به خواستگاری که افسر امنیتی است ندهد؛ اما آن شخص داستان را برای آن افسر تعریف می‌کند و ناگهان از سال 1983 آن زن ناپدید می‌شود که اخیرا با گشودن درب زندان بدنام صیدنایا در سن ۸۵ سالگی با وضعیت جسمانی نامناسب پیدا شده و وحشت‌زده آزاد می‌شود.

دیگری اسرائیل و نخست‌وزیرش بنیامین نتانیاهو است که در داخل به اتهام خیانت در امانت، دریافت رشوه و کلاهبرداری محاکمه می‌شود و در خارج نیز به علت ارتکاب جنایت علیه بشریت در غزه تحت تعقیب بین‌المللی است و کارخانه نسل‌کشی او همچنان در این باریکه دایر است، اما برای مردم ایران پیام «زن؛ زندگی؛ آزادی» می‌فرستد و ادعای «دوستی» و «خیرخواهی» دارد!

ارتش و دولتی که به گفته موشه یعلون وزیر دفاع قبلی اسرائیل و نهادهای حقوق بشری در حال اجرای سیاست پاکسازی نژادی در نوار غزه است و تا به حال بنا به نهادهای بین‌المللی بیش از 12 هزار زن، نزدیک به 18 هزار کودک، بیش از 1000 پزشک، پرستار و نیروی درمانی، نزدیک به 200 خبرنگار و روزنامه‌نگار را در 14 ماه کشته است و آوارگان بی‌دفاع را زنده زنده در چادر می‌سوزاند، نمی‌تواند حامی «زن»، «زندگی»، «آزادی» و «انسانیت» باشد.

کسی که 85 هزار تن بمب بر سر مردم عادی غزه فرو می‌ریزد و شهرهای آن‌ها را چنان ویران می‌کند که به گفته مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا فراتر از ویرانی‌های آلمان در جریان جنگ جهانی دوم است و بیمارستان‌ها را بر سر مجروحان و بیماران آوار و بنا به اعلام دادگاه بین‌المللی لاهه از گرسنگی به عنوان سلاح استفاده و از ورود دارو و غذا جلوگیری می‌کند یا این بلا را هم بر سر لبنان می‌آ‌ورد و یک هفته است که کل سوریه را بمباران و توان نظامی آن را بدون شلیک یک گلوله از آنجا نابود و بخشی از این سرزمین را اشغال می‌کند، روشن است که به دنبال چه خاورمیانه‌ای است.


#فرهیختگان راهی به رهایی
تظاهرات گسترده دانشجویی به مناسبت 16 آذر در دانشگاه های مختلف و شعارهایی بر ضد حکومت

2
دیروز 16 آذر بود و طبق اعلام و آمادگی قبلی در تمام دانشگاه های معتبر ایران در شهرهای بزرگ و مراکز استان تظاهرات دانشجویی صورت گرفت. البته بهانه و مناسبت آن گرامی داشت حادثه 16 آذر سال 32 بود که در آن سه دانشجو کشته شدند اما مانند دیگر مناسبت های این ماه ها فقط بهانه ای است برای تجمع مردم و دانشجویان و اعلام اعتراض علیه حکومت و دولت کودتا.
از گزارش های تصویری و رسانه های دیگر بر می آید که هم تجمع دانشجویان در داخل دانشگاه ها زیاد بوده و هم شعارها تندتر و رادیکال تر شده است. شعار مرگ بر خامنه ای به شعار معمولی و عادی تبدیل شده است. گرچه شعارها در مجموع تکرار همان شعارهای گذشته ها بود اما چند شعار تازه هم بود (و شاید به گوش من نخورده است). از جمله آنها:
حسین حسین شعارشون / تجاوز افتخارشون
چه زندان چه تبعید / جنبش ادامه دارد (اشاره به حکم تبعید زیدآبادی)
تجاوز، جنایت / دو پایه ولایت
بسیجی دروغگو / کارت دانشجوییت کو
این شعار اخیر اشاره به این واقعیت دارد که همه یا بسیاری از کسانی که به نام دانشجویان بسیجی در چنین برنامه هایی شرکت می کنند، اصلا داشجو نیستد و از خارج هدایت و اعزام می شوند.
در دانشگاه تهران شلوع ترین تظاهرات صورت گرفت. بین دانشجویان و بسیجی ها درگیری و برخوردی نیز رخ داد. مردم نیز در اطراف دانشگاه بودند ولی مأموران و نیروهای امنیتی مانع پیوستن مردم بیرون به دانشجویان می شدند. در دانشگاه بوعلی همدان نیز برخورد فیزیکی صورت گرفت و دختری را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرتاب کردند و کارش به بیمارستان کشید. در دانشگاه هنر خانم رهنورد حضور پیدا کرد و مورد حمله قرار گرفت و به صورتشان گاز فلفل پاشیدند که موجب آسیب دیدگی ایشان شد و مردم او را از دست زنان حزب اللهی نجات دادند. نوشته اند که وی در جدال لفظی با این زنان مأمور گفته است اگر مرا بکشید تسلیم نمی شوم و از گور من هم صدایی جز آزادی و دموکراسی نخواهید شنید. به نظر می رسد ایشان و موسوی به اصل خود یعنی حسینیه ارشاد باز گشته اند. امیدوارم بتوانم در این مورد چیزی بنویسم.
در دانشگاه های شریف، علم و صنعت، آزاد، امیر کبیر، تربیت معلم و . . . نیز تظاهرات گسترده ای انجام شده است. در دانشگاه امیر کبیر نیز درگیری ها شدید بوده و دانشجویان درب ورودی را شکستند و مردم ایستاده در خارج را به داخل بردند. در یکی از دانشگاه ها فائزه هاشمی نیز شرکت کرده بود و دانشویان با دین او شعار می داند «فائزه متشکریم». البته گفته شده که ایشان چند ساعتی هم بازداشت شدند. در شهرهای دیگر نیز چنین بوده است. اصفهان، شیرا، مشهد، کرمان، زاهدان، اهواز، کرج، تبریز، شهرکرد و . . . بویژه گفته شده در دانشگاه آزاد کرج حدود 5000 نفر شرکت داشتند. طبق اعلام رئیس پلیس تهران دیروز بیش از 200 نفر بازداشته شده اند. افراد مجروح ظاهرا چندان زیاد نبوده است. از کشته شده ها نیز تا امروز خبری در دست نیست.
امروز (17 آذر) نیز دانشجویان دانشکده فنی (یعنی مرکز تظاهرات دیروز) به عنوان اعتراض دست به اعتصاب زده و سر کلاس نرفته و تظاهرات کردند و همین امر موجب درگیری دانشجویان با نیروهای امنیتی و بسیجی شده است.
روشن است که دولت کودتا تا کنون نتوانسته است که جنبش اعتراضی را مهار کند اما تا کجا پیش خواهد رفت، تحولات آینده نشان خواهد داد. محسنی اژه ای امروز تهدید کرده و گفته است که دیگر این وضع را تحمل نخواهند کرد اما راستی چه کار می توانند بکنند؟ احتمالا این تهدید ناشی از ترس است اما در نهایت می توانند و یا در نظر دارند که دست به سرکوبی بیشتر بزنند. اما به گفتة درست موسوی دیگر مسأله انتخابات مطرح نیست و اعتراض و خشم فرو خفته سی ساله فوران کرده است.
یادداشت های روزانه – ادامه قسمت یکصدو هشتادو یکم
چهارشنبه 28 آذر 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_تاریخی
2025/06/16 19:29:36
Back to Top
HTML Embed Code: