Forwarded from هممیهن
ظرفیت خاورمیانه
سرمقاله هممیهن
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹اروپا تا پیش از جنگ اول جهانی قله اقتصاد جهان بود. جنگ اول آن قاره را در مسیر افول قرار داد و به عوض آن آمریکای شمالی شامل ایالات متحده آمریکا و کانادا جهش کردند.
🔹جنگ دوم جهانی کار اروپا را یکسره کرد و به عقب برد؛ به نحوی که برای احیا یا بازیابی اروپای پس از جنگ، ایالات متحده با طرح مارشال به کمک آنان آمد و الا معلوم نبود که بتوانند از خاکستر جنگ سربلند بیرون آیند.
🔹چنین طرحی برای شرق آسیا نیز وجود داشت و در هر صورت، این دو منطقه به دنبال ایالاتمتحده و آمریکای شمالی موتور اقتصاد و رفاه جهانی شدند. هنوز چند دهه نگذشته بود که موتور شرق آسیا نیز روشن شد و امروز وزن اقتصادی این منطقه در حال اول شدن است و اروپا را جا گذاشته است. آخرین مسافر قطار پیشرفت شرق آسیا اندونزی است که پرتوان و با انگیزه سوار شده است.
🔹از هندوستان به این سو تا شمال آفریقا و کل این قاره همچنان درگیر بیثباتیها و جنگهای پایانناپذیر هستند. در حدود نیمقرن اخیر چندین جنگ گسترده و طولانیمدت، همراه با تحولات انقلابی و جنبشی و جنگ داخلی رمق منطقه را کشیده است.
🔹بدون شک حضور اسرائیل در منطقه یکی از عوامل ناپایدارکننده است و همچنان هم خواهد بود. عامل دیگر، چشم طمع داخلی و خارجی به منابع نفت و گاز موجود و گسترده در منطقه است. ولی عوامل فرهنگی و سیاسی و رقابتهای مخرب قومی و مذهبی را نیز نمیتوان و نباید نادیده گرفت یا کماهمیت شمرد.
🔹همچنین، فقدان همکاریهای منطقهای هزینه ثبات را بالا برده است. در واقع، اصل مشکل همین است. نکته بسیار مهمی که باید توجه داشت امتناع توسعه جزیرهای است. اگر یک کشور کمتر توسعهیافته یا فقیر و بیثبات در کنار هر کشوری باشد؛ نباید گمان کنیم که کشور اخیر میتواند با آرامش خیال به پیشرفت خود ادامه دهد.
🔹راهحل منطقه آوردن بیگانه به داخل منطقه برای حل اختلافات و تعارضات نیست. قطعاً باید با همه کشورها ارتباط و مراوده داشت؛ ولی وارد کردن آنها در معادلات منطقهای زهر کُشنده است و مسائل و اختلافات را پیچیدهتر و غیرقابلحلتر میکند.
🔹اگر از این زاویه نگاه کنیم سفر منطقهای ترامپ میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید. قدرتهای جهانی را نه میتوان نادیده گرفت و نه مفید است که چنین رویهای داشت.
🔹گفتوگوهای کنونی ایران و آمریکا نشانه روشنی از عقیم بودن این نادیدهانگاری است. ولی این به معنای پذیرش سیاستهای دخالتجویانه و سلطهگرانه نیست.
🔹اکنون که مذاکرات ایران و آمریکا در جریان است؛ باید پیام روشنی مخابره کرد که خطمشی منطقهای ایران چگونه است. خطی که باید شامل بازی برد-برد برای همه کشورهای منطقه و با مشارکت همه قدرتهای جهانی باشد.
🔹ظرفیت خاورمیانه قابلمقایسه با بسیاری از مناطق دیگر نیست. عدم بلوغ و توسعهنیافتگی سیاسی و رقابتهای قومی و محلی بخش مهمی از ریشههای این وضعیت است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹اروپا تا پیش از جنگ اول جهانی قله اقتصاد جهان بود. جنگ اول آن قاره را در مسیر افول قرار داد و به عوض آن آمریکای شمالی شامل ایالات متحده آمریکا و کانادا جهش کردند.
🔹جنگ دوم جهانی کار اروپا را یکسره کرد و به عقب برد؛ به نحوی که برای احیا یا بازیابی اروپای پس از جنگ، ایالات متحده با طرح مارشال به کمک آنان آمد و الا معلوم نبود که بتوانند از خاکستر جنگ سربلند بیرون آیند.
🔹چنین طرحی برای شرق آسیا نیز وجود داشت و در هر صورت، این دو منطقه به دنبال ایالاتمتحده و آمریکای شمالی موتور اقتصاد و رفاه جهانی شدند. هنوز چند دهه نگذشته بود که موتور شرق آسیا نیز روشن شد و امروز وزن اقتصادی این منطقه در حال اول شدن است و اروپا را جا گذاشته است. آخرین مسافر قطار پیشرفت شرق آسیا اندونزی است که پرتوان و با انگیزه سوار شده است.
🔹از هندوستان به این سو تا شمال آفریقا و کل این قاره همچنان درگیر بیثباتیها و جنگهای پایانناپذیر هستند. در حدود نیمقرن اخیر چندین جنگ گسترده و طولانیمدت، همراه با تحولات انقلابی و جنبشی و جنگ داخلی رمق منطقه را کشیده است.
🔹بدون شک حضور اسرائیل در منطقه یکی از عوامل ناپایدارکننده است و همچنان هم خواهد بود. عامل دیگر، چشم طمع داخلی و خارجی به منابع نفت و گاز موجود و گسترده در منطقه است. ولی عوامل فرهنگی و سیاسی و رقابتهای مخرب قومی و مذهبی را نیز نمیتوان و نباید نادیده گرفت یا کماهمیت شمرد.
🔹همچنین، فقدان همکاریهای منطقهای هزینه ثبات را بالا برده است. در واقع، اصل مشکل همین است. نکته بسیار مهمی که باید توجه داشت امتناع توسعه جزیرهای است. اگر یک کشور کمتر توسعهیافته یا فقیر و بیثبات در کنار هر کشوری باشد؛ نباید گمان کنیم که کشور اخیر میتواند با آرامش خیال به پیشرفت خود ادامه دهد.
🔹راهحل منطقه آوردن بیگانه به داخل منطقه برای حل اختلافات و تعارضات نیست. قطعاً باید با همه کشورها ارتباط و مراوده داشت؛ ولی وارد کردن آنها در معادلات منطقهای زهر کُشنده است و مسائل و اختلافات را پیچیدهتر و غیرقابلحلتر میکند.
🔹اگر از این زاویه نگاه کنیم سفر منطقهای ترامپ میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید. قدرتهای جهانی را نه میتوان نادیده گرفت و نه مفید است که چنین رویهای داشت.
🔹گفتوگوهای کنونی ایران و آمریکا نشانه روشنی از عقیم بودن این نادیدهانگاری است. ولی این به معنای پذیرش سیاستهای دخالتجویانه و سلطهگرانه نیست.
🔹اکنون که مذاکرات ایران و آمریکا در جریان است؛ باید پیام روشنی مخابره کرد که خطمشی منطقهای ایران چگونه است. خطی که باید شامل بازی برد-برد برای همه کشورهای منطقه و با مشارکت همه قدرتهای جهانی باشد.
🔹ظرفیت خاورمیانه قابلمقایسه با بسیاری از مناطق دیگر نیست. عدم بلوغ و توسعهنیافتگی سیاسی و رقابتهای قومی و محلی بخش مهمی از ریشههای این وضعیت است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from Fahimeh Nazari
📔آینده خانواده در ایران؛
چالش ها و امیدها
با حضور:
#دکتر_مرضیه_وحید_دستجردی
#دکتر_شهلا_کاظمی_پور
#مهندس_عباس_عبدی
دبیر نشست:
#دکتر_علی_نوری
🗓 چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۹
🏡 سالن خیام
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔷 ورود برای عموم، آزاد و رایگان است.
لازم به ذکر است تغییر در ساعت نشست به علت اعلام خاموشی توسط اداره برق منطقه در آن ساعت می باشد.
ساعت برگزاری این نشست از ساعت ۱۷:۳۰ به ساعت ۱۹ تغییر یافت.
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
چالش ها و امیدها
با حضور:
#دکتر_مرضیه_وحید_دستجردی
#دکتر_شهلا_کاظمی_پور
#مهندس_عباس_عبدی
دبیر نشست:
#دکتر_علی_نوری
🗓 چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۹
🏡 سالن خیام
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔷 ورود برای عموم، آزاد و رایگان است.
لازم به ذکر است تغییر در ساعت نشست به علت اعلام خاموشی توسط اداره برق منطقه در آن ساعت می باشد.
ساعت برگزاری این نشست از ساعت ۱۷:۳۰ به ساعت ۱۹ تغییر یافت.
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
💢انجمن جامعه شناسی ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔴در باره حکم تتلو
🔺اعتماد ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘حکم بدوی اعدام تتلو صادر شد. البته نظر اقلیت دادگاه مخالف این حکم است. همین نظر که نوعی شبهه در حکم صادره محسوب میشود میتواند مستند مانع از اجرای حدود باشد. البته استدلال آن قوی و مطابق فتوای مشهور نیز هست. با این حال این یادداشت در مقام بحث و نقد حقوقی نیست که برعهده حقوقدانان است.
🔘از این نکته که بگذریم، نقد حکم صادره میتواند تعبیر به دفاع از او شود. متأسفانه این فرهنگ در ایران رایج است و نقد را به صورت مستقل و منتزع از شخص نمیفهمند. بعید میدانم که در میان امثال ما کسی باشد که اندک تعلق خاطری به این افراد داشته باشد. اگر از رفتار آنان متنفر نباشند، قطعاً تعلق خاطری نخواهند داشت، بویژه استفاده از ادبیات رکیک او که کاربرد رایج آن در فضای عمومی موجب تاسف است. پس آنچه که به آن میپردازم از چند زاویه متفاوت از نقد حقوقی است.
🔘اگر خوب نگاه کنیم، او پیش از خروج از ایران نیز همین فرهنگ و ادبیات را داشت. البته با این تفاوت که فضای عمومی ایران اجازه ابراز آنها را نمیداد، ولی به احتمال قوی در فضای خصوصی و غیر عمومی این رفتار وگفتار را داشته است. با این حساب میتوان گفت که نظام سیاسی درکی عینی و واقعی از او داشته است.
🔘اگر این فرض را بپذیریم، که فرض معقولی است؛ در این صورت، همسخن شدن با تتلو در دوره انتخابات ریاست جمهوری و نامزدی آقای رییسی نمیتواند بدون علم و آگاهی نسبت به این واقعیت باشد. بویژه که در فرهنگ ما یا حداقل در ذهن نیروهای مذهبی، این حجم از تتو کردن بازتابی است از فرهنگ خاص آنان. در این صورت چگونه میشود که فردی مثل آقای رییسی و کمپین انتخاباتی او حاضر به این همنشینی و همصحبتی شوند، تا بلکه قدری رأی بیاورند؟
🔘خوب! حالا این کار را کردید، پس چرا حکم اعدام علیه او صادر میشود یا به او جایزه هم میدهید و مراسم بزرگداشت برایش برگزار میکنید؟ این پرسش بر این مبنا است که وی از آن زمان تا کنون تغییر رویکردی جدی نداشته است.
🔘نکته دیگر در باره اثرات صدور حکم اعدام است. خیلی ساده میتوان ثابت کرد که صدور حکم اعدام، نقش بازدارندگی مهمی ندارد، در عوض هزینههای سنگین روانی و اقتصادی برای فرد و جامعه دارد. اتفاقاً ساختار سیاسی هم این را میداند به همین علت آمار رسمی اعدامیها را اعلام نمیکنند و از آن مهمتر جز در برخی از موارد قصاص، خبررسانی جدی از اعدامها انجام نمیشود. این نشانگر برداشت منفی عمومی از حکم مذکور است.
🔘البته آخرین خبری که منتشر شده حکایت از آن دارد که رییس محترم قوه قضاییه بر اساس ماده ۴۷۷ ق.آ.ک. تقاضای وکیل را برای اعاده دادرسی پذیرفته و با نقض حکم صادره آن را برای رسیدگی به شعبهای از دیوان عالی ارسال نموده، و مطابق انتظار بعید است که در این مرحله دو باره حکم اعدام قبلی صادر شود، زیرا نظر اقلیت در حکم بدوی قوی و قابل توجه است.
🔘نکته سوم که خیلی هم مهم است، چگونگی آوردن یا آمدن متهم از ترکیه به تهران است. یک فعال رسانهای نوشته است که: ▪️”با توجه به ادعای تهیهکننده کارهای تتلو، قرار بوده مشکل این خواننده جوان با وساطت مقامات ارشد حل شود اما بعد از سقوط بالگرد رئیسجمهور ورق برگشته است!“▪️
🔘ما نمیدانیم در این مورد خاص چه وعدههای مشخصی داده شده و حتی نمیدانیم چه ربطی میان سقوط بالگرد و منتفی شدن حل مسأله تتلو وجود دارد، ولی این را میتوان حدس زد که به احتمال فراوان قول و قرارهایی رسمی یا غیر رسمی در این میان بوده است که ایرادی هم ندارد. این قاعده در اغلب کشورها مرسوم است. هنگام بازجویی روی توافق تأکید دارند، برای بازداشت متهمین فراری یا خارج از حوزه صلاحیت، این توافقها را انجام میدهند.
🔘به لحاظ شرعی هم مصداق امان دادن میشود و باید به قول و قرار وفادار بود. حتی در جنگهای صدر اسلام هنگامی که یک مسلمان به یکی از سپاه دشمن امان میداد، آن را رعایت میکردند، منطق این رفتار نیز وفای به عهد است و نمیتوان گفت که کسی که وعده داده برای خودش بوده و خلاف آن عمل کنند. در واقع از وعده نباید برای فریب استفاده کرد، چنین رفتاری زیربنای اخلاقی جامعه را متزلزل و مختل میکند.
🔘تجربه این رفتار در گذشته هست. در پرونده فاضل خداداد از این ترفند استفاده شد، گر چه وعدهدهنده مقام قضایی یا حتی پلیسی نبود، ولی در سطحی بود که باید به وعده او عمل میشد. یا پس از آمدن به ایران اجازه میدادند که برگردد و وعده را نفی کنند، مگر این که با خواست خودش بیاید یا آنکه وعدهدهنده را مجازات میکردند.
🔘در مورد تتلو هم باید شفافسازی شود که آیا چنین عهدی بوده است یا خیر؟ اگر بلی، مطابق همان عمل شود و اگر کسی خلاف اختیارات خود عمل کرده او را مجازات کنند. فریب دادن دیگران از طریق تخلف از وعده و پیمان پذیرفتنی نیست.
🔺اعتماد ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘حکم بدوی اعدام تتلو صادر شد. البته نظر اقلیت دادگاه مخالف این حکم است. همین نظر که نوعی شبهه در حکم صادره محسوب میشود میتواند مستند مانع از اجرای حدود باشد. البته استدلال آن قوی و مطابق فتوای مشهور نیز هست. با این حال این یادداشت در مقام بحث و نقد حقوقی نیست که برعهده حقوقدانان است.
🔘از این نکته که بگذریم، نقد حکم صادره میتواند تعبیر به دفاع از او شود. متأسفانه این فرهنگ در ایران رایج است و نقد را به صورت مستقل و منتزع از شخص نمیفهمند. بعید میدانم که در میان امثال ما کسی باشد که اندک تعلق خاطری به این افراد داشته باشد. اگر از رفتار آنان متنفر نباشند، قطعاً تعلق خاطری نخواهند داشت، بویژه استفاده از ادبیات رکیک او که کاربرد رایج آن در فضای عمومی موجب تاسف است. پس آنچه که به آن میپردازم از چند زاویه متفاوت از نقد حقوقی است.
🔘اگر خوب نگاه کنیم، او پیش از خروج از ایران نیز همین فرهنگ و ادبیات را داشت. البته با این تفاوت که فضای عمومی ایران اجازه ابراز آنها را نمیداد، ولی به احتمال قوی در فضای خصوصی و غیر عمومی این رفتار وگفتار را داشته است. با این حساب میتوان گفت که نظام سیاسی درکی عینی و واقعی از او داشته است.
🔘اگر این فرض را بپذیریم، که فرض معقولی است؛ در این صورت، همسخن شدن با تتلو در دوره انتخابات ریاست جمهوری و نامزدی آقای رییسی نمیتواند بدون علم و آگاهی نسبت به این واقعیت باشد. بویژه که در فرهنگ ما یا حداقل در ذهن نیروهای مذهبی، این حجم از تتو کردن بازتابی است از فرهنگ خاص آنان. در این صورت چگونه میشود که فردی مثل آقای رییسی و کمپین انتخاباتی او حاضر به این همنشینی و همصحبتی شوند، تا بلکه قدری رأی بیاورند؟
🔘خوب! حالا این کار را کردید، پس چرا حکم اعدام علیه او صادر میشود یا به او جایزه هم میدهید و مراسم بزرگداشت برایش برگزار میکنید؟ این پرسش بر این مبنا است که وی از آن زمان تا کنون تغییر رویکردی جدی نداشته است.
🔘نکته دیگر در باره اثرات صدور حکم اعدام است. خیلی ساده میتوان ثابت کرد که صدور حکم اعدام، نقش بازدارندگی مهمی ندارد، در عوض هزینههای سنگین روانی و اقتصادی برای فرد و جامعه دارد. اتفاقاً ساختار سیاسی هم این را میداند به همین علت آمار رسمی اعدامیها را اعلام نمیکنند و از آن مهمتر جز در برخی از موارد قصاص، خبررسانی جدی از اعدامها انجام نمیشود. این نشانگر برداشت منفی عمومی از حکم مذکور است.
🔘البته آخرین خبری که منتشر شده حکایت از آن دارد که رییس محترم قوه قضاییه بر اساس ماده ۴۷۷ ق.آ.ک. تقاضای وکیل را برای اعاده دادرسی پذیرفته و با نقض حکم صادره آن را برای رسیدگی به شعبهای از دیوان عالی ارسال نموده، و مطابق انتظار بعید است که در این مرحله دو باره حکم اعدام قبلی صادر شود، زیرا نظر اقلیت در حکم بدوی قوی و قابل توجه است.
🔘نکته سوم که خیلی هم مهم است، چگونگی آوردن یا آمدن متهم از ترکیه به تهران است. یک فعال رسانهای نوشته است که: ▪️”با توجه به ادعای تهیهکننده کارهای تتلو، قرار بوده مشکل این خواننده جوان با وساطت مقامات ارشد حل شود اما بعد از سقوط بالگرد رئیسجمهور ورق برگشته است!“▪️
🔘ما نمیدانیم در این مورد خاص چه وعدههای مشخصی داده شده و حتی نمیدانیم چه ربطی میان سقوط بالگرد و منتفی شدن حل مسأله تتلو وجود دارد، ولی این را میتوان حدس زد که به احتمال فراوان قول و قرارهایی رسمی یا غیر رسمی در این میان بوده است که ایرادی هم ندارد. این قاعده در اغلب کشورها مرسوم است. هنگام بازجویی روی توافق تأکید دارند، برای بازداشت متهمین فراری یا خارج از حوزه صلاحیت، این توافقها را انجام میدهند.
🔘به لحاظ شرعی هم مصداق امان دادن میشود و باید به قول و قرار وفادار بود. حتی در جنگهای صدر اسلام هنگامی که یک مسلمان به یکی از سپاه دشمن امان میداد، آن را رعایت میکردند، منطق این رفتار نیز وفای به عهد است و نمیتوان گفت که کسی که وعده داده برای خودش بوده و خلاف آن عمل کنند. در واقع از وعده نباید برای فریب استفاده کرد، چنین رفتاری زیربنای اخلاقی جامعه را متزلزل و مختل میکند.
🔘تجربه این رفتار در گذشته هست. در پرونده فاضل خداداد از این ترفند استفاده شد، گر چه وعدهدهنده مقام قضایی یا حتی پلیسی نبود، ولی در سطحی بود که باید به وعده او عمل میشد. یا پس از آمدن به ایران اجازه میدادند که برگردد و وعده را نفی کنند، مگر این که با خواست خودش بیاید یا آنکه وعدهدهنده را مجازات میکردند.
🔘در مورد تتلو هم باید شفافسازی شود که آیا چنین عهدی بوده است یا خیر؟ اگر بلی، مطابق همان عمل شود و اگر کسی خلاف اختیارات خود عمل کرده او را مجازات کنند. فریب دادن دیگران از طریق تخلف از وعده و پیمان پذیرفتنی نیست.
نه خانی آمده نه خانی رفته
سرمقاله هممیهن
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹قرار است که امروز پاکتهای مزایده برای خرید سایپا باز شود. گرچه خصوصیسازی واقعی در ایران رویایی است که بعید است به این سادگی حل شود.
🔹از سوی دیگر، حتی اگر مواردی هم انجام شود میتوانند اقتصاد را بدهکار خود کنند و زیان بدهی آنان را از طرف مردم بدهند. همان کاری که در جریان موسسات اعتباری انجام شد و حدود ۳۰هزار میلیارد تومان به قیمت سال۱۳۹۶ نقدینگی روی دست دولت گذاشتند که در واقع، از جیب مردم رفت.
🔹نمونه کنونی هم بانک آینده است که اغلب اعتبارات خود را به مالک و مالکین خود و ایرانمال وام داده و نقدینگی زیادی را روی دست حکومت گذاشته و آنچه هم که ساخته، ارزش معادل بدهی موجود را ندارد و قابل نقد شدن هم نیست و فساد اندر فساد شده است.
🔹جالب اینکه طرفداران دولت رئیسی خواهان انحلال این بانک شدهاند؛ درحالیکه خودشان در آن دولت ارقام و نقدینگی زیادی را به این بانک تزریق کردند. بنابراین، بانکهایی که قرار بود خصوصی باشند، خودشان وبال گردن حکومت و دولت شدند و زیانهای سنگینی را به اقتصاد وارد کردند.
🔹در این میان، چهار شرکت بود که گویی هیچگاه به بخش خصوصی واگذار نخواهند شد. پرسپولیس و استقلال که ارقام وحشتناکی از جیب ملت به این دو تیم تزریق میشود تا روی پا بایستند؛ آنهم درحالیکه از یک طرف، فساد در ورزش فوتبال بیداد میکند و از طرف دیگر، باشگاهها از راههای درآمدزایی متعارف ورزش حرفهای مثل حقپخش، کپیرایت و حتی فروش بلیت و آگهیهای محیطی عملاً محروم هستند و در نتیجه، به اسم خصوصیسازی، از منابع عمومی و یا مجموعههای بانکی و هلدینگهای بزرگ هزینههای آنها داده میشود.
🔹دو مورد دیگر ایرانخودرو و سایپا هستند که علیرغم حمایتهای بیهوده دولت از این دو مجموعه، همچنین زیانده هستند و تولیدات کمکیفیتی ارائه میدهند. اواخر سال گذشته، مدیریت ایرانخودرو به بخش خصوصی واگذار شد.
🔹اهمیت واگذاری سایپا در شنیدهها از حضور بابک زنجانی است که پیشتر به اعدام هم محکوم شد و هنوز وضعیت پرونده قبلی آن روشن نشده است. تا همین مدتی پیش تأکید میشد که او همچنان در زندان است؛ ولی به یکباره خبر یک معامله دهها هزار میلیاردی یک شرکت وابسته به او در وزارت راه شنیده شد.
🔹نگاه ما به حضور او از این بابت نیست که چرا یک محکوم قبلی وارد این میدان شده است؛ همچنان که میگویند منع قانونی برای این حضور وجود ندارد. مسئله اصلی شفافیت و اعتماد است.
🔹تقریباً هیچ گزارش دقیقی از اتهام قبلی و جزئیات آن و حکم صادره در دسترس نیست. همچنین، معلوم نیست که وی چرا محکوم به اعدام شد و چرا و چگونه از اعدام نجات یافت و حکم بعدی چه بود؟ معلوم نیست که بدهیها و جرایم را پرداخته است یا خیر؟ اگر بلی، از کجا تأمین کرده است؟ در داخل بوده یا خارج؟
🔹اگر به این موارد پاسخ داده شود، بسیاری از ابهامات و سوالات جدید طرح میشود. پولهای اخیر را از کجا آورده است؟ گنج که نداشته. بدهیها به شرکت نفت طی چه رسید و سندی پرداخت شده است؟ الان پولهای به این بزرگی را از کجا آورده است؟ اساساً طرف و نهاد اصلی همه این نوع معاملات با او کیست؟
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹قرار است که امروز پاکتهای مزایده برای خرید سایپا باز شود. گرچه خصوصیسازی واقعی در ایران رویایی است که بعید است به این سادگی حل شود.
🔹از سوی دیگر، حتی اگر مواردی هم انجام شود میتوانند اقتصاد را بدهکار خود کنند و زیان بدهی آنان را از طرف مردم بدهند. همان کاری که در جریان موسسات اعتباری انجام شد و حدود ۳۰هزار میلیارد تومان به قیمت سال۱۳۹۶ نقدینگی روی دست دولت گذاشتند که در واقع، از جیب مردم رفت.
🔹نمونه کنونی هم بانک آینده است که اغلب اعتبارات خود را به مالک و مالکین خود و ایرانمال وام داده و نقدینگی زیادی را روی دست حکومت گذاشته و آنچه هم که ساخته، ارزش معادل بدهی موجود را ندارد و قابل نقد شدن هم نیست و فساد اندر فساد شده است.
🔹جالب اینکه طرفداران دولت رئیسی خواهان انحلال این بانک شدهاند؛ درحالیکه خودشان در آن دولت ارقام و نقدینگی زیادی را به این بانک تزریق کردند. بنابراین، بانکهایی که قرار بود خصوصی باشند، خودشان وبال گردن حکومت و دولت شدند و زیانهای سنگینی را به اقتصاد وارد کردند.
🔹در این میان، چهار شرکت بود که گویی هیچگاه به بخش خصوصی واگذار نخواهند شد. پرسپولیس و استقلال که ارقام وحشتناکی از جیب ملت به این دو تیم تزریق میشود تا روی پا بایستند؛ آنهم درحالیکه از یک طرف، فساد در ورزش فوتبال بیداد میکند و از طرف دیگر، باشگاهها از راههای درآمدزایی متعارف ورزش حرفهای مثل حقپخش، کپیرایت و حتی فروش بلیت و آگهیهای محیطی عملاً محروم هستند و در نتیجه، به اسم خصوصیسازی، از منابع عمومی و یا مجموعههای بانکی و هلدینگهای بزرگ هزینههای آنها داده میشود.
🔹دو مورد دیگر ایرانخودرو و سایپا هستند که علیرغم حمایتهای بیهوده دولت از این دو مجموعه، همچنین زیانده هستند و تولیدات کمکیفیتی ارائه میدهند. اواخر سال گذشته، مدیریت ایرانخودرو به بخش خصوصی واگذار شد.
🔹اهمیت واگذاری سایپا در شنیدهها از حضور بابک زنجانی است که پیشتر به اعدام هم محکوم شد و هنوز وضعیت پرونده قبلی آن روشن نشده است. تا همین مدتی پیش تأکید میشد که او همچنان در زندان است؛ ولی به یکباره خبر یک معامله دهها هزار میلیاردی یک شرکت وابسته به او در وزارت راه شنیده شد.
🔹نگاه ما به حضور او از این بابت نیست که چرا یک محکوم قبلی وارد این میدان شده است؛ همچنان که میگویند منع قانونی برای این حضور وجود ندارد. مسئله اصلی شفافیت و اعتماد است.
🔹تقریباً هیچ گزارش دقیقی از اتهام قبلی و جزئیات آن و حکم صادره در دسترس نیست. همچنین، معلوم نیست که وی چرا محکوم به اعدام شد و چرا و چگونه از اعدام نجات یافت و حکم بعدی چه بود؟ معلوم نیست که بدهیها و جرایم را پرداخته است یا خیر؟ اگر بلی، از کجا تأمین کرده است؟ در داخل بوده یا خارج؟
🔹اگر به این موارد پاسخ داده شود، بسیاری از ابهامات و سوالات جدید طرح میشود. پولهای اخیر را از کجا آورده است؟ گنج که نداشته. بدهیها به شرکت نفت طی چه رسید و سندی پرداخت شده است؟ الان پولهای به این بزرگی را از کجا آورده است؟ اساساً طرف و نهاد اصلی همه این نوع معاملات با او کیست؟
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from هممیهن
دفاع از مجلس؛ چگونه؟
سرمقاله هممیهن
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹چند روز پیش یکی از نمایندگان سابق مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اتهاماتی را علیه نمایندگان مجلس وارد ساخت که بسیار سنگین است. از جمله گفت: «وزرای دولت که برای استیضاح و برکناری به مجلس میآیند همیشه با کیفهای پر از هدیه و پول میآیند و موقع برگشت از مجلس انقلابی کیفهایشان خالی شده است.»
🔹البته اعتراضات به عملکرد مالی نمایندگان محدود به او نبوده است و خیلیها از جمله نمایندگان کنونی هم در فیلمهایی که منتشر کردهاند، توضیح میدهند که چرا چنین ادعاهای مشابهی را دارند. در هر حال، این بار برخی نمایندگان به رئیس مجلس اعتراض کردند که اینها اتهام است و باید با آن برخورد شود.
🔹در پی این اعتراض رئیس مجلس گفت: «حتماً دادستان کل کشور بهعنوان مدعیالعموم این موضوع را پیگیری میکند و ما هم در هیئت رئیسه مجلس از طرف نمایندگان مجلس شکایت میکنیم تا از تشویش اذهان عمومی جلوگیری شود.»
🔹پیرو این مواضع نمایندهای که علیه مجلس افشاگری کرده بود پاسخی مهمتر داد و گفت: «کسی که بهتر از همه به موضوعات واقف است، خود آقای قالیباف رئیس مجلس است. بخش حراست و رئیس مجلس دقیقاً از جزئیات همه درخواستها مطلع هستند. برای من عجیب بود که تخلفهایی که پیش از این، شخص خود ایشان جلویشان را گرفته بود، حالا چرا اینطور مطرح شدهاند.»
🔹واقعیت این است که نسبت به عملکرد نمایندگان بهویژه پیگیری و اصرارهای آنان برای حل مسائل اشخاص نزد وزرا یا انتصابات در شرکتهای مهم دولتی، همیشه جای ابهام و سوالات فراوان داشته است و با گفتن یکی دو نماینده نیز خاتمه نخواهد یافت. بهعلاوه نگفتن هم مسئلهای را حل نمیکند و ورود دستگاه قضایی هم خوب است؛ به شرطی که شفاف باشد.
🔹اگر آقای قالیباف دنبال دفاع و صیانت از مجلس هستند، بلافاصله باید آن فرد افشاگر را دعوت میکردند که مدارک خودش را بدهد و اگر درست است، ابتدا رئیس مجلس با متخلف برخورد کند و پرونده او را برای مجازات مناسب به مراجع ذیربط ارسال کند، و اگر ادعاها و اسناد افشاگر قانعکننده نبود، پرونده او را به دستگاه قضایی بفرستد تا او را محکوم کنند.
🔹اینکه بدون رسیدگی و چشمبسته اتهامات را رد کنند، دفاع از مجلس محسوب نمیشود. مردم هم چنین دفاعی را نمیپذیرند؛ حتی اگر واقعاً هم اتهامات بیاساس باشد. بنابراین، راه دفاع از نهاد تحت مدیریت دفاع بدون قیدوشرط نیست.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹چند روز پیش یکی از نمایندگان سابق مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اتهاماتی را علیه نمایندگان مجلس وارد ساخت که بسیار سنگین است. از جمله گفت: «وزرای دولت که برای استیضاح و برکناری به مجلس میآیند همیشه با کیفهای پر از هدیه و پول میآیند و موقع برگشت از مجلس انقلابی کیفهایشان خالی شده است.»
🔹البته اعتراضات به عملکرد مالی نمایندگان محدود به او نبوده است و خیلیها از جمله نمایندگان کنونی هم در فیلمهایی که منتشر کردهاند، توضیح میدهند که چرا چنین ادعاهای مشابهی را دارند. در هر حال، این بار برخی نمایندگان به رئیس مجلس اعتراض کردند که اینها اتهام است و باید با آن برخورد شود.
🔹در پی این اعتراض رئیس مجلس گفت: «حتماً دادستان کل کشور بهعنوان مدعیالعموم این موضوع را پیگیری میکند و ما هم در هیئت رئیسه مجلس از طرف نمایندگان مجلس شکایت میکنیم تا از تشویش اذهان عمومی جلوگیری شود.»
🔹پیرو این مواضع نمایندهای که علیه مجلس افشاگری کرده بود پاسخی مهمتر داد و گفت: «کسی که بهتر از همه به موضوعات واقف است، خود آقای قالیباف رئیس مجلس است. بخش حراست و رئیس مجلس دقیقاً از جزئیات همه درخواستها مطلع هستند. برای من عجیب بود که تخلفهایی که پیش از این، شخص خود ایشان جلویشان را گرفته بود، حالا چرا اینطور مطرح شدهاند.»
🔹واقعیت این است که نسبت به عملکرد نمایندگان بهویژه پیگیری و اصرارهای آنان برای حل مسائل اشخاص نزد وزرا یا انتصابات در شرکتهای مهم دولتی، همیشه جای ابهام و سوالات فراوان داشته است و با گفتن یکی دو نماینده نیز خاتمه نخواهد یافت. بهعلاوه نگفتن هم مسئلهای را حل نمیکند و ورود دستگاه قضایی هم خوب است؛ به شرطی که شفاف باشد.
🔹اگر آقای قالیباف دنبال دفاع و صیانت از مجلس هستند، بلافاصله باید آن فرد افشاگر را دعوت میکردند که مدارک خودش را بدهد و اگر درست است، ابتدا رئیس مجلس با متخلف برخورد کند و پرونده او را برای مجازات مناسب به مراجع ذیربط ارسال کند، و اگر ادعاها و اسناد افشاگر قانعکننده نبود، پرونده او را به دستگاه قضایی بفرستد تا او را محکوم کنند.
🔹اینکه بدون رسیدگی و چشمبسته اتهامات را رد کنند، دفاع از مجلس محسوب نمیشود. مردم هم چنین دفاعی را نمیپذیرند؛ حتی اگر واقعاً هم اتهامات بیاساس باشد. بنابراین، راه دفاع از نهاد تحت مدیریت دفاع بدون قیدوشرط نیست.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴گام اول هر اصلاح
🔴در ادامه یادداشت آینده روحانیت
🔺نوآوران ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اول اردیبهشت یادداشتی نوشتم با عنوان «آینده روحانیت» سه روز بعد یکی از دوستان گفتگویی را فرستاد که بدون اشاره مستقیم به آن یادداشت در نقد آن بود و از من درخواست کرده بود که پاسخی هم بدهم. آن گفتگوی حجتالاسلام آقای محمد ملکزاده با خبرگزاری حوزه بود. دو تیتر داشت، اول؛ «نادیده گرفتن خدمات و برکات نهاد روحانیت، عین بیانصافی است.» و دوم؛ «اعتماد به روحانیت نسبت به قبل از انقلاب، افزایش یافته است.» متنی طولانی بود که هیچ اشاره مستقیمی به یادداشت بنده نکرده بودند، لذا نپذیرفتم که پاسخ دهم. شاید ایشان ملاحظاتی داشتهاند که نخواستند اشاره به متن من کنند و شاید هم منظورشان مطلب بنده نبوده.
🔘لذا از مدیریت روزنامه خواستم بپرسند که اگر گفتگوی ایشان ناظر به یادداشت من است در حد متعارفی پاسخ دهم. آنچه که برای من نقل کردند این است که؛ بله در پاسخ به همان یادداشت است؛ ولی متذکر شده بودند که نقد ایشان در اصل متوجه استدلالهای من در باره کاهش محبوبیت روحانیت نسبت به پیش از انقلاب است. این گفتگو در روز ۱۰ اردیبهشت در نوآوران بازنشر شد و در اختیار مخاطبان هست ولی با توجه به نکته نقل شده، سعی میکنم بدون پرداختن به موضوعات دیگر پاسخی کوتاه به همین مورد تقدیم کنم، چون پرداختن به دیگر جزییات گفتگوی ایشان طولانی خواهد بود. در این یادداشت به دو نکته روشی و مضمونی میپردازم.
🔘به لحاظ روشی من در یادداشت خودم یک ادعا کردهام که باید آن را ثابت کنم، اگر هم نتوانم با شواهد کافی ثابت کنم، در حد یک فرضیه باقی میماند. راه نقض آن آوردن فرضیات دیگر یا رد آن فرضیه از طریق شواهد و قرائن کافی است. در حالی که آقای ملکزاده ادعاهای بلادلیل را طرح کردهاند یا به جملات امام و رهبری استناد کردهاند که اولاً بیارتباط با این فرضیه من است. حتی اگر مرتبط هم باشد، کفایت نمیکند، چون آن هم یک نظر و فرضیه است.
https://telegra.ph/گام-اول-هر-اصلاح-05-12
🔴در ادامه یادداشت آینده روحانیت
🔺نوآوران ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اول اردیبهشت یادداشتی نوشتم با عنوان «آینده روحانیت» سه روز بعد یکی از دوستان گفتگویی را فرستاد که بدون اشاره مستقیم به آن یادداشت در نقد آن بود و از من درخواست کرده بود که پاسخی هم بدهم. آن گفتگوی حجتالاسلام آقای محمد ملکزاده با خبرگزاری حوزه بود. دو تیتر داشت، اول؛ «نادیده گرفتن خدمات و برکات نهاد روحانیت، عین بیانصافی است.» و دوم؛ «اعتماد به روحانیت نسبت به قبل از انقلاب، افزایش یافته است.» متنی طولانی بود که هیچ اشاره مستقیمی به یادداشت بنده نکرده بودند، لذا نپذیرفتم که پاسخ دهم. شاید ایشان ملاحظاتی داشتهاند که نخواستند اشاره به متن من کنند و شاید هم منظورشان مطلب بنده نبوده.
🔘لذا از مدیریت روزنامه خواستم بپرسند که اگر گفتگوی ایشان ناظر به یادداشت من است در حد متعارفی پاسخ دهم. آنچه که برای من نقل کردند این است که؛ بله در پاسخ به همان یادداشت است؛ ولی متذکر شده بودند که نقد ایشان در اصل متوجه استدلالهای من در باره کاهش محبوبیت روحانیت نسبت به پیش از انقلاب است. این گفتگو در روز ۱۰ اردیبهشت در نوآوران بازنشر شد و در اختیار مخاطبان هست ولی با توجه به نکته نقل شده، سعی میکنم بدون پرداختن به موضوعات دیگر پاسخی کوتاه به همین مورد تقدیم کنم، چون پرداختن به دیگر جزییات گفتگوی ایشان طولانی خواهد بود. در این یادداشت به دو نکته روشی و مضمونی میپردازم.
🔘به لحاظ روشی من در یادداشت خودم یک ادعا کردهام که باید آن را ثابت کنم، اگر هم نتوانم با شواهد کافی ثابت کنم، در حد یک فرضیه باقی میماند. راه نقض آن آوردن فرضیات دیگر یا رد آن فرضیه از طریق شواهد و قرائن کافی است. در حالی که آقای ملکزاده ادعاهای بلادلیل را طرح کردهاند یا به جملات امام و رهبری استناد کردهاند که اولاً بیارتباط با این فرضیه من است. حتی اگر مرتبط هم باشد، کفایت نمیکند، چون آن هم یک نظر و فرضیه است.
https://telegra.ph/گام-اول-هر-اصلاح-05-12
Telegraph
گام اول هر اصلاح
🔴در ادامه یادداشت آینده روحانیت 🔺نوآوران ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘اول اردیبهشت یادداشتی نوشتم با عنوان «آینده روحانیت» سه روز بعد یکی از دوستان گفتگویی را فرستاد که بدون اشاره مستقیم به آن یادداشت در نقد آن بود و از من درخواست کرده بود که پاسخی هم بدهم.…
🔴توجیه نهجالبلاغهای
🔺۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔘امیدوار بودن در ایران خیلی سخت است ولی از سوی دیگر محکوم به امیدیم و باید این وضع را تحمل کنیم شاید محکوم به رفتار افسانه سیزیف هستیم که سنگی را بالای کوه ببریم ولی تا رسیدن به قله دوباره به پایین سقوط میکند. شخصا اگر امید نداشته باشم میمیرم، حتی اگر به لحاظ جسمی هم نفس بکشم؛ ارزشی ندارد. هر وقت میآییم قدری شاد و امیدوار شویم خبر ناامیدکننده بعدی را باید هضم یا تحمل کنیم.
🔘۱۲۰،۰۰۰ مراسم برای آقای رییسی میخواهند بگیرند کسانی که قادر نیستند ۱۲۰ خط مثبت و مستدل در وصف دوره مدیریت او بنویسند. ولی این هم برای من مهم نیست ۱۲۰،۰۰۰،۰۰۰ مراسم هم بگیرند اگر از جیب مبارک و شخصی خودشان باشد به من ربطی ندارد ولی بعید میدانم حاضر شوند ۱۲ مراسم از جیب خود بگیرند.
🔘حالا این جماعت را کاری ندارم جماعتی که شعار عدالت هم میدهند. ولی آقای پزشکیان حتما توجیهی عقلی و شرعی و قانونی و اخلاقی برای این اتلاف منابع از جیب ملت دارند ان را اعلان نمایند. وفاق خوبه نه از جیب فقرا. اقای پزشکیان آیا شما خودتان حاضرید هزار تومان برای برگزاری چنین مراسمی کمک کنید؟
🔘ایشان راه افتاده و دستان خود را برای مدرسه سازی مناطق محروم بسوی دیگران و مردم باز کرده که اقدام پسندیدهای است، ولی بفرمایند این بودجه کلان که صرف چنین مراسمی میشود سودش به جیب چه کسانی میرود؟ کدام کودک فقیر از ان بهرهمند میشود؟ به نظرم خشکه به آنان بدهند بهتره که ملت را خشمگین و پر از نفرت کنند.
🔘همه اینها یک طرف این برنامهها به زیان آن مرحوم هم هست. البته این به ما ربطی ندارد هنگامی که متولیان امر چنین دغدغهای ندارند به ما چه ربطی دارد؟
🔘حداقل انتظار میرفت که پس از تبلیغات ویرانگر ترامپ، تاییدیه آن را با این کارها صادر نکنید. من فقط، ماندهام این برنامه از کدام ذهنهای خلاق و ضد حکومتی بیرون میآید. جالبه بعدش هم مثل عجوزهها میگویند بیگانگان علیه ما تبلیغ میکنند.
🔘به دلایلی نمیخواستم در این مورد چیزی بنویسم ولی هر چه فکر کردم دیدم پا گذاشتن روی وجدان حرفهای خیلی بدتر از مردن و سختتر از ناامید شدن است.
🔺۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔘امیدوار بودن در ایران خیلی سخت است ولی از سوی دیگر محکوم به امیدیم و باید این وضع را تحمل کنیم شاید محکوم به رفتار افسانه سیزیف هستیم که سنگی را بالای کوه ببریم ولی تا رسیدن به قله دوباره به پایین سقوط میکند. شخصا اگر امید نداشته باشم میمیرم، حتی اگر به لحاظ جسمی هم نفس بکشم؛ ارزشی ندارد. هر وقت میآییم قدری شاد و امیدوار شویم خبر ناامیدکننده بعدی را باید هضم یا تحمل کنیم.
🔘۱۲۰،۰۰۰ مراسم برای آقای رییسی میخواهند بگیرند کسانی که قادر نیستند ۱۲۰ خط مثبت و مستدل در وصف دوره مدیریت او بنویسند. ولی این هم برای من مهم نیست ۱۲۰،۰۰۰،۰۰۰ مراسم هم بگیرند اگر از جیب مبارک و شخصی خودشان باشد به من ربطی ندارد ولی بعید میدانم حاضر شوند ۱۲ مراسم از جیب خود بگیرند.
🔘حالا این جماعت را کاری ندارم جماعتی که شعار عدالت هم میدهند. ولی آقای پزشکیان حتما توجیهی عقلی و شرعی و قانونی و اخلاقی برای این اتلاف منابع از جیب ملت دارند ان را اعلان نمایند. وفاق خوبه نه از جیب فقرا. اقای پزشکیان آیا شما خودتان حاضرید هزار تومان برای برگزاری چنین مراسمی کمک کنید؟
🔘ایشان راه افتاده و دستان خود را برای مدرسه سازی مناطق محروم بسوی دیگران و مردم باز کرده که اقدام پسندیدهای است، ولی بفرمایند این بودجه کلان که صرف چنین مراسمی میشود سودش به جیب چه کسانی میرود؟ کدام کودک فقیر از ان بهرهمند میشود؟ به نظرم خشکه به آنان بدهند بهتره که ملت را خشمگین و پر از نفرت کنند.
🔘همه اینها یک طرف این برنامهها به زیان آن مرحوم هم هست. البته این به ما ربطی ندارد هنگامی که متولیان امر چنین دغدغهای ندارند به ما چه ربطی دارد؟
🔘حداقل انتظار میرفت که پس از تبلیغات ویرانگر ترامپ، تاییدیه آن را با این کارها صادر نکنید. من فقط، ماندهام این برنامه از کدام ذهنهای خلاق و ضد حکومتی بیرون میآید. جالبه بعدش هم مثل عجوزهها میگویند بیگانگان علیه ما تبلیغ میکنند.
🔘به دلایلی نمیخواستم در این مورد چیزی بنویسم ولی هر چه فکر کردم دیدم پا گذاشتن روی وجدان حرفهای خیلی بدتر از مردن و سختتر از ناامید شدن است.
🔴ترمیم کابینه
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری
🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.
🔘گر چه این ایده می تواند به این صورت تکمیل شود که از ابتدای انتصاب، باید معیارها و شاخصهای روشنی برای افراد در نظر گرفت و بدون آنها کسی را منصوب نکرد. ولی در هر حال اکنون میتوانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوبشدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.
🔘واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد، بویژه در سه سال دولت آقای رییسی این ناترازیها تشدید شد، بنابراین متوجه ریشهها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمیتوان مدیر کنونی را تبرئه کرد.
🔘متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعدههای عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است. کافی است به چند مورد اشاره شود .
🔘در ماجرای دستور رئیس جمهور درباره توقف مازوتسوزی و لغوآن اقای پزشکیان گفت: «دلمان نمیخواست مازوت بسوزانیم و وزیر نیرو گفته بود اگر دو ساعت خاموشی بدهیم مشکل حل میشود، اما محاسبه درست نبود و متوجه شدیم حتی اگر یک روز هم خاموشی میدادیم مشکل حل نمیشد». خوب همان زمان باید وزیر تغییر میکرد زیرا این حد از خطای کارشناسی پذیرفتنی نیست. سپس آقای وزیر وعده داد که در زمستان نیاز به قطع برق نمیشود ولی شد و رئیس جمهور ناچار به عذرخواهی شد و گفت گزارش اشتباه به او داده شده بود.
https://telegra.ph/ترمیم-کابینه-05-16
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری
🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.
🔘گر چه این ایده می تواند به این صورت تکمیل شود که از ابتدای انتصاب، باید معیارها و شاخصهای روشنی برای افراد در نظر گرفت و بدون آنها کسی را منصوب نکرد. ولی در هر حال اکنون میتوانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوبشدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.
🔘واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد، بویژه در سه سال دولت آقای رییسی این ناترازیها تشدید شد، بنابراین متوجه ریشهها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمیتوان مدیر کنونی را تبرئه کرد.
🔘متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعدههای عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است. کافی است به چند مورد اشاره شود .
🔘در ماجرای دستور رئیس جمهور درباره توقف مازوتسوزی و لغوآن اقای پزشکیان گفت: «دلمان نمیخواست مازوت بسوزانیم و وزیر نیرو گفته بود اگر دو ساعت خاموشی بدهیم مشکل حل میشود، اما محاسبه درست نبود و متوجه شدیم حتی اگر یک روز هم خاموشی میدادیم مشکل حل نمیشد». خوب همان زمان باید وزیر تغییر میکرد زیرا این حد از خطای کارشناسی پذیرفتنی نیست. سپس آقای وزیر وعده داد که در زمستان نیاز به قطع برق نمیشود ولی شد و رئیس جمهور ناچار به عذرخواهی شد و گفت گزارش اشتباه به او داده شده بود.
https://telegra.ph/ترمیم-کابینه-05-16
Telegraph
ترمیم کابینه
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری 🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای…
Forwarded from هممیهن
ارتباطات شیپوری
سرمقاله هممیهن
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹در شماره امروز «هممیهن» چند گزارش خبری دیده میشود. سمیناری درباره یکی از مدیران توسعهگرای دولتهای قبل؛ گزارشی از کودکان کار؛ گزارشی درباره روز جهانی ارتباطات؛ سخنان یک امامجمعه در مدح فررندآوری به این مضمون که «در اهواز یک بانو، ۲۳ فرزند دارد؛ بانوی دیگری هم ۱۰ فرزند دارد و فرزند یازدهمش در راه است و میخواهد ۱۲ فرزند به دنیا بیاورد، در حالی که خانه ندارد و همسرش هم شغل ندارد.»
🔹همچنین، بازتاب گسترده سخنان ترامپ نزد مردم و رسانههای داخلی خودمان، درباره حکومت و جامعه ایران هنگام سفر اخیر او به کشورهای جنوبی خلیجفارس، و بالاخره استقبال مقامات دولت از تصویب کنوانسیون پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از ۱۵سال. اینها موضوعات ظاهراً بیارتباطی هستند که امروز به آنها پرداخته شده است.
🔹این گزارشها که جز تاسف خوردن درباره چگونگی آنها چیز دیگری نمیتوان گفت در موضوع ارتباطات به هم میرسند. اگر ارتباطات و رسانههای رسمی و موثر و واقعی داشتیم الزامات و ضرورتهای رویکرد توسعهگرا چنان در ذهن و روان جامعه نهادینه میشد که کارمان به اینجا نمیرسید که مدعیان سیاسی ضدتوسعه پرچمدار امور شوند و رطب و یابس ببافند و کشور را برای دو دهه در رکود و توقف نگهدارند.
🔹کشوری که ۲۵سال پیش سند خوب چشمانداز ایران در سال۱۴۰۴ را تصویب و امروز باید به تحقق آنها افتخار میکردیم؛ ولی روشن است که به عقب رفتهایم. اگر رسانه واقعی داشتیم، ممکن نبود که چنین گزارههای ناراحتکنندهای در مدح فرزندآوری گفته شود و کسی هم نباشد که بپرسد چگونه بدون داشتن خانه و شغل سرپرست خانوار، هزینه ۱۰فررند را تامین میکند؟
🔹چنین رسانهای فوری گزارشی از این وضعیت میداد. آن هم در روزی که آمار روبهرشد ترک تحصیل و نیز کودکان کار در کشور خطری جدی برای توسعه و آینده کشور محسوب میشود.
🔹اگر رسانه رسمی موثر و آزاد و بازتابدهنده واقعیت بود، هیچگاه ممکن نبود که به وضعیتی دچار شویم که ترامپ از آن سوی دنیا بباید اینجا و حرفهایی بزند که ذهن و روان و اعتمادبهنفس مردم را دچار خدشه کند و هیچ پاسخ رسمی درخوری هم داده نشود.
🔹اگر رسانه مورد نظر بود، هیچگاه جمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت با آن دم و دستگاه عریض و طویل و بودجه فراوان، پس از ۱۵سال متنی را تصویب کند با این شرط که مغایر قوانین و سیاستهای جاری کشور نباشد! خُب اینکه تصویب نمیخواست.
🔹در نظام ارتباطی سالم، رسانه شیپور یکسویه ساختار سیاسی نیست؛ بلکه واسطهای است میان جامعه و حکومت و میان افراد و گروههای اجتماعی با یکدیگر. رسانه باید بازتابدهنده واقعیتهای متنوع اجتماعی باشد، نه ابزاری برای حذف و یکدستسازی صداها.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹در شماره امروز «هممیهن» چند گزارش خبری دیده میشود. سمیناری درباره یکی از مدیران توسعهگرای دولتهای قبل؛ گزارشی از کودکان کار؛ گزارشی درباره روز جهانی ارتباطات؛ سخنان یک امامجمعه در مدح فررندآوری به این مضمون که «در اهواز یک بانو، ۲۳ فرزند دارد؛ بانوی دیگری هم ۱۰ فرزند دارد و فرزند یازدهمش در راه است و میخواهد ۱۲ فرزند به دنیا بیاورد، در حالی که خانه ندارد و همسرش هم شغل ندارد.»
🔹همچنین، بازتاب گسترده سخنان ترامپ نزد مردم و رسانههای داخلی خودمان، درباره حکومت و جامعه ایران هنگام سفر اخیر او به کشورهای جنوبی خلیجفارس، و بالاخره استقبال مقامات دولت از تصویب کنوانسیون پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از ۱۵سال. اینها موضوعات ظاهراً بیارتباطی هستند که امروز به آنها پرداخته شده است.
🔹این گزارشها که جز تاسف خوردن درباره چگونگی آنها چیز دیگری نمیتوان گفت در موضوع ارتباطات به هم میرسند. اگر ارتباطات و رسانههای رسمی و موثر و واقعی داشتیم الزامات و ضرورتهای رویکرد توسعهگرا چنان در ذهن و روان جامعه نهادینه میشد که کارمان به اینجا نمیرسید که مدعیان سیاسی ضدتوسعه پرچمدار امور شوند و رطب و یابس ببافند و کشور را برای دو دهه در رکود و توقف نگهدارند.
🔹کشوری که ۲۵سال پیش سند خوب چشمانداز ایران در سال۱۴۰۴ را تصویب و امروز باید به تحقق آنها افتخار میکردیم؛ ولی روشن است که به عقب رفتهایم. اگر رسانه واقعی داشتیم، ممکن نبود که چنین گزارههای ناراحتکنندهای در مدح فرزندآوری گفته شود و کسی هم نباشد که بپرسد چگونه بدون داشتن خانه و شغل سرپرست خانوار، هزینه ۱۰فررند را تامین میکند؟
🔹چنین رسانهای فوری گزارشی از این وضعیت میداد. آن هم در روزی که آمار روبهرشد ترک تحصیل و نیز کودکان کار در کشور خطری جدی برای توسعه و آینده کشور محسوب میشود.
🔹اگر رسانه رسمی موثر و آزاد و بازتابدهنده واقعیت بود، هیچگاه ممکن نبود که به وضعیتی دچار شویم که ترامپ از آن سوی دنیا بباید اینجا و حرفهایی بزند که ذهن و روان و اعتمادبهنفس مردم را دچار خدشه کند و هیچ پاسخ رسمی درخوری هم داده نشود.
🔹اگر رسانه مورد نظر بود، هیچگاه جمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت با آن دم و دستگاه عریض و طویل و بودجه فراوان، پس از ۱۵سال متنی را تصویب کند با این شرط که مغایر قوانین و سیاستهای جاری کشور نباشد! خُب اینکه تصویب نمیخواست.
🔹در نظام ارتباطی سالم، رسانه شیپور یکسویه ساختار سیاسی نیست؛ بلکه واسطهای است میان جامعه و حکومت و میان افراد و گروههای اجتماعی با یکدیگر. رسانه باید بازتابدهنده واقعیتهای متنوع اجتماعی باشد، نه ابزاری برای حذف و یکدستسازی صداها.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴دو نگاه متضاد
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است. قاطبه پدران و مادران دوست دارند فرزندانشان تربیت و موفق و با شخصیت شوند ولی برخی از آنان راه خشونت و تهدید و فشار و تنبیه را بر میگزینند که اغلب نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه نتیجه عکس هم دارد. در مقابل عدهای دیگر راه ملاطفت و مهربانی و گفتگو و به رسمیت شناختن حق آزادی و انتخاب فرد را میروند.
🔘مواجهه با مسأله سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در ایران نیز از این نوع است. شاید اختلاف چندانی میان اغلب نیروها در ارزشهای مطلوب اجتماعی نباشد، در حالی که اختلاف اساسی آنها در باره شیوه تحقق این ارزشها است. اخیرا ریاست محترم خبرگان رهبری نکاتی را درباره حجاب گفتند که به احتمال فراوان بسیاری از محجبهها را هم ناراحت خواهد کرد و اساسا این رویکرد به نتیجه مثبت نیز منتهی نمیشود. این روش، درمان و راه حل نیست بلکه عین بیماری و مسأله است.
🔘ایشان در آخرین اجلاس خبرگان گفت که: ▪️«در خصوص مسئله حجاب قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیار قائل شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد، این امتیاز باعث میشود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.»▪️
🔘اتفاقا ماجرا بر عکس است. زنان ایران هنگامی که در رژیم گذشته مواجه با فشارهای سیاسی شدند و در استخدامها و مراسم رسمی، زنان محجبه حضوری نداشتند و در دانشگاهها مواجه با محدودیت و حتی تمسخر شده بودند و به نحوی آزادی انتخاب پوشش از آنان سلب شد، مقاومت کردند و هزینه دادند و در مخالفت با سیاست رسمی عمل نمودند. حتی برخی افراد که مذهبی هم نبودند، ولی سعی میکردند که پوشش آنان به نحوی نباشد که رژیم گذشته تبلیغ میکند. بسیاری از دختران سیاسی غیرمذهبی و چپ هم در سالهای منتهی به انقلاب روسری سر میکردند.
🔘تعلق امتیازات اجتماعی هر کدام فلسفه خاص خود را دارد. بخشودگی مالیاتی برای افزایش سرمایهگذاری یا تولید در موضوعات یا مناطق خاص است نه برای محجبه شدن، بخشودگی جرایم رانندگی برای کاهش تخلفات بعدی است و نه انجام و افزایش تخلف رانندگی افراد محجبه، حجابی که برای این موارد باشد بطور کلی و پیشاپیش بیاعتبار شده است.
https://telegra.ph/دو-نگاه-متضاد-05-17
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است. قاطبه پدران و مادران دوست دارند فرزندانشان تربیت و موفق و با شخصیت شوند ولی برخی از آنان راه خشونت و تهدید و فشار و تنبیه را بر میگزینند که اغلب نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه نتیجه عکس هم دارد. در مقابل عدهای دیگر راه ملاطفت و مهربانی و گفتگو و به رسمیت شناختن حق آزادی و انتخاب فرد را میروند.
🔘مواجهه با مسأله سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در ایران نیز از این نوع است. شاید اختلاف چندانی میان اغلب نیروها در ارزشهای مطلوب اجتماعی نباشد، در حالی که اختلاف اساسی آنها در باره شیوه تحقق این ارزشها است. اخیرا ریاست محترم خبرگان رهبری نکاتی را درباره حجاب گفتند که به احتمال فراوان بسیاری از محجبهها را هم ناراحت خواهد کرد و اساسا این رویکرد به نتیجه مثبت نیز منتهی نمیشود. این روش، درمان و راه حل نیست بلکه عین بیماری و مسأله است.
🔘ایشان در آخرین اجلاس خبرگان گفت که: ▪️«در خصوص مسئله حجاب قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیار قائل شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد، این امتیاز باعث میشود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.»▪️
🔘اتفاقا ماجرا بر عکس است. زنان ایران هنگامی که در رژیم گذشته مواجه با فشارهای سیاسی شدند و در استخدامها و مراسم رسمی، زنان محجبه حضوری نداشتند و در دانشگاهها مواجه با محدودیت و حتی تمسخر شده بودند و به نحوی آزادی انتخاب پوشش از آنان سلب شد، مقاومت کردند و هزینه دادند و در مخالفت با سیاست رسمی عمل نمودند. حتی برخی افراد که مذهبی هم نبودند، ولی سعی میکردند که پوشش آنان به نحوی نباشد که رژیم گذشته تبلیغ میکند. بسیاری از دختران سیاسی غیرمذهبی و چپ هم در سالهای منتهی به انقلاب روسری سر میکردند.
🔘تعلق امتیازات اجتماعی هر کدام فلسفه خاص خود را دارد. بخشودگی مالیاتی برای افزایش سرمایهگذاری یا تولید در موضوعات یا مناطق خاص است نه برای محجبه شدن، بخشودگی جرایم رانندگی برای کاهش تخلفات بعدی است و نه انجام و افزایش تخلف رانندگی افراد محجبه، حجابی که برای این موارد باشد بطور کلی و پیشاپیش بیاعتبار شده است.
https://telegra.ph/دو-نگاه-متضاد-05-17
Telegraph
دو نگاه متضاد
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است.…
Forwarded from هممیهن
ضرورت اصلاح نظام آموزشی
سرمقاله هممیهن
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹مهمترین متغیر اجتماعی که همه متغیرهای دیگر را تحت تاثیر خود قرار میدهد، آموزش بهویژه آموزش پایه و عمومی است. اولین و سادهترین پرسش در مورد آموزش، اقتصادی است. اینکه چه اندازه از تولید ناخالص داخلی به بخش آموزش اختصاص دارد؟
🔹وضع ایران در اوائل دهه۸۰ به نسبت بهتر بود؛ ولی هنوز با توصیههای جهانی و یونسکو فاصله زیادی داشت. در دهه گذشته این سهم بسیار کمتر شده و از آن بدتر اینکه با رکود و عدم رشد اقتصادی، سرانه بخش آموزش با سرعت کمتر شده و به نصف گذشته رسیده است و بیجهت نیست آقای رئیسجمهور دنبال تامین منابع مدرسهسازی از مردم است.
🔹درحالیکه چه در گذشته و چه در حال، منابع فراوانی تلف یا صرف امور غیرضرور شده است. نمونهاش همین انواع هزینههایی که برای اینهمه مراسم رسمی غیرضرور و بزرگداشت و غیره میشود. نهفقط منابع عمومی بلکه خانوارها هم منابع درآمدی رو به کاهش و اندک خود را صرف خوراک و مسکن کردهاند و از سال۱۳۹۷ تاکنون سهم آموزش در هزینه خانوارها بهشدت کاهش یافته و به حدود یکدرصد رسیده است.
🔹پیامدهای کاهش شدید بودجه بخش آموزش روشن است. کاهش کیفیت مدارس و دانشگاهها، فرار مغزها به دلیل نبود امکانات آموزشی و پژوهشی، افزایش نابرابری آموزشی بین مناطق مختلف و عدم تطابق مهارتهای فارغالتحصیلان با نیاز بازار کار، از این جملهاند.
🔹یکی از مهمترین عوارض این وضعیت ناتوانی در نوسازی ابزار و فنآوری آموزشی و اینترنت است که موجب رکود کامل برای رسیدن به آموزش مدرن میشود. البته مشکل فوق مالی و سختافزاری است. درحالیکه ضعفهای نظام آموزشی ایران در درجه اول نرمافزاری است.
🔹اولین مشکل، کتابمحوری آموزش عمومی در ایران است. بهدرستی، مقام رهبری همین کتابها را هم جذاب نمیدانند؛ درحالیکه آموزش مدرن در حال عبور از کتابمحوری است.
🔹مشکل بعدی تأکید بر معلممحوری و با هدف حفظ کردن است.نیروهایی که اکنون در فضای عمومی حضور دارند، همگی افرادی هستند که پیش از سال۱۳۸۵ آموزش دیدهاند. زمانی که آموزش در مسیر افول قرار نداشت. از دهه آینده نیروهایی به عرصه عمومی خواهند آمد که اغلب آنان به لحاظ مجموعه کیفیتهای آموزشی در حداقلها خواهند بود و اثرات بسیار زیانباری را بر جامعه بار خواهند کرد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹مهمترین متغیر اجتماعی که همه متغیرهای دیگر را تحت تاثیر خود قرار میدهد، آموزش بهویژه آموزش پایه و عمومی است. اولین و سادهترین پرسش در مورد آموزش، اقتصادی است. اینکه چه اندازه از تولید ناخالص داخلی به بخش آموزش اختصاص دارد؟
🔹وضع ایران در اوائل دهه۸۰ به نسبت بهتر بود؛ ولی هنوز با توصیههای جهانی و یونسکو فاصله زیادی داشت. در دهه گذشته این سهم بسیار کمتر شده و از آن بدتر اینکه با رکود و عدم رشد اقتصادی، سرانه بخش آموزش با سرعت کمتر شده و به نصف گذشته رسیده است و بیجهت نیست آقای رئیسجمهور دنبال تامین منابع مدرسهسازی از مردم است.
🔹درحالیکه چه در گذشته و چه در حال، منابع فراوانی تلف یا صرف امور غیرضرور شده است. نمونهاش همین انواع هزینههایی که برای اینهمه مراسم رسمی غیرضرور و بزرگداشت و غیره میشود. نهفقط منابع عمومی بلکه خانوارها هم منابع درآمدی رو به کاهش و اندک خود را صرف خوراک و مسکن کردهاند و از سال۱۳۹۷ تاکنون سهم آموزش در هزینه خانوارها بهشدت کاهش یافته و به حدود یکدرصد رسیده است.
🔹پیامدهای کاهش شدید بودجه بخش آموزش روشن است. کاهش کیفیت مدارس و دانشگاهها، فرار مغزها به دلیل نبود امکانات آموزشی و پژوهشی، افزایش نابرابری آموزشی بین مناطق مختلف و عدم تطابق مهارتهای فارغالتحصیلان با نیاز بازار کار، از این جملهاند.
🔹یکی از مهمترین عوارض این وضعیت ناتوانی در نوسازی ابزار و فنآوری آموزشی و اینترنت است که موجب رکود کامل برای رسیدن به آموزش مدرن میشود. البته مشکل فوق مالی و سختافزاری است. درحالیکه ضعفهای نظام آموزشی ایران در درجه اول نرمافزاری است.
🔹اولین مشکل، کتابمحوری آموزش عمومی در ایران است. بهدرستی، مقام رهبری همین کتابها را هم جذاب نمیدانند؛ درحالیکه آموزش مدرن در حال عبور از کتابمحوری است.
🔹مشکل بعدی تأکید بر معلممحوری و با هدف حفظ کردن است.نیروهایی که اکنون در فضای عمومی حضور دارند، همگی افرادی هستند که پیش از سال۱۳۸۵ آموزش دیدهاند. زمانی که آموزش در مسیر افول قرار نداشت. از دهه آینده نیروهایی به عرصه عمومی خواهند آمد که اغلب آنان به لحاظ مجموعه کیفیتهای آموزشی در حداقلها خواهند بود و اثرات بسیار زیانباری را بر جامعه بار خواهند کرد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from هممیهن
ملت ماندگار
سرمقاله هممیهن
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹هر گاه بقا و ثبات ایران در خطر میافتد، بهصورت خودکار نیروی بازسازیکننده و مدافع تمدنی آن فعال میشود و به مقابله برمیخیزد. نمونه آن، اخبار استفاده از نام جعلی برای خلیجفارس از سوی ترامپ بود که در عمل نهتنها آن را نادیده گرفت؛ بلکه در یکی از گفتوگوهای خود بارها از نام کامل و واقعی آن استفاده و سعی کرد تا حدی مسئله پیشآمده را جبران کند.
🔹ایران امروز در چنین وضعیت اتحاد تمدنی قرار دارد و به نظر میرسد که نوعی وحدت عمومی و ملی برای عبور از وضعیت کنونی در حال شکلگیری است. بدون تردید در سه دهه گذشته سیستم سیاسی در موضوعات کلان کشور تا این اندازه متحد و هماهنگ نبوده است.
🔹نهتنها در هماهنگی ریاستجمهوری با مقامرهبری، بلکه در سطح سران قوا و نیروهای نظامی و انتظامی نوعی تفاهم کلی را میبینیم. بهطور قطع، اختلافنظر و دیدگاه وجود دارد؛ ولی همواره دو نکته را رعایت میکنند.
🔹اول اینکه، اختلافات را به ستیزهجویی تبدیل نمیکنند در نتیجه ماجرا را به سطح جامعه و عرصه عمومی نمیکشانند. دوم اینکه، در حد ممکن به جمعبندی رسیده و در جایی مسئله را پایان میدهند.
🔹البته برخی تندروها هستند که سعی میکنند آتشی را روشن کنند و به داخل این خرمن بیندازند و برخی از آنان در مجلس هم فعال هستند؛ ولی خوشبختانه و تاکنون در چند محور مهم شکست خوردهاند. بنابراین، وفاق درونساختاری در حد مطلوبی تحقق یافته که بتوان امیدوار به سرریز این وفاق به جامعه بود.
🔹اکنون میتوان گفت که تاحدی چشمانداز چنین وفاقی هم مثبت شده است. نمونه آن، سخنان آقای خاتمی در روز گذشته است که نشان میدهد اراده معطوف به این تحولات را در سطحی بالاتر از ریاستجمهوری ارزیابی میکنند و این دلیل وجودی وفاق مزبور است.
🔹آقای خاتمی بهدرستی اشاره میکند که: «ایران همواره در طول تاریخ مورد تهاجم بیگانگان بوده و آسیبهای فراوان دیده است، اما در نهایت آنچه مانده این ملت است که حتی مهاجمان را نیز در درون فرهنگ و تمدن خود جذب و هضم کرده است.»
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹هر گاه بقا و ثبات ایران در خطر میافتد، بهصورت خودکار نیروی بازسازیکننده و مدافع تمدنی آن فعال میشود و به مقابله برمیخیزد. نمونه آن، اخبار استفاده از نام جعلی برای خلیجفارس از سوی ترامپ بود که در عمل نهتنها آن را نادیده گرفت؛ بلکه در یکی از گفتوگوهای خود بارها از نام کامل و واقعی آن استفاده و سعی کرد تا حدی مسئله پیشآمده را جبران کند.
🔹ایران امروز در چنین وضعیت اتحاد تمدنی قرار دارد و به نظر میرسد که نوعی وحدت عمومی و ملی برای عبور از وضعیت کنونی در حال شکلگیری است. بدون تردید در سه دهه گذشته سیستم سیاسی در موضوعات کلان کشور تا این اندازه متحد و هماهنگ نبوده است.
🔹نهتنها در هماهنگی ریاستجمهوری با مقامرهبری، بلکه در سطح سران قوا و نیروهای نظامی و انتظامی نوعی تفاهم کلی را میبینیم. بهطور قطع، اختلافنظر و دیدگاه وجود دارد؛ ولی همواره دو نکته را رعایت میکنند.
🔹اول اینکه، اختلافات را به ستیزهجویی تبدیل نمیکنند در نتیجه ماجرا را به سطح جامعه و عرصه عمومی نمیکشانند. دوم اینکه، در حد ممکن به جمعبندی رسیده و در جایی مسئله را پایان میدهند.
🔹البته برخی تندروها هستند که سعی میکنند آتشی را روشن کنند و به داخل این خرمن بیندازند و برخی از آنان در مجلس هم فعال هستند؛ ولی خوشبختانه و تاکنون در چند محور مهم شکست خوردهاند. بنابراین، وفاق درونساختاری در حد مطلوبی تحقق یافته که بتوان امیدوار به سرریز این وفاق به جامعه بود.
🔹اکنون میتوان گفت که تاحدی چشمانداز چنین وفاقی هم مثبت شده است. نمونه آن، سخنان آقای خاتمی در روز گذشته است که نشان میدهد اراده معطوف به این تحولات را در سطحی بالاتر از ریاستجمهوری ارزیابی میکنند و این دلیل وجودی وفاق مزبور است.
🔹آقای خاتمی بهدرستی اشاره میکند که: «ایران همواره در طول تاریخ مورد تهاجم بیگانگان بوده و آسیبهای فراوان دیده است، اما در نهایت آنچه مانده این ملت است که حتی مهاجمان را نیز در درون فرهنگ و تمدن خود جذب و هضم کرده است.»
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴مهاجرت یا پناهندگی؟
🔺اعتماد ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت به مناسبت روز جهانی خانواده، به دعوت انجمن جامعهشناسی بنده به همراه خانم دکتر کاظمیپور در خانه اندیشمندان نشستی برگزار کردیم. سخنان خانم دکتر کاظمیپور در باره متغیرهای اصلی و کلی خانواده بود، و سخنان من نیز در باره مسأله روز خانواده یا فرزندآوری بود، که چرا و چگونه فرزندآوری لوث شده است. متن پیاده شده این سخنان و صوت آن را به محض دریافت تقدیم میکنم. منتظر بودم که کل صورت و تصویر آن منتشر شود که به یک باره دیدم، بخش کوتاهی (یک دقیقه) از سخنان پایانی، در فضای مجازی منتشر شده و برخی از فعالان رسانهای نیز در نقد آن به نکاتی اشاره کردهاند، بدون اینکه توجه شود که ابتدا چه گفتهام.
🔘نقد تحلیلها و رویکردهای هر کس نه تنها خوب، بلکه لازم است. البته در مورد من که بیش از ۹۰ درصد مطالبم مکتوب است، طبعاً به سادگی میتوان به نوشتههایم که از جمله بندی دقیقتری برخوردار است ارجاع شود، ولی در موارد شفاهی نیز مشکلی نیست، به شرطی که کلیت متن یا صوت دیده و شنیده شود. تحلیل من در این سخنرانی متفاوت از نظرات مکتوبم نبود.
🔘در باره فرزندآوری مفصل توضیح دادم که دو عامل کلی در کاهش فرزندآوری موثر است. اول تحولات اجتماعی و رشد و توسعه جامعه که در این باره تاثیر چندانی نمیتوان گذاشت. ولی ایران هنوز با این وجه از مشکل مواجه نیست. ولی علت اصلی و مهم چیز دیگری است که در تمام یادداشتهای خود مکرر به آن اشاره کردهام و حتی نتایج آخرین پیمایشها را هم در آنجا خواندم، این عامل همان وضعیت نامناسب اقتصادی و توقف رشد آن در دهه ۱۳۹۰ است که آن را عامل اصلی تشدید این فرآیند دانستم و اینکه با اقداماتی شبیه قانون فرزندآوری هیچ مشکلی حل نخواهد شد که بدتر میشود.
🔘شرح این مسأله کلیت سخنرانی را تشکیل میداد. نکته دیگری که اضافه کردم این بود، هنگامی که سبک زندگی مردم با ابعاد کوچک خانواده هماهنگ شود، برگرداندن آن به شرایط با فرزند بیشتر ممکن نیست و به مسأله مسکن اشاره کردم و مواردی را از کشورهای دیگر مثال زدم.
🔘در پایان این نکته مطرح شد که باید بدانیم اگر روند کاهنده جمعیت بر اثر تحولات اجتماعی و فرهنگی باشد بازگرداندن این روند به سادگی ممکن نیست و بسیاری از کشورها در افزایش زاد و ولد شکست خوردهاند. البته ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. آن کشورها نیز مسأله را از طریق مهاجرت حل کردهاند یا تخفیف دادهاند، و روشن است که مهاجرت متفاوت از پناهندگی است.
🔘مهاجرت مربوط به جامعه و مقصد مطلوبی است که شهروند واجد شرایط از کشور دیگر زندگی در آنجا را ترجیح میدهد و بطور رسمی تقاضای مهاجرت میکند. در حالی که پناهندگان از روی استیصال به کشور دیگر میروند. مهاجرت یک پدیده کاملاً قانونی و دارای روند شناخته شده است ولی پناهندگان باید در اردوگاهها نگهداری شوند و یک پدیده جهانی و با مسئولیت بینالمللی است، و این دو مسأله متفاوت است.
🔘ما امروز با پدیده مهاجرت از ایران مواجهیم که حداقل در چندین یادداشت و گفتگوی مفصل با شرح مطالعات در این باره نوشتهام. از سوی دیگر با پدیده مهاجرت به کشور نیز روبرو نیستیم، بلکه دچار پدیده پناهندگانیم که عوارض جدی خود را دارد. علیرغم این آنچه که در ایران با آن مخالفت میشود صرفاً پناهندگی نیست، که من در یادداشت روز ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ به آن پرداختم.
🔘این مخالفتهای به حق را نباید در قالب بیگانهستیزی طرح کرد. من در بخشی از یادداشت مذکور خود حتی عوارض این نوع حضور پناهندگان را برای ساختار اقتصادی کشور به این شرح نوشته بودم: ▪️"اقتصاد کشور به ظاهر از وجود نیروی ارزان آنان کار سود میبرد، ولی این واقعیت رویههای دیگر هم دارد. اول اینکه نیروی کار ارزان لزوماً به سود اقتصاد نیست، زیرا مانع از نوآوری فنآورانه و... میشود، و تولید، چسبندگی زیادی به نیروی کار ارزان پیدا میکند. به علاوه جامعه و اقتصاد ایران یارانهمحور است، نان، آب، انرژی، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع و اقسام کالاها و خدمات دیگر به صورت یارانهای عرضه میشوند که استفاده میلیونها نفر از این کالاها و خدمات، فشار مضاعفی را بر یارانههای پرداختی میآورد، سود این یارانهها در حقیقت به جیب کارفرماها میرود."▪️
🔘در هر حال چنین تقطیعهایی در فضای مجازی بویژه از سوی ترولهای مجازی، دور از انتظار نیست، و استقبال افراد سطحی نیز از آنها عجیب نیست ولی از نویسندگان و صاحبنظران محترمی که با فضای مجازی آشنا هستند و از سوی دیگر مطالب مکتوب من نیز در دسترس آنان است، انتظار داشتم که اجازه ندهند این شیوههای نقد رواج یابد، زیرا کمکی به حل مسایل جامعه ایران و شکلگیری تفاهم نمیکند. روزی نوبت خودتان هم خواهد شد و ترولها به جان شما خواهند افتاد.
🔺اعتماد ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت به مناسبت روز جهانی خانواده، به دعوت انجمن جامعهشناسی بنده به همراه خانم دکتر کاظمیپور در خانه اندیشمندان نشستی برگزار کردیم. سخنان خانم دکتر کاظمیپور در باره متغیرهای اصلی و کلی خانواده بود، و سخنان من نیز در باره مسأله روز خانواده یا فرزندآوری بود، که چرا و چگونه فرزندآوری لوث شده است. متن پیاده شده این سخنان و صوت آن را به محض دریافت تقدیم میکنم. منتظر بودم که کل صورت و تصویر آن منتشر شود که به یک باره دیدم، بخش کوتاهی (یک دقیقه) از سخنان پایانی، در فضای مجازی منتشر شده و برخی از فعالان رسانهای نیز در نقد آن به نکاتی اشاره کردهاند، بدون اینکه توجه شود که ابتدا چه گفتهام.
🔘نقد تحلیلها و رویکردهای هر کس نه تنها خوب، بلکه لازم است. البته در مورد من که بیش از ۹۰ درصد مطالبم مکتوب است، طبعاً به سادگی میتوان به نوشتههایم که از جمله بندی دقیقتری برخوردار است ارجاع شود، ولی در موارد شفاهی نیز مشکلی نیست، به شرطی که کلیت متن یا صوت دیده و شنیده شود. تحلیل من در این سخنرانی متفاوت از نظرات مکتوبم نبود.
🔘در باره فرزندآوری مفصل توضیح دادم که دو عامل کلی در کاهش فرزندآوری موثر است. اول تحولات اجتماعی و رشد و توسعه جامعه که در این باره تاثیر چندانی نمیتوان گذاشت. ولی ایران هنوز با این وجه از مشکل مواجه نیست. ولی علت اصلی و مهم چیز دیگری است که در تمام یادداشتهای خود مکرر به آن اشاره کردهام و حتی نتایج آخرین پیمایشها را هم در آنجا خواندم، این عامل همان وضعیت نامناسب اقتصادی و توقف رشد آن در دهه ۱۳۹۰ است که آن را عامل اصلی تشدید این فرآیند دانستم و اینکه با اقداماتی شبیه قانون فرزندآوری هیچ مشکلی حل نخواهد شد که بدتر میشود.
🔘شرح این مسأله کلیت سخنرانی را تشکیل میداد. نکته دیگری که اضافه کردم این بود، هنگامی که سبک زندگی مردم با ابعاد کوچک خانواده هماهنگ شود، برگرداندن آن به شرایط با فرزند بیشتر ممکن نیست و به مسأله مسکن اشاره کردم و مواردی را از کشورهای دیگر مثال زدم.
🔘در پایان این نکته مطرح شد که باید بدانیم اگر روند کاهنده جمعیت بر اثر تحولات اجتماعی و فرهنگی باشد بازگرداندن این روند به سادگی ممکن نیست و بسیاری از کشورها در افزایش زاد و ولد شکست خوردهاند. البته ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. آن کشورها نیز مسأله را از طریق مهاجرت حل کردهاند یا تخفیف دادهاند، و روشن است که مهاجرت متفاوت از پناهندگی است.
🔘مهاجرت مربوط به جامعه و مقصد مطلوبی است که شهروند واجد شرایط از کشور دیگر زندگی در آنجا را ترجیح میدهد و بطور رسمی تقاضای مهاجرت میکند. در حالی که پناهندگان از روی استیصال به کشور دیگر میروند. مهاجرت یک پدیده کاملاً قانونی و دارای روند شناخته شده است ولی پناهندگان باید در اردوگاهها نگهداری شوند و یک پدیده جهانی و با مسئولیت بینالمللی است، و این دو مسأله متفاوت است.
🔘ما امروز با پدیده مهاجرت از ایران مواجهیم که حداقل در چندین یادداشت و گفتگوی مفصل با شرح مطالعات در این باره نوشتهام. از سوی دیگر با پدیده مهاجرت به کشور نیز روبرو نیستیم، بلکه دچار پدیده پناهندگانیم که عوارض جدی خود را دارد. علیرغم این آنچه که در ایران با آن مخالفت میشود صرفاً پناهندگی نیست، که من در یادداشت روز ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ به آن پرداختم.
🔘این مخالفتهای به حق را نباید در قالب بیگانهستیزی طرح کرد. من در بخشی از یادداشت مذکور خود حتی عوارض این نوع حضور پناهندگان را برای ساختار اقتصادی کشور به این شرح نوشته بودم: ▪️"اقتصاد کشور به ظاهر از وجود نیروی ارزان آنان کار سود میبرد، ولی این واقعیت رویههای دیگر هم دارد. اول اینکه نیروی کار ارزان لزوماً به سود اقتصاد نیست، زیرا مانع از نوآوری فنآورانه و... میشود، و تولید، چسبندگی زیادی به نیروی کار ارزان پیدا میکند. به علاوه جامعه و اقتصاد ایران یارانهمحور است، نان، آب، انرژی، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع و اقسام کالاها و خدمات دیگر به صورت یارانهای عرضه میشوند که استفاده میلیونها نفر از این کالاها و خدمات، فشار مضاعفی را بر یارانههای پرداختی میآورد، سود این یارانهها در حقیقت به جیب کارفرماها میرود."▪️
🔘در هر حال چنین تقطیعهایی در فضای مجازی بویژه از سوی ترولهای مجازی، دور از انتظار نیست، و استقبال افراد سطحی نیز از آنها عجیب نیست ولی از نویسندگان و صاحبنظران محترمی که با فضای مجازی آشنا هستند و از سوی دیگر مطالب مکتوب من نیز در دسترس آنان است، انتظار داشتم که اجازه ندهند این شیوههای نقد رواج یابد، زیرا کمکی به حل مسایل جامعه ایران و شکلگیری تفاهم نمیکند. روزی نوبت خودتان هم خواهد شد و ترولها به جان شما خواهند افتاد.
Forwarded from هممیهن
پس از یک سال
سرمقاله هممیهن
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹امروز سالگرد سقوط بالگرد مرحوم آقای رئیسی است. این رویداد فرصتی شد تا در سیاست داخلی تغییرات زیادی صورت گیرد و در همین مدت کوتاه، منجر به تغییرات سیاسی عمیقی شد که باید منتظر آثار مثبت یا منفی و بزرگتر آن در آینده بود.
🔹اکنون پس از گذشت یک سال از این حادثه امکان ارزیابی بهتری از مسائل مربوط به آن وجود دارد. بدین منظور، روزنامه «هممیهن» امروز در صفحات سیاسی خود، سه پرسش مشخص را با فعالان اصولگرا مطرح کرده است.
🔹خواستهایم که علت سقوط، چرایی مراسم گسترده سالگرد و ویژگیهای آن مرحوم را توضیح دهند. البته، به مناسبت سالگرد ترجیح دادیم بهجای نقد ببینیم خود دوستان و حامیان آن مرحوم ماجرا را چگونه میبینند.
🔹درباره اولین پرسش معلوم است که هنوز هیچ توافقی ندارند و حتی اتفاقنظر نسبت به گزارش نهایی نهادهای رسمی حکومت هم ندارند. برخی از آنان بسیار دوست دارند که این اتفاق را به اسرائیل و آمریکا نسبت دهند. هیچ شواهدی هم ارائه نمیدهند و فقط بهصورت تحلیلی میگویند. شاید از پذیرش تبعات ناشی از اینکه مسئولیت را متوجه اطرافیان و دولت آقای رئیسی کنند، میترسند.
🔹در هر حال، میخواهند بگویند بیگانگان انجام دادهاند تا اعتباری به دست آید. ولی متوجه نیستند که اگر شواهدی در این زمینه وجود دارد، باید نهادهای لاپوشانیکننده را نقد کنند و اینکه چرا پاسخ نمیدهند.
🔹بهعلاوه، هنگامی که چنین اعتقادی دارند باید هم پاسخ دهند که چرا خلاف مقررات با بالگرد به منطقه مرزی رفتهاند؟ مسئولیت این خطای روشن با کیست؟ آنان هم که آن را حادثه میدانند آیا نباید برای تعیین مسئول چنین اتفاقی حرفی بزنند که تقصیر از چه کسی بوده؟
🔹بگذریم، که حرف زیاد است. اصولگرایان و بهویژه مدافعان دولت سیزدهم درباره ۱۲۰هزار مراسم با بودجه رسمی نیز دچار مشکل در اظهارنظر هستند. برخی صادقانه درصدد توجیه هستند که اینها همان مراسم عادی مساجد است. خُب اینکه نیاز به برنامهریزی و اعلام نداشت.
🔹طبعاً، هرکس که محبوب مردم باشد، مردم یادش را گرامی میدارند و نیازی به پرداخت چنین هزینههایی نیست. البته برخی از اصولگرایان هم خیلی محترمانه چنین برنامهای را نقد و رد کردهاند. تحلیل پاسخها به پرسش سوم مهمتر است. بهویژه این روزها که دوستان و طرفداران ایشان در گفتوگوها مطالب عجیب و غریبی میگویند که گمان میکنند اینها در تعریف ایشان است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹امروز سالگرد سقوط بالگرد مرحوم آقای رئیسی است. این رویداد فرصتی شد تا در سیاست داخلی تغییرات زیادی صورت گیرد و در همین مدت کوتاه، منجر به تغییرات سیاسی عمیقی شد که باید منتظر آثار مثبت یا منفی و بزرگتر آن در آینده بود.
🔹اکنون پس از گذشت یک سال از این حادثه امکان ارزیابی بهتری از مسائل مربوط به آن وجود دارد. بدین منظور، روزنامه «هممیهن» امروز در صفحات سیاسی خود، سه پرسش مشخص را با فعالان اصولگرا مطرح کرده است.
🔹خواستهایم که علت سقوط، چرایی مراسم گسترده سالگرد و ویژگیهای آن مرحوم را توضیح دهند. البته، به مناسبت سالگرد ترجیح دادیم بهجای نقد ببینیم خود دوستان و حامیان آن مرحوم ماجرا را چگونه میبینند.
🔹درباره اولین پرسش معلوم است که هنوز هیچ توافقی ندارند و حتی اتفاقنظر نسبت به گزارش نهایی نهادهای رسمی حکومت هم ندارند. برخی از آنان بسیار دوست دارند که این اتفاق را به اسرائیل و آمریکا نسبت دهند. هیچ شواهدی هم ارائه نمیدهند و فقط بهصورت تحلیلی میگویند. شاید از پذیرش تبعات ناشی از اینکه مسئولیت را متوجه اطرافیان و دولت آقای رئیسی کنند، میترسند.
🔹در هر حال، میخواهند بگویند بیگانگان انجام دادهاند تا اعتباری به دست آید. ولی متوجه نیستند که اگر شواهدی در این زمینه وجود دارد، باید نهادهای لاپوشانیکننده را نقد کنند و اینکه چرا پاسخ نمیدهند.
🔹بهعلاوه، هنگامی که چنین اعتقادی دارند باید هم پاسخ دهند که چرا خلاف مقررات با بالگرد به منطقه مرزی رفتهاند؟ مسئولیت این خطای روشن با کیست؟ آنان هم که آن را حادثه میدانند آیا نباید برای تعیین مسئول چنین اتفاقی حرفی بزنند که تقصیر از چه کسی بوده؟
🔹بگذریم، که حرف زیاد است. اصولگرایان و بهویژه مدافعان دولت سیزدهم درباره ۱۲۰هزار مراسم با بودجه رسمی نیز دچار مشکل در اظهارنظر هستند. برخی صادقانه درصدد توجیه هستند که اینها همان مراسم عادی مساجد است. خُب اینکه نیاز به برنامهریزی و اعلام نداشت.
🔹طبعاً، هرکس که محبوب مردم باشد، مردم یادش را گرامی میدارند و نیازی به پرداخت چنین هزینههایی نیست. البته برخی از اصولگرایان هم خیلی محترمانه چنین برنامهای را نقد و رد کردهاند. تحلیل پاسخها به پرسش سوم مهمتر است. بهویژه این روزها که دوستان و طرفداران ایشان در گفتوگوها مطالب عجیب و غریبی میگویند که گمان میکنند اینها در تعریف ایشان است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from خبرفوری
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی در #گفتگو با خبرفوری:
@AkhbareFori | Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴مساله؛ فراتر از فرزندآوری
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری واکنش نشان دادند و معلوم نیست چرا این احتمال را نمیدهند که چنین واکنشهایی از حیث ایجاد انگیزه در مردم به فرزندآوری اثر مثبتی ندارد اگر منفی نباشد.
🔘فرزندآوری مسأله امروز مردم نیست، بلکه مسأله اصلی چیز دیگری است که خود را در قالبهای گوناگون از جمله ناامیدی، مهاجرت از کشور و عدم مشارکت سیاسی و انتخاباتی و همچنین در موضوع فرزندآوری و کاهش ازدواج نشان داده است. به عبارت دیگر اگر از مسأله فرزندآوری فراتر نرویم، امکان حل هیچ مسألهای از جمله فرزندآوری وجود ندارد.
🔘آنچه که دبیر محترم ستاد ملی جمعیت گفتند این بود که ۷۷٫۷ درصد زوجها تمایلی به فرزندآوری ندارند. این گزاره در کلیت خود درست است ولی این به منزله نفی فرزندآوری از سوی آنان نیست. اگر به جزییات پاسخهای بعدی آنان مراجعه شود، متوجه ابعاد واقعی ماجرا میشویم.
🔘در درجه اول این پاسخ ناظر به سوالی است در باره تمایل به فرزندآوری در حال حاضر و نه به طور دایمی. پس بخش مهمی از آنان پاسخ طبیعی دادهاند، زیرا به تعداد کافی، ۲ یا ۳ و بیشتر فرزند دارند و دیگر نیازی نمیبینند که فرزند بیاورند. این تحقیق از زنان تا ۵۰ سال انجام شده است. بخشی نیز مشکلات دیگری از جمله بیماری دارند که عدم رغبت آنان به فرزندآوری طبیعی است.
https://telegra.ph/مساله-فراتر-از-فرزند%E2%80%8Cآوری-05-20
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری واکنش نشان دادند و معلوم نیست چرا این احتمال را نمیدهند که چنین واکنشهایی از حیث ایجاد انگیزه در مردم به فرزندآوری اثر مثبتی ندارد اگر منفی نباشد.
🔘فرزندآوری مسأله امروز مردم نیست، بلکه مسأله اصلی چیز دیگری است که خود را در قالبهای گوناگون از جمله ناامیدی، مهاجرت از کشور و عدم مشارکت سیاسی و انتخاباتی و همچنین در موضوع فرزندآوری و کاهش ازدواج نشان داده است. به عبارت دیگر اگر از مسأله فرزندآوری فراتر نرویم، امکان حل هیچ مسألهای از جمله فرزندآوری وجود ندارد.
🔘آنچه که دبیر محترم ستاد ملی جمعیت گفتند این بود که ۷۷٫۷ درصد زوجها تمایلی به فرزندآوری ندارند. این گزاره در کلیت خود درست است ولی این به منزله نفی فرزندآوری از سوی آنان نیست. اگر به جزییات پاسخهای بعدی آنان مراجعه شود، متوجه ابعاد واقعی ماجرا میشویم.
🔘در درجه اول این پاسخ ناظر به سوالی است در باره تمایل به فرزندآوری در حال حاضر و نه به طور دایمی. پس بخش مهمی از آنان پاسخ طبیعی دادهاند، زیرا به تعداد کافی، ۲ یا ۳ و بیشتر فرزند دارند و دیگر نیازی نمیبینند که فرزند بیاورند. این تحقیق از زنان تا ۵۰ سال انجام شده است. بخشی نیز مشکلات دیگری از جمله بیماری دارند که عدم رغبت آنان به فرزندآوری طبیعی است.
https://telegra.ph/مساله-فراتر-از-فرزند%E2%80%8Cآوری-05-20
Telegraph
مساله؛ فراتر از فرزندآوری
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری…
🔴چند درس از دومخرداد
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.